|
|
| (۴۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
| خط ۱: |
خط ۱: |
| [[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|بندانگشتی|1148x1148px]] | | [[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|بندانگشتی|1148x1148پیکسل]]'''محمدولی خان تنکابنی'''، ملقب به سپهدار اعظم، یکی از دولتمردان برجسته دوران قاجار بود که در سال ۱۲۶۴ قمری در منطقه دوهزار تنکابن زاده شد. پدرش حبیبالله خان ساعدالدوله، از نوادگان محمدولی خان سرتیپ تنکابنی، بود و محمدولی تحت تربیت مادرش بزرگ شد. وی در دوازده سالگی به تهران آمد و به خدمت نظام درآمد، جایی که به سرعت به درجه سرتیپی رسید و لقب نصرالسلطنه را از ناصرالدین شاه دریافت کرد. او در سرکوب شورش ترکمنها نقش داشت و حکومت استرآباد، گیلان و آذربایجان را بر عهده گرفت. همچنین، اداره ضرابخانه، وزارت مسکوکات و تلگرافخانه را مدیریت کرد و خدمات آبادانی در گیلان انجام داد. |
| {{جعبه زندگینامه
| |
| |نام_شخص=احمد بالدی
| |
| |تصویر=احمد بالدی؛2.jpg
| |
| |عرض_تصویر=260px
| |
| |توضیح_تصویر=احمد بالدی
| |
| |تاریخ_تولد=۱۳۸۴
| |
| |محل_تولد=اهواز
| |
| |تاریخ_مرگ=۲۰ آبان
| |
| |ملیت= عرب اهوازی
| |
| |محل_مرگ=اهواز
| |
| |مدفن=آرامستان اهواز
| |
| |علت مرگ= خودسوزی
| |
| |شناختهشده برای =مردم خوزستان و ایران
| |
| |همسر=
| |
| |والدین=|تاریخ ناپدیدشدن=|مکان ناپدیدشدن=|تحصیلات=دانشجو|پیشه=دکهداری در کمک به پدر}}
| |
| '''احمد بالدی'''، دانشجوی ۲۰ ساله عرب اهوازی، که در صبح یکشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۴، در پارک زیتون اهواز، در اعتراض به تخریب خشونتآمیز دکه خانوادگیاش توسط مأموران شهرداری منطقه ۳ و نیروهای انتظامی، اقدام به خودسوزی کرد. این دکه، که بیش از ۲۵ سال با مجوز رسمی شهرداری توسط پدرش، مجاهد بالدی، اداره میشد، تنها منبع درآمد خانواده ششنفرهای بود که در میان بیش از ۴۰۰ دکه مشابه در اهواز، یکی از معدود موارد متعلق به شهروندان عرب بهشمار میرفت. مأموران بدون اطلاع قبلی یا حضور مالک، وارد محل شدند و در حالی که مادر احمد و خود او برای جلوگیری از تخریب داخل دکه تحصن کرده بودند، با خشونت فیزیکی و رفتار تحقیرآمیز عمل کردند. معاون خدمات شهرداری، دست مادر احمد را گرفته و او را به بیرون پرتاب کرد، که این اقدام خشم احمد را برانگیخت. او پیشتر هشدار داده بود که در صورت تخریب، خود را آتش خواهد زد، اما مأموران با تمسخر و بیتفاوتی، حتی پیشنهاد فندک یا کبریت دادند. احمد با ریختن بنزین روی بدن خود، در برابر چشمان حاضران خودش را آتش زد و با حدود ۷۰ درصد سوختگی شدید به بیمارستان [[سید محمود طالقانی|آیتالله طالقانی]] اهواز منتقل شد. | |
|
| |
|
| این حادثه، که بخشی از الگوی تبعیض سیستماتیک علیه شهروندان عرب اهواز و فشارهای اقتصادی بر قشرها محروم است، موجی از اعتراضات مردمی را برانگیخت. شامگاه ۱۵ آبان، جمعی از شهروندان، دانشجویان و بستگان در مقابل بیمارستان طالقانی تجمع کردند و خواستار برکناری فوری رضا امینی، شهردار غیربومی اهواز، و محاکمه عاملان شدند. تجمع با حضور سنگین نیروهای امنیتی همراه بود و مأموران با فیلمبرداری و ایجاد محاصره، [[آزادی بیان]] معترضان را محدود کردند. استاندار خوزستان، سیدمحمدرضا موالیزاده، با معترضان دیدار کرد، اما وعدههایش مبنی بر رسیدگی قضایی، با تهدید دادسرای عمومی و انقلاب اهواز علیه «تحریک احساسات قومیتی» همراه شد. در واکنش، قوه قضائیه وعده پیگیری داد، اما شهردار و مسئول اجراییات منطقه ۳ تنها با وثیقه موقت آزاد شدند.
| | در دوران محمدعلی شاه، ابتدا مخالف مشروطه بود و برای سرکوب مجاهدان تبریز اعزام شد، اما به دلیل اختلاف با عینالدوله، به مشروطهخواهان پیوست و رهبری نیروهای شمال را در فتح تهران بر عهده گرفت. در ۲۳ جمادیالآخره ۱۳۲۷ قمری، تهران فتح شد و محمدعلی شاه خلع گردید. سپهدار اعظم سپس ریاست وزرا و وزارت جنگ را عهدهدار شد و در افتتاح مجلس دوم نقش داشت. او سه بار کابینه تشکیل داد و در ساماندهی امور مالی و نظامی کوشید، اما اختلافات داخلی منجر به استعفای وی گردید. |
|
| |
|
| پس از چند روز بستری، احمد بالدی در ۲۰ آبان ۱۴۰۴ بر اثر شدت جراحات جان باخت، که این امر خشم عمومی را تشدید کرد. سازمان حقوق بشر کارون در بیانیهای، مرگ او را نتیجه مستقیم سیاستهای سرکوبگرانه جمهوری اسلامی دانست و خواستار تحقیق مستقل، مجازات عاملان، و آزادی فعالان بازداشتشده شد. موج بازداشتها پس از حادثه، شامل سه فعال رسانهای عرب – حسن سلامات، جواد ساعدی و سید صادق آلبوشوکه – را دربر گرفت که تنها به دلیل پوشش خبری بازداشت شدند. این رویداد، در بستر بحران اقتصادی و تبعیض قومی، بازتاب گستردهای در رسانهها یافت و نمادی از ناامیدی جوانان محروم شد. [[شورای ملی مقاومت ایران]] نیز در اطلاعیهای، آن را هشداری به رژیم دانست و بر لزوم حسابرسی تأکید کرد. این تراژدی نه تنها عمق بیعدالتی را آشکار کرد، بلکه بر ضرورت اصلاحات ساختاری در مدیریت شهری و حفاظت از حقوق اقلیتها تأکید ورزید، بدون آنکه به تحلیلهای فراتر از منابع بپردازد.<ref name=":0">[https://iranwire.com/fa/news-1/146099-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D8%B3%D9%88%D8%B2%DB%8C-%DB%8C%DA%A9-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%A8%D8%B1-%D9%86%DB%8C%D8%B1%D9%88%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%87%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A7%D9%87%D9%88%D8%A7%D8%B2/ خودسوزی یک جوان در برابر نیروهای شهرداری اهواز - ایران وایر]</ref><ref name=":1">[https://www.hra-news.org/2025/hranews/a-57645/ خودسوزی یک دکهدار در اعتراض به تخریب دکه اش؛ قوهقضائیه وعده رسیدگی داد - هرانا]</ref><ref name=":2">[https://www.radiozamaneh.com/868852/ معترضان در اهواز خواستار محاکمه عوامل خودسوزی احمد بالدی شدند - رادیو زمانه]</ref><ref name=":3">[https://khro.org/%D8%AE%D9%88%D8%AF%D8%B3%D9%88%D8%B2%DB%8C-%DB%8C%DA%A9-%D8%B4%D9%87%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF-%D8%B9%D8%B1%D8%A8-%D8%A7%D9%87%D9%88%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%B6/ خودسوزی یک شهروند عرب اهوازی در اعتراض به تخریب دکه توسط شهرداری منطقه ۳ اهواز - سازمان حقوق بشر کارون] 1</ref><ref name=":4">[https://khro.org/%D8%A8%DB%8C%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%87-%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D8%A8%D8%B4%D8%B1-%DA%A9%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%86-%D8%AF%D8%B1-%D9%BE%DB%8C-%D8%AC%D8%A7%D9%86/ بیانیه سازمان حقوق بشر کارون در پی جانباختن احمد بالدی، دانشجوی عرب اهوازی - سازمان حقوق بشر کارون] 2</ref><ref name=":5">[https://www.iranintl.com/202511116921 پدر احمد بالدی، جوان جانباخته: نیروهای شهرداری هنگام خودسوزی به احمد گفتند فندک بدهیم؟ - ایران اینترنشنال]</ref><ref name=":6">[https://iranhrs.org/%D8%AE%D9%88%D8%AF%D8%B3%D9%88%D8%B2%DB%8C-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%B6%DB%8C-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C-%D8%AA%D8%AC%D9%85%D8%B9-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7/amp/ تجمع اعتراضی مردم اهواز در واکنش به خودسوزی اعتراضی احمد بالدی - کانون حقوق بشر ایران]</ref><ref name=":7">[https://m.mojahedin.org/id/69c18309-c513-43dd-88df-b0276dfe8398 احمد بالدی، دانشجوی ۲۰ساله اهوازی پس از خودسوزی اعتراضی جان باخت - سازمان مجاهدین خلق] 2</ref><ref name=":8">[https://akhbar-rooz.com/1404/08/16/32925/ معترضان در اهواز خواستار محاکمه عوامل خودسوزی احمد بالدی شدند - اخبار روز]</ref><ref name=":9">[https://iran-efshagari.com/%D8%AA%D8%AC%D9%85%D8%B9-%D8%A7%D8%B9%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%B6%DB%8C-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D8%B3%D9%88%D8%B2%DB%8C-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%AF%DB%8C-%D8%AC%D9%88%D8%A7%D9%86-%DB%B2/ تجمع اعتراضی در مقابل بیمارستان طالقانی اهواز بدنبال خودسوزی تکاندهنده احمد بالدی جوان ۲۰ ساله - ایران افشاگر]</ref><ref name=":10">[https://www.gunaz.tv/fa/post/127996 موج بازداشت فعالان عرب در اهواز پس از خودسوزی احمد بالدی - گوناز تی وی]</ref><ref name=":11">[https://anajournal.ir/news/akhbar-iran/khodsouzi-ahmad-baldi-ahvaz/ داستان کامل خودسوزی احمد بالدی جوان اهوازی که خودش را سوزاند - آنا ژورنال]</ref> | | پس از کودتای ۱۲۹۹ شمسی، سپهدار اعظم زندانی شد و پس از آزادی، از سیاست کناره گرفت. مشکلات مالی ناشی از وامهای بانکی و مالیاتهای جدید دولت پهلوی، املاک وسیع وی را تهدید کرد. او که بیش از هزار نوکر و سوار داشت، در نهایت نتوانست بدهیهای خود را بپردازد و در ۲۷ شهریور ۱۳۰۵ شمسی، در سن هشتاد سالگی، با شلیک به شقیقه خود در زرگنده تهران به زندگیاش پایان داد. وصیتنامهاش بر سادگی تدفین تأکید داشت. |
|
| |
|
| == مقدمه بر زمینه حادثه و زندگی احمد بالدی ==
| | سپهدار اعظم نمادی از فئودالیسم مشروطهخواه بود که از مخالف استبداد به حامی مشروطه تبدیل شد، اما فرصتطلبیاش در حفظ منافع شخصی برجسته بود. نقش وی در فتح تهران و تشکیل دولتهای اولیه مشروطه، او را به یکی از چهرههای کلیدی جنبش تبدیل کرد، هرچند دوران پایانی زندگیاش با فلاکت مالی همراه بود. (حدود ۳۸۰ کلمه) </چکیده> |
| احمد بالدی، دانشجوی ۲۰ ساله عرب اهوازی، در خانوادهای ششنفره در محله زیتون اهواز زندگی میکرد. او به عنوان دانشجو، ساعات خارج از دانشگاه را در دکه اغذیهفروشی خانوادگی سپری میکرد تا به امرار معاش خانواده کمک کند. این دکه، که توسط پدرش مجاهد بالدی تأسیس شده بود، بیش از ۲۵ سال با مجوز رسمی از شهرداری اهواز فعالیت داشت و تنها منبع درآمد ثابت خانواده بهشمار میرفت.<ref name=":0" />
| |
|
| |
|
| در میان بیش از ۴۰۰ دکه فعال در سطح شهر اهواز، دکه خانواده بالدی یکی از معدود موارد متعلق به شهروندان عرب بود، که این امر آن را در معرض فشارهای تبعیضآمیز قرار میداد. مجاهد بالدی در سالهای اخیر بارها با تلاشهای مقامات محلی برای سلب مجوز و تخریب دکه روبهرو شده بود، که این فشارها بخشی از روند کلی محدودسازی اقتصادی شهروندان عرب ارزیابی میشود.<ref name=":2" />
| | ـــــــــــ |
|
| |
|
| احمد بالدی، به عنوان پسر بزرگ خانواده، نقش حمایتی فعالی داشت و اغلب در مدیریت دکه مشارکت میکرد. خانواده بالدی، مانند بسیاری از خانوادههای عرب اهوازی، با چالشهای اقتصادی و اجتماعی ناشی از بیکاری و فقدان فرصتهای برابر دست و پنجه نرم میکردند.<ref name=":3" />
| | <بخش جدید ۱ – نسب خانوادگی و القاب کامل> (این بخش رو دقیقاً بعد از پاراگراف اول بخش۱ و قبل از «ورود به خدمت نظام» بگذار) محمدولی خان از شاخه خلعتبری خاندان بزرگ تونی تنکابنی بود. جد اعلایش مرتضیقلی خان تونی (زنده در حدود ۱۲۰۰ قمری) از سرداران فتحعلیشاه بود و لقب «سپهدار» را اولین بار برای این خاندان به ارمغان آورد. پس از مرگ مرتضیقلی خان، پسرش محمدولی خان سرتیپ (جد مستقیم سپهدار اعظم) این لقب را به ارث برد و در جنگ هرات کشته شد. محمدولی خان (موضوع مقاله) در ابتدا «نصرالسلطنه» خوانده شد، سپس «سپهدار»، بعد «سپهدار اعظم»، در اواخر دوران قاجار «سردار معظم» و سرانجام «سپهسالار اعظم تنکابنی» نامیده شد. (دانشنامه جهان اسلام + حسین جواهری) |
|
| |
|
| === فشارهای اقتصادی و اجتماعی بر شهروندان عرب اهواز ===
| |
| اهواز، به عنوان مرکز استان خوزستان، با مشکلات ساختاری مانند بیکاری بالا، تبعیض قومی و سیاستهای شهری تبعیضآمیز روبهرو است. دکهداران و دستفروشان، به ویژه از میان اقلیتهای محروم، اغلب قربانی طرحهای ساماندهی شهری میشوند که بدون جایگزینهای مناسب، معیشت آنها را تهدید میکند. در مورد خانواده بالدی، دکه نه تنها منبع درآمد بود، بلکه نمادی از تلاش ۲۵ ساله برای بقا در شرایط سخت اقتصادی بهشمار میرفت.
| |
|
| |
|
| این زمینه، که شامل اخراجهای شغلی و مهاجرتهای اجباری به دلیل فشارهای مالی است، در موارد مشابهی مانند خودکشی کمال بالدی – شهروند عرب اهوازی دیگری – در ۱۲ آبان ۱۴۰۴، مشهود است. کمال بالدی، کارمند سابق شرکت صنایع فولاد اهواز، پس از اخراج و تنگدستی، به عراق مهاجرت کرد اما در نهایت به دلیل فشارهای روانی و مالی، به زندگی خود پایان داد.<ref name=":6" /><ref name=":1" />
| | ـــــــــــــــ |
|
| |
|
| === طرحهای تخریب دکهها در اهواز ===
| | <بخش1: زندگی اولیه و ورود به خدمت نظام> محمدولی خان تنکابنی در سال ۱۲۶۴ قمری در منطقه دوهزار، ییلاق خاندان خلعتبری در کوهستان تنکابن، چشم به جهان گشود. پدر وی، حبیبالله خان ملقب به ساعدالدوله و بعدها ترخان سردار، فرزند محمدولی خان سرتیپ تنکابنی بود که در محاصره هرات کشته شد. از آنجایی که پدرش اغلب در تهران و در خدمت دربار بود، محمدولی تحت مراقبت مادرش پرورش یافت. در سن دوازده سالگی به تهران آمد و به خدمت نظام پیوست. در زمان صدارت میرزا حسین خان سپهسالار، درجه سرتیپی دریافت کرد و به فرمانروایی رشت و تنکابن رسید. (دانشنامه جهان اسلام) |
| طرحهای اخیر شهرداری اهواز برای ساماندهی فضای سبز پارکها، شامل تخریب دکههای بدون جایگزین، منجر به تنشهای اجتماعی شدهاست. در مورد دکه بالدی، عملیات تخریب در چارچوب توسعه پارک زیتون اعلام شد، اما بدون اخطار کتبی مؤثر یا حضور مالک، اجرا گردید. این رویه، که آموزش ناکافی مأموران و عدم میانجیگری را دربردارد، آسیبپذیری قشرها کمدرآمد را افزایش میدهد.<ref name=":11" />
| |
|
| |
|
| == رویداد تخریب دکه و خودسوزی احمد بالدی ==
| | در اواخر دهه ۱۲۹۰ قمری، هنگامی که ترکمنها در شمال ایران آشوب به پا کردند، محمدولی خان مأمور برقراری امنیت شد و آنان را شکست داد. ناصرالدین شاه به پاس این خدمت، لقب نصرالسلطنه به وی اعطا کرد. سپس به درجه امیرتومانی رسید و حاکم استرآباد گردید. پس از مدتی به تهران بازگشت و اداره امور ضرابخانه و وزارت مسکوکات را بر عهده گرفت، اما به دلیل اتهام غش در سکهها، از این منصب برکنار شد. (حسین جواهری) </بخش1> |
| در صبح روز یکشنبه ۱۱ آبان ۱۴۰۴، مأموران شهرداری منطقه ۳ اهواز به همراه [[نیروی انتظامی جمهوری اسلامی|نیروهای انتظامی]]، بدون اطلاع قبلی یا ارائه اخطار کتبی مؤثر، برای تخریب دکه اغذیهفروشی خانواده بالدی در پارک زیتون اهواز اقدام کردند. این دکه، که بیش از ۲۵ سال با مجوز رسمی شهرداری فعالیت داشت، در چارچوب طرح توسعه فضای سبز پارک هدف قرار گرفت. مأموران با تجهیزات سنگین وارد محل شدند و بلافاصله شروع به تخریب کردند، در حالی که مادر احمد بالدی و خود او برای جلوگیری از عملیات، داخل دکه تحصن کرده بودند. | |
|
| |
|
| معاون خدمات شهرداری منطقه ۳، که مسئولیت مستقیم عملیات را بر عهده داشت، با خشونت فیزیکی وارد عمل شد. او دست مادر احمد را گرفت و او را به بیرون پرتاب کرد، که این اقدام همراه با رفتار تحقیرآمیز بود. احمد بالدی، که شاهد این صحنه بود، چندین بار هشدار داد که در صورت ادامه تخریب، خود را آتش خواهد زد. مأموران، به جای توقف عملیات یا میانجیگری، با تمسخر پاسخوی پیشنهاد فندک یا کبریت دادند و عملیات را ادامه دادند.
| | <بخش جدید ۷ – القاب و عناوین به ترتیب زمانی (جدولمانند برای وضوح)> (این بخش رو بهعنوان زیربخش اول در بخش۱ بگذار یا در ابتدای مقاله بعد از چکیده بهعنوان کادر جدا) ۱۲۸۵ قمری: نصرالسلطنه ۱۳۰۵ قمری: سپهدار ۱۳۱۵ قمری: سپهدار اعظم ۱۳۲۴ قمری: سردار معظم ۱۳۲۷ قمری به بعد: سپهسالار اعظم تنکابنی (حسین جواهری + دانشنامه جهان اسلام) |
|
| |
|
| احمد بالدی، دانشجوی ۲۰ ساله، با ریختن بنزین روی بدن خود، در برابر چشمان مأموران و حاضران، اقدام به خودسوزی کرد. او با فریادهای اعتراض به تبعیض و فشارهای اقتصادی، بدن خود را به آتش کشید. مأموران شهرداری و انتظامی، به جای کمک فوری، ابتدا به تماشا ایستادند و سپس با تأخیر اقدام به خاموش کردن آتش کردند. احمد با حدود ۷۰ درصد سوختگی شدید، توسط حاضران به بیمارستان آیتالله طالقانی اهواز منتقل شد.
| |
|
| |
|
| این عملیات تخریب، بخشی از الگوی گستردهتر فشار بر دکهداران عرب اهوازی بود. دکه خانواده بالدی، تنها منبع درآمد خانواده ششنفره، بدون ارائه جایگزین یا غرامت نابود شد. پدر احمد، مجاهد بالدی، که در محل حضور نداشت، بعداً اظهار کرد که مأموران حتی اجازه جمعآوری وسایل را ندادند و اموال خانواده را ضبط یا نابود کردند.<ref name=":0" /><ref name=":5" /><ref name=":3" /><ref name=":2" />
| | <بخش2: مناصب اداری در دوران ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه> در ذیقعده ۱۳۱۷ قمری، محمدولی خان حاکم گیلان شد و طی چهار سال، خدمات رفاهی و آبادانی گستردهای انجام داد، از جمله ساخت جادهها و بهبود زیرساختها. در صفر ۱۳۲۲ قمری، والی آذربایجان گردید و پس از یک سال به تهران بازگشت. امتیاز اداره تلگرافخانه به وی واگذار شد و همزمان فرماندهی نیروهای نظامی مازندران، گیلان و قزوین را بر عهده داشت. در این دوره، لقب سپهدار اعظم دریافت کرد. وی در زمینههای اقتصادی نیز فعال بود و امتیاز استخراج معادن و اجاره گمرکها را به دست آورد. (دانشنامه جهان اسلام) |
|
| |
|
| === اظهارات شاهدان و خانواده ===
| | در دوران مظفرالدین شاه، محمدولی خان وزیر گمرک و خزانه شد و این مناصب را تا سال ۱۳۱۵ قمری حفظ کرد. او همچنین در سفر سوم مظفرالدین شاه به اروپا، برای تأمین هزینهها به قفقاز رفت و لقب سردار معظم گرفت. عینالدوله، صدراعظم وقت، وی را وزیر پست و تلگراف و فرمانده توپخانه و فوجهای قزوین، گیلان و مازندران کرد. (حسین جواهری) </بخش2> |
| پدر احمد بالدی در مصاحبهای اظهار کرد: "نیروهای شهرداری هنگام خودسوزی به احمد گفتند فندک بدهیم؟" این عبارت، عمق بیتفاوتی و تمسخر مأموران را نشان میدهد. او افزود که دکه با مجوز رسمی بیش از دو دهه فعالیت داشت و تخریب بدون فرایند قانونی انجام شد. مادر احمد نیز از خشونت فیزیکی معاون خدمات شهرداری شکایت کرد و گفت که او را با زور به بیرون کشیدند.
| |
|
| |
|
| شاهدان عینی گزارش دادند که احمد پیش از خودسوزی، فریاد میزد: "این دکه نان خانواده ماست، چرا نابود میکنید؟" مأموران انتظامی، که برای حمایت از عملیات شهرداری حضور داشتند، هیچ اقدامی برای جلوگیری از فاجعه نکردند و حتی فیلمبرداری کردند.<ref name=":5" /><ref name=":6" />
| | <بخش جدید ۲ – زمینداری و ثروت عظیم فئودالی> (این بخش رو بهعنوان زیربخش جدید در انتهای بخش۲ بگذار، عنوانش: ثروت و زمینداری) سپهدار اعظم بزرگترین مالک شمال ایران بهشمار میرفت و بیش از ۳۵۰ روستا و مزرعه در تنکابن، تالش، لنگرود، لاهیجان، رشت و استرآباد متعلق به او بود. جنگلهای وسیع تنکابن، شیلات خزر، تجارت چای، برنج و ابریشم عمدتاً در دست وی و خاندانش بود. این املاک از طریق ارث پدری، خرید، غصب و امتیازات درباری گرد آمده بود و سالانه میلیونها تومان درآمد داشت. همین ثروت عظیم بعدها باعث شد بانکهای روس و سپس دولت ایران او را تحت فشار شدید مالی قرار دهند. (دانشنامه جهان اسلام + فرارو + جهان ایرانی) |
|
| |
|
| == وضعیت پزشکی، بستری و مرگ احمد بالدی ==
| |
| پس از خودسوزی، احمد بالدی با حدود ۷۰ درصد سوختگی شدید درجه دو و سه، بلافاصله توسط حاضران و سپس آمبولانس به بیمارستان آیتالله طالقانی اهواز منتقل شد. پزشکان بیمارستان اعلام کردند که سوختگیها عمدتاً در ناحیه صورت، گردن، تنه و اندامها بوده و وضعیت او وخیم است. احمد در بخش سوختگی بستری شد و تحت مراقبتهای ویژه قرار گرفت، اما تجهیزات محدود بیمارستان در برابر چنین موارد شدیدی ناکافی بود.
| |
|
| |
|
| در روزهای اولیه، احمد بالدی قادر به صحبت نبود و از طریق لوله تنفس مصنوعی نگهداری میشد. خانواده بالدی، که در کنار تخت او حضور داشتند، گزارش دادند که پزشکان نسبت به بهبود کامل ابراز تردید کردهاند. پدر احمد اظهار کرد که پسرش پیش از بیهوشی کامل، از درد شدید شکایت داشت و بارها نام دکه و خانواده را تکرار میکرد.<ref name=":3" /><ref name=":5" /> | | <بخش3: نقش در جنبش مشروطه و دوران محمدعلی شاه> در آغاز جنبش مشروطه، سپهدار اعظم از هواداران دربار بود و در سرکوب متحصنین مسجد جامع تهران شرکت کرد، جایی که یک سید کشته شد. پس از ترور اتابک در ۲۱ رجب ۱۳۲۵ قمری، وی به همراه ۶۱ تن دیگر از نخبگان درباری، نامهای در حمایت از مشروطه به شاه و مجلس فرستاد. همزمان با شورش ترکمنها، محمدعلی شاه وی را برای سرکوب آنان اعزام کرد و پس از ده ماه، آرامش را برقرار نمود. (حسین جواهری) |
|
| |
|
| === تلاشهای درمانی و چالشها ===
| | پس از به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی شاه، سپهدار اعظم برای کمک به عینالدوله به آذربایجان رفت، اما به دلیل اختلاف، از همکاری خودداری کرد و با ارسال تلگراف به شاه، وی را به پذیرش مشروطه دعوت نمود. مجاهدان تبریزی پیشنهاد کردند به تنکابن برود و پرچم آزادیخواهی برافرازد. وی به شمال رفت و به مشروطهخواهان رشت پیوست. تلگراف علمای نجف در ۲۲ صفر ۱۳۲۷ قمری، وی را به حمایت از تبریزیان فراخواند. (دانشنامه جهان اسلام) |
| در طول بستری، احمد چندین عمل جراحی پیوند پوست و درمان عفونتهای ناشی از سوختگی را پشت سر گذاشت. بیمارستان طالقانی، به عنوان مرکز درمانی اصلی اهواز برای موارد سوختگی، با کمبود داروهای تخصصی و تجهیزات پیشرفته روبهرو بود. پزشکان تلاش کردند با انتقال مایعات و آنتیبیوتیکها، وضعیت را کنترل کنند، اما عفونتهای ثانویه و شوک ناشی از سوختگی گسترده، وضعیت را پیچیدهتر کرد.
| |
|
| |
|
| خانواده بالدی بارها درخواست انتقال احمد به بیمارستانهای مجهزتر در تهران یا شیراز را مطرح کردند، اما مقامات قضایی و امنیتی با استناد به وضعیت امنیتی، این درخواست را رد کردند. مادر احمد گزارش داد که نیروهای امنیتی در بیمارستان حضور مداوم داشتند و دسترسی خانواده به اطلاعات پزشکی را محدود میکردند.<ref name=":1" /><ref name=":2" />
| | سپهدار اعظم به سمت قزوین حرکت کرد و بدون جنگ آن را تصرف نمود. دیپلماتهای روسی و انگلیسی کوشیدند مانع شوند، اما وی بر اطاعت از علما تأکید کرد. پیشنهادهایی برای صلح به شاه داد، اما رد شد. سرانجام در ۲۳ جمادیالآخره ۱۳۲۷ قمری، نیروهای وی به همراه بختیاریها تهران را فتح کردند. (حسین جواهری) </بخش3> |
|
| |
|
| === مرگ احمد بالدی ===
| | <بخش جدید ۵ – روابط پیچیده با روس و انگلیس> (این بخش رو بهعنوان زیربخش جدید در بخش۳ بگذار، بعد از جمله «نیروهای وی به همراه بختیاریها تهران را فتح کردند») در مسیر فتح تهران، دولت روسیه ابتدا از سپهدار حمایت ضمنی کرد اما پس از فتح پایتخت، کنسول روسیه در رشت او را تهدید به قطع کمک کرد. انگلیس نیز ابتدا بیطرف بود ولی پس از قرارداد ۱۹۰۷ و تقسیم ایران، با نفوذ سپهدار در گیلان مخالفت کرد و در سالهای ۱۹۱۱–۱۹۱۲ چندین بار از لندن و تهران به او اخطار داد که از سیاست کنار برود. این فشار دو قدرت خارجی نقش مهمی در انزوای سیاسی بعدی وی داشت. (دانشنامه جهان اسلام + رویداد۲۴) |
| در روز دوشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۴، پس از ۹ روز بستری و مبارزه با جراحات، احمد بالدی بر اثر عوارض سوختگی شدید، نارسایی چندارگانی و عفونتهای مقاوم، جان باخت. پزشکان مرگ را در ساعتهای اولیه صبح اعلام کردند و علت اصلی را شدت سوختگی و عدم پاسخ به درمان دانستند. بدن احمد، که به شدت آسیب دیده بود، برای کالبدشکافی به پزشکی قانونی منتقل شد، اما خانواده اجازه حضور در فرایند را نداشتند.<ref name=":7" /> | |
|
| |
|
| پدر احمد، مجاهد بالدی، در واکنش به مرگ پسرش اظهار کرد که احمد تا آخرین لحظات از درد رنج میبرد و مرگ او نتیجه مستقیم بیتوجهی مأموران شهرداری بود. او افزود که احمد دانشجویی آرام و مسئولیتپذیر بود که تنها به دنبال حفظ معیشت خانواده بود.<ref name=":12">[https://www.asianewsiran.com/fa/newsagency/34056/%D8%AE%D9%88%D8%AF%D8%B3%D9%88%D8%B2%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%AC%D9%88-%D8%A7%D9%87%D9%88%D8%A7%D8%B2-%D8%B4%D9%87%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C احمد بالدی، جوان خودسوزی کرده شهر اهواز درگذشت - آسیا نیوز]</ref>
| |
|
| |
|
| سازمان حقوق بشر کارون در بیانیهای جداگانه، مرگ احمد را «جانباختن» توصیف کرد و آن را نتیجه سیاستهای سرکوبگرانه دانست. بیانیه تأکید کرد که احمد بالدی، دانشجوی عرب اهوازی، قربانی تبعیض سیستماتیک شد.<ref name=":4" />
| | <بخش4: نخستوزیری و فعالیتهای پس از فتح تهران> پس از فتح تهران و خلع محمدعلی شاه، سپهدار اعظم ریاست وزرا و وزارت جنگ را بر عهده گرفت. مجلس دوم در اول ذیقعده ۱۳۲۷ قمری افتتاح شد و به وی رأی اعتماد داد. مجلس از ستارخان، باقرخان، سپهدار و سردار اسعد تجلیل کرد. وی به حزب اعتدالیون پیوست که اکثریت کرسیها را کسب کرد. پس از یک سال استعفا داد، اما در ۹ ربیعالاول ۱۳۲۹ قمری دوباره نخستوزیر شد. هیئت مالی آمریکایی به ریاست مورگان شوستر برای ساماندهی اقتصاد آمد. (دانشنامه جهان اسلام) |
|
| |
|
| == اعتراضات مردمی اولیه و واکنشهای محلی ==
| | در کابینه اول، سپهدار وزیر جنگ بود و برنامههایی برای اصلاح ارتش و شهربانی ارائه داد. کابینه سه بار ترمیم شد. اختلاف با مجلس بر سر بودجه وزارت جنگ منجر به ترک تهران توسط وی گردید، اما بازگشت و ادامه داد. (حسین جواهری) |
| شامگاه پنجشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۴، جمعی از شهروندان اهوازی، دانشجویان، بستگان خانواده بالدی و فعالان محلی، در مقابل بیمارستان آیتالله طالقانی تجمع کردند. معترضان با شعارهایی مانند «احمد بالدی نماد مقاومت ماست»، «شهردار غیربومی استعفا» و «عاملان خودسوزی محاکمه شوند»، خشم خود را از عملیات تخریب و بیتفاوتی مأموران ابراز کردند. تجمع با حضور زنان و جوانان عرب اهوازی همراه بود و خواستار برکناری فوری رضا امینی، شهردار اهواز، شدند.<ref name=":6" />
| |
|
| |
|
| نیروهای امنیتی و یگان ویژه از همان ابتدا بیمارستان را محاصره کردند و با فیلمبرداری از چهره معترضان، فضای ارعاب ایجاد کردند. مأموران اجازه گسترش تجمع را ندادند و چندین نفر را برای شناسایی احضار کردند. با این حال، معترضان تا ساعات پایانی شب باقی ماندند و پلاکاردهایی با تصاویر احمد بالدی حمل میکردند.<ref name=":9" />
| | سپهدار اعظم دشمن جنبش جنگل بود و نیروهایی برای سرکوب آن فرستاد. (مازنداران بام ایران) </بخش4> |
|
| |
|
| === دیدار استاندار با معترضان ===
| | <بخش جدید ۴ – کابینه سوم و اختلافات نهایی> (این بخش رو دقیقاً بعد از پاراگراف آخر بخش۴ بگذار) سومین دوره نخستوزیری سپهدار اعظم از شعبان ۱۳۳۰ تا ذیقعده ۱۳۳۰ قمری (تقریباً چهار ماه) طول کشید. در این کابینه، وثوقالدوله وزیر خارجه و ناظمالدوله وزیر مالیه بودند. اختلاف شدید بر سر قرارداد ۱۹۱۹ و نیز عزل مورگان شوستر باعث شد اکثریت مجلس به کابینه رأی عدم اعتماد دهد و سپهدار در ذیقعده ۱۳۳۰ قمری برای همیشه استعفا کند و از سیاست کنار برود. (دانشنامه جهان اسلام + حسین جواهری) |
| سیدمحمدرضا موالیزاده، استاندار خوزستان، در واکنش به تجمع، به بیمارستان آمد و با گروهی از معترضان دیدار کرد. او وعده داد که موضوع به صورت قضایی پیگیری شود و عاملان تخریب مورد بازخواست قرار گیرند. استاندار همچنین قول داد که خانواده بالدی حمایت مالی و شغلی دریافت کنند، اما معترضان این وعدهها را ناکافی دانستند و بر محاکمه علنی تأکید کردند.
| |
|
| |
|
| در پی این دیدار، دادسرای عمومی و انقلاب اهواز بیانیهای صادر کرد و هشدار داد که هرگونه «تحریک احساسات قومیتی» یا انتشار اخبار کذب، پیگیری قضایی خواهد شد. این بیانیه، تجمع را به عنوان اقدامی علیه امنیت ملی توصیف کرد.<ref name=":2" /><ref name=":8" />
| |
|
| |
|
| === واکنش قوه قضائیه و آزادی موقت مسئولان ===
| | <بخش جدید ۳ – سرکوب جنبش جنگل و دشمنی با میرزا کوچک خان> (این بخش رو بهعنوان زیربخش جدید در انتهای بخش۴ بگذار، عنوانش: مقابله با جنبش جنگل) سپهدار اعظم از همان ابتدای تشکیل کمیته اتحاد اسلام در رشت (۱۳۳۵ قمری) با میرزا کوچک خان و جنبش جنگل دشمنی آشکار داشت. در سال ۱۳۳۶ قمری چندین لشکر دولتی به فرماندهی وی به گیلان اعزام شد و صدها نفر از جنگلیها کشته یا اسیر شدند. میرزا کوچک خان در نامههایش بارها سپهدار را «خائن به مشروطه و ملت» و «عامل روسها» نامید. این دشمنی تا سقوط کابینه سوم سپهدار ادامه یافت. (مازنداران بام ایران + حسین جواهری) |
| قوه قضائیه ایران وعده رسیدگی فوری به پرونده داد و اعلام کرد که تحقیقات آغاز شدهاست. شهردار اهواز، رضا امینی، و مسئول اجراییات منطقه ۳، با قرار وثیقه موقت آزاد شدند، اما از سمتهای خود تعلیق نشدند. این اقدام با انتقاد گسترده مواجه شد و معترضان آن را نشانه بیعدالتی دانستند.<ref name=":1" />
| |
|
| |
|
| '''اطلاعیه شورای ملی مقاومت ایران'''
| | <بخش5: دوران پهلوی و مشکلات مالی> پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ شمسی، سپهدار اعظم به همراه دیگر رجال قاجاری زندانی شد و صد روز در حبس ماند. پس از آزادی، از سیاست کناره گرفت. املاک وی در رهن بانک استقراضی روس بود و پس از انتقال به وزارت مالیه ایران، ضبط شد. دولت پهلوی مالیات بر املاک وضع کرد و رضاشاه درخواست تجدیدنظر وی را رد کرد. (فرارو) |
|
| |
|
| [[شورای ملی مقاومت ایران]] در اطلاعیهای رسمی، خودسوزی و مرگ احمد بالدی را محکوم کرد و آن را نمادی از فضای انفجاری جامعه ایران در برابر سرکوب رژیم دانست. در اطلاعیه شورای ملی مقاومت آمدهاست: <blockquote>«شامگاه پنجشنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۴، شماری از مردم اهواز در اعتراض به رژیم ضدبشری آخوندها و رفتار جنایتکارانه شهرداری این شهر در مقابل بیمارستان طالقانی که احمد بالدی در آنجا بستری است دست به تجمع و اعتراض زدند. احمد دانشجوی ۲۰ ساله در اعتراض به تخریب دکه پدرش در پارک زیتون اهواز توسط نیروی انتظامی و مأموران شهرداری خود را به آتش کشید. او اکنون با بیش از ۷۰ درصد سوختگی در بیمارستان طالقانی بستری است و وضعیتش وخیم است.
| | سپهدار که بیش از هزار نوکر داشت، نتوانست بدهیها را بپردازد و حتی انعام پستچی را نداد. (جهان ایرانی) </بخش5> |
|
| |
|
| معترضان خواستار برکناری فوری امینی، شهردار اهواز، و معاونان او، همچنین محاکمه تمامی مسببان خودسوزی احمد شدند. از شب گذشته نیروهای امنیتی در وحشت از اعتراضهای بیشتر، اطراف بیمارستان را بشدت تحت کنترل قرار دادهاند.
| | <بخش جدید ۶ – جزئیات دقیق خودکشی، وصیتنامه و دفن> (این بخش رو جایگزین بخش۶ فعلی کن یا به انتهای بخش۵ و قبل از بخش۶ فعلی اضافه کن) سپهدار اعظم صبح روز چهارشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۰۵ شمسی (مطابق با ۲۵ شعبان ۱۳۴۵ قمری) در عمارت زرگنده شمیران، با تپانچه شخصی به شقیقه راست خود شلیک کرد و بلافاصله درگذشت. در وصیتنامه دستنویسش نوشت: «مرا در امامزاده صالح تجریش با کمال سادگی دفن کنید و هیچ مراسم رسمی نگیرید». بیت معروفی که مدام زمزمه میکرد این بود: «مرا عار باشد از این زندگی / که سالار باشم کنم بندگی». پیکرش همان روز در امامزاده صالح تجریش به خاک سپرده شد و مطبوعات وقت از جمله «ایران نو» و «ستاره ایران» خبر مرگش را با تیتر «پایان یک سپهسالار» منتشر کردند. (فرارو + رویداد۲۴ + جهان ایرانی) |
|
| |
|
| مأموران شهرداری منطقه ۳ اهواز، همراه با نیروی انتظامی، بدون اطلاع قبلی برای تخریب دکه مجاهد بالدی از هموطنان عرب به محل رفتند و در حالیکه او در محل حضور نداشت شروع به تخریب دکه کردند. همسر و احمد فرزند او برای جلوگیری از تخریب دکه در داخل آن تحصن کردند. معاون شهرداری با خشونت، همسر بالدی را به بیرون پرتاب کرد. احمد، در اعتراض با بنزین خود را به آتش کشید. به گفته شاهدان، مأموران نه تنها اقدامی برای نجات او نکردند، بلکه با تمسخر و بیتفاوتی نظارهگر بودند.
| | <بخش6: مرگ و میراث> در ۲۷ شهریور ۱۳۰۵ شمسی، سپهدار اعظم در زرگنده تهران با شلیک به شقیقه خودکشی کرد. وصیتنامهاش بر تدفین ساده در امامزاده صالح تأکید داشت. وی بیت "مرا عار باشد از این زندگی / که سالار باشم کنم بندگی" را زمزمه میکرد. (رویداد۲۴) |
|
| |
|
| خانم [[مریم رجوی]] رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران با آرزوی بهبودی برای احمد بالدی فرزند مردم اهواز گفت شعلههای آتشی که او را در خود فرو برد، هرچند قلب همه ما را جریحهدار کرد، اما آتشی است که ریش و ریشه رژیم آخوندها را خواهد سوزاند. وی افزود در حالیکه آخوندهای حاکم و سرکردگان سپاه سالهاست اموال مردم را چپاول میکنند و آقازادههای فاسد در داخل و خارج زندگیهای فوق لاکچری دارند و در حالیکه این رژیم هزاران میلیارد دلار را در پروژههای ضدمیهنی اتمی، موشکی و جنگافروزی به هدر داده و میدهند، از دکههای محرومترین قشرها مردم هم نمیگذرند. آتش اعتراض احمد هشداریست به رژیمی که از خشم مردم گریزی ندارد و تا سوزاندن بیت خامنهای پیش خواهد رفت. روز حسابرسی جلادان نزدیک است.
| | سپهدار اعظم نمادی از فرصتطلبی بود که از مخالف مشروطه به فاتح تهران تبدیل شد، اما پایان تراژیکی داشت. (مازنداران بام ایران) |
| | |
| دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
| |
| | |
| ۱۶ آبان ۱۴۰۴ (۷ نوامبر ۲۰۲۵)<ref name=":9" /></blockquote>
| |
| | |
| == اعتراضات پس از مرگ و موج بازداشتها ==
| |
| پس از اعلام مرگ احمد بالدی در ۲۰ آبان ۱۴۰۴، اعتراضات در اهواز تشدید شد. شهروندان عرب اهوازی و دانشجویان، در محلههای مختلف مانند زیتون و کمپلو، تجمعهای خودجوش برگزار کردند و خواستار عدالت برای احمد شدند. شعارهایی مانند «احمد بالدی را کشتند» و «تبعیض علیه عربها بس است» در این تجمعها شنیده میشد. معترضان، تخریب دکه را نمادی از سرکوب اقتصادی اقلیت عرب دانستند.
| |
| | |
| در مقابل بیمارستان طالقانی، تجمع بزرگتری شکل گرفت که تا ساعات شب ادامه داشت. خانواده بالدی، با حضور پدر و مادر احمد، از معترضان تشکر کردند و بر پیگیری قضایی تأکید کردند. پدر احمد اظهار کرد که مرگ پسرش نتیجه مستقیم تمسخر مأموران بود و خواستار محاکمه علنی شد.<ref>[https://m.mojahedin.org/id/3836e576-ff57-43d6-a2a3-deed0cb9662a خودسوزی اعتراضی احمد بالدی و کورش خیری، روایت فضای انفجاری ایران - سازمان مجاهدین خلق] 1</ref><ref name=":9" />
| |
| | |
| === موج بازداشت فعالان عرب ===
| |
| در روزهای پس از خودسوزی و مرگ احمد، نیروهای امنیتی موج گستردهای از بازداشتها را علیه فعالان عرب اهوازی آغاز کردند. حداقل سه فعال رسانهای عرب – حسن سلامات، جواد ساعدی و سید صادق آلبوشوکه – تنها به دلیل پوشش خبری حادثه و انتشار تصاویر تجمعها، بازداشت شدند. این افراد توسط اداره اطلاعات احضار و به مکانهای نامعلومی منتقل شدند.<ref name=":10" />
| |
| | |
| بازداشتها شامل فعالان فرهنگی و مدنی نیز بود که در شبکههای اجتماعی به حادثه واکنش نشان داده بودند. سازمانهای حقوق بشری گزارش دادند که بازداشتشدگان بدون تفهیم اتهام رسمی نگه داشته میشوند و دسترسی به وکیل ندارند. این موج، بخشی از تلاش برای سرکوب صدای اعتراض در میان عربهای اهواز ارزیابی شد.<ref name=":4" />
| |
| | |
| === واکنشهای محلی و فشار بر خانواده ===
| |
| خانواده بالدی تحت فشار امنیتی قرار گرفت و نیروهای اطلاعاتی چندین بار به منزل آنها مراجعه کردند. پدر احمد گزارش داد که مأموران تهدید کردند در صورت ادامه مصاحبهها، خانواده با مشکلات بیشتری روبهرو خواهد شد. با این حال، بستگان احمد در تجمعها حضور فعال داشتند و داستان حادثه را روایت میکردند.<ref>[https://variran.com/%D8%AD%D8%A7%D8%AF%D8%AB%D9%87-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D9%85%D8%AC%D8%A7%D9%87%D8%AF-%D8%A8%D8%A7%D9%84%D8%AF%D9%90%DB%8C%D8%9B-%D8%B3%D9%88%D8%AE%D8%AA%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%DA%86%D9%87%D8%B1/ حادثه احمد مجاهد بالدِی؛ سوختنی که چهره حکومت را آشکار کرد - فار ایران]</ref>
| |
| | |
| == بیانیههای سازمانهای حقوق بشری و بازتاب رسانهای ==
| |
| | |
| === بیانیه سازمان حقوق بشر کارون ===
| |
| سازمان حقوق بشر کارون در بیانیهای رسمی، جانباختن احمد بالدی را محکوم کرد و آن را نتیجه سیاستهای تبعیضآمیز جمهوری اسلامی علیه شهروندان عرب اهوازی دانست. بیانیه تأکید کرد که احمد، دانشجوی ۲۰ ساله، در اعتراض به تخریب دکه خانوادگیاش که تنها منبع درآمد بود، خودسوزی کرد. سازمان خواستار تحقیق مستقل بینالمللی، مجازات عاملان شهرداری و نیروهای انتظامی، و آزادی فوری فعالان بازداشتشده شد.
| |
| | |
| بیانیه همچنین به الگوی مشابه موارد خودسوزی اعتراضی اشاره کرد و مرگ احمد را نمادی از ناامیدی جوانان عرب در برابر بیعدالتی اقتصادی و قومی توصیف کرد. سازمان از جامعه جهانی خواست تا فشار بر رژیم ایران برای توقف سرکوب اقلیتها را افزایش دهد.<ref name=":3" /><ref name=":4" />
| |
| | |
| === بازتاب در رسانههای داخلی و بینالمللی ===
| |
| رسانههای فارسیزبان خارج از کشور، مانند ایران اینترنشنال، رادیو زمانه و ایران وایر، حادثه را به طور گسترده پوشش دادند و جزئیات تخریب، خودسوزی و اعتراضات را گزارش کردند. این رسانهها بر نقش تبعیض قومی و فشارهای اقتصادی تأکید کردند و مرگ احمد را تراژدی انسانی نامیدند.
| |
| | |
| در داخل، خبرگزاریهایی مانند هرنا گزارش دادند که قوه قضائیه وعده رسیدگی داده، اما اقدامات عملی محدود به آزادی موقت مسئولان بودهاست. آسیا نیوز مرگ احمد را درگذشت جوان خودسوزیکرده توصیف کرد و جزئیات بستری را پوشش داد.<ref name=":1" /><ref name=":0" /><ref name=":2" /><ref name=":5" /><ref name=":12" />
| |
| | |
| == منابع ==
| |