کاربر:Khosro/صفحه تمرین NOINDEX: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
(۲۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|بندانگشتی|1148x1148px]]
[[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|بندانگشتی|1148x1148پیکسل]]'''محمدولی خان تنکابنی'''، ملقب به سپهدار اعظم، یکی از دولتمردان برجسته دوران قاجار بود که در سال ۱۲۶۴ قمری در منطقه دوهزار تنکابن زاده شد. پدرش حبیب‌الله خان ساعدالدوله، از نوادگان محمدولی خان سرتیپ تنکابنی، بود و محمدولی تحت تربیت مادرش بزرگ شد. وی در دوازده سالگی به تهران آمد و به خدمت نظام درآمد، جایی که به سرعت به درجه سرتیپی رسید و لقب نصرالسلطنه را از ناصرالدین شاه دریافت کرد. او در سرکوب شورش ترکمن‌ها نقش داشت و حکومت استرآباد، گیلان و آذربایجان را بر عهده گرفت. همچنین، اداره ضرابخانه، وزارت مسکوکات و تلگرافخانه را مدیریت کرد و خدمات آبادانی در گیلان انجام داد.
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
| نام                    = فریدون آدمیت
| تصویر                  = فریدون آدمیت؛1.jpg
| توضیح تصویر            = فریدون آدمیت، تاریخ‌نگار ایرانی
| نام اصلی              =
| زمینه فعالیت          = تاریخ‌نگاری، دیپلماسی، پژوهش تاریخ معاصر ایران
| ملیت                  =
| تاریخ تولد            = ۲۳ مرداد ۱۲۹۹ شمسی
| محل تولد                = تهران، ایران
| والدین                =
| تاریخ مرگ              = ۱۰ فروردین ۱۳۸۷ شمسی
| محل مرگ                = تهران، ایران
| علت مرگ                =
| محل زندگی              =
| مدفن                  = بهشت زهرا، مقبره خانوادگی
| پیشه                  = تاریخ‌نگار، دیپلمات، پژوهشگر تاریخ مشروطیت
| سال‌های نویسندگی        =
|سبک نوشتاری            = تاریخ‌نگاری تحلیلی-انتقادی، آکادمیک
|کتاب‌ها                = امیرکبیر و ایران؛ ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران؛ فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت؛ اندیشه‌های میرزا فتحعلی آخوندزاده؛ اندیشه‌های میرزا آقاخان کرمانی و …
| علت شهرت              = پدر تاریخ‌نگاری نوین ایران، بنیان‌گذار روش تحلیلی-انتقادی در تاریخ‌نگاری معاصر ایران
| تحصیلات                  = دکترای تاریخ و فلسفه سیاسی
|دانشگاه                = دانشگاه تهران؛ مدرسه اقتصاد و علوم سیاسی لندن (LSE)
| استاد                  =
| تأثیرگذاشته بر        =
| گفتاورد                =
|اندازه تصویر=260پیکسل}}
'''فریدون آدمیت'''، (متولد سال ۱۲۹۹، تهران - درگذشته ۱۰ فروردین ۱۳۸۷، تهران) تاریخ‌نگار ایرانی فرزند عباسقلی خان قزوینی بود که در فعالیت‌های سیاسی دوران قاجار نقش داشت و بنیانگذار جامعه آدمیت بود. فریدون آدمیت تحصیلات ابتدایی خود را در [[دارالفنون]] گذراند و در سال ۱۳۲۱ از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شد. پایان‌نامه او درباره [[امیرکبیر|میرزا تقی خان امیرکبیر]] بود که بعدها به کتابی مهم تبدیل شد. وی در سال ۱۳۱۹ به وزارت امور خارجه پیوست و سمت‌هایی مانند دبیر سفارت ایران در لندن، نماینده در [[سازمان ملل متحد]]، و سفیر در لاهه و هند را بر عهده گرفت. فریدون آدمیت در سال ۱۳۴۴ بازنشسته شد تا به پژوهش‌های تاریخی بپردازد. آثار او عمدتاً بر تاریخ [[جنبش مشروطه ایران]]، اندیشه‌های روشنفکران مانند [[میرزا آقاخان کرمانی]]، میرزا فتحعلی آخوندزاده و [[عبدالرحیم طالبوف تبریزی|میرزا عبدالرحیم طالبوف تبریزی]] تمرکز دارند. کتاب‌هایی نظیر «امیرکبیر و ایران»، «فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت»، و «ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران» از جمله کارهای کلیدی او هستند که تاریخ‌نگاری تحلیلی-انتقادی را معرفی کردند. روش وی بر پایه منابع اولیه، تحلیل علل و عوامل، و تأکید بر تحول فکری بود. فریدون آدمیت تاریخ را به عنوان ابزاری برای ترقی تفکر و شناخت جریان‌های اجتماعی می‌دید و بر ارزش‌های عقلی و آزادی تأکید داشت. وی منتقدان زیادی از طیف‌های مذهبی، غیرمذهبی، چپ‌گرا و اقلیت‌هایی مانند بهاییان داشت که او را به تحریف منابع یا توطئه‌باوری متهم می‌کردند. با این حال، جایگاه او به عنوان پدر تاریخ‌نگاری نوین ایران تثبیت شده است و آثارش تأثیر عمیقی بر نسل‌های بعدی گذاشته‌اند. آدمیت در دوران بازنشستگی، زندگی منزوی داشت و از فشارهای سیاسی رنج برد، اما تا پایان بر اصول سکولار و دموکراتیک پایبند ماند. فریدون آدمیت در تاریخ ۱۰ فروردین ۱۳۸۷، در تهران درگذشت. میراث او شامل ارتقای تکنیک تاریخ‌نگاری و برجسته کردن نقش روشنفکران در نهضت مشروطیت است.<ref name=":0">[https://anthropologyandculture.com/%D8%AF%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D9%87-%D9%81%D8%B1%D9%8A%D8%AF%D9%88%D9%86-%D8%A2%D8%AF%D9%85%D9%8A%D8%AA-%D9%88%D9%81%D8%A7%D8%AF%D8%A7%D8%B1-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%AA%D9%86-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D9%8A/ درباره فریدون آدمیت: وفادار به متن تاریخ - انسان‌شناسی و فرهنگ]</ref><ref name=":1">[https://www.naakojaaketab.com/post/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D9%88-%D9%85%D8%B9%D8%B1%D9%81%DB%8C-%D8%B3%D9%87-%D8%B9%D9%86%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%AF%D9%88%D9%86-%D8%A2%D8%AF%D9%85%DB%8C%D8%AA زندگینامه و معرفی سه عنوان از کتاب‌های فریدون آدمیت - ناکجا کتاب]</ref><ref name=":2">[https://ensani.ir/fa/article/9847/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%88-%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%D9%87-%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%AF%D9%88%D9%86-%D8%A2%D8%AF%D9%85%DB%8C%D8%AA زندگی و اندیشه فریدون آدمیت - پرتال جامع علوم انسانی]</ref><ref name=":3">[https://hawzah.net/fa/Article/View/84951/%D9%86%DA%AF%D8%A7%D9%87%DB%8C-%D9%85%D9%86%D8%AA%D9%82%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A8%D9%87-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D8%8C-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%88-%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B4%D9%87-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%AF%D9%88%D9%86-%D8%A2%D8%AF%D9%85%DB%8C%D8%AA نگاهی منتقدانه به زندگی، تاریخ نگاری و اندیشه سیاسی فریدون آدمیت - حوزه نت]</ref><ref name=":4">[https://bukharamag.com/1387.03.2954.html به یاد دکتر فریدون آدمیت - مجله بخارا]</ref><ref name=":5">[https://www.radiofarda.com/a/o2_admiyat/441291.html فريدون آدميت؛ مشروطه و تاریخ نگاری جدید - رادیو فردا]</ref><ref name=":6">[https://www.newslaw.net/%D9%81%D8%B1%DB%8C%D8%AF%D9%88%D9%86-%D8%A2%D8%AF%D9%85%DB%8C%D8%AA-%D9%BE%D8%AF%D8%B1-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D9%86%DA%AF%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D9%86%D9%88%DB%8C%D9%86-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%DA%A9%DB%8C%D8%B3%D8%AA.a278209 فریدون آدمیت پدر تاریخ نگاری نوین ایران کیست؟ - حقوق نیوز]</ref><ref name=":7">[https://www.movarekhan.com/blog/historiography_of_fereydoun_adamit/ نگاهی به تاریخ نگاری دکتر فریدون آدمیت - مورخان]</ref><ref name=":8">[https://negah.org/378 فریدون آدمیت و بهاییان - نگاه]</ref>


== زندگی اولیه، خانواده و تحصیلات ==
در دوران محمدعلی شاه، ابتدا مخالف مشروطه بود و برای سرکوب مجاهدان تبریز اعزام شد، اما به دلیل اختلاف با عین‌الدوله، به مشروطه‌خواهان پیوست و رهبری نیروهای شمال را در فتح تهران بر عهده گرفت. در ۲۳ جمادی‌الآخره ۱۳۲۷ قمری، تهران فتح شد و محمدعلی شاه خلع گردید. سپهدار اعظم سپس ریاست وزرا و وزارت جنگ را عهده‌دار شد و در افتتاح مجلس دوم نقش داشت. او سه بار کابینه تشکیل داد و در ساماندهی امور مالی و نظامی کوشید، اما اختلافات داخلی منجر به استعفای وی گردید.
فریدون آدمیت در سال ۱۲۹۹ شمسی در تهران متولد شد. وی فرزند عباسقلی خان قزوینی بود که در سال ۱۲۷۸ قمری به دنیا آمده و در سال ۱۳۵۸ قمری درگذشته بود. عباسقلی خان در سال ۱۳۰۳ قمری وارد عرصه سیاسی شد و با آشنایی با [[میرزا ملکم‌خان]]، به جرگه مریدان وی پیوست و جامعه آدمیت را با اصول فکری مشابهی بنیان نهاد. خانواده آدمیت در اواخر دوران قاجار به شهرت رسید و پدرش به عنوان کارمند دولتی و فعال سیاسی، جامعه‌ای تأثیرگذار از چهره‌های برجسته سیاسی تشکیل داد که ایده‌های لیبرال را ترویج می‌کرد. این پدر منبع الهام برای پسرش باقی ماند و خانواده‌ای فرهنگی-سیاسی با اعتقاد به دانش‌اندوزی بود.<ref name=":0" /> 


=== تحصیلات ===
پس از کودتای ۱۲۹۹ شمسی، سپهدار اعظم زندانی شد و پس از آزادی، از سیاست کناره گرفت. مشکلات مالی ناشی از وام‌های بانکی و مالیات‌های جدید دولت پهلوی، املاک وسیع وی را تهدید کرد. او که بیش از هزار نوکر و سوار داشت، در نهایت نتوانست بدهی‌های خود را بپردازد و در ۲۷ شهریور ۱۳۰۵ شمسی، در سن هشتاد سالگی، با شلیک به شقیقه خود در زرگنده تهران به زندگی‌اش پایان داد. وصیت‌نامه‌اش بر سادگی تدفین تأکید داشت.
فریدون آدمیت تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه دارالفنون گذراند و تا کلاس پنجم متوسطه در آنجا ادامه داد. او کلاس پنجم را در سال ۱۳۱۸ به اتمام رساند و سه ماه بعد در آزمون نهایی مدرسه متوسطه شرکت کرد و موفق شد. سپس به دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران راه یافت و در سال ۱۳۲۱ فارغ‌التحصیل گردید. پایان‌نامه وی درباره زندگی و اقدامات سیاسی میرزا تقی خان امیرکبیر بود که دو سال بعد با عنوان «امیرکبیر و ایران» با مقدمه [[محمود محمود]] منتشر شد. در سال ۱۳۱۹، همزمان با تحصیل در دانشکده حقوق، به استخدام وزارت امور خارجه درآمد. او برای تکمیل تحصیلات به بریتانیا رفت و در دانشکده علوم سیاسی و اقتصاد لندن (LSE) ثبت‌نام کرد. پس از پنج سال تحصیل در رشته تاریخ و فلسفه سیاسی، در سال ۱۹۴۹ میلادی به درجه دکتری دست یافت. رساله دکترای او درباره روابط دیپلماتیک ایران با انگلیس، روسیه و ترکیه عثمانی از ۱۸۱۵ تا ۱۸۳۰ بود. استادش، چارلز وبستر، از تحقیق وی ستایش کرد و آن را نشان‌دهنده بصیرت تاریخی استثنایی دانست. آدمیت پیشنهاد تحصیل در مدرسه شرق‌شناسی را رد کرد و علوم غربی را ترجیح داد.<ref name=":1" />


== حرفه دیپلماتیک ==
سپهدار اعظم نمادی از فئودالیسم مشروطه‌خواه بود که از مخالف استبداد به حامی مشروطه تبدیل شد، اما فرصت‌طلبی‌اش در حفظ منافع شخصی برجسته بود. نقش وی در فتح تهران و تشکیل دولت‌های اولیه مشروطه، او را به یکی از چهره‌های کلیدی جنبش تبدیل کرد، هرچند دوران پایانی زندگی‌اش با فلاکت مالی همراه بود. (حدود ۳۸۰ کلمه) </چکیده>
فریدون آدمیت در سال ۱۳۱۹ به وزارت امور خارجه پیوست و سمت‌هایی مانند دبیر دوم سفارت ایران در لندن، معاونت اداره اطلاعات و مطبوعات، معاونت اداره کارگزینی، دبیر اول نمایندگی دائمی ایران در سازمان ملل متحد، رایزن سفارت ایران در سازمان ملل، نماینده ایران در کمیسیون وابسته به شورای اقتصادی و اجتماعی ملل متحد، نماینده ایران در کمیسیون حقوقی تعریف تعرض، مخبر کمیسیون امور حقوقی در مجمع عمومی نهم، نماینده ایران در کنفرانس ممالک آسیایی و آفریقایی در باندونگ، مدیر کل سیاسی وزارت خارجه، مشاور عالی وزارت امور خارجه، معاون وزارت امور خارجه، سفیر ایران در لاهه از ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۲، و سفیر ایران در هند را بر عهده گرفت. او حدود بیست سال مقام داور بین‌الملل را در دیوان حکمیت لاهه داشت. او در سال ۱۳۳۰ به عنوان جوان‌ترین سفیر ایران در سازمان ملل معرفی شد. فریدون آدمیت در سال ۱۳۴۴ در اوج توانایی، با نامه‌ای کوتاه تقاضای بازنشستگی کرد تا به پژوهش‌های تاریخی بپردازد. او دوران هشت‌ساله در سازمان ملل را ارزشمندترین دوره خدمتی خود می‌دانست.<ref name=":2" />


== فعالیت‌های پژوهشی و بازنشستگی ==
ـــــــــــ
پس از بازنشستگی زودرس در سال ۱۳۴۴، فریدون آدمیت فعالیت‌های خود را بر بررسی منورالفکران و نهضت مشروطه متمرکز کرد. او همواره مورد حمایت دستگاه حاکمه پهلوی بود؛ برای مثال، در سال ۱۳۴۲ هنگام انتصاب به سفارت هند، [[محمدرضا پهلوی|محمدرضا شاه]] در استوارنامه‌اش او را شایسته و مورد اعتماد خواند. او در سال ۱۳۵۷، هنگام احیای کانون نویسندگان، ریاست نخستین جلسه عمومی را بر عهده گرفت اما زود کناره‌گیری کرد. فریدون آدمیت پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضدسلطنتی]] و روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی، در کانون نویسندگان آزاداندیش، چهره‌ای مترقی اما الحادی گرفت و پیشنهادی ده‌ماده‌ای برای اجرای قانون اساسی، آزادی انتخابات، مطبوعات، زندانیان سیاسی و رعایت اعلامیه حقوق بشر ارائه داد. او زندگی منزوی داشت و از فشارهای سیاسی رنج برد، اما تا پایان بر اصول سکولار و دموکراتیک پایبند ماند. در سال‌های آخر، به دلیل بیماری آمفیزم و مشکلات گوارشی و تنفسی، در بیمارستان بستری شد.<ref name=":3" /> 


== فعالیت سیاسی-فرهنگی پس از انقلاب و رابطه با دربار پهلوی ==
<بخش جدید ۱ – نسب خانوادگی و القاب کامل> (این بخش رو دقیقاً بعد از پاراگراف اول بخش۱ و قبل از «ورود به خدمت نظام» بگذار) محمدولی خان از شاخه خلعت‌بری خاندان بزرگ تونی تنکابنی بود. جد اعلایش مرتضی‌قلی خان تونی (زنده در حدود ۱۲۰۰ قمری) از سرداران فتحعلی‌شاه بود و لقب «سپهدار» را اولین بار برای این خاندان به ارمغان آورد. پس از مرگ مرتضی‌قلی خان، پسرش محمدولی خان سرتیپ (جد مستقیم سپهدار اعظم) این لقب را به ارث برد و در جنگ هرات کشته شد. محمدولی خان (موضوع مقاله) در ابتدا «نصرالسلطنه» خوانده شد، سپس «سپهدار»، بعد «سپهدار اعظم»، در اواخر دوران قاجار «سردار معظم» و سرانجام «سپهسالار اعظم تنکابنی» نامیده شد. (دانشنامه جهان اسلام + حسین جواهری)
فریدون آدمیت در سال‌های پایانی رژیم پهلوی از حمایت مستقیم دربار برخوردار بود. محمدرضا شاه در مراسم اعطای استوارنامه سفارت هند (۱۳۴۲) شخصاً او را «شایسته‌ترین و مورد اعتمادترین» دیپلمات ایرانی خواند و هزینه چاپ برخی آثار مهمش از جمله «ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران» از محل اعتبارات خاص دربار تأمین شد. این حمایت‌ها باعث شد برخی منتقدان چپ‌گرا او را «مورخ درباری» بنامند. پس از انقلاب ۱۳۵۷، آدمیت در خرداد همان سال ریاست نخستین مجمع عمومی احیاشده کانون نویسندگان ایران را بر عهده داشت و از امضاکنندگان بیانیه معروف ۱۳۴ نویسنده بود. در سال ۱۳۵۸ نیز در «کانون نویسندگان آزاداندیش» فعال شد و پیشنهاد ده‌ماده‌ای برای اجرای قانون اساسی، آزادی انتخابات و مطبوعات، آزادی زندانیان سیاسی و رعایت اعلامیه جهانی حقوق بشر ارائه داد. اما به دلیل اختلاف ایدئولوژیک با جریان چپ غالب در کانون و فشارهای سیاسی فزاینده، خیلی زود از فعالیت علنی کناره گرفت و تا پایان عمر زندگی کاملاً منزوی را برگزید.<ref name=":2" /><ref name=":4" /><ref name=":5" />


== آثار ==
[[پرونده:فکر آزادی و مقدمه مشروطیت.jpg|جایگزین=فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت|بندانگشتی|250x250پیکسل|فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت]]
آثار فریدون آدمیت عمدتاً بر تاریخ مشروطیت، اندیشه‌های روشنفکران مانند میرزا آقاخان کرمانی، میرزا فتحعلی آخوندزاده و طالبوف تبریزی تمرکز دارند. لیست برخی از کتاب‌های کلیدی او عبارت است از:


* امیرکبیر و ایران (۱۳۲۳، با مقدمه محمود محمود، که بعدها تجدید چاپ شد و آخرین ویرایش در ۱۳۵۳ بود)
ـــــــــــــــ
* فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت (۱۳۴۰)
* اندیشه‌های میرزا آقاخان کرمانی (۱۳۴۶)
* اندیشه‌های طالبوف تبریزی (۱۳۴۶)
* اندیشه‌های میرزا فتحعلی آخوندزاده (۱۳۴۹)
* اندیشه ترقی و حکومت قانون: عصر سپهسالار (۱۳۵۱)
* فکر دموکراسی اجتماعی در نهضت مشروطیت ایران (۱۳۵۴)
* ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران (دو جلد، ۱۳۵۵ و بعد)
* شورش بر امتیازنامه رژی (۱۳۶۰)
* آشفتگی در فکر تاریخی (۱۳۶۰)
* افکار اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در آثار منتشر نشده دوران قاجار (۱۳۵۶، با همکاری هما ناطق)
* مجلس اول و بحران آزادی (۱۳۷۰)
* تاریخ فکر از سومر تا یونان و روم (۱۳۷۵)


همچنین کتاب انگلیسی «جزایر بحرین: تحقیق در تاریخ دیپلماسی و حقوق بین‌الملل» (۱۹۵۵).<ref name=":6" /> 
<بخش1: زندگی اولیه و ورود به خدمت نظام> محمدولی خان تنکابنی در سال ۱۲۶۴ قمری در منطقه دوهزار، ییلاق خاندان خلعت‌بری در کوهستان تنکابن، چشم به جهان گشود. پدر وی، حبیب‌الله خان ملقب به ساعدالدوله و بعدها ترخان سردار، فرزند محمدولی خان سرتیپ تنکابنی بود که در محاصره هرات کشته شد. از آنجایی که پدرش اغلب در تهران و در خدمت دربار بود، محمدولی تحت مراقبت مادرش پرورش یافت. در سن دوازده سالگی به تهران آمد و به خدمت نظام پیوست. در زمان صدارت میرزا حسین خان سپهسالار، درجه سرتیپی دریافت کرد و به فرمانروایی رشت و تنکابن رسید. (دانشنامه جهان اسلام)


=== شرح یکی از آثار ===
در اواخر دهه ۱۲۹۰ قمری، هنگامی که ترکمن‌ها در شمال ایران آشوب به پا کردند، محمدولی خان مأمور برقراری امنیت شد و آنان را شکست داد. ناصرالدین شاه به پاس این خدمت، لقب نصرالسلطنه به وی اعطا کرد. سپس به درجه امیرتومانی رسید و حاکم استرآباد گردید. پس از مدتی به تهران بازگشت و اداره امور ضرابخانه و وزارت مسکوکات را بر عهده گرفت، اما به دلیل اتهام غش در سکه‌ها، از این منصب برکنار شد. (حسین جواهری) </بخش1>
کتاب «فکر آزادی و مقدمه نهضت مشروطیت» تاریخچه نشر اندیشه آزادی و مقدمه جنبش مشروطه‌خواهی است و شامل مباحث تاریخ بیداری افکار و انقلاب مشروطه تا خلع [[محمد علی شاه|محمدعلی شاه]] می‌شود. «فکر دموکراسی اجتماعی در نهضت مشروطیت ایران» به دموکراسی اجتماعی در مشروطیت می‌پردازد و شامل فصل‌هایی درباره مسائل دموکراسی اجتماعی، حرکت دهقانی، ترقی فکر دموکراسی و کارنامه فرقه دموکرات است. بخش دوم آن به افکار محمدامین رسول‌زاده اختصاص دارد. «ایدئولوژی نهضت مشروطیت ایران» نهضت را جنبش آزادی‌خواهی طبقه متوسط شهرنشین می‌داند با عناصر روشنفکران، بازرگانان و روحانیان روشن‌بین. این کتاب‌ها تاریخ‌نگاری تحلیلی-انتقادی را معرفی کردند و بر تحول فکری تمرکز دارند. برخی مقالات و یادداشت‌ها در مجموعه‌هایی مانند «مجموعه مقالات تاریخی» گردآوری شده‌اند و جنبه سندی دارند، مانند دستورنامه محمدشاه و آگاهی‌های تازه از امیرکبیر. آثار آدمیت تأثیر عمیقی بر نسل‌های بعدی گذاشتند و جایگاه او به عنوان پدر تاریخ‌نگاری نوین ایران را تثبیت کردند.<ref name=":1" />


== اندیشه‌ها و روش تاریخ‌نگاری ==
<بخش جدید ۷ – القاب و عناوین به ترتیب زمانی (جدول‌مانند برای وضوح)> (این بخش رو به‌عنوان زیربخش اول در بخش۱ بگذار یا در ابتدای مقاله بعد از چکیده به‌عنوان کادر جدا) ۱۲۸۵ قمری: نصرالسلطنه ۱۳۰۵ قمری: سپهدار ۱۳۱۵ قمری: سپهدار اعظم ۱۳۲۴ قمری: سردار معظم ۱۳۲۷ قمری به بعد: سپهسالار اعظم تنکابنی (حسین جواهری + دانشنامه جهان اسلام)
فریدون آدمیت سه هدف اصلی را دنبال می‌کرد: شناخت مقام حقیقی اندیشه‌گران ایران تا مشروطیت و تأثیرشان در تحول فکری و ایدئولوژی نهضت ملی؛ ترقی تفکر تاریخی و تکنیک تاریخ‌نگاری نوین در ایران؛ نشان دادن وجود مردمی هوشمند و آزاده در ایران.


روش وی تاریخ‌نگاری تحلیلی-انتقادی بود، مبتنی بر دیدگاه متفکران تاریخی و سیاسی-اجتماعی. او تاریخ را بیان وقایع به گونه‌ای که رخ داده‌اند، تحلیل علل و عوامل، و تعقل جریان تاریخی می‌دانست. آدمیت بر واقعیات به عنوان ماده تاریخ تأکید داشت و مورخ را مسئول تجزیه و تحلیل پدیده‌ها، ارزیابی صحت شواهد و کشف علل می‌دانست. او نگرش انتقادی به آثار پیشینیان را رکن تاریخ‌نویسی مدرن می‌شمرد و تاریخ را ابزاری برای ترقی تفکر و شناخت جریان‌های اجتماعی می‌دید. اندیشه سیاسی او بر پیروی از غرب، دموکراسی مغربی، انتقاد از استبداد آسیایی و الگوی توسعه سکولار تمرکز داشت. او بر ارزش‌های عقلی و آزادی تأکید می‌کرد و روحانیان را در مشروطه دنباله‌رو روشنفکران می‌دانست.<ref name=":7" /> 


== انتقادات ==
<بخش2: مناصب اداری در دوران ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه> در ذیقعده ۱۳۱۷ قمری، محمدولی خان حاکم گیلان شد و طی چهار سال، خدمات رفاهی و آبادانی گسترده‌ای انجام داد، از جمله ساخت جاده‌ها و بهبود زیرساخت‌ها. در صفر ۱۳۲۲ قمری، والی آذربایجان گردید و پس از یک سال به تهران بازگشت. امتیاز اداره تلگرافخانه به وی واگذار شد و همزمان فرماندهی نیروهای نظامی مازندران، گیلان و قزوین را بر عهده داشت. در این دوره، لقب سپهدار اعظم دریافت کرد. وی در زمینه‌های اقتصادی نیز فعال بود و امتیاز استخراج معادن و اجاره گمرک‌ها را به دست آورد. (دانشنامه جهان اسلام)
فریدون آدمیت مخالفانی از طیف مذهبی و غیرمذهبی داشت. برخی نیروهای غیرمذهبی به دلیل توجه او به نقش روحانیون در مشروطه، و برخی مذهبی‌ها به خاطر تمرکز بر روشنفکران غیرمذهبی، منتقد وی بودند. اقلیت‌هایی مانند [[بهائیان ایران|بهاییان]] به دلیل دیدگاه‌های او درباره بهاءالله، و چپ‌گرایان به دلیل مواضعش، انتقاد داشتند. هوشنگ شهابی نگرش خصمانه آدمیت به بهاییان و یهودیان را ناشی از ملی‌گرایی شدید می‌دانست که اقلیت‌ها را با قدرت‌های خارجی مرتبط می‌کند. شهابی موارد تحریف منابع توسط آدمیت برای سازگاری با توطئه‌باوری را ذکر کرد. عباس امانت کارهای آدمیت درباره جنبش بابی در «امیرکبیر و ایران» را دارای خطاهای تاریخی، بی‌دقتی متدولوژیک و زبان جدلی می‌دانست. امانت فریدون آدمیت را متهم به ایجاد نفرت نسبت به گروه‌های دینی تجددخواه مانند بهاییان تحت پوشش تجددخواهی عرفی کرد. عبدالله شهبازی آدمیت را به دلیل انتقاد از آرامش دوستدار که بهاءالله را پیامبر می‌دانست، مورد نکوهش قرار داد. برخی منتقدان مانند [[ماشاءالله آجودانی]] کارهای او را مهم اما خالی از اشکال نمی‌دانستند و به اعمال نظر شخصی در تحقیقات اشاره کردند.<ref name=":8" />


== مرگ و میراث ==
در دوران مظفرالدین شاه، محمدولی خان وزیر گمرک و خزانه شد و این مناصب را تا سال ۱۳۱۵ قمری حفظ کرد. او همچنین در سفر سوم مظفرالدین شاه به اروپا، برای تأمین هزینه‌ها به قفقاز رفت و لقب سردار معظم گرفت. عین‌الدوله، صدراعظم وقت، وی را وزیر پست و تلگراف و فرمانده توپخانه و فوج‌های قزوین، گیلان و مازندران کرد. (حسین جواهری) </بخش2>
فریدون آدمیت بر اثر شدت یافتن بیماری گوارشی و تنفسی که مدت‌ها به آن مبتلا بود، از چند هفته پیش در بیمارستان تهران کلینیک بستری شد و در بعدازظهر دهم فروردین ۱۳۸۷ در سن ۸۷ سالگی درگذشت. او در مقبره خانوادگی در بهشت زهرای تهران دفن شد. میراث وی شامل ارتقای تکنیک تاریخ‌نگاری، برجسته کردن نقش روشنفکران در نهضت مشروطیت، و تأثیر عمیق بر نسل‌های بعدی است. او به عنوان پدر تاریخ‌نگاری نوین ایران شناخته می‌شود و آثارش در مطالعات آزادی‌خواهی و دموکراسی در ایران ضروری هستند. کارشناسان مانند محمد توکلی طرقی او را مورخی که به جای وقایع‌نگاری به علت‌شناسی می‌پردازد، ستودند. عباس میلانی وی را یکی از برجسته‌ترین مورخان تاریخ معاصر پس از [[احمد کسروی]] دانسته است. علی‌رغم انتقادات، جایگاه او در تاریخ‌نگاری ایران تثبیت شده است.<ref name=":5" />


== منابع: ==
<بخش جدید ۲ – زمین‌داری و ثروت عظیم فئودالی> (این بخش رو به‌عنوان زیربخش جدید در انتهای بخش۲ بگذار، عنوانش: ثروت و زمین‌داری) سپهدار اعظم بزرگ‌ترین مالک شمال ایران به‌شمار می‌رفت و بیش از ۳۵۰ روستا و مزرعه در تنکابن، تالش، لنگرود، لاهیجان، رشت و استرآباد متعلق به او بود. جنگل‌های وسیع تنکابن، شیلات خزر، تجارت چای، برنج و ابریشم عمدتاً در دست وی و خاندانش بود. این املاک از طریق ارث پدری، خرید، غصب و امتیازات درباری گرد آمده بود و سالانه میلیون‌ها تومان درآمد داشت. همین ثروت عظیم بعدها باعث شد بانک‌های روس و سپس دولت ایران او را تحت فشار شدید مالی قرار دهند. (دانشنامه جهان اسلام + فرارو + جهان ایرانی)
 
 
<بخش3: نقش در جنبش مشروطه و دوران محمدعلی شاه> در آغاز جنبش مشروطه، سپهدار اعظم از هواداران دربار بود و در سرکوب متحصنین مسجد جامع تهران شرکت کرد، جایی که یک سید کشته شد. پس از ترور اتابک در ۲۱ رجب ۱۳۲۵ قمری، وی به همراه ۶۱ تن دیگر از نخبگان درباری، نامه‌ای در حمایت از مشروطه به شاه و مجلس فرستاد. همزمان با شورش ترکمن‌ها، محمدعلی شاه وی را برای سرکوب آنان اعزام کرد و پس از ده ماه، آرامش را برقرار نمود. (حسین جواهری)
 
پس از به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی شاه، سپهدار اعظم برای کمک به عین‌الدوله به آذربایجان رفت، اما به دلیل اختلاف، از همکاری خودداری کرد و با ارسال تلگراف به شاه، وی را به پذیرش مشروطه دعوت نمود. مجاهدان تبریزی پیشنهاد کردند به تنکابن برود و پرچم آزادی‌خواهی برافرازد. وی به شمال رفت و به مشروطه‌خواهان رشت پیوست. تلگراف علمای نجف در ۲۲ صفر ۱۳۲۷ قمری، وی را به حمایت از تبریزیان فراخواند. (دانشنامه جهان اسلام)
 
سپهدار اعظم به سمت قزوین حرکت کرد و بدون جنگ آن را تصرف نمود. دیپلمات‌های روسی و انگلیسی کوشیدند مانع شوند، اما وی بر اطاعت از علما تأکید کرد. پیشنهادهایی برای صلح به شاه داد، اما رد شد. سرانجام در ۲۳ جمادی‌الآخره ۱۳۲۷ قمری، نیروهای وی به همراه بختیاری‌ها تهران را فتح کردند. (حسین جواهری) </بخش3>
 
<بخش جدید ۵ – روابط پیچیده با روس و انگلیس> (این بخش رو به‌عنوان زیربخش جدید در بخش۳ بگذار، بعد از جمله «نیروهای وی به همراه بختیاری‌ها تهران را فتح کردند») در مسیر فتح تهران، دولت روسیه ابتدا از سپهدار حمایت ضمنی کرد اما پس از فتح پایتخت، کنسول روسیه در رشت او را تهدید به قطع کمک کرد. انگلیس نیز ابتدا بی‌طرف بود ولی پس از قرارداد ۱۹۰۷ و تقسیم ایران، با نفوذ سپهدار در گیلان مخالفت کرد و در سال‌های ۱۹۱۱–۱۹۱۲ چندین بار از لندن و تهران به او اخطار داد که از سیاست کنار برود. این فشار دو قدرت خارجی نقش مهمی در انزوای سیاسی بعدی وی داشت. (دانشنامه جهان اسلام + رویداد۲۴)
 
 
<بخش4: نخست‌وزیری و فعالیت‌های پس از فتح تهران> پس از فتح تهران و خلع محمدعلی شاه، سپهدار اعظم ریاست وزرا و وزارت جنگ را بر عهده گرفت. مجلس دوم در اول ذیقعده ۱۳۲۷ قمری افتتاح شد و به وی رأی اعتماد داد. مجلس از ستارخان، باقرخان، سپهدار و سردار اسعد تجلیل کرد. وی به حزب اعتدالیون پیوست که اکثریت کرسی‌ها را کسب کرد. پس از یک سال استعفا داد، اما در ۹ ربیع‌الاول ۱۳۲۹ قمری دوباره نخست‌وزیر شد. هیئت مالی آمریکایی به ریاست مورگان شوستر برای ساماندهی اقتصاد آمد. (دانشنامه جهان اسلام)
 
در کابینه اول، سپهدار وزیر جنگ بود و برنامه‌هایی برای اصلاح ارتش و شهربانی ارائه داد. کابینه سه بار ترمیم شد. اختلاف با مجلس بر سر بودجه وزارت جنگ منجر به ترک تهران توسط وی گردید، اما بازگشت و ادامه داد. (حسین جواهری)
 
سپهدار اعظم دشمن جنبش جنگل بود و نیروهایی برای سرکوب آن فرستاد. (مازنداران بام ایران) </بخش4>
 
<بخش جدید ۴ – کابینه سوم و اختلافات نهایی> (این بخش رو دقیقاً بعد از پاراگراف آخر بخش۴ بگذار) سومین دوره نخست‌وزیری سپهدار اعظم از شعبان ۱۳۳۰ تا ذیقعده ۱۳۳۰ قمری (تقریباً چهار ماه) طول کشید. در این کابینه، وثوق‌الدوله وزیر خارجه و ناظم‌الدوله وزیر مالیه بودند. اختلاف شدید بر سر قرارداد ۱۹۱۹ و نیز عزل مورگان شوستر باعث شد اکثریت مجلس به کابینه رأی عدم اعتماد دهد و سپهدار در ذیقعده ۱۳۳۰ قمری برای همیشه استعفا کند و از سیاست کنار برود. (دانشنامه جهان اسلام + حسین جواهری)
 
 
<بخش جدید ۳ – سرکوب جنبش جنگل و دشمنی با میرزا کوچک خان> (این بخش رو به‌عنوان زیربخش جدید در انتهای بخش۴ بگذار، عنوانش: مقابله با جنبش جنگل) سپهدار اعظم از همان ابتدای تشکیل کمیته اتحاد اسلام در رشت (۱۳۳۵ قمری) با میرزا کوچک خان و جنبش جنگل دشمنی آشکار داشت. در سال ۱۳۳۶ قمری چندین لشکر دولتی به فرماندهی وی به گیلان اعزام شد و صدها نفر از جنگلی‌ها کشته یا اسیر شدند. میرزا کوچک خان در نامه‌هایش بارها سپهدار را «خائن به مشروطه و ملت» و «عامل روس‌ها» نامید. این دشمنی تا سقوط کابینه سوم سپهدار ادامه یافت. (مازنداران بام ایران + حسین جواهری)
 
<بخش5: دوران پهلوی و مشکلات مالی> پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ شمسی، سپهدار اعظم به همراه دیگر رجال قاجاری زندانی شد و صد روز در حبس ماند. پس از آزادی، از سیاست کناره گرفت. املاک وی در رهن بانک استقراضی روس بود و پس از انتقال به وزارت مالیه ایران، ضبط شد. دولت پهلوی مالیات بر املاک وضع کرد و رضاشاه درخواست تجدیدنظر وی را رد کرد. (فرارو)
 
سپهدار که بیش از هزار نوکر داشت، نتوانست بدهی‌ها را بپردازد و حتی انعام پستچی را نداد. (جهان ایرانی) </بخش5>
 
<بخش جدید ۶ – جزئیات دقیق خودکشی، وصیت‌نامه و دفن> (این بخش رو جایگزین بخش۶ فعلی کن یا به انتهای بخش۵ و قبل از بخش۶ فعلی اضافه کن) سپهدار اعظم صبح روز چهارشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۰۵ شمسی (مطابق با ۲۵ شعبان ۱۳۴۵ قمری) در عمارت زرگنده شمیران، با تپانچه شخصی به شقیقه راست خود شلیک کرد و بلافاصله درگذشت. در وصیت‌نامه دست‌نویسش نوشت: «مرا در امامزاده صالح تجریش با کمال سادگی دفن کنید و هیچ مراسم رسمی نگیرید». بیت معروفی که مدام زمزمه می‌کرد این بود: «مرا عار باشد از این زندگی / که سالار باشم کنم بندگی». پیکرش همان روز در امامزاده صالح تجریش به خاک سپرده شد و مطبوعات وقت از جمله «ایران نو» و «ستاره ایران» خبر مرگش را با تیتر «پایان یک سپهسالار» منتشر کردند. (فرارو + رویداد۲۴ + جهان ایرانی)
 
<بخش6: مرگ و میراث> در ۲۷ شهریور ۱۳۰۵ شمسی، سپهدار اعظم در زرگنده تهران با شلیک به شقیقه خودکشی کرد. وصیت‌نامه‌اش بر تدفین ساده در امامزاده صالح تأکید داشت. وی بیت "مرا عار باشد از این زندگی / که سالار باشم کنم بندگی" را زمزمه می‌کرد. (رویداد۲۴)
 
سپهدار اعظم نمادی از فرصت‌طلبی بود که از مخالف مشروطه به فاتح تهران تبدیل شد، اما پایان تراژیکی داشت. (مازنداران بام ایران)
۹٬۲۸۲

ویرایش