بکتاش آبتین
بکتاش آبتین با نام اصلی مهدی کاظمی، (زادهی ۲۵ آذز ۱۳۵۳ شهر ری، درگذشت ۱۸ دی ۱۴۰۰) از اعضای کانون نویسندگان ایران، نویسنده، شاعر، کارگردان و زندانی سیاسی معترض است که در زندان برای بار دوم مبتلا به بیماری کووید ۱۹ شد و بدلیل کوتاهی و اهمال زندانبانان در اعزام او به بیمارستان دارفانی را وداع گفت.
مهدی کاظمی از اواسط دهه ۱۳۷۰ و با شروع فعالیت در زمینه شعر و ادبیات نام مستعار «بکتاش آبتین» را انتخاب کرد.
او آثار مختلفی را منتشر کرده است. از آثار وی میتوان به «شناسنامهی خلوت»، «مژهها، چشمهایم را بخیه کردهاند»، “پُتک”و “در میمون خودم پدربزرگم” میتوان اشاره نمود.[۱]
بکتاش آبتین یکی از اعضای هیات دبیران کانون نویسندگان بود. او منشی و عضو هیات دبیران بود که در نهایت به عنوان یکی از بازرسان مالی کانون نویسندگان ایران انتخاب گردید.
از آثار فیلمسازی او میتوان به فیلم مستند “کاملا خصوصی برای آگاهی عموم” دربارهی علیشاه مولوی و مستند “۱۳ اکتبر ۱۹۷۳” دربارهی لوریس چکناوریان اشاره نمود.
مجموعه شعر “پتک”، کتاب برگزیدهی هفتمین دورهی جایزه کتاب شعر خبرنگاران شد.
بکتاش آبتین در مراسم شهیدان راه آزادی بیان محمد مختاری و محمدجعفر پوینده در آذر ۱۳۹۵ که نهادهای امنیتی و انتظامی از برگزاری آن جلوگیری کردند مورد ضرب و شتم ماموران امنیتی قرار گرفت و بازداشت شد. در همین روز مزدک زرافشان (فرزند ناصر زرافشان عضو کانون نویسندگان ایران و یکی از وکلای پرونده قتلهای زنجیرهای پاییز ۱۳۷۷) نیز بهشدت آسیب دید. آبتین پس از سه روز بازداشت با قرار کفالت آزاد شد و بیرون بازداشتگاه از صورت مجروح مزدک زرافشان عکس گرفت و آن را در صفحه اینستاگرام خود قرار داد. انتشار این عکس مبنای تشکیل پرونده، شکنجههای دوران بازجویی و در نهایت صدور حکمهای ناعادلانه بعدی بود.[۲]
برای بکتاش آبتین به دلیل عضویت در کانون نویسندگان و فعالیتهای ضد سانسور و اختناقشکن وی دو پروندهی دیگر نیز ساختند. یکی از آنها مربوط به اردیبهشت ۱۳۹۴ بود که ماموران پس از تفتیش منزلش و ضبط بیش از هزار قلم از وسایل شخصی او احضاریهی دادسرای فرهنگ و رسانه را به وی دادند. او بارها در ساختمان مرکزی وزارت اطلاعات مورد بازجویی قرار گرفت.
در تاریخ ۲ بهمنماه ۹۷، بکتاش آبتین برای رسیدگی به پروندهای که در سال ۹۴ علیه او گشوده شده بود در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی محمد مقیسه حاضر شده و به دلیل افزایش قرار صادره از کفالت به وثیقه یک میلیارد تومانی و عدم توانایی در تامین آن بازداشت و به زندان اوین منتقل شد. او در تاریخ ۸ بهمنماه ۹۷ با تودیع قرار وثیقه یک میلیارد تومانی، به صورت موقت و تا پایان مراحل دادرسی از زندان اوین آزاد شد.
جلسه دادگاه رسیدگی به اتهامات آبتین در تاریخ ۷ و ۸ اردیبهشت ماه ۹۸ برگزار شد. این نویسنده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۹۸ توسط شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی محمد مقیسه به اتهام “تبلیغ علیه نظام” به ۱ سال حبس تعزیری و از بابت اتهام “اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور” به تحمل ۵ سال حبس محکوم شد. او روز شنبه ۵ مهرماه پس از حضور در واحد اجرای احکام دادسرای اوین بازداشت و جهت تحمل دوران محکومیت خود به زندان اوین منتقل شد. از دیگر اتهامات او انتشار تاریخچه داخلی درباره ۵۰ سال فعالیت کانون نویسندگان است.
کانون نویسندگان ایران در سال ۱۳۴۷ توسط تعدادی از نویسندگان آزادیخواه و مترقی با هدف مقابله با سانسور در ایران و دفاع از آزادی بیان تأسیس شد.
فعالیتهای این کانون در سال ۱۳۶۰ غیر قانونی اعلام شد، جمعی از نویسندگان در سال ۱۳۷۳ با تشکیل یک جمع مشورتی تلاش کردند این کانون را از نو احیا کنند.
در ۱۸ شهریور ۱۳۷۵، ۱۲ نویسنده که برای نگارش اساسنامه کانون جلسهای ترتیب داده بودند دستگیر و تهدید شدند اگر به جلساتشان ادامه بدهند مورد تعقیب قرار میگیرند. از آن زمان تاکنون، اعضا و هیٔتمدیره کانون نویسندگان ایران به طور منظم تحت نظر و آزار دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی قرار دارند. بعضاً با احکام بلند مدت روبرو بودند و در جریان قتلهای زنجیرهای سالهای ۱۳۶۶- ۱۳۷۸ تعدادی از اعضای آن به قتل رسیدند.
اعضای این کانون علی رغم تمام این آزارها به هدف خود در ارتقای آزادی بیان و مبارزه با سانسور در ایران ادامه دادهاند.
از آخرین سخنان بکتاش آبتین
بکتاش آبتین در بخشی از سخنان خود که در فضای مجازی منتشر شد میگوید:
«ما چیزی که کم داریم اینه که یه سری آدم واستن مبارزه کنن، واستن حقشونو بخوان، واستن و پایداری کنن. فضیلت مبارزه و ایستادگی حلقهی مفقودهی معاصر کشور منه. بدینترتیب دوست دارم که همین امروز در جوانی با اقتدار جان شیرینم رو فدا کنم برای آزادی، اتحاد ملی»
فعالیتهای بکتاش آبتین در زندان
زندانیان مقاوم و اعضای کانون نویسندگان از فعالیت علیه سیاستهای سرکوبگرانه جمهوری اسلامی در زندانها نیز باز نایستادند و همواره در اعتراض به ستم و سرکوب صدای خود را در فریاد ازادیخواهی مردم امتداد میدادند.
بیانیه زندانیان سیاسی اندرزگاه ۸ زندان اوین
چنانکه پیشبینی میشد، ویروس کرونا در پاییز سال جاری اوجی تازه و بلندتر گرفته است و هر روز شماری بیشتر از انسانها را به کام مرگ میکشد.
از دلایل این اوج دوباره و کشتار روز افزون، یکی هم پنهانکاری، سهلانگاری و انفعال دستاندرکاران در آغاز جریان شیوع ویروس بوده است. در نتیجهی بیاعتنایی به سلامت و جان مردم اکنون، بنا بر آمار رسمیِ آشکارا تقلیلگرایانه، در هر سه دقیقه یک انسان براثر ابتلا به کرونا جان خود را از دست میدهد، و خانوادههایی عزادار میشوند. ای بسا که درهفتههای آتی این بازهی زمانی مرگ به کمتر از یک دقیقه کاهش یابد. اگر عدالتی در کار میبود هم اکنون عاملان این مرگ عمومی به جای تکیه داشتن بر مسند ریاست و مسئولیت باید بر صندلی محاکمه مینشستند و پاسخگوی وضعیت دهشتناکی میشدند که ساختهاند.
اینک خطر به همهی شهرهای ایران گسترش یافته است و جان میلیونها تن را به طور جدی تهدید میکند. زندان و زندانیان به عنوان بخشی از جامعه از این همه مستثنی نیستند، بسا که در وضعیتی تهدیدآمیزتر و درسایهی خطری جدیتر به سر میبرند. با نگاهی به شرایط زندانها و چگونگی زیست زندانیان در ایران، به روشنی میتوان به میزان مرگآوری ویروس کرونا در چنین مکانی پیبرد: فضایی محدود و انبوهی زندانیان؛ بی آنکه از امکانات بهداشتی پیشگیرانه و رعایت فاصلهی اجتماعی یرخوردار باشند؛ بیهیچ اختیاری برای مراقبت از خود؛ زیر فشارهای گوناگون روانی ازجمله نگرانی از سلامت عزیزانشان در بیرون زندان و …. با وجود این شرایط، شیوع جدیتر ویروس کرونا در زندان سونامی مرگ پدید خواهد آورد.
اما پیداست نهادهای حاکمیت چشمان خود را بر فاجعهای که در راه است بستهاند و به فریب افکار عمومی به دست گزارشگران و رسانههای دروغپرداز دلخوش داشتهاند.
حقیقت امر اما بزرگتر و دردناکتر از آنست که بتوان پنهانش کرد. آنچه از وضعیت زندانیان در شرایط کرونایی برشمردیم، هشداری است به مسئولان! از این پس هر زندانی که به بیماری کرونا مبتلا شود، مصداق آزار و شکنجه، و چنانچه به همین بیماری جان خود را از دست دهد، مرگش قتل عمد محسوب خواهد شد.
ما زندانیان سیاسی امضاءکنندهی این بیانیه برای جلوگیری از فاجعهی مرگ ناشی از کرونا در زندان، خواهان آزادی بیقید و شرط (توبهنامه، تعهدنامه…) زندانیان و یا دستکم به مرخصی فرستادن آنها هستیم و تا رسیدن به این خواسته صدای اعتراضمان بلند خواهد بود.
زندانیان سیاسی اندرزگاه ۸ زندان اوین
امضا کنندگان: بکتاش آبتین/ محمد ابوالحسنی/ مهدی اصترزایی/ کیوان باژن/ سینا بهشتی/ آتبین جعفریان/ یاسین جمالی/ علیاصغر حسنیراد/ روحالله خزلی/ رضا خندان (مهابادی)/ محمدجواد خلاصی/ مهدی دارینی/ امیرسالار داوودی/ فرزین رضایی روشن/ سینا سالک/ سجاد شکری/ میلاد شهدی/ اصغر شیری/ خسرو صادقی بروجنی/ کوروش عباسی/ اسماعیل عبدی/ قاسم عبدی/ محمود علینقی/ ابوالفضل غسالی/ محمد غفاری/ احمد فارسی/ حسن فتحی/ محسن قربانی/ محسن قنبری/ میثم گلشنی/ جواد لاری/ نصرالله لشنی/ امین لقایی/ بهنام محجوبی/ امید محمدی/ حسین محمودی/ عبدالرسول مرتضوی/ سید ابوالحسن منتظر/ سینا منیرزاد/ امیرحسین میرخلیلی/ احمد نادری/ رحیم نوروزی/ رمضان همتی.”
بیانیه زندانیان سیاسی اوین و رجایی شهر
به ضرب و شتم زندانیان پایان دهید!
۶۷ نفر از زندانیان سیاسی در زندانهای اوین و رجائیشهر نامه زیر را منتشر کرده اند:
روز جمعه پنجم دی ماه، دو زندانی سیاسی، افشین شهسواری و حمید منافی، در سالن قرنطینه زندان اوین مورد ضرب و شتم مأموران قرارگرفتند، که در جریان آن افشین شهسواری به شدت مضروب شد. مأموران او را از سالن بیرون بردند و در جایی که دوربین قرار نداشت دستهایش را با دستبند بستند و بار دیگر بیرحمانه به او حملهور شدند.
ضرب و شتم و جرح زندانیان به دست مأموران سابقهای دیرینه وچندین دههای دارد؛ اما ازآنچه در ماههای اخیر رخ داده و برملا شده است، میتوان به این موارد اشاره کرد:
ضربوجرح مهدی مسکیننواز و رضا محمدحسینی در زندان رجاییشهر؛ گلرخ ایرایی و سهیلا حجاب در زندان قرچک، نرگس محمدی در زندان اوین و نوید افکاری در زندان عادلآباد شیراز.
ضربوجرح زندانی، تنها به جسم او آسیب نمیرساند بلکه با تحقیری که در خود دارد، روان او را نیز بهشدت آزار میدهد؛ بهویژه که اینگونه حملهها با الفاظ رکیک وفحاشی همراه است. فرد زندانی هرکس که باشد و به هردلیلی که زندانی شده باشد، دارای حقوقی است؛ یا باید باشد. حفظ شأن و کرامت انسانی؛ حفظ جان و سلامت روانی و جسمانی ازحقوق اولیه هر زندانی است و زندانبانان از صدر تا ذیل و کلان تا خرد، موظف به تأمین و رعایت آن هستند. معیار انسانیت و مدنیت هر حکومت به میزان رعایت و تأمین حقوق زندانی و چگونگی برخورد با او بستگی دارد. معیاری که حاکمیت ایران در چند دهه اخیر همواره آن را زیر پا گذاشته است؛ نمونهاش مواردی است که برشمردیم؛ مشتی کوچک از خروار. طرفه آنکه موارد گفته شده مربوط به زندانیان سیاسی است؛ یعنی کسانی که اصلاً نباید زندانی میشدند. سادهانگارانه است اگرگمان بریم اینگونه برخوردها ناشی از قصور و خطای چند مأمور دونپایه “خودسر” است.
ما زندانیان امضاکننده این بیانیه، ضمن محکوم کردن ضرب و شتم و جرح زندانیان خواهان پایان دادن به این برخورد ستمگرانه وسرکوبگرانه هستیم وباجدیت خواستهی به حق خود را پیگیری میکنیم.
۱. بکتاش آبتین (اوین)
۲. غلامرضا آوانلو (اوین)
۳. شاهپور احسانی راد (زندان تهران بزرگ)
۴. مطلب احمدیان (زندان رجاییشهر)
۵. سعید اصغری (اوین)
۶. سعید اقبالی (اوین)
۷. محمد امیرخیزی (زندان رجاییشهر)
۸. کیوان باژن (اوین)
۹. وحید بنیعامریان (اوین)
۱۰. سینا بهشتی (اوین)
۱۱. علی حسنبیگی (اوین)
۱۲. پیمان پورداد (اوین)
۱۳. آتبین جعفریان (اوین)
۱۴. یاسین جمالی (اوین)
۱۵. علیاصغر حسنیراد (اوین)
۱۶. مهدی حسینپور (اوین)
۱۷. لطیف حسینی (زندان رجاییشهر)
۱۸. روحالله خزلی (اوین)
۱۹. مصطفی خسروی (اوین)
۲۰. رضا خندان مهابادی (اوین)
۲۱. سهیل خیرآبادی (اوین)
۲۲. مهدی دارینی (اوین)
۲۳. امیرسالار داودی (اوین)
۲۴. فرزین رضایی روشن (اوین)
۲۵. داود رمضانزاده (اوین)
۲۶. مصیب رئیسی یگانه (اوین)
۲۷. حمیدرضا سادات شریفی (اوین)
۲۸. سینا سالک (اوین)
۲۹. سیدجواد سیدی (اوین)
۳۰. پیام شکیبا (زندان رجاییشهر)
۳۱. پوریا شهرآبی (اوین)
۳۲. افشین شهسواری (اوین)
۳۳. بهنام شیخی (اوین)
۳۴. اصغر شیری (اوین)
۳۵. آرش صادقی (زندان رجاییشهر)
۳۶. حسن صادقی (زندان رجاییشهر)
۳۷. کیوان صمیمی (اوین)
۳۸. سینا ظهیری (اوین)
۳۹. صادق عباسی (اوین)
۴۰. اسماعیل عبدی (اوین)
۴۱. سهیل عربی (زندان رجاییشهر)
۴۲. جعفر عظیمزاده (زندان رجاییشهر)
۴۳. ابوالفضل غسالی (اوین)
۴۴. احمد فارسی (اوین)
۴۵. محسن فرید (اوین)
۴۶. محسن قربانی (اوین)
۴۷. محسن قنبری (اوین)
۴۸. میثم گلشنی (اوین)
۴۹. جواد لاری (اوین)
۵۰. نصرالله لشنی (اوین)
۵۱. امین لقایی (اوین)
۵۲. سعید ماسوری (زندان رجاییشهر)
۵۳. رضا محمدحسینی (زندان رجاییشهر)
۵۴. مجید محمدعلی ها (اوین)
۵۵. حسین محمودی (اوین)
۵۶. عبدالرسول مرتضوی (اوین)
۵۷. مهدی مسکیننواز (زندان رجاییشهر)
۵۸. پوریا مضروب (اوین)
۵۹. ابوالحسن منتظر (اوین)
۶۰. محمدعلی منصوری (زندان رجاییشهر)
۶۱. سینا منیرزاد (اوین)
۶۲. علی موسیزاده فرکوش (زندان رجاییشهر)
۶۳. امیرحسین میرخلیلی (اوین)
۶۴. سیامک میرزایی (اوین)
۶۵. احمد نادری (اوین)
۶۶. حسین هاشمی (اوین)
۶۷. بهزاد همایونی (اوین)
۶۸. رمضان همتی (اوین)
بیانیه جمعی از زندانیان بند ۸ اوین
جمعی از زندانیان بند ۸ زندان اوین در خصوص هشدار وقوع فاجعهٔ انسانی در زندانها طی موج چهارم همهگیری کرونا بیانیهای صادر کردند.
“ «زندانها به قتلگاه تبدیل نشوند!»
موج چهارم کرونا همانند دیگر سطوح کشور در زندانها نیز آغاز شده است و از هماکنون علائم اولیهٔ آن در بند هشت زندان اوین به صورت ابتلای دست کم دو زندانی و سه نفر از پرسنل زندان مشاهده گشته است. زندانی سیاسی بکتاش آبتین نیز پس از پنج روز بستری شدن در محیط غیرتخصصی بهداری زندان به رغم پایان نیافتن دوران درمان به بندی سیصد نفره بازگردانده شده است که این مسأله علاوه بر تشدید بیماری ایشان موجب انتقال به سایرین که اجباراً به صورت جمعی و در فواصل بسیار نزدیک با یکدیگر زندگی میکنند خواهد شد.
ما زندانیان اعم از سیاسی، مالی و غیره و حتی اتباع خارجی در بند هشت زندان اوین با توجه به پیک خطرناکی که پیش آمده و در راستای دستورات اکید ستاد مقابله با کرونا که هرگونه تجمع را ممنوع نموده است، بر ضرورت اعطای فوری و عاجل مرخصی ویژهٔ کرونا به همهٔ زندانیان اصرار میورزیم و این اقدام را از مطالبات خانوادههای هزاران زندانی در سراسر کشور میدانیم.
ما امضاکنندگان نیز به همراه هزاران زندانی که امکان ارتباط و جمعآوری امضای آنها را از سراسر کشور نداریم، پیگیری عاجل و ضروری اجرای ویژهٔ مرخصی را خواستاریم، پیش از آنکه اتفاق ناگواری را در زندان شاهد باشیم و پیامدهای سنگینی برای بستگان زندانیان به وجود آید؛ درضمن خواستاریم در این امر خطیر اقدامات لازمه مبذول گردد چرا که مسئولیت این امر در حیطهٔ اختیارات رئیس قوهٔ قضائیه میباشد و آنها در هر صورت میبایستی پاسخگوی همهٔ امکانات و اقدامات آتی باشند.[۳] ”
جمعی از زندانیان بند ۸ زندان اوین
احضار دوباره بکتاش آبتین
کانون نویسندگان ایران از پروندهسازی و احضار دوباره بکتاش آبتین، عضو این کانون در زندان خبر داد.
کانون نویسندگان اعلام کرد که بکتاش آبتین به دلیل انتشار خبر ابتلای خود به بیماری کووید در زندان، به بازپرسی شعبه ۴ دادسرای شهید مقدس، مستقر در زندان اوین، احضار شده است.
بنا بر اعلام کانون نویسندگان ایران، «آبتین را به بازپرسی کشاندهاند که چرا پس از ابتلایش به کرونا و بازگرداندن زودهنگام و اجباریاش به بند عمومی در تماس تلفنی با یکی از نزدیکانش عنوان کرده که سلامت و جان خود را در خطر میبیند.»
بکتاش آبتین روز ۱۵ فروردین به دلیل ابتلا به کووید در بهداری مرکزی زندان اوین بستری شد؛ اما پس از چهار روز با وجود مثبت بودن نتیجه آزمایش کرونا و اسکن ریه در حالی به بند عمومی زندان اوین بازگردانده شد که دچار سرفههای شدید، از دست دادن حس چشایی و بویایی، تب و بدندرد شدید بود و برای حفظ جان و سلامت دیگر زندانیان بند ۸، خود را در حسینیه بند قرنطینه کرد.
دیدار بکتاش آبتین و برخی اعضای کانون
بیستم شهریور ماه ۱۴۰۰، چند تن از اعضای هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران با بکتاش آبتین، شاعر، فیلمساز و عضو زندانی کانون دیدار کردند. در این دیدار علیرضا آدينه، میلاد جنت، روزبه سوهانی، آیدا عمیدی، علی کاکاوند و اکبر معصومبیگی حضور داشتند و آبتین از شرایط زندان، فضای امنیتی حاکم بر آن و تحت فشار بودن زندانیان سیاسی حرف زد.
بکتاش آبتین، عضو سابق هیئت دبیران پس از نزدیک به یک سال حبس، از چهارشنبه ۱۷ شهریور ماه به مرخصی کوتاه مدت آمده است. آبتین به همراه دو عضو دیگر کانون نویسندگان ایران، رضا خندان (مهابادی) و کیوان باژن از مهرماه ۱۳۹۹ دورهی محکومیت خود را در زندان اوین سپری میکنند.
پیام بکتاش ابتین به انجمن قلم امریکا
بکتاش آبتین از اعضای کانون نویسندگان ایران، با انتشار ویدیویی در ایام مرخصیاش، ضمن قدردانی و تشکر از انجمن قلم (پن) آمریکا بابت اهدای جایزهی سالانهی این انجمن، عنوان کرد:
«خواستم از این فرصت استفاده کنم و تشکر کنم از شما عزیزان در انجمن قلم امریکا. از وقتی که انسان خودش را شناخت، یک مطالبه بزرگ به نام آزادی داشت. تاریخ گذشت. سقراط از روزی که برای دفاع از حقیقت و دفاع از آزادی بیان مجبور شد جام شوکران را سر بکشد، مسیر تازهتری از عدالتخواهی روبهروی ما قرار گرفت. در طول تاریخ، دولتمردان و حاکمان بسیاری سرکوب کردند و هنرمندان، روشنفکران، اندیشمندان و نویسندگان فراوانی کشته [شدند]، به زندان [افتادند] یا متحمل رنجهای فراوانی شدند. اما پرسش اصلی این است که آیا این رنجها توانستند خواست بهحق این هنرمندان و اندیشمندان که آزادی بود را محدود کنند؟ نهخیر.»
این نویسنده و مستندساز در ادامه اضافه میکند: «زندان من را محدود کرد، زندان من را رنج داد اما دیوارهای بلند و سیمخاردارهای خشن زندان اوین باعث نشدند که جلوی استشمام آزادیخواهی را بگیرند. از شما عزیزان تشکر میکنم که من را شایسته این جایزه دانستید اما میخواهم عرض کنم در کشور من، نویسندگان مستقل، مستعد و سختکوش فراوانی هستند که شایسته دریافت این جایزه هستند. پس این جایزه را تقدیم میکنم به همه آزادیخواهانی که برای خواست زیبای آزادی و دفاع از آزادی بیان تلاش کردند.»
آبتین در پایان صحبتهای خود ابراز امیدواری کرد روزی فرا برسد که هیچکس در هیچ کجای دنیا به خاطر بیان اندیشهها و تفکراتش و خواست زیبای آزادی زندانی نشود.
نامه ۱۹ زندانی در اوین
نوزده زندانی سیاسی و عقیدتی که در بند ۸ زندان اوین به سر میبرند، با انتشار نامهای، خودسوزی مهدی دارینی در زندان را نتیجه «بیتوجهی مستمر مسئولان به خواستههای برحق زندانیان» خواندهاند که «بر روان زندانی ضربه میزند» و تبدیل به «شکنجه سفید» شده است.
در این نامه که به امضای زندانیانی چون خسرو صادقی بروجنی، کیوان صمیمی و بکتاش آبتین رسیده است، از «سیطره پرفشار ضابطان و نیروهای امنیتی» بر دادگاهها و تفکیک نشدن «محل حبس زندانیان سیاسی از سایر محکومان» به عنوان نمونههایی از نقض حقوق زندانیان سیاسی نام برده شده است.
مهدی دارینی، زندانی سیاسی، که خبر خودسوزی او روز ۶ آبان منتشر شد، خرداد ۹۸ بازداشت شد و به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی» و «تبلیغ علیه نظام» به تحمل ۱۱ سال حبس تعزیری محکوم شده است.
بر اساس گزارشهای منتشر شده او در اعتراض به رفتار بازجوی خود اقدام به خودسوزی اعتراضی کرد و با دخالت نگهبانان و زندانیان، پس از خاموش کردن آتش، به بهداری اوین منتقل شد.
زندانیان سیاسی با اشاره به ماجرای خودسوزی دارینی هشدار دادهاند که «این اتفاق میتوانست به فاجعهایی در اوین و حتی ماتم ملی تبدیل شود.»
در بخش دیگری از این نامه، امضا کنندگان با اشاره به رفتار «تند و تحقیرآمیز» ضابطان امنیتی با زندانیان و همچنین «تحریک زندانی سیاسی و ایجاد تشنج» توسط نماینده دادستان، واکنش اعتراضی زندانیان به وضعیت موجود را دور از انتظار ندانستهاند.
بیانیه زندانیان آبان ۱۴۰۰
شکنجهی سفید زندانیان سیاسی باید برچیده شود
بیتوجهی مستمر مسئولان به خواستههای برحق زندانیان که بر روان زندانی ضربه زده و به شکنجهء سفید تبدیل شده است بالاخره حادثه آفرید. اگرچه بعد از خودسوزی مهدی دارینی اقدام سریع مراقبین زندان و دو زندانی شاهد حادثه که به ایجاد سوختگی و در بعضی از آنان منجر شد، باعث رفع خطر از ایشان گردید اما این اتفاق میتوانست به فاجعهایی در اوین و حتی ماتم ملی تبدیل شود.وقتی ضابطان امنیتی با این زندانی و بسیاری دیگر برخوردهای تند و تحقیرآمیز میکنند،وقتی این نیروهای اطلاعاتی و مسئولان قضایی، حقوق متهم و محکوم را به طور ساختاری ضایع میکنند،وقتی نماینده دادستان در زندان به جای ستاندنِ داد، خاصیتی به جز تحریک زندانی سیاسی و ایجاد تشنج ندارد،وقتی رئیس قوهء قضاییه فقط در حرف از گستردگی اختیارات امنیتیها انتقاد میکند ولی در عمل، زندانی هر روز میبیند که تمام تکلیف زندگی او و حتی یک مرخصی چند روزه را همین بازجویان تعیین میکنند،وقتی زندانیان سیاسی شاهد اجرای حکم خودسرانه آییننامهء اجرایی خودِ سازمان زندانها هستند و بالاخره وقتی بسیاری از زندانبانان و حتی اکثر مدیران رده بالای آن مجبورند فرامین عناصر امنیتی را اجرا کنند، آیا به ستوه آمدن و واکنش اعتراضی امری دور از انتظار است؟شوربختانه در سه روز اخیر نیز مقامات امنیتی و یکی از معاونان تندروی زندان به جای توجه به خواستههای قانونی وی او را تهدید به انفرادی و انتقال به زندانی دیگر کردند.ما زندانیان سیاسی امضاء کننده این متن که در بند ۸ اوین محبوسیم رئیس قوهء مجریه که وزارت اطلاعات را در زیر مجموعهء خود دارد، فرمانده سپاه که مسئولیت اطلاعات سپاه با او است و بیش از همه به رئیس قوهء قضاییه که قضات، دادستانی و سازمان ها سازمان زندانها را سرپرستی میکند هشدار می دهیم چنانچه مواردی اساسی نظیر خارج کردن دادگاهها و زندانها از سیطره پرفشار ضابطان و نیروهای امنیتی، تفکیک محل حبس زندانیان سیاسی از سایر محکومان و تجدید محاکمه محکومین سیاسی در دادگاههای صالحه علنی صورت نپذیرد، میبایست منتظر واکنشها و حرکتهایی پرهزینه در زندانها بود.
نهم آبان ۱۴۰۰ زندان اوین
بکتاش آبتین-سید افخم ابراهیمی-پیمان پورداد- معین حاجیزاده- حمید حاججعفر کاشانی-مجتبی خسرویبابادی- مهران رئوف-سجاد شکری-خسرو صادقی بروجنی- غلامرضا صفری-کیوان صمیمی- صادق عباسی-محمود علینقی-ابوالفضل غسّالی- سیروس قرچه-حسین کیهانی- مهدی محمدی-امیرحسین میرخلیلی- مجتبی نایری
مرخصی استعلاجی بکتاش آبتین
عصر روز، ۲۲ آذر ماه، خانواده و وکیل بکتاش آبتین، شاعر، فیلمساز و عضو کانون نویسندگان ایران موفق شدند برای او از زندان مرخصی استعلاجی بگیرند. به این ترتیب آبتین از بیمارستان طالقانی به بیمارستان دیگری منتقل شد تا خانواده بتوانند بر روند درمان او نظارت داشته باشند.
بکتاش آبتین از ۱۵ آذر ماه در پی ابتلا به کرونا از زندان به بیمارستان طالقانی منتقل و یک روز بعد در بخش مراقبتهای ویژه بستری شد.
بیانیههای کانون نویسندگان
بیانیه خرداد ماه کانون
بیانیه کانون نویسندگان پس از ابلاغ حکم دادگاه کرج در سال ۱۳۹۷
روز یازدهم خرداد سال جاری شعبهی ۲ دادگاه انقلاب اسلامی کرج حکم پنجاه میلیون ریال جزای نقدی و سه ماه کار اجباری در سازمان بهزیستی (بدل از یک سال حبس) را به اتهام بیاساس "تبلیغ علیه نظام" به بکتاش آبتین ابلاغ کرد. آبتین شاعر، فیلمساز و عضو پیشین هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران و اکنون نیز یکی از بازرسان مالی آن است. پیش از آن بکتاش آبتین بارها به بازپرسی احضار شد و مورد بازجویی قرار گرفت. سرانجام پس از محاکمه در دادگاه با سپردن وثیقه تا زمان صدور حکم آزاد شد. چگونگی تشکیل این پرونده بهخوبی میزان بیاساس بودن آن و ناعادلانه بودن حکم صادره را نشان میدهد. بکتاش آبتین در مراسم ستمکشتهگان راه آزادی بیان محمد مختاری و محمدجعفر پوینده در آذر ۱۳۹۵ که نهادهای امنیتی و انتظامی از برگزاری آن جلوگیری کردند مورد ضرب و جرح ماموران امنیتی حاضر در محل قرار گرفت و بازداشت شد. در جریان همین یورش مزدک زرافشان (فرزند ناصر زرافشان عضو کانون نویسندگان ایران و یکی از وکلای پرونده قتلهای سیاسی پاییز ۱۳۷۷) نیز بهشدت آسیب دید. آبتین پس از سه روز بازداشت با قرار کفالت آزاد شد و بیرون بازداشتگاه از صورت مجروح مزدک زرافشان عکس گرفت و آن را در صفحه اینستاگرام خود قرار داد. انتشار این عکس مبنای تشکیل پرونده، آزار و اذیتهای دورهی بازجویی و در نهایت صدور حکمی ناعادلانه بوده است. برای بکتاش آبتین به دلیل عضویت در کانون نویسندگان و فعالیتهای سانسورستیزانهاش دو پروندهی دیگر نیز ساختهاند. یکی از آنها مربوط به اردیبهشت ۱۳۹۴ است که ماموران پس از تفتیش منزل آبتین و ضبط بیش از هزار قلم از وسایل شخصی او احضاریهی دادسرای فرهنگ و رسانه را به وی دادند. از آن پس بارها در ساختمان مرکزی وزارت اطلاعات مورد بازجویی قرار گرفت. پروندهی دیگر به ضرب و جرح ماموران در مراسم بزرگداشت زندهیادان مختاری و پوینده مربوط میشود. در این پرونده بکتاش آبتین متهم به ضرب و شتم ماموران امنیتی شده است! بهخوبی پیداست که در این پرونده جای ضارب و مضروب و شاکی و متهم در عدالت اسلامی حاکمیت عوض شده است. حکم این پرونده نیز بناست در ۲۲ خرداد امسال به آبتین ابلاغ شود. کانون نویسندگان ایران محاکمه و محکومیت بکتاش آبتین را نمونهی دیگری از آزادی ستیزی دستگاه قضایی حاکمیت میداند۰ حکم کار اجباری از "نوآوری"های این دستگاه برای متهمان سیاسی است و در آن ذرهای عدالت وجود ندارد. این پروندهسازیها و محاصرهی زندگی معترضان و منتقدان با پروندههای قضایی، به منظور مرعوب و منفعل کردن اعضای کانون و هر انسان معترض و آزادیخواه انجام میگیرد و مغایر با حق آزادی اندیشه و بیان است. کانون نویسندگان ایران خواهان مختومه شدن هر سه پروندهی بکتاش آبتین و همهی پروندههای مشابه آن است.
کانون نویسندگان ایران
۱۹ خرداد ۱۳۹۷
بیانیه آبان ماه کانون
اتهامتراشی و پروندهسازی برای اعضای کانون نویسندگان ایران در مرداد سال جاری دو تن از دبیران کانون نویسندگان ایران، رضا خندان (مهابادی) و کیوان باژن، و نیز بکتاش آبتین، یکی از بازرسان کانون، به بازپرسی دادسرای امنیت واقع در زندان اوین احضار و “تفهیم اتهام” شدند. این احضار مربوط به پروندهای بود که وزارت اطلاعات در اردیبهشت ۱۳۹۴ برای این سه عضو کانون گشوده بود. در روزهای اخیر آنها باز به همان شعبه بازپرسی احضار شدند تا یک بار دیگر “تفهیم اتهام” شوند. گویا اتهام “تبلیغ علیه نظام” که بار اول به متهمان “تفهیم” شده بود نهاد اطلاعاتی را، که شاکی پرونده است، راضی نکرده و پرونده به شعبه بازپرسی بازپس فرستاده شده تا دو اتهام دیگر به اتهام پیشین افزوده شود: “اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی” و “تشویق بانوان کشور به فساد و فحشا”. سنگینترکردن بار اتهام در اینگونه پروندهها، چنانچه به توصیه و با اعمال نفوذ شاکی پرونده صورت گرفته باشد، حاکی از آن است که دراین پروندهسازی آشکار سرنوشت «متهمان» را نهادهای اطلاعاتی و امنیتی تعیین میکنند و از دستگاه قضایییی که بدینسان به خواست شاکی گردن میگذارد امید هیچ دادرسی عادلانه و بیطرفانهای نباید داشت. اما ساختگی بودن اتهامهای یادشده در مورد اعضای کانون روشنتر از آن است که به توضیح چندانی نیاز داشته باشد. اتهام “اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی” مستلزم آن است که متهمان در خفا بر ضد شخص یا نهادی دولتی تبانی کرده باشند؛ حال آن که کانون نویسندگان ایران تشکلی است علنی که در سراسرعمر پنجاه سالهی خود هرگز دیدگاهها و فعالیتهای خود را از چشم هیچ شخص یا نهادی پنهان نکرده و نمیکند. وانگهی، اگر منظور از «امنیت ملی» امنیت «ملت» و درواقع مردم باشد، چیزی مضحکتر از این نیست که اعضای تشکلی چون کانون نویسندگان ایران بر ضد چنین امنیتی «اقدام» کنند. مصداق برهم زدن چنین امنیتی را باید نه درمیان اعضای کانون بلکه بین کسانی جست که مردمی را سرکوب میکنند که به مسالمتآمیزترین شیوهها به خیابان میآیند تا خواستهای برحق خود را بیان کنند. در مورد اتهام «تبلیغ علیه نظام» نیز باید گفت انتقاد و مخالفت با این یا آن نهاد دولتی به دلیل سلب آزادی بیان و اِعمال سانسور نه مصداق «تبلیغ» است و نه به معنی ضدیت با کل «نظام». اما اگراین دو اتهام از نوع اتهامهای رایجی است که به وفور بر پروندهی فعالان سیاسی و اجتماعی و فرهنگی الصاق میشود، “تشویق بانوان کشور به فساد و فحشا” اتهام جدید و بیپایه و اساسی است که ظاهراً (میگوییم ظاهراً زیرا دربارهی این اتهام، همچون دو اتهام دیگر، مطلقاً هیچ توضیحی به «متهمان» داده نشده است) پس از اعتراضهای اخیر بسیاری از زنان به حجاب اجباری، در دستگاه اتهامتراشی و پروندهسازی سیستم دادرسی برای منتقدان و معترضان ساخته و پرداخته شده است. در این مورد نیز کانون نویسندگان ایران چیزی جز حق آزادی پوشش و مخالفت با حجاب اجباری را مطرح نکرده است و هیچیک از اینها مصداق این اتهام نیست، مگر آن که خواست رفع تبعیض جنسیتی و برابری زنان با مردان را «فساد و فحشا» تلقی کنیم. برای این اتهام شرمآور نیز کسانی را باید به دادگاه کشاند که حقوق زن را نیمی از حقوق مرد میدانند؛ کسانی را باید محاکمه کرد که سن فحشا و اعتیاد را به دوازده سالگی رساندهاند و گروه گروه زنان جوان را به بردگی جنسی کشانده و در بازارهای سکس داخل و خارج به تاراج گذاشتهاند؛ کسانی که هزاران کودک دختر و پسر را از تحصیل و زندگی امن و شاد بازداشته و در کارگاهها و خیابانها جسم و جانشان را تباه و فسادهای گوناگون را به آنها تحمیل میکنند و . . . آری، اینان را باید به پای میز محاکمه کشاند نه نویسندگان آزادیخواهی را که خواهان حق انتخاب آزادانه برای زناناند و به آنان به چشم موجودی انسانی و برابر با مرد مینگرند. بدینسان، صدور چنین اتهامهایی در مورد سه تن از اعضای فعال کانون نویسندگان ایران ظلمی است آشکار و مبتنی بر دروغ و پاپوشدوزی که هیچگونه وجاهت حقوقی و قانونی ندارد. کانون نویسندگان ایران این اتهام تراشی و پروندهسازی را محکوم میکند و خواهان رفع کامل اتهام از رضا خندان (مهابادی)، کیوان باژن و بکتاش آبتین، و مختومه کردن پروندهی آنها و همه پروندههای مشابه است.
کانون نویسندگان ایران-۱۷ آبان ۱۳۹۷
بیانیه اردیبهشت ۹۸ کانون
روز ۲۵ اردیبهشت رای شعبهی ۲۸ دادگاه انقلاب به ناصر زرافشان و راضیه زیدی وکلای سه عضو کانون نویسندگان ایران ابلاغ شد. به حکم محمد مقیسه رییس دادگاه، رضا خندان (مهابادی) و بکتاش آبتین دو عضو هیئت دبیران کانون و کیوان باژن عضو سابق هیئت دبیران هر یک به شش سال زندان محکوم شدهاند. در محکومیت این حکمها کانون نویسندگان ایران بیانیهای منتشر کرد.
بیانیهی کانون نویسندگان ایران در محکومیت صدور حکم هجده سال زندان برای سه نویسنده
به دنبال محاکمهی سه عضو کانون نویسندگان ایران در هفتم و هشتم اردیبهشت سال جاری روز گذشته، بیستوپنجم اردیبهشت، رای شعبهی ۲۸ دادگاه انقلاب به وکلای پرونده ابلاغ شد. بنا به این ابلاغیه رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین و کیوان باژن هر یک به شش سال زندان محکوم شدهاند: یک سال برای اتهام "تبلیغ علیه نظام" و پنج سال برای اتهام "اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور". نامربوطتر و سستبنیانتر از این اتهامها "دلایل" و "مستندات" آنهاست. به سه نویسنده مجموعا ۱۸ سال حکم زندان دادهاند که چرا عضو کانون نویسندگان ایران شدهاید؛ چرا نشریهی داخلی یک تشکل فرهنگی را منتشر کردهاید؛ چرا اسناد و مدارک فعالیتهای پنجاه سالهی کانون را در کتابی گرد آوردهاید؛ چرا بر مزار احمد شاملو و محمد مختاری و جعفر پوینده رفتهاید؛ چرا پای بیانیههای دفاع از آزادی بیان نویسندگان و هنرمندان و مخالفت با اعدام و سانسور امضا گذاشتهاید! این کدام "امنیت کشور" است که انتشار نشریه و بیانیهی اعتراضی اقدام علیه آن محسوب میشود؟ امنیت چه کسانی با عضویت در کانون و رفتن بر مزار شاعران و نویسندگان به خطر میافتد؟ هر دادگاهی که حتی با اندکی عدالت و استقلال همراه باشد و ذرهای حق انسان در آن رعایت شود نیز این نوع "مستندات" را نه ادلهی جرم بلکه بهانهی پروندهسازی تلقی میکند. در حقیقت آنچه در پرونده و دادگاه سه عضو کانون مبنای اتهام و صدور حکم قرار گرفته است چیزی جز گام نهادن در راه آزادی بیان و مخالفت با سانسور نیست و درست به همین سبب آنها محاکمه و محکوم به تحمل حبس شدهاند؛ اما این فقط محاکمه و محکومیت سه نویسنده نیست، تنها محاکمهی کانون نویسندگان ایران نیست. محکومیت همهی نویسندگان و کسانی است که میخواهند از حق آزادی بیان برخوردار باشند. به این گونه محاکمهها و حکمهایی که در چند دههی اخیر برای پراکندن رعب و وحشت و سرکوب آزادی بیان به وفوردر جریان بوده است، باید پایان داده شود. کانون نویسندگان ایران پروندهسازی و صدورحکم های سرکوبگرانه بر ضد رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین و کیوان باژن را محکوم میکند و خواهان لغو بیقید و شرط این حکمها و مختومه کردن پرونده است. همچنین از همهی نویسندگان و انسانهای مدافع آزادی بیان میخواهد تا از هر راه ممکن به دفاع از این سه نویسنده بپردازند.
کانون نویسندگان ایران
۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۸
بیانیه آذر ۹۹ کانون
بیانیهی کانون نویسندگان ایران به مناسبت ۱۳ آذر، روز مبارزه با سانسور
۱۳ آذر، روز مبارزه با سانسور گرامی باد دوازده سال از اعلام ۱۳ آذر به عنوان روز مبارزه با سانسور گذشته است و اکنون رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین از اعضای هیئت دبیران و کیوان باژن، عضو کانون نویسندگان ایران به دلیل تلاش برای مبارزه با سانسور به زندان افتادهاند و عضو دیگرمان؛ گیتی پورفاضل، به دلیل استفاده از حق آزادی بیاناش به حبس کشیده شده است. موضوع سانسور و مبارزه با آن، محدود به کتاب، مطبوعات یا فعالیتهای هنری نیست و به همین دلیل روز مبارزه با سانسور مختص نویسندگان و هنرمندان نبوده و هدف آن؛ همگرایی و ایستادگی تمام گروهها و افرادیست که مستقیم یا غیر مستقیم قربانی سانسور و سرکوب هستند. سانسور، تامین کنندهی تاریکی مورد نیاز برای سرکوب است و این یعنی، سرکوب را میتوان بی کم و کاست، شکل عینی و تحقق یافتهی سانسور دانست. بدین معنا، جامعهی ما سالهاست که به شدیدترین وجه، تحقق سانسور را در حبس و شکنجه و اعدام و کشتار فرزندانش، عریان و خونین، چشیده و لمس کرده است. سالهاست که هنر و فرهنگ و زیبایی، روبروی چشمان ما سرکوب شده است و از این رهگذر تولیدات فرهنگی سانسور شده وُ بی یال وُ دم وُ اشکم، مخاطب خود را به شکلی روزافزون از دست دادهاند. سالهاست که سیستم آموزشی، متکی به ارعاب و سانسور وُ خودسانسوریست و در کنار اینها، حق اعتراض مردم نیز سرکوب و دامنهی سانسور به کف خیابان کشیده شده است. با این همه، سالهاست که ایستادهایم و سالهاست که در برابر سهمگینترین سانسور و سرکوب تاریخ معاصر، به مبارزهی خود برای دفاع از آزادی اندیشه و بیان ادامه دادهایم. کانون نویسندگان ایران، ضمن بزرگداشت ۱۳ آذر، روز مبارزه با سانسور، از عموم مردم به ویژه صاحبان قلم و اندیشه میخواهد تا در صف مبارزه با سانسور بایستند و یکصدا خواستار برچیدن بساط سانسور شوند. ما خواهان آزادی اندیشه و بیان و نشر بی هیچ حصر و استثنا هستیم، خواهانِ جریان آزاد خبررسانی، اینترنت و مطبوعات آزاد، آزادی حق اعتراض و همچنین آزادی تمام زندانیان عقیدتی و سیاسی که در سیطرهی سانسور و سانسورچیان به بند کشیده شدهاند.
کانون نویسندگان ایران
۱۱ آذر ۱۳۹۹
بیانیهی دی ماه ۱۳۹۹کانون
دهم دیماه، تنها دو روز پس از محاکمهی آرش گنجی، مترجم و منشی کانون نویسندگان ایران، رأی شعبهی ۲۸ دادگاه انقلاب به وکلای او، ناصر زرافشان و راضیه زیدی، ابلاغ شد. بر اساس این ابلاغیه آرش گنجی بابت «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی» به ۵ سال، بابت «تبلیغ علیه نظام» به یک سال، بابت «عضویت در گروهک معاند» به ۵ سال و جمعا به ۱۱ سال زندان محکوم شده است. شگفت آنکه مصداق همهی این اتهامها ترجمهی کتابی دربارهی تحولات کردستان سوریه است. برای کانون نویسندگان ایران که هماکنون چهار تن از اعضایش، رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین، کیوان باژن و گیتی پورفاضل، به خاطر دفاع از آزادی بیان یا استفاده از حق آزادی بیان خود در زندان به سر میبرند، پروندهسازیهایی از این دست داستانی تازه نیست. حکومت که سابقهای طولانی در سرکوب آزادی بیان دارد، همچنان هر صدایی را که به اعتراض بلند میشود و هر اندیشهای را که از چارچوب مطلوباش فراتر میرود بیدرنگ خفه میکند. ناگفته پیداست دستگاه قضایی که به بهانهی ترجمهی کتابی پیرامون تحولات کشوری دیگر، برای مترجم آن حکم ۱۱ سال حبس صادر میکند بویی از عدالت نبرده است. با این همه صدور چنین حکمی در ادامهی افزایش فشار بر نویسندگان مستقل، کانون را در پیگیری راه مبارزه با سانسور و دفاع از «آزادی اندیشه و بیان بی هیچ حصر و استثنا» استوارتر میکند. کانون نویسندگان ایران پروندهسازی و صدور حکم ۱۱ سال زندان برای آرش گنجی را محکوم میکند و خواهان لغو بیقید و شرط حکم صادره و مختومه شدن پرونده است و از نویسندگان و مدافعان آزادی بیان میخواهد تا از هر راه ممکن به صدور این حکم اعتراض کنند.
کانون نویسندگان ایران
۱۵ دی ۱۳۹۹
بیانیه اسفند ۹۹ کانون
کانون نویسندگان ایران در اعتراض به تأیید حکم یازده سال زندان آرش گنجی در دادگاه تجدید نظر بیانیهای صادر کرد.
حکم یازده سال زندان آرش گنجی، نویسنده، مترجم و منشی کانون نویسندگان ایران، در دادگاه تجدید نظر تأیید و در تاریخ نهم اسفند به وکلای او، ناصر زرافشان و راضیه زیدی ابلاغ شد. این حکم در دی ماه سال جاری بر مبنای اتهامهای ناروایی چون "اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی" ، "تبلیغ علیه نظام" و "عضویت و همکاری با گروهک مخالف نظام" در دادگاه بدوی به ریاست قاضی عموزاد صادر شده بود و مصداق اتهام های یاد شده چیزی نبود جز ترجمه و انتشار کتاب "کلید کوچک، دروازهای بزرگ" که در برگیرندهی گزارشها و مقالاتی است دربارهی تحولات کردستان سوریه پس از رهایی از چنگال دولت اسلامی داعش. صدور این حکم سنگین و ظالمانه اعتراضات گسترده ای در پی داشت. اهالی فرهنگ، شاعران و نویسندگان مستقل و چندین نهاد مدافع حقوق بشر و آزادی بیان در داخل و خارج کشور به این حکم اعتراض کردند. با وجود این، دادگاه تجدید نظر بدون اعتنا به این اعتراضات و با زیرپا گذاشتن موازین دادرسی عادلانه، حکم اولیه را عینا تایید کرد. سیطرهی چنین رویهای در دستگاه قضایی کشور که سابقهای دور و دراز دارد، حاکی از آن است که نگاه این دستگاه به مقولههایی چون فرهنگ و آزادی اندیشه و بیان، نگاهی "امنیتی" است. پرشمارند شاعران، نویسندگان، هنرمندان و سخنورانی که در این سالها بهای سیطرهی نگاه امنیتی بر دستگاه قضایی کشور را با زندان، سانسور، خودسانسوری و احساس عدم امنیت شغلی پرداختهاند و میپردازند. گفتنی است هم اکنون پنج عضو کانون نویسندگان ایران، رضا خندان مهابادی، بکتاش آبتین، کیوان باژن، گیتی پورفاضل و علیرضا نوری برای پرداختن چنین هزینهای در زندان به سر میبرند. کانون نویسندگان ایران حکم ظالمانهی یازده سال زندان آرش گنجی را قاطعانه محکوم میکند و خواستار آزادی بیقید و شرط اعضای زندانی خود و سایر زندانیان عقیدتی و سیاسی است.
کانون نویسندگان ایران
۱۳۹۹/۱۲/۱۳
بیانیه فروردین ۱۴۰۰ کانون
بیانیه کانون نویسندگان ایران
جان بکتاش آبتین و دیگر زندانیان سیاسی و عقیدتی در خطر است. روز گذشته بکتاش آبتین، شاعر، فیلمساز و عضو زندانی کانون نویسندگان ایران، با وجود مثبت بودن نتیجهی تست کرونا و اسکن ریه، سرفههای شدید، از دست دادن حس چشایی و بویایی، تب و بدندرد شدید، پس از چهار روز با فشار مسئولان زندان اوین از بهداری به بند عمومی بازگردانده شد. آبتین که چهار روز در کنار سایر بیماران مبتلا به کرونا بستری بوده، از ورود به اتاق خود در بند هشت اجتناب کرده و برای حفظ جان و سلامت دیگر زندانیان، خود را در حسینیهی بند قرنطینه کرده است. عمل جنایتکارانهی مسئولان زندان که جان و سلامت او و دیگر زندانیان بند هشت اوین را به خطر انداخته است، در حالی صورت گرفته که آبتین به دلیل سابقهی بیماری زمینهای ریوی نیاز به مراقبتهای ویژهی پزشکی بیرون از زندان دارد. خودداری مقامات زندان از انتقال زندانیان بیمار معترض به بیمارستان، این شبهه را تقویت میکند که آنها قصد تحمیل مرگ به این زندانیان را دارند. این روزها که سراسر کشور درگیر بیماری کشندهی کرونا است و حاکمیت نه تنها در کنترل آن ناتوان بوده بلکه با برنامههای غیر انسانی موجب شیوع بیشتر بیماری و از دست رفتن جانهای بسیاری شده است، وضعیت در فضای بستهی زندانها در نبود امکانات درمانی میتواند پیامدهای جبرانناپذیری داشته باشد. در شرایطی که فقر و بیکاری، تورم و گرانی مردم را به ستوه آورده است، زندانی کردن نویسندگان، دانشجویان، معلمان و کارگرانِ معترض نشان از ستمی آشکار و مضاعف دارد. بدیهی ست که مسئولیت سلامت و جان این زندانیان بر عهدهی حاکمیت اعم از نهادهای امنیتی، قوه قضاییه و مسئولان زندانهاست. در این روزهای سخت و سیاه، کانون نویسندگان ایران جان بکتاش آبتین را در خطر میبیند و خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط او و همهی زندانیان سیاسی و عقیدتی است.
کانون نویسندگان ایران
۲۰ فروردین ۱۴۰۰
بیانیه آذر ۱۴۰۰ کانون
در بیست و سومین سالگرد قتلهای سیاسی پاییز ۱۳۷۷یاد محمد مختاری و محمد جعفر پوینده را گرامی میداریم شک نباید داشت که آنچه در آذر ماه سال ۱۳۷۷ رخ داد برای اهل نظر، برای زخمخوردگان و آگاهان به آنچه در چند دههی اخیر در این سرزمین بلازده میگذرد، هیچ تازگی نداشت و فقط مایهی شگفتی کسانی شد که تاریخ را در حافظهی خود دربست به تعطیلات ابدی فرستادهاند. در این میان حاکمیت که منافع هنگفتی در فراموشی دارد با مردمفریبی و جعل تاریخ و پوشاندن ریشههای تبهکاری، همهی کوشش خود را به کار برد تا نخست این قتلها را به چهار موردِ پروانه اسکندری، داریوش فروهر، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده محدود کند و از قتل سعیدی سیرجانی، احمد تفضلی، پیروز دوانی، مجید شریف، حمید و کارون پورحاجیزاده، غفار حسینی، احمد میرعلایی و دهها ستمکشتهی دیگر، و نیز توطئهی به دره انداختن اتوبوس حامل نویسندگان در سفر ارمنستان و ربودن یکی از نویسندگان و فعالان کانون نویسندگان ایران، فرج سرکوهی، هیچ سخنی به میان نیاورد؛ سپس جنایت را «خودسرانه» جلوه داد و سرانجام مضحکتر از همه کوشید چنین جلوه دهد که اگر قتلی اتفاق افتاده نه از سربند سیاست همیشگی حاکمیت در قتل و سرکوب دایمی مخالفان بلکه از آنجاست که جناحی از حاکمیت خواسته است با این قتلها جناح دیگر را زمینگیر کند؛ به این ترتیب به خیال خام خود همهی سعی خود را به کار برد تا دامن کل حاکمیت را از جنایت سیستماتیک و مستمر چند دههی اخیر برکنار نگهدارد. اما جنایت تبارنامهای دارد که پیشینهی درازْدامن و خونین آن به بزرگترین کشتار دگراندیشان و مخالفان سیاسی در دههی ۱۳۶۰ و خاصه قتل هزاران زندان سیاسی در ۱۳۶۷ و چهبسا پیش از آن، به نخستین روزها و ماههای به قدرت رسیدن حاکمیت جدید میرسد. اگر بر این تاریخ سراسر خون و چرک و تبهکاری چشم ببندیم، چنان که برخی کسان در بسیاری موارد چشم پوشیدهاند، یقین باید داشت که سلسلهی خونچکان جنایت و ستم و سرکوب همچنان ادامه خواهد یافت؛ زیرا روشن نخواهد شد که چرا حاکمیت پس از قتلهای پاییز ۱۳۷۷، در دادگاهی دربسته، بدون حضور خانوادهها و وکیلان آنها، آمران قتلها را از هرگونه بازخواست مصون داشت، تنی چند از عاملان دست چندم قتلها را در دادگاهی نمایشی به محاکمه کشید و راهی زندان کرد و پس از چندی همه را به مرخصی ابدْمدت فرستاد؛ و درعوض وکیل شجاع پرونده، ناصر زرافشان، عضو کانون نویسندگان ایران، را به اتهام واهی «افشای اسرار دولتی» محاکمه و به زندان محکوم کرد و در ۱۳۷۸ به کوی دانشگاه به دانشجویان معترض یورش برد و دست به قتل و ضرب و جرح و غارت گشود. چندی بعد، در ادامهی جنایت سال ۷۷، اما این بار به وسایلی دیگر، منشی منتخب کانون نویسندگان ایران، منیژه نجمعراقی، را به یک سال زندان محکوم کرد، به خانههای برخی از اعضا ریخت، برای تنی چند از اعضا پروندهسازی کرد و سرانجام سه تن از اعضای کانون نویسندگان ایران، رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین، کیوان باژن و، به تازگی، آرش گنجی را به اتهامهای بیاساس به زندانهای درازْمدت محکوم کرد؛ و بدینگونه تعقیبکننده جای خود رابه تعقیبشونده سپرد و قربانی بر صندلی اتهام و تبهکار بر صدر مصطبه نشست؛ چنان که به حکم تاریخِ این چند دهه انتظاری هم جز این نمیرفت! اما در بیست و سومین سالگرد قتل تبهکارانهی محمد مختاری و محمد جعفر پوینده چنان که بارها گفتهایم: اگر هزار سال بر این قتلها بگذرد، یقین است که هرگز نخواهیم گذاشت گَرد فراموشی بر جنایت بنشیند؛ ما دادخواه این جنایت و همهی جنایتها، آزادیکشیها و ستمهایی هستیم که یقین داریم بدون دست بردن به ریشههای آن و قطع شجرهی خبیثهی جنایت، نمیتوان هیچ امید داشت که کشتار و حذف فیزیکی مخالفان و حقطلبان تکرار نشود، چنان که تاریخ دو دههی اخیرِ پس از این قتلها گواه روشن این مدعاست. در بیست و سومین سالگرد قتل تبهکارانهی محمد مختاری و محمد جعفر پوینده، رهروان آزادی، یاد عزیزشان را گرامی میداریم و، با رعایت دستورالعملهای بهداشتی، روز جمعه ۱۹ آذر، ساعت ۳ بعد ازظهر، مزارشان را گلباران میکنیم.
کانون نویسندگان ایران
۱۷ آذر ۱۴۰۰
بیانیه کانون دی ۱۴۰۰
به قتل نویسندگان آزادیخواه پایان دهید!
ماه پیش باخبر شدیم که چهار نویسندهی عضو کانون نویسندگان ایران، بکتاش آبتین، رضا خندان (مهابادی)، کیوان باژن و آرش گنجی در زندان اوین به بیماری کرونا مبتلا شدهاند. وضع دو تن از آنان، آبتین و خندان، نگرانکننده بود. زندانبانان حکومت بکتاش آبتین را با وجود علائم آشکار بیماری، بی هیچ درمان موثری چندین روز میان بند و بهداری سرگردان کردند و سرانجام انتقال شبانهی آبتین به بیمارستان، در بیخبری همبندان و خانوادهاش، زمانی صورت گرفت که از او تنها جسمی نیمهجان باقی مانده بود. اما مأموران حکومت دست از آزار او برنداشتند و همان جسم نیمهجان را هم در بیمارستان طالقانی تهران، با غل و زنجیر و در حضور سنگین نیروهای امنیتی، به تخت بستند. بیخبری از آبتین در این وضعیت هم چندین روز ادامه داشت. کوشش اولیهی خانواده و وکیل بکتاش برای گرفتن مرخصی استعلاجی از زندان برای پیگیری درمان او بینتیجه بود، و این وجه دیگری از برخورد عامدانهی حکومت بود که یکراست جان او را نشانه گرفته بود. سرانجام زندانبانان زمانی به او مرخصی دادند که ریههایش درگیر بیماری شده و سلامتش سخت به وخامت گراییده بود و روزها، ساعتها و چه بسا لحظههای ابتدایی مراقبت پزشکی که دورهی حیاتی درمان است یکسر از دست رفته بود. سپس همین ماجرا بر رضا خندان (مهابادی) گذشت، با این تفاوت که اندکی زودتر به درخواست مرخصی او پاسخ دادند. امروز وضع بکتاش آبتین سخت نگرانکننده است تا جایی که او در حال جنگیدن با مرگ است و چند روزی است که پزشکان او را به کمای مصنوعی بردهاند، و این یعنی آخرین تقلاها برای زنده ماندن و جَستن از مرگ. تازه از مراسم ناتمام یادبود بیست و سومین سالگرد ستمکشتگان راه آزادی، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، باز آمده بودیم که اخبار تکاندهنده یکی از پس دیگری بر سرمان آوار شد تا در خاطرمان مکرر شود که قاتلان پیشین نه تنها «خودسر» نبودند بلکه مدرسان بازجوها و زندانبانان امروز بودهاند و راه آنان همان است که تا دیروز بود؛ دیروز با کارد و طناب میکشتند و امروز با پروندهسازی، به قتلگاه بردن، رها کردن زندانی بیمار به حال خود و کشتن او با مرگی تدریجی. این سرنوشت شومی است که نه تنها برای نویسندگان زندانی بلکه برای همهی زندانیان سیاسی از جمله زنان زندانی رقمخورده است. در ماههای گذشته زندانیانی به دلیل بیماری، عدم اعزامِ به موقع به بیمارستان و در سکوت خبری، قربانی سیستم سرکوبگر حکومتی شدهاند که جز کشتار، ستم، فقر و فساد و خرافات حاصلی ندارد و جامعه را به ورطهی افسردگی و نیستی میبرد. حکومتی که وقتی توان تبدیل جامعه به گورستان را ندارد، به جانِ زندانیان سیاسی میافتد و تا میتواند انتقام شکستهایش را از مخالفان، نویسندگان، و منتقدانِ در بند میگیرد. حاکمان، آمران و عاملان ستمگر و سیاهکار جمهوری اسلامی به خیال خام خود با به بند کشیدن و قتل عمد و خاموش نویسندگان مستقل و آزادیخواه و زنان و مردان مبارز، به همهی مردم معترض پیام میدهند که از اعتراض و آزادیخواهی دست بردارند. غافل از آنکه کانون نویسندگان ایران سر سوزنی از آرمانهایش پا پس نخواهد کشید. کانون هرگز یاران خویش را تنها نخواهد گذاشت و تا درمان کامل، در کنارشان خواهد بود، گرچه این چیزی از مسئولیت حکومت نمیکاهد. بیتردید، وظیفهی حفظ سلامت و درمان زندانیِ بیمار بر عهدهی زندانبان است و چنان که بارها گفتهایم حکومت جمهوری اسلامی، مسئول عواقب هر اتفاقیست که برای نویسندگان زندانی بهخصوص بکتاش آبتین پیش آید. حکومت عامدانه جان زندانیان سیاسی را به بازی گرفته است و آنان باید پیش از وقوع هر فاجعهای آزاد شوند، خاصه آنکه همه میدانیم این نویسندگان هیچ جرمی مرتکب نشدهاند که بخواهد مجازاتی برایشان در کار باشد.
کانون نویسندگان ایران، پروندهسازی و قتل خاموش نویسندگان آزادیخواه را محکوم میکند، حکومت جمهوری اسلامی و وزارت اطلاعات و قوه قضاییهی آن را مسئول مستقیم هر اتفاق ناگواری میداند که برای بکتاش آبتین رخ دهد. کانون خواهان بستن پروندههای قضایی، آزادی کامل، بی قید و شرط و فوری اعضای دربند خود و دیگر زندانیان سیاسی و عقیدتی است.[۴]
کانون نویسندگان ایران
۱۵ دی ۱۴۰۰
آخرین بیانیه کانون
کانون نویسندگان طی اطلاعیه ای اعلام کرد:
بکتاش آبتین (۱۴۰۰- ۱۳۵۳)، شاعر، فیلمساز و عضو پایدار و برجستهی کانون نویسندگان ایران جان شیرین خود را فدای آزادی کرد، از میان ما رفت.[۵]
بکتاش گفته بود:
بادم
حتی در قفس آزادم
چگونه میشود در من ایستاد
چگونه میشود
به من فرمان ایست داد
شنبه ۱۸ دیماه ۱۴۰۰
واکنشها در بارهی زندانیان کانون نویسندگان
اطلاعیه شورای ملی مقاومت ایران
رژیم آخوندی مسئول مستقیم جان باختن بكتاش آبتین است
فراخوان به تشكیل یك هیات بینالمللی برای تحقیق در باره وضعیت زندانیان در ایران
مقاومت ایران فقدان زندانی سیاسی، بکتاش آبتین را به خانواده و بستگان و همكاران وی صمیمانه تسلیت میگوید و رژیم آخوندی و شخص خامنهای را مسئول مستقیم جان باختن وی میداند.
آقای آبتین ۴۷ ساله عضو كانون نویسندگان از مهر ۱۳۹۹ در بحبوحه پاندمی كرونا دستگیر و روانه زندان شد و پس از ابتلا به كرونا، دژخیمان در انتقال وی به بیمارستان تعلل و وقتكشی كردند و وقتی او را به بیمارستان رساندند كه همه فرصتهای بهبود از دست رفته بود.
رژیم ضد بشری آخوندی برغم فراخوانهای مكرر داخلی و خارجی نه تنها از آزاد كردن موقت زندانیان در دوران كرونا خودداری كرد، بلكه حتی در معالجه زندانیان مبتلا به كرونا و انتقال آنان به بیمارستان نیز مستمرا كارشكنی نمود. رفتار جنایتكارانهای كه بكتاش آبتین جدیدترین قربانی آنست.
مقاومت ایران ملل متحد و ارگانهای ذیربط را به محکومیت قاطع رفتار جنایتكارانه رژیم آخوندی در زندانها فرا میخواند و خواستار تشكیل یك هیات بینالمللی برای تحقیق پیرامون وضعیت زندانیان در ایران و چگونگی درگذشت آقای آبتین میباشد.[۶]
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
۱۸ دی ۱۴۰۰ (۸ ژانویه ۲۰۲۲)
اطلاعیه حزب کمونیست کارگری
جمهوری اسلامی سه عضو کانون نویسندگان را زندانی کرد!
طبق اطلاعیهای که کانون نویسندگان ایران منتشر کرده است، امروز ۵ مهر سه عضو این کانون زندانی شدند.
رضا خندان (مهابادی) و بکتاش آبتین، دو عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران، و کیوان باژن عضو پیشین هیئت دبیران جهت اجرای احکامی که قبلا علیه آنها صادر شده بود، به زندان اوین منتقل شدند.
رضا خندان (مهابادی) و بکتاش آبتین هر یک به شش سال و کیوان باژن به سه سال و شش ماه زندان محکوم شدهاند.
در یک اقدام مبارزاتی، جمعی از اعضای کانون نویسندگان و تعدادی از شاعران و نویسندگان از ساعت نه و نیم صبح امروز در اعتراض به زندانی کردن سه نویسنده در مقابل زندان اوین اجتماع کردند و تا آخرین لحظه با آنان همراه بودند.
رژیم جنایتکار اسلامی هرچه بیشتر خود را در محاصره اعتراضات مردم میبیند، شدت سرکوب را بیشتر میکند. این تنها راه باقیمانده حکومت برای بقا است. اما حکومتی که اینچنین بیآبرو و منفور است و از هر سو زیر ضرب اعتصابات و اعتراضات قرار گرفته و راه حلی برای غلبه بر بحران عمیق و همه جانبه خود ندارد، با هیچ درجه سرکوب و دستگیری و اعدام نیز نجات نخواهد یافت.
اعضای کانون نویسندگان، کارگران و معلمان زندانی، فعالین حقوق زن، فعالین اعتراضات دانشجویی، معترضین آبان ۹۸ و دی ۹۶ و کلیه زندانیان سیاسی و عقیدتی باید فورا و بی قید و شرط آزاد شوند.
حزب کمونیست کارگری زندانی کردن سه عضو کانون نویسندگان را شدیدا محکوم میکند و کلیه مردم آزاده و معترض را به گسترش اعتصاب و اعتراض برای آزادی زندانیان سیاسی و برای سرنگونی رژیم سرکوبگر جمهوری اسلامی فرامیخواند.
۵ مهر ۱۳۹۹، ۲۶ سپتامبر ۲۰۲۰
بیانیه سندیکاهای فرانسوی
ایران: همبستگی با قربانیان سرکوب
۶ اکتبر ۲۰۲۰
در ایران خواست ایجاد تشکلات سندیکایی مستقل از حکومت یک جرم محسوب میشود.
جعفر عظیمزاده از رهبران "اتحادیه آزاد کارگران ایران"، در حال گذراندن محکومیت ۶ سالهاش در زندان بود که در ۱۸ مارس ۲۰۲۰ خبر آزادیاش را به اطلاعش میرسانند. اما به ناگهان او را به زندان رجاییشهر در شهرستان کرج واقع در غرب تهران منتقل و در یک سلول انفرادی زندانی میکنند. او به خاطر اعتصاب غذاهای متعدد و ابتلا به کرونا ویروس به شدت تضعیف شده است.
اسماعیل عبدی و محمد حبیبی، دو معلم سندیکالیست در شرایط بینهایت وخیمی در زندان به سر میبرند.
بسیاری از دگراندیشان و افرادی که حکومت از عقایدشان خشنود نیست، در وضعیت مشابهای قرار دارند، از جمله سه عضو کانون نویسندگان ایران به نامهای بکتاش آبتین، رضا خندان و کیوان باژن. آنها با محکومیتهای ۳ تا ۵ سال زندانی میشوند. علت محکومیت آنها فعالیت در چارچوب فعالیتهای فرهنگی کانون نویسندگان و سازماندهی یک مراسم بزرگداشت برای احمد شاملو، شاعر ایرانی که در سال ۲۰۰۰ فوت کرد.
نسرین ستوده وکیل دادگستری و مبارز حقوق بشر، محکوم به ۱۲ سال زندان به خاطر وکالت از یک زن جوان معترض به حجاب. او در اعتراض به شرایط زندان در تاریخ ۱۱ اوت ۲۰۲۰ به اعتصاب غذا دست می زند. به دلیل وخامت سلامتیاش در ۱۹ سپتامبر به بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانی در تهران منتقل میشود. در ۲۴ سپتامبر، علیرغم وضعیت سلامتیاش، او را دوباره به زندان اوین برمیگردانند.
تراکم جمعیتی زندانها در ایران به مراتب بیشتر از ظرفیت آنها است و زندانها بسیار غیر بهداشتی هستند. دسترسی به امکانات درمانی بسیار محدود و حتی به میزان صفر میباشد. این شرایط محیط مناسبی برای شیوع کرونا ویروس هستند، همان طور که گزارش ژوئیه ۲۰۲۰ سازمان عفو بین الملل، از وضیعت وحشتناک زندانهای ایران پرده برمیدارد.
به دلایل فوق ما سازمانهای سندیکایی فرانسوی خواستار:
آزادی بدون قید و شرط نسرین ستوده، جعفر عظیمزاده، اسماعیل عبدی، محمد حبیبی و کلیه کارگران، سندیکالیستها و نویسندهها و زندانیان عقیدتی زندانی هستیم.
اتخاذ اقدامات لازم به منظور حفاظت همه افراد زندانی در برابر کرونا ویروس و ارائه خدمات درمانی به آنها هستیم.
کنفدراسیون دموکراتیک فرانسوی کار (س. اف. د. ت)
کنفدراسیون عمومی کار (س. ژ. ت)
کنفدراسیون متحده سندیکایی (اف. اس. او)
اتحاد سندیکایی همبستگی (سولیدر)
اتحاد ملی سندیکاهای مستقل (او. ان. اس. آ)
نامهی شماری از نویسندگان به انجمن جهانی قلم
تعدادی از اساتید دانشگاه و نویسندگان ایرانی با امضای نامهای مشترک به انجمن جهانی قلم و سازمانهای مدافع حقوق بشر با اشاره به بازداشت بکتاش آبتین، کیوان باژن و رضا خندان مهابادی، اعضای کانون نویسندگان و نیز خبرنگار و پژوهشگر جامعهشناسی، خسرو صادقی بروجنی از این نهادها خواستند “صدای همکاران زندانی ما را به گوش مردم جهان رسانیده و با تمامی امکانات خود آزادی فوری آنها را بخواهید.” آنها در این نامه از وضعیت سلامتی این زندانیان عقیدتی به دلیل شیوع ویروس کرونا در زندانهای ایران ابراز نگرانی کردند.
متن کامل این نامه:
آزادی فوری نویسندگان و روزنامهنویسان در بند را بخواهید!
در ماه گذشته، سه تن از نویسندگان، مترجمان و اعضای کانون نویسندگان ایران، بکتاش آبتین، کیوان باژن و رضا خندان مهابادی، و نیز خبرنگار و پژوهشگر جامعهشناسی، خسرو صادقی بروجنی، به اتهامهایی چون «تبلیغ علیه جمهوری اسلامی» و «اجتماع و تبانی بهقصد اقدام علیه امنیت ملی»، محکوم و زندانی شدند.
این اتهامها واهی و دروغ محضاند. هدف اصلی این محکومیتها و بازداشتها افزایش فشار بر نویسندگان و مردم ایران است.
زندانی کردن نویسندگان در زمانی رخ میدهد که جهان با بیماری همهگیر کووید۱۹ درگیر است و ایران، و بهویژه زندانها در ایران، بهدلیل شمار روزافزون بیماران مبتلا به ویروس کرونا در وضعیتی بحرانی است.
ما نویسندگان و استادان دانشگاه امضا کنندهی این نامه از شما میخواهیم که صدای همکاران زندانی ما را به گوش مردم جهان رسانیده و با تمامی امکانات خود آزادی فوری آنها را بخواهید.
با احترام:
یرواند آبراهامیان، داریوش آشوری، سهیل آصفی، بابک احمدی، سهراب بهداد، آزاده پارساپور، اکرم پدرامنیا، سعید حریری، نسیم خاکسار، مهرداد درویشپور، منیرو روانیپور، فرج سرکوهی، رضا علامهزاده، مراد فرهادپور، فرشین کاظمینیا، آرش کیا، امیر کیانپور، ایمان گنجی، مهران مصطفوی، اکبر معصومبیگی، فرهاد نعمانی، آذر نفیسی، پیمان وهابزاده، محسن یلفانی.
فراخوان انجمن جهانی قلم (PEN International)
در ۲۶ سپتامبر ۲۰۲۰ سه نویسندهی ایرانی، بکتاش آبتین، رضا خندان مهابادی و کیوان باژن به خاطر نوشتههای انتقادیشان برای تحمل احکام زندان خود، روانهی اوین شدند. انجمن جهانی قلم بر این باور است که اتهامات علیه این سه نویسنده، نقض حق آزادی بیان است و به این ترتیب خواهان آزادی آنها از مقامات ایرانی شده است.
سلیل تریپاتی (Salil Tripathi)، رئیس کمیتهی نویسندگان دربندِ انجمن بینالمللی قلم، در اینباره میگوید:
«بکتاش آبتین، رضا خندان (مهابادی) و کیوان باژن هرگز نمیبایست محاکمه و محکوم میشدند و خاصه در شرایط کنونی که کووید ۱۹ در ایران شایع شده است به هیچ وجه نباید زندانی شوند. این نویسندگان صرفاً به دلیل نقد مستمر دولتهای وقت در ایران تحت تعقیب و آزار قرار گرفتهاند. شگفت آن که یکی از اتهامهای این نویسندگان حضور بر سر مزار نویسندگان مخالف است. در زمان شیوع عالمگیر ویروسی که تأثیری جدی بر اوضاع ایران گذاشته است، اولویت دولت ایران باید حفظ سلامت عمومی باشد نه مرعوب ساختن و به زندان افکندن نویسندگان.»
لطفاً اقدام کنید و با عنایت به نکات زیر لغو احکام زندان نویسندگان نام برده را درخواست کنید:
واداشتن مقامات ایران به فسخ اتهامات علیه نویسندگان، بکتاش آبتین، رضا خندان مهابادی و کیوان باژن. این محکومیتها، تخلف آشکار از مادهی ۱۰ میثاق بینالملل حقوق مدنی و سیاسی (ICCPR) است که ایران یکی از اعضای آن است؛
فراخوان برای آزادی فوری و بیقید و شرط آنها؛
از مقامات دولت ایران بخواهید به سوءِ استفاده از نظام قضایی برای اذیت و آزار نویسندگان پایان دهند و تمام کسانی که صرفاً برای استفاده از حق آزادی عقیده و بیان به زندان افکنده شدهاند را بیدرنگ آزاد کنند. درخواستهای خود را برای مقامات زیر در ایران بفرستید:
رئیس قوهی قضائیهی جمهوری اسلامی ایران، حجتالاسلام ابراهیم رئیسی
نشانی: ایران، تهران، خیابان ولی عصر، بن بست عزیزی، شماره ۴، روابط عمومی قوهی قضائیه جمهوری اسلامی ایران
ایمیل: [email protected]
توییتر: @Iran_UN (انگلیسی)
رئیس جمهوری اسلامی ایران، حسن روحانی
نشانی: ایران، تهران، میدان پاستور، خیابان پاستور، دفتر رئیس جمهوری اسلامی ایران
ایمیل: [email protected]
توییتر: @HassanRouhani (انگلیسی) و @Rouhani_ir (فارسی)
لطفا رونوشت درخواستها را به سفارت ایران در کشور خودتان ارسال کنید: https://embassy.goabroad.com/embassies-of/iran
خواهشمندیم انجمن بینالمللی قلم را از هر یک از اقدامات خود و پاسخهایی که دریافت کردید، مطلع کنید.
همچنین از اعضای انجمن جهانی قلم دعوت میشود که هرگونه اطلاعات خود را از بکتاش آبتین، رضا خندان مهابادی و کیوان باژن و کارزارهای مبارزاتی مراکز خود را از طریق رسانههای جمعی به اشتراک بگذارند.
اعضا دعوت میشوند به:
انتشار مقاله و نظرها در مطبوعات ملی یا محلی با تأکید بر پروندهی بکتاش آبتین، رضا خندان مهابادی و کیوان باژن و مورد آزادی بیان در ایران؛
به اشتراک گذاری اطلاعات دربارهی بکتاش آبتین، رضا خندان مهابادی و کیوان باژن و فعالیتهای کارزاری خود از طریق رسانههای اجتماعی.
لطفاً انجمن جهانی قلم را از فعالیتهای خود مطلع سازید.
هر یک به شش سال و باژن به سه سال و نیم زندان محکوم شدهاند.
انجمن بینالمللی قلم نگران شمار زیادِ نویسندگان و کنشگرانی است که در ایران تنها به دلیل استفاده از حق آزادی بیان خود بازداشت یا زندانی شدهاند. فهرستی که از سال ۲۰۱۹ در اختیار این انجمن است شامل نویسندگان بسیاری است که درایران یا در زندان به سر میبرند و یا دوران محاکمهی خود را میگذرانند. این امر نقض صریح تعهدات بینالمللی جمهوری اسلامی ایران در قبال قوانین بینالمللی مربوط به حقوق بشر است؛ نقضی که عمدتاً به محدودسازی آزادی بیان، آزادی تشکل و آزادی تجمعهای مسالمتآمیز مربوط میشود. نگرانی انجمن بینالمللی قلم دربارهی نویسندگان زندانی به ویژه آنگاه بیشتر میشود که شیوع کووید -۱۹ و گزارشهای مربوط به خشونت در زندانهای ایران را نیزدر نظر بگیریم.
برای اطلاعات بیشتر لطفا با سارا ویت، هماهنگکنندهی طرح MENA در انجمن جهانی قلم تماس بگیرید.
PEN International, Koops Mill Mews, Unit A, 162-164 Abbey St, London, SE1 2AN, Tel.+ 44 (0) 20 7405 0338, email: [email protected]
بیانیهی بیش از ۱۳۰۰ نفر از نویسندگان، شاعران، هنرمندان و کنشگران اجتماعی و سیاسی
بیش از ۱۳۰۰ نفر از نویسندگان، شاعران، هنرمندان و کنشگران اجتماعی و سیاسی با انتشار بیانیهای به زندانی کردن سه عضو کانون نویسندگان ایران، #رضا_خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین و کیوان باژن، اعتراض کردند و خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط این نویسندگان آزادیخواه شدند.
نویسندگان زندانی را آزاد کنید!
مردم آزادیخواه!
در پی محاکمهی سه تن از اعضای کانون نویسندگان ایران، رضا خندان(مهابادی) و بکتاش آبتین هریک به ۶ سال و کیوان باژن به ۳ سال و نیم زندان محکوم و هماکنون در زندان اوین به بند کشیده شدهاند.
اتهامهای این نویسندگان " تبلیغ علیه نظام" و "اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور" و مصادیق این اتهامها انتشار نشریهی داخلی کانون نویسندگان، مشارکت در تدوین کتاب "۵۰ سال کانون نویسندگان ایران"، انتشار بیانیههای کانون و حضور بر سر مزار محمد مختاری، محمد جعفر پوینده و احمد شاملو در مراسم سالگرد آنان است. بیتردید هیچ یک از این موارد نمیتواند مصداق "اقدام علیه امنیت ملی" و "تبلیغ علیه نظام" باشد. این اتهامها جز پروندهسازی و دروغ پردازی علیه نویسندگان آزادیخواه نیست. آنچه این نویسندگان کردهاند مخالفت با سانسور و دفاع از آزادی بیان بی هیچ حصر و استثنا برای همگان بوده است. به بند کشیدن این نویسندگان آزادیخواه، بهویژه در شرایط اوجگیری شیوع ویروس کرونا، ادامهی همان روند قتلهای سیاسی زنجیرهای نویسندگان و آزادیخواهان به منظور خفه کردن هر گونه صدای اعتراض به ستم و مخالفت با سرکوب است.
ما امضاکنندگان این بیانیه خواهان لغو این احکام ناعادلانه و ستمگرانه و آزادی فوری و بی قید و شرط رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین، کیوان باژن و همهی زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم، و همهی شما مردم آزادیخواه را به اعتراض علیه این ظلم و تعدی و آزادیکشی فرا میخوانیم.
اسامی برخی از امضاکنندگان به ترتیب حروف الفبا:
بابک احمدی، حسن اصغری، شهناز اکملی، علی باباچاهی، پرویز بابایی، محمدرضا باطنی، اسماعیل بخشی، محمود بهشتی لنگرودی، منصوره بهکیش، نیلوفر بیضایی، احمد پوری، جعفر پناهی، علیرضا جباری، محمد جواهرکلام، امیرحسن چهلتن، فرخنده حاجیزاده، حسن حسام، محسن حکیمی، نسیم خاکسار، مهین خدیوی، محمدحسین خسروپناه، محمد خلیلی، قاضی ربیحاوی، محمد رسولاف، ناصر زرافشان، نورالدین زرینکلک، فرشته ساری، کیوان ساکت، فرج سرکوهی، پیمان سلطانی، محمد شمس لنگرودی، رضا شهابی، سیدعلی صالحی، فرزانه طاهری، رضا علامهزاده، پرستو فروهر، ایرج کابلی، مهرانگیز کار، کاظم کردوانی، محمد محمدعلی، عباس مخبر، حسن مرتضوی، اکبر معصومبیگی، شهریار مندنیپور، مجتبا میرتهماسب، سیاوش میرزاده، نعمت میرزازاده (م. آزرم)، منیژه نجم عراقی، مسعود نقرهکار.
نامه نمایندگان آلمان به وزیر خارجه این کشور
روز سهشنبه، ۳۰ دیماه، نمایندگان آلمان برای تدارک کنفرانس جهانی زنان، نامهی سرگشادهای را خطاب به وزیرامور خارجهی آلمان منتشر کردند و از او خواستند خواستار لغو محکومیت زندان و کلیه مراحل تعقیب آرش گنجی، مترجم و منشی کانون نویسندگان ایران، شود.
این نامه علاوه بر اشاره به حکم ۱۱ سال زندان آرش گنجی، مترجم و منشی کانون نویسندگان ایران، و همچنین تنها مصداق سه اتهام او به شرایط سه عضو زندانی کانون نویسندگان ایران، رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین و کیوان باژن، نیز پرداخته است.
متن کامل این نامه در ادامه میآید:
هامبورگ 19.01.2021
نامۀ سرگشاده به آقای هیکو مآس وزیر امور خارجۀ آلمان
جناب آقای مآس،
ما به عنوان نمایندگان آلمان برای تدارک کنفرانس جهانی زنان، در وضعیتی اضطراری از شما درخواست حمایت داریم. تقاضا میکنیم در سمت وزیر امور خارجۀ آلمان با دولت جمهوری اسلامی ایران تماس حاصل کرده و از آنها لغو محکومیت زندان و کلیه مراحل تعقیب آقای آرش گنجی را خواستار شوید.
آرش گنجی، شهروند ایرانی، مترجم، عضو و منشی کانون نویسندگان ایران، در تاریخ ۳۰ دسامبر سال ۲۰۲۰ از سوی رژیم ایران به ۱۱ سال زندان محکوم شد.
به گزارش خبرگزاری هرانا، اتهامات علیه وی عبارتند از:
ـ تجمع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت ملی، ۵ سال زندان
ـ عضویت و همکاری با یک گروه معاند رژیم، ۵ سال زندان
ـ تبلیغ علیه نظام، ۱ سال زندان
ـ حکم: ۱۱ سال زندان
این حکم از سوی شعبۀ ۲۸ دادگاه انقلاب اسلامی در تهران به ریاست قاضی محمدرضا عموزاد صادر شده است.
وکیل وی، آقای ناصر زرافشان، اطمینان دارد که دلیل این اتهامات ترجمۀ کتابی درباره تحولات کردستان سوریه است: «کلید کوچک دروازهای بزرگ».
آرش گنجی را به تازگی ممنوعالقلم و انتشار کتابهایی را که او ترجمه کرده است در ایران ممنوع کردهاند.
کانون نویسندگان ایران اعلام کرده که آقای آرش گنجی از دسامبر ۲۰۱۹ بارها توسط نیروهای امنیتی دستگیر و بازداشت شده است.
سه عضو هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران، رضا خندان-مهابادی، بکتاش آبتین و کیوان باژن نیز از سپتامبر ۲۰۲۰ در زندان به سرمیبرند. رضا خندان- مهابادی نیز از بیماری قلبی رنج میبرد ولی مسؤلین زندان مانع انتقال او به بیمارستان شدهاند.
آرش گنجی هیچ جرمی مرتکب نشده جز دفاع از آزادی قلم و اندیشه (اگر این را جرم بشماریم). او کار خود را به عنوان یک مترجم انجام داده و این جرم نیست!
از شما میخواهیم که برای لغو حکم دادگاه علیه آقای آرش گنجی اقدام کنید.
با احترام،
سوزان بادر
زمان مسعودی
بیانیه عفو بینالملل
عفو بینالملل از مقامات ایران میخواهد که رضا خندان مهابادی، بکتاش آبتین و کیوان باژن، سه نویسنده ایرانی و از اعضای کانون نویسندگان ایران را که به خاطر نوشتهها و فعالیتهای مسالمتآمیزشان بازداشت شدهاند، فورا و بدون و قید و شرط آزاد کنند.
آنها در روزهای هفتم و هشتم اردیبهشت ۱۳۹۹ در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به اتهامهای «تبلیغ علیه نظام» و «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور» محاکمه و هر کدام به ۶ سال زندان محکوم شدند.
براساس گزارش کانون نویسندگان ایران مصادیق اتهامهای این سه نفر؛ «عضویت در کانون نویسندگان ایران، انتشار خبرنامه داخلی کانون، آماده کردن کتاب پژوهشی در باره تاریخ ۵۰ ساله کانون برای انتشار داخلی، بیانیههای کانون، حضور بر مزار جانباختگان قتلهای سیاسی زنجیرهای از جمله جعفر پوینده و محمد مختاری و شرکت در مراسم سالانه بزرگداشت احمد شاملو» بوده است.
شعبه ۳۶ دادگاه تجدید نظر استان تهران حکم ۶ زندان رضا خندان و بکتاش آبتین را در دادگاه نظر تایید و حکم کیوان باژن را به سه و نیم سال حبس تعزیری کاهش داد.
دوره محکومیت آنها از ۵ مهر ماه ۱۳۹۹ آغاز شده است.
عفو بینالملل رضا خندان، بکتاش آبتین و کیوان باژن را زندانیان عقیدتی میداند که صرفا به خاطر استفاده از حق آزادی بیان و حق تجمع و تشکل زندانی شدند.
بیانیه مریم یاوری همسر بکتاش آبتین
بکتاش آبتین، شاعر، مستندساز و عضو کانون نویسندگان ایران در زندان اوین به کرونا مبتلا و در بهداری زندان اوین بستری شد.
مریم یاوری، همسر بکتاش آبتین روز یکشنبه ۱۵ فروردین، در حساب کاربری خود در اینستاگرام با اعلام این خبر نوشت که همسرش به دلیل «درگیری ریه» در بهداری زندان بستری شده و با توجه به داشتن بیماری زمینهای مربوط به ریه باید مورد رسیدگی پزشک متخصص قرار گیرد.
یاوری خطاب به دادستان، دادیار ناظر زندان و قاضی اجرای احکام آورده است که «شما مسئول جان و سلامتی عزیزان ما در داخل زندان هستید.»
این شاعر ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۸ در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران به اتهام «تبلیغ علیه نظام» به یک سال حبس تعزیری به اتهام «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور» به تحمل پنج سال حبس محکوم شده بود.
توییت محمد رسولاف
محمد رسولاف، کارگردان سینما، روز دوشنبه ۱۶ فروردین، در توییتی نوشت:
«چند دقیقه قبل بکتاش آبتین از زندان اوین تماس گرفت. در بهداری بستری بود. ریههایش درگیر شده، به سختی سخن میگفت. شیوع گسترده کویید۱۹ در زندان بسیار نگران کننده است. در حالی که حاکمیت از تامین واکسن برای مردم ناتوان است، اعطای مرخصی به زندانیان حداقل کاری است که موظف به انجام آن است.»
بیانیه انجمن قلم آمریکا
سه نویسنده ایرانی را برای کسب جایزه "آزادی نوشتن باربی" بکتاش آبتین، کیوان باژن و رضا خندان مهابادی انتخاب کرده است.
در سایت انجمن قلم آمریکا(پن) آمده است:
"بکتاش آبتین ، کیوان باژن و رضا خندان سه نویسنده برجستهای هستند که به دلیل نویسندگی ، دفاع از آزادی بیان و مخالفت مسالمتآمیز با سانسور دولتی توسط حکومت ایران زندانی شدهاند. در سال گذشته، هر یک از آنها به اتهامات جعلی امنیت ملی و تبلیغات مرتبط با فعالیتهایشان با کانون نویسندگان ایران به زندان محکوم شدند."هر سه نویسندگان عضو کانون نویسندگان ایران سال گذشته، آبتین بکتاش و رضا خندان هر کدام به شش سال زندان و کیوان باژن به سه سال و نیم زندان، محکوم شدهاند. سوزان نوسل، مدیر اجرایی انجمن قلم، گفتهاست "هدف قرار دادن این سه شیر جامعه نویسندگی ایران، مردانی که تنها سلاح آنها عقل آنهاست، توسط حکومت ایران نشاندهنده ورشکستگی اخلاقی رژیمی است که آنقدر از بقای خود میترسد که برای از بین بردن اندیشه مستقل به تلاشی بیهوده روی آورده است"
بیانیه دهها چهرهی ادبی و هنری جهانی
پن آمریکا خبر میدهد که گروهی از برندگان جوایز نوبل، پولیتزر و تونی در نامهای خطاب به ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری اسلامی ایران، "خواستار آزادی سه تن از نویسندگان دربند ایرانی، آبتین بکتاش، رضا خندان مهبادی و کیوان باژن شدند."
در میان امضاکنندگان این نامه چهرههای همچون بازیگرانی چون الک بالدوین و مریل استریپ، نویسندگانی چون جان گرین، مارگارت اتوود، جنیفر اگان و خالد حسینی، آهنگسازانی چون استیون سوندهایم و نمایشنامهنویسهایی چون تام استوپارد و آریل دورفمن و دهها فرد مشهور دیگر اشاره کرد.
در این نامه آمده است: "ما از شما ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری، میخواهیم که آبتین بکتاش، کیوان باژن و رضا خندان مهابادی را آزاد کنید و آنها از کلیه اتهامات بیپایه و اساس تبرئه کنید و همچنین تمانی کسانیکه از حق خود برای بیان آزادانه استفاده میکنند و زندانی هستند، آزاد کنید."
اعطای جایزه انجمن پن به زندانیان کانون نویسندگان
انجمن قلم آمریکا، پن، در جشن سالانهاش، با اعطای جایزه ادبی گالا به بکتاش آبتین، کیوان باژن و رضا خندان مهابادی، از این سه نویسنده زندانی در ایران تجلیل کرد.
جایزه انجمن قلم آمریکا با عنوان ''جایزه آزادی نگارش باربی''، یکی از جوایز سالانه این انجمن است که با هدف پایان دادن به تعقیب قضایی نویسندگان و دفاع از آزادی بیان اعطا میشود.
حدود ۸۰۰ مهمان در این مراسم شرکت کردند. این جشن برجستهترین رخداد ادبی نیویورک است.
آکوافینا ستاره فیلم "خداحافظ" مجری این رویداد ادبی بود. همچنین جودی فاستر و وول سویینکا برنده جایزه نوبل نیز در اهدای جوایز حضور داشتند.
بکتاش آبتین و رضا خندان مهابادی هر کدام به شش سال زندان و کیوان باژن به سه سال و نیم زندان محکوم شدهاند. این سه نویسنده ایرانی از مهر سال گذشته به اتهام ''تبلیغ علیه نظام و اقدام علیه امنیت ملی '' در زندان به سر میبرند.
بنابر اعلام انجمن قلم آمریکا، علت محکومیت این سه نویسنده دفاع از آزادی بیان و مخالفت مسالمتآمیز با سانسور دولتی است.
سوزان نوسل مدیر اجرایی انجمن قلم آمریکا نوشت برگزیدن این نویسندگان نه فقط برای ارائه "نثر و ایده"، بلکه به خاطر "زیستن بدون ترس، و فداکاری بی حد و حصر در خدمت آزادیهایی که پشتوانه اندیشه آزاد، هنر، فرهنگ و خلاقیت است"، انتخاب شدند.
سوزان ناسل، مدیرعامل انجمن قلم آمریکا در بیانیهای گفت: ''هدف قرار گرفتن این سه شیر جامعه نویسندگان ایران که تنها سلاحشان تفکر است، نشاندهنده ورشکستگی فکری حکومتی است که به قدری نگران بقای خویش است که به تلاشی بیثمر برای از بین بردن استقلال فکری روی آورده است".
بنابر اعلام انجمن قلم آمریکا، ایران در رده چهارم کشورهای جهان از لحاظ تعداد نویسندگان و متفکران زندانیست.[۷]
بیانیه حمایت پنج سندیکای فرانسوی
ازایران: همبستگی با قربانیان سرکوب
در ایران اقدام به ایجاد تشکیلات سندیکایی مستقل از قدرت حاکم یک جرم محسوب میشود. اخیرا حکومت ایران بر شدت فشار بر مبارزان در همه حوزهها نظیر معلمان، نویسندگان، وکلای دادگستری و کارگران افزوده است. جعفر ابراهیمی عضو تشکل صنفی معلمان تهران اخیرا به اتهامات واهی "تبلیغات کاذب" و "اقدام علیه امنیت کشور" متهم شده است. جعفر ابراهیمی مبارزی است که برای عدالت اجتماعی، و برای آموزش رایگان فعالیت میکند. هدف حکومت از محاکمه کاملا بیپایه او، مرعوب و خفه کردن هر صدایی است که علیه رژیم سرکوبکر برمیخیزد و مبین آن است که در ایران مدافعان حقوق انسانها همواره هدف سرکوب هستند. آرش گنجی نویسنده و مترجم، عضو کانون نویسندگان ایران است. او به خاطر ترجمه کتابی درباره وضعیت روژاوا در سوریه به "اقدام علیه امنیت ملی" متهم و به ۱۱ سال زندان محکوم میشود. تقاضای تجدید نظر او رد میشود و حکم ۱۱ سال زندان تأیید میشود. در حاضر سه عضو دیگر کانون نویسندگان به اسامی آبتین بکتاش، رضا خندان مهابادی و کیوان باژن به جرمهای مشابه در زندان به سر میبرند. اسماعیل گرامی کارگر بازنشسته ۶۷ ساله، مدافع حقوق کارگران، مبارزی است که برای احقاق حقوق بازنشستگان با سازماندهی گردهماییها در پی ایجاد تشکل برای بازنشستگان بود. او در ژوئن ۲۰۲۱ به ۷۴ ضربه شلاق و ۶ سال زندان محکوم میشود. در سپتامبر دادگاه تجدید نظر حکم دادگاه بدوی را تأیید میکند. فرزانه زیلابی وکیل دادگستری، به جرم دفاع از حقوق کارگران تحت پیگرد قضایی قرار میگیرد. او در محاکمات کارگران نیشکر هفت تپه وکالت متهمین را برعهده گرفته بود. دادگاه بدوی خانم زیلابی را به اتهام "تبلیغات علیه دولت" به دو سال زندان و ممنوعیت خروج از کشور محکوم میکند. اخیرا چندین وکیل دادگستری دیگر هم به زندان محکوم شدهاند. حکومت با پیگرد وکلای مخالفان و معترضین قصد جلوگیری از روال قانونی مبارزات آنها را دارد. ما سازمانهای سندیکایی فرانسه بار دیگر همبستگی خود را با سندیکالیستهای قربانی سرکوب حکومت ایران و رفقای حامیشان را اعلام میکنیم و:
- خواهان آزادی بدون قید و شرط و فوری آرش گنجی و اسماعیل گرامی و همه سندیکالیستها نویسندگان و زندانیان عقیدنی هستیم؛
- اعمال سرکوبگرایانه و اذیت و آزارها علیه خانم فرزانه زیلابی، وکیل مدافع کارگران کارکنان نیشکر هفت تپه را محکوم میکنیم و خواهان لغو فوری ممنوعیت سفر در مورد وی هستیم؛
- خواهان لغو همه محکومیتهای غیرعادلانه و خلاف آزادیها و حقوق بنیادی هستیم. از جمله محکومیت جعفر ابراهیمی. همچنین خواهان آزادی بدون قید و شرط و فوری همه مبارزین زندانی شده به خاطر فعالیتهای سندیکایی هستیم؛
- از رژیم ایران میخواهیم که به پیمانهای بینالمللی که دولت ایران امضا کرده، از جمله حق ایجاد تشکلهای مستقل، حق برگزاری تجمعات، حق اعتصاب، و حق قراردادهای جمعی، احترام بگذارد.
کنفدراسیون دموکراتیک فرانسوی کار (س اف د ت) CFDT: [email protected]
کنفدراسیون عمومی کار (س ژ ت) CGT: [email protected]
کنفدراسیون متحده سندیکایی (اف. اس. او) FSU: [email protected]
اتحاد سندیکایی همبستگی (سولیدر) Solidaires : [email protected]
بیانیه انجمن قلم امریکا
در دوران پس از اپیدمی کووید-۱۹ انجمن قلم آمریکا خواهان آزادی نویسندگان دربند ایرانی است
۹ دسامبر ۲۰۲۱
(نیویورک) ــ پس از انتشار خبر بستری شدن بکتاش آبتین، برنده جایزه «آزادی برای نوشتن» انجمن قلم سال ۲۰۲۱، در بیمارستان به دلیل ابتلا به کووید-۱۹، انجمن قلم آمریکا امروز خواهان آزادی بیدرنگ او و دیگر نویسندگان ایرانی شد که ناعادلانه در حبس به سر میبرند. از اواخر سپتامبر۲۰۲۰ که آبتین به بند کشیده شد، این دومینبار است که علایم کووید-۱۹ در او دیده میشود و همبند او کیوان باژن، دیگر برندهی همان جایزه، نیز هماکنون درگیر علایم آنفولانزا شده اما هنوز او را به بیمارستان منتقل نکردهاند.
سامر لوپز، مدیر ارشد برنامههای آزادی بیان انجمن قلم آمریکا، گفت: «ما خواهان آزادی فوری آبتین هستیم تا بتواند از مراقبتهای درمانی مناسب برخوردار شود. این شرایط آشکارا نشانگر خطرات جدی است که آبتین و دیگر نویسندگان همبند او را که ناعادلانه زندانی شدهاند تهدید میکند. نقض فاحش حقوق آنان باید پایان یابد و آبتین و تمامی کسانی که ناعادلانه به زندان افتادهاند باید بیدرنگ و بدون قیدوشرط آزاد شوند.»
بکتاش آبتین، کیوان باژن و رضا خندان مهابادی از سپتامبر ۲۰۲۰ به دلیل پروندهسازی وزارت اطلاعات بر اساس آثارشان و عضویت در کانون نویسندگان ایران در زندان اوین زندانی بودهاند. آنان در پی محاکمههایی فاقد هرگونه موازین قانونی به اتهامهای واهی «اجتماع و تبانی برای اقدام علیه امنیت کشور» و «تبلیغ علیه نظام» در مجموع به پانزدهسال و نیم حبس محکوم شدهاند. نزدیک به ۹۰ تن از نویسندگان و هنرمندان برجسته ازجمله مریل استریپ، خالد حسینی، جاناتان فرانزن، ساندرا سیسنرو و مارگارت اتوود با امضای نامهای خواستار آزادی این سه برندهی جایزه «آزادی برای نوشتن» شدند.
آرش گنجی، منشی پیشین کانون نویسندگان ایران، در اواخر اکتبر به چند اتهام واهی از جمله اقدام علیه امنیت کشور در ارتباط با ترجمهی کتابی درباره انقلاب کردهای شمال سوریه به یازدهسال زندان محکوم شد و او نیز هماکنون برای سپری کردن دستکم پنج سال از این محکومیت در زندان اوین به سر میبرد.
وضعیت آزادی بیان و رعایت حقوق بشر در ایران در سالهای اخیر پیوسته بدتر شده است و سرکوب نویسندگان برای خاموش کردن هر صدای انتقادی به شیوههای گوناگون از زندان و آزار تا قتلهای هدفمند ادامه دارد. بر اساس فهرست «آزادی برای نوشتن» انجمن قلم آمریکا در سال ۲۰۲۰، ایران از نظر شمار نویسندگان و روشنفکران زندانی رتبهی چهارم را در جهان دارد. انجمن قلم آمریکا به دفاع از افرادی که به دلیل اندیشه و بیان خود محکوم یا زندانی میشوند، از جمله نویسندگان و روزنامهنگاران و کنشگران، ادامه خواهد داد.
بیانیهی جمعی از زندانیان سیاسی اوین در حمایت از بکتاش آبتین
زندانیان زندان اوین پس از بستری شدن همبندیشان بکتاش آبتین در بیمارستان و وخامت حالش در اثر عدم رسیدگیهای به موقع بیانیهای را بصورت جمعی امضا کردند.
متن بیانیه:
جانهای شریف، قربانی دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی
بکتاش آبتین، شاعر، فیلمساز و عضو کانون نویسندگان ایران که به جرم بیان اندیشههای خود در زندان محبوس است پس از طی یک دوره بیماری کرونا و عدم رسیدگی به موقع مسئولان زندان اوین، هماکنون در کما به سر میبرد. به گفتهی پزشکان معالج، سطح اکسیژن خون بکتاش تا حد ۴۰ افت کرده و در این وضعیت، برای تداوم حیات، او را به خواب مصنوعی فرو بردهاند.
ما زندانیان بند ۸ زندان اوین سال گذشته نیز شاهد اتفاق مشابهی بودیم: عدم رسیدگی درمانی به وضعیت بهنام محجوبی که به مرگ او و همچون همیشه عدم پاسخگویی مناسب مسئولان منجر شد. هماکنون هم رضا خندان (مهابادی)، زندانی سیاسی اوین و یکی دیگر از اعضای کانون نویسندگان ایران به دلیل ابتلا به کرونا در بیمارستان بستری است.
وابسته کردن جسم رنجور زندانیان به انواع داروهای آرامبخش، عدم اعزام به موقع به بیمارستان طرف قرارداد زندان اوین، تلاش برای لاپوشانی کردن و بیاهمیت جلوه دادن بیماری، تأخیر در اعطای مرخصی درمانی، پایین بودن کیفیت مواد غذایی و کمبود ویتامینهای ضروری برای بدن، کاهش جیرهی بهداشتی زندانیان و قرار دادن زندانی در وضعیت خطرزای جسمی و روانی از جمله مواردی است که یک بیماری ساده و قابل درمان و پیشگیری را در فضای زندان به مسئلهی مرگ و زندگی تبدیل میکند.
بر اساس اطلاعات موثق، محکومان اختلاسگر وابسته به حکومت که به حبسهای بلندمدت محکوم شدهاند، با صدور حکم "رأی باز" از سوی قوهی قضاییه، دوران محکومیت خود را در خانهها، ویلاها، شرکتها و کارخانههایشان سپری میکنند و حال آنکه بکتاش آبتین صرفاً به جرم خلق اثر هنری و فعالیت اجتماعی مؤثر علیه سانسور در کانون نویسندگان ایران روی تخت بیمارستان به خواب مصنوعی برده شده تا جسم نیمهجان او اکسیژن کمتری مصرف کند.
بکتاش در ۱۵ ماه مدت حبس خود، از هیچ امکان و فرصتی برای دفاع از زندانیان تحت ستم در زندان جمهوری اسلامی دریغ نکرده و همواره دوشادوش و همراه زندانیان حقوق آنها را پیگیری کرده است.
ما زندانیان سیاسی بند ۸ زندان اوین ضمن اعتراض به قوهی قضاییه، سازمان زندانها و کلیهی نهادهای مسئول، عواقب هرگونه خطر جانی برای بکتاش آبتین را نه متوجه کووید ۱۹ بلکه بر عهدهی آنها میدانیم و از افکار عمومی و تمامی نهادهای حقوق بشری مستقل انتظار داریم پس از بررسی دقیق کارنامهی جمهوری اسلامی در نقض آزادی بیان، حقوق بشر و سرکوب زندانیان، زمینههای مؤثر و عملی را برای آزادی همهی زندانیان سیاسی فراهم سازند.
۱۲ دی ۱۴۰۰
ایوب اهراری، علی افخم ابراهیمی، پیمان پورداد، آرش جوهری، معین حاجیزاده، علیاصغر حسنی راد، مصطفی خسروی، مهدی دارینی، مهران رئوف، خسرو صادقی بروجنی، سینا ظهیری، محمود علینقی، سیروس قرچه، آرش گنجی، پارسا گلشنی، مهدی محمدی، امیرحسین میرخلیلی، مجتبی نایری، احمد یزدانی.
پیام اخیر انجمن قلم
انجمن قلم (پن) آمریکا با انتشار بیانیهای، خواستار آزادی بی قید و شرط بکتاش آبتین شد
سوزان ناسل، مدیر انجمن قلم (پن) در بخشی از این بیانیه در واکنش به وخامت حال آقای آبتین نوشته است:
بکتاش آبتین پس از دو بار ابتلا به بیماری کووید-۱۹ در زندان اوین در ایران، هم اکنون در کمای مصنوعی به سر میبرد. حکومت ایران او را به ناحق در زندانی شلوغ و پرجمعیت به بند کشیده و بارها وی را از دسترسی به درمان مناسب محروم کرده است. ما از حکومت ایران میخواهیم که بی هیچ قید و شرطی آقای آبتین را آزاد کرده و در صورت موافقت خانواده دسترسی به پزشکان متخصص بینالمللی را برای او فراهم سازد. همچنین از رژیم ایران میخواهیم دست از بدرفتاری با زندانیان بردارد و اعضای برجسته کانون نویسندگان ایران را بیدرنگ آزاد کند.
اعلام همبستگی آذر نفیسی
آذر نفیسی، استاد دانشگاه و نویسنده کتاب «لولیتاخوانی در تهران» روز پنجشنبه در پیامی تازه با بکتاش آبتین، شاعر زندانی، اعلام همبستگی کرده و خواستار آزادی او شد.
این نویسنده ایرانی در پیام خود نوشت:
«در درخواست برای آزادی بیقید و شرط آبتین، همکاران او در کانون نویسندگان ایران و دیگر نویسندگان که به ناحق در ایران زندانی هستند به انجمن قلم آمریکا (معروف به پن) میپیوندم.»
بیانیه اتحادیه آزاد کارگران
بکتاش آبتین، شاعر، فیلمساز و عضو زندانی کانون نویسندگان ایران که در زندان به کرونا مبتلا شده بود امروز شنبه ۱۸ دیماه ۱۴۰۰ از میان ما رفت.
مرگ بکتاش آبتین نه بر اثر بیماری، بلکه به دلیل انتقال دیرهنگام به بیمارستان اتفاق افتاد. بکتاش آبتین را همانگونه که کانون نویسندگان ایران اعلام کرد، “حکومت آزادیستیزان” از ما گرفت.
بکتاش آبتین غریو رسای آزادیخواهی، استبدادستیزی و مبارزه با جهل و جُور بود که جان خود را در این مسیر فدا کرد.
“حکومت آزادیستیزان” محمد مختاریها، جعفر پویندهها، فرزاد کمانگرها و بکتاش آبتینها را به مسلخ مرگ کشانده و میکشاند تا هرگونه آزادیخواهی و استبدادستیزی را سرکوب کند.
این وظیفهی بشریت متمدن و آزادیخواه است که با دامن زدن به مبارزات، هم بساط قتلگاههای حکومت که همانا زندانها هستند را جمع کند و هم مانع از تداوم قتلهای زنجیرهای آزادیخواهان، که بیش از چهار دهه در جریان است گردد.
مردم ایران، امروز خشمگینتر و خونیندلتر از هر زمانی صفحات کتاب کشتار عزیزانشان را ورق میزدند و داغدار دومین سالروز به قتل رساندن ۱۷۶ نفر از سرنشینان هواپیمای اوکراینی بودند که قتل عامدانهی بکتاش آبتین نیز صفحهای دیگر به این کتاب افزود.
اتحادیه آزاد کارگران ایران با تسلیت به خانوادهی بکتاش آبتین عزیز، یاران و همکاران او در کانون نویسندگان و تمامی آزادیخواهان ایران، اعلام میکند تا زمانی که مبارزه برای آزادی و برانداختن جُور و جهل در جریان است، بکتاش آبتین نه تنها زنده است بلکه پرچم برافراشتهی این مبارزات خواهد بود.
اتحادیه آزاد کارگران ایران- ۱۸ دیماه ۱۴۰۰
بیانیهی زندانیان سیاسی جمهوری اسلامی در مورد مرگ بکتاش آبتین
متن کامل بیانیه:
مینویسم بادم
حتی در قفس آزادم
چگونه میشود در من ایستاد
چگونه میشود بر من فرمان ایست داد
مرگ با دیگر دندانهای تیز اما پوسیدهخود را نشان داد. این بار نویت بکتاش آبتین بود که به جرم ناکرده و دفاع صرف از حق آزادی بیان خود و دیگران، کتبسته به مقتل برده شود. بله، جرمناکرده، زیرا جرم سیاسی در این کشور هیچگاه نیازمند سند و مدرک نبوده. زیرا زندانی سیاسی، منحصرا به دلیل بیان اندیشههای دیگرگونهی خود در کلام و زندگی خویش که با هیچ نوع وصف مجرمانهای جور در نمیآید به جرم سیاسی متهم میشود، اندیشههایی که تنها وصف مجرمانهاش عدم تطابق با میل حاکمان است و با بروز چنین اندیشههایی گویا مجموعهی سیاسی-نظامی حکومتی را تهدید میکند که مجهز به عنوان تسلیحات گرم و ضد شورش و متنوعترین موشکها و زرهپوشهای خیابانی است. همین ظاهر تا بن دندان مسلح در برابر مردم بیدفاع که جز صدای اعتراض ابزار دیگری برای طرح خواستهای خود ندارند گویای ضعفی بنیادین در تشکیلات حکومت است. از این مضحکتر هنگامیست که زندانیان سیاسی محبوس در زندانها نیز موجب ترس و وحشت حاکمان میشوند و با توسل به روشهای حیلهگرانه در صدد قتل آنها برمیآیند.
بکتاش، همچون سایر زندانیان جمهوری اسلامی، از یک سو به دلیل شرایط بهداشتی اسفناک زندان، محکوم به مرگ تدریجی بود و از سوی دیگر هنگام بروز بیماری کرونا محکوم به مرگ قطعی شد. او که در پی بروز علائم کرونا در تاریخ ۶ آذر ۱۴۰۰ به بهداری اوین مراجعه کرده بود از سوی کادر پزشکی اوین مورد معاینه قرار گرفت. اما به جای رسیدگی قطعی، او را به انواع مسکنها بستند تا مثل همیشه علائم را لاپوشانی کنند. بکتاش در سه روز متوالی در تاریخهای ۱۱، ۱۲ و ۱۳ آذر نیز باز به بهداری مراجعه کرد که بینتیجه ماند. بیماری سرانجام افسار گسیخت. بکتاش که در تب ۳۹ درجه گُر میگرفت بار دیگر در تاریخ ۱۵ آذر به بهداری بند ۸ اوین مراجعه کرد و اینبار با اصرار توانست «مسئولان» را مجبور به اعزام خود به بیمارستان کند. بیماری کرونای بکتاش در بیمارستان طالقانی که طرف قرارداد اوین است محرز شد اما به دلیل رسیدگی ناکافی و وضع شرمآور این بیمارستان خانوادهی او با مراجعههای مکرر به اوین توانستند بکتاش را از بند و زنجیر زندان مرخص کنند تا در بیمارستانی مناسبتر و بدون تدابیر امنیتی درمان واقعی را شروع کنند. این در شرایطی است که عالیترین مقام مسئول اوین نیز به رغم نامهنگاریها و درخواستهای متعدد زندانیان برای سرکشی در بندها نه تنها سایهی «مبارک» خود را به زندانیان نشان نمیداد بلکه از ارائهی دلیل دائر بر عدم حضور در ناحیهی تحت نظارت و مسئولیت خود شانه خالی میکرد.
باری، طبق اظهارات پزشکان بکتاش، اگر فقط یک الی دو هفته زودتر روند درمانی آغاز میشد نه نیاز به خواب مصنوعی بود نه نیاز به کشت سلولهای بنیادین ریه. تا آنکه جسم نیمهجانش پس از چندین روز تقلا برای زندگی ظهر شنبه ۱۸ دیماه ۱۴۰۰ چهرهی کریه مرگ را دیدار کرد. شما بگویید، آیا این مصداق قتل عمد نیست؟!
طرفه آنکه رسانههای رسمی جمهوری اسلامی (شبکهی خبر) ساعتی پس از درگذشت بکتاش در پربینندهترین ساعت پخش زیرنویس میکنند که وی به دلیل ابتلا به سینوزیت درگذشته و رسواتر آنکه چند ساعت بعد در برنامهی خبری بدنام ۲۰:۳۰ متنی قرائت میشود که بکتاش پس از بارها استفاده از حق مرخصی پس از ۳۵ روز بستری در بیمارستانی که خانوادهی او برای او تعیین کرده بودند جان سپرد. چنین است بحران خبری حکومتی که به ناگاه در برابر وجدان بیدار و پرسشگر جامعه قرار گرفته.
جریانی که با کلید خوردن پروژهی قتلهای زنجیرهای آغاز شد و جان دو تن از شریفترین اعضای کانون نویسندگان ایران، محمد مختاری و محمدجعفر پوینده، را گرفت هنوز ادامه دارد. اگر دستگاه سرکوب جمهوری اسلامی به هر دلیلی دیگر نمیتواند مانند آن سالها در روز روشن، دگراندیشان را خفه کند راههای «تمیزتری» برای بریدن صدای منتقدان پیدا کرده است. مورد بکتاش، نمونهی آن.
کسانی که در زندانهای جمهوری اسلامی سرکرده باشند این روشها را نیک میشناسند. در همین بند ۸ اوین کسانی هستند که مرتکب جرائمی محرز شدهاند اما چون نور چشم جناحی از حاکمیتاند از باکیفیتترین شرایط زندگی در اتاقهای خود بهرهمندند و حتی با اخذ رای باز عمدهی مدت محکومیت خود را در بیرون از زندان سپری میکنند: بوزینگانی از قماش دزدان بزرگ.
مرگ بکتاش در زندان، اولین مورد نیست. هنوز یک سال از مرگ بهنام محجوبی نمیگذرد. ولی دریغ بگویید که هنوز در زندانهای جمهوری اسلامی، زندانیان سیاسی هستند که به دلیل شرایط نازل یا وضع غیرانسانیترین مجازاتها و ایجاد شدیدترین اوضاع روانی، به مرگهای مشکوک دچار میشوند.
ما زندانیان سیاسی زندانهای جمهوری اسلامی، ضمن همدردی با خانوادهی بکتاش آبتین، کانون نویسندگان ایران، همبندان عزیز و دلاور او، با مقصر دانستن قوهی قضائیه و سازمان زندانها، چنانکه همبندان او در بیانیهی پیشین هشدار داده بودند، این ضایعهی جبرانناپذیر را به جامعهی روشنفکری ایران و همهی دگراندیشانی که رویای جهانی بهتر دارند تسلیت میگوییم.
جمعی از زندانیان سیاسی زندانهای جمهوری اسلامی
۱۹ دیماه ۱۴۰۰
زندانی سیاسی آزاد باید گردد!
سید افخم ابراهیمی، محمد ابوالحسنی، ایوب اهراری، صادق امیدی لپوندی، کیوان باژن، مهران بیات، رامین پارسا، پیمان پورداد، آرش جوهری، حمید کاشانی، معین حاجیزاده، علیاصغر حسنی راد، مجید حسینینژاد، مصطفی خسروی بابادی، مهدی دارینی، احمد دهقان، مهران رئوف، خسرو صادقی بروجنی، کیوان صمیمی، محمود علینقی، ابوالفضل غسالی، سیروس قرچه، پارسا گلشنی، آرش گنجی، مهدی مسکیننواز، رضا مظاهری، مهدی محمدی، پوریا مضروب، امیرحسین میرخلیلی، حسن ناصری، علی نوریزاد، مجتبی نایری، رمضان همتی، احمد یزدانیپور
بیانیه ۲۷ نهاد چپ و دمکراتیک در محکومیت قتل بکتاش آبتین
بکتاش آبتین، شاعر، فیلمساز، نویسنده و عضو کانون نویسندگان ایران بقتل رسید!
در دومین سالگرد کشتار عمدی و جمعی مسافران پرواز 752 اوکراینی با پدافند سپاه ، امروز جنایتکاران نظام اسلامی فاجعه تازهای آفریدند. بکتاش آبتین، شاعر، فیلمساز، نویسنده و عضو کانون نویسندگان ایران بخاطر عدم توجه مقامات رژیم و تاخیر در اعزام به بیمارستان جهت درمان فوری بیماری کرونا درگذشت ."جرم" بکتاش آبتین دفاع از آزادی بدون حصر و استثنا بود که چون سه هموند دیگرش بازداشت و در زندان به کرونا مبتلا شده بود. سعیدی سیرجانی ، سعید سطانپور، محمد مختاری، جعفر پوینده و بسیاری از نویسندگان دیگر نیزدر این رژیم جهل و جنایت کشته شدهاند.
همانگونه که کانون نویسندگان در بیانیه مطبوعاتی خویش نوشته ما نیز نگران جان سه عضو دیگر کانون و همه زندانیان سیاسی عقیدتی هستیم و بویژه زندانیانی که امروز در اعتراض به قتل بکتاش آبتین در بند ۸ اوین فریاد "مرگ بر دیکتاتور" سردادند:
"کانون نویسندگان ایران همچنان نگران سلامت سه عضو زندانی خود، رضا خندان مهابادی، که هم اکنون با بیماری کرونا دستوپنجه نرم میکند، کیوان باژن و آرش گنجی و همهی زندانیان سیاسی و عقیدتی است و بیم آن دارد که هر آینه با تداوم سیاستهای جنایتکارانه، فاجعهای دیگر به بار آید.
کانون نویسندگان ایران با ابراز تسلیت قتل بکتاش آبتین به خانواده، یاران او در کانون نویسندگان ایران، و جامعهی مستقل فرهنگی کشور و اعلام تعهد به ادامهی راه او در مبارزه با سانسور و دفاع از آزادی اندیشه و بیان بیهیچ حصر و استثنا در مراسم بدرقه و خاکسپاری او در کنار خانوادهاش خواهد بود". در بیش از چهار دهه مردم ما از سرکوب سیستماتیک حکومت آسیبهای جدی دیدهاند .تا کنون بسیاری از معترضین به وضع موجود و کسانی که سلطه سیاهی و تباهی را به چالش میکشیدند، جانشان را بر سر دفاع از آزادی و برابری گذاشتند. در این مبارزات طولانی، کارگران و زحمتکشان، زنان، دانشجویان و تمامی اقشاری که آزاد زیستن را پاس میداشتند برایش هزینه سنگینی پرداختند. کارنامه خونین رژیم حاکی از اعدام هزاران تن زندانی سیاسی، قتل و ترور نویسندگان، قتل زندانیان درزیر شکنجه و ... است. . بکتاش آبتین؛ فضیلتِ پایداری و مبارزه را آن "حلقه مفقوده" "در جامعه معاصر ما" تعریف میکرد. عنصر مقاومتی که بقول او نشان از عزم و جزم تغییر وضعیت موجود را دارد باشد که این جویبارهای مبارزه به هم برسند و سیلابی شود و رژیم کشتار و تبعیض را بروبد و پرچم آزادی و برابری را افراشته گرداند.
در ضمن درمراسم خاکسپاری بکتاش آبتین که زیر فشار و کنترل نیروهای امنیتی، امروز در امامزاده عبدالله شهر ری برگزار شد، شرکت کنندگان شعار
درود بر آبتین، مرگ بر ظالمین
آبتین، زنده است، راه او پاینده است
این شاعر آزاده ، کابوسِ این بیداده
را سر دادند.
زنده باد آزادی، دمکراسی و برابری!
زندانی سیاسی آزاد باید گردد!
سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی ایران!
۹ ژانویه ۲۰۲۲ برابر با ۱۹ دی ۱۴۰۰
۱- اتحاد نیروهای دمکراتیک ایرانی - سوئیس
٢- آلترناتیو سوسیالیستی ایران – لندن
۳- انجمن دفاع از زندانیان سیاسی – عقیدتی - پاریس
۴- انجمن پناهندگان ایرانی گوتنبرگ- سوئد
۵- انجمن سوسیالیستها در سوئد
۶- جمعی از فعالان اجتماعی- سیاسی و پناهندگان - گوتنبرگ- سوئد
۷- حامیان مادران پارک لاله- استکهلم
۸- شورای هماهنگی علیه کشتار جمهوری اسلامی- فریاد خاوران
۹- شورای همبستگی با مبارزات مردم ایران – لندن
۱۰- شورای همراهی با آلترناتیو کارگری در ایران
۱۱- شورای همبستگی ایرانیان با روژاوا- استکهلم
۱۲- فدراسیون اروپرس – بلژیک
۱۳- کانون کنشگران دمکرات و سوسیالیستهانوفر- آلمان
۱۴- کانون پناهندگان سیاسی ایران- برلین
۱۵- کانون پشتیبانی از مبارزات مردم ایران- وین
۱۶- کانون همبستگی با کارگران ایران- گوتنبرگ
۱۷- کانون نقد و گفتگو لسانجلس
۱۸- کمیته همبستگی با مبارزات مردم ایران- فرانکفورت
۱۹- کمیته دفاع از مبارزات مردم ایران- سوئیس
۲۰ - کمیته دفاع از زندانیان سیاسی ایران- برلین
۲۱- کمیته همبستگی کارگران ایران و سوئد
۲۲- کانون همبستگی با مبارزات کارگران در ایران - فرانکفورت
۲۳- کانون همبستگی با کارگران در ایران - کانادا
۲۴- کمیته همبستگی با جنبش کارگری ایران _ استرالیا
۲۵- همبستگی با مبارزات مردم ایران- سوئیس
۲۶- همبستگی سوسیالیستی با کارگران ایران- پاریس
۲۷-همبستگی برای حقوق بشر در ایران (کلگری)
بیانیه ما نویسندهایم
کانون نویسندگان ایران در پاییز ۱۳۷۳ بیانیهای را منتشر کرد که در آن ضمن اعتراض به فضای سرکوب و خفقان در جامعه خواهان آزادیهای دموکراتیک شده بود.
ما نویسندهایم
«مسائلی كه در تاریخ معاصر در جامعه ما و جوامع دیگر پدید آمده، تصویری را كه دولت و بخشی از جامعه و حتا برخی از نویسندگان از نویسنده دارند، مخدوش كرده است؛ و درنتیجه هویت نویسنده و ماهیت اثرش و همچنین حضور جمعی نویسندگان دستخوش برخوردهای نامناسب شده است. از این رو ما نویسندگان ایران وظیفهی خود میدانیم برای رفع هرگونه شبهه و توهم، ماهیت كار فرهنگی و علت حضور جمعی خود را تبیین كنیم. ما نویسندهایم، یعنی احساس و تخیل و اندیشه و تحقیق خود را به اشكال مختلف مینویسیم و منتشر میكنیم. حق طبیعی و اجتماعی و مدنی ماست كه نوشتهمان - اعم از شعر یا داستان، نمایشنامه یا فیلمنامه، تحقیق یا نقد، و نیز ترجمهی آثار دیگر نویسندگان جهان - آزادانه و بیهیچ مانعی به دست مخاطبان برسد. ایجاد مانع در راه نشر این آثار، به هر بهانهای، در صلاحیت هیچكس یا هیچ نهادی نیست. اگرچه پس از نشر، راه قضاوت و نقد آزادانه دربارهی آنها بر همگان گشوده است. هنگامی كه مقابله با موانع نوشتن و اندیشیدن از توان و امكان فردی ما فراتر میرود، ناچاریم به صورت جمعی - صنفی با آن روبهرو شویم، یعنی برای تحقق آزادی اندیشه و بیان و نشر و مبارزه با سانسور، به شكل جمعی بكوشیم، به همین دلیل معتقدیم: حضور جمعی ما، با هدف تشكل صنفی نویسندگان ایران متضمن استقلال فردی ماست. زیرا نویسنده در چگونگی خلق اثر، نقد و تحلیل دیگران، و بیان معتقدات خویش، باید آزاد باشد. هماهنگی و همراهی او در مسائل مشترك اهل قلم به معنای مسؤولیت او در برابر مسائل فردی ایشان نیست. همچنانكه مسؤولیت اعمال و افكار شخصی یا سیاسی یا اجتماعی هر فرد بر عهدهی خود اوست. با این همه، غالبا نویسنده را، نه به عنوان نویسنده، بلكه به ازای نسبتهای فرضی یا وابستگیهای محتمل به احزاب یا گروهها یا جناحها میشناسند و بر این اساس دربارهی او داوری میكنند. درنتیجه حضور جمعی نویسندگان در یك تشكل صنفی - فرهنگی نیز در عدد احزاب یا گرایشهای سیاسی قلمداد میشود. دولتها و نهادها و گروههای وابسته به آنها نیز بنا به عادت، اثر نویسنده را به اقتضای سیاست و مصلحت روز میسنجند و با تفسیرهای دلبخواه، حضور جمعی نویسندگان را به گرایشهای ویژهی سیاسی خود یا توطئههای داخل و خارج نسبت میدهند. حتا بعضی افراد، نهادها و گروههای وابسته، همان تفسیرها و تعبیرهای خودساخته را مبنای اهانت و تحقیر و تهدید میكنند. از این رو تاكید میكنیم كه هدف اصلی ما از میان برداشتن موانع راه آزادی اندیشه و بیان و نشر است و هرگونه تعبیر دیگری از این هدف، نادرست است و مسؤول آن صاحب همان تعبیر است. مسؤولیت هر نوشتهای با همان كسی است كه آن را آزادانه مینویسد و امضا میكند. پس مسؤولیت آنچه در داخل یا خارج از كشور به امضای دیگران، در موافقت یا مخالفت با ما نویسندگان ایران منتشر میشود، فقط به عهدهی همان امضاكنندگان است. بدیهی است كه حق تحلیل و بررسی هر نوشتهای برای همگان محفوظ است، و نقد آثار نویسندگان لازمهی اعتلای فرهنگ ملی است، اما تجسس در زندگی خصوصی نویسنده به بهانهی نقد آثارش، تجاوز به حریم اوست و محكوم شناختن او به دستاویزهای اخلاقی و عقیدتی، خلاف دموكراسی و شؤون نویسندگی است. همچنانكه دفاع از حقوق انسانی و مدنی هر نویسنده نیز در هر شرایطی وظیفهی صنفی نویسندگان است. حاصل آنكه؛ حضور جعمعی ما ضامن استقلال فردی ماست، و اندیشه و عمل خصوصی هر فرد به جمع نویسندگان ربطی ندارد. این یعنی نگرش دموكراتیك به یك تشكل صنفی مستقل. پس اگرچه توضیح واضحات است، باز میگوییم؛ ما نویسندهایم. ما را نویسنده ببینید و حضور جمعی ما را حضور صنفی نویسندگان بشناسید.
پاییز ۱۳۷۳
طی ۴ سال ۱۸ نفر از امضا کنندگان نامه مورد سوءقصد قرار گرفتند. تعدادی به بهانههای مختف تحت پیگرد قضایی قرار گرفتند و بسیاری مجبور به جلای وطن شدند.
"میتوان با قطعیت گفت كه این نامه حالا دیگر خود یك سند تاریخی است و نشان میدهد عمدهی نویسندگان این مملكت در برههای از تاریخ ناچار بودهاند همچون یك موضوع مقدس از امر نوشتن دفاع كنند".
که ماهمچنان مینویسیم
گزارش خاکسپاری بکتاش آبتین
کانون نویسندگان ایران در گزارشی جزئیات وقایع منجر به قتل بکتاش آبتین را روایت کرده است.
با ایست قلبی بکتاش آبتین در پیش از ظهر شنبه ۱۸ دیماه ۱۴۰۰ در بیمارستان ساسان تهران، آخرین مرحلهی قتل تبهکارانهی این نویسندهی آزادیخواه به دست جمهوری اسلامی رقم خورد. در پی این فاجعهی انسانسوز، خانوادهی بکتاش در شب همان روز در اطلاعیهای اعلام کرد که مراسم خاکسپاری در روز دوشنبه ۲۰ دی برگزار خواهد شد.
صبح روز یکشنبه ۱۹ دی، خانوادهی آبتین همراه با دو تن از اعضای هیئت دبیران کانون نویسندگان به بهشت زهرا مراجعه کردند و جواز دفن او را در امامزاده عبداله شهر ری گرفتند. پس از مراجعهی خانواده و یاران آبتین به امامزاده عبداله برای انجام کارهای اداری خاکسپاری، فشار نیروهای امنیتی برای دفن پیکر آبتین در بعد از ظهر همان روز یکشنبه آغاز شد.
از یک سو، اعضای خانواده را در محاصره گرفتند و از آنان خواستند که مراسم را هر چه زودتر در ساعت ۳ بعد از ظهر همان روز برگزار کنند و، از سوی دیگر، اعضای کانون را تهدید کردند که مبادا برای مراسم فراخوان صادر کنند. اما از هر دو سو ناکام ماندند؛ هم اعضای حاضر خانواده و هم یاران آبتین در کانون بر برگزاری مراسم در روز دوشنبه پای فشردند.
اما قضا کار خویش میکرد. فشار بر دیگر اعضای خانواده و بیماری پدر آبتین که با وجود تمام تمهیدات خانواده برای آماده کردن او، در میان تماسها و آمدوشدها از مرگ آبتین مطلع شده بود، مؤثر واقع شد و تصمیم خانواده بر آن شد که مراسم در ۳ بعد از ظهر همان یکشنبه برگزار شود.
در این موقعیت، کانون نویسندگان ایران در ساعت یک بعد از ظهر یکشنبه در برابر یک امر انجام شده قرارگرفت و در واقع چارهای نیافت جز این که تغییر زمان مراسم را اعلام کند و در همان حال مردم را به شرکت در مراسم فراخواند. با این همه، با توجه به فرصت بسیار اندک برای فراخواندن مردم به شرکت در مراسم، در ساعت ۳ جمعیت نسبتا قابل توجهی از مردم آزادیخواه در گورستان امامزاده عبداله گرد آمدند، و مراسم با تولیت خانوادهی آبتین اما در حضور محسوس نیروهای امنیتی آغاز شد.
با توافق برخی از اعضای خانواده و دبیران کانون، قرار شد پس از پایان مراسم دفن، بیانیه کانون برای حاضران خوانده شود. اما حتی پس از پایان دفن، بلندگو همچنان در دست مداحان و امنیتیهای پشت سر آنها باقی ماند و فاتحهخوانی طولانی و ملالآور مداحان ادامه یافت.
اینجا دیگر درنگ جایز نبود؛ یکی از اعضای هیئت دبیران با فریاد از مداحان خواست به فاتحهخوانی پایان دهند و اجازه دهند مردم هم سخن بگویند. پس از این نهیب بود که مراسم برای مدتی کوتاه عملا در اختیار کانون و دوستداران بکتاش قرار گرفت: عضو دیگر هیئت دبیران کانون بیانیه کانون را با عنوان «حاکمیت آزادی ستیز بکتاش آبتین را به قتل رساند» قرائت کرد و پس از آن حاضران شعارهای «درود بر آبتین، مرگ بر ظالمین»؛ «آبتین زنده است، راه او پاینده است»؛ «این شاعر آزاده، کابوس این بیداده» را سر دادند و سرودهای انقلابی خواندند.[۸]
بدین سان، به رغم تمام تقلای آزادی ستیزانه و مذبوحانهی نیروهای امنیتی رژیم جمهوری اسلامی برای جلوگیری از بیان حقیقت قتل جنایتکارانهی بکتاش آبتین از سوی جمهوری اسلامی، کانون نویسندگان ایران با بیان این حقیقت برای مردم حی و حاضر در مراسم مُهر خویش را بر مراسم خاکسپاری بکتاش آبتین کوبید.
ساعتی بعد از پایان یافتن مراسم و ترک محل برگزاری با خبر شدیم نیروهای امنیتی چهار تن از دوستان آبتین را بازداشت کردهاند که با پیگیری خانوادهی آبتین پس از دو ساعت آزاد شدهاند. این بازداشت با تهدید و ارعاب بازداشتشدگان و گرفتن تعهد از آنان همراه بوده است. همچنین دوربین یکی مستندسازان که در حال فیلمبرداری از مراسم آبتین بوده نیز ضبط شده است.[۹]
کانون نویسندگان ایران
بیمرزی و کانون نویسندگان
در میان اعضای کانون نویسندگان عناصری متفاوت وجود دارند که بعضا با اعضای حکومت و دستگاه سرکوب رسمی مرزی ندارند. این موضوع در بیانیه یکی از اعضای کانون در رابطه با دستگیری اعضای کانون نویسندگان انعکاس یافت.
بیانیه عباس معروفی
این روزها محمود دولت آبادی خبر زندانی شدن سه عضو کانون نویسندگان ایران (رضا خندان، بکتاش آبتین، کیوان باژن) را ندیده، خبر اشرار نامیده شدن مردم معترض را نشنیده، در خون غلتیدن صدها جوان و نوجوان معترض بیپناه را نفهمیده، اما چون معتقد بوده که ایران به ظریف و سلیمانی نیاز دارد، به خبر کشته شدن المهندس و یارانش در بغداد واکنش نشان داده و تسلیت گفته است.
من اگر در ایران بودم از هیئت دبیران کانون نویسندگان ایران میخواستم عضویت این نویسنده را تعلیق کنند تا او بار دیگر به "شورای نویسندگان" وابسته به حزب توده بازگردد؛ بار دیگر به انشعابیون بپیوندد. به این دلیل که او منشور کانون نویسندگان را بارها زیر پا گذاشته و در مراسم افطاری رییس شورای امنیت ملی لقمه زده است.
ما نویسندگان ایران سربلندی و استقلال و آزادی ایران را میخواهیم. ما عضو کانون نویسندگان ایران هستیم، نه عضو کانون نویسندگان اسلام.
شاعر بزرگ ما، مهدی اخوان ثالت گفت: «ما با حکومت نیستیم، بر حکومتیم.» روزی که در همین برلین، بزرگ علوی را توی قبر میگذاشتم، با توجه به سوابقش گفتم: «اینجا، پایان همهی ماست. و ما نویسندگان موظفیم کنار ملت بایستیم، نه حکومت.»
ما مدافع حکومت نیستیم، به ویژه این حکومت که در لوای مبارزه با امپریالیسم، به ورشکست کردن یک کشور افتخار میکند، و حکومت مستضعفان را با گسترش امپراتوری اسلامی اشتباه گرفته؛ حتا اگر یک بار عواقب کثیف گروگانگیری و ماجراجوییهاش را بنگرد در خواهد یافت که خرج کردن ثروت مردم و شخم زدن منابع ملی برای هزینه ساختن گسترش ایدئولوژی، جز تحقیر جوانان و نابودی کشور و ورشکستی ایران چیزی عایدش نشده. اینها ما و کشور ما و ثروت ما را گروگان گرفتهاند تا به مقاصد مهم خودشان نائل آیند و امپراتوری اسلامیشان را گسترش دهند. هیچ چیزی برایشان مهم نیست، حتا نابودی ایران. و اینهمه را به پای شیطنت خارجیها نوشتن، همه را دشمن خواندن، و خود را مبرا دانستن دروغیست مصلحتآمیز و اسلامی.
ترور زشت و پلشت است؟ بله ترور زشت و پلشت است. اما ترور بختیار زشت نیست؟ ترور ستار بهشتی و پویا بختیاری پلشت نیست؟ ترور داریوش و پروانه فروهر کثیف نیست؟ ترور محمد مختاری ناپسند نیست؟ فقط ترور ژنرالهای نظامی در حال ماموریت بد است؟
نویسنده وفادار به منشور کانون نویسندگان بودن و معتقد به حقوق بشر ماندن فرق دارد با کسی که هر به چندی بیدلیل پوستر یکی از چهرههای حکومت اسلامی را بالای سرش میگیرد، و دم از آزادی و آزادگی هم میزند. بد نیست اگر گاهی آدم ساکت بماند. سکوت هم یکی از نُتهای موسیقی ست. با این همه، محمود دولتآبادی حق دارد بیندیشد و بنویسد و از هرکسی دفاع کند. پیتر هانتکه هم حق دارد ازجنایتکار جنگ بالکان، اسلوبودان میلوشویچ که به نسلکشی محکوم شد حمایت کند و در خاکسپاریاش حضور یابد، اما هردو این نویسندگان حق ندارند عضو کانون نویسندگان باشند. همین.
عباس معروفی