انقلاب، (Revolution)، پس از انقلاب کبیر فرانسه، در علوم اجتماعی به هر تغییر بنیادی گفته می‌شود که مناسبات اجتماعی را زیر و رو می‌کند. در ادبیات فارسی قدیم در مکاتبات روزمره نیز از لفظ انقلاب برای تشریح یک وضعیت بحرانی استفاده می‌شد مثلا: از دگرگونی حاد جوی با نام انقلاب جوی یاد می‌کردند. یا دگرگونی حاد حال نفر را انقلاب حال فرد عنوان می‌کردند. پس از انقلاب کبیر فرانسه، با آغاز عصر جدید و شروع انقلابات اجتماعی بار عمده این لفظ به تحولات اجتماعی اختصاص یافت و تعاریف مشابه در زمینه‌های سیاسی و فرهنگی و اداری نیز همین معنای مبنایی را مد نظر دارند.

تاریخچه انقلاب

در فرهنگ فارسی معین انقلاب این‌گونه آمده است، دگرگون شدن، زیر و رو شدن، قیام گروهی برای واژگون کردن یک حکومت، نا - آرامی ، بی‌قراری، هیجان، شورش، عصیان، تبدیل صورتی به صورت دیگر (فلسفه)[۱]

مفهوم انقلاب به معنای تغییر حاکمیت‌ها، پس از انقلاب کبیر فرانسه وارد فرهنگ علوم اجتماعی شد. پس از این انقلاب است که سلسله‌ای از تغییر حاکمیت‌های کشوری و استعماری در سراسر جهان اتفاق افتاد. از انقلاب آمریکا تا انقلاب شوروی و چین و کشورهای مختلف در سراسر دنیا، و سرانجام انقلاب ایران بر علیه دیکتاتوری پلیسی نظامی سلطنت پهلوی در سال ۱۳۵۷ که منجر به سرنگونی حکومت محمدرضا پهلوی شد. همچنین از قیام مردم ایران در سال ۱۴۰۱ با نوجه به گسترش و عمق آن با عنوان انقلاب نام برده می‌شود که هدف خود را اعاده حاکمیت مردم در تمامی شئون سیاسی ـ اجتماعی و اقتصادی شاخص‌گذاری کرده است.

انواع انقلاب

انقلاب اجتماعی

به انقلاب‌هایی گفته می‌شود با زیر رو کردن مناسبات اجتماعی نظم کهن را فروریخته و نظم نوینی بنا می‌کنند. در این انقلاب‌ها کل ساختار حکومتی به نفع نیروی انقلاب‌کننده تغییر می‌کند و نظام کهنه به گذشته می‌پیوندد.

انقلاب سیاسی

انقلاب سیاسی، یعنی زیر و رو شدن ساختار قدرت بدون تغییرات اساسی در ساختار اجتماعی و اقتصادی در یک کشور و حاکمیتی که مستقر است.

انقلاب صنعتی

در ابتدای قران ۱۹ با شروع تولید مکانیزه بجای کارهای دستی جنبشی جهانی از انگلستان شروع شد که با جهانی شدن آن انقلاب صنعتی نام گرفت. نماد انقلاب سنعتی استفاده از ماشین بخار است. استفاده از قدرت بخار، توسعه ماشین‌های سنگین و رشد کارخانجات از پیامدهای این انقلاب به شمار می‌رفت. انقلاب صنعتی یکی از نقاط عطف تاریخ تمدن بشر است چرا که اختراعات جدید موجب بالا رفتن سطح زندگی مردم شد.[۲]

انقلاب فرهنگی

یک نمونه از انقلاب با این نام در چین رخ داد. ۱۶ ماه می ۱۹۶۶ کمیته‌ی مرکزی حزب کمونیست چین بخش‌نامه‌ای صادر کرد که در آن رهنمودهای مائو در مورد «انقلاب فرهنگی»بیان شده بود. انقلاب فرهنگی حرکتی سیاسی اجتماعی با طراحی مائو رهبر انقلاب چین برای کنترل حزب کمونیست با شوراندن جوانان علیه نخبگان و سیاستمداران شکل گرفت اما با گسترش این جریان با اعزام گاردهای سرخ به روستاها با هر نوع گرایش مخالف حزب به عنوان دشمن طبقاتی برخورد می‌شد. اما در سال ۱۹۸۱، حزب کمونیست چین انقلاب فرهنگی را اشتباه خواند و یک گروه ۴ نفره به رهبری چیانگ چینگ همسر مائو را مقصر به افراط کشیده شدن آن اعلام کرد. ضایعات این دوران زمینه را برای اصلاحات تنگ شیائو پینگ (که از مغضوبین اعاده‌ی حیثیت شده‌ی حزب بود) آماده کرد و چین را در مسیر کنونی قرار داد.[۳]

نمونه‌ی دیگر تحول در این رابطه در ایران در سال ۱۳۵۹ رخ داد که جمهوری اسلامی آن را انقلاب فرهنگی نامید هرچند مخالفان، آن را کودتای ضدفرهنگی می‌نامند. طی این تغییر به مدت دو سال دانشگاه‌ها تعطیل شده و مخالفان به ویژه اعضای سازمان مجاهدین خلق و چریک‌های فدایی مورد سرکوب و دستگیری و اخراج از محیط‌های دانشگاهی و فرهنگی قرار گرفتند.

انقلاب علمی

پیشرفت‌های بزرگ علمی از قرن ۱۸ به «انقلاب» خوانده شدند. در سال ۱۷۴۷، ریاضیدان فرانسوی الکسی کلرو می‌نویسد: «نیوتن دربارهٔ زندگی خود گفته‌است که دست به انقلاب زده‌است». این کلمه همچنین در مقدمه کارهای لاوازیه در سال ۱۷۸۹ در مورد کشف اکسیژن به کار رفته‌است. «تعداد کمی از انقلابات علمی به اندازهٔ مقدمه نظریهٔ اکسیژن بلافاصله چنان توجه عمومی ای را برانگیخته‌اند…» لاوازیه می‌دید که نظریهٔ اش مقبول همه مردان برجسته زمان او قرار گرفت و در طی چند سال از نخستین انتشار آن بر بخش بزرگی از اروپا تثبیت شد.

مراحل انقلاب

هر انقلاب اجتماعی برای رسیدن به پیروزی از مراحلی عبور می‌کند که نهایتا توانمندی سرنگونی را پیدا می‌کند، این امر با پیوستن مداوم مردم به صف انقلاب و تضعیف روز افزون ضد انقلاب محقق می‌شود.

مرحله‌ی اول

بروز اختلاف بین حکومت‌کنندگان و حکومت‌شوندگان بدلیل اجحافات و معضلات اجتماعی و طبقاتی که در این مرحله اعتراضات پراکنده و موردی است و بسته به مورد به اصناف و افراد مختلفی که درگیر این مشکلات هستند و همچنین اقشار متفاوت اجتماعی و یا شهرهایی که درگیر هستند شدت و حدت آن را تعیین می‌کند. در این مرحله نیروهای پیرامونی حکومت حافظان نظم موجود هستند. هماهنگی بین معترضان موقتی و مقطعی و گذرا است.

مرحله‌ی دوم

اعتراضات هدفمند است و معترضان بین خود سازماندهی دارند و روشنفکران و نخبگان جامعه به همدلی با معترضان می‌پردازند و افرادی که بین خود تقسیم کار و سازماندهی دارند هدایت و آغاز و پایان هر اعتراض و هر عملیات را تعیین می‌کنند و نیروهای حکومتی دچار شقه و شکاف می‌شوند و در تردید ادامه‌ی حمایت خود از حاکمیت هستند.

مرحله‌ی سوم

در این مرحله‌ همه‌ی کارها از ابتدا تا انتها با سازماندهی می‌باشد و رهبران میدانی در وحدت با رهبری و سخنگوی انقلاب هستند و فعالیت‌ها شکل انقلابی بخود می‌گیرد و اعتصاب‌ها و اعتراضات و راه‌بندان‌ها منجر به فلج دستگاه اداری حاکمیت می‌شود. در این مرحله همه‌ی جامعه از اصلاح‌پذیر بودن حاکمیت عبور کرده‌اند و روند فروپاشی حاکمیت و نافرمانی‌ها در درون نیروهای حکومتی آغاز می‌شود و فرماندهی و هدایت انقلاب از آن نیروهای پیشتاز و دموکرات است. در مراحل پایانی این دوره اکثریت مردم به انقلاب پیوسته‌اند و عملا هیچ حمایت مادی از حاکمیت نمی‌کنند. حاکمیت اگر دست به سرکوب و کشتار بزند سرعت حذف و خنثی کردن نیروهای نظامی و امنیتی بالا می‌گیرد و نهایتا منجر به سرنگونی سریعتر می‌شود.

مرحله‌ی چهارم

یا استمرار انقلاب پیروز در نهادسازی و شکل‌دهی اهداف دموکراتیک انقلاب با ایجاد ساختارهای متناسب در پاسخ به خواست مردم و انقلابیون تعریف می‌شود.

با مطالعه شرایط اجتماعی ایران و تکمیل پروسه ضد مردمی شدن جمهوری اسلامی در قیام ۱۴۰۱ که حتی لایه‌های سنتی مذهبی را هم به خیابان‌ها کشاند و همچنین وخامت شرایط اقتصادی و سرکوب سازمان‌یافته و گزینشی ماموران امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی و تمرکز روی سازمان‌دهندگان قیام از یک‌سو و بکارگیری روش‌های ارعاب گسترده همچون سریال مسمومیت‌های شیمیایی در مدارس ایران و بدنبال آن ریزش و فروپاشی نیروی نظامی سرکوبگر، ورود جامعه انقلابی ایران به مرحله‌ی سوم از مراحل چهارگانه تعریف شده را نشان می‌دهد.[۴]



مراحل عملیاتی انقلاب

انقلاب و جنگ نیز مانند یک پدیده‌ی زنده سیر تولد رشد و افول خودش را دارد در ابتدای هر انقلابی، نیروهای انقلابی برای بقا می‌جنگند و ماهیت نبردها بیشتر دفاعی است و در روند رشد این نیروها و گسترش آنها نبرد به شکل تهاجمی درآمده و در آخرین مرحله بصورت تبرذ سرتگونی و جنگ نابود‌کننده خود را نشان می‌دهد.

مائو تسه تونگ مراحل عملیاتی انقلاب چین را به سه مرحله‌ی دفاع استراتژی، توازن برابر و تهاجم استراتژیک تقسیم می‌کند.[۵]

دفاع استراتژیک

  • عقب نشينی استراتژيك
  • دفاع غيرفعال
  • دفاع فعال
  • تدارك براي عمليات ضد " محاصره و سر كوب "

توازن برابر

در این شرایط نیروی دشمن توان غلبه بر انقلابیون را ندارد و نیروی انقلابی نیز توان تعرض و آغاز نبرد سرنگونی را ندارد.

تهاجم استراتژیک

  • آغاز تعرض متقابل
  • تمركز قوا
  • جنگ متحرك
  • نبردهای کوچک و زود فرجام
  • جنگ نابودكننده یا نبرد سرنگونی[۵]

منابع