https://www.iran-pedia.org/w/api.php?action=feedcontributions&user=Rah&feedformat=atomایران پدیا - مشارکتهای کاربر [fa]2024-03-29T05:53:26Zمشارکتهای کاربرMediaWiki 1.39.3https://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B3%D9%86_%D8%A8%D9%86%DB%8C%E2%80%8C%D8%B5%D8%AF%D8%B1&diff=69208ابوالحسن بنیصدر2024-03-27T15:41:01Z<p>Rah: </p>
<hr />
<div>'''ابوالحسن بنیصدر''' اولین رئیسجمهور ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ بود. ابوالحسن بنیصدر کمتر از دو سال در این سمت باقی ماند. او در فرانسه در رشته اقتصاد تحصیل کرده بود. کتاب «اقتصاد توحیدی» او در زمان خود مشهور بود. ابوالحسن بنیصدر پس از محمد بهشتی برای مدتی رئیس شورای انقلاب بود. این شورا توسط [[روحالله خمینی|خمینی]] کمی قبل از سرنگونی [[محمدرضا پهلوی|شاه]] تاسیس شده بود. بنیصدر در افکار عمومی بعد از انقلاب بعنوان یک ضلع از مثلث (بنیصدر، یزدی، قطبزاده) شناخته میشد که به گفته صادق زیباکلام بعد از [[روحالله خمینی|خمینی]] انقلاب اسلامی به این سه نفر شناخته میشد.<ref name=":1">کلاب هاوس خبر آنلاین - انقلاب اسلامی بعد از امام با این سه نفر شناخته میشد. به نقل از صادق [https://www.khabaronline.ir/news/1562441/%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D8%B9%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D8%B3%D9%87-%D9%86%D9%81%D8%B1-%D8%B4%D9%86%D8%A7% زیباکلام]</ref> او پس از بالا گرفتن اختلافات با آیتالله خمینی مورد غضب خمینی واقع شد و در اواخر خرداد ۱۳۶۰ توسط خمینی از فرماندهی کل قوا کنار گذاشته شد. پس از آن مجلس جمهوری اسلامی با ریاست هاشمی رفسنجانی رای به عدم کفایت سیاسی او داد و سپس به فرمان خمینی از ریاست جمهوری عزل شد. از آنجا که بیم دستگیری او میرفت توسط مجاهدین پنهان شد و سپس همراه با مسعود رجوی و توسط هواپیمای نیروی هوایی که خلبانی آن را [[سرهنگ خلبان بهزاد معزی|سرهنگ بهزاد معزی]] بر عهده داشت در ۷ مرداد ۱۳۶۰ از فرودگاه مهرآباد تهران به پاریس پرواز کرد. او عضو شورای ملی مقاومت شد که هسته اصلی آن را [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] تشکیل میداد و از طرف این شورا بعنوان «رئیسجمهور منتخب شورای ملی مقاومت» برگزیده شد. او در سال ۱۳۶۲ و به دنبال اختلافاتی که با مجاهدین پیدا کرد از این شورا اخراج گردید. بنیصدر در ۱۷ مهر ۱۴۰۰ و در ۸۸ سالگی، در بیمارستان سالپتریه پاریس درگذشت. جمهوری اسلامی، او را در ابتدا «خائن» و «قانونشکن» توصیف میکرد و بعد هم به گفته مجاهدین علیرغم اینکه در نامهای به خمینی از گذشته اظهار پشیمانی کرده و درخواست بازگشت به ایران را داشت اما خمینی نپذیرفت، او که از [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] به دلیل همین نامهنگاری اخراج شده بود به مخالفت انفرادی با حکومت ایران و مخالفت با مجاهدین تا آخر عمر ادامه داد.<br />
<br />
== زندگی ==<br />
ابوالحسن بنیصدر، در ۲ فروردین سال ۱۳۱۲، در باغچه از توابع کبودرآهنگ به دنیا آمد. پدر وی سید نصرالله بنیصدر از روحانیون با نفوذ کبودرآهنگ و همدان بود که با روحالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، دارای ارتباط دوستانه بود.<ref>سایت فرانسه به زبان فارسی - ابوالحسن بنیصدر [https://www.rfi.fr/fa/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/20211009-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%A8%D9%86%DB%8C-%D8%B5%D8%AF%D8%B1-%D9%86%D8%AE%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%86-%D8%B1%D8%A6%DB%8C%D8%B3-%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A7% درگذشت]</ref> دوره دبستان و دبیرستان را در کبودرآهنگ گذراند و سپس در رشتههای اقتصاد و حقوق اسلامی در دانشگاه تهران تحصیل کرد. همسر او عذرا حسینی نام دارد. او دارای سه فرزند ، دو دختر و یک پسر است. او در سال ۱۳۴۲ برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و از دانشگاه سوربن دکترا گرفت و بعدها در آن به تدریس پرداخت.<br />
<br />
== دیدگاه سیاسی ابوالحسن بنیصدر ==<br />
بنیصدر از پیروان احسان نراقی بود، و نماینده دانشجویان دانشکده حقوق دانشگاه تهران در کنگره جبهه ملی ایران در سال ۱۳۴۱ و مسئول سازمان دانشجویان جبهه ملی در دانشگاه تهران شد. دو بار به دلیل فعالیتهای سیاسی بازداشت و زندانی شد. با میانجیگری احسان نراقی از زندان حکومت پهلوی دوم آزاد شد و برای تحصیل به اروپا رفت و در آنجا گرایش اسلامگرایی را دنبال کرد. البته او با قرائت بنیادگرایی اسلامی شیعهمحور و تشکیل حکومت دینی و اجرای احکام شرعی سنتی مخالف بود. هویت ضد آمریکایی داشت که با چاشنی تئوری توطئه همراه بود و تا پایان عمر تصور میکرد که برکناری او از ریاستجمهوری نتیجه همکاری رهبران وقت دولت آمریکا با مقامات حزب جمهوریاسلامی بودهاست!<ref name=":2">رادیو فردا - ابوالحسن بنیصدر دومین ناکامی در تاسیس [https://www.radiofarda.com/a/commentary-on-banisadr-Iran-first-president/31501839.html جمهوری]</ref> در سالهای پیش از ۱۳۵۷، به عنوان ناسیونالیست و اسلامگرایی مخالف حکومت شاه، نظریههای سیاسی و اقتصادی خاص خودش را در نفی هر دو نظام سرمایهداری و سوسیالیستی به صورت مقاله و کتاب چاپ میکرد. او دارای افکار خاصی بود و در حالیکه یک روشنفکر مسلمان طرفدار دمکراسی مینمود بنیانگذار بسیاری از اندیشهها و ترمهای سیاسی بود که به فرهنگ رایج جمهوری اسلامی بدل گشت. واژههای «حکومت اسلامی»، «اقتصاد توحیدی»، «اطلاق کلمه منافق و التقاطی به مجاهدین» (البته او این اصطلاح را برای نخستین بار در رابطه با کسانی که از طرف مجاهدین اپورتونیست خوانده میشدند و تشکیلات مجاهدین به دستشان افتاده بود بکار گرفت) از این جملهاند. ابراهیم نبوی از طنزپردازان جمهوری اسلامی ضمن اشاره به موارد ذکر شده عنوان میکند علاوه بر آن بنیصدر انکار ضرورت آزادی و توصیف آن در محدوده استقلال و دشمنی کلاسیک با غرب و حکومت دینی را نیز بنیان نهاد.<ref name=":0">سایت بی بی سی - بنیصدر که بود و چگونه از قدرت کنار گذاشته شد؟[https://www.bbc.com/persian/iran-50678013]</ref><br />
<br />
=== بنیصدر مدافع نظریه [[ولایت فقیه]] ===<br />
بنیصدر در مصاحبه با روزنامه انقلاب اسلامی به تاریخ ۲۶ دیماه ۱۳۵۸ میگوید: من خود از نویسندگان اصل ۱۱۰(ولایت فقیه) بودم. او توضیح میدهد: مگر ریاستجمهوری قسمتی از ولایت نیست؟ به اصل ۱۱۰ که در مجلس خبرگان گفته میشود من رای ندادهام باید بگویم که به شما دروغ گفتهاند از ۷ نفری که این اصل را نوشت یکی خود من بودم، بله یک بندی در این اصل هست که بعد در مجلس به آن اضافه شد و من با آن بند موافق نبودم آن بند هم همان بندی است که خود امام هم به آن عمل نکرد و آن این بود که تشخیص صلاحیت داوطلب ریاستجمهوری در دور اول با امام است و در دورهای بعد با شورای نگهبان... من در مجلس گفتم آقا این کار را بعهده خود مردم بگذارید، خود امام در وقتش بیاید و بگوید من به این آدم رای میدهم، در قانون اساسی شرط نگذارید. شما این آزادی را دارید امام ندارد؟ ...<br />
<br />
من خود از نویسندگانش بودم (اصل ۱۱۰). علاو بر اینکه در باره حکومت اسلامی از سال ۱۳۴۹ مشغول نوشتن فلسفه اسلامی ، روابط اجتماعی در اسلام، حکومت در اسلام، اقتصاد در اسلام، اخلاق در اسلام بودهام. حالا اینها کی هستند که میگویند ما حکومت اسلام را قبول نداریم، مگر حالا ما نیامدیم که حکومت اسلام را پیاده کنیم؟ به این عنوان ما داوطلب شدهایم اگر منکر بشویم پس باید برویم یک مرام دیگری داشته باشیم.<ref>مصاحبه بنیصدر با روزنامه انقلاب اسلامی چهارشنبه ۲۶ دی ۱۳۵۸ شماره ۱۶۸</ref><br />
<br />
او همچنین در سخنرانی انتخاباتیاش در کرمان پیرامون اصل ۱۱۰ گفت: در مرحله اول باید هر کس به حقانیت رهبری و ولایت فقیه ایمان کامل داشته باشد، زیرا ملت شیعه ما به این موضوع ایمان راسخ دارد و برای مقام ولایت اهمیت ویژهای قائل است.<ref>روزنامه انقلاب اسلامی یکشنبه ۳۰ دی ۱۳۵۸ شماره ۱۷۰</ref><br />
<br />
== بنیصدر و [[روحالله خمینی|خمینی]] ==<br />
در پاریس در حلقه نزدیکان آیتالله خمینی بود، و روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ همراه او و جمعی از یارانش، به تهران بازگشت. با موافقت آیتالله خمینی، عضو شورای انقلاب شد، ولی حاضر به همکاری با دولت موقت بازرگان نبود، چرا که آن را «انقلابی» نمیدانست. مهدی بازرگان هم علاقهای به همکاری با او نشان نمیداد. بااینهمه، به حکم خمینی، به معاونت و بعد هم به وزارت اقتصاد و دارایی منصوب شد.<ref name=":0" /><br />
<br />
در جریان اشغال سفارت آمریکا در تهران در سال ۱۳۵۸، مخالفتش با [[گروگان گیری در سفارت آمریکا|گروگانگیری]] را اعلام کرد و خواستار حل و فصل سریع قضیه شد، موضعی که نزدیکان آیتالله خمینی اعتنایی به آن نکردند. <br />
<br />
وقایع نگار ابوالحسن بنی صدر در تایمز لندن به تاریخ ۱۴۰۰/۸/۱۳ برابر با ۵ نوامبر ۲۰۲۱ نوشت: <br />
<br />
در اکتبر 1978 آیتالله خمینی از آپارتمان ابوالحسن بنیصدر در پاریس بازدید کرد و دو قهرمان انقلاب آینده ایران با یکدیگر معامله یی کردند. بنیصدر متفکر و با منشی روشنفکرانه و آیتالله با ابهت و ریشو به توافقی رسیدند که سرنوشت میهن خود را تغییر میداد. روحانی تندرو شیعه که حدود 6 ماه بعد سرنگونی شاه ایران را که تحت حمایت انگلیس و آمریکا بود تأیید می کرد، برای ساختن ماشین یک دولت مدرن و مؤثر به نیروی تکنوکراتی مانند بنی صدر تحصیلکرده غرب نیاز داشت. خمینی وعده داد که نظم جدید یک دموکراسی خواهد بود و از آزادی بیان محافظت می کند. <br />
<br />
=== بنیصدر در مقام رئیسجمهور ===<br />
کمی بعد، با حمایت جامعه روحانیت مبارز، نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد و بهمن همان سال با حدود یازده میلیون رأی، اولین رئیسجمهوری ایران شد.<ref name=":0" /> ناظران معتقدند این رآی بعد از آن حاصل شد که کاندید اصلی حزب جمهوری اسلامی که بخش اصلی جمهوری اسلامی را نمایندگی میکرد یعنی جلالالدین فارسی بدلیل غیر ایرانی بودن حذف شد. و کاندید اصلی اپوزیسیون، [[مسعود رجوی]] هم که طبق برآورد آگاهان کاندیدای نسل جوان و همه سرخوردگان از جمهوری اسلامی بود که اکثریت جمعیت ایران را شامل میشد با فتوای خمینی از کاندیداتوری ریاستجمهوری حذف شد و به هواداران این سازمان اجازه داده شد که رای خود را به نفع بنیصدر به صندوقها بریزند.<br />
<br />
با آن که یک ماه پس از پیروزی در انتخابات، با حکم خمینی به ریاست شورای انقلاب و جانشین فرمانده کل قوا منصوب شد، از نظر اجرایی عملا قدرت بسیار محدودی داشت. وضعیتی که خودش بعدا آن را «دولت در دولت» خواند. او طبق گفته سایت بی بی سی خواهان اجرای طرحهایی از جمله بازسازی مراکز قدرت، از دور خارج کردن تدریجی سپاه پاسداران، دادگاههای انقلاب و کمیتهها، و ادغام آنها در سایر سازمانهای دولتی، و کاستن از نفوذ روحانیون بود که به دلیل عدم توان اجرایی قادر به اجرای آن نشد.<ref name=":0" /> <br />
<br />
جمهوریخواهی بنیصدر یک جمهوری مبتنی بر دمکراسی متعارف نبود. باور به اسلامگرایی و دخالت بیحد و حصر دولت در مدیریت امور اقتصادی، موانع ذهنی و اندیشهورزانه قابل اعتنایی بودند. مشکل اصلی مشی عملی بنیصدر در دوران دولت موقت و نزدیکی او به آیتالله خمینی بود. تعارض نظرات و دیدگاههای آیتالله خمینی با یک جمهوری انتخابی مشخص بود، بنیصدر خوشبینانه آن را نادیده گرفته بود. <br />
<br />
محمدرضا مهدوی کنی در خاطراتش ذکر میکند که در دیدار با آیتالله خمینی وقتی از موقعیت بنیصدر ابراز نگرانی میکند، او با خنده میگوید: «مشکلی پیش نمیآید با یک اشاره دست بنیصدر را میتوانم کنار بگذارم».<ref name=":2" /> <br />
<br />
=== جنگ قدرت ===<br />
سران حزب جمهوری اسلامی، بهویژه محمد حسینی بهشتی، اکبر هاشمی رفسنجانی، [[سید علی خامنه ای|علی خامنهای]] و عبدالکریم موسوی اردبیلی، در نزاع دائمی با ابوالحسن بنیصدر بودند.<br />
<br />
در نخستین انتخابات مجلس پس از انقلاب که با اتهامات تقلب گسترده همراه بود، نامزدهای مورد حمایت بنیصدر و نهضت آزادی بازرگان کرسیهای اندکی به دست آوردند، و هیچ یک از احزاب انقلابی مانند مجاهدین و گروههای مارکسیستی و چپگرا، حتا یک نماینده هم نتوانستند به مجلس بفرستند و به اینصورت مجلس به تسخیر مخالفان بنیصدر درآمد.<br />
<br />
منازعه و ستیزی که بعد از انقلاب میان بنی صدر و حزب جمهوری اسلامی به رهبری هاشمی و خامنهای و میرحسین موسوی و بهشتی اتفاق افتاد، بخش عمده ای اش برای قدرت بود. بنی صدر به دنبال قدرت بود به خصوص از وقتی رییس جمهور شد و رهبران حزب جمهوری هم به دنبال قدرت بودند. نمی توانند به تخم چشم ما نگاه کنند و بگویند برای خدمت، خدا و قرآن بود. هم بنی صدر برای قدرت می جنگیدند و هم رهبران حزب جمهوری اسلامی. امام هم خیلی دلخور و ناراحت بود از رقابتی که میان این دو بخش از حاکمیت به وجود آمده بود. صورت مساله و ریشه دعوا بر سر قدرت بود. <ref name=":1" /><br />
<br />
=== بنیصدر و [[انقلاب فرهنگی]] ===<br />
در جریان تصفیه دانشگاهها از استادان و دانشجویان دگراندیش، بنیصدر به مخالفان خود در حاکمیت، که این تصفیه را «انقلاب فرهنگی» میخواندند، پیوست. او هم خواهان بستهشدن دانشگاهها تا پایان این تصفیه شد اما در عین حال با سرکوب وحشیانه دانشجویان مخالف بود و برای دانشجویان هوادار سازمان چریکهای فدایی خلق ایران موسوم به پیشگام که در دانشگاه تهران تجمع اعتراضی داشته و نمیخواستند ساختمان مورد استفادهشان در خیابان ۱۶ آذر را تحویل بدهند و توسط نیروهای چماقدار جمهوری اسلامی که حزبالله نامیده میشدند محاصره شده بودند با پادرمیانی سازمان مجاهدین فرصت قائل شد و با حمایت پلیس که از طرف او اعزام شده بود محیط دانشگاه را بدون خونریزی ترک کردند. شنیدهها حاکی است که چماقداران حزبالهی قصد کشتار دانشجویان را داشتند.<br />
<br />
=== افزایش اختلافات با خمینی ===<br />
مجلس، هیچیک از نامزدهایی را که بنیصدر برای نخستوزیر معرفی کرد نپذیرفت، و خمینی هم آنها را «غیرانقلابی» توصیف کرد. سرانجام محمدعلی رجایی به او تحمیل شد، و رجایی هم به نوبه خود، بیشتر وزرایش را به رغم نارضایی بنیصدر، منصوب کرد، از جمله [[میرحسین موسوی]] به عنوان وزیر خارجه، و بهزاد نبوی به عنوان وزیر امور اجرایی.<br />
<br />
==== بنیصدر و جنگ هشت ساله ====<br />
اندکی پس از شروع [[جنگ ایران و عراق|جنگ ۸ ساله ایران و عراق]] که در ۳۱ شهریور ۱۳۵۸ شروع شد بنیصدر از طرف خمینی به عنوان فرمانده کل قوا منصوب شد. اما دامنه اختلاف او با خمینی که جنگ را نعمت الهی میخواند و به نظر میآمد که قصد دارد سپاه پاسداران را به نیروی اصلی نظامی کشور تحت سلطهاش تبدیل کند، و او که بیشتر بر ارتش تکیه داشت افزایش یافت. بنیصدر در مورد نحوه اداره جنگ، زیر انتقاد شدید حزب جمهوری اسلامی و [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه پاسداران]] رفت. بنیصدر در نامهای رسمی به خمینی، وزیران کابینه رجایی را «بیکفایت» و «تهدیدی بزرگتر از تجاوز عراق به خاک کشور» خواند، و شکایت کرد که هشدارهایش در مورد وخیمتر شدن اوضاع اقتصادی و پافشاریاش بر نیاز به سازماندهی مجدد نیروهای مسلح، نادیده گرفته شده است.<br />
<br />
== بنیصدر و [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] ==<br />
بنیصدر بعدها در خاطرات خود تصریح کرد که «اگر مجاهدین خلق هم بهسراغ او نمیآمدند، او خود تصمیم داشت به سراغ آنان برود.<ref name=":3">بررسی ابعاد پیدا و پنهان رابطه بنیصدر و [https://www.irdc.ir/fa/news/6910/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D8%B9%D8%A7%D8%AF-%D9%BE%DB%8C%D8%AF%D8%A7-%D9%88-%D9%BE%D9%86%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B7%D9%87-%D8%A8%D9%86%DB%8C%E2%80%8C%D8%B5%D8%AF%D8%B1-%D9%88-%D9%85%D9%86% مجاهدین]</ref> شکاف میان بنیصدر و حاکمیت روز به روز عمیقتر میشد، و همزمان، حزب جمهوری اسلامی و متحدانش خود را برای سرکوبی نهایی گروههای چپ و بهویژه سازمان پرطرفدار مجاهدین خلق آماده میکردند. روز ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ سخنرانی بنیصدر در دانشگاه تهران، نقطه عطفی در این شکافها را رقم زد. هواداران مجاهدین خلق، عدهای از [[لباس شخصی|لباسشخصیهای]] موسوم به «حزبالله» را که همیشه به اجتماعات منتقدان بخصوص مجاهدین حمله میبردند، با حمایت بنیصدر دستگیر کردند. بنیصدر به خمینی شکایت برد، و هیئت سهنفرهای مامور رسیدگی به این شکایت شد. بازنده شکایت، بنیصدر بود.<br />
<br />
=== نوار آیت نقطه عطف ===<br />
در اوایل سال ۱۳۶۰روزنامه انقلاب اسلامی که بنیصدر منتشر میکرد، نوارهای سخنرانی حسن آیت، از اعضای بانفوذ حزب جمهوری اسلامی را فاش کرد که در آن، برنامهریزی حزب برای سرنگونی بنیصدر توضیح داده شده بود. طبق شواهد این نوار شامل مصاحبهای بود که اکبر طریقی عضو سازمان مجاهدین خلق ایران بصورت ناشناس با او در یکی از دفاتر حزب جمهوری ترتیب داده بود و بعدا توسط سازمان مجاهدین خلق در اختیار روزنامه انقلاب اسلامی وابسته به بنیصدر گذاشته شد. پس از آن بود که بنیصدر بیشتر از حاکمیت فاصله گرفت و به مجاهدین و نیروهای ترقیخواه نزدیک شد. <br />
<br />
=== حکم عزل بنیصدر ===<br />
به گفته عبدالله جاسبی، از اعضای وقت حزب جمهوری اسلامی، اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس وقت، در جلسهای از بنیصدر به خمینی شکایت کرد: « آن قدر این بنیصدر علیه ما حرف میزند و آبروی ما را میبرد شما حرفی نمیزنید؟! و بعد آقای هاشمی ساکت شدند و زدند زیر گریه! امام جلسه را ترک کردند و ما هم همینطور سکوت کرده بودیم. فردای آن روز حاج احمد آقا [خمینی] به ما زنگ زدند و گفتند دیشب امام خوابشان نبرده است و حکم عزل بنیصدر را از فرماندهی کل قوا صادر کردهاند و چند روز بعد نیز حکم عدم کفایت سیاسی بنیصدر در مجلس مطرح شد و رای آورد.» فردای آن روز، نیروهای حزباللهی به خیابانها ریختند و خواستار اعدام بنیصدر شدند.<br />
<br />
=== حمایت مجاهدین از بنیصدر ===<br />
پس از شدتگرفتن اختلافات بنیصدر با خمینی این مجاهدین خلق بودند که در حمایت یکپارچه از وی در 19 خرداد1360 بیانیه صادر کردند. این همکاری بعد از برکناری بنیصدر از فرماندهی کل قوا و بعداً عزل از ریاستجمهوری به اوج خود رسید. در پی این حوادث، مجاهدبن در اطلاعیهای بدین شرح خواستار حراست از جان بنیصدر گردیدند:<br />
<br />
«مجاهدین خلق ایران با اخطار قاطع انقلابی علیه هرگونه سوءنیت به جان رئیسجمهور از تمامی خلق قهرمان ایران، آمادگی و حضور دائم در صحنهها و مقاومت پیگیر را طلب نموده و در این شرایط حمایت از شخص رئیسجمهور و حفاظت از جان او را یك وظیفه مبرم انقلابی در سراسر كشور تلقی میكند.»<br />
<br />
در روز بیست و ششم خرداد ماه سال ۱۳۶۰، سازمان مجاهدین ، اطلاعیهای دیگری در حمایت از بنیصدر به چاپ رساندند و در آن اعلام كرد:<br />
<br />
«جان رئیسجمهور در خطر جدی است. مردم تهران، آماده نجات جان دكتر بنیصدر باشید. مقدمه چینیها و صحنهسازیهای رسوا و مفتضحی را كه شب گذشته در تلویزیون، با شعار «مرگ بر بنیصدر» ترتیب داده بودند، دیدید. ظاهراً سینهچاكان ریائی و انحصارطلب «قانون»، آن قدر در به ثمر رساندن كودتای ارتجاعی امپریالیستی شتابزدهاند كه بیمحابا اعدام و مرگ رئیسجمهور قانونی را سرلوحه دستگاههای خبری خود ساختهاند.«<br />
<br />
سازمان مجاهدین خلق اطلاعیه دیگری با این مضمون، در حمایت از بنیصدر صادر کرد:<br />
<br />
«بار دیگر فریاد پرخروش اللهاكبر را در مخالفت با روشهای انحصارطلبانه ضدمردمی و ضداسلامی و در حمایت از آزادیهای اساسی و رئیسجمهور، در بام خانهها طنینافكن سازیم.»<br />
<br />
سازمان مجاهدین نسبت به عواقب عزل رئیسجمهور و مسئولیتهای نمایندگان در این باره هشدار داد و ضمن اطلاعیهای تهدیدآمیز، نمایندگان را از شركت در جلسه بررسی عدم صلاحیت رئیسجمهور برحذر داشت:<br />
<br />
«... سازمان مجاهدین خلق ایران به تمامی نمایندگان كه در مجلس حضور مییابند نسبت به كلیه عواقب گسترده عزل رئیسجمهور در فضای هیستریک ارتجاعی حاكم، زنهار میدهد. از این رو با یادآوری مجالس و ادوار قانونگذاری كه در تاریخ معاصر ایران به استقرار دیكتاتوریها منجر شده است، ما به فرد فرد نمایندگان حاضر و به ویژه آنها كه نسبت به سرنوشت مردم ایران احساس مسئولیت میكنند، تذكر میدهیم كه خود را شایسته لعن و نفرین ابدی ملت ایران نساخته و مرعوب صحنههای ساختگی چماقداران در برابر مجلس نشوند.»<ref name=":3" /><br />
<br />
=== تظاهراتهای خرداد ماه له و علیه بنیصدر ===<br />
در روزهای منتهی به پایان خرداد ۱۳۶۰ تظاهراتهای کوچکی در نقاط مختلف تهران در اعتراض به افزایش شدید جو سرکوب و برکناری بنیصدر برگزار شد اما به دلیل سرکوب شدید معمولا در همان ابتدا و پس از مدت کوتاهی سرکوب میشد. <br />
<br />
در ۲۵ خرداد جبهه ملی تصمیمش را بعنوان فراخوان برای یک تظاهرات بزرگ در اعتراض به سرکوبی جامعه اعلام کرد اما این تظاهرات با دستگیری گسترده تجمعکنندگان در همان ابتدا سرکوب شد و شکل نگرفت.<br />
<br />
در همین روزها نیروهای وابسته به حکومت که از طرف نیروهای مخالف بعنوان فالانژیستها خوانده میشدند و به نیروهای چماقدار یا حزبالهی مشهور بودند نیز تظاهراتهایی در نقاط مختلف تهران ترتیب میدادند که در شعارشان خواهان اعدام بنیصدر بودند.<br />
<br />
==== [[تظاهرات ۳۰ خرداد ۱۳۶۰|تظاهرات ۳۰ خرداد]] ====<br />
تظاهرات بزرگی در تهران و شهرهای دیگر برگزار شد که در اعتراض به جو سرکوبی که از جمله فرمان خمینی مبنی بر برکناری توام با تهدید به دستگیری بنیصدر را شامل میشد بود. <br />
<br />
سایت بی بی سی در این رابطه مینویسد:<blockquote>در این مقطع، تنها نیروی سیاسی که هنوز علنا از ابوالحسن بنیصدر پشتیبانی میکرد، سازمان مجاهدین خلق بود. روز ۲۹ خرداد ۱۳۶۰، مسعود رجوی رهبر وقت مجاهدین خلق، همراه بنی صدر که در خفا به سر میبرد، مردم را به قیام فراخواندند و از هوادارانشان خواستند تا علیه حکومت در خیابانها حضور یابند. روز بعد، تظاهرات بزرگی در تهران و شهرهای دیگر برگزار شد که حکومت با شدت آن را سرکوبی کرد. فردای آن روز، مجلس با اکثریت آرا به عدم کفایت ریاست جمهوری ابوالحسن بنیصدر رأی داد.</blockquote>البته آگاهان معتقدند که تظاهرات ۳۰ خرداد ربطی به فراخوان بنیصدر نداشت و تمام آن توسط سازمان مجاهدین خلق ایران ترتیب داده شده بود ولی ناگفته پیداست که بنیصدر هم از پشتیبانان این تظاهرات محسوب میشد.<br />
<br />
=== خروج بنیصدر از ایران و رفتن به پاریس ===<br />
مجاهدین علاوه بر حمایت گسترده علنی از بنیصدر مخفی کردن او تا هنگام خروج از ایران را فراهم کردند. شش هفته پس از رأی مجلس، در ۷ مرداد ۱۳۶۰، ابوالحسن بنیصدر همراه مسعود رجوی، رهبر سازمان مجاهدین خلق، از فرودگاه مهرآباد و با هواپیمایی که سرهنگ بهزاد معزی، از خلبانان بسیار مشهور نیروی هوایی ایران و عضو سازمان مجاهدین آن را هدایت میکرد، با طراحی و عملیات سازمان مجاهدین از ایران به فرانسه رفت و در آنجا پناهنده شد.<br />
<br />
=== بنیصدر و [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] ===<br />
بنیصدر به پیشنهاد آقای مسعود رجوی در ۷ مهرماه ۱۳۶۰ بعنوان رئیسجمهور منتخب شورای ملی مقاومت در شورا پذیرفته شد. او و شورای ملی مقاومت عزلش را غیر قانونی دانسته و او را رئیسجمهور واقعی وقت ایران میدانستند. <br />
<br />
بنیصدر در ۲۰ اسفند ۱۳۶۲ و به دنبال افشای نامهای که سازمان مجاهدین معتقد بود او به خمینی نوشته است و در آن با بکارگیری الفاظی مانند پدر بزرگوار خمینی را مورد خطاب قرار داده و در حقیقت اظهار ندامت از گذشته کرده و درخواست بخشش و بازگشت به ایران داشته است توسط مسئول شورای ملی مقاومت و با تصویب این شورا از شورای ملی مقاومت اخراج شد. بعضی رسانهها این موضوع را به اختلاف با سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت بر سر استفاده از خاک عراق برای عملیات بر علیه نیروهای نظامی خمینی ربط دادهاند که مجاهدین آن را قبول ندارند.<br />
<br />
== بنیصدر بعد از جدایی از شورای ملی مقاومت ==<br />
وقایع نگار ابوالحسن بنی صدر در تایمز لندن به تاریخ ۱۴۰۰/۸/۱۳ برابر با ۵ نوامبر ۲۰۲۱ نوشت: <br />
<br />
بنیصدر بعد از جدایی یا به گفته مجاهدین اخراج از شورای ملی مقاومت ایران مدتی با همسرش عذرا حسینی که در سال 1961 با او ازدواج کرد و فرزندانشان فیروزه، زهرا و علی که همگی در قید حیات هستند، فعالیتش را کاهش داد. ...بنیصدر مدعی شد که از اوایل سال 1980 اسنادی دال بر تماسهای بین خمینی و حامیان ریگان دارد. شش سال بعد او در دادگاهی در برلین علیه دولت ایران شهادت داد، جایی که دولت ایران به همدستی در قتل 4تن از مخالفان خود از جمله رهبر حزب دمکرات کرد متهم شد. دادگاه حکم داد که این قتلها واقعاً در بالاترین ردههای حکومت ایران تأیید شده است. او گفت که خامنهای دستور تقلب در انتخابات و سرکوب خونین معترضان را صادر کرده است. او مدعی شد که مقامات ایران به پرتگاه نزدیکتر میشوند و قصد دارند قدرت را تنها با خشونت و ترور حفظ کنند. بنی صدر که تا پایان عمر نسبت به عملیات تروریستی محافظت می شد، همچنان نام خود را «رئیس جمهور منتخب مردم ایران» امضا می کرد.<br />
<br />
بنیصدر فعالیتش را کاهش داد. اما به دشمن مجاهدین تبدیل شد و در بسیاری از موضعگیریها و حتی دادگاهها بر علیه مجاهدین اقدام کرد.<br />
<br />
=== شهادت بر علیه مجاهدین در دادگاه جنحه پاریس ===<br />
از جمله او در دادگاه جنحه پاریس علیه مجاهدین شکایت کرد. موضوع دادگاه مربوط به شکایت فردی به نام بهنام آلن شوالریاس که مجاهدین او را مزدور رژیم ایران میخوانند بود که بر علیه سایت ایران فوکوس که در تیرماه ۱۳۸۴ مقالهای در باره ارتباطات این شخص با وزارت اطلاعات و همکاری تنگاتنگ وی با رزیم ایران در خارج کشور ، در این سایت منتشر شده بود اقدام به شکایت کرده بود. بنیصدر بعنوان شاهد در این دادگاه شرکت کرد و مجاهدین و مقاومت ایران را به سرکوب و اعمال اختناق و قتل و ارعاب و تروریسم متهم کرد و گفت: «اگر کسی جرأت کند که از آنها انتقاد کند، مأمور واواک و مزدور خمینی و غیره میشود. در آلمان هم یکی از دوستان من به همین دلیل که من اینجا برای شهادت آمدهام، شکایت کرده است. بایستی به هرقیمت از حق سخن گفتن دفاع کرد». اما وکیل ایران فوکوس، تیری لوی، حقوقدان فرانسوی، با سؤالات پیاپی بنیصدر را ناگزیر کرد از بسیاری دعاوی خود عقب بنشیند. مجاهدین میگویند، در کشورهای اروپایی کسی نمیتواند مانع سخن گفتن و آزادی بیان دیگری بشود و این ادعا بیمعناست. مجاهدین در بیانیهای که به مناسبت بیست و هفتمین سالگرد تاسیس شورای ملی مقاومت ایران صادر کردهاند در این رابطه دست به افشاگری زده و علت شرکت بنیصدر در این دادگاه بعنوان شاهد را اینگونه گفتهاند:<blockquote>حقیقت ماجرا : «دوست بنی صدر، که از دو دهه پیش نشریه بنی صدر(انقلاب اسلامی) را به لحاظ مالی و فنی و ارتباطات اداره میکند، پاسدار پیشین، مجید کمالی دولت آبادی نام دارد. او عضو هیأت مدیره و سهامدار عمدة شرکت راه پرنیان در تهران و مدیر شعبه این شرکت در فرانکفورت میباشد. کمالی که از سال ۱۹۸۸به خارج آمده، در ارتباط با کنسولگری رژیم در فرانکفورت است و به قم و تهران رفت وآمد دارد. شرکت راه پرنیان یکی از شرکتهایی است که در شهریور ماه ۸۶در شمار شرکتهای پوششی وزارت اطلاعات در کنفرانس شورای ملی مقاومت ایران در برلین افشا گردید. طبق مندرجات “روزنامه رسمی جمهوری اسلامی ایران”، سرمایه این شرکت در آذرماه ۱۳۸۳با افزایش سهمالشراکه ۴ نفر(ازجمله مجید کمالی دولتآبادی) بهطور رسمی به یک میلیارد و ۱۴۰ میلیون ریال افزایش یافته است. شعبه فرانکفورت این شرکت در آلمان روی سیستمهای فیلترینگ، حافظه و امنیت (Security) کامپیوتر و اینترنت کار میکند و علاوه بر سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات، به وزارت دفاع، وزارت صنایع و وزارت خارجة رژیم خدمات میدهد. آموزش فیلترینگ به 8تن از مأموران اعزامی وزارت اطلاعات در آلمان و تهیه تجهیزات کامپیوتری و دستگاههای فیلترینگ برای وزارت اطلاعات، بهمنظور سانسور سایتهای اینترنتی در داخل کشور، یک فقره از معاملات آن در سال ۸۴ است. هدف اطلاعات آخوندها از خرید دستگاههای فیلترینگ ممانعت از دستیابی مردم ایران به سایتهای اینترنتی و ممانعت از دسترسی به اخبار و اطلاعات سانسور نشده است» (نشریه مجاهدـ ۴ اردیبهشت ۱۳۸۷ ). به این ترتیب روشن شدکه «ارتزاق ننگآلود بنیصدر و شرکا از رژیم آخوندی، آن روی سکه لجنپراکنی مستمر و شهادتهای دروغین علیه مجاهدین و مقاومت ایران در دادگاه هلند در سال۱۹۹۹، در پرونده ۱۷ژوئن در سال۲۰۰۳ و در دادگاه شوالریاس در سال۲۰۰۸ است. بنابراین چماقکردن “آزادی بیان” علیه مجاهدین و جنبش مقاومت ایران چیزی جز سرپوش معاملات “فیلترینگ و سانسور” علیه ملت ایران نیست.<ref>بیانیه بیست و هفتمین سالگرد تاسیس شورای ملی مقاومت ایران</ref> </blockquote><br />
<br />
=== شهادت علیه [[مریم رجوی]] در پرونده ۱۷ ژوئن ===<br />
شاهدان حکومت ایران برای [[کودتای ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳|پروندة ۱۷ ژوئن]]، عبارت بودند از ابوالحسن بنیصدر، رئیس جمهور اسبق ایران و ۶ تن از بریدگان سازمان مجاهدین که با حکومت ایران همکاری میکردند، شامل مسعود خدابنده (و همسرش اَن سینگلتون)، محمدحسین سبحانی، کریم حقی، علیرضا میرعسگری، ادهم طیبی و حسین مشعوف که با اداره امنیت داخلی فرانسه د.اس. ت مصاحبه کردند.<br />
<br />
یکی از کسانی که خودش مدتی در خارج از کشور ایران از نزدیک در ارتباط با این بریدگان بود، در افشاگری خود دربارهٔ توطئههای وزارت اطلاعات علیه حضور مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده مقاومت در فرانسه نوشت:<br />
<br />
«… نکته قابلتوجه اینکه از علی [از کارمندان وزارت اطلاعات حکومت در سفارت ایران در فرانسه] گرفته تا سایر نفراتی که تحت عنوان کمک به اعزام ما به اروپا و پناهنده کردن با ما تماس میگرفتند همه اصرار داشتند که ما به فرانسه برویم و در آنجا درخواست پناهندگی بدهیم. آنها میگفتند برای گرفتن پناهندگی در فرانسه، بنیصدر به ما کمک میکند. البته بعداً متوجه شدم علت اصرار آنها برای دادن درخواست پناهندگی در فرانسه، نه به خاطر تسهیلات پناهندگی بلکه به خاطر توطئههایی است که علیه حضور خانم مریم رجوی و دفتر شورای ملی مقاومت در اور سور آواز و مجاهدین در دستور کاردارند و اصلاً به همین خاطر تمرکز کار آنها در فرانسه میباشد…». (گزارش علی پاک به دبیر کل عفو بینالملل، ۲۶ فروردین ۸۸)<br />
<br />
== مرگ بنیصدر ==<br />
ابوالحسن بنیصدر، ۱۷ مهر ۱۴۰۰ - ۹ اکتبر ۲۰۲۱ در سن ۸۸ سالگی در بیمارستان سالپتریه پاریس درگذشت. <br />
<br />
== منابع ==<br />
<references /></div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B3%D9%86_%D8%A8%D9%86%DB%8C%E2%80%8C%D8%B5%D8%AF%D8%B1&diff=69207ابوالحسن بنیصدر2024-03-27T15:39:44Z<p>Rah: </p>
<hr />
<div>'''ابوالحسن بنیصدر''' اولین رئیسجمهور ایران پس از انقلاب ۱۳۵۷ بود. ابوالحسن بنیصدر کمتر از دو سال در این سمت باقی ماند. او در فرانسه در رشته اقتصاد تحصیل کرده بود. کتاب «اقتصاد توحیدی» او در زمان خود مشهور بود. ابوالحسن بنیصدر پس از محمد بهشتی برای مدتی رئیس شورای انقلاب بود. این شورا توسط [[روحالله خمینی|خمینی]] کمی قبل از سرنگونی [[محمدرضا پهلوی|شاه]] تاسیس شده بود. بنیصدر در افکار عمومی بعد از انقلاب بعنوان یک ضلع از مثلث (بنیصدر، یزدی، قطبزاده) شناخته میشد که به گفته صادق زیباکلام بعد از [[روحالله خمینی|خمینی]] انقلاب اسلامی به این سه نفر شناخته میشد.<ref name=":1">کلاب هاوس خبر آنلاین - انقلاب اسلامی بعد از امام با این سه نفر شناخته میشد. به نقل از صادق [https://www.khabaronline.ir/news/1562441/%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8-%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C-%D8%A8%D8%B9%D8%AF-%D8%A7%D8%B2-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%A8%D8%A7-%D8%A7%DB%8C%D9%86-%D8%B3%D9%87-%D9%86%D9%81%D8%B1-%D8%B4%D9%86%D8%A7% زیباکلام]</ref> او پس از بالا گرفتن اختلافات با آیتالله خمینی و گرایش به سمت مجاهدین مورد غضب خمینی واقع شد و در اواخر خرداد ۱۳۶۰ توسط خمینی از فرماندهی کل قوا کنار گذاشته شد و پس از آن مجلس جمهوری اسلامی با ریاست هاشمی رفسنجانی رای به عدم کفایت سیاسی او داد و سپس به فرمان خمینی از ریاست جمهوری عزل شد. از آنجا که بیم دستگیری او میرفت توسط مجاهدین پنهان شد و سپس همراه با مسعود رجوی و توسط هواپیمای نیروی هوایی که خلبانی آن را [[سرهنگ خلبان بهزاد معزی|سرهنگ بهزاد معزی]] بر عهده داشت در ۷ مرداد ۱۳۶۰ از فرودگاه مهرآباد تهران به پاریس پرواز کرد. او عضو شورای ملی مقاومت شد که هسته اصلی آن را [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] تشکیل میداد و از طرف این شورا بعنوان «رئیسجمهور منتخب شورای ملی مقاومت» برگزیده شد. او در سال ۱۳۶۲ و به دنبال اختلافاتی که با مجاهدین پیدا کرد از این شورا اخراج گردید. بنیصدر در ۱۷ مهر ۱۴۰۰ و در ۸۸ سالگی، در بیمارستان سالپتریه پاریس درگذشت. جمهوری اسلامی، او را در ابتدا «خائن» و «قانونشکن» توصیف میکرد و بعد هم به گفته مجاهدین علیرغم اینکه در نامهای به خمینی از گذشته اظهار پشیمانی کرده و درخواست بازگشت به ایران را داشت اما خمینی نپذیرفت، او که از [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] به دلیل همین نامهنگاری اخراج شده بود به مخالفت انفرادی با حکومت ایران و مخالفت با مجاهدین تا آخر عمر ادامه داد.<br />
<br />
== زندگی ==<br />
ابوالحسن بنیصدر، در ۲ فروردین سال ۱۳۱۲، در باغچه از توابع کبودرآهنگ به دنیا آمد. پدر وی سید نصرالله بنیصدر از روحانیون با نفوذ کبودرآهنگ و همدان بود که با روحالله خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، دارای ارتباط دوستانه بود.<ref>سایت فرانسه به زبان فارسی - ابوالحسن بنیصدر [https://www.rfi.fr/fa/%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/20211009-%D8%A7%D8%A8%D9%88%D8%A7%D9%84%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%A8%D9%86%DB%8C-%D8%B5%D8%AF%D8%B1-%D9%86%D8%AE%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%86-%D8%B1%D8%A6%DB%8C%D8%B3-%D8%AC%D9%85%D9%87%D9%88%D8%B1%DB%8C-%D8%A7% درگذشت]</ref> دوره دبستان و دبیرستان را در کبودرآهنگ گذراند و سپس در رشتههای اقتصاد و حقوق اسلامی در دانشگاه تهران تحصیل کرد. همسر او عذرا حسینی نام دارد. او دارای سه فرزند ، دو دختر و یک پسر است. او در سال ۱۳۴۲ برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و از دانشگاه سوربن دکترا گرفت و بعدها در آن به تدریس پرداخت.<br />
<br />
== دیدگاه سیاسی ابوالحسن بنیصدر ==<br />
بنیصدر از پیروان احسان نراقی بود، و نماینده دانشجویان دانشکده حقوق دانشگاه تهران در کنگره جبهه ملی ایران در سال ۱۳۴۱ و مسئول سازمان دانشجویان جبهه ملی در دانشگاه تهران شد. دو بار به دلیل فعالیتهای سیاسی بازداشت و زندانی شد. با میانجیگری احسان نراقی از زندان حکومت پهلوی دوم آزاد شد و برای تحصیل به اروپا رفت و در آنجا گرایش اسلامگرایی را دنبال کرد. البته او با قرائت بنیادگرایی اسلامی شیعهمحور و تشکیل حکومت دینی و اجرای احکام شرعی سنتی مخالف بود. هویت ضد آمریکایی داشت که با چاشنی تئوری توطئه همراه بود و تا پایان عمر تصور میکرد که برکناری او از ریاستجمهوری نتیجه همکاری رهبران وقت دولت آمریکا با مقامات حزب جمهوریاسلامی بودهاست!<ref name=":2">رادیو فردا - ابوالحسن بنیصدر دومین ناکامی در تاسیس [https://www.radiofarda.com/a/commentary-on-banisadr-Iran-first-president/31501839.html جمهوری]</ref> در سالهای پیش از ۱۳۵۷، به عنوان ناسیونالیست و اسلامگرایی مخالف حکومت شاه، نظریههای سیاسی و اقتصادی خاص خودش را در نفی هر دو نظام سرمایهداری و سوسیالیستی به صورت مقاله و کتاب چاپ میکرد. او دارای افکار خاصی بود و در حالیکه یک روشنفکر مسلمان طرفدار دمکراسی مینمود بنیانگذار بسیاری از اندیشهها و ترمهای سیاسی بود که به فرهنگ رایج جمهوری اسلامی بدل گشت. واژههای «حکومت اسلامی»، «اقتصاد توحیدی»، «اطلاق کلمه منافق و التقاطی به مجاهدین» (البته او این اصطلاح را برای نخستین بار در رابطه با کسانی که از طرف مجاهدین اپورتونیست خوانده میشدند و تشکیلات مجاهدین به دستشان افتاده بود بکار گرفت) از این جملهاند. ابراهیم نبوی از طنزپردازان جمهوری اسلامی ضمن اشاره به موارد ذکر شده عنوان میکند علاوه بر آن بنیصدر انکار ضرورت آزادی و توصیف آن در محدوده استقلال و دشمنی کلاسیک با غرب و حکومت دینی را نیز بنیان نهاد.<ref name=":0">سایت بی بی سی - بنیصدر که بود و چگونه از قدرت کنار گذاشته شد؟[https://www.bbc.com/persian/iran-50678013]</ref><br />
<br />
=== بنیصدر مدافع نظریه [[ولایت فقیه]] ===<br />
بنیصدر در مصاحبه با روزنامه انقلاب اسلامی به تاریخ ۲۶ دیماه ۱۳۵۸ میگوید: من خود از نویسندگان اصل ۱۱۰(ولایت فقیه) بودم. او توضیح میدهد: مگر ریاستجمهوری قسمتی از ولایت نیست؟ به اصل ۱۱۰ که در مجلس خبرگان گفته میشود من رای ندادهام باید بگویم که به شما دروغ گفتهاند از ۷ نفری که این اصل را نوشت یکی خود من بودم، بله یک بندی در این اصل هست که بعد در مجلس به آن اضافه شد و من با آن بند موافق نبودم آن بند هم همان بندی است که خود امام هم به آن عمل نکرد و آن این بود که تشخیص صلاحیت داوطلب ریاستجمهوری در دور اول با امام است و در دورهای بعد با شورای نگهبان... من در مجلس گفتم آقا این کار را بعهده خود مردم بگذارید، خود امام در وقتش بیاید و بگوید من به این آدم رای میدهم، در قانون اساسی شرط نگذارید. شما این آزادی را دارید امام ندارد؟ ...<br />
<br />
من خود از نویسندگانش بودم (اصل ۱۱۰). علاو بر اینکه در باره حکومت اسلامی از سال ۱۳۴۹ مشغول نوشتن فلسفه اسلامی ، روابط اجتماعی در اسلام، حکومت در اسلام، اقتصاد در اسلام، اخلاق در اسلام بودهام. حالا اینها کی هستند که میگویند ما حکومت اسلام را قبول نداریم، مگر حالا ما نیامدیم که حکومت اسلام را پیاده کنیم؟ به این عنوان ما داوطلب شدهایم اگر منکر بشویم پس باید برویم یک مرام دیگری داشته باشیم.<ref>مصاحبه بنیصدر با روزنامه انقلاب اسلامی چهارشنبه ۲۶ دی ۱۳۵۸ شماره ۱۶۸</ref><br />
<br />
او همچنین در سخنرانی انتخاباتیاش در کرمان پیرامون اصل ۱۱۰ گفت: در مرحله اول باید هر کس به حقانیت رهبری و ولایت فقیه ایمان کامل داشته باشد، زیرا ملت شیعه ما به این موضوع ایمان راسخ دارد و برای مقام ولایت اهمیت ویژهای قائل است.<ref>روزنامه انقلاب اسلامی یکشنبه ۳۰ دی ۱۳۵۸ شماره ۱۷۰</ref><br />
<br />
== بنیصدر و [[روحالله خمینی|خمینی]] ==<br />
در پاریس در حلقه نزدیکان آیتالله خمینی بود، و روز ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ همراه او و جمعی از یارانش، به تهران بازگشت. با موافقت آیتالله خمینی، عضو شورای انقلاب شد، ولی حاضر به همکاری با دولت موقت بازرگان نبود، چرا که آن را «انقلابی» نمیدانست. مهدی بازرگان هم علاقهای به همکاری با او نشان نمیداد. بااینهمه، به حکم خمینی، به معاونت و بعد هم به وزارت اقتصاد و دارایی منصوب شد.<ref name=":0" /><br />
<br />
در جریان اشغال سفارت آمریکا در تهران در سال ۱۳۵۸، مخالفتش با [[گروگان گیری در سفارت آمریکا|گروگانگیری]] را اعلام کرد و خواستار حل و فصل سریع قضیه شد، موضعی که نزدیکان آیتالله خمینی اعتنایی به آن نکردند. <br />
<br />
وقایع نگار ابوالحسن بنی صدر در تایمز لندن به تاریخ ۱۴۰۰/۸/۱۳ برابر با ۵ نوامبر ۲۰۲۱ نوشت: <br />
<br />
در اکتبر 1978 آیتالله خمینی از آپارتمان ابوالحسن بنیصدر در پاریس بازدید کرد و دو قهرمان انقلاب آینده ایران با یکدیگر معامله یی کردند. بنیصدر متفکر و با منشی روشنفکرانه و آیتالله با ابهت و ریشو به توافقی رسیدند که سرنوشت میهن خود را تغییر میداد. روحانی تندرو شیعه که حدود 6 ماه بعد سرنگونی شاه ایران را که تحت حمایت انگلیس و آمریکا بود تأیید می کرد، برای ساختن ماشین یک دولت مدرن و مؤثر به نیروی تکنوکراتی مانند بنی صدر تحصیلکرده غرب نیاز داشت. خمینی وعده داد که نظم جدید یک دموکراسی خواهد بود و از آزادی بیان محافظت می کند. <br />
<br />
=== بنیصدر در مقام رئیسجمهور ===<br />
کمی بعد، با حمایت جامعه روحانیت مبارز، نامزد انتخابات ریاست جمهوری شد و بهمن همان سال با حدود یازده میلیون رأی، اولین رئیسجمهوری ایران شد.<ref name=":0" /> ناظران معتقدند این رآی بعد از آن حاصل شد که کاندید اصلی حزب جمهوری اسلامی که بخش اصلی جمهوری اسلامی را نمایندگی میکرد یعنی جلالالدین فارسی بدلیل غیر ایرانی بودن حذف شد. و کاندید اصلی اپوزیسیون، [[مسعود رجوی]] هم که طبق برآورد آگاهان کاندیدای نسل جوان و همه سرخوردگان از جمهوری اسلامی بود که اکثریت جمعیت ایران را شامل میشد با فتوای خمینی از کاندیداتوری ریاستجمهوری حذف شد و به هواداران این سازمان اجازه داده شد که رای خود را به نفع بنیصدر به صندوقها بریزند.<br />
<br />
با آن که یک ماه پس از پیروزی در انتخابات، با حکم خمینی به ریاست شورای انقلاب و جانشین فرمانده کل قوا منصوب شد، از نظر اجرایی عملا قدرت بسیار محدودی داشت. وضعیتی که خودش بعدا آن را «دولت در دولت» خواند. او طبق گفته سایت بی بی سی خواهان اجرای طرحهایی از جمله بازسازی مراکز قدرت، از دور خارج کردن تدریجی سپاه پاسداران، دادگاههای انقلاب و کمیتهها، و ادغام آنها در سایر سازمانهای دولتی، و کاستن از نفوذ روحانیون بود که به دلیل عدم توان اجرایی قادر به اجرای آن نشد.<ref name=":0" /> <br />
<br />
جمهوریخواهی بنیصدر یک جمهوری مبتنی بر دمکراسی متعارف نبود. باور به اسلامگرایی و دخالت بیحد و حصر دولت در مدیریت امور اقتصادی، موانع ذهنی و اندیشهورزانه قابل اعتنایی بودند. مشکل اصلی مشی عملی بنیصدر در دوران دولت موقت و نزدیکی او به آیتالله خمینی بود. تعارض نظرات و دیدگاههای آیتالله خمینی با یک جمهوری انتخابی مشخص بود، بنیصدر خوشبینانه آن را نادیده گرفته بود. <br />
<br />
محمدرضا مهدوی کنی در خاطراتش ذکر میکند که در دیدار با آیتالله خمینی وقتی از موقعیت بنیصدر ابراز نگرانی میکند، او با خنده میگوید: «مشکلی پیش نمیآید با یک اشاره دست بنیصدر را میتوانم کنار بگذارم».<ref name=":2" /> <br />
<br />
=== جنگ قدرت ===<br />
سران حزب جمهوری اسلامی، بهویژه محمد حسینی بهشتی، اکبر هاشمی رفسنجانی، [[سید علی خامنه ای|علی خامنهای]] و عبدالکریم موسوی اردبیلی، در نزاع دائمی با ابوالحسن بنیصدر بودند.<br />
<br />
در نخستین انتخابات مجلس پس از انقلاب که با اتهامات تقلب گسترده همراه بود، نامزدهای مورد حمایت بنیصدر و نهضت آزادی بازرگان کرسیهای اندکی به دست آوردند، و هیچ یک از احزاب انقلابی مانند مجاهدین و گروههای مارکسیستی و چپگرا، حتا یک نماینده هم نتوانستند به مجلس بفرستند و به اینصورت مجلس به تسخیر مخالفان بنیصدر درآمد.<br />
<br />
منازعه و ستیزی که بعد از انقلاب میان بنی صدر و حزب جمهوری اسلامی به رهبری هاشمی و خامنهای و میرحسین موسوی و بهشتی اتفاق افتاد، بخش عمده ای اش برای قدرت بود. بنی صدر به دنبال قدرت بود به خصوص از وقتی رییس جمهور شد و رهبران حزب جمهوری هم به دنبال قدرت بودند. نمی توانند به تخم چشم ما نگاه کنند و بگویند برای خدمت، خدا و قرآن بود. هم بنی صدر برای قدرت می جنگیدند و هم رهبران حزب جمهوری اسلامی. امام هم خیلی دلخور و ناراحت بود از رقابتی که میان این دو بخش از حاکمیت به وجود آمده بود. صورت مساله و ریشه دعوا بر سر قدرت بود. <ref name=":1" /><br />
<br />
=== بنیصدر و [[انقلاب فرهنگی]] ===<br />
در جریان تصفیه دانشگاهها از استادان و دانشجویان دگراندیش، بنیصدر به مخالفان خود در حاکمیت، که این تصفیه را «انقلاب فرهنگی» میخواندند، پیوست. او هم خواهان بستهشدن دانشگاهها تا پایان این تصفیه شد اما در عین حال با سرکوب وحشیانه دانشجویان مخالف بود و برای دانشجویان هوادار سازمان چریکهای فدایی خلق ایران موسوم به پیشگام که در دانشگاه تهران تجمع اعتراضی داشته و نمیخواستند ساختمان مورد استفادهشان در خیابان ۱۶ آذر را تحویل بدهند و توسط نیروهای چماقدار جمهوری اسلامی که حزبالله نامیده میشدند محاصره شده بودند با پادرمیانی سازمان مجاهدین فرصت قائل شد و با حمایت پلیس که از طرف او اعزام شده بود محیط دانشگاه را بدون خونریزی ترک کردند. شنیدهها حاکی است که چماقداران حزبالهی قصد کشتار دانشجویان را داشتند.<br />
<br />
=== افزایش اختلافات با خمینی ===<br />
مجلس، هیچیک از نامزدهایی را که بنیصدر برای نخستوزیر معرفی کرد نپذیرفت، و خمینی هم آنها را «غیرانقلابی» توصیف کرد. سرانجام محمدعلی رجایی به او تحمیل شد، و رجایی هم به نوبه خود، بیشتر وزرایش را به رغم نارضایی بنیصدر، منصوب کرد، از جمله [[میرحسین موسوی]] به عنوان وزیر خارجه، و بهزاد نبوی به عنوان وزیر امور اجرایی.<br />
<br />
==== بنیصدر و جنگ هشت ساله ====<br />
اندکی پس از شروع [[جنگ ایران و عراق|جنگ ۸ ساله ایران و عراق]] که در ۳۱ شهریور ۱۳۵۸ شروع شد بنیصدر از طرف خمینی به عنوان فرمانده کل قوا منصوب شد. اما دامنه اختلاف او با خمینی که جنگ را نعمت الهی میخواند و به نظر میآمد که قصد دارد سپاه پاسداران را به نیروی اصلی نظامی کشور تحت سلطهاش تبدیل کند، و او که بیشتر بر ارتش تکیه داشت افزایش یافت. بنیصدر در مورد نحوه اداره جنگ، زیر انتقاد شدید حزب جمهوری اسلامی و [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه پاسداران]] رفت. بنیصدر در نامهای رسمی به خمینی، وزیران کابینه رجایی را «بیکفایت» و «تهدیدی بزرگتر از تجاوز عراق به خاک کشور» خواند، و شکایت کرد که هشدارهایش در مورد وخیمتر شدن اوضاع اقتصادی و پافشاریاش بر نیاز به سازماندهی مجدد نیروهای مسلح، نادیده گرفته شده است.<br />
<br />
== بنیصدر و [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین خلق]] ==<br />
بنیصدر بعدها در خاطرات خود تصریح کرد که «اگر مجاهدین خلق هم بهسراغ او نمیآمدند، او خود تصمیم داشت به سراغ آنان برود.<ref name=":3">بررسی ابعاد پیدا و پنهان رابطه بنیصدر و [https://www.irdc.ir/fa/news/6910/%D8%A8%D8%B1%D8%B1%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%D8%A8%D8%B9%D8%A7%D8%AF-%D9%BE%DB%8C%D8%AF%D8%A7-%D9%88-%D9%BE%D9%86%D9%87%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B7%D9%87-%D8%A8%D9%86%DB%8C%E2%80%8C%D8%B5%D8%AF%D8%B1-%D9%88-%D9%85%D9%86% مجاهدین]</ref> شکاف میان بنیصدر و حاکمیت روز به روز عمیقتر میشد، و همزمان، حزب جمهوری اسلامی و متحدانش خود را برای سرکوبی نهایی گروههای چپ و بهویژه سازمان پرطرفدار مجاهدین خلق آماده میکردند. روز ۱۴ اسفند ۱۳۵۹ سخنرانی بنیصدر در دانشگاه تهران، نقطه عطفی در این شکافها را رقم زد. هواداران مجاهدین خلق، عدهای از [[لباس شخصی|لباسشخصیهای]] موسوم به «حزبالله» را که همیشه به اجتماعات منتقدان بخصوص مجاهدین حمله میبردند، با حمایت بنیصدر دستگیر کردند. بنیصدر به خمینی شکایت برد، و هیئت سهنفرهای مامور رسیدگی به این شکایت شد. بازنده شکایت، بنیصدر بود.<br />
<br />
=== نوار آیت نقطه عطف ===<br />
در اوایل سال ۱۳۶۰روزنامه انقلاب اسلامی که بنیصدر منتشر میکرد، نوارهای سخنرانی حسن آیت، از اعضای بانفوذ حزب جمهوری اسلامی را فاش کرد که در آن، برنامهریزی حزب برای سرنگونی بنیصدر توضیح داده شده بود. طبق شواهد این نوار شامل مصاحبهای بود که اکبر طریقی عضو سازمان مجاهدین خلق ایران بصورت ناشناس با او در یکی از دفاتر حزب جمهوری ترتیب داده بود و بعدا توسط سازمان مجاهدین خلق در اختیار روزنامه انقلاب اسلامی وابسته به بنیصدر گذاشته شد. پس از آن بود که بنیصدر بیشتر از حاکمیت فاصله گرفت و به مجاهدین و نیروهای ترقیخواه نزدیک شد. <br />
<br />
=== حکم عزل بنیصدر ===<br />
به گفته عبدالله جاسبی، از اعضای وقت حزب جمهوری اسلامی، اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس وقت، در جلسهای از بنیصدر به خمینی شکایت کرد: « آن قدر این بنیصدر علیه ما حرف میزند و آبروی ما را میبرد شما حرفی نمیزنید؟! و بعد آقای هاشمی ساکت شدند و زدند زیر گریه! امام جلسه را ترک کردند و ما هم همینطور سکوت کرده بودیم. فردای آن روز حاج احمد آقا [خمینی] به ما زنگ زدند و گفتند دیشب امام خوابشان نبرده است و حکم عزل بنیصدر را از فرماندهی کل قوا صادر کردهاند و چند روز بعد نیز حکم عدم کفایت سیاسی بنیصدر در مجلس مطرح شد و رای آورد.» فردای آن روز، نیروهای حزباللهی به خیابانها ریختند و خواستار اعدام بنیصدر شدند.<br />
<br />
=== حمایت مجاهدین از بنیصدر ===<br />
پس از شدتگرفتن اختلافات بنیصدر با خمینی این مجاهدین خلق بودند که در حمایت یکپارچه از وی در 19 خرداد1360 بیانیه صادر کردند. این همکاری بعد از برکناری بنیصدر از فرماندهی کل قوا و بعداً عزل از ریاستجمهوری به اوج خود رسید. در پی این حوادث، مجاهدبن در اطلاعیهای بدین شرح خواستار حراست از جان بنیصدر گردیدند:<br />
<br />
«مجاهدین خلق ایران با اخطار قاطع انقلابی علیه هرگونه سوءنیت به جان رئیسجمهور از تمامی خلق قهرمان ایران، آمادگی و حضور دائم در صحنهها و مقاومت پیگیر را طلب نموده و در این شرایط حمایت از شخص رئیسجمهور و حفاظت از جان او را یك وظیفه مبرم انقلابی در سراسر كشور تلقی میكند.»<br />
<br />
در روز بیست و ششم خرداد ماه سال ۱۳۶۰، سازمان مجاهدین ، اطلاعیهای دیگری در حمایت از بنیصدر به چاپ رساندند و در آن اعلام كرد:<br />
<br />
«جان رئیسجمهور در خطر جدی است. مردم تهران، آماده نجات جان دكتر بنیصدر باشید. مقدمه چینیها و صحنهسازیهای رسوا و مفتضحی را كه شب گذشته در تلویزیون، با شعار «مرگ بر بنیصدر» ترتیب داده بودند، دیدید. ظاهراً سینهچاكان ریائی و انحصارطلب «قانون»، آن قدر در به ثمر رساندن كودتای ارتجاعی امپریالیستی شتابزدهاند كه بیمحابا اعدام و مرگ رئیسجمهور قانونی را سرلوحه دستگاههای خبری خود ساختهاند.«<br />
<br />
سازمان مجاهدین خلق اطلاعیه دیگری با این مضمون، در حمایت از بنیصدر صادر کرد:<br />
<br />
«بار دیگر فریاد پرخروش اللهاكبر را در مخالفت با روشهای انحصارطلبانه ضدمردمی و ضداسلامی و در حمایت از آزادیهای اساسی و رئیسجمهور، در بام خانهها طنینافكن سازیم.»<br />
<br />
سازمان مجاهدین نسبت به عواقب عزل رئیسجمهور و مسئولیتهای نمایندگان در این باره هشدار داد و ضمن اطلاعیهای تهدیدآمیز، نمایندگان را از شركت در جلسه بررسی عدم صلاحیت رئیسجمهور برحذر داشت:<br />
<br />
«... سازمان مجاهدین خلق ایران به تمامی نمایندگان كه در مجلس حضور مییابند نسبت به كلیه عواقب گسترده عزل رئیسجمهور در فضای هیستریک ارتجاعی حاكم، زنهار میدهد. از این رو با یادآوری مجالس و ادوار قانونگذاری كه در تاریخ معاصر ایران به استقرار دیكتاتوریها منجر شده است، ما به فرد فرد نمایندگان حاضر و به ویژه آنها كه نسبت به سرنوشت مردم ایران احساس مسئولیت میكنند، تذكر میدهیم كه خود را شایسته لعن و نفرین ابدی ملت ایران نساخته و مرعوب صحنههای ساختگی چماقداران در برابر مجلس نشوند.»<ref name=":3" /><br />
<br />
=== تظاهراتهای خرداد ماه له و علیه بنیصدر ===<br />
در روزهای منتهی به پایان خرداد ۱۳۶۰ تظاهراتهای کوچکی در نقاط مختلف تهران در اعتراض به افزایش شدید جو سرکوب و برکناری بنیصدر برگزار شد اما به دلیل سرکوب شدید معمولا در همان ابتدا و پس از مدت کوتاهی سرکوب میشد. <br />
<br />
در ۲۵ خرداد جبهه ملی تصمیمش را بعنوان فراخوان برای یک تظاهرات بزرگ در اعتراض به سرکوبی جامعه اعلام کرد اما این تظاهرات با دستگیری گسترده تجمعکنندگان در همان ابتدا سرکوب شد و شکل نگرفت.<br />
<br />
در همین روزها نیروهای وابسته به حکومت که از طرف نیروهای مخالف بعنوان فالانژیستها خوانده میشدند و به نیروهای چماقدار یا حزبالهی مشهور بودند نیز تظاهراتهایی در نقاط مختلف تهران ترتیب میدادند که در شعارشان خواهان اعدام بنیصدر بودند.<br />
<br />
==== [[تظاهرات ۳۰ خرداد ۱۳۶۰|تظاهرات ۳۰ خرداد]] ====<br />
تظاهرات بزرگی در تهران و شهرهای دیگر برگزار شد که در اعتراض به جو سرکوبی که از جمله فرمان خمینی مبنی بر برکناری توام با تهدید به دستگیری بنیصدر را شامل میشد بود. <br />
<br />
سایت بی بی سی در این رابطه مینویسد:<blockquote>در این مقطع، تنها نیروی سیاسی که هنوز علنا از ابوالحسن بنیصدر پشتیبانی میکرد، سازمان مجاهدین خلق بود. روز ۲۹ خرداد ۱۳۶۰، مسعود رجوی رهبر وقت مجاهدین خلق، همراه بنی صدر که در خفا به سر میبرد، مردم را به قیام فراخواندند و از هوادارانشان خواستند تا علیه حکومت در خیابانها حضور یابند. روز بعد، تظاهرات بزرگی در تهران و شهرهای دیگر برگزار شد که حکومت با شدت آن را سرکوبی کرد. فردای آن روز، مجلس با اکثریت آرا به عدم کفایت ریاست جمهوری ابوالحسن بنیصدر رأی داد.</blockquote>البته آگاهان معتقدند که تظاهرات ۳۰ خرداد ربطی به فراخوان بنیصدر نداشت و تمام آن توسط سازمان مجاهدین خلق ایران ترتیب داده شده بود ولی ناگفته پیداست که بنیصدر هم از پشتیبانان این تظاهرات محسوب میشد.<br />
<br />
=== خروج بنیصدر از ایران و رفتن به پاریس ===<br />
مجاهدین علاوه بر حمایت گسترده علنی از بنیصدر مخفی کردن او تا هنگام خروج از ایران را فراهم کردند. شش هفته پس از رأی مجلس، در ۷ مرداد ۱۳۶۰، ابوالحسن بنیصدر همراه مسعود رجوی، رهبر سازمان مجاهدین خلق، از فرودگاه مهرآباد و با هواپیمایی که سرهنگ بهزاد معزی، از خلبانان بسیار مشهور نیروی هوایی ایران و عضو سازمان مجاهدین آن را هدایت میکرد، با طراحی و عملیات سازمان مجاهدین از ایران به فرانسه رفت و در آنجا پناهنده شد.<br />
<br />
=== بنیصدر و [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] ===<br />
بنیصدر به پیشنهاد آقای مسعود رجوی در ۷ مهرماه ۱۳۶۰ بعنوان رئیسجمهور منتخب شورای ملی مقاومت در شورا پذیرفته شد. او و شورای ملی مقاومت عزلش را غیر قانونی دانسته و او را رئیسجمهور واقعی وقت ایران میدانستند. <br />
<br />
بنیصدر در ۲۰ اسفند ۱۳۶۲ و به دنبال افشای نامهای که سازمان مجاهدین معتقد بود او به خمینی نوشته است و در آن با بکارگیری الفاظی مانند پدر بزرگوار خمینی را مورد خطاب قرار داده و در حقیقت اظهار ندامت از گذشته کرده و درخواست بخشش و بازگشت به ایران داشته است توسط مسئول شورای ملی مقاومت و با تصویب این شورا از شورای ملی مقاومت اخراج شد. بعضی رسانهها این موضوع را به اختلاف با سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت بر سر استفاده از خاک عراق برای عملیات بر علیه نیروهای نظامی خمینی ربط دادهاند که مجاهدین آن را قبول ندارند.<br />
<br />
== بنیصدر بعد از جدایی از شورای ملی مقاومت ==<br />
وقایع نگار ابوالحسن بنی صدر در تایمز لندن به تاریخ ۱۴۰۰/۸/۱۳ برابر با ۵ نوامبر ۲۰۲۱ نوشت: <br />
<br />
بنیصدر بعد از جدایی یا به گفته مجاهدین اخراج از شورای ملی مقاومت ایران مدتی با همسرش عذرا حسینی که در سال 1961 با او ازدواج کرد و فرزندانشان فیروزه، زهرا و علی که همگی در قید حیات هستند، فعالیتش را کاهش داد. ...بنیصدر مدعی شد که از اوایل سال 1980 اسنادی دال بر تماسهای بین خمینی و حامیان ریگان دارد. شش سال بعد او در دادگاهی در برلین علیه دولت ایران شهادت داد، جایی که دولت ایران به همدستی در قتل 4تن از مخالفان خود از جمله رهبر حزب دمکرات کرد متهم شد. دادگاه حکم داد که این قتلها واقعاً در بالاترین ردههای حکومت ایران تأیید شده است. او گفت که خامنهای دستور تقلب در انتخابات و سرکوب خونین معترضان را صادر کرده است. او مدعی شد که مقامات ایران به پرتگاه نزدیکتر میشوند و قصد دارند قدرت را تنها با خشونت و ترور حفظ کنند. بنی صدر که تا پایان عمر نسبت به عملیات تروریستی محافظت می شد، همچنان نام خود را «رئیس جمهور منتخب مردم ایران» امضا می کرد.<br />
<br />
بنیصدر فعالیتش را کاهش داد. اما به دشمن مجاهدین تبدیل شد و در بسیاری از موضعگیریها و حتی دادگاهها بر علیه مجاهدین اقدام کرد.<br />
<br />
=== شهادت بر علیه مجاهدین در دادگاه جنحه پاریس ===<br />
از جمله او در دادگاه جنحه پاریس علیه مجاهدین شکایت کرد. موضوع دادگاه مربوط به شکایت فردی به نام بهنام آلن شوالریاس که مجاهدین او را مزدور رژیم ایران میخوانند بود که بر علیه سایت ایران فوکوس که در تیرماه ۱۳۸۴ مقالهای در باره ارتباطات این شخص با وزارت اطلاعات و همکاری تنگاتنگ وی با رزیم ایران در خارج کشور ، در این سایت منتشر شده بود اقدام به شکایت کرده بود. بنیصدر بعنوان شاهد در این دادگاه شرکت کرد و مجاهدین و مقاومت ایران را به سرکوب و اعمال اختناق و قتل و ارعاب و تروریسم متهم کرد و گفت: «اگر کسی جرأت کند که از آنها انتقاد کند، مأمور واواک و مزدور خمینی و غیره میشود. در آلمان هم یکی از دوستان من به همین دلیل که من اینجا برای شهادت آمدهام، شکایت کرده است. بایستی به هرقیمت از حق سخن گفتن دفاع کرد». اما وکیل ایران فوکوس، تیری لوی، حقوقدان فرانسوی، با سؤالات پیاپی بنیصدر را ناگزیر کرد از بسیاری دعاوی خود عقب بنشیند. مجاهدین میگویند، در کشورهای اروپایی کسی نمیتواند مانع سخن گفتن و آزادی بیان دیگری بشود و این ادعا بیمعناست. مجاهدین در بیانیهای که به مناسبت بیست و هفتمین سالگرد تاسیس شورای ملی مقاومت ایران صادر کردهاند در این رابطه دست به افشاگری زده و علت شرکت بنیصدر در این دادگاه بعنوان شاهد را اینگونه گفتهاند:<blockquote>حقیقت ماجرا : «دوست بنی صدر، که از دو دهه پیش نشریه بنی صدر(انقلاب اسلامی) را به لحاظ مالی و فنی و ارتباطات اداره میکند، پاسدار پیشین، مجید کمالی دولت آبادی نام دارد. او عضو هیأت مدیره و سهامدار عمدة شرکت راه پرنیان در تهران و مدیر شعبه این شرکت در فرانکفورت میباشد. کمالی که از سال ۱۹۸۸به خارج آمده، در ارتباط با کنسولگری رژیم در فرانکفورت است و به قم و تهران رفت وآمد دارد. شرکت راه پرنیان یکی از شرکتهایی است که در شهریور ماه ۸۶در شمار شرکتهای پوششی وزارت اطلاعات در کنفرانس شورای ملی مقاومت ایران در برلین افشا گردید. طبق مندرجات “روزنامه رسمی جمهوری اسلامی ایران”، سرمایه این شرکت در آذرماه ۱۳۸۳با افزایش سهمالشراکه ۴ نفر(ازجمله مجید کمالی دولتآبادی) بهطور رسمی به یک میلیارد و ۱۴۰ میلیون ریال افزایش یافته است. شعبه فرانکفورت این شرکت در آلمان روی سیستمهای فیلترینگ، حافظه و امنیت (Security) کامپیوتر و اینترنت کار میکند و علاوه بر سپاه پاسداران و وزارت اطلاعات، به وزارت دفاع، وزارت صنایع و وزارت خارجة رژیم خدمات میدهد. آموزش فیلترینگ به 8تن از مأموران اعزامی وزارت اطلاعات در آلمان و تهیه تجهیزات کامپیوتری و دستگاههای فیلترینگ برای وزارت اطلاعات، بهمنظور سانسور سایتهای اینترنتی در داخل کشور، یک فقره از معاملات آن در سال ۸۴ است. هدف اطلاعات آخوندها از خرید دستگاههای فیلترینگ ممانعت از دستیابی مردم ایران به سایتهای اینترنتی و ممانعت از دسترسی به اخبار و اطلاعات سانسور نشده است» (نشریه مجاهدـ ۴ اردیبهشت ۱۳۸۷ ). به این ترتیب روشن شدکه «ارتزاق ننگآلود بنیصدر و شرکا از رژیم آخوندی، آن روی سکه لجنپراکنی مستمر و شهادتهای دروغین علیه مجاهدین و مقاومت ایران در دادگاه هلند در سال۱۹۹۹، در پرونده ۱۷ژوئن در سال۲۰۰۳ و در دادگاه شوالریاس در سال۲۰۰۸ است. بنابراین چماقکردن “آزادی بیان” علیه مجاهدین و جنبش مقاومت ایران چیزی جز سرپوش معاملات “فیلترینگ و سانسور” علیه ملت ایران نیست.<ref>بیانیه بیست و هفتمین سالگرد تاسیس شورای ملی مقاومت ایران</ref> </blockquote><br />
<br />
=== شهادت علیه [[مریم رجوی]] در پرونده ۱۷ ژوئن ===<br />
شاهدان حکومت ایران برای [[کودتای ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳|پروندة ۱۷ ژوئن]]، عبارت بودند از ابوالحسن بنیصدر، رئیس جمهور اسبق ایران و ۶ تن از بریدگان سازمان مجاهدین که با حکومت ایران همکاری میکردند، شامل مسعود خدابنده (و همسرش اَن سینگلتون)، محمدحسین سبحانی، کریم حقی، علیرضا میرعسگری، ادهم طیبی و حسین مشعوف که با اداره امنیت داخلی فرانسه د.اس. ت مصاحبه کردند.<br />
<br />
یکی از کسانی که خودش مدتی در خارج از کشور ایران از نزدیک در ارتباط با این بریدگان بود، در افشاگری خود دربارهٔ توطئههای وزارت اطلاعات علیه حضور مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده مقاومت در فرانسه نوشت:<br />
<br />
«… نکته قابلتوجه اینکه از علی [از کارمندان وزارت اطلاعات حکومت در سفارت ایران در فرانسه] گرفته تا سایر نفراتی که تحت عنوان کمک به اعزام ما به اروپا و پناهنده کردن با ما تماس میگرفتند همه اصرار داشتند که ما به فرانسه برویم و در آنجا درخواست پناهندگی بدهیم. آنها میگفتند برای گرفتن پناهندگی در فرانسه، بنیصدر به ما کمک میکند. البته بعداً متوجه شدم علت اصرار آنها برای دادن درخواست پناهندگی در فرانسه، نه به خاطر تسهیلات پناهندگی بلکه به خاطر توطئههایی است که علیه حضور خانم مریم رجوی و دفتر شورای ملی مقاومت در اور سور آواز و مجاهدین در دستور کاردارند و اصلاً به همین خاطر تمرکز کار آنها در فرانسه میباشد…». (گزارش علی پاک به دبیر کل عفو بینالملل، ۲۶ فروردین ۸۸)<br />
<br />
== مرگ بنیصدر ==<br />
ابوالحسن بنیصدر، ۱۷ مهر ۱۴۰۰ - ۹ اکتبر ۲۰۲۱ در سن ۸۸ سالگی در بیمارستان سالپتریه پاریس درگذشت. <br />
<br />
== منابع ==<br />
<references /></div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C_%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86&diff=69205آزادی بیان2024-03-26T07:58:15Z<p>Rah: صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | نام =آزادی بیان | تصویر =آزادی بیان؛ اطلاعات.JPG | توضیح تصویر = | تاریخ تولد = | محل تولد = | والدین = | تاریخ مرگ = | محل مرگ = | علت مرگ = | محل زندگی...» ایجاد کرد</p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده<br />
| نام =آزادی بیان<br />
| تصویر =آزادی بیان؛ اطلاعات.JPG<br />
| توضیح تصویر = <br />
| تاریخ تولد =<br />
| محل تولد = <br />
| والدین = <br />
| تاریخ مرگ =<br />
| محل مرگ =<br />
| علت مرگ = <br />
| محل زندگی =<br />
| مدفن =<br />
|لقب = <br />
| شریک زندگی = <br />
|علت شهرت = <br />
| جوایز =<br />
|اندازه تصویر=270 پیکسل}}<br />
'''آزادی بیان'''، بهطور کلی یعنی حق قانونی افراد برای بیان عقاید و نظرات خود و جستوجوی آزادانه اطلاعات و نظرات گوناگون بدون ترس از سانسور یا برخورد قانونی است. مطابق اسناد قانونی مهم بینالمللی، آزادی بیان عبارت است از حق جستوجو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار و ایدهها از هر نوعی و با هر وسیلهای است. اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال ۱۹۴۸، توسط نمایندگان ۵۰ کشور عضو سازمان ملل متحد به تصویب رسید. در این اعلامیه ۳۰ حق بشری مشخص و تعیین شد. این حقوق طوری وضع شدهاند که شامل تمام مردم جهان باشد و حق هیچ انسانی ضایع نشود. ماده ۱۸ و ۱۹ در اعلامیه جهانی حقوق بشر، بیشتر از مواد دیگر مربوط با آزادی بیان است. در ماده ۱۸ این اعلامیه آمده است: هر کسی آزاد است تا به هرآنچه میخواهد معتقد باشد و به عقاید خود (از جمله عقاید دینی) عمل کند. در ماده ۱۹ نیز مقرر شده است: هر کسی حق دارد آزادانه عقاید خود را به هر شکلی که میخواهد بیان کند. آزادی بیان زیربنای سایر حقوق بشر مانند حق آزادی اندیشه، عقیده و دین است که به آنها امکان شکوفایی میدهد. حکومتهای زیادی هستند که از قدرتشان سوءاستفاده میکنند تا صدای صلحآمیز معترضان را خاموش کنند و آزادی بیان را با وضع قوانین گوناگون جرمانگاری میکنند. این نقض حق آزادی بیان اغلب به نام تامین امنیت ملی یا دفاع از دین و یا مقابله با تروریسم انجام میشود. در قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران به آزادی بیان و مطبوعات اشاره شده است، اما هیچوقت به آن پایبند نبوده است. براساس گزارش جدید سالانه سازمان گزارشگران بدون مرز در سال ۱۴۰۲، کشور ایران از لحاظ آزادی بیان در بین ۱۸۰ کشور جهان در رتبهی ۱۷۷ قرار دارد. رژیم ایران نهتنها اعضای اقلیتها دینی- چه آنان که بهرسمیت میشناسد و چه آنانی که عقایدشان را بهرسمیت نمیشناسد- اعدام کرده است، بلکه هزاران نفر از مسلمانانی که حتی عقایدشان با مذهب ۱۲ امامی مغایرت دارد نیز مورد مجازات اعدام قرار داده است. برخی بر این باورند که نظام جمهوری اسلامی ایران، نمونهای از یک حاکمیت دینی تئوکراسی محض نیست، بلکه گونهای از نظام آپارتاید است که شاخهای خاص از یک مذهب جنبهی سیاسی بخشیده و از آن بهعنوان ابزار و اهرمی برای سرکوب کسانی استفاده میکند که کورکورانه از حکومت پیروی نمیکنند. نقض مکرر آزادی بیان نه بهدلیل بافت اجتماعی و تعصبات مذهبی و یا خواست عمومی، بلکه به دلیل ماهیت خود حکومت جمهوری اسلامی اتفاق میافتد. <br />
<br />
== پیشینه، اعلامیه جهانی حقوق بشر ==<br />
[[پرونده:اعلامیه جهانی حقوق بشر.JPG|جایگزین=اعلامیه جهانی حقوق بشر|بندانگشتی|226x226پیکسل|اعلامیه جهانی حقوق بشر]]<br />
اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال ۱۹۴۸، توسط نمایندگان ۵۰ کشور عضو سازمان ملل متحد به تصویب رسید. این اقدام در واکنش به جنگ جهانی دوم صورت گرفت تا مانع از وقوع دوبارهی چنین جنگ و درگیریهای گستردهای در سطح جهان شوند. در این اعلامیه جهانی، ۳۰ حق بشری مشخص و تعیین شد. این حقوق طوری وضع شدهاند که شامل تمام مردم جهان باشد و حق هیچ انسانی ضایع نشود. ماده ۱۸ و ۱۹ در اعلامیه جهانی حقوق بشر، بیشتر از مواد دیگر مربوط با آزادی بیان است. در ماده ۱۸ این اعلامیه آمده است:<br />
<br />
هر کسی آزاد است تا به هرآنچه میخواهد معتقد باشد و به عقاید خود (از جمله عقاید دینی) عمل کند.<br />
<br />
در ماده ۱۹ نیز مقرر شده است:<br />
<br />
هر کسی حق دارد آزادانه عقاید خود را به هر شکلی که میخواهد بیان کند.<ref name=":0">[https://www.chetor.com/271155-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86/ آزادی بیان چیست؟ مصادیق و محدودیتهای آن - سایت چطور]</ref> <br />
<br />
اعلامیه جهانی حقوق بشر در مجموعهای از معاهدات بینالمللی و منطقهای نیز به رسمیت شناخته شده است. آزادی بیان زیربنای سایر حقوق بشر مانند حق آزادی اندیشه، عقیده و دین است که به آنها امکان شکوفایی میدهد. آزادی بیان ارتباط تنگاتنگ فعالی با آزادی تشکلها و ارتباطات نیز دارد. یعنی حق تشکیل و پیوستن به احزاب سیاسی، انجمنها، مجامع و اتحادیههای صنفی<br />
<br />
آزادی بیان همچنین با آزادی تجمعات و حق شرکت در تظاهرات مسالمتآمیز یا گردهمایی در فضاهای عمومی پیوند خورده است.<ref name=":1">[https://fa.amnesty.org/what-we-do/freedom-of-expression/ آزادی بیان - سایت سازمان عفو بینالملل]</ref><br />
<br />
در مقدمهی اعلامیه جهانی حقوق بشر، جهانی که در آن افراد بشر در بیان عقیده آزاد و بدون ترس باشند، بهعنوان بالاترین آرمان بشری اعلام شده است. منظور از بیان به معنای عام آن است که شامل بیانهای زبانی و غیر زبانی مانند تصویری، اشارهای، نوشتاری و غیرنوشتاری است.<ref name=":2">[https://asre-nou.net/php/view.php?objnr=40629 نبرد نابرابر با آزادی بیان در ایران - سایت عصر نو]</ref> <br />
<br />
== تعریف آزادی بیان ==<br />
[[پرونده:آزادی بیان6.JPG|جایگزین=آزادی بیان|بندانگشتی|235x235پیکسل]]<br />
تا کنون تعاریف گوناگونی از آزادی بیان ارائه شده است. بهطور کلی آزادی بیان یعنی حق قانونی افراد برای بیان عقاید و نظرات خود و جستوجوی آزادانه اطلاعات و نظرات گوناگون بدون ترس از سانسور یا برخورد قانونی است. مطابق اسناد قانونی مهم بینالمللی، آزادی بیان عبارت است از حق جستوجو، دریافت و انتشار اطلاعات و افکار و ایدهها از هر نوعی و با هر وسیلهای است.<ref name=":0" /> <br />
<br />
آزادی بیان تنها به کلام و سخن محدود نمیشود؛ بلکه شامل ابعاد دیگری مانند حق دسترسی به اطلاعات و تکنولوژیهای جدید اطلاعرسانی مثل اینترنت، حق آزادی بیان در قالب آثار هنری و ادبی، حق مطبوعات و تبلیغات تجاری و... نیز میشود.<ref>[https://etarazoo.com/freedom-of-speech-in-iran/ آزادی بیان در قانون اساسی ایران - سایت ترازو]</ref> <br />
<br />
=== '''اجزاء حق آزادی بیان''' ===<br />
آزادی بیان یک مفهوم کلی است از آزادیهای کوچکتر دیگر تشکیل شده است. به عقیدهی کارشناسان حقوق ارتباطات، اجزاء حق آزادی بیان میتواند معیار سنجش یک جامعه آزاد باشد که آیا در آن جامعه آزادی بیان وجود دارد یا نه؛ اجزاء یا عناصر تشکیلدهنده آزادی بیان عبارتند از:<br />
<br />
* آزادی تشکیل عقاید و افکار<br />
* آزادی ابراز عقاید و افکار<br />
* آزادی انتقال افکار به دیگران<br />
* آزادی تعیین مفاد بیان<br />
* آزادی تعیین مخاطب<br />
* آزادی انتخاب وسیله بیان<br />
* آزادی دریافت بیان<br />
* آزادی جستوجوی اطلاعات<ref name=":0" /><br />
<br />
== اهمیت آزادی بیان ==<br />
[[پرونده:آزادی بیان3.JPG|جایگزین=آزادی بیان|بندانگشتی|235x235پیکسل]]<br />
آزادی بیان به دلایل بسیار فراوانی مهم است. بزرگترین دلیل وجود حق آزادی بیان این است که دموکراسی بر هر چیز دیگری ارجحیت و اولویت دارد. بدون صحبت و گفتگوی آزادانه، سایر آزادیها نیز محدود میشوند. واضح است که همهی انسانها اشتباه میکنند و در مسیر زندگی یاد میگیرند که اشتباهات خود را اصلاح یا جبران کنند. انسانها برای غنیترکردن باورها و نظرات خود نیاز دارند که به نظرات و استدلالهای مخالف و متناقض با هم، گوش بدهند. مباحث انتقادی یک بخش اساسی از تجربه یادگیری انسانها هستند. چنین مباحثی بدون آزادی مردم برای بیان نظرات و عقاید مخالف خود اصلا به وجود نخواهند آمد. نتیجه اینکه اختلافنظرها میتوانند سازنده باشند. بیان آزاد اجازه میدهد تا ایدهها به چالش کشیده شوند، تغییر کنند و بهتر درک شوند. بسیاری از فکرها و ایدههای تاریخساز در زمان خود با مخالفتهای بسیاری مواجه شدهاند. دانشمندان و متفکران بسیاری در زمانهی خود درک نشدند، اما امروزه آنها را ارزشمند و تحولآفرین میدانند.<ref name=":0" /> <br />
<br />
یکی از شاخصهای مناسب برای تشخیص رویکرد کلی دولتها با دیدگاههای مخالف و منتقدین، پایبندی به حقوق بشر بهویژه آزادی بیان است.<ref name=":1" /> <br />
<br />
=== '''محدودیتهای آزادی بیان''' ===<br />
[[پرونده:آزادی بیان4.JPG|جایگزین=محدودیت آزادی بیان|بندانگشتی|225x225پیکسل]]<br />
آزادی بیان شامل هر نوعی از عقیده و باور میشود، حتی آن عقایدی که ممکن است توهینآمیز باشند. قوانین بینالمللی از آزادی بیان حمایت میکنند، اما براساس همین قوانین، در شرایط ویژهای میتوان آزادی بیان را به دلایل موجه محدود کرد؛ بهعنوان مثال وقتی که آزادی بیان حقوق دیگران را پایمال میکند یا نفرتپراکنی را ترویج داده و تبلیغ و ترغیب به تبعیض یا خشونت میکند. با این وجود ایجاد هر نوع محدودیتی در آزادی بیان باید کاملاً برپایهی قانون باشد و با هدف صیانت و حفاظت از منافع عمومی یا حقوق دیگران صورت گیرد. علاوه بر این، محدودیتهای گذاشته شده برای تامین این اهداف باید به طور مشخص و روشن، الزامی و ضرورت داشته باشند.<br />
<br />
=== '''دستآویز نقض آزادی بیان''' ===<br />
آزادی بیان بدون ترس و بدون مداخلات غیرقانونی، یکی از شروط کلیدی زندگی در یک جامعهی آزاد و عادلانه است، جامعهای که در آن مردم به عدالت دسترسی داشته و از حقوق بشر برخوردار باشند. در قانون اساسی تقریبا تمام کشورها به اصل آزادی بیان اشاره شده است، با این وجود دولتهای مختلف در جهان همچنان افراد را به خاطر بیان صریح افکارشان به زندان میاندازند. حکومتهای زیادی هستند که از قدرتشان سوءاستفاده میکنند تا صدای صلحآمیز معترضان را خاموش کنند و آزادی بیان را با وضع قوانین گوناگون جرمانگاری میکنند. این نقض حق آزادی بیان اغلب به نام تامین امنیت ملی یا دفاع از دین و یا مقابله با تروریسم انجام میشود. <br />
<br />
=== '''خواستههای عفو بینالملل''' ===<br />
سازمان عفو بینالملل برای تضمین حق آزادی بیان خواستههای این سازمان را به شرح زیر منتشر کرده است:<br />
<br />
زندانیان عقیدتی در سراسر جهان فوراً و بدون قید و شرط آزاد شوند.<br />
<br />
تمام مواد قانونی که افراد را به خاطر اعتراضهای مسالمتآمیز و صراحت بیان مجرم تلقی میکنند، از کتابهای قانون حذف شوند.<br />
<br />
قوانین موجود علیه سخنان نفرتپراکنانه و دیگر سخنان محرک تبعیض و خشونت، برای سرکوبِ اعتراضات و انتقادات مسالمتآمیز به کار گرفته نشوند.<br />
<br />
مردم به اطلاعات دسترسی داشته باشند و میزان اطلاعاتی که دولتها و شرکتها بتوانند درباره افراد و نهادها جمعآوری کنند، محدود شود.<ref name=":1" /> <br />
<br />
== نقض آزادی بیان در ایران ==<br />
[[پرونده:آزادی سخن1.JPG|جایگزین=نقض آزادی بیان در ایران|بندانگشتی|237x237پیکسل|نقض آزادی بیان در ایران]]<br />
در طول سالهای پس از '''[[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی]]'''، آزادی بیان و مطبوعات و آزادیهای فردی با فراز و نشیبهای زیادی همراه بوده است، اما چیزی که آشکار و روشن است این است که نظام جمهوری اسلامی اصلاً آزادی بیان را قبول ندارد و به راحتی آن را نادیده گرفته و برای مجازات آزاد اندیشان حکم قتل صادر میکند. اکنون نیز دستگیری و صدور احکام سنگین، زندان و اعدام برای کنشگران اجتماعی و سیاسی به جرم ابراز عقیده یا عمل بر عقیده خود همچنان ادامه دارد.<ref name=":2" /> <br />
<br />
<br />
<br />
در اصل ۲۳ قانون اساسی نیز آزادی عقیده را یکی از لوازم آزادی بیان عنوان کرده است. در این اصل آمده است:<blockquote>«تفتیش عقاید ممنوع است و هیچکس را نمیتوان به صرف داشتن عقیدهای مورد تعرض و مواخذه قرار داد.»<ref name=":0" /> </blockquote>این درحالی است که رژیم ایران نهتنها اعضای اقلیتها دینی- چه آنان که بهرسمیت میشناسد و چه آنانی که عقایدشان را بهرسمیت نمیشناسد- اعدام کرده است، بلکه هزاران نفر از مسلمانانی که حتی عقایدشان با مذهب ۱۲ امامی مغایرت دارد نیز مورد مجازات اعدام قرار داده است. <br />
<br />
برخی بر این باورند که نظام جمهوری اسلامی ایران، نمونهای از یک حاکمیت دینی تئوکراسی محض نیست، بلکه گونهای از نظام آپارتاید است که شاخهای خاص از یک مذهب جنبهی سیاسی بخشیده و از آن بهعنوان ابزار و اهرمی برای سرکوب کسانی استفاده میکند که کورکورانه از حکومت پیروی نمیکنند.<ref>[https://www.article19.org/fa/resources/state-not-state-freedom-expression-belief-islamic-republic-iran/ آزادیِ بیان و عقیده در جمهوری اسلامی ایران - سایت آرتیکل]</ref> <br />
<br />
رژیم ایران با زیر پا گذاشتن تمامی قوانین بیانیه حقوق بشر در حال حاضر بیشتر از پیش اقدام به بستن و اجازه ندادن و از بین بردن امکانات شبکههای اجتماعی و مجازی مانند اینترنت و جلوگیری استفاده از ماهواره، تلویزیون و رادیوهای آزادیخواه کرده است.<ref>[https://kurdpa.net/fa/news/%D9%86%D8%A8%D9%88%D8%AF-%D8%A7%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D9%86%D9%82%D8%B6-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D8%A8%D8%B4%D8%B1-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86 نبود آزادی بیان و نقض حقوق بشر در ایران - سایت کردپا]</ref><br />
<br />
ریشه و اصل مشکل، در اساس نظام جمهوری اسلامی و در مناسبات و موقعیت متزلزل حاکمیت است که در قانون اساسی آن گنجانده شده و بیان انسانی را با دو مفهوم محدود میسازد. یکی موازین اسلامی است و دیگری اساس جمهوری اسلامی و این دو مفهوم، در ارتباط با اصل '''[[رژیم ولایت فقیه|ولایت فقیه]]''' مطرح میشوند. ولایت فقیه مشروعیتش آسمانی است و هیچکس حق ندارد صحبتی خلاف او بکند و همه باید از او اطاعت و فرمانبرداری کنند.<ref name=":3">[https://www.tribunezamaneh.com/archives/65261 نقض آزادی بیان در ایران - سایت تریبون زمانه]</ref><br />
<br />
نقض مکرر آزادی بیان نه بهدلیل بافت اجتماعی و تعصبات مذهبی و یا خواست عمومی، بلکه به دلیل ماهیت خود حکومت جمهوری اسلامی اتفاق میافتد.<ref name=":4">[https://www.bbc.com/persian/blog-viewpoints-46165675 ایران و جهان: مرزهای آزادی بیان و توهین به مقدسات - بیبیسی فارسی]</ref> <br />
<br />
=== '''نقض آزادی مطبوعات''' ===<br />
در قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی ایران به آزادی بیان و مطبوعات اشاره شده است. مثلاً در اصل ۲۴ قانون اساسی آمده است:<blockquote>«نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند، مگر آنکه مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشند. تفصیل آن را قانون معین میکند.»<ref name=":0" /> </blockquote>وارد کردن مفهوم کلی و مبهمی مانند مخل به مبانی اسلام بودن، موضوعی است که هر اظهار نظر و بیانی را شامل شود.<ref name=":4" /><br />
[[پرونده:آزادی بیان5.JPG|بندانگشتی|235x235پیکسل]]<br />
در قانون مطبوعات ایران، حق مطبوعات و حدود مطبوعات گنجانده شده است. در قسمت حقوق مطبوعات، قانون به خبرنگاران حق وارد شدن در مسائل مختلف زندگی را میدهد، اما در قسمت حدود که نبایدها را به خبرنگاران گوشزد میکند، خط قرمزها آنقدر پهن و مبهم هستند که حقوق مطبوعات را که در قانون آمده تحت شعاع خود قرار میدهند. بهعنوان مثال، در ماده ۶ به خبرنگاران حق انتقاد از مسئولان سیاسی را میدهد، اما در چند خط بعد، توسط محدودیتهای خود این قانون دوباره منتفی میشود. در ایران سرکوب خبرنگاران هم قانون و هم قانونی است. از یک طرف امکان بیان نظرات و اخبار را به خبرنگاران میدهد، اما از طرف دیگر بهطور رسمی به ارگانهای سرکوبگر مانند پلیس و نیروهای امنیتی اجازهی سرکوب آنها را میدهد. نظام جمهوری اسلامی در رتبهبندی آزادی بیان و مطبوعات، با تعقیب و دستگیری روزنامهنگاران و خبرنگاران در مقام ۱۷۵ قرار گرفته است، یعنی چهارمین کشور از پایین جدول است.<ref name=":3" /> <br />
<br />
=== '''گزارش گزارشگر ویژه حقوق بشر''' ===<br />
براساس گزارش خانم عاصمه جهانگیر گزارشگر ویژه حقوق بشر ایران در سازمان ملل، در ایران عدم یک نظام قضایی مستقل بهویژه دادگاهها انقلاب، وضعیت وخیمی برای مردم ایران ایجاد کرده است. بازداشتها خودسرانه همچنان ادامه دارد و افراد بهواسطه اعمالی که بخشی از حقوقشان است، مورد پیگرد قضایی قرار میگیرند. خانم عاصمه جهانگیر نسبت به تبعیض گسترده علیه زنان و اقلیتهای مذهبی و قومی، شکنجه، سرکوب فعالان و کنشگران حقوق بشر، روزنامهنگاران، فعالان دانشجویی، سندیکایی و هنرمندان، و همچنین آمار بالای اعدام توسط نظام جمهوری اسلامی را مورد انتقاد قرار داده است. شایان ذکر است که رژٰیم ایران به عاصمه جهانگیر و احمد شهید گزارشگر پیشین سازمان ملل اجازه ورود نداده است.<ref>[https://www.bbc.com/persian/iran-41182739 گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل: مشکلات جدی در ایران ادامه دارد - سایت بیبیسی فارسی]</ref> <br />
<br />
=== '''گزارش سازمان دیدهبان حقوق بشر''' ===<br />
سازمان دیدبان حقوق بشر نیز در گزارش سالانه خود اعلام کرد که رژیم ایران در عرصهی سرکوب و نقض آزادی بیان، برابری زن و مرد، آزادیهای مذهبی و محاکمات عادلانه عملکرد غمانگیزی داشته است. این سازمان تاکید کرده است که عوامل سرکوبگر در نیروهای امنیتی، دستگاه قضایی و نهادهای غیرانتخابی مانند شورای نگهبان کنترل شدید خود را بر فضای سیاسی جامعه و همچنین سرکوب حقوق بشر را تشدید کردهاند. براساس گزارش سازمان دیدبان حقوق بشر، دستگاههای اطلاعاتی و نیروهای امنیتی دهها تن از روزنامهنگاران، فعالان سرشناس و برجستهی کارگری و فعالان رسانههای اجتماعی را احضار و تهدید و یا دستگیر کردهاند.<ref>[https://www.radiofarda.com/a/iran_human_rights_watch_report_2017/28983634.html انتقاد دیدبان حقوق بشر از سرکوب و نقض آزادی بیان در ایران - سایت رادیو فردا]</ref> <br />
<br />
=== '''گزارش سازمان گزارشگران بدون مرز''' ===<br />
بر اساس گزارش جدید سالانه سازمان گزارشگران بدون مرز در سال ۱۴۰۲، کشور ایران از لحاظ آزادی بیان در بین ۱۸۰ کشور جهان در رتبهی ۱۷۷ قرار دارد. این گزارش ضمن اشاره به [[اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ ایران|'''اعتراضات سراسری ۱۴۰۱''']]، و بازداشت ۲۵ روزنامهنگار در ایران تحت حاکمیت ولایت فقیه نوشته است:<blockquote>«ایران از زمان آغاز موج عظیم اعتراضات در واکنش به مرگ '''[[مهسا امینی]]''' در بازداشت گشت ارشاد، موقعیت خود را به عنوان یکی از سرکوبگرترین کشورهای جهان از نظر آزادی مطبوعات تقویت کرده است. ایران هم اکنون یکی از بزرگترین زندانها برای روزنامهنگاران در جهان است.»<ref>[https://www.radiofarda.com/a/iran-rsf-grade-177-among-188-country/32393728.html گزارشگران بدون مرز: ایران در میان ۱۸۰ کشور از لحاظ آزادی بیان در رتبه ۱۷۷ است - سایت رادیو فردا]</ref></blockquote><br />
<br />
== منابع: ==</div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%BE%D8%AF%DB%8C%D8%A7:%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D8%A7%D8%B1_%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D9%86%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C_%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%87/%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B4/%DB%B1%DB%B3&diff=69203ایرانپدیا:نوشتار پیشنهادی هفته/۲۰۲۴/۱۳2024-03-25T15:22:24Z<p>Rah: صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات |تصویر = 200px |عنوان تصویر = <big>مرضیه</big> }} مرضیه، اشرفالسادات مرتضایی (زادهی ۱ فروردین ۱۳۰۳ - درگذشت ۲۱ مهر ۱۳۸۹) خوانندهی موسیقی سنتی و کلاسیک ایرانی است. مرضیه به اعتقاد بسیا...» ایجاد کرد</p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات<br />
|تصویر = [[پرونده:مرضیه در لباس ارتش آزادی بخش.JPG|200px]]<br />
|عنوان تصویر = <big>[[مرضیه]]</big><br />
}}<br />
[[مرضیه]]، اشرفالسادات مرتضایی (زادهی ۱ فروردین ۱۳۰۳ - درگذشت ۲۱ مهر ۱۳۸۹) خوانندهی موسیقی سنتی و کلاسیک ایرانی است. مرضیه به اعتقاد بسیاری مشهورترین و به عقیدهی برخی محبوبترین خوانندهی تاریخ موسیقی ایران است. مرضیه در تهران در خانوادهای روشنفکر بدنیا آمد. مادر او تار مینواخت و از کودکی وی را با موسقی آشنا کرد[[مرضیه|بیشتر بخوانید...]]<br />
== <sup><big> یادکردها </big></sup> ==<br />
<br />
* ۷ فروردین ۱۳۶۷- سالروز یکی از عملیاتهای بزرگ مجاهدین خلق علیه رژیم ایران به نام <big>[[عملیات آفتاب]]</big><br />
<br />
* ۸ فروردین ۱۳۶۲ - قتلعام روستای پیرانجیق کردستان توسط <big>[[سپاه پاسداران]]</big>.<br />
<br />
* ۹ فروردین۱۳۹۰ - درگذشت زندانی سیاسی <big>[[محسن دگمهچی]]</big> در زندان گوهردشت <br />
<br />
* ۱۰ فروردین ۱۳۲۶ - اعدام <big>[[قاضی محمد]]</big> و یارانش در مهاباد کردستان.<br />
<br />
* ۱۰ فروردین۱۳۱۳ - قتل جعفرقلیخان اسعد بختیاری از فعالهای قیام مشروطه در زندان به دستور <big>[[رضاخان]]</big> <br />
<br />
* ۱۲ فروردین۱۳۷۰ - <big>[[عملیات مروارید]]</big> ارتش آزادیبخش ملی ایران در حمله رژیم ایران<br />
{{فروردین}}<br />
* ۱۳ فروردین۱۳۰۰ - قیام <big>[[محمدتقی پسیان|کلنل محمد تقی خان پسیان]]</big> در خراسان.<br />
<br />
*۱۴ فروردین۱۲۸۲ - <big>[[ابوالحسن صبا]]</big>، آهنگساز و نوازنده ویولن و سهتار (درگذشته ۱۳۳۶)<br />
<br />
*۱۵ فروردین۱۳۲۰ - <big>[[پروین اعتصامی]]</big>، شاعر شهیر ایرانی (زاده ۱۲۸۵)<br />
<br />
*۱۶ فروردین ۱۲۹۹ - قیام <big>[[شیخ محمد خیابانی]]</big>.<br />
<br />
*۱۷ فروردین ۱۳۷۸ - قتل سهراب اکبری، پدر <big>[[علیاکبر اکبری]]</big>، کسی که [[اسدالله لاجوردی]] را از پای درآورد.<br />
<br />
*۱۸ فروردین۱۲۹۹ - تصرف شهربانی تبریز به دست پیروان <big>[[شیخ محمد خیابانی]]</big> و فرار کلنل بیورلینگ سوئدی.<br />
<br />
*۱۹ فروردین۱۳۸۵ - حكم جلب <big>[[علی فلاحیان|علی فلاحيان]]</big> وزير اطلاعات سابق رژيم ایران و ۱۳تروريست ديگر به جرم دست داشتن در ترور [[کاظم رجوی|دكتر كاظم رجوی]] توسط دادگاه سوئيس <br />
<br />
*۱۹ فروردین۱۳۹۸ - قرارگرفتن <big>[[سپاه پاسداران]]</big> در لیست تروریستی آمریکا.<br />
<br />
*۲۰ فروردین۱۳۵۹ - رژهی <big>[[میلیشیای مجاهد خلق|ميليشيای مجاهدین خلق]]</big> در تهران و مراكز برخی استانها.<br />
<br />
*۲۱ فروردین۱۳۷۸-کشته شدن <big>[[صیاد شیرازی]]</big>، فرماندهی نیروی زمینی ارتش رژیم ایران توسط واحدهای عملیاتی مجاهدین خلق.</div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF_%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C_%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85&diff=69188ستاد اجرایی فرمان امام2024-03-21T13:17:30Z<p>Rah: اصلاح ارقام، اصلاح نویسههای عربی، اصلاح سجاوندی</p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات شرکت<br />
| نام شرکت = [[ستاد اجرایی فرمان امام]]<br />
| تصویر = آرم ستاد اجرایی فرمان امام.JPG<br />
|اندازه تصویر = 250px<br />
| توضیح تصویر =<br />
| نوع شرکت = <br />
| تأسیس = ۱۳۶۸<br />
| انحلال =<br />
| بنیانگذاران = حبیبالله عسگراولادی<br />
مهدی کروبی<br />
حسن صانعی<br />
| شعبهٔ مرکزی = <br />
| دیگر شعبه(ها) =<br />
| محدودهٔ فعالیت = ایران، اروپا، آمریکا، افریقای جنوبی، کرواسی و…<br />
| موقعیت =<br />
| مدیر عامل = محمد مخبر<br />
| قائم مقام = <br />
| رئیس هیئت مدیره = حسین سلامی<br />
| سخنگو = حجت الله نیکی ملکی (رئیس مرکز اطلاع رسانی ستاد اجرایی فرمان امام)<br />
| افراد مهم =<br />
| زمینه فعالیت = اقتصادی، تجاری، دارو، مصادره اموال، معاملات نفتی و…<br />
| مالک = [[سید علی خامنه ای]]<br />
| محصولات = <br />
| خدمات = <br />
| تعداد کاربران =<br />
| شرکتهای تابع = هزاران شرکت<br />
| وب گاه = setad.ir<br />
}}<br />
'''ستاد اجرایی فرمان امام''' (EIKO) نام نهادی در جمهوری اسلامی است که به دستور روحالله خمینی تأسیس شد و به همین دلیل این نام را برخود نهاد. خمینی یک ماه پیش از مرگ خود طی حکمی ادارهی اموال مصادره شدهی مخالفان، اموال بدون مالک، بدون وارث یا به عنوان خمس یا… را که در اختیار ولی فقیه قرار میگرفت به مؤسسه یا نهادی تحت نظارت رهبر واگذار کرد. طبق این حکم، این نهاد و رؤسای آن هرگونه که صلاح میدانند میتوانند این اموال را بکار گیرند.<ref>[https://fcnn.com/?p=2195 ستاد فرمان امام چپاولگر بزرگ اقتصادی و رقیب قدر سپاه]</ref><br />
<br />
ستاد اجرایی فرمان امام به سرعت با مشارکت در امور اقتصادی و دارایی تبدیل به یک نهاد اقتصادی بسیار بزرگ شد که بر اساس حکم خمینی خارج از نظارت دولت و بدون پرداخت مالیات عمل میکرد. درآمد سالانهی این مؤسسه بنابه برآورد بانکهای جهانی دهها میلیارد دلار است که تماما در اختیار خامنهای ولی فقیه ایران قرار دارد.<ref name=":1">[https://www.treasury.gov/press-center/press-releases/pages/jl1968.aspx Treasury Targets Assets of Iranian Leadership]</ref><br />
<br />
خبرگزاری رویتر داراییهای ستاد اجرایی فرمان امام را در سال ۲۰۱۳ بیش از ۹۵ میلیارد دلار تخمین زده است.<ref>[https://www.fdd.org/analysis/2019/06/28/new-iran-sanctions-present-a-serious-long-term-challenge-to-the-regime/ New Iran Sanctions Present a Serious Long-Term Challenge to the Regime]</ref> ستاد اجرایی فرمان امام، در حوزههایی چون بانکداری، صنعت نفت، مخابرات، دامپروری، کشاورزی، صادرات و واردات کالا و … فعالیت دارد و مالک صدها شرکت و هلدینگ بزرگ در ایران، اروپا، آمریکا، آفریقای جنوبی، کرواسی و … است. ستاد اجرایی فرمان امام در ژوئن ۲۰۱۳ توسط آمریکا در لیست تحریمها قرار گرفت.<ref name=":0">[https://www.tribunezamaneh.com/archives/36564 خامنه ای، ثروت ۹۵ میلیارد دلاری را چگونه مدیریت می کند؟]</ref><br />
<br />
== تأسیس ستاد اجرایی فرمان امام ==<br />
در حدود یک ماه پیش از مرگ خمینی، وی طی حکمی، ریاست و ادارهی بخش عظیمی از اموال منتسب به خود را به حبیبالله عسگراولادی، مهدی کروبی و حسن صانعی واگذار کرد.. این اموال شامل تمامی اموالی میشود که مجهول المالک یا بلاصاحب، بلا وارث و اموالی که بابت تخمیس و خروج از ذمه و اجرای اصل ۴۹قانون اساسی، و دیگر قوانین در اختیار ولی فقیه قرار گرفته است.<ref>[[ستاد فرمان امام چپاولگر بزرگ اقتصادی و رقیب قدر سپاه]]</ref> طبق اصل ۴۹ قانون اساسی «دولت موظف است ثروتهای ناشی از ربا، غصب، رشوه، اختلاس، سرقت، قمار، سوءاستفاده از موقوفات، سوءاستفاده از مقاطعه کاریها و معاملات دولتی، فروش زمینهای موات و مباحات اصلی، دایر کردن اماکن فساد و سایر موارد غیر مشروع را گرفته و به صاحبان حق رد کند و در صورت معلوم نبودن آنها به بیتالمال بدهد.»<br />
<br />
به این ترتیب تمامی این اموال در اختیار ستاد اجرایی فرمان امام قرار گرفت. در حکم خمینی به این سه فرد آمده است که آنها میتوانند هرگونه که صلاح میدانند آن را به کار بگیرند. بر همین اساس بر اموال و دخل و خرج ستاد اجرایی فرمان امام هیچگونه نظارت دولتی یا غیردولتی وجود ندارد.<ref name=":0" /><br />
<br />
== مکانیزم قانونی تصرف اموال ==<br />
در اصل چهل و چهارم پس از تعیین سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی درنظام اقتصادی، درباره مالکیت چنین آمده است:<blockquote>«مالکیت دراین سه بخش تا جایی که با اصول دیگر این فصل مطابق باشد و از محدوده قوانین اسلام خارج نشود و موجب رشد و توسعه اقتصادی کشور گردد و مایه زیان جامعه نشود، مورد حمایت قانون جمهوری اسلامی است». </blockquote>در این اصل حمایت قانون از مالکیت بهچهار شرط مقید شده که بعضاً نیل بهآن دشوار یا محال است: <br />
<br />
اول، مطابقت با همه اصول ابن فصل (فصل چهارم قانون اساسی، اقتصاد و امور مالی) <br />
<br />
دوم، خارج نبودن از محدوده قوانین اسلام، فراهم کردن رشد و توسعه اقتصادی کشور و زیان نرساندن به جامعه.<br />
<br />
در اصل چهل و هفتم مالکیت شخصی بهفراهم آمدن آن از راه مشروع منوط کرده و این مشروعیت را تابع ضوابطی دانسته که قانون بیان میکند:<br />
<br />
«مالکیت شخصی که از راه مشروع باشد محترم است، ضوابط آن را قانون بیان می کند». <br />
<br />
قیدهای ذکر شده در این اصلها با توسل به حمایت از منافع عمومی، عدالت اجتماعی یا موازین اسلام توجیه شده است. اما در عمل، سلب مالکیتهای شخصی، خصوصی، و عمومی توسط حکومت ملاها بهفرآیند یک سودجویی سیستماتیک بهزیان جامعه و منافع عمومی تبدیل شد. بهنحوی که قانون اساسی ولایت فقیه مبنای حقوقی و قانونی نفی اطلاق اصل مالکیت و هریک از اصلهای بخش چهارم آن راهبرد حکومت در انکار منظم مالکیت خصوصی در حوزههای مختلف شد:<br />
* اصل ۳۱ برای مصادره زمین <br />
* اصل ۴۴ برای تصرف سهل و رایگان بنگاههای دولتی توسط نیروها و نهادهای ولایت فقیه<br />
* اصل ۱۴۷ برای دستاندازی سپاه پاسداران بر اقتصاد کشور<br />
* و اصلهای ۴۵ و ۴۹ برای مصادره اموال و داراییهای شخصی و عمومی توسط ولی فقیه <br />
در اصل اخیر، دولت موظف شده «ثروتهای ناشی از ربا، غصب، رشوه، اختلاس، سرقت، قمار، سوءاستفاده از موقوفات، سوءاستفاده از مقاطعهکاریها و معاملات دولتی، فروش زمین های موات» را یا بهصاحباناش برگرداند یا «درصورت معلوم نبودن او بهبیتالمال بدهد». <br />
<br />
[[روحالله خمینی|خمینی]] و پس از او [[سید علی خامنه ای|خامنهای]] این اصل را اساس قانونی راهبردی قرار دادند که نهفقط داراییهای بیصاحب که اموال، خانهها و ثروتها و ارثیههای مردم، مالکیتهای عمومی، اراضی، جنگلها، و نیز شرکتهای دولتی را توطئهگرانه یا با توسل بهزور و ارعاب مصادره میکند. دهها هزار نفر از مخالفان سیاسی، صرفاً بهخاطر مخالفتشان با رژیم در زمره قربانیان همین مصادرهها قرار گرفتند. در ماده ۳ آییننامه اجرایی این اصل مقرر شده است: «به منظور اجرای اصل ۴۹ در مرکز هر یک از استان های کشور و شهرستانهائی که لازم باشد شعبه یا شعبی از دادگاه انقلاب را جهت رسیدگی و ثبوت شرعی دعاوی مطروحه توسط قوه قضائیه معین می شود».<br />
<br />
چنانکه ملاحظه میشود دادگاه نه برای رسیدگی بهشکایت کسانی که دارایی خود را از دست دادهاند، بلکه برای «ثبوت شرعی» دعاوی مطرح شده برای مصادره دارایی آنها برگزار میشود.<br />
<br />
به تأسی از روح قانون اساسی ولایت فقیه که بر سلب مالکیت از جامعه استوار است، در سال ۱۹۷۹ «شورای انقلاب» و در سالهای پس از آن «مجلس شورای اسلامی» قانونهای متعددی برای تملک یکجانبه مالکیتها در حوزههای گوناگون تصویب کردند. <br />
<br />
در دهه ۱۹۸۰ تصرف اراضی مشاع آغاز شد و بهسرعت گسترش یافت، در دهه ۱۹۹۰ فضای عمودی شهرها (که در مالکیت عموم مردم و نسلهای آینده است) موضوع تملک قرار گرفت و شهرداریها که دولت حاضر به تأمین بودجه آنها نبود با «فروش تراکم» مخارج خود را بهدست آوردند. سپس سایر مالکیتها تصرف شد: از باغها و فضای سبز داخل شهرها تا اراضی کشاورزی و روستاهای مجاور شهرها، سواحل دریای مازندران و جنگلها. <br />
ـ تبصره ۹ قانون برنامه اول توسعه کشور: «در اجرای اصل ۱۴۷ قانون اساسی به منظور استفاده از تخصصها و تواناییهای نیروهای مسلح و وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در بازسازی کشور، به واحدهای اجرایی فوق، اجازه داده میشود با توجه به تخصصها و تواناییها و ظرفیت نیروهای تحت نظر خود، برای اجرای طرحها و پروژههای عمرانی با دستگاههای اجرایی، قرارداد پیمانکاری منعقد نمایند». همچنین برحسب قانون اصلاح اختیارات سازمان بسیج مصوب سال ۲۰۰۷ مجلس: «در راستای اجرای اصل ۱۴۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران سازمان بسیج سازندگی و ردههای تابعه به عنوان مجری طرحهای عمومی و دولتی محسوب میشوند و مجاز به تبادل توافقنامه یا انعقاد قرارداد با دستگاههای اجرایی میباشند».<br />
قانون زمین شهری، ماده (۱) برای توجیه تصرف زمینها و سلب مالکیت از صاحبان آن به اصل ۳۱ قانون اساسی ارجاع داده است که در آن داشتن مسکن را حق هر فرد دانسته است.<ref>امپراطوری ۱۴ گانه خامنهای</ref><br />
<br />
== اموال مصادره شده ==<br />
تصرف بخشی از مالکیتها بهویژه توسط ستاد اجرایی فرمان امام با توسل به زور صورت میگیرد. گزارش تحقیقی خبرگزاری رویتر در سال ۱۳۹۲ نمونههایی از تصرف عدوانی خانهها و املاک و اموال مردم به بهانه متروکه بودن یا تعلق آن به بهاییان و اقلیتهای دینی توسط «ستاد اجرایی» خامنهای را به دست میدهد.<br />
<br />
همچنین ستاد اجرایی فرمان امام بنا به گزارشهای مطبوعاتی ستاد مزبور از بناهای تاریخی تا «مجموعه چوگان و سوارکاری فرحآباد» همه را مصادره کرده است. بر طبق یک تحقیق به عمل آمده «از حدود ده هزار پرونده پیگیری شده در ستاد اجرایی در هفده سال گذشته، … حدود ۵۰ درصد به ایرانیان مسلمان سفرکرده مربوط میشد که … صرفاً به دلیل اقامت در خارج از کشور، همه یا بخشی از اموال آنان، مصادره شده است»<ref>سایت بازتاب ۲ آذر ۱۳۹۲</ref><br />
<br />
== شرکتهای تحت کنترل ==<br />
[[پرونده:چارت شرکتهای متعلق به ستاد اجرایی فرمان امام.JPG|جایگزین=چارت شرکتهای متعلق به ستاد اجرایی فرمان امام|بندانگشتی|چارت شرکتهای متعلق به ستاد اجرایی فرمان امام]]<br />
در نوامبر سال ۲۰۱۳ رویترز داراییهای ستاد فرمان اجرایی امام را بیش از ۹۵ میلیارد دلار اعلام کرد. این دارایی ها درطول سالهای گذشته افزایش یافته است. این شرکت سالانه میلیاردها دلار درآمد دارد. ستاد اجرایی فرمان امام مالک دهها شرکت و هلدینگ بزرگ در ایران، آلمان، کرواسی و آفریقای جنوبی و … است. برخی از این شرکتها عبارتند از:<ref>[https://www.dw.com/fa-ir/%DB%B3%DB%B7-%D8%B4%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%D9%88%D8%A7%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AA%D8%AD%D8%B1%DB%8C ۳۷ شرکت وابسته به "ستاد اجرایی فرمان امام" تحریم شدند]</ref><br />
<br />
=== شرکت توسعه اقتصاد آیندهسازان ===<br />
شرکت توسعه اقتصاد آینده سازان (TEACO) در ژوئن سال ۲۰۱۰ ایجاد شد. ستاد اجرایی فرمان امام از آینده سازان به عنوان ابزار اصلی معامله، مدیریت و کنترل تمامی شرکتهای بینالمللی تحت کنترل این ستاد استفاده میکند. شرکت آیندهسازان که یک شرکت خصوصی متعلق به بازرگانان ایرانی است دارای هیئت مدیرهای است که تماما توسط ستاد اجرایی فرمان امام انتخاب شدهاند. شرکت آینده سازان خود دربرگیرنده دهها شرکت دیگر است. ستاد فرمان اجرایی امام از دسامبر ۲۰۱۰ تعداد زیادی از شرکتهای وابسته به خود در اروپای مرکزی را به زیرمجموعهی آیندهسازان انتقال داد. این شرکتها اغلب متعلق به ایرانیانی با تابعیت دوگانه از جمله بسیاری از [[آقازاده]]ها هستند.<ref name=":1" /><br />
<br />
آدرس: تهران، خیابان گاندی<br />
<br />
=== شرکت توسعه اقتصادی تدبیر ===<br />
گروه تدبیر، یک شرکت سرمایه گذاری وابسته به EIKO، میلیاردها دلار سرمایه گذاری از جمله به نمایندگی از چهره های رهبری ایران را مدیریت می کند. گروه تدبیر یکی از شرکتهای اصلی هلدینگ متعلق به EIKO است. شرکتهای تابعه آن شامل شرکت سرمایه گذاری تدبیر، مدبر (شرکت هلدینگ صنعتی تدبیر)، شرکت توسعه ساخت و ساز تدبیر و گروه توسعه انرژی تدبیر می باشد. گروه تدبیر از شرکتهای تابعه خود برای سرمایه گذاریهای چشمگیر در اقتصاد ایران استفاده کرده است از جمله سرمایه گذاری بالغ بر ۱۰۰ میلیون دلار در بانک سرمایه گذاری امین و کنترل شرکت سرمایه گذاری پردیس و شرکت بیمه ملت در ایران.<br />
<br />
آدرس: طبقه ۶، خیابان میرداماد، پلاک ۳۴۶، تهران، ایران<br />
[[پرونده:توسعه حفاری تدبیر.JPG|جایگزین=توسعه حفاری تدبیر یکی از زیرمجموعههای توسعه اقتصادی تدبیر|بندانگشتی|توسعه حفاری تدبیر یکی از زیرمجموعههای توسعه اقتصادی تدبیر]]<br />
<br />
==== شرکتهای تابعه توسعه اقتصادی تدبیر ====<br />
* شرکت سرمایه گذاری فن آوری های نوین دارویی تدبیر (شماره ثبت: ۳۷۷۶۶۵)<br />
* شرکت گروه توسعه ساختمان تدبیر (شماره ثبت ۳۲۸۴۹۳)<br />
* شرکت گروه توسعه انرژی ” (شماره ثبت ۳۲۹۴۶۵)<br />
* شرکت گروه توسعه اقتصادی ” (شماره ثبت: ۳۴۱۱۸۹)<br />
* شرکت گسترش الکترونیک مبین ایران (شماره ثبت ۳۱۳۳۱۴)<br />
* شرکت گروه مشاوران مدیریت و مطالعات راهبردی تدبیر (شماره ثبت ۴۰۲۳۱۹)<br />
* شرکت سرمایه گذاری مدبر (شماره ثبت ۱۷۷۴۴۱)<br />
* شرکت سرمایه گذاری تدبیر فارمد (شماره ثبت: ۳۷۷۶۶۵)<br />
* شرکت داروی برکت (شماره ثبت: ۳۷۷۶۶۵)<br />
* شرکت توسعه صنعت و معدن تدبیر (شماره ثبت: ۱۷۷۴۴۱)<br />
* شرکت نواندیشان صنعت و معدن پاسارگاد (شماره ثبت: ۴۴۲۶۳۷)<br />
* شرکت زرین کشت پایدار زرندیه (شماره ثبت: ۴۶۴۷۸۰)<br />
* شرکت نواندیشان کشت و صنعت تدبیر (شماره ثبت: ۴۴۲۶۳۷)<br />
* شرکت فولاد جهان آرا اروند (شماره ثبت: ۳۴۷۴)<br />
* شرکت کاغذ سبز خوزستان (شماره ثبت ۴۴۱۴۷۹)<br />
* شرکت زرین دام پایدار تدبیر (شماره ثبت: ۷۱۹)<br />
* شرکت تجهیزات سنگین متالوژی پارس فولاد جم سما (شماره ثبت: ۸۴۲)<br />
* موسسه غیر تجاری بنیاد اجتماعی برکت احسان (شماره ثبت ۴۴۱۰۵)<br />
* شرکت انرژی گستر نصیر (شماره ثبت: ۸۴۸۸۲)<br />
* شرکت لیزینگ ایران و شرق (شماره ثبت: ۲۵۰۷۳۱)<ref>[https://eghtesadshahrvand.com/%DA%AF%D8%B1%D9%88%D9%87-%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B9%D9%87-%D8%A7%D9%82%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%AA%D8%AF%D8%A8%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%AF%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/27596/ گروه توسعه اقتصادی تدبیر]</ref><br />
* شرکت سرمایه گذاری پردیس<br />
* شرکت لیزینگ ایران و شرق<br />
* شرکت ایران و شرق<br />
* شرکت تولید و صادرات ریشمک<br />
* شرکت مدیر کشت توس<br />
* شرکت کارگزاری تدبیرگران فردا<br />
<br />
=== شرکت سرمایه گذاری ری ===<br />
از اواخر دسامبر ۲۰۱۰، شرکت سرمایه گذاری ری حدود ۴۰ میلیارد دلار ارزش داشت. شرکت سرمایه گذاری ری سابقاً توسط محمد محمدی ریشهری اداره می شد که پیش از این به عنوان وزیر اطلاعات و امنیت ایران فعالیت می کرد. شرکت سرمایه گذاری ری کمکهای بدست آمده از حرمهای ایران را جمع آوری و سرمایه گذاری کرده است. با این حال، در میان ادعاهای سوء مدیریت و اختلاس کمکهای مالی حرم از این شرکت، دولت ایران بودجه خود را تا جایی که تقریباً ورشکستگی شرکت را کاهش داده است، کاهش داد. در اواسط تا اواخر سال ۲۰۱۰، ریشهری برداشته شد و کنترل شرکت سرمایه گذاری ری به EIKO و مدیر آن منتقل شد. EIKO متعاقبا مدیرعامل جدید شرکت سرمایه گذاری ری را منصوب کرد.<br />
<br />
وبسایت: <nowiki>http://www.rey-co.com</nowiki><br />
[[پرونده:شرکتها وابسته به ستاد اجرایی.jpg|جایگزین=چارت شرکتهای ایرانی وابسته به ستاد اجرایی فرمان امام|بندانگشتی|چارت شرکتهای ایرانی وابسته به ستاد اجرایی فرمان امام]]<br />
<br />
=== کنسرسیوم توسعه اعتماد مبین ===<br />
این کنسرسیوم خریداری کننده ۵۱ درصد شرکت مخابرات است و خود متشکل از سه شرکت است. «شرکت گسترش الکترونیک مبین ایران» و «شرکت شهریار مهستان»، متعلق به «بنیاد تعاون سپاه» و «شرکت سرمایهگذاری توسعه اعتماد» متعلق به «ستاد اجرایی فرمان امام» شرکتهای تشکیل دهنده این کنسرسیوم هستند<ref>[https://www.fdd.org/analysis/2015/07/27/under-iran-agreement-u-s-will-delist-all-entities-controlled-by-supreme-leader/ Under Iran Agreement, U.S. Will Delist All Entities Controlled by Supreme Leader]</ref><br />
<br />
=== مؤسسات دیگر ===<br />
۱- شرکت ایران و شرق <br />
<br />
آدرس: تهران، خیابان شریعتی، شمال پل سیدخندان، پلاک ۸۲۷ <br />
<br />
آدرس دیگر: تهران، میدان ونک، خیابان گاندی جنوبی، جنب کوچه ۲۳، پلاک ۴۱ <br />
<br />
وب سایت: <nowiki>http://www.iranoshargh.com</nowiki><br />
<br />
۲- شرکت لیزینگ ایران و شرق <br />
<br />
آدرس: تهران، خیابان ولی عصر، روبروی پارک ملت، کوچه شهید عاطفی، <br />
<br />
پلاک ۳۳ وبسایت: <nowiki>http://www.isleasingco.com</nowiki><br />
<br />
# شرکت کارگزاری تدبیر<br />
# شرکت سیمان رفسنجان<br />
شرکت سیمان زرین رفسنجان<br />
<br />
آدرس: طبقه ۲، پلاک ۶۷، خیابان سندوخت شمالی، خیابان دکتر فاطمی غربی، تهران ۱۴۱۱۹۵۳۹۴۳، ایران<br />
<br />
وب سایت: <nowiki>http://www.zarrincement.com</nowiki><br />
<br />
۵- شرکت تولیدی و صادراتی ریشمک<br />
<br />
آدرس: محل سکونت: خیابان کراس ریشمک، کیلومتر ۳ از جاده امیرکبیر، شیراز ۷۱۳۶۵<br />
<br />
# شرکت عمران و ساخت و ساز امید ری<br />
# شرکت ساخت و ساز بهساز کاشان-تهران <br />
نام دیگر: شرکت بهساز کاشان <br />
<br />
آدرس: شماره ۴۰، خیابان شرقی مجله، خیابان شیراز شمالی، خیابان صدرا، تهران، ایران <br />
<br />
وب سایت: <nowiki>http://www.behsazco.ir</nowiki><br />
<br />
# شرکت رویال آریا<br />
# شرکت پالایش نفت هرمز<br />
آدرس: بندرعباس، جنب پالایشگاه بندرعباس<br />
<br />
۱۰- شرکت محصولات پتروشیمی قائد بصیر <br />
<br />
نام دیگر: قائد بصیر آدرس:تهران، خیابان گاندی (جنوبی)، خیابان پالیزوانی <br />
<br />
آدرس دیگر: کیلومتر دهم جاده خمین- گلپایگان <br />
<br />
وب سایت: <nowiki>http://www.gbpc.net</nowiki><br />
<br />
# شرکت توسعه صنعت نفت و گاز پرشیا<br />
# شرکت پارس نفت<br />
۱۳- شرکت تجاری پارس نفت آدرس: تهران، خیابان میرداماد، پلاک ۳۴۹، طبقه ۹ <br />
<br />
۱۴- شرکت پتروشیمی مرجان<br />
<br />
نام دیگر مرجان متانول<br />
<br />
آدرس: تهران، خیابان ملاصدرا، خیابان شیراز جنوبی، گمرسال غربی، خیابان کوچه غربی، پلاک ۳۹، طبقه همکف<br />
<br />
صندوق پستی: ۱۹۹۳۵–۵۶۱<br />
<br />
۱۵-شرکت سرمایه گذاری غدیر <br />
<br />
آدرس:تهران، میرداماد غربی <br />
<br />
وب سایت: <nowiki>http://www.ghadir-invest.com</nowiki><br />
<br />
۱۶- شرکت پتروشیمی صدف عسلویه<br />
<br />
آدرس: عسلویه، منطقه ویژه اقتصادی / انرژی پارس جنوبی <br />
<br />
۱۷- شرکت بیمه ملت<br />
<br />
آدرس: تهران، قبل از صلیب جهاان-کداک، میدان ونک، خیابان حقانی، پلاک ۴۸<br />
<br />
آدرس دیگر: تهران، شهر زیبا، بلوار تعاون، خیابان شربیانی، خیابان نیلوفر، پلاک ۹<br />
<br />
آدرس دیگر: تهران، خیابان جمعه، کوچه سعیدی، پلاک ۶۹۷<br />
<br />
وبسایت: <nowiki>http://www.mellatinsurance.com</nowiki><br />
<br />
۱۸-شرکت پولینار<br />
<br />
آدرس: تهران، بزرگراه رسالت، خیابان قنبرزاده، خیابان۱۴، پلاک ۵۸<br />
<br />
وبسایت: <nowiki>http://www.polynar.com</nowiki><br />
<br />
# پارس MCS<br />
# شرکت معدن آرمان پژوه سبزواران<br />
# شرکت سرمایه گذاری صنعت نفت<br />
نام دیگر: O.I.I.C<br />
<br />
آدرس: تهران، خیابان سپهبد قرنی، پلاک ۸۳<br />
<br />
وبسایت: <nowiki>http://www.oiic-ir.com</nowiki><br />
<br />
۲۲- شرکت مهندسی نیروی ری بانک سرمایهگذاری امین مخفف:AMINIB <br />
<br />
آدرس: تهران، خیابان ولیعصر، خیابان قبادیان، پلاک ۵۱ <br />
<br />
وب سایت: <nowiki>http://www.aminib.com</nowiki><br />
[[پرونده:تغییرات-در-هیات-مدیره-شرکت-سرمایه-گذاری-مسکن-پردیس-سهامی-عام.jpg|جایگزین=شرکت سرمایه گذاری مسکن پردیس|بندانگشتی|شرکت سرمایه گذاری مسکن پردیس]]<br />
۲۳-شرکت سرمایه گذاری پردیس<br />
<br />
آدرس: تهران، بلوار آفریقا، نبش خیابان ۲۵، ساختمان ۲۹ آفریقا، طبقه ۴<br />
<br />
=== شرکتهای ارتباطات و مخابرات ===<br />
* شرکت ارتباطات رهکام<br />
* شرکت ایرانیان نت<br />
* شرکت توسعه مخابراتی آریا سل<br />
* شرکت فنافوران مبین خاور<br />
* شرکت مهر اقتصاد مبین<br />
* شرکت گسترش ارتباطات تالیا<br />
* شرکت ارتباطات جامع مبین<br />
* شرکت رایمون مدیا<br />
* شرکت مخابرات ایران<br />
<br />
=== شرکتهای عمرانی و تجاری دیگر ===<br />
شرکت آینده گران صنعت و معدن<br />
<br />
شرکت آسمان مدیا<br />
<br />
شرکت فراوردههای فسفات<br />
<br />
شرکت توسعه نوآوران فرحزاد<br />
<br />
شرکت رنج هاسپیتالی امید کیش<br />
<br />
شرکت برکت تل<br />
<br />
شرکت بیوسان فارمد<br />
<br />
شرکت تولید مواد اولیه البرز<br />
<br />
شرکت سبحان انکولوژی<br />
<br />
شرکت زرین کشت پایدار<br />
<br />
شرکت زرین دام پایدار<br />
<br />
=== شرکتهای دارویی ===<br />
شرکت البرز دارو<br />
<br />
شرکت داروسازی اتی فارمد<br />
<br />
شرکت شفا فارمد<br />
<br />
شرکت داروسازی تولیدارو<br />
<br />
شرکت سبحان دارو<br />
<br />
== شرکتهایی با مدیران دو تابعیتی ==<br />
ستاد اجرایی فرمان امام برخی شرکتهای پوششی با مدیریت افرادی دارای تابعیت دوگانه را نیز کنترل میکند. هدف از آنها سرپوش گذاشتن بر وابستگی آنها به جمهوری اسلامی جهت انجام انتقال وجوه کلان در معاملات ستاد اجرایی فرمان امام است.<br />
<br />
=== شرکت ریکو (GmbH) ===<br />
ریکو یک شرکت تابعه آلمانی از شرکت سرمایه گذاری ری بود، اگرچه هیچ روابط عمومی بین ریکو و شرکت سرمایه گذاری ری، TEACO یا دولت ایران وجود نداشت. Reyco متعلق به MCS Engineering و MCS International. ریکو ظاهراً یک شرکت کاملاً آلمانی برای دور زدن تحریم ها برای محدود کردن توانایی یک نهاد ایرانی تحت کنترل دولت در تجارت در اروپا بود. سرانجام ریکو از شرکت سرمایه گذاری ری به کنترل TEACO منتقل شد و TEACO قصد داشت از ریکو برای خرید بانکی برای ایران در آلمان استفاده کند<br />
<br />
=== شرکت سیلندر مانسمان ===<br />
شرکت سیلند مانسمان((Mannesman Cylinder Systems) با نام اختصاری MCS International GmbH یک شرکت آلمانی است که ظاهرا متعلق به ایرانیانی با تابعیت دوگانه است. این شرکت در حالی که در آستانهی ورشکستگی بود تحت نظارت ستاد اجرایی فرمان امام درآمد و به عنوان دروازهای برای تجارت این ستاد در اروپا استفاده شد.<br />
<br />
=== شرکت مهندسی MCS ===<br />
این شکرت یک شرکت تابعه شرکت ریکو و مانسمان است که متعلق به اتباع آلمانی یا ایرانیان خارج از کشور با تابعیت دوگانه ایرانی - اروپایی برای پنهان کردن روابط با ایران است.<br />
<br />
=== شرکت بازرگانی منابع طلایی (GRTC) ===<br />
این شرکت یک شرکت ایرانی مستقر در دبی تحت کنترل ستاد اجرایی فرمان امام است. ستاد اجرایی فرمان امام ادر اوایل سال ۲۰۱۱ از آن برای تزریق ۷٫۵ میلیون یورو از ستاد اجرایی فرمان امام به سلیندر مانسمان استفاده کرده است.<br />
<br />
این ستاد از طریق این شرکت در دبی این مبلغ را به یک حساب بانکی در آلمان ارسال کرد که توسط دولت آمریکا مانیتور شد. از همین رو این شرکت نیز در زمره شرکتهای وابسته به ستاد اجرایی فرمان امام در لیست تحریمها قرار گرفته است. <br />
<br />
شرکت بازرگانی منابع طلایی همچنین مسئولیت انتقال وجوه به اروپا و آفریقا را به عهده دارد. شرکت گروه تدبیر نیز در هماهنگی با همین شرکت فعالیت اقتصادی دارد. . شرکت بازرگانی منابع طلایی (GRTC) اغلب شرکتهای وابسته به سپاه پاسداران را نمایندگی میکند و برای تهیه و انتقال تجهیزات نظامی مورد استفاده قرار میگیرد<br />
<br />
=== شرکت سیلندر Ltd ===<br />
شرکت سیلندر ال- تی. دی یک شرکت مستقر در کرواسی است که توسط ستاد اجرایی فرمان امام کنترل می شود. در اکتبر ۲۰۱۰، ستاد اجرایی فرمان امام مدیریت جدیدی را برای آن ایجاد کرد تا آن را تقویت کند. سپس آن را از کنترل شرکت آینده سازان به شرکت سرمایه گذاری ری انتقال داد. این شرکت در اروپا بانکهایی را تأسیس کرد تا معاملات ستاد اجرایی فرمان امام را تسهیل کند.<br />
<br />
شرکت One Vision Investments<br />
<br />
One Vision Investments 5 (Pty) Ltd یک شرکت مستقر در آفریقای جنوبی متعلق به شرکت سرمایه گذاری ری است، اما برای پوشاندن ارتباط آن با جمهوری اسلامی به مجموعه آینده سازان منتقل شده است. ستاد اجرایی فرمان امام از این شرکت برای انتقال وجوه از ایران در سطح بین المللی و تسهیل معاملات مالی از طریق آفریقای جنوبی استفاده میکند.<br />
[[پرونده:دیوید کوهن.JPG|جایگزین=دیوید کوهن معاون خزانه داری آمریکا|بندانگشتی|دیوید کوهن معاون خزانه داری آمریکا]]<br />
<br />
=== شرکت One Class Properties ===<br />
این شرکت نیز یک کمپانی واقع در آفریقای جنوبی است که ستاد اجرایی فرمان امام برای سرپوش گذاشتن بر ارتباطات آن با جمهوری اسلامی آن را تحت کنترل شرکت آینده سازان درآورد.<br />
<br />
== تحریم آمریکا ==<br />
در تاریخ ژوئن ۲۰۱۳ وزارت خزانه داری آمریکا ستاد اجرایی فرمان امام و ۳۷ شرکت تحت نظارت آن را با دستور اجرایی ۱۳۵۹۹ تحریم کرد.<ref>[https://www.dw.com/fa-ir/%DB%B3%DB%B7-%D8%B4%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%D9%88%D8%A7%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AA%D8%AD%D8%B1%DB%8C ۳۷ شرکت وابسته به "ستاد اجرایی فرمان امام" تحریم شدند]</ref> این تحریم برای تقویت فرمانهایی است که در راستای قانون داماتو صادر شده بود.<ref>[https://www.dw.com/fa-ir/%DB%B3%DB%B7-%D8%B4%D8%B1%DA%A9%D8%AA-%D9%88%D8%A7%D8%A8%D8%B3%D8%AA%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D8%AC%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D9%81%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AA%D8%AD%D8%B1%DB%8C ۳۷ شرکت وابسته به "ستاد اجرایی فرمان امام" تحریم شدند]</ref> قانون داماتو قانونی است که در ۱۴ مرداد ۱۳۷۵ (۴ اوت ۱۳۹۶) توسط آلفونس داماتو برای تحریم اقتصادی ایران پیشنهاد شد. طی این پیشنهاد هر نهاد یا شرکت دولتی ایرانی که بیش از ۴۰ ملیون دلار در صنایع نفت و گاز ایران سرمایهگذاری کند دچار مجازات اقتصادی از طرف آمریکا خواهد شد.<ref>[https://www.joc.com/sanctions-against-iran-are-working-damato-says-senator-cites-effects-foreign-investment_19970129 SANCTIONS AGAINST IRAN ARE WORKING, D'AMATO SAYS]</ref><br />
<br />
== منابع ==<br />
<references /></div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%BE%D8%AF%DB%8C%D8%A7:%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D8%A7%D8%B1_%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D9%86%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C_%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%87/%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B4/%DB%B1%DB%B2&diff=69187ایرانپدیا:نوشتار پیشنهادی هفته/۲۰۲۴/۱۲2024-03-21T13:07:33Z<p>Rah: /* یادکردها */</p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات<br />
|تصویر = [[پرونده:احمد کسروی.JPG|200px]]<br />
|عنوان تصویر = <big>[[احمد کسروی]]</big><br />
}}<br />
[[احمد کسروی]](زادهی ۸ مهر ۱۲۶۹ در تبریز – درگذشتهی ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ در تهران) با نام اصلی سید احمد حکم آبادی، تاریخنگار، زبانشناس، پژوهشگر، حقوقدان و اندیشمند ایرانی بود. احمد کسروی در رشتهی حقوق در دانشگاه تهران تدریس میکرد و همچنین در اوقات دیگر به وکالت میپرداخت.<br />
کسروی به طور عام یک عنصر مترقی و ضد بنیادگرایی و عقب ماندگی فکری بود. وی نه یک ضددین بلکه یک ضدخرافه بود. احمد کسروی منتقد شرایط زندگی و آداب اجتماعی بیدلیلی بودکه به اعتقاد وی مردم را در فقر و عقبماندگی نگاه داشته بود.[[احمد کسروی|بیشتر بخوانید...]]<br />
== <sup><big> یادکردها </big></sup> ==<br />
<br />
<br />
* ۲۰اسفند ۱۳۲۴- ترور <big>[[احمد کسروی]]</big> تاریخنگار، زبانشناس، پژوهشگر، حقوقدان و اندیشمند ایرانی<br />
<br />
* ۲۱اسفند- روز بزرگداشت <big>[[نظامی گنجوی]]</big> شاعر و داستانسرای معروف قرن ششم<br />
<br />
* ۲۲اسفند۱۳۶۳-درگذشت <big>[[حسین گلگلاب]]</big> ، ادیب، نویسنده، شاعر، مترجم، موسیقیدان و عکاس<br />
<br />
* ۲۴اسفند۱۳۲۹-تصویب اولیه طرح <big>[[نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران|ملی شدن صنعت نفت]]</big> در مجلس شورای ملی.<br />
<br />
* ۲۴اسفند۱۳۳۲-شهادت <big>[[امیرمختار کریمپور شیرازی]]</big>، شاعر، روزنامه نگار و فعال سیاسی در زندان دژبان مرکز ارتش.<br />
<br />
* ۲۴اسفند ۱۳۸۴ - درگذشت علی تجویدی نوازندهٔ ویولن و موسیقیدان ایرانی.<br />
<br />
* ۲۵اسفند ۱۲۸۵- زادروز رخشندهٔ اعتصامی، مشهور به [[پروین اعتصامی|پروین اِعتِصامی]], شاعر معروف ایرانی<br />
<br />
* ۲۵اسفند۱۳۷۱- ترور [[محمدحسین نقدی|'''محمدحسین نقدی''']]، عضو [[شورای ملی مقاومت ایران|'''شورای ملی مقاومت ایران''']]، در ایتالیا.<br />
<br />
* ۲۵اسفند ۱۳۷۳ - مرگ مشکوک احمد خمینی، دومین فرزند [[روحالله خمینی|'''روحالله خمینی''']].<br />
<br />
* ۲۶اسفند- جان باختن [[علیاکبر صفایی فراهانی]] از بنیانگذاران [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران]]<br />
<br />
* ۲۷اسفند-درگذشت دکتر [[منوچهر هزارخانی]]، نویسنده و مترجم عضو شورای ملی مقاومت ایران<br />
<br />
* ۲۸اسفند ۱۲۸۸ - <big>[[ستارخان]]</big> سردار ملی و باقرخان سالار ملی تبریز را به قصد تهران ترک کردند. در مسیر در تمام شهرها مردم از آنها استقبال میکردند.<br />
{{فروردین}}<br />
* ۲۹اسفند ۱۳۲۹ - روز <big>[[ملی شدن صنعت نفت ایران]]</big> توسط [[دکتر محمد مصدق]].<br />
<br />
* ۱ فروردین ۱۳۰۲- زادروز <big>[[مرضیه]]</big> بانوی آواز ایران<br />
<br />
* ۱ فروردین ۱۳۴۴- درگذشت مرتضی محجوبی، نوازندهٔ ایرانی و آهنگساز بسیاری از برنامههای گلها<br />
<br />
* ۲ فروردین ۱۳۸۶- درگذشت [[ابراهیم ذاکری]] از فرماندهان [[ارتش آزادیبخش ملی ایران|ارتش آزادیبخش]] و مسئول كميسيون امنيت و ضد تروريزم [[شورای ملی مقاومت]].<br />
<br />
* ۴ فروردین ۱۳۱۲- زادروز <big>[[حبیبالله بدیعی]]</big>، موسیقیدان و نوازندهٔ ویلن (درگذشته ۱۳۷۱)<br />
<br />
* ۵ فروردین ۱۳۱۲- صدور فتوای تحریم تنباکوی میرزای شیرازی که به <big>[[نهضت تنباکو]]</big> در ایران انجامید<br />
<br />
* ۷ فروردین ۱۳۶۷- سالروز یکی از عملیاتهای بزرگ مجاهدین خلق علیه رژیم ایران به نام <big>[[عملیات آفتاب]]</big></div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%BE%D8%AF%DB%8C%D8%A7:%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D8%A7%D8%B1_%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D9%86%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C_%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%87/%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B4/%DB%B1%DB%B2&diff=69186ایرانپدیا:نوشتار پیشنهادی هفته/۲۰۲۴/۱۲2024-03-21T13:06:47Z<p>Rah: /* یادکردها */</p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات<br />
|تصویر = [[پرونده:احمد کسروی.JPG|200px]]<br />
|عنوان تصویر = <big>[[احمد کسروی]]</big><br />
}}<br />
[[احمد کسروی]](زادهی ۸ مهر ۱۲۶۹ در تبریز – درگذشتهی ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ در تهران) با نام اصلی سید احمد حکم آبادی، تاریخنگار، زبانشناس، پژوهشگر، حقوقدان و اندیشمند ایرانی بود. احمد کسروی در رشتهی حقوق در دانشگاه تهران تدریس میکرد و همچنین در اوقات دیگر به وکالت میپرداخت.<br />
کسروی به طور عام یک عنصر مترقی و ضد بنیادگرایی و عقب ماندگی فکری بود. وی نه یک ضددین بلکه یک ضدخرافه بود. احمد کسروی منتقد شرایط زندگی و آداب اجتماعی بیدلیلی بودکه به اعتقاد وی مردم را در فقر و عقبماندگی نگاه داشته بود.[[احمد کسروی|بیشتر بخوانید...]]<br />
== <sup><big> یادکردها </big></sup> ==<br />
<br />
<br />
* ۲۰اسفند ۱۳۲۴- ترور <big>[[احمد کسروی]]</big> تاریخنگار، زبانشناس، پژوهشگر، حقوقدان و اندیشمند ایرانی<br />
<br />
* ۲۱اسفند- روز بزرگداشت <big>[[نظامی گنجوی]]</big> شاعر و داستانسرای معروف قرن ششم<br />
<br />
* ۲۲اسفند۱۳۶۳-درگذشت <big>[[حسین گلگلاب]]</big> ، ادیب، نویسنده، شاعر، مترجم، موسیقیدان و عکاس<br />
<br />
* ۲۴اسفند۱۳۲۹-تصویب اولیه طرح <big>[[نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران|ملی شدن صنعت نفت]]</big> در مجلس شورای ملی.<br />
<br />
* ۲۴اسفند۱۳۳۲-شهادت <big>[[امیرمختار کریمپور شیرازی]]</big>، شاعر، روزنامه نگار و فعال سیاسی در زندان دژبان مرکز ارتش.<br />
<br />
* ۲۴اسفند ۱۳۸۴ - درگذشت علی تجویدی نوازندهٔ ویولن و موسیقیدان ایرانی.<br />
<br />
* ۲۵اسفند ۱۲۸۵- زادروز رخشندهٔ اعتصامی، مشهور به [[پروین اعتصامی|پروین اِعتِصامی]], شاعر معروف ایرانی<br />
<br />
* ۲۵اسفند۱۳۷۱- ترور [[محمدحسین نقدی|'''محمدحسین نقدی''']]، عضو [[شورای ملی مقاومت ایران|'''شورای ملی مقاومت ایران''']]، در ایتالیا.<br />
<br />
* ۲۵اسفند ۱۳۷۳ - مرگ مشکوک احمد خمینی، دومین فرزند [[روحالله خمینی|'''روحالله خمینی''']].<br />
<br />
* ۲۶اسفند- جان باختن [[علیاکبر صفایی فراهانی]] از بنیانگذاران [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران]]<br />
<br />
* ۲۷اسفند-درگذشت دکتر [[منوچهر هزارخانی]]، نویسنده و مترجم عضو شورای ملی مقاومت ایران<br />
<br />
* ۲۸اسفند ۱۲۸۸ - <big>[[ستارخان]]</big> سردار ملی و باقرخان سالار ملی تبریز را به قصد تهران ترک کردند. در مسیر در تمام شهرها مردم از آنها استقبال میکردند.<br />
{{فروردین}}<br />
* ۲۹اسفند ۱۳۲۹ - روز <big>[[ملی شدن صنعت نفت ایران]]</big> توسط [[دکتر محمد مصدق]].<br />
<br />
* ۱ فروردین ۱۳۰۲- زادروز <big>[[مرضیه]]</big> بانوی آواز ایران<br />
<br />
* ۱ فروردین ۱۳۴۴- درگذشت مرتضی محجوبی، نوازندهٔ ایرانی و آهنگساز بسیاری از برنامههای گلها<br />
<br />
* ۲ فروردین ۱۳۸۶- درگذشت [[ابراهيم ذاكری]] از فرماندهان [[ارتش آزادیبخش ملی ایران|ارتش آزادیبخش]] و مسئول كميسيون امنيت و ضد تروريزم [[شورای ملی مقاومت]].<br />
<br />
* ۴ فروردین ۱۳۱۲- زادروز <big>[[حبیبالله بدیعی]]</big>، موسیقیدان و نوازندهٔ ویلن (درگذشته ۱۳۷۱)<br />
<br />
* ۵ فروردین ۱۳۱۲- صدور فتوای تحریم تنباکوی میرزای شیرازی که به <big>[[نهضت تنباکو]]</big> در ایران انجامید<br />
<br />
* ۷ فروردین ۱۳۶۷- سالروز یکی از عملیاتهای بزرگ مجاهدین خلق علیه رژیم ایران به نام <big>[[عملیات آفتاب]]</big></div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86_%D9%81%D8%B4%D8%A7%D9%81%D9%88%DB%8C%D9%87&diff=69157زندان فشافویه2024-03-19T21:06:20Z<p>Rah: </p>
<hr />
<div>'''زندان فشافویه،''' به زندان حسنآباد قم نیز معروف است. نام رسمی آن ندامتگاه مرکزی تهران بزرگ است و در ٣٢ کیلومتری جنوب پایتخت ایران قرارگرفته است. این ندامتگاه به عنوان اردوگاه ویژۀ محکومان مواد مخدر ساختهشد. گزارشها حاکی از رفتاری غیرانسانی با معتادان، سارقها و زندانیانیانی است که اغلب از اقشار پایین جامعه هستند. از لحاظ موقعیت جغرافیایی این مکان در نزدیکی مراکزی مانند بلوکات پیانو و زندان مرکزی تهران بزرگ قرار دارد.<ref>[https://balad.ir/p/زندان-فشافویه_prison-1XnLZsDCtHvjoH#13.41/35.35884/51.32533 نقشه و مسیریاب بلد]</ref> <ref name=":0">[https://ipa.united4iran.org/fa/prison/201/ اطلس زندانهای ایران - ندامتگاه تهران بزرگ (فشافویه)]</ref> [[پرونده:ندامتگاه تهران بزرگ.JPG|بندانگشتی|'''ندامتگاه تهران بزرگ یا زندان فشافویه در جاده حسنآباد قم''']]<br />
<br />
== سابقه زندان فشافویه ==<br />
زندان فشافویه در سال ۹۴ مورد بهرهبرداری قرارگرفت. ندامتگاه مرکزی تهران بزرگ یا همان زندان فشافویه که برای ساخت آن ۱۵ سال وقت و حداقل ۱۰۰ تا ۱۲۰ میلیارد تومان بودجه اختصاص دادند، از همان ابتدا «اردوگاهی برای کوچ محکومان مواد مخدر» نامیدند، هر چند بعدها همه محکومان زندانهای تهران اعم از مجرمان مواد مخدر، مجرمان اقتصادی و متهمان سیاسی و عقیدتی را هم به آنجا کوچاندند. سازمان بهزیستی اعلام کرد که بارها برای نظارت بر زندان فشافویه درخواست داده اما تاکنون موفق به این کار نشدهاست.<ref name=":2">[https://www.radiozamaneh.com/424095/ زندان فشافویه، قرنطینهای غیرقابل نظارت در بیابان]</ref><br />
<br />
تاسیس زندان تهران بزرگ (فشافویه) به مذاکرات «محمدباقر قالیباف»، شهردار وقت تهران که امروز رییس مجلس شورای اسلامی است، با قوه قضاییه بر سر تصرف زمینهای اطراف اوین در اواخر دهه ۸۰ برمیگردد؛ زمینهای بایری که در ۳۰ کیلومتری جاده قم که قرار شد در اختیار سازمان زندانها قرار گیرد تا خود زندانیان آن را بسازند. اینگونه بود که زندان تهران بزرگ در بیابانی که هر متخصصی میتوانست تشخیص دهد زیرساختهای لازم را ندارد، تاسیس شد و بدون تکمیل آن، زندانی پذیرفت.<ref name=":3">[https://iranwire.com/fa/blogs/55990/ روایتهای زندان؛ فشافویه زندانی بدون سالن ملاقات است]</ref><br />
<br />
=== زندان فشافویه پس از قیام آبان ۹۸ ===<br />
زندان فشافویه اگرچه از سال ۱۳۹۴ آغاز به کار کرد اما پس از اعتراضات آبان ۹۸ نام آن بیشتر شنیده شد. این زندان محل نگهداری معترضان آبان ۹۸ و برخی از دیگر زندانیان سیاسی است. این زندانیان در تیپ ۵ نگهداری میشدند اما از تاریخ ۹ مهر ۹۹ به تیپ ۲ این زندان منتقل شدند. بنا بر اطلاعات جمعآوریشده توسط اطلس زندانهای ایران، زندان تهران بزرگ به لحاظ رفاهی در شرایط بسیار نامناسبی دارد.<ref name=":7">[https://prisonatlas.com/تصاویر-زندانیان-فشافویه/ زندگی آن سوی دیوارهای بلند فشافویه]</ref><br />
<br />
[https://prisonatlas.com/wp-content/uploads/2021/03/aban98.mp4?_=1 ویدیوی] مربوط به معترضان آبان ۹۸ در تیپ ۵ زندان فشافویه در گزارش اطلس زندانهای ایران آمده است. تاریخ تهیه این تصاویر و ویدیوها مربوط به سال ۱۳۹۹ است. <br />
<br />
اسامی برخی از افرادی که در ویدیو حضور دارند: <br />
<br />
۱- سعید تمجیدی – محکوم به اعدام؛ این حکم توسط دیوان عالی کشور نقض شد و در مرحله دادرسی مجدد قرار دارد.<br />
[[پرونده:برج نگهبانی فشافویه.JPG|بندانگشتی|'''برج نگهبانی زندان فشافویه یا تهران بزرگ''']]<br />
۲- محمد رجبی – محکوم به اعدام؛ این حکم توسط دیوان عالی کشور نقض شد و در مرحله دادرسی مجدد قرار دارد.<br />
<br />
۳- ابوالفضل کریمی – مرخصی<br />
<br />
۴- محمد آدم – مرخصی<br />
<br />
۵- مرتضی امید بیگلو – آزاد شد<br />
<br />
۶- سهیل علیپناه – آزاد شد<br />
<br />
۷- حسن عباسی – آزاد شد<br />
<br />
۸- محمد معلمیان – با پابند الکترونیکی در حال گذراندن محکومیت<br />
<br />
۹- مجید قرهباغی – بازداشت<br />
<br />
۱۰- ایمان دارایی – بازداشت<br />
<br />
۱۱- میلاد ارسنجانی – بازداشت<br />
<br />
۱۲- حسین ریحانی – بازداشت<br />
<br />
۱۳- مهرشاد سعیدینیا – بازداشت<br />
<br />
تاریخ تهیه این تصاویر و ویدیوها مربوط به سال ۱۳۹۹ است. <ref name=":7" /><br />
<br />
== ساختار زندان فشافویه ==<br />
گزارشی از سایت اکو این زندان را اینگونه توصیف میکند:<blockquote>«قبل از درِ اصلی فلزی بزرگ زندان، دکهی کوچیکی وجود داره که هر چیزی رو که همراه داری باید اونجا تحویل بدی؛ یه کیسه بهت میدن و کارت شناسایی، کیف پول، حلقه، کارت بانکی و... رو باید بریزی توش. یهسری چیزها مثل کمربندت رو هم باید همونجا بندازی دور. هیچکسی هیچچیزی رو نمیتونه با خودش ببره تو زندان.» <ref name=":8">[https://www.aasoo.org/fa/articles/4484 زندان تهران بزرگ چهجور جایی است؟]</ref> جلوِ درِ ورودی زندان افسرنگهبان و تعدادی سربازوظیفه ایستادن و شما وارد سالنی میشید که دورتادورش با کاشی آبی پوشیده شده. چهار تا کابین تو این سالن وجود داره که جلوِ اونها پرده کشیدن به عنوان در؛ باید اینجا لخت مادرزاد بشید و یکی تمام بدن شما رو بازرسی کنه؛ از توی دهنتون گرفته تا جاهای دیگه. در این مرحله شرم یا خجالت اصلاً مفهومی نداره؛ اگه دوست ندارید فحش بخورید باید سریع لخت بشید تا کارشون رو طبق پروتکلهای زندان انجام بدن. این تجربه هر بار که شانس داشته باشید و بتونید برید مرخصی و برگردید باز تکرار میشه.<ref name=":8" />[[پرونده:عکس هوایی فشافویه ۱.JPG|بندانگشتی|'''عکس هوایی زندان فشافویه''']]اتاق رئیس زندان، رئیس حفاظت زندان و خوابگاه حفاظت بعد از قرنطینه به سمت تیپها قرار دارند. یک اتاق پخش فیلم که به آن «صدا و سیما» هم میگویند وجود دارد. بعد از اتاق صداوسیما اتاقِ زیرِ هشت (محل استقرار افسرنگهبان) است.<ref name=":8" /></blockquote><br />
<br />
=== بازداشتگاه موقت ===<br />
طبق گزارش سایت اکو سالنی به طول حدود هفت متر و عرض حدود پنج متر با دیوارها و سقفهای بلند که یک توالت داغون هم دارد را بازداشتگاه موقت میگویند. <blockquote>«تو این سالن دو ردیف نیمکت آهنیِ Uشکل به دیوارها چسبیده که شما باید روی اونها بشینید و منتظر باشید؛ یه ساعت، دو ساعت، پنج ساعت. زمان مشخص نیست. اصلاً توی زندان زمان رو باید فراموش کنید و در نظر داشته باشید که اونجا هر یه ساعت چند ساعت میگذره و زمان کِش میآد. شما تو بازداشتگاه باید اونقدر بشینید تا سرباز و ماشینی پیدا کنن و شما رو بفرستن داخل». <ref name=":8" /></blockquote><br />
<br />
=== قرنطينه ===<br />
<blockquote>«قرنطینه» یا تیپ سه جاییه که برای یک تا دو هفته زندانی اونجا میمونه تا از نظر سلامت مشکلی نداشته باشه یا اگه شیشه و مواد مصرف کرده، خماری و نئشهگیش بپره یا اگه «انباری زده» تخلیه بشه. وارد قرنطینه که بشید باید دوش بگیرید؛ اونجا چندتا حمام وجود داره و به شما زیرپیرهنی، شورت و یه حوله میدن. بعد از حمام دیگه رسماً وارد سالن قرنطینه میشید. قرنطینهی زندان تهران بزرگ دوطبقهست، پایین چندتا اتاق با ظرفیت حدود بیست نفر داره و طبقهی بالا هم دو تا سالن سرتاسری داره با ظرفیت هر کدوم پنجاه نفر.<ref name=":8" /></blockquote><br />
<br />
==== قرنطینه بالا یا پایین؟ ====<br />
<blockquote>[[پرونده:عکس هوایی فشافویه.JPG|بندانگشتی|'''تصویر دیگری از موقعیت زندان فشافویه''']]وکیلبند خیلی شفاف به شما میگه اگه میخواید برید طبقهی پایین توی اتاق و روی تخت بخوابی و کسی برات آشپزی کنه و غذای خوب بخوری، باید هفتهای یکونیم تا دومیلیون تومن پول بدی وگرنه باید بری طبقهی بالا و غذای «دُلی» بخوری. زندانیها به غذای دولتی «دُلی» میگن. جیرهی هر زندانی روزی سه وعده غذای «دُلی»، دو تا پتو (یکی برای رو و یکی برای زیر)، یه زیرپوش، یه شورت، یه حوله، هر چهل روز یه شامپو کوچیک تخممرغی و ماهی دو کیلو و هفتصد گرم قنده. جز این هر چی میخواید، از ظرف برای غذا خوردن تا قاشق و چنگال و مایع ظرفشویی و مسواک و... رو باید از فروشگاه زندان بخرید.<ref name=":8" /></blockquote>فریدون توللی از پتوهائی که در بدو ورود به زندانیان میدهند یاد کردهبود که پُر از «استفراغ، باقیماندۀ غذا و لکههای دیگر [...] است و [براحتی مشهود است که] چند سال شسته نشده و پُر از ساس و شپش» است. او از«چند بار برهنه کردن» زندانی تازه وارد در حضور دیگران و «با همان حالت برهنه، چند بار بشین- برپا» نمودن او یاد کرد و نیز نوشت که توالت و حمام در اطاقهای جمعی پشت یک پرده قراردارد.<ref name=":1">[https://www.rfi.fr/fa/گزارش-نادر-فتوره%E2%80%8Cچی-از-«جهنم»-یا-همان-زندان-فشافویه-20180822/ایران گزارش نادر فتورهچی از «جهنم» یا همان زندان فشافویه]</ref> <br />
<br />
به گفته منبع مطلع، ساختمان قرنطینه تیپ دو قبلا کارگاه معرقکاری بوده و زندانیان برای ساختن کارهای دستی با چوب به آنجا میرفتند که اکنون به قرنطینه تبدیل شده است: <blockquote><br />
<br />
«جایی نبوده و نیست که کسی بتواند آنجا زندگی کند. خیلی شرایط نامناسبی دارد. وقتی باران میبارد از سقف همه اتاقها و راهروها آب چکه میکند در حجم زیاد و همهجا خیس میشود. وعده داده بودند سقف را درست میکنند.» از دیگر مشکلات بند قرنطینه زندان تهران بزرگ فقدان بهداشت و کثیف بودن محیط آن است. به گفته این منبع همه جا پر از موش است و هیچ اقدامی برای مهار این مشکل نشده است و حدود ۴۰ نفر در یک اتاق که فضای کوچکی دارد در کنار هم نگهداری میشوند و حتی یک جاور وجود ندارد که اتاقها را تمیز کنند.<ref name=":6" /><br />
<br />
«"قرنطینه" زندان فشافویه، آنگونه که آنجا مصطلح بود "جهنم" است. شرایط رفاهی "تیپ" با "قرنطینه" تقریبا شبیه تفاوت شرایط رفاهیایست که بقول خود مددجویان بین "مستراح" و "اتاق خواب" وجود دارد». «در ۴ روز قرنطینه، مددجویان، با هر جرمی و با هر قرار بازداشتی از آب آشامیدنی بدون مزه، تهویه، دستشویی، سیگار و غذای قابل هضم (ماکارونی سرد و نیم پز، برنج زرد سرد و نپخته) محروم هستند».<ref name=":1" /><br />
<br />
در هنگام ورود علاوه بر پتوها یک عدد لیوان یکبار مصرف پلاستیکی و یک عدد قاشق یکبار مصرف پلاستیکی به آنها داده می شود و به زندانی تاکید می شود که این قاشق و لیوان یکبار مصرف باید تا پایان قرنطینه حفظ شود چون برای آب و غذا خوردن فقط از همان ها می تواند استفاده کند. تعداد زندانیان در سلول های کوچک قرنطینه آنقدر زیاد است که عده ای مجبور می شوند روی زمین و زیر تخت ها بخوابند.<ref name=":2" /> <br />
<br />
«بیش از ۵۰ درصد زندانیان قرنطینه معتادان تزریقی و کارتنخواب هستند که توان ایستادن روی پا ندارند و به جای انتقال به زندان باید به بیمارستان منتقل شوند». در چنین شرایطی «در کل قرنطینه فقط یک "افسر نگهبان" که مامور دولت است وجود دارد و مابقی امورات زندان اعم از پذیرش، خدمات، آشپزی، ناظر شب، انتقال مددجو به زندان توسط خود زندانیان اداره میشود. به غیر از یک افسرنگهبان، یک روحانی (مسئول فرهنگی) و یک "مددیار" نیز از "پرسنل" هستند که البته وجودشان هیچ خاصیتی برای زندانیان ندارد».<br />
<br />
«حتی تجربه یک شب قرنطینه زندان فشافویه، بیتردید لطمات جبران ناپذیری بر جسم و روح افراد باقی میگذارد که اثر آن برای ابد باقی خواهد ماند».<ref name=":1" /><br />
<br />
در سلولهای قرنطینه «سه تخت سه طبقه و دو پتو در کف اتاق وجود دارد. دو پنجره فوقانی فاقد شیشه است، کولر و شوفاژ وجود ندارد، آب از ساعت ۴ بعد از ظهر تا ۷ صبح قطع است». در این سلولها «به شکلی نانوشته نظامی طبقاتی و سلسله مراتبی حاکم است؛ به طوریکه "تختخوابهای پنجرهای" متعلق به باسابقه ترین و یا گردن کلفت ترین افراد سلول است (محکومان حبس طویلالمدت موسوم به "حبسکشها"، موادفروشان عمده، اشرار، دعواییها و سرقتیهای سنگین) تختخوابهای عادی (طبقاتی که به پنجره دید ندارند) متعلق به "ردهای"ها (خرده فروشان مواد، کیف قاپها، سرقتیهای پرونده سبک و....) و کف سلول متعلق به "کفخوابها" (معتادان، افغانیها و تازهواردان) است».<br />
<br />
شرایط کفخوابها «چیزی شبیه تجربه "تابوت" ست. آنها به دلیل کمبود جا در زیر تخت، به تخت تکیه میدهند و بدین ترتیب از هرگونه قدرت تحرک، منفذ نور و جریان هوا محروم میشوند». نادر فتوره چی مینویسد «بوی تعفن ناشی از تعرق بدن و زخمهای عفونی در سلولها باورکردنی نیست و چون معتادان تزریقی در قرنطینه خماری پس میدهند، توان انتقال به محفظه موسوم به "دستشویی" برای شستشو ندارند واین امر باعث افزایش بوی تعفن در سلول میشود.<ref name=":1" /><br />
<br />
بعد از قرنطینه اول که حدود یک هفته به طول می انجامد زندانیان به قرنطینه دوم به مدت ۴۵ روز منتقل میشوند که وضعیت چندان متفاوتی با قرنطینه اول ندارد.<ref name=":2" /><br />
<br />
==== هواخوری در قرنطینه ====<br />
فضای هواخوری تیپ دو نیز به مراتب از هواخوری دیگر بندها کوچکتر است و زندانیان امکان محدودی برای ورزش کردن دارند اما در بند قرنطینه سالن ورزشی وجود ندارد و زندانیان از همین امکان محدود هم محروم ماندهاند. به زندانیان اجازه داده نمیشود خودشان وسایل ورزشی مانند دمبل بسازند و با آنها ورزش کنند:<br />
<br />
«در داخل بند مثلا با سیمان دنبل درست میکردند یا بعضی وسایل را به صورت محدود در اختیارشان میگذاشتند. بعضی وسایل ورزشی که در پارکها وجود دارد در داخل بند هم هست، ولی همه آنها خراب هستند.»<ref name=":6" /></blockquote><br />
<br />
=== تیپ ===<br />
بنا بر گزارش سایت اکو به هر ساختمون مجزا که تعدادی زندانی داخلش زندگی میکنند، تیپ گفته میشود. زندان فشافویه ۶ تیپ دارد. هر تیپ، مخصوص بخشی از زندانیهاست. <blockquote>اگه جرم شرارت، دزدی، خفتگیری، دعوا و شبیه اینها باشه میفرستنت تیپ چهار یا تیپ دو و تیپ یک. اگه جرمت اقتصادی باشه، مثل کلاهبرداری، اختلاس، رد مال، مهریه و... ساکن تیپ پنج هستی. تیپهای زندان هیچ ارتباطی با هم ندارن و کاملاً از هم جدان و زندانیها اصلاً امکان گشتن و رفتن از تیپی به تیپ دیگه رو ندارن مگه اینکه بهخاطر شرایط خاصی درخواست بدن...<ref name=":8" /></blockquote><br />
<br />
==== بهداری زندان ====<br />
و پس از اتاق افسر نگهبان دو راهرو وجود دارد که وسطش بهداری زندان قرار گرفته و معمولاً کسی توش نیست بهجز یه پزشک عمومی و پرستار و عدهای زندانی پزشک که خودشان هم از زندانیها هستن. البته گاهی پزشکهای متخصص هم از بیرون زندان میان ولی خیلی استثناست.<br />
<br />
==== بندها ====<br />
در گزارش تهیه شده توسط مهرداد حسامی در سایت اکو آمده است:<blockquote>از جلوِ درِ بهداری دو تا راهرو از هم جدا میشن که هر کدوم مثل یه تونل دراز بیشتر از سیصد متر طول دارن و توی هر کدوم از اونها پنج تا سالن وجود داره و سلولهای زندان اونجا قرار گرفته. اول کریدورها یه اتاقه مخصوص زندانیهایی که کارهای خدماتی مثل نظافت، باغبونی، کارهای فنی و... رو انجام میدن. ما به اینها «بچههای جهاد» میگیم.<br />
<br />
هر سالن (بند) یه درِ ورودی داره که افسرنگهبان یا نگهبانی کنارش نشسته و بعد از اون فروشگاه قرار گرفته و یه حسینیه هم کنارشه... کنار حسینیه، یه اتاق کوچیک وجود داره که کارهای اداری زندانیها رو اونجا انجام میدن و یک در هم هست که به یکی از هواخوریها باز میشه.<br />
<br />
بعد از این ساختار، تازه اتاقها یا همون سلولها شروع میشن. شما یه سالن با راهرو نهچندان پهن رو در نظر بگیرید که در دو سمت راست و چپش هشت اتاق قرار داره. یعنی داخل هر سالن در مجموع شونزده سلول برای نگهداری و زندگی زندانیها ساخته شده و توی هر اتاق هم پونزده تا تخت (پنج ردیف سهتختی) هست. در واقع درمجموع در هر سالن به صورت استاندارد باید ۲۴۰ زندانی زندگی کنن ولی الان در سالن خود ما ۳۴۰ نفر زندگی میکنن. اون هم در شرایطی که تعداد زندانیها در همهی اتاقها یکسان نیست؛ سلولی هست که چهار پنج نفر توش زندگی میکنن و سلول دیگهای که سی زندانی داره و نصف آدمها کفخوابان و شبها با سختی، خیاری کنار هم میخوابن و اگه یه نفر نصفهشب بره دستشویی و برگرده، جا گیرش نمیآد و باید تا صبح ایستاده بخوابه <ref name=":8" /></blockquote><br />
<br />
===== هواخوری بندها =====<br />
هر سالن دو تا هواخوری داره. این هواخوری ابعادش چهارده تا بلوک دومتری در نوزده تا بلوک دومتریه<ref name=":8" /><br />
<br />
===== تیپ ۴ یا بند جوانان =====<br />
در هر واحد (تیپ) زندان تهران بزرگ، بندی برای جوانان در نظر گرفته شده است. هر بند به طور میانگین ۵۰۰ زندانی دارد؛ یعنی بیش از دو برابر ظرفیت تختها و پنج برابر ظرفیت استاندارد. بیشتر زندانیان متولدین دهه ۸۰ هستند و به شکل کلی، میتوان گفت از اقشار ضعیف جامعهاند.<br />
<br />
بند جوانان در میان زندانیان به دره شاپرکها معروف است. این در گزارشی که ایران وایر به نام روایتهای زندان تهیه کرده است آمده است. در این گزارش که تاریخ ۷ بمن ۱۳۹۹ را دارد در رابطه با این بند آمده است:<br />
<br />
«شرایط وحشتناک است؛ آب قابل آشامیدن نیست، تاسیسات بهداشتی معیوب هستند و حمام و توالت سهمیهبندی است. نیمساعت در روز آب داغ داریم. بند کثیف است و پر از جمعیت. یک ملاقه عدس پر از سنگ و سوسیسهای گندیده توقیفی، غذایی است که باید بخوریم. ساس و موش حتی از جمعیت ما هم بیشتر است. بهتر است بگویم اینجا، دره شاپرکها، یک روی دیگر جهنم است.»<ref name=":10">[https://iranwire.com/fa/blogs/45505/ روایتهای زندان؛ دره شاپرکها؛ بند جوانان زندان تهران بزرگ]</ref><br />
<br />
در دره شاپرکها انجام هیچ ورزشی مجاز نیست و حتی تمام بطریهای آب معدنی که در بندهای دیگر به جای دمبل مورد استفاده قرار میگیرند، از این بند جمعآوری میشوند. جمعیت بالای زندانیان، رعایت بهداشت را به یک شوخی تبدیل کرده، در نتیجه بیماریهای پوستی شایع است. اینجا، در این بندها بیماریهایی مثل «هپاتیت» و «ایدز» به آسانی منتقل میشوند.<ref name=":10" /><br />
<br />
====== تنبیه شدید در بند جوانان ======<br />
«رضا» یکی دیگر از زندانیانی است که به تازگی به دره شاپرکها منتقل شده است. او از خشونتهایی روایت میکند که افسران نگهبان و زندانبانها بر نوجوانها و جوانها اعمال میکنند: «ماموران حفاظت یا افسر نگهبانی که در بند میریزند، همه را کتک میزنند. آنقدر میزنند که خودشان خسته میشوند. هر وقت هم که میخواهند یک زندانی را منتقل کنند یا برای تنبیه به سوییت [سلول انفرادی] بفرستند، بیرون از بند با لوله و چوب به جانش میافتند. همین چند وقت پیش بود که جوان ۱۸ یا ۱۹ سالهای را که به خاطر ضربههای افسر نگهبان چشمش را از دست داده بود، برای تخلیه چشم به بیمارستان فارابی بردند.»<ref name=":10" /><br />
<br />
==== فروشگاه مرکزی تیپ ====<br />
فروشگاه مرکزی تیپ هم همینجاست که کل مایحتاج تیپ رو میاره و بعد توی فروشگاههای داخل سالنها توزیع میکنه.<ref name=":8" /><br />
<br />
== زندانبانان زندان فشافویه ==<br />
حمیدرضا فتحی - بنا به گزارش رادیو زمانه در ۱۵ دی ۱۳۹۹ حمیدرضا فتحی، رئیس جدید زندان تهران بزرگ نقش به سزایی در اعمال فشار هرچه بیشتر بر زندانیان سیاسی داشته است. بر اساس تحقیقات اطلس زندانهای ایران، با روی کار آمدن حمیدرضا فتحی، قطع شدن آب و سیستم گرمایشی و همچنین بیکیفیتتر شدن وضعیت بهداشت و تغذیه زندانیان، بیش از پیش افزایش یافته است.<ref name=":6">[https://www.radiozamaneh.com/565445/ جهنم سرد: گزارشی از زندان فشافویه]</ref><br />
<br />
زارعی - در تاریخ ۱۴۰۲/۸/۲۳ ایرانوایر، گزارشی از یک شهروند-خبرنگار درمورد زندان تهران بزرگ منتشر کرد. در این گزارش، شخصی با نامخانوادگی زارعی بهعنوان ریاست بند پنج زندان تهران بزرگ معرفی شده و نوشته شده: «زارعی ... به تازگی از سالن قرنطینه زندان به این بخش منتقل شده است. پست مدیریتی بند پنج زندان به دلیل وجود زندانیان با پرونده کلان اقتصادی و رشوههای بیحدوحساب بعضی از زندانیان مالی به مدیران قبلی و رونق تجارت پرسود مواد مخدر از محبوبیت بالایی در بین کادر مدیریتی زندان برخوردار است.»<ref name=":0" /><br />
<br />
علی ازوجی و حجتالله پیروزفر - بهگزارش ایرانوایر در سالهای گذشته، علی ازوجی و حجتالله پیروزفر، مدیران پیشین بند پنج زندان تهران بزرگ بودند. بر اساس این گزارش پس از برکناری علی ازوجی که با همان شیوه مورد اشاره، سازوکار کلان اقتصادی خود را در حوزه املاک برپا کرده است، حجتالله پیروزفر به سمت ریاست این بند منصوب شد.<ref name=":0" /><br />
<br />
در تاریخ ۱۴۰۱/۵/۲۹ حمیدرضا آقایی شریعتی، رئیس حفاظت اطلاعات زندان تهران بزرگ، در پی برقگرفتگی در محل کارش جانباخت. سهیل عربی، فعال حقوق بشر و زندانی سابق سیاسی با انتشار این خبر در صفحه اینستاگرامش، نوشت: «برق، نام یکی از شکنجهگران را از لیستم حذف کرد.»<ref name=":0" /><br />
<br />
=== گزارشی از رفتار با زندانیان ===<br />
رفتار با زندانی در کل جهان از استانداردهایی برخوردار است که باید در همه کشورها رعایت شود. گزارشات از زندانهای ایران نقض این استانداردها را حکایت میکند:<br />
<br />
==== رفتار با زندانیان در بدو ورود، سه بار لخت مادرزاد شدن ====<br />
در گزارشی که توسط جواد توللی در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ تهیه شده و در سایت تریبون زمانه منتشر شده آمده است:<blockquote>متهمین با دستبند و پابند و سوار ماشین ون (داخل اتاق قفس مانند ون) از درب اصلی زندان که روبروی جادهی چرم شهر قرار گرفته؛ وارد زندان میشوند. از ابتدای ورود با توهین و سروصدا با زندانیان برخورد میشود. ابتدا محتویات جیب زندانی خالی میشود و بغیر از مدارک شناسایی و پول نقد بقیه چیزها را دور میریزند. بعد تا آمدن افسر نگهبان در سالنی که جلوی اتاق اداری زندان واقع شده، زندانی را مجبور میکنند رو به دیوار بایستد. بعد از حدود نیم ساعت و تحویل مدارک بازداشتگاه به بخش اداری، دست و پای زندانیان را باز میکنند و آنها را مجبور میکنند در محوطه سالن و جلوی افراد دیگر لباسهای خود را دربیاورند و کاملا برهنه شوند سپس مامور زندان و چند سرباز همراه آن مامور برای احتمالا تفریح و یا تحقیر زندانی، او را مجبور میکنند که با همان حالت برهنه چندبار بشین-برپا برود. درصورت اعتراض زندانی هم با توهین و سروصدا میگویند که احتمال دارد مواد مخدر یا اشیا دیگر در مقعد زندانی جاساز شده و با این کار میخواهند مطمئن شوند که زندانی چیز اضافهای با خود به داخل زندان نمیبرد. سپس لباسهای زیر، کمربند، بندکفش و جورابهای زندانی را داخل سطل آشغال میریزند و از زندانی میخواهند بقیه لباسهای خود را بپوشد. بعد از آن زندانیان به داخل بخش اداری میروند و تک تک جلوی دوربین میایستند تا از چهره آنها عکس گرفته شود. همزمان مشخصات زندانی پرسیده میشود تا با مشخصات قبلی تطبیق بدهند. بعد از این مرحله از زندانیان انگشت نگاری میشود. بعد از آن زندانیها را به صف کرده و بهمراه چند سرباز با دستبند پس از طی مسافت طولانی در محوطه زندان، به افسر نگهبان قرنطینه ۱۰-۵ روزه (اندرزگاه یک_سالن دو) تحویل میدهند. از این مرحله به بعد دستبند متهمین را باز میکنند و پس از به صف کردن به سمت انبار لباس میبرند. پس از گرفتن و دور انداختن کفشهای زندانیان؛ در آنجا یکبار دیگر افراد را مجبور میکنند در حضور یکدیگر کاملا برهنه شوند. سپس به هر زندانی یک شورت، یک زیرپوش، یک جفت دمپایی و یک حوله میدهند و پس از پوشیدن لباسهای زیر از زندانیان میخواهند مجددا شلوار و پیراهن خود را بپوشند. بعد از این مرحله بصورت فرمالیته زندانیان را جلوی بهداری به صف میکنند و پس از چند سوال و جواب سطحی پزشک زندان در مورد بیماریهای خاص و اعتیاد و پر کردن یک فرم، زندانیان را تحویل وکیل بند میدهند. (وکیل بندها معمولا از بین زندانیان با سابقه و دارای محکومیت طولانی انتخاب میشوند)<br />
<br />
زندانیها پس از طی چند راهرو به قرنطینه یک منتقل میشوند. هروکیل بند از بین زندانیانی که سابقه دعوا و چاقوکشی دارند و اصطلاحا «لات» هستند چند نفر را بعنوان انتظامات قرنطینه انتخاب کرده که این افراد مسئول برقراری نظم مورد نظر وکیل بند و افسر نگهبان هستند. به هر زندانی دو تخته پتو میدهند (هرکس که یکبار پایش به زندان فشافویه رسیده باشد میداند که پتوها چقدر کثیف هستند؛ روی پتوها استفراغ، باقیمانده غذا و لکههای دیگر کاملا مشهود است و اکثرا پتوها چند سال شسته نشده و پر از ساس و شپش است.) قبل از ورود به قرنطینه، هر زندانی پشت پردهای که روبروی درب قرنطینه کشیدهاند مجددا یکبار دیگر جلوی انتظامات کاملا برهنه و تفتیش میشود. (لازم است بگویم برهنه کردن زندانی جلوی جمع و آنهم به دفعات؛ نقض واضح حقوق زندانی و از بدترین اشکال تحقیر و شکنجه محسوب میگردد.)<ref name=":9">[https://www.radiozamaneh.com/393621/ زندان فشافویه قعر جهنم]</ref></blockquote><br />
<br />
==== رفتار در طول روز ====<br />
در گزارش جواد توللی آمده است:<blockquote>بیدارباش بدین شکل بود که هر روز ساعت شش صبح با سروصدا و توهین، انتظامات همه زندانیان را بیدار میکردند و از آنجا که در هر اتاق بیشتر از بیست زندانی حضور داشت اسامی افرادی که قرار بود در آن تاریخ به دادسرا برده شوند جلوی هر اتاق خواندهمیشد. ساعت هفت صبح با صدای بلندگوی زندان همه را به هواخوری اجباری میبردند. با توهین و تشر افسرنگهبان و انتظامات، زندانیان را برای آمارگیری به صف میکردند و بعد از حدود یکساعت که آمارگیری تمام میشد همه به اتاقها برمیگشتند. بعد از خوردن صبحانه مجددا همه به هواخوری برمیگشتند و اتاقها توسط انتظامات تخلیه میشد. ساعت ۱۲ظهر زندانیان برای ناهار به داخل اتاقها برگردانده میشدند و ساعت یک ناهار توزیع میشد. بعد از ناهار حدود ۳/۳۰ بعدازظهر مجددا همه به هواخوری اجباری برده میشدند و مجددا آمارگیری انجام میشد. ساعت ۱۰/۳۰ شب و پس از توزیع شام از بلندگوی زندان اعلام خاموشی میشد و درب همه اتاقها توسط انتظامات قفل میشد.<ref name=":9" /></blockquote><br />
<br />
==== گزارش آماری اطلس زندانهای ایران ====<br />
این گزارش توسط اطلس زندانهای ایران تهیه شده است و سال آن مشخص نیست:<ref name=":0" /><br />
<br />
اجرای حکم اعدام ۰<br />
<br />
استنکاف از ارائه حکم قانونی ۲<br />
<br />
استنکاف از ارائه دلیل دستگیری ۱<br />
<br />
استنکاف از اعمال قوانین مرتبط با عطف به ماسبق ۰<br />
<br />
اعتراف تلویزیونی اجباری ۰<br />
<br />
اعتصاب غذا ۶۱<br />
<br />
بازداشت در شرایط غیرانسانی ۷۲۲<br />
<br />
بازداشت طولانی پیش از محاکمه ۰<br />
<br />
بیش از سه سال محرومیت از مرخصی ۰<br />
<br />
حبس انفرادی بلندمدت ۱۰<br />
<br />
حبس در تبعید ۴<br />
<br />
شکنجه بدنی ۱۷<br />
<br />
شکنجه روانی ۱۲<br />
<br />
ضربوجرح ۵۸<br />
<br />
عدم دسترسی به خدمات درمانی ۱۰۴<br />
<br />
عدم دسترسی به وکیل ۴۰۷<br />
<br />
فشار بر خانواده ۷<br />
<br />
محرومیت از مرخصی (شرایط اضطراری) ۵<br />
<br />
محرومیت از ملاقات یا تماس تلفنی خانوادگی ۴۰<br />
<br />
مرگ در بازداشت ۲<br />
<br />
== گنجایش وتراکم در زندان فشافویه ==<br />
در حال حاضر زندان فشافویه بیش از ۱۸ هزار زندانی را پشت دیوارهای خود حبس کرده است.<ref name=":3" /> <br />
<br />
در گزارشی تعداد زندانیان این زندان را ۱۵هزار نفر برآورد کرده که بیشتر آنان را زندانیان مواد مخدر تشکیل میدهد. <br />
<br />
=== میانگین سنی زندانیان ===<br />
خبرگزاری فارس ۲۷ مهرماه سال جاری در گزارشی اعلام کرد که بررسیهای آماری از ترکیب سنی بازداشتیهای اعتراضات اخیر نشان میدهد که ۴ درصد کمتر از ۲۰ سال و ۴۸ درصد نیز بین ۲۰ تا ۳۵ سال سن دارند. بر اساس این امار میتواند سنجید که این افراد هیچ تجربه و تصوری در خصوص زندان، آن هم در زندان خطرناک و بدنامی چون تهران بزرگ (فشافویه) ندارند.<ref name=":4" /><br />
<br />
== وضعیت زندان فشافویه ==<br />
گزارشهای که از درون این زندان به دست میرسد آن را «اسفبار» و «جهنمی» توصیف میکند.<ref name=":2" /><br />
<br />
این نقل قول در اطلس زندانهای ایران آمده است: “ دکتر گفت که اگر کسی متادون می خواهد، ثبت نام کند. بعد که از بین ما هیچ کس داوطلب خرید متادون نشد، ایشان شروع به تبلیغ متادون کردند و گفتند معلوم نیست تا چه زمانی این جا باشید، برای متادون ثبت نام کنید تا روزها سریعتر بگذرد ”مجید رضایی <ref name=":0" /><br />
<br />
نبود امکانات درمانی کافی، آلودگی محیطی وحشتناک در زندان و جمعیتی که جا برای زندگی ندارد، تنها اشارهای است به تضییع حقوق زندانیان در این زندان. آنچه در زندان فشافویه هر روز بر ثانیههای زندانیان میگذرد، در هیچ گزارشی قابل ثبت نیست. <ref name=":3" /><br />
<br />
یک منبع آگاه، شرایط زندان تهران بزرگ در این روزها (۲۶ آذر ۱۴۰۱) را چنین توصیف کرده است:<br />
<br />
«در هر اتاق ۱۸ تخت وجود دارد و حداقل ۱۰ نفر روی زمین میخوابند. روزانه سه وعده غذایی کم حجم و بسیار بدکیفیت به همراه ۲ عدد نان میان زندانیان توزیع میشود. آب لولهکشی نیز به دلیل شوری بیش از حد، قابل آشامیدن نیست. همچنین فروشگاه زندان اجناس را با قیمت بسیار بالایی به زندانیان میفروشد. برای استحمام، آب گرم در اختیار زندانیان قرار ندارد و تعداد زیادی به علت سرمای محیط، دچار سرما خوردگی شدهاند. بهعلاوه نبود دارو و لوازم بهداشتی، موجب شیوع بیماری در بین زندانیان شده است.»<ref name=":4">[https://www.radiozamaneh.com/745971/ شرایط زندان مرکزی تهران بزرگ (فشافویه)، عادیسازی شرایط غیرانسانی]</ref><br />
<br />
=== خودکشی و قتل و مرگ در زندان فشافویه ===<br />
<br />
==== خودکشی ====<br />
در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۱۵ یک زندانی محبوس در زندان تهران بزرگ با نام جواد خیرخواهان از طریق بریدن رگ دست خود اقدام به خودکشی کرد و به بیمارستان امام خمینی تهران منتقل شد. هرانا ضمن اعلام این خبر نوشت آقای خیرخواهان از زندانیان متهم به جرائم مالی بوده و در تیپ ۵ سالن ۳ این زندان نکهداری میشده است.<ref name=":0" /><br />
<br />
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۱/۱۷ اشکان بلوچ در زندان تهران بزرگ اقدام به خودکشی کرد. هرانا با انتشار این خبر نوشت که او با بریدن رگ دستش اقدام به خودکشی کرده و جهت مداوا به بیمارستان لقمان تهران منتقل شده است.<ref name=":0" /><br />
<br />
==== قتل ====<br />
سامان درویشی، زندانی محبوس در زندان بزرگ، بر اثر ضربوجرح مأموران زندان تهران بزرگ جان خود را از دست داد. به گزارش کردپا، این زندانی ۳۱ ساله به اتهام «سرقت» بازداشت شده بود و طی این مدت به دلیل زخمی کردن یک مامور نیروی انتظامی هنگام بازداشت، توسط ماموران زندان مورد ضربوجرح قرار گرفته بود.<ref name=":0" /><br />
<br />
در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۲۲ یک زندانی به نام سعید کاووسیپور در زندان تهران بزرگ به دلیل عدم رسیدگی پزشکی و تعلل در اعزام به بیمارستان، جان خود را از دست داد. به گزارش هرانا، سعید کاووسیپور با اتهامات مالی در زندانی بوده و متولد سال ۱۳۵۶ بوده است.<ref name=":0" /><br />
<br />
در تاریخ ۱۴۰۰/۹/۱ قوه قضاییه ایران علت مرگ امیرحسین حاتمی، زندانی فوت شده در زندان تهران بزرگ را تماس دست با پریز برق اعلام کرد. با اینحال علی مجتهدزاده، وکیل این زندانی، اعلام کرده است که با استناد به صحبتهای میان زندانی و خانوادهاش، او در جریان درگیری با افسر نگهبان زندان و ضربوشتم به «قتل» رسیده است.<ref name=":0" /><br />
<br />
در تاریخ ۱۳۹۹/۱۲/۱۶ یک زندانی ۲۶ ساله به نام مهدی نریمانی در زندان تهران بزرگ به دلیل تجویز داروی اشتباه جان خود را از دست داد. به گفته یکی از کارکنان زندان به ایرانوایر، این زندانی ساعت ۷ صبح در پی وخامت وضعیت عمومیاش درخواست کرد که به بهداری منتقل شود. او در ادامه گفت آقای نریمانی با تاخیری حدودا ۴ ساعته به بهداری منتقل شده و به دلیل عدم دسترسی به لوازم احیا، جان باخته است.<ref name=":0" /><br />
<br />
==== مرگ ====<br />
در گزارش ایرانوایر به تاریخ ۱۰ دی ۱۳۹۹ آمده است:<blockquote>اعزام زندانیان به بیمارستانهای طرف قرارداد تنها در موارد اورژانسی صورت میگیرد، آن هم با تعریف جدیدی از وضع اورژانسی؛ وضعیتی که بیمار در حال مرگ باشد. به طور مثال شکستگی دست و پا شرایط اورژانسی محسوب نمیشود. اعزام موارد غیراورژانسی به بعد از طی مراحل اداری و کسب مجوز اعزام، تامین هزینههای درمان توسط خود زندانی و ماندن در صف نوبت ماشینهای اعزام موکول میشود. رضایی هم در یکی از همین پروسهها بود که جان داد. خون در رگهای رضایی دلمه زد. او را روی ویلچر به بهداری بردند. نیم ساعت طول کشید تا دکتر از بهداری مرکز به بهداری زندان بیاید و دستور اعزام او را به بیمارستان، امضا کند. مدتی هم طول کشید تا آمبولانس سر برسد. نمیدانم عزرائیل در کجای مسیر به ملاقات رضایی آمد. اما ما برایش مراسم ختم میگیریم.<ref>[https://iranwire.com/fa/blogs/44627/ روایتهای زندان؛ اینجا قبرستان زندهها است]</ref></blockquote><br />
<br />
=== فشافویه زندانی بدون تفکیک جرائم ===<br />
<blockquote>توی قرنطینه هیچ تفکیکی بین زندانیها انجام نمیشه؛ یعنی جیببُر و پزشکی که مثلاً به خاطر چکِ برگشتی افتاده زندان یه جا هستن و برای همین هم خیلیها که دستشون به دهنشون میرسه و تازه افتادن زندان و میترسن، تلاش میکنن پول خرج کنن و توی اتاق باشن و تو سالنهای بالا نیفتن.<ref name=":8" /></blockquote>مدتهاست که زندانیان سیاسی و بازداشت شدگان اعتراضات را هم اغلب بدون رعایت اصل تفکیک جرائم در این زندان نگهداری میکنند. عدم رعایت اصل تفکیک جرائم نیز در سالهای اخیر به ابرازی جهت آزار و تحت فشار قرار دادن زندانیان سیاسی در دست مسئولان زندان و نیروهای امنیتی تبدیل شده است. زندانیان سیاسی همواره به این امر معترض بوده و همین مسئله نگرانی خانواده زندانیان و فعالین حقوق بشری را به دنبال داشته است. عدم رعایت اصل تفکیک جرائم، در مواردی جان زندانیان را مورد خطر قرار داده است و تحمل دوران حبس را برای آنها دشوارتر کرده است، به صورتی که زندانبانها از این موضوع به مثابه ابزاری برای تحت فشار قرار دادن زندانیان سیاسی استفاده میکنند.<ref name=":4" /><br />
<br />
===== قتل علیرضا شیرمحمدعلی =====<br />
علیرضا شیرمحمدعلی در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۳۹۸ از سوی دو تن از زندانیان بزهکار با چاقو مورد حمله قرار گرفت و کشته شد. زخمهای ناشی ازضربات پی در پی چاقو بر بدن این زندانی سیاسی باعث شده بود که پیش از رسیدن به بیمارستان جان بسپارد. پیش از این اتفاق علیرضا شیرمحمدعلی و زندانی سیاسی دیگری به نام برزان محمدی که در ارتباط با اعتراضات مرداد ۹۷ بازداشت شده بود، به دلیل فقدان امنیت جانی در زندان فشافویه، عدم رعایت اصل تفکیک جرائم و عدم انتقال آنها به زندان اوین، دست به اعتصاب غذا زده بودند.<ref name=":4" /><br />
<br />
خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه پاسداران اعلام کرد پس از بررسی کمیته حقیقتیاب از سوی رئیس قوهقضاییه در زمینه قتل یک زندانی در زندان تهران بزرگ، مدیرکل زندانهای استان تهران، برکنار شد.<ref>[https://ensafnews.com/177857/برکناری-مدیرکل-زندان-های-استان-تهران/ برکناری مدیرکل زندانهای تهران به خاطر ماجرای شیرمحمدعلی]</ref><br />
<br />
=== ضرب و شتم زندانیان و تنبیه بیشتر ===<br />
پس از بروز درگیری در یکی از بندهای زندان فشافویه (تهران بزرگ) که منجر به ضرب و شتم ۵ نفر از زندانیان سیاسی شد، مسئولان زندان اقدام به تنبيه زندانیان سیاسی کرده و ۱۴ نفر از آنها را به سالن یک این زندان که به عنوان «زندان دربسته» شناخته میشود و شرایط غیراستانداردی دارد، منتقل کردهاند. زندانیان تهدید شده بودند «در صورت عدم جابجایی گارد ویژه زندان جهت انتقال آنان وارد عمل خواهد شد. بر اساس گزارشهای منتشر شده، روز ۱۶ مهرماه ۱۴۰۰ چند نفر از «زندانیان متهم به جرائم خشن» که در بند تیپ ۲ زندان محبوس بودند، با چاقو و قمه به زندانیان سیاسی حمله کردند و در جریان این درگیری پنج زندانی سیاسی آسیب دیدند. این پنج زندانی آسیب دیده اکنون در میان ۱۴ نفر زندانی تنیبه شده قرار دارند که به سالن غیراستاندارد زندان منتقل شدهاند. مقامهای امنیتی و قضایی از عدم تفکیک زندانیان بر اساس جرائم برای فشار بر زندانیان سیاسی استفاده میکنند.<ref>[https://www.radiofarda.com/a/31505168.html مسئولان زندان فشافویه زندانیان سیاسی ضربوشتمشده را «تنبیه کردند»]</ref><br />
<br />
== بهداشت در زندان فشافویه ==<br />
بنا بر گزارش ایندینپندنت در دی ۱۴۰۱، در سالیان اخیر، بسیاری از زندانیان سیاسی در ایران پس از آزادی از این زندان، از شرایط غیرانسانی حاکم بر آن و نبود امکانات اولیه بهداشتی و غذایی برای زندانیان خبر داده بودند.<ref name=":5">[https://www.independentpersian.com/node/298751/سیاسی-و-اجتماعی/شرایط-وخیم-بازداشتی%E2%80%8Cها-در-زندان-فشافویه؛-وسایل-گرمایشی-و-دارو-و-لباس شرایط وخیم بازداشتیها در زندان فشافویه؛ وسایل گرمایشی و دارو و لباس زمستانی نیست]</ref><br />
<br />
حمام ها که با پارچه ای سفید از محوطه اتاق جدا شده، دوش ندارند، آب گرم هم وجود ندارد. عدم وجود تهویه و بوی تعفن به دلیل وجود توالت بدون در و وجود زندانیان معتاد به مواد مخدر که توانایی حرکت ندارند حمام نمی کنند و عملا دراز کشیده استفراغ یا ادرار می کنند.<ref name=":2" /><br />
<br />
گزارشهای سالهای گذشته نشان میدهد زندان فشافویه مملو از شپش است. مسئولان زندان برای اذیت کردن زندانیان و به بهانه بیماری واگیردار ناشی از شپش آنان را در این هوای سرد وادار کردهاند که در فضای باز زندان به هوا خوری بروند. این در حالی است که بیشتر زندانیان زیر ۲۰ سال سن دارند و اکثراٌ لباس گرم به همراه نداشته و در آن هوای سرد در شرایطی اسفناک بهسر میبرند. به گفته شاهدان عینی مسئوولین زندان از دادن لباس گرم و دیگر امکانات به زندانیان فشافویه مرتب با طفره رفتن، زندانیان معترض را در عذاب قرار دادهاند.<ref name=":4" /><br />
<br />
==== بهداری پولی ====<br />
به گزارش هرانا بهداری این زندان پولی است و زندانیان برای دریافت خدمات پزشکی معمول مانند داروهای سرماخوردگی باید تا ۳۰۰ هزار تومان به حساب کارمندان زندان واریز کنند یا چند بسته سیگار رشوه بدهند.<ref name=":5" /><br />
<br />
=== توالت زندان فشافویه ===<br />
فشافویه، «از آنرو که برای زندانیان معتاد که قدرت تحرک کمی دارند طراحی شده، فاقد "توآلت عمومی" ست. توآلت، یک سوراخ در کف یک محوطه ۶۰ در۶۰ سانت بدون شلنگ و روشویی و نورست که با یک پرده از تختها و کف سلولهای ۳ در۳متر، که ۲۶ تا ۳۲ مددجو درآنها "میلولند" جداشده است».<ref name=":1" /><br />
<br />
=== وضعیت آب ===<br />
زندانیان از کوچکترین امکانات زندگی محرومند؛ آنها حتی آب آشامیدنی سالم ندارند. از ابتدای تاسیس این زندان کیفیت آب آشامیدنی بسیار بد بوده و همین آب نیز تنها در ساعاتی خاص در دسترس است آب از ساعت ۴ بعدازظهر تا ۷ صبح روز بعد آب قطع می شود. کیفیت این آب در چند ماه گذشته بدتر شده به نحوی گفته میشود قابل نوشیدن نیست. تصور اینکه این زندان ۱۵ هزار نفری آب آشامیدنی ندارد قابل باور نیست. زندانیان مجبورند از بوفه زندان آب تهیه کنند و قیمت هر بطری آب آشامیدنی بالای ۱۰ هزار تومان است. از ابتدای تاسیس این زندان کیفیت آب آشامیدنی بسیار بد بوده و همین آب هم تنها در ساعاتی خاص در دسترس است. زندانیان مجبورند از بوفه زندان آب تهیه کنند و قیمت هر بطری آب آشامیدنی بالای ۱۰ هزار تومان است.<ref name=":2" /><br />
<br />
==== آب وسیلهای برای کسب درآمد زندانبان ====<br />
نبود آب از مهمترین کاستیهای این زندان است که انگار فرصتی برای زندانبان به شمار میرود زیرا مدیران زندان آب آشامیدنی را ابزاری برای کسب درآمد میدانند.<ref name=":3" /><br />
<br />
== مواد مخدر در زندان فشافویه ==<br />
یکی از کسانی که مدتی را در این زندان گذرانده مینویسد که زندانیان پس از ورود باید دو بار، بار اول جلو نگهبانی و بار دوم جلوی انتظامات کاملا لخت شوند تا چیزی به داخل زندان منتقل نکنند، با این حال انواع مواد مخدر به وفور در زندان موجود است.<ref name=":2" /><br />
<br />
در گزارش ایران وایر به تاریخ ۱۴۰۲/۸/۲۳در خصوص هدایت زندانیان به سمت مواد مخدر توسط زندانبان، توضیحاتی ارائه شده است: «در ابتدای امر، زندانی تازهواردی را که مغموم و افسرده باشد، تشویق میکنند که با روانشناس زندان صحبت کند. تازهوارد که قبلا توسط فروشندهها شناسایی و برای گرفتن اولین قرصها آماده شده و آموزش دیده است، به سراغ روانشناس میرود و با داستانسرایی درخواست داروی خوابآور میکند. روانشناس باتجربه زندان که دستی هم احیانا بر آتش دارد، زندانی را به عنوان کسی که دارو نیاز دارد، به روانپزشک ارجاع میدهد. مراجعه به روانپزشک اما سخت نیست و خیلی زود نسخهای با تجویز داروهای خوابآور بهنام زندانی صادر میشود. روزی یک عدد «کلونازپام»، «آلپرازولام» و یا «لارگاردین» تجویز همیشگی در زندان است.» در این گزارش به نقل از یکی از زندانیان بند ۵ در رابطه با شرایط این بند نوشته شده است: «زارعی که شد رییس بند، اینجا زندان تو زندان شد. شده شیرهکشخانه از بس مواد زیاد شده. آدمای خودش رو از قرنطینه آورد اینجا. هرکسی به طریقی داشت خرج خانواده میداد، بیکار شد. زارعی آدمای خودش رو گذاشته. هیچکس نمیتونه از سالن بیرون بزند، به جز آدمای این آقا. برای آنها شغلهای الکی ساخته؛ مثلا یکی رو گذاشته مسوول تاسیسات سالن فرهنگی ولی همه برای اون کار میکنن. حتی بهداری نمیشه رفت، باید ۱۰ روز در صف بایستی و پول خرج کنی که تو رو به بهداری ببرن.»<ref name=":0" /><br />
<br />
== زمستان در زندان فشافویه ==<br />
در حالی که فصل زمستان آغاز شده و هوا به شدت سرد است، سیستم گرمایشی زندان هم خوب کار نمیکند و پتو هم به اندازه کافی در اختیار زندانیان قرار داده نمیشود.<ref name=":6" /><br />
<br />
شمار زیادی از بازداشتشدگان خیزش سراسری اخیر (۱۴۰۱) که به این زندان منتقل شدهاند، به دلیل سرمای شدید محیط زندان و مشکلات گرمایشی، به آنفلوانزا و سرماخوردگی مبتلا شده و از رسیدگی پزشکی مناسب محروماند. شرایط موجود در زندان به شیوع بیماری آنفلوانزا میان معترضان بازداشتی منجر شده است و آنها به داروهای موردنیاز خود دسترسی ندارند. به علاوه، بهداری زندان نیز به وضعیت سلامتی آنها رسیدگی نمیکند.<ref name=":5" /><br />
<br />
== وضعیت زندان از نگاه حکومت ==<br />
احمد علیرضابیگی، از اعضای کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس شورای اسلامی، در تاریخ ۲۷ مهر ۱۴۰۱ طی بازدیدی از زندان تهران بزرگ، ضمن تایید انتقال ۳ هزار شهروند بازداشت شده به فشافویه (اگرچه او ادعا کرده از این تعداد جز ۸۳۵ نفر بقیه با قرار وثیقه آزاد شدهاند)، از انتقال ۱۳۰۰ نفر از زندانیان زندان اوین بعد از حادثه آتشسوزی این زندان خبر داد. این نماینده مجلس همچنین به «کاستیهایی در زمینه بهداشت، تغذیه و دسترسی به تلفن برای زندانیان» و «تحت تاثیر فشار روانی» قرار داشتن زندانیان اشاره کرده بود که ناشی از وضعیت بلاتکلیفی است. علیرضابیگی همچنین به حضور ۲۰۰ دانشآموز در بین بازداشت شدگان اشاره کرده بود. احمد علیرضا بیگی در حالی از شرایط نامناسب بازداشتیها در زندان تهران بزرگ صحبت به میان آورد که در تاریخ ۶ مهر ۱۴۰۱، دادستان کل کشور، محمد جعفر منتظری از زندان فشافویه به مدت دو ساعت بازدید کرد و گفته بود «همه بازداشت شدگان اعتراضات اخیر از شرایط خود اعلام رضایت کردهاند.<ref name=":4" /><br />
<br />
تنها یک روز پس از این ادعا حسن خلیلآبادی، رئیس شورای اسلامی شهر ری، شرایط زندانیان را بسیار سخت توصیف کرده و گفته بود: «کارکنان سازمان زندانها در آنجا شرایط سختی را میگذرانند چه برسد به زندانیان.»<ref name=":6" /><br />
<br />
=== عدم موفقیت مجلس در بازدید از زندان ===<br />
سهیلا جلودارزاده، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس اعلام کرد که نمایندگان مجلس بارها خواستار بازدید از زندانها شدهاند، اما هنوز (۲۰ آذر ۱۳۹۷) جواب درستی دریافت نکردهاند و هنوز مجوزی برای آنها صادر نشده است. او تأکید کرد که با توجه به مسائل مطرح شده در روزهای اخیر شماری از نمایندگان مجلس به طور جد خواستار بازدید از زندانها هستند. به نظر میرسد اینکه نمایندگان مجلس و سازمان بهزیستی تا کنون موفق نشدهاند از این زندان بازدید کنند، نشان از آن دارد که اوضاع این زندان ها آنچنان وخیم است که مسئولین زندان جرات نمیکنند حتی برای مقامات نیز اجازه بازدید صادر کنند.<ref name=":2" /><br />
<br />
== ملاقات در زندان فشافویه ==<br />
گزارش ایرانوایر در ۱۶ دی ۱۴۰۰ وضعیت ملاقات در این زندان را بسیار اسفناک توصیف میکند:<br />
<br />
اما این روزها ۱۸ هزار زندانی در فشافویه از نبود سالن ملاقات برای دیدار با خانوادههای خود در عذاب مضاعف هستند؛ مسالهای که انگار باز هم برای مدیران به فرصت تبدیل شده است و ملاقات را به عنوان کالایی لوکس به زندانیان صاحبسرمایه عرضه میکنند.<br />
<br />
ملاقات در ادبیات زندان، از جمله واژگانی است که جز با زیست در زندان، قابل توصیف نیست؛ واژهای که تنها برای زندانی و خانوادهاش معنا پیدا میکند؛ چند دقیقهای از هفته که مادری میتواند فرزندش را ببیند، همسری یارش را ملاقات کند و فرزندی به والدش چشم بدوزد. ملاقات برای زندانی به مثابه انگیزهای برای تحمل ادامه حبس میماند. در زندان تهران بزرگ اما به شکل نظاممند همین انگیزه هم از زندانی گرفته میشود. <ref name=":3" /><br />
<br />
=== فشافویه زندانی بدون سالن ملاقات حضوری ===<br />
ملاقاتهای کابینی، حضوری و خصوصی که جمهوری اسلامی آن را «شرعی» میخواند، از حقوق زندانیان در سراسر دنیا به شمار میرود. اما آنچه در زندان تهران بزرگ میگذرد، فاجعهای دیگر بر حجم معضلات زندانیان میافزاید. تنها دو سالن و هر سالن ۱۵ کابین سهم ۱۸ هزار زندانی است که هیچ سالن ملاقات حضوری هم ندارد. پیشتر سالن کوچکی برای ملاقات حضوری با ظرفیت ۱۰ میز در این زندان وجود داشت که مدتها است به محل برگزاری دادگاههای مجازی تبدیل شده است.<br />
<br />
شیوع ویروس کرونا در سال ۱۳۹۸ منجر به تعطیلی ملاقاتهای زندانیان در دو سال اخیر شده است. پیش از آن، هر زندانی حق داشت که هر هفته ۲۰ دقیقه با ملاقاتکننده خود در کابین دیدار داشته باشد؛ ملاقاتی از پشت شیشههایی کدر که دو میله میانش بودند. آن زمان هر ماه یک بار به تایید روسای زندان، ملاقات حضوری ۲۰ دقیقهای پشت یک میز با حضور سرباز وظیفه هم اتفاق میافتاد اما دیگر سالنی وجود ندارد. <br />
<br />
=== مدت ملاقات ۱۰ دقیقه ===<br />
صف طولانی مقابل زندان، نبود هیچگونه امکانات برای خانوادهها، دوری از شهر و نبود وسایل نقلیه عمومی و بینظمی در انتقال زندانیان که گاه همان ۲۰ دقیقه زمان ملاقات را به ۱۰ دقیقه کاهش میدهد، هم برای زندانیان و هم برای خانوادههای آنها عذاب و شکنجهای مضاعف به حساب میآید. در آن سوی میلهها، یک اتوبوس «ایرانپیما» که اتاقش به قفسی آلوده و بدون پنجره میماند، زندانیان را سوار میکند تا به سالن کوچک ملاقات ببرد.<ref name=":3" /> <br />
<br />
=== وضعیت کابین ملاقات ===<br />
«امیر» از زندانیان محبوس در تیپ یک زندان فشافویه است. او درباره ملاقات با مادرش در همین روزها برای «ایرانوایر» میگوید: «مادر من برای ملاقاتم از همدان میآید. شب خانه خواهرم میماند و صبح او را برای ملاقات میآورند. دادستانی نامه ملاقات حضوری داده است اما اینجا میگویند که سالن نداریم. مادرم برای ملاقات کابینی باید چهار ساعت منتظر بنشیند تا یک ربع من را پشت این شیشهها ببیند. با مشکلات دیدی که دارد، وانمود میکند من را میبیند. وضعیت بقیه بچهها هم همین است. احمقها نمیدانند دل زن و بچه زندانی به همین یک ربع خوش است. لااقل یک دستمال به شیشهها که میتوانند بکشند.»<br />
<br />
در ماههای اخیر، ملاقاتهای کابینی به دلیل ظرفیت اندک سالنها، هر دو هفته یک بار انجام میشود. خانوادههای زندانیان باید خود را بین ساعت شش تا هفت صبح به زندان برسانند. نوبتدهی تا پایان زمان اداری طول میکشد و اغلب آنها چند ساعتی معطل میشوند تا عزیزشان را از بند به سالن ملاقات بیاورند.<br />
<br />
«مرتضی»، از دیگر زندانیان فشافویه هم برای «ایرانوایر» روایت میکند که چهار سال است در این زندان حبس میگذراند اما طی دو سال شیوع ویروس کرونا، از دیدار با فرزندانش محروم مانده است: «فرزندانم خیلی اذیت شدند. الان هم که مسوولان زندان میگویند سالن ملاقات ندارند. دختر هشت ساله من چهطور پشت شیشه پدرش را ببیند و در آغوش بکشد تا بلکه شبادراریهایش تمام شوند؟ آخر یکی نیست به اینها بگوید مسلمان! زندانی هم اصلا اسیر، یک حقوقی بالاخره دارد. داخل این جهنم زندگی هم نداریم. ۵۰۰ نفر را با هشت دوش حمام در یک بند کردهاند. سر و تنمان ساس و شپش و گال گرفته است. به ازای هر تخت، سه نفر در بند هستند. اصلا اینها را تحمل کردیم، یک سالن ملاقات چیست که از ما دریغ کردهاند؟ زن و بچههای ما چه گناهی کردهاند که برای هزاران زندانی، ۳۰ کابین ملاقات تخصیص دادهاند؟» <br />
<br />
سالن ملاقات هر روز هفته به زندانیان یک تیپ اختصاص دارد؛ تیپهایی که به طور میانگین، چهار هزار زندانی را در خود جای دادهاند. اما ۳۰ کابین ملاقات حداکثر به ۳۰۰ زندانی تا آخر وقت ملاقات میرسد. <ref name=":3" /><br />
<br />
=== امکانات ویژه ملاقات برای حکومتیها ===<br />
این روزها هزاران هزار زندانی از ملاقات با خانوادههای خود محروم هستند؛ جز چند زندانی مثل برادر رییسجمهوری سابق یا کسانی که آنقدر پول دارند که با تطمیع مدیران زندان، دفتر کارشان را برای ساعتی ملاقات شرعی، اجاره کنند. <ref name=":3" /><br />
<br />
== شکنجه در زندان فشافویه ==<br />
سهیل عربی در توصیف زندان تهران بزرگ گفته است: «فشافویه بزرگترین شکنجهگاه خاورمیانه است.»<ref name=":6" /><br />
<br />
شرایط زندانیان سیاسی در زندان فشافویه به مراتب بدتر است. پروندهسازی، عدم رسیدگی پزشکی، توهین و تحقیر کلامی، قتل و شکنجه و رو در رو کردن با افراد شرور و خطرناک زندان مواردی هستند که زندانیان سیاسی بهطور مداوم از آن ناخرسند بودهاند. آتنا دائمی، زندانی سیاسی سابق و فعال حقوق بشر، در توییتی به وضعیت وخیم زندان فشافویه پرداخت و نوشت: «زندانیان بسیاری در زندان فشافویه حین بازداشت یا تحت شکنجه، زخمی شده و آسیب جسمانی دیدهاند و از دارو و رسیدگی پزشکی محرومند.»<ref name=":4" /><br />
<br />
چندین نفر از بازداشتیهای خیزش سراسری ۱۴۰۱ از جمله سهند نورمحمدزاده از «شکنجه و اعدامهای ساختگی» در زندان فشافویه تهران برای آزار و اذیت زندانیان سیاسی پرده برداشتند. شماری از زندانیان هم در یک سال اخیر در اعتراض به برخوردهای غیرقانونی و ضربوشتم ماموران زندان خودکشی یا اعتصاب غذا کردهاند.<ref name=":5" /><br />
<br />
=== آزارهای ماموران زندان فشافویه ===<br />
به گفته منبع آگاه زمانه یکشنبه ۱۴ دی گارد زندان اتاقهای سالنهای شش، ۹ و ۱۰ تیپ دو را تفتیش و بازرسی کرده و همه وسایل زندانیان را به هم ریختهاند:<br />
<br />
«زندانیان خواب بودند که صبح ساعت ۱۰:۳۰ تعدادی آدم دم در اتاقشان رفته بودند و آنها را به حیاط منتقل کرده بودند. هرچه خواهش کرده بودند که اتاق را به هم نریزند، ظاهرا فایده نداشته. اول گفته بودند شما با بقیه فرق دارید اتاق را به هم نمیریزیم و فقط بازرسی میکنیم. زندانیان را یک ساعت در حیاط نگه داشته بودند و وقتی آنان به اتاق بازگردانده میشوند، میبینند کل اتاق را به هم ریختهاند. همه تشتها و وسایل را وسط اتاق ریخته بودند. ساکهای همه را بیرون انداخته بودند و وسایلها با هم قاطی شده بود. خیلی از وسایل زندانیان را هم با خودشان بردهاند البته. بعضی از آنها عروسکهای نخی درست کرده بودند که آنها را هم برده بودند. حتی نسکافههای یکی از زندانیان را که خودش خریده بود، بردهاند. در زندان اجازه داشتن چاقو و چیزهای برنده وجود ندارد؛ جز چاقوهای میوهخوری که از فروشگاه خود زندان باید خریداری کنند، اما این چاقوها را هم بردهاند. هیچ چیزی برای این بچهها باقی نگذاشتهاند.»<ref name=":6" /><br />
<br />
== دراویش در زندان فشافویه ==<br />
در گزارش ایرانوایر به تاریخ ۲۵ بهمن ۱۳۹۷ آمده است: سرکوب تجمع دراویش گنابادی در گلستان هفتم؛ با یورش و خشونت ماموران امنیتی، لباس شخصیها و نیروهای سپاه ثارالله و همراهی یگانهای ضدشورش نیروی انتظامی مواجه شد. در این حادثه نزدیک به چهارصد درویش حاضر در این محل با ضرب و شتم بازداشت و بدون هرگونه رسیدگی به آسیبهای وارده به زندان فشافویه(تهران بزرگ) و آگاهی شاپور منتقل شدند. در جریان این واقعه اغلب دراویش بدلیل شلیک گلولههای ساچمهای توسط ماموران دچار جراحت در نقاطی از بدن شده و همراه آن با باتوم، چوب و چماق، قمه، میله فلزی و شوکر مورد ضرب و شتم واقع شدند<ref name=":12">[https://iranwire.com/fa/features/29770-%D8%B9%DA%A9%D8%B3%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B4-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%B4%D8%A7%D9%81%D9%88%DB%8C%D9%87/ عکسهای دراویش بازداشتی در زندان فشافویه]</ref><br />
<br />
=== برخی از درویشهای زندانی در فشافویه ===<br />
محمدرضا زهتاب زندانی در تیپ دو زندان تهران بزرگ با حکم هفت سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق در حال گذراندن دوران محکومیت خود است. <br />
<br />
مسعود علی مددی نیزدر تیپ دو زندان فشافویه و حکمی مشابه با حکم آقای زهتاب دارد. <br />
<br />
مهدی ایزدپناه از دراویش گنابادی محبوس در تیپ سه زندان فشافویه علاوه بر خکم 5 سال زندان، دو سال هم تبعید به شهرستان سیرجان از توابع استان کرمان را در پرونده خود دارد. <br />
<br />
درویش گنابادی موسی فضلی پور هم اکنون در تیپ چهار زندان فشافویه در حال گذراندن حکم دو سال محکومیت خود است.<ref name=":12" /><br />
<br />
=== نامه اعتراضی دراویش در فشافویه ===<br />
در گزارش دویچه وله به تاریخ ۱۳۹۷/۶/۹ در همین رابطه آمده است: خانواده دراویشی که در زندان فشافویه مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، خواستار معرفی آمران و عاملان این حادثه شدند. دیدهبان حقوق بشر پیشتر با اشاره به حمله گارد زندان به این دراویش، از نقض حقوق بیش از ۲۰۰ درویش خبر داده بود.<ref>[https://www.dw.com/fa-ir/iran/a-45301045 نامه اعتراضی خانواده دراویش درباره حمله در زندان فشافویه]</ref><br />
<br />
== انتقال زندانیان سیاسی از فشافویه به اوین ==<br />
تمامی زندانیان سیاسی زندان تهران بزرگ (فشافویه) روز یکشنبه، دوم مرداد به زندان اوین منتقل شدند. آرش صادقی، کنشگر مدنی و زندانی سیاسی پیشین در [https://x.com/Arash_sadeghii/status/1551221324252594178?s=20 توئیتی] ضمن اعلام این خبر گفت که این زندانیان به بند شش (۳۵۰) زندان اوین منتقل شدهاند. او دلیل انتقال آنها را فعال بودن زندانیان سیاسی زندان تهران بزرگ، همچنین زندانیان زندان قرچک عنوان کرده است که با کمک آنها «وضعیت فاجعهبار این دو زندان به دنیا مخابره شد.»<ref name=":11">[https://www.radiofarda.com/a/transferring-iranian-political-prisoners-prison/31958610.html تمامی زندانیان سیاسی زندان تهران بزرگ به زندان اوین منتقل شدند]</ref><br />
<br />
در گزارشهای مختلف، شمار زندانیان سیاسی که از زندان تهران بزرگ به زندان اوین منتقل شدهاند بین ۴۳ تا ۴۸ نفر عنوان شده است.<ref name=":11" /><br />
<br />
== تحریم زندان فشافویه ==<br />
تحریم توسط آمریکا: ایران وایر در گزارشی تحت عنوان روایت زندان به تاریخ ۱۶ دی ۱۴۰۰ آورده است: سال ۱۳۹۸ وزارت خارجه امریکا و سال ۱۴۰۰ اتحادیه اروپا زندان تهران بزرگ یا همان «فشافویه» را به خاطر نقض جدی حقوق بشر در آن، در لیست تحریمهای خود قرار داد؛ زندانی که در حال حاضر بیش از ۱۸ هزار زندانی را پشت دیوارهای خود حبس کرده است.<ref name=":3" /><br />
<br />
تحریم اتحادیه اروپا: همچنین زندان اوین، زندان مرکزی تهران بزرگ (زندان فشافویه) و زندان رجایی شهر در فهرست تحریمی اتحادیه اروپا قرار گرفتهاند.<ref>[https://www.radiofarda.com/a/31199688.html اتحادیه اروپا فرماندهان سپاه، بسیج و پلیس را بهدلیل سرکوب اعتراضات ۹۸ تحریم کرد]</ref><br />
<br />
در گزارش فارسنیوز به تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۰ آمده است: نهادهایی که تحت تحریمهای اتحادیه اروپا قرار گرفتند نیز عبارتند از: زندان اوین، زندان فشافویه، زندان رجایی شهر.<ref>[https://farsnews.ir/news/14000123000849/%D8%A7%D8%AA%D8%AD%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%BE%D8%A7-%D9%87%D8%B4%D8%AA-%D9%81%D8%B1%D8%AF-%D9%88-%D8%B3%D9%87-%D9%86%D9%87%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B1%D8%A7-%D8%AA%D8%AD%D8%B1%DB%8C%D9%85-%DA%A9%D8%B1%D8%AF اتحادیه اروپا هشت فرد و سه نهاد ایرانی را تحریم کرد]</ref><br />
<br />
== تاثیر زندان فشافویه بر شهر ری ==<br />
به گزارش ایسنا، علیرضا زندی کریمخانی در نشست اعضای شورای اسلامی شهرستان ری با خبرنگاران گفت: سازمان زندانها با این جمعیت در حقیقت یک شهر محسوب میشود که به شهرهای ری اضافه شده است. آیا زیرساختهای لازم برای این محدوده تعیین شده است؟ آب و گاز سازمان زندانها از شهر حسنآباد تأمین میشود و این سازمانها بدهیهای گسترده به دستگاههای مختلف شهر حسنآباد دارد که موجب جلوگیری از توسعه زیرساختها در این شهر شده است. همچنین در بخش پساب نیز که به سمت بخشهای ما سرازیر میشود اختصاص عادلانهای صورت نمیگیرد. امروز شهرستان ری سرریز مشکلات تهران شده و حتی پسابها نیز به صورت منصفانه تقسیم نمیشوند. زندی ادامه داد: وقتی قرار شد سازمان زندانها به بخش فشافویه منتقل شود صورت جلسهای میان فرمانداری و شهرداری تهران تنظیم شد تا امکاناتی همچون حمل و نقل جادهای و امکانات زیربنایی برای این محدوده تعیینشود که متأسفانه این کار انجام نشد.<ref>[https://ensafnews.com/184027/تاثیر-منفی-زندان-فشافویه-بر-زندگی-مردم/ تاثیر منفی زندان فشافویه بر زندگی مردم شهر ری]</ref><br />
<br />
== منابع ==</div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86_%D9%81%D8%B4%D8%A7%D9%81%D9%88%DB%8C%D9%87&diff=69156زندان فشافویه2024-03-19T21:00:32Z<p>Rah: صفحهای تازه حاوی «'''زندان فشافویه،''' که به زندان حسنآباد قم نیز معروف است و نام رسمی ندامتگاه مرکزی تهران بزرگ را دارد در ٣٢ کیلومتری جنوب پایتخت ایران قرارگرفته و با هدف تبدیل آن به اردوگاه ویژۀ محکومان مواد مخدر ساختهشد. در این زندان، «با معتادان، سارقه...» ایجاد کرد</p>
<hr />
<div>'''زندان فشافویه،''' که به زندان حسنآباد قم نیز معروف است و نام رسمی ندامتگاه مرکزی تهران بزرگ را دارد در ٣٢ کیلومتری جنوب پایتخت ایران قرارگرفته و با هدف تبدیل آن به اردوگاه ویژۀ محکومان مواد مخدر ساختهشد. <br />
<br />
در این زندان، «با معتادان، سارقها، "کر و کثیفها" و افغانیها به معنای دقیق کلمه در بدو امر مثل "حیوان" و "احشام" برخورد میشود»<ref name=":1">[https://www.rfi.fr/fa/گزارش-نادر-فتوره%E2%80%8Cچی-از-«جهنم»-یا-همان-زندان-فشافویه-20180822/ایران گزارش نادر فتورهچی از «جهنم» یا همان زندان فشافویه]</ref><br />
<br />
زندان «تهران بزرگ» که به دلیل موقعیت مکانی آن به زندان فشافویه نیز معروف است. زندان فشافویه در جاده حسنآباد قم واقع است.<br />
<br />
از لحاظ موقعیت جغرافیایی این مکان در نزدیکی مراکزی مانند بلوکات پیانو و زندان مرکزی تهران بزرگ قرار دارد.<ref>[https://balad.ir/p/زندان-فشافویه_prison-1XnLZsDCtHvjoH#13.41/35.35884/51.32533 نقشه و مسیریاب بلد]</ref> آدرس: جاده قدیم قم- روبروی پلیس راه حسنآباد-کیلومتر ۵ جاه چرمشهر<ref name=":0">[https://ipa.united4iran.org/fa/prison/201/ اطلس زندانهای ایران - ندامتگاه تهران بزرگ (فشافویه)]</ref><br />
[[پرونده:ندامتگاه تهران بزرگ.JPG|بندانگشتی|'''ندامتگاه تهران بزرگ یا زندان فشافویه در جاده حسنآباد قم''']]<br />
فریدون توللی از پتوهائی که در بدو ورود به زندانیان میدهند یاد کردهبود که پُر از «استفراغ، باقیماندۀ غذا و لکههای دیگر [...] است و [براحتی مشهود است که] چند سال شسته نشده و پُر از ساس و شپش» است. او از«چند بار برهنه کردن» زندانی تازه وارد در حضور دیگران و «با همان حالت برهنه، چند بار بشین- برپا» نمودن او یاد کرد و نیز نوشت که توالت و حمام در اطاقهای جمعی پشت یک پرده قراردارد.<ref name=":1" /><br />
<br />
== سابقه زندان فشافویه ==<br />
زندان فشافویه در سال ۹۴ مورد بهرهبرداری قرارگرفت. ندامتگاه مرکزی تهران بزرگ یا همان زندان فشافویه که برای ساخت آن ۱۵ سال وقت و حداقل ۱۰۰ تا ۱۲۰ میلیارد تومان بودجه اختصاص دادند، از همان ابتدا «اردوگاهی برای کوچ محکومان مواد مخدر» نامیدند، هر چند بعدها همه محکومان زندانهای تهران اعم از مجرمان مواد مخدر، مجرمان اقتصادی و متهمان سیاسی و عقیدتی را هم به آنجا کوچاندند. سازمان بهزیستی اعلام کرد که بارها برای نظارت بر زندان فشافویه درخواست داده اما تاکنون موفق به این کار نشدهاست.<ref name=":2">[https://www.radiozamaneh.com/424095/ زندان فشافویه، قرنطینهای غیرقابل نظارت در بیابان]</ref><br />
<br />
تاسیس زندان تهران بزرگ (فشافویه) به مذاکرات «محمدباقر قالیباف»، شهردار وقت تهران که امروز رییس مجلس شورای اسلامی است، با قوه قضاییه بر سر تصرف زمینهای اطراف اوین در اواخر دهه ۸۰ برمیگردد؛ زمینهای بایری که در ۳۰ کیلومتری جاده قم که قرار شد در اختیار سازمان زندانها قرار گیرد تا خود زندانیان آن را بسازند. اینگونه بود که زندان تهران بزرگ در بیابانی که هر متخصصی میتوانست تشخیص دهد زیرساختهای لازم را ندارد، تاسیس شد و بدون تکمیل آن، زندانی پذیرفت.<ref name=":3">[https://iranwire.com/fa/blogs/55990/ روایتهای زندان؛ فشافویه زندانی بدون سالن ملاقات است]</ref><br />
<br />
=== زندان فشافویه پس از قیام آبان ۹۸ ===<br />
زندان فشافویه اگرچه از سال ۱۳۹۴ آغاز به کار کرد اما پس از اعتراضات آبان ۹۸ نام آن بیشتر شنیده شد. این زندان محل نگهداری معترضان آبان ۹۸ و برخی از دیگر زندانیان سیاسی است. این زندانیان در تیپ ۵ نگهداری میشدند اما از تاریخ ۹ مهر ۹۹ به تیپ ۲ این زندان منتقل شدند. بنا بر اطلاعات جمعآوریشده توسط اطلس زندانهای ایران، زندان تهران بزرگ به لحاظ رفاهی در شرایط بسیار نامناسبی دارد.<ref name=":7">[https://prisonatlas.com/تصاویر-زندانیان-فشافویه/ زندگی آن سوی دیوارهای بلند فشافویه]</ref><br />
<br />
[https://prisonatlas.com/wp-content/uploads/2021/03/aban98.mp4?_=1 ویدیوی] مربوط به معترضان آبان ۹۸ در تیپ ۵ زندان فشافویه در گزارش اطلس زندانهای ایران آمده است. تاریخ تهیه این تصاویر و ویدیوها مربوط به سال ۱۳۹۹ است. <br />
<br />
اسامی برخی از افرادی که در ویدیو حضور دارند: <br />
<br />
۱- سعید تمجیدی – محکوم به اعدام؛ این حکم توسط دیوان عالی کشور نقض شد و در مرحله دادرسی مجدد قرار دارد.<br />
[[پرونده:برج نگهبانی فشافویه.JPG|بندانگشتی|'''برج نگهبانی زندان فشافویه یا تهران بزرگ''']]<br />
۲- محمد رجبی – محکوم به اعدام؛ این حکم توسط دیوان عالی کشور نقض شد و در مرحله دادرسی مجدد قرار دارد.<br />
<br />
۳- ابوالفضل کریمی – مرخصی<br />
<br />
۴- محمد آدم – مرخصی<br />
<br />
۵- مرتضی امید بیگلو – آزاد شد<br />
<br />
۶- سهیل علیپناه – آزاد شد<br />
<br />
۷- حسن عباسی – آزاد شد<br />
<br />
۸- محمد معلمیان – با پابند الکترونیکی در حال گذراندن محکومیت<br />
<br />
۹- مجید قرهباغی – بازداشت<br />
<br />
۱۰- ایمان دارایی – بازداشت<br />
<br />
۱۱- میلاد ارسنجانی – بازداشت<br />
<br />
۱۲- حسین ریحانی – بازداشت<br />
<br />
۱۳- مهرشاد سعیدینیا – بازداشت<br />
<br />
تاریخ تهیه این تصاویر و ویدیوها مربوط به سال ۱۳۹۹ است. <ref name=":7" /><br />
<br />
== ساختار زندان فشافویه ==<br />
گزارشی از سایت اکو این زندان را اینگونه توصیف میکند:<blockquote>«قبل از درِ اصلی فلزی بزرگ زندان، دکهی کوچیکی وجود داره که هر چیزی رو که همراه داری باید اونجا تحویل بدی؛ یه کیسه بهت میدن و کارت شناسایی، کیف پول، حلقه، کارت بانکی و... رو باید بریزی توش. یهسری چیزها مثل کمربندت رو هم باید همونجا بندازی دور. هیچکسی هیچچیزی رو نمیتونه با خودش ببره تو زندان.» <ref name=":8">[https://www.aasoo.org/fa/articles/4484 زندان تهران بزرگ چهجور جایی است؟]</ref> جلوِ درِ ورودی زندان افسرنگهبان و تعدادی سربازوظیفه ایستادن و شما وارد سالنی میشید که دورتادورش با کاشی آبی پوشیده شده. چهار تا کابین تو این سالن وجود داره که جلوِ اونها پرده کشیدن به عنوان در؛ باید اینجا لخت مادرزاد بشید و یکی تمام بدن شما رو بازرسی کنه؛ از توی دهنتون گرفته تا جاهای دیگه. در این مرحله شرم یا خجالت اصلاً مفهومی نداره؛ اگه دوست ندارید فحش بخورید باید سریع لخت بشید تا کارشون رو طبق پروتکلهای زندان انجام بدن. این تجربه هر بار که شانس داشته باشید و بتونید برید مرخصی و برگردید باز تکرار میشه.<ref name=":8" />[[پرونده:عکس هوایی فشافویه ۱.JPG|بندانگشتی|'''عکس هوایی زندان فشافویه''']]اتاق رئیس زندان، رئیس حفاظت زندان و خوابگاه حفاظت بعد از قرنطینه به سمت تیپها قرار دارند. یک اتاق پخش فیلم که به آن «صدا و سیما» هم میگویند وجود دارد. بعد از اتاق صداوسیما اتاقِ زیرِ هشت (محل استقرار افسرنگهبان) است.<ref name=":8" /></blockquote><br />
<br />
=== بازداشتگاه موقت ===<br />
طبق گزارش سایت اکو سالنی به طول حدود هفت متر و عرض حدود پنج متر با دیوارها و سقفهای بلند که یک توالت داغون هم دارد را بازداشتگاه موقت میگویند. <blockquote>«تو این سالن دو ردیف نیمکت آهنیِ Uشکل به دیوارها چسبیده که شما باید روی اونها بشینید و منتظر باشید؛ یه ساعت، دو ساعت، پنج ساعت. زمان مشخص نیست. اصلاً توی زندان زمان رو باید فراموش کنید و در نظر داشته باشید که اونجا هر یه ساعت چند ساعت میگذره و زمان کِش میآد. شما تو بازداشتگاه باید اونقدر بشینید تا سرباز و ماشینی پیدا کنن و شما رو بفرستن داخل». <ref name=":8" /></blockquote><br />
<br />
=== قرنطينه ===<br />
<blockquote>«قرنطینه» یا تیپ سه جاییه که برای یک تا دو هفته زندانی اونجا میمونه تا از نظر سلامت مشکلی نداشته باشه یا اگه شیشه و مواد مصرف کرده، خماری و نئشهگیش بپره یا اگه «انباری زده» تخلیه بشه. وارد قرنطینه که بشید باید دوش بگیرید؛ اونجا چندتا حمام وجود داره و به شما زیرپیرهنی، شورت و یه حوله میدن. بعد از حمام دیگه رسماً وارد سالن قرنطینه میشید. قرنطینهی زندان تهران بزرگ دوطبقهست، پایین چندتا اتاق با ظرفیت حدود بیست نفر داره و طبقهی بالا هم دو تا سالن سرتاسری داره با ظرفیت هر کدوم پنجاه نفر.<ref name=":8" /></blockquote><br />
<br />
==== قرنطینه بالا یا پایین؟ ====<br />
<blockquote>[[پرونده:عکس هوایی فشافویه.JPG|بندانگشتی|'''تصویر دیگری از موقعیت زندان فشافویه''']]وکیلبند خیلی شفاف به شما میگه اگه میخواید برید طبقهی پایین توی اتاق و روی تخت بخوابی و کسی برات آشپزی کنه و غذای خوب بخوری، باید هفتهای یکونیم تا دومیلیون تومن پول بدی وگرنه باید بری طبقهی بالا و غذای «دُلی» بخوری. زندانیها به غذای دولتی «دُلی» میگن. جیرهی هر زندانی روزی سه وعده غذای «دُلی»، دو تا پتو (یکی برای رو و یکی برای زیر)، یه زیرپوش، یه شورت، یه حوله، هر چهل روز یه شامپو کوچیک تخممرغی و ماهی دو کیلو و هفتصد گرم قنده. جز این هر چی میخواید، از ظرف برای غذا خوردن تا قاشق و چنگال و مایع ظرفشویی و مسواک و... رو باید از فروشگاه زندان بخرید.<ref name=":8" /></blockquote>به گفته منبع مطلع، ساختمان قرنطینه تیپ دو قبلا کارگاه معرقکاری بوده و زندانیان برای ساختن کارهای دستی با چوب به آنجا میرفتند که اکنون به قرنطینه تبدیل شده است: <blockquote><br />
<br />
«جایی نبوده و نیست که کسی بتواند آنجا زندگی کند. خیلی شرایط نامناسبی دارد. وقتی باران میبارد از سقف همه اتاقها و راهروها آب چکه میکند در حجم زیاد و همهجا خیس میشود. وعده داده بودند سقف را درست میکنند.» از دیگر مشکلات بند قرنطینه زندان تهران بزرگ فقدان بهداشت و کثیف بودن محیط آن است. به گفته این منبع همه جا پر از موش است و هیچ اقدامی برای مهار این مشکل نشده است و حدود ۴۰ نفر در یک اتاق که فضای کوچکی دارد در کنار هم نگهداری میشوند و حتی یک جاور وجود ندارد که اتاقها را تمیز کنند.<ref name=":6" /><br />
<br />
«"قرنطینه" زندان فشافویه، آنگونه که آنجا مصطلح بود "جهنم" است. شرایط رفاهی "تیپ" با "قرنطینه" تقریبا شبیه تفاوت شرایط رفاهیایست که بقول خود مددجویان بین "مستراح" و "اتاق خواب" وجود دارد». «در ۴ روز قرنطینه، مددجویان، با هر جرمی و با هر قرار بازداشتی از آب آشامیدنی بدون مزه، تهویه، دستشویی، سیگار و غذای قابل هضم (ماکارونی سرد و نیم پز، برنج زرد سرد و نپخته) محروم هستند».<ref name=":1" /><br />
<br />
در هنگام ورود علاوه بر پتوها یک عدد لیوان یکبار مصرف پلاستیکی و یک عدد قاشق یکبار مصرف پلاستیکی به آنها داده می شود و به زندانی تاکید می شود که این قاشق و لیوان یکبار مصرف باید تا پایان قرنطینه حفظ شود چون برای آب و غذا خوردن فقط از همان ها می تواند استفاده کند. تعداد زندانیان در سلول های کوچک قرنطینه آنقدر زیاد است که عده ای مجبور می شوند روی زمین و زیر تخت ها بخوابند.<ref name=":2" /> <br />
<br />
«بیش از ۵۰ درصد زندانیان قرنطینه معتادان تزریقی و کارتنخواب هستند که توان ایستادن روی پا ندارند و به جای انتقال به زندان باید به بیمارستان منتقل شوند». در چنین شرایطی «در کل قرنطینه فقط یک "افسر نگهبان" که مامور دولت است وجود دارد و مابقی امورات زندان اعم از پذیرش، خدمات، آشپزی، ناظر شب، انتقال مددجو به زندان توسط خود زندانیان اداره میشود. به غیر از یک افسرنگهبان، یک روحانی (مسئول فرهنگی) و یک "مددیار" نیز از "پرسنل" هستند که البته وجودشان هیچ خاصیتی برای زندانیان ندارد».<br />
<br />
«حتی تجربه یک شب قرنطینه زندان فشافویه، بیتردید لطمات جبران ناپذیری بر جسم و روح افراد باقی میگذارد که اثر آن برای ابد باقی خواهد ماند».<ref name=":1" /><br />
<br />
در سلولهای قرنطینه «سه تخت سه طبقه و دو پتو در کف اتاق وجود دارد. دو پنجره فوقانی فاقد شیشه است، کولر و شوفاژ وجود ندارد، آب از ساعت ۴ بعد از ظهر تا ۷ صبح قطع است». در این سلولها «به شکلی نانوشته نظامی طبقاتی و سلسله مراتبی حاکم است؛ به طوریکه "تختخوابهای پنجرهای" متعلق به باسابقه ترین و یا گردن کلفت ترین افراد سلول است (محکومان حبس طویلالمدت موسوم به "حبسکشها"، موادفروشان عمده، اشرار، دعواییها و سرقتیهای سنگین) تختخوابهای عادی (طبقاتی که به پنجره دید ندارند) متعلق به "ردهای"ها (خرده فروشان مواد، کیف قاپها، سرقتیهای پرونده سبک و....) و کف سلول متعلق به "کفخوابها" (معتادان، افغانیها و تازهواردان) است».<br />
<br />
شرایط کفخوابها «چیزی شبیه تجربه "تابوت" ست. آنها به دلیل کمبود جا در زیر تخت، به تخت تکیه میدهند و بدین ترتیب از هرگونه قدرت تحرک، منفذ نور و جریان هوا محروم میشوند». نادر فتوره چی مینویسد «بوی تعفن ناشی از تعرق بدن و زخمهای عفونی در سلولها باورکردنی نیست و چون معتادان تزریقی در قرنطینه خماری پس میدهند، توان انتقال به محفظه موسوم به "دستشویی" برای شستشو ندارند واین امر باعث افزایش بوی تعفن در سلول میشود.<ref name=":1" /><br />
<br />
بعد از قرنطینه اول که حدود یک هفته به طول می انجامد زندانیان به قرنطینه دوم به مدت ۴۵ روز منتقل میشوند که وضعیت چندان متفاوتی با قرنطینه اول ندارد.<ref name=":2" /><br />
<br />
==== هواخوری در قرنطینه ====<br />
فضای هواخوری تیپ دو نیز به مراتب از هواخوری دیگر بندها کوچکتر است و زندانیان امکان محدودی برای ورزش کردن دارند اما در بند قرنطینه سالن ورزشی وجود ندارد و زندانیان از همین امکان محدود هم محروم ماندهاند. به زندانیان اجازه داده نمیشود خودشان وسایل ورزشی مانند دمبل بسازند و با آنها ورزش کنند:<br />
<br />
«در داخل بند مثلا با سیمان دنبل درست میکردند یا بعضی وسایل را به صورت محدود در اختیارشان میگذاشتند. بعضی وسایل ورزشی که در پارکها وجود دارد در داخل بند هم هست، ولی همه آنها خراب هستند.»<ref name=":6" /></blockquote><br />
<br />
=== تیپ ===<br />
بنا بر گزارش سایت اکو به هر ساختمون مجزا که تعدادی زندانی داخلش زندگی میکنند، تیپ گفته میشود. زندان فشافویه ۶ تیپ دارد. هر تیپ، مخصوص بخشی از زندانیهاست. <blockquote>اگه جرم شرارت، دزدی، خفتگیری، دعوا و شبیه اینها باشه میفرستنت تیپ چهار یا تیپ دو و تیپ یک. اگه جرمت اقتصادی باشه، مثل کلاهبرداری، اختلاس، رد مال، مهریه و... ساکن تیپ پنج هستی. تیپهای زندان هیچ ارتباطی با هم ندارن و کاملاً از هم جدان و زندانیها اصلاً امکان گشتن و رفتن از تیپی به تیپ دیگه رو ندارن مگه اینکه بهخاطر شرایط خاصی درخواست بدن...<ref name=":8" /></blockquote><br />
<br />
==== بهداری زندان ====<br />
و پس از اتاق افسر نگهبان دو راهرو وجود دارد که وسطش بهداری زندان قرار گرفته و معمولاً کسی توش نیست بهجز یه پزشک عمومی و پرستار و عدهای زندانی پزشک که خودشان هم از زندانیها هستن. البته گاهی پزشکهای متخصص هم از بیرون زندان میان ولی خیلی استثناست.<br />
<br />
==== بندها ====<br />
در گزارش تهیه شده توسط مهرداد حسامی در سایت اکو آمده است:<blockquote>از جلوِ درِ بهداری دو تا راهرو از هم جدا میشن که هر کدوم مثل یه تونل دراز بیشتر از سیصد متر طول دارن و توی هر کدوم از اونها پنج تا سالن وجود داره و سلولهای زندان اونجا قرار گرفته. اول کریدورها یه اتاقه مخصوص زندانیهایی که کارهای خدماتی مثل نظافت، باغبونی، کارهای فنی و... رو انجام میدن. ما به اینها «بچههای جهاد» میگیم.<br />
<br />
هر سالن (بند) یه درِ ورودی داره که افسرنگهبان یا نگهبانی کنارش نشسته و بعد از اون فروشگاه قرار گرفته و یه حسینیه هم کنارشه... کنار حسینیه، یه اتاق کوچیک وجود داره که کارهای اداری زندانیها رو اونجا انجام میدن و یک در هم هست که به یکی از هواخوریها باز میشه.<br />
<br />
بعد از این ساختار، تازه اتاقها یا همون سلولها شروع میشن. شما یه سالن با راهرو نهچندان پهن رو در نظر بگیرید که در دو سمت راست و چپش هشت اتاق قرار داره. یعنی داخل هر سالن در مجموع شونزده سلول برای نگهداری و زندگی زندانیها ساخته شده و توی هر اتاق هم پونزده تا تخت (پنج ردیف سهتختی) هست. در واقع درمجموع در هر سالن به صورت استاندارد باید ۲۴۰ زندانی زندگی کنن ولی الان در سالن خود ما ۳۴۰ نفر زندگی میکنن. اون هم در شرایطی که تعداد زندانیها در همهی اتاقها یکسان نیست؛ سلولی هست که چهار پنج نفر توش زندگی میکنن و سلول دیگهای که سی زندانی داره و نصف آدمها کفخوابان و شبها با سختی، خیاری کنار هم میخوابن و اگه یه نفر نصفهشب بره دستشویی و برگرده، جا گیرش نمیآد و باید تا صبح ایستاده بخوابه <ref name=":8" /></blockquote><br />
<br />
===== هواخوری بندها =====<br />
هر سالن دو تا هواخوری داره. این هواخوری ابعادش چهارده تا بلوک دومتری در نوزده تا بلوک دومتریه<ref name=":8" /><br />
<br />
===== تیپ ۴ یا بند جوانان =====<br />
در هر واحد (تیپ) زندان تهران بزرگ، بندی برای جوانان در نظر گرفته شده است. هر بند به طور میانگین ۵۰۰ زندانی دارد؛ یعنی بیش از دو برابر ظرفیت تختها و پنج برابر ظرفیت استاندارد. بیشتر زندانیان متولدین دهه ۸۰ هستند و به شکل کلی، میتوان گفت از اقشار ضعیف جامعهاند.<br />
<br />
بند جوانان در میان زندانیان به دره شاپرکها معروف است. این در گزارشی که ایران وایر به نام روایتهای زندان تهیه کرده است آمده است. در این گزارش که تاریخ ۷ بمن ۱۳۹۹ را دارد در رابطه با این بند آمده است:<br />
<br />
«شرایط وحشتناک است؛ آب قابل آشامیدن نیست، تاسیسات بهداشتی معیوب هستند و حمام و توالت سهمیهبندی است. نیمساعت در روز آب داغ داریم. بند کثیف است و پر از جمعیت. یک ملاقه عدس پر از سنگ و سوسیسهای گندیده توقیفی، غذایی است که باید بخوریم. ساس و موش حتی از جمعیت ما هم بیشتر است. بهتر است بگویم اینجا، دره شاپرکها، یک روی دیگر جهنم است.»<ref name=":10">[https://iranwire.com/fa/blogs/45505/ روایتهای زندان؛ دره شاپرکها؛ بند جوانان زندان تهران بزرگ]</ref><br />
<br />
در دره شاپرکها انجام هیچ ورزشی مجاز نیست و حتی تمام بطریهای آب معدنی که در بندهای دیگر به جای دمبل مورد استفاده قرار میگیرند، از این بند جمعآوری میشوند. جمعیت بالای زندانیان، رعایت بهداشت را به یک شوخی تبدیل کرده، در نتیجه بیماریهای پوستی شایع است. اینجا، در این بندها بیماریهایی مثل «هپاتیت» و «ایدز» به آسانی منتقل میشوند.<ref name=":10" /><br />
<br />
====== تنبیه شدید در بند جوانان ======<br />
«رضا» یکی دیگر از زندانیانی است که به تازگی به دره شاپرکها منتقل شده است. او از خشونتهایی روایت میکند که افسران نگهبان و زندانبانها بر نوجوانها و جوانها اعمال میکنند: «ماموران حفاظت یا افسر نگهبانی که در بند میریزند، همه را کتک میزنند. آنقدر میزنند که خودشان خسته میشوند. هر وقت هم که میخواهند یک زندانی را منتقل کنند یا برای تنبیه به سوییت [سلول انفرادی] بفرستند، بیرون از بند با لوله و چوب به جانش میافتند. همین چند وقت پیش بود که جوان ۱۸ یا ۱۹ سالهای را که به خاطر ضربههای افسر نگهبان چشمش را از دست داده بود، برای تخلیه چشم به بیمارستان فارابی بردند.»<ref name=":10" /><br />
<br />
==== فروشگاه مرکزی تیپ ====<br />
فروشگاه مرکزی تیپ هم همینجاست که کل مایحتاج تیپ رو میاره و بعد توی فروشگاههای داخل سالنها توزیع میکنه.<ref name=":8" /><br />
<br />
== زندانبانان زندان فشافویه ==<br />
حمیدرضا فتحی - بنا به گزارش رادیو زمانه در ۱۵ دی ۱۳۹۹ حمیدرضا فتحی، رئیس جدید زندان تهران بزرگ نقش به سزایی در اعمال فشار هرچه بیشتر بر زندانیان سیاسی داشته است. بر اساس تحقیقات اطلس زندانهای ایران، با روی کار آمدن حمیدرضا فتحی، قطع شدن آب و سیستم گرمایشی و همچنین بیکیفیتتر شدن وضعیت بهداشت و تغذیه زندانیان، بیش از پیش افزایش یافته است.<ref name=":6">[https://www.radiozamaneh.com/565445/ جهنم سرد: گزارشی از زندان فشافویه]</ref><br />
<br />
زارعی - در تاریخ ۱۴۰۲/۸/۲۳ ایرانوایر، گزارشی از یک شهروند-خبرنگار درمورد زندان تهران بزرگ منتشر کرد. در این گزارش، شخصی با نامخانوادگی زارعی بهعنوان ریاست بند پنج زندان تهران بزرگ معرفی شده و نوشته شده: «زارعی ... به تازگی از سالن قرنطینه زندان به این بخش منتقل شده است. پست مدیریتی بند پنج زندان به دلیل وجود زندانیان با پرونده کلان اقتصادی و رشوههای بیحدوحساب بعضی از زندانیان مالی به مدیران قبلی و رونق تجارت پرسود مواد مخدر از محبوبیت بالایی در بین کادر مدیریتی زندان برخوردار است.»<ref name=":0" /><br />
<br />
علی ازوجی و حجتالله پیروزفر - بهگزارش ایرانوایر در سالهای گذشته، علی ازوجی و حجتالله پیروزفر، مدیران پیشین بند پنج زندان تهران بزرگ بودند. بر اساس این گزارش پس از برکناری علی ازوجی که با همان شیوه مورد اشاره، سازوکار کلان اقتصادی خود را در حوزه املاک برپا کرده است، حجتالله پیروزفر به سمت ریاست این بند منصوب شد.<ref name=":0" /><br />
<br />
در تاریخ ۱۴۰۱/۵/۲۹ حمیدرضا آقایی شریعتی، رئیس حفاظت اطلاعات زندان تهران بزرگ، در پی برقگرفتگی در محل کارش جانباخت. سهیل عربی، فعال حقوق بشر و زندانی سابق سیاسی با انتشار این خبر در صفحه اینستاگرامش، نوشت: «برق، نام یکی از شکنجهگران را از لیستم حذف کرد.»<ref name=":0" /><br />
<br />
=== گزارشی از رفتار با زندانیان ===<br />
رفتار با زندانی در کل جهان از استانداردهایی برخوردار است که باید در همه کشورها رعایت شود. گزارشات از زندانهای ایران نقض این استانداردها را حکایت میکند:<br />
<br />
==== رفتار با زندانیان در بدو ورود، سه بار لخت مادرزاد شدن ====<br />
در گزارشی که توسط جواد توللی در ۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۷ تهیه شده و در سایت تریبون زمانه منتشر شده آمده است:<blockquote>متهمین با دستبند و پابند و سوار ماشین ون (داخل اتاق قفس مانند ون) از درب اصلی زندان که روبروی جادهی چرم شهر قرار گرفته؛ وارد زندان میشوند. از ابتدای ورود با توهین و سروصدا با زندانیان برخورد میشود. ابتدا محتویات جیب زندانی خالی میشود و بغیر از مدارک شناسایی و پول نقد بقیه چیزها را دور میریزند. بعد تا آمدن افسر نگهبان در سالنی که جلوی اتاق اداری زندان واقع شده، زندانی را مجبور میکنند رو به دیوار بایستد. بعد از حدود نیم ساعت و تحویل مدارک بازداشتگاه به بخش اداری، دست و پای زندانیان را باز میکنند و آنها را مجبور میکنند در محوطه سالن و جلوی افراد دیگر لباسهای خود را دربیاورند و کاملا برهنه شوند سپس مامور زندان و چند سرباز همراه آن مامور برای احتمالا تفریح و یا تحقیر زندانی، او را مجبور میکنند که با همان حالت برهنه چندبار بشین-برپا برود. درصورت اعتراض زندانی هم با توهین و سروصدا میگویند که احتمال دارد مواد مخدر یا اشیا دیگر در مقعد زندانی جاساز شده و با این کار میخواهند مطمئن شوند که زندانی چیز اضافهای با خود به داخل زندان نمیبرد. سپس لباسهای زیر، کمربند، بندکفش و جورابهای زندانی را داخل سطل آشغال میریزند و از زندانی میخواهند بقیه لباسهای خود را بپوشد. بعد از آن زندانیان به داخل بخش اداری میروند و تک تک جلوی دوربین میایستند تا از چهره آنها عکس گرفته شود. همزمان مشخصات زندانی پرسیده میشود تا با مشخصات قبلی تطبیق بدهند. بعد از این مرحله از زندانیان انگشت نگاری میشود. بعد از آن زندانیها را به صف کرده و بهمراه چند سرباز با دستبند پس از طی مسافت طولانی در محوطه زندان، به افسر نگهبان قرنطینه ۱۰-۵ روزه (اندرزگاه یک_سالن دو) تحویل میدهند. از این مرحله به بعد دستبند متهمین را باز میکنند و پس از به صف کردن به سمت انبار لباس میبرند. پس از گرفتن و دور انداختن کفشهای زندانیان؛ در آنجا یکبار دیگر افراد را مجبور میکنند در حضور یکدیگر کاملا برهنه شوند. سپس به هر زندانی یک شورت، یک زیرپوش، یک جفت دمپایی و یک حوله میدهند و پس از پوشیدن لباسهای زیر از زندانیان میخواهند مجددا شلوار و پیراهن خود را بپوشند. بعد از این مرحله بصورت فرمالیته زندانیان را جلوی بهداری به صف میکنند و پس از چند سوال و جواب سطحی پزشک زندان در مورد بیماریهای خاص و اعتیاد و پر کردن یک فرم، زندانیان را تحویل وکیل بند میدهند. (وکیل بندها معمولا از بین زندانیان با سابقه و دارای محکومیت طولانی انتخاب میشوند)<br />
<br />
زندانیها پس از طی چند راهرو به قرنطینه یک منتقل میشوند. هروکیل بند از بین زندانیانی که سابقه دعوا و چاقوکشی دارند و اصطلاحا «لات» هستند چند نفر را بعنوان انتظامات قرنطینه انتخاب کرده که این افراد مسئول برقراری نظم مورد نظر وکیل بند و افسر نگهبان هستند. به هر زندانی دو تخته پتو میدهند (هرکس که یکبار پایش به زندان فشافویه رسیده باشد میداند که پتوها چقدر کثیف هستند؛ روی پتوها استفراغ، باقیمانده غذا و لکههای دیگر کاملا مشهود است و اکثرا پتوها چند سال شسته نشده و پر از ساس و شپش است.) قبل از ورود به قرنطینه، هر زندانی پشت پردهای که روبروی درب قرنطینه کشیدهاند مجددا یکبار دیگر جلوی انتظامات کاملا برهنه و تفتیش میشود. (لازم است بگویم برهنه کردن زندانی جلوی جمع و آنهم به دفعات؛ نقض واضح حقوق زندانی و از بدترین اشکال تحقیر و شکنجه محسوب میگردد.)<ref name=":9">[https://www.radiozamaneh.com/393621/ زندان فشافویه قعر جهنم]</ref></blockquote><br />
<br />
==== رفتار در طول روز ====<br />
در گزارش جواد توللی آمده است:<blockquote>بیدارباش بدین شکل بود که هر روز ساعت شش صبح با سروصدا و توهین، انتظامات همه زندانیان را بیدار میکردند و از آنجا که در هر اتاق بیشتر از بیست زندانی حضور داشت اسامی افرادی که قرار بود در آن تاریخ به دادسرا برده شوند جلوی هر اتاق خواندهمیشد. ساعت هفت صبح با صدای بلندگوی زندان همه را به هواخوری اجباری میبردند. با توهین و تشر افسرنگهبان و انتظامات، زندانیان را برای آمارگیری به صف میکردند و بعد از حدود یکساعت که آمارگیری تمام میشد همه به اتاقها برمیگشتند. بعد از خوردن صبحانه مجددا همه به هواخوری برمیگشتند و اتاقها توسط انتظامات تخلیه میشد. ساعت ۱۲ظهر زندانیان برای ناهار به داخل اتاقها برگردانده میشدند و ساعت یک ناهار توزیع میشد. بعد از ناهار حدود ۳/۳۰ بعدازظهر مجددا همه به هواخوری اجباری برده میشدند و مجددا آمارگیری انجام میشد. ساعت ۱۰/۳۰ شب و پس از توزیع شام از بلندگوی زندان اعلام خاموشی میشد و درب همه اتاقها توسط انتظامات قفل میشد.<ref name=":9" /></blockquote><br />
<br />
==== گزارش آماری اطلس زندانهای ایران ====<br />
این گزارش توسط اطلس زندانهای ایران تهیه شده است و سال آن مشخص نیست:<ref name=":0" /><br />
<br />
اجرای حکم اعدام ۰<br />
<br />
استنکاف از ارائه حکم قانونی ۲<br />
<br />
استنکاف از ارائه دلیل دستگیری ۱<br />
<br />
استنکاف از اعمال قوانین مرتبط با عطف به ماسبق ۰<br />
<br />
اعتراف تلویزیونی اجباری ۰<br />
<br />
اعتصاب غذا ۶۱<br />
<br />
بازداشت در شرایط غیرانسانی ۷۲۲<br />
<br />
بازداشت طولانی پیش از محاکمه ۰<br />
<br />
بیش از سه سال محرومیت از مرخصی ۰<br />
<br />
حبس انفرادی بلندمدت ۱۰<br />
<br />
حبس در تبعید ۴<br />
<br />
شکنجه بدنی ۱۷<br />
<br />
شکنجه روانی ۱۲<br />
<br />
ضربوجرح ۵۸<br />
<br />
عدم دسترسی به خدمات درمانی ۱۰۴<br />
<br />
عدم دسترسی به وکیل ۴۰۷<br />
<br />
فشار بر خانواده ۷<br />
<br />
محرومیت از مرخصی (شرایط اضطراری) ۵<br />
<br />
محرومیت از ملاقات یا تماس تلفنی خانوادگی ۴۰<br />
<br />
مرگ در بازداشت ۲<br />
<br />
== گنجایش وتراکم در زندان فشافویه ==<br />
در حال حاضر زندان فشافویه بیش از ۱۸ هزار زندانی را پشت دیوارهای خود حبس کرده است.<ref name=":3" /> <br />
<br />
در گزارشی تعداد زندانیان این زندان را ۱۵هزار نفر برآورد کرده که بیشتر آنان را زندانیان مواد مخدر تشکیل میدهد. <br />
<br />
=== میانگین سنی زندانیان ===<br />
خبرگزاری فارس ۲۷ مهرماه سال جاری در گزارشی اعلام کرد که بررسیهای آماری از ترکیب سنی بازداشتیهای اعتراضات اخیر نشان میدهد که ۴ درصد کمتر از ۲۰ سال و ۴۸ درصد نیز بین ۲۰ تا ۳۵ سال سن دارند. بر اساس این امار میتواند سنجید که این افراد هیچ تجربه و تصوری در خصوص زندان، آن هم در زندان خطرناک و بدنامی چون تهران بزرگ (فشافویه) ندارند.<ref name=":4" /><br />
<br />
== وضعیت زندان فشافویه ==<br />
گزارشهای که از درون این زندان به دست میرسد آن را «اسفبار» و «جهنمی» توصیف میکند.<ref name=":2" /><br />
<br />
این نقل قول در اطلس زندانهای ایران آمده است: “ دکتر گفت که اگر کسی متادون می خواهد، ثبت نام کند. بعد که از بین ما هیچ کس داوطلب خرید متادون نشد، ایشان شروع به تبلیغ متادون کردند و گفتند معلوم نیست تا چه زمانی این جا باشید، برای متادون ثبت نام کنید تا روزها سریعتر بگذرد ”مجید رضایی <ref name=":0" /><br />
<br />
نبود امکانات درمانی کافی، آلودگی محیطی وحشتناک در زندان و جمعیتی که جا برای زندگی ندارد، تنها اشارهای است به تضییع حقوق زندانیان در این زندان. آنچه در زندان فشافویه هر روز بر ثانیههای زندانیان میگذرد، در هیچ گزارشی قابل ثبت نیست. <ref name=":3" /><br />
<br />
یک منبع آگاه، شرایط زندان تهران بزرگ در این روزها (۲۶ آذر ۱۴۰۱) را چنین توصیف کرده است:<br />
<br />
«در هر اتاق ۱۸ تخت وجود دارد و حداقل ۱۰ نفر روی زمین میخوابند. روزانه سه وعده غذایی کم حجم و بسیار بدکیفیت به همراه ۲ عدد نان میان زندانیان توزیع میشود. آب لولهکشی نیز به دلیل شوری بیش از حد، قابل آشامیدن نیست. همچنین فروشگاه زندان اجناس را با قیمت بسیار بالایی به زندانیان میفروشد. برای استحمام، آب گرم در اختیار زندانیان قرار ندارد و تعداد زیادی به علت سرمای محیط، دچار سرما خوردگی شدهاند. بهعلاوه نبود دارو و لوازم بهداشتی، موجب شیوع بیماری در بین زندانیان شده است.»<ref name=":4">[https://www.radiozamaneh.com/745971/ شرایط زندان مرکزی تهران بزرگ (فشافویه)، عادیسازی شرایط غیرانسانی]</ref><br />
<br />
=== خودکشی و قتل و مرگ در زندان فشافویه ===<br />
<br />
==== خودکشی ====<br />
در تاریخ ۱۴۰۲/۵/۱۵ یک زندانی محبوس در زندان تهران بزرگ با نام جواد خیرخواهان از طریق بریدن رگ دست خود اقدام به خودکشی کرد و به بیمارستان امام خمینی تهران منتقل شد. هرانا ضمن اعلام این خبر نوشت آقای خیرخواهان از زندانیان متهم به جرائم مالی بوده و در تیپ ۵ سالن ۳ این زندان نکهداری میشده است.<ref name=":0" /><br />
<br />
در تاریخ ۱۴۰۱/۱۱/۱۷ اشکان بلوچ در زندان تهران بزرگ اقدام به خودکشی کرد. هرانا با انتشار این خبر نوشت که او با بریدن رگ دستش اقدام به خودکشی کرده و جهت مداوا به بیمارستان لقمان تهران منتقل شده است.<ref name=":0" /><br />
<br />
==== قتل ====<br />
سامان درویشی، زندانی محبوس در زندان بزرگ، بر اثر ضربوجرح مأموران زندان تهران بزرگ جان خود را از دست داد. به گزارش کردپا، این زندانی ۳۱ ساله به اتهام «سرقت» بازداشت شده بود و طی این مدت به دلیل زخمی کردن یک مامور نیروی انتظامی هنگام بازداشت، توسط ماموران زندان مورد ضربوجرح قرار گرفته بود.<ref name=":0" /><br />
<br />
در تاریخ ۱۴۰۱/۴/۲۲ یک زندانی به نام سعید کاووسیپور در زندان تهران بزرگ به دلیل عدم رسیدگی پزشکی و تعلل در اعزام به بیمارستان، جان خود را از دست داد. به گزارش هرانا، سعید کاووسیپور با اتهامات مالی در زندانی بوده و متولد سال ۱۳۵۶ بوده است.<ref name=":0" /><br />
<br />
در تاریخ ۱۴۰۰/۹/۱ قوه قضاییه ایران علت مرگ امیرحسین حاتمی، زندانی فوت شده در زندان تهران بزرگ را تماس دست با پریز برق اعلام کرد. با اینحال علی مجتهدزاده، وکیل این زندانی، اعلام کرده است که با استناد به صحبتهای میان زندانی و خانوادهاش، او در جریان درگیری با افسر نگهبان زندان و ضربوشتم به «قتل» رسیده است.<ref name=":0" /><br />
<br />
در تاریخ ۱۳۹۹/۱۲/۱۶ یک زندانی ۲۶ ساله به نام مهدی نریمانی در زندان تهران بزرگ به دلیل تجویز داروی اشتباه جان خود را از دست داد. به گفته یکی از کارکنان زندان به ایرانوایر، این زندانی ساعت ۷ صبح در پی وخامت وضعیت عمومیاش درخواست کرد که به بهداری منتقل شود. او در ادامه گفت آقای نریمانی با تاخیری حدودا ۴ ساعته به بهداری منتقل شده و به دلیل عدم دسترسی به لوازم احیا، جان باخته است.<ref name=":0" /><br />
<br />
==== مرگ ====<br />
در گزارش ایرانوایر به تاریخ ۱۰ دی ۱۳۹۹ آمده است:<blockquote>اعزام زندانیان به بیمارستانهای طرف قرارداد تنها در موارد اورژانسی صورت میگیرد، آن هم با تعریف جدیدی از وضع اورژانسی؛ وضعیتی که بیمار در حال مرگ باشد. به طور مثال شکستگی دست و پا شرایط اورژانسی محسوب نمیشود. اعزام موارد غیراورژانسی به بعد از طی مراحل اداری و کسب مجوز اعزام، تامین هزینههای درمان توسط خود زندانی و ماندن در صف نوبت ماشینهای اعزام موکول میشود. رضایی هم در یکی از همین پروسهها بود که جان داد. خون در رگهای رضایی دلمه زد. او را روی ویلچر به بهداری بردند. نیم ساعت طول کشید تا دکتر از بهداری مرکز به بهداری زندان بیاید و دستور اعزام او را به بیمارستان، امضا کند. مدتی هم طول کشید تا آمبولانس سر برسد. نمیدانم عزرائیل در کجای مسیر به ملاقات رضایی آمد. اما ما برایش مراسم ختم میگیریم.<ref>[https://iranwire.com/fa/blogs/44627/ روایتهای زندان؛ اینجا قبرستان زندهها است]</ref></blockquote><br />
<br />
=== فشافویه زندانی بدون تفکیک جرائم ===<br />
<blockquote>توی قرنطینه هیچ تفکیکی بین زندانیها انجام نمیشه؛ یعنی جیببُر و پزشکی که مثلاً به خاطر چکِ برگشتی افتاده زندان یه جا هستن و برای همین هم خیلیها که دستشون به دهنشون میرسه و تازه افتادن زندان و میترسن، تلاش میکنن پول خرج کنن و توی اتاق باشن و تو سالنهای بالا نیفتن.<ref name=":8" /></blockquote>مدتهاست که زندانیان سیاسی و بازداشت شدگان اعتراضات را هم اغلب بدون رعایت اصل تفکیک جرائم در این زندان نگهداری میکنند. عدم رعایت اصل تفکیک جرائم نیز در سالهای اخیر به ابرازی جهت آزار و تحت فشار قرار دادن زندانیان سیاسی در دست مسئولان زندان و نیروهای امنیتی تبدیل شده است. زندانیان سیاسی همواره به این امر معترض بوده و همین مسئله نگرانی خانواده زندانیان و فعالین حقوق بشری را به دنبال داشته است. عدم رعایت اصل تفکیک جرائم، در مواردی جان زندانیان را مورد خطر قرار داده است و تحمل دوران حبس را برای آنها دشوارتر کرده است، به صورتی که زندانبانها از این موضوع به مثابه ابزاری برای تحت فشار قرار دادن زندانیان سیاسی استفاده میکنند.<ref name=":4" /><br />
<br />
===== قتل علیرضا شیرمحمدعلی =====<br />
علیرضا شیرمحمدعلی در تاریخ ۲۰ خرداد ۱۳۹۸ از سوی دو تن از زندانیان بزهکار با چاقو مورد حمله قرار گرفت و کشته شد. زخمهای ناشی ازضربات پی در پی چاقو بر بدن این زندانی سیاسی باعث شده بود که پیش از رسیدن به بیمارستان جان بسپارد. پیش از این اتفاق علیرضا شیرمحمدعلی و زندانی سیاسی دیگری به نام برزان محمدی که در ارتباط با اعتراضات مرداد ۹۷ بازداشت شده بود، به دلیل فقدان امنیت جانی در زندان فشافویه، عدم رعایت اصل تفکیک جرائم و عدم انتقال آنها به زندان اوین، دست به اعتصاب غذا زده بودند.<ref name=":4" /><br />
<br />
خبرگزاری تسنیم وابسته به سپاه پاسداران اعلام کرد پس از بررسی کمیته حقیقتیاب از سوی رئیس قوهقضاییه در زمینه قتل یک زندانی در زندان تهران بزرگ، مدیرکل زندانهای استان تهران، برکنار شد.<ref>[https://ensafnews.com/177857/برکناری-مدیرکل-زندان-های-استان-تهران/ برکناری مدیرکل زندانهای تهران به خاطر ماجرای شیرمحمدعلی]</ref><br />
<br />
=== ضرب و شتم زندانیان و تنبیه بیشتر ===<br />
پس از بروز درگیری در یکی از بندهای زندان فشافویه (تهران بزرگ) که منجر به ضرب و شتم ۵ نفر از زندانیان سیاسی شد، مسئولان زندان اقدام به تنبيه زندانیان سیاسی کرده و ۱۴ نفر از آنها را به سالن یک این زندان که به عنوان «زندان دربسته» شناخته میشود و شرایط غیراستانداردی دارد، منتقل کردهاند. زندانیان تهدید شده بودند «در صورت عدم جابجایی گارد ویژه زندان جهت انتقال آنان وارد عمل خواهد شد. بر اساس گزارشهای منتشر شده، روز ۱۶ مهرماه ۱۴۰۰ چند نفر از «زندانیان متهم به جرائم خشن» که در بند تیپ ۲ زندان محبوس بودند، با چاقو و قمه به زندانیان سیاسی حمله کردند و در جریان این درگیری پنج زندانی سیاسی آسیب دیدند. این پنج زندانی آسیب دیده اکنون در میان ۱۴ نفر زندانی تنیبه شده قرار دارند که به سالن غیراستاندارد زندان منتقل شدهاند. مقامهای امنیتی و قضایی از عدم تفکیک زندانیان بر اساس جرائم برای فشار بر زندانیان سیاسی استفاده میکنند.<ref>[https://www.radiofarda.com/a/31505168.html مسئولان زندان فشافویه زندانیان سیاسی ضربوشتمشده را «تنبیه کردند»]</ref><br />
<br />
== بهداشت در زندان فشافویه ==<br />
بنا بر گزارش ایندینپندنت در دی ۱۴۰۱، در سالیان اخیر، بسیاری از زندانیان سیاسی در ایران پس از آزادی از این زندان، از شرایط غیرانسانی حاکم بر آن و نبود امکانات اولیه بهداشتی و غذایی برای زندانیان خبر داده بودند.<ref name=":5">[https://www.independentpersian.com/node/298751/سیاسی-و-اجتماعی/شرایط-وخیم-بازداشتی%E2%80%8Cها-در-زندان-فشافویه؛-وسایل-گرمایشی-و-دارو-و-لباس شرایط وخیم بازداشتیها در زندان فشافویه؛ وسایل گرمایشی و دارو و لباس زمستانی نیست]</ref><br />
<br />
حمام ها که با پارچه ای سفید از محوطه اتاق جدا شده، دوش ندارند، آب گرم هم وجود ندارد. عدم وجود تهویه و بوی تعفن به دلیل وجود توالت بدون در و وجود زندانیان معتاد به مواد مخدر که توانایی حرکت ندارند حمام نمی کنند و عملا دراز کشیده استفراغ یا ادرار می کنند.<ref name=":2" /><br />
<br />
گزارشهای سالهای گذشته نشان میدهد زندان فشافویه مملو از شپش است. مسئولان زندان برای اذیت کردن زندانیان و به بهانه بیماری واگیردار ناشی از شپش آنان را در این هوای سرد وادار کردهاند که در فضای باز زندان به هوا خوری بروند. این در حالی است که بیشتر زندانیان زیر ۲۰ سال سن دارند و اکثراٌ لباس گرم به همراه نداشته و در آن هوای سرد در شرایطی اسفناک بهسر میبرند. به گفته شاهدان عینی مسئوولین زندان از دادن لباس گرم و دیگر امکانات به زندانیان فشافویه مرتب با طفره رفتن، زندانیان معترض را در عذاب قرار دادهاند.<ref name=":4" /><br />
<br />
==== بهداری پولی ====<br />
به گزارش هرانا بهداری این زندان پولی است و زندانیان برای دریافت خدمات پزشکی معمول مانند داروهای سرماخوردگی باید تا ۳۰۰ هزار تومان به حساب کارمندان زندان واریز کنند یا چند بسته سیگار رشوه بدهند.<ref name=":5" /><br />
<br />
=== توالت زندان فشافویه ===<br />
فشافویه، «از آنرو که برای زندانیان معتاد که قدرت تحرک کمی دارند طراحی شده، فاقد "توآلت عمومی" ست. توآلت، یک سوراخ در کف یک محوطه ۶۰ در۶۰ سانت بدون شلنگ و روشویی و نورست که با یک پرده از تختها و کف سلولهای ۳ در۳متر، که ۲۶ تا ۳۲ مددجو درآنها "میلولند" جداشده است».<ref name=":1" /><br />
<br />
=== وضعیت آب ===<br />
زندانیان از کوچکترین امکانات زندگی محرومند؛ آنها حتی آب آشامیدنی سالم ندارند. از ابتدای تاسیس این زندان کیفیت آب آشامیدنی بسیار بد بوده و همین آب نیز تنها در ساعاتی خاص در دسترس است آب از ساعت ۴ بعدازظهر تا ۷ صبح روز بعد آب قطع می شود. کیفیت این آب در چند ماه گذشته بدتر شده به نحوی گفته میشود قابل نوشیدن نیست. تصور اینکه این زندان ۱۵ هزار نفری آب آشامیدنی ندارد قابل باور نیست. زندانیان مجبورند از بوفه زندان آب تهیه کنند و قیمت هر بطری آب آشامیدنی بالای ۱۰ هزار تومان است. از ابتدای تاسیس این زندان کیفیت آب آشامیدنی بسیار بد بوده و همین آب هم تنها در ساعاتی خاص در دسترس است. زندانیان مجبورند از بوفه زندان آب تهیه کنند و قیمت هر بطری آب آشامیدنی بالای ۱۰ هزار تومان است.<ref name=":2" /><br />
<br />
==== آب وسیلهای برای کسب درآمد زندانبان ====<br />
نبود آب از مهمترین کاستیهای این زندان است که انگار فرصتی برای زندانبان به شمار میرود زیرا مدیران زندان آب آشامیدنی را ابزاری برای کسب درآمد میدانند.<ref name=":3" /><br />
<br />
== مواد مخدر در زندان فشافویه ==<br />
یکی از کسانی که مدتی را در این زندان گذرانده مینویسد که زندانیان پس از ورود باید دو بار، بار اول جلو نگهبانی و بار دوم جلوی انتظامات کاملا لخت شوند تا چیزی به داخل زندان منتقل نکنند، با این حال انواع مواد مخدر به وفور در زندان موجود است.<ref name=":2" /><br />
<br />
در گزارش ایران وایر به تاریخ ۱۴۰۲/۸/۲۳در خصوص هدایت زندانیان به سمت مواد مخدر توسط زندانبان، توضیحاتی ارائه شده است: «در ابتدای امر، زندانی تازهواردی را که مغموم و افسرده باشد، تشویق میکنند که با روانشناس زندان صحبت کند. تازهوارد که قبلا توسط فروشندهها شناسایی و برای گرفتن اولین قرصها آماده شده و آموزش دیده است، به سراغ روانشناس میرود و با داستانسرایی درخواست داروی خوابآور میکند. روانشناس باتجربه زندان که دستی هم احیانا بر آتش دارد، زندانی را به عنوان کسی که دارو نیاز دارد، به روانپزشک ارجاع میدهد. مراجعه به روانپزشک اما سخت نیست و خیلی زود نسخهای با تجویز داروهای خوابآور بهنام زندانی صادر میشود. روزی یک عدد «کلونازپام»، «آلپرازولام» و یا «لارگاردین» تجویز همیشگی در زندان است.» در این گزارش به نقل از یکی از زندانیان بند ۵ در رابطه با شرایط این بند نوشته شده است: «زارعی که شد رییس بند، اینجا زندان تو زندان شد. شده شیرهکشخانه از بس مواد زیاد شده. آدمای خودش رو از قرنطینه آورد اینجا. هرکسی به طریقی داشت خرج خانواده میداد، بیکار شد. زارعی آدمای خودش رو گذاشته. هیچکس نمیتونه از سالن بیرون بزند، به جز آدمای این آقا. برای آنها شغلهای الکی ساخته؛ مثلا یکی رو گذاشته مسوول تاسیسات سالن فرهنگی ولی همه برای اون کار میکنن. حتی بهداری نمیشه رفت، باید ۱۰ روز در صف بایستی و پول خرج کنی که تو رو به بهداری ببرن.»<ref name=":0" /><br />
<br />
== زمستان در زندان فشافویه ==<br />
در حالی که فصل زمستان آغاز شده و هوا به شدت سرد است، سیستم گرمایشی زندان هم خوب کار نمیکند و پتو هم به اندازه کافی در اختیار زندانیان قرار داده نمیشود.<ref name=":6" /><br />
<br />
شمار زیادی از بازداشتشدگان خیزش سراسری اخیر (۱۴۰۱) که به این زندان منتقل شدهاند، به دلیل سرمای شدید محیط زندان و مشکلات گرمایشی، به آنفلوانزا و سرماخوردگی مبتلا شده و از رسیدگی پزشکی مناسب محروماند. شرایط موجود در زندان به شیوع بیماری آنفلوانزا میان معترضان بازداشتی منجر شده است و آنها به داروهای موردنیاز خود دسترسی ندارند. به علاوه، بهداری زندان نیز به وضعیت سلامتی آنها رسیدگی نمیکند.<ref name=":5" /><br />
<br />
== وضعیت زندان از نگاه حکومت ==<br />
احمد علیرضابیگی، از اعضای کمیسیون شوراها و امور داخلی مجلس شورای اسلامی، در تاریخ ۲۷ مهر ۱۴۰۱ طی بازدیدی از زندان تهران بزرگ، ضمن تایید انتقال ۳ هزار شهروند بازداشت شده به فشافویه (اگرچه او ادعا کرده از این تعداد جز ۸۳۵ نفر بقیه با قرار وثیقه آزاد شدهاند)، از انتقال ۱۳۰۰ نفر از زندانیان زندان اوین بعد از حادثه آتشسوزی این زندان خبر داد. این نماینده مجلس همچنین به «کاستیهایی در زمینه بهداشت، تغذیه و دسترسی به تلفن برای زندانیان» و «تحت تاثیر فشار روانی» قرار داشتن زندانیان اشاره کرده بود که ناشی از وضعیت بلاتکلیفی است. علیرضابیگی همچنین به حضور ۲۰۰ دانشآموز در بین بازداشت شدگان اشاره کرده بود. احمد علیرضا بیگی در حالی از شرایط نامناسب بازداشتیها در زندان تهران بزرگ صحبت به میان آورد که در تاریخ ۶ مهر ۱۴۰۱، دادستان کل کشور، محمد جعفر منتظری از زندان فشافویه به مدت دو ساعت بازدید کرد و گفته بود «همه بازداشت شدگان اعتراضات اخیر از شرایط خود اعلام رضایت کردهاند.<ref name=":4" /><br />
<br />
تنها یک روز پس از این ادعا حسن خلیلآبادی، رئیس شورای اسلامی شهر ری، شرایط زندانیان را بسیار سخت توصیف کرده و گفته بود: «کارکنان سازمان زندانها در آنجا شرایط سختی را میگذرانند چه برسد به زندانیان.»<ref name=":6" /><br />
<br />
=== عدم موفقیت مجلس در بازدید از زندان ===<br />
سهیلا جلودارزاده، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس اعلام کرد که نمایندگان مجلس بارها خواستار بازدید از زندانها شدهاند، اما هنوز (۲۰ آذر ۱۳۹۷) جواب درستی دریافت نکردهاند و هنوز مجوزی برای آنها صادر نشده است. او تأکید کرد که با توجه به مسائل مطرح شده در روزهای اخیر شماری از نمایندگان مجلس به طور جد خواستار بازدید از زندانها هستند. به نظر میرسد اینکه نمایندگان مجلس و سازمان بهزیستی تا کنون موفق نشدهاند از این زندان بازدید کنند، نشان از آن دارد که اوضاع این زندان ها آنچنان وخیم است که مسئولین زندان جرات نمیکنند حتی برای مقامات نیز اجازه بازدید صادر کنند.<ref name=":2" /><br />
<br />
== ملاقات در زندان فشافویه ==<br />
گزارش ایرانوایر در ۱۶ دی ۱۴۰۰ وضعیت ملاقات در این زندان را بسیار اسفناک توصیف میکند:<br />
<br />
اما این روزها ۱۸ هزار زندانی در فشافویه از نبود سالن ملاقات برای دیدار با خانوادههای خود در عذاب مضاعف هستند؛ مسالهای که انگار باز هم برای مدیران به فرصت تبدیل شده است و ملاقات را به عنوان کالایی لوکس به زندانیان صاحبسرمایه عرضه میکنند.<br />
<br />
ملاقات در ادبیات زندان، از جمله واژگانی است که جز با زیست در زندان، قابل توصیف نیست؛ واژهای که تنها برای زندانی و خانوادهاش معنا پیدا میکند؛ چند دقیقهای از هفته که مادری میتواند فرزندش را ببیند، همسری یارش را ملاقات کند و فرزندی به والدش چشم بدوزد. ملاقات برای زندانی به مثابه انگیزهای برای تحمل ادامه حبس میماند. در زندان تهران بزرگ اما به شکل نظاممند همین انگیزه هم از زندانی گرفته میشود. <ref name=":3" /><br />
<br />
=== فشافویه زندانی بدون سالن ملاقات حضوری ===<br />
ملاقاتهای کابینی، حضوری و خصوصی که جمهوری اسلامی آن را «شرعی» میخواند، از حقوق زندانیان در سراسر دنیا به شمار میرود. اما آنچه در زندان تهران بزرگ میگذرد، فاجعهای دیگر بر حجم معضلات زندانیان میافزاید. تنها دو سالن و هر سالن ۱۵ کابین سهم ۱۸ هزار زندانی است که هیچ سالن ملاقات حضوری هم ندارد. پیشتر سالن کوچکی برای ملاقات حضوری با ظرفیت ۱۰ میز در این زندان وجود داشت که مدتها است به محل برگزاری دادگاههای مجازی تبدیل شده است.<br />
<br />
شیوع ویروس کرونا در سال ۱۳۹۸ منجر به تعطیلی ملاقاتهای زندانیان در دو سال اخیر شده است. پیش از آن، هر زندانی حق داشت که هر هفته ۲۰ دقیقه با ملاقاتکننده خود در کابین دیدار داشته باشد؛ ملاقاتی از پشت شیشههایی کدر که دو میله میانش بودند. آن زمان هر ماه یک بار به تایید روسای زندان، ملاقات حضوری ۲۰ دقیقهای پشت یک میز با حضور سرباز وظیفه هم اتفاق میافتاد اما دیگر سالنی وجود ندارد. <br />
<br />
=== مدت ملاقات ۱۰ دقیقه ===<br />
صف طولانی مقابل زندان، نبود هیچگونه امکانات برای خانوادهها، دوری از شهر و نبود وسایل نقلیه عمومی و بینظمی در انتقال زندانیان که گاه همان ۲۰ دقیقه زمان ملاقات را به ۱۰ دقیقه کاهش میدهد، هم برای زندانیان و هم برای خانوادههای آنها عذاب و شکنجهای مضاعف به حساب میآید. در آن سوی میلهها، یک اتوبوس «ایرانپیما» که اتاقش به قفسی آلوده و بدون پنجره میماند، زندانیان را سوار میکند تا به سالن کوچک ملاقات ببرد.<ref name=":3" /> <br />
<br />
=== وضعیت کابین ملاقات ===<br />
«امیر» از زندانیان محبوس در تیپ یک زندان فشافویه است. او درباره ملاقات با مادرش در همین روزها برای «ایرانوایر» میگوید: «مادر من برای ملاقاتم از همدان میآید. شب خانه خواهرم میماند و صبح او را برای ملاقات میآورند. دادستانی نامه ملاقات حضوری داده است اما اینجا میگویند که سالن نداریم. مادرم برای ملاقات کابینی باید چهار ساعت منتظر بنشیند تا یک ربع من را پشت این شیشهها ببیند. با مشکلات دیدی که دارد، وانمود میکند من را میبیند. وضعیت بقیه بچهها هم همین است. احمقها نمیدانند دل زن و بچه زندانی به همین یک ربع خوش است. لااقل یک دستمال به شیشهها که میتوانند بکشند.»<br />
<br />
در ماههای اخیر، ملاقاتهای کابینی به دلیل ظرفیت اندک سالنها، هر دو هفته یک بار انجام میشود. خانوادههای زندانیان باید خود را بین ساعت شش تا هفت صبح به زندان برسانند. نوبتدهی تا پایان زمان اداری طول میکشد و اغلب آنها چند ساعتی معطل میشوند تا عزیزشان را از بند به سالن ملاقات بیاورند.<br />
<br />
«مرتضی»، از دیگر زندانیان فشافویه هم برای «ایرانوایر» روایت میکند که چهار سال است در این زندان حبس میگذراند اما طی دو سال شیوع ویروس کرونا، از دیدار با فرزندانش محروم مانده است: «فرزندانم خیلی اذیت شدند. الان هم که مسوولان زندان میگویند سالن ملاقات ندارند. دختر هشت ساله من چهطور پشت شیشه پدرش را ببیند و در آغوش بکشد تا بلکه شبادراریهایش تمام شوند؟ آخر یکی نیست به اینها بگوید مسلمان! زندانی هم اصلا اسیر، یک حقوقی بالاخره دارد. داخل این جهنم زندگی هم نداریم. ۵۰۰ نفر را با هشت دوش حمام در یک بند کردهاند. سر و تنمان ساس و شپش و گال گرفته است. به ازای هر تخت، سه نفر در بند هستند. اصلا اینها را تحمل کردیم، یک سالن ملاقات چیست که از ما دریغ کردهاند؟ زن و بچههای ما چه گناهی کردهاند که برای هزاران زندانی، ۳۰ کابین ملاقات تخصیص دادهاند؟» <br />
<br />
سالن ملاقات هر روز هفته به زندانیان یک تیپ اختصاص دارد؛ تیپهایی که به طور میانگین، چهار هزار زندانی را در خود جای دادهاند. اما ۳۰ کابین ملاقات حداکثر به ۳۰۰ زندانی تا آخر وقت ملاقات میرسد. <ref name=":3" /><br />
<br />
=== امکانات ویژه ملاقات برای حکومتیها ===<br />
این روزها هزاران هزار زندانی از ملاقات با خانوادههای خود محروم هستند؛ جز چند زندانی مثل برادر رییسجمهوری سابق یا کسانی که آنقدر پول دارند که با تطمیع مدیران زندان، دفتر کارشان را برای ساعتی ملاقات شرعی، اجاره کنند. <ref name=":3" /><br />
<br />
== شکنجه در زندان فشافویه ==<br />
سهیل عربی در توصیف زندان تهران بزرگ گفته است: «فشافویه بزرگترین شکنجهگاه خاورمیانه است.»<ref name=":6" /><br />
<br />
شرایط زندانیان سیاسی در زندان فشافویه به مراتب بدتر است. پروندهسازی، عدم رسیدگی پزشکی، توهین و تحقیر کلامی، قتل و شکنجه و رو در رو کردن با افراد شرور و خطرناک زندان مواردی هستند که زندانیان سیاسی بهطور مداوم از آن ناخرسند بودهاند. آتنا دائمی، زندانی سیاسی سابق و فعال حقوق بشر، در توییتی به وضعیت وخیم زندان فشافویه پرداخت و نوشت: «زندانیان بسیاری در زندان فشافویه حین بازداشت یا تحت شکنجه، زخمی شده و آسیب جسمانی دیدهاند و از دارو و رسیدگی پزشکی محرومند.»<ref name=":4" /><br />
<br />
چندین نفر از بازداشتیهای خیزش سراسری ۱۴۰۱ از جمله سهند نورمحمدزاده از «شکنجه و اعدامهای ساختگی» در زندان فشافویه تهران برای آزار و اذیت زندانیان سیاسی پرده برداشتند. شماری از زندانیان هم در یک سال اخیر در اعتراض به برخوردهای غیرقانونی و ضربوشتم ماموران زندان خودکشی یا اعتصاب غذا کردهاند.<ref name=":5" /><br />
<br />
=== آزارهای ماموران زندان فشافویه ===<br />
به گفته منبع آگاه زمانه یکشنبه ۱۴ دی گارد زندان اتاقهای سالنهای شش، ۹ و ۱۰ تیپ دو را تفتیش و بازرسی کرده و همه وسایل زندانیان را به هم ریختهاند:<br />
<br />
«زندانیان خواب بودند که صبح ساعت ۱۰:۳۰ تعدادی آدم دم در اتاقشان رفته بودند و آنها را به حیاط منتقل کرده بودند. هرچه خواهش کرده بودند که اتاق را به هم نریزند، ظاهرا فایده نداشته. اول گفته بودند شما با بقیه فرق دارید اتاق را به هم نمیریزیم و فقط بازرسی میکنیم. زندانیان را یک ساعت در حیاط نگه داشته بودند و وقتی آنان به اتاق بازگردانده میشوند، میبینند کل اتاق را به هم ریختهاند. همه تشتها و وسایل را وسط اتاق ریخته بودند. ساکهای همه را بیرون انداخته بودند و وسایلها با هم قاطی شده بود. خیلی از وسایل زندانیان را هم با خودشان بردهاند البته. بعضی از آنها عروسکهای نخی درست کرده بودند که آنها را هم برده بودند. حتی نسکافههای یکی از زندانیان را که خودش خریده بود، بردهاند. در زندان اجازه داشتن چاقو و چیزهای برنده وجود ندارد؛ جز چاقوهای میوهخوری که از فروشگاه خود زندان باید خریداری کنند، اما این چاقوها را هم بردهاند. هیچ چیزی برای این بچهها باقی نگذاشتهاند.»<ref name=":6" /><br />
<br />
== دراویش در زندان فشافویه ==<br />
در گزارش ایرانوایر به تاریخ ۲۵ بهمن ۱۳۹۷ آمده است: سرکوب تجمع دراویش گنابادی در گلستان هفتم؛ با یورش و خشونت ماموران امنیتی، لباس شخصیها و نیروهای سپاه ثارالله و همراهی یگانهای ضدشورش نیروی انتظامی مواجه شد. در این حادثه نزدیک به چهارصد درویش حاضر در این محل با ضرب و شتم بازداشت و بدون هرگونه رسیدگی به آسیبهای وارده به زندان فشافویه(تهران بزرگ) و آگاهی شاپور منتقل شدند. در جریان این واقعه اغلب دراویش بدلیل شلیک گلولههای ساچمهای توسط ماموران دچار جراحت در نقاطی از بدن شده و همراه آن با باتوم، چوب و چماق، قمه، میله فلزی و شوکر مورد ضرب و شتم واقع شدند<ref name=":12">[https://iranwire.com/fa/features/29770-%D8%B9%DA%A9%D8%B3%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B4-%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86-%D9%81%D8%B4%D8%A7%D9%81%D9%88%DB%8C%D9%87/ عکسهای دراویش بازداشتی در زندان فشافویه]</ref><br />
<br />
=== برخی از درویشهای زندانی در فشافویه ===<br />
محمدرضا زهتاب زندانی در تیپ دو زندان تهران بزرگ با حکم هفت سال حبس و ۷۴ ضربه شلاق در حال گذراندن دوران محکومیت خود است. <br />
<br />
مسعود علی مددی نیزدر تیپ دو زندان فشافویه و حکمی مشابه با حکم آقای زهتاب دارد. <br />
<br />
مهدی ایزدپناه از دراویش گنابادی محبوس در تیپ سه زندان فشافویه علاوه بر خکم 5 سال زندان، دو سال هم تبعید به شهرستان سیرجان از توابع استان کرمان را در پرونده خود دارد. <br />
<br />
درویش گنابادی موسی فضلی پور هم اکنون در تیپ چهار زندان فشافویه در حال گذراندن حکم دو سال محکومیت خود است.<ref name=":12" /><br />
<br />
=== نامه اعتراضی دراویش در فشافویه ===<br />
در گزارش دویچه وله به تاریخ ۱۳۹۷/۶/۹ در همین رابطه آمده است: خانواده دراویشی که در زندان فشافویه مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، خواستار معرفی آمران و عاملان این حادثه شدند. دیدهبان حقوق بشر پیشتر با اشاره به حمله گارد زندان به این دراویش، از نقض حقوق بیش از ۲۰۰ درویش خبر داده بود.<ref>[https://www.dw.com/fa-ir/iran/a-45301045 نامه اعتراضی خانواده دراویش درباره حمله در زندان فشافویه]</ref><br />
<br />
== انتقال زندانیان سیاسی از فشافویه به اوین ==<br />
تمامی زندانیان سیاسی زندان تهران بزرگ (فشافویه) روز یکشنبه، دوم مرداد به زندان اوین منتقل شدند. آرش صادقی، کنشگر مدنی و زندانی سیاسی پیشین در [https://x.com/Arash_sadeghii/status/1551221324252594178?s=20 توئیتی] ضمن اعلام این خبر گفت که این زندانیان به بند شش (۳۵۰) زندان اوین منتقل شدهاند. او دلیل انتقال آنها را فعال بودن زندانیان سیاسی زندان تهران بزرگ، همچنین زندانیان زندان قرچک عنوان کرده است که با کمک آنها «وضعیت فاجعهبار این دو زندان به دنیا مخابره شد.»<ref name=":11">[https://www.radiofarda.com/a/transferring-iranian-political-prisoners-prison/31958610.html تمامی زندانیان سیاسی زندان تهران بزرگ به زندان اوین منتقل شدند]</ref><br />
<br />
در گزارشهای مختلف، شمار زندانیان سیاسی که از زندان تهران بزرگ به زندان اوین منتقل شدهاند بین ۴۳ تا ۴۸ نفر عنوان شده است.<ref name=":11" /><br />
<br />
== تحریم زندان فشافویه ==<br />
تحریم توسط آمریکا: ایران وایر در گزارشی تحت عنوان روایت زندان به تاریخ ۱۶ دی ۱۴۰۰ آورده است: سال ۱۳۹۸ وزارت خارجه امریکا و سال ۱۴۰۰ اتحادیه اروپا زندان تهران بزرگ یا همان «فشافویه» را به خاطر نقض جدی حقوق بشر در آن، در لیست تحریمهای خود قرار داد؛ زندانی که در حال حاضر بیش از ۱۸ هزار زندانی را پشت دیوارهای خود حبس کرده است.<ref name=":3" /><br />
<br />
تحریم اتحادیه اروپا: همچنین زندان اوین، زندان مرکزی تهران بزرگ (زندان فشافویه) و زندان رجایی شهر در فهرست تحریمی اتحادیه اروپا قرار گرفتهاند.<ref>[https://www.radiofarda.com/a/31199688.html اتحادیه اروپا فرماندهان سپاه، بسیج و پلیس را بهدلیل سرکوب اعتراضات ۹۸ تحریم کرد]</ref><br />
<br />
در گزارش فارسنیوز به تاریخ ۲۳ فروردین ۱۴۰۰ آمده است: نهادهایی که تحت تحریمهای اتحادیه اروپا قرار گرفتند نیز عبارتند از: زندان اوین، زندان فشافویه، زندان رجایی شهر.<ref>[https://farsnews.ir/news/14000123000849/%D8%A7%D8%AA%D8%AD%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D9%87-%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%BE%D8%A7-%D9%87%D8%B4%D8%AA-%D9%81%D8%B1%D8%AF-%D9%88-%D8%B3%D9%87-%D9%86%D9%87%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B1%D8%A7-%D8%AA%D8%AD%D8%B1%DB%8C%D9%85-%DA%A9%D8%B1%D8%AF اتحادیه اروپا هشت فرد و سه نهاد ایرانی را تحریم کرد]</ref><br />
<br />
== تاثیر زندان فشافویه بر شهر ری ==<br />
به گزارش ایسنا، علیرضا زندی کریمخانی در نشست اعضای شورای اسلامی شهرستان ری با خبرنگاران گفت: سازمان زندانها با این جمعیت در حقیقت یک شهر محسوب میشود که به شهرهای ری اضافه شده است. آیا زیرساختهای لازم برای این محدوده تعیین شده است؟ آب و گاز سازمان زندانها از شهر حسنآباد تأمین میشود و این سازمانها بدهیهای گسترده به دستگاههای مختلف شهر حسنآباد دارد که موجب جلوگیری از توسعه زیرساختها در این شهر شده است. همچنین در بخش پساب نیز که به سمت بخشهای ما سرازیر میشود اختصاص عادلانهای صورت نمیگیرد. امروز شهرستان ری سرریز مشکلات تهران شده و حتی پسابها نیز به صورت منصفانه تقسیم نمیشوند. زندی ادامه داد: وقتی قرار شد سازمان زندانها به بخش فشافویه منتقل شود صورت جلسهای میان فرمانداری و شهرداری تهران تنظیم شد تا امکاناتی همچون حمل و نقل جادهای و امکانات زیربنایی برای این محدوده تعیینشود که متأسفانه این کار انجام نشد.<ref>[https://ensafnews.com/184027/تاثیر-منفی-زندان-فشافویه-بر-زندگی-مردم/ تاثیر منفی زندان فشافویه بر زندگی مردم شهر ری]</ref><br />
<br />
== منابع ==</div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1:Rah/%D8%B5%D9%81%D8%AD%D9%87_%D8%AA%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%86&diff=69151کاربر:Rah/صفحه تمرین2024-03-18T22:01:03Z<p>Rah: </p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده<br />
| نام = مهدی حسین پور<br />
| تصویر = بهداد شاعر.JPG<br />
| توضیح تصویر =احمد شاملو(الف.بامداد)<br />
| نام اصلی =<br />
| زمینه فعالیت =<br />
| ملیت =<br />
| تاریخ تولد = ۲۱ آذر ۱۳۰۴<br />
| محل تولد = [[تهران]]، خیابان صفیعلیشاه<br />
| والدین = حیدر شاملو، کوکب عراقی<br />
| تاریخ مرگ = ۲ مرداد ۱۳۷۹<br />
| محل مرگ = کرج فردیس<br />
| علت مرگ =<br />
| محل زندگی =<br />
| مختصات محل زندگی =<br />
| مدفن = امامزاده طاهر کرج<br />
|در زمان حکومت =<br />
|اتفاقات مهم = [[کودتای ۲۸ مرداد]]، [[انقلاب ضدسلطنتی]]<br />
| نام دیگر = الف. بامداد<br />
|لقب =<br />
| سالهای نویسندگی =<br />
|سبک نوشتاری =<br />
|مقالهها =<br />
|نمایشنامهها =<br />
|فیلمنامهها =<br />
|تخلص = <br />
|فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها)=<br />
| شریک زندگی = آیدا سرکیسیان<br />
|تحصیلات = <br />
|دانشگاه = <br />
|استاد =<br />
|علت شهرت = اشعار، ترجمهها، [[کتاب کوچه]]<br />
| تأثیرگذاشته بر = شاعران پس از خود<br />
| تأثیرپذیرفته از = نیما یوشیج<br />
| دانلود صوتی =<br />
| جوایز =<br />
}}<br />
<br />
'''بهداد''' با نام اصلی مهدی حسینپور (متولد ۱۳۴۵) از شاعران مقاومت ایران بود. بهداد در شهر ری به دنیا آمد. نام پدرش محمد و نام مادرش صدیقه بود. پدر بهداد یک کشاورز بود که به دلیل پیری و ناتوانی به میوهفروشی روی آورده بود. بهداد دوران ابتدایی را در شهر ری به پایان برد و هنگامی که وارد مرحله راهنمایی شده بود [[انقلاب ضدسلطنتی]] رخ داد. بهداد در جریان انقلاب با فعایتهای سیاسی آشنا شده و به فعالان دانشآموزی مجاهدین خلق پیوست. او که قلم زیبا و خیالانگیزی داشت از قریحهی خود در این راه بهره میگرفت و در کار نوشتن مقالات یا روزنامههای دیواری فعال بود. وی همچنین در کشیدن نقاشی مهارت و ذوق داشت. بهداد از همان زمان سرودن شعر را آغاز کرد. با شروع [[فاز سیاسی فاز نظامی|فاز نظامی]] و مقاومت مسلحانه ارتباط او با [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] خلق قطع شد. بهداد؛ مهدی حسینپور سرانجام خود را به منطقه مرزی رسانده و به گردانهای رزمی سازمان مجاهدین خلق پیوست. بهداد؛ مهدی حسینپور سرانجام در [[عملیات فروغ جاویدان]] به شهادت رسید.<br />
<br />
== خاطراتی از همرزمان بهداد ==<br />
<br />
<br />
<br />
سال ۱۳۶۴ پیوست<br />
<br />
== نامه بهداد به مادرش ==<br />
مهدی حسینپور (بهداد) در نامهای خطاب به مادرش مینویسد:<blockquote>روي سنگ مزارم بيشك مينويسند:<br />
<br />
«شهادت در آستانهٌ فتح دروازههاي تهران»<br />
<br />
اما من در فراموشي نخواهم مرد، باز هم آسمان جواديه و شوش و ري را با بادباكهاي رنگين رؤياهايم تزيين ميكنم و همراه عشقهاي خودم زندگي ميكنم. با هم با رضا و علي به تاراج باغهاي ورامين ميرويم وبا دستاني پر از گيلاس و ياس خواب كوچهباغهاي ساكت آنرا در انبوه خندههايمان آشفته ميكنيم. خوابهايم هنوز آشفتهٌ رقص عرياني ماهي سرخ بلور خانهمان است. باز هم ظهرهاي تابستان در سايهٌ بازارچهٌ كاروانسرا دوقلو، داستانهاي خيالانگيز اكبر را گوش ميدهم.<br />
<br />
هرگز در فراموشي نميميرم.<br />
<br />
هنوز لذت پرسهزدن توي كوچههاي خانيآباد... روي دلم باقي مانده.<br />
<br />
كوچههايي كه الان در حصار فقر و فساد و جنگ دچار نفرين و عذاب دجالان، هر شب و روز در هذياني سخت زندگي ميكنند.</blockquote></div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1:Rah/%D8%B5%D9%81%D8%AD%D9%87_%D8%AA%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%86&diff=69148کاربر:Rah/صفحه تمرین2024-03-18T20:09:17Z<p>Rah: </p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده<br />
| نام = مهدی حسین پور<br />
| تصویر = بهداد شاعر.JPG<br />
| توضیح تصویر =احمد شاملو(الف.بامداد)<br />
| نام اصلی =<br />
| زمینه فعالیت =<br />
| ملیت =<br />
| تاریخ تولد = ۲۱ آذر ۱۳۰۴<br />
| محل تولد = [[تهران]]، خیابان صفیعلیشاه<br />
| والدین = حیدر شاملو، کوکب عراقی<br />
| تاریخ مرگ = ۲ مرداد ۱۳۷۹<br />
| محل مرگ = کرج فردیس<br />
| علت مرگ =<br />
| محل زندگی =<br />
| مختصات محل زندگی =<br />
| مدفن = امامزاده طاهر کرج<br />
|در زمان حکومت =<br />
|اتفاقات مهم = [[کودتای ۲۸ مرداد]]، [[انقلاب ضدسلطنتی]]<br />
| نام دیگر = الف. بامداد<br />
|لقب =<br />
| سالهای نویسندگی =<br />
|سبک نوشتاری =<br />
|مقالهها =<br />
|نمایشنامهها =<br />
|فیلمنامهها =<br />
|تخلص = <br />
|فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها)=<br />
| شریک زندگی = آیدا سرکیسیان<br />
|تحصیلات = <br />
|دانشگاه = <br />
|استاد =<br />
|علت شهرت = اشعار، ترجمهها، [[کتاب کوچه]]<br />
| تأثیرگذاشته بر = شاعران پس از خود<br />
| تأثیرپذیرفته از = نیما یوشیج<br />
| دانلود صوتی =<br />
| جوایز =<br />
}}<br />
<br />
'''بهداد''' با نام اصلی مهدی حسینپور (متولد ۱۳۴۵) از شاعران مقاومت ایران بود. بهداد در شهر ری به دنیا آمد. نام پدرش محمد و نام مادرش صدیقه بود. پدر بهداد یک کشاورز بود که به دلیل پیری و ناتوانی به میوهفروشی روی آورده بود. بهداد دوران ابتدایی را در شهر ری به پایان برد و هنگامی که وارد مرحله راهنمایی شده بود [[انقلاب ضدسلطنتی]] رخ داد. بهداد در جریان انقلاب با فعایتهای سیاسی آشنا شده و به فعالان دانشآموزی مجاهدین خلق پیوست. او که قلم زیبا و خیالانگیزی داشت از قریحهی خود در این راه بهره میگرفت و در کار نوشتن مقالات یا روزنامههای دیواری فعال بود. وی همچنین در کشیدن نقاشی مهارت و ذوق داشت. بهداد از همان زمان سرودن شعر را آغاز کرد. با شروع [[فاز سیاسی فاز نظامی|فاز نظامی]] و مقاومت مسلحانه ارتباط او با [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] خلق قطع شد. بهداد؛ مهدی حسینپور سرانجام خود را به منطقه مرزی رسانده و به گردانهای رزمی سازمان مجاهدین خلق پیوست. بهداد؛ مهدی حسینپور سرانجام در [[عملیات فروغ جاویدان]] به شهادت رسید.<br />
<br />
== خاطراتی از همرزمان بهداد ==<br />
<br />
<br />
== نامه بهداد به مادرش ==<br />
مهدی حسینپور (بهداد) در نامهای خطاب به مادرش مینویسد:<blockquote>روي سنگ مزارم بيشك مينويسند:<br />
<br />
«شهادت در آستانهٌ فتح دروازههاي تهران»<br />
<br />
اما من در فراموشي نخواهم مرد، باز هم آسمان جواديه و شوش و ري را با بادباكهاي رنگين رؤياهايم تزيين ميكنم و همراه عشقهاي خودم زندگي ميكنم. با هم با رضا و علي به تاراج باغهاي ورامين ميرويم وبا دستاني پر از گيلاس و ياس خواب كوچهباغهاي ساكت آنرا در انبوه خندههايمان آشفته ميكنيم. خوابهايم هنوز آشفتهٌ رقص عرياني ماهي سرخ بلور خانهمان است. باز هم ظهرهاي تابستان در سايهٌ بازارچهٌ كاروانسرا دوقلو، داستانهاي خيالانگيز اكبر را گوش ميدهم.<br />
<br />
هرگز در فراموشي نميميرم.<br />
<br />
هنوز لذت پرسهزدن توي كوچههاي خانيآباد... روي دلم باقي مانده.<br />
<br />
كوچههايي كه الان در حصار فقر و فساد و جنگ دچار نفرين و عذاب دجالان، هر شب و روز در هذياني سخت زندگي ميكنند.</blockquote></div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1:Rah/%D8%B5%D9%81%D8%AD%D9%87_%D8%AA%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%86&diff=69147کاربر:Rah/صفحه تمرین2024-03-18T20:06:48Z<p>Rah: </p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده<br />
| نام = مهدی حسین پور<br />
| تصویر = بهداد شاعر.JPG<br />
| توضیح تصویر =احمد شاملو(الف.بامداد)<br />
| نام اصلی =<br />
| زمینه فعالیت =<br />
| ملیت =<br />
| تاریخ تولد = ۲۱ آذر ۱۳۰۴<br />
| محل تولد = [[تهران]]، خیابان صفیعلیشاه<br />
| والدین = حیدر شاملو، کوکب عراقی<br />
| تاریخ مرگ = ۲ مرداد ۱۳۷۹<br />
| محل مرگ = کرج فردیس<br />
| علت مرگ =<br />
| محل زندگی =<br />
| مختصات محل زندگی =<br />
| مدفن = امامزاده طاهر کرج<br />
|در زمان حکومت =<br />
|اتفاقات مهم = [[کودتای ۲۸ مرداد]]، [[انقلاب ضدسلطنتی]]<br />
| نام دیگر = الف. بامداد<br />
|لقب =<br />
| سالهای نویسندگی =<br />
|سبک نوشتاری =<br />
|مقالهها =<br />
|نمایشنامهها =<br />
|فیلمنامهها =<br />
|تخلص = <br />
|فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها)=<br />
| شریک زندگی = آیدا سرکیسیان<br />
|تحصیلات = <br />
|دانشگاه = <br />
|استاد =<br />
|علت شهرت = اشعار، ترجمهها، [[کتاب کوچه]]<br />
| تأثیرگذاشته بر = شاعران پس از خود<br />
| تأثیرپذیرفته از = نیما یوشیج<br />
| دانلود صوتی =<br />
| جوایز =<br />
}}<br />
<br />
'''بهداد''' با نام اصلی مهدی حسینپور (متولد ۱۳۴۵) از شاعران مقاومت ایران بود. بهداد در شهر ری به دنیا آمد. نام پدرش محمد و نام مادرش صدیقه بود. پدر بهداد یک کشاورز بود که به دلیل پیری و ناتوانی به میوهفروشی روی آورده بود. بهداد دوران ابتدایی را در شهر ری به پایان برد و هنگامی که وارد مرحله راهنمایی شده بود [[انقلاب ضدسلطنتی]] رخ داد. بهداد در جریان انقلاب با فعایتهای سیاسی آشنا شده و به فعالان دانشآموزی مجاهدین خلق پیوست. او که قلم زیبا و خیالانگیزی داشت از قریحهی خود در این راه بهره میگرفت و در کار نوشتن مقالات یا روزنامههای دیواری فعال بود. وی همچنین در کشیدن نقاشی مهارت و ذوق داشت. بهداد از همان زمان سرودن شعر را آغاز کرد. با شروع [[فاز سیاسی فاز نظامی|فاز نظامی]] و مقاومت مسلحانه ارتباط او با [[سازمان مجاهدین خلق ایران|سازمان مجاهدین]] خلق قطع شد. بهداد؛ مهدی حسینپور سرانجام خود را به منطقه مرزی رسانده و به گردانهای رزمی سازمان مجاهدین خلق پیوست.<br />
<br />
<br />
<br />
== نامه بهداد به مادرش ==<br />
مهدی حسینپور (بهداد) در نامهای خطاب به مادرش مینویسد:<blockquote>روي سنگ مزارم بيشك مينويسند:<br />
<br />
«شهادت در آستانهٌ فتح دروازههاي تهران»<br />
<br />
اما من در فراموشي نخواهم مرد، باز هم آسمان جواديه و شوش و ري را با بادباكهاي رنگين رؤياهايم تزيين ميكنم و همراه عشقهاي خودم زندگي ميكنم. با هم با رضا و علي به تاراج باغهاي ورامين ميرويم وبا دستاني پر از گيلاس و ياس خواب كوچهباغهاي ساكت آنرا در انبوه خندههايمان آشفته ميكنيم. خوابهايم هنوز آشفتهٌ رقص عرياني ماهي سرخ بلور خانهمان است. باز هم ظهرهاي تابستان در سايهٌ بازارچهٌ كاروانسرا دوقلو، داستانهاي خيالانگيز اكبر را گوش ميدهم.<br />
<br />
هرگز در فراموشي نميميرم.<br />
<br />
هنوز لذت پرسهزدن توي كوچههاي خانيآباد... روي دلم باقي مانده.<br />
<br />
كوچههايي كه الان در حصار فقر و فساد و جنگ دچار نفرين و عذاب دجالان، هر شب و روز در هذياني سخت زندگي ميكنند.</blockquote></div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%BE%D8%AF%DB%8C%D8%A7:%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D8%A7%D8%B1_%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D9%86%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C_%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%87/%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B4/%DB%B1%DB%B2&diff=69146ایرانپدیا:نوشتار پیشنهادی هفته/۲۰۲۴/۱۲2024-03-18T20:02:04Z<p>Rah: </p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات<br />
|تصویر = [[پرونده:احمد کسروی.JPG|200px]]<br />
|عنوان تصویر = <big>[[احمد کسروی]]</big><br />
}}<br />
[[احمد کسروی]](زادهی ۸ مهر ۱۲۶۹ در تبریز – درگذشتهی ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ در تهران) با نام اصلی سید احمد حکم آبادی، تاریخنگار، زبانشناس، پژوهشگر، حقوقدان و اندیشمند ایرانی بود. احمد کسروی در رشتهی حقوق در دانشگاه تهران تدریس میکرد و همچنین در اوقات دیگر به وکالت میپرداخت.<br />
کسروی به طور عام یک عنصر مترقی و ضد بنیادگرایی و عقب ماندگی فکری بود. وی نه یک ضددین بلکه یک ضدخرافه بود. احمد کسروی منتقد شرایط زندگی و آداب اجتماعی بیدلیلی بودکه به اعتقاد وی مردم را در فقر و عقبماندگی نگاه داشته بود.[[احمد کسروی|بیشتر بخوانید...]]<br />
== <sup><big> یادکردها </big></sup> ==<br />
<br />
<br />
* ۲۰اسفند ۱۳۲۴- ترور <big>[[احمد کسروی]]</big> تاریخنگار، زبانشناس، پژوهشگر، حقوقدان و اندیشمند ایرانی<br />
<br />
* ۲۱اسفند- روز بزرگداشت <big>[[نظامی گنجوی]]</big> شاعر و داستانسرای معروف قرن ششم<br />
<br />
* ۲۲اسفند۱۳۶۳-درگذشت <big>[[حسین گلگلاب]]</big> ، ادیب، نویسنده، شاعر، مترجم، موسیقیدان و عکاس<br />
<br />
* ۲۴اسفند۱۳۲۹-تصویب اولیه طرح <big>[[نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران|ملی شدن صنعت نفت]]</big> در مجلس شورای ملی.<br />
<br />
* ۲۴اسفند۱۳۳۲-شهادت <big>[[امیرمختار کریمپور شیرازی]]</big>، شاعر، روزنامه نگار و فعال سیاسی در زندان دژبان مرکز ارتش.<br />
<br />
* ۲۴اسفند ۱۳۸۴ - درگذشت علی تجویدی نوازندهٔ ویولن و موسیقیدان ایرانی.<br />
<br />
* ۲۵اسفند ۱۲۸۵- زادروز رخشندهٔ اعتصامی، مشهور به [[پروین اعتصامی|پروین اِعتِصامی]], شاعر معروف ایرانی<br />
<br />
* ۲۵اسفند۱۳۷۱- ترور [[محمدحسین نقدی|'''محمدحسین نقدی''']]، عضو [[شورای ملی مقاومت ایران|'''شورای ملی مقاومت ایران''']]، در ایتالیا.<br />
<br />
* ۲۵اسفند ۱۳۷۳ - مرگ مشکوک احمد خمینی، دومین فرزند [[روحالله خمینی|'''روحالله خمینی''']].<br />
{{اسفند}}<br />
* ۲۶اسفند- جان باختن [[علیاکبر صفایی فراهانی]] از بنیانگذاران [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران]]<br />
<br />
* ۲۷اسفند-درگذشت دکتر [[منوچهر هزارخانی]]، نویسنده و مترجم عضو شورای ملی مقاومت ایران<br />
<br />
* ۲۸اسفند ۱۲۸۸ - <big>[[ستارخان]]</big> سردار ملی و باقرخان سالار ملی تبریز را به قصد تهران ترک کردند. در مسیر در تمام شهرها مردم از آنها استقبال میکردند.<br />
<br />
* ۲۹اسفند ۱۳۲۹ - روز <big>[[ملی شدن صنعت نفت ایران]]</big> توسط [[دکتر محمد مصدق]].<br />
<br />
* ۱ فروردین ۱۳۰۲- زادروز <big>[[مرضیه]]</big> بانوی آواز ایران<br />
<br />
* ۱ فروردین ۱۳۴۴- درگذشت مرتضی محجوبی، نوازندهٔ ایرانی و آهنگساز بسیاری از برنامههای گلها<br />
<br />
* ۲ فروردین ۱۳۸۶- درگذشت [[ابراهيم ذاكری]] از فرماندهان [[ارتش آزادیبخش ملی ایران|ارتش آزادیبخش]] و مسئول كميسيون امنيت و ضد تروريزم [[شورای ملی مقاومت]].<br />
<br />
* ۴ فروردین ۱۳۱۲- زادروز <big>[[حبیبالله بدیعی]]</big>، موسیقیدان و نوازندهٔ ویلن (درگذشته ۱۳۷۱)<br />
<br />
* ۵ فروردین ۱۳۱۲- صدور فتوای تحریم تنباکوی میرزای شیرازی که به <big>[[نهضت تنباکو]]</big> در ایران انجامید<br />
<br />
* ۷ فروردین ۱۳۶۷- سالروز یکی از عملیاتهای بزرگ مجاهدین خلق علیه رژیم ایران به نام <big>[[عملیات آفتاب]]</big></div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%BE%D8%AF%DB%8C%D8%A7:%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D8%A7%D8%B1_%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D9%86%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C_%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%87/%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B4/%DB%B1%DB%B2&diff=69145ایرانپدیا:نوشتار پیشنهادی هفته/۲۰۲۴/۱۲2024-03-18T20:00:23Z<p>Rah: صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات |تصویر = 200px |عنوان تصویر = <big>احمد کسروی</big> }} احمد کسروی(زادهی ۸ مهر ۱۲۶۹ در تبریز – درگذشتهی ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ در تهران) با نام اصلی سید احمد حکم آبادی، تاریخنگار، زبانشناس، پژوهشگر، حقوقدان...» ایجاد کرد</p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات<br />
|تصویر = [[پرونده:احمد کسروی.JPG|200px]]<br />
|عنوان تصویر = <big>[[احمد کسروی]]</big><br />
}}<br />
[[احمد کسروی]](زادهی ۸ مهر ۱۲۶۹ در تبریز – درگذشتهی ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ در تهران) با نام اصلی سید احمد حکم آبادی، تاریخنگار، زبانشناس، پژوهشگر، حقوقدان و اندیشمند ایرانی بود. احمد کسروی در رشتهی حقوق در دانشگاه تهران تدریس میکرد و همچنین در اوقات دیگر به وکالت میپرداخت.<br />
کسروی به طور عام یک عنصر مترقی و ضد بنیادگرایی و عقب ماندگی فکری بود. وی نه یک ضددین بلکه یک ضدخرافه بود. احمد کسروی منتقد شرایط زندگی و آداب اجتماعی بیدلیلی بودکه به اعتقاد وی مردم را در فقر و عقبماندگی نگاه داشته بود.[[احمد کسروی|بیشتر بخوانید...]]<br />
== <sup><big> یادکردها </big></sup> ==<br />
<br />
<br />
* ۲۰اسفند ۱۳۲۴- ترور <big>[[احمد کسروی]]</big> تاریخنگار، زبانشناس، پژوهشگر، حقوقدان و اندیشمند ایرانی<br />
<br />
* ۲۱اسفند- روز بزرگداشت <big>[[نظامی گنجوی]]</big> شاعر و داستانسرای معروف قرن ششم<br />
<br />
* ۲۲اسفند۱۳۶۳-درگذشت <big>[[حسین گلگلاب]]</big> ، ادیب، نویسنده، شاعر، مترجم، موسیقیدان و عکاس<br />
<br />
* ۲۴اسفند۱۳۲۹-تصویب اولیه طرح <big>[[نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران|ملی شدن صنعت نفت]]</big> در مجلس شورای ملی.<br />
<br />
* ۲۴اسفند۱۳۳۲-شهادت <big>[[امیرمختار کریمپور شیرازی]]</big>، شاعر، روزنامه نگار و فعال سیاسی در زندان دژبان مرکز ارتش.<br />
<br />
* ۲۴اسفند ۱۳۸۴ - درگذشت علی تجویدی نوازندهٔ ویولن و موسیقیدان ایرانی.<br />
<br />
* ۲۵اسفند ۱۲۸۵- زادروز رخشندهٔ اعتصامی، مشهور به [[پروین اعتصامی|پروین اِعتِصامی]], شاعر معروف ایرانی<br />
<br />
* ۲۵اسفند۱۳۷۱- ترور [[محمدحسین نقدی|'''محمدحسین نقدی''']]، عضو [[شورای ملی مقاومت ایران|'''شورای ملی مقاومت ایران''']]، در ایتالیا.<br />
<br />
* ۲۵اسفند ۱۳۷۳ - مرگ مشکوک احمد خمینی، دومین فرزند [[روحالله خمینی|'''روحالله خمینی''']].<br />
{{اسفند}}<br />
* ۲۶اسفند- جان باختن [[علیاکبر صفایی فراهانی]] از بنیانگذاران [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران]]<br />
<br />
* ۲۸اسفند ۱۲۸۸ - <big>[[ستارخان]]</big> سردار ملی و باقرخان سالار ملی تبریز را به قصد تهران ترک کردند. در مسیر در تمام شهرها مردم از آنها استقبال میکردند.<br />
<br />
* ۲۹اسفند ۱۳۲۹ - روز <big>[[ملی شدن صنعت نفت ایران]]</big> توسط [[دکتر محمد مصدق]].<br />
<br />
* ۱ فروردین ۱۳۰۲- زادروز <big>[[مرضیه]]</big> بانوی آواز ایران<br />
<br />
* ۱ فروردین ۱۳۴۴- درگذشت مرتضی محجوبی، نوازندهٔ ایرانی و آهنگساز بسیاری از برنامههای گلها<br />
<br />
* ۲ فروردین ۱۳۸۶- درگذشت [[ابراهيم ذاكری]] از فرماندهان [[ارتش آزادیبخش ملی ایران|ارتش آزادیبخش]] و مسئول كميسيون امنيت و ضد تروريزم [[شورای ملی مقاومت]].<br />
<br />
* ۴ فروردین ۱۳۱۲- زادروز <big>[[حبیبالله بدیعی]]</big>، موسیقیدان و نوازندهٔ ویلن (درگذشته ۱۳۷۱)<br />
<br />
* ۵ فروردین ۱۳۱۲- صدور فتوای تحریم تنباکوی میرزای شیرازی که به <big>[[نهضت تنباکو]]</big> در ایران انجامید<br />
<br />
* ۷ فروردین ۱۳۶۷- سالروز یکی از عملیاتهای بزرگ مجاهدین خلق علیه رژیم ایران به نام <big>[[عملیات آفتاب]]</big></div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1:Rah/%D8%B5%D9%81%D8%AD%D9%87_%D8%AA%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%86&diff=69130کاربر:Rah/صفحه تمرین2024-03-15T20:24:32Z<p>Rah: </p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده<br />
| نام = مهدی حسین پور<br />
| تصویر = بهداد شاعر.JPG<br />
| توضیح تصویر =احمد شاملو(الف.بامداد)<br />
| نام اصلی =<br />
| زمینه فعالیت =<br />
| ملیت =<br />
| تاریخ تولد = ۲۱ آذر ۱۳۰۴<br />
| محل تولد = [[تهران]]، خیابان صفیعلیشاه<br />
| والدین = حیدر شاملو، کوکب عراقی<br />
| تاریخ مرگ = ۲ مرداد ۱۳۷۹<br />
| محل مرگ = کرج فردیس<br />
| علت مرگ =<br />
| محل زندگی =<br />
| مختصات محل زندگی =<br />
| مدفن = امامزاده طاهر کرج<br />
|در زمان حکومت =<br />
|اتفاقات مهم = [[کودتای ۲۸ مرداد]]، [[انقلاب ضدسلطنتی]]<br />
| نام دیگر = الف. بامداد<br />
|لقب =<br />
| سالهای نویسندگی =<br />
|سبک نوشتاری =<br />
|مقالهها =<br />
|نمایشنامهها =<br />
|فیلمنامهها =<br />
|تخلص = <br />
|فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها)=<br />
| شریک زندگی = آیدا سرکیسیان<br />
|تحصیلات = <br />
|دانشگاه = <br />
|استاد =<br />
|علت شهرت = اشعار، ترجمهها، [[کتاب کوچه]]<br />
| تأثیرگذاشته بر = شاعران پس از خود<br />
| تأثیرپذیرفته از = نیما یوشیج<br />
| دانلود صوتی =<br />
| جوایز =<br />
}}<br />
<br />
'''بهداد''' با نام اصلی مهدی حسینپور(متولد ۱۳۴۵) از شاعران مجاهد و مشهور در مقاومت ایران است. بهداد در شهر ری به دنیا آمد. نام پدرش محمد و نام مادرش صدیقه بود. پدر بهداد یک کشاورز بود که به دلیل پیری و ناتوانی به میوهفروشی روی آورده بود. بهداد دوران ابتدایی را در شهر ری به پایان برد و هنگامی که وارد مرحله راهنمایی شده بود [[انقلاب ضدسلطنتی]] رخ داد. بهداد در جریان انقلاب با فعایتهای سیاسی آشنا شده و به فعالان دانشآموزی مجاهدین خلق پیوست. او که قلم زیبا و خیالانگیزی داشت از قریحهی خود در این راه بهره میگرفت و در کار نوشتن مقالات یا روزنامههای دیواری فعال بود. بهداد از همان زمان آرام آرام سرودن شعر را آغاز کرد.<br />
<br />
<br />
<br />
== نامه بهداد به مادرش ==<br />
مهدی حسینپور (بهداد) در نامهای خطاب به مادرش مینویسد:<blockquote>روي سنگ مزارم بيشك مينويسند:<br />
<br />
«شهادت در آستانهٌ فتح دروازههاي تهران»<br />
<br />
اما من در فراموشي نخواهم مرد، باز هم آسمان جواديه و شوش و ري را با بادباكهاي رنگين رؤياهايم تزيين ميكنم و همراه عشقهاي خودم زندگي ميكنم. با هم با رضا و علي به تاراج باغهاي ورامين ميرويم وبا دستاني پر از گيلاس و ياس خواب كوچهباغهاي ساكت آنرا در انبوه خندههايمان آشفته ميكنيم. خوابهايم هنوز آشفتهٌ رقص عرياني ماهي سرخ بلور خانهمان است. باز هم ظهرهاي تابستان در سايهٌ بازارچهٌ كاروانسرا دوقلو، داستانهاي خيالانگيز اكبر را گوش ميدهم.<br />
<br />
هرگز در فراموشي نميميرم.<br />
<br />
هنوز لذت پرسهزدن توي كوچههاي خانيآباد... روي دلم باقي مانده.<br />
<br />
كوچههايي كه الان در حصار فقر و فساد و جنگ دچار نفرين و عذاب دجالان، هر شب و روز در هذياني سخت زندگي ميكنند.</blockquote></div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C&diff=69113محمدحسین نقدی2024-03-13T07:18:24Z<p>Rah: /* محاکمه */</p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات سیاستمدار<br />
| نام = محمدحسین نقدی<br />
| تصویر = Naghdid.png<br />
| شرح تصویر = محمد حسین نقدی<br />
| نام کامل = <br />
| معروف به = <br />
| نام مستعار = <br />
| زادروز = ۵ فروردین ۱۳۳۰<br />
| شهر تولد = یزد<br />
| کشور تولد = <br />
| تاریخ مرگ = ۲۵ اسفند ۱۳۷۲<br />
| شهر مرگ = رم<br />
| کشور مرگ = ایتالیا<br />
| نام همسر = فرمینا<br />
| فرزندان = <br />
|خویشاوندان سرشناس = <br />
| تحصیلات = <br />
| دین = <br />
| حزب سیاسی = [[شورای ملی مقاومت ایران]]<br />
| سمت = کاردار سفارت ایران در ایتالیا - نماینده شورای ملی مقاومت در ایتالیا<br />
| پستهای قبلی = <br />
| فعالیتها = <br />
| قبل از = <br />
| بعد از = <br />
| وبگاه رسمی = <br />
| امضا = <br />
| زیرنویس = <br />
}}<br />
'''محمدحسین نقدی''' (۵ فروردین ۱۳۳۰–۲۵ اسفند۱۳۷۱) کاردار سفارت بود. او در در تیرماه ۱۳۶۰ بهعنوان کاردار ایران در ایتالیا منصوب شد. محمد حسین نقدی در اسفند ۱۳۶۰ در اعتراض به سرکوب و اعدام در ایران سفارت را ترک کرده و به [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] پیوست. وی در ساعت۹٫۳۰ روز ۲۵اسفند۱۳۷۱ در حالیکه عازم محل کارش بود در میدان البا رم توسط دو نفر که سوار بر یک موتور بودند مورد حمله قرار گرفت و ترور شد.، او عضو هیئت نمایندگی شورایملی مقاومت در ایتالیا بود و از سال۶۳ نمایندهی مسئول شورا در این کشور شده بود.<br />
== زندگینامه ==<br />
محمدحسین نقدی درسال ۱۳۳۰ در یزد متولد شد. در دوران دانشجویی که مقارن سالهای آخر دهه ۴۰ بود چندین بار به دلیل اعتراضات دانشجویی و هواداری از جنبش انقلابی، دستیگر و زندانی شد. پس از پایان تحصیلات دانشگاهی، مدتی در شرکت نفت و سپس در [[سازمان انرژی اتمی]] مشغول بهکار شد. در سال ۱۳۵۹ با استفاده از یک بورس تحصیلی به ایتالیا رفت و در مدرسه مدیریت میلان دوره تخصصی عالی را بهپایان رساند. پس از بازگشت از ایتالیا، در اوایل سال ۶۰ بهاستخدام وزارتخارجه درآمد و بهعنوان کاردار سفارت ایران در رم، بهکار مشغول شد. اما ۸ ماه بعد یعنی در اسفند ۱۳۶۰ سفارت را ترک کرده و به [[شورای ملی مقاومت ایران]] پیوست. محمد حسین نقدی عضو هیئت نمایندگی [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] در ایتالیا و سپس از سال۶۳ نمایندهی مسئول شورا آقای [[مسعود رجوی]] در این کشور گشت. او سالها نماینده شورا در ایتالیا بود و در مهرماه ۱۳۷۰ به عضویت شورا درآمد.<ref>سازمان مجاهدین خلق ایران - [https://event.mojahedin.org/events/4776 بهیاد نقدی، آنکه همیشه زنده است]</ref><br />
<br />
== فعالیتها ==<br />
محمدحسین نقدی طی سالها تلاش با اکثر دولتمردان، شخصیتها و مسئولان احزاب، سندیکاها و مجامع حقوق بشری در ایتالیا آشنا شد و حمایت بسیاری از آنان را از شورای ملی مقاومت جلب کرد. از آخرین اقدامات او در زمینه دیپلوماتیک، جلب حمایت ۳۷۷تن از نمایندگان پارلمان ایتالیا از شورا و انتشار بیانیه مشترکشان در این رابطه بود.[[پرونده:محمدحسین نقدی مسعود رجوی.jpg|بندانگشتی|مسعود رجوی - محمدحسین نقدی|پیوند=https://fa.iranpediawiki.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C_%D9%85%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF_%D8%B1%D8%AC%D9%88%DB%8C.jpg]]بر اثر فعالیتهای محمدحسین نقدی بود که در آذرماه ۱۳۷۱، دولت ایتالیا طرح نمایندگان این کشور را، مبنی بر شناسایی شورای ملی مقاومت و تحریم تسلیحاتی رژیم ایرانرا به عنوان توصیه پذیرفت. این طرح دولت ایتالیا را متعهّد میسازد که از هر اقدامی که حتی کمک غیرمستقیم به رژیم ایران باشد، پرهیز کند.<br />
<br />
آخرین تلاش محمدحسین نقدی در راه تشکیل «کمیته همبستگی پارلمان با شورای ملی مقاومت» پس از ترور او به بارنشست. این کمیته یک روز پس از ترور او توسط عدهیی از نمایندگان پارلمان ایتالیا، با حضور دبیرارشد شورای ملی مقاومت جلسه یی تشکیل داد و موجودیت خود را به طور رسمی اعلام کرد.<ref>شورای ملی مقاومت - [https://iranncr.org/%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7/445-%DB%8C%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C.html یادی از محمدحسین نقدی]</ref><br />
== فتوای ترور محمدحسین نقدی ==<br />
پپیوستن محمدحسین نقدی به شورایملی مقاومت جرمی بود که رژیم ایران هیچگاه آن را فراموش نمیکرد، به همین خاطر در خرداد سال ۶۱ فتوای قتل او صادر شد. این موضوعی است که در پروندهی قضایی محمدحسین نقدی از سوی مقامات امنیتی ایتالیا نیز مورد تأیید قرار گرفتهاست.<br />
<br />
از همان ابتدا واحد اطلاعات سپاه و اطلاعات نخستوزیری مسئولیت اجرای این ترور را بهعهده گرفتند. بعد از تشکیل [[وزارت اطلاعات]]، معاونت خارجی این وزارتخانه به ریاست آخوند '''سید علیاصغر حجازی''' مسئول اجرای این مأموریت شد.<br />
<br />
در سال ۱۳۶۱شماری از اعضای وزارت اطلاعات در سفارت از جمله فردی بهنام [[مهدی مقدم|مهدی مقدم سامان]] در خیابان به محمدحسین نقدی حمله کردند که با عکسالعمل او و همسرش مجبور به فرار از صحنه شدند.<ref name=":1">همبستگی ملی - [https://www.hambastegimeli.com/%D8%AF%D9%8A%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%87%D8%A7/192-2009-09-22-08-55-27/2012-02-13-15-56-18/40158-2013-03-19-22-05-20%D8%A7%D8%AF%D8%AA%D8%B4 درباره آمربن و عاملين ترور محمد حسين نقدي در بيستمين سال شهادتش]</ref><br />
== ترور ==<br />
<br />
=== اعزام تیم ترور ===<br />
در سال۶۶ آخوند علی اصغر حجازی (رئیس معاونت خارجی وقت وزارت اطلاعات) و معاون او سعید امامی طرح ترور را تهیه و چندین بار اقدام به شناسایی کردند ولی با کشف به موقع این تصمیمات توسط شورای ملی مقاومت، طرح با شکست مواجه شد.<br />
<br />
یک بار دیگر در اسفند سال۶۷ وزارت اطلاعات در صدد اجرای این طرح برآمد و به این منظور برای نفر بهنام [[حمید پرنده]] (متولد سال۱۳۴۰ در تهران) بهعنوان دیپلومات از دولت ایتالیا تقاضای پذیرش کردند. اما مقامات امنیتی ایتالیا بهرغم اصرار سفیر رژیم با تقاضای ویزای او موافقت نکردند. از این رو اجرای طرح بار دیگر به تعویق افتاد.<br />
<br />
بعداز مرگ خمینی [[شورای عالی امنیت رژیم ایران]]، لیستی از این مخالفین را برای ترور مشخص کرد. بعداز این تاریخ، لیست شخصیتهایی که کاندیدای ترور شدن بودند، هر روز افزایش مییافت. در این لیستها اسامی افرای مانند [[دکتر صالح رجوی]]، محمدحسین نقدی، [[هادی مهابادی]]، [[محمد سید المحدثین|محمد محدثین،]] [[جلال گنجهای]]، [[منوچهر هزارخانی]]، [[عباس داوری]]، [[پرویز خزایی]] و [[ابوالقاسم رضایی]] به چشم میخورد.<ref name=":1" /><br />
<br />
== طرح ترور نقدی بعد از ترور دکتر کاظم رجوی ==<br />
روز ۴ خرداد سال ۶۹ یک نفر ناشناس با منزل آقای محمدحسین نقدی تماس گرفت و با زبان ایتالیایی ولی با لهجهی خارجی گفت که میخواهد با خانم محمدحسین نقدی صحبت کند. آقای محمدحسین نقدی خود گوشی را برمیدارد. تلفنکننده که متوجه میشود جواب دهنده خود آقای محمدحسین نقدی است به فارسی میگوید:<blockquote>«میخواستم به همسرت بگویم که حکم صادره از جانب آیت الله خمینی مورخ خرداد ۱۳۶۱ فعال شدهاست و بهزودی به اجرا گذاشته خواهد شد».</blockquote>در همین راستا جمهوری اسلامی تیمهای مختلفی را برای ترور او فعال کرد. از جمله یکی از آنها تیم اکبر خوشکوش و منصور آهنی بود. این تیم در فروردین سال۷۱ برای ترور محمدحسین محمدحسین نقدی به ایتالیا آمد. آنها به همراه ۳۰هزار دلار اسکناس تقلبی و برخی مدارک توسط پلیس ایتالیا دستگیرشده و اخراج شدند. خوشکوش که پاسپورت دیپلوماتیک داشت به تهران رفت و آهنی به کانادا رفت و توسط پلیس این کشور دستگیر شد.<br />
=== اکبر خوشکوش ===<br />
[[اکبر خوشکوش]] مشاور عملیاتی سرمدی معاون وقت امنیت وزارت اطلاعات (جانشین [[سعید امامی]]) در زمان آخوند [[دری نجفآبادی]] بود. وی از دو ستان [[سعید حجاریان]] و [[عباس عبدی]] است. وی از بهمن سال۵۷ با سعید حجاریان در کمیتههای انقلاب بهفعالیت پرداخت و از سال۱۳۵۸ از کسانی بود که حملات چماقدار علیه مجاهدین را در تهران سازمان میداد. از بهمن۵۹ در کمیتهی نازیآباد شکنجه و بازجویی از هواداران مجاهدین را شروع کرد و بعداز ۳۰ خرداد از شکنجهگران زندان اوین شد. به توصیهی لاجوردی بعداز تشکیل وزارت اطلاعات خوشکوش به این وزارتخانه منتقل شد و در تیمهای ضربت معاونت خارجی قرار گرفت. در قتلهای زنجیرهای فاش شد:<blockquote>«اکبر خوشکوش از جمله کسانی است که در وزارت اطلاعات به «فرنگی کاری» معرو ف هستند و در ترورهای خارج کشور دست دارد».<ref name=":0">بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref></blockquote><br />
=== منصور آهنی ===<br />
[[منصور آهنی]] عضو تیمهای ترور وزارت اطلاعات است که در سال۷۰ به کانادا فرستاده شد و متقاضی پناهندگی شد. حکومت ایران در صدد بود از امکانات پناهندگی برای کارهای تروریستی خود در خارج استفاده کند.<br />
<br />
چند سال بعد روزنامهی گلوب اندمیل کانادا در۲۱ آذرماه۷۷ نوشت:<blockquote>«شش سال پیش منصور آهنی تلفنی از مربی سابقش رئیس جوخهی آدمکشی ایران دریافت کرد. تماس تلفنی از ایران درست چند هفته پس از این که منصور آهنی رسماً در دادگاهی در تورنتو درخواست پناهندگی کرده بود صورت گرفت.</blockquote>تاآن زمان آقای آهنی که توسط یک شاخهی ویژهی دولت ایران برای کشتن آموزش دیده بود در آپارتمانی در دان میلز با همسرش و دو مردی که در مرکز پناهندگان ملاقات کرده بود، مستقر شده بود. او در برگرکینگز در مرکز تورنتو همبرگر درست میکرد. تلفن کننده فارسی حرف میزد. او گفت جای آقای آهنی خالی است و میخواهد او را دوباره در اروپا در جایی دنج ببیند. تلفنکننده نیازی نداشت خود را معرفی کند. او صدا را میشناخت. او علیاکبر بود که برای سرویسهای اطلاعاتی غربی تحت نام اکبر خوشکوش شناخته میشود. آقای خوشکوش در ایران معروف بود. او رئیس جوخههای قتل در خارج بود.<ref name=":02">بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
<br />
هفت سال پیش در تهران او به آقای آهنی آموزش داده بود که چگونه از موشکانداز دستی استفاده کند و چگونه از یک اتومبیل در حال حرکت بیرون بپرد و چهار گلوله به قلب و یکی به مغز یک مرد خالی کند و بعد دوباره سوار اتومبیل شود. آقای آهنی که پنج ماه قبل از آن در اکتبر۱۹۹۱ به کانادا آمده بود گفت: من پول و پاسپورت ندارم. آقای خوشکوش گفت که برایش پول میفرستد تا یک پاسپورت تقلبی بخرد؛ بنابراین آقای آهنی طرحهای ملاقات مخفیانه در اروپا را شروع کرد».<br />
<br />
تلاش برای فرستادن ترویست در پوش دیپلمات بعداز شکست تیم خوشکوش، رژیم آخوندی تصمیم گرفت بهرغم اینکه وزارتخارجهی ایتالیا در اسفند۶۷ با دادن ویزای دیپلوماتیک به حمید پرنده مخالفت کرده بود، مجدداً برای او در خواست ویزا کند. پرنده از ژانویهی۱۹۸۸ تا ژوئن۱۹۹۰ بهعنوان مسئول رمز در سفارت رژیم در بن خدمت کرده بود. مقامات آلمانی او را در طول مقطع یاد شده یک مقام مهم سرویسهای اطلاعاتی رژیم ارزیابی کرده و در رابطه با فعالیتهای تروریستی به او مظنون بودند. در ۲۳تیر۷۱ وزارتخارجهی ایتالیا درخواست ویزای دیپلوماتیک پرنده را بهعنوان دیپلومات سفارت رژیم ایران در رم رد کرد. ارگانهای امنیتی بهدلیل «ظن مشارکت در فعالیتهای تروریستی و تهدیداتی که برای امنیت کشور میتواند داشته باشد» با اعطای ویزا به او مخالفت کردند. وزارتخارجهی ایتالیا در اواخر شهریور۷۱ یک بار دیگر عدم موافقتش با حضور پرنده در خاک ایتالیا را به رژیم اطلاع داد.<br />
<br />
مسافرت یکروزهی پرنده به ایتالیا در تاریخ ۳آذر۷۱ حمید پرنده با پاسپورت دیپلوماتیک به شمارهی ۰۰۸۶۲۵ برای یک مأموریت اعلامنشده وارد رم شد و همان روز در ساعت۲۳٫۴۵ از فرودگاه رم به تهران بازگشت.<ref name=":02" /><br />
<br />
اصرار مجدد رژیم برای ویزای پرنده وزارت اطلاعات از[[علی اکبر ولایتی]] خواست به فشار دیپلوماتیک برای دریافت ویزا برای پرنده متوسل شود. اینبار برای پرنده بهعنوان یکی از نفرات نزدیک و مورد اعتماد ولایتی از دولت ایتالیا تقاضای ویزای دیپلوماتیک شد و به سفیر ایتالیا در تهران گوشزد کردند که ولایتی عدم موافقت با این ویزا را به عدم اعتماد به خودش تفسیر خواهد کرد و ناچار بهعمل متقابل میشود. بهرغم این اصرار ارگانهای ذیربط امنیتی در ایتالیا همچنان با ورود پرنده به ایتالیا مخالفت کردند. اما وزارتخارجهی ایتالیا با طرح این موضوع که ندادن ویزا به پرنده به روابط دو کشور ضربه میزند خواهان تجدیدنظر در تصمیم ارگانهای امنیتی شد و بالاخره در اوایل دیماه۷۱ با ویزای ورود برای وی موافقت کردند.<br />
<br />
ورود پرنده به ایتالیا و مخفی شدن او در روز ۱۸دیماه۷۱ حمید پرنده با پاسپورت دیپلوماتیک شمارهی۰۱۰۲۳۶ وارد رم شد، او به مقامات ایتالیا آدرس «سفارت جمهوری اسلامی ایران» را بهعنوان محل سکونت خودش داد، ولی چنانکه در پرونده منعکس است تا ۲۷ اسفند یعنی دو روز بعداز ترور، ارگانهای امنیتی ایتالیا هیچ اطلاعی از وی نداشتند.<br />
<br />
سفیر رژیم در ایتالیا در هفتهی اول اسفند برای توجیه طرح ترور به تهران احضار شد و بعداز توجیه به ایتالیا بازگشت.<br />
<br />
تکمیل تیم ترور در ۱۸اسفند۷۱ دو تروریست بهنامهای حسین نیسوی و احمد کلامی وهجابادی وارد رم شدند و مستقیماً به نزد پرنده رفتند. این دو نفر در تاریخ ۲۷اسفند۷۱ یعنی ۲روز بعداز ترور، رم را ترک کردند. حسین نیسوی ۳۵–۴۰ ساله، متولد اصفهان و از شکنجهگران اوین و نفر مورد اعتماد محسن رضایی است.<ref>بهای آزادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[2]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
=== طرح فریب نیروهای امنیتی ایتالیا ===<br />
در ۱۹اسفند۷۱ یک هیئت ۷نفره تحت پوش مسئولین وزارت راه و ترابری رژیم برای یک بازدید آموزشی از امنیت سیستمهای گمرکی فرودگاه رم، وارد ایتالیا شدند. این بازدیدها در روزهای ۲۰ و ۲۱ اسفند بود و این هفتنفر در هتل «سات لیت» شهرک اوستیا در نزدیکی رم تا روز ۲۵ اسفند جا رزرو کرده بودند. اما عملاً به جز یک نفر از آنان بقیه تا سه روز پس از ترور محمدحسین نقدی یعنی ۲۸ اسفند در رم ماندند. تحقیقات بعدی [[مقاومت ایران]] نشان داد که ۵نفر از اعضای این هیئت از کادرهای وزارت اطلاعات بودهاند که برای اجرای یک طرح فریب به ایتالیا آمده بودند. اسامی این هیئت عبارت بود از:<br />
#محسن منتظریان، متولد ۱۳۳۰باختران، از وزارت اطلاعات<br />
#یحییمحمود سیاهبازیراشکان از وزارت اطلاعات<br />
#غلامحسین سرکیل، متولد ۱۳۳۲زرند، از وزارت اطلاعات<br />
#سرگرد قدرتالله رضایی متولد۱۳۲۷ قزوین، از وزارت اطلاعات<br />
#سرهنگ حسناشرف محمد خوزانی متولد ۱۳۳۱نجفآباد، از وزارت اطلاعات<br />
#محمد رضا خداشناس دستجردی<br />
#منصور نامور<br />
این ۷نفر روز ۲۵اسفند، بین ساعت ۸ تا ۹صبح ساعتی قبل از ترور محمدحسین نقدی ، از هتل پیاده بیرون آمده و هرکدام به یک سمت شهر رفتند تا توجهات پلیس ایتالیا را بهخود جلب کنند و در نتیجه انرژی کمتری متوجه حفاظت شهید محمدحسین نقدی بشود.<ref>بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[3]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
=== شناسایی عملیاتی ===<br />
خانم مورونی (همسر نقدی) بعداز ترور محمدحسین نقدی گزارش کرد که در ۲۲اسفند۷۱ همراه محمدحسین نقدی در کوچهی محل اقامتشان متوجه میشوند که دو نفر که خیلی شبیه به ایرانیها بودند آنها را تحتنظر دارند. یکی از آنها که ریش داشت یک دوربین به گردنش آویزان بود. تحقیقات بعدی نشان داد که این فرد حمید پرنده بود.<br />
<br />
۲۵اسفند۷۱ روز ۲۵اسفند۷۱ حوالی ساعت۹٫۳۰ در میدان «البا» دو فرد که لباس مبدل بهتن داشتند و سوار بر یک موتور بودند به ماشین آقای محمدحسین نقدی نزدیک میشوند و بهطرف او شلیک میکنند و محمدحسین نقدی قبل از رسیدن به بیمارستان به شهادت میرسد.<br />
<br />
سلاح مورد استفاده در قتل، بعدازظهر همان روز، در یک سطل آشغال در خیابان مونته روکتا پیدا شد. سلاح یک اسکورپیون کالیبر۷٫۶۵، مجهز به صدا خفه کن بود و شماره سریالش پاک شده بود.<ref name=":03">بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[1]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
=== شناسایی حمید پرنده بهعنوان قاتل اصلی ===<br />
بعداز ترور نقدی، وقتی پلیس یک آلبوم عکس را که شامل ۱۴۰عکس بود به خانم مورونی نشان داد، وی عکس شماره۳۰ را بهعنوان فردی که در ۲۲ اسفند بههمراه یک نفر دیگر او و آقای نقدی را تحتنظر داشت، شناسایی کرد. عکس شماره۳۰ به حمید پرنده تعلق داشت.<br />
<br />
بر اساس توضیحات رانندهی ماشین آقای نقدی و سایر شهود، چهرهی قاتل ترسیم شد. خانم مورونی تأیید کرد که این چهره همان کسی است که سه روز قبل از ترور، او را در نزدیکی منزلشان دیدهاست.<br />
<br />
این همان چهرهی پرنده بود. رانندهی خودروی آقای نقدی نیز در آلبوم عکسهای پلیس روی عکس پرنده بهعنوان کسی که بیشترین شباهت را با قاتل دارد، دست گذاشت.<br />
<br />
در احضاریهی دادستان آمدهاست:<blockquote>«اگر پرنده شخصی باشد که توسط خانم مورونی در ۱۳مارس۹۳ (۲۲ اسفند ۷۱) با دروبین عکاسی دیده شده و اگر تصویر نقاشی شده قاتل به او شباهت داشته باشد وظیفهی پرنده روشن بودهاست، اول شناسایی، بعد تعقیب و مراقبت و سپس اجرای قتل بهکمک افراد مؤمن»</blockquote>بهرغم اینکه برای مقامات امنیتی و قضایی ایتالیا نقش حمید پرنده در این ترور جنایتکارانه مشخص بود، اما حکومت ایران با استفاده از مصونیت دیپلوماتیک او را به تهران برد و بهعنوان دفتر [[علی اکبر ولایتی]] مشغول بهکار شد. اعتراف [[عبدالله نوری]] وزیر کشور هاشمی رفسنجانی به ترور محمد حسین نقدی<br />
<br />
روزنامهی نیویورک تایمز اول تیرماه۷۲ (۲۲ژوئن۹۳) در مقالهای تحتعنوان «ایزولاسیون و ناآرامی واقعی مزاحم ایران است»، که توسط خبرنگار اعزامی این روزنامه، کریس هجز به تهران نوشته شده، مینویسد:<blockquote>«از عبدالله نوری وزیر کشور در حالیکه در یک اتاق مجلل و با پردهای توری و منظرهای از تمامی تهران نشسته بود، راجع به قتل ناراضیان ایرانی در خارج کشور سئوال شد. او کشتهشدگان را محکوم کرد و نه زندهها را. وزیر (عبدالله نوری) با اشاره به رهبران اپوزیسیون نظیر محمدحسین نقدی سفیر سابق ایران در ایتالیا که در رم با اسلحه به قتل رسید، سئوال کرد، آیا اینگونه افراد تروریست هستند یا نه؟ و اگر کسانی علیه اینگونه تروریستها دست بهعمل بزنند، آیا آنها تروریست هستند؟ من فکر نمیکنم اینطور باشد».<ref>بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[4]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref></blockquote><br />
[[پرونده:عاملان ترور نقدی.png|جایگزین=عاملان ترور نقدی|بندانگشتی|عاملان ترور نقدی]]<br />
<br />
== عاملان ترور ==<br />
پس از چندبار اقدام، در فروردین سال۷۱ دونفر از نفرات حکومت ایران با دلارهای تقلبی و مجموعهای از مدارک در ایتالیا دستگیرشده و اخراج شدند. یکی از آنها ا[[کبر خوشکوش]] مشاور عملیاتی سرمدی، معاون وقت امنیت وزارت اطلاعات (جانشین [[سعید امامی]]) بود. فرد دیگر منصور آهنی، عضو اعضای وزارت اطلاعات بود. حکومت ایران این ترورها را با پشتیبانی سفارتش در ایتالیا و با پوشهای دیپلوماتیک انجام میداد.<ref>ایران اسرار - [http://iranasrar.blogspot.al/2017/03/blog-post_15.html ترور نقدی کار کی بود؟]</ref><br />
<br />
یکی از دستاندرکاران این فتل [[حمید پرنده]] بود که سه سال مسئول رمز در سفارت حکومت ایران در بن بود. وی هم از طرف آلمان هم از طرف ایتالیا مشکوک شناخته شده بود، ولی در روزهای قبل از قتل به رم رفته بود. حمید پرنده در روز ۱۸دیماه۷۱ با پاسپورت دیپلوماتیک شماره ۰۱۰۲۳۶ وارد رم شد، او به مقامات ایتالیا آدرس «سفارت جمهوری اسلامی ایران» را بهعنوان محل سکونت خودش داد.<br />
<br />
در ۱۸ اسفند ۷۱ دو نفر بهنامهای [[حسین نیسوی]] و [[احمد کلامی و هجابادی]] وارد رم شدند و مستقیماً به نزد پرنده رفتند. این دو نفر در تاریخ ۲۷ اسفند ۷۱ یعنی ۲روز بعد از ترور، رم را ترک کردند. حسین نیسوی ۳۵–۴۰ساله، متولد اصفهان و از شکنجهگران اوین و نفر مورد اعتماد [[سبزعلی (محسن) رضایی]] بود.<ref>بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[6]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
==محاکمه==<br />
=== دادگاه ایتالیا ===<br />
صبح روز چهارشنبه ۲۱ اردیبهشت ۸۴، دادگاه کیفری رم، محاکمه یکی از قاتلان محمدحسین نقدی، نماینده شورای ملی مقاومت ایران در ایتالیا را آغاز نمود. محمدحسین نقدی، در اسفندماه ۱۳۷۱ توسط یک گروه از افراد حکومت ایران به قتل رسیده بود<br />
<br />
شورای ملی مقاومت ایران از همان تاریخ، همواره خواستار معرفی عاملان و آمران این ترور و محاکمه آنان بودهاست<br />
<br />
در نخستین جلسه دادگاه که با حضور جمع کثیری از خبرنگاران رسانههای ایتالیایی و بینالمللی مستقر در رم برگزار گردید، قاضی فرانچسکو آماتو از قضات سرشناس ایتالیا، بههمراه هفتقاضی دیگر، بررسی کیفرخواست مفصلی را که دادستانی ویژه ضدتروریسم ایتالیا در مورد قتل محمدحسین نقدی تنظیم کردهاست، آغاز نمود.<br />
<br />
در این جلسه وکلای مدافع شاکیان خصوصی، آقایان پائولو سودانی و پروفسور کارلو تائورمینا نماینده مجلس ایتالیا و از برجستهترین وکلای این کشور حضور داشتند.<br />
<br />
دادستان ویژه ضدتروریسم ایتالیا آقای فرانکو یونتا در این جلسهٔ دادگاه، توضیحاتی در مورد کیفرخواست، خطاب به قضات ارائه نمود. پرونده ۳۰۰۰صفحهای که دادستانی ویژه ضدتروریسم در مورد قتل محمدحسین نقدی تدوین نمودهاست بهخوبی نقش مستقیم سفارت رژیم و وزارت اطلاعات و دیپلوماتهی ایران را در این قتل برملا میسازد. محققان و کارشناسان ایتالیایی از چندین ارگان دولتی این کشور، طی تحقیقات گستردهای که چندسال بهطول انجامیدهاست شواهد و اسناد انکارناپذیری در مورد تروریسم رژیم آخوندی و عملکرد آن گرد آوردهاند.<br />
<br />
وکلای مدافع شورای ملی مقاومت ایران در صحبت با خبرنگاران تأکید کردند که برای اولین بار در یک دادگاه اروپایی، یک کارگزار رسمی رژیم ایران به اتهام شرکت در قتل یکی از مخالفان این رژیم، محاکمه میگردد.<br />
<br />
در این پرونده، دادستانی ویژه ضدتروریسم ایتالیا تأکید میکند که ترور محمدحسین نقدی ، بخشی از یک کارزار گسترده رژیم ایران برای نابودی فیزیکی مخالفان خود، بهویژه اعضای شورای ملی مقاومت ایران، در خارج کشور بودهاست.<ref>بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[7]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
<br />
== منابع ==<br />
{{پانویس}}</div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C&diff=69112محمدحسین نقدی2024-03-13T07:13:05Z<p>Rah: /* اعزام تیم ترور */</p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات سیاستمدار<br />
| نام = محمدحسین نقدی<br />
| تصویر = Naghdid.png<br />
| شرح تصویر = محمد حسین نقدی<br />
| نام کامل = <br />
| معروف به = <br />
| نام مستعار = <br />
| زادروز = ۵ فروردین ۱۳۳۰<br />
| شهر تولد = یزد<br />
| کشور تولد = <br />
| تاریخ مرگ = ۲۵ اسفند ۱۳۷۲<br />
| شهر مرگ = رم<br />
| کشور مرگ = ایتالیا<br />
| نام همسر = فرمینا<br />
| فرزندان = <br />
|خویشاوندان سرشناس = <br />
| تحصیلات = <br />
| دین = <br />
| حزب سیاسی = [[شورای ملی مقاومت ایران]]<br />
| سمت = کاردار سفارت ایران در ایتالیا - نماینده شورای ملی مقاومت در ایتالیا<br />
| پستهای قبلی = <br />
| فعالیتها = <br />
| قبل از = <br />
| بعد از = <br />
| وبگاه رسمی = <br />
| امضا = <br />
| زیرنویس = <br />
}}<br />
'''محمدحسین نقدی''' (۵ فروردین ۱۳۳۰–۲۵ اسفند۱۳۷۱) کاردار سفارت بود. او در در تیرماه ۱۳۶۰ بهعنوان کاردار ایران در ایتالیا منصوب شد. محمد حسین نقدی در اسفند ۱۳۶۰ در اعتراض به سرکوب و اعدام در ایران سفارت را ترک کرده و به [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] پیوست. وی در ساعت۹٫۳۰ روز ۲۵اسفند۱۳۷۱ در حالیکه عازم محل کارش بود در میدان البا رم توسط دو نفر که سوار بر یک موتور بودند مورد حمله قرار گرفت و ترور شد.، او عضو هیئت نمایندگی شورایملی مقاومت در ایتالیا بود و از سال۶۳ نمایندهی مسئول شورا در این کشور شده بود.<br />
== زندگینامه ==<br />
محمدحسین نقدی درسال ۱۳۳۰ در یزد متولد شد. در دوران دانشجویی که مقارن سالهای آخر دهه ۴۰ بود چندین بار به دلیل اعتراضات دانشجویی و هواداری از جنبش انقلابی، دستیگر و زندانی شد. پس از پایان تحصیلات دانشگاهی، مدتی در شرکت نفت و سپس در [[سازمان انرژی اتمی]] مشغول بهکار شد. در سال ۱۳۵۹ با استفاده از یک بورس تحصیلی به ایتالیا رفت و در مدرسه مدیریت میلان دوره تخصصی عالی را بهپایان رساند. پس از بازگشت از ایتالیا، در اوایل سال ۶۰ بهاستخدام وزارتخارجه درآمد و بهعنوان کاردار سفارت ایران در رم، بهکار مشغول شد. اما ۸ ماه بعد یعنی در اسفند ۱۳۶۰ سفارت را ترک کرده و به [[شورای ملی مقاومت ایران]] پیوست. محمد حسین نقدی عضو هیئت نمایندگی [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] در ایتالیا و سپس از سال۶۳ نمایندهی مسئول شورا آقای [[مسعود رجوی]] در این کشور گشت. او سالها نماینده شورا در ایتالیا بود و در مهرماه ۱۳۷۰ به عضویت شورا درآمد.<ref>سازمان مجاهدین خلق ایران - [https://event.mojahedin.org/events/4776 بهیاد نقدی، آنکه همیشه زنده است]</ref><br />
<br />
== فعالیتها ==<br />
محمدحسین نقدی طی سالها تلاش با اکثر دولتمردان، شخصیتها و مسئولان احزاب، سندیکاها و مجامع حقوق بشری در ایتالیا آشنا شد و حمایت بسیاری از آنان را از شورای ملی مقاومت جلب کرد. از آخرین اقدامات او در زمینه دیپلوماتیک، جلب حمایت ۳۷۷تن از نمایندگان پارلمان ایتالیا از شورا و انتشار بیانیه مشترکشان در این رابطه بود.[[پرونده:محمدحسین نقدی مسعود رجوی.jpg|بندانگشتی|مسعود رجوی - محمدحسین نقدی|پیوند=https://fa.iranpediawiki.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C_%D9%85%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF_%D8%B1%D8%AC%D9%88%DB%8C.jpg]]بر اثر فعالیتهای محمدحسین نقدی بود که در آذرماه ۱۳۷۱، دولت ایتالیا طرح نمایندگان این کشور را، مبنی بر شناسایی شورای ملی مقاومت و تحریم تسلیحاتی رژیم ایرانرا به عنوان توصیه پذیرفت. این طرح دولت ایتالیا را متعهّد میسازد که از هر اقدامی که حتی کمک غیرمستقیم به رژیم ایران باشد، پرهیز کند.<br />
<br />
آخرین تلاش محمدحسین نقدی در راه تشکیل «کمیته همبستگی پارلمان با شورای ملی مقاومت» پس از ترور او به بارنشست. این کمیته یک روز پس از ترور او توسط عدهیی از نمایندگان پارلمان ایتالیا، با حضور دبیرارشد شورای ملی مقاومت جلسه یی تشکیل داد و موجودیت خود را به طور رسمی اعلام کرد.<ref>شورای ملی مقاومت - [https://iranncr.org/%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7/445-%DB%8C%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C.html یادی از محمدحسین نقدی]</ref><br />
== فتوای ترور محمدحسین نقدی ==<br />
پپیوستن محمدحسین نقدی به شورایملی مقاومت جرمی بود که رژیم ایران هیچگاه آن را فراموش نمیکرد، به همین خاطر در خرداد سال ۶۱ فتوای قتل او صادر شد. این موضوعی است که در پروندهی قضایی محمدحسین نقدی از سوی مقامات امنیتی ایتالیا نیز مورد تأیید قرار گرفتهاست.<br />
<br />
از همان ابتدا واحد اطلاعات سپاه و اطلاعات نخستوزیری مسئولیت اجرای این ترور را بهعهده گرفتند. بعد از تشکیل [[وزارت اطلاعات]]، معاونت خارجی این وزارتخانه به ریاست آخوند '''سید علیاصغر حجازی''' مسئول اجرای این مأموریت شد.<br />
<br />
در سال ۱۳۶۱شماری از اعضای وزارت اطلاعات در سفارت از جمله فردی بهنام [[مهدی مقدم|مهدی مقدم سامان]] در خیابان به محمدحسین نقدی حمله کردند که با عکسالعمل او و همسرش مجبور به فرار از صحنه شدند.<ref name=":1">همبستگی ملی - [https://www.hambastegimeli.com/%D8%AF%D9%8A%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%87%D8%A7/192-2009-09-22-08-55-27/2012-02-13-15-56-18/40158-2013-03-19-22-05-20%D8%A7%D8%AF%D8%AA%D8%B4 درباره آمربن و عاملين ترور محمد حسين نقدي در بيستمين سال شهادتش]</ref><br />
== ترور ==<br />
<br />
=== اعزام تیم ترور ===<br />
در سال۶۶ آخوند علی اصغر حجازی (رئیس معاونت خارجی وقت وزارت اطلاعات) و معاون او سعید امامی طرح ترور را تهیه و چندین بار اقدام به شناسایی کردند ولی با کشف به موقع این تصمیمات توسط شورای ملی مقاومت، طرح با شکست مواجه شد.<br />
<br />
یک بار دیگر در اسفند سال۶۷ وزارت اطلاعات در صدد اجرای این طرح برآمد و به این منظور برای نفر بهنام [[حمید پرنده]] (متولد سال۱۳۴۰ در تهران) بهعنوان دیپلومات از دولت ایتالیا تقاضای پذیرش کردند. اما مقامات امنیتی ایتالیا بهرغم اصرار سفیر رژیم با تقاضای ویزای او موافقت نکردند. از این رو اجرای طرح بار دیگر به تعویق افتاد.<br />
<br />
بعداز مرگ خمینی [[شورای عالی امنیت رژیم ایران]]، لیستی از این مخالفین را برای ترور مشخص کرد. بعداز این تاریخ، لیست شخصیتهایی که کاندیدای ترور شدن بودند، هر روز افزایش مییافت. در این لیستها اسامی افرای مانند [[دکتر صالح رجوی]]، محمدحسین نقدی، [[هادی مهابادی]]، [[محمد سید المحدثین|محمد محدثین،]] [[جلال گنجهای]]، [[منوچهر هزارخانی]]، [[عباس داوری]]، [[پرویز خزایی]] و [[ابوالقاسم رضایی]] به چشم میخورد.<ref name=":1" /><br />
<br />
== طرح ترور نقدی بعد از ترور دکتر کاظم رجوی ==<br />
روز ۴ خرداد سال ۶۹ یک نفر ناشناس با منزل آقای محمدحسین نقدی تماس گرفت و با زبان ایتالیایی ولی با لهجهی خارجی گفت که میخواهد با خانم محمدحسین نقدی صحبت کند. آقای محمدحسین نقدی خود گوشی را برمیدارد. تلفنکننده که متوجه میشود جواب دهنده خود آقای محمدحسین نقدی است به فارسی میگوید:<blockquote>«میخواستم به همسرت بگویم که حکم صادره از جانب آیت الله خمینی مورخ خرداد ۱۳۶۱ فعال شدهاست و بهزودی به اجرا گذاشته خواهد شد».</blockquote>در همین راستا جمهوری اسلامی تیمهای مختلفی را برای ترور او فعال کرد. از جمله یکی از آنها تیم اکبر خوشکوش و منصور آهنی بود. این تیم در فروردین سال۷۱ برای ترور محمدحسین محمدحسین نقدی به ایتالیا آمد. آنها به همراه ۳۰هزار دلار اسکناس تقلبی و برخی مدارک توسط پلیس ایتالیا دستگیرشده و اخراج شدند. خوشکوش که پاسپورت دیپلوماتیک داشت به تهران رفت و آهنی به کانادا رفت و توسط پلیس این کشور دستگیر شد.<br />
=== اکبر خوشکوش ===<br />
[[اکبر خوشکوش]] مشاور عملیاتی سرمدی معاون وقت امنیت وزارت اطلاعات (جانشین [[سعید امامی]]) در زمان آخوند [[دری نجفآبادی]] بود. وی از دو ستان [[سعید حجاریان]] و [[عباس عبدی]] است. وی از بهمن سال۵۷ با سعید حجاریان در کمیتههای انقلاب بهفعالیت پرداخت و از سال۱۳۵۸ از کسانی بود که حملات چماقدار علیه مجاهدین را در تهران سازمان میداد. از بهمن۵۹ در کمیتهی نازیآباد شکنجه و بازجویی از هواداران مجاهدین را شروع کرد و بعداز ۳۰ خرداد از شکنجهگران زندان اوین شد. به توصیهی لاجوردی بعداز تشکیل وزارت اطلاعات خوشکوش به این وزارتخانه منتقل شد و در تیمهای ضربت معاونت خارجی قرار گرفت. در قتلهای زنجیرهای فاش شد:<blockquote>«اکبر خوشکوش از جمله کسانی است که در وزارت اطلاعات به «فرنگی کاری» معرو ف هستند و در ترورهای خارج کشور دست دارد».<ref name=":0">بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref></blockquote><br />
=== منصور آهنی ===<br />
[[منصور آهنی]] عضو تیمهای ترور وزارت اطلاعات است که در سال۷۰ به کانادا فرستاده شد و متقاضی پناهندگی شد. حکومت ایران در صدد بود از امکانات پناهندگی برای کارهای تروریستی خود در خارج استفاده کند.<br />
<br />
چند سال بعد روزنامهی گلوب اندمیل کانادا در۲۱ آذرماه۷۷ نوشت:<blockquote>«شش سال پیش منصور آهنی تلفنی از مربی سابقش رئیس جوخهی آدمکشی ایران دریافت کرد. تماس تلفنی از ایران درست چند هفته پس از این که منصور آهنی رسماً در دادگاهی در تورنتو درخواست پناهندگی کرده بود صورت گرفت.</blockquote>تاآن زمان آقای آهنی که توسط یک شاخهی ویژهی دولت ایران برای کشتن آموزش دیده بود در آپارتمانی در دان میلز با همسرش و دو مردی که در مرکز پناهندگان ملاقات کرده بود، مستقر شده بود. او در برگرکینگز در مرکز تورنتو همبرگر درست میکرد. تلفن کننده فارسی حرف میزد. او گفت جای آقای آهنی خالی است و میخواهد او را دوباره در اروپا در جایی دنج ببیند. تلفنکننده نیازی نداشت خود را معرفی کند. او صدا را میشناخت. او علیاکبر بود که برای سرویسهای اطلاعاتی غربی تحت نام اکبر خوشکوش شناخته میشود. آقای خوشکوش در ایران معروف بود. او رئیس جوخههای قتل در خارج بود.<ref name=":02">بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
<br />
هفت سال پیش در تهران او به آقای آهنی آموزش داده بود که چگونه از موشکانداز دستی استفاده کند و چگونه از یک اتومبیل در حال حرکت بیرون بپرد و چهار گلوله به قلب و یکی به مغز یک مرد خالی کند و بعد دوباره سوار اتومبیل شود. آقای آهنی که پنج ماه قبل از آن در اکتبر۱۹۹۱ به کانادا آمده بود گفت: من پول و پاسپورت ندارم. آقای خوشکوش گفت که برایش پول میفرستد تا یک پاسپورت تقلبی بخرد؛ بنابراین آقای آهنی طرحهای ملاقات مخفیانه در اروپا را شروع کرد».<br />
<br />
تلاش برای فرستادن ترویست در پوش دیپلمات بعداز شکست تیم خوشکوش، رژیم آخوندی تصمیم گرفت بهرغم اینکه وزارتخارجهی ایتالیا در اسفند۶۷ با دادن ویزای دیپلوماتیک به حمید پرنده مخالفت کرده بود، مجدداً برای او در خواست ویزا کند. پرنده از ژانویهی۱۹۸۸ تا ژوئن۱۹۹۰ بهعنوان مسئول رمز در سفارت رژیم در بن خدمت کرده بود. مقامات آلمانی او را در طول مقطع یاد شده یک مقام مهم سرویسهای اطلاعاتی رژیم ارزیابی کرده و در رابطه با فعالیتهای تروریستی به او مظنون بودند. در ۲۳تیر۷۱ وزارتخارجهی ایتالیا درخواست ویزای دیپلوماتیک پرنده را بهعنوان دیپلومات سفارت رژیم ایران در رم رد کرد. ارگانهای امنیتی بهدلیل «ظن مشارکت در فعالیتهای تروریستی و تهدیداتی که برای امنیت کشور میتواند داشته باشد» با اعطای ویزا به او مخالفت کردند. وزارتخارجهی ایتالیا در اواخر شهریور۷۱ یک بار دیگر عدم موافقتش با حضور پرنده در خاک ایتالیا را به رژیم اطلاع داد.<br />
<br />
مسافرت یکروزهی پرنده به ایتالیا در تاریخ ۳آذر۷۱ حمید پرنده با پاسپورت دیپلوماتیک به شمارهی ۰۰۸۶۲۵ برای یک مأموریت اعلامنشده وارد رم شد و همان روز در ساعت۲۳٫۴۵ از فرودگاه رم به تهران بازگشت.<ref name=":02" /><br />
<br />
اصرار مجدد رژیم برای ویزای پرنده وزارت اطلاعات از[[علی اکبر ولایتی]] خواست به فشار دیپلوماتیک برای دریافت ویزا برای پرنده متوسل شود. اینبار برای پرنده بهعنوان یکی از نفرات نزدیک و مورد اعتماد ولایتی از دولت ایتالیا تقاضای ویزای دیپلوماتیک شد و به سفیر ایتالیا در تهران گوشزد کردند که ولایتی عدم موافقت با این ویزا را به عدم اعتماد به خودش تفسیر خواهد کرد و ناچار بهعمل متقابل میشود. بهرغم این اصرار ارگانهای ذیربط امنیتی در ایتالیا همچنان با ورود پرنده به ایتالیا مخالفت کردند. اما وزارتخارجهی ایتالیا با طرح این موضوع که ندادن ویزا به پرنده به روابط دو کشور ضربه میزند خواهان تجدیدنظر در تصمیم ارگانهای امنیتی شد و بالاخره در اوایل دیماه۷۱ با ویزای ورود برای وی موافقت کردند.<br />
<br />
ورود پرنده به ایتالیا و مخفی شدن او در روز ۱۸دیماه۷۱ حمید پرنده با پاسپورت دیپلوماتیک شمارهی۰۱۰۲۳۶ وارد رم شد، او به مقامات ایتالیا آدرس «سفارت جمهوری اسلامی ایران» را بهعنوان محل سکونت خودش داد، ولی چنانکه در پرونده منعکس است تا ۲۷ اسفند یعنی دو روز بعداز ترور، ارگانهای امنیتی ایتالیا هیچ اطلاعی از وی نداشتند.<br />
<br />
سفیر رژیم در ایتالیا در هفتهی اول اسفند برای توجیه طرح ترور به تهران احضار شد و بعداز توجیه به ایتالیا بازگشت.<br />
<br />
تکمیل تیم ترور در ۱۸اسفند۷۱ دو تروریست بهنامهای حسین نیسوی و احمد کلامی وهجابادی وارد رم شدند و مستقیماً به نزد پرنده رفتند. این دو نفر در تاریخ ۲۷اسفند۷۱ یعنی ۲روز بعداز ترور، رم را ترک کردند. حسین نیسوی ۳۵–۴۰ ساله، متولد اصفهان و از شکنجهگران اوین و نفر مورد اعتماد محسن رضایی است.<ref>بهای آزادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[2]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
=== طرح فریب نیروهای امنیتی ایتالیا ===<br />
در ۱۹اسفند۷۱ یک هیئت ۷نفره تحت پوش مسئولین وزارت راه و ترابری رژیم برای یک بازدید آموزشی از امنیت سیستمهای گمرکی فرودگاه رم، وارد ایتالیا شدند. این بازدیدها در روزهای ۲۰ و ۲۱ اسفند بود و این هفتنفر در هتل «سات لیت» شهرک اوستیا در نزدیکی رم تا روز ۲۵ اسفند جا رزرو کرده بودند. اما عملاً به جز یک نفر از آنان بقیه تا سه روز پس از ترور محمدحسین نقدی یعنی ۲۸ اسفند در رم ماندند. تحقیقات بعدی [[مقاومت ایران]] نشان داد که ۵نفر از اعضای این هیئت از کادرهای وزارت اطلاعات بودهاند که برای اجرای یک طرح فریب به ایتالیا آمده بودند. اسامی این هیئت عبارت بود از:<br />
#محسن منتظریان، متولد ۱۳۳۰باختران، از وزارت اطلاعات<br />
#یحییمحمود سیاهبازیراشکان از وزارت اطلاعات<br />
#غلامحسین سرکیل، متولد ۱۳۳۲زرند، از وزارت اطلاعات<br />
#سرگرد قدرتالله رضایی متولد۱۳۲۷ قزوین، از وزارت اطلاعات<br />
#سرهنگ حسناشرف محمد خوزانی متولد ۱۳۳۱نجفآباد، از وزارت اطلاعات<br />
#محمد رضا خداشناس دستجردی<br />
#منصور نامور<br />
این ۷نفر روز ۲۵اسفند، بین ساعت ۸ تا ۹صبح ساعتی قبل از ترور محمدحسین نقدی ، از هتل پیاده بیرون آمده و هرکدام به یک سمت شهر رفتند تا توجهات پلیس ایتالیا را بهخود جلب کنند و در نتیجه انرژی کمتری متوجه حفاظت شهید محمدحسین نقدی بشود.<ref>بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[3]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
=== شناسایی عملیاتی ===<br />
خانم مورونی (همسر نقدی) بعداز ترور محمدحسین نقدی گزارش کرد که در ۲۲اسفند۷۱ همراه محمدحسین نقدی در کوچهی محل اقامتشان متوجه میشوند که دو نفر که خیلی شبیه به ایرانیها بودند آنها را تحتنظر دارند. یکی از آنها که ریش داشت یک دوربین به گردنش آویزان بود. تحقیقات بعدی نشان داد که این فرد حمید پرنده بود.<br />
<br />
۲۵اسفند۷۱ روز ۲۵اسفند۷۱ حوالی ساعت۹٫۳۰ در میدان «البا» دو فرد که لباس مبدل بهتن داشتند و سوار بر یک موتور بودند به ماشین آقای محمدحسین نقدی نزدیک میشوند و بهطرف او شلیک میکنند و محمدحسین نقدی قبل از رسیدن به بیمارستان به شهادت میرسد.<br />
<br />
سلاح مورد استفاده در قتل، بعدازظهر همان روز، در یک سطل آشغال در خیابان مونته روکتا پیدا شد. سلاح یک اسکورپیون کالیبر۷٫۶۵، مجهز به صدا خفه کن بود و شماره سریالش پاک شده بود.<ref name=":03">بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[1]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
=== شناسایی حمید پرنده بهعنوان قاتل اصلی ===<br />
بعداز ترور نقدی، وقتی پلیس یک آلبوم عکس را که شامل ۱۴۰عکس بود به خانم مورونی نشان داد، وی عکس شماره۳۰ را بهعنوان فردی که در ۲۲ اسفند بههمراه یک نفر دیگر او و آقای نقدی را تحتنظر داشت، شناسایی کرد. عکس شماره۳۰ به حمید پرنده تعلق داشت.<br />
<br />
بر اساس توضیحات رانندهی ماشین آقای نقدی و سایر شهود، چهرهی قاتل ترسیم شد. خانم مورونی تأیید کرد که این چهره همان کسی است که سه روز قبل از ترور، او را در نزدیکی منزلشان دیدهاست.<br />
<br />
این همان چهرهی پرنده بود. رانندهی خودروی آقای نقدی نیز در آلبوم عکسهای پلیس روی عکس پرنده بهعنوان کسی که بیشترین شباهت را با قاتل دارد، دست گذاشت.<br />
<br />
در احضاریهی دادستان آمدهاست:<blockquote>«اگر پرنده شخصی باشد که توسط خانم مورونی در ۱۳مارس۹۳ (۲۲ اسفند ۷۱) با دروبین عکاسی دیده شده و اگر تصویر نقاشی شده قاتل به او شباهت داشته باشد وظیفهی پرنده روشن بودهاست، اول شناسایی، بعد تعقیب و مراقبت و سپس اجرای قتل بهکمک افراد مؤمن»</blockquote>بهرغم اینکه برای مقامات امنیتی و قضایی ایتالیا نقش حمید پرنده در این ترور جنایتکارانه مشخص بود، اما حکومت ایران با استفاده از مصونیت دیپلوماتیک او را به تهران برد و بهعنوان دفتر [[علی اکبر ولایتی]] مشغول بهکار شد. اعتراف [[عبدالله نوری]] وزیر کشور هاشمی رفسنجانی به ترور محمد حسین نقدی<br />
<br />
روزنامهی نیویورک تایمز اول تیرماه۷۲ (۲۲ژوئن۹۳) در مقالهای تحتعنوان «ایزولاسیون و ناآرامی واقعی مزاحم ایران است»، که توسط خبرنگار اعزامی این روزنامه، کریس هجز به تهران نوشته شده، مینویسد:<blockquote>«از عبدالله نوری وزیر کشور در حالیکه در یک اتاق مجلل و با پردهای توری و منظرهای از تمامی تهران نشسته بود، راجع به قتل ناراضیان ایرانی در خارج کشور سئوال شد. او کشتهشدگان را محکوم کرد و نه زندهها را. وزیر (عبدالله نوری) با اشاره به رهبران اپوزیسیون نظیر محمدحسین نقدی سفیر سابق ایران در ایتالیا که در رم با اسلحه به قتل رسید، سئوال کرد، آیا اینگونه افراد تروریست هستند یا نه؟ و اگر کسانی علیه اینگونه تروریستها دست بهعمل بزنند، آیا آنها تروریست هستند؟ من فکر نمیکنم اینطور باشد».<ref>بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[4]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref></blockquote><br />
[[پرونده:عاملان ترور نقدی.png|جایگزین=عاملان ترور نقدی|بندانگشتی|عاملان ترور نقدی]]<br />
<br />
== عاملان ترور ==<br />
پس از چندبار اقدام، در فروردین سال۷۱ دونفر از نفرات حکومت ایران با دلارهای تقلبی و مجموعهای از مدارک در ایتالیا دستگیرشده و اخراج شدند. یکی از آنها ا[[کبر خوشکوش]] مشاور عملیاتی سرمدی، معاون وقت امنیت وزارت اطلاعات (جانشین [[سعید امامی]]) بود.نفر دیگر منصور آهنی، عضو اعضای وزارت اطلاعات بود. حکومت ایران این ترورها را با پشتیبانی سفارتش در ایتالیا و با پوشهای دیپلوماتیک انجام میداد.<ref>ایران اسرار - [http://iranasrar.blogspot.al/2017/03/blog-post_15.html ترور نقدی کار کی بود؟]</ref><br />
<br />
یکی از دستاندرکاران این فتل [[حمید پرنده]] بود که سه سال مسئول رمز در سفارت حکومت ایران در بن بود. وی هم از طرف آلمان هم از طرف ایتالیا مشکوک شناخته شده بود، ولی در روزهای قبل از قتل به رم رفته بود. حمید پرنده در روز ۱۸دیماه۷۱ با پاسپورت دیپلوماتیک شماره ۰۱۰۲۳۶ وارد رم شد، او به مقامات ایتالیا آدرس «سفارت جمهوری اسلامی ایران» را بهعنوان محل سکونت خودش داد.<br />
<br />
در ۱۸ اسفند ۷۱ دو نفر بهنامهای [[حسین نیسوی]] و [[احمد کلامی و هجابادی]] وارد رم شدند و مستقیماً به نزد پرنده رفتند. این دو نفر در تاریخ ۲۷ اسفند ۷۱ یعنی ۲روز بعد از ترور، رم را ترک کردند. حسین نیسوی ۳۵–۴۰ساله، متولد اصفهان و از شکنجهگران اوین و نفر مورد اعتماد [[سبزعلی (محسن) رضایی]] بود.<ref>بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[6]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
==محاکمه==<br />
=== دادگاه ایتالیا ===<br />
صبح روز چهارشنبه ۲۱ اردیبهشت ۸۴، دادگاه کیفری رم، محاکمه یکی از قاتلان محمدحسین نقدی، نماینده شورای ملی مقاومت ایران در ایتالیا را آغاز نمود. محمدحسین نقدی، در اسفندماه ۱۳۷۱ توسط یک گروه از افراد حکومت ایران به قتل رسیده بود<br />
<br />
شورای ملی مقاومت ایران از همان تاریخ، همواره خواستار معرفی عاملان و آمران این ترور و محاکمه آنان بودهاست<br />
<br />
در نخستین جلسه دادگاه که با حضور جمع کثیری از خبرنگاران رسانههای ایتالیایی و بینالمللی مستقر در رم برگزار گردید، قاضی فرانچسکو آماتو از قضات سرشناس ایتالیا، بههمراه هفتقاضی دیگر، بررسی کیفرخواست مفصلی را که دادستانی ویژه ضدتروریسم ایتالیا در مورد قتل محمدحسین نقدی تنظیم کردهاست، آغاز نمود.<br />
<br />
در این جلسه وکلای مدافع شاکیان خصوصی، آقایان پائولو سودانی و پروفسور کارلو تائورمینا نماینده مجلس ایتالیا و از برجستهترین وکلای این کشور حضور داشتند.<br />
<br />
دادستان ویژه ضدتروریسم ایتالیا آقای فرانکو یونتا در این جلسهٔ دادگاه، توضیحاتی در مورد کیفرخواست، خطاب به قضات ارائه نمود. پرونده ۳۰۰۰صفحهای که دادستانی ویژه ضدتروریسم در مورد قتل محمدحسین نقدی تدوین نمودهاست بهخوبی نقش مستقیم سفارت رژیم و وزارت اطلاعات و دیپلوماتهی ایران را در این قتل برملا میسازد. محققان و کارشناسان ایتالیایی از چندین ارگان دولتی این کشور، طی تحقیقات گستردهای که چندسال بهطول انجامیدهاست شواهد و اسناد انکارناپذیری در مورد تروریسم رژیم آخوندی و عملکرد آن گرد آوردهاند.<br />
<br />
وکلای مدافع شورای ملی مقاومت ایران در صحبت با خبرنگاران تأکید کردند که برای اولین بار در یک دادگاه اروپایی، یک کارگزار رسمی رژیم ایران به اتهام شرکت در قتل یکی از مخالفان این رژیم، محاکمه میگردد.<br />
<br />
در این پرونده، دادستانی ویژه ضدتروریسم ایتالیا تأکید میکند که ترور محمدحسین نقدی ، بخشی از یک کارزار گسترده رژیم ایران برای نابودی فیزیکی مخالفان خود، بهویژه اعضای شورای ملی مقاومت ایران، در خارج کشور بودهاست.<ref>بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[7]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
<br />
<br />
منابع<br />
{{پانویس}}</div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C&diff=69111محمدحسین نقدی2024-03-13T07:11:33Z<p>Rah: /* زندگینامه */</p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات سیاستمدار<br />
| نام = محمدحسین نقدی<br />
| تصویر = Naghdid.png<br />
| شرح تصویر = محمد حسین نقدی<br />
| نام کامل = <br />
| معروف به = <br />
| نام مستعار = <br />
| زادروز = ۵ فروردین ۱۳۳۰<br />
| شهر تولد = یزد<br />
| کشور تولد = <br />
| تاریخ مرگ = ۲۵ اسفند ۱۳۷۲<br />
| شهر مرگ = رم<br />
| کشور مرگ = ایتالیا<br />
| نام همسر = فرمینا<br />
| فرزندان = <br />
|خویشاوندان سرشناس = <br />
| تحصیلات = <br />
| دین = <br />
| حزب سیاسی = [[شورای ملی مقاومت ایران]]<br />
| سمت = کاردار سفارت ایران در ایتالیا - نماینده شورای ملی مقاومت در ایتالیا<br />
| پستهای قبلی = <br />
| فعالیتها = <br />
| قبل از = <br />
| بعد از = <br />
| وبگاه رسمی = <br />
| امضا = <br />
| زیرنویس = <br />
}}<br />
'''محمدحسین نقدی''' (۵ فروردین ۱۳۳۰–۲۵ اسفند۱۳۷۱) کاردار سفارت بود. او در در تیرماه ۱۳۶۰ بهعنوان کاردار ایران در ایتالیا منصوب شد. محمد حسین نقدی در اسفند ۱۳۶۰ در اعتراض به سرکوب و اعدام در ایران سفارت را ترک کرده و به [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] پیوست. وی در ساعت۹٫۳۰ روز ۲۵اسفند۱۳۷۱ در حالیکه عازم محل کارش بود در میدان البا رم توسط دو نفر که سوار بر یک موتور بودند مورد حمله قرار گرفت و ترور شد.، او عضو هیئت نمایندگی شورایملی مقاومت در ایتالیا بود و از سال۶۳ نمایندهی مسئول شورا در این کشور شده بود.<br />
== زندگینامه ==<br />
محمدحسین نقدی درسال ۱۳۳۰ در یزد متولد شد. در دوران دانشجویی که مقارن سالهای آخر دهه ۴۰ بود چندین بار به دلیل اعتراضات دانشجویی و هواداری از جنبش انقلابی، دستیگر و زندانی شد. پس از پایان تحصیلات دانشگاهی، مدتی در شرکت نفت و سپس در [[سازمان انرژی اتمی]] مشغول بهکار شد. در سال ۱۳۵۹ با استفاده از یک بورس تحصیلی به ایتالیا رفت و در مدرسه مدیریت میلان دوره تخصصی عالی را بهپایان رساند. پس از بازگشت از ایتالیا، در اوایل سال ۶۰ بهاستخدام وزارتخارجه درآمد و بهعنوان کاردار سفارت ایران در رم، بهکار مشغول شد. اما ۸ ماه بعد یعنی در اسفند ۱۳۶۰ سفارت را ترک کرده و به [[شورای ملی مقاومت ایران]] پیوست. محمد حسین نقدی عضو هیئت نمایندگی [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] در ایتالیا و سپس از سال۶۳ نمایندهی مسئول شورا آقای [[مسعود رجوی]] در این کشور گشت. او سالها نماینده شورا در ایتالیا بود و در مهرماه ۱۳۷۰ به عضویت شورا درآمد.<ref>سازمان مجاهدین خلق ایران - [https://event.mojahedin.org/events/4776 بهیاد نقدی، آنکه همیشه زنده است]</ref><br />
<br />
== فعالیتها ==<br />
محمدحسین نقدی طی سالها تلاش با اکثر دولتمردان، شخصیتها و مسئولان احزاب، سندیکاها و مجامع حقوق بشری در ایتالیا آشنا شد و حمایت بسیاری از آنان را از شورای ملی مقاومت جلب کرد. از آخرین اقدامات او در زمینه دیپلوماتیک، جلب حمایت ۳۷۷تن از نمایندگان پارلمان ایتالیا از شورا و انتشار بیانیه مشترکشان در این رابطه بود.[[پرونده:محمدحسین نقدی مسعود رجوی.jpg|بندانگشتی|مسعود رجوی - محمدحسین نقدی|پیوند=https://fa.iranpediawiki.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C_%D9%85%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF_%D8%B1%D8%AC%D9%88%DB%8C.jpg]]بر اثر فعالیتهای محمدحسین نقدی بود که در آذرماه ۱۳۷۱، دولت ایتالیا طرح نمایندگان این کشور را، مبنی بر شناسایی شورای ملی مقاومت و تحریم تسلیحاتی رژیم ایرانرا به عنوان توصیه پذیرفت. این طرح دولت ایتالیا را متعهّد میسازد که از هر اقدامی که حتی کمک غیرمستقیم به رژیم ایران باشد، پرهیز کند.<br />
<br />
آخرین تلاش محمدحسین نقدی در راه تشکیل «کمیته همبستگی پارلمان با شورای ملی مقاومت» پس از ترور او به بارنشست. این کمیته یک روز پس از ترور او توسط عدهیی از نمایندگان پارلمان ایتالیا، با حضور دبیرارشد شورای ملی مقاومت جلسه یی تشکیل داد و موجودیت خود را به طور رسمی اعلام کرد.<ref>شورای ملی مقاومت - [https://iranncr.org/%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7/445-%DB%8C%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C.html یادی از محمدحسین نقدی]</ref><br />
== فتوای ترور محمدحسین نقدی ==<br />
پپیوستن محمدحسین نقدی به شورایملی مقاومت جرمی بود که رژیم ایران هیچگاه آن را فراموش نمیکرد، به همین خاطر در خرداد سال ۶۱ فتوای قتل او صادر شد. این موضوعی است که در پروندهی قضایی محمدحسین نقدی از سوی مقامات امنیتی ایتالیا نیز مورد تأیید قرار گرفتهاست.<br />
<br />
از همان ابتدا واحد اطلاعات سپاه و اطلاعات نخستوزیری مسئولیت اجرای این ترور را بهعهده گرفتند. بعد از تشکیل [[وزارت اطلاعات]]، معاونت خارجی این وزارتخانه به ریاست آخوند '''سید علیاصغر حجازی''' مسئول اجرای این مأموریت شد.<br />
<br />
در سال ۱۳۶۱شماری از اعضای وزارت اطلاعات در سفارت از جمله فردی بهنام [[مهدی مقدم|مهدی مقدم سامان]] در خیابان به محمدحسین نقدی حمله کردند که با عکسالعمل او و همسرش مجبور به فرار از صحنه شدند.<ref name=":1">همبستگی ملی - [https://www.hambastegimeli.com/%D8%AF%D9%8A%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%87%D8%A7/192-2009-09-22-08-55-27/2012-02-13-15-56-18/40158-2013-03-19-22-05-20%D8%A7%D8%AF%D8%AA%D8%B4 درباره آمربن و عاملين ترور محمد حسين نقدي در بيستمين سال شهادتش]</ref><br />
== ترور ==<br />
<br />
=== اعزام تیم ترور ===<br />
در سال۶۶ آخوند علی اصغر حجازی (رئیس معاونت خارجی وقت وزارت اطلاعات) و معاون او سعید امامی طرح ترور را تهیه و چندین بار اقدام به شناسایی کردند ولی با کشف به موقع این تصمیمات توسط شورای ملی مقاومت، طرح با شکست مواجه شد.<br />
<br />
یک بار دیگر در اسفند سال۶۷ وزارت اطلاعات در صدد اجرای این طرح برآمد و به این منظور برای نفر بهنام [[حمید پرنده]] (متولد سال۱۳۴۰ در تهران) بهعنوان دیپلومات از دولت ایتالیا تقاضای پذیرش کردند. اما مقامات امنیتی ایتالیا بهرغم اصرار سفیر رژیم با تقاضای ویزای او موافقت نکردند. از این رو اجرای طرح بار دیگر به تعویق افتاد.<br />
[[پرونده:گرامیداشت محمد حسین نقدی در ایتالیا.jpg|جایگزین=گرامیداشت محمد حسین نقدی در ایتالیا|بندانگشتی|گرامیداشت محمد حسین نقدی در ایتالیا]]<br />
بعداز مرگ خمینی [[شورای عالی امنیت رژیم ایران]]، لیستی از این مخالفین را برای ترور مشخص کرد. بعداز این تاریخ، لیست شخصیتهایی که کاندیدای ترور شدن بودند، هر روز افزایش مییافت. در این لیستها اسامی افرای مانند [[دکتر صالح رجوی]]، محمدحسین نقدی، [[هادی مهابادی]]، [[محمد سید المحدثین|محمد محدثین،]] [[جلال گنجهای]]، [[منوچهر هزارخانی]]، [[عباس داوری]]، [[پرویز خزایی]] و [[ابوالقاسم رضایی]] به چشم میخورد.<ref name=":1" /><br />
<br />
== طرح ترور نقدی بعد از ترور دکتر کاظم رجوی ==<br />
روز ۴ خرداد سال ۶۹ یک نفر ناشناس با منزل آقای محمدحسین نقدی تماس گرفت و با زبان ایتالیایی ولی با لهجهی خارجی گفت که میخواهد با خانم محمدحسین نقدی صحبت کند. آقای محمدحسین نقدی خود گوشی را برمیدارد. تلفنکننده که متوجه میشود جواب دهنده خود آقای محمدحسین نقدی است به فارسی میگوید:<blockquote>«میخواستم به همسرت بگویم که حکم صادره از جانب آیت الله خمینی مورخ خرداد ۱۳۶۱ فعال شدهاست و بهزودی به اجرا گذاشته خواهد شد».</blockquote>در همین راستا جمهوری اسلامی تیمهای مختلفی را برای ترور او فعال کرد. از جمله یکی از آنها تیم اکبر خوشکوش و منصور آهنی بود. این تیم در فروردین سال۷۱ برای ترور محمدحسین محمدحسین نقدی به ایتالیا آمد. آنها به همراه ۳۰هزار دلار اسکناس تقلبی و برخی مدارک توسط پلیس ایتالیا دستگیرشده و اخراج شدند. خوشکوش که پاسپورت دیپلوماتیک داشت به تهران رفت و آهنی به کانادا رفت و توسط پلیس این کشور دستگیر شد.<br />
=== اکبر خوشکوش ===<br />
[[اکبر خوشکوش]] مشاور عملیاتی سرمدی معاون وقت امنیت وزارت اطلاعات (جانشین [[سعید امامی]]) در زمان آخوند [[دری نجفآبادی]] بود. وی از دو ستان [[سعید حجاریان]] و [[عباس عبدی]] است. وی از بهمن سال۵۷ با سعید حجاریان در کمیتههای انقلاب بهفعالیت پرداخت و از سال۱۳۵۸ از کسانی بود که حملات چماقدار علیه مجاهدین را در تهران سازمان میداد. از بهمن۵۹ در کمیتهٌ نازیآباد شکنجه و بازجویی از هواداران مجاهدین را شروع کرد و بعداز ۳۰ خرداد از شکنجهگران زندان اوین شد. به توصیهٌ لاجوردی بعداز تشکیل وزارت اطلاعات خوشکوش به این وزارتخانه منتقل شد و در تیمهای ضربت معاونت خارجی قرار گرفت. در قتلهای زنجیرهای فاش شد:<blockquote>«اکبر خوشکوش از جمله کسانی است که در وزارت اطلاعات به «فرنگی کاری» معرو ف هستند و در ترورهای خارج کشور دست دارد».<ref name=":0">بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref></blockquote><br />
=== منصور آهنی ===<br />
[[منصور آهنی]] عضو تیمهای ترور وزارت اطلاعات است که در سال۷۰ به کانادا فرستاده شد و متقاضی پناهندگی شد. حکومت ایران در صدد بود از امکانات پناهندگی برای کارهای تروریستی خود در خارج استفاده کند.<br />
<br />
چند سال بعد روزنامهٌ گلوب اندمیل کانادا در۲۱ آذرماه۷۷ نوشت:<blockquote>«شش سال پیش منصور آهنی تلفنی از مربی سابقش رئیس جوخهٌ آدمکشی ایران دریافت کرد. تماس تلفنی از ایران درست چند هفته پس از این که منصور آهنی رسماً در دادگاهی در تورنتو درخواست پناهندگی کرده بود صورت گرفت.</blockquote>تاآن زمان آقای آهنی که توسط یک شاخهٌ ویژهٌ دولت ایران برای کشتن آموزش دیده بود در آپارتمانی در دان میلز با همسرش و دو مردی که در مرکز پناهندگان ملاقات کرده بود، مستقر شده بود. او در برگرکینگز در مرکز تورنتو همبرگر درست میکرد. تلفن کننده فارسی حرف میزد. او گفت جای آقای آهنی خالی است و میخواهد او را دوباره در اروپا در جایی دنج ببیند. تلفنکننده نیازی نداشت خود را معرفی کند. او صدا را میشناخت. او علیاکبر بود که برای سرویسهای اطلاعاتی غربی تحت نام اکبر خوشکوش شناخته میشود. آقای خوشکوش در ایران معروف بود. او رئیس جوخههای قتل در خارج بود.<ref name=":02">بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
<br />
هفت سال پیش در تهران او به آقای آهنی آموزش داده بود که چگونه از موشکانداز دستی استفاده کند و چگونه از یک اتومبیل در حال حرکت بیرون بپرد و چهار گلوله به قلب و یکی به مغز یک مرد خالی کند و بعد دوباره سوار اتومبیل شود. آقای آهنی که پنج ماه قبل از آن در اکتبر۱۹۹۱ به کانادا آمده بود گفت: من پول و پاسپورت ندارم. آقای خوشکوش گفت که برایش پول میفرستد تا یک پاسپورت تقلبی بخرد؛ بنابراین آقای آهنی طرحهای ملاقات مخفیانه در اروپا را شروع کرد».<br />
<br />
تلاش برای فرستادن ترویست در پوش دیپلمات بعداز شکست تیم خوشکوش، رژیم آخوندی تصمیم گرفت بهرغم اینکه وزارتخارجهٌ ایتالیا در اسفند۶۷ با دادن ویزای دیپلوماتیک به حمید پرنده مخالفت کرده بود، مجدداً برای او در خواست ویزا کند. پرنده از ژانویهٌ۱۹۸۸ تا ژوئن۱۹۹۰ بهعنوان مسئول رمز در سفارت رژیم در بن خدمت کرده بود. مقامات آلمانی او را در طول مقطع یاد شده یک مقام مهم سرویسهای اطلاعاتی رژیم ارزیابی کرده و در رابطه با فعالیتهای تروریستی به او مظنون بودند. در ۲۳تیر۷۱ وزارتخارجهٌ ایتالیا درخواست ویزای دیپلوماتیک پرنده را بهعنوان دیپلومات سفارت رژیم ایران در رم رد کرد. ارگانهای امنیتی بهدلیل «ظن مشارکت در فعالیتهای تروریستی و تهدیداتی که برای امنیت کشور میتواند داشته باشد» با اعطای ویزا به او مخالفت کردند. وزارتخارجهٌ ایتالیا در اواخر شهریور۷۱ یک بار دیگر عدم موافقتش با حضور پرنده در خاک ایتالیا را به رژیم اطلاع داد.<br />
<br />
مسافرت یکروزهٌ پرنده به ایتالیا در تاریخ ۳آذر۷۱ حمید پرنده با پاسپورت دیپلوماتیک به شمارهٌ ۰۰۸۶۲۵ برای یک مأموریت اعلامنشده وارد رم شد و همان روز در ساعت۲۳٫۴۵ از فرودگاه رم به تهران بازگشت.<ref name=":02" /><br />
<br />
اصرار مجدد رژیم برای ویزای پرنده وزارت اطلاعات از[[علی اکبر ولایتی]] خواست به فشار دیپلوماتیک برای دریافت ویزا برای پرنده متوسل شود. اینبار برای پرنده بهعنوان یکی از نفرات نزدیک و مورد اعتماد ولایتی از دولت ایتالیا تقاضای ویزای دیپلوماتیک شد و به سفیر ایتالیا در تهران گوشزد کردند که ولایتی عدم موافقت با این ویزا را به عدم اعتماد به خودش تفسیر خواهد کرد و ناچار بهعمل متقابل میشود. بهرغم این اصرار ارگانهای ذیربط امنیتی در ایتالیا همچنان با ورود پرنده به ایتالیا مخالفت کردند. اما وزارتخارجهٌ ایتالیا با طرح این موضوع که ندادن ویزا به پرنده به روابط دو کشور ضربه میزند خواهان تجدیدنظر در تصمیم ارگانهای امنیتی شد و بالاخره در اوایل دیماه۷۱ با ویزای ورود برای وی موافقت کردند.<br />
<br />
ورود پرنده به ایتالیا و مخفی شدن او در روز ۱۸دیماه۷۱ حمید پرنده با پاسپورت دیپلوماتیک شمارهٌ۰۱۰۲۳۶ وارد رم شد، او به مقامات ایتالیا آدرس «سفارت جمهوری اسلامی ایران» را بهعنوان محل سکونت خودش داد، ولی چنانکه در پرونده منعکس است تا ۲۷ اسفند یعنی دو روز بعداز ترور، ارگانهای امنیتی ایتالیا هیچ اطلاعی از وی نداشتند.<br />
<br />
سفیر رژیم در ایتالیا در هفتهٌ اول اسفند برای توجیه طرح ترور به تهران احضار شد و بعداز توجیه به ایتالیا بازگشت.<br />
<br />
تکمیل تیم ترور در ۱۸اسفند۷۱ دو تروریست بهنامهای حسین نیسوی و احمد کلامی وهجابادی وارد رم شدند و مستقیماً به نزد پرنده رفتند. این دو نفر در تاریخ ۲۷اسفند۷۱ یعنی ۲روز بعداز ترور، رم را ترک کردند. حسین نیسوی ۳۵–۴۰ ساله، متولد اصفهان و از شکنجهگران اوین و نفر مورد اعتماد محسن رضایی است.<ref>بهای آزادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[2]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
=== طرح فریب نیروهای امنیتی ایتالیا ===<br />
در ۱۹اسفند۷۱ یک هیئت ۷نفره تحت پوش مسئولین وزارت راه و ترابری رژیم برای یک بازدید آموزشی از امنیت سیستمهای گمرکی فرودگاه رم، وارد ایتالیا شدند. این بازدیدها در روزهای ۲۰ و ۲۱ اسفند بود و این هفتنفر در هتل «سات لیت» شهرک اوستیا در نزدیکی رم تا روز ۲۵ اسفند جا رزرو کرده بودند. اما عملاً به جز یک نفر از آنان بقیه تا سه روز پس از ترور محمدحسین نقدی یعنی ۲۸ اسفند در رم ماندند. تحقیقات بعدی [[مقاومت ایران]] نشان داد که ۵نفر از اعضای این هیئت از کادرهای وزارت اطلاعات بودهاند که برای اجرای یک طرح فریب به ایتالیا آمده بودند. اسامی این هیئت عبارت بود از:<br />
#محسن منتظریان، متولد ۱۳۳۰باختران، از وزارت اطلاعات<br />
#یحییمحمود سیاهبازیراشکان از وزارت اطلاعات<br />
#غلامحسین سرکیل، متولد ۱۳۳۲زرند، از وزارت اطلاعات<br />
#سرگرد قدرتالله رضایی متولد۱۳۲۷ قزوین، از وزارت اطلاعات<br />
#سرهنگ حسناشرف محمد خوزانی متولد ۱۳۳۱نجفآباد، از وزارت اطلاعات<br />
#محمد رضا خداشناس دستجردی<br />
#منصور نامور<br />
این ۷نفر روز ۲۵اسفند، بین ساعت ۸ تا ۹صبح ساعتی قبل از ترور محمدحسین نقدی ، از هتل پیاده بیرون آمده و هرکدام به یک سمت شهر رفتند تا توجهات پلیس ایتالیا را بهخود جلب کنند و در نتیجه انرژی کمتری متوجه حفاظت شهید محمدحسین نقدی بشود.<ref>بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[3]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
=== شناسایی عملیاتی ===<br />
خانم مورونی (همسر نقدی) بعداز ترور محمدحسین نقدی گزارش کرد که در ۲۲اسفند۷۱ همراه محمدحسین نقدی در کوچهٌ محل اقامتشان متوجه میشوند که دو نفر که خیلی شبیه به ایرانیها بودند آنها را تحتنظر دارند. یکی از آنها که ریش داشت یک دوربین به گردنش آویزان بود. تحقیقات بعدی نشان داد که این فرد حمید پرنده بود.<br />
<br />
۲۵اسفند۷۱ روز ۲۵اسفند۷۱ حوالی ساعت۹٫۳۰ در میدان «البا» دو فرد که لباس مبدل بهتن داشتند و سوار بر یک موتور بودند به ماشین آقای محمدحسین نقدی نزدیک میشوند و بهطرف او شلیک میکنند و محمدحسین نقدی قبل از رسیدن به بیمارستان به شهادت میرسد.<br />
<br />
سلاح مورد استفاده در قتل، بعدازظهر همان روز، در یک سطل آشغال در خیابان مونته روکتا پیدا شد. سلاح یک اسکورپیون کالیبر۷٫۶۵، مجهز به صدا خفه کن بود و شماره سریالش پاک شده بود.<ref name=":03">بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[1]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
=== شناسایی حمید پرنده بهعنوان قاتل اصلی ===<br />
بعداز ترور نقدی، وقتی پلیس یک آلبوم عکس را که شامل ۱۴۰عکس بود به خانم مورونی نشان داد، وی عکس شماره۳۰ را بهعنوان فردی که در ۲۲ اسفند بههمراه یک نفر دیگر او و آقای نقدی را تحتنظر داشت، شناسایی کرد. عکس شماره۳۰ به حمید پرنده تعلق داشت.<br />
<br />
بر اساس توضیحات رانندهٌ ماشین آقای نقدی و سایر شهود، چهرهٌ قاتل ترسیم شد. خانم مورونی تأیید کرد که این چهره همان کسی است که سه روز قبل از ترور، او را در نزدیکی منزلشان دیدهاست.<br />
<br />
این همان چهرهٌ پرنده بود. رانندهٌ خودروی آقای نقدی نیز در آلبوم عکسهای پلیس روی عکس پرنده بهعنوان کسی که بیشترین شباهت را با قاتل دارد، دست گذاشت.<br />
<br />
در احضاریهٌ دادستان آمدهاست:<blockquote>«اگر پرنده شخصی باشد که توسط خانم مورونی در ۱۳مارس۹۳ (۲۲ اسفند ۷۱) با دروبین عکاسی دیده شده و اگر تصویر نقاشی شده قاتل به او شباهت داشته باشد وظیفهٌ پرنده روشن بودهاست، اول شناسایی، بعد تعقیب و مراقبت و سپس اجرای قتل بهکمک افراد مؤمن»</blockquote>بهرغم اینکه برای مقامات امنیتی و قضایی ایتالیا نقش حمید پرنده در این ترور جنایتکارانه مشخص بود، اما حکومت ایران با استفاده از مصونیت دیپلوماتیک او را به تهران برد و بهعنوان دفتر [[علی اکبر ولایتی]] مشغول بهکار شد. اعتراف [[عبدالله نوری]] وزیر کشور هاشمی رفسنجانی به ترور محمد حسین نقدی<br />
<br />
روزنامهٌ نیویورک تایمز اول تیرماه۷۲ (۲۲ژوئن۹۳) در مقالهای تحتعنوان «ایزولاسیون و ناآرامی واقعی مزاحم ایران است»، که توسط خبرنگار اعزامی این روزنامه، کریس هجز به تهران نوشته شده، مینویسد:<blockquote>«از عبدالله نوری وزیر کشور در حالیکه در یک اتاق مجلل و با پردهای توری و منظرهای از تمامی تهران نشسته بود، راجع به قتل ناراضیان ایرانی در خارج کشور سئوال شد. او کشتهشدگان را محکوم کرد و نه زندهها را. وزیر (عبدالله نوری) با اشاره به رهبران اپوزیسیون نظیر محمدحسین نقدی سفیر سابق ایران در ایتالیا که در رم با اسلحه به قتل رسید، سئوال کرد، آیا اینگونه افراد تروریست هستند یا نه؟ و اگر کسانی علیه اینگونه تروریستها دست بهعمل بزنند، آیا آنها تروریست هستند؟ من فکر نمیکنم اینطور باشد».<ref>بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[4]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref></blockquote><br />
[[پرونده:عاملان ترور نقدی.png|جایگزین=عاملان ترور نقدی|بندانگشتی|عاملان ترور نقدی]]<br />
<br />
== عاملان ترور ==<br />
پس از چندبار اقدام، در فروردین سال۷۱ دونفر از نفرات حکومت ایران با دلارهای تقلبی و مجموعهای از مدارک در ایتالیا دستگیرشده و اخراج شدند. یکی از آنها ا[[کبر خوشکوش]] مشاور عملیاتی سرمدی، معاون وقت امنیت وزارت اطلاعات (جانشین [[سعید امامی]]) بود.نفر دیگر منصور آهنی، عضو اعضای وزارت اطلاعات بود. حکومت ایران این ترورها را با پشتیبانی سفارتش در ایتالیا و با پوشهای دیپلوماتیک انجام میداد.<ref>ایران اسرار - [http://iranasrar.blogspot.al/2017/03/blog-post_15.html ترور نقدی کار کی بود؟]</ref><br />
<br />
یکی از دستاندرکاران این فتل [[حمید پرنده]] بود که سه سال مسئول رمز در سفارت حکومت ایران در بن بود. وی هم از طرف آلمان هم از طرف ایتالیا مشکوک شناخته شده بود، ولی در روزهای قبل از قتل به رم رفته بود. حمید پرنده در روز ۱۸دیماه۷۱ با پاسپورت دیپلوماتیک شماره ۰۱۰۲۳۶ وارد رم شد، او به مقامات ایتالیا آدرس «سفارت جمهوری اسلامی ایران» را بهعنوان محل سکونت خودش داد.<br />
<br />
در ۱۸ اسفند ۷۱ دو نفر بهنامهای [[حسین نیسوی]] و [[احمد کلامی و هجابادی]] وارد رم شدند و مستقیماً به نزد پرنده رفتند. این دو نفر در تاریخ ۲۷ اسفند ۷۱ یعنی ۲روز بعد از ترور، رم را ترک کردند. حسین نیسوی ۳۵–۴۰ساله، متولد اصفهان و از شکنجهگران اوین و نفر مورد اعتماد [[سبزعلی (محسن) رضایی]] بود.<ref>بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[6]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
==محاکمه==<br />
=== دادگاه ایتالیا ===<br />
صبح روز چهارشنبه ۲۱ اردیبهشت ۸۴، دادگاه کیفری رم، محاکمه یکی از قاتلان محمدحسین نقدی، نماینده شورای ملی مقاومت ایران در ایتالیا را آغاز نمود. محمدحسین نقدی، در اسفندماه ۱۳۷۱ توسط یک گروه از افراد حکومت ایران به قتل رسیده بود<br />
<br />
شورای ملی مقاومت ایران از همان تاریخ، همواره خواستار معرفی عاملان و آمران این ترور و محاکمه آنان بودهاست<br />
<br />
در نخستین جلسه دادگاه که با حضور جمع کثیری از خبرنگاران رسانههای ایتالیایی و بینالمللی مستقر در رم برگزار گردید، قاضی فرانچسکو آماتو از قضات سرشناس ایتالیا، بههمراه هفتقاضی دیگر، بررسی کیفرخواست مفصلی را که دادستانی ویژه ضدتروریسم ایتالیا در مورد قتل محمدحسین نقدی تنظیم کردهاست، آغاز نمود.<br />
<br />
در این جلسه وکلای مدافع شاکیان خصوصی، آقایان پائولو سودانی و پروفسور کارلو تائورمینا نماینده مجلس ایتالیا و از برجستهترین وکلای این کشور حضور داشتند.<br />
<br />
دادستان ویژه ضدتروریسم ایتالیا آقای فرانکو یونتا در این جلسهٔ دادگاه، توضیحاتی در مورد کیفرخواست، خطاب به قضات ارائه نمود. پرونده ۳۰۰۰صفحهای که دادستانی ویژه ضدتروریسم در مورد قتل محمدحسین نقدی تدوین نمودهاست بهخوبی نقش مستقیم سفارت رژیم و وزارت اطلاعات و دیپلوماتهی ایران را در این قتل برملا میسازد. محققان و کارشناسان ایتالیایی از چندین ارگان دولتی این کشور، طی تحقیقات گستردهای که چندسال بهطول انجامیدهاست شواهد و اسناد انکارناپذیری در مورد تروریسم رژیم آخوندی و عملکرد آن گرد آوردهاند.<br />
<br />
وکلای مدافع شورای ملی مقاومت ایران در صحبت با خبرنگاران تأکید کردند که برای اولین بار در یک دادگاه اروپایی، یک کارگزار رسمی رژیم ایران به اتهام شرکت در قتل یکی از مخالفان این رژیم، محاکمه میگردد.<br />
<br />
در این پرونده، دادستانی ویژه ضدتروریسم ایتالیا تأکید میکند که ترور محمدحسین نقدی ، بخشی از یک کارزار گسترده رژیم ایران برای نابودی فیزیکی مخالفان خود، بهویژه اعضای شورای ملی مقاومت ایران، در خارج کشور بودهاست.<ref>بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[7]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
<br />
<br />
منابع<br />
{{پانویس}}</div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C&diff=69110محمدحسین نقدی2024-03-13T07:01:43Z<p>Rah: </p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات سیاستمدار<br />
| نام = محمدحسین نقدی<br />
| تصویر = Naghdid.png<br />
| شرح تصویر = محمد حسین نقدی<br />
| نام کامل = <br />
| معروف به = <br />
| نام مستعار = <br />
| زادروز = ۵ فروردین ۱۳۳۰<br />
| شهر تولد = یزد<br />
| کشور تولد = <br />
| تاریخ مرگ = ۲۵ اسفند ۱۳۷۲<br />
| شهر مرگ = رم<br />
| کشور مرگ = ایتالیا<br />
| نام همسر = فرمینا<br />
| فرزندان = <br />
|خویشاوندان سرشناس = <br />
| تحصیلات = <br />
| دین = <br />
| حزب سیاسی = [[شورای ملی مقاومت ایران]]<br />
| سمت = کاردار سفارت ایران در ایتالیا - نماینده شورای ملی مقاومت در ایتالیا<br />
| پستهای قبلی = <br />
| فعالیتها = <br />
| قبل از = <br />
| بعد از = <br />
| وبگاه رسمی = <br />
| امضا = <br />
| زیرنویس = <br />
}}<br />
'''محمدحسین نقدی''' (۵ فروردین ۱۳۳۰–۲۵ اسفند۱۳۷۱) کاردار سفارت بود. او در در تیرماه ۱۳۶۰ بهعنوان کاردار ایران در ایتالیا منصوب شد. محمد حسین نقدی در اسفند ۱۳۶۰ در اعتراض به سرکوب و اعدام در ایران سفارت را ترک کرده و به [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] پیوست. وی در ساعت۹٫۳۰ روز ۲۵اسفند۱۳۷۱ در حالیکه عازم محل کارش بود در میدان البا رم توسط دو نفر که سوار بر یک موتور بودند مورد حمله قرار گرفت و ترور شد.، او عضو هیئت نمایندگی شورایملی مقاومت در ایتالیا بود و از سال۶۳ نمایندهی مسئول شورا در این کشور شده بود.<br />
== زندگینامه ==<br />
محمدحسین نقدی درسال ۱۳۳۰ در یزد متولد شد. در دوران دانشجویی که مقارن سالهای آخر دهه ۴۰ بود چندین بار به دلیل اعتراضات دانشجویی و هواداری از جنبش انقلابی، دستیگر و زندانی شد. پس از پایان تحصیلات دانشگاهی، مدتی در شرکت نفت و سپس در [[سازمان انرژی اتمی]] مشغول بهکار شد. در سال ۱۳۵۹ با استفاده از یک بورس تحصیلی به ایتالیا رفت و در مدرسه مدیریت میلان دوره تخصصی عالی را بهپایان رساند. پس از بازگشت از ایتالیا، در اوایل سال ۶۰ بهاستخدام وزارتخارجه درآمد و بهعنوان کاردار سفارت ایران در رم، بهکار مشغول شد. اما ۸ ماه بعد یعنی در اسفند ۱۳۶۰ وی سفارت را ترک و به [[شورای ملی مقاومت ایران]] پیوست و عضو هیئت نمایندگی شورایملی مقاومت در ایتالیا و سپس از سال۶۳ نمایندهٌ مسئول شورا در این کشور شد. او سالها نماینده شورا در ایتالیا بود و در مهرماه ۱۳۷۰ به عضویت شورا درآمد<ref>سازمان مجاهدین خلق ایران - [https://event.mojahedin.org/events/4776 بهیاد نقدی، آنکه همیشه زنده است]</ref><br />
<br />
== فعالیتها ==<br />
طی سالها اتلاش او با اکثر دولتمردان، شخصیتها و مسئولان احزاب، سندیکاها و مجامع حقوق بشری در ایتالیا آشنا شد و حمایت بسیاری از آنان را از شورای ملی مقاومت جلب کرد. از آخرین اقدامات او در زمینه دیپلوماتیک، جلب حمایت ۳۷۷تن از نمایندگان پارلمان ایتالیا از شورا و انتشار بیانیه مشترکشان در این رابطه بود.[[پرونده:محمدحسین نقدی مسعود رجوی.jpg|بندانگشتی|مسعود رجوی - محمدحسین نقدی|پیوند=https://fa.iranpediawiki.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C_%D9%85%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF_%D8%B1%D8%AC%D9%88%DB%8C.jpg]]بر اثر فعالیتهای محمدحسین نقدی بود که در آذرماه ۱۳۷۱, دولت ایتالیا طرح نمایندگان این کشور را، مبنی بر شناسایی شورای ملی مقاومت و تحریم تسلیحاتی رژیم ایرانرا به عنوان توصیه پذیرفت. این طرح دولت ایتالیا را متعهّد میسازد که از هر اقدامی که حتی کمک غیرمستقیم به رژیم ایران باشد، پرهیز کند.<br />
<br />
آخرین تلاش محمدحسین نقدی در راه تشکیل «کمیته همبستگی پارلمان با شورای ملی مقاومت» پس از ترور او به بارنشست. این کمیته یک روز پس از ترور او توسط عده یی از نمایندگان پارلمان ایتالیا، با حضور دبیرارشد شورای ملی مقاومت جلسه یی تشکیل داد و موجودیت خود را به طور رسمی اعلام کرد.<ref>شورای ملی مقاومت - [https://iranncr.org/%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7/445-%DB%8C%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C.html یادی از محمدحسین نقدی]</ref><br />
== فتوای ترور محمدحسین نقدی ==<br />
پپیوستن محمدحسین نقدی به شورایملی مقاومت جرمی بود که رژیم ایران هیچگاه آن را فراموش نمیکرد، به همین خاطر در خرداد سال۶۱ شخصاً فتوای قتل او را صادر کرد. این موضوعی است که در پروندهٌ قضایی محمدحسین نقدی از سوی مقامات امنیتی ایتالیا نیز مورد تأیید قرار گرفتهاست.<br />
<br />
از همان ابتدا واحد اطلاعات سپاه و اطلاعات نخستوزیری مسئولیت اجرای این ترور را بهعهده گرفتند. بعداز تشکیل [[وزارت اطلاعات]]، معاونت خارجی این وزارتخانه به ریاست آخوند حجازی مسئول اجرای این مأموریت شد.<br />
<br />
در سال۶۱ شماری ازافراد اطلاعاتی سفارت از جمله فردی بهنام [[مهدی مقدم|مهدی مقدم سامان]] در خیابان به محمدحسین نقدی حملهور شدند که با عکسالعمل او و همسرش مجبور به فرار از صحنه شدند.<ref name=":1">همبستگی ملی - [https://www.hambastegimeli.com/%D8%AF%D9%8A%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%87%D8%A7/192-2009-09-22-08-55-27/2012-02-13-15-56-18/40158-2013-03-19-22-05-20%D8%A7%D8%AF%D8%AA%D8%B4 درباره آمربن و عاملين ترور محمد حسين نقدي در بيستمين سال شهادتش]</ref><br />
== ترور ==<br />
<br />
=== اعزام تیم ترور ===<br />
در سال۶۶ آخوند علی اصغر حجازی (رئیس معاونت خارجی وقت وزارت اطلاعات) و معاون او سعید امامی طرح ترور را تهیه و چندین بار اقدام به شناسایی کردند ولی با کشف به موقع این تصمیمات توسط شورای ملی مقاومت، طرح با شکست مواجه شد.<br />
<br />
یک بار دیگر در اسفند سال۶۷ وزارت اطلاعات در صدد اجرای این طرح برآمد و به این منظور برای نفر بهنام [[حمید پرنده]] (متولد سال۱۳۴۰ در تهران) بهعنوان دیپلومات از دولت ایتالیا تقاضای پذیرش کردند. اما مقامات امنیتی ایتالیا بهرغم اصرار سفیر رژیم با تقاضای ویزای او موافقت نکردند. از این رو اجرای طرح بار دیگر به تعویق افتاد.<br />
[[پرونده:گرامیداشت محمد حسین نقدی در ایتالیا.jpg|جایگزین=گرامیداشت محمد حسین نقدی در ایتالیا|بندانگشتی|گرامیداشت محمد حسین نقدی در ایتالیا]]<br />
بعداز مرگ خمینی [[شورای عالی امنیت رژیم ایران]]، لیستی از این مخالفین را برای ترور مشخص کرد. بعداز این تاریخ، لیست شخصیتهایی که کاندیدای ترور شدن بودند، هر روز افزایش مییافت. در این لیستها اسامی افرای مانند [[دکتر صالح رجوی]]، محمدحسین نقدی، [[هادی مهابادی]]، [[محمد سید المحدثین|محمد محدثین،]] [[جلال گنجهای]]، [[منوچهر هزارخانی]]، [[عباس داوری]]، پ[[رویز خزایی]] و [[ابوالقاسم رضایی]] به چشم میخورد.<ref name=":1" /><br />
<br />
== طرح ترور نقدی بعد از ترور دکتر کاظم رجوی ==<br />
روز ۴ خرداد سال۶۹ یک نفر ناشناس با منزل آقای محمدحسین نقدی تماس گرفت و با زبان ایتالیایی ولی با لهجهٌ خارجی گفت که میخواهد با خانم محمدحسین نقدی صحبت کند. آقای محمدحسین نقدی خود گوشی را برمیدارد. تلفنکننده که متوجه میشود جواب دهنده خود آقای محمدحسین نقدی است به فارسی میگوید:<blockquote>«میخواستم به همسرت بگویم که حکم صادره از جانب آیت الله خمینی مورخ خرداد ۱۳۶۱ فعال شدهاست و بهزودی به اجرا گذاشته خواهد شد».</blockquote>اعزام تیم تیم خوشکوش و منصور آهنی در فروردین سال۷۱ اکبر خوشکوش از نفرات وزارت اطلاعات بههمراه منصور آهنی که برای ترور محمدحسین محمدحسین نقدی به ایتالیا آمده بودند با ۳۰هزار دلار اسکناس تقلبی و یکسری مدارک توسط پلیس ایتالیا دستگیرشده و هر دو نفر اخراج شدند. خوشکوش که پاسپورت دیپلوماتیک داشت به تهران رفت و آهنی به کانادا رفت و توسط پلیس این کشور دستگیر شد.<br />
=== اکبر خوشکوش ===<br />
[[اکبر خوشکوش]] مشاور عملیاتی سرمدی معاون وقت امنیت وزارت اطلاعات (جانشین [[سعید امامی]]) در زمان آخوند [[دری نجفآبادی]] بود. وی از دو ستان [[سعید حجاریان]] و [[عباس عبدی]] است. وی از بهمن سال۵۷ با سعید حجاریان در کمیتههای انقلاب بهفعالیت پرداخت و از سال۱۳۵۸ از کسانی بود که حملات چماقدار علیه مجاهدین را در تهران سازمان میداد. از بهمن۵۹ در کمیتهٌ نازیآباد شکنجه و بازجویی از هواداران مجاهدین را شروع کرد و بعداز ۳۰ خرداد از شکنجهگران زندان اوین شد. به توصیهٌ لاجوردی بعداز تشکیل وزارت اطلاعات خوشکوش به این وزارتخانه منتقل شد و در تیمهای ضربت معاونت خارجی قرار گرفت. در قتلهای زنجیرهای فاش شد:<blockquote>«اکبر خوشکوش از جمله کسانی است که در وزارت اطلاعات به «فرنگی کاری» معرو ف هستند و در ترورهای خارج کشور دست دارد».<ref name=":0">بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref></blockquote><br />
=== منصور آهنی ===<br />
[[منصور آهنی]] عضو تیمهای ترور وزارت اطلاعات است که در سال۷۰ به کانادا فرستاده شد و متقاضی پناهندگی شد. حکومت ایران در صدد بود از امکانات پناهندگی برای کارهای تروریستی خود در خارج استفاده کند.<br />
<br />
چند سال بعد روزنامهٌ گلوب اندمیل کانادا در۲۱ آذرماه۷۷ نوشت:<blockquote>«شش سال پیش منصور آهنی تلفنی از مربی سابقش رئیس جوخهٌ آدمکشی ایران دریافت کرد. تماس تلفنی از ایران درست چند هفته پس از این که منصور آهنی رسماً در دادگاهی در تورنتو درخواست پناهندگی کرده بود صورت گرفت.</blockquote>تاآن زمان آقای آهنی که توسط یک شاخهٌ ویژهٌ دولت ایران برای کشتن آموزش دیده بود در آپارتمانی در دان میلز با همسرش و دو مردی که در مرکز پناهندگان ملاقات کرده بود، مستقر شده بود. او در برگرکینگز در مرکز تورنتو همبرگر درست میکرد. تلفن کننده فارسی حرف میزد. او گفت جای آقای آهنی خالی است و میخواهد او را دوباره در اروپا در جایی دنج ببیند. تلفنکننده نیازی نداشت خود را معرفی کند. او صدا را میشناخت. او علیاکبر بود که برای سرویسهای اطلاعاتی غربی تحت نام اکبر خوشکوش شناخته میشود. آقای خوشکوش در ایران معروف بود. او رئیس جوخههای قتل در خارج بود.<ref name=":02">بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
<br />
هفت سال پیش در تهران او به آقای آهنی آموزش داده بود که چگونه از موشکانداز دستی استفاده کند و چگونه از یک اتومبیل در حال حرکت بیرون بپرد و چهار گلوله به قلب و یکی به مغز یک مرد خالی کند و بعد دوباره سوار اتومبیل شود. آقای آهنی که پنج ماه قبل از آن در اکتبر۱۹۹۱ به کانادا آمده بود گفت: من پول و پاسپورت ندارم. آقای خوشکوش گفت که برایش پول میفرستد تا یک پاسپورت تقلبی بخرد؛ بنابراین آقای آهنی طرحهای ملاقات مخفیانه در اروپا را شروع کرد».<br />
<br />
تلاش برای فرستادن ترویست در پوش دیپلمات بعداز شکست تیم خوشکوش، رژیم آخوندی تصمیم گرفت بهرغم اینکه وزارتخارجهٌ ایتالیا در اسفند۶۷ با دادن ویزای دیپلوماتیک به حمید پرنده مخالفت کرده بود، مجدداً برای او در خواست ویزا کند. پرنده از ژانویهٌ۱۹۸۸ تا ژوئن۱۹۹۰ بهعنوان مسئول رمز در سفارت رژیم در بن خدمت کرده بود. مقامات آلمانی او را در طول مقطع یاد شده یک مقام مهم سرویسهای اطلاعاتی رژیم ارزیابی کرده و در رابطه با فعالیتهای تروریستی به او مظنون بودند. در ۲۳تیر۷۱ وزارتخارجهٌ ایتالیا درخواست ویزای دیپلوماتیک پرنده را بهعنوان دیپلومات سفارت رژیم ایران در رم رد کرد. ارگانهای امنیتی بهدلیل «ظن مشارکت در فعالیتهای تروریستی و تهدیداتی که برای امنیت کشور میتواند داشته باشد» با اعطای ویزا به او مخالفت کردند. وزارتخارجهٌ ایتالیا در اواخر شهریور۷۱ یک بار دیگر عدم موافقتش با حضور پرنده در خاک ایتالیا را به رژیم اطلاع داد.<br />
<br />
مسافرت یکروزهٌ پرنده به ایتالیا در تاریخ ۳آذر۷۱ حمید پرنده با پاسپورت دیپلوماتیک به شمارهٌ ۰۰۸۶۲۵ برای یک مأموریت اعلامنشده وارد رم شد و همان روز در ساعت۲۳٫۴۵ از فرودگاه رم به تهران بازگشت.<ref name=":02" /><br />
<br />
اصرار مجدد رژیم برای ویزای پرنده وزارت اطلاعات از[[علی اکبر ولایتی]] خواست به فشار دیپلوماتیک برای دریافت ویزا برای پرنده متوسل شود. اینبار برای پرنده بهعنوان یکی از نفرات نزدیک و مورد اعتماد ولایتی از دولت ایتالیا تقاضای ویزای دیپلوماتیک شد و به سفیر ایتالیا در تهران گوشزد کردند که ولایتی عدم موافقت با این ویزا را به عدم اعتماد به خودش تفسیر خواهد کرد و ناچار بهعمل متقابل میشود. بهرغم این اصرار ارگانهای ذیربط امنیتی در ایتالیا همچنان با ورود پرنده به ایتالیا مخالفت کردند. اما وزارتخارجهٌ ایتالیا با طرح این موضوع که ندادن ویزا به پرنده به روابط دو کشور ضربه میزند خواهان تجدیدنظر در تصمیم ارگانهای امنیتی شد و بالاخره در اوایل دیماه۷۱ با ویزای ورود برای وی موافقت کردند.<br />
<br />
ورود پرنده به ایتالیا و مخفی شدن او در روز ۱۸دیماه۷۱ حمید پرنده با پاسپورت دیپلوماتیک شمارهٌ۰۱۰۲۳۶ وارد رم شد، او به مقامات ایتالیا آدرس «سفارت جمهوری اسلامی ایران» را بهعنوان محل سکونت خودش داد، ولی چنانکه در پرونده منعکس است تا ۲۷ اسفند یعنی دو روز بعداز ترور، ارگانهای امنیتی ایتالیا هیچ اطلاعی از وی نداشتند.<br />
<br />
سفیر رژیم در ایتالیا در هفتهٌ اول اسفند برای توجیه طرح ترور به تهران احضار شد و بعداز توجیه به ایتالیا بازگشت.<br />
<br />
تکمیل تیم ترور در ۱۸اسفند۷۱ دو تروریست بهنامهای حسین نیسوی و احمد کلامی وهجابادی وارد رم شدند و مستقیماً به نزد پرنده رفتند. این دو نفر در تاریخ ۲۷اسفند۷۱ یعنی ۲روز بعداز ترور، رم را ترک کردند. حسین نیسوی ۳۵–۴۰ ساله، متولد اصفهان و از شکنجهگران اوین و نفر مورد اعتماد محسن رضایی است.<ref>بهای آزادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[2]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
=== طرح فریب نیروهای امنیتی ایتالیا ===<br />
در ۱۹اسفند۷۱ یک هیئت ۷نفره تحت پوش مسئولین وزارت راه و ترابری رژیم برای یک بازدید آموزشی از امنیت سیستمهای گمرکی فرودگاه رم، وارد ایتالیا شدند. این بازدیدها در روزهای ۲۰ و ۲۱ اسفند بود و این هفتنفر در هتل «سات لیت» شهرک اوستیا در نزدیکی رم تا روز ۲۵ اسفند جا رزرو کرده بودند. اما عملاً به جز یک نفر از آنان بقیه تا سه روز پس از ترور محمدحسین نقدی یعنی ۲۸ اسفند در رم ماندند. تحقیقات بعدی [[مقاومت ایران]] نشان داد که ۵نفر از اعضای این هیئت از کادرهای وزارت اطلاعات بودهاند که برای اجرای یک طرح فریب به ایتالیا آمده بودند. اسامی این هیئت عبارت بود از:<br />
#محسن منتظریان، متولد ۱۳۳۰باختران، از وزارت اطلاعات<br />
#یحییمحمود سیاهبازیراشکان از وزارت اطلاعات<br />
#غلامحسین سرکیل، متولد ۱۳۳۲زرند، از وزارت اطلاعات<br />
#سرگرد قدرتالله رضایی متولد۱۳۲۷ قزوین، از وزارت اطلاعات<br />
#سرهنگ حسناشرف محمد خوزانی متولد ۱۳۳۱نجفآباد، از وزارت اطلاعات<br />
#محمد رضا خداشناس دستجردی<br />
#منصور نامور<br />
این ۷نفر روز ۲۵اسفند، بین ساعت ۸ تا ۹صبح ساعتی قبل از ترور محمدحسین نقدی ، از هتل پیاده بیرون آمده و هرکدام به یک سمت شهر رفتند تا توجهات پلیس ایتالیا را بهخود جلب کنند و در نتیجه انرژی کمتری متوجه حفاظت شهید محمدحسین نقدی بشود.<ref>بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[3]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
=== شناسایی عملیاتی ===<br />
خانم مورونی (همسر نقدی) بعداز ترور محمدحسین نقدی گزارش کرد که در ۲۲اسفند۷۱ همراه محمدحسین نقدی در کوچهٌ محل اقامتشان متوجه میشوند که دو نفر که خیلی شبیه به ایرانیها بودند آنها را تحتنظر دارند. یکی از آنها که ریش داشت یک دوربین به گردنش آویزان بود. تحقیقات بعدی نشان داد که این فرد حمید پرنده بود.<br />
<br />
۲۵اسفند۷۱ روز ۲۵اسفند۷۱ حوالی ساعت۹٫۳۰ در میدان «البا» دو فرد که لباس مبدل بهتن داشتند و سوار بر یک موتور بودند به ماشین آقای محمدحسین نقدی نزدیک میشوند و بهطرف او شلیک میکنند و محمدحسین نقدی قبل از رسیدن به بیمارستان به شهادت میرسد.<br />
<br />
سلاح مورد استفاده در قتل، بعدازظهر همان روز، در یک سطل آشغال در خیابان مونته روکتا پیدا شد. سلاح یک اسکورپیون کالیبر۷٫۶۵، مجهز به صدا خفه کن بود و شماره سریالش پاک شده بود.<ref name=":03">بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[1]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
=== شناسایی حمید پرنده بهعنوان قاتل اصلی ===<br />
بعداز ترور نقدی، وقتی پلیس یک آلبوم عکس را که شامل ۱۴۰عکس بود به خانم مورونی نشان داد، وی عکس شماره۳۰ را بهعنوان فردی که در ۲۲ اسفند بههمراه یک نفر دیگر او و آقای نقدی را تحتنظر داشت، شناسایی کرد. عکس شماره۳۰ به حمید پرنده تعلق داشت.<br />
<br />
بر اساس توضیحات رانندهٌ ماشین آقای نقدی و سایر شهود، چهرهٌ قاتل ترسیم شد. خانم مورونی تأیید کرد که این چهره همان کسی است که سه روز قبل از ترور، او را در نزدیکی منزلشان دیدهاست.<br />
<br />
این همان چهرهٌ پرنده بود. رانندهٌ خودروی آقای نقدی نیز در آلبوم عکسهای پلیس روی عکس پرنده بهعنوان کسی که بیشترین شباهت را با قاتل دارد، دست گذاشت.<br />
<br />
در احضاریهٌ دادستان آمدهاست:<blockquote>«اگر پرنده شخصی باشد که توسط خانم مورونی در ۱۳مارس۹۳ (۲۲ اسفند ۷۱) با دروبین عکاسی دیده شده و اگر تصویر نقاشی شده قاتل به او شباهت داشته باشد وظیفهٌ پرنده روشن بودهاست، اول شناسایی، بعد تعقیب و مراقبت و سپس اجرای قتل بهکمک افراد مؤمن»</blockquote>بهرغم اینکه برای مقامات امنیتی و قضایی ایتالیا نقش حمید پرنده در این ترور جنایتکارانه مشخص بود، اما حکومت ایران با استفاده از مصونیت دیپلوماتیک او را به تهران برد و بهعنوان دفتر [[علی اکبر ولایتی]] مشغول بهکار شد. اعتراف [[عبدالله نوری]] وزیر کشور هاشمی رفسنجانی به ترور محمد حسین نقدی<br />
<br />
روزنامهٌ نیویورک تایمز اول تیرماه۷۲ (۲۲ژوئن۹۳) در مقالهای تحتعنوان «ایزولاسیون و ناآرامی واقعی مزاحم ایران است»، که توسط خبرنگار اعزامی این روزنامه، کریس هجز به تهران نوشته شده، مینویسد:<blockquote>«از عبدالله نوری وزیر کشور در حالیکه در یک اتاق مجلل و با پردهای توری و منظرهای از تمامی تهران نشسته بود، راجع به قتل ناراضیان ایرانی در خارج کشور سئوال شد. او کشتهشدگان را محکوم کرد و نه زندهها را. وزیر (عبدالله نوری) با اشاره به رهبران اپوزیسیون نظیر محمدحسین نقدی سفیر سابق ایران در ایتالیا که در رم با اسلحه به قتل رسید، سئوال کرد، آیا اینگونه افراد تروریست هستند یا نه؟ و اگر کسانی علیه اینگونه تروریستها دست بهعمل بزنند، آیا آنها تروریست هستند؟ من فکر نمیکنم اینطور باشد».<ref>بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[4]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref></blockquote><br />
[[پرونده:عاملان ترور نقدی.png|جایگزین=عاملان ترور نقدی|بندانگشتی|عاملان ترور نقدی]]<br />
<br />
== عاملان ترور ==<br />
پس از چندبار اقدام، در فروردین سال۷۱ دونفر از نفرات حکومت ایران با دلارهای تقلبی و مجموعهای از مدارک در ایتالیا دستگیرشده و اخراج شدند. یکی از آنها ا[[کبر خوشکوش]] مشاور عملیاتی سرمدی، معاون وقت امنیت وزارت اطلاعات (جانشین [[سعید امامی]]) بود.نفر دیگر منصور آهنی، عضو اعضای وزارت اطلاعات بود. حکومت ایران این ترورها را با پشتیبانی سفارتش در ایتالیا و با پوشهای دیپلوماتیک انجام میداد.<ref>ایران اسرار - [http://iranasrar.blogspot.al/2017/03/blog-post_15.html ترور نقدی کار کی بود؟]</ref><br />
<br />
یکی از دستاندرکاران این فتل [[حمید پرنده]] بود که سه سال مسئول رمز در سفارت حکومت ایران در بن بود. وی هم از طرف آلمان هم از طرف ایتالیا مشکوک شناخته شده بود، ولی در روزهای قبل از قتل به رم رفته بود. حمید پرنده در روز ۱۸دیماه۷۱ با پاسپورت دیپلوماتیک شماره ۰۱۰۲۳۶ وارد رم شد، او به مقامات ایتالیا آدرس «سفارت جمهوری اسلامی ایران» را بهعنوان محل سکونت خودش داد.<br />
<br />
در ۱۸ اسفند ۷۱ دو نفر بهنامهای [[حسین نیسوی]] و [[احمد کلامی و هجابادی]] وارد رم شدند و مستقیماً به نزد پرنده رفتند. این دو نفر در تاریخ ۲۷ اسفند ۷۱ یعنی ۲روز بعد از ترور، رم را ترک کردند. حسین نیسوی ۳۵–۴۰ساله، متولد اصفهان و از شکنجهگران اوین و نفر مورد اعتماد [[سبزعلی (محسن) رضایی]] بود.<ref>بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[6]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
==محاکمه==<br />
=== دادگاه ایتالیا ===<br />
صبح روز چهارشنبه ۲۱ اردیبهشت ۸۴، دادگاه کیفری رم، محاکمه یکی از قاتلان محمدحسین نقدی، نماینده شورای ملی مقاومت ایران در ایتالیا را آغاز نمود. محمدحسین نقدی، در اسفندماه ۱۳۷۱ توسط یک گروه از افراد حکومت ایران به قتل رسیده بود<br />
<br />
شورای ملی مقاومت ایران از همان تاریخ، همواره خواستار معرفی عاملان و آمران این ترور و محاکمه آنان بودهاست<br />
<br />
در نخستین جلسه دادگاه که با حضور جمع کثیری از خبرنگاران رسانههای ایتالیایی و بینالمللی مستقر در رم برگزار گردید، قاضی فرانچسکو آماتو از قضات سرشناس ایتالیا، بههمراه هفتقاضی دیگر، بررسی کیفرخواست مفصلی را که دادستانی ویژه ضدتروریسم ایتالیا در مورد قتل محمدحسین نقدی تنظیم کردهاست، آغاز نمود.<br />
<br />
در این جلسه وکلای مدافع شاکیان خصوصی، آقایان پائولو سودانی و پروفسور کارلو تائورمینا نماینده مجلس ایتالیا و از برجستهترین وکلای این کشور حضور داشتند.<br />
<br />
دادستان ویژه ضدتروریسم ایتالیا آقای فرانکو یونتا در این جلسهٔ دادگاه، توضیحاتی در مورد کیفرخواست، خطاب به قضات ارائه نمود. پرونده ۳۰۰۰صفحهای که دادستانی ویژه ضدتروریسم در مورد قتل محمدحسین نقدی تدوین نمودهاست بهخوبی نقش مستقیم سفارت رژیم و وزارت اطلاعات و دیپلوماتهی ایران را در این قتل برملا میسازد. محققان و کارشناسان ایتالیایی از چندین ارگان دولتی این کشور، طی تحقیقات گستردهای که چندسال بهطول انجامیدهاست شواهد و اسناد انکارناپذیری در مورد تروریسم رژیم آخوندی و عملکرد آن گرد آوردهاند.<br />
<br />
وکلای مدافع شورای ملی مقاومت ایران در صحبت با خبرنگاران تأکید کردند که برای اولین بار در یک دادگاه اروپایی، یک کارگزار رسمی رژیم ایران به اتهام شرکت در قتل یکی از مخالفان این رژیم، محاکمه میگردد.<br />
<br />
در این پرونده، دادستانی ویژه ضدتروریسم ایتالیا تأکید میکند که ترور محمدحسین نقدی ، بخشی از یک کارزار گسترده رژیم ایران برای نابودی فیزیکی مخالفان خود، بهویژه اعضای شورای ملی مقاومت ایران، در خارج کشور بودهاست.<ref>بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[7]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
<br />
<br />
منابع<br />
{{پانویس}}</div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C&diff=69107محمدحسین نقدی2024-03-12T08:37:15Z<p>Rah: </p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات سیاستمدار<br />
| نام = محمدحسین نقدی<br />
| تصویر = Naghdid.png<br />
| شرح تصویر = محمد حسین نقدی<br />
| نام کامل = <br />
| معروف به = <br />
| نام مستعار = <br />
| زادروز = ۵ فروردین ۱۳۳۰<br />
| شهر تولد = یزد<br />
| کشور تولد = <br />
| تاریخ مرگ = ۲۵ اسفند ۱۳۷۲<br />
| شهر مرگ = رم<br />
| کشور مرگ = ایتالیا<br />
| نام همسر = فرمینا<br />
| فرزندان = <br />
|خویشاوندان سرشناس = <br />
| تحصیلات = <br />
| دین = <br />
| حزب سیاسی = [[شورای ملی مقاومت ایران]]<br />
| سمت = کاردار سفارت ایران در ایتالیا - نماینده شورای ملی مقاومت در ایتالیا<br />
| پستهای قبلی = <br />
| فعالیتها = <br />
| قبل از = <br />
| بعد از = <br />
| وبگاه رسمی = <br />
| امضا = <br />
| زیرنویس = <br />
}}<br />
'''محمدحسین نقدی''' (۵ فروردین ۱۳۳۰–۲۵ اسفند۱۳۷۱) عضو و نماینده [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] در ایتالیا بود که توسط رژیم آخوندی ترور شد. در ساعت۹٫۳۰ روز ۲۵اسفند۱۳۷۱ در حالیکه عازم محل کارش بود در میدان البا رم توسط دو نفر که سوار بر یک موتور بودند مورد حمله قرار گرفت و ترور شد<br />
<br />
محمدحسین نقدی در تیرماه ۱۳۶۰ بهعنوان کاردار ایران در ایتالیا منصوب شد، اما ۸ ماه بعد یعنی در اسفند ۱۳۶۰ وی سفارت را ترک و به [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] پیوست و عضو هیئت نمایندگی شورایملی مقاومت در ایتالیا و سپس از سال۶۳ نمایندهی مسئول شورا در این کشور شد.<br />
== زندگینامه ==<br />
محمدحسین نقدی درسال ۱۳۳۰ در یزد متولد شد. در دوران دانشجویی که مقارن سالهای آخر دهه ۴۰ بود چندین بار به دلیل اعتراضات دانشجویی و هواداری از جنبش انقلابی، دستیگر و زندانی شد. پس از پایان تحصیلات دانشگاهی، مدتی در شرکت نفت و سپس در [[سازمان انرژی اتمی]] مشغول بهکار شد. در سال ۱۳۵۹ با استفاده از یک بورس تحصیلی به ایتالیا رفت و در مدرسه مدیریت میلان دوره تخصصی عالی را بهپایان رساند. پس از بازگشت از ایتالیا، در اوایل سال ۶۰ بهاستخدام وزارتخارجه درآمد و بهعنوان کاردار سفارت ایران در رم، بهکار مشغول شد. اما ۸ ماه بعد یعنی در اسفند ۱۳۶۰ وی سفارت را ترک و به [[شورای ملی مقاومت ایران]] پیوست و عضو هیئت نمایندگی شورایملی مقاومت در ایتالیا و سپس از سال۶۳ نمایندهٌ مسئول شورا در این کشور شد. او سالها نماینده شورا در ایتالیا بود و در مهرماه ۱۳۷۰ به عضویت شورا درآمد<ref>سازمان مجاهدین خلق ایران - [https://event.mojahedin.org/events/4776 بهیاد نقدی، آنکه همیشه زنده است]</ref><br />
<br />
== فعالیتها ==<br />
طی سالها اتلاش او با اکثر دولتمردان، شخصیتها و مسئولان احزاب، سندیکاها و مجامع حقوق بشری در ایتالیا آشنا شد و حمایت بسیاری از آنان را از شورای ملی مقاومت جلب کرد. از آخرین اقدامات او در زمینه دیپلوماتیک، جلب حمایت ۳۷۷تن از نمایندگان پارلمان ایتالیا از شورا و انتشار بیانیه مشترکشان در این رابطه بود.[[پرونده:محمدحسین نقدی مسعود رجوی.jpg|بندانگشتی|مسعود رجوی - محمدحسین نقدی|پیوند=https://fa.iranpediawiki.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C_%D9%85%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF_%D8%B1%D8%AC%D9%88%DB%8C.jpg]]بر اثر فعالیتهای محمدحسین نقدی بود که در آذرماه ۱۳۷۱, دولت ایتالیا طرح نمایندگان این کشور را، مبنی بر شناسایی شورای ملی مقاومت و تحریم تسلیحاتی رژیم ایرانرا به عنوان توصیه پذیرفت. این طرح دولت ایتالیا را متعهّد میسازد که از هر اقدامی که حتی کمک غیرمستقیم به رژیم ایران باشد، پرهیز کند.<br />
<br />
آخرین تلاش محمدحسین نقدی در راه تشکیل «کمیته همبستگی پارلمان با شورای ملی مقاومت» پس از ترور او به بارنشست. این کمیته یک روز پس از ترور او توسط عده یی از نمایندگان پارلمان ایتالیا، با حضور دبیرارشد شورای ملی مقاومت جلسه یی تشکیل داد و موجودیت خود را به طور رسمی اعلام کرد.<ref>شورای ملی مقاومت - [https://iranncr.org/%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7/445-%DB%8C%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C.html یادی از محمدحسین نقدی]</ref><br />
== فتوای ترور محمدحسین نقدی ==<br />
پپیوستن محمدحسین نقدی به شورایملی مقاومت جرمی بود که رژیم ایران هیچگاه آن را فراموش نمیکرد، به همین خاطر در خرداد سال۶۱ شخصاً فتوای قتل او را صادر کرد. این موضوعی است که در پروندهٌ قضایی محمدحسین نقدی از سوی مقامات امنیتی ایتالیا نیز مورد تأیید قرار گرفتهاست.<br />
<br />
از همان ابتدا واحد اطلاعات سپاه و اطلاعات نخستوزیری مسئولیت اجرای این ترور را بهعهده گرفتند. بعداز تشکیل [[وزارت اطلاعات]]، معاونت خارجی این وزارتخانه به ریاست آخوند حجازی مسئول اجرای این مأموریت شد.<br />
<br />
در سال۶۱ شماری ازافراد اطلاعاتی سفارت از جمله فردی بهنام [[مهدی مقدم|مهدی مقدم سامان]] در خیابان به محمدحسین نقدی حملهور شدند که با عکسالعمل او و همسرش مجبور به فرار از صحنه شدند.<ref name=":1">همبستگی ملی - [https://www.hambastegimeli.com/%D8%AF%D9%8A%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%87%D8%A7/192-2009-09-22-08-55-27/2012-02-13-15-56-18/40158-2013-03-19-22-05-20%D8%A7%D8%AF%D8%AA%D8%B4 درباره آمربن و عاملين ترور محمد حسين نقدي در بيستمين سال شهادتش]</ref><br />
== ترور ==<br />
<br />
=== اعزام تیم ترور ===<br />
در سال۶۶ آخوند علی اصغر حجازی (رئیس معاونت خارجی وقت وزارت اطلاعات) و معاون او سعید امامی طرح ترور را تهیه و چندین بار اقدام به شناسایی کردند ولی با کشف به موقع این تصمیمات توسط شورای ملی مقاومت، طرح با شکست مواجه شد.<br />
<br />
یک بار دیگر در اسفند سال۶۷ وزارت اطلاعات در صدد اجرای این طرح برآمد و به این منظور برای نفر بهنام [[حمید پرنده]] (متولد سال۱۳۴۰ در تهران) بهعنوان دیپلومات از دولت ایتالیا تقاضای پذیرش کردند. اما مقامات امنیتی ایتالیا بهرغم اصرار سفیر رژیم با تقاضای ویزای او موافقت نکردند. از این رو اجرای طرح بار دیگر به تعویق افتاد.<br />
[[پرونده:گرامیداشت محمد حسین نقدی در ایتالیا.jpg|جایگزین=گرامیداشت محمد حسین نقدی در ایتالیا|بندانگشتی|گرامیداشت محمد حسین نقدی در ایتالیا]]<br />
بعداز مرگ خمینی [[شورای عالی امنیت رژیم ایران]]، لیستی از این مخالفین را برای ترور مشخص کرد. بعداز این تاریخ، لیست شخصیتهایی که کاندیدای ترور شدن بودند، هر روز افزایش مییافت. در این لیستها اسامی افرای مانند [[دکتر صالح رجوی]]، محمدحسین نقدی، [[هادی مهابادی]]، [[محمد سید المحدثین|محمد محدثین،]] [[جلال گنجهای]]، [[منوچهر هزارخانی]]، [[عباس داوری]]، پ[[رویز خزایی]] و [[ابوالقاسم رضایی]] به چشم میخورد.<ref name=":1" /><br />
<br />
== طرح ترور نقدی بعد از ترور دکتر کاظم رجوی ==<br />
روز ۴ خرداد سال۶۹ یک نفر ناشناس با منزل آقای محمدحسین نقدی تماس گرفت و با زبان ایتالیایی ولی با لهجهٌ خارجی گفت که میخواهد با خانم محمدحسین نقدی صحبت کند. آقای محمدحسین نقدی خود گوشی را برمیدارد. تلفنکننده که متوجه میشود جواب دهنده خود آقای محمدحسین نقدی است به فارسی میگوید:<blockquote>«میخواستم به همسرت بگویم که حکم صادره از جانب آیت الله خمینی مورخ خرداد ۱۳۶۱ فعال شدهاست و بهزودی به اجرا گذاشته خواهد شد».</blockquote>اعزام تیم تیم خوشکوش و منصور آهنی در فروردین سال۷۱ اکبر خوشکوش از نفرات وزارت اطلاعات بههمراه منصور آهنی که برای ترور محمدحسین محمدحسین نقدی به ایتالیا آمده بودند با ۳۰هزار دلار اسکناس تقلبی و یکسری مدارک توسط پلیس ایتالیا دستگیرشده و هر دو نفر اخراج شدند. خوشکوش که پاسپورت دیپلوماتیک داشت به تهران رفت و آهنی به کانادا رفت و توسط پلیس این کشور دستگیر شد.<br />
=== اکبر خوشکوش ===<br />
[[اکبر خوشکوش]] مشاور عملیاتی سرمدی معاون وقت امنیت وزارت اطلاعات (جانشین [[سعید امامی]]) در زمان آخوند [[دری نجفآبادی]] بود. وی از دو ستان [[سعید حجاریان]] و [[عباس عبدی]] است. وی از بهمن سال۵۷ با سعید حجاریان در کمیتههای انقلاب بهفعالیت پرداخت و از سال۱۳۵۸ از کسانی بود که حملات چماقدار علیه مجاهدین را در تهران سازمان میداد. از بهمن۵۹ در کمیتهٌ نازیآباد شکنجه و بازجویی از هواداران مجاهدین را شروع کرد و بعداز ۳۰ خرداد از شکنجهگران زندان اوین شد. به توصیهٌ لاجوردی بعداز تشکیل وزارت اطلاعات خوشکوش به این وزارتخانه منتقل شد و در تیمهای ضربت معاونت خارجی قرار گرفت. در قتلهای زنجیرهای فاش شد:<blockquote>«اکبر خوشکوش از جمله کسانی است که در وزارت اطلاعات به «فرنگی کاری» معرو ف هستند و در ترورهای خارج کشور دست دارد».<ref name=":0">بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref></blockquote><br />
=== منصور آهنی ===<br />
[[منصور آهنی]] عضو تیمهای ترور وزارت اطلاعات است که در سال۷۰ به کانادا فرستاده شد و متقاضی پناهندگی شد. حکومت ایران در صدد بود از امکانات پناهندگی برای کارهای تروریستی خود در خارج استفاده کند.<br />
<br />
چند سال بعد روزنامهٌ گلوب اندمیل کانادا در۲۱ آذرماه۷۷ نوشت:<blockquote>«شش سال پیش منصور آهنی تلفنی از مربی سابقش رئیس جوخهٌ آدمکشی ایران دریافت کرد. تماس تلفنی از ایران درست چند هفته پس از این که منصور آهنی رسماً در دادگاهی در تورنتو درخواست پناهندگی کرده بود صورت گرفت.</blockquote>تاآن زمان آقای آهنی که توسط یک شاخهٌ ویژهٌ دولت ایران برای کشتن آموزش دیده بود در آپارتمانی در دان میلز با همسرش و دو مردی که در مرکز پناهندگان ملاقات کرده بود، مستقر شده بود. او در برگرکینگز در مرکز تورنتو همبرگر درست میکرد. تلفن کننده فارسی حرف میزد. او گفت جای آقای آهنی خالی است و میخواهد او را دوباره در اروپا در جایی دنج ببیند. تلفنکننده نیازی نداشت خود را معرفی کند. او صدا را میشناخت. او علیاکبر بود که برای سرویسهای اطلاعاتی غربی تحت نام اکبر خوشکوش شناخته میشود. آقای خوشکوش در ایران معروف بود. او رئیس جوخههای قتل در خارج بود.<ref name=":02">بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
<br />
هفت سال پیش در تهران او به آقای آهنی آموزش داده بود که چگونه از موشکانداز دستی استفاده کند و چگونه از یک اتومبیل در حال حرکت بیرون بپرد و چهار گلوله به قلب و یکی به مغز یک مرد خالی کند و بعد دوباره سوار اتومبیل شود. آقای آهنی که پنج ماه قبل از آن در اکتبر۱۹۹۱ به کانادا آمده بود گفت: من پول و پاسپورت ندارم. آقای خوشکوش گفت که برایش پول میفرستد تا یک پاسپورت تقلبی بخرد؛ بنابراین آقای آهنی طرحهای ملاقات مخفیانه در اروپا را شروع کرد».<br />
<br />
تلاش برای فرستادن ترویست در پوش دیپلمات بعداز شکست تیم خوشکوش، رژیم آخوندی تصمیم گرفت بهرغم اینکه وزارتخارجهٌ ایتالیا در اسفند۶۷ با دادن ویزای دیپلوماتیک به حمید پرنده مخالفت کرده بود، مجدداً برای او در خواست ویزا کند. پرنده از ژانویهٌ۱۹۸۸ تا ژوئن۱۹۹۰ بهعنوان مسئول رمز در سفارت رژیم در بن خدمت کرده بود. مقامات آلمانی او را در طول مقطع یاد شده یک مقام مهم سرویسهای اطلاعاتی رژیم ارزیابی کرده و در رابطه با فعالیتهای تروریستی به او مظنون بودند. در ۲۳تیر۷۱ وزارتخارجهٌ ایتالیا درخواست ویزای دیپلوماتیک پرنده را بهعنوان دیپلومات سفارت رژیم ایران در رم رد کرد. ارگانهای امنیتی بهدلیل «ظن مشارکت در فعالیتهای تروریستی و تهدیداتی که برای امنیت کشور میتواند داشته باشد» با اعطای ویزا به او مخالفت کردند. وزارتخارجهٌ ایتالیا در اواخر شهریور۷۱ یک بار دیگر عدم موافقتش با حضور پرنده در خاک ایتالیا را به رژیم اطلاع داد.<br />
<br />
مسافرت یکروزهٌ پرنده به ایتالیا در تاریخ ۳آذر۷۱ حمید پرنده با پاسپورت دیپلوماتیک به شمارهٌ ۰۰۸۶۲۵ برای یک مأموریت اعلامنشده وارد رم شد و همان روز در ساعت۲۳٫۴۵ از فرودگاه رم به تهران بازگشت.<ref name=":02" /><br />
<br />
اصرار مجدد رژیم برای ویزای پرنده وزارت اطلاعات از[[علی اکبر ولایتی]] خواست به فشار دیپلوماتیک برای دریافت ویزا برای پرنده متوسل شود. اینبار برای پرنده بهعنوان یکی از نفرات نزدیک و مورد اعتماد ولایتی از دولت ایتالیا تقاضای ویزای دیپلوماتیک شد و به سفیر ایتالیا در تهران گوشزد کردند که ولایتی عدم موافقت با این ویزا را به عدم اعتماد به خودش تفسیر خواهد کرد و ناچار بهعمل متقابل میشود. بهرغم این اصرار ارگانهای ذیربط امنیتی در ایتالیا همچنان با ورود پرنده به ایتالیا مخالفت کردند. اما وزارتخارجهٌ ایتالیا با طرح این موضوع که ندادن ویزا به پرنده به روابط دو کشور ضربه میزند خواهان تجدیدنظر در تصمیم ارگانهای امنیتی شد و بالاخره در اوایل دیماه۷۱ با ویزای ورود برای وی موافقت کردند.<br />
<br />
ورود پرنده به ایتالیا و مخفی شدن او در روز ۱۸دیماه۷۱ حمید پرنده با پاسپورت دیپلوماتیک شمارهٌ۰۱۰۲۳۶ وارد رم شد، او به مقامات ایتالیا آدرس «سفارت جمهوری اسلامی ایران» را بهعنوان محل سکونت خودش داد، ولی چنانکه در پرونده منعکس است تا ۲۷ اسفند یعنی دو روز بعداز ترور، ارگانهای امنیتی ایتالیا هیچ اطلاعی از وی نداشتند.<br />
<br />
سفیر رژیم در ایتالیا در هفتهٌ اول اسفند برای توجیه طرح ترور به تهران احضار شد و بعداز توجیه به ایتالیا بازگشت.<br />
<br />
تکمیل تیم ترور در ۱۸اسفند۷۱ دو تروریست بهنامهای حسین نیسوی و احمد کلامی وهجابادی وارد رم شدند و مستقیماً به نزد پرنده رفتند. این دو نفر در تاریخ ۲۷اسفند۷۱ یعنی ۲روز بعداز ترور، رم را ترک کردند. حسین نیسوی ۳۵–۴۰ ساله، متولد اصفهان و از شکنجهگران اوین و نفر مورد اعتماد محسن رضایی است.<ref>بهای آزادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[2]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
=== طرح فریب نیروهای امنیتی ایتالیا ===<br />
در ۱۹اسفند۷۱ یک هیئت ۷نفره تحت پوش مسئولین وزارت راه و ترابری رژیم برای یک بازدید آموزشی از امنیت سیستمهای گمرکی فرودگاه رم، وارد ایتالیا شدند. این بازدیدها در روزهای ۲۰ و ۲۱ اسفند بود و این هفتنفر در هتل «سات لیت» شهرک اوستیا در نزدیکی رم تا روز ۲۵ اسفند جا رزرو کرده بودند. اما عملاً به جز یک نفر از آنان بقیه تا سه روز پس از ترور محمدحسین نقدی یعنی ۲۸ اسفند در رم ماندند. تحقیقات بعدی [[مقاومت ایران]] نشان داد که ۵نفر از اعضای این هیئت از کادرهای وزارت اطلاعات بودهاند که برای اجرای یک طرح فریب به ایتالیا آمده بودند. اسامی این هیئت عبارت بود از:<br />
#محسن منتظریان، متولد ۱۳۳۰باختران، از وزارت اطلاعات<br />
#یحییمحمود سیاهبازیراشکان از وزارت اطلاعات<br />
#غلامحسین سرکیل، متولد ۱۳۳۲زرند، از وزارت اطلاعات<br />
#سرگرد قدرتالله رضایی متولد۱۳۲۷ قزوین، از وزارت اطلاعات<br />
#سرهنگ حسناشرف محمد خوزانی متولد ۱۳۳۱نجفآباد، از وزارت اطلاعات<br />
#محمد رضا خداشناس دستجردی<br />
#منصور نامور<br />
این ۷نفر روز ۲۵اسفند، بین ساعت ۸ تا ۹صبح ساعتی قبل از ترور محمدحسین نقدی ، از هتل پیاده بیرون آمده و هرکدام به یک سمت شهر رفتند تا توجهات پلیس ایتالیا را بهخود جلب کنند و در نتیجه انرژی کمتری متوجه حفاظت شهید محمدحسین نقدی بشود.<ref>بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[3]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
=== شناسایی عملیاتی ===<br />
خانم مورونی (همسر نقدی) بعداز ترور محمدحسین نقدی گزارش کرد که در ۲۲اسفند۷۱ همراه محمدحسین نقدی در کوچهٌ محل اقامتشان متوجه میشوند که دو نفر که خیلی شبیه به ایرانیها بودند آنها را تحتنظر دارند. یکی از آنها که ریش داشت یک دوربین به گردنش آویزان بود. تحقیقات بعدی نشان داد که این فرد حمید پرنده بود.<br />
<br />
۲۵اسفند۷۱ روز ۲۵اسفند۷۱ حوالی ساعت۹٫۳۰ در میدان «البا» دو فرد که لباس مبدل بهتن داشتند و سوار بر یک موتور بودند به ماشین آقای محمدحسین نقدی نزدیک میشوند و بهطرف او شلیک میکنند و محمدحسین نقدی قبل از رسیدن به بیمارستان به شهادت میرسد.<br />
<br />
سلاح مورد استفاده در قتل، بعدازظهر همان روز، در یک سطل آشغال در خیابان مونته روکتا پیدا شد. سلاح یک اسکورپیون کالیبر۷٫۶۵، مجهز به صدا خفه کن بود و شماره سریالش پاک شده بود.<ref name=":03">بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[1]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
=== شناسایی حمید پرنده بهعنوان قاتل اصلی ===<br />
بعداز ترور نقدی، وقتی پلیس یک آلبوم عکس را که شامل ۱۴۰عکس بود به خانم مورونی نشان داد، وی عکس شماره۳۰ را بهعنوان فردی که در ۲۲ اسفند بههمراه یک نفر دیگر او و آقای نقدی را تحتنظر داشت، شناسایی کرد. عکس شماره۳۰ به حمید پرنده تعلق داشت.<br />
<br />
بر اساس توضیحات رانندهٌ ماشین آقای نقدی و سایر شهود، چهرهٌ قاتل ترسیم شد. خانم مورونی تأیید کرد که این چهره همان کسی است که سه روز قبل از ترور، او را در نزدیکی منزلشان دیدهاست.<br />
<br />
این همان چهرهٌ پرنده بود. رانندهٌ خودروی آقای نقدی نیز در آلبوم عکسهای پلیس روی عکس پرنده بهعنوان کسی که بیشترین شباهت را با قاتل دارد، دست گذاشت.<br />
<br />
در احضاریهٌ دادستان آمدهاست:<blockquote>«اگر پرنده شخصی باشد که توسط خانم مورونی در ۱۳مارس۹۳ (۲۲ اسفند ۷۱) با دروبین عکاسی دیده شده و اگر تصویر نقاشی شده قاتل به او شباهت داشته باشد وظیفهٌ پرنده روشن بودهاست، اول شناسایی، بعد تعقیب و مراقبت و سپس اجرای قتل بهکمک افراد مؤمن»</blockquote>بهرغم اینکه برای مقامات امنیتی و قضایی ایتالیا نقش حمید پرنده در این ترور جنایتکارانه مشخص بود، اما حکومت ایران با استفاده از مصونیت دیپلوماتیک او را به تهران برد و بهعنوان دفتر [[علی اکبر ولایتی]] مشغول بهکار شد. اعتراف [[عبدالله نوری]] وزیر کشور هاشمی رفسنجانی به ترور محمد حسین نقدی<br />
<br />
روزنامهٌ نیویورک تایمز اول تیرماه۷۲ (۲۲ژوئن۹۳) در مقالهای تحتعنوان «ایزولاسیون و ناآرامی واقعی مزاحم ایران است»، که توسط خبرنگار اعزامی این روزنامه، کریس هجز به تهران نوشته شده، مینویسد:<blockquote>«از عبدالله نوری وزیر کشور در حالیکه در یک اتاق مجلل و با پردهای توری و منظرهای از تمامی تهران نشسته بود، راجع به قتل ناراضیان ایرانی در خارج کشور سئوال شد. او کشتهشدگان را محکوم کرد و نه زندهها را. وزیر (عبدالله نوری) با اشاره به رهبران اپوزیسیون نظیر محمدحسین نقدی سفیر سابق ایران در ایتالیا که در رم با اسلحه به قتل رسید، سئوال کرد، آیا اینگونه افراد تروریست هستند یا نه؟ و اگر کسانی علیه اینگونه تروریستها دست بهعمل بزنند، آیا آنها تروریست هستند؟ من فکر نمیکنم اینطور باشد».<ref>بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[4]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref></blockquote><br />
[[پرونده:عاملان ترور نقدی.png|جایگزین=عاملان ترور نقدی|بندانگشتی|عاملان ترور نقدی]]<br />
<br />
== عاملان ترور ==<br />
پس از چندبار اقدام، در فروردین سال۷۱ دونفر از نفرات حکومت ایران با دلارهای تقلبی و مجموعهای از مدارک در ایتالیا دستگیرشده و اخراج شدند. یکی از آنها ا[[کبر خوشکوش]] مشاور عملیاتی سرمدی، معاون وقت امنیت وزارت اطلاعات (جانشین [[سعید امامی]]) بود.نفر دیگر منصور آهنی، عضو اعضای وزارت اطلاعات بود. حکومت ایران این ترورها را با پشتیبانی سفارتش در ایتالیا و با پوشهای دیپلوماتیک انجام میداد.<ref>ایران اسرار - [http://iranasrar.blogspot.al/2017/03/blog-post_15.html ترور نقدی کار کی بود؟]</ref><br />
<br />
یکی از دستاندرکاران این فتل [[حمید پرنده]] بود که سه سال مسئول رمز در سفارت حکومت ایران در بن بود. وی هم از طرف آلمان هم از طرف ایتالیا مشکوک شناخته شده بود، ولی در روزهای قبل از قتل به رم رفته بود. حمید پرنده در روز ۱۸دیماه۷۱ با پاسپورت دیپلوماتیک شماره ۰۱۰۲۳۶ وارد رم شد، او به مقامات ایتالیا آدرس «سفارت جمهوری اسلامی ایران» را بهعنوان محل سکونت خودش داد.<br />
<br />
در ۱۸ اسفند ۷۱ دو نفر بهنامهای [[حسین نیسوی]] و [[احمد کلامی و هجابادی]] وارد رم شدند و مستقیماً به نزد پرنده رفتند. این دو نفر در تاریخ ۲۷ اسفند ۷۱ یعنی ۲روز بعد از ترور، رم را ترک کردند. حسین نیسوی ۳۵–۴۰ساله، متولد اصفهان و از شکنجهگران اوین و نفر مورد اعتماد [[سبزعلی (محسن) رضایی]] بود.<ref>بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[6]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
==محاکمه==<br />
=== دادگاه ایتالیا ===<br />
صبح روز چهارشنبه ۲۱ اردیبهشت ۸۴، دادگاه کیفری رم، محاکمه یکی از قاتلان محمدحسین نقدی، نماینده شورای ملی مقاومت ایران در ایتالیا را آغاز نمود. محمدحسین نقدی، در اسفندماه ۱۳۷۱ توسط یک گروه از افراد حکومت ایران به قتل رسیده بود<br />
<br />
شورای ملی مقاومت ایران از همان تاریخ، همواره خواستار معرفی عاملان و آمران این ترور و محاکمه آنان بودهاست<br />
<br />
در نخستین جلسه دادگاه که با حضور جمع کثیری از خبرنگاران رسانههای ایتالیایی و بینالمللی مستقر در رم برگزار گردید، قاضی فرانچسکو آماتو از قضات سرشناس ایتالیا، بههمراه هفتقاضی دیگر، بررسی کیفرخواست مفصلی را که دادستانی ویژه ضدتروریسم ایتالیا در مورد قتل محمدحسین نقدی تنظیم کردهاست، آغاز نمود.<br />
<br />
در این جلسه وکلای مدافع شاکیان خصوصی، آقایان پائولو سودانی و پروفسور کارلو تائورمینا نماینده مجلس ایتالیا و از برجستهترین وکلای این کشور حضور داشتند.<br />
<br />
دادستان ویژه ضدتروریسم ایتالیا آقای فرانکو یونتا در این جلسهٔ دادگاه، توضیحاتی در مورد کیفرخواست، خطاب به قضات ارائه نمود. پرونده ۳۰۰۰صفحهای که دادستانی ویژه ضدتروریسم در مورد قتل محمدحسین نقدی تدوین نمودهاست بهخوبی نقش مستقیم سفارت رژیم و وزارت اطلاعات و دیپلوماتهی ایران را در این قتل برملا میسازد. محققان و کارشناسان ایتالیایی از چندین ارگان دولتی این کشور، طی تحقیقات گستردهای که چندسال بهطول انجامیدهاست شواهد و اسناد انکارناپذیری در مورد تروریسم رژیم آخوندی و عملکرد آن گرد آوردهاند.<br />
<br />
وکلای مدافع شورای ملی مقاومت ایران در صحبت با خبرنگاران تأکید کردند که برای اولین بار در یک دادگاه اروپایی، یک کارگزار رسمی رژیم ایران به اتهام شرکت در قتل یکی از مخالفان این رژیم، محاکمه میگردد.<br />
<br />
در این پرونده، دادستانی ویژه ضدتروریسم ایتالیا تأکید میکند که ترور محمدحسین نقدی ، بخشی از یک کارزار گسترده رژیم ایران برای نابودی فیزیکی مخالفان خود، بهویژه اعضای شورای ملی مقاومت ایران، در خارج کشور بودهاست.<ref>بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[7]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
<br />
<br />
منابع<br />
{{پانویس}}</div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C&diff=69106محمدحسین نقدی2024-03-12T08:33:42Z<p>Rah: </p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات سیاستمدار<br />
| نام = محمدحسین نقدی<br />
| تصویر = Naghdid.png<br />
| شرح تصویر = محمد حسین نقدی<br />
| نام کامل = <br />
| معروف به = <br />
| نام مستعار = <br />
| زادروز = ۵ فروردین ۱۳۳۰<br />
| شهر تولد = یزد<br />
| کشور تولد = <br />
| تاریخ مرگ = ۲۵ اسفند ۱۳۷۲<br />
| شهر مرگ = رم<br />
| کشور مرگ = ایتالیا<br />
| نام همسر = فرمینا<br />
| فرزندان = <br />
|خویشاوندان سرشناس = <br />
| تحصیلات = <br />
| دین = <br />
| حزب سیاسی = [[شورای ملی مقاومت ایران]]<br />
| سمت = کاردار سفارت ایران در ایتالیا - نماینده شورای ملی مقاومت در ایتالیا<br />
| پستهای قبلی = <br />
| فعالیتها = <br />
| قبل از = <br />
| بعد از = <br />
| وبگاه رسمی = <br />
| امضا = <br />
| زیرنویس = <br />
}}<br />
'''محمدحسین نقدی''' (۵ فروردین ۱۳۳۰–۲۵ اسفند۱۳۷۱) عضو و نماینده [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] در ایتالیا بود که توسط رژیم آخوندی ترور شد. در ساعت۹٫۳۰ روز ۲۵اسفند۱۳۷۱ در حالیکه عازم محل کارش بود در میدان البا رم توسط دو نفر که سوار بر یک موتور بودند مورد حمله قرار گرفت و ترور شد<br />
<br />
محمدحسین نقدی در تیرماه ۱۳۶۰ بهعنوان کاردار ایران در ایتالیا منصوب شد، اما ۸ ماه بعد یعنی در اسفند ۱۳۶۰ وی سفارت را ترک و به [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] پیوست و عضو هیئت نمایندگی شورایملی مقاومت در ایتالیا و سپس از سال۶۳ نمایندهٌ مسئول شورا در این کشور شد.<br />
== زندگینامه ==<br />
محمدحسین نقدی درسال ۱۳۳۰ در یزد متولد شد. در دوران دانشجویی که مقارن سالهای آخر دهه ۴۰ بود چندین بار به دلیل اعتراضات دانشجویی و هواداری از جنبش انقلابی، دستیگر و زندانی شد. پس از پایان تحصیلات دانشگاهی، مدتی در شرکت نفت و سپس در [[سازمان انرژی اتمی]] مشغول بهکار شد. در سال ۱۳۵۹ با استفاده از یک بورس تحصیلی به ایتالیا رفت و در مدرسه مدیریت میلان دوره تخصصی عالی را بهپایان رساند. پس از بازگشت از ایتالیا، در اوایل سال ۶۰ بهاستخدام وزارتخارجه درآمد و بهعنوان کاردار سفارت ایران در رم، بهکار مشغول شد. اما ۸ ماه بعد یعنی در اسفند ۱۳۶۰ وی سفارت را ترک و به [[شورای ملی مقاومت ایران]] پیوست و عضو هیئت نمایندگی شورایملی مقاومت در ایتالیا و سپس از سال۶۳ نمایندهٌ مسئول شورا در این کشور شد. او سالها نماینده شورا در ایتالیا بود و در مهرماه ۱۳۷۰ به عضویت شورا درآمد<ref>سازمان مجاهدین خلق ایران - [https://event.mojahedin.org/events/4776 بهیاد نقدی، آنکه همیشه زنده است]</ref><br />
<br />
== فعالیتها ==<br />
طی سالها اتلاش او با اکثر دولتمردان، شخصیتها و مسئولان احزاب، سندیکاها و مجامع حقوق بشری در ایتالیا آشنا شد و حمایت بسیاری از آنان را از شورای ملی مقاومت جلب کرد. از آخرین اقدامات او در زمینه دیپلوماتیک، جلب حمایت ۳۷۷تن از نمایندگان پارلمان ایتالیا از شورا و انتشار بیانیه مشترکشان در این رابطه بود.[[پرونده:محمدحسین نقدی مسعود رجوی.jpg|بندانگشتی|مسعود رجوی - محمدحسین نقدی|پیوند=https://fa.iranpediawiki.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C_%D9%85%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF_%D8%B1%D8%AC%D9%88%DB%8C.jpg]]بر اثر فعالیتهای محمدحسین نقدی بود که در آذرماه ۱۳۷۱, دولت ایتالیا طرح نمایندگان این کشور را، مبنی بر شناسایی شورای ملی مقاومت و تحریم تسلیحاتی رژیم ایرانرا به عنوان توصیه پذیرفت. این طرح دولت ایتالیا را متعهّد میسازد که از هر اقدامی که حتی کمک غیرمستقیم به رژیم ایران باشد، پرهیز کند.<br />
<br />
آخرین تلاش محمدحسین نقدی در راه تشکیل «کمیته همبستگی پارلمان با شورای ملی مقاومت» پس از ترور او به بارنشست. این کمیته یک روز پس از ترور او توسط عده یی از نمایندگان پارلمان ایتالیا، با حضور دبیرارشد شورای ملی مقاومت جلسه یی تشکیل داد و موجودیت خود را به طور رسمی اعلام کرد.<ref>شورای ملی مقاومت - [https://iranncr.org/%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7/445-%DB%8C%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C.html یادی از محمدحسین نقدی]</ref><br />
== فتوای ترور محمدحسین نقدی ==<br />
پپیوستن محمدحسین نقدی به شورایملی مقاومت جرمی بود که رژیم ایران هیچگاه آن را فراموش نمیکرد، به همین خاطر در خرداد سال۶۱ شخصاً فتوای قتل او را صادر کرد. این موضوعی است که در پروندهٌ قضایی محمدحسین نقدی از سوی مقامات امنیتی ایتالیا نیز مورد تأیید قرار گرفتهاست.<br />
<br />
از همان ابتدا واحد اطلاعات سپاه و اطلاعات نخستوزیری مسئولیت اجرای این ترور را بهعهده گرفتند. بعداز تشکیل [[وزارت اطلاعات]]، معاونت خارجی این وزارتخانه به ریاست آخوند حجازی مسئول اجرای این مأموریت شد.<br />
<br />
در سال۶۱ شماری ازافراد اطلاعاتی سفارت از جمله فردی بهنام [[مهدی مقدم|مهدی مقدم سامان]] در خیابان به محمدحسین نقدی حملهور شدند که با عکسالعمل او و همسرش مجبور به فرار از صحنه شدند.<ref name=":1">همبستگی ملی - [https://www.hambastegimeli.com/%D8%AF%D9%8A%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%87%D8%A7/192-2009-09-22-08-55-27/2012-02-13-15-56-18/40158-2013-03-19-22-05-20%D8%A7%D8%AF%D8%AA%D8%B4 درباره آمربن و عاملين ترور محمد حسين نقدي در بيستمين سال شهادتش]</ref><br />
== ترور ==<br />
<br />
=== اعزام تیم ترور ===<br />
در سال۶۶ آخوند علی اصغر حجازی (رئیس معاونت خارجی وقت وزارت اطلاعات) و معاون او سعید امامی طرح ترور را تهیه و چندین بار اقدام به شناسایی کردند ولی با کشف به موقع این تصمیمات توسط شورای ملی مقاومت، طرح با شکست مواجه شد.<br />
<br />
یک بار دیگر در اسفند سال۶۷ وزارت اطلاعات در صدد اجرای این طرح برآمد و به این منظور برای نفر بهنام [[حمید پرنده]] (متولد سال۱۳۴۰ در تهران) بهعنوان دیپلومات از دولت ایتالیا تقاضای پذیرش کردند. اما مقامات امنیتی ایتالیا بهرغم اصرار سفیر رژیم با تقاضای ویزای او موافقت نکردند. از این رو اجرای طرح بار دیگر به تعویق افتاد.<br />
[[پرونده:گرامیداشت محمد حسین نقدی در ایتالیا.jpg|جایگزین=گرامیداشت محمد حسین نقدی در ایتالیا|بندانگشتی|گرامیداشت محمد حسین نقدی در ایتالیا]]<br />
بعداز مرگ خمینی [[شورای عالی امنیت رژیم ایران]]، لیستی از این مخالفین را برای ترور مشخص کرد. بعداز این تاریخ، لیست شخصیتهایی که کاندیدای ترور شدن بودند، هر روز افزایش مییافت. در این لیستها اسامی افرای مانند [[دکتر صالح رجوی]]، محمدحسین نقدی، [[هادی مهابادی]]، [[محمد سید المحدثین|محمد محدثین،]] [[جلال گنجهای]]، [[منوچهر هزارخانی]]، [[عباس داوری]]، پ[[رویز خزایی]] و [[ابوالقاسم رضایی]] به چشم میخورد.<ref name=":1" /><br />
<br />
== طرح ترور نقدی بعد از ترور دکتر کاظم رجوی ==<br />
روز ۴ خرداد سال۶۹ یک نفر ناشناس با منزل آقای محمدحسین نقدی تماس گرفت و با زبان ایتالیایی ولی با لهجهٌ خارجی گفت که میخواهد با خانم محمدحسین نقدی صحبت کند. آقای محمدحسین نقدی خود گوشی را برمیدارد. تلفنکننده که متوجه میشود جواب دهنده خود آقای محمدحسین نقدی است به فارسی میگوید:<blockquote>«میخواستم به همسرت بگویم که حکم صادره از جانب آیت الله خمینی مورخ خرداد ۱۳۶۱ فعال شدهاست و بهزودی به اجرا گذاشته خواهد شد».</blockquote>اعزام تیم تیم خوشکوش و منصور آهنی در فروردین سال۷۱ اکبر خوشکوش از نفرات وزارت اطلاعات بههمراه منصور آهنی که برای ترور محمدحسین محمدحسین نقدی به ایتالیا آمده بودند با ۳۰هزار دلار اسکناس تقلبی و یکسری مدارک توسط پلیس ایتالیا دستگیرشده و هر دو نفر اخراج شدند. خوشکوش که پاسپورت دیپلوماتیک داشت به تهران رفت و آهنی به کانادا رفت و توسط پلیس این کشور دستگیر شد.<br />
=== اکبر خوشکوش ===<br />
[[اکبر خوشکوش]] مشاور عملیاتی سرمدی معاون وقت امنیت وزارت اطلاعات (جانشین [[سعید امامی]]) در زمان آخوند [[دری نجفآبادی]] بود. وی از دو ستان [[سعید حجاریان]] و [[عباس عبدی]] است. وی از بهمن سال۵۷ با سعید حجاریان در کمیتههای انقلاب بهفعالیت پرداخت و از سال۱۳۵۸ از کسانی بود که حملات چماقدار علیه مجاهدین را در تهران سازمان میداد. از بهمن۵۹ در کمیتهٌ نازیآباد شکنجه و بازجویی از هواداران مجاهدین را شروع کرد و بعداز ۳۰ خرداد از شکنجهگران زندان اوین شد. به توصیهٌ لاجوردی بعداز تشکیل وزارت اطلاعات خوشکوش به این وزارتخانه منتقل شد و در تیمهای ضربت معاونت خارجی قرار گرفت. در قتلهای زنجیرهای فاش شد:<blockquote>«اکبر خوشکوش از جمله کسانی است که در وزارت اطلاعات به «فرنگی کاری» معرو ف هستند و در ترورهای خارج کشور دست دارد».<ref name=":0">بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref></blockquote><br />
=== منصور آهنی ===<br />
[[منصور آهنی]] عضو تیمهای ترور وزارت اطلاعات است که در سال۷۰ به کانادا فرستاده شد و متقاضی پناهندگی شد. حکومت ایران در صدد بود از امکانات پناهندگی برای کارهای تروریستی خود در خارج استفاده کند.<br />
<br />
چند سال بعد روزنامهٌ گلوب اندمیل کانادا در۲۱ آذرماه۷۷ نوشت:<blockquote>«شش سال پیش منصور آهنی تلفنی از مربی سابقش رئیس جوخهٌ آدمکشی ایران دریافت کرد. تماس تلفنی از ایران درست چند هفته پس از این که منصور آهنی رسماً در دادگاهی در تورنتو درخواست پناهندگی کرده بود صورت گرفت.</blockquote>تاآن زمان آقای آهنی که توسط یک شاخهٌ ویژهٌ دولت ایران برای کشتن آموزش دیده بود در آپارتمانی در دان میلز با همسرش و دو مردی که در مرکز پناهندگان ملاقات کرده بود، مستقر شده بود. او در برگرکینگز در مرکز تورنتو همبرگر درست میکرد. تلفن کننده فارسی حرف میزد. او گفت جای آقای آهنی خالی است و میخواهد او را دوباره در اروپا در جایی دنج ببیند. تلفنکننده نیازی نداشت خود را معرفی کند. او صدا را میشناخت. او علیاکبر بود که برای سرویسهای اطلاعاتی غربی تحت نام اکبر خوشکوش شناخته میشود. آقای خوشکوش در ایران معروف بود. او رئیس جوخههای قتل در خارج بود.<ref name=":02">بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
<br />
هفت سال پیش در تهران او به آقای آهنی آموزش داده بود که چگونه از موشکانداز دستی استفاده کند و چگونه از یک اتومبیل در حال حرکت بیرون بپرد و چهار گلوله به قلب و یکی به مغز یک مرد خالی کند و بعد دوباره سوار اتومبیل شود. آقای آهنی که پنج ماه قبل از آن در اکتبر۱۹۹۱ به کانادا آمده بود گفت: من پول و پاسپورت ندارم. آقای خوشکوش گفت که برایش پول میفرستد تا یک پاسپورت تقلبی بخرد؛ بنابراین آقای آهنی طرحهای ملاقات مخفیانه در اروپا را شروع کرد».<br />
<br />
تلاش برای فرستادن ترویست در پوش دیپلمات بعداز شکست تیم خوشکوش، رژیم آخوندی تصمیم گرفت بهرغم اینکه وزارتخارجهٌ ایتالیا در اسفند۶۷ با دادن ویزای دیپلوماتیک به حمید پرنده مخالفت کرده بود، مجدداً برای او در خواست ویزا کند. پرنده از ژانویهٌ۱۹۸۸ تا ژوئن۱۹۹۰ بهعنوان مسئول رمز در سفارت رژیم در بن خدمت کرده بود. مقامات آلمانی او را در طول مقطع یاد شده یک مقام مهم سرویسهای اطلاعاتی رژیم ارزیابی کرده و در رابطه با فعالیتهای تروریستی به او مظنون بودند. در ۲۳تیر۷۱ وزارتخارجهٌ ایتالیا درخواست ویزای دیپلوماتیک پرنده را بهعنوان دیپلومات سفارت رژیم ایران در رم رد کرد. ارگانهای امنیتی بهدلیل «ظن مشارکت در فعالیتهای تروریستی و تهدیداتی که برای امنیت کشور میتواند داشته باشد» با اعطای ویزا به او مخالفت کردند. وزارتخارجهٌ ایتالیا در اواخر شهریور۷۱ یک بار دیگر عدم موافقتش با حضور پرنده در خاک ایتالیا را به رژیم اطلاع داد.<br />
<br />
مسافرت یکروزهٌ پرنده به ایتالیا در تاریخ ۳آذر۷۱ حمید پرنده با پاسپورت دیپلوماتیک به شمارهٌ ۰۰۸۶۲۵ برای یک مأموریت اعلامنشده وارد رم شد و همان روز در ساعت۲۳٫۴۵ از فرودگاه رم به تهران بازگشت.<ref name=":02" /><br />
<br />
اصرار مجدد رژیم برای ویزای پرنده وزارت اطلاعات از[[علی اکبر ولایتی]] خواست به فشار دیپلوماتیک برای دریافت ویزا برای پرنده متوسل شود. اینبار برای پرنده بهعنوان یکی از نفرات نزدیک و مورد اعتماد ولایتی از دولت ایتالیا تقاضای ویزای دیپلوماتیک شد و به سفیر ایتالیا در تهران گوشزد کردند که ولایتی عدم موافقت با این ویزا را به عدم اعتماد به خودش تفسیر خواهد کرد و ناچار بهعمل متقابل میشود. بهرغم این اصرار ارگانهای ذیربط امنیتی در ایتالیا همچنان با ورود پرنده به ایتالیا مخالفت کردند. اما وزارتخارجهٌ ایتالیا با طرح این موضوع که ندادن ویزا به پرنده به روابط دو کشور ضربه میزند خواهان تجدیدنظر در تصمیم ارگانهای امنیتی شد و بالاخره در اوایل دیماه۷۱ با ویزای ورود برای وی موافقت کردند.<br />
<br />
ورود پرنده به ایتالیا و مخفی شدن او در روز ۱۸دیماه۷۱ حمید پرنده با پاسپورت دیپلوماتیک شمارهٌ۰۱۰۲۳۶ وارد رم شد، او به مقامات ایتالیا آدرس «سفارت جمهوری اسلامی ایران» را بهعنوان محل سکونت خودش داد، ولی چنانکه در پرونده منعکس است تا ۲۷ اسفند یعنی دو روز بعداز ترور، ارگانهای امنیتی ایتالیا هیچ اطلاعی از وی نداشتند.<br />
<br />
سفیر رژیم در ایتالیا در هفتهٌ اول اسفند برای توجیه طرح ترور به تهران احضار شد و بعداز توجیه به ایتالیا بازگشت.<br />
<br />
تکمیل تیم ترور در ۱۸اسفند۷۱ دو تروریست بهنامهای حسین نیسوی و احمد کلامی وهجابادی وارد رم شدند و مستقیماً به نزد پرنده رفتند. این دو نفر در تاریخ ۲۷اسفند۷۱ یعنی ۲روز بعداز ترور، رم را ترک کردند. حسین نیسوی ۳۵–۴۰ ساله، متولد اصفهان و از شکنجهگران اوین و نفر مورد اعتماد محسن رضایی است.<ref>بهای آزادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[2]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
=== طرح فریب نیروهای امنیتی ایتالیا ===<br />
در ۱۹اسفند۷۱ یک هیئت ۷نفره تحت پوش مسئولین وزارت راه و ترابری رژیم برای یک بازدید آموزشی از امنیت سیستمهای گمرکی فرودگاه رم، وارد ایتالیا شدند. این بازدیدها در روزهای ۲۰ و ۲۱ اسفند بود و این هفتنفر در هتل «سات لیت» شهرک اوستیا در نزدیکی رم تا روز ۲۵ اسفند جا رزرو کرده بودند. اما عملاً به جز یک نفر از آنان بقیه تا سه روز پس از ترور محمدحسین نقدی یعنی ۲۸ اسفند در رم ماندند. تحقیقات بعدی [[مقاومت ایران]] نشان داد که ۵نفر از اعضای این هیئت از کادرهای وزارت اطلاعات بودهاند که برای اجرای یک طرح فریب به ایتالیا آمده بودند. اسامی این هیئت عبارت بود از:<br />
#محسن منتظریان، متولد ۱۳۳۰باختران، از وزارت اطلاعات<br />
#یحییمحمود سیاهبازیراشکان از وزارت اطلاعات<br />
#غلامحسین سرکیل، متولد ۱۳۳۲زرند، از وزارت اطلاعات<br />
#سرگرد قدرتالله رضایی متولد۱۳۲۷ قزوین، از وزارت اطلاعات<br />
#سرهنگ حسناشرف محمد خوزانی متولد ۱۳۳۱نجفآباد، از وزارت اطلاعات<br />
#محمد رضا خداشناس دستجردی<br />
#منصور نامور<br />
این ۷نفر روز ۲۵اسفند، بین ساعت ۸ تا ۹صبح ساعتی قبل از ترور محمدحسین نقدی ، از هتل پیاده بیرون آمده و هرکدام به یک سمت شهر رفتند تا توجهات پلیس ایتالیا را بهخود جلب کنند و در نتیجه انرژی کمتری متوجه حفاظت شهید محمدحسین نقدی بشود.<ref>بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[3]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
=== شناسایی عملیاتی ===<br />
خانم مورونی (همسر نقدی) بعداز ترور محمدحسین نقدی گزارش کرد که در ۲۲اسفند۷۱ همراه محمدحسین نقدی در کوچهٌ محل اقامتشان متوجه میشوند که دو نفر که خیلی شبیه به ایرانیها بودند آنها را تحتنظر دارند. یکی از آنها که ریش داشت یک دوربین به گردنش آویزان بود. تحقیقات بعدی نشان داد که این فرد حمید پرنده بود.<br />
<br />
۲۵اسفند۷۱ روز ۲۵اسفند۷۱ حوالی ساعت۹٫۳۰ در میدان «البا» دو فرد که لباس مبدل بهتن داشتند و سوار بر یک موتور بودند به ماشین آقای محمدحسین نقدی نزدیک میشوند و بهطرف او شلیک میکنند و محمدحسین نقدی قبل از رسیدن به بیمارستان به شهادت میرسد.<br />
<br />
سلاح مورد استفاده در قتل، بعدازظهر همان روز، در یک سطل آشغال در خیابان مونته روکتا پیدا شد. سلاح یک اسکورپیون کالیبر۷٫۶۵، مجهز به صدا خفه کن بود و شماره سریالش پاک شده بود.<ref name=":03">بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[1]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
=== شناسایی حمید پرنده بهعنوان قاتل اصلی ===<br />
بعداز ترور نقدی، وقتی پلیس یک آلبوم عکس را که شامل ۱۴۰عکس بود به خانم مورونی نشان داد، وی عکس شماره۳۰ را بهعنوان فردی که در ۲۲ اسفند بههمراه یک نفر دیگر او و آقای نقدی را تحتنظر داشت، شناسایی کرد. عکس شماره۳۰ به حمید پرنده تعلق داشت.<br />
<br />
بر اساس توضیحات رانندهٌ ماشین آقای نقدی و سایر شهود، چهرهٌ قاتل ترسیم شد. خانم مورونی تأیید کرد که این چهره همان کسی است که سه روز قبل از ترور، او را در نزدیکی منزلشان دیدهاست.<br />
<br />
این همان چهرهٌ پرنده بود. رانندهٌ خودروی آقای نقدی نیز در آلبوم عکسهای پلیس روی عکس پرنده بهعنوان کسی که بیشترین شباهت را با قاتل دارد، دست گذاشت.<br />
<br />
در احضاریهٌ دادستان آمدهاست:<blockquote>«اگر پرنده شخصی باشد که توسط خانم مورونی در ۱۳مارس۹۳ (۲۲ اسفند ۷۱) با دروبین عکاسی دیده شده و اگر تصویر نقاشی شده قاتل به او شباهت داشته باشد وظیفهٌ پرنده روشن بودهاست، اول شناسایی، بعد تعقیب و مراقبت و سپس اجرای قتل بهکمک افراد مؤمن»</blockquote>بهرغم اینکه برای مقامات امنیتی و قضایی ایتالیا نقش حمید پرنده در این ترور جنایتکارانه مشخص بود، اما حکومت ایران با استفاده از مصونیت دیپلوماتیک او را به تهران برد و بهعنوان دفتر [[علی اکبر ولایتی]] مشغول بهکار شد. اعتراف [[عبدالله نوری]] وزیر کشور هاشمی رفسنجانی به ترور محمد حسین نقدی<br />
<br />
روزنامهٌ نیویورک تایمز اول تیرماه۷۲ (۲۲ژوئن۹۳) در مقالهای تحتعنوان «ایزولاسیون و ناآرامی واقعی مزاحم ایران است»، که توسط خبرنگار اعزامی این روزنامه، کریس هجز به تهران نوشته شده، مینویسد:<blockquote>«از عبدالله نوری وزیر کشور در حالیکه در یک اتاق مجلل و با پردهای توری و منظرهای از تمامی تهران نشسته بود، راجع به قتل ناراضیان ایرانی در خارج کشور سئوال شد. او کشتهشدگان را محکوم کرد و نه زندهها را. وزیر (عبدالله نوری) با اشاره به رهبران اپوزیسیون نظیر محمدحسین نقدی سفیر سابق ایران در ایتالیا که در رم با اسلحه به قتل رسید، سئوال کرد، آیا اینگونه افراد تروریست هستند یا نه؟ و اگر کسانی علیه اینگونه تروریستها دست بهعمل بزنند، آیا آنها تروریست هستند؟ من فکر نمیکنم اینطور باشد».<ref>بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[4]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref></blockquote><br />
[[پرونده:عاملان ترور نقدی.png|جایگزین=عاملان ترور نقدی|بندانگشتی|عاملان ترور نقدی]]<br />
<br />
== عاملان ترور ==<br />
پس از چندبار اقدام، در فروردین سال۷۱ دونفر از نفرات حکومت ایران با دلارهای تقلبی و مجموعهای از مدارک در ایتالیا دستگیرشده و اخراج شدند. یکی از آنها ا[[کبر خوشکوش]] مشاور عملیاتی سرمدی، معاون وقت امنیت وزارت اطلاعات (جانشین [[سعید امامی]]) بود.نفر دیگر منصور آهنی، عضو اعضای وزارت اطلاعات بود. حکومت ایران این ترورها را با پشتیبانی سفارتش در ایتالیا و با پوشهای دیپلوماتیک انجام میداد.<ref>ایران اسرار - [http://iranasrar.blogspot.al/2017/03/blog-post_15.html ترور نقدی کار کی بود؟]</ref><br />
<br />
یکی از دستاندرکاران این فتل [[حمید پرنده]] بود که سه سال مسئول رمز در سفارت حکومت ایران در بن بود. وی هم از طرف آلمان هم از طرف ایتالیا مشکوک شناخته شده بود، ولی در روزهای قبل از قتل به رم رفته بود. حمید پرنده در روز ۱۸دیماه۷۱ با پاسپورت دیپلوماتیک شماره ۰۱۰۲۳۶ وارد رم شد، او به مقامات ایتالیا آدرس «سفارت جمهوری اسلامی ایران» را بهعنوان محل سکونت خودش داد.<br />
<br />
در ۱۸ اسفند ۷۱ دو نفر بهنامهای [[حسین نیسوی]] و [[احمد کلامی و هجابادی]] وارد رم شدند و مستقیماً به نزد پرنده رفتند. این دو نفر در تاریخ ۲۷ اسفند ۷۱ یعنی ۲روز بعد از ترور، رم را ترک کردند. حسین نیسوی ۳۵–۴۰ساله، متولد اصفهان و از شکنجهگران اوین و نفر مورد اعتماد [[سبزعلی (محسن) رضایی]] بود.<ref>بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[6]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
==محاکمه==<br />
=== دادگاه ایتالیا ===<br />
صبح روز چهارشنبه ۲۱ اردیبهشت ۸۴، دادگاه کیفری رم، محاکمه یکی از قاتلان محمدحسین نقدی، نماینده شورای ملی مقاومت ایران در ایتالیا را آغاز نمود. محمدحسین نقدی، در اسفندماه ۱۳۷۱ توسط یک گروه از افراد حکومت ایران به قتل رسیده بود<br />
<br />
شورای ملی مقاومت ایران از همان تاریخ، همواره خواستار معرفی عاملان و آمران این ترور و محاکمه آنان بودهاست<br />
<br />
در نخستین جلسه دادگاه که با حضور جمع کثیری از خبرنگاران رسانههای ایتالیایی و بینالمللی مستقر در رم برگزار گردید، قاضی فرانچسکو آماتو از قضات سرشناس ایتالیا، بههمراه هفتقاضی دیگر، بررسی کیفرخواست مفصلی را که دادستانی ویژه ضدتروریسم ایتالیا در مورد قتل محمدحسین نقدی تنظیم کردهاست، آغاز نمود.<br />
<br />
در این جلسه وکلای مدافع شاکیان خصوصی، آقایان پائولو سودانی و پروفسور کارلو تائورمینا نماینده مجلس ایتالیا و از برجستهترین وکلای این کشور حضور داشتند.<br />
<br />
دادستان ویژه ضدتروریسم ایتالیا آقای فرانکو یونتا در این جلسهٔ دادگاه، توضیحاتی در مورد کیفرخواست، خطاب به قضات ارائه نمود. پرونده ۳۰۰۰صفحهای که دادستانی ویژه ضدتروریسم در مورد قتل محمدحسین نقدی تدوین نمودهاست بهخوبی نقش مستقیم سفارت رژیم و وزارت اطلاعات و دیپلوماتهی ایران را در این قتل برملا میسازد. محققان و کارشناسان ایتالیایی از چندین ارگان دولتی این کشور، طی تحقیقات گستردهای که چندسال بهطول انجامیدهاست شواهد و اسناد انکارناپذیری در مورد تروریسم رژیم آخوندی و عملکرد آن گرد آوردهاند.<br />
<br />
وکلای مدافع شورای ملی مقاومت ایران در صحبت با خبرنگاران تأکید کردند که برای اولین بار در یک دادگاه اروپایی، یک کارگزار رسمی رژیم ایران به اتهام شرکت در قتل یکی از مخالفان این رژیم، محاکمه میگردد.<br />
<br />
در این پرونده، دادستانی ویژه ضدتروریسم ایتالیا تأکید میکند که ترور محمدحسین نقدی ، بخشی از یک کارزار گسترده رژیم ایران برای نابودی فیزیکی مخالفان خود، بهویژه اعضای شورای ملی مقاومت ایران، در خارج کشور بودهاست.<ref>بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[7]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
<br />
<br />
منابع<br />
{{پانویس}}</div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C&diff=69105محمدحسین نقدی2024-03-12T08:27:42Z<p>Rah: </p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات سیاستمدار<br />
| نام = محمدحسین نقدی<br />
| تصویر = Naghdid.png<br />
| شرح تصویر = محمد حسین نقدی<br />
| نام کامل = <br />
| معروف به = <br />
| نام مستعار = <br />
| زادروز = ۵ فروردین ۱۳۳۰<br />
| شهر تولد = یزد<br />
| کشور تولد = <br />
| تاریخ مرگ = ۲۵ اسفند ۱۳۷۲<br />
| شهر مرگ = رم<br />
| کشور مرگ = ایتالیا<br />
| نام همسر = فرمینا<br />
| فرزندان = <br />
|خویشاوندان سرشناس = <br />
| تحصیلات = <br />
| دین = <br />
| حزب سیاسی = [[شورای ملی مقاومت ایران]]<br />
| سمت = کاردار سفارت ایران در ایتالیا - نماینده شورای ملی مقاومت در ایتالیا<br />
| پستهای قبلی = <br />
| فعالیتها = <br />
| قبل از = <br />
| بعد از = <br />
| وبگاه رسمی = <br />
| امضا = <br />
| زیرنویس = <br />
}}<br />
'''محمدحسین نقدی''' (۵ فروردین ۱۳۳۰–۲۵ اسفند۱۳۷۱) عضو و نماینده [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] در ایتالیا بود که توسط رژیم آخوندی ترور شد. در ساعت۹٫۳۰ روز ۲۵اسفند۱۳۷۱ در حالیکه عازم محل کارش بود در میدان البا رم توسط دو نفر که سوار بر یک موتور بودند مورد حمله قرار گرفت و ترور شد<br />
<br />
محمدحسین نقدی در تیرماه ۱۳۶۰ بهعنوان کاردار سفارت جمهوری اسلامی در ایتالیا منصوب شد، اما ۸ ماه بعد یعنی در اسفند ۱۳۶۰ وی سفارت را ترک و به [[شورای ملی مقاومت ایران|شورای ملی مقاومت]] پیوست و عضو هیئت نمایندگی شورایملی مقاومت در ایتالیا و سپس از سال۶۳ نمایندهٌ مسئول شورا در این کشور شد.<br />
== زندگینامه ==<br />
محمدحسین نقدی درسال ۱۳۳۰ در یزد متولد شد. در دوران دانشجویی که مقارن سالهای آخر دهه ۴۰ بود چندین بار به دلیل اعتراضات دانشجویی و هواداری از جنبش انقلابی، دستیگر و زندانی شد. پس از پایان تحصیلات دانشگاهی، مدتی در شرکت نفت و سپس در [[سازمان انرژی اتمی]] مشغول بهکار شد. در سال ۱۳۵۹ با استفاده از یک بورس تحصیلی به ایتالیا رفت و در مدرسه مدیریت میلان دوره تخصصی عالی را بهپایان رساند. پس از بازگشت از ایتالیا، در اوایل سال ۶۰ بهاستخدام وزارتخارجه درآمد و بهعنوان کاردار سفارت ایران در رم، بهکار مشغول شد. اما ۸ ماه بعد یعنی در اسفند ۱۳۶۰ وی سفارت را ترک و به [[شورای ملی مقاومت ایران]] پیوست و عضو هیئت نمایندگی شورایملی مقاومت در ایتالیا و سپس از سال۶۳ نمایندهٌ مسئول شورا در این کشور شد. او سالها نماینده شورا در ایتالیا بود و در مهرماه ۱۳۷۰ به عضویت شورا درآمد<ref>سازمان مجاهدین خلق ایران - [https://event.mojahedin.org/events/4776 بهیاد نقدی، آنکه همیشه زنده است]</ref><br />
<br />
== فعالیتها ==<br />
طی سالها اتلاش او با اکثر دولتمردان، شخصیتها و مسئولان احزاب، سندیکاها و مجامع حقوق بشری در ایتالیا آشنا شد و حمایت بسیاری از آنان را از شورای ملی مقاومت جلب کرد. از آخرین اقدامات او در زمینه دیپلوماتیک، جلب حمایت ۳۷۷تن از نمایندگان پارلمان ایتالیا از شورا و انتشار بیانیه مشترکشان در این رابطه بود.[[پرونده:محمدحسین نقدی مسعود رجوی.jpg|بندانگشتی|مسعود رجوی - محمدحسین نقدی|پیوند=https://fa.iranpediawiki.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C_%D9%85%D8%B3%D8%B9%D9%88%D8%AF_%D8%B1%D8%AC%D9%88%DB%8C.jpg]]بر اثر فعالیتهای محمدحسین نقدی بود که در آذرماه ۱۳۷۱, دولت ایتالیا طرح نمایندگان این کشور را، مبنی بر شناسایی شورای ملی مقاومت و تحریم تسلیحاتی رژیم ایرانرا به عنوان توصیه پذیرفت. این طرح دولت ایتالیا را متعهّد میسازد که از هر اقدامی که حتی کمک غیرمستقیم به رژیم ایران باشد، پرهیز کند.<br />
<br />
آخرین تلاش محمدحسین نقدی در راه تشکیل «کمیته همبستگی پارلمان با شورای ملی مقاومت» پس از ترور او به بارنشست. این کمیته یک روز پس از ترور او توسط عده یی از نمایندگان پارلمان ایتالیا، با حضور دبیرارشد شورای ملی مقاومت جلسه یی تشکیل داد و موجودیت خود را به طور رسمی اعلام کرد.<ref>شورای ملی مقاومت - [https://iranncr.org/%DB%8C%D8%A7%D8%AF%D9%88%D8%A7%D8%B1%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7/445-%DB%8C%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D8%A7%D8%B2-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%86%D9%82%D8%AF%DB%8C.html یادی از محمدحسین نقدی]</ref><br />
== فتوای ترور محمدحسین نقدی ==<br />
پپیوستن محمدحسین نقدی به شورایملی مقاومت جرمی بود که رژیم ایران هیچگاه آن را فراموش نمیکرد، به همین خاطر در خرداد سال۶۱ شخصاً فتوای قتل او را صادر کرد. این موضوعی است که در پروندهٌ قضایی محمدحسین نقدی از سوی مقامات امنیتی ایتالیا نیز مورد تأیید قرار گرفتهاست.<br />
<br />
از همان ابتدا واحد اطلاعات سپاه و اطلاعات نخستوزیری مسئولیت اجرای این ترور را بهعهده گرفتند. بعداز تشکیل [[وزارت اطلاعات]]، معاونت خارجی این وزارتخانه به ریاست آخوند حجازی مسئول اجرای این مأموریت شد.<br />
<br />
در سال۶۱ شماری ازافراد اطلاعاتی سفارت از جمله فردی بهنام [[مهدی مقدم|مهدی مقدم سامان]] در خیابان به محمدحسین نقدی حملهور شدند که با عکسالعمل او و همسرش مجبور به فرار از صحنه شدند.<ref name=":1">همبستگی ملی - [https://www.hambastegimeli.com/%D8%AF%D9%8A%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D9%87%D8%A7/192-2009-09-22-08-55-27/2012-02-13-15-56-18/40158-2013-03-19-22-05-20%D8%A7%D8%AF%D8%AA%D8%B4 درباره آمربن و عاملين ترور محمد حسين نقدي در بيستمين سال شهادتش]</ref><br />
== ترور ==<br />
<br />
=== اعزام تیم ترور ===<br />
در سال۶۶ آخوند علی اصغر حجازی (رئیس معاونت خارجی وقت وزارت اطلاعات) و معاون او سعید امامی طرح ترور را تهیه و چندین بار اقدام به شناسایی کردند ولی با کشف به موقع این تصمیمات توسط شورای ملی مقاومت، طرح با شکست مواجه شد.<br />
<br />
یک بار دیگر در اسفند سال۶۷ وزارت اطلاعات در صدد اجرای این طرح برآمد و به این منظور برای نفر بهنام [[حمید پرنده]] (متولد سال۱۳۴۰ در تهران) بهعنوان دیپلومات از دولت ایتالیا تقاضای پذیرش کردند. اما مقامات امنیتی ایتالیا بهرغم اصرار سفیر رژیم با تقاضای ویزای او موافقت نکردند. از این رو اجرای طرح بار دیگر به تعویق افتاد.<br />
[[پرونده:گرامیداشت محمد حسین نقدی در ایتالیا.jpg|جایگزین=گرامیداشت محمد حسین نقدی در ایتالیا|بندانگشتی|گرامیداشت محمد حسین نقدی در ایتالیا]]<br />
بعداز مرگ خمینی [[شورای عالی امنیت رژیم ایران]]، لیستی از این مخالفین را برای ترور مشخص کرد. بعداز این تاریخ، لیست شخصیتهایی که کاندیدای ترور شدن بودند، هر روز افزایش مییافت. در این لیستها اسامی افرای مانند [[دکتر صالح رجوی]]، محمدحسین نقدی، [[هادی مهابادی]]، [[محمد سید المحدثین|محمد محدثین،]] [[جلال گنجهای]]، [[منوچهر هزارخانی]]، [[عباس داوری]]، پ[[رویز خزایی]] و [[ابوالقاسم رضایی]] به چشم میخورد.<ref name=":1" /><br />
<br />
== طرح ترور نقدی بعد از ترور دکتر کاظم رجوی ==<br />
روز ۴ خرداد سال۶۹ یک نفر ناشناس با منزل آقای محمدحسین نقدی تماس گرفت و با زبان ایتالیایی ولی با لهجهٌ خارجی گفت که میخواهد با خانم محمدحسین نقدی صحبت کند. آقای محمدحسین نقدی خود گوشی را برمیدارد. تلفنکننده که متوجه میشود جواب دهنده خود آقای محمدحسین نقدی است به فارسی میگوید:<blockquote>«میخواستم به همسرت بگویم که حکم صادره از جانب آیت الله خمینی مورخ خرداد ۱۳۶۱ فعال شدهاست و بهزودی به اجرا گذاشته خواهد شد».</blockquote>اعزام تیم تیم خوشکوش و منصور آهنی در فروردین سال۷۱ اکبر خوشکوش از نفرات وزارت اطلاعات بههمراه منصور آهنی که برای ترور محمدحسین محمدحسین نقدی به ایتالیا آمده بودند با ۳۰هزار دلار اسکناس تقلبی و یکسری مدارک توسط پلیس ایتالیا دستگیرشده و هر دو نفر اخراج شدند. خوشکوش که پاسپورت دیپلوماتیک داشت به تهران رفت و آهنی به کانادا رفت و توسط پلیس این کشور دستگیر شد.<br />
=== اکبر خوشکوش ===<br />
[[اکبر خوشکوش]] مشاور عملیاتی سرمدی معاون وقت امنیت وزارت اطلاعات (جانشین [[سعید امامی]]) در زمان آخوند [[دری نجفآبادی]] بود. وی از دو ستان [[سعید حجاریان]] و [[عباس عبدی]] است. وی از بهمن سال۵۷ با سعید حجاریان در کمیتههای انقلاب بهفعالیت پرداخت و از سال۱۳۵۸ از کسانی بود که حملات چماقدار علیه مجاهدین را در تهران سازمان میداد. از بهمن۵۹ در کمیتهٌ نازیآباد شکنجه و بازجویی از هواداران مجاهدین را شروع کرد و بعداز ۳۰ خرداد از شکنجهگران زندان اوین شد. به توصیهٌ لاجوردی بعداز تشکیل وزارت اطلاعات خوشکوش به این وزارتخانه منتقل شد و در تیمهای ضربت معاونت خارجی قرار گرفت. در قتلهای زنجیرهای فاش شد:<blockquote>«اکبر خوشکوش از جمله کسانی است که در وزارت اطلاعات به «فرنگی کاری» معرو ف هستند و در ترورهای خارج کشور دست دارد».<ref name=":0">بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref></blockquote><br />
=== منصور آهنی ===<br />
[[منصور آهنی]] عضو تیمهای ترور وزارت اطلاعات است که در سال۷۰ به کانادا فرستاده شد و متقاضی پناهندگی شد. حکومت ایران در صدد بود از امکانات پناهندگی برای کارهای تروریستی خود در خارج استفاده کند.<br />
<br />
چند سال بعد روزنامهٌ گلوب اندمیل کانادا در۲۱ آذرماه۷۷ نوشت:<blockquote>«شش سال پیش منصور آهنی تلفنی از مربی سابقش رئیس جوخهٌ آدمکشی ایران دریافت کرد. تماس تلفنی از ایران درست چند هفته پس از این که منصور آهنی رسماً در دادگاهی در تورنتو درخواست پناهندگی کرده بود صورت گرفت.</blockquote>تاآن زمان آقای آهنی که توسط یک شاخهٌ ویژهٌ دولت ایران برای کشتن آموزش دیده بود در آپارتمانی در دان میلز با همسرش و دو مردی که در مرکز پناهندگان ملاقات کرده بود، مستقر شده بود. او در برگرکینگز در مرکز تورنتو همبرگر درست میکرد. تلفن کننده فارسی حرف میزد. او گفت جای آقای آهنی خالی است و میخواهد او را دوباره در اروپا در جایی دنج ببیند. تلفنکننده نیازی نداشت خود را معرفی کند. او صدا را میشناخت. او علیاکبر بود که برای سرویسهای اطلاعاتی غربی تحت نام اکبر خوشکوش شناخته میشود. آقای خوشکوش در ایران معروف بود. او رئیس جوخههای قتل در خارج بود.<ref name=":02">بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
<br />
هفت سال پیش در تهران او به آقای آهنی آموزش داده بود که چگونه از موشکانداز دستی استفاده کند و چگونه از یک اتومبیل در حال حرکت بیرون بپرد و چهار گلوله به قلب و یکی به مغز یک مرد خالی کند و بعد دوباره سوار اتومبیل شود. آقای آهنی که پنج ماه قبل از آن در اکتبر۱۹۹۱ به کانادا آمده بود گفت: من پول و پاسپورت ندارم. آقای خوشکوش گفت که برایش پول میفرستد تا یک پاسپورت تقلبی بخرد؛ بنابراین آقای آهنی طرحهای ملاقات مخفیانه در اروپا را شروع کرد».<br />
<br />
تلاش برای فرستادن ترویست در پوش دیپلمات بعداز شکست تیم خوشکوش، رژیم آخوندی تصمیم گرفت بهرغم اینکه وزارتخارجهٌ ایتالیا در اسفند۶۷ با دادن ویزای دیپلوماتیک به حمید پرنده مخالفت کرده بود، مجدداً برای او در خواست ویزا کند. پرنده از ژانویهٌ۱۹۸۸ تا ژوئن۱۹۹۰ بهعنوان مسئول رمز در سفارت رژیم در بن خدمت کرده بود. مقامات آلمانی او را در طول مقطع یاد شده یک مقام مهم سرویسهای اطلاعاتی رژیم ارزیابی کرده و در رابطه با فعالیتهای تروریستی به او مظنون بودند. در ۲۳تیر۷۱ وزارتخارجهٌ ایتالیا درخواست ویزای دیپلوماتیک پرنده را بهعنوان دیپلومات سفارت رژیم ایران در رم رد کرد. ارگانهای امنیتی بهدلیل «ظن مشارکت در فعالیتهای تروریستی و تهدیداتی که برای امنیت کشور میتواند داشته باشد» با اعطای ویزا به او مخالفت کردند. وزارتخارجهٌ ایتالیا در اواخر شهریور۷۱ یک بار دیگر عدم موافقتش با حضور پرنده در خاک ایتالیا را به رژیم اطلاع داد.<br />
<br />
مسافرت یکروزهٌ پرنده به ایتالیا در تاریخ ۳آذر۷۱ حمید پرنده با پاسپورت دیپلوماتیک به شمارهٌ ۰۰۸۶۲۵ برای یک مأموریت اعلامنشده وارد رم شد و همان روز در ساعت۲۳٫۴۵ از فرودگاه رم به تهران بازگشت.<ref name=":02" /><br />
<br />
اصرار مجدد رژیم برای ویزای پرنده وزارت اطلاعات از[[علی اکبر ولایتی]] خواست به فشار دیپلوماتیک برای دریافت ویزا برای پرنده متوسل شود. اینبار برای پرنده بهعنوان یکی از نفرات نزدیک و مورد اعتماد ولایتی از دولت ایتالیا تقاضای ویزای دیپلوماتیک شد و به سفیر ایتالیا در تهران گوشزد کردند که ولایتی عدم موافقت با این ویزا را به عدم اعتماد به خودش تفسیر خواهد کرد و ناچار بهعمل متقابل میشود. بهرغم این اصرار ارگانهای ذیربط امنیتی در ایتالیا همچنان با ورود پرنده به ایتالیا مخالفت کردند. اما وزارتخارجهٌ ایتالیا با طرح این موضوع که ندادن ویزا به پرنده به روابط دو کشور ضربه میزند خواهان تجدیدنظر در تصمیم ارگانهای امنیتی شد و بالاخره در اوایل دیماه۷۱ با ویزای ورود برای وی موافقت کردند.<br />
<br />
ورود پرنده به ایتالیا و مخفی شدن او در روز ۱۸دیماه۷۱ حمید پرنده با پاسپورت دیپلوماتیک شمارهٌ۰۱۰۲۳۶ وارد رم شد، او به مقامات ایتالیا آدرس «سفارت جمهوری اسلامی ایران» را بهعنوان محل سکونت خودش داد، ولی چنانکه در پرونده منعکس است تا ۲۷ اسفند یعنی دو روز بعداز ترور، ارگانهای امنیتی ایتالیا هیچ اطلاعی از وی نداشتند.<br />
<br />
سفیر رژیم در ایتالیا در هفتهٌ اول اسفند برای توجیه طرح ترور به تهران احضار شد و بعداز توجیه به ایتالیا بازگشت.<br />
<br />
تکمیل تیم ترور در ۱۸اسفند۷۱ دو تروریست بهنامهای حسین نیسوی و احمد کلامی وهجابادی وارد رم شدند و مستقیماً به نزد پرنده رفتند. این دو نفر در تاریخ ۲۷اسفند۷۱ یعنی ۲روز بعداز ترور، رم را ترک کردند. حسین نیسوی ۳۵–۴۰ ساله، متولد اصفهان و از شکنجهگران اوین و نفر مورد اعتماد محسن رضایی است.<ref>بهای آزادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[2]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
=== طرح فریب نیروهای امنیتی ایتالیا ===<br />
در ۱۹اسفند۷۱ یک هیئت ۷نفره تحت پوش مسئولین وزارت راه و ترابری رژیم برای یک بازدید آموزشی از امنیت سیستمهای گمرکی فرودگاه رم، وارد ایتالیا شدند. این بازدیدها در روزهای ۲۰ و ۲۱ اسفند بود و این هفتنفر در هتل «سات لیت» شهرک اوستیا در نزدیکی رم تا روز ۲۵ اسفند جا رزرو کرده بودند. اما عملاً به جز یک نفر از آنان بقیه تا سه روز پس از ترور محمدحسین نقدی یعنی ۲۸ اسفند در رم ماندند. تحقیقات بعدی [[مقاومت ایران]] نشان داد که ۵نفر از اعضای این هیئت از کادرهای وزارت اطلاعات بودهاند که برای اجرای یک طرح فریب به ایتالیا آمده بودند. اسامی این هیئت عبارت بود از:<br />
#محسن منتظریان، متولد ۱۳۳۰باختران، از وزارت اطلاعات<br />
#یحییمحمود سیاهبازیراشکان از وزارت اطلاعات<br />
#غلامحسین سرکیل، متولد ۱۳۳۲زرند، از وزارت اطلاعات<br />
#سرگرد قدرتالله رضایی متولد۱۳۲۷ قزوین، از وزارت اطلاعات<br />
#سرهنگ حسناشرف محمد خوزانی متولد ۱۳۳۱نجفآباد، از وزارت اطلاعات<br />
#محمد رضا خداشناس دستجردی<br />
#منصور نامور<br />
این ۷نفر روز ۲۵اسفند، بین ساعت ۸ تا ۹صبح ساعتی قبل از ترور محمدحسین نقدی ، از هتل پیاده بیرون آمده و هرکدام به یک سمت شهر رفتند تا توجهات پلیس ایتالیا را بهخود جلب کنند و در نتیجه انرژی کمتری متوجه حفاظت شهید محمدحسین نقدی بشود.<ref>بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[3]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
=== شناسایی عملیاتی ===<br />
خانم مورونی (همسر نقدی) بعداز ترور محمدحسین نقدی گزارش کرد که در ۲۲اسفند۷۱ همراه محمدحسین نقدی در کوچهٌ محل اقامتشان متوجه میشوند که دو نفر که خیلی شبیه به ایرانیها بودند آنها را تحتنظر دارند. یکی از آنها که ریش داشت یک دوربین به گردنش آویزان بود. تحقیقات بعدی نشان داد که این فرد حمید پرنده بود.<br />
<br />
۲۵اسفند۷۱ روز ۲۵اسفند۷۱ حوالی ساعت۹٫۳۰ در میدان «البا» دو فرد که لباس مبدل بهتن داشتند و سوار بر یک موتور بودند به ماشین آقای محمدحسین نقدی نزدیک میشوند و بهطرف او شلیک میکنند و محمدحسین نقدی قبل از رسیدن به بیمارستان به شهادت میرسد.<br />
<br />
سلاح مورد استفاده در قتل، بعدازظهر همان روز، در یک سطل آشغال در خیابان مونته روکتا پیدا شد. سلاح یک اسکورپیون کالیبر۷٫۶۵، مجهز به صدا خفه کن بود و شماره سریالش پاک شده بود.<ref name=":03">بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[1]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
=== شناسایی حمید پرنده بهعنوان قاتل اصلی ===<br />
بعداز ترور نقدی، وقتی پلیس یک آلبوم عکس را که شامل ۱۴۰عکس بود به خانم مورونی نشان داد، وی عکس شماره۳۰ را بهعنوان فردی که در ۲۲ اسفند بههمراه یک نفر دیگر او و آقای نقدی را تحتنظر داشت، شناسایی کرد. عکس شماره۳۰ به حمید پرنده تعلق داشت.<br />
<br />
بر اساس توضیحات رانندهٌ ماشین آقای نقدی و سایر شهود، چهرهٌ قاتل ترسیم شد. خانم مورونی تأیید کرد که این چهره همان کسی است که سه روز قبل از ترور، او را در نزدیکی منزلشان دیدهاست.<br />
<br />
این همان چهرهٌ پرنده بود. رانندهٌ خودروی آقای نقدی نیز در آلبوم عکسهای پلیس روی عکس پرنده بهعنوان کسی که بیشترین شباهت را با قاتل دارد، دست گذاشت.<br />
<br />
در احضاریهٌ دادستان آمدهاست:<blockquote>«اگر پرنده شخصی باشد که توسط خانم مورونی در ۱۳مارس۹۳ (۲۲ اسفند ۷۱) با دروبین عکاسی دیده شده و اگر تصویر نقاشی شده قاتل به او شباهت داشته باشد وظیفهٌ پرنده روشن بودهاست، اول شناسایی، بعد تعقیب و مراقبت و سپس اجرای قتل بهکمک افراد مؤمن»</blockquote>بهرغم اینکه برای مقامات امنیتی و قضایی ایتالیا نقش حمید پرنده در این ترور جنایتکارانه مشخص بود، اما حکومت ایران با استفاده از مصونیت دیپلوماتیک او را به تهران برد و بهعنوان دفتر [[علی اکبر ولایتی]] مشغول بهکار شد. اعتراف [[عبدالله نوری]] وزیر کشور هاشمی رفسنجانی به ترور محمد حسین نقدی<br />
<br />
روزنامهٌ نیویورک تایمز اول تیرماه۷۲ (۲۲ژوئن۹۳) در مقالهای تحتعنوان «ایزولاسیون و ناآرامی واقعی مزاحم ایران است»، که توسط خبرنگار اعزامی این روزنامه، کریس هجز به تهران نوشته شده، مینویسد:<blockquote>«از عبدالله نوری وزیر کشور در حالیکه در یک اتاق مجلل و با پردهای توری و منظرهای از تمامی تهران نشسته بود، راجع به قتل ناراضیان ایرانی در خارج کشور سئوال شد. او کشتهشدگان را محکوم کرد و نه زندهها را. وزیر (عبدالله نوری) با اشاره به رهبران اپوزیسیون نظیر محمدحسین نقدی سفیر سابق ایران در ایتالیا که در رم با اسلحه به قتل رسید، سئوال کرد، آیا اینگونه افراد تروریست هستند یا نه؟ و اگر کسانی علیه اینگونه تروریستها دست بهعمل بزنند، آیا آنها تروریست هستند؟ من فکر نمیکنم اینطور باشد».<ref>بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[4]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref></blockquote><br />
[[پرونده:عاملان ترور نقدی.png|جایگزین=عاملان ترور نقدی|بندانگشتی|عاملان ترور نقدی]]<br />
<br />
== عاملان ترور ==<br />
پس از چندبار اقدام، در فروردین سال۷۱ دونفر از نفرات حکومت ایران با دلارهای تقلبی و مجموعهای از مدارک در ایتالیا دستگیرشده و اخراج شدند. یکی از آنها ا[[کبر خوشکوش]] مشاور عملیاتی سرمدی، معاون وقت امنیت وزارت اطلاعات (جانشین [[سعید امامی]]) بود.نفر دیگر منصور آهنی، عضو اعضای وزارت اطلاعات بود. حکومت ایران این ترورها را با پشتیبانی سفارتش در ایتالیا و با پوشهای دیپلوماتیک انجام میداد.<ref>ایران اسرار - [http://iranasrar.blogspot.al/2017/03/blog-post_15.html ترور نقدی کار کی بود؟]</ref><br />
<br />
یکی از دستاندرکاران این فتل [[حمید پرنده]] بود که سه سال مسئول رمز در سفارت حکومت ایران در بن بود. وی هم از طرف آلمان هم از طرف ایتالیا مشکوک شناخته شده بود، ولی در روزهای قبل از قتل به رم رفته بود. حمید پرنده در روز ۱۸دیماه۷۱ با پاسپورت دیپلوماتیک شماره ۰۱۰۲۳۶ وارد رم شد، او به مقامات ایتالیا آدرس «سفارت جمهوری اسلامی ایران» را بهعنوان محل سکونت خودش داد.<br />
<br />
در ۱۸ اسفند ۷۱ دو نفر بهنامهای [[حسین نیسوی]] و [[احمد کلامی و هجابادی]] وارد رم شدند و مستقیماً به نزد پرنده رفتند. این دو نفر در تاریخ ۲۷ اسفند ۷۱ یعنی ۲روز بعد از ترور، رم را ترک کردند. حسین نیسوی ۳۵–۴۰ساله، متولد اصفهان و از شکنجهگران اوین و نفر مورد اعتماد [[سبزعلی (محسن) رضایی]] بود.<ref>بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[6]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
==محاکمه==<br />
=== دادگاه ایتالیا ===<br />
صبح روز چهارشنبه ۲۱ اردیبهشت ۸۴، دادگاه کیفری رم، محاکمه یکی از قاتلان محمدحسین نقدی، نماینده شورای ملی مقاومت ایران در ایتالیا را آغاز نمود. محمدحسین نقدی، در اسفندماه ۱۳۷۱ توسط یک گروه از افراد حکومت ایران به قتل رسیده بود<br />
<br />
شورای ملی مقاومت ایران از همان تاریخ، همواره خواستار معرفی عاملان و آمران این ترور و محاکمه آنان بودهاست<br />
<br />
در نخستین جلسه دادگاه که با حضور جمع کثیری از خبرنگاران رسانههای ایتالیایی و بینالمللی مستقر در رم برگزار گردید، قاضی فرانچسکو آماتو از قضات سرشناس ایتالیا، بههمراه هفتقاضی دیگر، بررسی کیفرخواست مفصلی را که دادستانی ویژه ضدتروریسم ایتالیا در مورد قتل محمدحسین نقدی تنظیم کردهاست، آغاز نمود.<br />
<br />
در این جلسه وکلای مدافع شاکیان خصوصی، آقایان پائولو سودانی و پروفسور کارلو تائورمینا نماینده مجلس ایتالیا و از برجستهترین وکلای این کشور حضور داشتند.<br />
<br />
دادستان ویژه ضدتروریسم ایتالیا آقای فرانکو یونتا در این جلسهٔ دادگاه، توضیحاتی در مورد کیفرخواست، خطاب به قضات ارائه نمود. پرونده ۳۰۰۰صفحهای که دادستانی ویژه ضدتروریسم در مورد قتل محمدحسین نقدی تدوین نمودهاست بهخوبی نقش مستقیم سفارت رژیم و وزارت اطلاعات و دیپلوماتهی ایران را در این قتل برملا میسازد. محققان و کارشناسان ایتالیایی از چندین ارگان دولتی این کشور، طی تحقیقات گستردهای که چندسال بهطول انجامیدهاست شواهد و اسناد انکارناپذیری در مورد تروریسم رژیم آخوندی و عملکرد آن گرد آوردهاند.<br />
<br />
وکلای مدافع شورای ملی مقاومت ایران در صحبت با خبرنگاران تأکید کردند که برای اولین بار در یک دادگاه اروپایی، یک کارگزار رسمی رژیم ایران به اتهام شرکت در قتل یکی از مخالفان این رژیم، محاکمه میگردد.<br />
<br />
در این پرونده، دادستانی ویژه ضدتروریسم ایتالیا تأکید میکند که ترور محمدحسین نقدی ، بخشی از یک کارزار گسترده رژیم ایران برای نابودی فیزیکی مخالفان خود، بهویژه اعضای شورای ملی مقاومت ایران، در خارج کشور بودهاست.<ref>بهای آرادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2013/03/blog-post_9292.html <nowiki>[7]</nowiki>][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2013/03/blog-post_9292.html گزارشی از ترور محمد حسین نقدی در بیستمین سال شهادتش]</ref><br />
<br />
<br />
منابع<br />
{{پانویس}}</div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D8%B9%D9%84%DB%8C%E2%80%8C%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B1_%D8%B5%D9%81%D8%A7%DB%8C%DB%8C_%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C&diff=69104علیاکبر صفایی فراهانی2024-03-12T08:24:20Z<p>Rah: /* زندگی و فعالیت */</p>
<hr />
<div>{{جعبه زندگینامه<br />
| اندازه جعبه =<br />
| عنوان =علی اکبر صفایی فراهانی<br />
| نام =<br />
| تصویر =علی اکبر صفایی .JPG<br />
| اندازه تصویر =200px<br />
| عنوان تصویر =علی اکبر صفایی فراهانی<br />
| زادروز = ۱۳۱۸<br />
| زادگاه = تهران<br />
| تاریخ مرگ = ۲۶ اسفند ۱۳۴۹<br />
| مکان مرگ =<br />
|عرض جغرافیایی محل دفن=<br />
|طول جغرافیایی محل دفن=<br />
<!-- عرض جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیشفرض شمال--><br />
|latd=|latm=|lats=|latNS=N<br />
<!-- طول جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیشفرض غرب--><br />
|longd=|longm=|longs=|longEW=E<br />
| محل زندگی =<br />
| ملیت =ایرانی<br />
| نژاد =<br />
| تابعیت =ایرانی<br />
| تحصیلات =<br />
| دانشگاه =علم و صنعت تهران<br />
| پیشه =مبارز<br />
| سالهای فعالیت =<br />
| کارفرما =<br />
| نهاد =<br />
| نماینده =<br />
| شناختهشده برای =مردم ایران<br />
| نقشهای برجسته =از بنیانگذاران سازمان جریکهای فدایی خلق ایران<br />
| سبک =<br />
| تأثیرگذاران =<br />
| تأثیرپذیرفتگان =اعضا وهواداران سازمان چریکهای فدایی خلق<br />
| شهر خانگی =<br />
| تلویزیون =<br />
| لقب =<br />
| حزب =سازمان چریکهای فدایی خلق<br />
| جنبش =<br />
| مخالفان =<br />
| هیئت =<br />
| دین =<br />
| مذهب =<br />
| منصب =<br />
| مکتب =<br />
| آثار =<br />
| خویشاوندان سرشناس =<br />
| | جوایز =<br />
| امضا =<br />
| اندازه امضا =<br />
| وبگاه =<br />
| پانویس =<br />
}}<br />
'''علی اکبر صفایی فراهانی،''' (زادهٔ ۱۳۱۸خورشیدی در تهران – درگذشتهٔ ۲۶ اسفند ۱۳۴۹ در تهران) از مبارزان و انقلابیون مشهور ایرانی بود که در بنیانگذاری [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران|سازمان چریکهای فدایی خلق ایران]] ـ از بزرگترین سازمانهای سیاسی انقلابی دهه ۴۰ و ۵۰ ـ نقش بهسزایی داشت. علی اکبر فراهانی در تهران در خانوادهای متوسط به دنیا آمد. او از دورهی جوانی با مسائل سیاسی آشنا شد. علیاکبر صفایی فراهانی به همراه برخی از دوستان خود گروه کوهنوردی کاوه را ایجاد کرد. علی اکبر صفایی فراهانی همچنین پس از تحصیل در دانشگاه علم و صنعت تهران با مدرک کارشناسی فارغ التحصیل شد. علیاکبر صفایی فراهانی بین سالهای ۳۹ تا ۴۲ در ارتباط با بیژن جزنی از انقلابیون مارکسیست قرار گرفت. علیاکبر صفایی فراهانی به عنوان یک کوهنورد در تهیهی نقشه و شناسایی مناطق مختلف برای آغاز مبارزهی مسلحانه نقش به سزایی داشت. او سرانجام در جریان عملیات جنگل مشهور به واقعهی سیاهکل در شمال ایران دستگیر شده و سپس در ۲۶ اسفند ۱۳۴۹ با دستور '''[[محمدرضا شاه پهلوی]]''' همراه با ۱۳ تن از یاران خود تیرباران شد.علی اکبر صفایی فراهانی هم چنان یکی از شخصیت های الهام بخش برای مبارزان و انقلابیون زمان خود و پس از آن بوده است. یکی از آثار وی به نام « آنچه یک انقلابی باید بداند» از جمله متون انقلابی زمان اوست.<br />
<br />
== زندگی و فعالیت ==<br />
علی اکبر صفایی فراهانی در سال ۱۳۱۸ خورشیدی در تهران متولد شد.<br />
<br />
علی اکبر صفایی فراهانی در هنرستان صنعتی تهران پس از آشنایی با سعید کلانتری به همراه او و دوتن دیگر بهنامهای اسکندر صادقی نژاد و جلیل انفرادی، گروه کوهنوردی کاوه را تشکیل داد.<br />
<br />
او که بعد گذراندن دوره هنرستان در سال ۱۳۴۲ به تدریس در شهر ساری اشتغال یافته بود، همزمان با آن به تحصیل در دانشکده علم و صنعت تهران پرداخت و با مدرک مهندسی فارغالتحصیل شد. در همین دوره بود که فراهانی با عباس مفتاحی نیز آشنا شد.<br />
<br />
سه سال بعد (۱۳۴۵) از طریق کلانتری (مشعوف) با گروه جزنی در ارتباط قرار گرفت و بعد از ضربه خوردن گروه، برای آموزش و کسب تجربه به فلسطین رفت.<br />
<br />
علی اکبر صفایی به دلیل قابلیتهای عملی و نظری به زودی در زمرهی یکی از فرماندهان برجسته سازمان آزادیبخش فلسطین درآمد. او با نام مستعار ابوالعباس، ابتدا فرماندهی یک پایگاه چریکی را بعهده گرفت و سپس مسئولیت یک واحد نظامی ۱۵۰ نفری به وی سپرده شد.<br />
<br />
علی اکبر صفایی فراهانی در سال ۱۳۴۸ با هدف تشکیل یک گروه چریکی به ایران برگشت و پس از آنکه دریافت [[حمید اشرف]] انقلابی مشهور ایرانی و رفقای دیگرش گروهی را با اهدافی مشابه سازماندهی کردهاند، به آنان پیوست و برای تهیه اسلحه و تدارکات بار دیگر به فلسطین مراجعت کرد. وی مجدداً یک سال بعد به همراه همرزمش محمد صفاری آشتیانی به ایران بازگشت و به این ترتیب نطفهٔ بنیانگذاری یک جنبش نوین کمونیستی بسته شد.<ref name=":0">[http://www.iran-nabard.com/n344/zendeginameh344.htm گوشههایی از زندگی حماسه آفرینان سیاهکل- نبرد خلق]</ref><br />
<br />
با به هم پیوستن دو گروه «[[بیژن جزنی|'''بیژن جزنی''']] و حسن ضیاظریفی» و [[مسعود احمدزاده|مسعود احمدزاده]] و ا[[امیرپرویز پویان|میرپرویز پویان]]، سازمان چریکهای فدایی خلق ایران شکل گرفت؛ سازمانی که با پیوستن حمید اشرف به فازی تازه رسید. اشرف به همراه علیاکبر صفایی فراهانی فاز مبارزاتی خود را به دو گروه شهری و جنگل تقسیم میکنند و در نهایت ماجرای سیاهکل رخ داد.<ref>[http://tarikhirani.ir/fa/news/5960/%D8%B4%D8%A8-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%87-%DA%86%D8%B1%DB%8C%DA%A9-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%87%DA%A9%D9%84 شب سیاه چریکهای سیاهکل- تاریخ ایرانی]</ref><br />
<br />
== دستگیری و تیرباران ==<br />
علی اکبر صفایی فراهانی به اتفاق یک گروهی از اعضای سازمان تازه تأسیس چریکهای فدایی موسوم به تیم کوه، پس از چندین ماه شناسایی، در شهریور ۱۳۴۹ برای تدارکات و عملیات شناسایی در دو دسته به سمت جنگلهای شمال به حرکت درآمد. وی پس از حمله به پاسگاه سیاهکل و چند روز بعد از عملیات حمله به پاسگاه سیاهکل و نبردهای قهرمانانه متعاقب آن با ارتش شاه، در حالی که به همراه جلیل انفرادی برای نجات جان یکی از همرزمان خودشان بهنام هوشنگ نیری به روستای چهل ستون وارد شده بود، به تحریک کدخدا توسط عدهای از عوامل وی دستگیر شد. اما در حالیکه او و یارانش مسلح بودند، حاضر به شلیک به روی افراد غیرنظامی نشدند و به این ترتیب به اسارت نیروهای نظامی شاه درآمدند.<ref name=":0" /><blockquote>روایتی است که گویا صفایی فراهانی در زندان اوین به حسینی بازجوی ساواک گفته بود: </blockquote><br />
[[پرونده:صفایی فراهانی.png|جایگزین=علیاکبر صفایی فراهانی|بندانگشتی|250x250پیکسل|علیاکبر صفایی فراهانی]]<br />
<blockquote>«شما اشتباه میکنید. ما شکست نخوردهایم. در فردای تیرباران ما پژواک پیروزی سیاهکل در فضای ایران طنین انداز خواهد گشت.» </blockquote><blockquote>گفتهٔ صفایی فراهانی میتواند نقل به مضمون بوده باشد. البته اگر فرماندهٔ [[سیاهکل|گروه سیاهکل]] به کاری که کرده بود باور نمیداشت، تردیدی نیست که گام در این راه نمیگذاشت؛ و البته او میدانست که رفقایی که از دستگیریها جان بهدر برده بودند به مبارزه ادامه خواهند داد.<ref>[https://kanoon-zsq.ir/print/ بوسه بر کاکل خورشید- کانون زندانیان سیاسی قبل از انقلاب]</ref></blockquote>در ۲۶اسفند سال ۱۳۴۹ رژیم شاه برای خاموش کردن بارقههای بنبستشکنانه نبرد مسلحانه انقلابی ۱۱ نفر از فداییان را به جوخههای تیرباران سپرد. افزون بر علیاکبر صفایی فراهانی، فداییان شهید غفور حسنپور اصیل، احمد فرهودی، جلیل انفرادی، محمدعلی محدث قندچی، ناصر سیف دلیل صفایی، هادی بندهخدا لنگرودی، شعاعالدین مشیدی، اسکندر رحیمی مسچی، محمدهادی فاضلی، عباس دانش بهزادی، هوشنگ نیری و اسماعیل معینی عراقی از جمله شهدای همرزم او بودند.<br />
<br />
۸ سال پس از حماسه سیاهکل و عملیات سایر گروههای مسلح انقلابی، که به دلیل خصلت بنبستشکنانهاش الهام بخش و امیدی برای نسلهای آینده شد، مبارزات مردم ایران با پیشتازی و جانفشانی انقلابیون فدایی و [[مجاهدین|مجاهد]]، به ثمر نشست و منجر به سرنگونی نظام سلطنتی شد.<ref>[https://fa.iranfreedom.org/%D8%AD%D9%85%D8%A7%D8%B3%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%87%DA%A9%D9%84%D8%8C-%D9%86%D8%AE%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%86-%D8%AC%D9%86%D8%A8%D8%B4-%D9%85%D8%B3%D9%84%D8%AD%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%B9%D9%84%DB%8C/ حماسه سیاهکل، نخستین جنبش مسلحانه علیه دیکتاتوری شاه- ایران آزادی]</ref><br />
<br />
محل دفن آنها در قطعه ۳۳ بهشت زهرا در تهران است.<br />
<br />
از فدایی شهید علی اکبر صفایی فراهانی آثاری در زمیینه مبارزات انقلابی بجا ماندهاست. ازجمله جزوهای با نام «آنچه یک انقلابی باید بداند»<br />
<br />
وی در این اثر تحلیل جامعی از شرایط عینی و وضیعت اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جامعهٔ آن روزگار ایران بدست دادهاست.<ref>[https://www.iran-archive.com/node/14635 آنچه یک انقلابی باید بداند- آرشیو اسناد اپوزیسیون ایران]</ref><br />
<br />
== آثار ==<br />
* آن چه يک انقلابی بايد بداند او در مقدمهی این کتاب آورده است:<blockquote>«متنی را که در دست داريد چکيدهای است از آن چه بايد افراد و سازمانهای مبارز ايرانی برای پايان دادن به رکود مبارزه در کشور ما بدانند. در اين رساله نتايج بررسیهای اجتماعی، ارزيابیهای سياسی و رهنمودهای انقلابی آمده است نه بيشتر. در هر نظر و هر اصلی که اين جا ابراز شده، میتوان بطور مبسوط و مستقل بحث کرد و برای هر فصل و بند آن به رسالهای جداگانه رسيد. میتوان استنتاجات اقتصادی را با ارقام و آمار زنده اثبات کرد و نظرات سياسی را با شرح و بسط کامل و با مدارک و شواهد مستند و زنده مدلل ساخت. هر کس طرز تفکر اين رساله را، صرف نظر از لغزشهای کوچک آن، حقيقت میيابد و تشريح و توضيح آن را ضروری تشخيص میدهد، میتواند بنابر توانايی و امکان خود در اين راه گام گذارد و سپاس نويسنده و مبارزان راه انقلاب ايران را به عنوان پاداش خود بپذيرد. </blockquote><blockquote>علی اکبر صفايي فراهانی تابستان ١٣٤٩»</blockquote>[https://www.iran-archive.com/sites/default/files/sanad/safaii-farahani-anche-yek-enghelabi-bayad-bedanad.pdf ادامهی مطلب]<br />
<br />
== منابع ==<br />
<references /></div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D8%B9%D9%84%DB%8C%E2%80%8C%D8%A7%DA%A9%D8%A8%D8%B1_%D8%B5%D9%81%D8%A7%DB%8C%DB%8C_%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C&diff=69103علیاکبر صفایی فراهانی2024-03-12T08:08:46Z<p>Rah: </p>
<hr />
<div>{{جعبه زندگینامه<br />
| اندازه جعبه =<br />
| عنوان =علی اکبر صفایی فراهانی<br />
| نام =<br />
| تصویر =علی اکبر صفایی .JPG<br />
| اندازه تصویر =200px<br />
| عنوان تصویر =علی اکبر صفایی فراهانی<br />
| زادروز = ۱۳۱۸<br />
| زادگاه = تهران<br />
| تاریخ مرگ = ۲۶ اسفند ۱۳۴۹<br />
| مکان مرگ =<br />
|عرض جغرافیایی محل دفن=<br />
|طول جغرافیایی محل دفن=<br />
<!-- عرض جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیشفرض شمال--><br />
|latd=|latm=|lats=|latNS=N<br />
<!-- طول جغرافیایی به درجه دقیقه و ثانیه و جهت پیشفرض غرب--><br />
|longd=|longm=|longs=|longEW=E<br />
| محل زندگی =<br />
| ملیت =ایرانی<br />
| نژاد =<br />
| تابعیت =ایرانی<br />
| تحصیلات =<br />
| دانشگاه =علم و صنعت تهران<br />
| پیشه =مبارز<br />
| سالهای فعالیت =<br />
| کارفرما =<br />
| نهاد =<br />
| نماینده =<br />
| شناختهشده برای =مردم ایران<br />
| نقشهای برجسته =از بنیانگذاران سازمان جریکهای فدایی خلق ایران<br />
| سبک =<br />
| تأثیرگذاران =<br />
| تأثیرپذیرفتگان =اعضا وهواداران سازمان چریکهای فدایی خلق<br />
| شهر خانگی =<br />
| تلویزیون =<br />
| لقب =<br />
| حزب =سازمان چریکهای فدایی خلق<br />
| جنبش =<br />
| مخالفان =<br />
| هیئت =<br />
| دین =<br />
| مذهب =<br />
| منصب =<br />
| مکتب =<br />
| آثار =<br />
| خویشاوندان سرشناس =<br />
| | جوایز =<br />
| امضا =<br />
| اندازه امضا =<br />
| وبگاه =<br />
| پانویس =<br />
}}<br />
'''علی اکبر صفایی فراهانی،''' (زادهٔ ۱۳۱۸خورشیدی در تهران – درگذشتهٔ ۲۶ اسفند ۱۳۴۹ در تهران) از مبارزان و انقلابیون مشهور ایرانی بود که در بنیانگذاری [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران|سازمان چریکهای فدایی خلق ایران]] ـ از بزرگترین سازمانهای سیاسی انقلابی دهه ۴۰ و ۵۰ ـ نقش بهسزایی داشت. علی اکبر فراهانی در تهران در خانوادهای متوسط به دنیا آمد. او از دورهی جوانی با مسائل سیاسی آشنا شد. علیاکبر صفایی فراهانی به همراه برخی از دوستان خود گروه کوهنوردی کاوه را ایجاد کرد. علی اکبر صفایی فراهانی همچنین پس از تحصیل در دانشگاه علم و صنعت تهران با مدرک کارشناسی فارغ التحصیل شد. علیاکبر صفایی فراهانی بین سالهای ۳۹ تا ۴۲ در ارتباط با بیژن جزنی از انقلابیون مارکسیست قرار گرفت. علیاکبر صفایی فراهانی به عنوان یک کوهنورد در تهیهی نقشه و شناسایی مناطق مختلف برای آغاز مبارزهی مسلحانه نقش به سزایی داشت. او سرانجام در جریان عملیات جنگل مشهور به واقعهی سیاهکل در شمال ایران دستگیر شده و سپس در ۲۶ اسفند ۱۳۴۹ با دستور '''[[محمدرضا شاه پهلوی]]''' همراه با ۱۳ تن از یاران خود تیرباران شد.علی اکبر صفایی فراهانی هم چنان یکی از شخصیت های الهام بخش برای مبارزان و انقلابیون زمان خود و پس از آن بوده است. یکی از آثار وی به نام « آنچه یک انقلابی باید بداند» از جمله متون انقلابی زمان اوست.<br />
<br />
== زندگی و فعالیت ==<br />
علی اکبر صفایی فراهانی در سال ۱۳۱۸ خورشیدی در تهران متولد شد.<br />
<br />
علی اکبر صفایی فراهانی در هنرستان صنعتی تهران پس از آشنایی با سعید کلانتری به همراه او و دوتن دیگر بهنامهای اسکندر صادقی نژاد و جلیل انفرادی، گروه کوهنوردی کاوه را تشکیل داد.<br />
<br />
او که بعد گذراندن دوره هنرستان در سال ۱۳۴۲ به تدریس در شهر ساری اشتغال یافته بود، همزمان با آن به تحصیل در دانشکده علم و صنعت تهران پرداخت و با مدرک مهندسی فارغالتحصیل شد. در همین دوره بود که فراهانی با عباس مفتاحی نیز آشنا شد.<br />
<br />
سه سال بعد (۱۳۴۵) از طریق کلانتری (مشعوف) با گروه جزنی در ارتباط قرار گرفت و بعد از ضربه خوردن گروه، برای آموزش و کسب تجربه به فلسطین رفت.<br />
<br />
علی اکبر صفایی به دلیل قابلیتهای عملی و نظری به زودی در زمرهی یکی از فرماندهان برجسته سازمان آزادیبخش فلسطین درآمد. او با نام مستعار ابوالعباس، ابتدا فرماندهی یک پایگاه چریکی را بعهده گرفت و سپس مسئولیت یک واحد نظامی ۱۵۰ نفری به وی سپرده شد.<br />
<br />
علی اکبر صفایی فراهانی در سال ۱۳۴۸ با هدف تشکیل یک گروه چریکی به ایران برگشت و پس از آنکه دریافت [[حمید اشرف]] انقلابی مشهور ایرانی و رفقای دیگرش گروهی را با اهدافی مشابه سازماندهی کردهاند، به آنان پیوست و برای تهیه اسلحه و تدارکات بار دیگر به فلسطین مراجعت کرد. وی مجدداً یک سال بعد به همراه همرزمش محمد صفاری آشتیانی به ایران بازگشت و به این ترتیب نطفهٔ بنیانگزاری یک جنبش نوین کمونیستی بسته شد.<ref name=":0">[http://www.iran-nabard.com/n344/zendeginameh344.htm گوشههایی از زندگی حماسه آفرینان سیاهکل- نبرد خلق]</ref><br />
<br />
با به هم پیوستن دو گروه «[[بیژن جزنی|'''بیژن جزنی''']] و حسن ضیاظریفی» و [[مسعود احمدزاده|مسعود احمدزاده]] و ا[[امیرپرویز پویان|میرپرویز پویان]]، سازمان چریکهای فدایی خلق ایران شکل گرفت؛ سازمانی که با پیوستن حمید اشرف به فازی تازه رسید. اشرف به همراه علیاکبر صفایی فراهانی فاز مبارزاتی خود را به دو گروه شهری و جنگل تقسیم میکنند و در نهایت ماجرای سیاهکل رخ داد.<ref>[http://tarikhirani.ir/fa/news/5960/%D8%B4%D8%A8-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%87-%DA%86%D8%B1%DB%8C%DA%A9-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%87%DA%A9%D9%84 شب سیاه چریکهای سیاهکل- تاریخ ایرانی]</ref><br />
<br />
== دستگیری و تیرباران ==<br />
علی اکبر صفایی فراهانی به اتفاق یک گروهی از اعضای سازمان تازه تأسیس چریکهای فدایی موسوم به تیم کوه، پس از چندین ماه شناسایی، در شهریور ۱۳۴۹ برای تدارکات و عملیات شناسایی در دو دسته به سمت جنگلهای شمال به حرکت درآمد. وی پس از حمله به پاسگاه سیاهکل و چند روز بعد از عملیات حمله به پاسگاه سیاهکل و نبردهای قهرمانانه متعاقب آن با ارتش شاه، در حالی که به همراه جلیل انفرادی برای نجات جان یکی از همرزمان خودشان بهنام هوشنگ نیری به روستای چهل ستون وارد شده بود، به تحریک کدخدا توسط عدهای از عوامل وی دستگیر شد. اما در حالیکه او و یارانش مسلح بودند، حاضر به شلیک به روی افراد غیرنظامی نشدند و به این ترتیب به اسارت نیروهای نظامی شاه درآمدند.<ref name=":0" /><blockquote>روایتی است که گویا صفایی فراهانی در زندان اوین به حسینی بازجوی ساواک گفته بود: </blockquote><br />
[[پرونده:صفایی فراهانی.png|جایگزین=علیاکبر صفایی فراهانی|بندانگشتی|250x250پیکسل|علیاکبر صفایی فراهانی]]<br />
<blockquote>«شما اشتباه میکنید. ما شکست نخوردهایم. در فردای تیرباران ما پژواک پیروزی سیاهکل در فضای ایران طنین انداز خواهد گشت.» </blockquote><blockquote>گفتهٔ صفایی فراهانی میتواند نقل به مضمون بوده باشد. البته اگر فرماندهٔ [[سیاهکل|گروه سیاهکل]] به کاری که کرده بود باور نمیداشت، تردیدی نیست که گام در این راه نمیگذاشت؛ و البته او میدانست که رفقایی که از دستگیریها جان بهدر برده بودند به مبارزه ادامه خواهند داد.<ref>[https://kanoon-zsq.ir/print/ بوسه بر کاکل خورشید- کانون زندانیان سیاسی قبل از انقلاب]</ref></blockquote>در ۲۶اسفند سال ۱۳۴۹ رژیم شاه برای خاموش کردن بارقههای بنبستشکنانه نبرد مسلحانه انقلابی ۱۱ نفر از فداییان را به جوخههای تیرباران سپرد. افزون بر علیاکبر صفایی فراهانی، فداییان شهید غفور حسنپور اصیل، احمد فرهودی، جلیل انفرادی، محمدعلی محدث قندچی، ناصر سیف دلیل صفایی، هادی بندهخدا لنگرودی، شعاعالدین مشیدی، اسکندر رحیمی مسچی، محمدهادی فاضلی، عباس دانش بهزادی، هوشنگ نیری و اسماعیل معینی عراقی از جمله شهدای همرزم او بودند.<br />
<br />
۸ سال پس از حماسه سیاهکل و عملیات سایر گروههای مسلح انقلابی، که به دلیل خصلت بنبستشکنانهاش الهام بخش و امیدی برای نسلهای آینده شد، مبارزات مردم ایران با پیشتازی و جانفشانی انقلابیون فدایی و [[مجاهدین|مجاهد]]، به ثمر نشست و منجر به سرنگونی نظام سلطنتی شد.<ref>[https://fa.iranfreedom.org/%D8%AD%D9%85%D8%A7%D8%B3%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D9%87%DA%A9%D9%84%D8%8C-%D9%86%D8%AE%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%86-%D8%AC%D9%86%D8%A8%D8%B4-%D9%85%D8%B3%D9%84%D8%AD%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%B9%D9%84%DB%8C/ حماسه سیاهکل، نخستین جنبش مسلحانه علیه دیکتاتوری شاه- ایران آزادی]</ref><br />
<br />
محل دفن این قهرمانان در قطعه ۳۳ بهشت زهرا در تهران است.<br />
<br />
از فدایی شهید علی اکبر صفایی فراهانی آثاری در زمیینه مبارزات انقلابی بجا ماندهاست. ازجمله جزوهای با نام «آنچه یک انقلابی باید بداند»<br />
<br />
وی در این اثر تحلیل جامعی از شرایط عینی و وضیعت اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جامعهٔ آن روزگار ایران بدست دادهاست.<ref>[https://www.iran-archive.com/node/14635 آنچه یک انقلابی باید بداند- آرشیو اسناد اپوزیسیون ایران]</ref><br />
<br />
== آثار ==<br />
* آن چه يک انقلابی بايد بداند او در مقدمهی این کتاب آورده است:<blockquote>«متنی را که در دست داريد چکيدهای است از آن چه بايد افراد و سازمانهای مبارز ايرانی برای پايان دادن به رکود مبارزه در کشور ما بدانند. در اين رساله نتايج بررسیهای اجتماعی، ارزيابیهای سياسی و رهنمودهای انقلابی آمده است نه بيشتر. در هر نظر و هر اصلی که اين جا ابراز شده، میتوان بطور مبسوط و مستقل بحث کرد و برای هر فصل و بند آن به رسالهای جداگانه رسيد. میتوان استنتاجات اقتصادی را با ارقام و آمار زنده اثبات کرد و نظرات سياسی را با شرح و بسط کامل و با مدارک و شواهد مستند و زنده مدلل ساخت. هر کس طرز تفکر اين رساله را، صرف نظر از لغزشهای کوچک آن، حقيقت میيابد و تشريح و توضيح آن را ضروری تشخيص میدهد، میتواند بنابر توانايی و امکان خود در اين راه گام گذارد و سپاس نويسنده و مبارزان راه انقلاب ايران را به عنوان پاداش خود بپذيرد. </blockquote><blockquote>علی اکبر صفايي فراهانی تابستان ١٣٤٩»</blockquote>[https://www.iran-archive.com/sites/default/files/sanad/safaii-farahani-anche-yek-enghelabi-bayad-bedanad.pdf ادامهی مطلب]<br />
<br />
== منابع ==<br />
<references /></div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D9%86%D9%87%D8%B6%D8%AA_%D9%85%D9%84%DB%8C_%D8%B4%D8%AF%D9%86_%D8%B5%D9%86%D8%B9%D8%AA_%D9%86%D9%81%D8%AA_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86&diff=69102نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران2024-03-12T06:55:09Z<p>Rah: </p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات رویداد تاریخی<br />
|نام رویداد= ملی شدن صنعت نفت ایران <br />
|تصویر=ملی شدن صنعت نفت.JPG<br />
|عرض تصویر=<br />
|زیرنویس=تظاهرات مردم ایران در حمایت از ملی شدن صنعت نفت<br />
|عناوین دیگر=ملی شدن صنعت نفت<br />
|عاملان=دکتر مصدق، جبهه ملی ایران، مجلس شورای ملی و مردم ایران<br />
|مکان=کشور ایران<br />
|زمان= اواخر سال ۱۳۲۹ و اوایل ۱۳۳۰ خورشیدی<br />
|نتیجه=تصویب قانون ملی شدن نفت در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ و قانون خلع ید از شرکت نفت انگلیس در ۷ اردیبهشت ۱۳۳۰<br />
}}<br />
'''نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران به''' به تلاشهای پیگیرانه در دورهای از تاریخ معاصر ایران به رهبری [[دکتر محمد مصدق]] در راستای ملی کردن صنعت نفت ایران گفته میشود. برای اولین بار، امتیاز استخراج نفت در ایران در سال ۱۹۰۱، توسط [[مظفرالدین شاه]] به مدت ۶۰ سال به ویلیام ناکس دارسی داده شد. در ۵ خرداد۱۲۸۷ در چاه شماره یک مسجد سلیمان نفت فوران کرد. <br />
<br />
در سال ۱۳۱۲ شمسی (۱۹۳۳ میلادی) مذاکرات بین دولت ایران و شرکت نفت و با دخالت [[رضاشاه پهلوی|رضاشاه]]، به امضای قراداد ۱۹۳۳ منجر شد و به موجب آن بهرهبرداری از منابع نفت ایران به مدت ۶۰ سال دیگر به شرکت نفت ایران و انگلیس واگذار شد.<br />
<br />
پس از شهریور ۱۳۲۰ و اخراج [[رضاشاه پهلوی|رضاشاه]] از ایران یک فضای نسبتا باز سیاسی برای فعالیت احزاب در ایران ایجاد شد. در این سالها مسئله نفت از اصلیترین مسائل مورد کشمکش بود. [[دکتر محمد مصدق|دکتر مصدق]] در دوره چهاردهم مجلس به عنوان نماینده اول تهران، قانون موازنه منفی را برای جلوگیری از دادن هرگونه امتیاز به قدرتهای خارجی در مجلس به تصویب رساند و در واقع این سرآغاز جنبش ملی شدن صنعت نفت بود. در اواخر دهه بیست شمسی، جبههی ملی که اساسا از عناصر ملی گرا بودند، با مشارکت چند حزب تشکیل شد و در دوره شانزدهم مجلس آنها فراکسیون نمایندگان اقلیت را در مجلس شورای ملی تشکیل دادند. <br />
<br />
شرکت نفت انگلیس طرحی را برای الحاق به قرارداد ۱۹۳۳ به دولت ایران پیشنهاد داد. این طرح به لایحه الحاقی یا قرارداد «گس ـ گلشائیان» معروف شد. در سال ۱۳۲۹ که دولت علی منصور بر سرکار بود، باردیگر این طرح مطرح شد و علی منصور تصمیم گیری درباره آنرا به مجلس واگذار کرد. علی منصور در ۵ تیر ۱۳۲۹ استعفا داد و سپهبد حاج علی رزمآرا از طرف [[محمدرضا پهلوی|محمدرضا شاه]] مأمور تشکیل کابینه شد. رزمآرا تمام تلاش خود را برای تصویب لایحه الحاقی در مجلس به کار برد ولی با مخالفت جبهه ملی و مصدق کاری از پیش نبرد. <br />
<br />
رزمآرا در ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ ترور شد. پس از او حسین علاء به نخست وزیری انتخاب شد. در این اثنا جبهه ملی به رهبری [[دکتر محمد مصدق|دکتر مصدق]] که خود عضو کمیسیون نفت مجلس شورای ملی بود، طرح قانون ملی شدن نفت را در مجلس پیش بردند و در نهایت این طرح در کمیسیون نفت و به دنبال آن در ۲۴ و ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ در دو مجلس شورای ملی و سنا تصویب شد.<br />
<br />
پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت، مصدق در تلاش برای تصویب قانون خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ترتیبات اجرای قانون ملی شدن بود. او میدانست که اجرای این قانون مستلزم روی کار آمدن دولتی است که بتواند آنرا عملی کند. <br />
<br />
[[دکتر محمد مصدق|مصدق]] قانون خلع ید را به مجلس ارائه داد و تصویب شد. درجلسه خصوصی مجلس، تصدی نخست وزیری به مصدق پیشنهاد شد که مصدق پذیرفت و در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۳۰ کابینه خود را برای گرفتن رأی اعتماد به مجلس معرفی کرد.<br />
<br />
مصدق اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت و حلع ید از کمپانی انگلیسی را پیش برد و تمامی تأسیسات نفتی در اختبار شرکت ملی نفت ایران قرار گرفت. در ادامه دولت بریتانیا در دادگاه دیوان لاهه علیه دولت ایران اقامهی دعوا کرد. [[دکتر محمد مصدق|مصدق]] در دادگاه لاهه و شورای امنیت سازمان ملل متحد از حق مردم ایران دفاع کرد و پیروز شد. دادگاه لاهه رأی به عدم صلاحیت خود برای رسیدگی به این پرونده داد.<br />
<br />
دولتهای استعماری بریتانیا و آمریکا، به این نتیجه رسیدند که با بودن مصدق در پست نخست وزیری، نمیتوانند به اهداف خود یعنی چپاول نفت ایران و پیش بردن اهداف استعماریشان در ایران برسند. در نهایت با همکاری عوامل داخلی یعنی دربار و مخالفان مصدق و روحانیونی مانند کاشانی و عواملی در ارتش مانند سرلشکر فضلالله زاهدی و اراذل و اوباش به سرکردگی شعبان بیمخ در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ برعلیه دولت ملی [[دکتر محمد مصدق|دکتر مصدق]] کودتا کردند و دولت مصدق ساقط شد. مصدق دستگیر و بعد از محاکمه فرمایشی به زندان محکوم شد و پس از مدتی حبس به ملک خود در احمد آباد تبعید شد.<br />
<br />
پس از مصدق دولت زاهدی برای حل مسئله نفت مذاکرات را با آمریکاییها و انگلیسیها از سر گرفت. دولتهای استعماری هیچ امتیازی به ایران ندادند و قراردادی که مغایر با اصول قانون ملی شدن صنعت نفت بود را به ایران تحمیل کردند. این قرارداد که با مشارکت شرکتهای آمریکایی و انگلیس و فرانسوی و شرکت شل و ایران انجام شد به «قرارداد کنسرسیوم» معروف شد. در ۷ شهریور ۱۳۳۳ این قرارداد به امضای دو طرف رسید و سپس این قرارداد به مجلس هجدهم ارائه شد و در آنجا نیز که اعضای آن دست چین دربار و دولت بودند تصویب شد و سنا نیز آنرا تصویب کرد.<br />
<br />
== تاریخچه اکتشاف نفت ایران ==<br />
[[پرونده:اولین فوران چاه نفت در مسجد سلیمان.JPG|جایگزین=اولین فوران چاه نفت در مسجد سلیمان|بندانگشتی|اولین فوران چاه نفت در مسجد سلیمان]]<br />
ویلیام ناکس دارسی میلیونر استرالیایی، درسال ۱۹۰۱ امتیاز استخراج نفت در ایران را از [[مظفرالدین شاه]] گرفت. ابتدا حفاری برای کشف نفت در منطقهای به نام چیا سرخ یا چاه سرخ، در شمال غرب قصرشیرین آغاز شد، اما علیرغم کشف نفت، به سبب اقتصادی نبودن میزان نفت به دست آمده، وهمچنین دوری از دریا که حمل نفت را مشکل میساخت، دارسی این ناحیه را ترک کرد و به خوزستان رفت.<br />
<br />
درنیمه اول سال ۱۹۰۸ سرمایه شرکت رو به پایان بود و هنوز نفتی در خوزستان کشف نشده بود. روسای شرکت به مهندسین دستور دادند که عملیات اکتشاف و حفر چاه را متوقف کنند، اما مسئول عملیات مهندسی به نام جورج رینولدز، با توجه به اطلاعاتی که از محل به دست آورده بود وضع را بهتر ارزیابی کرده و از اجرای دستور خودداری کرد و چند روز دیگر به حفاری ادامه داد.<br />
<br />
سرانجام در روز پنجم خرداد ۱۲۸۷ شمسی برابر با ۱۹۰۸ میلادی در چاه شماره یک مسجدسلیمان مته حفاری به لایه نفت دار برخورد و نفت با فشار از چاه فوران کرد. دومین چاه نیز ۱۰ روز بعد به نفت رسید. با به نفت رسیدن این دو چاه وجود نفت به مقدار زیاد در ایران به اثبات رسید.<ref>[http://www.petromuseum.ir/content/23/%D8%B3%D9%81%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B2/392/%D9%86%D8%AE%D8%B3%D8%AA%DB%8C%D9%86-%D9%81%D9%88%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%86%D9%81%D8%AA-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86 نخستین فوران نفت در ایران] - موزه و اسناد صنعت نفت ایران</ref><br />
<br />
=== قرارداد نفت دارسی ===<br />
[[پرونده:ویلیام ناکس دارسی.JPG|جایگزین=ویلیام ناکس دارسی|بندانگشتی|ویلیام ناکس دارسی که اولین قراداد استخراج نفت را با مظفرالدین شاه امضا کرد]]<br />
ویلیام ناکس دارسی متولد انگلستان بود، در هفده سالگی با خانواده به استرالیا مهاجرت کرد، حقوق خواند و وکیل شد.<br />
<br />
وکالت یک سندیکای معدن طلا را از سال ۱۸۸۲ عهدهدار بود، سندیکا به شرکت تبدیل شد و او به عنوان عضو مؤسس ۱۲۵.۰۰۰ سهم دریافت کرد.<br />
<br />
قیمت سهام شرکت به سرعت از یک پوند به ۱۷ پوند رسید و دارسی میلیونر شد. دارسی در ۱۸۸۹ دفتر وکالت را بست و به لندن بازگشت.<br />
<br />
روز هفتم خرداد ۱۲۸۰- ۲۸ می ۱۹۰۱، در زمان [[مظفرالدین شاه]] قاجار برای نخستین بار امتباز استخراج، بهرهبرداری و لوله کشی نفت و قیر در سراسر ایران ( به جز پنج استان آذربایجان، گیلان، مازندران، گرگان و خراسان) به مدت ۶۰ سال به « ویلیام ناکس دارسی» واگذار شد. دارسی متعهد شد طی دو سال شرکت یا شرکتهایی را برای بهره برداری از امتیاز، تاسیس کرده و از عواید به دست آمده ۱۶ درصد به عنوان حقالامتیاز و ۲۰ هزار لیره نقد به عنوان سهم ایران بپردازد. این قراداد ۵ سال قبل از مشروطیت منعقد شد. مجلس اول پس از [[جنبش مشروطه ایران|مشروطه]] نیز پس از بحثهای مفصل درباره قراداد «دارسی» نه آن را رد کرد و نه تصویب.<br />
<br />
در قراداد «دارسی»، در تمام مدت صاحب امتیاز از پرداخت مالیات، عوارض و حقوق گمرکی برای کلیه اراضی، ماشین آلات، وسایل و مواد لازمی که وارد میکرد و جمیع محصولات نفتی که صادر میکرد، معاف بود. ویلیام دارسی طبق وعده خود به فاصله دو سال پس از اخذ امتیاز، شرکتی را با هدف تلاش برای یافتن نفت ایران تاسیس کرد و این شرکت در ۱۲۸۶شمسی در مسجد سلیمان موفق به استخراج نفت شد.<ref>[http://gozarestan.ir/show.php?id=667 قرارداد دارسی و نفت ایران] - گذرستان</ref><br />
<br />
ماجرای شرکت دارسی در قرداد نفت ایران از آنجا آغاز شد که ژاک دو مورگان، زمینشناس و باستانشناس فرانسوی، پس از سفری دو ساله (۱۸۸۹ـ۱۸۹۱) به ایران در گزارشی ادعا کرد که احتمالاً در ایران منابع غنی نفتی وجود دارد.<br />
<br />
آنتوان کتابچیخان، ژنرال ارمنیتباری ایرانی، چند سال پیش از آن رئیس گمرک ایران بود و در آن زمان در پاریس اقامت داشت، این گزارش را جدی گرفت و در این مورد کوشید با سِر هنری وُلف، سفیر سابق بریتانیا در ایران، سرمایهگذار مناسب این پروژه را بیابند. <br />
<br />
هنری وُلف دارسی را راضی کرد به اکتشاف نفت روی آورد. با حمایت دیپلماتهای بریتانیایی و مشارکت آنتوان کتابچی که نمایندۀ ایران در نمایشگاه بینالمللی پاریس (در سال ۱۹۰۰) بود و در دولت نفوذ داشت، رایزنیها و مقدمهچینیهای لازم فراهم شد. دارسی در مه ۱۹۰۱ (خرداد ۱۲۸۰) توانست امتیاز استخراج نفت در حدود ۷۵ درصد قلمرو ایران را برای ۶۰ سال از مظفرالدین بگیرد؛ <br />
<br />
طبق قرارداد ۱۶ درصد سود و ۱۰ درصد سهام شرکت به ایران تعلق میگرفت، بعلاوۀ ۲۰.۰۰۰ پوند پیشپرداخت؛ پس از اتمام قرارداد نیز همۀ تجهیزات به دولت ایران میرسید. دارسی ۱۹۰۲ کار اکتشاف نفت را در غرب ایران آغاز کرد، اما میدان خوبی نیافت و وارد منطقۀ بختیاری شد. <br />
<br />
با خان ایل بختیاری هم قراردادی جدید بست تا از حمایت او بهره برد، در ازادی مقرری سالیانه و سهم سه درصدی از سود. دارسی که تا ۱۹۰۵ حدود ۲۵۰.۰۰۰ پوند برای یافتن نفت هزینه کرده اما به نتیجۀ مطلوبی نرسیده بود، مجبور شد از کمپانی انگلیسی نفت برمه کمک بگیرد.<br />
<br />
کمپانی نفت برمه هم به او کمک کرد، اما اوایل ۱۹۰۸ پاک ناامید شد، به گونهای که اوایل مه به رینولدز (مسئول گروه اکتشاف) تلگرافی زد و گفت: «کار را تعطیل کن، کارگران را مرخص کن... و به خانه بازگرد». رینولدز کوتاه نیامد، کار را ادامه داد و تنها چند روز بعد کمپانی برمه در مسجدسلیمان یکی از بزرگترین میدانهای نفتی جهان را در عمق ۳۶۰ متری یافت. <br />
<br />
دارسی و شرکت نفت برمه در آوریل ۱۹۰۹ شرکت نفت ایران و انگلیس (The Anglo-Persian Oil Company) را تأسیس کردند (همین شرکت در ۱۹۵۴ به «بریتیش پترولیوم» تغییر نام داد). <br />
<br />
=== قرارداد نفت ۱۹۳۳ ===<br />
در سال ۱۹۳۲ ( ۱۳۱۱ شمسی) شرکت نفت ایران و انگلیس با انتشار حساب مالی سال قبل، خشم دولتمردان ایرانی را برانگیخت. بر اساس این حساب حق امتیاز ایرات ۳۰۶ هزار و ۸۷۲ لیره تعیین شده بود. سال قبل از آن سهم ایران بیش از یک میلیون و ۲۸۸ هزار لیره بود. [[رضاشاه پهلوی|رضا شاه]] به کابینه دستور داد تا مذاکرات رسمی را با شرکت آعاز کند. بر اثر شدت گرفتن مناقشات در داخل ایران و بین دولتمردان بر سر مسئله قراداد دارسی، [[رضاشاه پهلوی|رضا شاه]] به شدت عصبانی شد و از هیئت دولت خواست که پرونده قراداد نفت را بیاورند و سپس پرونده را به درون بخاری انداخت و سوزاند و به کابینه دستور داد که امتیاز نفت را لغو کنند که این کار انجام شد.<br />
<br />
در نتیجه این اقدام، دولت بریتانیا، شکایتی علیه ایران به جامعه ملل ارائه داد. بریتانیا در لایحه خود به شورای جامعه ملل در تاریخ ۱۹دسامبر ۱۹۳۲/ آذر۱۳۱۱ الغای امتیاز نفت را در حکم مصادرهی نامشروع دانست و دولت ایران را به تخلف از موازین حقوق بینالمللی متهم کرد. ایران هیأتی را به سرپرستی علیاکبر داور وزیر دادگستری و حسن علاء، رئیس کل بانک ملی و نصرالله انتظام رئیس ادارهی جامعه ملل در وزارت خارجه، به ژنو فرستاد. پس از طرح دیدگاههای نمایندگان ایران، در نهایت مقرر شد مذاکرات برای حل اختلاف میان دو طرف برگزار شود. مذاکرات بین ایران و شرکت نفت در آوریل سال ۱۹۳۳( فروردین ۱۳۱۲) آغاز شد و در نهایت به سبب مداخله شخص [[رضاشاه پهلوی|رضا شاه]] در روند مذاکرات، قراداد ۱۹۳۳ میان دو طرف امضاء شد.<br />
<br />
به موجب این قراداد، امتیاز نفت واگذار شده به شرکت نفت ایران و انگلیس به مدت ۶۰ سال دیگر تمدید شد، در حالیکه قراداد دارسی در سال ۱۹۶۱ به پایان میرسید و تمامی تاسیسات متعلق به شرکت باید بر طبق مفاد امتیاز، به طور رایگان به ایران واگذار میشد. قراداد ۱۹۳۳ به حضور و فعالیت شرکت نفت تا سال ۱۹۹۳ یعنی ۳۲ سال پس از پایان امتیاز نفت دارسی رسمیت و اعتبار بخشید.<ref>[https://www.mashreghnews.ir/news/756580/%D8%B1%D8%B6%D8%A7%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D9%88-%D9%86%D9%81%D8%AA-%D8%AF%D9%88%D9%84%D8%AA-%D9%85%D8%AF%D8%B1%D9%86-%D9%88-%D9%BE%D8%B1%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%82%D8%B1%D8%A7%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D رضا شاه و نفت، دولت مدرن و پرتاب قرارداد در بخاری]- مشرق نیوز</ref><br />
<br />
== فضای باز سیاسی بعد از شهریور۱۳۲۰ ==<br />
روز ۳شهریور ۱۳۲۰(۲۵ اوت ۱۹۴۱) نیروهای متفقین به ایران حمله کردند و بیآنکه با مقاومت چندانی از طرف ارتش ایران روبرو شوند، بخشهای وسیعی از خاک ایران را تحت اشغال درآوردند. چند روز بعد [[رضاشاه پهلوی|رضا شاه]] استعفا داد و امور سلطنت را به ولیعهد واگذاشت و ایران را ترک کرد. بعد از کنار رفتن رضا شاه از قدرت یک فضای باز سیاسی ایجاد شد که بسیاری از کسانی که در دوره حکومت [[رضاشاه پهلوی|رضاخان]] خانه نشین شده بودند به صحنه سیاست بازگشتند. برجستهترین آنها [[دکتر محمد مصدق]] بود که بار دیگر به عنوان نماینده اول تهران، در دوره چهاردهم مجلس انتخاب شد. دراین دوران کشمکشهای بسیاری در مورد مسئله نفت درگرفت.<br />
<br />
[[دکتر محمد مصدق]] عملا در این فضای باز سیاسی رهبری جنبش ضد استعماری ایران را بدست گرفت که اساسا روی مسئله نفت متمرکز بود. او طرفدار سیاست «موازنه منفی» یعنی ممنوعیت دادن هرگونه امتیاز به خصوص درباره نفت به هر قدرت خارجی بود. در دوره چهاردهم مجلس شورای ملی، دکتر مصدق طرح موازنه منفی را به مجلس ارائه داد و تصویب شد. بعد از آن تمام تلاش خود را معطوف به اجرای این قانون کرد. در واقع این قانون سرآغاز ملی شدن صنعت نفت بود.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد ا - ص۳۲ تا ۳۶</ref><br />
<br />
== قانون ملی شدن صنعت نفت ایران ==<br />
[[پرونده:تجمع مردم در جلوی مجلس شورای ملی.JPG|جایگزین=تجمع مردم در جلوی مجلس در حمایت از مصدق و قانون ملی شدن صنعت نفت|بندانگشتی|تجمع مردم در جلوی مجلس در حمایت از مصدق و قانون ملی شدن صنعت نفت]]<br />
شرکت نفت انگلیس طرحی را به ایران پیشنهاد داده بود که به قراداد ۱۹۳۳ اضافه شود. این طرح به لایحه الحاقی یا قرارداد «گس ـ گلشائیان » معروف شد. در دولت علی منصور در سال ۱۳۲۹ این طرح بار دیگر در مجلس مطرح شد. علی منصور نخست وزیر وقت درباره آن موضعی نگرفت و رسیدگی به آن را به مجلس واگذار کرد. مجلس نیز برای بررسی این لایحه کمیسیونی به نام « کمیسیون مخصوص نفت » تشکیل داد که دکتر مصدق به همراه ۴ تن دیگر از نمایندگان [[جبهه ملی ایران|جبهه ملی]] عضو آن بودند. منصور در ۵ تیر ۱۳۲۹ استعفا داد و سپهبد حاج علی رزمآرا به حکم [[محمدرضا پهلوی|محمدرضا شاه]] نخست وزیر شد. اصلی ترین چالش پیش روی دولت رزم آرا مسألهی نفت و لایحه الحاقی بود. رزم آرا مورد حمایت آمریکا بود و انگلستان هم به شرط تصویب قراداد لایحه الحاقی نفت، به نخست وزیری رزمآرا رضایت داده بود. رزم آرا تمام تلاش خود را معطوف تصویب این لایحه کرد. در طرف مقابل [[دکتر محمد مصدق]] و نمایندگان [[جبهه ملی ایران|جبهه ملی]] که اقلیت مجلس یودند با این لایحه مخالفت میکردند. ابتدا رزم آرا مانند علی منصور در مورد لایحه الحاقی موضع گیری نمیکرد ولی دکتر مصدق اعضای کمیسیون نفت را قانع کرد که کمیسیون نباید در خصوص لایحه الحاقی پیشنهادی ارائه کند و درنهایت در نامهای که در ۴ مهر ۱۳۲۹ در مجلس قرائت شد، کمیسیون نفت دولت را موظف کرد که طی سه روز پروندههای نفت را به کمیسیون ارائه کند و همچنین به دولت ۱۰ روز وقت داد که نظریه خود را راجع به لایحه تقدیمی به کمیسیون اعلام کند و در صورت عدم اجرای موارد فوق دولت را استیضاح خواهد کرد. پروندههای نفت در زمان مقرر به کمیسیون ارسال شد ولی به علت خودداری دولت از ابراز نظر، نمایندگان [[جبهه ملی ایران|جبهه ملی]] دولت را استیضاح کردند. در جلسه ۲۷ مهر ۱۳۲۹ استیضاح از دولت در مجلس مطرح گردید. روز قبل سپهبد رزمآرا برای منتفی ساختن استیضاح، طی بیاناتی در مجلس سنا، آمادگی دولت را برای دفاع از لایحه الحاقی اعلام کرده بود. استیضاح نتیجه نداد و اکثریت نمایندگان به استیضاح نمایندگان فراکسیون [[جبهه ملی ایران|جبهه ملی]] رای سکوت دادند.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد ۱ - ص۱۷۴ تا ۲۰۹</ref><br />
<br />
=== آغاز نبرد بر سر ملی شدن صنعت نفت ===<br />
بااعلام طرفداری نخست وزیر از طرح لایحه قرارداد الحاقی در مجلس، پیکار بر سر ملی شدن صنعت نفت شکل گرفت. روز اول آذر ۱۳۲۹ رزمآرا و فروهر، با حضور در جلسه کمیسیون نفت از لایحه قرارداد الحاقی دفاع کردند. در جلسات کمیسیون نفت [[دکتر محمد مصدق|دکتر مصدق]] طرح ملی شدن نفت را مطرح کرد . کمیسیون نفت طرح ملی شدن را نپذیرفت ولی در جلسه ۶ آذر، پس از یک ساعت و نیم گفتگو، پیشنهاد رد لایحه قراداد الحاقی را به اتفاق آرا به شرح زیر به تصویب رساند.<blockquote>« کمیسیون نفت که طبق تصمیم سیام خرداد مجلس شورای ملی تشکیل شده بود، پس از مذاکرات و مطالعات به این نتیجه رسید که قرارداد الحاقی ساعد ـ گس، کافی برای استیفای حقوق ایران نیست، لذا مخالفت خود را با آن اظهار میدارد.»</blockquote>گرچه طرح ملی شدن نفت در کمیسیون نفت به تصویب نرسید اما راه برای ملی شدن هموار شده بود. رد لایحه الحاقی شکست بزرگی برای شرکت نفت انگلیس و رزمآرا بود.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد۱ - ص ۲۱۰ تا ۲۱۵</ref><br />
<br />
پس از انتشار خبر تصمیمات کمیسیون نفت، تظاهرات گستردهای در طرفداری از ملی شدن نفت صورت گرفت و مطبوعات ملی مانند باختر امروز به مدیریت [[سیدحسین فاطمی|دکتر حسین فاطمی]] تبلیغات گستردهای در این رابطه کردند و با مقالات روشنگرانه آگاهی مردم را بیشتر میکردند.<br />
<br />
تظاهرات وسیعی به پشتیبانی از نمایندگان اقلیت و نیز علیه دولت رزمآرا و شرکت نفت برپا شد. آیتالله کاشانی، طی پیامی از طرح ملی کردن نفت پشتیبانی کرد. دانشجویان دانشگاه تهران در صفوف منظم و با شعار«نفت ایران باید ملی شود»، در میدان بهارستان اجتماع کردند. چند تن از مراجع تقلید و گروهی از روحانیون با ارسال پیام، مردم را به حمایت از طرح ملی کردن نفت، تشویق نمودند. [[دکتر محمد مصدق|دکتر مصدق]] در پیامی که از بستر بیماری به مجلس فرستاد و در جلسه ۲۶ آذر به وسیله حسین مکی قرائت شد، ملی کردن صنعت نفت را تنها وسیلهی استیفای حقوق ملت ایران دانست. وی با تشریح نتایجی که با ملی شدن صنعت نفت نصیب ملت ایران میشود، گفت: <blockquote>«... دولت و ملت از اعمال نفوذهای شرکت و دولت انگلیس مصون خواهند ماند و ملت ایران راه ترقی را بدون هیچگونه اعمال نفوذ و موانع خارجی و در محیط صلح و صفا خواهد پیمود.»</blockquote>در همین اثنا فتوای شرعی به ضرورت ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور از ۴ تن از مراجع تقلید، آیتالله محمد تقی خوانساری، آیتالله صدر، آیتالله حجت و آیتالله فیض صادر گردید.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد۱ - ۲۱۷ تا ۲۲۰</ref><br />
<br />
روز ۲۹ آذر [[سیدحسین فاطمی|دکتر حسین فاطمی]] مدیر باختر امروز که مقالات تندی علیه رزمآرا مینوشت و انعکاس وسیعی بین تودههای مردم داشت، توسط شهربانی بازداشت شد.<br />
<br />
با اوج گیری مبارزه برای ملی شدن صنعت نفت تعداد نمایندگان طرفدار ملی شدن در مجلس شورای ملی افزایش مییافت.<br />
<br />
دولت رزمآرا، زیر فشار سفارت انگلیس و در عین حال مخالفت فزاینده افکار عمومی مردم ایران در تنگنا قرار گرفته بود. با توجه به رد لایحه الحاقی در کمیسیون نفت، دولت تصمیم گرفت از آن دفاع کند و در صورت فراهم نبودن زمینه مساعد، لایحه را پس بگیرد. در همین راستا غلامحسین فروهر وزیر دارایی کابینه رزمآرا، روز ۵ دی در مجلس حاضر شد و ضمن پاسخگویی به سخنان نمایندگان اقلیت از لایحه الحاقی دفاع کرده و آنرا پس گرفت. دفاع فروهر از لایحه الحاقی و استرداد آن خشم نمایندگان اکثریت و اقلیت را برانگیخت و بر تعداد مخالفان دولت و طرفداران ملی شدن افزود. تعدادی از وزرای کابینه نیز در پی این اقدام کنارهگیری کردند.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد۱ - ۲۲۰ تا ۲۲۶</ref><br />
<br />
روز ۲۷ دی، مجلس شورای ملی طرحی را تصویب کرد که به موجب آن به کمیسیون نفت ماموریت داده شد ظرف دو ماه گزارشی مبنی بر تعیین وظیفه دولت برای استیفای حقوق ایران در مورد نفت تهیه و برای تصویب به مجلس شورای ملی تقدیم کند.<br />
<br />
در پی رد لایحه قراداد الحاقی در کمیسیون نفت، برخی مقامات وزارت خارجه انگلیس به ویلیان فریزر، مدیر کل شرکت نفت توصیه کردند در مذاکره با ایران، طرح تقسیم منافع بر اساس ۵۰ ـ ۵۰ را پیشنهاد کند ولی او علاقهای به این کار نشان نداد. در همین زمان مذاکرات بین نمایندگان شرکت آرامکو و عربستان سعودی بر اساس تقسیم منافع ۵۰ ـ ۵۰ در جریان بود و سرانجام در ۳۰ دسامبر۱۹۵۰ (۹ دی ۱۳۲۹) خبر آن، به تهران رسید. دولت عربستان سعودی برای هر تن نفت، سی شلینگ، یعنی دوبرابر مبلغی که در قراداد الحاقی به ایران پیشنهاد شده بود، دریافت میکرد. پخش این خبر به منزله تیر خلاص به قراداد الحاقی بود.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد۱ - ۲۲۹ تا ۲۳۱</ref><br />
<br />
ملی شدن صنعت نفت تهدیدی بود که پس از رد لایحه الحاقی در مقابل انگلیسیها قرار داشت. آمریکاییها نیز به انگلیسیها فشار میآوردند در مقابله با این تهدید با اصل تقسیم منافع موافقت کنند.<br />
<br />
شپرد سفیر انگلستان در ایران، طی نامهای به رزمآرا اطلاع داد که ترتیباتی داده شده که شرکت نفت ۲۸/۵ میلیون لیره بابت حق الامتیاز در سال ۱۹۵۱ به ایران بپردازد و ۱۰ میلیون لیره دیگر نیز از این بابت طی همین سال به حساب ایران واریز کند، همچنین قراردادی بر اساس ۵۰ ـ ۵۰ با ایران امضاء نماید. در ضمن او به رزمآرا اطلاع داد که با این پیشنهاد، هر قطعنامهای که در آن به ملی کردن اشاره شود، از نظر دولت بریتانیا، غیر قابل قبول خواهد بود.<br />
[[پرونده:جنازه رزم آرا در پزشکی قانونی.JPG|جایگزین=ترور زرم آرا یکی از موانع بر سر راه قانون ملی شدن صنعت نفت را از سر را برداشت|بندانگشتی|جنازه رزم آرا پس از ترور در پزشکی قانونی]]<br />
رزم آرا روز ۲ اسفند ۱۳۲۹ در کمیسیون نفت حاضر شد و بیآنکه پیشنهاد ۵۰ ـ ۵۰ را علنی کند، از روی نوشتهای، ناتوانی ایران را در مورد اداره فنی تاسیسات نفت و وسایل حمل و نقل نفت به بازارهای جهانی برشمرد و ملی شدن نفت را به زیان ایران دانست.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد۱ - ص۲۳۳ و ۲۳۴</ref><br />
<br />
=== قتل رزمآرا ===<br />
[[دکتر محمد مصدق]] در جلسه چهارشنبه ۱۶ اسفند کمیسیون نفت، به گفتههای نخست وزیر پاسخ داد. پیش از ظهر روز ۱۶ اسفند، سپهبد رزمآرا که عازم شرکت درمجلس ختم آیتالله فیض بود، در صحن مسجد شاه به ضرب چند گلوله به قتل رسید. گفته شد ضارب، خلیل طهماسبی یکی از اعضای جمعیت فداییان اسلام بود. <br />
<br />
روز بعد ۱۷اسفند کمیسیون نفت به اتفاق آراء اصل ملی شدن صنعت نفت را در سراسر ایران تصویب نمود و گزارش خود را بدین شرح به مجلس شورای ملی ارائه کرد:<br />
<br />
«مجلس شورای ملی: نظر به اینکه ضمن پیشنهادات واصله به کمیسیون نفت، پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور مورد توجه و قبول کمیسیون قرار گرفته و از آنجایی که وقت کافی برای مطالعه در اجرای این اصل باقی نیست، کمیسیون مخصوص نفت از مجلس شورای ملی تقاضای دو ماه تمدید مینماید.»<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد۱ - ص ۲۳۴ و ۲۳۵</ref><br />
<br />
=== تلاشهای مصدق برای تصویب طرح ===<br />
در روزهای ۱۷و ۱۸ اسفند ۱۳۲۹ به دعوت [[جبهه ملی ایران|جبهه ملی]] میتینگهای بزرگی در حمایت و پشتیبانی از پیشنهاد کمیسیون نفت تشکیل شد و تظاهرات دامنهداری نیز به طرفداری از ملی شدن نفت انجام شد.<br />
<br />
[[دکتر محمد مصدق|دکتر مصدق]] در جلسه ۲۲ اسفند مجلس، از پشتیبانی مردم ایران و تلاشهای کمیسیون نفت سپاسگذاری کرد و بر ضرورت تصویب هر چه زودتر پیشنهاد کمیسیون تاکید کرد. او هشدار دار که شرکت نفت سعی دارد با اعمال نفوذ در بعضی نمایندگان، آنها را به خودداری از حضور در مجلس وادار کند و مانع طرح و تصویب گزارش کمیسیون شود. مصدق گفت:<blockquote>«به شما، ای نمایندگان مجلس شانزدهم؛ به شما ای آقایان نمایندگانی که در وطنپرستی شما نمیتوان تردید نمود، عرض میکنم گزارش کمیسیون نفت را بدون فوت وقت - که ممکن است از کیسه ملت ایران برود، و دیگر شما موقعی به دست نیاورید که به این خدمت بزرگ ملی مفتخر و موفق شوید - تصویب کنید تا این بدن ضعیف و نحیف، آن دست مقطوع را به بدن وصل کند و با دو دست در راه استقلال سیاسی و اقتصادی خود مبارزه نموده و رفع این بیچارگی و بدبختی که به واسطه سوء سیاست همسایه جنوبی نصیب ملت ایران شده است، بکند...»<ref>مصدق سالهای مبارزه ومقاومت جلد ۱ - ۲۳۶</ref></blockquote><br />
<br />
=== کارشکنی علیه مصدق ===<br />
در فاصله یک هفتهای که کمیسیون نفت گزارش خود را مبنی بر پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت، تسلیم مجلس شورای ملی کرد، تا زمان طرح پیشنهاد مزبور در جلسه ۲۴ اسفند مجلس، کوششهای بسیاری برای جلوگیری از طرح تصویب آن به عمل آمد. سفیر انگلیس و شاه تلاش کردند برای جلوگیری از تصویب طرح مجلس را از اکثریت بیندازند. شپرد سفیر انگلستان در ایران به وزارت خارجه انگلیس گزارش داد:<blockquote>«ما، آنچه از دستمان برآید انجام میدهیم تا وقتی لایحه ملی شدن به رأی گذارده شد، مجلس حد نصاب لازم را برای رأی گیری به دست نیاورد.»</blockquote>لنسلوت پایمن مستشار سفارت انگلیس، با [[اسدالله علم]] دیدار کرد و پیشنهاد نمود شاه از همه نفوذ خود، برای حاضر نشدن نمایندگان در مجلس، به هنگام طرح لایحه ملی شدن، استفاده کند. به پایمن اطلاع داده شد که هنگام طرح لایحه از ۱۳۱ تن نماینده، ۴۳ نفر از شرکت در جلسه خودداری خواهند کرد.<br />
<br />
پس از شکست این طرح انگلیسیها امیدشان را به مجلس سنا بستند اما کوشش شاه در این مورد نیز به نتیجه نرسید. بهترین راهحل برای انگلیسیها انحلال فوری مجلسین بود. این طرح نیز به ثمر نرسید.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد۱ - ۲۳۷ و ۲۳۸</ref> <br />
<br />
=== تصویب ملی شدن صنعت نفت ===<br />
روز پنجشنبه ۲۴ اسفند نمایندگان [[جبهه ملی ایران|جبهه ملی]] و چند تن دیگر از نمایندگان، پیشنهاد کردند که گزارش کمیسیون نفت، مقدم بر سایر لوایح در دستور کار مجلس قرار گیرد. این پیشنهاد با اکثریت آراء به تصویب رسید. سپس ماده واحدهای به قید دو فوریت برای تصویب تقدیم مجلس شد. پس از بیانات [[دکتر محمد مصدق|دکتر مصدق]] پیرامون اهمیت تصمیم تاریخی نمایندگان و قدردانی از اعضای کمیسیون نفت، ماده واحده پیشنهادی از سوی رئیس مجلس به رأی گذاشته شد و به اتفاق آراء به تصویب رسید.<blockquote>ماده واحده: مجلس شورای ملی تصمیم مورخ ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ کمیسیون نفت را تأیید و با تمدید مدت موقت موافقت مینماید.</blockquote>روز ۲۹ اسفند مجلس سنا نیز تصمیم مجلس شورای ملی را تأیید کرد. شاه همان روز قانون مذبور را امضا کرد و بدینسان دور اول مبارزه برای ملی کردن صنعت نفت با پیروزی ملت ایران به پایان رسید.<br />
<br />
پس از تصویب طرح پیشنهادی کمیسیون نفت در مجلس، شپرد، سفیر کبیر انگلستان به وزارت خارجه کشورش گزارش کرد که حتی آنهایی که از شاه دستور گرفته بودند که در جلسه شرکت نکنند تا حد نصاب لازم برای رأی گیری حاصل نشود، به مجلس رفتند و به طرح ملی شدن رأی دادند.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد۱ - ۲۳۸ و ۲۳۹</ref><br />
==حزب توده و ملی شدن صنعت نفت==<br />
در دوره چهاردهم مجلس شورای ملی در تاریخ ۱۱آذر ۱۳۲۳ دکتر مصدق طرح منع واگذاری امتیاز نفت ایران به بیگانگان به هر عنوان«موازنه منفی» را تسلیم مجلس کرد و آنرا به تصویب رساند. این طرح به تصویب همه نمایندگان حاضر در جلسه، به استثنای فراکسیون حزب توده رسید.<br />
<br />
در حلسه ۱۲ آذر ۱۳۲۳ غلامحسین رحیمیان نماینده چپ مستقل که اغلب با حزب توده همکاری میکرد، طرحی را در یک ماده واحده برای لغو امتیاز نفت شرکت نفت انگلستان به دکتر مصدق پیشنهاد کرد. متن طرح رحیمیان چنین بود:<blockquote>«ماده واحده - مجلس شورای ملی ایران امتیاز نفت جنوب را که در دورهی استبداد به شرکت دارسی واگذار شده و در موقع دیکتاتوری آنرا نیز تمدید و تجدید نمودهاند، لغو مینماید.»</blockquote>مصدق به دلیل اینکه محلس نمیتواند قانونی را که برای تایید موافقتنامهها و قراردادهای بینالمللی تصویب شدهاست، بدون مطالعه و به کار بردن روشهای حقوقی ملغی کند از امضای طرح رحیمیان خودداری کرد.<br />
<br />
حزب توده امتناع مصدق از امضای طرح رحیمیان را بهانه حملات فزاینده به او قرار داد. دکتر زضا رادمنش در روزنامهی «مردم برای روشنفکران» نوشت:<blockquote>«...آقای دکتر مصدق دانسته یا ندانسته، با عمل خود به مراتب از آقای ساعد جلو افتادند و با طرح خود باب مذاکرات را برای همیشه مسدود کردند. آقای کافتارادزه متذکر شد که مجلس شورای ملی با تصویب این طرح، مرتکب اشتباهی شد و دولت شوروی مطمئن است که مجلس این اشتباه را اصلاح خواهد کرد...»</blockquote>احسان طبری، تئوریسین حزب توده در مقالهای در روزنامهی «مردم برای روشنفکران» از سیاست «موازنهی مثبت» یعنی شمال از آن روسیه و جنوب از آن کمپانیهای انگلیسی و آمریکایی حمایت کرد و حتی شمال را حریم امنیت شوروی دانست و نوشت:<blockquote>«...نظریهی دسته دیگر این است که باید فقط به یک طرف امتیاز داد (سیاست یک طرفهی مثبت) این نظریه در حکم عدول آشکار از سیاست موازنهای است (یعنی سیاست موازنهی مثبت) که هر وطن پرستی باید از آن پیروی کند. نطریهی دستهی دیگر، بینالمللی کردن استخراج است، از قرار، همین نطریه هدف کسانی است که به اتخاذ روش ضد شوروی علاقه دارند، ولی باید برای اولین و آخرین باز به این حقیقت پی برد که نواحی شمال ایران در حکم «حریم امنیت» شوروی است و این دولت هرگز حاضر نخواهد شد که در آنجا به نام نفت، دستگاه خصمانه مفصلی بر علیه او چیده شود [...] و بالاخره عقیده سومی، که من شخصا در آن دسته قرار دارم این است که دولت به فوریت برای امتیاز نفت شمال به شوروی و نفت جنوب به کمپانیهای آمریکایی و انگلیسی وارد مذاکره شود...»</blockquote>حزب توده ایران که در بدو تاسیس، مبارزه علیه هرگونه استعمار را شعار اساسی خود اعلام کرده بود و دفاغ از استقلال و تمامیت ایران را سرلوحه برنامه خود میدانست، به منظور واگذاری امتیاز نفت شمال به شوروی، و شناسایی شمال ایران به عنوان حریم امنیت شوروی، حقوق و منافع استعماری بریتانیا در ایران، یعنی شرکت نفت انگلیس و ایران را به رسمیت شناخت.<ref>کتاب مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد۱ - ص ۵۷ تا ۶۷</ref><br />
<br />
در بحبوحهی مبازره بر سر ملی شدن صنعت نفت در پاییز و زمستان ۱۳۲۹، حزب توده شعار لغو قرارداد۱۹۳۳ را پیش کشید. رهبری حزب توده مدعی شد همه اقداماتی که تحت عنوان استیفای حقوق ملت ایران و مبارزه با شرکت نفت انجام میشود، سناریویی است که به وسیلهی شرکت نفت و ایادی آن ساخته و آماده شده است.<br />
<br />
روزنامه به سوی آینده نوشت:<blockquote>«...مسلما قسمت اعظم وقایعی که این روزها پیرامون نفت میگذرد، به وسیلهی شرکت نفت و ایادی آن تنظیم و اداره میشود...»</blockquote>پس زا رد لایحهی الحاقی نفت در مجلس شورای ملی، که رهبری جبههملی در مسئلهی نفت بر همه آشکار شده بود، رهبران حزب توده مصدق و رهبران جبهه ملی را به باد حمله و ناسزا گرفتند، روزنامه به سوی آینده نوشت:<br />
<br />
«...قرارداد الحاقی را ملت ایران در کرد، نه جبهه مفتضح ملی. ...اکنون که قرارداد الحاقی گلشاییان - گس بر اثر افکار عمومی و مبارزه شدید ملت ایران رد گردیده است، روزنامههای جبهه ملی، مخصوصا نامه معلومالحال شاهد، ارگان دکتر بقایی و روزنامهی داریا، شروع به یک سلسله تبلیغات دربارهی نقش خود در این باره نمودهاند. ...ملت ایران بهخوبی میداند که آنها چه نقش پستی برای ارضای مطامع استعمار به عهده دارند. ...مردم هیچ وقت فراموش نمیکنند که پیشوای این جبهه، پیرمرد مکاری که نیم قرن است به اغفال و فریب خلق مشغول است و در عمر دراز خود چه شعبدههای رنگارنگی به قالب زده است...»<ref>کتاب مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد۱ - ص ۲۱۳ و ۲۱۴</ref><br />
== نخست وزیری دکتر محمد مصدق ==<br />
پس از ترور رزم آرا، نظر دولت انگلستان بر نخست وزیری [[سید ضیاءالدین طباطبایی]] بود ولی با توجه به مشکلات موجود انتصاب یک دولت محلل را توصیه میکرد. در نهایت حسین علاء از طرف شاه مأمور تشکیل کابینه شد. روز ۱۸ اسفند ۱۳۲۹ مجلس شورای ملی و سه روز بعد سنا به کابینه علاء ابراز تمایل کرد. علاء به دنبال حفظ آرامش بود.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد ۱ - ۲۴۵ و ۲۴۶</ref> <br />
<br />
از تاریخ ۵ فروردین به علت قطع کمک هزینه کارگران بخشی از مناطق نفت خیز جنوب توسط شرکت نقت انگلیس و ایران، اعتصاب کارگران و دانشجویان دانشکده نفت آبادان شروع شد. در جریان این اعتصاب، دولت در منطقه حکومت نظامی برقرار کرد و در برخورد ماموران نظامی با کارگران شش تن کشنه شدند. در اوایل اردیبهشت اعتصاب با پیروزی کارگران پایان یافت.<br />
<br />
[[دکتر محمد مصدق|دکتر مصدق]] که حساسیت اوضاع را دریافته بود، به نمایندگان مجلس هشدار داد که تا دیر نشده قانون اجرای ملی شدن را با قید سه فوریت تصویب کنند. از طرفی مذاکرات [[سید ضیاءالدین طباطبایی|سید ضیاء]] با شاه و انگلستان برای نخست وزیری در جریان بود. یکی از شروط سیدضیاء برای نخست وزیری انحلال مجلس بود. وی با امید پشتیبانی کامل سفارت انگلیس، در انتظار فرصت مناسب برای زمامداری بود.<br />
<br />
روز ۲۶ آوریل مصادف با ۶ اردیبهشت ۱۳۳۰ کمیسیون نفت پس از پنج ساعت بحث، طرح قانون ۹ مادهای طرز اجرای ملی کردن صنعت نفت را تصویب و تسلیم مجلس شورای ملی کرد. روز ۷ اردیبهشت حسین علاء پس از ۴۶ روز نخست وزیری به دلیل ناتوانی در رویارویی با بحران نفت استعفا داد.<br />
<br />
روز شنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۳۰ مجلس طرح ۹ مادهای اجرای ملی شدن صنعت نفت را به اتفاق آرا تصویب کرد و روز بعد نیز در سنا تصویب شد.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد۱ - ۲۴۸ تا ۲۶۱</ref><br />
<br />
=== دولت دکتر مصدق ===<br />
روز شنبه ۷ اردیبهشت در جلسه خصوصی مجلس شورای ملی، پیش از طرح و تصویب گزارش کمیسیون نفت، جمال امامی به [[دکتر محمد مصدق|مصدق]] پیشنهاد نخست وزیری کرد. مصدق به شرط اینکه مجلس در جلسه رسمی نسبت به زمامداری او ابراز تمایل کند، موافقت نمود. در همین زمان [[سید ضیاءالدین طباطبایی|سید ضیاء]] در حال مذاکره با شاه و در انتظار ابراز تمایل مجلس برای نخست وزیری وی بود. <br />
<br />
روز ۱۲ اردیبهشت ۱۳۳۰ مصدق کابینه خود را به مجلس معرفی کرد. مصدق هنگام معرفی وزرا به مجلس برنامه دولت خود را به دو موضوع اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت و اصلاح قانون انتخابات مجلس و شهرداریها اختصاص داد. مجلس شورای ملی به برنامه دولت رای اعتماد داد.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد ۱ - ۲۵۹ تا ۲۶۵</ref><br />
<br />
=== خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایران ===<br />
مقرر شد برای اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت، یک هیات مختلط از طرف مجلسین شورای ملی و سنا انتخاب شود. با تاخیر در انتخاب اعضای هیات مختلط از طرف مجلس، مصدق در ۲۲ اردیبهشت ۱۳۳۰ در مجلس حضور یافت و از کارشکنیها در مسیر اجرای قانون خلع ید پرده برداشت. در همین روز مجلس شورای ملی و سنا، نمایندگان خود را برای تشکیل هیات مختلط برای خلع ید از شرکت سابق نفت انتخاب کردند.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد۱</ref><br />
[[پرونده:تصویری از روز خلع ید از شرکت نفت انگلیس.JPG|جایگزین=اجرای قانون ملی شدن نفت و خلع ید|بندانگشتی|کندن تابلوی شرکت نفت انگلیس پس از تصویب قانون ملی شدن نفت و اجرای قانون خلع ید از کمپانی انگلیسی]]<br />
روز ۲۷ اردیبهشت ۱۳۳۰ سفیر انگلستان تذکاریهای تسلیم دولت ایران کرد و در آن اقدام دولت ایران در ملی کردن نفت را نامشروع خواند. استدلال انگلیسیها این بود که شرکت نفت انگلیس و ایران یک شرکت انگلیسی است که در انگلستان به ثبت رسیده است و بیشتر سهام آن نیز متعلق به دولت پادشاهی انگلستان است، بنابراین انگلستان حق دارد، به هر طریق ممکن منافع شرکت را تامین کند و ایران را به شکایت به دیوان لاهه تهدید کرده بود.<br />
<br />
وزیر دارایی دولت [[دکتر محمد مصدق|مصدق]] به نامه سفیر انگلستان پاسخ داد و از شرکت سابق نفت خواست که برای ترتیبات اجرای قانون ملی شدن، هر چه زودتر نمایندگان خود را معرفی کند. دولت ایران استدلال میکرد که قانون ملی کردن، ناشی از اعمال حق حاکمیت ملت ایران است و قابل ارجاع به دیوان حکمیت نیست و هیچ مقام بینالمللی، صلاحیت رسیدگی به این امر را ندارد.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد ۱</ref> <br />
<br />
در ۶ خرداد ۱۳۳۰ سفیر بریتانیا طی یادداشتی به وزیر خارجه ایران اطلاع داد که انگلستان علیه دولت ایران به دادگاه لاهه شکایت کرده است. درهمان روز دیوان دادگستری بینالمللی لاهه دادخواست بریتانیا علیه دولت ایران را تسلیم وزارت خارجه ایران کرد. <br />
<br />
روز ۲۰ خرداد ۱۳۳۰ هیأت مدیره موقت شرکت ملی نفت ایران برای اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت در ساختمان مرکزی شرکت سابق در خرمشهر مشغول کار شد. این هیأت طی اعلامیهای به همه کارکنان ایرانی و خارجی شرکت سابق اطلاع داد که از این پس در استخدام شرکت ملی نفت ایران هستند و کماکان به خدمت خود ادامه خواهند داد. <br />
<br />
روز ۲۳ خرداد ۱۳۳۰ شپرد سفیر بریتانیا در ایران در محل سفارت در مقابل خبرنگاران اعلام کرد که مسئولیت حفظ جان اتباع انگلیسی به عهده ارتش شاهنشاهی ایران است اما دولت بریتانیا اقدامات احتیاطی را انجام داده است. او در پاسخ خبرنگاران که از این اقدامات سئوال کردند گفت، فعلا سه رزمناو و یک ناوشکن در آبهای اطراف خلیج فارس متوقف هستند.<ref>مصدق سالهای مقاومت و مبارزه جلد۱</ref> <br />
<br />
مذاکرات بین هیأت بریتانیایی و دولت ایران به نتیجه نرسید زیرا نمایندگان شرکت بهدنبال نوعی از ملی شدن بودند که شرکت سابق نیز در آن سهمی داشته باشد، در حالیکه دولت ایران تاکید داشت که فقط یک نوع از ملی شدن نفت را قبول دارد و آنهم اینکه از شرکت سابق خلع ید شود. مذاکرات در روز ۲۹ خرداد۱۳۳۰ به نتیجه نرسید و هیأت انگلیسی به ریاست جکسون، عضو هیأت مدیره شرکت سابق همان روز تهران را ترک کرد. <br />
<br />
روز ۲۹ خرداد ۱۳۳۰، هیأت خلع ید، طی مراسمی پرچم ایران را بر فراز ساختمان اداره مرکزی شرکت سابق در خرمشهر برافراشت و تابلوی هیأت مدیره موقت را به جای ریاست شرکت نفت انگلیس نصب کرد و به مدیران شرکت اخطار کرد، هرگونه دستوری که از طرف آنها صادر شود بیاثر خواهد بود، مگر آنکه به امضای هیأت مدیره شرکت ملی نفت ایران رسیده باشد. <br />
<br />
۳۰ خرداد اداره اطلاعات و انتشارات شرکت سابق در تهران منحل شد. روز اول تیر اداره مرکزی پخش و فروش نفت در داخل کشور در تهران و شعبات آن به تصرف دولت درآمد و تأسیسات پالایش نفت در کرمانشاه و میدان نفت شاه، از مأموران شرکت سابق تحویل گرفته شد. <br />
<br />
۳ تیر۱۳۳۰، نماینده شرکت سابق در تهران، ریچارد سدان محل کار خود را به منزل شخصی منتقل کرد. ۶ تیر، هیأت مدیره موقت و اعضای انگلیسی دفتر مدیریت کل سابق، خرمشهر را ترک کردند.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد۱</ref><br />
<br />
== کودتای ۲۸مرداد ۱۳۳۲ ==<br />
[[پرونده:شعبان جعفری در کودتای ۲۸ مرداد.JPG|جایگزین=کودتای ۲۸ مرداد۱۳۳۲، برای به شکست کشاندن قانون ملی شدن صنعت نفت ایران|بندانگشتی|شعبان جعفری (بیمخ) و اوباش همراه او در روز کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲]]<br />
پس از ملی شدن صنعت نفت در ایران و خلع از شرکت نفت انگلیس، توطئهها در داخل و خارج ایران برای کارشکنی درمسیر دولت [[دکتر محمد مصدق|مصدق]] آغاز شد. بریتانیا و عوامل داخلی آن به خصوص دربار و شخص [[محمدرضا پهلوی|محمد رضا شاه]] به این نتیجه رسیده بودند که باید از دست مصدق خلاص شوند. در جریان این کشمکشها در ۲۵ تیر ۱۳۳۱، مصدق برای محدود کردن اختیارات شاه و جلوگیری از توطئههای عوامل دربار و مخالفان، ضمن معرفی کابینه خود به شاه که بعد از تشکیل مجلس هفدهم مجدداْ انتخاب شده بود، در خواست کرد، پست وزارت جنگ و اختیار انتصاب رییس ستاد ارتش و فرماندهان نیروهای سهگانه ارتش به نخست وزیر داده شود که شاه آنرا رد کرد. مصدق بلافاصله استعفا داد. روز ۲۶ تیر شاه قوام را به نخست وزیری انتخاب کرد. قوام طی بیانیه شدیداللحنی مخالفان را تهدید به سرکوب و برقراری حکومت نظامی کرد. از همان روز تظاهرات و اعتراضات گستردهای شهرهای ایران را فرا گرفت. در نهایت صبح ۳۰ تیر ۱۳۳۱ انبوهی از مردم در تهران و شهرهای ایران به خیابانها ریختند و با «شعار زنده باد مصدق »، «یا مرگ یا مصدق»، « مرگ بر قوام»، خواهان برکناری قوام و بازگشت مصدق شدند. قوام استعفا داد و [[دکتر محمد مصدق|مصدق]] دوباره نخست وزیر شد و شاه با درخواستهای مصدق موافقت کرد.<br />
<br />
از همان زمان توطئهها بر علیه مصدق توسط عوامل دربار و وابستگان به سفارت انگلستان و طرفداران سیاستهای انگلیس شروع شد. در واقع این عوامل که از سازش ناپذیری مصدق نا امید شدند، از این پس به طور جدیتری ایده کودتا و سقوط دولت [[دکتر محمد مصدق|مصدق]] را دنبال کردند. <br />
<br />
بعد از روی کار آمدن آیزنهاور در آمریکا، انگلستان، آمریکا را نیز بر علیه مصدق همراه کرد و در نهایت پروژه موسوم به «آژاکس» برای کودتا و ساقط کردن مصدق با همکاری سازمان سیا و ام آی۶ و عوامل دربار کلید خورد. فرماندهی کودتا به کرمیت روزولت آمریکایی واگذار شد. ابتدا در ۲۵ مرداد۱۳۳۲ طرح کودتا اجرا شد که طرح لو رفت و تعدادی از عوامل آن دستگیر شدند و شکست خورد. در نهایت بار دیگر کودتا در۲۸ مرداد ۱۳۳۲، این بار با همکاری نیروهای نظامی و اراذل و اوباشی چون، شعبان جعفری و همینطور رهبران مذهبی چون، کاشانی و بهبهانی اجرا شد و در بعد از ظهر همانروز با اشغال خانه دکتر [[دکتر محمد مصدق|مصدق]] کودتا پیروز شد و دولت دکتر مصدق سقوط کرد.<br />
<br />
== سرانجام ملی شدن صنعت نفت ==<br />
پس از کودتای ۲۸ مرداد۱۳۳۲، برای حل مسئله نفت اقداماتی صورت گرفت که مقدمات آن یک سال به طول انجامید. دولت سرلشگر زاهدی برای به جریان انداختن نفت ایران به سمت غرب، اقداماتی را انجام داد که مهمترین آنها عبارت بود از برقراری مجدد روابط سیاسی با انگلستان که درجریان ملی شدن نفت و خلع ید قطع شده بود و انتخابات مجلسین شورای ملی و سنا، برای تصویب قرارداد کنسرسیوم.<br />
<br />
در تاریخ ۱۴ آذر ۱۳۳۲ پس از تقریبا ۱۴ ماه قطع رابطه دیپلماتیک بین ایران و دولت انگلستان، خبر تجدید روابط بین دو کشور اعلام شد. در ۳۰ آذر «دنیس رایت» با سمت کاردار سفارت و در تاریخ ۲۹ بهمن، «سر راجر استیونس» به عنوان سفیر کبیر وارد تهران شدند.<br />
<br />
به دستور نخست وزیر سرلشگر زاهدی، کمیسیونی مرکب از روسای سابق اداره نفت وزارت دارایی تشکیل شد که با همکاری مقامات شرکت ملی نفت ایران، مأموریت داشت نظرات خود درباره شرایط و چگونگی تحدید مذاکرات نفت را اعلام کند. در تاریخ ۱۵ بهمن ۱۳۳۲، کمیسیون مذبور گزارش خود را به نخست وزیر ارائه داد. خلاصهی مضمون گزارش این بود که مذاکرات بر اساس قانون ملی شدن، در حدود شرایط آخرین پیشنهاد مشترک انگلیس و آمریکا انجام گیرد.<br />
<br />
تغییر اوضاع و تعادل قوای موجود پس از سقوط دولت [[دکتر محمد مصدق|دکتر مصدق]] بیانگر این بود که انگلیس و آمریکا از پذیرش این موضوع امتناع خواهند کرد. در واقع آمریکا و انگلیس مصمم بودند که ضمن تایید صوری اصل ملی شدن نفت در ایران، دولت زاهدی را وادار به قبول همان شرایطی کنند که در دیگر کشورهای نفت خیز اجرا میشد. <br />
<br />
هربرت هوور به عنوان نماینده دولت آمریکا جهت مذاکرات بیرامون نفت وارد ایران شد. او در مذاکرات با کمیسیون مشاورین مخصوص نخست وزیر ایران، مذاکرات بر اساس آخرین پیشنهاد مشترک آمریکا و انگلیس، که دکتر مصدق آنرا رد کرده بود را نپذیرفت و بر لزوم پرداخت غرامت از سوی ایران به شرکت سابق نفت و حضور کمپانیهای آمریکایی در گروه شرکتهای صادر کننده نفت ایران تأکید کرد.<br />
<br />
در اواخر بهمن ۱۳۳۲، هیأت بیست نفری نمایندگان شرکتهای نفت آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی، از تأسیسات نفت در خوزستان بازدید کردند و اعتراف کردند که مهندسان و کارکنان ایرانی به رغم رفتن همه متخصصان انگلیسی، تأسیسات را به خوبی حفظ و نگهداری کردهاند.<br />
<br />
در اواخر فروردین ۱۳۳۳ (آوریل ۱۹۵۴) سفیر کبیر انگلسنتان، به وزارت خارجه ایران اطلاع داد که کنسرسیومی از شرکتهای بزرگ نفت به صورت مختلط آماده مذاکره با ایران است. این گروه شامل نمایندگاه پنج شرکت آمریکایی، نیوجرسی، سوکونی، کالیفرنی، گلف و تگزاس، هریک با سهم ۸ درصد(جمعا ۴۰ درصد)، شرکت نفت انگلیس با سهم ۴۰ درصد، شرکت شل، با سهم ۱۴ درصد و شرکت فرانسوی با سهم ۶ درصد بود.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد ۱</ref><br />
<br />
=== انتخابات مجلس هجدهم ===<br />
در صورت امضای قرارداد کنسرسیوم و توافق با شرکتهای غربی برای استخراج نفت، اجرای آن منوط به تصویب قرارداد از سوی قوهی مقننه ایران بود. در مجلس سنا که نیمی از اعضای آن منتخب شخص [[محمدرضا پهلوی|محمد رضا شاه]] بودند، مشکلی وجود نداشت. اما تصویب قرارداد در مجلس شورای ملی آسان نبود. برای تصویب قرارداد باید مجلسی تشکیل میشد که نمایندگان آن به دقت دست چین شده باشند. انجام چنین انتخاباتی مستلزم ایجاد فضای اختناق و سرکوب بود که از فردای کودتا، برای تحکیم رژيم کودتا صورت گرفته بود. <br />
<br />
زاهدی و شاه برای تعیین نمایندگان دست چین شده اختلاف نظر داشتند. آنها درنحوهی اداره کشور نیز اختلاف داشتند. زاهدی به پشتوانه کودتای آمریکایی- انگلیسی و حمایت آنها، به نظرات شاه اعتنا نمیکرد. در نهایت طی مذاکراتی، معین شد که دولت و دربار بر سر نامزدهای نمایندگی مجلس با هم کنار بیایند. <br />
<br />
انتخابات مجلس هجدهم در فضای خفقان و سرکوب انجام شد و نمایندگان دست چین شده به مجلس راه یافتند. روز ۲۷ اسفند ۱۳۳۲ دوره هجدهم مجلس شورای ملی گشایش یافت.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد۱</ref><br />
<br />
=== قرارداد کنسرسیوم ===<br />
قراداد فروش نفت و گاز، معروف به قرارداد کنسرسیوم در تاریخ ۷ شهریور ۱۳۳۳ (۲۹ اوت ۱۹۵۴) به امضای امینی و پیچ رسید.<br />
<br />
در ۲۵ مهر ۱۳۳۳ دکتر علی امینی وزیر دارایی ایران، لایحه قرارداد کنسرسیوم را برای تصویب، تسلیم مجلس کرد. <br />
[[پرونده:امضای قرارداد کنسرسیوم.JPG|جایگزین=قرارداد کنسرسیون و نابودی قانون ملی شدن صنعت نفت ایران|بندانگشتی|علی امینی وزیر دارایی کابینه زاهدی در حال امضای قرارداد کنسرسیوم]]<br />
قرارداد کنسرسیوم یک قرارداد استعماری بود که با تدارک قبلی، در محیط ارعاب به ملت ایران تحمیل شد و مفاد آن با قانون ملی شدن صنعت نفت مغایر بود.<br />
<br />
پیش از سقوط [[دکتر محمد مصدق|دکتر مصدق]] مجامع حقوقی و سیاسی بینالمللی (دیوان دادگستری بینالمللی و شورای امنیت سازمان ملل)، ملی شدن صنعت نفت را به عنوان حق حاکمیت ایران تایید کرده بودند. کوشش دولت بریتانیا در دادگاههای ایتالیا و ژاپن برای جلوگیری از فروش نفت ایران، شکست خورده بود و برای دولت انگلستان از نظر حقوقی برای رسیدگی به دعاوی شرکت سابق نفت، راهی جز مراجعه به دادگاههای ایران وجود نداشت.<br />
<br />
تلاش برای انطباق اصل ملی شدن با قرارداد کنسرسیوم، جنبه تشریفاتی داشت. برای سرپوش گذاشتن بر این قرارداد تحمیلی عناوینی از قبیل شرکتهای عامل فروش و واگذاری عملیات غیر صنعتی به شرکت ملی نفت ایران استفاده شد. مواد قرارداد همانند دیگر قراردادهای معمول درکشورهای تحت سلطهی انگلیس و آمریکا در حوزهی خلیج فارس بود.<br />
<br />
قراداد کنسرسیوم یک امتیاز گیری پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بود که به ایران تحمیل شد. انگلستان از ایران غرامت گرفت و موجبات وابستگی سیاسی، اقتصادی و نظامی کشور را به غرب و ایالات متحده هموار ساخت. <br />
<br />
دکتر علی امینی، وزیر دارایی و رئیس هیأت نمایندگی ایران در مذاکرات کنسرسیوم، در دفاع از لایحه، به طور ضمنی به تحمیلی بودن قراداد اشاره کرد و گفت:<blockquote>«...ما مدعی نیستیم که راهحل ایدهآل مشکل نفت را پیدا کردهایم و قرارداد فروشی که بستهایم، همان چیزی است که ملت ایران آرزو میکنند...»</blockquote>زاهدی نخست وزیر، در جلسه مشترک هیأت رئیسه مجلسین شورا و سنا، در دفاع از قراداد و درباره محاسن تمدید ۴۰ ساله آن گفت:<blockquote>«... با تمدید قرارداد، در واقع کلاه سر انگلیسیها و آمریکاییها رفته، برای اینکه تا هفت هشت سال دیگر نیروی اتم جای نفت را میگیرد و ذخایر نفت ایران بیمصرف میماند. در این صورت پس از ده سال هر چه از کنسرسیوم بگیریم، وجهی است بازیافتی...»</blockquote>به رغم جو خفقان و سرکوب، انتشار خبر امضای قراداد کنسرسیوم و طرح لایحه در مجلس شورای ملی و سنا با اعتراض وسیع طبقات جامعه و شخصیتهای ملی روبرو شد.<br />
<br />
[[دکتر محمد مصدق|دکتر مصدق]] از زندان لشکر ۲ ررهی، در لایحه فرجام خواهی که به دیوان عالی کشور فرستاد، قراداد کنسرسیوم را مغایر با قانون ملی شدن نفت و مخالف با اصل ۲۴ قانون اساسی و نیز در جهت اعاده سلطه استعمارگران برای از میان بردن استقلال سیاسی و اقتصادی ایران دانست. مصدق قرارداد کنسرسیوم را شبیه قرارداد سال ۱۹۳۳ و قراداد گس - گلشائیان، نوعی امتیازخواهی توصیف کرد و خاطرنشان ساخت که تبدیل کلمه «امتیاز» به واژه «فروش» نفس قرارداد را تغییر نمیدهد.<ref>مصدق سالهای مبارزه و مقاومت جلد۱</ref><br />
<br />
== منابع==<br />
{{پانویس|۲|اندازه=ریز}}</div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%BE%D8%AF%DB%8C%D8%A7:%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D8%A7%D8%B1_%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D9%86%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C_%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%87/%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B4/%DB%B1%DB%B1&diff=69101ایرانپدیا:نوشتار پیشنهادی هفته/۲۰۲۴/۱۱2024-03-12T06:52:04Z<p>Rah: /* یادکردها */</p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات<br />
|تصویر = [[پرونده:احمد کسروی.JPG|200px]]<br />
|عنوان تصویر = <big>[[احمد کسروی]]</big><br />
}}<br />
[[احمد کسروی]](زادهی ۸ مهر ۱۲۶۹ در تبریز – درگذشتهی ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ در تهران) با نام اصلی سید احمد حکم آبادی، تاریخنگار، زبانشناس، پژوهشگر، حقوقدان و اندیشمند ایرانی بود. احمد کسروی در رشتهی حقوق در دانشگاه تهران تدریس میکرد و همچنین در اوقات دیگر به وکالت میپرداخت.<br />
کسروی به طور عام یک عنصر مترقی و ضد بنیادگرایی و عقب ماندگی فکری بود. وی نه یک ضددین بلکه یک ضدخرافه بود. احمد کسروی منتقد شرایط زندگی و آداب اجتماعی بیدلیلی بودکه به اعتقاد وی مردم را در فقر و عقبماندگی نگاه داشته بود.[[احمد کسروی|بیشتر بخوانید...]]<br />
== <sup><big> یادکردها </big></sup> ==<br />
<br />
<br />
* ۲۰اسفند ۱۳۲۴- ترور <big>[[احمد کسروی]]</big> تاریخنگار، زبانشناس، پژوهشگر، حقوقدان و اندیشمند ایرانی<br />
<br />
* ۲۱اسفند- روز بزرگداشت <big>[[نظامی گنجوی]]</big> شاعر و داستانسرای معروف قرن ششم<br />
<br />
* ۲۲اسفند۱۳۶۳-درگذشت <big>[[حسین گلگلاب]]</big> ، ادیب، نویسنده، شاعر، مترجم، موسیقیدان و عکاس<br />
<br />
* ۲۴اسفند۱۳۲۹-تصویب اولیه طرح <big>[[نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران|ملی شدن صنعت نفت]]</big> در مجلس شورای ملی.<br />
<br />
* ۲۴اسفند۱۳۳۲-شهادت <big>[[امیرمختار کریمپور شیرازی]]</big>، شاعر، روزنامه نگار و فعال سیاسی در زندان دژبان مرکز ارتش.<br />
<br />
* ۲۴اسفند ۱۳۸۴ - درگذشت علی تجویدی نوازندهٔ ویولن و موسیقیدان ایرانی.<br />
<br />
* ۲۵اسفند ۱۲۸۵- زادروز رخشندهٔ اعتصامی، مشهور به [[پروین اعتصامی|پروین اِعتِصامی]], شاعر معروف ایرانی<br />
<br />
* ۲۵اسفند۱۳۷۱- ترور [[محمدحسین نقدی|'''محمدحسین نقدی''']]، عضو [[شورای ملی مقاومت ایران|'''شورای ملی مقاومت ایران''']]، در ایتالیا.<br />
<br />
* ۲۵اسفند ۱۳۷۳ - مرگ مشکوک احمد خمینی، دومین فرزند [[روحالله خمینی|'''روحالله خمینی''']].<br />
{{اسفند}}<br />
* ۲۶اسفند- جان باختن [[علیاکبر صفایی فراهانی]] از بنیانگذاران [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران]]<br />
<br />
* ۲۸اسفند ۱۲۸۸ - <big>[[ستارخان]]</big> سردار ملی و باقرخان سالار ملی تبریز را به قصد تهران ترک کردند. در مسیر در تمام شهرها مردم از آنها استقبال میکردند.<br />
<br />
* ۲۹اسفند ۱۳۲۹ - روز <big>[[ملی شدن صنعت نفت ایران]]</big> توسط [[دکتر محمد مصدق]].<br />
<br />
* ۱ فروردین ۱۳۰۲- زادروز <big>[[مرضیه]]</big> بانوی آواز ایران<br />
<br />
* ۱ فروردین ۱۳۴۴- درگذشت مرتضی محجوبی، نوازندهٔ ایرانی و آهنگساز بسیاری از برنامههای گلها<br />
<br />
* ۲ فروردین ۱۳۸۶- درگذشت [[ابراهيم ذاكری]] از فرماندهان [[ارتش آزادیبخش ملی ایران|ارتش آزادیبخش]] و مسئول كميسيون امنيت و ضد تروريزم [[شورای ملی مقاومت]].<br />
<br />
* ۴ فروردین ۱۳۱۲- زادروز <big>[[حبیبالله بدیعی]]</big>، موسیقیدان و نوازندهٔ ویلن (درگذشته ۱۳۷۱)<br />
<br />
* ۵ فروردین ۱۳۱۲- صدور فتوای تحریم تنباکوی میرزای شیرازی که به <big>[[نهضت تنباکو]]</big> در ایران انجامید<br />
<br />
* ۷ فروردین ۱۳۶۷- سالروز یکی از عملیاتهای بزرگ مجاهدین خلق علیه رژیم ایران به نام <big>[[عملیات آفتاب]]</big></div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1:Rah/%D8%B5%D9%81%D8%AD%D9%87_%D8%AA%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%86&diff=69100کاربر:Rah/صفحه تمرین2024-03-11T22:19:58Z<p>Rah: </p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده<br />
| نام = احمد شاملو<br />
| تصویر = بهداد شاعر.JPG<br />
| توضیح تصویر =احمد شاملو(الف.بامداد)<br />
| نام اصلی =<br />
| زمینه فعالیت =<br />
| ملیت =<br />
| تاریخ تولد = ۲۱ آذر ۱۳۰۴<br />
| محل تولد = [[تهران]]، خیابان صفیعلیشاه<br />
| والدین = حیدر شاملو، کوکب عراقی<br />
| تاریخ مرگ = ۲ مرداد ۱۳۷۹<br />
| محل مرگ = کرج فردیس<br />
| علت مرگ =<br />
| محل زندگی =<br />
| مختصات محل زندگی =<br />
| مدفن = امامزاده طاهر کرج<br />
|در زمان حکومت =<br />
|اتفاقات مهم = [[کودتای ۲۸ مرداد]]، [[انقلاب ضدسلطنتی]]<br />
| نام دیگر = الف. بامداد<br />
|لقب =<br />
| سالهای نویسندگی =<br />
|سبک نوشتاری =<br />
|مقالهها =<br />
|نمایشنامهها =<br />
|فیلمنامهها =<br />
|تخلص = <br />
|فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها)=<br />
| شریک زندگی = آیدا سرکیسیان<br />
|تحصیلات = <br />
|دانشگاه = <br />
|استاد =<br />
|علت شهرت = اشعار، ترجمهها، [[کتاب کوچه]]<br />
| تأثیرگذاشته بر = شاعران پس از خود<br />
| تأثیرپذیرفته از = نیما یوشیج<br />
| دانلود صوتی =<br />
| جوایز =<br />
}}<br />
<br />
'''بهداد''' با نام اصلی مهدی حسینپور(متولد ۱۳۴۵) از شاعران مجاهد و مشهور در مقاومت ایران است. بهداد در شهر ری به دنیا آمد. نام پدرش محمد و نام مادرش صدیقه بود. پدر بهداد یک کشاورز بود که به دلیل پیری و ناتوانی به میوهفروشی روی آورده بود. بهداد دوران ابتدایی را در شهر ری به پایان برد و هنگامی که وارد مرحله راهنمایی شده بود [[انقلاب ضدسلطنتی]] رخ داد. بهداد در جریان انقلاب با فعایتهای سیاسی آشنا شده و به فعالان دانشآموزی مجاهدین خلق پیوست. او که قلم زیبا و خیالانگیزی داشت از قریحهی خود در این راه بهره میگرفت و در کار نوشتن مقالات یا روزنامههای دیواری فعال بود. بهداد از همان زمان آرام آرام سرودن شعر را آغاز کرد.<br />
<br />
<br />
<br />
== نامه بهداد به مادرش ==<br />
مهدی حسینپور (بهداد) در نامهای خطاب به مادرش مینویسد:<blockquote>روي سنگ مزارم بيشك مينويسند:<br />
<br />
«شهادت در آستانهٌ فتح دروازههاي تهران»<br />
<br />
اما من در فراموشي نخواهم مرد، باز هم آسمان جواديه و شوش و ري را با بادباكهاي رنگين رؤياهايم تزيين ميكنم و همراه عشقهاي خودم زندگي ميكنم. با هم با رضا و علي به تاراج باغهاي ورامين ميرويم وبا دستاني پر از گيلاس و ياس خواب كوچهباغهاي ساكت آنرا در انبوه خندههايمان آشفته ميكنيم. خوابهايم هنوز آشفتهٌ رقص عرياني ماهي سرخ بلور خانهمان است. باز هم ظهرهاي تابستان در سايهٌ بازارچهٌ كاروانسرا دوقلو، داستانهاي خيالانگيز اكبر را گوش ميدهم.<br />
<br />
هرگز در فراموشي نميميرم.<br />
<br />
هنوز لذت پرسهزدن توي كوچههاي خانيآباد... روي دلم باقي مانده.<br />
<br />
كوچههايي كه الان در حصار فقر و فساد و جنگ دچار نفرين و عذاب دجالان، هر شب و روز در هذياني سخت زندگي ميكنند.</blockquote></div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1:Rah/%D8%B5%D9%81%D8%AD%D9%87_%D8%AA%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%86&diff=69099کاربر:Rah/صفحه تمرین2024-03-11T22:18:22Z<p>Rah: </p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده<br />
| نام = احمد شاملو<br />
| تصویر = بهداد شاعر.JPG<br />
| توضیح تصویر =احمد شاملو(الف.بامداد)<br />
| نام اصلی =<br />
| زمینه فعالیت =<br />
| ملیت =<br />
| تاریخ تولد = ۲۱ آذر ۱۳۰۴<br />
| محل تولد = [[تهران]]، خیابان صفیعلیشاه<br />
| والدین = حیدر شاملو، کوکب عراقی<br />
| تاریخ مرگ = ۲ مرداد ۱۳۷۹<br />
| محل مرگ = کرج فردیس<br />
| علت مرگ =<br />
| محل زندگی =<br />
| مختصات محل زندگی =<br />
| مدفن = امامزاده طاهر کرج<br />
|در زمان حکومت =<br />
|اتفاقات مهم = [[کودتای ۲۸ مرداد]]، [[انقلاب ضدسلطنتی]]<br />
| نام دیگر = الف. بامداد<br />
|لقب =<br />
| سالهای نویسندگی =<br />
|سبک نوشتاری =<br />
|مقالهها =<br />
|نمایشنامهها =<br />
|فیلمنامهها =<br />
|تخلص = <br />
|فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها)=<br />
| شریک زندگی = آیدا سرکیسیان<br />
|تحصیلات = <br />
|دانشگاه = <br />
|استاد =<br />
|علت شهرت = اشعار، ترجمهها، [[کتاب کوچه]]<br />
| تأثیرگذاشته بر = شاعران پس از خود<br />
| تأثیرپذیرفته از = نیما یوشیج<br />
| دانلود صوتی =<br />
| جوایز =<br />
}}<br />
<br />
'''بهداد''' با نام اصلی مهدی حسینپور(متولد ۱۳۴۵) از شاعران مجاهد و مشهور در مقاومت ایران است. بهداد در شهر ری به دنیا آمد. نام پدرش محمد و نام مادرش صدیقه بود. پدر بهداد یک کشاورز بود که به دلیل پیری و ناتوانی به میوهفروشی روی آورده بود. بهداد دوران ابتدایی را در شهر ری به پایان برد و هنگامی که وارد مرحله راهنمایی شده بود [[انقلاب ضدسلطنتی]] رخ داد. بهداد در جریان انقلاب با فعایتهای سیاسی آشنا شده و به فعالان دانشآموزی مجاهدین خلق پیوست. او که قلم زیبا و خیالانگیزی داشت از قریحهی خود در این راه بهره میگرفت و در کار نوشتن مقالات یا روزنامههای دیواری فعال بود.</div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1:Rah/%D8%B5%D9%81%D8%AD%D9%87_%D8%AA%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%86&diff=69098کاربر:Rah/صفحه تمرین2024-03-11T22:16:17Z<p>Rah: </p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده<br />
| نام = احمد شاملو<br />
| تصویر = بهداد شاعر.JPG<br />
| توضیح تصویر =احمد شاملو(الف.بامداد)<br />
| نام اصلی =<br />
| زمینه فعالیت =<br />
| ملیت =<br />
| تاریخ تولد = ۲۱ آذر ۱۳۰۴<br />
| محل تولد = [[تهران]]، خیابان صفیعلیشاه<br />
| والدین = حیدر شاملو، کوکب عراقی<br />
| تاریخ مرگ = ۲ مرداد ۱۳۷۹<br />
| محل مرگ = کرج فردیس<br />
| علت مرگ =<br />
| محل زندگی =<br />
| مختصات محل زندگی =<br />
| مدفن = امامزاده طاهر کرج<br />
|در زمان حکومت =<br />
|اتفاقات مهم = [[کودتای ۲۸ مرداد]]، [[انقلاب ضدسلطنتی]]<br />
| نام دیگر = الف. بامداد<br />
|لقب =<br />
| سالهای نویسندگی =<br />
|سبک نوشتاری =<br />
|مقالهها =<br />
|نمایشنامهها =<br />
|فیلمنامهها =<br />
|تخلص = <br />
|فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها)=<br />
| شریک زندگی = آیدا سرکیسیان<br />
|تحصیلات = <br />
|دانشگاه = <br />
|استاد =<br />
|علت شهرت = اشعار، ترجمهها، [[کتاب کوچه]]<br />
| تأثیرگذاشته بر = شاعران پس از خود<br />
| تأثیرپذیرفته از = نیما یوشیج<br />
| دانلود صوتی =<br />
| جوایز =<br />
}}<br />
<br />
بهداد با نام اصلی مهدی حسینپور(متولد ۱۳۴۵) از شاعران مجاهد و مشهور در مقاومت ایران است. بهداد در شهر ری به دنیا آمد. نام پدرش محمد و نام مادرش صدیقه بود. پدر بهداد یک کشاورز بود که به دلیل پیری و ناتوانی به میوهفروشی روی آورده بود. بهداد دوران ابتدایی را در شهر ری به پایان برد و هنگامی که وارد مرحله راهنمایی شده بود [[انقلاب ضدسلطنتی]] رخ داد.</div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D9%84%D9%88%DB%8C%DB%8C_%D8%A2%D9%84%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B1&diff=69089لویی آلتوسر2024-03-11T06:53:50Z<p>Rah: </p>
<hr />
<div><br />
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده<br />
| نام = لویی آلتوسر<br />
| تصویر = لویی آلتوسر.jpg<br />
| توضیح تصویر =<br />
| نام اصلی =<br />
| زمینه فعالیت =<br />
| ملیت =<br />
| تاریخ تولد = ۲۳ مهر ۱۲۹۷ (۱۶ اکتبر ۱۹۱۸)<br />
| محل تولد = الجزایر<br />
| والدین = <br />
| تاریخ مرگ = ۲ مرداد ۱۳۷۹<br />
| محل مرگ = کرج فردیس<br />
| علت مرگ =<br />
| محل زندگی =<br />
| مختصات محل زندگی =<br />
| مدفن = فرانسه<br />
|در زمان حکومت =<br />
|اتفاقات مهم = [[کودتای ۲۸ مرداد]]، [[انقلاب ضدسلطنتی]]<br />
| نام دیگر = <br />
|لقب =<br />
| سالهای نویسندگی =<br />
|سبک نوشتاری =<br />
|مقالهها =<br />
|نمایشنامهها =<br />
|فیلمنامهها =<br />
|تخلص = <br />
|فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها)=<br />
| شریک زندگی = هلن ریتمن<br />
|تحصیلات = <br />
|دانشگاه = اکول نرمال سوپریور<br />
|استاد =<br />
|علت شهرت = فیلیسوف برجستهی مارکسیسم ساختارگرا<br />
| تأثیرگذاشته بر = فلاسفهی پس از خود<br />
| تأثیرپذیرفته از = <br />
| دانلود صوتی =<br />
| جوایز =<br />
}}<br />
<br />
<br />
<br />
'''لویی آلتوسر''' (متولد ۱۶ اکتبر ۱۹۱۸- الجزایر درگذشته در ۲۲ اکتبر ۱۹۹۰) فیلسوف و جامعهشناس فرانسوی است که مفهوم مارکسیسم ساختارگرا (structural Marxism) را بسط و گسترش داد. از جمله بنیانهای نظری او این است که هر نظام اجتماعی باید صورتبندیهای اجتماعی خود را از نو بسازد. به این معنا که روابط تولید و نیروهای تولید اگرچه مرتبط به پیشینهی خود هستند اما نتیجهی آن نیستند. یکی دیگر از بنیانهای نظری و جنجالی او مربوط به انسان است. لویی آلتوسر انسان را صاحب آزادی و اختیار کامل نمیداند. وی معتقد است که انسانها تا حد بسیار زیادی وابسته به شرایط اجتماعی و غیرشخصی و مبارزات طبقاتی عصر خویش هستند.<ref>[https://www.iranketab.ir/profile/10821-louis-althusser لویی آلتوسر]</ref> لوئی آلتوسر به عنوان یک مارکسیستساختارگرا، مارکسیسم ارتدکس و مارکسیسم رسمی عصر استالین، و مارکسیسم هگلی و همچنین اومانیستی(مکتب فرانکفورت) را زیر سوال میبرد. او به شدت از نظام کمونیستی شوروی انتقاد میکرد و استالین را به تحریف کردنهای اصولی متهم میکرد که مارکس «کاپیتال» را بر اساس آن بنا کرده بود.<ref>[https://rasekhoon.net/article/show/1318959 نگاهی کلی به اندیشه های لویی آلتوسر]</ref> با نزدیک شدن شوروی به فروپاشی پس از روی کار آمدن خروشف، لویی آلتوسر تلاش کرد مجددا روحیه و پتانسیل انقلابی را به مارکسیسم بازگرداند. آلتوسر از آثار '''[[ولادیمیر لنین|لنین]]''' و آنتونیو '''[[آنتونیو گرامشی|گرامشی]]''' تأثیر پذیرفته بود. به ویژه آموزههای آنان در باره سلطه (hegemony) و نظریههای آن درباره رابطه متقابل و تعاملی بین زیربنای اقتصادی و روبنای فرهنگی جامعه، تأثیر ژرفی بر اندیشه پخته آلتوسر به جای گذاشت.<ref>[https://www.ketablazem.com/blog/louis-althusser/ نگاهی به آثار فلسفی لوئی آلتوسر]</ref><br />
<br />
== زندگینامه لوئی آلتوسر ==<br />
لوئی آلتوسر در الجزایر متولد شد. مادر او دختر یک کشاورز فقر از منطقهی موو در مرکز فرانسه بود که برای جنگلبانی به الجزایر آمده بود. پدر وی اهل منطقهی آلزاس بود که در سال ۱۹۷۱ به فرانسه آمده بود. آلزاس منطقهای در شمال شرقی فرانسه است که با آلمان و سوئیس هممرز است. لوئی آلتوسر تا سال ۱۹۸۰ در الجزایر زندگی میکرد.او مدتی در مارسی و سپس در لیون زندگی کرد. لوئی آلتوسر در جوانی به حزب کمونیست پیوست. و در سال ۱۹۴۸ به دلیل فعالیت های سیاسی خود از دانشگاه اخراج شد. لوئی آلتوسر در سال ۱۹۴۸ با هلن رینو، فیلسوف و مترجم فرانسوی، ازدواج کرد. رینو در ترجمه آثار مارکس و انگلس به فرانسوی نقش مهمی داشت. آلتوسر و رینو صاحب دو فرزند شدند. با این حال، لوئی آلتوسر در سال ۱۹۵۵ دکترای فلسفه خود را دریافت کرد.<ref>[https://tarjomaan.com/%D9%84%D9%88%DB%8C%DB%8C-%D8%A2%D9%84%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B1-%DA%A9%D9%85%D9%88%D9%86%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D9%87%D9%85%D9%87%D8%AC%D8%A7-%D9%87%D8%B3%D8%AA%D8%8C-%D8%AD%D8%AA%DB%8C-%D8%B1/ لویی آلتوسر: کمونیسم همهجا هست، حتی روی پشتبام]</ref> زندگی مشترک آلتوسر و رینو به دلیل مشکلات روحی و روانی آلتوسر، با چالشهای زیادی مواجه بود. لوئی آلتوسر در سال ۱۹۸۰ همسرش را به قتل رساند و به جرم قتل به ۱۰ سال زندان محکوم شد. با این حال، او پس از گذراندن ۵ سال از دوران محکومیت خود، به دلیل بیماری روانی از زندان آزاد شد.<ref>[https://plato.stanford.edu/entries/althusser/ Louis Althusser]</ref><br />
<br />
== بنیانهای نظری آلتوسر ==<br />
<br />
=== ساختارگرایی ===<br />
<br />
لوئی آلتوسر، فیلسوف فرانسوی، یکی از برجستهترین چهرههای مارکسیسم ساختارگرا است. او در تفسیر خود از مارکسیسم، از مفاهیم و ایدههای ساختارگرایی استفاده کرد و به این ترتیب، رویکردی نوین به تحلیل جامعه و تاریخ ارائه داد.<br />
<br />
اصول کلیدی ساختارگرایی آلتوسر:<br />
<br />
* تاکید بر ساختارها: آلتوسر معتقد بود که ساختارهای اجتماعی، مانند نظام اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک، نقشی تعیینکننده در شکلدهی به روابط و مناسبات اجتماعی دارند. این ساختارها، که عموماً از دید انسان پنهان هستند، بر نحوه تفکر و عمل انسانها Einfluss میگذارند.<br />
* نفی سوژه: برخلاف مارکسیسم سنتی که بر نقش سوژه (انسان) در تاریخ و جامعه تاکید میکرد، آلتوسر معتقد بود که سوژه، محصول ساختارها است. به عبارت دیگر، انسانها در چارچوب ساختارهای اجتماعی موجود شکل میگیرند و هویت و آگاهی آنها توسط این ساختارها تعیین میشود.<br />
* تئوری ایدئولوژی: آلتوسر یکی از مفصلترین نظریهها را در مورد ایدئولوژی ارائه داده است. او ایدئولوژی را به عنوان سیستمی از باورها و ارزشها میداند که توسط طبقه حاکم برای حفظ سلطه خود بر جامعه ترویج میشود. ایدئولوژی، به نظر آلتوسر، به انسانها وانمود میکند که روابط اجتماعی موجود، طبیعی و عادلانه هستند.<br />
<br />
=== دستگاههای ایدئولوژیک ===<br />
به باور لوئیس آلتوسر، مارکسیسم که بر تئوری ماتریالیسم دیالکتیکی استوار است، نه ایدئولوژی بلکه علم محسوب می شود. از نظر او علوم دور از دسترس ایدئولوژی هستند.<ref>[https://www.ketablazem.com/blog/louis-althusser/ نگاهی به آرای فلسفی لویی آلتوسر]</ref><br />
* دستگاههای ایدئولوژیک دولت از نظر لویی آلتوسر دو بخش هستند<br />
** دستگاههای سرکوبگر: این دستگاهها شامل ارتش، پلیس و زندانها هستند و از طریق خشونت و زور، سلطه طبقه حاکم را حفظ میکنند.<br />
** دستگاههای ایدئولوژیک: این دستگاهها شامل مدرسه، خانواده و رسانهها هستند و از طریق ایدئولوژی، سلطه طبقه حاکم را حفظ میکنند.<br />
<br />
=== زیربنا و روبنا ===<br />
لویی آلتوسر معتقد است که زیربنا و روبنا دارای استقلال نسبی هستند هر چند در تحلیل نهایی اقتصاد تعیینکننده خواهد بود. آلتوسر رابطه زیربنا و روبنا را رابطهای دوطرفه و ناموزون میداند. از اینرو، روبنا هیچگاه انعکاس صرف زیربنا نیست و در این مفهوم از استقلال نسبی برخوردار است.<ref>[https://www.kiankiani.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C-%D9%85%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D8%B7-%D8%A8%D8%A7-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AA/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AA%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AF%D8%8C-%D8%A2%D9%84%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B1%D8%8C-%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D9%88/ مفهوم بازتولید در نظریات لویی آلتوسر و پیر بوردیو]</ref><br />
<br />
=== دیدگاه آلتوسر به مارکس ===<br />
لوئی آلتوسر معتقد بود دوران پختگی مارکس از سالهایی پس از ۱۸۴۰ آغاز میشود. پیش از آن وی تحت تأثیر ایدئولوژی انسانگرایانهی زمان خود بوده است. او میان مارکس جوان و دوران پس از آن تفاوتی آشکار قائل بود. آلتوسر فرضیه تغییر و تحول چشمگیر در اندیشهی مارکس را مطرح کرد. یک گسست معرفتشناختی که تقریبا از زمان نگارش «ایدئولوژی آلمانی» و تزهایی دربارهی فوئرباخ آغاز شده است و در کتاب سرمایه (Capital) به اوج خود رسیده است. <br />
<br />
دلمشغولي آلتوسر در دخالتهای نظریاش [مجادلات درون حزبی] تأکید بر ادعاهایی در تأیید نوشته های دوران پختگی ماركس، مانند سرمایه (Capital) است در مقابل نوشته های دوره جوانی او، دوره به اصطلاح انسان گرایانه (humanist) در اوایل دهه ۱۸۴۰، مانند دستنوشته های اقتصادی و فلسفی که مربوط به سال ۱۸۴۴ است. آلتوسر برای مقابله با رواج این گونه آثار عمدتا هگلی در میان مارکسیست های انسانگرای فرانسوی، فرضیه وجود تغییر و تحولی چشمگیر در اندیشه مارکس در میانه دهه ۱۸۴۰ را مطرح کرد؛ شکاف یا «گستی معرفت شناختی» تقریبا از [زمان نگارش] ایدئولوژی آلمانی (The German Ideology) و تزهایی درباره فوئر باخ (Theses on Fuerbach) به بعد، که نشانگر رشد و بلوغ رسیدن مارکس در مقام نظریه پردازی «علمی» است. تا قبل از ۱۸۴۵ تفکر مارکس در قید و بند مفاهیم ایدئولوژیک زمانه اش بوده؛ پس از ۱۸۴۵ به نقد علمی ایدئولوژی خود و مشخص کردن کاستی ها و تضادهای درونی آن پرداخته است.<br />
<br />
<br />
<br />
در نظریه اجتماعی آلتوسر، روبنای فرهنگ را سلسله ای از این گونه «عملها» تشکیل می دهد که به صورت های مختلف سیاسی، ایدئولوژیک یا نظری هستند و در رابطه ای دیالکتیکی با زیربنای اقتصادی قرار دارند. آلتوسر با الهام از '''گرامشی''' این رابطه را تأثیرگذاری متقابل و تعاملی تلقی می کند که در آن زیربنا و روبنا بر یکدیگر تأثیر می گذارند، حال آنکه در اندیشه سنتی تر مارکسیستی زیربنا [بر روبنا] چیره و مسلط است. آلتوسر «خودمختاری نسبی» روبنا را مطرح می کند که «فقط در آخرین دم» (نظریه ای که نسبت مبهم باقی مانده است) تحت سلطة زیربنا قرار می گیرد. لذا رخدادهای روبنایی همان اندازه ممکن است وضعیتی انقلابی ایجاد کنند که رویدادهای زیربنایی، چرا که در آرایش اجتماعی بسیار ممکن است که روبنا حلقه ضعیف یا «مشمول جبر مضاعف» باشد: این مطلب همان '''نظريهی «جبرگرایی مضاعف»''' آلتوسر است<br />
<br />
<br />
== منابع ==</div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D9%84%D9%88%DB%8C%DB%8C_%D8%A2%D9%84%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B1&diff=69088لویی آلتوسر2024-03-11T06:51:55Z<p>Rah: صفحهای تازه حاوی « {{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده | نام = لویی آلتوسر | تصویر = لویی آلتوسر.jpg | توضیح تصویر = | نام اصلی = | زمینه فعالیت = | ملیت = | تاریخ تولد = ۲۳ مهر ۱۲۹۷ (۱۶ اکتبر ۱۹۱۸) | محل تولد = الجزایر |...» ایجاد کرد</p>
<hr />
<div><br />
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده<br />
| نام = لویی آلتوسر<br />
| تصویر = لویی آلتوسر.jpg<br />
| توضیح تصویر =<br />
| نام اصلی =<br />
| زمینه فعالیت =<br />
| ملیت =<br />
| تاریخ تولد = ۲۳ مهر ۱۲۹۷ (۱۶ اکتبر ۱۹۱۸)<br />
| محل تولد = الجزایر<br />
| والدین = <br />
| تاریخ مرگ = ۲ مرداد ۱۳۷۹<br />
| محل مرگ = کرج فردیس<br />
| علت مرگ =<br />
| محل زندگی =<br />
| مختصات محل زندگی =<br />
| مدفن = فرانسه<br />
|در زمان حکومت =<br />
|اتفاقات مهم = [[کودتای ۲۸ مرداد]]، [[انقلاب ضدسلطنتی]]<br />
| نام دیگر = <br />
|لقب =<br />
| سالهای نویسندگی =<br />
|سبک نوشتاری =<br />
|مقالهها =<br />
|نمایشنامهها =<br />
|فیلمنامهها =<br />
|تخلص = <br />
|فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها)=<br />
| شریک زندگی = هلن ریتمن<br />
|تحصیلات = <br />
|دانشگاه = اکول نرمال سوپریور<br />
|استاد =<br />
|علت شهرت = فیلیسوف برجستهی مارکسیسم ساختارگرا<br />
| تأثیرگذاشته بر = فلاسفهی پس از خود<br />
| تأثیرپذیرفته از = <br />
| دانلود صوتی =<br />
| جوایز =<br />
}}<br />
<br />
<br />
<br />
'''لویی آلتوسر''' (متولد ۱۶ اکتبر ۱۹۱۸- الجزایر درگذشته در ۲۲ اکتبر ۱۹۹۰) فیلسوف و جامعهشناس فرانسوی است که مفهوم مارکسیسم ساختارگرا (structural Marxism) را بسط و گسترش داد. از جمله بنیانهای نظری او این است که هر نظام اجتماعی باید صورتبندیهای اجتماعی خود را از نو بسازد. به این معنا که روابط تولید و نیروهای تولید اگرچه مرتبط به پیشینهی خود هستند اما نتیجهی آن نیستند. یکی دیگر از بنیانهای نظری و جنجالی او مربوط به انسان است. لویی آلتوسر انسان را صاحب آزادی و اختیار کامل نمیداند. وی معتقد است که انسانها تا حد بسیار زیادی وابسته به شرایط اجتماعی و غیرشخصی و مبارزات طبقاتی عصر خویش هستند.<ref>[https://www.iranketab.ir/profile/10821-louis-althusser لویی آلتوسر]</ref> لوئی آلتوسر به عنوان یک مارکسیستساختارگرا، مارکسیسم ارتدکس و مارکسیسم رسمی عصر استالین، و مارکسیسم هگلی و همچنین اومانیستی(مکتب فرانکفورت) را زیر سوال میبرد. او به شدت از نظام کمونیستی شوروی انتقاد میکرد و استالین را به تحریف کردنهای اصولی متهم میکرد که مارکس «کاپیتال» را بر اساس آن بنا کرده بود.<ref>[https://rasekhoon.net/article/show/1318959 نگاهی کلی به اندیشه های لویی آلتوسر]</ref> با نزدیک شدن شوروی به فروپاشی پس از روی کار آمدن خروشف، لویی آلتوسر تلاش کرد مجددا روحیه و پتانسیل انقلابی را به مارکسیسم بازگرداند.آلتوسر از آثار '''[[ولادیمیر لنین|لنین]]''' و آنتونیو '''[[آنتونیو گرامشی|گرامشی]]''' تأثیر پذیرفته بود. که آموزه آنان در باره سلطه (hegemony) و نظریه های آن درباره رابطه متقابل و تعاملی بین زیربنای اقتصادی و روبنای فرهنگی جامعه، تأثیر ژرفی بر اندیشه پخته آلتوسر به جای گذاشت.<ref>[https://www.ketablazem.com/blog/louis-althusser/ نگاهی به آثار فلسفی لوئی آلتوسر]</ref><br />
<br />
== زندگینامه لوئی آلتوسر ==<br />
لوئی آلتوسر در الجزایر متولد شد. مادر او دختر یک کشاورز فقر از منطقهی موو در مرکز فرانسه بود که برای جنگلبانی به الجزایر آمده بود. پدر وی اهل منطقهی آلزاس بود که در سال ۱۹۷۱ به فرانسه آمده بود. آلزاس منطقهای در شمال شرقی فرانسه است که با آلمان و سوئیس هممرز است. لوئی آلتوسر تا سال ۱۹۸۰ در الجزایر زندگی میکرد.او مدتی در مارسی و سپس در لیون زندگی کرد. لوئی آلتوسر در جوانی به حزب کمونیست پیوست. و در سال ۱۹۴۸ به دلیل فعالیت های سیاسی خود از دانشگاه اخراج شد. لوئی آلتوسر در سال ۱۹۴۸ با هلن رینو، فیلسوف و مترجم فرانسوی، ازدواج کرد. رینو در ترجمه آثار مارکس و انگلس به فرانسوی نقش مهمی داشت. آلتوسر و رینو صاحب دو فرزند شدند. با این حال، لوئی آلتوسر در سال ۱۹۵۵ دکترای فلسفه خود را دریافت کرد.<ref>[https://tarjomaan.com/%D9%84%D9%88%DB%8C%DB%8C-%D8%A2%D9%84%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B1-%DA%A9%D9%85%D9%88%D9%86%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D9%87%D9%85%D9%87%D8%AC%D8%A7-%D9%87%D8%B3%D8%AA%D8%8C-%D8%AD%D8%AA%DB%8C-%D8%B1/ لویی آلتوسر: کمونیسم همهجا هست، حتی روی پشتبام]</ref> زندگی مشترک آلتوسر و رینو به دلیل مشکلات روحی و روانی آلتوسر، با چالشهای زیادی مواجه بود. لوئی آلتوسر در سال ۱۹۸۰ همسرش را به قتل رساند و به جرم قتل به ۱۰ سال زندان محکوم شد. با این حال، او پس از گذراندن ۵ سال از دوران محکومیت خود، به دلیل بیماری روانی از زندان آزاد شد.<ref>[https://plato.stanford.edu/entries/althusser/ Louis Althusser]</ref><br />
<br />
== بنیانهای نظری آلتوسر ==<br />
<br />
=== ساختارگرایی ===<br />
<br />
لوئی آلتوسر، فیلسوف فرانسوی، یکی از برجستهترین چهرههای مارکسیسم ساختارگرا است. او در تفسیر خود از مارکسیسم، از مفاهیم و ایدههای ساختارگرایی استفاده کرد و به این ترتیب، رویکردی نوین به تحلیل جامعه و تاریخ ارائه داد.<br />
<br />
اصول کلیدی ساختارگرایی آلتوسر:<br />
<br />
* تاکید بر ساختارها: آلتوسر معتقد بود که ساختارهای اجتماعی، مانند نظام اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک، نقشی تعیینکننده در شکلدهی به روابط و مناسبات اجتماعی دارند. این ساختارها، که عموماً از دید انسان پنهان هستند، بر نحوه تفکر و عمل انسانها Einfluss میگذارند.<br />
* نفی سوژه: برخلاف مارکسیسم سنتی که بر نقش سوژه (انسان) در تاریخ و جامعه تاکید میکرد، آلتوسر معتقد بود که سوژه، محصول ساختارها است. به عبارت دیگر، انسانها در چارچوب ساختارهای اجتماعی موجود شکل میگیرند و هویت و آگاهی آنها توسط این ساختارها تعیین میشود.<br />
* تئوری ایدئولوژی: آلتوسر یکی از مفصلترین نظریهها را در مورد ایدئولوژی ارائه داده است. او ایدئولوژی را به عنوان سیستمی از باورها و ارزشها میداند که توسط طبقه حاکم برای حفظ سلطه خود بر جامعه ترویج میشود. ایدئولوژی، به نظر آلتوسر، به انسانها وانمود میکند که روابط اجتماعی موجود، طبیعی و عادلانه هستند.<br />
<br />
=== دستگاههای ایدئولوژیک ===<br />
به باور لوئیس آلتوسر، مارکسیسم که بر تئوری ماتریالیسم دیالکتیکی استوار است، نه ایدئولوژی بلکه علم محسوب می شود. از نظر او علوم دور از دسترس ایدئولوژی هستند.<ref>[https://www.ketablazem.com/blog/louis-althusser/ نگاهی به آرای فلسفی لویی آلتوسر]</ref><br />
* دستگاههای ایدئولوژیک دولت از نظر لویی آلتوسر دو بخش هستند<br />
** دستگاههای سرکوبگر: این دستگاهها شامل ارتش، پلیس و زندانها هستند و از طریق خشونت و زور، سلطه طبقه حاکم را حفظ میکنند.<br />
** دستگاههای ایدئولوژیک: این دستگاهها شامل مدرسه، خانواده و رسانهها هستند و از طریق ایدئولوژی، سلطه طبقه حاکم را حفظ میکنند.<br />
<br />
=== زیربنا و روبنا ===<br />
لویی آلتوسر معتقد است که زیربنا و روبنا دارای استقلال نسبی هستند هر چند در تحلیل نهایی اقتصاد تعیینکننده خواهد بود. آلتوسر رابطه زیربنا و روبنا را رابطهای دوطرفه و ناموزون میداند. از اینرو، روبنا هیچگاه انعکاس صرف زیربنا نیست و در این مفهوم از استقلال نسبی برخوردار است.<ref>[https://www.kiankiani.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C-%D9%85%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D8%B7-%D8%A8%D8%A7-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AA/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AA%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AF%D8%8C-%D8%A2%D9%84%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B1%D8%8C-%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D9%88/ مفهوم بازتولید در نظریات لویی آلتوسر و پیر بوردیو]</ref><br />
<br />
=== دیدگاه آلتوسر به مارکس ===<br />
لوئی آلتوسر معتقد بود دوران پختگی مارکس از سالهایی پس از ۱۸۴۰ آغاز میشود. پیش از آن وی تحت تأثیر ایدئولوژی انسانگرایانهی زمان خود بوده است. او میان مارکس جوان و دوران پس از آن تفاوتی آشکار قائل بود. آلتوسر فرضیه تغییر و تحول چشمگیر در اندیشهی مارکس را مطرح کرد. یک گسست معرفتشناختی که تقریبا از زمان نگارش «ایدئولوژی آلمانی» و تزهایی دربارهی فوئرباخ آغاز شده است و در کتاب سرمایه (Capital) به اوج خود رسیده است. <br />
<br />
دلمشغولي آلتوسر در دخالتهای نظریاش [مجادلات درون حزبی] تأکید بر ادعاهایی در تأیید نوشته های دوران پختگی ماركس، مانند سرمایه (Capital) است در مقابل نوشته های دوره جوانی او، دوره به اصطلاح انسان گرایانه (humanist) در اوایل دهه ۱۸۴۰، مانند دستنوشته های اقتصادی و فلسفی که مربوط به سال ۱۸۴۴ است. آلتوسر برای مقابله با رواج این گونه آثار عمدتا هگلی در میان مارکسیست های انسانگرای فرانسوی، فرضیه وجود تغییر و تحولی چشمگیر در اندیشه مارکس در میانه دهه ۱۸۴۰ را مطرح کرد؛ شکاف یا «گستی معرفت شناختی» تقریبا از [زمان نگارش] ایدئولوژی آلمانی (The German Ideology) و تزهایی درباره فوئر باخ (Theses on Fuerbach) به بعد، که نشانگر رشد و بلوغ رسیدن مارکس در مقام نظریه پردازی «علمی» است. تا قبل از ۱۸۴۵ تفکر مارکس در قید و بند مفاهیم ایدئولوژیک زمانه اش بوده؛ پس از ۱۸۴۵ به نقد علمی ایدئولوژی خود و مشخص کردن کاستی ها و تضادهای درونی آن پرداخته است.<br />
<br />
<br />
<br />
در نظریه اجتماعی آلتوسر، روبنای فرهنگ را سلسله ای از این گونه «عملها» تشکیل می دهد که به صورت های مختلف سیاسی، ایدئولوژیک یا نظری هستند و در رابطه ای دیالکتیکی با زیربنای اقتصادی قرار دارند. آلتوسر با الهام از '''گرامشی''' این رابطه را تأثیرگذاری متقابل و تعاملی تلقی می کند که در آن زیربنا و روبنا بر یکدیگر تأثیر می گذارند، حال آنکه در اندیشه سنتی تر مارکسیستی زیربنا [بر روبنا] چیره و مسلط است. آلتوسر «خودمختاری نسبی» روبنا را مطرح می کند که «فقط در آخرین دم» (نظریه ای که نسبت مبهم باقی مانده است) تحت سلطة زیربنا قرار می گیرد. لذا رخدادهای روبنایی همان اندازه ممکن است وضعیتی انقلابی ایجاد کنند که رویدادهای زیربنایی، چرا که در آرایش اجتماعی بسیار ممکن است که روبنا حلقه ضعیف یا «مشمول جبر مضاعف» باشد: این مطلب همان '''نظريهی «جبرگرایی مضاعف»''' آلتوسر است<br />
<br />
<br />
== منابع ==</div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%BE%D8%AF%DB%8C%D8%A7:%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D8%AA%DB%8C&diff=69087ایرانپدیا:مقالههای حیاتی2024-03-11T06:51:33Z<p>Rah: /* فیلسوفان و دانشمندان */</p>
<hr />
<div>این صفحه فهرستی است از موضوعاتی پایهای که ایرانپدیا باید آنها را در سطح یک نوشتار باکیفیت یا در سطح بالاتر - نوشتار برگزیده - داشته باشد.<br />
<br />
* اسامی قرمز، نگارش نشده و اسامی آبی نگارش شده یا در حال نگارش هستند.<br />
<br />
[[ایرانپدیا:نوشتارهای برگزیده|نوشتارهای برگزیده]] با ({{FA-star}})، نوشتارهای عالی (کلاس آ) با ({{A-Class-icon}})، [[ایرانپدیا:نوشتار خوب|نوشتارهای خوب]] با ({{GAicon}}) و نوشتارهای متوسط (کلاس ب) با ({{B-icon}}) مشخص شدهاند. نوشتارهایی که برچسب [[ایرانپدیا:تمیزکاری|تمیزکاری]] خوردهاند یا نیاز به بهبود در سریعترین زمان ممکن را دارند، '''توپر''' نشان داده شدهاند.<br />
<br />
== انقلاب دموکراتیک ایران ==<br />
{{لنگر|افراد}}<br />
{{col-begin}}<br />
<br />
=== وقایع ===<br />
# [[اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ ایران]]<br />
# [[جمعه خونین زاهدان]]<br />
# [[چهلم حدیث نجفی]]<br />
# [[درگیری در ایذه آذر ۱۴۰۱]]<br />
<br />
=== جستارهای وابسته ===<br />
# [[کوکتل مولوتف]]<br />
# [[انقلاب مخملی]]<br />
{{col-break}}<br />
<br />
===اسامی و عکس جانباختگان===<br />
# [[جانباختگان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱]]<br />
=== جانباختگان ===<br />
# [[مهسا امینی]]<br />
# [[حدیث نجفی]]<br />
# [[نیکا شاکرمی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[سیاوش محمودی]]<br />
# [[محمد قائمیفر]]<br />
# [[خدانور لجعی]]<br />
# [[مونا نقیبی]]<br />
# [[غزاله چلاوی]]<br />
# [[کومار درافتاده]]<br />
# [[عرفان زمانی]]<br />
# [[کیان پیرفلک]]<br />
# [[آرنیکا قائممقامی]]<br />
# [[علی عراقی]]<br />
# [[حنانه کیاکجوری]]<br />
# [[سارینا اسماعیلزاده]]<br />
# [[آیلار حقی]]<br />
# [[کاروان قادر شوکری]]<br />
# [[مهرشاد شهیدی]]<br />
# [[نیما شفیقدوست]]<br />
# [[اسرا پناهی]]<br />
# [[محمد حسنزاده]]<br />
# [[آرتین رحمانی]]<br />
# [[محمدرضا سروری]]<br />
# [[نسیم صدقی]]<br />
# [[شیرین علیزاده]]<br />
# [[مینو مجیدی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[سینا نادری]]<br />
# [[پریسا بهمنی]]<br />
# [[سالار مجاوری]]<br />
# [[هیمن حمزه]]<br />
# [[فرشته احمدی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[نسرین قادری]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[رضا شهپرنیا]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[عرشیا امام قلیزاده]]<br />
# [[عاطفه نعامی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[مهران سماک]]<br />
# [[حمیدرضا روحی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[شورش نیکنام]]<br />
# [[حامد سلحشور]]<br />
# [[ماهک هاشمی]]<br />
# [[یلدا آقافضلی]]<br />
# [[آیدا رستمی]]<br />
# [[هومن عبداللهی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[امیرحسین بساطی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[نگین عبدالملکی]]<br />
# [[نوید بادپا]]<br />
# [[عرفان رضایی]]<br />
# [[برهان الیاسی]]<br />
# [[امید زارع مؤیدی]]<br />
# [[علی روزبهانی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[دانیال پابندی]]<br />
# [[فرزین معروفی]]<br />
#[[نیما نوری]]<br />
#[[شهریار عادلی]]<br />
#[[محمود احمدی]]<br />
#[[مهران بصیر توانا]]<br />
#[[شمال خدیری پور]]<br />
#[[فایق مام قادری]]<br />
#[[محمدمومن زندکریمی]]<br />
#[[سامان قادرپور]]<br />
#[[اسماعیل مولودی]]<br />
#[[مختار فتحی]]<br />
#[[پیمان منبری]]<br />
#[[سید احمد شکراللهی]]<br />
#[[ابوالفضل امیرعطایی]]<br />
#[[منصوره سگوند]]<br />
#[[جواد روحی]]<br />
#[[آرمیتا گراوند]]<br />
#[[قاسم رحیمی]]<br />
#[[کامران رضایی]]<br />
#[[محمداقبال نایبزهی]]<br />
<br />
=== اعدامشدگان ===<br />
#[[قاسم آبسته]]{{A-Class-icon}}<br />
#[[ایوب کریمی]]{{A-Class-icon}}<br />
#[[داوود عبداللهی]]{{A-Class-icon}}<br />
#[[میلاد زهرهوند]]{{A-Class-icon}}<br />
#[[سپهر شیرانی]]{{A-Class-icon}}<br />
#[[محمد قبادلو]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[محمدمهدی کرمی]]<br />
# [[محمد حسینی]]<br />
# [[محسن شکاری]]<br />
# [[مجیدرضا رهنورد]]<br />
# [[فرهاد سلیمی]]<br />
<br />
== افراد ==<br />
{{لنگر|افراد}}<br />
{{col-begin}}<br />
{{col-break}}<br />
<br />
<br />
=== هنرمندان ===<br />
# [[مرضیه]] {{A-Class-icon}}<br />
# [[مرتضی حنانه]] {{A-Class-icon}}<br />
# [[حبیبالله بدیعی]] {{A-Class-icon}}<br />
# [[محمدرضا شجریان]]{{A-Class-icon}} <br />
# [[محمد شمس]]<br />
# [[آندرانیک آساطوریان]]{{A-Class-icon}} <br />
# [[رضا اولیا]]<br />
# [[حمیدرضا طاهر زاده]]<br />
# [[منوچهر سخایی]]{{A-Class-icon}} <br />
# [[عماد رام]]{{A-Class-icon}} <br />
# [[منصور قدرخواه]]{{A-Class-icon}} <br />
# [[پرویز یاحقی]]{{A-Class-icon}} <br />
# [[بهرام عالیوندی]]{{A-Class-icon}} <br />
# [[ناهید همتآبادی]]{{A-Class-icon}} <br />
# [[غلامحسین ساعدی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[امیر آرام]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[فریدون ژورک]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[مرجان]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[گیسو شاکری]]<br />
# [[روزبه عمادزاده]]<br />
# [[منوچهر طاهرزاده]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[علیرضا شوریده]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[سهراب شهیدثالث]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[فرهاد مهراد]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[واروژان]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[فریدون فروغی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[رحیم مؤذنزاده اردبیلی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[حسن کسایی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[شهیار قنبری]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[ویگن]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[سید خلیل عالینژاد]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[محسن محمدباقر]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[عزتالله مقبلی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[اسدالله ملک]]{{A-Class-icon}}<br />
<br />
=== ورزشکاران ===<br />
# [[پوریای ولی]]<br />
# [[غلامرضا تختی]]<br />
# [[حبیب خبیری]]<br />
# [[هوشنگ منتظرالظهور]]<br />
# [[محمدقربانی]]<br />
# [[مسلم اسکندر فیلابی]]<br />
# [[حسن نایبآقا]]<br />
# [[فروزان عبدی]]<br />
# [[سید محمد خادم حقیقت]]{{A-Class-icon}}<br />
<br />
=== نویسندگان و شاعران ===<br />
# [[منوچهر هزارخانی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[غلامحسین ساعدی]]<br />
# [[سیمین بهبهانی]]<br />
# [[محمد فرخی یزدی]]<br />
# [[میرزاده عشقی]]<br />
# [[علی شایگان]]<br />
# [[عبدالعلی معصومی]]<br />
# [[غزاله علیزاده]]<br />
# [[رحمان کریمی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[جمشید پیمان]]<br />
# [[فروغ فرخزاد]]<br />
# [[ایرج جنتی عطایی]]<br />
# [[فریدون مشیری]]<br />
# [[نیما یوشیج]]<br />
# [[منوچهر آتشی]]<br />
# [[فرخی یزدی]]<br />
# [[محمد معین]]<br />
# [[صادق چوبک]]<br />
# [[صادق هدایت]]<br />
# [[حافظ]]<br />
# [[رهی معیری]]<br />
# [[سعدی]]<br />
# [[مولوی]]<br />
# [[حسن صباح]]<br />
# [[عطار نیشابوری]]<br />
# [[شیرکو بیکس]]<br />
# [[جلال آل احمد]]<br />
# [[حسین منزوی]]<br />
# [[احمد کسروی]]<br />
# [[حمید مصدق]]<br />
# [[سهراب سپهری]]<br />
# [[محمدرضا شفیعی کدکنی]]<br />
# [[بزرگ علوی]]<br />
# [[سیاوش کسرایی]]<br />
# [[سیمین دانشور]]<br />
# [[اسماعیل خویی]]<br />
# [[حمید پورحاجیزاده]]<br />
# [[حمید اسدیان]]<br />
# [[ناظم حکمت]]<br />
# [[بکتاش آبتین]]<br />
# [[رحیم معینی کرمانشاهی]]<br />
# [[نادر نادرپور]]<br />
# [[رضا براهنی]]<br />
# [[ادیبالممالک فراهانی]]<br />
# [[احمدرضا احمدی]]<br />
<br />
=== فعالان سیاسی و اجتماعی ===<br />
# [[کاظم رجوی]]<br />
# [[محمدحسین نقدی]]<br />
# [[کریم(محراب)رشیدی]]<br />
# [[محسن دگمهچی]]<br />
# [[فرزاد کمانگر]]<br />
# [[شیرین علمهولی]]<br />
# [[ستار بهشتی]]<br />
# [[ابراهیم رسولی]]<br />
# [[سید ابراهیم رسولی]]<br />
# [[مجید اسدی]]<br />
# [[محمدعلی حاجآقایی]]<br />
# [[حاج خلیل رضایی]]<br />
# [[احسان فتاحیان]]<br />
# [[ارژنگ داوودی]]<br />
# [[زهرا صفایی]]<br />
# [[محمد کرد زنگنه]]<br />
# [[فاطمه مثنی]]<br />
# [[کیانوش زندی]]<br />
# [[زهرا کاظمی]]<br />
# [[فروغ تقیپور]]<br />
# [[پرستو معینی]]<br />
# [[گلرخ ایرایی]]<br />
# [[سهیل عربی]]<br />
# [[آرش صادقی]]<br />
# [[مریم اکبری منفرد]]<br />
# [[نیره جلالی]]<br />
# [[آتنا دائمی]]<br />
# [[هاشم خواستار]]<br />
# [[حسین سودمند]]<br />
# [[ناصر فهیمی]]<br />
# [[مرتضی کیوان]]<br />
# [[داریوش فروهر]]<br />
# [[یحیی نظیری]]<br />
# [[دادشاه]]<br />
# [[هدی صابر]]<br />
# [[مرضیه فارسی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[زینب جلالیان]]{{A-Class-icon}}<br />
<br />
=== سیاستمداران ===<br />
# [[کوروش بزرگ]]<br />
# [[رضاشاه پهلوی]]<br />
# [[محمدرضا پهلوی]]<br />
# [[اشرف پهلوی]]<br />
# [[علی امینی]]<br />
# [[اسدالله علم]]<br />
# [[عبدالحسین تیمورتاش]]<br />
# [[دکتر محمد مصدق]]<br />
# [[سیدحسین فاطمی]]<br />
# [[امیرعباس هویدا]]<br />
# [[بیبی مریم بختیاری]]<br />
# [[جمشید آموزگار]]<br />
# [[جعفر شریفامامی]]<br />
# [[عبدالرحمن قاسملو]]<br />
# [[علیاکبر ولایتی]]<br />
# [[صادق شرفکندی]]<br />
# [[صادق قطبزاده]]<br />
# [[مهدی بازرگان]]<br />
# [[داریوش فروهر]]<br />
# [[وحید حقانیان]]<br />
# [[عزتالله سحابی]]<br />
# [[یدالله سحابی]]<br />
# [[ابراهیم یزدی]]<br />
# [[محمد ملکی]]<br />
# [[غفور درجزی]]<br />
# [[آلبرتو نیسمن]]<br />
# [[حسن لاهوتی اشکوری]]<br />
# [[ابراهیم یزدی]]<br />
# [[ابوالحسن بنیصدر]]<br />
# [[محمود افشارطوس]]<br />
# [[میرزا آقاخان کرمانی]]<br />
# [[شاپور بختیار]]<br />
# [[دکتر حشمت طالقانی]]<br />
{{col-break}}<br />
<br />
=== مسئولان رژیم ایران ===<br />
# [[روحالله خمینی]]<br />
# [[محسن رضایی]]<br />
# [[علی صیاد شیرازی]]<br />
# [[مجتبی خامنهای]]<br />
# [[غلامحسین محسنی اژهای]]<br />
# [[مرتضی مطهری]]<br />
# [[علی فلاحیان]]<br />
# [[سید علی خامنه ای]]<br />
# [[قاسم سلیمانی]]<br />
# [[مهدی کروبی]]<br />
# [[ابوالحسن بنیصدر]]<br />
# [[میرحسین موسوی]]<br />
# [[محمدتقی مصباح یزدی]]<br />
# [[سید محمد خاتمی]]<br />
# [[محمود احمدینژاد]]<br />
# [[حسن روحانی]]<br />
# [[حسینعلی نیری]]<br />
# [[ابراهیم رئیسی]]<br />
# [[محمدحسین باقری]]<br />
# [[مرتضی اشراقی]]<br />
# [[مصطفی پورمحمدی]]<br />
# [[اسدالله لاجوردی]]<br />
# [[علی لاریجانی]]<br />
# [[صادق لاریجانی]]<br />
# [[محمود هاشمی شاهرودی]]<br />
# [[محمد ری شهری]]<br />
# [[علی فلاحیان]]<br />
# [[قربانعلی دری نجفآبادی]]<br />
# [[علی یونسی]]<br />
# [[حسین اشتری]]<br />
# [[ابوالقاسم صلواتی]]<br />
# [[محمدباقر قالیباف]]<br />
# [[حسن شاهوارپور]]<br />
# [[علی باقری کنی]]<br />
# [[صادق قطبزاده]]<br />
# [[علیرضا پناهیان]]<br />
# [[عطاءالله اشرفی اصفهانی]]<br />
# [[غلامحسین محسنی اژهای]]<br />
# [[حمید نوری]]<br />
# [[داوود رحمانی]]<br />
# [[اکبر هاشمی رفسنجانی]]<br />
# [[حسینعلی منتظری]]<br />
#[[احمدرضا رادان]]<br />
#[[پرویز ثابتی]]<br />
#[[حسین سلامی]]<br />
#[[حسینعلی منتظری]]<br />
#[[سید رضی موسوی]]<br />
#[[ایمان افشاری]]<br />
<br />
=== انقلابیون ===<br />
# [[محمدعلی جابرزاده]]<br />
# [[رضا رضایی]]<br />
# [[مهدی رضایی]]<br />
# [[فاطمه امینی]]<br />
# [[امیرپرویز پویان]]<br />
# [[علی میهندوست]]<br />
# [[ناصر صادق]]<br />
# [[اشرف ربیعی]]<br />
# [[موسی خیابانی]]<br />
# [[آذر رضایی]]<br />
# [[اصغر مقدم]]<br />
# [[سیاوش سیفی]]<br />
# [[محمد بازرگانی]]<br />
# [[کاظم ذوالانوار]]<br />
# [[مصطفی جوان خوشدل]]<br />
# [[شکرالله مشکین فام]]<br />
# [[مجید شریف واقفی]]<br />
# [[مرتضی صمدیه لباف]]<br />
# [[طاهر احمدزاده]]<br />
# [[مسعود احمدزاده]]<br />
# [[احمد رضایی]]<br />
# [[محمود عسگری زاده]]<br />
# [[علی باکری]]<br />
# [[محمود قائمشهر]]<br />
# [[بهجت تیفتکچی]]<br />
# [[رسول مشکینفام]]<br />
# [[محمود شامخی]]<br />
# [[محمدرضا سعادتی]]<br />
# [[محمد ضابطی]]<br />
# [[مهین رضایی]]<br />
# [[طاهره طلوع]]<br />
# [[غلامرضا خسروی]] {{A-Class-icon}}<br />
# [[گوهر ادبآواز]]<br />
# [[معصومه کبیری]]<br />
# [[علی صارمی]]<br />
# [[جعفر کاظمی]]<br />
# [[منیره رجوی]]<br />
# [[حجت زمانی]]<br />
# [[ثریا ابوالفتحی]]<br />
# [[معصومه عضدانلو]]<br />
# [[عبدالرضا رجبی]]<br />
# [[اشرف احمدی]]<br />
# [[سیاوش سیفی]]<br />
# [[ابراهیم ذاکری]]<br />
# [[حسین پویان]]<br />
# [[ندا حسنی]]<br />
# [[ولیالله فیض مهدوی]]<br />
# [[فاطمه مصباح]]<br />
# [[حبیبالله آشوری]]<br />
# [[مرتضی شفایی]]<br />
# [[علیاکبر اکبری]]<br />
# [[جلیل گادانی]]<br />
# [[زهره قائمی]]<br />
# [[ابراهیم ذاکری]]<br />
# [[محمد سیدی کاشانی]]<br />
# [[حسین مدنی]]<br />
# [[مسعود رجوی]]<br />
# [[مریم رجوی]]<br />
# [[زهرا مریخی]]<br />
# [[مهدی ابریشمچی]]<br />
# [[محمد سید المحدثین]]<br />
# [[محمد علی توحیدی]]<br />
# [[فهیمه اروانی]]<br />
# [[مژگان پارسایی]]<br />
# [[زهره اخیانی]]<br />
# [[صدیقه حسینی]]<br />
# [[مهوش سپهری]]<br />
# [[بهشته شادرو]]<br />
# [[شهرزاد حاجسیدجوادی]]<br />
# [[محمد حیاتی]]<br />
# [[محمود عطایی]]<br />
# [[محمود عضدانلو]]<br />
# [[محمد حنیف نژاد]]<br />
# [[سعید محسن]]<br />
# [[علی اصغر بدیع زادگان]]<br />
# [[حمید اشرف]]<br />
# [[نسرین پارسیان]]<br />
# [[بیژن جزنی]]<br />
# [[اسماعیل شریفزاده]]<br />
# [[بهروز دهقانی]]<br />
# [[شکرالله پاکنژاد]]<br />
# [[خسرو روزبه]]<br />
# [[امیرپرویز پویان]]<br />
# [[علیاکبر صفایی فراهانی]]<br />
# [[خسرو گلسرخی]]<br />
# [[میرزا کوچک خان جنگلی]]<br />
# [[ستارخان]]<br />
# [[چه گوارا]]<br />
# [[نلسون ماندلا]]<br />
# [[سیمون بولیوار]]<br />
# [[مادر ذاکری]]<br />
# [[آراسته قلیوند]]<br />
# [[محترم ایجهای]]<br />
# [[محمود بنیهاشمی]]<br />
# [[عباس عمانی]]<br />
# [[احمد رئوف بشردوست]]<br />
# [[داریوش سلحشور]]<br />
# [[مرضیه احمدی اسکویی]]<br />
# [[ولادیمیر لنین]]<br />
# [[محمدحسین جنتی لادانی]]<br />
# [[کرامتالله دانشیان]]<br />
# [[عزیز رضایی]]<br />
# [[مسعود فرشچی]]<br />
# [[مجید کاووسیفر]]<br />
# [[سعید سنگر]]<br />
# [[رامین حسینپناهی]]<br />
# [[عباس مدرسیفر]]<br />
# [[عبدالرحمان قاسملو]]<br />
# [[حمیرا اشراق]]<br />
# [[مهشید رزاقی]]<br />
# [[فضیلت علامه حائری]]<br />
# [[حیدر قربانی]]<br />
# [[محسن محمدباقر]]<br />
# [[رزا لوگزامبورگ]]<br />
# [[فرشته اسفندیاری]]<br />
# [[عفت حداد]]<br />
# [[راضیه کرمانشاهی]]<br />
# [[احمد زیبرم]]<br />
# [[بتول رجایی]]<br />
# [[نسترن عظیمی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[گداعلی صابر مطلق]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[سید حسین سیدی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[محمود بریسمی]]{{A-Class-icon}}<br />
#[[محسن نگهبان]]{{A-Class-icon}}<br />
#[[سعید ماسوری]]{{A-Class-icon}}<br />
#[[محسن معصومی]]{{A-Class-icon}}<br />
#[[مرتضی قرهاوغلانی]]{{A-Class-icon}}<br />
{{col-break}}<br />
#[[اصغر باباعلی]]<br />
<br />
=== فیلسوفان و دانشمندان ===<br />
# [[علی شریعتی]]<br />
# [[احمد تفضلی]]<br />
# [[کارل مارکس]]<br />
# [[هانا آرنت]]<br />
# [[آنتونیو گرامشی]]<br />
# [[لویی آلتوسر]]<br />
<br />
=== روحانیون ===<br />
# [[سید محمود طالقانی]]<br />
# [[علی گلزاده غفوری]]<br />
# [[محمد امامی کاشانی]]<br />
# [[حبیبالله آشوری]]<br />
# [[جلال گنجهای]]<br />
# [[حسینعلی منتظری]]<br />
#[[عبدالغفار نقشبندی]]<br />
<br />
=== شخصیتهای خارجی ===<br />
# [[ترور رفیق حریری]]<br />
# [[امه سهزر]]<br />
# [[الی ویزل]]<br />
# [[آنی ازبرت]]<br />
# [[سوفان چان]]<br />
# [[هارون هاشمی]]<br />
# [[سمینا اقبال]]<br />
# [[لرد راسل جانسون]]<br />
# [[مولود آئونیت]]<br />
# [[محمود شریف بسیونی]]<br />
# [[آلبرتو نیسمن]]<br />
# [[لرد رابین کوربت]]<br />
# [[لرد اسلین]]<br />
# [[یهودی منوهین]]<br />
# [[یاسر عرفات]]<br />
# [[سالوادور آلنده]]<br />
# [[سیمون دو بووار]]<br />
# [[پاتریس لومومبا]]<br />
# [[ژاندارک]]<br />
# [[مهاتما گاندی]]<br />
# [[آبراهام لینکلن]]<br />
# [[جورج واشنگتن]]<br />
# [[وینستون چرچیل]]<br />
# [[پینوشه]]<br />
# [[جمال عبدالناصر]]<br />
# [[آدولف هیتلر]]<br />
# [[اولیویه ونده کاستیل]]<br />
#[[اریک داوید]]<br />
#[[آلخو ویدال کوادراس]]<br />
#[[آبه پیر]]<br />
#[[بنیتو موسولینی]]<br />
<br />
=== شناخته شدگان ===<br />
# [[دلارا دارابی]]<br />
# [[حمیدالله اربابی]]<br />
# [[رومینا اشرفی]]<br />
# [[سحر خدایاری]]<br />
# [[عاطفه رجبی]]<br />
# [[حمیدرضا درخشنده]]<br />
# [[سید محمد حسینی]]<br />
# [[مسیح علینژاد]]<br />
# [[روحالله زم]]<br />
# [[مریم میرزاخانی]]<br />
# [[عبدالمالک ریگی]]<br />
# [[سکینه سلیمانزاده]]<br />
# [[مهسا امینی]]<br />
# [[یاسر شهبخش]]<br />
# [[محمدجواد وفایی ثانی]]<br />
<br />
=== تاریخی ===<br />
# [[یپرم خان]]<br />
# [[یعقوب لیث]]<br />
# [[کیخسرو]]<br />
# [[محمدتقی پسیان]]<br />
# [[امیرکبیر]]<br />
# [[رئیسعلی دلواری]]<br />
<br />
=== جان باختگان تظاهرات ===<br />
# [[نیکتا اسفندانی]]<br />
# [[رامین پوراندرجانی]]<br />
# [[سارو قهرمانی]]<br />
# [[فرشته علیزاده]]<br />
# [[عزت ابراهیمنژاد]]<br />
# [[سعید زینالی]]<br />
# [[مصطفی صالحی]]<br />
# [[نوید افکاری]]<br />
# [[نوید بهبودی]]<br />
# [[عبدالله لرستانی]]<br />
# [[مهدی نیکویی]]<br />
# [[حمزه بریهی]]<br />
# [[فرزاد انصاریفر]]<br />
# [[محسن محمدپور]]<br />
# [[آرشام ابراهیمی]]<br />
# [[پویا بختیاری]]<br />
# [[محمدجواد عابدی]]<br />
# [[پژمان قلیپور]]<br />
# [[مهرداد معینفر]]<br />
# [[مهدی دائمی]]<br />
# [[رضا معظمی گودرزی]]<br />
# [[فرهاد مجدم]]<br />
# [[پدرام جعفری]]<br />
# [[سجاد رضایی]]<br />
# [[محمد طاهری]]<br />
# [[مینا شیخی]]<br />
# [[میلاد محققی]]<br />
# [[آذر میرزاپور زهابی]]<br />
# [[علیرضا انجوی]]<br />
# [[صانع ژاله]]<br />
# [[محمد مختاری]]<br />
{{col-end}}<br />
<br />
== تاریخ ==<br />
{{لنگر|تاریخ}}<br />
{{col-begin}}<br />
{{col-break}}<br />
<br />
=== انقلابهای جهان ===<br />
# [[انقلاب ضد سلطنتی ایران]]<br />
# [[انقلاب ویتنام]]<br />
# [[انقلاب چین]]<br />
# [[انقلاب کوبا]]<br />
# [[انقلاب شوروی]]<br />
# [[انقلاب الجزایر]]<br />
# [[انقلاب مصر ۲۰۱۱]]<br />
# [[انقلاب لیبی]]<br />
# [[انقلاب تونس]]<br />
# [[دولت فلسطین]]<br />
<br />
=== دوران پهلوی و اواخر قاجاریه ===<br />
# [[قائممقام فراهانی]]<br />
# [[اشغال ایران در جنگ جهانی اول]]<br />
# [[قرارداد ۱۹۱۹]]<br />
# [[کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹]]<br />
# [[نهضت جنگل]]<br />
# [[جمهوری گیلان]]<br />
# [[تظاهرات ۱۷ شهریور]]<br />
# [[کشف حجاب]]<br />
# [[بلوای نان]]<br />
# [[اشغال ایران در جنگ جهانی دوم]]<br />
# [[خودمختاری آذربایجان]]<br />
# [[قرارداد گس گلشائیان]]<br />
# [[نهضت ملیشدن نفت]]<br />
# [[قیام ۳۰ تیر]]<br />
# [[قیام ۱۵ خرداد]]<br />
# [[کودتای ۲۸ مرداد]]<br />
# [[فدائیان اسلام]]<br />
# [[قرارداد نفتی کنسرسیوم]]<br />
# [[پیمان سنتو]]<br />
# [[ساواک]]<br />
# [[اصلاحات ارضی]]<br />
# [[قیام سیاهکل]]<br />
# [[زلزله بوئین زهرا]]<br />
# [[انقلاب سفید]]<br />
# [[جشنهای دوهزاروپانصدساله]]<br />
# [[جنگ ظفار]]<br />
# [[حزب رستاخیز]]<br />
# [[گاهشماری شاهنشاهی]]<br />
# [[گارد شاهنشاهی]]<br />
# [[سینما رکس آبادان]]<br />
# [[کنفرانس گوادلوپ]]<br />
# [[سیاست حقوق بشر کارتر]]<br />
# [[آزادی آخرین دسته از زندانیان سیاسی زمان شاه در ۳۰ دی ۱۳۵۷]]<br />
# [[نهضت تنباکو]]<br />
# [[قرارداد کنسرسیوم]]<br />
# [[عهدنامه گلستان]]<br />
# [[عهدنامه ترکمانچای]]<br />
# [[انقلاب سفید]]<br />
# [[عزیمت مسعود رجوی از پاریس به عراق]]<br />
<br />
=== دوران جمهوری اسلامی ===<br />
# [[تظاهرات در ایران]]<br />
# [[رژیم ولایت فقیه]]<br />
# [[سرکوب کردستان]]<br />
# [[گروگان گیری در سفارت آمریکا]]<br />
# [[اولین انتخابات ریاست جمهوری در ایران]]<br />
# [[درگیری درترکمن صحرا ۱۳۵۸]]<br />
# [[ماجرای نوار آیت]]<br />
# [[انفجار آمیا]]<br />
# [[مکانیزم ماشه]]<br />
# [[کشتی ربایی جمهوری اسلامی]]<br />
# [[انتخابات مجلس خبرگان]]<br />
# [[انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۵۷)]]<br />
# [[ایران گیت]]<br />
# [[انقلاب فرهنگی]]<br />
# [[جنگ ایران و عراق]]<br />
# [[عملیات کربلای ۴]]<br />
# [[هیئت مرگ]]<br />
# [[قتلعام ۶۷]]<br />
# [[تظاهرات قزوین ۱۳۷۳]]<br />
# [[ترور شاپور بختیار]]<br />
# [[قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین]]<br />
# [[انفجار بیروت ۲۰۲۰]]<br />
# [[محاکمه اسدالله اسدی]]<br />
# [[گورستان خاوران]]<br />
# [[هک مجلس جمهوری اسلامی]]{{A-Class-icon}}<br />
{{col-break}}<br />
# [[حمله به کوی دانشگاه تهران (۱۸-۲۳ تیر ۱۳۷۸)]]<br />
# [[دانشگاه آزاد - واحد علوم و تحقیقات]]<br />
# [[قتلهای زنجیرهای]]<br />
# [[تظاهرات تاسوعا و عاشورای ۱۳۸۸]]<br />
# [[تظاهرات کازرون]]<br />
# [[اعتراضات دیماه ۱۳۹۶]]<br />
# [[اعتراضات دیماه ۱۳۹۸]]<br />
# [[کارگران کشت و صنعت نیشکر هفتتپه]]<br />
# [[ترور مخالفان جمهوری اسلامی]]<br />
# [[ترور میکونوس]]<br />
# [[حمله به تأسیسات نفتی آرامکو ۲۰۱۹]]<br />
# [[تظاهرات لردگان ۱۳۹۸]]<br />
# [[تظاهرات عراق ۱۳۹۸]]<br />
# [[تظاهرات ۱۳۹۸ ایران]]<br />
# [[اعتراضات ۱۳۹۸ ایران]]<br />
# [[کشتار در نیزار ماهشهر]]<br />
# [[سقوط هواپیمای اوکراینی]]<br />
# [[انفجارها و آتشسوزیهای زنجیرهای در ایران]]<br />
# [[قتلعام در جمهوری اسلامی]]<br />
# [[انتخابات مجلس شورای اسلامی (۱۳۹۹–۱۳۹۸)]]<br />
# [[کشتار مسلمانان]]<br />
# [[حمله شیمیایی به حلبچه]]<br />
# [[انفجار حرم امام رضا]]<br />
# [[قیام تشنگان]]<br />
# [[مادران آبان]]<br />
# [[هیئت مرگ]]<br />
# [[راهرو مرگ]]<br />
# [[زلزله خوی]]<br />
# [[حمله سایبری علیه جمهوری اسلامی]]<br />
# [[انحلال سپاه پاسداران]]<br />
# [[پرونده خانه اصفهان]]<br />
# [[هک نهاد ریاست جمهوری]]<br />
# [[خالصسازی دانشگاهها]]<br />
# [[سیاست النصر بالرعب]]<br />
# [[هک وزارت علوم، تحقیقات و فناوری]]<br />
# [[جنگ اسرائیل و حماس]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[مهاجرت در ایران]]<br />
# [[قتل داریوش مهرجویی و همسرش]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[پیمان اسلو]]<br />
# [[غزه]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[شبه نظامیان حوثی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی]]<br />
# [[شوراهای مردمی]]<br />
# [[اعتصاب غذای زندانیان سیاسی - سهشنبهها]]{{A-Class-icon}}<br />
<br />
=== پرسنل ارتش هوادار مجاهدین ===<br />
# [[پرسنل ارتش هوادار مجاهدین]]<br />
# [[سرهنگ خلبان بهزاد معزی]]<br />
# [[سروان خلبان مصطفی وجدانی طباطبایی]]<br />
<br />
=== اپوزیسیون ایران ===<br />
# [[اپوزیسیون]]<br />
# [[سازمان مجاهدین خلق ایران]]<br />
# [[شورای ملی مقاومت ایران]]<br />
# [[فاز سیاسی فاز نظامی]]<br />
# [[گردهمایی هواداران مجاهدین در استادیوم امجدیه ۲۲ خرداد ۱۳۵۹]]<br />
# [[گردهمایی آزادی، فلسفهی انقلاب]]<br />
# [[گردهمایی هواداران مجاهدین در تبریز]]<br />
# [[گردهمایی هواداران مجاهدین در رشت]]<br />
# [[گردهمایی آینده انقلاب]]<br />
# [[تظاهرات مادران هوادار سازمان مجاهدین]]<br />
# [[تظاهرات ۳۰ خرداد ۱۳۶۰]]<br />
# [[طرح شورای ملی مقاومت درباره آزادیها و حقوق زنان]]<br />
# [[طرح شورای ملی مقاومت ایران برای خودمختاری کردستان ایران]]<br />
# [[طرح صلح شورای ملی مقاومت]]<br />
# [[۳۰ مهر ۱۳۷۲ سالروز انتخاب مریم رجوی به عنوان رئیس جمهور دوران انتقال]]<br />
# [[طرح ده مادهای مریم رجوی برای ایران فردا]]<br />
# [[بیانیه ملی ایرانیان]]<br />
# [[نهضت عیاران]]<br />
# [[گردهمایی جهانی ایران آزاد ۱۴۰۰]]<br />
# [[گردهمایی سالانه مجاهدین]]<br />
# [[تظاهرات استکهلم ۱۳۹۸]]<br />
# [[تظاهرات لندن ۱۳۹۸]]<br />
# [[تظاهرات واشینگتن]]<br />
# [[تظاهرات بروکسل]]<br />
# [[تظاهرات برلین ۱۳۹۸]]<br />
# [[مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران]]<br />
# [[میلیشیا]]<br />
# [[ترور زهرا رجبی]]<br />
# [[۵ مهر ۱۳۶۰]]<br />
# [[عاشورای مجاهدین]]<br />
# [[۴ خرداد ۱۳۵۱ شهادت بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق]]<br />
# [[ضربه اول شهریور ۵۰ به مجاهدین]]<br />
# [[جریان اپورتونیستی چپ نما در سازمان مجاهدین خلق (۱۳۵۴)]]<br />
# [[نشریه مجاهد]]<br />
# [[ضربه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۱]]<br />
# [[فاز سیاسی فاز نظامی]]<br />
# [[عزیمت مسعود رجوی از پاریس به عراق]]<br />
# [[ارتش آزادیبخش ملی ایران]]<br />
# [[عملیات آفتاب]]<br />
# [[عملیات چلچراغ]]<br />
# [[عملیات فروغ جاویدان]]<br />
# [[عملیات مروارید]]<br />
# [[کودتای ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳]]<br />
# [[قرارگاه لیبرتی]]<br />
# [[اشرف ۳]]<br />
# [[منابع مالی مجاهدین خلق]]<br />
# [[فراخوان به مسلح شدن جوانان توسط مسعود رجوی]]<br />
# [[مؤسسان پنجم ارتش آزادیبخش]]<br />
# [[کنفرانس ایران آزاد آبان ۱۴۰۰ - واشینگتن]]<br />
{{col-break}}<br />
# [[حمله نیروهای ارتش عراق به قرارگاه اشرف ۶ و ۷ مرداد ۱۳۸۸]]<br />
# [[حمله نیروهای ارتش عراق به قرارگاه اشرف ۱۹ فروردین ۱۳۹۰]]<br />
# [[قتل عام ۱۰ شهریور ۱۳۹۲ اشرف]]<br />
# [[انتقال اعضای سازمان مجاهدین خلق به آلبانی]]<br />
# [[کانونهای شورشی]]<br />
# [[کمیسیونهای شورای ملی مقاومت ایران]]<br />
# [[بیانیه ملی ایرانیان]]<br />
# [[کتاب تشدید تروریسم و جنگافروزی رژیم ایران]]<br />
# [[انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین]]<br />
# [[عملیات جاری]]<br />
# [[تشکیلات مجاهدین خلق ایران]]<br />
# [[شورای رهبری مجاهدین خلق ایران]]<br />
# [[شورای مرکزی مجاهدین خلق ایران]]<br />
# [[مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران]]<br />
# [[هژمونی زنان در سازمان مجاهدین خلق ایران]]<br />
# [[کاندیداتوری مسعود رجوی]]<br />
# [[جایزه خدمات بشردوستانه بینالمللی هندوستان]]<br />
# [[بمباران قرارگاههای مجاهدین در کوت و جلولا]]<br />
# [[رژه ارتش آزادیبخش ملی ایران]]<br />
# [[حمله تروریستی پشت آشان]]<br />
# [[انفجار قرارگاه حبیب]]<br />
# [[جنگ آلان]]<br />
# [[خروج نام سازمان مجاهدین خلق ایران از لیست تروریستی انگلستان]]<br />
# [[حکم شورای حکومتی عراق علیه مجاهدین خلق]]<br />
# [[پایگاه اجتماعی مجاهدین خلق]]<br />
# [[شیطان سازی علیه مجاهدین خلق]]<br />
# [[عملکرد ۴۰ سالهی مجاهدین خلق پس از انقلاب ضدسلطنتی]]<br />
# [[شورشگران]]<br />
# [[گلریزان همیاری]]<br />
# [[تظاهرات پاریس ۱۴۰۱]]<br />
# [[جبهه خلق و ضدخلق]]<br />
# [[قطعنامه ۱۰۰ کنگره آمریکا]]<br />
# [[خط قرمز]]<br />
# [[سفر مریم رجوی به ایتالیا ۱۴۰۲]]<br />
# [[گروه پارلمانی دفاع از حقوق و حفاظت اشرف ۳ در کنگره آمریکا]]<br />
<br />
=== احزاب ===<br />
# [[رهبری ذیصلاح]]<br />
# [[جبهه ملی ایران]]<br />
# [[حزب دموکرات کردستان ایران]]<br />
# [[حزب کومله]]<br />
# [[حزب توده ایران]]<br />
# [[سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر]]<br />
# [[کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی-اتحادیه ملی]]<br />
# [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران]]<br />
# [[انشعابات سازمان چریکهای فدایی خلق ایران]]<br />
# [[سازمان خبات انقلابی کردستان ایران]]<br />
# [[حزب آزادی کردستان]]<br />
# [[حزب دموکرات کردستان (لادهران)]]<br />
# [[حزب کمونیست ایران]]<br />
# [[حزب کمونیست ایران (مارکسیست-لنینیست-مائوئیست)]]<br />
# [[حزب کمونیست کارگری ایران]]<br />
# [[حزب کمونیست کارگری ایران - حکمتیست]]<br />
# [[حزب کار ایران (توفان)]]<br />
# [[پژاک]]<br />
# [[جنبش دانشجویی]]<br />
# [[الحشد الشعبی]]<br />
# [[حزبالله لبنان]]<br />
# [[لشکر فاطمیون]]<br />
# [[لشکر زینبیون]]<br />
# [[حزبالله لبنان]]<br />
# [[کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی-اتحادیه ملی]]<br />
# [[حزب رستاخیز]]<br />
# [[نهضت آزادی]]<br />
# [[جیش العدل]]<br />
# [[سازمان آزادیبخش فلسطین]]<br />
# [[جنبش فتح]]<br />
# [[جنبش حماس]]<br />
{{col-end}}<br />
<br />
== هنر و فرهنگ ==<br />
{{لنگر|هنر و فرهنگ}}<br />
{{col-begin}}<br />
{{col-break}}<br />
<br />
=== فرهنگ ایران ===<br />
# [[فرهنگ ایران]]<br />
# [[گاهشماری ایرانی]]<br />
# [[جشنهای ایرانی]]<br />
# [[سفره هفتسین]]<br />
# [[نوروز]]<br />
# [[حاجی فیروز]]<br />
# [[مهرگان]]<br />
# [[چهارشنبهسوری]]<br />
# [[شب یلدا]]<br />
# [[جشن سده]]<br />
# [[سیزدهبهدر]]<br />
# [[خوشنویسی ایرانی]]<br />
# [[سینمای ایران]]<br />
# [[موسیقی ایران]]<br />
# [[غذاهای ایران]]<br />
# [[مجسمهسازی در ایران]]<br />
# [[قلمزنی در ایران]]<br />
# [[میناکاری در ایران]]<br />
# [[مینیاتور در ایران]]<br />
# [[آموزش و پرورش در ایران]]<br />
# [[پرچم ایران]]<br />
# [[سرود ملی ایران]]<br />
{{col-end}}<br />
<br />
== جغرافیا و محیط زیست ==<br />
{{لنگر|جغرافیا و محیط زیست}}<br />
{{col-begin}}<br />
{{col-break}}<br />
# [[آلودگی هوا در ایران]]<br />
# [[جنگلهای ایران]]<br />
# [[انرژی در ایران]]<br />
# [[محیط زیست ایران]]<br />
# [[تالابهای ایران]]<br />
# [[آبشارهای ایران]]<br />
# [[سیل در ایران]]<br />
[[[[سیل هرمزگان]]]]<br />
<br />
=== سدها ===<br />
# [[سد دز]]<br />
# [[سد کارون]]<br />
# [[سد امیرکبیر]]<br />
# [[سد ارس]]<br />
<br />
{{col-break}}<br />
<br />
=== آبها ===<br />
# [[بحران آب در ایران]]<br />
# [[قنات]]<br />
# [[دریای خزر]]<br />
# [[خلیج فارس]]<br />
# [[دریای عمان]]<br />
# [[دریاچه هامون]]<br />
# [[رود کارون]]<br />
# [[رود ارس]]<br />
# [[هور العظیم]]<br />
# [[هور شادگان]]<br />
# [[زایندهرود]]<br />
# [[دریاچه ارومیه]]<br />
# [[تنگه هرمز]]<br />
# [[تالاب انزلی]]<br />
# [[تالاب گاوخونی]]<br />
# [[تالاب پریشان]]<br />
# [[هیرمند]]<br />
<br />
=== کوهستانها، درّهها و بیابانها ===<br />
# [[کویر لوت]]<br />
# [[غار علی صدر]]<br />
# [[بیستون]]<br />
# [[دماوند]]<br />
# [[سبلان]]<br />
# [[زاگرس]]<br />
# [[الوند]]<br />
# [[کرکس]]<br />
# [[تفتان]]<br />
{{col-break}}<br />
<br />
=== انرژی در ایران ===<br />
# [[نیروی برق در ایران]]<br />
# [[نیروگاه اتمی بوشهر]]<br />
# [[نیروگاههای ایران]]<br />
# [[انرژی بادی در ایران]]<br />
# [[انرژی هستهای در ایران]]<br />
# [[میدانهای نفتی ایران]]<br />
# [[میدانهای گازی ایران]]<br />
# [[سوختهای فسیلی در ایران]]<br />
<br />
=== خاک ===<br />
# [[زمینشناسی ایران]]<br />
# [[گسلهای ایران]]<br />
# [[معادن ایران]]<br />
# [[آلودگی هوا در ایران]]<br />
# [[زلزله بم]]<br />
# [[زلزله ۱۳۹۶ ازگله]]<br />
#[[زلزله خوی]]<br />
<br />
{{col-end}}<br />
<br />
== ادبیات ==<br />
{{لنگر|ادبیات}}<br />
{{col-begin}}<br />
{{col-break}}<br />
# [[زبان فارسی]]<br />
# [[تاریخ ادبیات فارسی]]<br />
# [[مقاله]]<br />
# [[رمان]]<br />
# [[قصه]]<br />
# [[داستان کوتاه]]<br />
# [[روزنامهنگاری در ایران]]<br />
# [[شعر]]<br />
# [[شاهنامه]]<br />
# [[دیوان حافظ]]<br />
# [[مثنوی معنوی]]<br />
# [[گلستان سعدی]]<br />
# [[بوستان سعدی]]<br />
# [[رباعیات خیام]]<br />
# [[ساقینامه]]<br />
# [[گنجنامه]]<br />
# [[کلیله و دمنه]]<br />
# [[سمک عیار]]<br />
<br />
{{col-break}}<br />
<br />
=== اساطیر ===<br />
# [[رستم]]<br />
# [[سهراب]]<br />
# [[سیاوش]]<br />
# [[گردآفرید]]<br />
# [[رودابه]]<br />
# [[آرش کمانگیر]]<br />
# [[پهلوانان شاهنامه]]<br />
<br />
=== سرگرمی و تفریحات ===<br />
# [[ورزش در ایران]]<br />
# [[فوتبال در ایران]]<br />
{{col-end}}<br />
<br />
== فلسفه ==<br />
{{لنگر|فلسفه}}<br />
{{col-begin}}<br />
{{col-break}}<br />
<br />
==== فلسفه و جامعهشناسی ====<br />
# [[مارکسیسم]]<br />
# [[لائیسیته]]<br />
# [[آتئیستم]]<br />
# [[توتالیتاریزم]]<br />
# [[لیبرالیسم]]<br />
# [[سکولاریسم]]<br />
# [[فدرالیسم]]<br />
# [[خودمختاری]]<br />
# [[سرمایهداری ملی]]<br />
# [[بنیادگرایی اسلامی]]<br />
# [[پستمدرنیسم]]<br />
# [[سانترالیزم دموکراتیک]]<br />
# [[دو اسلام سراپا متضاد]]<br />
# [[موقعیت انقلابی]]<br />
# [[تکامل اجتماعی]]<br />
# [[تکامل]]<br />
# [[دینامیزم قرآن]]<br />
# [[طلسم اختناق]]<br />
# [[تبیین جهان]]<br />
# [[دیالکتیک]]<br />
# [[جمهوری دموکراتیک]]<br />
# [[پراگماتیسم]]<br />
# [[فدرالیسم]]<br />
# [[انقلاب]]<br />
# [[مبارزه مدنی]]<br />
# [[استراتژی قیام و سرنگونی]]<br />
# [[فرار مغزها]]<br />
{{col-end}}<br />
<br />
== جامعه و علوم اجتماعی ==<br />
{{لنگر|جامعه و علوم اجتماعی}}<br />
{{col-begin}}<br />
{{col-break}}<br />
<br />
=== موضوعات اجتماعی ===<br />
# [[تلویزیون من و تو]]<br />
# [[پولشویی]]<br />
# [[اختلاس در ایران]]<br />
# [[فرار مغزها از ایران]]<br />
# [[کارتن خوابی]]<br />
# [[گورخوابی]]<br />
# [[کودکان خیابانی]]<br />
# [[فروش اعضای بدن]]<br />
# [[اعتیاد]]<br />
# [[خودکشی]]<br />
# [[سانسور اینترنت در ایران]]<br />
# [[حذف چهار صفر از پول ایران]]<br />
# [[شکنجه]]<br />
# [[اعدام در ایران]]<br />
# [[سانسور در ایران]]<br />
# [[کارخانه ماشین سازی تبریز]]<br />
# [[گروه ملی صنعتی فولاد اهواز]]<br />
# [[روز جهانی زن]]<br />
# [[روز دانشجو]]<br />
# [[مالباختگان]]<br />
# [[ابرچالش آب]]<br />
# [[اول مهر]]<br />
# [[روز جهانی معلم]]<br />
# [[سیل هرمزگان]]<br />
# [[خصوصی سازی]]<br />
# [[بازار بورس ایران]]<br />
# [[آقازاده]]<br />
# [[آستان قدس رضوی]]<br />
# [[روز جهانی منع خشونت علیه زنان]]<br />
# [[لباس شخصی]]<br />
# [[معدوم سازی جوجه یک روزه]]<br />
# [[قاچاق کالا در ایران]]<br />
# [[دستگیری دانشجویان نخبه ایرانی]]<br />
# [[کولبر]]<br />
# [[بیت کوین]]<br />
# [[سوختبری]]<br />
# [[قیام]]<br />
# [[توازن قوا]]<br />
# [[انقلاب]]<br />
# [[شعار]]<br />
# [[متروپل آبادان]]<br />
# [[بهائیان ایران]]<br />
# [[مسمومیت سریالی دانشآموزان مدارس دخترانه در ایران]]<br />
# [[چاپ اسکناس]]<br />
# [[گشت ارشاد]]<br />
# [[نسلکشی]]<br />
# [[زندان اوین]]<br />
# [[چای دبش]]<br />
# [[قطعنامههای حقوقبشر علیه رژیم ایران]]<br />
<br />
=== سیاست و حکومت ===<br />
# [[ارتش سایبری جمهوری اسلامی]]<br />
# [[جمعیت مؤتلفه اسلامی]]<br />
# [[حزب جمهوری اسلامی ایران]]<br />
# [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی]]<br />
# [[بسیج]]<br />
# [[نیروی قدس سپاه پاسداران]]<br />
# [[سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی]]<br />
# [[بسیج]]<br />
# [[پهباد]]<br />
# [[نیروی انتظامی جمهوری اسلامی]]<br />
# [[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی]]<br />
# [[برنامه هستهای ایران]]<br />
# [[اصلاحطلبی در جمهوری اسلامی]]<br />
# [[برجام]]<br />
# [[زندانیان سیاسی در حکومت شاه]]<br />
# [[تفکیک جنسیتی]]<br />
# [[عمق استراتژیک]]<br />
# [[گروه ویژه اقدام مالی FATF]]<br />
# [[نوشیدن جام زهر]]<br />
# [[کنفرانس لهستان]]<br />
# [[لیست تروریستی وزارت خارجه آمریکا(FTO)]]<br />
# [[تحریم صنایع پتروشیمی ایران]]<br />
# [[معافیت تحریمهای نفتی ایران]]<br />
# [[تحریم علی خامنهای]]<br />
# [[داراییهای خامنهای]]<br />
# [[تروریسم جمهوری اسلامی ایران]]<br />
# [[قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا]]<br />
# [[بنیادهای تعاونی نیروهای مسلح]]<br />
# [[ستاد اجرایی فرمان امام]]<br />
# [[بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی]]<br />
# [[ائتلاف بینالمللی برای آزادی دریانوردی در خلیج فارس]]<br />
# [[سازمان ملل متحد]]<br />
# [[قتل کشیشهای مسیحی]]<br />
# [[مبارزه مسلحانه]]<br />
# [[مبارزه]]<br />
# [[پیامهای مسعود رجوی]]<br />
# [[سیاست گروگانگیری رژیم ایران]]<br />
# [[نیروی پیشتاز]]<br />
<br />
<br />
{{col-break}}<br />
<br />
=== حقوق ===<br />
# [[روز جهانی کارگر]]<br />
# [[اصل عدم توسل به زور]]<br />
# [[انجمن حقوق بینالملل]]<br />
# [[خق تعیین سرنوشت]]<br />
# [[تمامیت ارضی]]<br />
# [[حقوق بینالملل]]<br />
# [[حقوق بینالملل بشردوستانه]]<br />
# [[روز جهانی آزادی مطبوعات]]<br />
# [[قانون پناهندگی]]<br />
# [[قرارداد وین درباره روابط سیاسی]]<br />
# [[کنوانسیون برن برای حمایت از آثار ادبی و هنری]]<br />
# [[کنوانسیون ژنو]]<br />
# [[مداخله بشردوستانه]]<br />
# [[مصونیت دیپلماتیک]]<br />
# [[اعلامیه جهانی حقوق بشر]]<br />
# [[آزادی]]<br />
# [[آزادی بیان]]<br />
# [[آزادی رسانه]]<br />
# [[آزادی از ترس]]<br />
# [[بازداشت موقت]]<br />
# [[برابری در برابر قانون]]<br />
# [[حریم شخصی]]<br />
# [[حق درخواست]]<br />
# [[حق فراموششدن]]<br />
# [[حقوق بشر (انسان)]]<br />
# [[خانه امن]]<br />
# [[دفاع مشروع]]<br />
# [[روز حقوق بشر]]<br />
# [[روز جهانی ناپدیدشدگان]]<br />
# [[سازمان مردمنهاد]]<br />
# [[شورای حقوقبشر سازمان ملل متحد]]<br />
# [[فعال حقوق بشر]]<br />
# [[گزارشگران ویژه]]<br />
# [[سازمان ملل متحد]]<br />
# [[مهاجرت آزاد]]<br />
# [[میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی]]<br />
# [[میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی]]<br />
# [[حقوق طبیعی]]<br />
# [[حق انقلاب]]<br />
# [[احکام دینی]]<br />
# [[تفتیش عقاید]]<br />
# [[استرداد]]<br />
# [[شکنجه دولتی]]<br />
# [[استقلال قضایی]]<br />
# [[دادگاه قانون اساسی]]<br />
<br />
{{col-break}}<br />
<br />
=== زندانها ===<br />
# [[زندان اوین]]<br />
# [[زندان قصر]]<br />
# [[زندان قزلحصار]]<br />
# [[زندان گوهردشت]]<br />
# [[زندان کهریزک]]<br />
# [[زندان دیزلآباد]]<br />
# [[زندان یونسکو]]<br />
# [[زندان قزلقلعه]]<br />
# [[زندان فشافویه]]<br />
# [[زندان قرچک]]<br />
# [[زندان تهران بزرگ]]<br />
# [[زندان حشمتیه]]<br />
# [[زندان سراوان]]<br />
# [[زندان زابل]]<br />
# [[زندان مرکزی مشهد]]<br />
# [[زندان عادلآباد شیراز]]<br />
# [[ائتلاف]]<br />
<br />
{{col-end}}</div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1:Rah/%D8%B5%D9%81%D8%AD%D9%87_%D8%AA%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%862&diff=69086کاربر:Rah/صفحه تمرین22024-03-11T06:50:27Z<p>Rah: </p>
<hr />
<div><br />
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده<br />
| نام = لویی آلتوسر<br />
| تصویر = لویی آلتوسر.jpg<br />
| توضیح تصویر =<br />
| نام اصلی =<br />
| زمینه فعالیت =<br />
| ملیت =<br />
| تاریخ تولد = ۲۳ مهر ۱۲۹۷ (۱۶ اکتبر ۱۹۱۸)<br />
| محل تولد = الجزایر<br />
| والدین = <br />
| تاریخ مرگ = ۲ مرداد ۱۳۷۹<br />
| محل مرگ = کرج فردیس<br />
| علت مرگ =<br />
| محل زندگی =<br />
| مختصات محل زندگی =<br />
| مدفن = فرانسه<br />
|در زمان حکومت =<br />
|اتفاقات مهم = [[کودتای ۲۸ مرداد]]، [[انقلاب ضدسلطنتی]]<br />
| نام دیگر = <br />
|لقب =<br />
| سالهای نویسندگی =<br />
|سبک نوشتاری =<br />
|مقالهها =<br />
|نمایشنامهها =<br />
|فیلمنامهها =<br />
|تخلص = <br />
|فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها)=<br />
| شریک زندگی = هلن ریتمن<br />
|تحصیلات = <br />
|دانشگاه = اکول نرمال سوپریور<br />
|استاد =<br />
|علت شهرت = فیلیسوف برجستهی مارکسیسم ساختارگرا<br />
| تأثیرگذاشته بر = فلاسفهی پس از خود<br />
| تأثیرپذیرفته از = <br />
| دانلود صوتی =<br />
| جوایز =<br />
}}<br />
<br />
<br />
<br />
'''لویی آلتوسر''' (متولد ۱۶ اکتبر ۱۹۱۸- الجزایر درگذشته در ۲۲ اکتبر ۱۹۹۰) فیلسوف و جامعهشناس فرانسوی است که مفهوم مارکسیسم ساختارگرا (structural Marxism) را بسط و گسترش داد. از جمله بنیانهای نظری او این است که هر نظام اجتماعی باید صورتبندیهای اجتماعی خود را از نو بسازد. به این معنا که روابط تولید و نیروهای تولید اگرچه مرتبط به پیشینهی خود هستند اما نتیجهی آن نیستند. یکی دیگر از بنیانهای نظری و جنجالی او مربوط به انسان است. لویی آلتوسر انسان را صاحب آزادی و اختیار کامل نمیداند. وی معتقد است که انسانها تا حد بسیار زیادی وابسته به شرایط اجتماعی و غیرشخصی و مبارزات طبقاتی عصر خویش هستند.<ref>[https://www.iranketab.ir/profile/10821-louis-althusser لویی آلتوسر]</ref> لوئی آلتوسر به عنوان یک مارکسیستساختارگرا، مارکسیسم ارتدکس و مارکسیسم رسمی عصر استالین، و مارکسیسم هگلی و همچنین اومانیستی(مکتب فرانکفورت) را زیر سوال میبرد. او به شدت از نظام کمونیستی شوروی انتقاد میکرد و استالین را به تحریف کردنهای اصولی متهم میکرد که مارکس «کاپیتال» را بر اساس آن بنا کرده بود.<ref>[https://rasekhoon.net/article/show/1318959 نگاهی کلی به اندیشه های لویی آلتوسر]</ref> با نزدیک شدن شوروی به فروپاشی پس از روی کار آمدن خروشف، لویی آلتوسر تلاش کرد مجددا روحیه و پتانسیل انقلابی را به مارکسیسم بازگرداند.آلتوسر از آثار '''[[ولادیمیر لنین|لنین]]''' و آنتونیو '''[[آنتونیو گرامشی|گرامشی]]''' تأثیر پذیرفته بود. که آموزه آنان در باره سلطه (hegemony) و نظریه های آن درباره رابطه متقابل و تعاملی بین زیربنای اقتصادی و روبنای فرهنگی جامعه، تأثیر ژرفی بر اندیشه پخته آلتوسر به جای گذاشت.<ref>[https://www.ketablazem.com/blog/louis-althusser/ نگاهی به آثار فلسفی لوئی آلتوسر]</ref><br />
<br />
== زندگینامه لوئی آلتوسر ==<br />
لوئی آلتوسر در الجزایر متولد شد. مادر او دختر یک کشاورز فقر از منطقهی موو در مرکز فرانسه بود که برای جنگلبانی به الجزایر آمده بود. پدر وی اهل منطقهی آلزاس بود که در سال ۱۹۷۱ به فرانسه آمده بود. آلزاس منطقهای در شمال شرقی فرانسه است که با آلمان و سوئیس هممرز است. لوئی آلتوسر تا سال ۱۹۸۰ در الجزایر زندگی میکرد.او مدتی در مارسی و سپس در لیون زندگی کرد. لوئی آلتوسر در جوانی به حزب کمونیست پیوست. و در سال ۱۹۴۸ به دلیل فعالیت های سیاسی خود از دانشگاه اخراج شد. لوئی آلتوسر در سال ۱۹۴۸ با هلن رینو، فیلسوف و مترجم فرانسوی، ازدواج کرد. رینو در ترجمه آثار مارکس و انگلس به فرانسوی نقش مهمی داشت. آلتوسر و رینو صاحب دو فرزند شدند. با این حال، لوئی آلتوسر در سال ۱۹۵۵ دکترای فلسفه خود را دریافت کرد.<ref>[https://tarjomaan.com/%D9%84%D9%88%DB%8C%DB%8C-%D8%A2%D9%84%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B1-%DA%A9%D9%85%D9%88%D9%86%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D9%87%D9%85%D9%87%D8%AC%D8%A7-%D9%87%D8%B3%D8%AA%D8%8C-%D8%AD%D8%AA%DB%8C-%D8%B1/ لویی آلتوسر: کمونیسم همهجا هست، حتی روی پشتبام]</ref> زندگی مشترک آلتوسر و رینو به دلیل مشکلات روحی و روانی آلتوسر، با چالشهای زیادی مواجه بود. لوئی آلتوسر در سال ۱۹۸۰ همسرش را به قتل رساند و به جرم قتل به ۱۰ سال زندان محکوم شد. با این حال، او پس از گذراندن ۵ سال از دوران محکومیت خود، به دلیل بیماری روانی از زندان آزاد شد.<ref>[https://plato.stanford.edu/entries/althusser/ Louis Althusser]</ref><br />
<br />
== بنیانهای نظری آلتوسر ==<br />
<br />
=== ساختارگرایی ===<br />
<br />
لوئی آلتوسر، فیلسوف فرانسوی، یکی از برجستهترین چهرههای مارکسیسم ساختارگرا است. او در تفسیر خود از مارکسیسم، از مفاهیم و ایدههای ساختارگرایی استفاده کرد و به این ترتیب، رویکردی نوین به تحلیل جامعه و تاریخ ارائه داد.<br />
<br />
اصول کلیدی ساختارگرایی آلتوسر:<br />
<br />
* تاکید بر ساختارها: آلتوسر معتقد بود که ساختارهای اجتماعی، مانند نظام اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک، نقشی تعیینکننده در شکلدهی به روابط و مناسبات اجتماعی دارند. این ساختارها، که عموماً از دید انسان پنهان هستند، بر نحوه تفکر و عمل انسانها Einfluss میگذارند.<br />
* نفی سوژه: برخلاف مارکسیسم سنتی که بر نقش سوژه (انسان) در تاریخ و جامعه تاکید میکرد، آلتوسر معتقد بود که سوژه، محصول ساختارها است. به عبارت دیگر، انسانها در چارچوب ساختارهای اجتماعی موجود شکل میگیرند و هویت و آگاهی آنها توسط این ساختارها تعیین میشود.<br />
* تئوری ایدئولوژی: آلتوسر یکی از مفصلترین نظریهها را در مورد ایدئولوژی ارائه داده است. او ایدئولوژی را به عنوان سیستمی از باورها و ارزشها میداند که توسط طبقه حاکم برای حفظ سلطه خود بر جامعه ترویج میشود. ایدئولوژی، به نظر آلتوسر، به انسانها وانمود میکند که روابط اجتماعی موجود، طبیعی و عادلانه هستند.<br />
<br />
=== دستگاههای ایدئولوژیک ===<br />
به باور لوئیس آلتوسر، مارکسیسم که بر تئوری ماتریالیسم دیالکتیکی استوار است، نه ایدئولوژی بلکه علم محسوب می شود. از نظر او علوم دور از دسترس ایدئولوژی هستند.<ref>[https://www.ketablazem.com/blog/louis-althusser/ نگاهی به آرای فلسفی لویی آلتوسر]</ref><br />
* دستگاههای ایدئولوژیک دولت از نظر لویی آلتوسر دو بخش هستند<br />
** دستگاههای سرکوبگر: این دستگاهها شامل ارتش، پلیس و زندانها هستند و از طریق خشونت و زور، سلطه طبقه حاکم را حفظ میکنند.<br />
** دستگاههای ایدئولوژیک: این دستگاهها شامل مدرسه، خانواده و رسانهها هستند و از طریق ایدئولوژی، سلطه طبقه حاکم را حفظ میکنند.<br />
<br />
=== زیربنا و روبنا ===<br />
لویی آلتوسر معتقد است که زیربنا و روبنا دارای استقلال نسبی هستند هر چند در تحلیل نهایی اقتصاد تعیینکننده خواهد بود. آلتوسر رابطه زیربنا و روبنا را رابطهای دوطرفه و ناموزون میداند. از اینرو، روبنا هیچگاه انعکاس صرف زیربنا نیست و در این مفهوم از استقلال نسبی برخوردار است.<ref>[https://www.kiankiani.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C-%D9%85%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D8%B7-%D8%A8%D8%A7-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AA/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AA%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AF%D8%8C-%D8%A2%D9%84%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B1%D8%8C-%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D9%88/ مفهوم بازتولید در نظریات لویی آلتوسر و پیر بوردیو]</ref><br />
<br />
=== دیدگاه آلتوسر به مارکس ===<br />
لوئی آلتوسر معتقد بود دوران پختگی مارکس از سالهایی پس از ۱۸۴۰ آغاز میشود. پیش از آن وی تحت تأثیر ایدئولوژی انسانگرایانهی زمان خود بوده است. او میان مارکس جوان و دوران پس از آن تفاوتی آشکار قائل بود. آلتوسر فرضیه تغییر و تحول چشمگیر در اندیشهی مارکس را مطرح کرد. یک گسست معرفتشناختی که تقریبا از زمان نگارش «ایدئولوژی آلمانی» و تزهایی دربارهی فوئرباخ آغاز شده است و در کتاب سرمایه (Capital) به اوج خود رسیده است. <br />
<br />
دلمشغولي آلتوسر در دخالتهای نظریاش [مجادلات درون حزبی] تأکید بر ادعاهایی در تأیید نوشته های دوران پختگی ماركس، مانند سرمایه (Capital) است در مقابل نوشته های دوره جوانی او، دوره به اصطلاح انسان گرایانه (humanist) در اوایل دهه ۱۸۴۰، مانند دستنوشته های اقتصادی و فلسفی که مربوط به سال ۱۸۴۴ است. آلتوسر برای مقابله با رواج این گونه آثار عمدتا هگلی در میان مارکسیست های انسانگرای فرانسوی، فرضیه وجود تغییر و تحولی چشمگیر در اندیشه مارکس در میانه دهه ۱۸۴۰ را مطرح کرد؛ شکاف یا «گستی معرفت شناختی» تقریبا از [زمان نگارش] ایدئولوژی آلمانی (The German Ideology) و تزهایی درباره فوئر باخ (Theses on Fuerbach) به بعد، که نشانگر رشد و بلوغ رسیدن مارکس در مقام نظریه پردازی «علمی» است. تا قبل از ۱۸۴۵ تفکر مارکس در قید و بند مفاهیم ایدئولوژیک زمانه اش بوده؛ پس از ۱۸۴۵ به نقد علمی ایدئولوژی خود و مشخص کردن کاستی ها و تضادهای درونی آن پرداخته است.<br />
<br />
<br />
<br />
در نظریه اجتماعی آلتوسر، روبنای فرهنگ را سلسله ای از این گونه «عملها» تشکیل می دهد که به صورت های مختلف سیاسی، ایدئولوژیک یا نظری هستند و در رابطه ای دیالکتیکی با زیربنای اقتصادی قرار دارند. آلتوسر با الهام از '''گرامشی''' این رابطه را تأثیرگذاری متقابل و تعاملی تلقی می کند که در آن زیربنا و روبنا بر یکدیگر تأثیر می گذارند، حال آنکه در اندیشه سنتی تر مارکسیستی زیربنا [بر روبنا] چیره و مسلط است. آلتوسر «خودمختاری نسبی» روبنا را مطرح می کند که «فقط در آخرین دم» (نظریه ای که نسبت مبهم باقی مانده است) تحت سلطة زیربنا قرار می گیرد. لذا رخدادهای روبنایی همان اندازه ممکن است وضعیتی انقلابی ایجاد کنند که رویدادهای زیربنایی، چرا که در آرایش اجتماعی بسیار ممکن است که روبنا حلقه ضعیف یا «مشمول جبر مضاعف» باشد: این مطلب همان '''نظريهی «جبرگرایی مضاعف»''' آلتوسر است<br />
<br />
<br />
== منابع ==</div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1:Rah/%D8%B5%D9%81%D8%AD%D9%87_%D8%AA%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%862&diff=69085کاربر:Rah/صفحه تمرین22024-03-11T06:49:43Z<p>Rah: </p>
<hr />
<div><br />
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده<br />
| نام = لویی آلتوسر<br />
| تصویر = پرونده:لویی آلتوسر.jpg<br />
| توضیح تصویر =<br />
| نام اصلی =<br />
| زمینه فعالیت =<br />
| ملیت =<br />
| تاریخ تولد = ۲۳ مهر ۱۲۹۷ (۱۶ اکتبر ۱۹۱۸)<br />
| محل تولد = الجزایر<br />
| والدین = <br />
| تاریخ مرگ = ۲ مرداد ۱۳۷۹<br />
| محل مرگ = کرج فردیس<br />
| علت مرگ =<br />
| محل زندگی =<br />
| مختصات محل زندگی =<br />
| مدفن = فرانسه<br />
|در زمان حکومت =<br />
|اتفاقات مهم = [[کودتای ۲۸ مرداد]]، [[انقلاب ضدسلطنتی]]<br />
| نام دیگر = <br />
|لقب =<br />
| سالهای نویسندگی =<br />
|سبک نوشتاری =<br />
|مقالهها =<br />
|نمایشنامهها =<br />
|فیلمنامهها =<br />
|تخلص = <br />
|فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها)=<br />
| شریک زندگی = هلن ریتمن<br />
|تحصیلات = <br />
|دانشگاه = اکول نرمال سوپریور<br />
|استاد =<br />
|علت شهرت = فیلیسوف برجستهی مارکسیسم ساختارگرا<br />
| تأثیرگذاشته بر = فلاسفهی پس از خود<br />
| تأثیرپذیرفته از = <br />
| دانلود صوتی =<br />
| جوایز =<br />
}}<br />
<br />
<br />
<br />
لویی آلتوسر (متولد ۱۶ اکتبر ۱۹۱۸- الجزایر درگذشته در ۲۲ اکتبر ۱۹۹۰) فیلسوف و جامعهشناس فرانسوی است که مفهوم مارکسیسم ساختارگرا (structural Marxism) را بسط و گسترش داد. از جمله بنیانهای نظری او این است که هر نظام اجتماعی باید صورتبندیهای اجتماعی خود را از نو بسازد. به این معنا که روابط تولید و نیروهای تولید اگرچه مرتبط به پیشینهی خود هستند اما نتیجهی آن نیستند. یکی دیگر از بنیانهای نظری و جنجالی او مربوط به انسان است. لویی آلتوسر انسان را صاحب آزادی و اختیار کامل نمیداند. وی معتقد است که انسانها تا حد بسیار زیادی وابسته به شرایط اجتماعی و غیرشخصی و مبارزات طبقاتی عصر خویش هستند.<ref>[https://www.iranketab.ir/profile/10821-louis-althusser لویی آلتوسر]</ref> لوئی آلتوسر به عنوان یک مارکسیستساختارگرا، مارکسیسم ارتدکس و مارکسیسم رسمی عصر استالین، و مارکسیسم هگلی و همچنین اومانیستی(مکتب فرانکفورت) را زیر سوال میبرد. او به شدت از نظام کمونیستی شوروی انتقاد میکرد و استالین را به تحریف کردنهای اصولی متهم میکرد که مارکس «کاپیتال» را بر اساس آن بنا کرده بود.<ref>[https://rasekhoon.net/article/show/1318959 نگاهی کلی به اندیشه های لویی آلتوسر]</ref> با نزدیک شدن شوروی به فروپاشی پس از روی کار آمدن خروشف، لویی آلتوسر تلاش کرد مجددا روحیه و پتانسیل انقلابی را به مارکسیسم بازگرداند.آلتوسر از آثار '''[[ولادیمیر لنین|لنین]]''' و آنتونیو '''[[آنتونیو گرامشی|گرامشی]]''' تأثیر پذیرفته بود. که آموزه آنان در باره سلطه (hegemony) و نظریه های آن درباره رابطه متقابل و تعاملی بین زیربنای اقتصادی و روبنای فرهنگی جامعه، تأثیر ژرفی بر اندیشه پخته آلتوسر به جای گذاشت.<ref>[https://www.ketablazem.com/blog/louis-althusser/ نگاهی به آثار فلسفی لوئی آلتوسر]</ref><br />
<br />
== زندگینامه لوئی آلتوسر ==<br />
لوئی آلتوسر در الجزایر متولد شد. مادر او دختر یک کشاورز فقر از منطقهی موو در مرکز فرانسه بود که برای جنگلبانی به الجزایر آمده بود. پدر وی اهل منطقهی آلزاس بود که در سال ۱۹۷۱ به فرانسه آمده بود. آلزاس منطقهای در شمال شرقی فرانسه است که با آلمان و سوئیس هممرز است. لوئی آلتوسر تا سال ۱۹۸۰ در الجزایر زندگی میکرد.او مدتی در مارسی و سپس در لیون زندگی کرد. لوئی آلتوسر در جوانی به حزب کمونیست پیوست. و در سال ۱۹۴۸ به دلیل فعالیت های سیاسی خود از دانشگاه اخراج شد. لوئی آلتوسر در سال ۱۹۴۸ با هلن رینو، فیلسوف و مترجم فرانسوی، ازدواج کرد. رینو در ترجمه آثار مارکس و انگلس به فرانسوی نقش مهمی داشت. آلتوسر و رینو صاحب دو فرزند شدند. با این حال، لوئی آلتوسر در سال ۱۹۵۵ دکترای فلسفه خود را دریافت کرد.<ref>[https://tarjomaan.com/%D9%84%D9%88%DB%8C%DB%8C-%D8%A2%D9%84%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B1-%DA%A9%D9%85%D9%88%D9%86%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D9%87%D9%85%D9%87%D8%AC%D8%A7-%D9%87%D8%B3%D8%AA%D8%8C-%D8%AD%D8%AA%DB%8C-%D8%B1/ لویی آلتوسر: کمونیسم همهجا هست، حتی روی پشتبام]</ref> زندگی مشترک آلتوسر و رینو به دلیل مشکلات روحی و روانی آلتوسر، با چالشهای زیادی مواجه بود. لوئی آلتوسر در سال ۱۹۸۰ همسرش را به قتل رساند و به جرم قتل به ۱۰ سال زندان محکوم شد. با این حال، او پس از گذراندن ۵ سال از دوران محکومیت خود، به دلیل بیماری روانی از زندان آزاد شد.<ref>[https://plato.stanford.edu/entries/althusser/ Louis Althusser]</ref><br />
<br />
== بنیانهای نظری آلتوسر ==<br />
<br />
=== ساختارگرایی ===<br />
<br />
لوئی آلتوسر، فیلسوف فرانسوی، یکی از برجستهترین چهرههای مارکسیسم ساختارگرا است. او در تفسیر خود از مارکسیسم، از مفاهیم و ایدههای ساختارگرایی استفاده کرد و به این ترتیب، رویکردی نوین به تحلیل جامعه و تاریخ ارائه داد.<br />
<br />
اصول کلیدی ساختارگرایی آلتوسر:<br />
<br />
* تاکید بر ساختارها: آلتوسر معتقد بود که ساختارهای اجتماعی، مانند نظام اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک، نقشی تعیینکننده در شکلدهی به روابط و مناسبات اجتماعی دارند. این ساختارها، که عموماً از دید انسان پنهان هستند، بر نحوه تفکر و عمل انسانها Einfluss میگذارند.<br />
* نفی سوژه: برخلاف مارکسیسم سنتی که بر نقش سوژه (انسان) در تاریخ و جامعه تاکید میکرد، آلتوسر معتقد بود که سوژه، محصول ساختارها است. به عبارت دیگر، انسانها در چارچوب ساختارهای اجتماعی موجود شکل میگیرند و هویت و آگاهی آنها توسط این ساختارها تعیین میشود.<br />
* تئوری ایدئولوژی: آلتوسر یکی از مفصلترین نظریهها را در مورد ایدئولوژی ارائه داده است. او ایدئولوژی را به عنوان سیستمی از باورها و ارزشها میداند که توسط طبقه حاکم برای حفظ سلطه خود بر جامعه ترویج میشود. ایدئولوژی، به نظر آلتوسر، به انسانها وانمود میکند که روابط اجتماعی موجود، طبیعی و عادلانه هستند.<br />
<br />
=== دستگاههای ایدئولوژیک ===<br />
به باور لوئیس آلتوسر، مارکسیسم که بر تئوری ماتریالیسم دیالکتیکی استوار است، نه ایدئولوژی بلکه علم محسوب می شود. از نظر او علوم دور از دسترس ایدئولوژی هستند.<ref>[https://www.ketablazem.com/blog/louis-althusser/ نگاهی به آرای فلسفی لویی آلتوسر]</ref><br />
* دستگاههای ایدئولوژیک دولت از نظر لویی آلتوسر دو بخش هستند<br />
** دستگاههای سرکوبگر: این دستگاهها شامل ارتش، پلیس و زندانها هستند و از طریق خشونت و زور، سلطه طبقه حاکم را حفظ میکنند.<br />
** دستگاههای ایدئولوژیک: این دستگاهها شامل مدرسه، خانواده و رسانهها هستند و از طریق ایدئولوژی، سلطه طبقه حاکم را حفظ میکنند.<br />
<br />
=== زیربنا و روبنا ===<br />
لویی آلتوسر معتقد است که زیربنا و روبنا دارای استقلال نسبی هستند هر چند در تحلیل نهایی اقتصاد تعیینکننده خواهد بود. آلتوسر رابطه زیربنا و روبنا را رابطهای دوطرفه و ناموزون میداند. از اینرو، روبنا هیچگاه انعکاس صرف زیربنا نیست و در این مفهوم از استقلال نسبی برخوردار است.<ref>[https://www.kiankiani.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C-%D9%85%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D8%B7-%D8%A8%D8%A7-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AA/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AA%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AF%D8%8C-%D8%A2%D9%84%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B1%D8%8C-%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D9%88/ مفهوم بازتولید در نظریات لویی آلتوسر و پیر بوردیو]</ref><br />
<br />
=== دیدگاه آلتوسر به مارکس ===<br />
لوئی آلتوسر معتقد بود دوران پختگی مارکس از سالهایی پس از ۱۸۴۰ آغاز میشود. پیش از آن وی تحت تأثیر ایدئولوژی انسانگرایانهی زمان خود بوده است. او میان مارکس جوان و دوران پس از آن تفاوتی آشکار قائل بود. آلتوسر فرضیه تغییر و تحول چشمگیر در اندیشهی مارکس را مطرح کرد. یک گسست معرفتشناختی که تقریبا از زمان نگارش «ایدئولوژی آلمانی» و تزهایی دربارهی فوئرباخ آغاز شده است و در کتاب سرمایه (Capital) به اوج خود رسیده است. <br />
<br />
دلمشغولي آلتوسر در دخالتهای نظریاش [مجادلات درون حزبی] تأکید بر ادعاهایی در تأیید نوشته های دوران پختگی ماركس، مانند سرمایه (Capital) است در مقابل نوشته های دوره جوانی او، دوره به اصطلاح انسان گرایانه (humanist) در اوایل دهه ۱۸۴۰، مانند دستنوشته های اقتصادی و فلسفی که مربوط به سال ۱۸۴۴ است. آلتوسر برای مقابله با رواج این گونه آثار عمدتا هگلی در میان مارکسیست های انسانگرای فرانسوی، فرضیه وجود تغییر و تحولی چشمگیر در اندیشه مارکس در میانه دهه ۱۸۴۰ را مطرح کرد؛ شکاف یا «گستی معرفت شناختی» تقریبا از [زمان نگارش] ایدئولوژی آلمانی (The German Ideology) و تزهایی درباره فوئر باخ (Theses on Fuerbach) به بعد، که نشانگر رشد و بلوغ رسیدن مارکس در مقام نظریه پردازی «علمی» است. تا قبل از ۱۸۴۵ تفکر مارکس در قید و بند مفاهیم ایدئولوژیک زمانه اش بوده؛ پس از ۱۸۴۵ به نقد علمی ایدئولوژی خود و مشخص کردن کاستی ها و تضادهای درونی آن پرداخته است.<br />
<br />
<br />
<br />
در نظریه اجتماعی آلتوسر، روبنای فرهنگ را سلسله ای از این گونه «عملها» تشکیل می دهد که به صورت های مختلف سیاسی، ایدئولوژیک یا نظری هستند و در رابطه ای دیالکتیکی با زیربنای اقتصادی قرار دارند. آلتوسر با الهام از '''گرامشی''' این رابطه را تأثیرگذاری متقابل و تعاملی تلقی می کند که در آن زیربنا و روبنا بر یکدیگر تأثیر می گذارند، حال آنکه در اندیشه سنتی تر مارکسیستی زیربنا [بر روبنا] چیره و مسلط است. آلتوسر «خودمختاری نسبی» روبنا را مطرح می کند که «فقط در آخرین دم» (نظریه ای که نسبت مبهم باقی مانده است) تحت سلطة زیربنا قرار می گیرد. لذا رخدادهای روبنایی همان اندازه ممکن است وضعیتی انقلابی ایجاد کنند که رویدادهای زیربنایی، چرا که در آرایش اجتماعی بسیار ممکن است که روبنا حلقه ضعیف یا «مشمول جبر مضاعف» باشد: این مطلب همان '''نظريهی «جبرگرایی مضاعف»''' آلتوسر است<br />
<br />
<br />
== منابع ==</div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D9%84%D9%88%DB%8C%DB%8C_%D8%A2%D9%84%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B1.jpg&diff=69084پرونده:لویی آلتوسر.jpg2024-03-11T06:44:38Z<p>Rah: لویی آلتوسر
فیلسوف</p>
<hr />
<div>== خلاصه ==<br />
لویی آلتوسر <br />
فیلسوف</div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%BE%D8%AF%DB%8C%D8%A7:%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D8%A7%D8%B1_%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D9%86%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C_%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%87/%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B4/%DB%B1%DB%B1&diff=69083ایرانپدیا:نوشتار پیشنهادی هفته/۲۰۲۴/۱۱2024-03-11T06:41:16Z<p>Rah: /* یادکردها */</p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات<br />
|تصویر = [[پرونده:احمد کسروی.JPG|200px]]<br />
|عنوان تصویر = <big>[[احمد کسروی]]</big><br />
}}<br />
[[احمد کسروی]](زادهی ۸ مهر ۱۲۶۹ در تبریز – درگذشتهی ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ در تهران) با نام اصلی سید احمد حکم آبادی، تاریخنگار، زبانشناس، پژوهشگر، حقوقدان و اندیشمند ایرانی بود. احمد کسروی در رشتهی حقوق در دانشگاه تهران تدریس میکرد و همچنین در اوقات دیگر به وکالت میپرداخت.<br />
کسروی به طور عام یک عنصر مترقی و ضد بنیادگرایی و عقب ماندگی فکری بود. وی نه یک ضددین بلکه یک ضدخرافه بود. احمد کسروی منتقد شرایط زندگی و آداب اجتماعی بیدلیلی بودکه به اعتقاد وی مردم را در فقر و عقبماندگی نگاه داشته بود.[[احمد کسروی|بیشتر بخوانید...]]<br />
== <sup><big> یادکردها </big></sup> ==<br />
<br />
<br />
* ۲۰اسفند ۱۳۲۴- ترور <big>[[احمد کسروی]]</big> تاریخنگار، زبانشناس، پژوهشگر، حقوقدان و اندیشمند ایرانی<br />
<br />
* ۲۱اسفند- روز بزرگداشت <big>[[نظامی گنجوی]]</big> شاعر و داستانسرای معروف قرن ششم<br />
<br />
* ۲۲اسفند۱۳۶۳-درگذشت <big>[[حسین گلگلاب]]</big> ، ادیب، نویسنده، شاعر، مترجم، موسیقیدان و عکاس<br />
<br />
* ۲۴اسفند۱۳۲۹-تصویب اولیه طرح <big>[[نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران|ملی شدن صنعت نفت]]</big> در مجلس شورای ملی.<br />
<br />
* ۲۴اسفند۱۳۳۲-شهادت <big>[[امیرمختار کریمپور شیرازی]]</big>، شاعر، روزنامه نگار و فعال سیاسی در زندان دژبان مرکز ارتش.<br />
<br />
* ۲۴اسفند ۱۳۸۴ - درگذشت علی تجویدی نوازندهٔ ویولن و موسیقیدان ایرانی.<br />
<br />
* ۲۵اسفند ۱۲۸۵- زادروز رخشندهٔ اعتصامی، مشهور به [[پروین اعتصامی|پروین اِعتِصامی]], شاعر معروف ایرانی<br />
<br />
* ۲۵اسفند۱۳۷۱- ترور [[محمدحسین نقدی|'''محمدحسین نقدی''']]، عضو [[شورای ملی مقاومت ایران|'''شورای ملی مقاومت ایران''']]، در ایتالیا.<br />
{{فروردین}}<br />
* ۲۵اسفند ۱۳۷۳ - مرگ مشکوک احمد خمینی، دومین فرزند [[روحالله خمینی|'''روحالله خمینی''']].<br />
<br />
* ۲۶اسفند- جان باختن [[علیاکبر صفایی فراهانی]] از بنیانگذاران [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران]]<br />
<br />
* ۲۸اسفند ۱۲۸۸ - <big>[[ستارخان]]</big> سردار ملی و باقرخان سالار ملی تبریز را به قصد تهران ترک کردند. در مسیر در تمام شهرها مردم از آنها استقبال میکردند.<br />
<br />
* ۲۹اسفند ۱۳۲۹ - روز <big>[[ملی شدن صنعت نفت ایران]]</big> توسط [[دکتر محمد مصدق]].<br />
<br />
* ۱ فروردین ۱۳۰۲- زادروز <big>[[مرضیه]]</big> بانوی آواز ایران<br />
<br />
* ۱ فروردین ۱۳۴۴- درگذشت مرتضی محجوبی، نوازندهٔ ایرانی و آهنگساز بسیاری از برنامههای گلها<br />
<br />
* ۲ فروردین ۱۳۸۶- درگذشت [[ابراهيم ذاكری]] از فرماندهان [[ارتش آزادیبخش ملی ایران|ارتش آزادیبخش]] و مسئول كميسيون امنيت و ضد تروريزم [[شورای ملی مقاومت]].<br />
<br />
* ۴ فروردین ۱۳۱۲- زادروز <big>[[حبیبالله بدیعی]]</big>، موسیقیدان و نوازندهٔ ویلن (درگذشته ۱۳۷۱)<br />
<br />
* ۵ فروردین ۱۳۱۲- صدور فتوای تحریم تنباکوی میرزای شیرازی که به <big>[[نهضت تنباکو]]</big> در ایران انجامید<br />
<br />
* ۷ فروردین ۱۳۶۷- سالروز یکی از عملیاتهای بزرگ مجاهدین خلق علیه رژیم ایران به نام <big>[[عملیات آفتاب]]</big></div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%BE%D8%AF%DB%8C%D8%A7:%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA%D8%A7%D8%B1_%D9%BE%DB%8C%D8%B4%D9%86%D9%87%D8%A7%D8%AF%DB%8C_%D9%87%D9%81%D8%AA%D9%87/%DB%B2%DB%B0%DB%B2%DB%B4/%DB%B1%DB%B1&diff=69082ایرانپدیا:نوشتار پیشنهادی هفته/۲۰۲۴/۱۱2024-03-11T06:41:04Z<p>Rah: صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات |تصویر = 200px |عنوان تصویر = <big>احمد کسروی</big> }} احمد کسروی(زادهی ۸ مهر ۱۲۶۹ در تبریز – درگذشتهی ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ در تهران) با نام اصلی سید احمد حکم آبادی، تاریخنگار، زبانشناس، پژوهشگر، حقوقدان...» ایجاد کرد</p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات<br />
|تصویر = [[پرونده:احمد کسروی.JPG|200px]]<br />
|عنوان تصویر = <big>[[احمد کسروی]]</big><br />
}}<br />
[[احمد کسروی]](زادهی ۸ مهر ۱۲۶۹ در تبریز – درگذشتهی ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ در تهران) با نام اصلی سید احمد حکم آبادی، تاریخنگار، زبانشناس، پژوهشگر، حقوقدان و اندیشمند ایرانی بود. احمد کسروی در رشتهی حقوق در دانشگاه تهران تدریس میکرد و همچنین در اوقات دیگر به وکالت میپرداخت.<br />
کسروی به طور عام یک عنصر مترقی و ضد بنیادگرایی و عقب ماندگی فکری بود. وی نه یک ضددین بلکه یک ضدخرافه بود. احمد کسروی منتقد شرایط زندگی و آداب اجتماعی بیدلیلی بودکه به اعتقاد وی مردم را در فقر و عقبماندگی نگاه داشته بود.[[احمد کسروی|بیشتر بخوانید...]]<br />
== <sup><big> یادکردها </big></sup> ==<br />
<br />
<br />
* ۲۰اسفند ۱۳۲۴- ترور <big>[[احمد کسروی]]</big> تاریخنگار، زبانشناس، پژوهشگر، حقوقدان و اندیشمند ایرانی<br />
<br />
* ۲۱اسفند- روز بزرگداشت <big>[[نظامی گنجوی]]</big> شاعر و داستانسرای معروف قرن ششم<br />
<br />
* ۲۲اسفند۱۳۶۳-درگذشت <big>[[حسین گلگلاب]]</big> ، ادیب، نویسنده، شاعر، مترجم، موسیقیدان و عکاس<br />
<br />
* ۲۴اسفند۱۳۲۹-تصویب اولیه طرح <big>[[نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران|ملی شدن صنعت نفت]]</big> در مجلس شورای ملی.<br />
<br />
* ۲۴اسفند۱۳۳۲-شهادت <big>[[امیرمختار کریمپور شیرازی]]</big>، شاعر، روزنامه نگار و فعال سیاسی در زندان دژبان مرکز ارتش.<br />
<br />
* ۲۴اسفند ۱۳۸۴ - درگذشت علی تجویدی نوازندهٔ ویولن و موسیقیدان ایرانی.<br />
<br />
* ۲۵اسفند ۱۲۸۵- زادروز رخشندهٔ اعتصامی، مشهور به [[پروین اعتصامی|پروین اِعتِصامی]], شاعر معروف ایرانی<br />
{{فروردین}}<br />
* ۲۵اسفند۱۳۷۱- ترور [[محمدحسین نقدی|'''محمدحسین نقدی''']]، عضو [[شورای ملی مقاومت ایران|'''شورای ملی مقاومت ایران''']]، در ایتالیا.<br />
<br />
* ۲۵اسفند ۱۳۷۳ - مرگ مشکوک احمد خمینی، دومین فرزند [[روحالله خمینی|'''روحالله خمینی''']].<br />
<br />
* ۲۶اسفند- جان باختن [[علیاکبر صفایی فراهانی]] از بنیانگذاران [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران]]<br />
<br />
* ۲۸اسفند ۱۲۸۸ - <big>[[ستارخان]]</big> سردار ملی و باقرخان سالار ملی تبریز را به قصد تهران ترک کردند. در مسیر در تمام شهرها مردم از آنها استقبال میکردند.<br />
<br />
* ۲۹اسفند ۱۳۲۹ - روز <big>[[ملی شدن صنعت نفت ایران]]</big> توسط [[دکتر محمد مصدق]].<br />
<br />
* ۱ فروردین ۱۳۰۲- زادروز <big>[[مرضیه]]</big> بانوی آواز ایران<br />
<br />
* ۱ فروردین ۱۳۴۴- درگذشت مرتضی محجوبی، نوازندهٔ ایرانی و آهنگساز بسیاری از برنامههای گلها<br />
<br />
* ۲ فروردین ۱۳۸۶- درگذشت [[ابراهيم ذاكری]] از فرماندهان [[ارتش آزادیبخش ملی ایران|ارتش آزادیبخش]] و مسئول كميسيون امنيت و ضد تروريزم [[شورای ملی مقاومت]].<br />
<br />
* ۴ فروردین ۱۳۱۲- زادروز <big>[[حبیبالله بدیعی]]</big>، موسیقیدان و نوازندهٔ ویلن (درگذشته ۱۳۷۱)<br />
<br />
* ۵ فروردین ۱۳۱۲- صدور فتوای تحریم تنباکوی میرزای شیرازی که به <big>[[نهضت تنباکو]]</big> در ایران انجامید<br />
<br />
* ۷ فروردین ۱۳۶۷- سالروز یکی از عملیاتهای بزرگ مجاهدین خلق علیه رژیم ایران به نام <big>[[عملیات آفتاب]]</big></div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D9%85%D8%AE%D8%AA%D8%A7%D8%B1_%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85%E2%80%8C%D9%BE%D9%88%D8%B1_%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C&diff=69078امیرمختار کریمپور شیرازی2024-03-09T23:10:38Z<p>Rah: /* رابطه با مصدق */</p>
<hr />
<div>{{جعبه زندگینامه<br />
| اندازه جعبه =<br />
| عنوان = امیرمختار کریمپور شیرازی<br />
| عنوان ۲ =<br />
| نام =<br />
| تصویر = امیرمختار کریمپور شیرازی.jpg<br />
| اندازه تصویر =<br />
| عنوان تصویر =<br />
| زادروز = ۴ بهمن ۱۲۹۹ شمسی<br />
| زادگاه = روستای مجدآباد- استهبان-فسا<br />
| مکان ناپدیدشدن =<br />
| تاریخ ناپدیدشدن =<br />
| وضعیت =<br />
| تاریخ درگذشت = ۲۴ اسفند ۱۳۳۲<br />
| مکان مرگ = بیمارستان ارتش<br />
|عرض جغرافیایی محل دفن=<br />
|طول جغرافیایی محل دفن=<br />
|latd=|latm=|lats=|latNS=N<br />
|longd=|longm=|longs=|longEW=E<br />
| علت مرگ = به آتش کشیده شدن در زندان لشگر۲ زرهی<br />
| پیداشدن جسد =<br />
| آرامگاه = نامعلوم (احتمالاٌ گورستان مسگرآباد)<br />
| بناهای یادبود =<br />
| محل زندگی =<br />
| ملیت =<br />
| نامهای دیگر =<br />
| نژاد =<br />
| تابعیت =<br />
| تحصیلات = لیسانس حقوق قضایی<br />
| دانشگاه =<br />
| پیشه = شاعر- روزنامهنگار<br />
| سالهای فعالیت =<br />
| کارفرما =<br />
| نهاد =<br />
| نماینده =<br />
| شناختهشده برای = هواداری از نهضت ملی شدن نفت ایران<br />
| نقشهای برجسته =<br />
| سبک =<br />
| تأثیرگذاران = دکتر محمد مصدق<br />
| تأثیرپذیرفتگان = <br />
| شهر خانگی =<br />
| دستمزد =<br />
| دارایی خالص =<br />
| قد =<br />
| وزن =<br />
| تلویزیون =<br />
| لقب =<br />
| دوره =<br />
| پس از =<br />
| پیش از =<br />
| حزب =<br />
| جنبش =<br />
| مخالفان = <br />
| هیئت =<br />
| دین = اسلام<br />
| مذهب = شیعه<br />
| اتهام = دشمنی با سلطنت پهلوی<br />
| مجازات =<br />
| وضعیت گناهکاری =<br />
| منصب =<br />
| مکتب =<br />
| آثار =<br />
| همسر =<br />
| شریک زندگی =<br />
| فرزندان =<br />
| والدین =<br />
| خویشاوندان سرشناس =<br />
| جوایز =<br />
| امضا =<br />
| اندازه امضا =<br />
| signature_alt =<br />
| وبگاه =<br />
| imdb_id =<br />
| Soure_id =<br />
| پانویس =<br />
}}'''امیرمختار کریمپور شیرازی''' در روز ۴ بهمن ۱۲۹۹ در روستایی در اطراف فسا، نزدیکی استهبانات در استان فارس به دنیا آمد. کریمپور شیرازی به دلیل فقر خانواده مجبور شد به مدرسهی نظام برود. وی در سال ۱۳۲۷ به دانشگاه رفت و لیسانس حقوق گرفت. او کار روزنامهنگاری را همزمان شروع کرد. وی شاعر، روزنامهنگار و از یاران دکتر [[محمد مصدق]] و از هواداران [[نهضت ملیشدن نفت|ملی شدن نفت ایران]] بود. او که در شعر «شورش» تخلص میکرد، روزنامهای به همین نام منتشر میکرد. او پس از کودتای ۲۸ مرداد مدتی فراری بود اما سرانجام در مهر ماه سال ۱۳۳۲ دستگیر و در روز چهارشنبه سوری به تاریخ ۲۴ اسفند ۱۳۳۲،به دستور [[اشرف پهلوی]] در زندان لشگر ۲ زرهی پیکرش را به نفت آغشته کردند وزنده زنده او را سوزاندند. <br />
<br />
کریمپور شیرازی در همان حال که آتش سراسر بدنش را فرا گرفته بود، در میان شعلههای آتش فریاد میزد: « زنده باد دکتر محمد مصدق، پیشوای نهضت ملی ایران! پیروز باد مبارزه قهرمانانه ملت ایران! مرگ بر دیکتاتوری و دستگاه فاسد پهلوی!»<ref name=":0" /> <br />
<br />
کریمپور شیرازی روز بعد در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۳۳۲ در بیمارستان ارتش درگذشت. <br />
<br />
== کودکی و تحصیلات ==<br />
از دوران کودکی و نوجوانی کریمپور شیرازی اطلاعات زیادی در دست نیست. <br />
<br />
امیرمختار کریمپور شیرازی در سال ۱۲۹۹ در روستای مجدآباد از توابع شهر فسا در استان فارس به دنیا آمد؛ پدرش «امیرقدمعلی» از افراد قابل اعتماد و خوش نام روستا بود؛ مادرش «گلصنم» و از اهالی همان روستا بود. به دلیل این که خانوادهاش نمیتوانست هزینهی تحصیل وی را تأمین کند، او وارد مدرسهی نظام شد، بعد از مدتی آنجا را ترک کرد و وارد دانشکدهی حقوق شد و لیسانس حقوق دریافت کرد.<br />
<br />
پس از دریافت مدرک لیسانس به کار خبرنگاری روی آورد؛ در سال ۱۳۲۹ امتیاز روزنامهی شورش را گرفت؛ وی در این روزنامه مقالات تندی علیه دربار پهلوی مینوشت.<ref>وبسایت [https://melliun.org/iran/80940 ملیون]</ref> کریمپور شیرازی در شعر تخلص «شورش» را برای خودش انتخاب کرده بود.<br />
<br />
او در ابتدا همراه با گروه معروف به شیرازی ها (فریدون توللی، رسول پرویزی، انجوی شیرازی…) که در خاطرات آوانسیان نیز آمده ست، به حزب توده ایران پیوست و پس از آن، در سال های ۱۳۲۷-۱۳۲۶از حزب کناره گرفت و به جبهه ملی که تازه در حال تشکیل بود پیوست.<ref>وبسایت [https://melliun.org/iran/80940 ملیون]</ref><br />
<br />
== سابقه کار مطبوعاتی ==<br />
کریمپور شیرازی، بعد از اخد مدرک لیسانس در رشتهی حقوق، وارد کار خبرنگاری شد و کارش را با روزنامهی شورش که امتیاز آن متعلق به خودش بود شروع کرد. سال ۱۳۲۹زمانی که فعالیت جبههی ملی ایران به رهبری دکتر محمد مصدق در اوج بود؛ کریمپور شیرازی روزنامهی شورش را منتشر کرد. کریمپور شیرازی از کودکی طعم فقر و تنگدستی را چشیده و فقر مردم را هم دیده بود، قلمش را به زبان مردم فقیر تبدیل کرد. در روزنامهی شورش از ظلم و بیعدالتیهای دربار پهلوی مینوشت. <br />
<br />
در همان شمارهی نخست روزنامهی شورش که به بزرگداشت محمد مسعود اختصاص داشت، کریمپور شیرازی به خط درشت نوشت:<br />
<br />
«من ملت ایران را به شورش دعوت می کنم.»<ref>نخستین شمارهی روزنامهی شورش- کریمپور شیرازی </ref><ref>وبسایت [https://melimazhabi.com/maghalat/%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85%D9%BE%D9%88%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C%D8%8C-%D9%86%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%B4-%D9%88-%D9%85%D8%B4%D8%B9%D9%84-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C/ ملی مذهبی] </ref> <br />
<br />
=== روزنامه شورش ===<br />
در سال ۱۳۲۹ کریمپور شیرازی امتیاز روزنامهی شورش را گرفت؛ در این سال دکتر مصدق به نخستوزیری رسید و کریمپور شیرازی از هواداران مصدق بود و از او دفاع جانانهای میکرد.<br />
<br />
روزنامهی شورش مستقل بود و وابسته به هیچ دسته و حزبی نبود ولی به خاطر حملات کوبندهای که به سیاستمدران و رجال سیاسی داشت، تیراژ چشمگیری داشت. این روزنامه به لحاظ محتوا مشابه روزنامهی «مرد امروز» بود که محمد مسعود آن را منتشر میکرد.<br />
<br />
این نشریه که بیشتر هفته نامه بود به قیمت دو ریال روزهای شنبه و گاهی دو شنبه ها منتشر می شد.<ref>وبسایت [https://melimazhabi.com/maghalat/%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85%D9%BE%D9%88%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C%D8%8C-%D9%86%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%B4-%D9%88-%D9%85%D8%B4%D8%B9%D9%84-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C/ ملی- مذهبی] </ref><br />
<br />
در جریان ملی شدن صنعت نفت روزنامه «شورش» انتقادات تند و تیزی را متوجه شاه و خانوادهاش کرد.<br />
<br />
از همان ابتدای انتشار «شورش» کریمپور شیرازی آمادگی خودش برای فدای جانش در راه و مسیری که گام نهاده بود را، اعلام کرد و نوشت:<blockquote>«...به قرآن مجید سوگند یاد کردهام که حقایق را بگویم و بنویسم ولو این که به قیمت جانم تمام شود. من با خدای خویش عهد و پیمان محکمی بسته ام... چون من پردههایی را بالا می زنم که در زیر آن هزارها خیانت ، هزارها فساد و هزارها بدبختی و بیچارگی نهفته است...من جداً مصمم هستم که این مبارزهی سرسخت و آشتی ناپذیر را تا سرحد مرگ شرافتمندانهی سرخ که ایده آل و آرزوی دیرین من است، دیوانه وار دنبال کنم ، من با وجدان خود قرار و مدارهایی گذاشته ام، من وظیفه دارم تمام لانه های زنبور را هر چقدر می خواهد خطرناک باشد ویران کرده و مردم را از شر آنان آگاه سازم. من کاملاً در طی انتشار این سه شمارهی شورش خطر را پیش بینی و احساس میکنم و ناچار در مقدمه، شهادتین خود را ادا کرده ام. »<ref>روزنامهی شورش- شمارهی سوم</ref><ref>وبسایت [http://asre-nou.net/1385/esfand/25/m-karimpour-shirazi.html عصر نو]</ref> <ref>وبسایت [https://melimazhabi.com/maghalat/%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85%D9%BE%D9%88%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C%D8%8C-%D9%86%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%B4-%D9%88-%D9%85%D8%B4%D8%B9%D9%84-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C/ ملی- مذهبی]</ref></blockquote>کریمپور شیرازی در سمت راست روزنامهی شورش جملهای از امام دوم شیعیان، حسنبنعلی، نوشته بود؛ که همین جمله روح شورشگری او را نشان میداد:<blockquote>«پیکار کنید، بگذارید جای لکه ذلت، دامن کفن شما آغشته به خون پاک شما باشد. پیکار کنید که مرگ شرافتمندانه هزار بار از زندگی ننگین ستوده تر است.»<ref>وبسایت [https://melimazhabi.com/maghalat/%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85%D9%BE%D9%88%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C%D8%8C-%D9%86%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%B4-%D9%88-%D9%85%D8%B4%D8%B9%D9%84-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C/ ملی- مذهبی] </ref><ref>وبسایت [https://fa.iranfreedom.org/%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85%E2%80%8C%D9%BE%D9%88%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C/ ایران آزادی]</ref></blockquote>کریمپور شیرازی در سرمقاله شماره ۱۴ روزنامه شورش خود مینویسد: «... ما با خون خود، لانه جاسوسان اجانب را شستشو میکنیم، اراده آهنین مصدق اراده ۱۸ میلیون ملت غیور و محروم ماست.»<ref>روزنامهی شورش شمارهی ۱۴</ref><br />
<br />
روزنامهی «شورش» ۷۱ شماره منتشر شده بود که توقیف شد، پس از مدتی دوباره از ۵ اردیبهشت ۱۳۳۲ انتشار این روزنامه از سر گرفته شد. انتشار «شورش» از آن پس نیز تا کودتای ۲۸ مرداد۳۲ ادامه یافت. آخرین شماره «شورش» یعنی شمارهی ۸۸ در ۲۴ مرداد۱۳۳۲ ـ چهار روز پیش از کودتا ـ منتشر شد. <br />
<br />
== رابطه با مصدق ==<br />
کریمپور شیرازی از طرفداران و فاداران به دکتر مصدق بود؛ او عارفانه مصدق را دوست داشت و تا به آخر از دکتر مصدق حمایت کرد.<br />
<br />
کریمپور شیرازی در روزنامهی «شورش» شعری خطاب به یاران نیمهراه مصدق که او را تنها گذاشتند نوشت: <br />
{{شعر|نستعلیق}}<br />
{{ب|'''دلم به پاکی دامان غنچه می سوزد'''|'''که بلبلان همه مستند و باغبان تنهاست'''}}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
حسین شاه حسینی از اعضای نهضت ملی در مورد کریمپور شیرازی مینویسد: <blockquote>«واقعاً عارفانه مصدق را دوست داشت. در ۲۶ مرداد ۳۲ به لحاظ مقالات تندی که علیه شاه نوشته بود، دولت دستور توقیف شورش را داده بود ولی ذرهای علاقه و ارادتش نسبت به او کاسته نشد.»<ref>[https://melliun.org/iran/80940 چگونگی کشته شدن روزنامه نگار طرفدار نهضت ملی، امیرمختار کریم پور شیرازی]</ref></blockquote>در خصوص شکنجههایی که کریمپور شیرازی تحمل کرده آمده است:<blockquote>« میزان شکنجههایی که بر وی اعمال گردید از آنچه بر تمام زندانیان دیگر رفت شدیدتر و دردناکتر بود تا جاییکه در مدت ۶ ماه موهایش سفید شد. یکی از شکنجههای رایج گذاشتن پالان خر بر روی وی توسط سربازان و وادار کردن او به راه رفتن و ادرار کردن بر روی وی بود.»<ref>[https://melliun.org/iran/80940 چگونگی کشته شدن روزنامه نگار طرفدار نهضت ملی، امیرمختار کریم پور شیرازی]</ref></blockquote>محمدعلی سفری در خصوص کریمپور شیرازی مینویسد: <br />
<br />
شورش در دوران حکومت ملی دکتر مصدق، در واقع افشاگر بسیاری از توطئه های ضد مردمی درباریان و کارشکنان نهضت ملی بود و کریمپور براستی جان خودش را بر سر افشای توطئه گران گذاشت.<ref>کتاب قلم و سیاست، دوره چهار جلدی، محمدعلی سفری</ref><br />
<br />
=== مواضع سیاسی ===<br />
کریمپور شیرازی بصورت علنی با دربار به مخالف برخاست. <br />
<br />
کریمپور شیراز انتقادات تند و تیزی خطاب متوجه دربار میکرد، وی در یک مقاله انتقادی نوشت: <blockquote>«مردم می گویند اشرف چه حق دارد که در تمام شئون مملکت دخالت کرده و با مقدرات و حیثیت یک ملت کهنسال بازی کند. مردم می گویند این پولهایی را که اشرف بنام سازمان شاهنشاهی از مردم کور و کچل، تراخمی و بی سواد این مملکت فقیر و بدبخت می گیرد به چه مصرفی می رساند.</blockquote><blockquote>… مردم می گویند چرا خواهر شاه در امور قضائیه، مقننه و اجرائی این مملکت دخالت نا مشروع می کند. چرا خواهر شاه دادستان تهران را احضار کرده و نسبت به توقیف ملک افضلی جنایتکار و آدم کش اعتراض کرده و دستور تعویض بازپرس را می دهد.</blockquote><blockquote>چرا باید یک نفر مفتخور نالایق بنام همسری خواهر شاه دربار سلطنتی یک مملکت تاریخی را ملعبه عیاشی و خوش گذرانی خود قرار دهد…شاه اگر با طرد اشرف، فاطمه و احمد شفیق عرب و هیلر آمریکایی افکار عمومی را تسکین ندهد، عاصیان جان به لب آمده و کارد به استخوان رسیده، ناچار خواهند شد برای حفظ استقلال و آبروی ایران کاری بکنند که ملت قهرمان و بزرگ فرانسه با دربار و لوئی شانزدهم کردند. حال خود دانید با آتش و قهر و نفرت مردم.»<ref>[https://melliun.org/iran/80940 چگونگی کشته شدن روزنامه نگار طرفدار نهضت ملی، امیرمختار کریم پور شیرازی]</ref></blockquote>با انتشار این مقاله که موجب خشم دربار شد، روزنامهی «شورش» توقیف شد. پس از توقیف این روزنامه کریمپور شیرازی تهران را ترک کرد، مدتی بعد به تهران بارگشت و در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۳۳۲ شمارهی ۷۲ «شورش» را منتشر کرد. <br />
<br />
بعد از انتشار این مقاله، کریمپور شیرازی نامهی تهدیدآمیزی از جانب دربار دریافت کرد که این نامه در روزنامهی شورش کلیشه کرد:<blockquote>«... ای مدیر روزنامه شورش! بدان و آگاه باش که اگر دست از مبارزه با اشرف پهلوی بر نداری، عاقبت وخیمی در پیش داری، دیدی که چگونه محمد مسعود میخواست علیه ما مبارزه کند، به حیات او خاتمه دادیم و باز هم میگوئیم، اگر دست از مبارزه با ما بر نداری در همین روزها منتظر سرنوشت مسعود باش....»<ref>وبسایت [http://asre-nou.net/1385/esfand/25/m-karimpour-shirazi.html عصر نو] </ref></blockquote>کریمپور شیرازی پس از ۳۰ تیر ۱۳۳۱ که حکومت شاه تعدادی از مردم را کشته بود، لبهی تیز شمشیر انتقاد را متوجه دربار ساخت و نوشت:<blockquote>«من نمی دانم مادر و خواهران و برادران شاه دیگر از جان مردم مفلوک و گرسنه و بی چیز چه می خواهند؟ سی سال تمام خون مردم را مانند زالو مکیدند، مردم بیگناه و شریف را در سیاهچال ها ی زندان انداختند ، املاک و اموال مردم را بزور از آنان گرفتند ، ناموس دختران و زنان ملت را بزور لکه دار و آلوده ساختند ، تمام دارایی و پول ملت را به بانکهای خارجی سپردند. شاه، شعبان بی مخ، عشقی، پری غفاری و دزدان دیگر از مردم محروم و گرسنه ایران چه می خواهند؟»<ref>وبسایت [https://melimazhabi.com/maghalat/%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85%D9%BE%D9%88%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C%D8%8C-%D9%86%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%B4-%D9%88-%D9%85%D8%B4%D8%B9%D9%84-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C/ ملی-مذهبی] </ref></blockquote>در تاریخ ۲۵ مردادماه ۱۳۳۲ کریمپور شیرازی درمورد فرار چنین نوشت: <blockquote>«نگذارید جاسوس به فلسطین فرار کند. در نتیجه شکستی که به شاه وارد آمد و در میان ملت حتی در بین طرفداران معدود خود مفتضح گردید قصد دارد خود را از سیاست که بویی از آن نبرده دور سازد، عجالتاً می خواهد مسافرتی به کشور اندونزی نماید پس از بازگشت از اندونزی کوشش خواهد کرد به عراق مسافرت کرده و در آنجا متوقف گردد. لیکن به موجب اطلاعاتی که از بغداد واصل شده ملت بیدار عراق و مراجع تقلید با رفتن وی مخالفند و اجازه نمی دهند چنین عنصر خائن و پستی که جز گردآوردن پول هنری ندارد به عراق بیاید لیکن انگلیس ها قصد دارند او را به فلسطین برده و برای روزهای آینده ذخیره نگه دارند.»</blockquote>کریمپور با انتشار سرودههایش در روزنامه «شورش» مردم را به برپایی انقلاب تشویق می کرد و انقلاب را تنها راه حل و گزینه موجود و راه نجات کشور از استبداد می دید:<br />
{{شعر}}<br />
{{ب|'''انجمن در مجلس شورا ندارد حاصلی'''|'''انجمن بایست کردن درسرای انقلاب'''}}<br />
{{ب|'''ترس دولت، ملت بیچاره را از پا فکند'''|'''نقشه ای باید کشیدن از برای انقلاب'''}}<br />
{{ب|'''داروی صبر و شکیبایی نمی بخشد اثر'''|'''درد ما را نیست درمان جز دوای انقلاب'''}}<br />
{{ب|'''کاخ این خونخوارگان را واژگون بایست کرد'''|'''ریختن باید زنو از خون بنای انقلاب'''}}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
== دستگیری و سوزاندن ==<br />
<br />
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، حکومت نظامی در ایران آغاز شد، کریمپور شیرازی به زندگی مخفی روی آورد. اما سرانجام در ۲۶ مهر ۱۳۳۲ محل اختفای او لو رفت و دستگیر شد، او را به زندان لشکر ۲ زرهی منتقل کردند. پادگان لشگر دو زرهی محل بازداشت دکتر مصدق، دکتر حسین فاطمی و بقیه قربانیان کودتای ۲۸ مرداد۱۳۳۲ بود.<br />
<br />
کریمپور در مدت اسارت شکنجه بسیار دید ، تمام بدنش را با سیگار سوزاندند. سیخ داغ بر بدنش کشیدند، تهدید و تطمیعش کردند شاید توبه نامهای از او بگیرند ، ولی او زیر بار نرفت و همچنان به مصدق وفادار ماند.<ref>وبسایت [http://asre-nou.net/1385/esfand/25/m-karimpour-shirazi.html عصر نو]</ref><br />
<br />
عصر روز ۲۳ اسفند ۱۳۳۲ که مصادف با چهارشنبهسوری بود، اشرف پهلوی و علیرضا پهلوی، کریمپور شیرازی را از زندان بیرون کشیدند، به دستور اشرف پیکرش را آلوده به نفت کردند مدتی او را به توهین و تمسخر گرفتند. پالانی بر کول وی نهادند و دستور دادند با چهاردست و پا راه برود. با افروختن آتش، جشن را آغاز کردند. زندانی به هر سو میدوید و فریاد میزد شعلهی آتش همهی بدن او را فرا گرفته بود و تماشاگران قهقهه سر داده بودند.<ref>[https://melliun.org/iran/80940 چگونگی کشته شدن روزنامه نگار طرفدار نهضت ملی، امیرمختار کریم پور شیرازی]</ref><br />
<br />
=== ادعای خودکشی ===<br />
روزنامهی اطلاعات در شمارهی دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۳۲ - شمارهی ۸۳۳۶- در صفحهی اول خود با عنوان درشت نوشت: <blockquote>« دیشب کریمپور شیرازی تصمیم به فرار گرفت... وی میخواست سرباز محافظ خود را آتش بزند و چون موفق نشد خود را با نفت آتش زد.پیکر سوخته کریمپور جهت مداوا به بیمارستان شماره یک ارتش برده شده است.»</blockquote><br />
<br />
=== مرگ فجیع کریمپور شیرازی ===<br />
در نیمه شب۲۳ اسفند ۱۳۳۲، مأموران دولت کودتا او را به آتش کشیدند. نوشتهاند در همان حال که آتش سراسر وجودش را در خود کشیده بود فریاد میزد: « زنده باد دکتر محمد مصدق، پیشوای نهضت ملی ایران! پیروز باد مبارزه قهرمانانه ملت ایران! مرگ بر دیکتاتوری و دستگاه فاسد پهلوی!»<ref name=":0">کتاب «زندگی و مبارزات کریمپور شیرازی» ص۳۳ ، علی اکبر درویشیان</ref><br />
<br />
کریمپور شیرازی را در محل زندان لشکر ۲ زرهی به آتش کشیدند، او در مقابل دیدگان مأموران حکومت شاه در آتش سوخت و تمام بدنش به تکهای گوشت کبابی تبدیل شد.<br />
<br />
خبر مرگ کریمپور در روز ۲۵ اسفندماه ۱۳۳۲ انتشار یافت. دکتر میرحقانی پزشک قانونی وقت که از او معاینه کرده ـ به خبرنگار کیهان چنین میگوید :<blockquote>« مقارن ساعت ۶ بعد از ظهر به من اطلاع دادند که کریمپور شیرازی فوت کرده است من بلافاصله در بیمارستان شماره یک ارتش حضور یافتم . کریمپور در ساعت چهار و نیم بعد از ظهر فوت کرده بود، بر اثر معاینهای که نمودم مشاهده شد چهار پنجم بدن او سوخته است ، سراسر بدن او بجز یک قسمت از پشتش و پاهای او تا نزدیک قوزک بکلی سوخته ، بطوریکه اظهار میشد کریمپور علاوه بر کهنهای که آغشته به نفت کرده بود قسمتی از لباسهای خود را نیز به نفت آلوده کرده بود و در نتیجه قسمت زیادی از بدنش سوخته بود. جل الخالق.»<ref>وبسایت [http://asre-nou.net/1385/esfand/25/m-karimpour-shirazi.html عصر نو]</ref> </blockquote>حسین مکی وکیل اول تهران در دوره هفدهم مجلس شورای ملی در خصوص مرگ کریمپور شیرازی مینویسد: <blockquote>«...گفتم شهرت دارد که کریم پور شیرازی مدیر روزنامه شورش را که در لشگر دو زرهی زندانی بوده نخست به چوبه ای بسته اند و با تلمبه امشی بنزین بر او پاشیده و آتش زده اند و سپس با شلیک گلوله ای به مغزش او را کشته اند که طرز قتل و چگونگی چندش آور آن تولید تنفر کرده است و میگویند اعلیحضرت خواسته است از او انتقام بگیرد !...»<ref>خاطرات حسین مکی، ص ۴۱۹، انتشارات علمی</ref></blockquote>پس از مرگ او فرماندار نظامی سعی داشت که از انعکاس خبر سوزاندن کریمپور در جامعه ملتهب آن روز جلو بگیرد .<br />
<br />
روزنامه کیهان در شماره ۳۲۳۵ نوشت: <blockquote>«امروز مقامات انتظامی اطلاع دادند که دیشب کریمپور شیرازی که در مرکز ۲ زرهی در مجاور زندان آقای دکتر محمد مصدق بازداشت میباشد، قصد فرار داشت و خود را آتش زد … وی را که بیش از دوسوم بدنش سوخته بود امروز صبح به بیمارستان شماره یک ارتش برده و در اتاقی که مجاور دکتر فاطمی، که از دیشب به آنجا منتقل شده، بستری نمودند …» </blockquote>کیهان در این شماره، از زبان تیمسار سرتیپ بختیار، فرماندار نظامى و فرمانده لشگر دو زرهى نوشت: <blockquote>«… مقارن ساعت ۹ دیشب…کریم پور پیراهن خود را درآورده و آن را به وسیله نفت بخارى نفتى کاملاً آلوده مىنماید. در اولین لحظه که نگهبان در اتاق را گشود کهنه را به وسیله کبریت آتش زد و به طرف نگهبان پرتاب و سپس اقدام به فرار کرد ولى بر اثر دستپاچه شدن نگهبان کهنه که به کلاه کاسک او گیر کرده بود به صورت کریم پور افتاد و در حالى که یک قسمت از بدنش مشتعل بود پا به فرار گذاشت… در حال فرار ماموران چند تیر به طرف او شلیک کردند که به وى اصابت نکرد و بالاخره در ۲۰۰ قدمى زندان دستگیر شد… تمام لباس و قسمتى از بدن و موهاى سر و ابروى وى به کلى سوخته بود. ساعت ۱۰ صبح امروز به بیمارستان ارتش منتقل شد… خبرنگاران شنیدند که موقع انتقال مىگوید: آخ از زندگى سیرم. کریمپور در بیمارستان شماره یک ارتش در اتاق مجاور دکتر فاطمى بسترى شد. پزشکان مىگویند حال عمومى کریم پور رضایت بخش نیست.»<ref>روزنامه کیهان ۲۴ اسفند ۱۳۳۲- شمارهی ۳۲۳۵</ref></blockquote>روز ۲۴ اسفند ۱۳۳۲ دیگر امیدی به زنده ماندن کریمپور شیرازی نبود. وی در بیمارستان تمام توان خود را در گلو جمع کرد و فریاد زد:<blockquote>والاحضرت اشرف مرا کشت! </blockquote>اما دکتر ایادی ـ پزشک مخصوص ـ با تمسخر گفت: دیوانه است، هذیان میگوید.<ref>[https://melliun.org/iran/80940 چگونگی کشته شدن روزنامه نگار طرفدار نهضت ملی، امیرمختار کریم پور شیرازی]</ref><br />
<br />
'''مرگ کریمپور از زبان شعبان جعفری (شعبان بیمخ)'''<br />
<br />
شعبان جعفری معروف به شعبان بیمخ در مصاحبه با هما سرشار پیرامون چگونگی به قتل رساندن کریمپور شیرازی میگوید: <blockquote>«این جور که ما اون موقع شنفتیم، اینو دوباره میگیرن و در لشکر ۲ زرهی میندازنش زندان. اونم یه آدم دهن لقی بود و به همه فحش میداد و سر و صدا میکرد. اون وقت برای این که تنبیهش کنن، روزا از تو زندان میآوردنش بیرون. سربازا یه پالون میذاشتن روش. یه سیخونکم بهش میزدن. یه نفرم سوارش میکردن. بعد تو زندان مجرد بود گویا… گویا تو همون زندون از بین میبرنش دیگه. لحاف محاف میندازن تو سلولش. نفت روش میریزن و آتیشش میزنن. محل دفن او روشن نیست و احتمال داده میشود که در گورستان مسگرآباد توسط ماموران دفن شده باشد.»<ref>شعبان جعفری معروف به شعبان بیمخ در مصاحبه با هما سرشار</ref></blockquote><br />
<br />
== صحبت محمدرضا شفیعی کدکنی درمورد کریمپور ==<br />
شفیعی کدکنی در مورد کریمپور شیرازی مینویسد: <blockquote>«در میهن ما، انسان های بزرگی زیستهاند که هر یک به خاطر رفاه و آزادی مردم وطنشان، با قلم و اندیشه به پیکار استبداد رفته و در آتش نامردمیها سوختهاند. یکی از آنها امیر مختار کریمپور شیرازی، شاعر و مدیر شجاع و مبارز روزنامهی شورش بود که جان خود را در ۳۲ سالگی در پای قلم و آرمانش از دست داد.» </blockquote>شفیعیکدکنی شعری هم در سوگ کریمپور شیرازی سرود<ref>وبسایت [https://news.gooya.com/culture/archives/058187.php گویا نیوز]</ref>:{{شعر}}<br />
{{ب|'''چه پر خون نوشتند اين سرگذشت'''|'''دلی کو کزين غصه پر خون نگشت؟'''}}<br />
{{ب|'''خردمند ديرينه خوش می گريست'''|'''اگر مرگ داد است بيداد چيست؟'''}}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
== شعری از کریمپور شیرازی برای روز ۳۰ تیر ۱۳۳۱ ==<br />
امیر مختار کریمپور شیرازی پس از واقعه ۳۰ تیر ۱۳۳۱ شعری در وصف آن روز و جانباختگان آن روز نوشت<ref>وبسایت [https://news.gooya.com/culture/archives/058187.php گویا نیوز]</ref>:<br />
{{شعر}}<br />
{{ب|'''ای شهیدی که بخون خفته و گلگون کفنی'''|'''ای عزیزی که بخون غرقه ز عشق وطنی'''}}<br />
{{ب|'''ای جوانی که در آزادی ایران عزیز'''|''' چهره گلگونی و خندانی و خونین کفنی'''}}<br />
{{ب|'''ای حبیبی که به آزادگی و جانبازی '''|''' شهره شد نام بلند تو بهر انجمنی'''}}<br />
{{ب|'''ای وطن خواه شریفی که نبودت ز وطن''' |''' بهره جز تیر جفائی و کهن پیرهنی'''}}<br />
{{ب|'''ای هزاران که بخون گشته پر و بال تو غرق''' |''' از سیه کاری و خونخواری پیر زغنی'''}}<br />
{{ب|'''ای جوانی که ز خون دل مردانه تو''' | '''گشته سیراب و برومند درخت کهنی'''}}<br />
{{ب|'''ای پریچهره عزیزی که در ایام شباب '''| '''خفته در خاک ز بیداد پلید اهرمنی'''}}<br />
{{ب|'''ای شهیدی که دم مرگ نوشتی بر خاک''' |''' «پیشوا زنده و جاوید» ز خون بدنی'''}}<br />
{{ب|'''جامه غرقه بخون تو چو شد پرچم دوست '''| '''خصم دانست که تو کاوه لشگر شکنی'''}}<br />
{{ب|'''سر و جان در پی جانان بگرفتی بر کف''' | '''تا نگویند که عاشق نئی و لاف زنی'''}}<br />
{{ب|'''جان شیرین بنهادی بسر عشق وطن''' |''' تا که پرویز بداند تو همان کوه کنی'''}}<br />
{{ب|'''سر قدم کردی و سینه سپر تیر بلا''' | '''تا صف خصم بداند که تو روئینه تنی'''}}<br />
{{ب|'''سینه چاک ترا دید چو مادر خندید''' | '''پدری گفت بنازم که تو فرزند منی'''}}<br />
{{ب|'''نازم آن لحظه که خونین دهنت خندان بود''' | '''تانگویند که گریانی و خونین دهنی'''}}<br />
{{ب|'''نازم آن غیرت و آن همت و آن عزم بلند''' | '''که جز ایران بدم مرگ نگفتی سخنی'''}}<br />
{{ب|'''ای بخون خفته شهیدان بشما باد سلام''' |''' ای کفن پوش عزیزان بشما باد سلام'''}} <br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
==پانویس==<br />
{{پانویس|۳|اندازه=ریز}}<br />
:[[رده:اهالی فسا]] [[رده:روزنامهنگاران سیاسی اهل ایران]] [[رده:زندانیان سیاسی اهل ایران]] [[رده:شاعران معاصر اهل ایران]] [[رده:فعالان سیاسی کشتهشده اهل ایران]] [[رده:زادگان ۱۲۹۹]] [[رده:روزنامهنگاران مقتول اهل ایران]]<br />
<references /></div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D9%85%D8%AE%D8%AA%D8%A7%D8%B1_%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85%E2%80%8C%D9%BE%D9%88%D8%B1_%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C&diff=69077امیرمختار کریمپور شیرازی2024-03-09T23:06:55Z<p>Rah: </p>
<hr />
<div>{{جعبه زندگینامه<br />
| اندازه جعبه =<br />
| عنوان = امیرمختار کریمپور شیرازی<br />
| عنوان ۲ =<br />
| نام =<br />
| تصویر = امیرمختار کریمپور شیرازی.jpg<br />
| اندازه تصویر =<br />
| عنوان تصویر =<br />
| زادروز = ۴ بهمن ۱۲۹۹ شمسی<br />
| زادگاه = روستای مجدآباد- استهبان-فسا<br />
| مکان ناپدیدشدن =<br />
| تاریخ ناپدیدشدن =<br />
| وضعیت =<br />
| تاریخ درگذشت = ۲۴ اسفند ۱۳۳۲<br />
| مکان مرگ = بیمارستان ارتش<br />
|عرض جغرافیایی محل دفن=<br />
|طول جغرافیایی محل دفن=<br />
|latd=|latm=|lats=|latNS=N<br />
|longd=|longm=|longs=|longEW=E<br />
| علت مرگ = به آتش کشیده شدن در زندان لشگر۲ زرهی<br />
| پیداشدن جسد =<br />
| آرامگاه = نامعلوم (احتمالاٌ گورستان مسگرآباد)<br />
| بناهای یادبود =<br />
| محل زندگی =<br />
| ملیت =<br />
| نامهای دیگر =<br />
| نژاد =<br />
| تابعیت =<br />
| تحصیلات = لیسانس حقوق قضایی<br />
| دانشگاه =<br />
| پیشه = شاعر- روزنامهنگار<br />
| سالهای فعالیت =<br />
| کارفرما =<br />
| نهاد =<br />
| نماینده =<br />
| شناختهشده برای = هواداری از نهضت ملی شدن نفت ایران<br />
| نقشهای برجسته =<br />
| سبک =<br />
| تأثیرگذاران = دکتر محمد مصدق<br />
| تأثیرپذیرفتگان = <br />
| شهر خانگی =<br />
| دستمزد =<br />
| دارایی خالص =<br />
| قد =<br />
| وزن =<br />
| تلویزیون =<br />
| لقب =<br />
| دوره =<br />
| پس از =<br />
| پیش از =<br />
| حزب =<br />
| جنبش =<br />
| مخالفان = <br />
| هیئت =<br />
| دین = اسلام<br />
| مذهب = شیعه<br />
| اتهام = دشمنی با سلطنت پهلوی<br />
| مجازات =<br />
| وضعیت گناهکاری =<br />
| منصب =<br />
| مکتب =<br />
| آثار =<br />
| همسر =<br />
| شریک زندگی =<br />
| فرزندان =<br />
| والدین =<br />
| خویشاوندان سرشناس =<br />
| جوایز =<br />
| امضا =<br />
| اندازه امضا =<br />
| signature_alt =<br />
| وبگاه =<br />
| imdb_id =<br />
| Soure_id =<br />
| پانویس =<br />
}}'''امیرمختار کریمپور شیرازی''' در روز ۴ بهمن ۱۲۹۹ در روستایی در اطراف فسا، نزدیکی استهبانات در استان فارس به دنیا آمد. کریمپور شیرازی به دلیل فقر خانواده مجبور شد به مدرسهی نظام برود. وی در سال ۱۳۲۷ به دانشگاه رفت و لیسانس حقوق گرفت. او کار روزنامهنگاری را همزمان شروع کرد. وی شاعر، روزنامهنگار و از یاران دکتر [[محمد مصدق]] و از هواداران [[نهضت ملیشدن نفت|ملی شدن نفت ایران]] بود. او که در شعر «شورش» تخلص میکرد، روزنامهای به همین نام منتشر میکرد. او پس از کودتای ۲۸ مرداد مدتی فراری بود اما سرانجام در مهر ماه سال ۱۳۳۲ دستگیر و در روز چهارشنبه سوری به تاریخ ۲۴ اسفند ۱۳۳۲،به دستور [[اشرف پهلوی]] در زندان لشگر ۲ زرهی پیکرش را به نفت آغشته کردند وزنده زنده او را سوزاندند. <br />
<br />
کریمپور شیرازی در همان حال که آتش سراسر بدنش را فرا گرفته بود، در میان شعلههای آتش فریاد میزد: « زنده باد دکتر محمد مصدق، پیشوای نهضت ملی ایران! پیروز باد مبارزه قهرمانانه ملت ایران! مرگ بر دیکتاتوری و دستگاه فاسد پهلوی!»<ref name=":0" /> <br />
<br />
کریمپور شیرازی روز بعد در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۳۳۲ در بیمارستان ارتش درگذشت. <br />
<br />
== کودکی و تحصیلات ==<br />
از دوران کودکی و نوجوانی کریمپور شیرازی اطلاعات زیادی در دست نیست. <br />
<br />
امیرمختار کریمپور شیرازی در سال ۱۲۹۹ در روستای مجدآباد از توابع شهر فسا در استان فارس به دنیا آمد؛ پدرش «امیرقدمعلی» از افراد قابل اعتماد و خوش نام روستا بود؛ مادرش «گلصنم» و از اهالی همان روستا بود. به دلیل این که خانوادهاش نمیتوانست هزینهی تحصیل وی را تأمین کند، او وارد مدرسهی نظام شد، بعد از مدتی آنجا را ترک کرد و وارد دانشکدهی حقوق شد و لیسانس حقوق دریافت کرد.<br />
<br />
پس از دریافت مدرک لیسانس به کار خبرنگاری روی آورد؛ در سال ۱۳۲۹ امتیاز روزنامهی شورش را گرفت؛ وی در این روزنامه مقالات تندی علیه دربار پهلوی مینوشت.<ref>وبسایت [https://melliun.org/iran/80940 ملیون]</ref> کریمپور شیرازی در شعر تخلص «شورش» را برای خودش انتخاب کرده بود.<br />
<br />
او در ابتدا همراه با گروه معروف به شیرازی ها (فریدون توللی، رسول پرویزی، انجوی شیرازی…) که در خاطرات آوانسیان نیز آمده ست، به حزب توده ایران پیوست و پس از آن، در سال های ۱۳۲۷-۱۳۲۶از حزب کناره گرفت و به جبهه ملی که تازه در حال تشکیل بود پیوست.<ref>وبسایت [https://melliun.org/iran/80940 ملیون]</ref><br />
<br />
== سابقه کار مطبوعاتی ==<br />
کریمپور شیرازی، بعد از اخد مدرک لیسانس در رشتهی حقوق، وارد کار خبرنگاری شد و کارش را با روزنامهی شورش که امتیاز آن متعلق به خودش بود شروع کرد. سال ۱۳۲۹زمانی که فعالیت جبههی ملی ایران به رهبری دکتر محمد مصدق در اوج بود؛ کریمپور شیرازی روزنامهی شورش را منتشر کرد. کریمپور شیرازی از کودکی طعم فقر و تنگدستی را چشیده و فقر مردم را هم دیده بود، قلمش را به زبان مردم فقیر تبدیل کرد. در روزنامهی شورش از ظلم و بیعدالتیهای دربار پهلوی مینوشت. <br />
<br />
در همان شمارهی نخست روزنامهی شورش که به بزرگداشت محمد مسعود اختصاص داشت، کریمپور شیرازی به خط درشت نوشت:<br />
<br />
«من ملت ایران را به شورش دعوت می کنم.»<ref>نخستین شمارهی روزنامهی شورش- کریمپور شیرازی </ref><ref>وبسایت [https://melimazhabi.com/maghalat/%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85%D9%BE%D9%88%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C%D8%8C-%D9%86%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%B4-%D9%88-%D9%85%D8%B4%D8%B9%D9%84-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C/ ملی مذهبی] </ref> <br />
<br />
=== روزنامه شورش ===<br />
در سال ۱۳۲۹ کریمپور شیرازی امتیاز روزنامهی شورش را گرفت؛ در این سال دکتر مصدق به نخستوزیری رسید و کریمپور شیرازی از هواداران مصدق بود و از او دفاع جانانهای میکرد.<br />
<br />
روزنامهی شورش مستقل بود و وابسته به هیچ دسته و حزبی نبود ولی به خاطر حملات کوبندهای که به سیاستمدران و رجال سیاسی داشت، تیراژ چشمگیری داشت. این روزنامه به لحاظ محتوا مشابه روزنامهی «مرد امروز» بود که محمد مسعود آن را منتشر میکرد.<br />
<br />
این نشریه که بیشتر هفته نامه بود به قیمت دو ریال روزهای شنبه و گاهی دو شنبه ها منتشر می شد.<ref>وبسایت [https://melimazhabi.com/maghalat/%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85%D9%BE%D9%88%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C%D8%8C-%D9%86%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%B4-%D9%88-%D9%85%D8%B4%D8%B9%D9%84-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C/ ملی- مذهبی] </ref><br />
<br />
در جریان ملی شدن صنعت نفت روزنامه «شورش» انتقادات تند و تیزی را متوجه شاه و خانوادهاش کرد.<br />
<br />
از همان ابتدای انتشار «شورش» کریمپور شیرازی آمادگی خودش برای فدای جانش در راه و مسیری که گام نهاده بود را، اعلام کرد و نوشت:<blockquote>«...به قرآن مجید سوگند یاد کردهام که حقایق را بگویم و بنویسم ولو این که به قیمت جانم تمام شود. من با خدای خویش عهد و پیمان محکمی بسته ام... چون من پردههایی را بالا می زنم که در زیر آن هزارها خیانت ، هزارها فساد و هزارها بدبختی و بیچارگی نهفته است...من جداً مصمم هستم که این مبارزهی سرسخت و آشتی ناپذیر را تا سرحد مرگ شرافتمندانهی سرخ که ایده آل و آرزوی دیرین من است، دیوانه وار دنبال کنم ، من با وجدان خود قرار و مدارهایی گذاشته ام، من وظیفه دارم تمام لانه های زنبور را هر چقدر می خواهد خطرناک باشد ویران کرده و مردم را از شر آنان آگاه سازم. من کاملاً در طی انتشار این سه شمارهی شورش خطر را پیش بینی و احساس میکنم و ناچار در مقدمه، شهادتین خود را ادا کرده ام. »<ref>روزنامهی شورش- شمارهی سوم</ref><ref>وبسایت [http://asre-nou.net/1385/esfand/25/m-karimpour-shirazi.html عصر نو]</ref> <ref>وبسایت [https://melimazhabi.com/maghalat/%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85%D9%BE%D9%88%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C%D8%8C-%D9%86%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%B4-%D9%88-%D9%85%D8%B4%D8%B9%D9%84-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C/ ملی- مذهبی]</ref></blockquote>کریمپور شیرازی در سمت راست روزنامهی شورش جملهای از امام دوم شیعیان، حسنبنعلی، نوشته بود؛ که همین جمله روح شورشگری او را نشان میداد:<blockquote>«پیکار کنید، بگذارید جای لکه ذلت، دامن کفن شما آغشته به خون پاک شما باشد. پیکار کنید که مرگ شرافتمندانه هزار بار از زندگی ننگین ستوده تر است.»<ref>وبسایت [https://melimazhabi.com/maghalat/%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85%D9%BE%D9%88%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C%D8%8C-%D9%86%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%B4-%D9%88-%D9%85%D8%B4%D8%B9%D9%84-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C/ ملی- مذهبی] </ref><ref>وبسایت [https://fa.iranfreedom.org/%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85%E2%80%8C%D9%BE%D9%88%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C/ ایران آزادی]</ref></blockquote>کریمپور شیرازی در سرمقاله شماره ۱۴ روزنامه شورش خود مینویسد: «... ما با خون خود، لانه جاسوسان اجانب را شستشو میکنیم، اراده آهنین مصدق اراده ۱۸ میلیون ملت غیور و محروم ماست.»<ref>روزنامهی شورش شمارهی ۱۴</ref><br />
<br />
روزنامهی «شورش» ۷۱ شماره منتشر شده بود که توقیف شد، پس از مدتی دوباره از ۵ اردیبهشت ۱۳۳۲ انتشار این روزنامه از سر گرفته شد. انتشار «شورش» از آن پس نیز تا کودتای ۲۸ مرداد۳۲ ادامه یافت. آخرین شماره «شورش» یعنی شمارهی ۸۸ در ۲۴ مرداد۱۳۳۲ ـ چهار روز پیش از کودتا ـ منتشر شد. <br />
<br />
== رابطه با مصدق ==<br />
کریمپور شیرازی از طرفداران و فاداران به دکتر مصدق بود؛ او عارفانه مصدق را دوست داشت و تا به آخر از دکتر مصدق حمایت کرد.<br />
<br />
کریمپور شیرازی در روزنامهی «شورش» شعری خطاب به یاران نیمهراه مصدق که او را تنها گذاشتند نوشت: <br />
{{شعر|نستعلیق}}<br />
{{ب|'''دلم به پاکی دامان غنچه می سوزد'''|'''که بلبلان همه مستند و باغبان تنهاست'''}}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
حسین شاه حسینی از اعضای نهضت ملی در مورد کریمپور شیرازی مینویسد: <blockquote>«مصدق واقعاً عارفانه او را دوست داشت. در ۲۶ مرداد ۳۲ به لحاظ مقالات تندی که علیه شاه نوشته بود، دولت دستور توقیف شورش را داده بود ولی ذرهای علاقه و ارادتش نسبت به او کاسته نشد.»<ref>[https://melliun.org/iran/80940 چگونگی کشته شدن روزنامه نگار طرفدار نهضت ملی، امیرمختار کریم پور شیرازی]</ref></blockquote>در خصوص شکنجههایی که کریمپور شیرازی تحمل کرده آمده است:<blockquote>« میزان شکنجههایی که بر وی اعمال گردید از آنچه بر تمام زندانیان دیگر رفت شدیدتر و دردناکتر بود تا جاییکه در مدت ۶ ماه موهایش سفید شد. یکی از شکنجههای رایج گذاشتن پالان خر بر روی وی توسط سربازان و وادار کردن او به راه رفتن و ادرار کردن بر روی وی بود.»<ref>[https://melliun.org/iran/80940 چگونگی کشته شدن روزنامه نگار طرفدار نهضت ملی، امیرمختار کریم پور شیرازی]</ref></blockquote>محمدعلی سفری در خصوص کریمپور شیرازی مینویسد: <br />
<br />
شورش در دوران حکومت ملی دکتر مصدق، در واقع افشاگر بسیاری از توطئه های ضد مردمی درباریان و کارشکنان نهضت ملی بود و کریمپور براستی جان خودش را بر سر افشای توطئه گران گذاشت.<ref>کتاب قلم و سیاست، دوره چهار جلدی، محمدعلی سفری</ref><br />
<br />
=== مواضع سیاسی ===<br />
کریمپور شیرازی بصورت علنی با دربار به مخالف برخاست. <br />
<br />
کریمپور شیراز انتقادات تند و تیزی خطاب متوجه دربار میکرد، وی در یک مقاله انتقادی نوشت: <blockquote>«مردم می گویند اشرف چه حق دارد که در تمام شئون مملکت دخالت کرده و با مقدرات و حیثیت یک ملت کهنسال بازی کند. مردم می گویند این پولهایی را که اشرف بنام سازمان شاهنشاهی از مردم کور و کچل، تراخمی و بی سواد این مملکت فقیر و بدبخت می گیرد به چه مصرفی می رساند.</blockquote><blockquote>… مردم می گویند چرا خواهر شاه در امور قضائیه، مقننه و اجرائی این مملکت دخالت نا مشروع می کند. چرا خواهر شاه دادستان تهران را احضار کرده و نسبت به توقیف ملک افضلی جنایتکار و آدم کش اعتراض کرده و دستور تعویض بازپرس را می دهد.</blockquote><blockquote>چرا باید یک نفر مفتخور نالایق بنام همسری خواهر شاه دربار سلطنتی یک مملکت تاریخی را ملعبه عیاشی و خوش گذرانی خود قرار دهد…شاه اگر با طرد اشرف، فاطمه و احمد شفیق عرب و هیلر آمریکایی افکار عمومی را تسکین ندهد، عاصیان جان به لب آمده و کارد به استخوان رسیده، ناچار خواهند شد برای حفظ استقلال و آبروی ایران کاری بکنند که ملت قهرمان و بزرگ فرانسه با دربار و لوئی شانزدهم کردند. حال خود دانید با آتش و قهر و نفرت مردم.»<ref>[https://melliun.org/iran/80940 چگونگی کشته شدن روزنامه نگار طرفدار نهضت ملی، امیرمختار کریم پور شیرازی]</ref></blockquote>با انتشار این مقاله که موجب خشم دربار شد، روزنامهی «شورش» توقیف شد. پس از توقیف این روزنامه کریمپور شیرازی تهران را ترک کرد، مدتی بعد به تهران بارگشت و در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۳۳۲ شمارهی ۷۲ «شورش» را منتشر کرد. <br />
<br />
بعد از انتشار این مقاله، کریمپور شیرازی نامهی تهدیدآمیزی از جانب دربار دریافت کرد که این نامه در روزنامهی شورش کلیشه کرد:<blockquote>«... ای مدیر روزنامه شورش! بدان و آگاه باش که اگر دست از مبارزه با اشرف پهلوی بر نداری، عاقبت وخیمی در پیش داری، دیدی که چگونه محمد مسعود میخواست علیه ما مبارزه کند، به حیات او خاتمه دادیم و باز هم میگوئیم، اگر دست از مبارزه با ما بر نداری در همین روزها منتظر سرنوشت مسعود باش....»<ref>وبسایت [http://asre-nou.net/1385/esfand/25/m-karimpour-shirazi.html عصر نو] </ref></blockquote>کریمپور شیرازی پس از ۳۰ تیر ۱۳۳۱ که حکومت شاه تعدادی از مردم را کشته بود، لبهی تیز شمشیر انتقاد را متوجه دربار ساخت و نوشت:<blockquote>«من نمی دانم مادر و خواهران و برادران شاه دیگر از جان مردم مفلوک و گرسنه و بی چیز چه می خواهند؟ سی سال تمام خون مردم را مانند زالو مکیدند، مردم بیگناه و شریف را در سیاهچال ها ی زندان انداختند ، املاک و اموال مردم را بزور از آنان گرفتند ، ناموس دختران و زنان ملت را بزور لکه دار و آلوده ساختند ، تمام دارایی و پول ملت را به بانکهای خارجی سپردند. شاه، شعبان بی مخ، عشقی، پری غفاری و دزدان دیگر از مردم محروم و گرسنه ایران چه می خواهند؟»<ref>وبسایت [https://melimazhabi.com/maghalat/%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85%D9%BE%D9%88%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C%D8%8C-%D9%86%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%B4-%D9%88-%D9%85%D8%B4%D8%B9%D9%84-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C/ ملی-مذهبی] </ref></blockquote>در تاریخ ۲۵ مردادماه ۱۳۳۲ کریمپور شیرازی درمورد فرار چنین نوشت: <blockquote>«نگذارید جاسوس به فلسطین فرار کند. در نتیجه شکستی که به شاه وارد آمد و در میان ملت حتی در بین طرفداران معدود خود مفتضح گردید قصد دارد خود را از سیاست که بویی از آن نبرده دور سازد، عجالتاً می خواهد مسافرتی به کشور اندونزی نماید پس از بازگشت از اندونزی کوشش خواهد کرد به عراق مسافرت کرده و در آنجا متوقف گردد. لیکن به موجب اطلاعاتی که از بغداد واصل شده ملت بیدار عراق و مراجع تقلید با رفتن وی مخالفند و اجازه نمی دهند چنین عنصر خائن و پستی که جز گردآوردن پول هنری ندارد به عراق بیاید لیکن انگلیس ها قصد دارند او را به فلسطین برده و برای روزهای آینده ذخیره نگه دارند.»</blockquote>کریمپور با انتشار سرودههایش در روزنامه «شورش» مردم را به برپایی انقلاب تشویق می کرد و انقلاب را تنها راه حل و گزینه موجود و راه نجات کشور از استبداد می دید:<br />
{{شعر}}<br />
{{ب|'''انجمن در مجلس شورا ندارد حاصلی'''|'''انجمن بایست کردن درسرای انقلاب'''}}<br />
{{ب|'''ترس دولت، ملت بیچاره را از پا فکند'''|'''نقشه ای باید کشیدن از برای انقلاب'''}}<br />
{{ب|'''داروی صبر و شکیبایی نمی بخشد اثر'''|'''درد ما را نیست درمان جز دوای انقلاب'''}}<br />
{{ب|'''کاخ این خونخوارگان را واژگون بایست کرد'''|'''ریختن باید زنو از خون بنای انقلاب'''}}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
== دستگیری و سوزاندن ==<br />
<br />
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، حکومت نظامی در ایران آغاز شد، کریمپور شیرازی به زندگی مخفی روی آورد. اما سرانجام در ۲۶ مهر ۱۳۳۲ محل اختفای او لو رفت و دستگیر شد، او را به زندان لشکر ۲ زرهی منتقل کردند. پادگان لشگر دو زرهی محل بازداشت دکتر مصدق، دکتر حسین فاطمی و بقیه قربانیان کودتای ۲۸ مرداد۱۳۳۲ بود.<br />
<br />
کریمپور در مدت اسارت شکنجه بسیار دید ، تمام بدنش را با سیگار سوزاندند. سیخ داغ بر بدنش کشیدند، تهدید و تطمیعش کردند شاید توبه نامهای از او بگیرند ، ولی او زیر بار نرفت و همچنان به مصدق وفادار ماند.<ref>وبسایت [http://asre-nou.net/1385/esfand/25/m-karimpour-shirazi.html عصر نو]</ref><br />
<br />
عصر روز ۲۳ اسفند ۱۳۳۲ که مصادف با چهارشنبهسوری بود، اشرف پهلوی و علیرضا پهلوی، کریمپور شیرازی را از زندان بیرون کشیدند، به دستور اشرف پیکرش را آلوده به نفت کردند مدتی او را به توهین و تمسخر گرفتند. پالانی بر کول وی نهادند و دستور دادند با چهاردست و پا راه برود. با افروختن آتش، جشن را آغاز کردند. زندانی به هر سو میدوید و فریاد میزد شعلهی آتش همهی بدن او را فرا گرفته بود و تماشاگران قهقهه سر داده بودند.<ref>[https://melliun.org/iran/80940 چگونگی کشته شدن روزنامه نگار طرفدار نهضت ملی، امیرمختار کریم پور شیرازی]</ref><br />
<br />
=== ادعای خودکشی ===<br />
روزنامهی اطلاعات در شمارهی دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۳۲ - شمارهی ۸۳۳۶- در صفحهی اول خود با عنوان درشت نوشت: <blockquote>« دیشب کریمپور شیرازی تصمیم به فرار گرفت... وی میخواست سرباز محافظ خود را آتش بزند و چون موفق نشد خود را با نفت آتش زد.پیکر سوخته کریمپور جهت مداوا به بیمارستان شماره یک ارتش برده شده است.»</blockquote><br />
<br />
=== مرگ فجیع کریمپور شیرازی ===<br />
در نیمه شب۲۳ اسفند ۱۳۳۲، مأموران دولت کودتا او را به آتش کشیدند. نوشتهاند در همان حال که آتش سراسر وجودش را در خود کشیده بود فریاد میزد: « زنده باد دکتر محمد مصدق، پیشوای نهضت ملی ایران! پیروز باد مبارزه قهرمانانه ملت ایران! مرگ بر دیکتاتوری و دستگاه فاسد پهلوی!»<ref name=":0">کتاب «زندگی و مبارزات کریمپور شیرازی» ص۳۳ ، علی اکبر درویشیان</ref><br />
<br />
کریمپور شیرازی را در محل زندان لشکر ۲ زرهی به آتش کشیدند، او در مقابل دیدگان مأموران حکومت شاه در آتش سوخت و تمام بدنش به تکهای گوشت کبابی تبدیل شد.<br />
<br />
خبر مرگ کریمپور در روز ۲۵ اسفندماه ۱۳۳۲ انتشار یافت. دکتر میرحقانی پزشک قانونی وقت که از او معاینه کرده ـ به خبرنگار کیهان چنین میگوید :<blockquote>« مقارن ساعت ۶ بعد از ظهر به من اطلاع دادند که کریمپور شیرازی فوت کرده است من بلافاصله در بیمارستان شماره یک ارتش حضور یافتم . کریمپور در ساعت چهار و نیم بعد از ظهر فوت کرده بود، بر اثر معاینهای که نمودم مشاهده شد چهار پنجم بدن او سوخته است ، سراسر بدن او بجز یک قسمت از پشتش و پاهای او تا نزدیک قوزک بکلی سوخته ، بطوریکه اظهار میشد کریمپور علاوه بر کهنهای که آغشته به نفت کرده بود قسمتی از لباسهای خود را نیز به نفت آلوده کرده بود و در نتیجه قسمت زیادی از بدنش سوخته بود. جل الخالق.»<ref>وبسایت [http://asre-nou.net/1385/esfand/25/m-karimpour-shirazi.html عصر نو]</ref> </blockquote>حسین مکی وکیل اول تهران در دوره هفدهم مجلس شورای ملی در خصوص مرگ کریمپور شیرازی مینویسد: <blockquote>«...گفتم شهرت دارد که کریم پور شیرازی مدیر روزنامه شورش را که در لشگر دو زرهی زندانی بوده نخست به چوبه ای بسته اند و با تلمبه امشی بنزین بر او پاشیده و آتش زده اند و سپس با شلیک گلوله ای به مغزش او را کشته اند که طرز قتل و چگونگی چندش آور آن تولید تنفر کرده است و میگویند اعلیحضرت خواسته است از او انتقام بگیرد !...»<ref>خاطرات حسین مکی، ص ۴۱۹، انتشارات علمی</ref></blockquote>پس از مرگ او فرماندار نظامی سعی داشت که از انعکاس خبر سوزاندن کریمپور در جامعه ملتهب آن روز جلو بگیرد .<br />
<br />
روزنامه کیهان در شماره ۳۲۳۵ نوشت: <blockquote>«امروز مقامات انتظامی اطلاع دادند که دیشب کریمپور شیرازی که در مرکز ۲ زرهی در مجاور زندان آقای دکتر محمد مصدق بازداشت میباشد، قصد فرار داشت و خود را آتش زد … وی را که بیش از دوسوم بدنش سوخته بود امروز صبح به بیمارستان شماره یک ارتش برده و در اتاقی که مجاور دکتر فاطمی، که از دیشب به آنجا منتقل شده، بستری نمودند …» </blockquote>کیهان در این شماره، از زبان تیمسار سرتیپ بختیار، فرماندار نظامى و فرمانده لشگر دو زرهى نوشت: <blockquote>«… مقارن ساعت ۹ دیشب…کریم پور پیراهن خود را درآورده و آن را به وسیله نفت بخارى نفتى کاملاً آلوده مىنماید. در اولین لحظه که نگهبان در اتاق را گشود کهنه را به وسیله کبریت آتش زد و به طرف نگهبان پرتاب و سپس اقدام به فرار کرد ولى بر اثر دستپاچه شدن نگهبان کهنه که به کلاه کاسک او گیر کرده بود به صورت کریم پور افتاد و در حالى که یک قسمت از بدنش مشتعل بود پا به فرار گذاشت… در حال فرار ماموران چند تیر به طرف او شلیک کردند که به وى اصابت نکرد و بالاخره در ۲۰۰ قدمى زندان دستگیر شد… تمام لباس و قسمتى از بدن و موهاى سر و ابروى وى به کلى سوخته بود. ساعت ۱۰ صبح امروز به بیمارستان ارتش منتقل شد… خبرنگاران شنیدند که موقع انتقال مىگوید: آخ از زندگى سیرم. کریمپور در بیمارستان شماره یک ارتش در اتاق مجاور دکتر فاطمى بسترى شد. پزشکان مىگویند حال عمومى کریم پور رضایت بخش نیست.»<ref>روزنامه کیهان ۲۴ اسفند ۱۳۳۲- شمارهی ۳۲۳۵</ref></blockquote>روز ۲۴ اسفند ۱۳۳۲ دیگر امیدی به زنده ماندن کریمپور شیرازی نبود. وی در بیمارستان تمام توان خود را در گلو جمع کرد و فریاد زد:<blockquote>والاحضرت اشرف مرا کشت! </blockquote>اما دکتر ایادی ـ پزشک مخصوص ـ با تمسخر گفت: دیوانه است، هذیان میگوید.<ref>[https://melliun.org/iran/80940 چگونگی کشته شدن روزنامه نگار طرفدار نهضت ملی، امیرمختار کریم پور شیرازی]</ref><br />
<br />
'''مرگ کریمپور از زبان شعبان جعفری (شعبان بیمخ)'''<br />
<br />
شعبان جعفری معروف به شعبان بیمخ در مصاحبه با هما سرشار پیرامون چگونگی به قتل رساندن کریمپور شیرازی میگوید: <blockquote>«این جور که ما اون موقع شنفتیم، اینو دوباره میگیرن و در لشکر ۲ زرهی میندازنش زندان. اونم یه آدم دهن لقی بود و به همه فحش میداد و سر و صدا میکرد. اون وقت برای این که تنبیهش کنن، روزا از تو زندان میآوردنش بیرون. سربازا یه پالون میذاشتن روش. یه سیخونکم بهش میزدن. یه نفرم سوارش میکردن. بعد تو زندان مجرد بود گویا… گویا تو همون زندون از بین میبرنش دیگه. لحاف محاف میندازن تو سلولش. نفت روش میریزن و آتیشش میزنن. محل دفن او روشن نیست و احتمال داده میشود که در گورستان مسگرآباد توسط ماموران دفن شده باشد.»<ref>شعبان جعفری معروف به شعبان بیمخ در مصاحبه با هما سرشار</ref></blockquote><br />
<br />
== صحبت محمدرضا شفیعی کدکنی درمورد کریمپور ==<br />
شفیعی کدکنی در مورد کریمپور شیرازی مینویسد: <blockquote>«در میهن ما، انسان های بزرگی زیستهاند که هر یک به خاطر رفاه و آزادی مردم وطنشان، با قلم و اندیشه به پیکار استبداد رفته و در آتش نامردمیها سوختهاند. یکی از آنها امیر مختار کریمپور شیرازی، شاعر و مدیر شجاع و مبارز روزنامهی شورش بود که جان خود را در ۳۲ سالگی در پای قلم و آرمانش از دست داد.» </blockquote>شفیعیکدکنی شعری هم در سوگ کریمپور شیرازی سرود<ref>وبسایت [https://news.gooya.com/culture/archives/058187.php گویا نیوز]</ref>:{{شعر}}<br />
{{ب|'''چه پر خون نوشتند اين سرگذشت'''|'''دلی کو کزين غصه پر خون نگشت؟'''}}<br />
{{ب|'''خردمند ديرينه خوش می گريست'''|'''اگر مرگ داد است بيداد چيست؟'''}}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
== شعری از کریمپور شیرازی برای روز ۳۰ تیر ۱۳۳۱ ==<br />
امیر مختار کریمپور شیرازی پس از واقعه ۳۰ تیر ۱۳۳۱ شعری در وصف آن روز و جانباختگان آن روز نوشت<ref>وبسایت [https://news.gooya.com/culture/archives/058187.php گویا نیوز]</ref>:<br />
{{شعر}}<br />
{{ب|'''ای شهیدی که بخون خفته و گلگون کفنی'''|'''ای عزیزی که بخون غرقه ز عشق وطنی'''}}<br />
{{ب|'''ای جوانی که در آزادی ایران عزیز'''|''' چهره گلگونی و خندانی و خونین کفنی'''}}<br />
{{ب|'''ای حبیبی که به آزادگی و جانبازی '''|''' شهره شد نام بلند تو بهر انجمنی'''}}<br />
{{ب|'''ای وطن خواه شریفی که نبودت ز وطن''' |''' بهره جز تیر جفائی و کهن پیرهنی'''}}<br />
{{ب|'''ای هزاران که بخون گشته پر و بال تو غرق''' |''' از سیه کاری و خونخواری پیر زغنی'''}}<br />
{{ب|'''ای جوانی که ز خون دل مردانه تو''' | '''گشته سیراب و برومند درخت کهنی'''}}<br />
{{ب|'''ای پریچهره عزیزی که در ایام شباب '''| '''خفته در خاک ز بیداد پلید اهرمنی'''}}<br />
{{ب|'''ای شهیدی که دم مرگ نوشتی بر خاک''' |''' «پیشوا زنده و جاوید» ز خون بدنی'''}}<br />
{{ب|'''جامه غرقه بخون تو چو شد پرچم دوست '''| '''خصم دانست که تو کاوه لشگر شکنی'''}}<br />
{{ب|'''سر و جان در پی جانان بگرفتی بر کف''' | '''تا نگویند که عاشق نئی و لاف زنی'''}}<br />
{{ب|'''جان شیرین بنهادی بسر عشق وطن''' |''' تا که پرویز بداند تو همان کوه کنی'''}}<br />
{{ب|'''سر قدم کردی و سینه سپر تیر بلا''' | '''تا صف خصم بداند که تو روئینه تنی'''}}<br />
{{ب|'''سینه چاک ترا دید چو مادر خندید''' | '''پدری گفت بنازم که تو فرزند منی'''}}<br />
{{ب|'''نازم آن لحظه که خونین دهنت خندان بود''' | '''تانگویند که گریانی و خونین دهنی'''}}<br />
{{ب|'''نازم آن غیرت و آن همت و آن عزم بلند''' | '''که جز ایران بدم مرگ نگفتی سخنی'''}}<br />
{{ب|'''ای بخون خفته شهیدان بشما باد سلام''' |''' ای کفن پوش عزیزان بشما باد سلام'''}} <br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
==پانویس==<br />
{{پانویس|۳|اندازه=ریز}}<br />
:[[رده:اهالی فسا]] [[رده:روزنامهنگاران سیاسی اهل ایران]] [[رده:زندانیان سیاسی اهل ایران]] [[رده:شاعران معاصر اهل ایران]] [[رده:فعالان سیاسی کشتهشده اهل ایران]] [[رده:زادگان ۱۲۹۹]] [[رده:روزنامهنگاران مقتول اهل ایران]]<br />
<references /></div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D9%85%D8%AE%D8%AA%D8%A7%D8%B1_%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85%E2%80%8C%D9%BE%D9%88%D8%B1_%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C&diff=69076امیرمختار کریمپور شیرازی2024-03-09T23:05:43Z<p>Rah: </p>
<hr />
<div>{{جعبه زندگینامه<br />
| اندازه جعبه =<br />
| عنوان = امیرمختار کریمپور شیرازی<br />
| عنوان ۲ =<br />
| نام =<br />
| تصویر = امیرمختار کریمپور شیرازی.jpg<br />
| اندازه تصویر =<br />
| عنوان تصویر =<br />
| زادروز = ۴ بهمن ۱۲۹۹ شمسی<br />
| زادگاه = روستای مجدآباد- استهبان-فسا<br />
| مکان ناپدیدشدن =<br />
| تاریخ ناپدیدشدن =<br />
| وضعیت =<br />
| تاریخ درگذشت = ۲۴ اسفند ۱۳۳۲<br />
| مکان مرگ = بیمارستان ارتش<br />
|عرض جغرافیایی محل دفن=<br />
|طول جغرافیایی محل دفن=<br />
|latd=|latm=|lats=|latNS=N<br />
|longd=|longm=|longs=|longEW=E<br />
| علت مرگ = به آتش کشیده شدن در زندان لشگر۲ زرهی<br />
| پیداشدن جسد =<br />
| آرامگاه = نامعلوم (احتمالاٌ گورستان مسگرآباد)<br />
| بناهای یادبود =<br />
| محل زندگی =<br />
| ملیت =<br />
| نامهای دیگر =<br />
| نژاد =<br />
| تابعیت =<br />
| تحصیلات = لیسانس حقوق قضایی<br />
| دانشگاه =<br />
| پیشه = شاعر- روزنامهنگار<br />
| سالهای فعالیت =<br />
| کارفرما =<br />
| نهاد =<br />
| نماینده =<br />
| شناختهشده برای = هواداری از نهضت ملی شدن نفت ایران<br />
| نقشهای برجسته =<br />
| سبک =<br />
| تأثیرگذاران = دکتر محمد مصدق<br />
| تأثیرپذیرفتگان = <br />
| شهر خانگی =<br />
| دستمزد =<br />
| دارایی خالص =<br />
| قد =<br />
| وزن =<br />
| تلویزیون =<br />
| لقب =<br />
| دوره =<br />
| پس از =<br />
| پیش از =<br />
| حزب =<br />
| جنبش =<br />
| مخالفان = <br />
| هیئت =<br />
| دین = اسلام<br />
| مذهب = شیعه<br />
| اتهام = دشمنی با سلطنت پهلوی<br />
| مجازات =<br />
| وضعیت گناهکاری =<br />
| منصب =<br />
| مکتب =<br />
| آثار =<br />
| همسر =<br />
| شریک زندگی =<br />
| فرزندان =<br />
| والدین =<br />
| خویشاوندان سرشناس =<br />
| جوایز =<br />
| امضا =<br />
| اندازه امضا =<br />
| signature_alt =<br />
| وبگاه =<br />
| imdb_id =<br />
| Soure_id =<br />
| پانویس =<br />
}}'''امیرمختار کریمپور شیرازی''' در روز ۴ بهمن ۱۲۹۹ در روستایی در اطراف فسا، نزدیکی استهبانات در استان فارس به دنیا آمد. کریمپور شیرازی به دلیل فقر خانواده مجبور شد به مدرسهی نظام برود اما در سال ۱۳۲۷ به دانشگاه رفت و لیسانس حقوق گرفت. کار روزنامهنگاری را همزمان شروع کرد. وی شاعر، روزنامهنگار و از یاران دکتر [[محمد مصدق]] و از هواداران [[نهضت ملیشدن نفت|ملی شدن نفت ایران]] بود. او که در شعر «شورش» تخلص میکرد، روزنامهای به همین نام منتشر میکرد. او پس از کودتای ۲۸ مرداد مدتی فراری بود اما سرانجام در مهر ماه سال ۱۳۳۲ دستگیر و در روز چهارشنبه سوری به تاریخ ۲۴ اسفند ۱۳۳۲،به دستور [[اشرف پهلوی]] در زندان لشگر ۲ زرهی پیکرش را به نفت آغشته کردند وزنده زنده او را سوزاندند. <br />
<br />
کریمپور شیرازی در همان حال که آتش سراسر بدنش را فرا گرفته بود، در میان شعلههای آتش فریاد میزد: « زنده باد دکتر محمد مصدق، پیشوای نهضت ملی ایران! پیروز باد مبارزه قهرمانانه ملت ایران! مرگ بر دیکتاتوری و دستگاه فاسد پهلوی!»<ref name=":0" /> <br />
<br />
کریمپور شیرازی روز بعد در تاریخ ۲۴ اسفند ۱۳۳۲ در بیمارستان ارتش درگذشت. <br />
<br />
== کودکی و تحصیلات ==<br />
از دوران کودکی و نوجوانی کریمپور شیرازی اطلاعات زیادی در دست نیست. <br />
<br />
امیرمختار کریمپور شیرازی در سال ۱۲۹۹ در روستای مجدآباد از توابع شهر فسا در استان فارس به دنیا آمد؛ پدرش «امیرقدمعلی» از افراد قابل اعتماد و خوش نام روستا بود؛ مادرش «گلصنم» و از اهالی همان روستا بود. به دلیل این که خانوادهاش نمیتوانست هزینهی تحصیل وی را تأمین کند، او وارد مدرسهی نظام شد، بعد از مدتی آنجا را ترک کرد و وارد دانشکدهی حقوق شد و لیسانس حقوق دریافت کرد.<br />
<br />
پس از دریافت مدرک لیسانس به کار خبرنگاری روی آورد؛ در سال ۱۳۲۹ امتیاز روزنامهی شورش را گرفت؛ وی در این روزنامه مقالات تندی علیه دربار پهلوی مینوشت.<ref>وبسایت [https://melliun.org/iran/80940 ملیون]</ref> کریمپور شیرازی در شعر تخلص «شورش» را برای خودش انتخاب کرده بود.<br />
<br />
او در ابتدا همراه با گروه معروف به شیرازی ها (فریدون توللی، رسول پرویزی، انجوی شیرازی…) که در خاطرات آوانسیان نیز آمده ست، به حزب توده ایران پیوست و پس از آن، در سال های ۱۳۲۷-۱۳۲۶از حزب کناره گرفت و به جبهه ملی که تازه در حال تشکیل بود پیوست.<ref>وبسایت [https://melliun.org/iran/80940 ملیون]</ref><br />
<br />
== سابقه کار مطبوعاتی ==<br />
کریمپور شیرازی، بعد از اخد مدرک لیسانس در رشتهی حقوق، وارد کار خبرنگاری شد و کارش را با روزنامهی شورش که امتیاز آن متعلق به خودش بود شروع کرد. سال ۱۳۲۹زمانی که فعالیت جبههی ملی ایران به رهبری دکتر محمد مصدق در اوج بود؛ کریمپور شیرازی روزنامهی شورش را منتشر کرد. کریمپور شیرازی از کودکی طعم فقر و تنگدستی را چشیده و فقر مردم را هم دیده بود، قلمش را به زبان مردم فقیر تبدیل کرد. در روزنامهی شورش از ظلم و بیعدالتیهای دربار پهلوی مینوشت. <br />
<br />
در همان شمارهی نخست روزنامهی شورش که به بزرگداشت محمد مسعود اختصاص داشت، کریمپور شیرازی به خط درشت نوشت:<br />
<br />
«من ملت ایران را به شورش دعوت می کنم.»<ref>نخستین شمارهی روزنامهی شورش- کریمپور شیرازی </ref><ref>وبسایت [https://melimazhabi.com/maghalat/%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85%D9%BE%D9%88%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C%D8%8C-%D9%86%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%B4-%D9%88-%D9%85%D8%B4%D8%B9%D9%84-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C/ ملی مذهبی] </ref> <br />
<br />
=== روزنامه شورش ===<br />
در سال ۱۳۲۹ کریمپور شیرازی امتیاز روزنامهی شورش را گرفت؛ در این سال دکتر مصدق به نخستوزیری رسید و کریمپور شیرازی از هواداران مصدق بود و از او دفاع جانانهای میکرد.<br />
<br />
روزنامهی شورش مستقل بود و وابسته به هیچ دسته و حزبی نبود ولی به خاطر حملات کوبندهای که به سیاستمدران و رجال سیاسی داشت، تیراژ چشمگیری داشت. این روزنامه به لحاظ محتوا مشابه روزنامهی «مرد امروز» بود که محمد مسعود آن را منتشر میکرد.<br />
<br />
این نشریه که بیشتر هفته نامه بود به قیمت دو ریال روزهای شنبه و گاهی دو شنبه ها منتشر می شد.<ref>وبسایت [https://melimazhabi.com/maghalat/%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85%D9%BE%D9%88%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C%D8%8C-%D9%86%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%B4-%D9%88-%D9%85%D8%B4%D8%B9%D9%84-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C/ ملی- مذهبی] </ref><br />
<br />
در جریان ملی شدن صنعت نفت روزنامه «شورش» انتقادات تند و تیزی را متوجه شاه و خانوادهاش کرد.<br />
<br />
از همان ابتدای انتشار «شورش» کریمپور شیرازی آمادگی خودش برای فدای جانش در راه و مسیری که گام نهاده بود را، اعلام کرد و نوشت:<blockquote>«...به قرآن مجید سوگند یاد کردهام که حقایق را بگویم و بنویسم ولو این که به قیمت جانم تمام شود. من با خدای خویش عهد و پیمان محکمی بسته ام... چون من پردههایی را بالا می زنم که در زیر آن هزارها خیانت ، هزارها فساد و هزارها بدبختی و بیچارگی نهفته است...من جداً مصمم هستم که این مبارزهی سرسخت و آشتی ناپذیر را تا سرحد مرگ شرافتمندانهی سرخ که ایده آل و آرزوی دیرین من است، دیوانه وار دنبال کنم ، من با وجدان خود قرار و مدارهایی گذاشته ام، من وظیفه دارم تمام لانه های زنبور را هر چقدر می خواهد خطرناک باشد ویران کرده و مردم را از شر آنان آگاه سازم. من کاملاً در طی انتشار این سه شمارهی شورش خطر را پیش بینی و احساس میکنم و ناچار در مقدمه، شهادتین خود را ادا کرده ام. »<ref>روزنامهی شورش- شمارهی سوم</ref><ref>وبسایت [http://asre-nou.net/1385/esfand/25/m-karimpour-shirazi.html عصر نو]</ref> <ref>وبسایت [https://melimazhabi.com/maghalat/%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85%D9%BE%D9%88%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C%D8%8C-%D9%86%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%B4-%D9%88-%D9%85%D8%B4%D8%B9%D9%84-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C/ ملی- مذهبی]</ref></blockquote>کریمپور شیرازی در سمت راست روزنامهی شورش جملهای از امام دوم شیعیان، حسنبنعلی، نوشته بود؛ که همین جمله روح شورشگری او را نشان میداد:<blockquote>«پیکار کنید، بگذارید جای لکه ذلت، دامن کفن شما آغشته به خون پاک شما باشد. پیکار کنید که مرگ شرافتمندانه هزار بار از زندگی ننگین ستوده تر است.»<ref>وبسایت [https://melimazhabi.com/maghalat/%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85%D9%BE%D9%88%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C%D8%8C-%D9%86%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%B4-%D9%88-%D9%85%D8%B4%D8%B9%D9%84-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C/ ملی- مذهبی] </ref><ref>وبسایت [https://fa.iranfreedom.org/%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85%E2%80%8C%D9%BE%D9%88%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C/ ایران آزادی]</ref></blockquote>کریمپور شیرازی در سرمقاله شماره ۱۴ روزنامه شورش خود مینویسد: «... ما با خون خود، لانه جاسوسان اجانب را شستشو میکنیم، اراده آهنین مصدق اراده ۱۸ میلیون ملت غیور و محروم ماست.»<ref>روزنامهی شورش شمارهی ۱۴</ref><br />
<br />
روزنامهی «شورش» ۷۱ شماره منتشر شده بود که توقیف شد، پس از مدتی دوباره از ۵ اردیبهشت ۱۳۳۲ انتشار این روزنامه از سر گرفته شد. انتشار «شورش» از آن پس نیز تا کودتای ۲۸ مرداد۳۲ ادامه یافت. آخرین شماره «شورش» یعنی شمارهی ۸۸ در ۲۴ مرداد۱۳۳۲ ـ چهار روز پیش از کودتا ـ منتشر شد. <br />
<br />
== رابطه با مصدق ==<br />
کریمپور شیرازی از طرفداران و فاداران به دکتر مصدق بود؛ او عارفانه مصدق را دوست داشت و تا به آخر از دکتر مصدق حمایت کرد.<br />
<br />
کریمپور شیرازی در روزنامهی «شورش» شعری خطاب به یاران نیمهراه مصدق که او را تنها گذاشتند نوشت: <br />
{{شعر|نستعلیق}}<br />
{{ب|'''دلم به پاکی دامان غنچه می سوزد'''|'''که بلبلان همه مستند و باغبان تنهاست'''}}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
حسین شاه حسینی از اعضای نهضت ملی در مورد کریمپور شیرازی مینویسد: <blockquote>«مصدق واقعاً عارفانه او را دوست داشت. در ۲۶ مرداد ۳۲ به لحاظ مقالات تندی که علیه شاه نوشته بود، دولت دستور توقیف شورش را داده بود ولی ذرهای علاقه و ارادتش نسبت به او کاسته نشد.»<ref>[https://melliun.org/iran/80940 چگونگی کشته شدن روزنامه نگار طرفدار نهضت ملی، امیرمختار کریم پور شیرازی]</ref></blockquote>در خصوص شکنجههایی که کریمپور شیرازی تحمل کرده آمده است:<blockquote>« میزان شکنجههایی که بر وی اعمال گردید از آنچه بر تمام زندانیان دیگر رفت شدیدتر و دردناکتر بود تا جاییکه در مدت ۶ ماه موهایش سفید شد. یکی از شکنجههای رایج گذاشتن پالان خر بر روی وی توسط سربازان و وادار کردن او به راه رفتن و ادرار کردن بر روی وی بود.»<ref>[https://melliun.org/iran/80940 چگونگی کشته شدن روزنامه نگار طرفدار نهضت ملی، امیرمختار کریم پور شیرازی]</ref></blockquote>محمدعلی سفری در خصوص کریمپور شیرازی مینویسد: <br />
<br />
شورش در دوران حکومت ملی دکتر مصدق، در واقع افشاگر بسیاری از توطئه های ضد مردمی درباریان و کارشکنان نهضت ملی بود و کریمپور براستی جان خودش را بر سر افشای توطئه گران گذاشت.<ref>کتاب قلم و سیاست، دوره چهار جلدی، محمدعلی سفری</ref><br />
<br />
=== مواضع سیاسی ===<br />
کریمپور شیرازی بصورت علنی با دربار به مخالف برخاست. <br />
<br />
کریمپور شیراز انتقادات تند و تیزی خطاب متوجه دربار میکرد، وی در یک مقاله انتقادی نوشت: <blockquote>«مردم می گویند اشرف چه حق دارد که در تمام شئون مملکت دخالت کرده و با مقدرات و حیثیت یک ملت کهنسال بازی کند. مردم می گویند این پولهایی را که اشرف بنام سازمان شاهنشاهی از مردم کور و کچل، تراخمی و بی سواد این مملکت فقیر و بدبخت می گیرد به چه مصرفی می رساند.</blockquote><blockquote>… مردم می گویند چرا خواهر شاه در امور قضائیه، مقننه و اجرائی این مملکت دخالت نا مشروع می کند. چرا خواهر شاه دادستان تهران را احضار کرده و نسبت به توقیف ملک افضلی جنایتکار و آدم کش اعتراض کرده و دستور تعویض بازپرس را می دهد.</blockquote><blockquote>چرا باید یک نفر مفتخور نالایق بنام همسری خواهر شاه دربار سلطنتی یک مملکت تاریخی را ملعبه عیاشی و خوش گذرانی خود قرار دهد…شاه اگر با طرد اشرف، فاطمه و احمد شفیق عرب و هیلر آمریکایی افکار عمومی را تسکین ندهد، عاصیان جان به لب آمده و کارد به استخوان رسیده، ناچار خواهند شد برای حفظ استقلال و آبروی ایران کاری بکنند که ملت قهرمان و بزرگ فرانسه با دربار و لوئی شانزدهم کردند. حال خود دانید با آتش و قهر و نفرت مردم.»<ref>[https://melliun.org/iran/80940 چگونگی کشته شدن روزنامه نگار طرفدار نهضت ملی، امیرمختار کریم پور شیرازی]</ref></blockquote>با انتشار این مقاله که موجب خشم دربار شد، روزنامهی «شورش» توقیف شد. پس از توقیف این روزنامه کریمپور شیرازی تهران را ترک کرد، مدتی بعد به تهران بارگشت و در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۳۳۲ شمارهی ۷۲ «شورش» را منتشر کرد. <br />
<br />
بعد از انتشار این مقاله، کریمپور شیرازی نامهی تهدیدآمیزی از جانب دربار دریافت کرد که این نامه در روزنامهی شورش کلیشه کرد:<blockquote>«... ای مدیر روزنامه شورش! بدان و آگاه باش که اگر دست از مبارزه با اشرف پهلوی بر نداری، عاقبت وخیمی در پیش داری، دیدی که چگونه محمد مسعود میخواست علیه ما مبارزه کند، به حیات او خاتمه دادیم و باز هم میگوئیم، اگر دست از مبارزه با ما بر نداری در همین روزها منتظر سرنوشت مسعود باش....»<ref>وبسایت [http://asre-nou.net/1385/esfand/25/m-karimpour-shirazi.html عصر نو] </ref></blockquote>کریمپور شیرازی پس از ۳۰ تیر ۱۳۳۱ که حکومت شاه تعدادی از مردم را کشته بود، لبهی تیز شمشیر انتقاد را متوجه دربار ساخت و نوشت:<blockquote>«من نمی دانم مادر و خواهران و برادران شاه دیگر از جان مردم مفلوک و گرسنه و بی چیز چه می خواهند؟ سی سال تمام خون مردم را مانند زالو مکیدند، مردم بیگناه و شریف را در سیاهچال ها ی زندان انداختند ، املاک و اموال مردم را بزور از آنان گرفتند ، ناموس دختران و زنان ملت را بزور لکه دار و آلوده ساختند ، تمام دارایی و پول ملت را به بانکهای خارجی سپردند. شاه، شعبان بی مخ، عشقی، پری غفاری و دزدان دیگر از مردم محروم و گرسنه ایران چه می خواهند؟»<ref>وبسایت [https://melimazhabi.com/maghalat/%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85%D9%BE%D9%88%D8%B1-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C%D8%8C-%D9%86%D8%AF%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%B4-%D9%88-%D9%85%D8%B4%D8%B9%D9%84-%D8%A2%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DB%8C/ ملی-مذهبی] </ref></blockquote>در تاریخ ۲۵ مردادماه ۱۳۳۲ کریمپور شیرازی درمورد فرار چنین نوشت: <blockquote>«نگذارید جاسوس به فلسطین فرار کند. در نتیجه شکستی که به شاه وارد آمد و در میان ملت حتی در بین طرفداران معدود خود مفتضح گردید قصد دارد خود را از سیاست که بویی از آن نبرده دور سازد، عجالتاً می خواهد مسافرتی به کشور اندونزی نماید پس از بازگشت از اندونزی کوشش خواهد کرد به عراق مسافرت کرده و در آنجا متوقف گردد. لیکن به موجب اطلاعاتی که از بغداد واصل شده ملت بیدار عراق و مراجع تقلید با رفتن وی مخالفند و اجازه نمی دهند چنین عنصر خائن و پستی که جز گردآوردن پول هنری ندارد به عراق بیاید لیکن انگلیس ها قصد دارند او را به فلسطین برده و برای روزهای آینده ذخیره نگه دارند.»</blockquote>کریمپور با انتشار سرودههایش در روزنامه «شورش» مردم را به برپایی انقلاب تشویق می کرد و انقلاب را تنها راه حل و گزینه موجود و راه نجات کشور از استبداد می دید:<br />
{{شعر}}<br />
{{ب|'''انجمن در مجلس شورا ندارد حاصلی'''|'''انجمن بایست کردن درسرای انقلاب'''}}<br />
{{ب|'''ترس دولت، ملت بیچاره را از پا فکند'''|'''نقشه ای باید کشیدن از برای انقلاب'''}}<br />
{{ب|'''داروی صبر و شکیبایی نمی بخشد اثر'''|'''درد ما را نیست درمان جز دوای انقلاب'''}}<br />
{{ب|'''کاخ این خونخوارگان را واژگون بایست کرد'''|'''ریختن باید زنو از خون بنای انقلاب'''}}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
== دستگیری و سوزاندن ==<br />
<br />
پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، حکومت نظامی در ایران آغاز شد، کریمپور شیرازی به زندگی مخفی روی آورد. اما سرانجام در ۲۶ مهر ۱۳۳۲ محل اختفای او لو رفت و دستگیر شد، او را به زندان لشکر ۲ زرهی منتقل کردند. پادگان لشگر دو زرهی محل بازداشت دکتر مصدق، دکتر حسین فاطمی و بقیه قربانیان کودتای ۲۸ مرداد۱۳۳۲ بود.<br />
<br />
کریمپور در مدت اسارت شکنجه بسیار دید ، تمام بدنش را با سیگار سوزاندند. سیخ داغ بر بدنش کشیدند، تهدید و تطمیعش کردند شاید توبه نامهای از او بگیرند ، ولی او زیر بار نرفت و همچنان به مصدق وفادار ماند.<ref>وبسایت [http://asre-nou.net/1385/esfand/25/m-karimpour-shirazi.html عصر نو]</ref><br />
<br />
عصر روز ۲۳ اسفند ۱۳۳۲ که مصادف با چهارشنبهسوری بود، اشرف پهلوی و علیرضا پهلوی، کریمپور شیرازی را از زندان بیرون کشیدند، به دستور اشرف پیکرش را آلوده به نفت کردند مدتی او را به توهین و تمسخر گرفتند. پالانی بر کول وی نهادند و دستور دادند با چهاردست و پا راه برود. با افروختن آتش، جشن را آغاز کردند. زندانی به هر سو میدوید و فریاد میزد شعلهی آتش همهی بدن او را فرا گرفته بود و تماشاگران قهقهه سر داده بودند.<ref>[https://melliun.org/iran/80940 چگونگی کشته شدن روزنامه نگار طرفدار نهضت ملی، امیرمختار کریم پور شیرازی]</ref><br />
<br />
=== ادعای خودکشی ===<br />
روزنامهی اطلاعات در شمارهی دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۳۲ - شمارهی ۸۳۳۶- در صفحهی اول خود با عنوان درشت نوشت: <blockquote>« دیشب کریمپور شیرازی تصمیم به فرار گرفت... وی میخواست سرباز محافظ خود را آتش بزند و چون موفق نشد خود را با نفت آتش زد.پیکر سوخته کریمپور جهت مداوا به بیمارستان شماره یک ارتش برده شده است.»</blockquote><br />
<br />
=== مرگ فجیع کریمپور شیرازی ===<br />
در نیمه شب۲۳ اسفند ۱۳۳۲، مأموران دولت کودتا او را به آتش کشیدند. نوشتهاند در همان حال که آتش سراسر وجودش را در خود کشیده بود فریاد میزد: « زنده باد دکتر محمد مصدق، پیشوای نهضت ملی ایران! پیروز باد مبارزه قهرمانانه ملت ایران! مرگ بر دیکتاتوری و دستگاه فاسد پهلوی!»<ref name=":0">کتاب «زندگی و مبارزات کریمپور شیرازی» ص۳۳ ، علی اکبر درویشیان</ref><br />
<br />
کریمپور شیرازی را در محل زندان لشکر ۲ زرهی به آتش کشیدند، او در مقابل دیدگان مأموران حکومت شاه در آتش سوخت و تمام بدنش به تکهای گوشت کبابی تبدیل شد.<br />
<br />
خبر مرگ کریمپور در روز ۲۵ اسفندماه ۱۳۳۲ انتشار یافت. دکتر میرحقانی پزشک قانونی وقت که از او معاینه کرده ـ به خبرنگار کیهان چنین میگوید :<blockquote>« مقارن ساعت ۶ بعد از ظهر به من اطلاع دادند که کریمپور شیرازی فوت کرده است من بلافاصله در بیمارستان شماره یک ارتش حضور یافتم . کریمپور در ساعت چهار و نیم بعد از ظهر فوت کرده بود، بر اثر معاینهای که نمودم مشاهده شد چهار پنجم بدن او سوخته است ، سراسر بدن او بجز یک قسمت از پشتش و پاهای او تا نزدیک قوزک بکلی سوخته ، بطوریکه اظهار میشد کریمپور علاوه بر کهنهای که آغشته به نفت کرده بود قسمتی از لباسهای خود را نیز به نفت آلوده کرده بود و در نتیجه قسمت زیادی از بدنش سوخته بود. جل الخالق.»<ref>وبسایت [http://asre-nou.net/1385/esfand/25/m-karimpour-shirazi.html عصر نو]</ref> </blockquote>حسین مکی وکیل اول تهران در دوره هفدهم مجلس شورای ملی در خصوص مرگ کریمپور شیرازی مینویسد: <blockquote>«...گفتم شهرت دارد که کریم پور شیرازی مدیر روزنامه شورش را که در لشگر دو زرهی زندانی بوده نخست به چوبه ای بسته اند و با تلمبه امشی بنزین بر او پاشیده و آتش زده اند و سپس با شلیک گلوله ای به مغزش او را کشته اند که طرز قتل و چگونگی چندش آور آن تولید تنفر کرده است و میگویند اعلیحضرت خواسته است از او انتقام بگیرد !...»<ref>خاطرات حسین مکی، ص ۴۱۹، انتشارات علمی</ref></blockquote>پس از مرگ او فرماندار نظامی سعی داشت که از انعکاس خبر سوزاندن کریمپور در جامعه ملتهب آن روز جلو بگیرد .<br />
<br />
روزنامه کیهان در شماره ۳۲۳۵ نوشت: <blockquote>«امروز مقامات انتظامی اطلاع دادند که دیشب کریمپور شیرازی که در مرکز ۲ زرهی در مجاور زندان آقای دکتر محمد مصدق بازداشت میباشد، قصد فرار داشت و خود را آتش زد … وی را که بیش از دوسوم بدنش سوخته بود امروز صبح به بیمارستان شماره یک ارتش برده و در اتاقی که مجاور دکتر فاطمی، که از دیشب به آنجا منتقل شده، بستری نمودند …» </blockquote>کیهان در این شماره، از زبان تیمسار سرتیپ بختیار، فرماندار نظامى و فرمانده لشگر دو زرهى نوشت: <blockquote>«… مقارن ساعت ۹ دیشب…کریم پور پیراهن خود را درآورده و آن را به وسیله نفت بخارى نفتى کاملاً آلوده مىنماید. در اولین لحظه که نگهبان در اتاق را گشود کهنه را به وسیله کبریت آتش زد و به طرف نگهبان پرتاب و سپس اقدام به فرار کرد ولى بر اثر دستپاچه شدن نگهبان کهنه که به کلاه کاسک او گیر کرده بود به صورت کریم پور افتاد و در حالى که یک قسمت از بدنش مشتعل بود پا به فرار گذاشت… در حال فرار ماموران چند تیر به طرف او شلیک کردند که به وى اصابت نکرد و بالاخره در ۲۰۰ قدمى زندان دستگیر شد… تمام لباس و قسمتى از بدن و موهاى سر و ابروى وى به کلى سوخته بود. ساعت ۱۰ صبح امروز به بیمارستان ارتش منتقل شد… خبرنگاران شنیدند که موقع انتقال مىگوید: آخ از زندگى سیرم. کریمپور در بیمارستان شماره یک ارتش در اتاق مجاور دکتر فاطمى بسترى شد. پزشکان مىگویند حال عمومى کریم پور رضایت بخش نیست.»<ref>روزنامه کیهان ۲۴ اسفند ۱۳۳۲- شمارهی ۳۲۳۵</ref></blockquote>روز ۲۴ اسفند ۱۳۳۲ دیگر امیدی به زنده ماندن کریمپور شیرازی نبود. وی در بیمارستان تمام توان خود را در گلو جمع کرد و فریاد زد:<blockquote>والاحضرت اشرف مرا کشت! </blockquote>اما دکتر ایادی ـ پزشک مخصوص ـ با تمسخر گفت: دیوانه است، هذیان میگوید.<ref>[https://melliun.org/iran/80940 چگونگی کشته شدن روزنامه نگار طرفدار نهضت ملی، امیرمختار کریم پور شیرازی]</ref><br />
<br />
'''مرگ کریمپور از زبان شعبان جعفری (شعبان بیمخ)'''<br />
<br />
شعبان جعفری معروف به شعبان بیمخ در مصاحبه با هما سرشار پیرامون چگونگی به قتل رساندن کریمپور شیرازی میگوید: <blockquote>«این جور که ما اون موقع شنفتیم، اینو دوباره میگیرن و در لشکر ۲ زرهی میندازنش زندان. اونم یه آدم دهن لقی بود و به همه فحش میداد و سر و صدا میکرد. اون وقت برای این که تنبیهش کنن، روزا از تو زندان میآوردنش بیرون. سربازا یه پالون میذاشتن روش. یه سیخونکم بهش میزدن. یه نفرم سوارش میکردن. بعد تو زندان مجرد بود گویا… گویا تو همون زندون از بین میبرنش دیگه. لحاف محاف میندازن تو سلولش. نفت روش میریزن و آتیشش میزنن. محل دفن او روشن نیست و احتمال داده میشود که در گورستان مسگرآباد توسط ماموران دفن شده باشد.»<ref>شعبان جعفری معروف به شعبان بیمخ در مصاحبه با هما سرشار</ref></blockquote><br />
<br />
== صحبت محمدرضا شفیعی کدکنی درمورد کریمپور ==<br />
شفیعی کدکنی در مورد کریمپور شیرازی مینویسد: <blockquote>«در میهن ما، انسان های بزرگی زیستهاند که هر یک به خاطر رفاه و آزادی مردم وطنشان، با قلم و اندیشه به پیکار استبداد رفته و در آتش نامردمیها سوختهاند. یکی از آنها امیر مختار کریمپور شیرازی، شاعر و مدیر شجاع و مبارز روزنامهی شورش بود که جان خود را در ۳۲ سالگی در پای قلم و آرمانش از دست داد.» </blockquote>شفیعیکدکنی شعری هم در سوگ کریمپور شیرازی سرود<ref>وبسایت [https://news.gooya.com/culture/archives/058187.php گویا نیوز]</ref>:{{شعر}}<br />
{{ب|'''چه پر خون نوشتند اين سرگذشت'''|'''دلی کو کزين غصه پر خون نگشت؟'''}}<br />
{{ب|'''خردمند ديرينه خوش می گريست'''|'''اگر مرگ داد است بيداد چيست؟'''}}<br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
== شعری از کریمپور شیرازی برای روز ۳۰ تیر ۱۳۳۱ ==<br />
امیر مختار کریمپور شیرازی پس از واقعه ۳۰ تیر ۱۳۳۱ شعری در وصف آن روز و جانباختگان آن روز نوشت<ref>وبسایت [https://news.gooya.com/culture/archives/058187.php گویا نیوز]</ref>:<br />
{{شعر}}<br />
{{ب|'''ای شهیدی که بخون خفته و گلگون کفنی'''|'''ای عزیزی که بخون غرقه ز عشق وطنی'''}}<br />
{{ب|'''ای جوانی که در آزادی ایران عزیز'''|''' چهره گلگونی و خندانی و خونین کفنی'''}}<br />
{{ب|'''ای حبیبی که به آزادگی و جانبازی '''|''' شهره شد نام بلند تو بهر انجمنی'''}}<br />
{{ب|'''ای وطن خواه شریفی که نبودت ز وطن''' |''' بهره جز تیر جفائی و کهن پیرهنی'''}}<br />
{{ب|'''ای هزاران که بخون گشته پر و بال تو غرق''' |''' از سیه کاری و خونخواری پیر زغنی'''}}<br />
{{ب|'''ای جوانی که ز خون دل مردانه تو''' | '''گشته سیراب و برومند درخت کهنی'''}}<br />
{{ب|'''ای پریچهره عزیزی که در ایام شباب '''| '''خفته در خاک ز بیداد پلید اهرمنی'''}}<br />
{{ب|'''ای شهیدی که دم مرگ نوشتی بر خاک''' |''' «پیشوا زنده و جاوید» ز خون بدنی'''}}<br />
{{ب|'''جامه غرقه بخون تو چو شد پرچم دوست '''| '''خصم دانست که تو کاوه لشگر شکنی'''}}<br />
{{ب|'''سر و جان در پی جانان بگرفتی بر کف''' | '''تا نگویند که عاشق نئی و لاف زنی'''}}<br />
{{ب|'''جان شیرین بنهادی بسر عشق وطن''' |''' تا که پرویز بداند تو همان کوه کنی'''}}<br />
{{ب|'''سر قدم کردی و سینه سپر تیر بلا''' | '''تا صف خصم بداند که تو روئینه تنی'''}}<br />
{{ب|'''سینه چاک ترا دید چو مادر خندید''' | '''پدری گفت بنازم که تو فرزند منی'''}}<br />
{{ب|'''نازم آن لحظه که خونین دهنت خندان بود''' | '''تانگویند که گریانی و خونین دهنی'''}}<br />
{{ب|'''نازم آن غیرت و آن همت و آن عزم بلند''' | '''که جز ایران بدم مرگ نگفتی سخنی'''}}<br />
{{ب|'''ای بخون خفته شهیدان بشما باد سلام''' |''' ای کفن پوش عزیزان بشما باد سلام'''}} <br />
{{پایان شعر}}<br />
<br />
==پانویس==<br />
{{پانویس|۳|اندازه=ریز}}<br />
:[[رده:اهالی فسا]] [[رده:روزنامهنگاران سیاسی اهل ایران]] [[رده:زندانیان سیاسی اهل ایران]] [[رده:شاعران معاصر اهل ایران]] [[رده:فعالان سیاسی کشتهشده اهل ایران]] [[رده:زادگان ۱۲۹۹]] [[رده:روزنامهنگاران مقتول اهل ایران]]<br />
<references /></div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86_%DA%AF%D9%84%E2%80%8C%DA%AF%D9%84%D8%A7%D8%A8&diff=69075حسین گلگلاب2024-03-09T23:02:53Z<p>Rah: </p>
<hr />
<div>{{جعبه زندگینامه<br />
|نام_شخص= حسین گلگلاب<br />
|نام_تصویر= حسین گلگلاب.jpg<br />
|عرض_تصویر=<br />
|توضیح_تصویر=<br />
|نام دیگر=میرزا حسین خان<br />
|جوایز دریافتی=<br />
|لقبها=<br />
|زمینه فعالیت =<br />
|ملیت= ایرانی<br />
|اهل= تهران<br />
|دوره=<br />
|سالهای فعالیت= سال ۱۳۰۴ تا سال ۱۳۱۷ دوازده جلد کتاب در رشته جغرافیا و طبیعی تهیه کرد، سال ۱۳۰۷ مسئول تحقیقات علمی گیاهشناسی، سال ۱۳۱۳عضو فرهنگستان ایران شد و در ۱۳۱۵ سردبیری فرهنگستان نیز به او واگذار شد<br />
<br />
|مذهب=<br />
|همسر=<br />
|فرزندان=<br />
|والدین= فرزند ابوتراب خان (مصورالملک) نقاش زمان قاجار<br />
|آرامگاه= بهشت زهرا تهران<br />
|نقشهای برجسته=<br />
|وبگاه=<br />
|منصب=استاد دانشگاه<br />
|سبک=<br />
|مکتب=<br />
|آثار=۳جلد کتاب جغرافیای دبیرستانی، ۹جلد کتاب طبیعی دبیرستانی، کتاب کلاسیک گیاهشناسی و «فرهنگ گیاهان دارویی» و اثر بزرگ «راهنمای گیاهی» که نتیجه ۶۰سال کار مداوم استاد در زمینه تحقیق و تدریس علوم بود. اولین نویسندهٔ کتاب درسی طبیعی، مسئول تحقیقات علمی گیاهشناسی، عضوفرهنگستانایران، گیاهشناس، ادیب و ترانهسرا و سازنده سرود معروف «ای ایران، ای، مرز پرگهر،<br />
<br />
|تاریخ_تولد= متولد ۱۲۷۶<br />
|محل_تولد= تهران<br />
|دوران زندگانی=<br />
|تاریخ_مرگ = ۲۲ اسفند ۱۳۶۳<br />
|محل_مرگ =تهران<br />
|امضاء=<br />
|اثر گزاران=<br />
|اثر پذیران=<br />
|گفتاورد=<br />
}}<br />
حسین گلگلاب (متولد ۱۲۷۴درگذشتاسفند ۱۳۶۳ در ۸۷سالگی) با نام اصلی میرزا حسین خان پسر میرزا مهدی خان مصورالملک، ادیب، نویسنده، گیاهشناس و ترانهسرای ایرانی است. سرودهی مشهور «مرز پرگهر» که از نظر [[شورای ملی مقاومت ایران]] سرود ملی ایران به شمار میرود، از سرودههای اوست . حسین گل گلاب همچنین، اولین نویسندهٔ کتاب درسی طبیعی، مسئول تحقیقات علمی گیاهشناسی، عضو فرهنگستان ایران و گیاهشناس بود.<ref>راسخون- [http://rasekhoon.net/mashahir/show/592685// حسین گل گلاب]</ref><br />
<br />
== زندگینامه ==<br />
حسین گلگلاب، فرزند ابوتراب خان (مصورالملک) نقاش زمان قاجار بود. در سال ۱۲۷۶ در تهران متولد شد. تحصیلات خود را در مدرسه علمیه و دارالفنون طی کرد. چند تن از معلمین فرانسوی زبان حاضر در دارالفنون زبان فرانسه را آموخت، ادیب و ترانهسرا و سازنده سرود معروف «ای ایران، ای، مرز پرگهر» است.<br />
<br />
وی با همکاری کلنل کاظم وزیری و علینقی خان وزیری به کار موسیقی پرداخت و برای تعلیم تار به کلاس او میرفت. اولین نویسندهٔ کتاب درسی طبیعی در ایران بود. او از سال ۱۳۰۴ تا سال ۱۳۱۷ دوازده جلد کتاب در رشته جغرافیا و طبیعی تهیه کرد که در مدارس تدریس میشد و از سال ۱۳۰۷ مسئول تحقیقات علمی گیاهشناسی شد و از زمان تأسیس دانشگاه تهران تا سال ۱۳۴۵ به تدریس اشتغال داشت،<br />
<br />
حسین گل گلاب در سال ۱۳۱۳عضو فرهنگستان ایران شد و در ۱۳۱۵ سردبیری فرهنگستان نیز به او واگذار شد. لغات زیادی خصوصاً در رشته علوم طبیعی پیشنهاد کرد که تصویب شد و اکنون در زبان فارسی رواج کامل دارد. گلگلاب اسفند ماه ۱۳۶۳ در ۸۷ سالگی درگذشت.<ref name=":0">همشهری - [http://www.hamshahrionline.ir/details/150853 زندگینامه: حسین گل گلاب (۱۲۷۶-۱۳۶۳)]</ref><br />
<br />
== زندگی حسین گل گلاب از زبان خودش ==<br />
<br />
تولدم در ۱۷ ربیعالاول ۱۳۱۴ هجری قمری در تهران اتفاق افتاد ولی در سجل احوالم که چند سال بعد گرفته شده ۱۲۷۴هجری شمسی نوشته شده که مقارن ۱۳۱۲ میشود یعنی دو سال اضافه نوشتهاند. در بچگی چند روزی به مکتب رفتم پس از یکی دو ماه مرا به مدرسه علمیه که در اوایل خیابان بهارستان بود سپردند. چند سال در مدرسه بودم به کلاس پنجم رسیدم کلاسها میز و نیمکت نداشت در اطراف مینشستیم و فقط یک میز کوچک در مقابل معلم بود پس از رسیدن به کلاس پنجم قرار شد مدرسه نظام دارالفنون برویم چند ماه تعطیل بود چند ماهی در مدرسه نظام دارالفنون بودم بعد به کلاس دوم دارالفنون منتقل شدم. در کلاس دوم و سوم و چهارم و پنجم و ششم آن مدرسه شاگرد اول بودم که در آخر سال جوایز هر سال را به من میدادند به طوری که در سال ششم بیست کتاب از اشخاص مختلف به من داده شد. از طرف خود مدرسه چهار جلد شاهنامه چاپ امیر بهادری به من داده شد که هنوز یکی از آنها را دارم. <ref>[http://pr.tums.ac.ir/?fkeyid=&siteid=1&pageid=653&newsview=44375 نخستین ها/ دکتر گل گلاب استادی ممتاز و ذوالفنون، گیاهشناس، ادیب، موسیقیدان و شاعری توانا]</ref><br />
<br />
== جایگزینی لغات فارسی در علم ==<br />
[[پرونده:هما گل گلاب دختر استاد.jpg|بندانگشتی|هما گل گلاب دختر استاد]]<br />
تا قبل از ورود حسین گل گلاب به عضویت فرهنگستان ایران نویسندگان کتب علمی درباب گیاه شناسی از اصطلاحات معادل عربی بکارگرفتند. اما با ورود وی معادلهای کاملاً پارسی جایگزین گشت. خود حسین گل گلاب در این خصوص میگوید: <br />
<br />
«در زمان ما پیشرفت رشتههای علمی تندتر و بیشتر بوده و نیازمند به واژههای نو بیشتر است و ناچاریم بکوشیم تا برابرهای آنها را در فارسی بیابیم و به کار بریم. از زمانی که دانشهای نو به کشور ما راه یافته و آموزش آنها با گشایش مدرسة دارالفنون به وسیلة استادان بیگانه معمول شده برخی از دانشمندان ایرانی که با آنان همکاری داشتهاند دامان همت بر کمر بسته بر آن شدهاند که گفتههای آنان را به زبان شاگردان خود برگردانند تا فراگرفتن آن آسانتر شود، ولی چون بیشتر تحصیلات آنها بر پایههای زبان عربی بوده زبان شیرین فارسی را از نظر دور داشته و به چشم بیمهری به آن نگریستهاند. چنانکه بُتانیک را علم النبات و زوئولوژی را علم الحیوان و ژئولوژی را علم الارض گفتهاند. چون گردش روزگار نویسندهی این گفتار را در رشتة علم النبات به کار انداخت و ناچار بودم واژههای ساخته شدهی آنان را به کار برم به اصطلاحهایی برخوردم که نه تنها سنگین و فرا گرفتن آنها برای شاگردان دشوار بود بلکه در بیشتر موارد نارسا و نادرست مینمود. برای روشن شدن مطلب برخی از ساختههای آنان را یادآوری میکنم تا خوانندگان را با آن آشنا سازم:<br />
<br />
عدیم الفلقه به جای اکوتی لدون Acotyledon<br />
<br />
ذو فلقتین به جای دیکو تیلدن Dicotyledon<br />
<br />
ذو قلقه به جای مونوکوتیلدن Monocotyledon<br />
<br />
بارزالتناسل به جای فانروگام Phanerogame <br />
<br />
مخفی التناسل به جای کریپتوگام Cryptogame<br />
<br />
منفصل الطاس به جای دیالی سپال Dialysepal<br />
<br />
متصل الکاس به جای گاموپتال Gamopetal <br />
<br />
عدیم الکاس به جای آپتال Apetal<br />
<blockquote>سنگینی و ناسازگاری این ترجمهها با زبان شیرین مادری، مرا بر آن داشت که دست نیاز به دامن دانشمندان فارسی زبان دراز کرده و از آنان یاری بخواهم. شادروانان ادیب پیشاوری و بدیعالزمان فروزانفر و گروهی دیگر، اندیشة مرا ستوده از هیچ گونه یاری دریغ نفرمودند و مرا بر آن داشتند تا هر چه بتوانم در این راه بکوشم و از سرزنش خرده گیران هراس بدل راه ندهم. به جای واژههای بالا به ترتیب بیلپه، دو لپه و تک لپه و پیدازا و نهانزا و جدا گلبرگ و پیوسته گلبرگ و بیگلبرگ برگزیده و به شاگردان خود آموختم و سرافرازم که فرهنگستان هم بعدها آنها را پذیرفت و به کار بردن آنها را روا دانست.»<ref>تکنولوژی - [http://scitech.blogsky.com/1390/12/01/post-312/ دکتر حسین گل گلاب، بزرگمردی از دیار علم و ادب]</ref></blockquote><br />
<br />
== سرود ای ایران ==<br />
[[پرونده:بنان -خالقی -گل گلاب.jpg|بندانگشتی|بنان -خالقی -گل گلاب]]<br />
در شهریور ۱۳۲۳ که نیروهای خارجی ایران را اشغال کرده بودند «حسین گل گلاب» ادیب و متفکر ایرانی در خیابان هدایت تهران رفتار تحقیر آمیز سربازان خارجی با مردم را مشاهده میکند، غمگین میشود و پس از آن به انجمن موسیقی ملّی واقع در خیابان هدایت میرود و ماوقع را برای «روحالله خالقی» آهنگساز و نوازندهٔ برجستهٔ ویلن تعریف میکند. خالقی هم متأثر میشود و همین ماجرا آغازگر راهی میشود برای سرودن و ساختن آهنگ پرشکوه «ای ایران». این آهنگ دشتی نخستین بار با همخوانی گروه کر و خوانندگی «غلامحسین بنان» در سومین برنامه از برنامههای انجمن موسیقی ملّی ایران در دبستان نظامی واقع در خیابان سپه اجرا شد.<ref>نت نوشت - [https://netnevesht.com/ای-ایران-ای-مرز-پر-گهر؛-حسین-گل-گلاب-و-رو/ ای ایران ای مرز پر گهر؛ حسین گل گلاب و روحالله خالقی و سرودی به پهنای یک کشور]</ref><br />
<br />
== آثار حسین گل گلاب ==<br />
برخی از آثار حسین گل گلاب عبارتند از:<br />
<br />
۳جلد کتاب جغرافیای دبیرستانی<br />
<br />
۹جلد کتاب طبیعی دبیرستانی<br />
<br />
کتاب کلاسیک گیاهشناسی و «فرهنگ گیاهان دارویی» <br />
<br />
اثر بزرگ «راهنمای گیاهی» <br />
<br />
سرودهای میهنی و حماسی مانند سرود '''”ای ایران'''“ و '''”آذرآبادگان'''. <ref>سازمان مجاهدین خلق ایران - [https://event.mojahedin.org/events/5293/22-اسفند-1363-درگذشت-دکتر-حسین-گل-گلاب- 22 اسفند 1363: درگذشت دکتر حسین گل گلاب]</ref><br />
== منابع ==<br />
{{پانویس|۲}}<br />
[[رده:استاد دانشگاه تهران]]<br />
[[رده:اعضای فرهنگستان اهل ایران]]<br />
[[رده:شاعران اهل ایران]]<br />
[[رده:مترجمان اهل ایران]]<br />
[[رده:کیاه شناسان اهل ایران]]<br />
[[رده:زادگان۱۲۷۶]]<br />
[[رده:درگذشتگان۱۳۶۳]]<br />
[[رده:موسیقیدانان اهل ایران]]</div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1%DB%8C&diff=69055ایمان افشاری2024-03-06T14:12:36Z<p>Rah: /* درباره قاضی ایمان افشاری */</p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات شخصیت<br />
|نام = ایمان افشاری<br />
|تصویر = <br />
[[پرونده:ایمان افشاری.jpeg|بندانگشتی|وسط]]<br />
<br />
<br />
|توضیحات = <br />
|سری = <br />
|اولین_حضور = <br />
|آخرین_حضور = دادگاه انقلاب<br />
|هدف = <br />
|ساخته_شده_توسط= <br />
|ایفای_نقش_توسط=<br />
|قسمتها = <br />
<br />
|لقب = قاضی ایمان افشاری<br />
|نام_مستعار = <br />
|نوع = <br />
|جنسیت = <br />
|سن = <br />
|تاریخ_تولد = <br />
|تاریخ_مرگ = <br />
|ویژگی = <br />
|شغل = قاضی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران<br />
|عنوان = <br />
|callsign = <br />
|خانواده = <br />
|همسر = <br />
|significantother= <br />
|فرزند = <br />
|خویشاوند = <br />
|آدرس = <br />
|مذهب = اسلام<br />
|ملیت = ایرانی<br />
|lbl21 = <br />
|data21 = <br />
|lbl22 = <br />
|data22 = <br />
|lbl23 = <br />
|data23 = <br />
|lbl24 = <br />
|data24 = <br />
|lbl25 = <br />
|data25 = <br />
|extra-hdr = <br />
|lbl31 = <br />
|data31 = <br />
|lbl32 = <br />
|data32 = <br />
|lbl33 = <br />
|data33 = <br />
|lbl34 = <br />
|data34 = <br />
|lbl35 = <br />
|data35 = <br />
}}<br />
<br />
'''قاضی ایمان افشاری'''، رئیس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران است. وی قاضی متهمان امنیتی و سیاسی است. ایمان افشاری در سرکوب زنان، هنرمندان و فعالان مدنی با صدور احکام ناعادلانه مشارکت مستقیم دارد. قاضی ایمان افشاری، حکم اعدام ۴زندانی سیاسی محسن مظلوم، پژمان فاتحی، هژیر فرامرزی، و وفا آذربار را صادر کرد. حکم اعدام این افراد در تاریخ ۹ بهمن ماه ۱۴۰۲ به مرحله اجرا درآمد. وی همچنین حبیب اسیود فعال سیاسی و ۲تابعیتی را پس از انتقال به ایران محاکمه و به اعدام محکوم کرد. حکم وی در ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ به اجرا درآمد. ایمان افشاری یکی از بازداشتشدگان اعتراضات ۱۴۰۱، به نام ماهان صدرات مدنی را به اتهام آتشزدن یک موتورسیلکت و تخریب گوشی و ایراد جرح عمدی با چاقو به محاربه متهم کرد. حکمی که دیوان عالی آنرا نقض کرد. این قاضی، ۷ تن از شهروندان مسیحی را جمعا به ۳۲ حبس محکوم کرد و همچنین برای مهوش ثابت و فریبا کمالآبادی به اتهام بهایی بودن احکام سنگین و خارج از روال عادی صادر کرده است. آنها هر یک به ۱۰سال زندان محکوم شدهاند.<br />
<br />
== درباره قاضی ایمان افشاری ==<br />
ایمان افشاری، رئیس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران است. وی قاضی متهمان امنیتی و سیاسی است. ایمان افشاری در سرکوب زنان، هنرمندان و فعالان مدنی با صدور احکام ناعادلانه مشارکت مستقیم دارد. وی از زمستان ۱۳۹۷ تا کنون رئیس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران است. به گفته بسیاری از زندانیان وی قوانین بدیهی قضاوت که بیطرفی است را در قبال متهمان رعایت نکرده و در بررسی برخی از پرونده، حتی اسناد را مطالعه نکرده است.<br />
<br />
آتنا دائمی طی توییتی به تاریخ آبان ۱۴۰۱ در رابطه با ایمان افشاری نوشته است:<br />
<br />
«ایمان افشاری در دادگاه به پدرم میگفت باید جوابگوی فرزندان شهدا باشی. بیغیرتی که فرزندت را چنین یاغی تربیت کردی!»<br />
<br />
ایمان افشاری در تیر ماه ۱۳۹۸ محمد رسولاف هنرمند و کارگردان سینما را به اتهامات «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس، ۲سال ممنوعیت از خروج از کشور، ۲سال محرومیت از فعالیت سیاسی و اجتماعی محکوم کرد. هنگامی که محمد رسولاف از وی سوال کرد، آیا فیلمی وی را دیده است؟ در جواب میگوید، خیر ولی تحلیل دستگاههای امنیتی برای صدور حکم کافی است.<br />
[[پرونده:چهار زندانی کرد.jpg|بندانگشتی|چهار زندانی کرد اعدام شده توسط ایمان افشاری]]<br />
<br />
=== صدور احکام اعدام ===<br />
قاضی ایمان افشاری، حکم اعدام ۴زندانی سیاسی محسن مظلوم، پژمان فاتحی، هژیر فرامرزی، و وفا آذربار را صادر کرد. حکم اعدام این افراد در تاریخ ۹ بهمن ماه ۱۴۰۲ به مرحله اجرا درآمد.<ref>'''[https://iranhrs.org/%d8%a7%d8%b9%d8%af%d8%a7%d9%85-%da%86%d9%87%d8%a7%d8%b1-%d8%b2%d9%86%d8%af%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%b3%db%8c%d8%a7%d8%b3%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%b2%d9%86%d8%af%d8%a7%d9%86-%d9%82%d8%b2%d9%84%d8%ad%d8%b5/ اعدام چهار زندانی سیاسی در زندان قزلحصارـ کانون حقوق بشر ایران]'''</ref><br />
<br />
ایمان افشاری همچنین حبیب اسیود فعال سیاسی و ۲تابعیتی را پس از انتقال به ایران محاکمه و به اعدام محکوم کرد. حکم وی در ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ به اجرا درآمد.<ref>'''[https://iranhrs.org/%d8%a7%d8%b9%d8%af%d8%a7%d9%85-%d8%ad%d8%a8%db%8c%d8%a8-%d8%a7%d8%b3%db%8c%d9%88%d8%af-%d8%a8%d9%87-%d8%a7%d8%aa%d9%87%d8%a7%d9%85-%d8%a7%d9%81%d8%b3%d8%a7%d8%af-%d9%81%db%8c-%d8%a7%d9%84%d8%a7%d8%b1/ اعدام حبیب اسیود (حبیب فرج الله کعب)ـ کانون حقوق بشر ایران]'''</ref><br />
<br />
=== صدور احکام زندان برای معترضان ===<br />
کمال عبداللهزاده، سربازی که در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ از شلیک به سمت معترضان خودداری کرده بود در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست ایمان افشاری به اتهام «اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام» به ۵سال و ۸ماه حبس محکوم کرد.<ref name=":0">'''[https://spreadingjustice.org/fa/individual-violator/sj37154/ شرح اقدامات ایمان افشاری ـ دادگستر بانک اطلاعاتی ناقضان حقوق بشر در ایران]'''</ref><br />
<br />
ایمان افشاری یکی از بازداشتشدگان اعتراضات ۱۴۰۱، به نام ماهان صدرات مدنی را به اتهام آتشزدن یک موتورسیلکت و تخریب گوشی و ایراد جرح عمدی با چاقو به محاربه متهم کرد. حکمی که دیوان عالی آنرا نقض کرد.<br />
<br />
شمار زیادی از زندانیان هوادار مجاهدین خلق توسط ایمان افشاری محاکمه و به حبسهای طولانی محکوم شدهاند. قاضی ایمان افشاری به منظور شکنجه روانی احکام برخی از زندانیان را صادر نکرده و آنها را بلاتکلیف نگه داشته است.<br />
<br />
فروغ تقیپور و مرضیه فارسی در ارتباط با مجاهدین خلق ایران، توسط ایمان افشاری هر کدام به ۱۵ سال زندان محکوم شدند.<ref name=":1">'''[https://iranhrs.org/%d8%a7%db%8c%d9%85%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d9%81%d8%b4%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%82%d8%a7%d8%b6%db%8c-%da%a9%d9%87-%d9%be%d8%b1%d9%88%d9%86%d8%af%d9%87-%d9%87%d8%a7-%d8%b1%d8%a7-%d9%86%d8%ae%d9%88%d8%a7%d9%86/ ایمان افشاری قاضی که پرونده ها را نخوانده و با جان زندانیان بازی میکند ـ کانون حقوق بشر ایران]'''</ref> <br />
<br />
قاضی ایمان افشاری، نازیلا معروفیان را تنها به جرم مصاحبه با پدر مهسا امینی بدون محاکمه و اخذ دفاعیات به ۲سال حبس تعزیری، ۱۵میلیون تومان جزای نقدی و ۵سال ممنوعالخروجی محکوم کرد.<ref>'''[https://www.radiofarda.com/a/nazila-maroofian-iranian-detained-journalist-gets-2-years-prison-sentence/32243899.html نازیلا معروفیان به دلیل مصاحبه با پدر مهسا امینی به «دو سال زندان» محکوم شد - رادیو فردا]'''</ref><br />
<br />
ایمان افشاری در همین شعبه، سیامک ابراهیمی را به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به ۵سال و ۸ماه زندان محکوم کرد. در همین شعبه، ایمان افشاری، شاهرخ احمدی را به اتهام « اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور» به ۴سال زندان محکوم کرده است.<br />
[[پرونده:اعتراض به سقوط هواپیمان اوکراینی1.jpg|بندانگشتی|اعتراض به سقوط هواپیمای اوکراینی]]<br />
<br />
=== '''معترضان به سرنگونی هواپیمای اوکراینی''' ===<br />
ایمان افشاری در اسفند ماه ۹۸، مرتضی بخشیزایی را صرفا به دلیل شرکت در اعتراضات به سرنگونی هواپیمای اوکراینی به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور از طریق توافق اولیه و تشریک مساعی با سایرین برای آشوب سازی» به ۶ماه حبس تعزیری محکوم کرد.<ref name=":0" /><br />
<br />
محکومیت سمیرا هادیان به ۸سال زندان به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور، تمرد از دستورات ماموران دولتی و توهین به ماموران» به دلیل مشارکت در اعتراضات آبان ماه ۹۸ و ملیحه جعفری به شش ماه زندان به اتهام «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت داخلی کشور» باز هم به دلیل شرکت در اعتراضات آبان ماه ۹۸ از دیگر احکام صادره توسط ایمان افشاری در راستای سرکوب آزادیهای اجتماعی بوده است.<ref name=":0" /><br />
<br />
=== '''احکام سنگین برای پیروان ادیان''' ===<br />
این قاضی، ۷ تن از شهروندان مسیحی را جمعا به ۳۲ حبس محکوم کرد و همچنین برای مهوش ثابت و فریبا کمالآبادی به اتهام بهایی بودن احکام سنگین و خارج از روال عادی صادر کرده است. آنها هر یک به ۱۰سال زندان محکوم شدهاند. ایمان افشاری، در پی دادگاهی یک ساعته که بیشتر آن به توهین و تحقیر متهمان گذشت این حکم را صادر کرده است.<ref name=":1" /><br />
<br />
=== '''اعتراض زندانیان زن''' ===<br />
در دیماه ۱۴۰۲ هنگام بازدید قاضی ایمان افشاری از بند زنان زندان اوین، زندانیان سیاسی این بند خشم خود را از حضور وی ابراز داشتند. به همین دلیل این بازدید با تنش ناتمام ماند و ایمان افشاری مجبور به فرار از این بند شد. فروغ تقیپور، ارغوان فلاحی، شیوا اسماعیلی و.. از جمله زندانیانی بودند که اعتراض خود را نسبت به بلاتکلیفی طولانی مدت در زندان ابراز کردند. این افراد توسط مقامات زندان با محدودیت در تماس تلفنی و تهدید به تبعید رو به رو شدند.<ref name=":1" /><br />
<br />
== '''منابع''' ==</div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1%DB%8C&diff=69054ایمان افشاری2024-03-06T14:10:41Z<p>Rah: </p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات شخصیت<br />
|نام = ایمان افشاری<br />
|تصویر = <br />
[[پرونده:ایمان افشاری.jpeg|بندانگشتی|وسط]]<br />
<br />
<br />
|توضیحات = <br />
|سری = <br />
|اولین_حضور = <br />
|آخرین_حضور = دادگاه انقلاب<br />
|هدف = <br />
|ساخته_شده_توسط= <br />
|ایفای_نقش_توسط=<br />
|قسمتها = <br />
<br />
|لقب = قاضی ایمان افشاری<br />
|نام_مستعار = <br />
|نوع = <br />
|جنسیت = <br />
|سن = <br />
|تاریخ_تولد = <br />
|تاریخ_مرگ = <br />
|ویژگی = <br />
|شغل = قاضی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران<br />
|عنوان = <br />
|callsign = <br />
|خانواده = <br />
|همسر = <br />
|significantother= <br />
|فرزند = <br />
|خویشاوند = <br />
|آدرس = <br />
|مذهب = اسلام<br />
|ملیت = ایرانی<br />
|lbl21 = <br />
|data21 = <br />
|lbl22 = <br />
|data22 = <br />
|lbl23 = <br />
|data23 = <br />
|lbl24 = <br />
|data24 = <br />
|lbl25 = <br />
|data25 = <br />
|extra-hdr = <br />
|lbl31 = <br />
|data31 = <br />
|lbl32 = <br />
|data32 = <br />
|lbl33 = <br />
|data33 = <br />
|lbl34 = <br />
|data34 = <br />
|lbl35 = <br />
|data35 = <br />
}}<br />
<br />
'''قاضی ایمان افشاری'''، رئیس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران است. وی قاضی متهمان امنیتی و سیاسی است. ایمان افشاری در سرکوب زنان، هنرمندان و فعالان مدنی با صدور احکام ناعادلانه مشارکت مستقیم دارد. قاضی ایمان افشاری، حکم اعدام ۴زندانی سیاسی محسن مظلوم، پژمان فاتحی، هژیر فرامرزی، و وفا آذربار را صادر کرد. حکم اعدام این افراد در تاریخ ۹ بهمن ماه ۱۴۰۲ به مرحله اجرا درآمد. وی همچنین حبیب اسیود فعال سیاسی و ۲تابعیتی را پس از انتقال به ایران محاکمه و به اعدام محکوم کرد. حکم وی در ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ به اجرا درآمد. ایمان افشاری یکی از بازداشتشدگان اعتراضات ۱۴۰۱، به نام ماهان صدرات مدنی را به اتهام آتشزدن یک موتورسیلکت و تخریب گوشی و ایراد جرح عمدی با چاقو به محاربه متهم کرد. حکمی که دیوان عالی آنرا نقض کرد. این قاضی، ۷ تن از شهروندان مسیحی را جمعا به ۳۲ حبس محکوم کرد و همچنین برای مهوش ثابت و فریبا کمالآبادی به اتهام بهایی بودن احکام سنگین و خارج از روال عادی صادر کرده است. آنها هر یک به ۱۰سال زندان محکوم شدهاند.<br />
<br />
== درباره قاضی ایمان افشاری ==<br />
ایمان افشاری، رئیس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران است. وی قاضی متهمان امنیتی و سیاسی است. ایمان افشاری در سرکوب زنان، هنرمندان و فعالان مدنی با صدور احکام ناعادلانه مشارکت مستقیم دارد. وی از زمستان ۱۳۹۷ تا کنون رئیس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران است. به گفته بسیاری از زندانیان وی قوانین بدیهی قضاوت که بیطرفی است را در قبال متهمان رعایت نکرده و در بررسی برخی از پرونده، حتی اسناد را مطالعه نکرده است.<br />
<br />
آتنا دائمی طی توییتی به تاریخ آبان ۱۴۰۱ در رابطه با ایمان افشاری نوشته است:<br />
<br />
«ایمان افشاری در دادگاه به پدرم میگفت باید جوابگوی فرزندان شهدا باشی. بیغیرتی که فرزندت را چنین یاغی تربیت کردی!»<br />
<br />
ایمان افشاری در تیر ماه ۱۳۹۸ محمد رسولاف هنرمند و کارگردان سینما را به اتهامات «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس، ۲سال ممنوعیت از خروج از کشور، ۲سال محرومیت از فعالیت سیاسی و اجتماعی محکوم کرد. هنگامی که محمد رسولاف از وی سوال کرد، آیا فیلمی وی را دیده است؟ در جواب میگوید، خیر ولی تحلیل دستگاههای امنیتی برای صدور حکم کافی است.<br />
[[پرونده:چهار زندانی کرد.jpg|بندانگشتی|چهار زندانی کرد اعدام شده توسط ایمان افشاری]]<br />
<br />
=== صدور احکام اعدام ===<br />
قاضی ایمان افشاری، حکم اعدام ۴زندانی سیاسی محسن مظلوم، پژمان فاتحی، هژیر فرامرزی، و وفا آذربار را صادر کرد. حکم اعدام این افراد در تاریخ ۹ بهمن ماه ۱۴۰۲ به مرحله اجرا درآمد.<ref>'''[https://iranhrs.org/%d8%a7%d8%b9%d8%af%d8%a7%d9%85-%da%86%d9%87%d8%a7%d8%b1-%d8%b2%d9%86%d8%af%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%b3%db%8c%d8%a7%d8%b3%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%b2%d9%86%d8%af%d8%a7%d9%86-%d9%82%d8%b2%d9%84%d8%ad%d8%b5/ اعدام چهار زندانی سیاسی در زندان قزلحصارـ کانون حقوق بشر ایران]'''</ref><br />
<br />
ایمان افشاری همچنین حبیب اسیود فعال سیاسی و ۲تابعیتی را پس از انتقال به ایران محاکمه و به اعدام محکوم کرد. حکم وی در ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ به اجرا درآمد.<ref>'''[https://iranhrs.org/%d8%a7%d8%b9%d8%af%d8%a7%d9%85-%d8%ad%d8%a8%db%8c%d8%a8-%d8%a7%d8%b3%db%8c%d9%88%d8%af-%d8%a8%d9%87-%d8%a7%d8%aa%d9%87%d8%a7%d9%85-%d8%a7%d9%81%d8%b3%d8%a7%d8%af-%d9%81%db%8c-%d8%a7%d9%84%d8%a7%d8%b1/ اعدام حبیب اسیود (حبیب فرج الله کعب)ـ کانون حقوق بشر ایران]'''</ref><br />
<br />
=== صدور احکام زندان برای معترضان ===<br />
کمال عبداللهزاده، سربازی که در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ از شلیک به سمت معترضان خودداری کرده بود در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست ایمان افشاری به اتهام «اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام» به ۵سال و ۸ماه حبس محکوم کرد.<ref name=":0">'''[https://spreadingjustice.org/fa/individual-violator/sj37154/ شرح اقدامات ایمان افشاری ـ دادگستر بانک اطلاعاتی ناقضان حقوق بشر در ایران]'''</ref><br />
<br />
ایمان افشاری یکی از بازداشتشدگان اعتراضات ۱۴۰۱، به نام ماهان صدرات مدنی را به اتهام آتشزدن یک موتورسیلکت و تخریب گوشی و ایراد جرح عمدی با چاقو به محاربه متهم کرد. حکمی که دیوان عالی آنرا نقض کرد.<br />
<br />
شمار زیادی از زندانیان هوادار مجاهدین خلق توسط ایمان افشاری محاکمه و به حبسهای طولانی محکوم شدهاند. قاضی ایمان افشاری به منظور شکنجه روانی احکام برخی از زندانیان را صادر نکرده و آنها را بلاتکلیف نگه داشته است.<br />
<br />
فروغ تقیپور و مرضیه فارسی در ارتباط با مجاهدین خلق ایران، توسط ایمان افشاری هر کدام به ۱۵ سال زندان محکوم شدند.<ref name=":1">'''[https://iranhrs.org/%d8%a7%db%8c%d9%85%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d9%81%d8%b4%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%82%d8%a7%d8%b6%db%8c-%da%a9%d9%87-%d9%be%d8%b1%d9%88%d9%86%d8%af%d9%87-%d9%87%d8%a7-%d8%b1%d8%a7-%d9%86%d8%ae%d9%88%d8%a7%d9%86/ ایمان افشاری قاضی که پرونده ها را نخوانده و با جان زندانیان بازی میکند ـ کانون حقوق بشر ایران]'''</ref> <br />
<br />
قاضی ایمان افشاری، نازیلا معروفیان را تنها به جرم مصاحبه با پدر مهسا امینی بدون محاکمه و اخذ دفاعیات به ۲سال حبس تعزیری، ۱۵میلیون تومان جزای نقدی و ۵سال ممنوعالخروجی محکوم کرد.<ref>'''[https://www.radiofarda.com/a/nazila-maroofian-iranian-detained-journalist-gets-2-years-prison-sentence/32243899.html نازیلا معروفیان به دلیل مصاحبه با پدر مهسا امینی به «دو سال زندان» محکوم شد - رادیو فردا]'''</ref><br />
<br />
ایمان افشاری در همین شعبه، سیامک ابراهیمی را به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به ۵سال و ۸ماه زندان محکوم کرد. در همین شعبه، ایمان افشاری، شاهرخ احمدی را به اتهام « اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور» به ۴سال زندان محکوم کرده است.<br />
[[پرونده:اعتراض به سقوط هواپیمان اوکراینی1.jpg|بندانگشتی|اعتراض به سقوط هواپیمای اوکراینی]]<br />
<br />
=== '''احکام برای معترضان به سرنگونی هواپیمای اوکراینی''' ===<br />
ایمان افشاری در اسفند ماه ۹۸، مرتضی بخشیزایی را صرفا به دلیل شرکت در اعتراضات به سرنگونی هواپیمای اوکراینی به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور از طریق توافق اولیه و تشریک مساعی با سایرین برای آشوب سازی» به ۶ماه حبس تعزیری محکوم کرد.<ref name=":0" /><br />
<br />
محکومیت سمیرا هادیان به ۸سال زندان به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور، تمرد از دستورات ماموران دولتی و توهین به ماموران» به دلیل مشارکت در اعتراضات آبان ماه ۹۸ و ملیحه جعفری به شش ماه زندان به اتهام «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت داخلی کشور» باز هم به دلیل شرکت در اعتراضات آبان ماه ۹۸ از دیگر احکام صادره توسط ایمان افشاری در راستای سرکوب آزادیهای اجتماعی بوده است.<ref name=":0" /><br />
<br />
=== '''احکام سنگین برای پیروان ادیان''' ===<br />
این قاضی، ۷ تن از شهروندان مسیحی را جمعا به ۳۲ حبس محکوم کرد و همچنین برای مهوش ثابت و فریبا کمالآبادی به اتهام بهایی بودن احکام سنگین و خارج از روال عادی صادر کرده است. آنها هر یک به ۱۰سال زندان محکوم شدهاند. ایمان افشاری، در پی دادگاهی یک ساعته که بیشتر آن به توهین و تحقیر متهمان گذشت این حکم را صادر کرده است.<ref name=":1" /><br />
<br />
=== '''اعتراض زندانیان زن در هنگام بازدید وی از زندان''' ===<br />
در دیماه ۱۴۰۲ هنگام بازدید قاضی ایمان افشاری از بند زنان زندان اوین، زندانیان سیاسی این بند خشم خود را از حضور وی ابراز داشتند. به همین دلیل این بازدید با تنش ناتمام ماند و ایمان افشاری مجبور به فرار از این بند شد. فروغ تقیپور، ارغوان فلاحی، شیوا اسماعیلی و.. از جمله زندانیانی بودند که اعتراض خود را نسبت به بلاتکلیفی طولانی مدت در زندان ابراز کردند. این افراد توسط مقامات زندان با محدودیت در تماس تلفنی و تهدید به تبعید رو به رو شدند.<ref name=":1" /><br />
<br />
== '''منابع''' ==</div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1%DB%8C&diff=69053ایمان افشاری2024-03-06T14:07:44Z<p>Rah: </p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات شخصیت<br />
|نام = ایمان افشاری<br />
|تصویر = <br />
[[پرونده:ایمان افشاری.jpeg|بندانگشتی|وسط]]<br />
<br />
<br />
|توضیحات = <br />
|سری = <br />
|اولین_حضور = <br />
|آخرین_حضور = دادگاه انقلاب<br />
|هدف = <br />
|ساخته_شده_توسط= <br />
|ایفای_نقش_توسط=<br />
|قسمتها = <br />
<br />
|لقب = قاضی ایمان افشاری<br />
|نام_مستعار = <br />
|نوع = <br />
|جنسیت = <br />
|سن = <br />
|تاریخ_تولد = <br />
|تاریخ_مرگ = <br />
|ویژگی = <br />
|شغل = قاضی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران<br />
|عنوان = <br />
|callsign = <br />
|خانواده = <br />
|همسر = <br />
|significantother= <br />
|فرزند = <br />
|خویشاوند = <br />
|آدرس = <br />
|مذهب = اسلام<br />
|ملیت = ایرانی<br />
|lbl21 = <br />
|data21 = <br />
|lbl22 = <br />
|data22 = <br />
|lbl23 = <br />
|data23 = <br />
|lbl24 = <br />
|data24 = <br />
|lbl25 = <br />
|data25 = <br />
|extra-hdr = <br />
|lbl31 = <br />
|data31 = <br />
|lbl32 = <br />
|data32 = <br />
|lbl33 = <br />
|data33 = <br />
|lbl34 = <br />
|data34 = <br />
|lbl35 = <br />
|data35 = <br />
}}<br />
<br />
'''قاضی ایمان افشاری'''، رئیس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران است. وی قاضی متهمان امنیتی و سیاسی است. ایمان افشاری در سرکوب زنان، هنرمندان و فعالان مدنی با صدور احکام ناعادلانه مشارکت مستقیم دارد. قاضی ایمان افشاری، حکم اعدام ۴زندانی سیاسی محسن مظلوم، پژمان فاتحی، هژیر فرامرزی، و وفا آذربار را صادر کرد. حکم اعدام این افراد در تاریخ ۹ بهمن ماه ۱۴۰۲ به مرحله اجرا درآمد. وی همچنین حبیب اسیود فعال سیاسی و ۲تابعیتی را پس از انتقال به ایران محاکمه و به اعدام محکوم کرد. حکم وی در ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ به اجرا درآمد. ایمان افشاری یکی از بازداشتشدگان اعتراضات ۱۴۰۱، به نام ماهان صدرات مدنی را به اتهام آتشزدن یک موتورسیلکت و تخریب گوشی و ایراد جرح عمدی با چاقو به محاربه متهم کرد. حکمی که دیوان عالی آنرا نقض کرد. این قاضی، ۷ تن از شهروندان مسیحی را جمعا به ۳۲ حبس محکوم کرد و همچنین برای مهوش ثابت و فریبا کمالآبادی به اتهام بهایی بودن احکام سنگین و خارج از روال عادی صادر کرده است. آنها هر یک به ۱۰سال زندان محکوم شدهاند.<br />
<br />
== '''در باره قاضی ایمان افشاری'''، ==<br />
'''نامو نام خانوادگی:''' ایمان افشاری <br />
<br />
'''متولد: -'''<br />
<br />
'''زاده: -'''<br />
<br />
'''مدرک تحصیلی:''' تحصیلات حوزوی<br />
<br />
'''احکام صادره :''' حداقل ۲۷۰ حکم (شامل اعدام، زندان و تبعید)<br />
<br />
'''سمت فعلی:''' رئیس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران<br />
<br />
ایمان افشاری، رئیس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران است. وی قاضی متهمان امنیتی و سیاسی است. ایمان افشاری در سرکوب زنان، هنرمندان و فعالان مدنی با صدور احکام ناعادلانه مشارکت مستقیم دارد. وی از زمستان ۱۳۹۷ تا کنون رئیس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران است. به گفته بسیاری از زندانیان وی قوانین بدیهی قضاوت که بیطرفی است را در قبال متهمان رعایت نکرده و در بررسی برخی از پرونده، حتی اسناد را مطالعه نکرده است.<br />
<br />
آتنا دائمی طی توییتی به تاریخ آبان ۱۴۰۱ در رابطه با ایمان افشاری نوشته است:<br />
<br />
«ایمان افشاری در دادگاه به پدرم میگفت باید جوابگوی فرزندان شهدا باشی. بیغیرتی که فرزندت را چنین یاغی تربیت کردی!»<br />
<br />
ایمان افشاری در تیر ماه ۱۳۹۸ محمد رسولاف هنرمند و کارگردان سینما را به اتهامات «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس، ۲سال ممنوعیت از خروج از کشور، ۲سال محرومیت از فعالیت سیاسی و اجتماعی محکوم کرد. هنگامی که محمد رسولاف از وی سوال کرد، آیا فیلمی وی را دیده است؟ در جواب میگوید، خیر ولی تحلیل دستگاههای امنیتی برای صدور حکم کافی است.<br />
[[پرونده:چهار زندانی کرد.jpg|بندانگشتی|چهار زندانی کرد اعدام شده توسط ایمان افشاری]]<br />
<br />
=== '''صدور احکام اعدام''' ===<br />
قاضی ایمان افشاری، حکم اعدام ۴زندانی سیاسی محسن مظلوم، پژمان فاتحی، هژیر فرامرزی، و وفا آذربار را صادر کرد. حکم اعدام این افراد در تاریخ ۹ بهمن ماه ۱۴۰۲ به مرحله اجرا درآمد.<ref>'''[https://iranhrs.org/%d8%a7%d8%b9%d8%af%d8%a7%d9%85-%da%86%d9%87%d8%a7%d8%b1-%d8%b2%d9%86%d8%af%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%b3%db%8c%d8%a7%d8%b3%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%b2%d9%86%d8%af%d8%a7%d9%86-%d9%82%d8%b2%d9%84%d8%ad%d8%b5/ اعدام چهار زندانی سیاسی در زندان قزلحصارـ کانون حقوق بشر ایران]'''</ref><br />
<br />
ایمان افشاری همچنین حبیب اسیود فعال سیاسی و ۲تابعیتی را پس از انتقال به ایران محاکمه و به اعدام محکوم کرد. حکم وی در ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ به اجرا درآمد.<ref>'''[https://iranhrs.org/%d8%a7%d8%b9%d8%af%d8%a7%d9%85-%d8%ad%d8%a8%db%8c%d8%a8-%d8%a7%d8%b3%db%8c%d9%88%d8%af-%d8%a8%d9%87-%d8%a7%d8%aa%d9%87%d8%a7%d9%85-%d8%a7%d9%81%d8%b3%d8%a7%d8%af-%d9%81%db%8c-%d8%a7%d9%84%d8%a7%d8%b1/ اعدام حبیب اسیود (حبیب فرج الله کعب)ـ کانون حقوق بشر ایران]'''</ref><br />
<br />
=== '''صدور احکام زندان برای معترضان''' ===<br />
کمال عبداللهزاده، سربازی که در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ از شلیک به سمت معترضان خودداری کرده بود در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست ایمان افشاری به اتهام «اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام» به ۵سال و ۸ماه حبس محکوم کرد.<ref name=":0">'''[https://spreadingjustice.org/fa/individual-violator/sj37154/ شرح اقدامات ایمان افشاری ـ دادگستر بانک اطلاعاتی ناقضان حقوق بشر در ایران]'''</ref><br />
<br />
ایمان افشاری یکی از بازداشتشدگان اعتراضات ۱۴۰۱، به نام ماهان صدرات مدنی را به اتهام آتشزدن یک موتورسیلکت و تخریب گوشی و ایراد جرح عمدی با چاقو به محاربه متهم کرد. حکمی که دیوان عالی آنرا نقض کرد.<br />
<br />
شمار زیادی از زندانیان هوادار مجاهدین خلق توسط ایمان افشاری محاکمه و به حبسهای طولانی محکوم شدهاند. قاضی ایمان افشاری به منظور شکنجه روانی احکام برخی از زندانیان را صادر نکرده و آنها را بلاتکلیف نگه داشته است.<br />
<br />
فروغ تقیپور و مرضیه فارسی در ارتباط با مجاهدین خلق ایران، توسط ایمان افشاری هر کدام به ۱۵ سال زندان محکوم شدند.<ref name=":1">'''[https://iranhrs.org/%d8%a7%db%8c%d9%85%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d9%81%d8%b4%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%82%d8%a7%d8%b6%db%8c-%da%a9%d9%87-%d9%be%d8%b1%d9%88%d9%86%d8%af%d9%87-%d9%87%d8%a7-%d8%b1%d8%a7-%d9%86%d8%ae%d9%88%d8%a7%d9%86/ ایمان افشاری قاضی که پرونده ها را نخوانده و با جان زندانیان بازی میکند ـ کانون حقوق بشر ایران]'''</ref> <br />
<br />
قاضی ایمان افشاری، نازیلا معروفیان را تنها به جرم مصاحبه با پدر مهسا امینی بدون محاکمه و اخذ دفاعیات به ۲سال حبس تعزیری، ۱۵میلیون تومان جزای نقدی و ۵سال ممنوعالخروجی محکوم کرد.<ref>'''[https://www.radiofarda.com/a/nazila-maroofian-iranian-detained-journalist-gets-2-years-prison-sentence/32243899.html نازیلا معروفیان به دلیل مصاحبه با پدر مهسا امینی به «دو سال زندان» محکوم شد - رادیو فردا]'''</ref><br />
<br />
ایمان افشاری در همین شعبه، سیامک ابراهیمی را به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به ۵سال و ۸ماه زندان محکوم کرد. در همین شعبه، ایمان افشاری، شاهرخ احمدی را به اتهام « اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور» به ۴سال زندان محکوم کرده است.<br />
[[پرونده:اعتراض به سقوط هواپیمان اوکراینی1.jpg|بندانگشتی|اعتراض به سقوط هواپیمای اوکراینی]]<br />
<br />
=== '''صدور احکام زندان برای معترضان به سرنگونی هواپیمای اوکراینی''' ===<br />
ایمان افشاری در اسفند ماه ۹۸، مرتضی بخشیزایی را صرفا به دلیل شرکت در اعتراضات به سرنگونی هواپیمای اوکراینی به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور از طریق توافق اولیه و تشریک مساعی با سایرین برای آشوب سازی» به ۶ماه حبس تعزیری محکوم کرد.<ref name=":0" /><br />
<br />
محکومیت سمیرا هادیان به ۸سال زندان به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور، تمرد از دستورات ماموران دولتی و توهین به ماموران» به دلیل مشارکت در اعتراضات آبان ماه ۹۸ و ملیحه جعفری به شش ماه زندان به اتهام «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت داخلی کشور» باز هم به دلیل شرکت در اعتراضات آبان ماه ۹۸ از دیگر احکام صادره توسط ایمان افشاری در راستای سرکوب آزادیهای اجتماعی بوده است.<ref name=":0" /><br />
<br />
=== '''صدور احکام زندانهای سنگین برای پیروان سایر ادیان''' ===<br />
این قاضی، ۷ تن از شهروندان مسیحی را جمعا به ۳۲ حبس محکوم کرد و همچنین برای مهوش ثابت و فریبا کمالآبادی به اتهام بهایی بودن احکام سنگین و خارج از روال عادی صادر کرده است. آنها هر یک به ۱۰سال زندان محکوم شدهاند. ایمان افشاری، در پی دادگاهی یک ساعته که بیشتر آن به توهین و تحقیر متهمان گذشت این حکم را صادر کرده است.<ref name=":1" /><br />
<br />
=== '''اعتراض زندانیان زن در هنگام بازدید وی از زندان''' ===<br />
در دیماه ۱۴۰۲ هنگام بازدید قاضی ایمان افشاری از بند زنان زندان اوین، زندانیان سیاسی این بند خشم خود را از حضور وی ابراز داشتند. به همین دلیل این بازدید با تنش ناتمام ماند و ایمان افشاری مجبور به فرار از این بند شد. فروغ تقیپور، ارغوان فلاحی، شیوا اسماعیلی و.. از جمله زندانیانی بودند که اعتراض خود را نسبت به بلاتکلیفی طولانی مدت در زندان ابراز کردند. این افراد توسط مقامات زندان با محدودیت در تماس تلفنی و تهدید به تبعید رو به رو شدند.<ref name=":1" /><br />
<br />
== '''منابع''' ==</div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86_%D8%A7%D9%81%D8%B4%D8%A7%D8%B1%DB%8C&diff=69052ایمان افشاری2024-03-06T14:07:19Z<p>Rah: صفحهای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات شخصیت |نام = ایمان افشاری |تصویر = وسط |توضیحات = |سری = |اولین_حضور = |آخرین_حضور = دادگاه انقلاب |هدف = |ساخته_شده_توسط= |ایفای_نقش_توسط= |قسمتها = |لقب = قاضی ایمان افشاری |...» ایجاد کرد</p>
<hr />
<div>{{جعبه اطلاعات شخصیت<br />
|نام = ایمان افشاری<br />
|تصویر = <br />
[[پرونده:ایمان افشاری.jpeg|بندانگشتی|وسط]]<br />
<br />
<br />
|توضیحات = <br />
|سری = <br />
|اولین_حضور = <br />
|آخرین_حضور = دادگاه انقلاب<br />
|هدف = <br />
|ساخته_شده_توسط= <br />
|ایفای_نقش_توسط=<br />
|قسمتها = <br />
<br />
|لقب = قاضی ایمان افشاری<br />
|نام_مستعار = <br />
|نوع = <br />
|جنسیت = <br />
|سن = <br />
|تاریخ_تولد = <br />
|تاریخ_مرگ = <br />
|ویژگی = <br />
|شغل = قاضی شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران<br />
|عنوان = <br />
|callsign = <br />
|خانواده = <br />
|همسر = <br />
|significantother= <br />
|فرزند = <br />
|خویشاوند = <br />
|آدرس = <br />
|مذهب = اسلام<br />
|ملیت = ایرانی<br />
|lbl21 = <br />
|data21 = <br />
|lbl22 = <br />
|data22 = <br />
|lbl23 = <br />
|data23 = <br />
|lbl24 = <br />
|data24 = <br />
|lbl25 = <br />
|data25 = <br />
|extra-hdr = <br />
|lbl31 = <br />
|data31 = <br />
|lbl32 = <br />
|data32 = <br />
|lbl33 = <br />
|data33 = <br />
|lbl34 = <br />
|data34 = <br />
|lbl35 = <br />
|data35 = <br />
}}<br />
<br />
== '''قاضی ایمان افشاری''' ==<br />
'''قاضی ایمان افشاری'''، رئیس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران است. وی قاضی متهمان امنیتی و سیاسی است. ایمان افشاری در سرکوب زنان، هنرمندان و فعالان مدنی با صدور احکام ناعادلانه مشارکت مستقیم دارد. قاضی ایمان افشاری، حکم اعدام ۴زندانی سیاسی محسن مظلوم، پژمان فاتحی، هژیر فرامرزی، و وفا آذربار را صادر کرد. حکم اعدام این افراد در تاریخ ۹ بهمن ماه ۱۴۰۲ به مرحله اجرا درآمد. وی همچنین حبیب اسیود فعال سیاسی و ۲تابعیتی را پس از انتقال به ایران محاکمه و به اعدام محکوم کرد. حکم وی در ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ به اجرا درآمد. ایمان افشاری یکی از بازداشتشدگان اعتراضات ۱۴۰۱، به نام ماهان صدرات مدنی را به اتهام آتشزدن یک موتورسیلکت و تخریب گوشی و ایراد جرح عمدی با چاقو به محاربه متهم کرد. حکمی که دیوان عالی آنرا نقض کرد. این قاضی، ۷ تن از شهروندان مسیحی را جمعا به ۳۲ حبس محکوم کرد و همچنین برای مهوش ثابت و فریبا کمالآبادی به اتهام بهایی بودن احکام سنگین و خارج از روال عادی صادر کرده است. آنها هر یک به ۱۰سال زندان محکوم شدهاند.<br />
<br />
== '''در باره قاضی ایمان افشاری'''، ==<br />
'''نامو نام خانوادگی:''' ایمان افشاری <br />
<br />
'''متولد: -'''<br />
<br />
'''زاده: -'''<br />
<br />
'''مدرک تحصیلی:''' تحصیلات حوزوی<br />
<br />
'''احکام صادره :''' حداقل ۲۷۰ حکم (شامل اعدام، زندان و تبعید)<br />
<br />
'''سمت فعلی:''' رئیس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران<br />
<br />
ایمان افشاری، رئیس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران است. وی قاضی متهمان امنیتی و سیاسی است. ایمان افشاری در سرکوب زنان، هنرمندان و فعالان مدنی با صدور احکام ناعادلانه مشارکت مستقیم دارد. وی از زمستان ۱۳۹۷ تا کنون رئیس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران است. به گفته بسیاری از زندانیان وی قوانین بدیهی قضاوت که بیطرفی است را در قبال متهمان رعایت نکرده و در بررسی برخی از پرونده، حتی اسناد را مطالعه نکرده است.<br />
<br />
آتنا دائمی طی توییتی به تاریخ آبان ۱۴۰۱ در رابطه با ایمان افشاری نوشته است:<br />
<br />
«ایمان افشاری در دادگاه به پدرم میگفت باید جوابگوی فرزندان شهدا باشی. بیغیرتی که فرزندت را چنین یاغی تربیت کردی!»<br />
<br />
ایمان افشاری در تیر ماه ۱۳۹۸ محمد رسولاف هنرمند و کارگردان سینما را به اتهامات «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس، ۲سال ممنوعیت از خروج از کشور، ۲سال محرومیت از فعالیت سیاسی و اجتماعی محکوم کرد. هنگامی که محمد رسولاف از وی سوال کرد، آیا فیلمی وی را دیده است؟ در جواب میگوید، خیر ولی تحلیل دستگاههای امنیتی برای صدور حکم کافی است.<br />
[[پرونده:چهار زندانی کرد.jpg|بندانگشتی|چهار زندانی کرد اعدام شده توسط ایمان افشاری]]<br />
<br />
=== '''صدور احکام اعدام''' ===<br />
قاضی ایمان افشاری، حکم اعدام ۴زندانی سیاسی محسن مظلوم، پژمان فاتحی، هژیر فرامرزی، و وفا آذربار را صادر کرد. حکم اعدام این افراد در تاریخ ۹ بهمن ماه ۱۴۰۲ به مرحله اجرا درآمد.<ref>'''[https://iranhrs.org/%d8%a7%d8%b9%d8%af%d8%a7%d9%85-%da%86%d9%87%d8%a7%d8%b1-%d8%b2%d9%86%d8%af%d8%a7%d9%86%db%8c-%d8%b3%db%8c%d8%a7%d8%b3%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%b2%d9%86%d8%af%d8%a7%d9%86-%d9%82%d8%b2%d9%84%d8%ad%d8%b5/ اعدام چهار زندانی سیاسی در زندان قزلحصارـ کانون حقوق بشر ایران]'''</ref><br />
<br />
ایمان افشاری همچنین حبیب اسیود فعال سیاسی و ۲تابعیتی را پس از انتقال به ایران محاکمه و به اعدام محکوم کرد. حکم وی در ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ به اجرا درآمد.<ref>'''[https://iranhrs.org/%d8%a7%d8%b9%d8%af%d8%a7%d9%85-%d8%ad%d8%a8%db%8c%d8%a8-%d8%a7%d8%b3%db%8c%d9%88%d8%af-%d8%a8%d9%87-%d8%a7%d8%aa%d9%87%d8%a7%d9%85-%d8%a7%d9%81%d8%b3%d8%a7%d8%af-%d9%81%db%8c-%d8%a7%d9%84%d8%a7%d8%b1/ اعدام حبیب اسیود (حبیب فرج الله کعب)ـ کانون حقوق بشر ایران]'''</ref><br />
<br />
=== '''صدور احکام زندان برای معترضان''' ===<br />
کمال عبداللهزاده، سربازی که در اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ از شلیک به سمت معترضان خودداری کرده بود در شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب تهران به ریاست ایمان افشاری به اتهام «اجتماع و تبانی و تبلیغ علیه نظام» به ۵سال و ۸ماه حبس محکوم کرد.<ref name=":0">'''[https://spreadingjustice.org/fa/individual-violator/sj37154/ شرح اقدامات ایمان افشاری ـ دادگستر بانک اطلاعاتی ناقضان حقوق بشر در ایران]'''</ref><br />
<br />
ایمان افشاری یکی از بازداشتشدگان اعتراضات ۱۴۰۱، به نام ماهان صدرات مدنی را به اتهام آتشزدن یک موتورسیلکت و تخریب گوشی و ایراد جرح عمدی با چاقو به محاربه متهم کرد. حکمی که دیوان عالی آنرا نقض کرد.<br />
<br />
شمار زیادی از زندانیان هوادار مجاهدین خلق توسط ایمان افشاری محاکمه و به حبسهای طولانی محکوم شدهاند. قاضی ایمان افشاری به منظور شکنجه روانی احکام برخی از زندانیان را صادر نکرده و آنها را بلاتکلیف نگه داشته است.<br />
<br />
فروغ تقیپور و مرضیه فارسی در ارتباط با مجاهدین خلق ایران، توسط ایمان افشاری هر کدام به ۱۵ سال زندان محکوم شدند.<ref name=":1">'''[https://iranhrs.org/%d8%a7%db%8c%d9%85%d8%a7%d9%86-%d8%a7%d9%81%d8%b4%d8%a7%d8%b1%db%8c-%d9%82%d8%a7%d8%b6%db%8c-%da%a9%d9%87-%d9%be%d8%b1%d9%88%d9%86%d8%af%d9%87-%d9%87%d8%a7-%d8%b1%d8%a7-%d9%86%d8%ae%d9%88%d8%a7%d9%86/ ایمان افشاری قاضی که پرونده ها را نخوانده و با جان زندانیان بازی میکند ـ کانون حقوق بشر ایران]'''</ref> <br />
<br />
قاضی ایمان افشاری، نازیلا معروفیان را تنها به جرم مصاحبه با پدر مهسا امینی بدون محاکمه و اخذ دفاعیات به ۲سال حبس تعزیری، ۱۵میلیون تومان جزای نقدی و ۵سال ممنوعالخروجی محکوم کرد.<ref>'''[https://www.radiofarda.com/a/nazila-maroofian-iranian-detained-journalist-gets-2-years-prison-sentence/32243899.html نازیلا معروفیان به دلیل مصاحبه با پدر مهسا امینی به «دو سال زندان» محکوم شد - رادیو فردا]'''</ref><br />
<br />
ایمان افشاری در همین شعبه، سیامک ابراهیمی را به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور» و «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به ۵سال و ۸ماه زندان محکوم کرد. در همین شعبه، ایمان افشاری، شاهرخ احمدی را به اتهام « اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور» به ۴سال زندان محکوم کرده است.<br />
[[پرونده:اعتراض به سقوط هواپیمان اوکراینی1.jpg|بندانگشتی|اعتراض به سقوط هواپیمای اوکراینی]]<br />
<br />
=== '''صدور احکام زندان برای معترضان به سرنگونی هواپیمای اوکراینی''' ===<br />
ایمان افشاری در اسفند ماه ۹۸، مرتضی بخشیزایی را صرفا به دلیل شرکت در اعتراضات به سرنگونی هواپیمای اوکراینی به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرم علیه امنیت کشور از طریق توافق اولیه و تشریک مساعی با سایرین برای آشوب سازی» به ۶ماه حبس تعزیری محکوم کرد.<ref name=":0" /><br />
<br />
محکومیت سمیرا هادیان به ۸سال زندان به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور، تمرد از دستورات ماموران دولتی و توهین به ماموران» به دلیل مشارکت در اعتراضات آبان ماه ۹۸ و ملیحه جعفری به شش ماه زندان به اتهام «اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت داخلی کشور» باز هم به دلیل شرکت در اعتراضات آبان ماه ۹۸ از دیگر احکام صادره توسط ایمان افشاری در راستای سرکوب آزادیهای اجتماعی بوده است.<ref name=":0" /><br />
<br />
=== '''صدور احکام زندانهای سنگین برای پیروان سایر ادیان''' ===<br />
این قاضی، ۷ تن از شهروندان مسیحی را جمعا به ۳۲ حبس محکوم کرد و همچنین برای مهوش ثابت و فریبا کمالآبادی به اتهام بهایی بودن احکام سنگین و خارج از روال عادی صادر کرده است. آنها هر یک به ۱۰سال زندان محکوم شدهاند. ایمان افشاری، در پی دادگاهی یک ساعته که بیشتر آن به توهین و تحقیر متهمان گذشت این حکم را صادر کرده است.<ref name=":1" /><br />
<br />
=== '''اعتراض زندانیان زن در هنگام بازدید وی از زندان''' ===<br />
در دیماه ۱۴۰۲ هنگام بازدید قاضی ایمان افشاری از بند زنان زندان اوین، زندانیان سیاسی این بند خشم خود را از حضور وی ابراز داشتند. به همین دلیل این بازدید با تنش ناتمام ماند و ایمان افشاری مجبور به فرار از این بند شد. فروغ تقیپور، ارغوان فلاحی، شیوا اسماعیلی و.. از جمله زندانیانی بودند که اعتراض خود را نسبت به بلاتکلیفی طولانی مدت در زندان ابراز کردند. این افراد توسط مقامات زندان با محدودیت در تماس تلفنی و تهدید به تبعید رو به رو شدند.<ref name=":1" /><br />
<br />
== '''منابع''' ==</div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86%E2%80%8C%D9%BE%D8%AF%DB%8C%D8%A7:%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%AD%DB%8C%D8%A7%D8%AA%DB%8C&diff=69051ایرانپدیا:مقالههای حیاتی2024-03-06T14:06:51Z<p>Rah: /* مسئولان رژیم ایران */</p>
<hr />
<div>این صفحه فهرستی است از موضوعاتی پایهای که ایرانپدیا باید آنها را در سطح یک نوشتار باکیفیت یا در سطح بالاتر - نوشتار برگزیده - داشته باشد.<br />
<br />
* اسامی قرمز، نگارش نشده و اسامی آبی نگارش شده یا در حال نگارش هستند.<br />
<br />
[[ایرانپدیا:نوشتارهای برگزیده|نوشتارهای برگزیده]] با ({{FA-star}})، نوشتارهای عالی (کلاس آ) با ({{A-Class-icon}})، [[ایرانپدیا:نوشتار خوب|نوشتارهای خوب]] با ({{GAicon}}) و نوشتارهای متوسط (کلاس ب) با ({{B-icon}}) مشخص شدهاند. نوشتارهایی که برچسب [[ایرانپدیا:تمیزکاری|تمیزکاری]] خوردهاند یا نیاز به بهبود در سریعترین زمان ممکن را دارند، '''توپر''' نشان داده شدهاند.<br />
<br />
== انقلاب دموکراتیک ایران ==<br />
{{لنگر|افراد}}<br />
{{col-begin}}<br />
<br />
=== وقایع ===<br />
# [[اعتراضات سراسری ۱۴۰۱ ایران]]<br />
# [[جمعه خونین زاهدان]]<br />
# [[چهلم حدیث نجفی]]<br />
# [[درگیری در ایذه آذر ۱۴۰۱]]<br />
<br />
=== جستارهای وابسته ===<br />
# [[کوکتل مولوتف]]<br />
# [[انقلاب مخملی]]<br />
{{col-break}}<br />
<br />
===اسامی و عکس جانباختگان===<br />
# [[جانباختگان اعتراضات سراسری ۱۴۰۱]]<br />
=== جانباختگان ===<br />
# [[مهسا امینی]]<br />
# [[حدیث نجفی]]<br />
# [[نیکا شاکرمی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[سیاوش محمودی]]<br />
# [[محمد قائمیفر]]<br />
# [[خدانور لجعی]]<br />
# [[مونا نقیبی]]<br />
# [[غزاله چلاوی]]<br />
# [[کومار درافتاده]]<br />
# [[عرفان زمانی]]<br />
# [[کیان پیرفلک]]<br />
# [[آرنیکا قائممقامی]]<br />
# [[علی عراقی]]<br />
# [[حنانه کیاکجوری]]<br />
# [[سارینا اسماعیلزاده]]<br />
# [[آیلار حقی]]<br />
# [[کاروان قادر شوکری]]<br />
# [[مهرشاد شهیدی]]<br />
# [[نیما شفیقدوست]]<br />
# [[اسرا پناهی]]<br />
# [[محمد حسنزاده]]<br />
# [[آرتین رحمانی]]<br />
# [[محمدرضا سروری]]<br />
# [[نسیم صدقی]]<br />
# [[شیرین علیزاده]]<br />
# [[مینو مجیدی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[سینا نادری]]<br />
# [[پریسا بهمنی]]<br />
# [[سالار مجاوری]]<br />
# [[هیمن حمزه]]<br />
# [[فرشته احمدی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[نسرین قادری]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[رضا شهپرنیا]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[عرشیا امام قلیزاده]]<br />
# [[عاطفه نعامی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[مهران سماک]]<br />
# [[حمیدرضا روحی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[شورش نیکنام]]<br />
# [[حامد سلحشور]]<br />
# [[ماهک هاشمی]]<br />
# [[یلدا آقافضلی]]<br />
# [[آیدا رستمی]]<br />
# [[هومن عبداللهی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[امیرحسین بساطی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[نگین عبدالملکی]]<br />
# [[نوید بادپا]]<br />
# [[عرفان رضایی]]<br />
# [[برهان الیاسی]]<br />
# [[امید زارع مؤیدی]]<br />
# [[علی روزبهانی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[دانیال پابندی]]<br />
# [[فرزین معروفی]]<br />
#[[نیما نوری]]<br />
#[[شهریار عادلی]]<br />
#[[محمود احمدی]]<br />
#[[مهران بصیر توانا]]<br />
#[[شمال خدیری پور]]<br />
#[[فایق مام قادری]]<br />
#[[محمدمومن زندکریمی]]<br />
#[[سامان قادرپور]]<br />
#[[اسماعیل مولودی]]<br />
#[[مختار فتحی]]<br />
#[[پیمان منبری]]<br />
#[[سید احمد شکراللهی]]<br />
#[[ابوالفضل امیرعطایی]]<br />
#[[منصوره سگوند]]<br />
#[[جواد روحی]]<br />
#[[آرمیتا گراوند]]<br />
#[[قاسم رحیمی]]<br />
#[[کامران رضایی]]<br />
#[[محمداقبال نایبزهی]]<br />
<br />
=== اعدامشدگان ===<br />
#[[قاسم آبسته]]{{A-Class-icon}}<br />
#[[ایوب کریمی]]{{A-Class-icon}}<br />
#[[داوود عبداللهی]]{{A-Class-icon}}<br />
#[[میلاد زهرهوند]]{{A-Class-icon}}<br />
#[[سپهر شیرانی]]{{A-Class-icon}}<br />
#[[محمد قبادلو]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[محمدمهدی کرمی]]<br />
# [[محمد حسینی]]<br />
# [[محسن شکاری]]<br />
# [[مجیدرضا رهنورد]]<br />
# [[فرهاد سلیمی]]<br />
<br />
== افراد ==<br />
{{لنگر|افراد}}<br />
{{col-begin}}<br />
{{col-break}}<br />
<br />
<br />
=== هنرمندان ===<br />
# [[مرضیه]] {{A-Class-icon}}<br />
# [[مرتضی حنانه]] {{A-Class-icon}}<br />
# [[حبیبالله بدیعی]] {{A-Class-icon}}<br />
# [[محمدرضا شجریان]]{{A-Class-icon}} <br />
# [[محمد شمس]]<br />
# [[آندرانیک آساطوریان]]{{A-Class-icon}} <br />
# [[رضا اولیا]]<br />
# [[حمیدرضا طاهر زاده]]<br />
# [[منوچهر سخایی]]{{A-Class-icon}} <br />
# [[عماد رام]]{{A-Class-icon}} <br />
# [[منصور قدرخواه]]{{A-Class-icon}} <br />
# [[پرویز یاحقی]]{{A-Class-icon}} <br />
# [[بهرام عالیوندی]]{{A-Class-icon}} <br />
# [[ناهید همتآبادی]]{{A-Class-icon}} <br />
# [[غلامحسین ساعدی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[امیر آرام]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[فریدون ژورک]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[مرجان]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[گیسو شاکری]]<br />
# [[روزبه عمادزاده]]<br />
# [[منوچهر طاهرزاده]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[علیرضا شوریده]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[سهراب شهیدثالث]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[فرهاد مهراد]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[واروژان]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[فریدون فروغی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[رحیم مؤذنزاده اردبیلی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[حسن کسایی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[شهیار قنبری]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[ویگن]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[سید خلیل عالینژاد]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[محسن محمدباقر]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[عزتالله مقبلی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[اسدالله ملک]]{{A-Class-icon}}<br />
<br />
=== ورزشکاران ===<br />
# [[پوریای ولی]]<br />
# [[غلامرضا تختی]]<br />
# [[حبیب خبیری]]<br />
# [[هوشنگ منتظرالظهور]]<br />
# [[محمدقربانی]]<br />
# [[مسلم اسکندر فیلابی]]<br />
# [[حسن نایبآقا]]<br />
# [[فروزان عبدی]]<br />
# [[سید محمد خادم حقیقت]]{{A-Class-icon}}<br />
<br />
=== نویسندگان و شاعران ===<br />
# [[منوچهر هزارخانی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[غلامحسین ساعدی]]<br />
# [[سیمین بهبهانی]]<br />
# [[محمد فرخی یزدی]]<br />
# [[میرزاده عشقی]]<br />
# [[علی شایگان]]<br />
# [[عبدالعلی معصومی]]<br />
# [[غزاله علیزاده]]<br />
# [[رحمان کریمی]]<br />
# [[جمشید پیمان]]<br />
# [[فروغ فرخزاد]]<br />
# [[ایرج جنتی عطایی]]<br />
# [[فریدون مشیری]]<br />
# [[نیما یوشیج]]<br />
# [[منوچهر آتشی]]<br />
# [[فرخی یزدی]]<br />
# [[محمد معین]]<br />
# [[صادق چوبک]]<br />
# [[صادق هدایت]]<br />
# [[حافظ]]<br />
# [[رهی معیری]]<br />
# [[سعدی]]<br />
# [[مولوی]]<br />
# [[حسن صباح]]<br />
# [[عطار نیشابوری]]<br />
# [[شیرکو بیکس]]<br />
# [[جلال آل احمد]]<br />
# [[حسین منزوی]]<br />
# [[احمد کسروی]]<br />
# [[حمید مصدق]]<br />
# [[سهراب سپهری]]<br />
# [[محمدرضا شفیعی کدکنی]]<br />
# [[بزرگ علوی]]<br />
# [[سیاوش کسرایی]]<br />
# [[سیمین دانشور]]<br />
# [[اسماعیل خویی]]<br />
# [[حمید پورحاجیزاده]]<br />
# [[حمید اسدیان]]<br />
# [[ناظم حکمت]]<br />
# [[بکتاش آبتین]]<br />
# [[رحیم معینی کرمانشاهی]]<br />
# [[نادر نادرپور]]<br />
# [[رضا براهنی]]<br />
# [[ادیبالممالک فراهانی]]<br />
# [[احمدرضا احمدی]]<br />
<br />
=== فعالان سیاسی و اجتماعی ===<br />
# [[کاظم رجوی]]<br />
# [[محمدحسین نقدی]]<br />
# [[کریم(محراب)رشیدی]]<br />
# [[محسن دگمهچی]]<br />
# [[فرزاد کمانگر]]<br />
# [[شیرین علمهولی]]<br />
# [[ستار بهشتی]]<br />
# [[ابراهیم رسولی]]<br />
# [[سید ابراهیم رسولی]]<br />
# [[مجید اسدی]]<br />
# [[محمدعلی حاجآقایی]]<br />
# [[حاج خلیل رضایی]]<br />
# [[احسان فتاحیان]]<br />
# [[ارژنگ داوودی]]<br />
# [[زهرا صفایی]]<br />
# [[محمد کرد زنگنه]]<br />
# [[فاطمه مثنی]]<br />
# [[کیانوش زندی]]<br />
# [[زهرا کاظمی]]<br />
# [[فروغ تقیپور]]<br />
# [[پرستو معینی]]<br />
# [[گلرخ ایرایی]]<br />
# [[سهیل عربی]]<br />
# [[آرش صادقی]]<br />
# [[مریم اکبری منفرد]]<br />
# [[نیره جلالی]]<br />
# [[آتنا دائمی]]<br />
# [[هاشم خواستار]]<br />
# [[حسین سودمند]]<br />
# [[ناصر فهیمی]]<br />
# [[مرتضی کیوان]]<br />
# [[داریوش فروهر]]<br />
# [[یحیی نظیری]]<br />
# [[دادشاه]]<br />
# [[هدی صابر]]<br />
# [[مرضیه فارسی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[زینب جلالیان]]{{A-Class-icon}}<br />
<br />
=== سیاستمداران ===<br />
# [[کوروش بزرگ]]<br />
# [[رضاشاه پهلوی]]<br />
# [[محمدرضا پهلوی]]<br />
# [[اشرف پهلوی]]<br />
# [[علی امینی]]<br />
# [[اسدالله علم]]<br />
# [[عبدالحسین تیمورتاش]]<br />
# [[دکتر محمد مصدق]]<br />
# [[سیدحسین فاطمی]]<br />
# [[امیرعباس هویدا]]<br />
# [[بیبی مریم بختیاری]]<br />
# [[جمشید آموزگار]]<br />
# [[جعفر شریفامامی]]<br />
# [[عبدالرحمن قاسملو]]<br />
# [[علیاکبر ولایتی]]<br />
# [[صادق شرفکندی]]<br />
# [[صادق قطبزاده]]<br />
# [[مهدی بازرگان]]<br />
# [[داریوش فروهر]]<br />
# [[وحید حقانیان]]<br />
# [[عزتالله سحابی]]<br />
# [[یدالله سحابی]]<br />
# [[ابراهیم یزدی]]<br />
# [[محمد ملکی]]<br />
# [[غفور درجزی]]<br />
# [[آلبرتو نیسمن]]<br />
# [[حسن لاهوتی اشکوری]]<br />
# [[ابراهیم یزدی]]<br />
# [[ابوالحسن بنیصدر]]<br />
# [[محمود افشارطوس]]<br />
# [[میرزا آقاخان کرمانی]]<br />
# [[شاپور بختیار]]<br />
# [[دکتر حشمت طالقانی]]<br />
{{col-break}}<br />
<br />
=== مسئولان رژیم ایران ===<br />
# [[روحالله خمینی]]<br />
# [[محسن رضایی]]<br />
# [[علی صیاد شیرازی]]<br />
# [[مجتبی خامنهای]]<br />
# [[غلامحسین محسنی اژهای]]<br />
# [[مرتضی مطهری]]<br />
# [[علی فلاحیان]]<br />
# [[سید علی خامنه ای]]<br />
# [[قاسم سلیمانی]]<br />
# [[مهدی کروبی]]<br />
# [[ابوالحسن بنیصدر]]<br />
# [[میرحسین موسوی]]<br />
# [[محمدتقی مصباح یزدی]]<br />
# [[سید محمد خاتمی]]<br />
# [[محمود احمدینژاد]]<br />
# [[حسن روحانی]]<br />
# [[حسینعلی نیری]]<br />
# [[ابراهیم رئیسی]]<br />
# [[محمدحسین باقری]]<br />
# [[مرتضی اشراقی]]<br />
# [[مصطفی پورمحمدی]]<br />
# [[اسدالله لاجوردی]]<br />
# [[علی لاریجانی]]<br />
# [[صادق لاریجانی]]<br />
# [[محمود هاشمی شاهرودی]]<br />
# [[محمد ری شهری]]<br />
# [[علی فلاحیان]]<br />
# [[قربانعلی دری نجفآبادی]]<br />
# [[علی یونسی]]<br />
# [[حسین اشتری]]<br />
# [[ابوالقاسم صلواتی]]<br />
# [[محمدباقر قالیباف]]<br />
# [[حسن شاهوارپور]]<br />
# [[علی باقری کنی]]<br />
# [[صادق قطبزاده]]<br />
# [[علیرضا پناهیان]]<br />
# [[عطاءالله اشرفی اصفهانی]]<br />
# [[غلامحسین محسنی اژهای]]<br />
# [[حمید نوری]]<br />
# [[داوود رحمانی]]<br />
# [[اکبر هاشمی رفسنجانی]]<br />
# [[حسینعلی منتظری]]<br />
#[[احمدرضا رادان]]<br />
#[[پرویز ثابتی]]<br />
#[[حسین سلامی]]<br />
#[[حسینعلی منتظری]]<br />
#[[سید رضی موسوی]]<br />
#[[ایمان افشاری]]<br />
<br />
=== انقلابیون ===<br />
# [[محمدعلی جابرزاده]]<br />
# [[رضا رضایی]]<br />
# [[مهدی رضایی]]<br />
# [[فاطمه امینی]]<br />
# [[امیرپرویز پویان]]<br />
# [[علی میهندوست]]<br />
# [[ناصر صادق]]<br />
# [[اشرف ربیعی]]<br />
# [[موسی خیابانی]]<br />
# [[آذر رضایی]]<br />
# [[اصغر مقدم]]<br />
# [[سیاوش سیفی]]<br />
# [[محمد بازرگانی]]<br />
# [[کاظم ذوالانوار]]<br />
# [[مصطفی جوان خوشدل]]<br />
# [[شکرالله مشکین فام]]<br />
# [[مجید شریف واقفی]]<br />
# [[مرتضی صمدیه لباف]]<br />
# [[طاهر احمدزاده]]<br />
# [[مسعود احمدزاده]]<br />
# [[احمد رضایی]]<br />
# [[محمود عسگری زاده]]<br />
# [[علی باکری]]<br />
# [[محمود قائمشهر]]<br />
# [[بهجت تیفتکچی]]<br />
# [[رسول مشکینفام]]<br />
# [[محمود شامخی]]<br />
# [[محمدرضا سعادتی]]<br />
# [[محمد ضابطی]]<br />
# [[مهین رضایی]]<br />
# [[طاهره طلوع]]<br />
# [[غلامرضا خسروی]] {{A-Class-icon}}<br />
# [[گوهر ادبآواز]]<br />
# [[معصومه کبیری]]<br />
# [[علی صارمی]]<br />
# [[جعفر کاظمی]]<br />
# [[منیره رجوی]]<br />
# [[حجت زمانی]]<br />
# [[ثریا ابوالفتحی]]<br />
# [[معصومه عضدانلو]]<br />
# [[عبدالرضا رجبی]]<br />
# [[اشرف احمدی]]<br />
# [[سیاوش سیفی]]<br />
# [[ابراهیم ذاکری]]<br />
# [[حسین پویان]]<br />
# [[ندا حسنی]]<br />
# [[ولیالله فیض مهدوی]]<br />
# [[فاطمه مصباح]]<br />
# [[حبیبالله آشوری]]<br />
# [[مرتضی شفایی]]<br />
# [[علیاکبر اکبری]]<br />
# [[جلیل گادانی]]<br />
# [[زهره قائمی]]<br />
# [[ابراهیم ذاکری]]<br />
# [[محمد سیدی کاشانی]]<br />
# [[حسین مدنی]]<br />
# [[مسعود رجوی]]<br />
# [[مریم رجوی]]<br />
# [[زهرا مریخی]]<br />
# [[مهدی ابریشمچی]]<br />
# [[محمد سید المحدثین]]<br />
# [[محمد علی توحیدی]]<br />
# [[فهیمه اروانی]]<br />
# [[مژگان پارسایی]]<br />
# [[زهره اخیانی]]<br />
# [[صدیقه حسینی]]<br />
# [[مهوش سپهری]]<br />
# [[بهشته شادرو]]<br />
# [[شهرزاد حاجسیدجوادی]]<br />
# [[محمد حیاتی]]<br />
# [[محمود عطایی]]<br />
# [[محمود عضدانلو]]<br />
# [[محمد حنیف نژاد]]<br />
# [[سعید محسن]]<br />
# [[علی اصغر بدیع زادگان]]<br />
# [[حمید اشرف]]<br />
# [[نسرین پارسیان]]<br />
# [[بیژن جزنی]]<br />
# [[اسماعیل شریفزاده]]<br />
# [[بهروز دهقانی]]<br />
# [[شکرالله پاکنژاد]]<br />
# [[خسرو روزبه]]<br />
# [[امیرپرویز پویان]]<br />
# [[علیاکبر صفایی فراهانی]]<br />
# [[خسرو گلسرخی]]<br />
# [[میرزا کوچک خان جنگلی]]<br />
# [[ستارخان]]<br />
# [[چه گوارا]]<br />
# [[نلسون ماندلا]]<br />
# [[سیمون بولیوار]]<br />
# [[مادر ذاکری]]<br />
# [[آراسته قلیوند]]<br />
# [[محترم ایجهای]]<br />
# [[محمود بنیهاشمی]]<br />
# [[عباس عمانی]]<br />
# [[احمد رئوف بشردوست]]<br />
# [[داریوش سلحشور]]<br />
# [[مرضیه احمدی اسکویی]]<br />
# [[ولادیمیر لنین]]<br />
# [[محمدحسین جنتی لادانی]]<br />
# [[کرامتالله دانشیان]]<br />
# [[عزیز رضایی]]<br />
# [[مسعود فرشچی]]<br />
# [[مجید کاووسیفر]]<br />
# [[سعید سنگر]]<br />
# [[رامین حسینپناهی]]<br />
# [[عباس مدرسیفر]]<br />
# [[عبدالرحمان قاسملو]]<br />
# [[حمیرا اشراق]]<br />
# [[مهشید رزاقی]]<br />
# [[فضیلت علامه حائری]]<br />
# [[حیدر قربانی]]<br />
# [[محسن محمدباقر]]<br />
# [[رزا لوگزامبورگ]]<br />
# [[فرشته اسفندیاری]]<br />
# [[عفت حداد]]<br />
# [[راضیه کرمانشاهی]]<br />
# [[احمد زیبرم]]<br />
# [[بتول رجایی]]<br />
# [[نسترن عظیمی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[گداعلی صابر مطلق]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[سید حسین سیدی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[محمود بریسمی]]{{A-Class-icon}}<br />
#[[محسن نگهبان]]{{A-Class-icon}}<br />
#[[سعید ماسوری]]{{A-Class-icon}}<br />
#[[محسن معصومی]]{{A-Class-icon}}<br />
#[[مرتضی قرهاوغلانی]]{{A-Class-icon}}<br />
{{col-break}}<br />
#[[اصغر باباعلی]]<br />
<br />
=== فیلسوفان و دانشمندان ===<br />
# [[علی شریعتی]]<br />
# [[احمد تفضلی]]<br />
# [[کارل مارکس]]<br />
# [[هانا آرنت]]<br />
# [[آنتونیو گرامشی]]<br />
<br />
=== روحانیون ===<br />
# [[سید محمود طالقانی]]<br />
# [[علی گلزاده غفوری]]<br />
# [[محمد امامی کاشانی]]<br />
# [[حبیبالله آشوری]]<br />
# [[جلال گنجهای]]<br />
# [[حسینعلی منتظری]]<br />
#[[عبدالغفار نقشبندی]]<br />
<br />
=== شخصیتهای خارجی ===<br />
# [[ترور رفیق حریری]]<br />
# [[امه سهزر]]<br />
# [[الی ویزل]]<br />
# [[آنی ازبرت]]<br />
# [[سوفان چان]]<br />
# [[هارون هاشمی]]<br />
# [[سمینا اقبال]]<br />
# [[لرد راسل جانسون]]<br />
# [[مولود آئونیت]]<br />
# [[محمود شریف بسیونی]]<br />
# [[آلبرتو نیسمن]]<br />
# [[لرد رابین کوربت]]<br />
# [[لرد اسلین]]<br />
# [[یهودی منوهین]]<br />
# [[یاسر عرفات]]<br />
# [[سالوادور آلنده]]<br />
# [[سیمون دو بووار]]<br />
# [[پاتریس لومومبا]]<br />
# [[ژاندارک]]<br />
# [[مهاتما گاندی]]<br />
# [[آبراهام لینکلن]]<br />
# [[جورج واشنگتن]]<br />
# [[وینستون چرچیل]]<br />
# [[پینوشه]]<br />
# [[جمال عبدالناصر]]<br />
# [[آدولف هیتلر]]<br />
# [[اولیویه ونده کاستیل]]<br />
#[[اریک داوید]]<br />
#[[آلخو ویدال کوادراس]]<br />
#[[آبه پیر]]<br />
#[[بنیتو موسولینی]]<br />
<br />
=== شناخته شدگان ===<br />
# [[دلارا دارابی]]<br />
# [[حمیدالله اربابی]]<br />
# [[رومینا اشرفی]]<br />
# [[سحر خدایاری]]<br />
# [[عاطفه رجبی]]<br />
# [[حمیدرضا درخشنده]]<br />
# [[سید محمد حسینی]]<br />
# [[مسیح علینژاد]]<br />
# [[روحالله زم]]<br />
# [[مریم میرزاخانی]]<br />
# [[عبدالمالک ریگی]]<br />
# [[سکینه سلیمانزاده]]<br />
# [[مهسا امینی]]<br />
# [[یاسر شهبخش]]<br />
# [[محمدجواد وفایی ثانی]]<br />
<br />
=== تاریخی ===<br />
# [[یپرم خان]]<br />
# [[یعقوب لیث]]<br />
# [[کیخسرو]]<br />
# [[محمدتقی پسیان]]<br />
# [[امیرکبیر]]<br />
# [[رئیسعلی دلواری]]<br />
<br />
=== جان باختگان تظاهرات ===<br />
# [[نیکتا اسفندانی]]<br />
# [[رامین پوراندرجانی]]<br />
# [[سارو قهرمانی]]<br />
# [[فرشته علیزاده]]<br />
# [[عزت ابراهیمنژاد]]<br />
# [[سعید زینالی]]<br />
# [[مصطفی صالحی]]<br />
# [[نوید افکاری]]<br />
# [[نوید بهبودی]]<br />
# [[عبدالله لرستانی]]<br />
# [[مهدی نیکویی]]<br />
# [[حمزه بریهی]]<br />
# [[فرزاد انصاریفر]]<br />
# [[محسن محمدپور]]<br />
# [[آرشام ابراهیمی]]<br />
# [[پویا بختیاری]]<br />
# [[محمدجواد عابدی]]<br />
# [[پژمان قلیپور]]<br />
# [[مهرداد معینفر]]<br />
# [[مهدی دائمی]]<br />
# [[رضا معظمی گودرزی]]<br />
# [[فرهاد مجدم]]<br />
# [[پدرام جعفری]]<br />
# [[سجاد رضایی]]<br />
# [[محمد طاهری]]<br />
# [[مینا شیخی]]<br />
# [[میلاد محققی]]<br />
# [[آذر میرزاپور زهابی]]<br />
# [[علیرضا انجوی]]<br />
# [[صانع ژاله]]<br />
# [[محمد مختاری]]<br />
{{col-end}}<br />
<br />
== تاریخ ==<br />
{{لنگر|تاریخ}}<br />
{{col-begin}}<br />
{{col-break}}<br />
<br />
=== انقلابهای جهان ===<br />
# [[انقلاب ضد سلطنتی ایران]]<br />
# [[انقلاب ویتنام]]<br />
# [[انقلاب چین]]<br />
# [[انقلاب کوبا]]<br />
# [[انقلاب شوروی]]<br />
# [[انقلاب الجزایر]]<br />
# [[انقلاب مصر ۲۰۱۱]]<br />
# [[انقلاب لیبی]]<br />
# [[انقلاب تونس]]<br />
# [[دولت فلسطین]]<br />
<br />
=== دوران پهلوی و اواخر قاجاریه ===<br />
# [[قائممقام فراهانی]]<br />
# [[اشغال ایران در جنگ جهانی اول]]<br />
# [[قرارداد ۱۹۱۹]]<br />
# [[کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹]]<br />
# [[نهضت جنگل]]<br />
# [[جمهوری گیلان]]<br />
# [[تظاهرات ۱۷ شهریور]]<br />
# [[کشف حجاب]]<br />
# [[بلوای نان]]<br />
# [[اشغال ایران در جنگ جهانی دوم]]<br />
# [[خودمختاری آذربایجان]]<br />
# [[قرارداد گس گلشائیان]]<br />
# [[نهضت ملیشدن نفت]]<br />
# [[قیام ۳۰ تیر]]<br />
# [[قیام ۱۵ خرداد]]<br />
# [[کودتای ۲۸ مرداد]]<br />
# [[فدائیان اسلام]]<br />
# [[قرارداد نفتی کنسرسیوم]]<br />
# [[پیمان سنتو]]<br />
# [[ساواک]]<br />
# [[اصلاحات ارضی]]<br />
# [[قیام سیاهکل]]<br />
# [[زلزله بوئین زهرا]]<br />
# [[انقلاب سفید]]<br />
# [[جشنهای دوهزاروپانصدساله]]<br />
# [[جنگ ظفار]]<br />
# [[حزب رستاخیز]]<br />
# [[گاهشماری شاهنشاهی]]<br />
# [[گارد شاهنشاهی]]<br />
# [[سینما رکس آبادان]]<br />
# [[کنفرانس گوادلوپ]]<br />
# [[سیاست حقوق بشر کارتر]]<br />
# [[آزادی آخرین دسته از زندانیان سیاسی زمان شاه در ۳۰ دی ۱۳۵۷]]<br />
# [[نهضت تنباکو]]<br />
# [[قرارداد کنسرسیوم]]<br />
# [[عهدنامه گلستان]]<br />
# [[عهدنامه ترکمانچای]]<br />
# [[انقلاب سفید]]<br />
# [[عزیمت مسعود رجوی از پاریس به عراق]]<br />
<br />
=== دوران جمهوری اسلامی ===<br />
# [[تظاهرات در ایران]]<br />
# [[رژیم ولایت فقیه]]<br />
# [[سرکوب کردستان]]<br />
# [[گروگان گیری در سفارت آمریکا]]<br />
# [[اولین انتخابات ریاست جمهوری در ایران]]<br />
# [[درگیری درترکمن صحرا ۱۳۵۸]]<br />
# [[ماجرای نوار آیت]]<br />
# [[انفجار آمیا]]<br />
# [[مکانیزم ماشه]]<br />
# [[کشتی ربایی جمهوری اسلامی]]<br />
# [[انتخابات مجلس خبرگان]]<br />
# [[انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۵۷)]]<br />
# [[ایران گیت]]<br />
# [[انقلاب فرهنگی]]<br />
# [[جنگ ایران و عراق]]<br />
# [[عملیات کربلای ۴]]<br />
# [[هیئت مرگ]]<br />
# [[قتلعام ۶۷]]<br />
# [[تظاهرات قزوین ۱۳۷۳]]<br />
# [[ترور شاپور بختیار]]<br />
# [[قرارداد ۲۵ ساله ایران و چین]]<br />
# [[انفجار بیروت ۲۰۲۰]]<br />
# [[محاکمه اسدالله اسدی]]<br />
# [[گورستان خاوران]]<br />
# [[هک مجلس جمهوری اسلامی]]{{A-Class-icon}}<br />
{{col-break}}<br />
# [[حمله به کوی دانشگاه تهران (۱۸-۲۳ تیر ۱۳۷۸)]]<br />
# [[دانشگاه آزاد - واحد علوم و تحقیقات]]<br />
# [[قتلهای زنجیرهای]]<br />
# [[تظاهرات تاسوعا و عاشورای ۱۳۸۸]]<br />
# [[تظاهرات کازرون]]<br />
# [[اعتراضات دیماه ۱۳۹۶]]<br />
# [[اعتراضات دیماه ۱۳۹۸]]<br />
# [[کارگران کشت و صنعت نیشکر هفتتپه]]<br />
# [[ترور مخالفان جمهوری اسلامی]]<br />
# [[ترور میکونوس]]<br />
# [[حمله به تأسیسات نفتی آرامکو ۲۰۱۹]]<br />
# [[تظاهرات لردگان ۱۳۹۸]]<br />
# [[تظاهرات عراق ۱۳۹۸]]<br />
# [[تظاهرات ۱۳۹۸ ایران]]<br />
# [[اعتراضات ۱۳۹۸ ایران]]<br />
# [[کشتار در نیزار ماهشهر]]<br />
# [[سقوط هواپیمای اوکراینی]]<br />
# [[انفجارها و آتشسوزیهای زنجیرهای در ایران]]<br />
# [[قتلعام در جمهوری اسلامی]]<br />
# [[انتخابات مجلس شورای اسلامی (۱۳۹۹–۱۳۹۸)]]<br />
# [[کشتار مسلمانان]]<br />
# [[حمله شیمیایی به حلبچه]]<br />
# [[انفجار حرم امام رضا]]<br />
# [[قیام تشنگان]]<br />
# [[مادران آبان]]<br />
# [[هیئت مرگ]]<br />
# [[راهرو مرگ]]<br />
# [[زلزله خوی]]<br />
# [[حمله سایبری علیه جمهوری اسلامی]]<br />
# [[انحلال سپاه پاسداران]]<br />
# [[پرونده خانه اصفهان]]<br />
# [[هک نهاد ریاست جمهوری]]<br />
# [[خالصسازی دانشگاهها]]<br />
# [[سیاست النصر بالرعب]]<br />
# [[هک وزارت علوم، تحقیقات و فناوری]]<br />
# [[جنگ اسرائیل و حماس]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[مهاجرت در ایران]]<br />
# [[قتل داریوش مهرجویی و همسرش]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[پیمان اسلو]]<br />
# [[غزه]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[شبه نظامیان حوثی]]{{A-Class-icon}}<br />
# [[نیروهای نیابتی جمهوری اسلامی]]<br />
# [[شوراهای مردمی]]<br />
# [[اعتصاب غذای زندانیان سیاسی - سهشنبهها]]{{A-Class-icon}}<br />
<br />
=== پرسنل ارتش هوادار مجاهدین ===<br />
# [[پرسنل ارتش هوادار مجاهدین]]<br />
# [[سرهنگ خلبان بهزاد معزی]]<br />
# [[سروان خلبان مصطفی وجدانی طباطبایی]]<br />
<br />
=== اپوزیسیون ایران ===<br />
# [[اپوزیسیون]]<br />
# [[سازمان مجاهدین خلق ایران]]<br />
# [[شورای ملی مقاومت ایران]]<br />
# [[فاز سیاسی فاز نظامی]]<br />
# [[گردهمایی هواداران مجاهدین در استادیوم امجدیه ۲۲ خرداد ۱۳۵۹]]<br />
# [[گردهمایی آزادی، فلسفهی انقلاب]]<br />
# [[گردهمایی هواداران مجاهدین در تبریز]]<br />
# [[گردهمایی هواداران مجاهدین در رشت]]<br />
# [[گردهمایی آینده انقلاب]]<br />
# [[تظاهرات مادران هوادار سازمان مجاهدین]]<br />
# [[تظاهرات ۳۰ خرداد ۱۳۶۰]]<br />
# [[طرح شورای ملی مقاومت درباره آزادیها و حقوق زنان]]<br />
# [[طرح شورای ملی مقاومت ایران برای خودمختاری کردستان ایران]]<br />
# [[طرح صلح شورای ملی مقاومت]]<br />
# [[۳۰ مهر ۱۳۷۲ سالروز انتخاب مریم رجوی به عنوان رئیس جمهور دوران انتقال]]<br />
# [[طرح ده مادهای مریم رجوی برای ایران فردا]]<br />
# [[بیانیه ملی ایرانیان]]<br />
# [[نهضت عیاران]]<br />
# [[گردهمایی جهانی ایران آزاد ۱۴۰۰]]<br />
# [[گردهمایی سالانه مجاهدین]]<br />
# [[تظاهرات استکهلم ۱۳۹۸]]<br />
# [[تظاهرات لندن ۱۳۹۸]]<br />
# [[تظاهرات واشینگتن]]<br />
# [[تظاهرات بروکسل]]<br />
# [[تظاهرات برلین ۱۳۹۸]]<br />
# [[مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران]]<br />
# [[میلیشیا]]<br />
# [[ترور زهرا رجبی]]<br />
# [[۵ مهر ۱۳۶۰]]<br />
# [[عاشورای مجاهدین]]<br />
# [[۴ خرداد ۱۳۵۱ شهادت بنیانگذاران سازمان مجاهدین خلق]]<br />
# [[ضربه اول شهریور ۵۰ به مجاهدین]]<br />
# [[جریان اپورتونیستی چپ نما در سازمان مجاهدین خلق (۱۳۵۴)]]<br />
# [[نشریه مجاهد]]<br />
# [[ضربه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۶۱]]<br />
# [[فاز سیاسی فاز نظامی]]<br />
# [[عزیمت مسعود رجوی از پاریس به عراق]]<br />
# [[ارتش آزادیبخش ملی ایران]]<br />
# [[عملیات آفتاب]]<br />
# [[عملیات چلچراغ]]<br />
# [[عملیات فروغ جاویدان]]<br />
# [[عملیات مروارید]]<br />
# [[کودتای ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳]]<br />
# [[قرارگاه لیبرتی]]<br />
# [[اشرف ۳]]<br />
# [[منابع مالی مجاهدین خلق]]<br />
# [[فراخوان به مسلح شدن جوانان توسط مسعود رجوی]]<br />
# [[مؤسسان پنجم ارتش آزادیبخش]]<br />
# [[کنفرانس ایران آزاد آبان ۱۴۰۰ - واشینگتن]]<br />
{{col-break}}<br />
# [[حمله نیروهای ارتش عراق به قرارگاه اشرف ۶ و ۷ مرداد ۱۳۸۸]]<br />
# [[حمله نیروهای ارتش عراق به قرارگاه اشرف ۱۹ فروردین ۱۳۹۰]]<br />
# [[قتل عام ۱۰ شهریور ۱۳۹۲ اشرف]]<br />
# [[انتقال اعضای سازمان مجاهدین خلق به آلبانی]]<br />
# [[کانونهای شورشی]]<br />
# [[کمیسیونهای شورای ملی مقاومت ایران]]<br />
# [[بیانیه ملی ایرانیان]]<br />
# [[کتاب تشدید تروریسم و جنگافروزی رژیم ایران]]<br />
# [[انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین]]<br />
# [[عملیات جاری]]<br />
# [[تشکیلات مجاهدین خلق ایران]]<br />
# [[شورای رهبری مجاهدین خلق ایران]]<br />
# [[شورای مرکزی مجاهدین خلق ایران]]<br />
# [[مسئول اول سازمان مجاهدین خلق ایران]]<br />
# [[هژمونی زنان در سازمان مجاهدین خلق ایران]]<br />
# [[کاندیداتوری مسعود رجوی]]<br />
# [[جایزه خدمات بشردوستانه بینالمللی هندوستان]]<br />
# [[بمباران قرارگاههای مجاهدین در کوت و جلولا]]<br />
# [[رژه ارتش آزادیبخش ملی ایران]]<br />
# [[حمله تروریستی پشت آشان]]<br />
# [[انفجار قرارگاه حبیب]]<br />
# [[جنگ آلان]]<br />
# [[خروج نام سازمان مجاهدین خلق ایران از لیست تروریستی انگلستان]]<br />
# [[حکم شورای حکومتی عراق علیه مجاهدین خلق]]<br />
# [[پایگاه اجتماعی مجاهدین خلق]]<br />
# [[شیطان سازی علیه مجاهدین خلق]]<br />
# [[عملکرد ۴۰ سالهی مجاهدین خلق پس از انقلاب ضدسلطنتی]]<br />
# [[شورشگران]]<br />
# [[گلریزان همیاری]]<br />
# [[تظاهرات پاریس ۱۴۰۱]]<br />
# [[جبهه خلق و ضدخلق]]<br />
# [[قطعنامه ۱۰۰ کنگره آمریکا]]<br />
# [[خط قرمز]]<br />
# [[سفر مریم رجوی به ایتالیا ۱۴۰۲]]<br />
# [[گروه پارلمانی دفاع از حقوق و حفاظت اشرف ۳ در کنگره آمریکا]]<br />
<br />
=== احزاب ===<br />
# [[رهبری ذیصلاح]]<br />
# [[جبهه ملی ایران]]<br />
# [[حزب دموکرات کردستان ایران]]<br />
# [[حزب کومله]]<br />
# [[حزب توده ایران]]<br />
# [[سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر]]<br />
# [[کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی-اتحادیه ملی]]<br />
# [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران]]<br />
# [[انشعابات سازمان چریکهای فدایی خلق ایران]]<br />
# [[سازمان خبات انقلابی کردستان ایران]]<br />
# [[حزب آزادی کردستان]]<br />
# [[حزب دموکرات کردستان (لادهران)]]<br />
# [[حزب کمونیست ایران]]<br />
# [[حزب کمونیست ایران (مارکسیست-لنینیست-مائوئیست)]]<br />
# [[حزب کمونیست کارگری ایران]]<br />
# [[حزب کمونیست کارگری ایران - حکمتیست]]<br />
# [[حزب کار ایران (توفان)]]<br />
# [[پژاک]]<br />
# [[جنبش دانشجویی]]<br />
# [[الحشد الشعبی]]<br />
# [[حزبالله لبنان]]<br />
# [[لشکر فاطمیون]]<br />
# [[لشکر زینبیون]]<br />
# [[حزبالله لبنان]]<br />
# [[کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی-اتحادیه ملی]]<br />
# [[حزب رستاخیز]]<br />
# [[نهضت آزادی]]<br />
# [[جیش العدل]]<br />
# [[سازمان آزادیبخش فلسطین]]<br />
# [[جنبش فتح]]<br />
# [[جنبش حماس]]<br />
{{col-end}}<br />
<br />
== هنر و فرهنگ ==<br />
{{لنگر|هنر و فرهنگ}}<br />
{{col-begin}}<br />
{{col-break}}<br />
<br />
=== فرهنگ ایران ===<br />
# [[فرهنگ ایران]]<br />
# [[گاهشماری ایرانی]]<br />
# [[جشنهای ایرانی]]<br />
# [[سفره هفتسین]]<br />
# [[نوروز]]<br />
# [[حاجی فیروز]]<br />
# [[مهرگان]]<br />
# [[چهارشنبهسوری]]<br />
# [[شب یلدا]]<br />
# [[جشن سده]]<br />
# [[سیزدهبهدر]]<br />
# [[خوشنویسی ایرانی]]<br />
# [[سینمای ایران]]<br />
# [[موسیقی ایران]]<br />
# [[غذاهای ایران]]<br />
# [[مجسمهسازی در ایران]]<br />
# [[قلمزنی در ایران]]<br />
# [[میناکاری در ایران]]<br />
# [[مینیاتور در ایران]]<br />
# [[آموزش و پرورش در ایران]]<br />
# [[پرچم ایران]]<br />
# [[سرود ملی ایران]]<br />
{{col-end}}<br />
<br />
== جغرافیا و محیط زیست ==<br />
{{لنگر|جغرافیا و محیط زیست}}<br />
{{col-begin}}<br />
{{col-break}}<br />
# [[آلودگی هوا در ایران]]<br />
# [[جنگلهای ایران]]<br />
# [[انرژی در ایران]]<br />
# [[محیط زیست ایران]]<br />
# [[تالابهای ایران]]<br />
# [[آبشارهای ایران]]<br />
# [[سیل در ایران]]<br />
[[[[سیل هرمزگان]]]]<br />
<br />
=== سدها ===<br />
# [[سد دز]]<br />
# [[سد کارون]]<br />
# [[سد امیرکبیر]]<br />
# [[سد ارس]]<br />
<br />
{{col-break}}<br />
<br />
=== آبها ===<br />
# [[بحران آب در ایران]]<br />
# [[قنات]]<br />
# [[دریای خزر]]<br />
# [[خلیج فارس]]<br />
# [[دریای عمان]]<br />
# [[دریاچه هامون]]<br />
# [[رود کارون]]<br />
# [[رود ارس]]<br />
# [[هور العظیم]]<br />
# [[هور شادگان]]<br />
# [[زایندهرود]]<br />
# [[دریاچه ارومیه]]<br />
# [[تنگه هرمز]]<br />
# [[تالاب انزلی]]<br />
# [[تالاب گاوخونی]]<br />
# [[تالاب پریشان]]<br />
# [[هیرمند]]<br />
<br />
=== کوهستانها، درّهها و بیابانها ===<br />
# [[کویر لوت]]<br />
# [[غار علی صدر]]<br />
# [[بیستون]]<br />
# [[دماوند]]<br />
# [[سبلان]]<br />
# [[زاگرس]]<br />
# [[الوند]]<br />
# [[کرکس]]<br />
# [[تفتان]]<br />
{{col-break}}<br />
<br />
=== انرژی در ایران ===<br />
# [[نیروی برق در ایران]]<br />
# [[نیروگاه اتمی بوشهر]]<br />
# [[نیروگاههای ایران]]<br />
# [[انرژی بادی در ایران]]<br />
# [[انرژی هستهای در ایران]]<br />
# [[میدانهای نفتی ایران]]<br />
# [[میدانهای گازی ایران]]<br />
# [[سوختهای فسیلی در ایران]]<br />
<br />
=== خاک ===<br />
# [[زمینشناسی ایران]]<br />
# [[گسلهای ایران]]<br />
# [[معادن ایران]]<br />
# [[آلودگی هوا در ایران]]<br />
# [[زلزله بم]]<br />
# [[زلزله ۱۳۹۶ ازگله]]<br />
#[[زلزله خوی]]<br />
<br />
{{col-end}}<br />
<br />
== ادبیات ==<br />
{{لنگر|ادبیات}}<br />
{{col-begin}}<br />
{{col-break}}<br />
# [[زبان فارسی]]<br />
# [[تاریخ ادبیات فارسی]]<br />
# [[مقاله]]<br />
# [[رمان]]<br />
# [[قصه]]<br />
# [[داستان کوتاه]]<br />
# [[روزنامهنگاری در ایران]]<br />
# [[شعر]]<br />
# [[شاهنامه]]<br />
# [[دیوان حافظ]]<br />
# [[مثنوی معنوی]]<br />
# [[گلستان سعدی]]<br />
# [[بوستان سعدی]]<br />
# [[رباعیات خیام]]<br />
# [[ساقینامه]]<br />
# [[گنجنامه]]<br />
# [[کلیله و دمنه]]<br />
# [[سمک عیار]]<br />
<br />
{{col-break}}<br />
<br />
=== اساطیر ===<br />
# [[رستم]]<br />
# [[سهراب]]<br />
# [[سیاوش]]<br />
# [[گردآفرید]]<br />
# [[رودابه]]<br />
# [[آرش کمانگیر]]<br />
# [[پهلوانان شاهنامه]]<br />
<br />
=== سرگرمی و تفریحات ===<br />
# [[ورزش در ایران]]<br />
# [[فوتبال در ایران]]<br />
{{col-end}}<br />
<br />
== فلسفه ==<br />
{{لنگر|فلسفه}}<br />
{{col-begin}}<br />
{{col-break}}<br />
<br />
==== فلسفه و جامعهشناسی ====<br />
# [[مارکسیسم]]<br />
# [[لائیسیته]]<br />
# [[آتئیستم]]<br />
# [[توتالیتاریزم]]<br />
# [[لیبرالیسم]]<br />
# [[سکولاریسم]]<br />
# [[فدرالیسم]]<br />
# [[خودمختاری]]<br />
# [[سرمایهداری ملی]]<br />
# [[بنیادگرایی اسلامی]]<br />
# [[پستمدرنیسم]]<br />
# [[سانترالیزم دموکراتیک]]<br />
# [[دو اسلام سراپا متضاد]]<br />
# [[موقعیت انقلابی]]<br />
# [[تکامل اجتماعی]]<br />
# [[تکامل]]<br />
# [[دینامیزم قرآن]]<br />
# [[طلسم اختناق]]<br />
# [[تبیین جهان]]<br />
# [[دیالکتیک]]<br />
# [[جمهوری دموکراتیک]]<br />
# [[پراگماتیسم]]<br />
# [[فدرالیسم]]<br />
# [[انقلاب]]<br />
# [[مبارزه مدنی]]<br />
# [[استراتژی قیام و سرنگونی]]<br />
# [[فرار مغزها]]<br />
{{col-end}}<br />
<br />
== جامعه و علوم اجتماعی ==<br />
{{لنگر|جامعه و علوم اجتماعی}}<br />
{{col-begin}}<br />
{{col-break}}<br />
<br />
=== موضوعات اجتماعی ===<br />
# [[تلویزیون من و تو]]<br />
# [[پولشویی]]<br />
# [[اختلاس در ایران]]<br />
# [[فرار مغزها از ایران]]<br />
# [[کارتن خوابی]]<br />
# [[گورخوابی]]<br />
# [[کودکان خیابانی]]<br />
# [[فروش اعضای بدن]]<br />
# [[اعتیاد]]<br />
# [[خودکشی]]<br />
# [[سانسور اینترنت در ایران]]<br />
# [[حذف چهار صفر از پول ایران]]<br />
# [[شکنجه]]<br />
# [[اعدام در ایران]]<br />
# [[سانسور در ایران]]<br />
# [[کارخانه ماشین سازی تبریز]]<br />
# [[گروه ملی صنعتی فولاد اهواز]]<br />
# [[روز جهانی زن]]<br />
# [[روز دانشجو]]<br />
# [[مالباختگان]]<br />
# [[ابرچالش آب]]<br />
# [[اول مهر]]<br />
# [[روز جهانی معلم]]<br />
# [[سیل هرمزگان]]<br />
# [[خصوصی سازی]]<br />
# [[بازار بورس ایران]]<br />
# [[آقازاده]]<br />
# [[آستان قدس رضوی]]<br />
# [[روز جهانی منع خشونت علیه زنان]]<br />
# [[لباس شخصی]]<br />
# [[معدوم سازی جوجه یک روزه]]<br />
# [[قاچاق کالا در ایران]]<br />
# [[دستگیری دانشجویان نخبه ایرانی]]<br />
# [[کولبر]]<br />
# [[بیت کوین]]<br />
# [[سوختبری]]<br />
# [[قیام]]<br />
# [[توازن قوا]]<br />
# [[انقلاب]]<br />
# [[شعار]]<br />
# [[متروپل آبادان]]<br />
# [[بهائیان ایران]]<br />
# [[مسمومیت سریالی دانشآموزان مدارس دخترانه در ایران]]<br />
# [[چاپ اسکناس]]<br />
# [[گشت ارشاد]]<br />
# [[نسلکشی]]<br />
# [[زندان اوین]]<br />
# [[چای دبش]]<br />
# [[قطعنامههای حقوقبشر علیه رژیم ایران]]<br />
<br />
=== سیاست و حکومت ===<br />
# [[ارتش سایبری جمهوری اسلامی]]<br />
# [[جمعیت مؤتلفه اسلامی]]<br />
# [[حزب جمهوری اسلامی ایران]]<br />
# [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی]]<br />
# [[بسیج]]<br />
# [[نیروی قدس سپاه پاسداران]]<br />
# [[سازمان اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی]]<br />
# [[بسیج]]<br />
# [[پهباد]]<br />
# [[نیروی انتظامی جمهوری اسلامی]]<br />
# [[وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی]]<br />
# [[برنامه هستهای ایران]]<br />
# [[اصلاحطلبی در جمهوری اسلامی]]<br />
# [[برجام]]<br />
# [[زندانیان سیاسی در حکومت شاه]]<br />
# [[تفکیک جنسیتی]]<br />
# [[عمق استراتژیک]]<br />
# [[گروه ویژه اقدام مالی FATF]]<br />
# [[نوشیدن جام زهر]]<br />
# [[کنفرانس لهستان]]<br />
# [[لیست تروریستی وزارت خارجه آمریکا(FTO)]]<br />
# [[تحریم صنایع پتروشیمی ایران]]<br />
# [[معافیت تحریمهای نفتی ایران]]<br />
# [[تحریم علی خامنهای]]<br />
# [[داراییهای خامنهای]]<br />
# [[تروریسم جمهوری اسلامی ایران]]<br />
# [[قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا]]<br />
# [[بنیادهای تعاونی نیروهای مسلح]]<br />
# [[ستاد اجرایی فرمان امام]]<br />
# [[بنیاد مستضعفان انقلاب اسلامی]]<br />
# [[ائتلاف بینالمللی برای آزادی دریانوردی در خلیج فارس]]<br />
# [[سازمان ملل متحد]]<br />
# [[قتل کشیشهای مسیحی]]<br />
# [[مبارزه مسلحانه]]<br />
# [[مبارزه]]<br />
# [[پیامهای مسعود رجوی]]<br />
# [[سیاست گروگانگیری رژیم ایران]]<br />
# [[نیروی پیشتاز]]<br />
<br />
<br />
{{col-break}}<br />
<br />
=== حقوق ===<br />
# [[روز جهانی کارگر]]<br />
# [[اصل عدم توسل به زور]]<br />
# [[انجمن حقوق بینالملل]]<br />
# [[خق تعیین سرنوشت]]<br />
# [[تمامیت ارضی]]<br />
# [[حقوق بینالملل]]<br />
# [[حقوق بینالملل بشردوستانه]]<br />
# [[روز جهانی آزادی مطبوعات]]<br />
# [[قانون پناهندگی]]<br />
# [[قرارداد وین درباره روابط سیاسی]]<br />
# [[کنوانسیون برن برای حمایت از آثار ادبی و هنری]]<br />
# [[کنوانسیون ژنو]]<br />
# [[مداخله بشردوستانه]]<br />
# [[مصونیت دیپلماتیک]]<br />
# [[اعلامیه جهانی حقوق بشر]]<br />
# [[آزادی]]<br />
# [[آزادی بیان]]<br />
# [[آزادی رسانه]]<br />
# [[آزادی از ترس]]<br />
# [[بازداشت موقت]]<br />
# [[برابری در برابر قانون]]<br />
# [[حریم شخصی]]<br />
# [[حق درخواست]]<br />
# [[حق فراموششدن]]<br />
# [[حقوق بشر (انسان)]]<br />
# [[خانه امن]]<br />
# [[دفاع مشروع]]<br />
# [[روز حقوق بشر]]<br />
# [[روز جهانی ناپدیدشدگان]]<br />
# [[سازمان مردمنهاد]]<br />
# [[شورای حقوقبشر سازمان ملل متحد]]<br />
# [[فعال حقوق بشر]]<br />
# [[گزارشگران ویژه]]<br />
# [[سازمان ملل متحد]]<br />
# [[مهاجرت آزاد]]<br />
# [[میثاق بینالمللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی]]<br />
# [[میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی]]<br />
# [[حقوق طبیعی]]<br />
# [[حق انقلاب]]<br />
# [[احکام دینی]]<br />
# [[تفتیش عقاید]]<br />
# [[استرداد]]<br />
# [[شکنجه دولتی]]<br />
# [[استقلال قضایی]]<br />
# [[دادگاه قانون اساسی]]<br />
<br />
{{col-break}}<br />
<br />
=== زندانها ===<br />
# [[زندان اوین]]<br />
# [[زندان قصر]]<br />
# [[زندان قزلحصار]]<br />
# [[زندان گوهردشت]]<br />
# [[زندان کهریزک]]<br />
# [[زندان دیزلآباد]]<br />
# [[زندان یونسکو]]<br />
# [[زندان قزلقلعه]]<br />
# [[زندان فشافویه]]<br />
# [[زندان قرچک]]<br />
# [[زندان تهران بزرگ]]<br />
# [[زندان حشمتیه]]<br />
# [[زندان سراوان]]<br />
# [[زندان زابل]]<br />
# [[زندان مرکزی مشهد]]<br />
# [[زندان عادلآباد شیراز]]<br />
# [[ائتلاف]]<br />
<br />
{{col-end}}</div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1:Rah/%D8%B5%D9%81%D8%AD%D9%87_%D8%AA%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%862&diff=69029کاربر:Rah/صفحه تمرین22024-03-05T21:21:35Z<p>Rah: </p>
<hr />
<div>لویی آلتوسر (متولد ۱۶ اکتبر ۱۹۱۸- الجزایر درگذشته در ۲۲ اکتبر ۱۹۹۰) فیلسوف و جامعهشناس فرانسوی است که مفهوم مارکسیسم ساختارگرا (structural Marxism) را بسط و گسترش داد. از جمله بنیانهای نظری او این است که هر نظام اجتماعی باید صورتبندیهای اجتماعی خود را از نو بسازد. به این معنا که روابط تولید و نیروهای تولید اگرچه مرتبط به پیشینهی خود هستند اما نتیجهی آن نیستند. یکی دیگر از بنیانهای نظری و جنجالی او مربوط به انسان است. لویی آلتوسر انسان را صاحب آزادی و اختیار کامل نمیداند. وی معتقد است که انسانها تا حد بسیار زیادی وابسته به شرایط اجتماعی و غیرشخصی و مبارزات طبقاتی عصر خویش هستند.<ref>[https://www.iranketab.ir/profile/10821-louis-althusser لویی آلتوسر]</ref> لوئی آلتوسر به عنوان یک مارکسیستساختارگرا، مارکسیسم ارتدکس و مارکسیسم رسمی عصر استالین، و مارکسیسم هگلی و همچنین اومانیستی(مکتب فرانکفورت) را زیر سوال میبرد. او به شدت از نظام کمونیستی شوروی انتقاد میکرد و استالین را به تحریف کردنهای اصولی متهم میکرد که مارکس «کاپیتال» را بر اساس آن بنا کرده بود.<ref>[https://rasekhoon.net/article/show/1318959 نگاهی کلی به اندیشه های لویی آلتوسر]</ref> با نزدیک شدن شوروی به فروپاشی پس از روی کار آمدن خروشف، لویی آلتوسر تلاش کرد مجددا روحیه و پتانسیل انقلابی را به مارکسیسم بازگرداند.آلتوسر از آثار '''[[ولادیمیر لنین|لنین]]''' و آنتونیو '''[[آنتونیو گرامشی|گرامشی]]''' تأثیر پذیرفته بود. که آموزه آنان در باره سلطه (hegemony) و نظریه های آن درباره رابطه متقابل و تعاملی بین زیربنای اقتصادی و روبنای فرهنگی جامعه، تأثیر ژرفی بر اندیشه پخته آلتوسر به جای گذاشت.<ref>[https://www.ketablazem.com/blog/louis-althusser/ نگاهی به آثار فلسفی لوئی آلتوسر]</ref><br />
<br />
== زندگینامه لوئی آلتوسر ==<br />
لوئی آلتوسر در الجزایر متولد شد. مادر او دختر یک کشاورز فقر از منطقهی موو در مرکز فرانسه بود که برای جنگلبانی به الجزایر آمده بود. پدر وی اهل منطقهی آلزاس بود که در سال ۱۹۷۱ به فرانسه آمده بود. آلزاس منطقهای در شمال شرقی فرانسه است که با آلمان و سوئیس هممرز است. لوئی آلتوسر تا سال ۱۹۸۰ در الجزایر زندگی میکرد.او مدتی در مارسی و سپس در لیون زندگی کرد. لوئی آلتوسر در جوانی به حزب کمونیست پیوست. و در سال ۱۹۴۸ به دلیل فعالیت های سیاسی خود از دانشگاه اخراج شد. لوئی آلتوسر در سال ۱۹۴۸ با هلن رینو، فیلسوف و مترجم فرانسوی، ازدواج کرد. رینو در ترجمه آثار مارکس و انگلس به فرانسوی نقش مهمی داشت. آلتوسر و رینو صاحب دو فرزند شدند. با این حال، لوئی آلتوسر در سال ۱۹۵۵ دکترای فلسفه خود را دریافت کرد.<ref>[https://tarjomaan.com/%D9%84%D9%88%DB%8C%DB%8C-%D8%A2%D9%84%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B1-%DA%A9%D9%85%D9%88%D9%86%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D9%87%D9%85%D9%87%D8%AC%D8%A7-%D9%87%D8%B3%D8%AA%D8%8C-%D8%AD%D8%AA%DB%8C-%D8%B1/ لویی آلتوسر: کمونیسم همهجا هست، حتی روی پشتبام]</ref> زندگی مشترک آلتوسر و رینو به دلیل مشکلات روحی و روانی آلتوسر، با چالشهای زیادی مواجه بود. لوئی آلتوسر در سال ۱۹۸۰ همسرش را به قتل رساند و به جرم قتل به ۱۰ سال زندان محکوم شد. با این حال، او پس از گذراندن ۵ سال از دوران محکومیت خود، به دلیل بیماری روانی از زندان آزاد شد.<ref>[https://plato.stanford.edu/entries/althusser/ Louis Althusser]</ref><br />
<br />
== بنیانهای نظری آلتوسر ==<br />
<br />
=== ساختارگرایی ===<br />
<br />
لوئی آلتوسر، فیلسوف فرانسوی، یکی از برجستهترین چهرههای مارکسیسم ساختارگرا است. او در تفسیر خود از مارکسیسم، از مفاهیم و ایدههای ساختارگرایی استفاده کرد و به این ترتیب، رویکردی نوین به تحلیل جامعه و تاریخ ارائه داد.<br />
<br />
اصول کلیدی ساختارگرایی آلتوسر:<br />
<br />
* تاکید بر ساختارها: آلتوسر معتقد بود که ساختارهای اجتماعی، مانند نظام اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک، نقشی تعیینکننده در شکلدهی به روابط و مناسبات اجتماعی دارند. این ساختارها، که عموماً از دید انسان پنهان هستند، بر نحوه تفکر و عمل انسانها Einfluss میگذارند.<br />
* نفی سوژه: برخلاف مارکسیسم سنتی که بر نقش سوژه (انسان) در تاریخ و جامعه تاکید میکرد، آلتوسر معتقد بود که سوژه، محصول ساختارها است. به عبارت دیگر، انسانها در چارچوب ساختارهای اجتماعی موجود شکل میگیرند و هویت و آگاهی آنها توسط این ساختارها تعیین میشود.<br />
* تئوری ایدئولوژی: آلتوسر یکی از مفصلترین نظریهها را در مورد ایدئولوژی ارائه داده است. او ایدئولوژی را به عنوان سیستمی از باورها و ارزشها میداند که توسط طبقه حاکم برای حفظ سلطه خود بر جامعه ترویج میشود. ایدئولوژی، به نظر آلتوسر، به انسانها وانمود میکند که روابط اجتماعی موجود، طبیعی و عادلانه هستند.<br />
<br />
=== دستگاههای ایدئولوژیک ===<br />
به باور لوئیس آلتوسر، مارکسیسم که بر تئوری ماتریالیسم دیالکتیکی استوار است، نه ایدئولوژی بلکه علم محسوب می شود. از نظر او علوم دور از دسترس ایدئولوژی هستند.<ref>[https://www.ketablazem.com/blog/louis-althusser/ نگاهی به آرای فلسفی لویی آلتوسر]</ref><br />
* دستگاههای ایدئولوژیک دولت از نظر لویی آلتوسر دو بخش هستند<br />
** دستگاههای سرکوبگر: این دستگاهها شامل ارتش، پلیس و زندانها هستند و از طریق خشونت و زور، سلطه طبقه حاکم را حفظ میکنند.<br />
** دستگاههای ایدئولوژیک: این دستگاهها شامل مدرسه، خانواده و رسانهها هستند و از طریق ایدئولوژی، سلطه طبقه حاکم را حفظ میکنند.<br />
<br />
=== زیربنا و روبنا ===<br />
لویی آلتوسر معتقد است که زیربنا و روبنا دارای استقلال نسبی هستند هر چند در تحلیل نهایی اقتصاد تعیینکننده خواهد بود. آلتوسر رابطه زیربنا و روبنا را رابطهای دوطرفه و ناموزون میداند. از اینرو، روبنا هیچگاه انعکاس صرف زیربنا نیست و در این مفهوم از استقلال نسبی برخوردار است.<ref>[https://www.kiankiani.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C-%D9%85%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D8%B7-%D8%A8%D8%A7-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AA/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AA%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AF%D8%8C-%D8%A2%D9%84%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B1%D8%8C-%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D9%88/ مفهوم بازتولید در نظریات لویی آلتوسر و پیر بوردیو]</ref><br />
<br />
=== دیدگاه آلتوسر به مارکس ===<br />
لوئی آلتوسر معتقد بود دوران پختگی مارکس از سالهایی پس از ۱۸۴۰ آغاز میشود. پیش از آن وی تحت تأثیر ایدئولوژی انسانگرایانهی زمان خود بوده است. او میان مارکس جوان و دوران پس از آن تفاوتی آشکار قائل بود. آلتوسر فرضیه تغییر و تحول چشمگیر در اندیشهی مارکس را مطرح کرد. یک گسست معرفتشناختی که تقریبا از زمان نگارش «ایدئولوژی آلمانی» و تزهایی دربارهی فوئرباخ آغاز شده است و در کتاب سرمایه (Capital) به اوج خود رسیده است. <br />
<br />
دلمشغولي آلتوسر در دخالتهای نظریاش [مجادلات درون حزبی] تأکید بر ادعاهایی در تأیید نوشته های دوران پختگی ماركس، مانند سرمایه (Capital) است در مقابل نوشته های دوره جوانی او، دوره به اصطلاح انسان گرایانه (humanist) در اوایل دهه ۱۸۴۰، مانند دستنوشته های اقتصادی و فلسفی که مربوط به سال ۱۸۴۴ است. آلتوسر برای مقابله با رواج این گونه آثار عمدتا هگلی در میان مارکسیست های انسانگرای فرانسوی، فرضیه وجود تغییر و تحولی چشمگیر در اندیشه مارکس در میانه دهه ۱۸۴۰ را مطرح کرد؛ شکاف یا «گستی معرفت شناختی» تقریبا از [زمان نگارش] ایدئولوژی آلمانی (The German Ideology) و تزهایی درباره فوئر باخ (Theses on Fuerbach) به بعد، که نشانگر رشد و بلوغ رسیدن مارکس در مقام نظریه پردازی «علمی» است. تا قبل از ۱۸۴۵ تفکر مارکس در قید و بند مفاهیم ایدئولوژیک زمانه اش بوده؛ پس از ۱۸۴۵ به نقد علمی ایدئولوژی خود و مشخص کردن کاستی ها و تضادهای درونی آن پرداخته است.<br />
<br />
<br />
<br />
در نظریه اجتماعی آلتوسر، روبنای فرهنگ را سلسله ای از این گونه «عملها» تشکیل می دهد که به صورت های مختلف سیاسی، ایدئولوژیک یا نظری هستند و در رابطه ای دیالکتیکی با زیربنای اقتصادی قرار دارند. آلتوسر با الهام از '''گرامشی''' این رابطه را تأثیرگذاری متقابل و تعاملی تلقی می کند که در آن زیربنا و روبنا بر یکدیگر تأثیر می گذارند، حال آنکه در اندیشه سنتی تر مارکسیستی زیربنا [بر روبنا] چیره و مسلط است. آلتوسر «خودمختاری نسبی» روبنا را مطرح می کند که «فقط در آخرین دم» (نظریه ای که نسبت مبهم باقی مانده است) تحت سلطة زیربنا قرار می گیرد. لذا رخدادهای روبنایی همان اندازه ممکن است وضعیتی انقلابی ایجاد کنند که رویدادهای زیربنایی، چرا که در آرایش اجتماعی بسیار ممکن است که روبنا حلقه ضعیف یا «مشمول جبر مضاعف» باشد: این مطلب همان '''نظريهی «جبرگرایی مضاعف»''' آلتوسر است<br />
<br />
<br />
== منابع ==</div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1:Rah/%D8%B5%D9%81%D8%AD%D9%87_%D8%AA%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%862&diff=69013کاربر:Rah/صفحه تمرین22024-03-05T08:04:50Z<p>Rah: /* بنیانهای نظری آلتوسر */</p>
<hr />
<div>لویی آلتوسر (متولد ۱۶ اکتبر ۱۹۱۸- الجزایر درگذشته در ۲۲ اکتبر ۱۹۹۰) فیلسوف و جامعهشناس فرانسوی است که مفهوم مارکسیسم ساختارگرا (structural Marxism) را بسط و گسترش داد. از جمله بنیانهای نظری او این است که هر نظام اجتماعی باید صورتبندیهای اجتماعی خود را از نو بسازد. به این معنا که روابط تولید و نیروهای تولید اگرچه مرتبط به پیشینهی خود هستند اما نتیجهی آن نیستند. یکی دیگر از بنیانهای نظری و جنجالی او مربوط به انسان است. لویی آلتوسر انسان را صاحب آزادی و اختیار کامل نمیداند. وی معتقد است که انسانها تا حد بسیار زیادی وابسته به شرایط اجتماعی و غیرشخصی و مبارزات طبقاتی عصر خویش هستند.<ref>[https://www.iranketab.ir/profile/10821-louis-althusser لویی آلتوسر]</ref> لوئی آلتوسر به عنوان یک مارکسیستساختارگرا، مارکسیسم ارتدکس و مارکسیسم رسمی عصر استالین، و مارکسیسم هگلی و همچنین اومانیستی(مکتب فرانکفورت) را زیر سوال میبرد. او به شدت از نظام کمونیستی شوروی انتقاد میکرد و استالین را به تحریف کردنهای اصولی متهم میکرد که مارکس «کاپیتال» را بر اساس آن بنا کرده بود.<ref>[https://rasekhoon.net/article/show/1318959 نگاهی کلی به اندیشه های لویی آلتوسر]</ref> با نزدیک شدن شوروی به فروپاشی پس از روی کار آمدن خروشف، لویی آلتوسر تلاش کرد مجددا روحیه و پتانسیل انقلابی را به مارکسیسم بازگرداند.آلتوسر از آثار '''[[ولادیمیر لنین|لنین]]''' و آنتونیو '''[[آنتونیو گرامشی|گرامشی]]''' تأثیر پذیرفته بود. که آموزه آنان در باره سلطه (hegemony) و نظریه های آن درباره رابطه متقابل و تعاملی بین زیربنای اقتصادی و روبنای فرهنگی جامعه، تأثیر ژرفی بر اندیشه پخته آلتوسر به جای گذاشت.<ref>[https://www.ketablazem.com/blog/louis-althusser/ نگاهی به آثار فلسفی لوئی آلتوسر]</ref><br />
<br />
== زندگینامه لوئی آلتوسر ==<br />
لوئی آلتوسر در الجزایر متولد شد. مادر او دختر یک کشاورز فقر از منطقهی موو در مرکز فرانسه بود که برای جنگلبانی به الجزایر آمده بود. پدر وی اهل منطقهی آلزاس بود که در سال ۱۹۷۱ به فرانسه آمده بود. آلزاس منطقهای در شمال شرقی فرانسه است که با آلمان و سوئیس هممرز است. لوئی آلتوسر تا سال ۱۹۸۰ در الجزایر زندگی میکرد.او مدتی در مارسی و سپس در لیون زندگی کرد. لوئی آلتوسر در جوانی به حزب کمونیست پیوست. و در سال ۱۹۴۸ به دلیل فعالیت های سیاسی خود از دانشگاه اخراج شد. لوئی آلتوسر در سال ۱۹۴۸ با هلن رینو، فیلسوف و مترجم فرانسوی، ازدواج کرد. رینو در ترجمه آثار مارکس و انگلس به فرانسوی نقش مهمی داشت. آلتوسر و رینو صاحب دو فرزند شدند. با این حال، لوئی آلتوسر در سال ۱۹۵۵ دکترای فلسفه خود را دریافت کرد.<ref>[https://tarjomaan.com/%D9%84%D9%88%DB%8C%DB%8C-%D8%A2%D9%84%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B1-%DA%A9%D9%85%D9%88%D9%86%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D9%87%D9%85%D9%87%D8%AC%D8%A7-%D9%87%D8%B3%D8%AA%D8%8C-%D8%AD%D8%AA%DB%8C-%D8%B1/ لویی آلتوسر: کمونیسم همهجا هست، حتی روی پشتبام]</ref> زندگی مشترک آلتوسر و رینو به دلیل مشکلات روحی و روانی آلتوسر، با چالشهای زیادی مواجه بود. لوئی آلتوسر در سال ۱۹۸۰ همسرش را به قتل رساند و به جرم قتل به ۱۰ سال زندان محکوم شد. با این حال، او پس از گذراندن ۵ سال از دوران محکومیت خود، به دلیل بیماری روانی از زندان آزاد شد.<ref>[https://plato.stanford.edu/entries/althusser/ Louis Althusser]</ref><br />
<br />
== بنیانهای نظری آلتوسر ==<br />
<br />
=== ساختارگرایی ===<br />
<br />
لوئی آلتوسر، فیلسوف فرانسوی، یکی از برجستهترین چهرههای مارکسیسم ساختارگرا است. او در تفسیر خود از مارکسیسم، از مفاهیم و ایدههای ساختارگرایی استفاده کرد و به این ترتیب، رویکردی نوین به تحلیل جامعه و تاریخ ارائه داد.<br />
<br />
اصول کلیدی ساختارگرایی آلتوسر:<br />
<br />
* تاکید بر ساختارها: آلتوسر معتقد بود که ساختارهای اجتماعی، مانند نظام اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک، نقشی تعیینکننده در شکلدهی به روابط و مناسبات اجتماعی دارند. این ساختارها، که عموماً از دید انسان پنهان هستند، بر نحوه تفکر و عمل انسانها Einfluss میگذارند.<br />
* نفی سوژه: برخلاف مارکسیسم سنتی که بر نقش سوژه (انسان) در تاریخ و جامعه تاکید میکرد، آلتوسر معتقد بود که سوژه، محصول ساختارها است. به عبارت دیگر، انسانها در چارچوب ساختارهای اجتماعی موجود شکل میگیرند و هویت و آگاهی آنها توسط این ساختارها تعیین میشود.<br />
* تئوری ایدئولوژی: آلتوسر یکی از مفصلترین نظریهها را در مورد ایدئولوژی ارائه داده است. او ایدئولوژی را به عنوان سیستمی از باورها و ارزشها میداند که توسط طبقه حاکم برای حفظ سلطه خود بر جامعه ترویج میشود. ایدئولوژی، به نظر آلتوسر، به انسانها وانمود میکند که روابط اجتماعی موجود، طبیعی و عادلانه هستند.<br />
<br />
==== دستگاههای ایدئولوژیک ====<br />
<br />
* دستگاههای ایدئولوژیک دولت از نظر لویی آلتوسر دو بخش هستند<br />
** دستگاههای سرکوبگر: این دستگاهها شامل ارتش، پلیس و زندانها هستند و از طریق خشونت و زور، سلطه طبقه حاکم را حفظ میکنند.<br />
** دستگاههای ایدئولوژیک: این دستگاهها شامل مدرسه، خانواده و رسانهها هستند و از طریق ایدئولوژی، سلطه طبقه حاکم را حفظ میکنند.<br />
<br />
=== زیربنا و روبنا ===<br />
لویی آلتوسر معتقد است که زیربنا و روبنا دارای استقلال نسبی هستند هر چند در تحلیل نهایی اقتصاد تعیینکننده خواهد بود. آلتوسر رابطه زیربنا و روبنا را رابطهای دوطرفه و ناموزون میداند. از اینرو، روبنا هیچگاه انعکاس صرف زیربنا نیست و در این مفهوم از استقلال نسبی برخوردار است.<ref>[https://www.kiankiani.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C-%D9%85%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D8%B7-%D8%A8%D8%A7-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AA/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AA%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AF%D8%8C-%D8%A2%D9%84%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B1%D8%8C-%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D9%88/ مفهوم بازتولید در نظریات لویی آلتوسر و پیر بوردیو]</ref><br />
<br />
=== دیدگاه آلتوسر به مارکس ===<br />
لوئی آلتوسر معتقد بود دوران پختگی مارکس از سالهایی پس از ۱۸۴۰ آغاز میشود. پیش از آن وی تحت تأثیر ایدئولوژی انسانگرایانهی زمان خود بوده است. او میان مارکس جوان و دوران پس از آن تفاوتی آشکار قائل بود. آلتوسر فرضیه تغییر و تحول چشمگیر در اندیشهی مارکس را مطرح کرد. یک گسست معرفتشناختی که تقریبا از زمان نگارش «ایدئولوژی آلمانی» و تزهایی دربارهی فوئرباخ آغاز شده است و در کتاب سرمایه (Capital) به اوج خود رسیده است. <br />
<br />
دلمشغولي آلتوسر در دخالتهای نظریاش [مجادلات درون حزبی] تأکید بر ادعاهایی در تأیید نوشته های دوران پختگی ماركس، مانند سرمایه (Capital) است در مقابل نوشته های دوره جوانی او، دوره به اصطلاح انسان گرایانه (humanist) در اوایل دهه ۱۸۴۰، مانند دستنوشته های اقتصادی و فلسفی که مربوط به سال ۱۸۴۴ است. آلتوسر برای مقابله با رواج این گونه آثار عمدتا هگلی در میان مارکسیست های انسانگرای فرانسوی، فرضیه وجود تغییر و تحولی چشمگیر در اندیشه مارکس در میانه دهه ۱۸۴۰ را مطرح کرد؛ شکاف یا «گستی معرفت شناختی» تقریبا از [زمان نگارش] ایدئولوژی آلمانی (The German Ideology) و تزهایی درباره فوئر باخ (Theses on Fuerbach) به بعد، که نشانگر رشد و بلوغ رسیدن مارکس در مقام نظریه پردازی «علمی» است. تا قبل از ۱۸۴۵ تفکر مارکس در قید و بند مفاهیم ایدئولوژیک زمانه اش بوده؛ پس از ۱۸۴۵ به نقد علمی ایدئولوژی خود و مشخص کردن کاستی ها و تضادهای درونی آن پرداخته است.<br />
<br />
== منابع ==</div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1:Rah/%D8%B5%D9%81%D8%AD%D9%87_%D8%AA%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%862&diff=69012کاربر:Rah/صفحه تمرین22024-03-05T07:57:07Z<p>Rah: </p>
<hr />
<div>لویی آلتوسر (متولد ۱۶ اکتبر ۱۹۱۸- الجزایر درگذشته در ۲۲ اکتبر ۱۹۹۰) فیلسوف و جامعهشناس فرانسوی است که مفهوم مارکسیسم ساختارگرا (structural Marxism) را بسط و گسترش داد. از جمله بنیانهای نظری او این است که هر نظام اجتماعی باید صورتبندیهای اجتماعی خود را از نو بسازد. به این معنا که روابط تولید و نیروهای تولید اگرچه مرتبط به پیشینهی خود هستند اما نتیجهی آن نیستند. یکی دیگر از بنیانهای نظری و جنجالی او مربوط به انسان است. لویی آلتوسر انسان را صاحب آزادی و اختیار کامل نمیداند. وی معتقد است که انسانها تا حد بسیار زیادی وابسته به شرایط اجتماعی و غیرشخصی و مبارزات طبقاتی عصر خویش هستند.<ref>[https://www.iranketab.ir/profile/10821-louis-althusser لویی آلتوسر]</ref> لوئی آلتوسر به عنوان یک مارکسیستساختارگرا، مارکسیسم ارتدکس و مارکسیسم رسمی عصر استالین، و مارکسیسم هگلی و همچنین اومانیستی(مکتب فرانکفورت) را زیر سوال میبرد. او به شدت از نظام کمونیستی شوروی انتقاد میکرد و استالین را به تحریف کردنهای اصولی متهم میکرد که مارکس «کاپیتال» را بر اساس آن بنا کرده بود.<ref>[https://rasekhoon.net/article/show/1318959 نگاهی کلی به اندیشه های لویی آلتوسر]</ref> با نزدیک شدن شوروی به فروپاشی پس از روی کار آمدن خروشف، لویی آلتوسر تلاش کرد مجددا روحیه و پتانسیل انقلابی را به مارکسیسم بازگرداند.آلتوسر از آثار '''[[ولادیمیر لنین|لنین]]''' و آنتونیو '''[[آنتونیو گرامشی|گرامشی]]''' تأثیر پذیرفته بود. که آموزه آنان در باره سلطه (hegemony) و نظریه های آن درباره رابطه متقابل و تعاملی بین زیربنای اقتصادی و روبنای فرهنگی جامعه، تأثیر ژرفی بر اندیشه پخته آلتوسر به جای گذاشت.<ref>[https://www.ketablazem.com/blog/louis-althusser/ نگاهی به آثار فلسفی لوئی آلتوسر]</ref><br />
<br />
== زندگینامه لوئی آلتوسر ==<br />
لوئی آلتوسر در الجزایر متولد شد. مادر او دختر یک کشاورز فقر از منطقهی موو در مرکز فرانسه بود که برای جنگلبانی به الجزایر آمده بود. پدر وی اهل منطقهی آلزاس بود که در سال ۱۹۷۱ به فرانسه آمده بود. آلزاس منطقهای در شمال شرقی فرانسه است که با آلمان و سوئیس هممرز است. لوئی آلتوسر تا سال ۱۹۸۰ در الجزایر زندگی میکرد.او مدتی در مارسی و سپس در لیون زندگی کرد. لوئی آلتوسر در جوانی به حزب کمونیست پیوست. و در سال ۱۹۴۸ به دلیل فعالیت های سیاسی خود از دانشگاه اخراج شد. لوئی آلتوسر در سال ۱۹۴۸ با هلن رینو، فیلسوف و مترجم فرانسوی، ازدواج کرد. رینو در ترجمه آثار مارکس و انگلس به فرانسوی نقش مهمی داشت. آلتوسر و رینو صاحب دو فرزند شدند. با این حال، لوئی آلتوسر در سال ۱۹۵۵ دکترای فلسفه خود را دریافت کرد.<ref>[https://tarjomaan.com/%D9%84%D9%88%DB%8C%DB%8C-%D8%A2%D9%84%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B1-%DA%A9%D9%85%D9%88%D9%86%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D9%87%D9%85%D9%87%D8%AC%D8%A7-%D9%87%D8%B3%D8%AA%D8%8C-%D8%AD%D8%AA%DB%8C-%D8%B1/ لویی آلتوسر: کمونیسم همهجا هست، حتی روی پشتبام]</ref> زندگی مشترک آلتوسر و رینو به دلیل مشکلات روحی و روانی آلتوسر، با چالشهای زیادی مواجه بود. لوئی آلتوسر در سال ۱۹۸۰ همسرش را به قتل رساند و به جرم قتل به ۱۰ سال زندان محکوم شد. با این حال، او پس از گذراندن ۵ سال از دوران محکومیت خود، به دلیل بیماری روانی از زندان آزاد شد.<ref>[https://plato.stanford.edu/entries/althusser/ Louis Althusser]</ref><br />
<br />
== بنیانهای نظری آلتوسر ==<br />
<br />
=== ساختارگرایی ===<br />
<br />
<br />
لوئی آلتوسر، فیلسوف فرانسوی، یکی از برجستهترین چهرههای مارکسیسم ساختارگرا است. او در تفسیر خود از مارکسیسم، از مفاهیم و ایدههای ساختارگرایی استفاده کرد و به این ترتیب، رویکردی نوین به تحلیل جامعه و تاریخ ارائه داد.<br />
<br />
اصول کلیدی ساختارگرایی آلتوسر:<br />
<br />
* تاکید بر ساختارها: آلتوسر معتقد بود که ساختارهای اجتماعی، مانند نظام اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک، نقشی تعیینکننده در شکلدهی به روابط و مناسبات اجتماعی دارند. این ساختارها، که عموماً از دید انسان پنهان هستند، بر نحوه تفکر و عمل انسانها Einfluss میگذارند.<br />
* نفی سوژه: برخلاف مارکسیسم سنتی که بر نقش سوژه (انسان) در تاریخ و جامعه تاکید میکرد، آلتوسر معتقد بود که سوژه، محصول ساختارها است. به عبارت دیگر، انسانها در چارچوب ساختارهای اجتماعی موجود شکل میگیرند و هویت و آگاهی آنها توسط این ساختارها تعیین میشود.<br />
* تئوری ایدئولوژی: آلتوسر یکی از مفصلترین نظریهها را در مورد ایدئولوژی ارائه داده است. او ایدئولوژی را به عنوان سیستمی از باورها و ارزشها میداند که توسط طبقه حاکم برای حفظ سلطه خود بر جامعه ترویج میشود. ایدئولوژی، به زعم آلتوسر، به انسانها وانمود میکند که روابط اجتماعی موجود، طبیعی و عادلانه هستند.<br />
<br />
==== دستگاههای ایدئولوژیک ====<br />
<br />
* دستگاههای ایدئولوژیک دولت از نظر لویی آلتوسر دو بخش هستند<br />
** دستگاههای سرکوبگر: این دستگاهها شامل ارتش، پلیس و زندانها هستند و از طریق خشونت و زور، سلطه طبقه حاکم را حفظ میکنند.<br />
** دستگاههای ایدئولوژیک: این دستگاهها شامل مدرسه، خانواده و رسانهها هستند و از طریق ایدئولوژی، سلطه طبقه حاکم را حفظ میکنند.<br />
<br />
=== زیربنا و روبنا ===<br />
لویی آلتوسر معتقد است که زیربنا و روبنا دارای استقلال نسبی هستند هر چند در تحلیل نهایی اقتصاد تعیینکننده خواهد بود. آلتوسر رابطه زیربنا و روبنا را رابطهای دوطرفه و ناموزون میداند. از اینرو، روبنا هیچگاه انعکاس صرف زیربنا نیست و در این مفهوم از استقلال نسبی برخوردار است.<ref>[https://www.kiankiani.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C-%D9%85%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D8%B7-%D8%A8%D8%A7-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AA/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AA%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AF%D8%8C-%D8%A2%D9%84%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B1%D8%8C-%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D9%88/ مفهوم بازتولید در نظریات لویی آلتوسر و پیر بوردیو]</ref><br />
<br />
=== دیدگاه آلتوسر به مارکس ===<br />
لوئی آلتوسر معتقد بود دوران پختگی مارکس از سالهایی پس از ۱۸۴۰ آغاز میشود. پیش از آن وی تحت تأثیر ایدئولوژی انسانگرایانهی زمان خود بوده است. او میان مارکس جوان و دوران پس از آن تفاوتی آشکار قائل بود. آلتوسر فرضیه تغییر و تحول چشمگیر در اندیشهی مارکس را مطرح کرد. یک گسست معرفتشناختی که تقریبا از زمان نگارش «ایدئولوژی آلمانی» و تزهایی دربارهی فوئرباخ آغاز شده است و در کتاب سرمایه (Capital) به اوج خود رسیده است. <br />
<br />
دلمشغولي آلتوسر در دخالتهای نظریاش [مجادلات درون حزبی] تأکید بر ادعاهایی در تأیید نوشته های دوران پختگی ماركس، مانند سرمایه (Capital) است در مقابل نوشته های دوره جوانی او، دوره به اصطلاح انسان گرایانه (humanist) در اوایل دهه ۱۸۴۰، مانند دستنوشته های اقتصادی و فلسفی که مربوط به سال ۱۸۴۴ است. آلتوسر برای مقابله با رواج این گونه آثار عمدتا هگلی در میان مارکسیست های انسانگرای فرانسوی، فرضیه وجود تغییر و تحولی چشمگیر در اندیشه مارکس در میانه دهه ۱۸۴۰ را مطرح کرد؛ شکاف یا «گستی معرفت شناختی» تقریبا از [زمان نگارش] ایدئولوژی آلمانی (The German Ideology) و تزهایی درباره فوئر باخ (Theses on Fuerbach) به بعد، که نشانگر رشد و بلوغ رسیدن مارکس در مقام نظریه پردازی «علمی» است. تا قبل از ۱۸۴۵ تفکر مارکس در قید و بند مفاهیم ایدئولوژیک زمانه اش بوده؛ پس از ۱۸۴۵ به نقد علمی ایدئولوژی خود و مشخص کردن کاستی ها و تضادهای درونی آن پرداخته است.<br />
<br />
== منابع ==</div>Rahhttps://www.iran-pedia.org/w/index.php?title=%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D8%A8%D8%B1:Rah/%D8%B5%D9%81%D8%AD%D9%87_%D8%AA%D9%85%D8%B1%DB%8C%D9%862&diff=69011کاربر:Rah/صفحه تمرین22024-03-05T07:35:38Z<p>Rah: </p>
<hr />
<div>لویی آلتوسر (متولد ۱۶ اکتبر ۱۹۱۸- الجزایر درگذشته در ۲۲ اکتبر ۱۹۹۰) فیلسوف و جامعهشناس فرانسوی است که مفهوم مارکسیسم ساختارگرا (structural Marxism) را بسط و گسترش داد. از جمله بنیانهای نظری او این است که هر نظام اجتماعی باید صورتبندیهای اجتماعی خود را از نو بسازد. به این معنا که روابط تولید و نیروهای تولید اگرچه مرتبط به پیشینهی خود هستند اما نتیجهی آن نیستند. یکی دیگر از بنیانهای نظری و جنجالی او مربوط به انسان است. لویی آلتوسر انسان را صاحب آزادی و اختیار کامل نمیداند. وی معتقد است که انسانها تا حد بسیار زیادی وابسته به شرایط اجتماعی و غیرشخصی و مبارزات طبقاتی عصر خویش هستند.<ref>[https://www.iranketab.ir/profile/10821-louis-althusser لویی آلتوسر]</ref> لوئی آلتوسر به عنوان یک مارکسیستساختارگرا، مارکسیسم ارتدکس و مارکسیسم رسمی عصر استالین، و مارکسیسم هگلی و همچنین اومانیستی(مکتب فرانکفورت) را زیر سوال میبرد. او به شدت از نظام کمونیستی شوروی انتقاد میکرد و استالین را به تحریف کردنهای اصولی متهم میکرد که مارکس «کاپیتال» را بر اساس آن بنا کرده بود.<ref>[https://rasekhoon.net/article/show/1318959 نگاهی کلی به اندیشه های لویی آلتوسر]</ref> با نزدیک شدن شوروی به فروپاشی پس از روی کار آمدن خروشف، لویی آلتوسر تلاش کرد مجددا روحیه و پتانسیل انقلابی را به مارکسیسم بازگرداند.آلتوسر از آثار '''[[ولادیمیر لنین|لنین]]''' و آنتونیو '''[[آنتونیو گرامشی|گرامشی]]''' تأثیر پذیرفته بود. که آموزه آنان در باره سلطه (hegemony) و نظریه های آن درباره رابطه متقابل و تعاملی بین زیربنای اقتصادی و روبنای فرهنگی جامعه، تأثیر ژرفی بر اندیشه پخته آلتوسر به جای گذاشت.<ref>[https://www.ketablazem.com/blog/louis-althusser/ نگاهی به آثار فلسفی لوئی آلتوسر]</ref><br />
<br />
== زندگینامه لوئی آلتوسر ==<br />
لوئی آلتوسر در الجزایر متولد شد. مادر او دختر یک کشاورز فقر از منطقهی موو در مرکز فرانسه بود که برای جنگلبانی به الجزایر آمده بود. پدر وی اهل منطقهی آلزاس بود که در سال ۱۹۷۱ به فرانسه آمده بود. آلزاس منطقهای در شمال شرقی فرانسه است که با آلمان و سوئیس هممرز است. لوئی آلتوسر تا سال ۱۹۸۰ در الجزایر زندگی میکرد.او مدتی در مارسی و سپس در لیون زندگی کرد. لوئی آلتوسر در جوانی به حزب کمونیست پیوست. و در سال ۱۹۴۸ به دلیل فعالیت های سیاسی خود از دانشگاه اخراج شد. لوئی آلتوسر در سال ۱۹۴۸ با هلن رینو، فیلسوف و مترجم فرانسوی، ازدواج کرد. رینو در ترجمه آثار مارکس و انگلس به فرانسوی نقش مهمی داشت. آلتوسر و رینو صاحب دو فرزند شدند. با این حال، لوئی آلتوسر در سال ۱۹۵۵ دکترای فلسفه خود را دریافت کرد.<ref>[https://tarjomaan.com/%D9%84%D9%88%DB%8C%DB%8C-%D8%A2%D9%84%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B1-%DA%A9%D9%85%D9%88%D9%86%DB%8C%D8%B3%D9%85-%D9%87%D9%85%D9%87%D8%AC%D8%A7-%D9%87%D8%B3%D8%AA%D8%8C-%D8%AD%D8%AA%DB%8C-%D8%B1/ لویی آلتوسر: کمونیسم همهجا هست، حتی روی پشتبام]</ref> زندگی مشترک آلتوسر و رینو به دلیل مشکلات روحی و روانی آلتوسر، با چالشهای زیادی مواجه بود. لوئی آلتوسر در سال ۱۹۸۰ همسرش را به قتل رساند و به جرم قتل به ۱۰ سال زندان محکوم شد. با این حال، او پس از گذراندن ۵ سال از دوران محکومیت خود، به دلیل بیماری روانی از زندان آزاد شد.<ref>[https://plato.stanford.edu/entries/althusser/ Louis Althusser]</ref><br />
<br />
== زیربنا و روبنا ==<br />
لویی آلتوسر معتقد است که زیربنا و روبنا دارای استقلال نسبی هستند هر چند در تحلیل نهایی اقتصاد تعیینکننده خواهد بود. آلتوسر رابطه زیربنا و روبنا را رابطهای دوطرفه و ناموزون میداند. از اینرو، روبنا هیچگاه انعکاس صرف زیربنا نیست و در این مفهوم از استقلال نسبی برخوردار است.<ref>[https://www.kiankiani.com/%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%AA-%D9%81%D9%84%D8%B3%D9%81%DB%8C-%D9%85%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D8%B7-%D8%A8%D8%A7-%DA%AF%D9%81%D8%AA%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D9%84%D8%AA/%D8%A8%D8%A7%D8%B2%D8%AA%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%AF%D8%8C-%D8%A2%D9%84%D8%AA%D9%88%D8%B3%D8%B1%D8%8C-%D8%A8%D9%88%D8%B1%D8%AF%DB%8C%D9%88/ مفهوم بازتولید در نظریات لویی آلتوسر و پیر بوردیو]</ref><br />
<br />
== دیدگاه آلتوسر به مارکس ==<br />
لوئی آلتوسر معتقد بود دوران پختگی مارکس از سالهایی پس از ۱۸۴۰ آغاز میشود. پیش از آن وی تحت تأثیر ایدئولوژی انسانگرایانهی زمان خود بوده است. او میان مارکس جوان و دوران پس از آن تفاوتی آشکار قائل بود. آلتوسر فرضیه تغییر و تحول چشمگیر در اندیشهی مارکس را مطرح کرد. یک گسست معرفتشناختی که تقریبا از زمان نگارش «ایدئولوژی آلمانی» و تزهایی دربارهی فوئرباخ آغاز شده است و در کتاب سرمایه (Capital) به اوج خود رسیده است. <br />
<br />
دلمشغولي آلتوسر در دخالتهای نظریاش [مجادلات درون حزبی] تأکید بر ادعاهایی در تأیید نوشته های دوران پختگی ماركس، مانند سرمایه (Capital) است در مقابل نوشته های دوره جوانی او، دوره به اصطلاح انسان گرایانه (humanist) در اوایل دهه ۱۸۴۰، مانند دستنوشته های اقتصادی و فلسفی که مربوط به سال ۱۸۴۴ است. آلتوسر برای مقابله با رواج این گونه آثار عمدتا هگلی در میان مارکسیست های انسانگرای فرانسوی، فرضیه وجود تغییر و تحولی چشمگیر در اندیشه مارکس در میانه دهه ۱۸۴۰ را مطرح کرد؛ شکاف یا «گستی معرفت شناختی» تقریبا از [زمان نگارش] ایدئولوژی آلمانی (The German Ideology) و تزهایی درباره فوئر باخ (Theses on Fuerbach) به بعد، که نشانگر رشد و بلوغ رسیدن مارکس در مقام نظریه پردازی «علمی» است. تا قبل از ۱۸۴۵ تفکر مارکس در قید و بند مفاهیم ایدئولوژیک زمانه اش بوده؛ پس از ۱۸۴۵ به نقد علمی ایدئولوژی خود و مشخص کردن کاستی ها و تضادهای درونی آن پرداخته است.<br />
<br />
== منابع ==</div>Rah