کاربر:Khosro/صفحه تمرین NOINDEX: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب: برگردانده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
(۱۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|بندانگشتی|1148x1148px]]
[[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|بندانگشتی|1148x1148پیکسل]]'''محمدولی خان تنکابنی'''، ملقب به سپهدار اعظم، یکی از دولتمردان برجسته دوران قاجار بود که در سال ۱۲۶۴ قمری در منطقه دوهزار تنکابن زاده شد. پدرش حبیب‌الله خان ساعدالدوله، از نوادگان محمدولی خان سرتیپ تنکابنی، بود و محمدولی تحت تربیت مادرش بزرگ شد. وی در دوازده سالگی به تهران آمد و به خدمت نظام درآمد، جایی که به سرعت به درجه سرتیپی رسید و لقب نصرالسلطنه را از ناصرالدین شاه دریافت کرد. او در سرکوب شورش ترکمن‌ها نقش داشت و حکومت استرآباد، گیلان و آذربایجان را بر عهده گرفت. همچنین، اداره ضرابخانه، وزارت مسکوکات و تلگرافخانه را مدیریت کرد و خدمات آبادانی در گیلان انجام داد.
{{جعبه زندگینامه
| اندازه جعبه = ۳۰۰پیکسل
| عنوان = آیت‌الله العظمی میرزای شیرازی (میرزای بزرگ)
| نام = سید محمد حسن حسینی شیرازی
| تصویر = میرزای شیرازی؛1.jpg
| اندازه تصویر = ۲۴۰پیکسل
| عنوان تصویر = میرزای شیرازی
| زادروز = ۱۵ جمادی‌الاولی ۱۲۳۰ ه‍.ق (۱۲۹۴ خورشیدی / ۱۸۱۵ میلادی)
| زادگاه = شیراز، ایران
| تاریخ مرگ = ۲۴ شعبان ۱۳۱۲ ه‍.ق (۱۳۷۳ خورشیدی / ۲۰ فوریه ۱۸۹۵ میلادی)
| مکان مرگ = سامرا، عراق عثمانی
| محل دفن = نجف اشرف، صحن شریف حضرت علی(ع) کنار قبر شیخ مرتضی انصاری
| محل زندگی = شیراز • اصفهان • نجف • سامرا
| ملیت = ایرانی
| تابعیت = ایران (دوره قاجار)
| پیشه = فقیه، اصولی، مرجع تقلید شیعه
| سال‌های فعالیت = حدود ۱۲۵۰–۱۳۱۲ ه‍.ق
| شناخته‌شده برای = صدور فتوای تحریم تنباکو (سرآغاز جنبش مشروطه)
| نقش‌های برجسته = مرجع مطلق شیعیان پس از شیخ انصاری • تأسیس حوزه علمیه سامرا • رهبر نهضت تنباکو
| لقب = میرزای بزرگ • میرزای دوم • مجدّد شیرازی
| جنبش = نهضت تحریم تنباکو
| دین = اسلام
| مذهب = شیعه اثناعشری
| منصب = مرجعیت عام شیعه (۱۲۸۱–۱۳۱۲ ه‍.ق)
| مکتب = اصولی (مکتب شیخ انصاری)
| آثار = ذخیرة العباد فی یوم المعاد • حاشیه بر مکاسب • رساله فی الرضاع • تقریرات اصول شیخ انصاری • صراط النجاة (استفتائات)
| خویشاوندان سرشناس = سید علی شیرازی (فرزند و ناشر استفتائات) • مجدالاشراف (دایی و سرپرست)
| پانویس = رهبر نهضت تحریم تنباکو و یکی از تأثیرگذارترین مراجع تقلید قرن نوزدهم میلادی
|image size=240پیکسل}}
'''میرزای شیرازی'''، با نام کامل سید محمدحسن حسینی شیرازی، (متولد ۱۵ جمادی‌الاولی ۱۲۳۰ هـ. ق، شیراز - درگذشته ۲۴ شعبان ۱۳۱۲ هـ. ق، عراق، سامرا) یکی از برجسته‌ترین مراجع تقلید شیعه در قرن نوزدهم میلادی بود که نقش محوری در تحولات سیاسی و مذهبی ایران ایفا کرد. او در کودکی پدر خود را از دست داد، اما تحت سرپرستی دایی‌اش، مجدالاشراف، قرار گرفت و از هوش سرشاری برخوردار بود. تحصیلات مقدماتی را در شیراز آغاز کرد و در دوازده سالگی به فراگیری فقه پرداخت. در هجده سالگی به اصفهان مهاجرت کرد و از محضر علمایی چون شیخ محمدتقی اصفهانی و سید حسن بیدآبادی بهره برد و پیش از بیست سالگی اجازه اجتهاد دریافت کرد. پس از ده سال اقامت در اصفهان، در سال ۱۲۵۹ ه‍. ق، به عتبات عالیات رفت و در نجف از درس شیخ محمد حسن نجفی (صاحب جواهر) و شیخ مرتضی انصاری استفاده کرد. پس از درگذشت شیخ انصاری در سال ۱۲۸۱ ه‍. ق، با اصرار شاگردان برجسته، مرجعیت عام شیعیان را پذیرفت و به مدت سی سال در این مقام ماند. میرزای شیرازی در سال ۱۲۹۱ ه‍. ق، به سامرا مهاجرت کرد و حوزه علمیه‌ای تأسیس نمود که هدف آن اسکان شیعیان، تقویت حوزه‌های علمی و تقریب بین شیعه و سنی بود. وی فعالیت‌های اجتماعی گسترده‌ای داشت، از جمله تعمیر حرم امامین عسکریین، ساخت مدرسه، پل، حمام و رسیدگی به محرومان. میرزای شیرازی علاقه‌مند به شعر و ادب بود و فضایل اخلاقی همچون تواضع، سعه صدر و رفتار پدرانه با شاگردان را دارا بود. شاگردان برجسته‌ای چون [[آخوند ملا محمدکاظم خراسانی|آخوند خراسانی]]، سید محمد کاظم یزدی، میرزا محمد تقی شیرازی و همچنین [[شیخ فضل‌الله نوری]] تربیت کرد. آثار فقهی و اصولی متعددی از جمله کتاب طهارت، رساله در رضاع، حاشیه بر نجات‌العباد و تقریرات اصول شیخ انصاری از او برجای مانده‌است. مهم‌ترین اقدام سیاسی وی صدور فتوای تحریم تنباکو در سال ۱۳۰۸ هجری قمری بود که علیه قرارداد استعماری انگلیس با [[ناصرالدین شاه]] صادر شد. این فتوا، که استعمال تنباکو را محاربه با امام زمان دانست، منجر به قیام سراسری در شهرهایی چون شیراز، تبریز، اصفهان و تهران گردید و سرانجام شاه را وادار به لغو امتیاز کرد. این نهضت سرآغاز [[جنبش مشروطه ایران]] محسوب می‌شود و قدرت روحانیت شیعه در برابر استعمار را نشان داد. میرزای شیرازی در ۲۴ شعبان ۱۳۱۲ هجری قمری در سن ۸۲ سالگی در سامرا درگذشت و پیکرش در نجف، کنار حرم امام علی (ع) دفن شد. زندگی او نمادی از وحدت، جهاد علمی و مقاومت سیاسی است.<ref name=":0">[https://rasekhoon.net/article/show/112689 آیت الله العظمی میرزای شیرازی - راسخون]</ref><ref name=":1">[https://de.wikishia.net/view/Seyyed_Muhammad_Hasan_Schirazi سید محمدحسن شیرازی - ویکی شیا]</ref><ref name=":2">[http://pajoohe.ir/%D8%B3%DB%8C%D8%AF-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C__a-47915.aspx سید محمد حسن میرزای شیرازی (میرزای شیرازی) - پژوهه]</ref><ref name=":3">[https://taqribstudies.ir/%D8%A2%DB%8C%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%B2%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D8%B2%DB%8C/ آیت الله میرزای شیرازی - پژوهشگاه مطالعات تقریبی]</ref><ref name=":4">[https://farhangziarat.hzrc.ac.ir/article_106654_79ff2dbe8d15eaff9288f0b858814664.pdf کتاب «وحدت در سیره میرزای شیرازی»، تألیف عبدالرحیم اباذری - فرهنگ زیارت]</ref>


== زندگی اولیه و تحصیلات ==
در دوران محمدعلی شاه، ابتدا مخالف مشروطه بود و برای سرکوب مجاهدان تبریز اعزام شد، اما به دلیل اختلاف با عین‌الدوله، به مشروطه‌خواهان پیوست و رهبری نیروهای شمال را در فتح تهران بر عهده گرفت. در ۲۳ جمادی‌الآخره ۱۳۲۷ قمری، تهران فتح شد و محمدعلی شاه خلع گردید. سپهدار اعظم سپس ریاست وزرا و وزارت جنگ را عهده‌دار شد و در افتتاح مجلس دوم نقش داشت. او سه بار کابینه تشکیل داد و در ساماندهی امور مالی و نظامی کوشید، اما اختلافات داخلی منجر به استعفای وی گردید.
سید محمدحسن حسینی شیرازی، معروف به میرزای شیرازی یا میرزای بزرگ، در صبح روز ۱۵ جمادی‌الاولی سال ۱۲۳۰ هجری قمری در خانواده‌ای متدین در شیراز چشم به جهان گشود. پدرش، سید محمود خوشنویس، عالمی دینی بود که در طفولیت میرزا درگذشت. سرپرستی او را دایی‌اش، سید میرزا حسین موسوی معروف به مجدالاشراف، بر عهده گرفت. از کودکی هوش و استعداد سرشاری نشان داد و دایی‌اش برنامه‌ای خاص برای تربیت وی تدارک دید، از جمله استخدام آموزگاری خوش‌نویس با حقوق ماهانه ده تومان برای آموزش نوشتاری.


میرزای شیرازی از چهار سالگی به مکتبخانه رفت و ظرف دو سال قرآن و کتاب‌های ادبیات فارسی را فرا گرفت. از شش سالگی صرف و نحو عربی را آغاز کرد و در هشت سالگی مطالعات مقدماتی را به پایان رساند. سپس تحت تعلیم میرزا ابراهیم شیرازی، به آیات قرآن، احادیث و هنر خطابه پرداخت. در هشت سالگی، به درخواست معلم، پس از نماز در مسجد وکیل شیراز بر منبر رفت و بخشی از کتاب اخلاقی ابواب‌الجنان را از حفظ خواند.
پس از کودتای ۱۲۹۹ شمسی، سپهدار اعظم زندانی شد و پس از آزادی، از سیاست کناره گرفت. مشکلات مالی ناشی از وام‌های بانکی و مالیات‌های جدید دولت پهلوی، املاک وسیع وی را تهدید کرد. او که بیش از هزار نوکر و سوار داشت، در نهایت نتوانست بدهی‌های خود را بپردازد و در ۲۷ شهریور ۱۳۰۵ شمسی، در سن هشتاد سالگی، با شلیک به شقیقه خود در زرگنده تهران به زندگی‌اش پایان داد. وصیت‌نامه‌اش بر سادگی تدفین تأکید داشت.


در دوران نوجوانی، پیش از مهاجرت به اصفهان، به عنوان نویسنده اداری فعالیت کرد و راه پدر را ادامه داد. همچنین در پانزده سالگی کتاب شرح لمعه را در حوزه شیراز تدریس نمود.<ref name=":0" /><ref name=":1" /> '''(راسخون)(ویکی شیا)'''
سپهدار اعظم نمادی از فئودالیسم مشروطه‌خواه بود که از مخالف استبداد به حامی مشروطه تبدیل شد، اما فرصت‌طلبی‌اش در حفظ منافع شخصی برجسته بود. نقش وی در فتح تهران و تشکیل دولت‌های اولیه مشروطه، او را به یکی از چهره‌های کلیدی جنبش تبدیل کرد، هرچند دوران پایانی زندگی‌اش با فلاکت مالی همراه بود. (حدود ۳۸۰ کلمه) </چکیده>


=== تحصیلات در شیراز و اصفهان ===
ـــــــــــ
میرزای شیرازی تحصیلات مقدماتی را در شیراز آغاز کرد و در دوازده سالگی فقه و اصول را نزد شیخ محمدتقی شیرازی، بزرگ‌ترین استاد شرح لمعه در شیراز، فرا گرفت. همیشه پیش از درس مطالعه می‌کرد و شرح‌ها را یادداشت می‌نمود. در ضمن تحصیل، خود به تدریس لمعه پرداخت و استاد به توان علمی‌اش پی برد.


در هجده سالگی، به توصیه استاد، به اصفهان مهاجرت کرد که آن زمان دارالعلم محسوب می‌شد. در مدرسه صدر ساکن شد و از محضر علمایی چون شیخ محمدتقی اصفهانی (صاحب هدایه المسترشدین)، سید حسن بیدآبادی (مدرس) و محمد ابراهیم کرباسی بهره برد. آموزش خصوصی نزد شیخ محمدتقی گرفت و پس از مرگ وی در پایان ۱۲۴۸ هجری قمری، به درس بیدآبادی پیوست و پیش از بیست سالگی اجازه اجتهاد دریافت کرد. ده سال در اصفهان ماند و اجازه دوم اجتهاد را نیز کسب نمود.
<بخش جدید ۱ – نسب خانوادگی و القاب کامل> (این بخش رو دقیقاً بعد از پاراگراف اول بخش۱ و قبل از «ورود به خدمت نظام» بگذار) محمدولی خان از شاخه خلعت‌بری خاندان بزرگ تونی تنکابنی بود. جد اعلایش مرتضی‌قلی خان تونی (زنده در حدود ۱۲۰۰ قمری) از سرداران فتحعلی‌شاه بود و لقب «سپهدار» را اولین بار برای این خاندان به ارمغان آورد. پس از مرگ مرتضی‌قلی خان، پسرش محمدولی خان سرتیپ (جد مستقیم سپهدار اعظم) این لقب را به ارث برد و در جنگ هرات کشته شد. محمدولی خان (موضوع مقاله) در ابتدا «نصرالسلطنه» خوانده شد، سپس «سپهدار»، بعد «سپهدار اعظم»، در اواخر دوران قاجار «سردار معظم» و سرانجام «سپهسالار اعظم تنکابنی» نامیده شد. (دانشنامه جهان اسلام + حسین جواهری)


در این دوره، با دخترعمویش ازدواج کرد و صاحب دختری و پسری به نام علی شد. همسر اولش در سال ۱۳۰۳ هجری قمری درگذشت و از همسر دوم صاحب پسر و دختری گردید.<ref name=":0" /><ref name=":1" />


== مهاجرت به عتبات و تکمیل مراتب علمی ==
ـــــــــــــــ
میرزای شیرازی در سال ۱۲۵۹ ه‍. ق، اصفهان را به قصد زیارت عتبات ترک کرد و ابتدا به کاظمین و سپس به کربلا رفت. پس از زیارت، تصمیم به بازگشت گرفت اما در راه نجف بیمار شد و ناچار در نجف ماندگار شد. در نجف ابتدا از درس شیخ محمدحسن نجفی (صاحب جواهر) بهره برد و سپس به حلقه درس شیخ مرتضی انصاری پیوست. میرزای شیرازی چنان در درس انصاری درخشید که شیخ او را «سلطان القرائح» (سلطان استعدادها) نامید.


پس از وفات شیخ انصاری در ۱۸ جمادی‌الثانی ۱۲۸۱ ه‍. ق، شاگردان برجسته از جمله آخوند خراسانی، سید محمد فشارکی، میرزا محمدتقی شیرازی و دیگران با اصرار بسیار مرجعیت عام را به میرزای شیرازی واگذار کردند. وی ابتدا از پذیرش سرباز زد و حتی قصد ترک نجف کرد، اما به دلیل اصرار علما و مقلدان پذیرفت و تا پایان عمر مرجع مطلق شیعه باقی ماند.<ref name=":0" /><ref name=":1" /><ref name=":2" />
<بخش1: زندگی اولیه و ورود به خدمت نظام> محمدولی خان تنکابنی در سال ۱۲۶۴ قمری در منطقه دوهزار، ییلاق خاندان خلعت‌بری در کوهستان تنکابن، چشم به جهان گشود. پدر وی، حبیب‌الله خان ملقب به ساعدالدوله و بعدها ترخان سردار، فرزند محمدولی خان سرتیپ تنکابنی بود که در محاصره هرات کشته شد. از آنجایی که پدرش اغلب در تهران و در خدمت دربار بود، محمدولی تحت مراقبت مادرش پرورش یافت. در سن دوازده سالگی به تهران آمد و به خدمت نظام پیوست. در زمان صدارت میرزا حسین خان سپهسالار، درجه سرتیپی دریافت کرد و به فرمانروایی رشت و تنکابن رسید. (دانشنامه جهان اسلام)


=== مهاجرت تاریخی به سامرا و تأسیس حوزه علمیه جدید ===
در اواخر دهه ۱۲۹۰ قمری، هنگامی که ترکمن‌ها در شمال ایران آشوب به پا کردند، محمدولی خان مأمور برقراری امنیت شد و آنان را شکست داد. ناصرالدین شاه به پاس این خدمت، لقب نصرالسلطنه به وی اعطا کرد. سپس به درجه امیرتومانی رسید و حاکم استرآباد گردید. پس از مدتی به تهران بازگشت و اداره امور ضرابخانه و وزارت مسکوکات را بر عهده گرفت، اما به دلیل اتهام غش در سکه‌ها، از این منصب برکنار شد. (حسین جواهری) </بخش1>
میرزای شیرازی در سال ۱۲۹۱ ه‍.ق به علل متعدد از جمله شیوع وبا در نجف، فشارهای سیاسی عثمانی، و مهم‌تر از همه، هدف بزرگ‌تر ایجاد حوزه‌ای مستقل و امن برای شیعیان، به همراه جمع کثیری از علما و طلاب به سامرا مهاجرت کرد. این مهاجرت جمعی یکی از بزرگ‌ترین جابه‌جایی‌های علمی تاریخ تشیع محسوب می‌شود.<ref name=":1" /><ref name=":3" />


در سامرا، میرزای شیرازی حوزه علمیه‌ای عظیم تأسیس کرد که در مدت کوتاهی بیش از پنج هزار طالب علم را در خود جای داد. او شخصاً نظارت بر ساخت مساجد، مدارس، پل‌ها، حمام‌های عمومی و بازار داشت و بخش زیادی از اموال خود و وجوهات شرعی را صرف آبادانی شهر کرد. هدف اصلی این حوزه، علاوه بر تربیت فقیه، تقویت موقعیت شیعه در برابر عثمانی و ایجاد فضای تقریب با اهل سنت بود.<ref name=":0" /><ref name=":4" />
<بخش جدید ۷ – القاب و عناوین به ترتیب زمانی (جدول‌مانند برای وضوح)> (این بخش رو به‌عنوان زیربخش اول در بخش۱ بگذار یا در ابتدای مقاله بعد از چکیده به‌عنوان کادر جدا) ۱۲۸۵ قمری: نصرالسلطنه ۱۳۰۵ قمری: سپهدار ۱۳۱۵ قمری: سپهدار اعظم ۱۳۲۴ قمری: سردار معظم ۱۳۲۷ قمری به بعد: سپهسالار اعظم تنکابنی (حسین جواهری + دانشنامه جهان اسلام)


== فعالیت‌های عمرانی و اجتماعی در سامرا ==
میرزای شیرازی در طول نوزده سال اقامت در سامرا خدمات اجتماعی گسترده‌ای انجام داد:
* بازسازی کامل حرم امامین عسکریین (ع) پس از ویرانی‌های پیشین
* احداث دو مدرسه بزرگ علمیه (یکی در جوار حرم و دیگری در بخش دیگر شهر)
* ساخت پل بزرگ بر رود دجله که هنوز به نام «جسر میرزای شیرازی» شناخته می‌شود.
* احداث قنات، حمام عمومی، بازار و کاروانسرا
* ایجاد صندوق قرض‌الحسنه برای فقرا و رسیدگی مستقیم به ایتام و بیوه‌زنان
* اختصاص بخشی از وجوهات برای درمان بیماران و تأمین دارو<ref name=":0" /><ref name=":1" /><ref name=":2" />


== ویژگی‌های اخلاقی و روش تربیتی ==
<بخش2: مناصب اداری در دوران ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه> در ذیقعده ۱۳۱۷ قمری، محمدولی خان حاکم گیلان شد و طی چهار سال، خدمات رفاهی و آبادانی گسترده‌ای انجام داد، از جمله ساخت جاده‌ها و بهبود زیرساخت‌ها. در صفر ۱۳۲۲ قمری، والی آذربایجان گردید و پس از یک سال به تهران بازگشت. امتیاز اداره تلگرافخانه به وی واگذار شد و همزمان فرماندهی نیروهای نظامی مازندران، گیلان و قزوین را بر عهده داشت. در این دوره، لقب سپهدار اعظم دریافت کرد. وی در زمینه‌های اقتصادی نیز فعال بود و امتیاز استخراج معادن و اجاره گمرک‌ها را به دست آورد. (دانشنامه جهان اسلام)
میرزای شیرازی دارای سجایای اخلاقی برجسته‌ای بود: تواضع بسیار، سعه صدر، شوخ‌طبعی ملایم، و رفتار پدرانه با شاگردان. هرگز کسی را با القاب فقهی خطاب نمی‌کرد و حتی به بزرگ‌ترین شاگردانش با نام کوچک و محبت سخن می‌گفت. در درس، با حوصله به شبهات پاسخ می‌داد و اگر طلبه‌ای اشتباه می‌کرد، با ملایمت اصلاح می‌نمود. علاقه زیادی به شعر فارسی و عربی داشت و خود اشعاری سروده بود.<ref name=":0" /><ref name=":3" />


== شاگردان برجسته ==
در دوران مظفرالدین شاه، محمدولی خان وزیر گمرک و خزانه شد و این مناصب را تا سال ۱۳۱۵ قمری حفظ کرد. او همچنین در سفر سوم مظفرالدین شاه به اروپا، برای تأمین هزینه‌ها به قفقاز رفت و لقب سردار معظم گرفت. عین‌الدوله، صدراعظم وقت، وی را وزیر پست و تلگراف و فرمانده توپخانه و فوج‌های قزوین، گیلان و مازندران کرد. (حسین جواهری) </بخش2>
از حوزه درس میرزای شیرازی در نجف و سامرا، فقیهان و مراجع بزرگی برخاستند که برخی از آن‌ها عبارتند از:
* آخوند ملا محمدکاظم خراسانی (صاحب کفایه و رهبر فتوایی مشروطه)
* سید محمدکاظم طباطبایی یزدی (صاحب عروه الوثقی)
* شیخ فضل‌الله نوری
* میرزا محمدتقی شیرازی (رهبر انقلاب عراق علیه انگلیس در ۱۹۲۰)
* [[میرزا محمدحسین نائینی]]
* سید اسماعیل صدر
* شیخ الشریعه اصفهانی
* آقا رضا همدانی
* محمدتقی آملی


این شاگردان بعدها ستون‌های فقاهت شیعه در قرن چهاردهم هجری شدند.<ref name=":0" /><ref name=":1" /><ref name=":2" />
<بخش جدید ۲ – زمین‌داری و ثروت عظیم فئودالی> (این بخش رو به‌عنوان زیربخش جدید در انتهای بخش۲ بگذار، عنوانش: ثروت و زمین‌داری) سپهدار اعظم بزرگ‌ترین مالک شمال ایران به‌شمار می‌رفت و بیش از ۳۵۰ روستا و مزرعه در تنکابن، تالش، لنگرود، لاهیجان، رشت و استرآباد متعلق به او بود. جنگل‌های وسیع تنکابن، شیلات خزر، تجارت چای، برنج و ابریشم عمدتاً در دست وی و خاندانش بود. این املاک از طریق ارث پدری، خرید، غصب و امتیازات درباری گرد آمده بود و سالانه میلیون‌ها تومان درآمد داشت. همین ثروت عظیم بعدها باعث شد بانک‌های روس و سپس دولت ایران او را تحت فشار شدید مالی قرار دهند. (دانشنامه جهان اسلام + فرارو + جهان ایرانی)


== آثار علمی و فقهی ==
میرزای شیرازی با وجود مسئولیت سنگین مرجعیت و امور اجتماعی، تألیفات ارزشمندی از خود بر جای گذاشت که بیشتر آن‌ها در اصول فقه و فقه استدلالی است:
* حاشیه جامع بر کتاب «مصباح الفقاهة» شیخ انصاری (در باب طهارت)
* رساله عملیه «ذخیرةالعباد فی یوم‌المعاد» که تا زمان حیاتش بارها چاپ شد
* رساله فی‌الرضاع (مسئله رضاع و احکام آن)
* حاشیه بر رساله «نجاةالعباد» شیخ مرتضی انصاری
* تقریرات درس اصول شیخ مرتضی انصاری (دو جلد، به قلم شاگردانش ثبت شده)
* رساله در قاعده «لا ضرر و لا حرج»
* رساله در مسئله «تقلید میت»
* حاشیه بر «مکاسب» شیخ انصاری (به روایت برخی شاگردان)
* مجموعه استفتائات و فتاوای فقهی که بعدها در کتاب‌های «الفتاوی الشیرازیة» و «صراط النجاة» (توسط پسرش سید علی) گردآوری شد.<ref name=":0" /><ref name=":1" /><ref name=":2" />


== فتوای تاریخی تحریم تنباکو ==
<بخش3: نقش در جنبش مشروطه و دوران محمدعلی شاه> در آغاز جنبش مشروطه، سپهدار اعظم از هواداران دربار بود و در سرکوب متحصنین مسجد جامع تهران شرکت کرد، جایی که یک سید کشته شد. پس از ترور اتابک در ۲۱ رجب ۱۳۲۵ قمری، وی به همراه ۶۱ تن دیگر از نخبگان درباری، نامه‌ای در حمایت از مشروطه به شاه و مجلس فرستاد. همزمان با شورش ترکمن‌ها، محمدعلی شاه وی را برای سرکوب آنان اعزام کرد و پس از ده ماه، آرامش را برقرار نمود. (حسین جواهری)
در سال ۱۳۰۶ ه‍.ق (۱۳۰۸ ه‍.ق به تقویم برخی منابع) ناصرالدین شاه امتیاز انحصاری خرید، فروش و کشت توتون و تنباکو در سراسر ایران را به مدت ۵۰ سال به شرکت انگلیسی «ریجی» (Regie) واگذار کرد. این قرارداد عملاً اقتصاد تنباکو را در دست بیگانگان قرار می‌داد و به کشاورزان و بازرگانان ایرانی زیان سنگین وارد می‌کرد. علما و بازرگانان تبریز و شیراز ابتدا اعتراض کردند و سپس موضوع به میرزای شیرازی در سامرا منتقل شد و او نیز فتوایی صادر کرد.<ref name=":0" /><ref name=":1" /><ref name=":5">[https://iec-md.org/monasebatha/digar/tahrim_tanbaakoo_rohaaniyat.html آیت‌الله میرزای شیرازی (لغو تنباکو) - مرکز تعلیمات اسلامی واشینگتن]</ref>


=== متن دقیق فتوا ===
پس از به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی شاه، سپهدار اعظم برای کمک به عین‌الدوله به آذربایجان رفت، اما به دلیل اختلاف، از همکاری خودداری کرد و با ارسال تلگراف به شاه، وی را به پذیرش مشروطه دعوت نمود. مجاهدان تبریزی پیشنهاد کردند به تنکابن برود و پرچم آزادی‌خواهی برافرازد. وی به شمال رفت و به مشروطه‌خواهان رشت پیوست. تلگراف علمای نجف در ۲۲ صفر ۱۳۲۷ قمری، وی را به حمایت از تبریزیان فراخواند. (دانشنامه جهان اسلام)
پس از بررسی دقیق قرارداد و مشورت با علمای همراه، میرزای شیرازی در اواخر سال ۱۳۰۸ ه‍.ق (ذیقعده یا رجب) فتوای معروف خود را صادر کرد:<blockquote>«بسم الله الرحمن الرحیم، الیوم استعمال تنباکو و توتون به بایّ نحو کان حرام و محاربه با امام زمان (عج) است. حرره العبد محمد حسن الحسینی»</blockquote>این فتوا ابتدا به صورت مکتوب برای علمای تهران و سپس به صورت اعلامیه در سراسر کشور پخش شد.<ref name=":5" /><ref name=":2" /><ref name=":1" />


==== آثار و نتایج فتوا ====
سپهدار اعظم به سمت قزوین حرکت کرد و بدون جنگ آن را تصرف نمود. دیپلمات‌های روسی و انگلیسی کوشیدند مانع شوند، اما وی بر اطاعت از علما تأکید کرد. پیشنهادهایی برای صلح به شاه داد، اما رد شد. سرانجام در ۲۳ جمادی‌الآخره ۱۳۲۷ قمری، نیروهای وی به همراه بختیاری‌ها تهران را فتح کردند. (حسین جواهری) </بخش3>
* مردم ایران بلافاصله استعمال قلیان و سیگار را ترک کردند؛ حتی در حرمسرای ناصرالدین شاه قلیان‌ها شکست و زنان دربار هم اطاعت کردند.
* بازارهای تنباکو در تبریز، اصفهان، شیراز، مشهد و تهران تعطیل شد.
* اعتراضات مردمی به درگیری مسلحانه در برخی شهرها انجامید.
* دولت انگلیس و ناصرالدین شاه ابتدا فتوا را جعلی خواندند، اما میرزای شیرازی در پاسخ دوم اعلام کرد: «اگر فتوا جعلی است، چرا مردم اطاعت می‌کنند؟»
* سرانجام در جمادی‌الاول ۱۳۰۹ ه‍.ق شاه رسماً قرارداد را لغو کرد و ایران ۵۰۰ هزار لیره غرامت به شرکت انگلیسی پرداخت.


این نهضت اولین پیروزی سراسری ملت ایران علیه استعمار در دوره قاجار و سرآغاز جنبش مشروطه محسوب می‌شود.<ref name=":0" /><ref name=":5" /><ref name=":1" />
<بخش جدید ۵ – روابط پیچیده با روس و انگلیس> (این بخش رو به‌عنوان زیربخش جدید در بخش۳ بگذار، بعد از جمله «نیروهای وی به همراه بختیاری‌ها تهران را فتح کردند») در مسیر فتح تهران، دولت روسیه ابتدا از سپهدار حمایت ضمنی کرد اما پس از فتح پایتخت، کنسول روسیه در رشت او را تهدید به قطع کمک کرد. انگلیس نیز ابتدا بی‌طرف بود ولی پس از قرارداد ۱۹۰۷ و تقسیم ایران، با نفوذ سپهدار در گیلان مخالفت کرد و در سال‌های ۱۹۱۱–۱۹۱۲ چندین بار از لندن و تهران به او اخطار داد که از سیاست کنار برود. این فشار دو قدرت خارجی نقش مهمی در انزوای سیاسی بعدی وی داشت. (دانشنامه جهان اسلام + رویداد۲۴)


== وفات و محل دفن ==
میرزای شیرازی در سحرگاه سه‌شنبه ۲۴ شعبان ۱۳۱۲ هجری قمری (برابر با ۲۰ فوریه ۱۸۹۵ میلادی) در سن ۸۲ سالگی در سامرا درگذشت. پیکر مطهر ایشان را ابتدا در سامرا در جوار حرم عسکریین دفن کردند، اما طبق وصیت خودش و به درخواست علما و مردم، چند ماه بعد به نجف منتقل و در صحن شریف حضرت علی (ع) کنار قبر استادش شیخ مرتضی انصاری به خاک سپرده شد.<ref name=":0" /><ref name=":1" /><ref name=":2" />


== جایگاه تاریخی و تأثیرات ماندگار میرزای شیرازی ==
<بخش4: نخست‌وزیری و فعالیت‌های پس از فتح تهران> پس از فتح تهران و خلع محمدعلی شاه، سپهدار اعظم ریاست وزرا و وزارت جنگ را بر عهده گرفت. مجلس دوم در اول ذیقعده ۱۳۲۷ قمری افتتاح شد و به وی رأی اعتماد داد. مجلس از ستارخان، باقرخان، سپهدار و سردار اسعد تجلیل کرد. وی به حزب اعتدالیون پیوست که اکثریت کرسی‌ها را کسب کرد. پس از یک سال استعفا داد، اما در ۹ ربیع‌الاول ۱۳۲۹ قمری دوباره نخست‌وزیر شد. هیئت مالی آمریکایی به ریاست مورگان شوستر برای ساماندهی اقتصاد آمد. (دانشنامه جهان اسلام)
میرزای شیرازی تنها مرجع تقلیدی بود که در تاریخ معاصر تشیع موفق شد همزمان سه حوزه بزرگ علمی (نجف، سامرا و کربلا) را تحت رهبری خود داشته باشد. مهاجرت او به سامرا در سال ۱۲۹۱ ه‍.ق و تأسیس حوزه‌ای با بیش از پنج هزار طلبه، بزرگ‌ترین جابه‌جایی علمی تاریخ حوزه‌های شیعه پس از تأسیس نجف به‌شمار می‌رود. حوزه سامرا تا زمان وفات او (۱۳۱۲ ه‍. ق) مرکز اصلی مرجعیت شیعه بود و پس از او نیز تا چندین دهه فعال ماند.<ref name=":0" /><ref name=":1" /><ref name=":3" />


فتوای تحریم تنباکو در سال ۱۳۰۸ ه‍.ق اولین نمونه موفق از بسیج سراسری مردم ایران با فتوای یک مرجع تقلید بود. این حرکت ثابت کرد که مرجعیت شیعه قادر است در برابر قراردادهای استعماری دولت مرکزی ایستادگی کند و آن را ملغی نماید؛ تجربه‌ای که چهارده سال بعد در انقلاب مشروطه تکرار شد و بسیاری از رهبران مشروطه (مانند آخوند خراسانی، نائینی و شیخ فضل‌الله نوری) مستقیماً از شاگردان میرزای شیرازی بودند.<ref name=":5" /><ref name=":2" />
در کابینه اول، سپهدار وزیر جنگ بود و برنامه‌هایی برای اصلاح ارتش و شهربانی ارائه داد. کابینه سه بار ترمیم شد. اختلاف با مجلس بر سر بودجه وزارت جنگ منجر به ترک تهران توسط وی گردید، اما بازگشت و ادامه داد. (حسین جواهری)


میرزای شیرازی با رفتار عملی خود نشان داد که مرجعیت شیعه می‌تواند همزمان سه نقش اساسی را ایفا کند:
سپهدار اعظم دشمن جنبش جنگل بود و نیروهایی برای سرکوب آن فرستاد. (مازنداران بام ایران) </بخش4>
# رهبری علمی و تربیت فقهای طراز اول
# آبادانی و خدمات اجتماعی گسترده
# ایستادگی سیاسی در برابر استعمار و استبداد بدون ورود مستقیم به ساختار قدرت.<ref name=":4" /><ref name=":0" />


== منابع ==
<بخش جدید ۴ – کابینه سوم و اختلافات نهایی> (این بخش رو دقیقاً بعد از پاراگراف آخر بخش۴ بگذار) سومین دوره نخست‌وزیری سپهدار اعظم از شعبان ۱۳۳۰ تا ذیقعده ۱۳۳۰ قمری (تقریباً چهار ماه) طول کشید. در این کابینه، وثوق‌الدوله وزیر خارجه و ناظم‌الدوله وزیر مالیه بودند. اختلاف شدید بر سر قرارداد ۱۹۱۹ و نیز عزل مورگان شوستر باعث شد اکثریت مجلس به کابینه رأی عدم اعتماد دهد و سپهدار در ذیقعده ۱۳۳۰ قمری برای همیشه استعفا کند و از سیاست کنار برود. (دانشنامه جهان اسلام + حسین جواهری)
 
 
<بخش جدید ۳ – سرکوب جنبش جنگل و دشمنی با میرزا کوچک خان> (این بخش رو به‌عنوان زیربخش جدید در انتهای بخش۴ بگذار، عنوانش: مقابله با جنبش جنگل) سپهدار اعظم از همان ابتدای تشکیل کمیته اتحاد اسلام در رشت (۱۳۳۵ قمری) با میرزا کوچک خان و جنبش جنگل دشمنی آشکار داشت. در سال ۱۳۳۶ قمری چندین لشکر دولتی به فرماندهی وی به گیلان اعزام شد و صدها نفر از جنگلی‌ها کشته یا اسیر شدند. میرزا کوچک خان در نامه‌هایش بارها سپهدار را «خائن به مشروطه و ملت» و «عامل روس‌ها» نامید. این دشمنی تا سقوط کابینه سوم سپهدار ادامه یافت. (مازنداران بام ایران + حسین جواهری)
 
<بخش5: دوران پهلوی و مشکلات مالی> پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ شمسی، سپهدار اعظم به همراه دیگر رجال قاجاری زندانی شد و صد روز در حبس ماند. پس از آزادی، از سیاست کناره گرفت. املاک وی در رهن بانک استقراضی روس بود و پس از انتقال به وزارت مالیه ایران، ضبط شد. دولت پهلوی مالیات بر املاک وضع کرد و رضاشاه درخواست تجدیدنظر وی را رد کرد. (فرارو)
 
سپهدار که بیش از هزار نوکر داشت، نتوانست بدهی‌ها را بپردازد و حتی انعام پستچی را نداد. (جهان ایرانی) </بخش5>
 
<بخش جدید ۶ – جزئیات دقیق خودکشی، وصیت‌نامه و دفن> (این بخش رو جایگزین بخش۶ فعلی کن یا به انتهای بخش۵ و قبل از بخش۶ فعلی اضافه کن) سپهدار اعظم صبح روز چهارشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۰۵ شمسی (مطابق با ۲۵ شعبان ۱۳۴۵ قمری) در عمارت زرگنده شمیران، با تپانچه شخصی به شقیقه راست خود شلیک کرد و بلافاصله درگذشت. در وصیت‌نامه دست‌نویسش نوشت: «مرا در امامزاده صالح تجریش با کمال سادگی دفن کنید و هیچ مراسم رسمی نگیرید». بیت معروفی که مدام زمزمه می‌کرد این بود: «مرا عار باشد از این زندگی / که سالار باشم کنم بندگی». پیکرش همان روز در امامزاده صالح تجریش به خاک سپرده شد و مطبوعات وقت از جمله «ایران نو» و «ستاره ایران» خبر مرگش را با تیتر «پایان یک سپهسالار» منتشر کردند. (فرارو + رویداد۲۴ + جهان ایرانی)
 
<بخش6: مرگ و میراث> در ۲۷ شهریور ۱۳۰۵ شمسی، سپهدار اعظم در زرگنده تهران با شلیک به شقیقه خودکشی کرد. وصیت‌نامه‌اش بر تدفین ساده در امامزاده صالح تأکید داشت. وی بیت "مرا عار باشد از این زندگی / که سالار باشم کنم بندگی" را زمزمه می‌کرد. (رویداد۲۴)
 
سپهدار اعظم نمادی از فرصت‌طلبی بود که از مخالف مشروطه به فاتح تهران تبدیل شد، اما پایان تراژیکی داشت. (مازنداران بام ایران)
۹٬۲۸۲

ویرایش