تروریسم جمهوری اسلامی ایران

تروریسم جمهوری اسلامی ایران یکی از موضوعات مورد مناقشه‌ی جدی جهان است که هر روز ابعاد بیشتری به‌خود می‌گیرد. تروریسم به قتل و آسیب‌رسانی به فرد یا گروهی از افراد با اهداف سیاسی اطلاق می‌شود[۱]. ویژگی قتل سیاسی این است که شخص قاتل با قربانی مسئله شخصی ندارد بلکه قاتل اجرا کننده خطی است که از طرف تصمیم گیرندگان سیاسی به او داده شده‌است.

تروریسم جمهوری اسلامی
تروریسم جمهوری اسلامی

رژیم ایران در طی ۴ دهه صدها نفر از مخالفان خود را در داخل و خارج ایران به شیوه‌ی ترور به قتل رسانده است. از جمله ترور‌های خارج کشوری این رژیم می‌توان از ترور شاپور بختیار آخرین نخست وزیر ایران پیش از انقلاب، فریدون فرخزاد خواننده و شومن، دکتر صادق شرفکندی دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران، عبدالرحمن قاسلمو دبیرکل حزب دموکرات کردستان ایران، پرفسور کاظم رجوی فعال سیاسی و برادر مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق ایران، علی مرادی و زهرا رجبی از مسئولان سازمان مجاهدین خلق ایران، عبدالرحمن برومند(هیئت اجرائی نهضت مقاومت ملی ایران،محمد حسین نقدی (کاردار سابق سفارت ایران در رم و عضو شورای ملی مقاومت ) و صدها ترور دیگر نام برد. پس از روی کار آمدن جمهوری اسلامی همواره بحث تروریسم و نقش این نظام در آن موضوع روی میز کشورها و سازمانهای بین المللی بوده‌است. نظام جمهوری اسلامی اگر چه در موضع‌گیریهای رسمی و علنی صراحتا از این امر حمایت نکرده‌است اما در موقعیتهای مختلف و با زبان دیپلماتیک یا دوپهلو ابایی از حمایت از آن نداشته است.حمایت مالی و مادی از شبه نظامیان در عراق، لبنان، یمن، سوریه و ... را نیز می‌توان از جمله فعالیت‌های تروریستی رژیم ایران در سطح منطقه‌ای دانست. صدور تروریسم یا صدور بحران که در رژیم ایران از آن با عنوان صدور انقلاب نام برده می‌شود، استراتژی بقاء نظام جمهوری اسلامی است. همچنین جنگ خارجی به این رژیم امکان سرکوب در داخل را داده و برای آن پوشش و دستاویز فراهم می‌کند. بطور معمول هنگامی که یک حکومت از حل مشکلات داخلی خود ناتوان است و همچنین با مخالفت‌ و نارضایتی عمومی مواجه است، با ایجاد بحران در خارج از مرز‌های خود، مشکلات داخلی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد.

تروریسم حکومتی ایران

در کتاب سفید بخش ایران و تروریسم منتشر شده از طرف دفتر مبارزه با تروریسم وزارت خارجه آمریکا می‌خوانیم: در رژیمهای تروریست «ترور» ابزاری است محوری، مشروع و غیرقابل جانشین برای پیشبرد خطوط سیاسی. «بعد از ۱۹۷۹ تروریسم همواره بخش لاینفکی از سیاست ایران بوده‌است. گرچه در درون رژیم جناحبندیهای رقیبی وجود دارد، ولی آن‌ها در یک چیز متفق القول میباشند: ترور، گروگانگیری و سوءقصد با مواد منفجره ابزار مشروعی برای دستیابی به اهداف سیاست خارجی و داخلی بشمار میروند». در بخش دیگری از این کتاب با اشاره به دوران رفسنجانی آمده‌است «هیج نشانهیی دال بر این وجود ندارد که خصومت سیاسی بین رهبران جناح تندرو مذهبی و رهبر فراکسیون تکنوکراتها (رفسنجانی) به کشاکش و اختلاف بین این دو جناح در رابطه با موضوع حمایت ایران از تروریسم راه برده باشد». ویا «حتی «باز شدن دروازه های» ایران بعد از مرگ خمینی و در دوران نخستوزیری [ریاست جمهوری] رفسنجانی به روی کشورهای صنعتی غربی مانع از این نشد که رژیم ایران به تعقیب مخالفین در خاک کشورهای شریک تجاری خود ادامه ندهد» «این رویکرد نامتعین که با تلقی ما همخوانی ندارد از آنجا ناشی میگردد که ایران مبارزه بامخالفین خود را در ورای مرزها به عنوان یک موضوع داخلی تلقی نموده و [استدلال مینماید که] اجراء چنین عملیاتی با منافع دولتی که در قلمرو خاکش این اقدامات بوقوع پیوسته‌است، برخورد نمیکند. به همین دلیل ایران هرگونه دخالت کشورهای خارجی را در این موضوع ممنوع میسازد»[۲] همچنین در ارزیابی اداره امنیت و اطلاعات آلمان آمده‌است: «بخش حراست و امنییت کشور» در ادارۀ امنیت و اطلاعات آلمان (BND) معتقد است که: «مشکلات موجود در راستای مبارزه با این پدیده (تروریسم جمهوری اسلامی در آلمان) ناشی از آن است که درموارد مربوط به عملیات تروریسم دولتی ما با تبهکاری ظریف سازمانیافته با پیچیدگی بالا روبرو هستیم»[۳] و اضافه میکند: «در پشت تمام این گونه عملیات یک کشورمستقل با تمام ظرفییت لجیستیکی خود قراردارد». و اضافه می‌کند: هیچکدام از کارگزاران رژیم ایران انجام یک ترور سیاسی در خاک اروپا را تجاوز به آن کشورها ارزیابی نمینماید. «پیگرد دگراندیشان در خارج از مرزها به عنوان امری داخلی تلقی میگردد که با سیاست داخلی در ارتباط است».[۴]در همین رابطه ناظران معتقدند تروریسم دولتی ایران پس از گذشتن از هرج و مرجها و آشفتگیهای اولیه، در طول زمان ساختاری دقیق بخود گرفت که بر اساس صلاحیت و توانمندیهای مختلف سازماندهی شده‌است. «اداره حراست از قانون اساسی آلمان» در گزارشی اطلاعات و دادههای خود را اینگونه در اختیار ادارهها و مراجع آلمانی قرار داد: «بعد از انقلاب سال ۱۹۷۹ در ایران دستگاه‌های مختلف جاسوسی و ارگانهای کنترل و تعقیب متعددی تأسیس شد. سه تشکیلات رسمی زیر از مهمترین آن‌ها بشمار میآیند:

  • وزارت اطلاعات وامنیت (MOIS)
  • سپاه قدس (نیروی نظامی برون مرزی وابسته به سپاه پاسداران)
  • اداره اطلاعات نظامی (J2)»[۵]

 تروریسم در جمهوری اسلامی بنا بر گفته ناظران به ماهیت و اهداف برپایی این نظام برمی‌گردد. آن‌ها استناد می‌کنند:

در مقدمه‌ی قانون اساسی تحت عنوان ارتش مکتبی می‌خوانیم: «ارتش جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب… نه تنها حفظ و حراست از مرزها بلکه بار رسالت مکتبی یعنی جهاد در راه خدا و مبارزه در راه گسترش حاکمیت قانون خدا در جهان را نیز عهده‌دار خواهند بود.

در کتاب «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران» که توسط یکی از دست‌اندرکاران باسابقه‌ی سیاست خارجی جمهوری اسلامی نوشته شده، می‌خوانیم: «مسلمین یک مجموعه هستند که باید زیر چتر یک حکومت زندگی کنند و تمامی سرزمین آن‌ها به‌وسیله‌ی حکومتی واحد اداره شود و دارای یک سیاست خارجی باشند تا دفاع از کیان اسلام و حفظ منافع مسلمین تحقق پیدا کند»[۶]

این همان تئوری صدور بحران به خارج از مرزهاست که تروریزم جمهوری اسلامی بخشی جدایی ناپذیر از آن است.

ایجاد بحران در خارج از مرزهای کشور یا به عبارتی صدور بحران به چنین حکومتی این امکان را می‌دهد که:

  • توجهات را از مشکلات داخلی به سمت یک بحران یا مشکل بزرگ‌تر در خارج جلب کند.
  • مشکلات داخلی را ناشی از بحران خارجی دانسته و از خود سلب مسئولیت کند.
  • با طرح صورت مسئله‌ی بحران بزرگ‌تر، از پاسخ‌گویی به مطالبات داخلی امتناع کند.
  • با طرح صورت‌ مسئله‌ی بحران بزرگ‌تر، مخالفان داخلی را سرکوب کند و توطئه‌گر نام دهد.
  • با طرح صورت‌ مسئله‌ی بحران بزرگ‌تر، توجهات را از سرکوب مخالفان به سمت دیگری معطوف کند و آن‌را بپوشاند.
  • در رابطه با نیروهای خودی برای حرکت، انگیزه‌بخشی کند و ظرف مادی، تشکیلاتی و ایدئولوژیک برای تکثیر آن‌ها ایجاد نماید.

آراء تروریستی رهبران جمهوری اسلامی

بنا به گفته مخالفان جمهوری اسلامی، جمهوری اسلامی بیش از ۲۰۰ عمل تروریستی علیه مخالفان در خارج ایران انجام داده‌است و این جدای از عملیات تروریستی جمهوری اسلامی علیه اتباع و اماکن خارجی است. در بررسی نظرگاه‌های جمهوری اسلامی مشخص می‌شود که نظریه ولایت فقیه که سنگ بنای جمهوری اسلامی است مرزهای جغرافیایی را به رسمیت نمی‌شناسد و به‌دنبال ایجاد حکومت جهانی اسلامی براساس ولایت مطلقه‌ی فقیه است.

خمینی در ۱۴ فوریه ۱۹۸۹ با یک فتوای چند خطی رسما فتوای قتل یک نویسنده انگلیسی به اسم سلمان رشدی را صادر نمود.

خامنه‌ای از اواخر سال۷۱ از طریق محمدعلی تسخیری رئیس روابط بین‌الملل دفترش اقدام به راه‌اندازی اردوگاه‌های آموزشی برای مسلمانان سایر کشورها نمود. با تشکیل سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی این اردوگاه‌ها زیر نظر آن سازمان به کار خود ادامه داد.

رفسنجانی بررسیها نشان می‌دهد ترورهای سیاسی در زمان ریاست جمهوری رفسنجانی در مقایسه با ترورهای نامنظم زمان خمینی به دو برابر افزایش پیدا کرد. افزایش قابل توجه ترور در زمان رفسنجانی حاکی از نظرگاه رفسنجانی است که در هفتمین سالروز اشغال سفارت آمریکا در تهران گفت: «در لبنان ضربه‌یی که آمریکا خورد و خفتی که آمریکاییها تحمل کردند عمیقاً به‌حساب ما می‌گذارند و به حساب ما هم هست» [۷] رفسنجانی رسما در رسمی‌ترین تریبون جمهوری اسلامی (نماز جمعه تهران) از فلسطینیان دعوت کرد که بجای هر فلسطینی که کشته می‌شود آن‌ها باید پنج فرانسوی یا آمریکایی بکشند. [۸]

میرحسین موسوی نخست‌وزیر دوران جنگ با عراق از این‌که در جریان عملیات تروریستی رژیم در خارج از ایران، نبود، زبان به شکوه می‌گشاید. وی در استعفانامه‌اش به خمینی در ۱۴شهریور۶۷ نوشت: «عملیات برون مرزی که بدون اطلاع و دستور دولت صورت می‌گیرد… بعد از آن‌که هواپیمایی ربوده می‌شود، از آن با خبر می‌شویم. وقتی مسلسلی در یکی از خیابانهای لبنان گشوده می‌شود و صدای آن در همه جا می‌پیچد، متوجه قضیه می‌شویم. پس از کشف مواد منفجره از حجاج ما در چمدانهایشان از این امر آگاه می‌شویم».

خاتمی که در دوره خودش به گفتگوی تمدنها و «تنش‌زدایی» معروف شده‌است در مورد سلمان رشدی چنین می‌گوید: "سلمان رشدی نویسنده‌ی کتاب آیات شیطانی باید بر اساس حکم شرعی حضرت امام خمینی اعدام شود و هیچ راهی برای گریز وی از اجرای این حکم نیست. شرق و غرب جنایتکار به‌ویژه حاکمان انگلیس با توجه به انتشار کتاب کفرآمیز آیات شیطانی به جهانیان ثابت کردند که تنها با جمهوری اسلامی و امام دشمن نیستند بلکه با دین مبین اسلام و بیش از یک میلیارد مسلمان در سطح جهان نیز دشمن می‌باشند. سکوت حاکمان کشورهای عربی در مقابل انتشار کتاب آیات شیطانی این مسأله را ثابت کرد که آنان فقط در شعار مدافع اسلام و قرآن هستند[۹] همچنین خاتمی در مقام وزیر تبلیغات خمینی «ریاست بریگاد مستقل ترور» را برعهده داشت.[۱۰]

خلخالی قاضی شرع منصوب خمینی در مصاحبه با روزنامه کیهان ۱۴ می ۱۹۷۹ چنین گفت: «کسانی که بعد از انقلاب اسلامی کشور را ترک نموده‌اند جنایتکاران واقعی محسوب می‌شوند و سزای آن‌ها مرگ است».

علی فلاحیان وزیر اطلاعات جمهوری اسلامی ۳۰ اوت ۱ در مصاحبه با بی بی سی: «...... گروهکها … مجبور شده‌اند مثل یک دزد از کشور فرار کنند. ما کوچکترین خللی در مبارزه با آن‌ها بخود راه نمی‌دهیم. ما قدرت آن را داریم که آن‌ها را تعقیب و فعالیت‌هایشان را بطور مداوم درخارج از کشور تحت نظارت و مراقبت داشته باشیم… از موفقیتهای دیگر ما وارد آوردن ضربات کاری به گروهکهای خرابکار درخارج از کشور ونقاط مرزی می‌باشد…»

محسن رفیقدوست وزیر وقت سپاه پاسداران نیز در تیرماه سال۷۰ اعلام کرد «در پیروزی انقلاب در لبنان و در خیلی از جاهای دنیا، آمریکا ضرب شست ما را بر پیکر منحوس خودش احساس می‌کند و می‌داند آن مواد منفجره‌یی که با آن ایدئولوژی ترکیب شد و در مقر تفنگدارهای دریایی چهارصد افسر و درجه‌دار و سرباز را یک‌مرتبه به جهنم فرستاد، هم تی ان تی آن مال ایران بود و هم ایدئولوژیش از ایران رفته بود. این برای آمریکا بسیار محسوس است، فلذاست که در خلیج‌فارس درمانده شده» [۱۱]

محسن رضایی فرمانده سابق سپاه نیز گفت: «... روزی جرقه‌های خشم و نفرت (مسلمانان) در دل واشینگتن زبانه می‌کشد و مسئولیت عواقب آن نیز بر عهده‌ی آمریکا است… روزی خواهد رسید که در هیچ جای این دنیا یهودیان نیز مانند سلمان رشدی نتوانند خانه‌یی برای سکونت پیدا کنند» (کیهان، ۲۹مهر۱۳۷۰).

هدف از تروریسم در جمهوری اسلامی

بطور کلی سه هدف در این رابطه برآورد می‌شود

  1. تروریسم وسیله‌یی برای سرکوب
  2. تروریسم وسیله‌یی برای شانتاژ
  3. تروریسم وسیله‌یی برای توسعه طلبی

تروریسم وسیله‌یی برای سرکوب

جمهوری اسلامی از همان سالهای اولیه از ترور به‌عنوان یک اهرم جدی برای سرکوب مخالفانش چه در داخل کشور و چه در خارج کشور استفاده کرد. ترور زندانیان آزاد شده از زندان با اشکال مختلفی از جمله تصادفهای ساختگی، حمله به زندانیان سیاسی توسط باندهای زندانیان خطرناک و به قتل رساندن آن‌ها از جمله زندانی سیاسی علیرضا شیرمحمدعلی که در زندان فشافویه در سال ۱۳۹۸ توسط دو زندانی خطرناک و با ضربه‌های چاقو به قتل رسید، از بین بردن زندانیان سیاسی و امنیتی تحت عنوان خودکشی که نمونه‌های زیادی از آن‌ها در میان دستگیرشدگان قیام دی ماه ۱۳۹۶ اتفاق افتاد از جمله سینا قنبری، وحید حیدری و همچنین کاووس سید امامی استاد جامعه‌شناسی و عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق در زندان اوین، زهرا بنی‌یعقوب، ابراهیم لطف‌الهی، ولی‌الله فیض مهدوی عضو سازمان مجاهدین خلق ایران و حتی خود سعید امامی شکنجه‌گر و طراح قتلهای زنجیره‌ای و بسیاری از ترورهای وزارت اطلاعات را می‌توان از همین سری برشمرد.[۱۲]اما تروریسم بعنوان وسیله‌یی برای سرکوب، اکثر قربانیانش را در خارج از کشور گرفته‌است. طرحهای مختلف برای ترور مخالفان سیاسی و در رأس آن‌ها مسعود رجوی و اعضای سازمان مجاهدین، که از ابتدای تاسیس جمهوری اسلامی تا این تاریخ ادامه دارد جزیی از بکارگیری این شیوه است.

تروریسم ابزار شانتاژ و ارعاب

علاوه بر این رژیم خمینی با به‌کارگیری تروریسم علیه اهداف خارجی، تلاش می‌کرد تا به شانتاژ دولتهای خارجی و کسب امتیاز از آن‌ها بپردازد. به گروگان گرفتن اتباع خارجی به‌مدت یک دهه در لبنان یک نمونه‌ی روشن از این سیاست تروریستی بود. جمهوری اسلامی در سال۶۱ تیپ «محمد رسول‌الله» متعلق به سپاه پاسداران را به لبنان اعزام کرد؛ و بعداز پایان مأموریت این تیپ یک سپاه ویژه به‌نام سپاه لبنان شامل ۲۰۰۰پاسدار تشکیل داد و در لبنان مستقر کرد. این سپاه که مرکز فرماندهی آن در دمشق است، بعداز تشکیل نیروی قدس در سال۶۹ تحت فرماندهی آن درآمد.

این شیوه از تروریسم جمهوری اسلامی همچنین بوسیله وزارت اطلاعات پیش می‌رود. مذاکره و چانه‌زنی حول گروگانهای خارجی در لبنان یکی از کارهای وزارت اطلاعات بود. یکی از مسئولان این مذاکرات سعید امامی است.

۱- در بهمن۶۶ سعید امامی با رونالد دوما وزیر خارجه‌ی سابق فرانسه که آن‌موقع مشاور رئیس جمهور بود در ژنو ملاقات می‌کند. شاهد C تصریح می‌کند در فوریه۸۸ (بهمن۶۶) به اتفاق سعید امامی با دوما در ژنو ملاقات کردیم موضوع مذاکرات آزادی گروگانهای فرانسوی در لبنان بود…

۲- مذاکرات سعید امامی با مقامات آلمانی در مورد گروگانهای این کشور در لبنان در مرداد ماه۶۷.

شاهدC می‌گوید به‌همراه امامی به آلمان مسافرت کرده و با سیاستمداران (حزب سوسیال دموکرات) به نامهای ویگل و اپلر ملاقات کرده‌است.

تصمیم به تقویت گروه‌های بنیادگرا در کشورهای مختلف نیز جزیی از همین سیاست است که در شورای عالی امنیت گرفته می‌شود. به‌عنوان مثال به نمونه‌ی زیر اشاره می‌شود:

در فروردین۷۴ در مرکز پژوهشهای علمی وزارتخارجه جلسه‌یی به‌ریاست صریح‌القلم رئیس مرکز پژوهشهای علمی وزارت خارجه و مشاور سیاسی شورای عالی امنیت ملی تشکیل شد. موضوع این جلسه مقابله با فشارهای بین‌المللی روی رژیم با استفاده از جنبشهای اسلامی (بنیادگرا) بود. در این جلسه لغو قرارداد کوناکو توسط آمریکا، لغو قرارداد نفتی رژیم با آذربایجان به‌خاطر فشار آمریکا به کشور آذربایجان، مسأله‌ی دامن‌زدن به اختلاف ایران و امارات بر روی سه جزیره، مسأله‌ی نیروگاه‌های اتمی و قرارداد با روسیه بحث شد و به‌عنوان انتقاد و اشکال مطرح گردید که اگر در گذشته حمایت کافی از جنبش اسلامی در آذربایجان به‌عمل آورده بودیم می‌توانستیم با استفاده از این جنبشها مانع قرارداد آمریکا با آذربایجان بشویم و به‌دنبال آن طرح کمک به جنبش آذربایجان را نتیجه گرفتند. در این اجلاس رابطه جمهوری اسلامی با شیعیان بحرین به‌عنوان یک نقطه‌ی مثبت مورد بررسی قرار گرفت که گفتند با این جنبش می‌توان آن‌ها (کشورهای خلیج فارس) را وادار کنند امتیازات مورد درخواست نظام را به آن‌ها بدهد. در مورد چندین گروه اسلامی حامی نظام در بقیه‌ی کشورها نیز در این جلسه بحث شد و نتایج آن به شورای عالی امنیت ملی ارائه شد. شورای عالی امنیت به‌دنبال این گزارش به وزارت اطلاعات و نیروی قدس مأموریت داد که جریانات بنیادگرا را تقویت کند که به‌دنبال آن در ماه‌های خرداد، تیر، مرداد و شهریور۷۴ چند دوره‌ی فشرده آموزشی برای نیروهای بنیادگرا از چند کشور عربی و اسلامی گذاشت.

تروریسم ابزار توسعه طلبی

خمینی بعنوان بنیانگذار جمهوری اسلامی در پیام خود به مناسبت مراسم حج در ۱۰مرداد۶۶ گفت: «با صدور انقلابمان به سیطره و ظلم جهانخوران خاتمه می‌دهیم».[پاورقی ۱] خمینی یک‌سال بعد در ۲۹تیر سال۶۷ دو روز پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ (آتش بس در جنگ ایران و عراق) و در سالگرد حادثه مکه گفت: «جنگ ما، جنگ عقیده است و جغرافیا و مرز نمی‌شناسد… ما این واقعیت و حقیقت را در سیاست خارجی و بین‌المللی اسلامیمان بارها اعلام نموده‌ایم که در صدد گسترش اسلام در جهان و کم کردن سلطه‌ی جهانخواران بوده و هستیم. حال اگر نوکران آمریکا نام این سیاست را توسعه‌طلبی و تفکر تشکیل امپراتوری بزرگ می‌گذارند، از آن باکی نداریم و استقبال می‌کنیم…»

«دکتر کلیم صدیقی، مدیر مؤسسه‌ی اسلامی لندن، گفت جهان‌بینی خاص امام خمینی که تعداد بسیاری مسلمانان به‌ویژه جوانان را در خارج از ایران شدیداً تحت تأثیر خود قرار داده همان تأکید مکرر امام به این است که «مهم نیست که ایران نابود شود، مهم این است که اسلام پیروز شود».[۱۳]

خمینی معتقد بوده‌است که این نظریه فعلا امکان عملی شدن ندارد و برای هدف مرحله‌یی جمهوری اسلامی ایجاد یک «اتحاد جماهیر کشورهای اسلامی» را مد نظر قرار داد که ایران، ام‌القرا و کانون اصلی آن باشد. در همین راستا خمینی در پیامش به حجاج تأکید کرد «اقتدار و اعتبار جمهوری اسلامی ایران متعلق به همه‌ی ملتهای اسلامی است و دفاع از ملت قهرمان و دلاور ایران در حقیقت دفاع از همه‌ی ملتهای تحت ستم است… به‌یاری خداوند از قطرات پراکنده‌ی پیروان اسلام … و امکانات کشورهای اسلامی باید استفاده کرد…»[۱۴]

خمینی در عمل هم برای این کار عراق را بعنوان اولین کشور برای همین اقدام انتخاب کرد. او شعار «فتح قدس از طریق کربلا» را برای این هدفش برگزید. منتظری جانشین وقت خمینی در۲۴فروردین۵۹ در ملاقات با خمینی از وی درخواست کرد که رهبری انقلاب عراق را به‌عهده بگیرد. وی در این ملاقات به خمینی گفت: «این روزها برادران عراقی ما مرتبا‌ی مراجعه می‌کنند و می‌گویند همان‌طور که حضرت امام خمینی انقلاب ایران را رهبری کردند تا به ثمر رسید، انتظار داریم که انقلاب عراق را هم رهبری کنند». خمینی دعایی (آخوند) را که در تمام طول اقامتش در نجف با او همراه بود، به سفارت بغداد منصوب کرد و وظیفه‌ی اصلی او را صدور انقلاب به این کشور قرار داد. موضع‌گیریهای بعدی او در باره عراق و دخالتهای گسترده جمهوری اسلامی در عراق در سالهای ۵۸ و ۵۹ زمینه جنگ را فراهم کرد

قانون اساسی نظام که مرجع قانونی عملکرد این نظام است بر استفاده از تروریسم منعی نداشته و بلکه تصریح دارد و به موارد ذکر شده استناد می‌کنند. «در کتاب اصول سیاست خارجی جمهوری اسلامی هدف شماره یک سیاست خارجی «تلاش در جهت برقراری حکومت جهان اسلام» ذکر شده و در توضیح این هدف آمده‌است: «از نظر مکتب اسلام دنیا به‌طور کلی به دو منطقه تقسیم می‌شود، یکی دارالسلام که در آن احکام الهی اسلام اعمال می‌شود و حاکمیت با مکتب اسلام است و دیگر دارالکفر که در آن سرزمین نظام حاکم در چارچوب احکام اسلام عمل نمی‌کند. بر این اساس تنها مرزی که اسلام می‌شناسد مرز عقیدتی است و سایر مرزها (از جمله مرز جغرافیایی) مطرود و محکوم است». در همین کتاب در رابطه با وظیفه‌ی وزارت خارجه‌ی نظام آمده‌است: «مخصوصاً با توجه به اهداف بسیار وسیع و گسترده‌یی که جمهوری اسلامی در ارتباط با صدور انقلاب و نهضتهای آزادیبخش و گروه‌های اجتماعی و حتی آحاد ملتها دارد، وزارتخارجه باید با شیوه‌های ارشادی، هماهنگی لازم را میان ارگانهای مختلف در زمینه‌ی سیاست خارجی به عمل آورد».

مراکز آموزش تروریسم در ایران

مراکز آموزشی نیروی قدس[پاورقی ۲]

  1. پادگان آموزشی امام‌علی در تهران میدان تجریش
  2. پادگان با هنر در جاده‌ی چالوس، اطراف سد کرج
  3. پادگان علی آباد قم در اتوبان تهران - قم
  4. پادگان مصطفی خمینی در عشرت‌آباد تهران
  5. پادگان کریت کمپ در ۴۰کیلومتری جاده‌ی اهواز- ماهشهر
  6. پادگان فاتح غنی‌حسینی بین تهران و قم
  7. پادگان غیور اصلی در کیلومتر ۳۰ جاده‌ی اهواز - خرمشهر
  8. پادگان ابوذر در قلعه‌شاهین اهواز
  9. پادگان حزب‌الله در ورامین
  10. پادگان آموزشی ایذه
  11. پادگان امیرالمؤمنین در بان‌روشان ایلام
  12. پادگان آموزشی کوثر در جاده‌ی دزفول- شوشتر
  13. پادگان امام صادق در قم
  14. مرکز آموزشی لویزان
  15. مرکز آموزشی آبیک
  16. مرکز آموزشی درویش در کیلومتر۱۸ جاده‌ی اهواز ماهشهر
  17. مرکز آموزش غازان‌چی در سه راهی روانسر - کرمانشاه و کامیاران
  18. دانشگاه بیت المقدس قم
  19. مدرسه نواب صفوی در اهواز
  20. آموزشگاه نهاوند در ۴۵کیلومتری نهاوند[پاورقی ۳]

دو مرکز از مراکز فوق از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. پادگان آموزشی امام‌علی در شمال تهران و پادگان باهنر در حوالی سد کرج در شمال غرب تهران.

پادگان آموزشی امام‌علی

به‌دنبال تشکیل سپاه قدس، معاونت آموزشی این نیرو در پادگان امام‌علی واقع در تهران - میدان تجریش انتهای خیابان البرز کوه (محل لشگر سابق گارد شاه در شمال کاخ سعدآباد) مستقر شد.

اولین فرمانده‌ی معاونت آموزشی قدس، سرتیپ پاسدار شمس بود. وی قبل از این مدتها فرماندهی نیروی ۹بدر را به‌عهده داشت. پاسدار سرتیپ عروج، معاون پاسدار شمس، به فرماندهی پادگان آموزشی امام‌علی منصوب شد. عروج قبل از این سمت، فرمانده‌ی سپاه ویژه‌ی حفاظت بود که حفاظت خامنه‌ای را به‌عهده داشت و قبل از آن نیز از فرماندهان سپاه پاسداران در لبنان بود. در سالهای بعد، پاسدار شمس فرمانده‌ی سپاه بوسنی شد و پاسدار عروج با حفظ سمت فرماندهی پادگان آموزشی امام‌علی به فرماندهی معاونت آموزش قدس منصوب شد. فرماندهی این پادگان بعدها به‌عهده‌ی پاسدار نوروزی گذاشته شد. نوذری در سال۷۶ جای خود را به پاسدار سرتیپ قربانی داد که تاکنون فرماندهی این پادگان را به‌عهده دارد. آموزشهای این پادگان از نظر نظامی به‌ویژه در زمینه‌ی پاراتیزانی و شهری در سطح عالی (ماقبل دوره دافوس) قرار داشت. در این پادگان علاوه بر کادرهای سپاه قدس، افراد غیر ایرانی آموزش می‌بینند. از جمله مواد آموزشی این دانشگاه عبارتند از:

آموزشهای سیاسی - ایدئولوژیک، انفجار و تخریب، کار با انواع بمب‌ها، شیوه‌ی کارگذاری و نحوه‌ی جاسازی آن‌ها، تیراندازی در حین حرکت با ماشین و موتور، کار با سلاحهای مختلف، کمین و ضدکمین، تعقیب و مراقبت و بدن‌سازی و جنگ تن به تن.

براساس گزارشی در ۱۹مرداد۱۳۷۰ درباره‌ی معاونت آموزش و پایگاه آموزشی امام‌علی، "شمس و عروج معتقدند که پادگان به‌لحاظ کادر آموزش‌دهنده خودکفا است، مربیهای بسیار زیادی با تجارب عملیات برون مرزی در اختیار دارند، عروج نیز یکی از اساتید آموزش‌دهنده است، شمس نیز آموزش می‌دهد. در حال حاضر یک برنامه‌ی عقیدتی برای کادر و مسئولین پادگان که حدود ۲۰نفر هستند تشکیل شده و قرار است یک دوره‌ی آموزش عالی نیز برای ۶۰نفر از عناصر رسمی نیروی قدس تشکیل شود.

«در مورد آموزش غیرایرانیان نیز» خردادماه۱۳۷۰ یک دوره‌ی آموزشی برای غیرایرانیان تمام شد، در این دوره تعداد زیادی از شیعیان کویتی دوره دیدند. بر پایه‌ی همین آموزشها بود که بعداز ترور بختیار دست اندرکاران گفته بودند: «بله، اگر ما این آموزشهای این‌چنینی را تقویت کنیم، اهرمهای خوبی در سراسر دنیا خواهیم داشت».

یکی از فرماندهان سپاه قدس در مورد پادگان آموزشی امام‌علی می‌گوید: «معاونت آموزشی قدس در این پادگان یک دانشگاه جدی اطلاعات تأسیس کرد که ابتدا کادرهای سپاه قدس را آموزش داد و بعدهم نیروهای مبارز کشورهای دیگر را … مبارزینی که اخیراً در اروپا و ژاپن مترجمین آیات شیطانی و بختیار را ترور کردند تحت فرماندهی عروج در پادگان امام‌علی آموزش دیده بودند». آموزش تروریست‌ها در پادگان امام‌علی در طول این سالیان بی‌وقفه ادامه داشته‌است. در حال حاضر دست‌کم۵۰ تن از ایادی رژیم از کشورهای عربی در ۵گروه ۱۰نفره در این پادگان آموزش تروریستی می‌بینند. این گروه‌ها به‌دلیل حفاظت اطلاعات، طوری سازماندهی شده‌اند که از وجود یکدیگر و از محل آموزش هم مطلع نشوند.

پادگان باهنر

سپاه قدس، پادگان باهنر را در سال۷۲ در جادهٌ چالوس، اطراف سد کرج و در نزدیکی روستای بیلوا در محلی که به باغ سرهنگ مشهور است راه‌اندازی کرد و به‌سرعت به یکی از مهمترین پادگانهای آموزشی نیروی قدس تبدیل شد. به‌جز اتباع کشورهای آسیای مرکزی که عموماً در پادگان امام‌علی آموزش می‌بینند، آموزش اتباع سایر کشورها که توسط نیروی قدس جذب می‌شوند در این پادگان صورت می‌گیرد.

مسأله‌ی مخفی‌کاری و محدود نگاه‌داشتن اطلاعات افراد، در این پادگان به‌شدت رعایت می‌شود. آموزشها طوری سازمان داده شده‌است که افراد کمترین اطلاعات را از وضعیت یکدیگر کسب کنند، به‌عنوان مثال در سال۷۴ که همزمان ۱۱نفر بحرینی در این پادگان آموزش می‌دیدند، چون مأموریت یک تیم ۲نفره‌ی آن‌ها با ۹نفر دیگر تفاوت داشت، دو سیستم آموزشی کاملاً مجزا برای آن‌ها اختصاص داده بودند تا از حضور یکدیگر در این پادگان مطلع نشوند. قواعد جنگ شهری، اصول مخفی‌کاری، شیوه‌ها و تاکتیکهای جمع‌آوری اطلاعات و شناسایی، اسلحه‌شناسی، بدن‌سازی و کار با مواد منفجره و سلاحهای مختلف در این پادگان آموزش داده می‌شود. علاوه بر این در پادگان باهنر به تروریست‌ها آموزش می‌دهند که در محیطهای مختلف چگونه مأموریتشان را عملی کنند و در صورت دستگیری چگونه اطلاعات خود و بخصوص رابطه‌شان را با جمهوری اسلامی حفظ کنند. در این پادگان تروریست‌ها علاوه بر آموزشهای نظامی و تاکتیکی، آموزشهای سیاسی و ایدئولوژیک از جمله بخشهایی از فقه و اصول حوزه آموزش می‌بینند.

اولویتهای آموزشی پادگان باهنر

اولویتهای پادگان باهنر بسته به شرایط مختلف متفاوت است. در برخی شرایط این پادگان آموزشهای فشرده و ویژه‌یی را در دستور کار خود قرار می‌دهد. در بهار سال۷۴ با توجه به شرایط خاص بحرین پادگان باهنر آموزش یک گروه ۹نفره و یک تیم ۲نفره از ایادی خود را برای انجام مأموریتهای ویژه در بحرین در دستور قرار داد. در شهریور ماه همان سال یک گروه ۶نفره را به همین منظور تحت آموزشهای ویژه و فشرده قرار داد. از سال۱۳۷۵ آموزش مربیگری برای عناصر خارجی در دستور کار پادگان باهنر قرار گرفت. هدف این بود که مربیان جدید بتوانند در کشورهای دیگر در سطح گسترده‌تری آموزشها را پیش ببرند.

یکی از فرماندهان پادگان باهنر بعد از ۱۱سپتامبر در یک جلسه‌ی خصوصی گفت: «بعداز ۱۱سپتامبر، فعالیت‌های ما از حساسیت بالایی برخوردار است و قرار شده تا پایین آمدن این التهابات با حساسیت بیشتر امنیتی در انتخاب نفرات برای آموزش اقدام کنیم. چون الان آمریکا دنبال بهانه‌یی است که تلافی انفجارات را دربیاورد. اما به رغم تمام حساسیتها ما آموزشها را تعطیل نکرده‌ایم و در حال حاضر (بهمن۱۳۸۰) در این پادگان یک دوره‌ی مربیگری برای یک گروه ۲۲نفره از برادران عرب در جریان است که پس از پایان آموزشهایشان به محلهای خودشان برای پیاده‌کردن این آموزشها خواهند رفت».

پادگان امام صادق

پادگان امام صادق در قم، وابسته به نیروی قدس سپاه و یکی از مراکز آموزش تروریستی این نیرو است. این پادگان در جنب پادگان تیپ ۱۷ علی‌ابن ابی‌طالب واقع شده‌است و با دیوارکشی از این پادگان جدا شده‌است.

دراین پادگان کلیه‌ی فنون تروریستی همراه با موضوعات بنیادگرایی به عناصر خارجی از جمله مصریها، عراقیها و لبنانیها آموزش داده می‌شود.

آموزشگاه نهاوند

آموزشگاه نهاوند در ۴۵کیلومتری نهاوند واقع است و توسط پاسداران اداره می‌شود. در این آموزشگاه عناصر خارجی از جمله لبنانیها و افغانیها جهت مأموریتهای جاسوسی و تروریستی آموزش می‌بینند.

دانشکده‌ی بیت‌المقدس قم

از ابتدای سال۶۹ جمهوری اسلامی برای جذب مسلمانان اهل سنت، در دفتر خامنه‌ای ارگانی به‌نام مجمع‌التقریب بین‌المذاهب اسلامی به ریاست اخوان واعظ‌زاده‌ی خراسانی تشکیل داد. همزمان خامنه‌ای ارگان دیگری به‌نام مجمع جهانی اهل‌البیت به‌ریاست محمدعلی تسخیری به‌منظور جذب شیعیان سایر کشورها تشکیل داد. در حال حاضر ریاست مجمع‌التقریب را تسخیری و مجمع جهانی اهل‌البیت را علی‌اکبر ولایتی به‌عهده دارند. نیروی قدس به‌منظور آموزش عناصر خارجی با همکاری مجمع‌التقریب بین‌المذاهب اسلامی، دانشکده‌ی بیت‌المقدس را در قم دایر نمود. قبلاً به آن مجتمع بیت‌المقدس و یا آموزشگاه ملل نیز می‌گفتند. فرمانده‌ی این مجتمع، پاسدار سرتیپ صادق‌نژاد از فرماندهان نیروی قدس است. در این دانشکده سرتیپ پاسدار احمد شریفی از فرماندهان تروریستی نیروی قدس که در انفجار خبر عربستان دست داشته‌است، مستقر می‌باشد. وی رابطه‌ی فعالی با پاسدار سرتیپ احمد شریفی، فرمانده‌ی سپاه ششم قدس و از دست‌اندرکاران انفجار خبر در عربستان سعودی، دارد. مجتمع در دو ارگان سازماندهی شده بود:

  1. مرکز خاتم با مسئولیت شناسایی و جذب نیرو در خارج کشور
  2. مرکز قائم که مسئولیت آموزش (نفرات غیر ایرانی) را به‌عهده دارد که هم آموزشهای اهل سنت و هم آموزشهای اهل تشیع را در آن ارائه می‌کنند.

مراکز آموزش تروریستی واجا

وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، برای آموزش‌دادن تروریست‌های غیرایرانی، اغلب از پادگانها و مراکز نظامی سپاه و ارتش استفاده می‌کند. به این‌صورت که در برخی از پادگانهای ارتش و یا سپاه یک قسمت مخفی راه می‌اندازد و به تروریست‌های خود در این پادگانها آموزش می‌دهد.

مرکز آموزشی لویزان

پادگان آموزشی لویزان واقع در منطقه‌ی لویزان تهران، مرکز آموزشهای اطلاعات و ضداطلاعات ارتش است و مربیان آن تماماً از افسران ارشد ارتش می‌باشند. وزارت اطلاعات از این پادگان برای آموزش کادرها و تروریست‌هایش استفاده می‌کند. عاملان ترور کاظم رجوی بخش زیادی از آموزشهای خود را در این پادگان گذرانده بودند.

مرکز آموزشی آبیک

مرکز آموزشی شهری آبیک از سوی وزارت اطلاعات برای مانور و تمرین عملیات تروریستی مورد استفاده قرار می‌گیرد. این مرکز از سالها پیش در یک پادگان تأسیس شده‌است. شکل ظاهری این پادگان به صورت یک شهر است و در آن خیابان، کوچه، مغازه و منازلی (هرچند به‌صورت نیمه‌ساخته) ایجاد کرده‌اند که شکل ظاهری یک شهر را داشته باشد. مانور عملیات تروریستی را با ایجاد شرایط مشابه محل عملیات، در این مرکز انجام می‌دهند. در این مانورها از جنازه‌های بی‌صاحب به‌عنوان سوژه استفاده می‌کنند. دست اندرکاران ترور کاظم رجوی طرح ترور را در همین مرکز بارها تمرین کرده‌بودند.

مرکز آموزشی درویش

مرکز آموزشی درویش وزارت اطلاعات، در پادگان درویش، یک مرکز آموزشی نیروی انتظامی (ناجا)، واقع شده‌است. این پادگان در کیلومتر ۱۸ جاده‌ی اهواز - ماهشهر می‌باشد. وزارت اطلاعات از سال۱۳۷۰ برای آموزش دادن سلاحهای شهری به تیمهای تروریستی از این مرکز استفاده می‌کند.

نفراتی که وزارت اطلاعات به این مرکز می‌فرستد عموماً در ترکیبهای دو یا سه نفره می‌باشند. وزارت اطلاعات رابطین مشخصی در این پادگان دارد و عوامل خود را به اسم کوچک و مستعار معرفی می‌نماید. نفرات وزارت اطلاعات برای رفت و آمد به این پادگان برای این‌که شناخته نشوند از خودروهای فرماندهان پادگان استفاده می‌کنند. تمرکز آموزش افراد وزارت اطلاعات در این پادگان بیشتر در روزهای آخر هفته (چهارشنبه، پنجشنبه و جمعه) است که پادگان بیشتر حالت تعطیلی دارد. آسایشگاه، کلاسهای درس، سالن تیراندازی افراد وزارت اطلاعات از بقیه پادگان مستقل است و از محلهای مختص به وزارت اطلاعات استفاده دیگری نمی‌شود.

پادگان علی‌آباد قم

یکی دیگر از مراکز مورد استفاده‌ی وزارت اطلاعات برای آموزش تروریست‌هایش پادگان علی‌آباد ارتش است. این پادگان در اتوبان تهران- قم، ۴۰ کیلومتری قم قرار دارد. وزارت اطلاعات در قسمت انتهایی پادگان منطقه‌یی را با خاکریز جدا کرده‌است و داخل آن محوطه‌یی برای تمرینات و آموزشهای وزارت اطلاعات به‌وجود آورده‌است.

عناصر وزارت اطلاعات خمپاره‌های غول پیکر ۳۲۰میلیمتری را به‌منظور هدف قرار دادن سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران در این محل آموزش دیده بودند. وزارت اطلاعات یک قبضه از این خمپاره‌ها را در ۵مارس سال ۱۹۹۶ برای هدف قرار دادن محل اقامت مریم رجوی در پاریس، به اروپا منتقل کرد، که در یک بندر بلژیک کشف و خنثی شد. وزارت اطلاعات در یک عملیات تروریستی دفتر مجاهدین در بغداد را با سه قبضه از این خمپاره‌ها در دی ماه۱۳۷۵هدف قرار داد که باعث کشته و زخمی شدن شماری از شهروندان عراقی شد و خسارات زیادی به آنان وارد آمد[۱۵]تروریست‌های وزارت اطلاعات، کار با کاتیوشا را در پادگان علی‌آباد آموزش می‌بینند.

پادگان مصطفی خمینی

پادگان آموزشی مصطفی خمینی از دیگر پادگانهای آموزشی مورد استفاده‌ی وزارت اطلاعات است. این پادگان در داخل پادگان ولی‌عصر سپاه پاسداران در عشرت‌آباد تهران واقع شده‌است. ستاد فرماندهی نیروی هوایی سپاه در پادگان ولی‌عصر مستقر است. وزارت اطلاعات از پادگان مصطفی خمینی که آن را با دیوارهایی از پادگان ولی‌عصر جدا کرده‌است جهت آموزش عناصری استفاده می‌کند که نسبت به ناشناخته‌ماندن هویتشان بسیار حساس است. در این مرکز کلیه‌ی آموزشهای نظامی و اطلاعاتی شامل آموزشهای امنیتی، جاسوسی و ترور و آخرین شیوه‌های شکنجه آموزش داده می‌شود.

پادگان کُریِت کمپ اهواز

وزارت اطلاعات یک پادگان آموزشی به‌نام کریت کمپ در ۴۰کیلومتری جاده‌ی اهواز ـ ماهشهر نیز دارد. این پادگان در جنب پادگان حبیب‌اللهی سپاه پاسداران و تحت نظر آن اداره می‌شود. فرمانده‌ی این پادگان سیدعباس موسوی است که از افراد گارد جاویدان در زمان شاه بوده‌است. مربیان اطلاعاتی که در این پادگان به تروریست‌های وزارت اطلاعات آموزش می‌دهند، عمدتاً از تهران به این مرکز می‌آیند.

مرکز آموزش غازان‌چی

مرکز آموزش غازان‌چی در نزدیکی پلیس راه غازان‌چی در سه راهی روانسر، کرمانشاه و کامیاران واقع شده‌است. وزارت اطلاعات از این مرکز برای آموزش تروریست‌های اعزامی به عراق استفاده می‌کند.

پادگان فاتح غنی‌حسینی

این پادگان بین تهران و قم قرار دارد و محل آموزش مزدوران خارجی است. پاره‌یی از عوامل جمهوری اسلامی در ترکیه که توسط نیروی قدس و وزارت اطلاعات استخدام شده بودند، در این پادگان آموزش دیده‌اند. این تروریست‌ها با همکاری دیپلومات‌های سفارت جمهوری اسلامی در ترورهای زیر دست داشته‌اند:

- ربودن و به قتل عضو مجاهدین علی‌اکبر قربانی در سال۷۲

- ترور توران دورسون، روزنامه‌نگار ترک در شهریور۶۹

- ترور اوغورمومجو، روزنامه‌نگار ترک که در بهمن۷۱ با بمبگذاری در اتومبیلش ترور شد.

پادگان غیور اصلی

پادگان آموزشی غیور در کیلو متر۳۰ جاده‌ی اهواز - خرمشهر قرار دارد و دارای سابقه‌ی طولانی در آموزش مزدوران خارجی است. همزمان هم نیروی قدس سپاه و هم وزارت اطلاعات از این مرکز استفاده می‌کنند. این پادگان هم‌چنین یک مقر فرعی در خرمشهر دارد. در حال حاضر نفرات لشکر انصارالحسین ۹بدر در این پادگان مستقر هستند.

سایر مراکز آموزش تروریستی

برخی دیگر از مراکز و پادگانهای تروریستی جمهوری اسلامی که نفرات ایرانی و غیرایرانی رژیم در آن‌ها آموزش می‌بینند، به‌شرح زیر است:

  • پادگان ابوذر واقع در قلعه‌شاهین اهواز محل آموزش تروریست جهت اعزام به عراق
  • مدرسه‌ی نواب صفوی در اهواز مورد استفاده آموزشهای تئوریک
  • پادگان حزب‌الله در ورامین مخصوص آموزش تروریست‌هایی که برای عملیات علیه مجاهدین به خاک عراق اعزام می‌شوند
  • پادگان آموزشی ایذه که در نزدیکی شهر ایذه واقع شده‌است. یک افسر اطلاعات به‌نام هادی از طرف اداره‌ی اطلاعات اهواز در این محل به تروریست‌ها آموزش کار با سلاح می‌دهد و یک افسر اطلاعات دیگر به‌نام نعمت کمک‌مربی است.
  • پادگان امیرالمومنین در منطقه‌یی موسوم به بان‌روشان واقع در ۳۵کیلومتری ایلام، یکی دیگر از مراکز آموزشی تروریست‌هاست. این پادگان متعلق به سپاه ایلام است و بسیاری از عملیات تروریستی در خاک عراق از همین‌جا سازمان داده می‌شود.
  • پادگان آموزشی کوثر واقع در جاده‌ی دزفول - شوشتر، یکی دیگر از مراکز آموزش تروریستی رژیم است. حسن درویش از فرماندهان سپاه در این پادگان به تروریست‌ها آموزش می‌دهد.

گردش‌ کار توسعه تروریسم

مراحل کلاسیک ماشین تروریسم جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف از این قرار است:

  1. جذب نیرو با استفاده از انگیزه‌های مذهبی
  2. آموزش نیروها
  3. سازماندهی نیروهای آموزش‌دیده
  4. به خدمت گرفتن آن‌ها در عملیات تروریستی

پاسدار مصلح که شخصاً فرماندهی انفجار مقر تفنگداران آمریکایی در بیروت در سال۱۹۸۳را برعهده داشت در این رابطه در مصاحبه با پیام انقلاب (نشریه‌ی سپاه پاسداران) در خرداد۶۴ به‌عنوان سومین سال اعزام به لبنان درباره‌ی اهداف سپاه رژیم در لبنان می‌گوید: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در طول سه سال از حضور خودش در سطح لبنان سعی کرده‌است که حول چند محور اساسی فعالیت نماید.

محور اول فعالیت ما فعالیت‌های فرهنگی و صدور انقلاب اسلامی به جامعه‌ی لبنان می‌باشد…

محور کار دوم ما آموزش است. در این مرحله ما آموزش برادران لبنانی را در دو بعد عقیدتی و نظامی شروع کرده‌ایم… این آموزشها در چند سطح داده می‌شود. اول سطح مقدماتی است که در حسینه‌ها و مساجد است. بعد آموزشهای عمومی، و بعد آموزشهای تخصصی را برادران لبنانی فرا می‌گیرند… بیش از ۴۰درصد کلاسها عقیدتی است…

محور سوم: سپاه در طول این مدت در لبنان به سازماندهی برادران لبنانی پرداخته‌است، بدین معنا که پس از طی مراحل محورهای اول و دوم که آموزش عقیدتی و نظامی است به سازماندهی افراد می‌پردازیم…

محور چهارم کار، به‌کارگیری برادران است که مراحل سه محور اول را طی کرده‌اند…»

این ۴محور که مصلح به آن اشاره می‌کند محور فعالیت‌های رژیم در سایر کشورها نیز می‌باشد. در برخی کشورها مانند لبنان یا در برخی مقاطع در بوسنی و سودان و… این ۴مرحله با هم انجام می‌شود. اما در برخی کشورها رژیم پس از جذب افراد، آن‌ها را با محملهای مختلف (تورهای مسافرتی و زیارتی یا سمینار…) به ایران آورده و بعداز ارزیابی توسط ارگانهای اطلاعاتی، افراد موردنظر خود را انتخاب کرده و در کمپهای آموزشی، به آن‌ها آموزش تروریستی می‌دهد و سپس آن‌ها را سازماندهی کرده و برای اهداف مشخص به مأموریت اعزام می‌کند

شناسایی و عضوگیری

دستگاه‌های تروریستی رژیم اعم از نیروی قدس یا وزارت اطلاعات برای گزینش نفرات جدید به‌شدت سخت‌گیری می‌کنند. افراد ابتدا توسط سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی یا رایزن فرهنگی کاندیدا می‌شوند. آن‌گاه با راه‌اندازی یک سری تورهای مسافرتی که گردانندگان آن از نفرات اطلاعاتی رژیم هستند، نفرات مناسبتر به مأموران اطلاعاتی رژیم (از وزارت اطلاعات یا نیروی قدس) در کشور مربوطه معرفی می‌شوند. مأمور اطلاعاتی یک کار تحقیقاتی روی هرکدام از این نفرات انجام داده و پرونده‌ی نفرات مربوطه را برای تهران می‌فرستد. در تهران حفاظت نیروی قدس یا وزارت اطلاعات یک نسخه از پرونده را برای قسمت تشخیص هویت وزارت اطلاعات ارسال می‌کند. سپس بعد از مشخص شدن نظر قسمت تشخیص هویت، افراد برای آموزش توسط نیروی قدس و یا وزارت اطلاعات پذیرفته می‌شوند.

موضوعات آموزشی

وزارت اطلاعات و نیروی قدس در مراکز آموزشی خود علاوه بر آموزش عقیدتی، آموزشهای نظامی و اطلاعاتی نیز به تروریست‌ها می‌دهد. برخی از این آموزشهای نظامی و اطلاعاتی این مراکز به شرح زیر است:

آموزشهای جاسوسی و اطلاعاتی

۱ـ آموزش نفوذ در مکانهای مختلف و حساس از قبیل کارخانه‌ها، فرودگاه‌ها، مراکز کامپیوتری و اتاق فرمان کارخانه‌های اسلحه‌سازی

۲- آموزش نفوذ به جلسات، محفلها و گروه‌های مختلف

۳ـ آموزش کار با انواع و اقسام وسایل صوتی و چگونگی ضبط صدای افراد مورد نظر

۴ـ نقشه‌خوانی، مکان‌یابی و هویت‌شناسی و عکس‌برداری با دوربینهای مادون قرمز و دوربینهای معمولی

۵ـ آموزش تکنیکها و وسایل ارتباطاتی و مدیریت و کنترل ارتباطات

  1. آموزش کار با دستگاه‌های استراق سمع و نحوه‌ی کار گذاشتن و کنترل این دستگاه‌ها
  2. تعقیب و مراقبت
  3. ضد تعقیب
  4. عبور و مرور غیرقانونی از مرزها

آموزش تخریب

۱ـ آموزش کار با تی‌ان‌تی جهت منفجرکردن ماشینها، ساختمانها و پلها

۲ـ مواد انفجاری پلاستیک جهت کارگذاری تله‌های انفجاری به‌منظور ترور افراد مورد نظر

۳ـ بمبهای خمیری جهت جاسازی در محلهای مناسب به منظور تخریب یا ترور

آموزش خاص ترور

۱- آموزش انواع سلاحهای انفرادی

۲- آموزش سلاحهایی مانند M16 و M12، یوکولُف روسی به تیمهای عملیاتی

۳- آموزش جنگ تن به تن.

۴- آموزش شیوه‌های ترور افراد بدون سلاح مانند ترور از طریق شکستن گردن و ضربه‌زدن به نقاط حساس، خفه‌کردن فوری با استفاده از بعضی وسایل ابتدایی و…

۵ـ آموزش عملیات شهری و تمرین روی ماکتهای عملیاتی

مراکز تصمیم‌گیری اقدامات تروریستی

دفتر ولی فقیه

در هرم قدرت جمهوری اسلامی بنیان گذاشته شده توسط خمینی همه تصمیم گیریها در اختیار ولی‌فقیه که خودش در نقش آن بود متمرکز شده بود؛ و مقامات رده بعدی از جمله خامنه‌ای، رفسنجانی، اردبیلی، میرحسین موسوی و احمد خمینی مستقیماً فرامین را شخصاً از خمینی می‌گرفتند. اطلاعات نشان می‌دهد خمینی ۱۰ سال به تنهایی در مورد قتل‌های سیاسی تصمیم‌گیری می‌کرد. او شخصا فتوای ترور دکتر کاظم را رجوی را داد بود و همچنین در پرونده‌ی حسین نقدی یک عضو دیگر شورای ملی مقاومت ایران وابسته به مجاهدین که در ایتالیا ترور شد آمده‌است که بعداز پیوستن حسین نقدی به شورای ملی‌مقاومت فتوای قتلش توسط خمینی صادر شد.[پاورقی ۴]در گزارشی آمده‌است: اتخاذ تصمیم در در راستای ترور مخالفین سیاسی پروسۀ اداری مشخصی را طی مینماید. «دادستانی کل انقلاب اسلامی» به عنوان مدعی‌العموم از «رهبری جمهوری اسلامی» تقاضای صدور «فتوی»، یعنی حکم مذهبی نافذ از جانب یک روحانی شیعه دارای درجه اجتهاد، را مینماید. چنانکه رهبر مذهبی در رابطه با حکم اعدام یکی از وزرای زمان شاه به نام منوچهر گنجی در ۱۷ مارس ۱۹۹۳ چنین پاسخ داد: «شخص مذکور مرتد و مفسد مهدورالدّم است، به علت دشمنی با خدای عزّوجل و حضرت خاتم الانبیا (ص) و نسخ فرامین و احکام الهی و ترویج فتنه و فساد در مملکت اسلامی؛ و به منظور صیانت اسلام و مسلمین باید ریشه این فاسد سریعاً قطع تا موجب عبرت دیگران شود».[۱۶]دادستان کل انقلاب بر این اساس فرمانش را بدین شرح صادر میکند: «علیهذا در امتثال امر حضرت ولی فقیه مدّ ظلّه العالی، که انشاءالله خدای متعال سایه ایشان را بلند نمایند، سوابق مشارالیه مشتمل بر مدارک مضبوطه و بدست آمده در مکاتبات سفرای جمهوری اسلامی و برخی از مقامات خارج از کشور، در شورای قضایی اعلم حکام شرع مطرح و مورد بحث و مداقه قرار گرفت و همگی به اجماع قتل او را از نظر شرعی واجب دانستند».[۱۶]

ریشهری اولین وزیر اطلاعات خمینی در رابطه با شخص وی و سران ۵گانه‌ی رژیم، تصمیمات ترور و آدم‌ربایی را اتخاذ می‌کرد.

شورای عالی امنیت ملی ارگان تصمیم‌گیری

در قانون اساسی مصوب سال ۶۸ در مورد شورای امنیت ملی آمده‌است:

«به‌منظور پاسداری از تمامیت ارضی و حاکمیت ملی و تعیین سیاستهای دفاعی ـ امنیتی و نیز بهره‌برداری از امکانات مادی و معنوی کشور برای مقابله با تهدیدات داخلی و خارجی، شورای‌عالی امنیت تشکیل می‌شود».

روند تصمیم‌گیری

شورای عالی امنیت برای تصمیمهای تروریستی با حضور ۸عضو ثابت و ۲نماینده‌ی ولی فقیه و تعدادی کارشناس و مشاور از معاونین وزارت اطلاعات و فرماندهان نیروی قدس و معاونان وزارت‌خارجه تشکیل می‌شود.[پاورقی ۵] تصمیم به تقویت گروه‌های بنیادگرا در کشورهای مختلف نیز در شورای عالی امنیت رژیم گرفته می‌شود. بعداز مرگ خمینی کلیه‌ی تصمیمات مهم جمهوری اسلامی از جمله اقدامات تروریستی در این شورا گرفته شده‌است.[پاورقی ۶][پاورقی ۷] روزنامه‌ی ساندی‌تلگراف ۱۷تیر۷۵ نوشت: «... شورای عالی امنیت، به‌ریاست رفسنجانی، مراکز آموزشی تروریستی ایران را اداره می‌کند و دستور عملیات تروریستی به‌تروریست‌های آموزش‌دیده توسط همین ارگان صادر می‌شود».[پاورقی ۸][پاورقی ۹][پاورقی ۱۰]

تقسیم وظایف

علاوه بر تصویب طرحهای تروریستی، شورای عالی امنیت هم‌چنین وظایف و حوزه‌ی اصلی کار سازمانهای اطلاعاتی و تروریستی نظام را تعیین می‌کند. به‌عنوان مثال:

در دیماه۷۶ شورای عالی امنیت به‌ریاست خاتمی افزایش بودجه و امکانات سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی را تصویب کرد. طبق تصمیم شورای عالی امنیت رژیم، وزارت خارجه موظف شد رفت‌وآمد آزادانه‌ی اعضا و مأموران این سازمان را به‌خارج به‌عنوان خبرنگار و وابسته‌ی فرهنگی تأمین کند. ورود و خروج کلیه‌ی کالاها و محموله‌های وابسته به این سازمان از هرگونه بازرسی و کنترل گمرکی معاف است؛ و برای جلوگیری از افشای فعالیت‌های این سازمان در این جلسه تصمیم گرفته شد «هیچ مرجعی جز خامنه‌ای و شورای عالی امنیت ملّی نظام حق حسابرسی و سؤال از سازمان ارتباطات اسلامی را ندارد».

عوامل اجرایی اقدامات تروریستی

کمیته‌ی عملیات ویژه

این کمیته بالاترین ارگان مجری عملیات تروریستی جمهوری اسلامی است. این کمیته یک معاونت ويژه در وزارت اطلاعات است که به دستور خمینی تشکیل شد. کار آن ربایش،‌ی قتل،‌ ترور،‌ شکنجه و دستگیریهای خاص است. ترور بختیار،‌ حادثه میکونوس، آمیای آرژانتین را استارت زد. بعد قرار شد در داخل هم کارهایی انجام بدهند. مسعود مولوی عنصر اطلاعاتی سابق رژیم که در آبان ماه 1398 در ترکیه ترور شد در این رابطه می‌گوید با پیشنهاد محسن رضایی به خمینی و موافقت او قرار شد پرونده مواد مخدر در کل در دست سپاه پاسداران باشد. این کمیته طبق نظریه فقهی خمینی مبنی بر دفع افسد به فاسد که بر اساس آن می‌شد برای حفظ حکومت اسلامی مثلا یک شخص کشته بشود به انفجار حرم امام رضا دست زدند. همچنین است انفجار رهپویان سیدالشهدای وصال شیراز که در سال 1378 منفجر کردند و 14 نفر کشته و 208 نفر زخمی داشته است یا ترور تاجیک و ترور حاجیان همه از جمله پروژه‌هایی بود که فقط عملیات ویژه آن را انجام می‌داد. این معاونت شکنجه‌گاه رسمی و شکنجه‌گر رسمی دارد و این به معنی آن است که خامنه‌ای دستور آن را داده است. از دیگر نمونه‌های کار این معاونت قتل‌های زنجیره‌ای بود بصورتی‌که در پرونده این قتل‌ها بیش از 400 بار اسم معاونت ویژه ذکر شده است. در زمان قتل‌های زنجیره‌ای این معاونت زیر مجموعه معاونت امنیت بوده است. بازجوهای قتل‌های زنجیره‌ای الان در معاونت ویژه وزارت اطلاعات مشغول به کار هستند. مثل جواد آزاده،‌مصطفی کاظمی،‌ باوند، عالیخانی که عکس‌های جدید و قدیم آن‌ها نیز موجود است. ترور دانشمندان هسته‌ای و افراد سایبری جمهوری اسلامی نیز توسط این معاونت انجام شده است.[۱۷]

اما به گونه‌ای دیگر می‌توان روند شکل‌گیری این ارگان را اینگونه عنوان کرد که پس از مرگ خمینی ابتدا رفسنجانی دستورات ترورهای سیاسی را صادر می‌کرد. اما پس از مدتی کلیه‌ی ارگانهای اطلاعاتی و نظامی و بنیادگرایی در دفتر خامنه‌ای سازمان داده شد و خامنه‌ای فرماندهی سپاه و ارتش را خود شخصاً به‌عهده گرفت و آن‌ها را در ستاد کل نیروهای مسلح سازمان داد و جانشین فرماندهی کل قوا را که خمینی به رفسنجانی داده بود، از او پس گرفت. هم‌زمان در دفتر خامنه‌ای کمیته‌یی به نام کمیته‌ی عملیات ویژه که به اختصار، کمیتهٌ ویژه و دفتر ویژه نامیده می‌شود تکمیل شد که، ریاست آن‌را آخوند محمد حجازی عهده‌دار شد. از ماه ژوئن ۱۹۸۹ اتّخاذ تصمیم در رابطه با عملیات قتل‌های سیاسی در حیطۀ اختیارات «کمیتۀ عملیات ویژه»[پاورقی ۱۱] قرار گرفت که ارگانی است سّری و فراتر از قانون. در این کمیته فقط مسئولین رده بالای جمهوری اسلامی حق شرکت و رأی دارند: ولایت فقیه، رئیس جمهوری، وزیر اطلاعات/ واواک، وزیر امورخارجه، فرمانده سپاه پاسداران. «تصمیمگیریهای اتخاذشده در «کمیتۀ عملیات ویژه» شرط انجام عملیات در خارج کشور میباشد. مشاوران امور فقهی و مشاوران امور سیاسی و شماری از مقامهای کاملاً مورد اعتماد نظام هم در این کمیته زیر عنوان مشاوران سیاسی حضور دارند. در جلسات کمیته در صورت لزوم برخی از سرکردگان سپاه پاسداران یا وزارت اطلاعات به‌تناسب موضوع مورد بحث شرکت می‌کنند. کمیته‌ی ویژه مسئولیت از ابتدا تا انتهای انجام عملیات تروریستی و عملیات ویژه را به‌عهده دارد که یک حلقه‌ی آن به تصویب رساندن طرحهایش در شورای عالی امنیت ملی است. این کمیته، هدایت و هماهنگی و تمرکز کلیه‌ی ارگانهای اطلاعاتی و تروریستی جمهوری اسلامی (وزارت اطلاعات، نیروی قدس، اطلاعات سپاه، حفاظت اطلاعات سپاه، اطلاعات و ضداطلاعات نیروهای انتظامی) را به‌عهده دارد. جلسات کمیته‌ی عملیات ویژه در غیاب خامنه‌ای، توسط حجازی برگزار می‌شود و وی تصمیمات کمیته را به اطلاع خامنه‌ای می‌رساند. حجازی معمولاً برای پیشبرد طرحها و برنامه‌های مورد نظرش، با سطوح مختلف وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران و سایر ارگانهای سرکوب و صدور تروریسم نظام در تماس است. از ابتدای تأسیس این نهاد سعید امامی که معاونت امنیت را در وزارت اطلاعات عهده‌دار شده بود مستقیماً‌به حجازی گزارش کار می‌داد و فلاحیان به‌خصوص در دوره‌ی دوم ریاست جمهوری رفسنجانی، گزارشهای وزارت اطلاعات را به‌طور هم‌زمان به رفسنجانی و حجازی می‌داد.[پاورقی ۱۲]پورمحمدی و سعید امامی و همکارانشان اجرا کننده‌ی طرحهایی بودند که در کمیته‌ی عملیات ویژه تصویب می‌شد و حجازی به‌عنوان رئیس دفتر ویژه آن‌ها را هدایت و رهبری می‌کرد. حجازی هم‌چنین با سلسله مراتب فرماندهی سپاه پاسداران ارتباط مستقیم داشت.

سپاه پاسداران ارگان اصلی تروریسم جمهوری اسلامی

خمینی از اولین روزهای به‌قدرت رسیدن، به‌منظور حفظ حاکمیت و هم‌چنین به‌منظور فراهم کردن گسترش نظام، درصدد ایجاد یک نیروی نظامی تماماً قابل اعتماد برآمد. به‌همین منظور در اسفند۵۷ برخی از افراد مورد اعتمادش را که بعضاً تجربیاتی از درگیریها و جنگهای لبنان نیز داشتند مأمور کرد تا یک تشکیلات نظامی راه بیندازند. این تشکیلات بعداً «سپاه پاسداران انقلاب اسلامی» نامگذاری شد. شورای انقلاب خمینی در اردیبهشت سال۵۸ حکم رسمی تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را اعلام کرد و یک شورای فرماندهی ۷نفره به فرماندهی جواد منصوری مأمور سازماندهی آن گردید. در شهریور۵۸ جواد منصوری از فرماندهی سپاه استعفا داد و پس از او مدتی دوزدوزانی و سپس مرتضی رضایی (فرمانده کنونی حفاظت اطلاعات سپاه) و در بهار۵۹ عباس زمانی معروف به ابوشریف به فرماندهی سپاه منصوب شد. در سال۶۰ به‌دنبال آغاز مقاومت مسلحانه‌ی محسن رضایی که تا آن زمان فرمانده اطلاعات سپاه بود و نقش برجسته‌یی در سرکوب و صدور توسعه و ترور ایفا کرده بود، به فرماندهی سپاه منصوب شد. با شروع فاز نظامی در سال۶۰ و هم‌چنین با وارد شدن سپاه در جنگ، تغییرات زیادی در ساختار سپاه ایجاد شد و به‌تدریج سه نیروی زمینی، هوایی و دریایی در آن سازمان داده شد.

اطلاعات سپاه

از همان اوایل تاسیس سپاه پاسداران، واحد اطلاعات سپاه نیز در درون سپاه پاسداران تأسیس شد و محسن رضایی که عضو شورای ۷نفره سپاه بود به فرماندهی اطلاعات آن منصوب شد. محسن رضایی به‌عنوان فرمانده‌ی اطلاعات سپاه مستقیماً در ارتباط با شخص خمینی قرار داشت و به او مستقیماً گزارش می‌داد. رضایی از همان ابتدا یک تیم ۵نفره را مأمور راه‌اندازی و بازسازی ساواک کرد، این تیم به‌سرعت کلیهٌ‌اطلاعات مربوط به‌اداره‌ی کل ساواک تهران را جمع‌آوری نمودند. او بسیاری از شکنجه‌گران و بازجویان ساواک، به‌ویژه افراد مربوط به اداره‌ی سوم (امنیت داخل) را به‌خدمت گرفت. رضایی هم‌چنین برای آموزش دادن به کادر اطلاعاتی نظام، شماری از کارشناسان اطلاعاتی و امنیتی را از سوریه به تهران آورد. آن‌ها آموزش به افراد اطلاعات سپاه را در محلی واقع در خیابان جردن، خیابان جانسپاران، پلاک۱۱۵ شروع کردند.[۱۸] پس از مدتی احمد وحیدی و سپس قاسم سلیمانی فرمانده‌ی واحد اطلاعات سپاه گردیدند. در سال۵۹ واحد نهضتهای آزادیبخش و دفتر سیاسی به سازماندهی سپاه اضافه شد. واحد نهضتهای آزادیبخش با کمک واحد اطلاعات سپاه نقش فعالی در صدور تروریسم و گسترش نظام ایفا کرد. این واحد در سال ۱۳۶۳ در واحد اطلاعات سپاه ادغام شد. اطلاعات سپاه (که بعضاً به آن اطلاعات نظامی نیز گفته می‌شد) از سال ۶۰ به بعد مستمراً ابعاد بزرگتری به خود گرفت. مجری اصلی عملیات تروریستی تا سال۱۳۶۳ همین قسمت اطلاعات سپاه پاسداران بود.

واحدهای برون مرزی سپاه

همزمان تغییراتی در اطلاعات سپاه داده شد. بخش عمده‌ی دستگاه بازجویی و شکنجه و واحدهای عملیات شهری اطلاعات سپاه به وزارت اطلاعات منتقل شد و بخش مسئولیت سرکوب در داخل کشور تحت عنوان امنیت به وزارت اطلاعات واگذار شد و متقابلاً نقش سپاه پاسداران در جنگ و تروریسم گسترش پیدا کرد. از جمله سپاه لبنان تقویت شد و پاسدار خاکسار فرمانده آن گردید و «دفتر پشتیبانی لبنان» در ستاد مرکزی پاسداران در تهران به‌ریاست پاسدار حقانی و به‌منظور پشتیبانی و تأمین تدارکات سپاه لبنان تشکیل شد. سپاه لبنان در طول این سالها از نفرات غیرایرانی برای گروگانگیری، هواپیماربایی، عملیات تروریستی در کشورهای اروپایی، کشورهای هم‌جوار ایران به‌ویژه ترکیه استفاده می‌کرد.[پاورقی ۱۳]

قرارگاه‌های تروریستی سپاه

معاونت اطلاعات سپاه در ساختار جدید سپاه، برای فعالیت‌های اطلاعاتی و عملیاتی در کشورهای همجوار قرارگاه‌های زیر را به‌وجود آورد: قرارگاه رمضان: به‌منظور فعالیت‌های اطلاعاتی و تروریستی تشکیل شد. فرمانده آن ابتدا پاسدار باقر ذوالقدر (قائم مقام کنونی سپاه) و بعداز آن پاسدار جعفری صحرارودی شد. صحرارودی همان کسی است که قاسملو را سر میز مذاکره در وین به‌قتل رساند و در حال حاضر نیز سرتیپ پاسدار احمد فروزنده است. قرارگاه انصار: در شرق کشور به‌ویژه روی افغانستان و پاکستان متمرکز است. این قرارگاه با همکاری وزارت اطلاعات، به ۱۳پایگاه مجاهدین در شهرهای کویته و کراچی در۱۷تیر۱۳۶۶ با استفاده از آر.پی. جی، نارنجک و مسلسل حمله کرد و در نتیجه سه تن از مجاهدین به‌شهادت رسیده و دست کم ۳۳نفر مجروح شدند. قرارگاه انصار از ابتدا در امور مربوط به افغانستان و پاکستان فعال بوده‌است و در حال حاضر نیز قرارگاه مرکزی آن در مشهد قرار دارد. قرارگاه بلال: این قرارگاه در تهران تشکیل شد و مسائل تروریستی را در کشورهای غیر هم‌جوار ایران دنبال می‌کرد. این قرارگاه‌ها بعدا به تحت فرماندهی نیروی قدس منتقل شدند.

نیروی قدس

پس از جنگ و بحثهایی که بر سر سرنوشت سپاه بود از جمله تصمیماتی که گرفته شد اضافه کردن بخش پنجمی به سپاه به نام «نیروی قدس» بود. ۴ بخش قبلی عبارت بودند از سه نیروی هوایی، دریایی و زمینی و نیروی چهارم «مقاومت بسیج». قدس واحدی از سپاه پاسداران است که برای اجرای عملیات ویژه سازماندهی شده‌است و دومین ستاد و مرکز تروریسم دولتی میباشد: «این واحد مسئول امنیت داخلی در بخشهای نظامی و غیرنظامی، حفاظت افراد، سرکوب قیامهای مسلحانه (کردها، ناآرامیهای داخلی) و در خارج از مرزها مسئول حمایت از جنبشهای اسلامی، اجرای عملیات تروریستی، تهیهکننده دانش تکنولوژیک برای سلاحهای ABC (اتمی، بیولوژیکی و شیمیایی) و تکنولوژیهای پرتابی (موشک) وخرید قطعات مربوطه لازم وتهیه نمونه سلاحهای خاص وغیره میباشد».[۵] از آن پس وظایف فعالیت‌های تروریستی و صدور بنیادگرایی به نیروی قدس منتقل شد. فرمانده اول آن پاسدار احمد وحیدی بود. احمد وحیدی برای راه‌اندازی نیروی قدس قدیمی‌ترین و مجرب‌ترین کادرهای اطلاعات سپاه و نیروی قرارگاه رمضان را جدا کرده و به نیروی قدس منتقل نمود. وی هم‌چنین کلیه قرارگاه‌هایی که در سپاه فعالیت برون‌مرزی داشتند را به نیروی قدس منتقل کرد. محسن رضایی فرمانده کل سپاه پاسداران در آن زمان در باره‌ی نیروی قدس در بدو تأسیس گفت هدف ما از ایجاد نیروی قدس تشکیل «ارتش بین‌الملل اسلامی» است. نیروی قدس نمایندگانی در سفارتخانه‌های رژیم ملایان که به حوزه‌ی مأموریتش مربوط می‌شود، مانند عراق، سودان، اتریش و آلمان و… دارد. هماهنگی بین نیروی قدس و وزارت اطلاعات در سطح فرمانده قدس با وزیر اطلاعات و معاونت اطلاعات قدس با معاونت اطلاعات خارجی وزارت اطلاعات انجام می‌شود.

فرماندهی نیروی قدس

نیروی قدس تحت کنترل خامنه‌ای و مجری تصمیمهای اوست. این امر تحت نظارت ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح انجام می‌شود. رئیس این ستاد سرلشکر پاسدار حسن فیروزآبادی است که مستقیماً تحت امر ولی فقیه می‌باشد. مأموریتهای نیروی قدس توسط فرماندهی کل سپاه پاسداران ابلاغ می‌شود. فرمانده کنونی نیروی قدس سرتیپ پاسدار قاسم سلیمانی و معاون او سرتیپ پاسدار ربیعی است. پاسدار ربیعی رئیس ستاد نیرو نیز می‌باشد. وی هماهنگیهای نزدیکی با وزارت اطلاعات دارد و در مهمترین جلسات نیز شرکت می‌کند.

هدفها و مأموریتهای نیروی قدس

الف - تبلیغ و هدایت جریانات قشری در کشورهای مختلف و به‌خصوص کشورهای اسلامی

ب - جذب، آموزش و سازمان دادن و لجستیک «هواداران انقلاب اسلامی» و جنبشهای «اسلامی» و گروه‌های موسوم به حزب‌الله در خارج ایران[پاورقی ۱۴]

ج- کسب اطلاعات و به‌ویژه اطلاعات نظامی و استراتژیک

د- ترور مخالفان نظام و نویسندگان و ناشران و سیاستمدارانی که با رژیم آخوندی ضدیت دارند، با همکاری وزارت اطلاعات

ه- تشکیل «سپاه» انقلاب اسلامی در کشورهای مختلف مانند سپاه ۹بدر برای عراق و سپاه بوسنی و سپاه ترکیه (سپاه پنجم) و سپاه لبنان (سپاه هفتم) و سپاه آفریقا و سپاه سودان و…

ستاد و قرارگاه‌های نیروی قدس

ستاد نیروی قدس در تهران در پادگان کاظمی در نزدیکی ستاد مشترک سپاه واقع است.

نیروی قدس دارای ۴قرارگاه فرماندهی اصلی در مناطق مرزی است که فعالیت‌های اطلاعاتی و عملیاتی آن را در مناطق مختلف مرزی ایران با کشورهای همسایه هدایت می‌کنند:

  • سپاه یکم قرارگاه فرماندهی برای عراق - قرارگاه رمضان به فرماندهی سرتیپ پاسدار احمد فروزنده برای عراق که ستاد فرماندهی آن در تهران و دارای سه قرارگاه در استانهای همجوار با عراق است:

قرارگاه نصر در شمال (نقده) به فرماندهی سرتیپ پاسدار محمود فرهادی

قرارگاه ظفر در غرب (کرمانشاه) به فرماندهی سرتیپ پاسدار عبیداوی

قرارگاه فجر در جنوب (اهواز) به فرماندهی سرتیپ پاسدار عبدالرضا بیات

  • سپاه دوم قرارگاه فرماندهی برای پاکستان قرارگاه «نبی‌اکرم» در زاهدان به فرماندهی سرتیپ پاسدار شیبانی
  • سپاه سوم قرارگاه فرماندهی برای ترکیه و آذربایجان - قرارگاه «حمزه» در ارومیه. این قرارگاه برقراری ارتباط با گروه‌های کرد مخالف ترکیه و هم‌چنین سرکوب اکراد در داخل ایران و اقدام به عملیات تروریستی علیه گروه‌های کرد ایرانی در داخل عراق را هم برعهده دارد. هم‌چنین ارتباط با کشورهای آذربایجان. قرارگاه‌های فعلی و تاکتیکی آن در استان اردبیل و تبریز واقع شده‌است.
  • سپاه جهارم قرارگاه فرماندهی برای افغانستان و آسیای میانه - قرارگاه «انصار» در مشهد. این قرارگاه در شهرهای زابل، میرجاوه، بیرجند و تایباد دارای قرارگاه‌های تابعه می‌باشد. پاسداران در افغانستان تحت فرماندهی این قرارگاه می‌باشند.
  • سپاه پنجم قرارگاه فرماندهی برای ترکیه: اجرای عملیات تروریستی ویژه و سازماندهی تیمهای مخفی تروریستی در داخل ترکیه را برعهده دارد. فرمانده سپاه پنجم حاج منصور است و یک پایگاه در تبریز دارند.[پاورقی ۱۵]
  • سپاه ششم قرارگاه فرماندهی برای خلیج فارس: مأموریت صدور تروریسم و براندازی در امارات و حوزه‌ی خلیج فارس را به‌عهده دارد. فرمانده این سپاه شیرازی است. قبل از شیرازی سرتیپ پاسدار احمد شریفی، فرمانده‌ی سپاه ششم بود؛ که از ابتدای تأسیس نیروی قدس این سمت را برعهده داشت. این نیرو به فرماندهی پاسدار شریفی نقش فعالی در درگیریهای داخلی بحرین در سال۷۲ داشت. وی در انفجار خُبَر در عربستان نقش جدی داشت.[پاورقی ۱۶] پاسدار احمد شریفی در حال حاضر در دانشگاه بیت‌المقدس نیروی قدس در قم مستقر است.
  • سپاه هفتم قرارگاه فرماندهی برای لبنان: همان سپاه لبنان است که قبل از تشکیل نیروی قدس در این کشور حضور داشت و پس از تشکیل نیروی قدس تحت فرماندهی این نیرو قرار گرفت…[پاورقی ۱۷]
  • سپاه هشتم قرارگاه فرماندهی برای آفریقا :حوزه‌ی مأموریت این سپاه کشورهای آفریقایی مانند الجزایر، تونس، سودان و… می‌باشد. این سپاه نقش فعالی در سودان دارد و براساس گزارشهای موجود پایگاه‌هایی در سودان جهت آموزش ایجاد کرده تا از این طریق پایگاهی برای فعالیت‌هایش در کشورهای حول‌وحوش و به‌ویژه مصر تدارک ببیند. فرماندهی سپاه هشتم صراف و معاونش افقهی می‌باشد.
  • سپاه نهم قرارگاه فرماندهی برای سپاه اروپا و آمریکا: سپاه نهم در آلمان و اتریش فعالیت زیادی دارد و در صدد جذب مسلمانان ترک و اعراب در آلمان است و از این حیث توجه ویژه‌یی به مسجد بزرگ هامبورگ دارد. فرمانده سپاه نهم ناهیدیان است. این سپاه مأموریتهای کشورهای شرق آسیا را هم برعهده دارد.
  • سپاه بوسنی: سپاه بوسنی به‌دلیل این‌که می‌تواند سکوی پرش حکومت جمهوری اسلامی به اروپا باشد از جایگاه خاصی برخوردار است فرمانده این سپاه سرتیپ پاسدار «شمس» معاون سابق آموزش نیروی قدس می‌باشد.
  • پایگاه اطلاعاتی آذربایجان: این پایگاه در خرداد۱۳۷۲ در شهر ماکو در مرز جمهوری آذربایجان تشکیل شده و فرماندهی آن برعهده سرتیپ پاسدار بویاغچی است. این پایگاه یک پادگان در مرز ایران و آذربایجان و ارمنستان ایجاد کرده‌است.
  • تیپ «مالک اشتر»: این تیپ یک تیپ مستقل تحت امر نیروی قدس می‌باشد که در سالهای جنگ با عراق تحت‌امر قرارگاه رمضان بود و به‌خاطر عملیاتی که در داخل عراق انجام داد، بعداز تشکیل نیروی قدس به آن نیرو منتقل شد و مقر آن استان مازندران است. فرمانده تیپ مالک اشتر سرتیپ پاسدارحسنی‌نیا است و ۲گردان آن در لبنان به‌سر می‌برند.

==== مهمترین عملیات تروریستی نیروی قدس ==== 

  • ۱۸آوریل ۱۹۸۳: انفجار سفارت آمریکا در بیروت که ۶۳کشته، از جمله ۱۷آمریکایی، بر جای گذاشت. اعضای حزب‌الله که مسئول این حمله بودند از جمهوری اسلامی و سوریه کمک مالی و تدارکاتی می‌گرفتند. 
  • ۲۳اکتبر ۱۹۸۳: در انفجار یک کامیون بمب‌گذاری‌شده در مقر نیروهای آمریکایی در بیروت، ۲۴۱نظامی آمریکایی کشته و بیش از ۱۰۰تن نیز زخمی شدند. 
  • در همان روز، در انفجار یک کامیون در پایگاه نیروهای نظامی فرانسه در بیروت، ۵۸سرباز جان خود را از دست دادند. آمریکا حزب‌الله را مسئول این حملات تروریستی دانست که با حمایت رژیمهای ایران و سوریه صورت گرفت. 
  • ۱۲دسامبر ۱۹۸۳: انفجار سفارت آمریکا در کویت، ۶کشته و بیش‌از ۸۰زخمی بر جای گذاشت. حزب‌الدعوه عراق که از سوی ایران حمایت می‌شد، عامل این حمله بود. 
  • ۱۴فوریه ۱۹۸۹: خمینی فتوای قتل سلمان رشدی نویسنده بریتانیایی هندی‌تبار را صادر کرد. این فتوا موجب یک رشته قتل و عملیات تروریستی علیه چند تن از ناشران آثار سلمان رشدی در کشورهای مختلف جهان شد. 
  • ۱۷مارس ۱۹۹۲: یک کامیون حامل مواد منفجره، سفارت اسراییل در بوئنوس‌آیرس در آرژانتین را هدف قرار داد. ۲۹تن در این حمله کشته و ۲۴۱تن زخمی شدند. بر اساس حکم یک دادگاه در آمریکا، در سال ۲۰۰۸، جمهوری اسلامی مسئول این حمله شناخته شد که آن‌را توسط اعضای حزب‌الله لبنان به‌مرحله اجرا گذاشته است. 
  • ۲۰سپتامبر ۱۹۹۴: یک مرکز متعلق به یهودیان، در بوئنوس‌آیرس در آرژانتین هدف بمب‌گذاری قرار گرفت که بر اثر آن، ۸۵تن کشته و حدود ۳۰۰تن زخمی شدند. این حمله، مرگبارترین حمله تروریستی در تاریخ آرژانتین بود. سازمان اطلاعاتی آرژانتین احمد وحیدی، فرمانده پیشین نیروی قدس و وزیر دفاع کنونی رژیم را، طراح این حمله معرفی نمود و حکم جلب او و چند تن دیگر از سران رژیم را صادر کرد. 
  • ۲۵ژوئن ۱۹۹۶: انفجار یک کامیون حامل مواد منفجره در مجتمع مسکونی ارتش آمریکا در ظهران عربستان‌سعودی منجر به‌قتل ۱۹آمریکایی و چند شهروند سعودی شد و ۳۷۲تن زخمی گردیدند. یک دادگاه فدرال در آمریکا، ۱۳عضو حزب‌الله هوادار ایران در عربستان‌سعودی، و یک عضو حزب‌الله لبنان را مسئول این حمله دانست. 

انفجار بیروت ۱۹۸۳ با فتوای خمینی

فاکس نیوز (یکشنبه ۹مهر ۱۴۰۲): رژیم ایران رسماً به نقش این کشور در بمب‌گذاری تروریستی که منجر به کشته شدن ۲۴۱ نظامی آمریکایی شد اعتراف کرد. ۲۲۰تفنگدار دریایی، ۱۸ملوان، ۳سرباز، ۱۷غیرنظامی آمریکایی، ۵۸سرباز فرانسوی در حمله تروریستی ۱۹۸۳ در بیروت کشته شدند». این گزارش را فاکس نیوز بر اساس متن ترجمه‌شدهٔ خبر از سوی پژوهشکده رسانه خاورمیانه (MEMRI) نوشته است: موضوع این گزارش اعترافات آخوند عیسی طباطبایی نمایندهٔ خمینی و سپس خامنه‌ای در لبنان است که در خلال یک مصاحبه وی انجام شده است. این گزارش ابتدا در خبرگزاری حکومتی «ایرنا» به تاریخ ۲۲شهریور درج شده بود ولی این خبرگزاری آن را از درگاه خود حذف می‌کند.[۱۹][۲۰]

عیسی طباطبایی در مصاحبه با عصر رویا گفت: «با پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، حزب‌الله شکل گرفت؛ پایگاه نظامی آن دو سال در منزل خودم بود، بچه‌ها قرارداد شهادت امضا می‌کردند، شاید بیش از هفتاد نفر در خانه خودم قرارداد شهادت امضا کردند. امکانات در اختیار همین بچه‌ها قرار داده می‌شد... حکم عملیات استشهادی را من از حضرت امام گرفته بودم و ایشان سه بار فرمود جائز است. من درصدد گرفتن استفتاء به‌صورت کتبی بودم که به‌عنوان یک هدیه برای فرزندان امام در لبنان ببرم. شب استفتاء را نوشتم صبح اول وقت آمدم، دادم به آقای صانعی ایشان رفت، برگشت و گفت: امام می‌گوید... راستگو و صادق می‌داند و اگر کسی ایمان ندارد، هزار امضا هم باشد، قبول نمی‌کند. من با سرعت آمدم لبنان و زمینه عملیات استشهادی را در محل استقرار آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها فراهم کردم. کار تأسیس حزب از منطقه بعلبک شروع شد که بچه‌های سپاه هم آمده بودند» (عصر رویا. ۲۲شهریور ۱۴۰۲)[۱۹]

بر اساس ترجمه MEMRI مصاحبه طباطبایی با ایرنا، طباطبایی گفت: به‌سرعت به لبنان رفتم و آنچه را که لازم بود برای عملیات استشهادی در محلی که آمریکاییها و اسراییلی‌ها بودند فراهم کردم. وی افزود: «تلاش‌ها برای تأسیس [حزب‌الله] از منطقه بعلبک [لبنان] آغاز شد، جایی که اعضای سپاه پاسداران وارد شدند. من هیچ نقشی در تأسیس حزب [حزب‌الله] نداشتم، اما خداوند توفیق داد که بتوانم با گروهی که قبل از پیروزی انقلاب با ما همکاری داشتند، به فعالیت نظامی ادامه دهم». گزارش MEMRI ادامه داد: قابل توجه است که بخشی از مصاحبه که در آن طباطبایی به دریافت فتوای خمینی مبنی بر دستور حمله به اهداف آمریکایی و اسراییلی در لبنان اعتراف کرده بود، بلافاصله پس از انتشار توسط ایرنا از سایت خود حذف شد. MEMRI نوشت ظاهراً به این دلیل است که هیچ نماینده رسمی خمینی، یا خامنه‌ای، هرگز نگفته بود که ایران در دستور، برنامه‌ریزی و انجام بمب‌گذاریهای گسترده در لبنان علیه آمریکا دخالت داشته است...[۲۱][۲۲]

یک ورودی نشان می‌دهد که طباطبایی با حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران دیدار کرده است. بر اساس متن وزارت امور خارجه ایران، امیرعبداللهیان بر حمایتها و کمکهای چشمگیر عیسی طباطبایی در ارتقای جایگاه [تروریسم رژیم ایران] در لبنان، منطقه و جهان اسلام تأکید کرد...افشای MEMRI می‌تواند منجر به شکایتهای جدید علیه رژیم ایران به‌دلیل نقش این رژیم در قتل پرسنل نظامی و دیپلماتیک آمریکایی شود. به‌گفته MEMRI، رژیم ایران همیشه به‌شدت هر گونه نقش در بمب‌گذاریها را رد کرده است... .سخنگوی پنتاگون سؤالات فاکس نیوز دیجیتال را به وزارت امور خارجه ارجاع داد. نه وزارت امور خارجه و نه شورای امنیت ملی به این سؤالات پاسخ ندادند... .[۲۱][۲۲]

وزارت اطلاعات بازوی دیگر تروریسم جمهوری اسلامی

در پائیز۱۳۵۸، شورای انقلاب رژیم طرحی برای سازمان دادن یک تشکیلات اطلاعاتی تصویب کرد و بر اساس این طرح دفتر اطلاعات نخست‌وزیری به‌ریاست خسرو تهرانی تشکیل شد.

در سال ۶۰ به‌دنبال درخواست میرحسین موسوی نخست وزیر طرح تشکیل وزارت اطلاعات در تاریخ ۱۵اردیبهشت۱۳۶۱ در مجلس رژیم مطرح شد، ابتدا اطلاعات سپاه با وزارتخانه شدن اطلاعات مخالفت می‌کرد ولی نهایتا در جلسه‌ی روز پنجشنبه ۲۷مرداد۱۳۶۲ در مجلس رژیم تصویب شد و در تاریخ ۳شهریور۱۳۶۲ به تأیید شورای نگهبان رسید. محمدی ریشهری به‌عنوان اولین وزیر اطلاعات به مجلس معرفی شد.[پاورقی ۱۸] ریشهری با همکاری یک اکیپ ۴۰نفره که به‌عنوان مؤسسین وزارت اطلاعات شناخته می‌شوند به سازماندهی وزارت اطلاعات اقدام کرد.[پاورقی ۱۹] و در ۱۰مهر سال۱۳۶۳ آمادگی وزارت اطلاعات را اعلام کرد. وزارت اطلاعات محور اصلی شناسایی، طراحی و اجرای ترورهای جمهوری اسلامی در خارج و قتلهای سیاسی در داخل کشور است. این وزارتخانه از یک‌سو در شورای عالی امنیت ملی در تصمیمگیری سیاسی در مورد ترورها شرکت می‌کند و از سوی دیگر با کمیته‌ی ویژه‌ی عملیاتی دفتر خامنه‌ای با ارگانهای تروریستی دیگر هماهنگ می‌شود.

سازمان کار وزارت اطلاعات برای ترور

وزارت اطلاعات از ۱۶معاونت، ۲سازمان، ۵اداره‌ی مستقل و ۲۷اداره‌ی کل برای هر استان تشکیل می‌شود. از ۱۶معاونت وزارت اطلاعات ۳ معاونت که از مهمترین آن‌ها هستند تماماً و مستقیماً درگیر صدور تروریسم می‌باشند.

معاونت برون‌مرزی به مسئولیت فردی به‌نام محمد حسین تقوی است که شعبه‌های وزارت اطلاعات در خارج کشور را کنترل می‌کند و سازماندهی اقدامات تروریستی و به‌طور خاص توطئه علیه سازمان مجاهدین و شورای ملی مقاومت ایران را برعهده دارد. نمایندگیهای وزارت اطلاعات در خارج کشور اساساً تحت کنترل این معاونت قرار دارند.

این معاونت دارای پایگاه‌های مرزی می‌باشد که اصلی‌ترین پایگاه‌های آن در استانهای خوزستان، کرمانشاه، ایلام، آذربایجان‌غربی و کردستان هستند.

معاونت اطلاعات خارجی و امور نهضت‌ها

وظیفه‌ی اعضای این معاونت جمع‌آوری اطلاعات و جاسوسی در کشورهای خارجی و هم‌چنین به‌کارگیری تروریست‌ها و مزدوران غیرایرانی است. هم‌چنین این معاونت نقش فعالی در اقدامات سیاسی و بین‌المللی علیه سازمان مجاهدین دارد. معاونت امنیت این وزارتخانه یکی از مهمترین معاونتهای آن می‌باشد که تحت عنوان امنیت داخلی به ترور در خارج می‌پردازد و ارتباط تنگاتنگ با دو معاونت فوق دارد. معاونت خارجی وزارت اطلاعات علاوه بر جاسوسی علیه دولتهای خارجی، به استخدام خارجیان و به‌کارگرفتن آن‌ها در کارهای تروریستی نیز می‌پردازد. آخوند حجازی در زمان ریشهری معاونت خارجی را برعهده داشت و تلاش نمود که برای ترور مسعود رجوی و دکتر کاظم رجوی مقامات پلیس فرانسه و سوییس را به استخدام درآورد.[پاورقی ۲۰] سعید امامی به‌عنوان مدیر کل در اجرای این ترور با حجازی کار می‌کرد. سعید امامی سالها معاونت امنیت این وزارتخانه را به‌عهده داشت. بعد از سعید امامی هاشمی‌علوی این معاونت را عهده‌دار شده‌است.[پاورقی ۲۱]

معاونت اطلاعات مردمی وزارت اطلاعات به مسئولیت آخوند محمد شفیعی نیز وظیفه‌اش مقابله با نارضایتیهای اجتماعی و سرکوب آن‌هاست.

معاونتهای دیگر این وزارتخانه نیز اساساً در خدمت حل و فصل امور مربوط به معاونتهای فوق‌الذکر می‌باشند. سایر معاونتهای وزارت اطلاعات به‌شرح زیر است:

  1. معاونت ضدجاسوسی با مسئولیت سجادی.
  2. معاونت فنی با مسئولیت فیروزآبادی (کلیه‌ی فعالیت‌های فنی و تکنیکی جاسوسی از جمله پارازیت روی تلویزیون ملی ایران و رادیو صدای مجاهد متعلق به مجاهدین بر عهده‌ی این معاونت می‌باشد.)
  3. معاونت آموزش با مسئولیت بخشی
  4. معاونت ویژه‌ی روحانیت با مسئولیت آخوند باقریان
  5. معاونت طرح و برنامه با مسئولیت طالبی
  6. معاونت پشتیبانی و امور مجلس با مسئولیت امیر تهرانی
  7. معاونت تحقیقات و مطالعات استراتژیک با مسئولیت آخوند کمالی
  8. معاونت اداری و مالی با مسئولیت کمالی
  9. معاونت حفاظت اطلاعات
  10. معاونت بازرسی و نظارت
  11. معاونت فرهنگی
  12. معاونت اقتصادی

علاوه براین، چندین اداره‌ی کل اطلاعات در مناطق مرزی، نقش جدی در پشتیبانی صدور تروریسم دارند. از جمله اداره‌ی کل اطلاعات آذربایجان شرقی به‌منظور دخالت در آذربایجان، اداره‌ی اطلاعات کل آذربایجان غربی با مدیریت حمید رضایی، برای دخالت در ترکیه و عراق، اداره اطلاعات کردستان با مدیریت مجیدی و کرمانشاه با مدیریت تهرانی و ایلام با مدیریت حاج ناصر کریمی و خوزستان با مدیریت حاجی‌پور برای اقدامات تروریستی در عراق، اداره‌ی کل اطلاعات خراسان برای دخالت در افغانستان و کشورهای آسیای میانه و اداره‌ی کل سیستان و بلوچستان برای پاکستان و اداره‌ی کل اطلاعات فارس و هرمزگان برای دخالت در کشورهای عربی حاشیه‌ی جنوبی خلیج فارس کار می‌کنند.

در سال۶۴ دانشکده‌ی وزارت اطلاعات موسوم به دانشکده‌ی امام باقر تأسیس شد و از مهر۶۵ کار خود را رسماً شروع کرد. این دانشگاه مرکز تعلیم بازجویان و شکنجه‌گران و تروریست‌های جمهوری اسلامی است.

بودجه محرمانه

بودجه‌ی وزارت اطلاعات سری و خارج از کنترل سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی کل کشور است. براساس مادهٌ۱۵ اساسنامه‌ی وزارت اطلاعات مصوب مجلس شورا مورخ ۲۶مرداد۱۳۶۲، اعتبارات این وزارتخانه از شمول قانون محاسبات عمومی مستثنی و تابع آیین‌نامه‌یی است که به‌وسیله‌ی وزارت اطلاعات و اقتصاد و دارایی تهیه و به‌تصویب هیأت وزیران خواهد رسید. طبق مصوبه‌ی دی‌ماه۷۳ مجلس رژیم، معادل ۵۰درصد بهای املاکی که وزارت اطلاعات در راستای انجام مأموریتهای قانونی خود ضبط می‌کند، تا سقف ۵میلیارد ریال در اختیار این وزارتخانه قرار می‌گیرد. طبق مصوبه‌ی بهمن۷۴ مجلس، فروش اموال و دارایی مخالفان رژیم در اختیار وزارت اطلاعات است.

فعالیت‌های انتفاعی و شرکتهای تجاری

وزارت اطلاعات در زمان وزارت فلاحیان حدود ۱۰۰شرکت در جاهای مختلف دنیا دایر کرد که حداقل ۲۰شرکت بزرگ آن در کشورهای یمن، زیمبابوه، سوریه، سودان، ایتالیا و… قرار دارد. هدف از آن پوش و محمل تردد و فعالیت‌های مزودران و تروریست‌های این وزارتخانه به خارج و تأمین و انتقال پول به خارج کشور است. این شرکتها با استفاده از اطلاعاتی که در اختیار دارند، تجارت بسیاری از اقلام را در انحصار خود درمی‌آورند و سودهای میلیونی به جیب می‌زنند.

پوشهای وزارت اطلاعات برای اقدامات جاسوسی و تروریستی

۱) مراکز دیپلوماتیک رژیم در خارج کشور که مهمترین خصوصیت آن مصونیت دیپلوماتیک است.

۲) شرکتهای تجاری و اقتصادی که مهمترین ویژگی آن‌ها مخفی بودن و عادی بودن می‌باشد.

مشخصات برخی از این شرکتها ذیلاً آمده‌است:

  • شرکتWPT در کلن آلمان: مدیر این شرکت فردی به‌نام شرقی است. این شرکت در ارتباط با شرکت یک ویک کار می‌کند و مسئول شمال آلمان است. وزارت اطلاعات در انتقال توپ غول‌پیکر ۳۲۰میلیمتری به آنتورپ بلژیک از پوش این شرکت استفاده کرده بود. این توپ به‌طور ویژه برای وزارت اطلاعات به‌منظور اقدامات تروریستی علیه مجاهدین، ساخته شده بود. شرقی به همراه دو برادر خود این شرکت را اداره می‌کند و با شرکتهای مختلف آلمانی قرارداد دارد و محصولات ایرانی و مواد غذایی را در هماهنگی با وزارت بازرگانی رژیم به آلمان آورده و به‌فروش می‌رساند. تقی‌پور از مدیران وزارت بازرگانی با او در ارتباط می‌باشد.

آدرس و شماره‌تلفن این شرکت به‌شرح زیر است:

WPTIMUNDEXPARTGMBH

MARKT STR10

50968 KOLN GERMANY

TEL 0221 382258

FAX 3761728

  • شرکت حمل و نقل سیروس در هلند: مدیر آن سیروس اجاقی است.

آدرس شرکت:

SEROOS

SCHAGKENBOSDREEF 42

3421VE OUDWATER

TEL 0031651702353

FAX 00313458564421

EMIL SOJAGHI@NL PACKADBELL ORG

  • شرکت واردات و صادرات هومن در دوسلدروف آلمان: مدیر شرکت فردی به‌نام یحیی درم گزین است و دوتن از کارکنان آن صادقی و جورابچی نام دارند.

آدرس شرکت:

HOMAN IM UND EXPORT GMBH

BISMARK STR 89

۴۰۲۱۰

PH 0211 369159

FAX 369576

  • شرکت تجاری چاپ و کاغذ در دوسلدورف آلمان: رئیس شرکت عمادالدین طاهرپور است. این شرکت سرپل ارتباطی وزارت اطلاعات است. آدرس شرکت:

SCHTZEN STR 35

DUSSELDOF GERMANI

TEL 1649482

- خانه‌ی مسکونی در دوسلدورف آلمان متعلق به فردی به‌نام بنی‌جاهد: از این خانه برای سکونت و مخفی‌کردن عناصر وزارت اطلاعات استفاده می‌شود. آدرس خانه:

PRIENSGEGRG STR 87

GERMANI

TEL 0049211445063

  • lبلانش اینترناسیونال: این شرکت در آمریکا و رئیس آن الیاس‌نیا نام دارد. او ۲۱سال آمریکا بوده‌است. برای مدتی امتیاز فروش محصولات مواد غذایی یک و یک را در آلمان گرفت و تحت آن پوش، فعالیت‌هایی برای وزارت اطلاعات انجام داد. الیاس‌نیا با رازقی یکی از مدیران وقت وزارت بازرگانی برای پیشبرد طرح و برنامه‌هایش هماهنگ کرده و امکانات وزارت بازرگانی از طریق رازقی در اختیار او قرار می‌گرفت. خانم قجری ساکن آمریکا معاون الیاس‌نیا در فروش محصولات می‌باشد. تلفن الیاس‌نیا در آمریکا به قرار زیر است:

TEL 0014082798444

FAX 0014082972325

تروریسم وزارت اطلاعات در خارج کشور

ترور وزارت اطلاعات از اولین ماه‌های تأسیس آن در سال۶۳ به‌کار افتاد:

ترور اعضا و فعالان مقاومت در برابر جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف جهان از جمله کاظم رجوی (ژنو اردیبهشت۶۹)، محمد حسین نقدی نماینده‌ی شورای ملی مقاومت در ایتالیا (رم اسفند۷۱)، زهرا رجبی عضو شورای رهبری مجاهدین و عضو شورای ملی مقاومت (استانبول اسفند۷۴)، علی‌اکبر قربانی نماینده‌ی مجاهدین در استانبول و…

کشتار رستوران میکونوس و بسیاری دیگر از قتلهای مخالفان در خارج کشور

اقدامات تروریستی در خاک عراق علیه مجاهدین و مقاومت ایران

اقدامات تروریستی علیه پناهندگان و گروه‌های کرد ایرانی در کردستان عراق[۲۳]

«اداره حراست از قانون اساسی آلمان» واواک را یکی از دو مرکز اصلی ترور دولتی ارزیابی مینماید. وظایف این تشکیلات عبارتند از:

«برقراری امنیت داخلی (منجمله مبازره با جریانات و تشکیلات اپوزیسیون)، ضد جاسوسی، کنترل ‌ی تردّد مسافرین، تبلیغات برونمرزی (بخصوص در کشورهای همجوار و غیرهمسایه)، اجرای اقدامات ضربتی (خرابکاری)»[۵] وزارت اطلاعات ترورهای زیادی را بصورت جداگانه یا بطور مشترک با سپاه پاسداران و یا در هماهنگی با کمیته ویژه انجام داده‌است که طبق اطلاعات به بیش از ۲۰۰ مورد می‌رسد.

گزارش مطبوعات خارجی

ماهنامه‌ی «بررسی اطلاعاتی جینز» در شماره‌ی مارس۹۷ (اسفند۷۵) خود طی مقاله‌یی تحت عنوان «مدرسه‌ی بمبگذاری» در باره‌ی «پایگاه‌های آموزشی تروریست‌های بین‌المللی» در ایران می‌نویسد: «در ایران حداقل ۱۲پایگاه توسط مدیران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اداره و کنترل می‌شوند که آن‌ها نیز زیر نظر اداره‌ی اطلاعات قرار دارند. این پایگاه‌ها مانند بسیاری دیگر استتار شده‌اند که مانند یک دهکده‌ی کوچک و یا یک مزرعه جلوه داده شوند تا از دید ماهواره‌های جاسوسی پنهان بمانند. ... سه پایگاه، یکی در نزدیکی همدان دیگری در قزوین و بزرگترین پایگاه به‌نام امام‌علی که در شرق پایتخت واقع شده‌است در سال۱۹۹۶ برملا شد. پایگاه امام‌علی توجهات بسیاری از سازمانهای اطلاعاتی غرب را به‌خود جلب کرده‌است. به این دلیل که معتقدند این پایگاه به عنوان مرکز فرماندهی گروه‌های تروریستی که توسط ایران حمایت می‌شوند، عمل می‌کند.

پایگاه‌های ایرانیان شلوغ‌ترین و فعالترین پایگاه‌ها هستند که تروریست‌های مجرب را آموزش می‌دهند و تخمین زده می‌شود که هر ساله بین ۴۰۰۰ تا ۴۵۰۰ فارغ‌التحصیل دارند. گفته می‌شود که بمبگذاری ساختمان گارد ملی عربستان سعودی در سال۱۹۹۵ و ساختمان خبر در ژوئیهٌ۱۹۹۶ توسط فارغ‌التحصیلان این مدارس انجام شده‌است. انواع آموزشهایی که در این پایگاه‌ها داده می‌شود شامل سلاحهای سبک و نیمه‌سنگین و تکنیکهای بمبگذاریهای انتحاری و انفجارات است. در ژوئن۱۹۹۶ اطلاعات بحرین یک توطئه را کشف کرد که در آن ۲۶بحرینی اعتراف کردند که آموزشهایشان را در ایران از سال۱۹۹۳ توسط پاسداران انقلاب اسلامی ایران گرفته‌اند…

هفته‌نامه‌ی تایم در شماره‌ی مورخ ۳ دی۱۳۷۵ خود در مورد انفجار خبر در عربستان سعودی نوشت:

«ریاض معتقد است که مدارک بسیار متقاعدکننده نشان می‌دهد اکثریت این ۴۰نفر دستگیر شده مظنون به دست داشتن در انفجار خبر، از ایران دیدار کرده‌اند».

ترورهای عمده وزارت اطلاعات

طرح ترور مسعود رجوی

یکی از مهمترین اهداف وزارت اطلاعات از بدو تأسیس ترور مسعود رجوی بود. در ابتدای تأسیس وزارت اطلاعات تا سال ۶۸ محمد حجازی معاونت خارجی وزارت اطلاعات مسئولیت این ترور را برعهده داشت. سعید امامی[پاورقی ۲۲] به‌عنوان مدیر کل در اجرای این طرح با حجازی کار می‌کرد. یکی از افسران عملیاتی حجازی در فرانسه و سوئیس که دست‌اندرکار این طرح بود محمود رجبی[۲۴] نام داشت که در ارتباط با سعید امامی بود. محمود رجبی قبل از تشکیل وزارت اطلاعات با اطلاعات سپاه فعالیت می‌کرد و به‌همراه پاسدار اطلاعاتی دیگری به‌نام رضا طباطبائی در سال۱۳۶۱ با پاسپورت دیپلوماتیک به فرانسه رفته بود. مأموریت این دو نفر از طرف سپاه طراحی و اجرای ترور مسعود رجوی بود. ابوالقاسم مصباحی یکی از پایه‌گذاران وزارت اطلاعات، معروف به شاهدC در شهادت خود در مقابل مراجع قضایی آلمان و سوئیس تصریح می‌کند:

«در ۱۹۸۲ (سال۱۳۶۱) دو عضو سپاه پاسداران انقلاب به‌نام رضا طباطبایی و محمود رجبی با پاسپورت دیپلوماتیک به پاریس رفتند. استفاده از پاسپورت دیپلوماتیک به‌این منظور بود که به آن‌ها اجازه دهد که از موقعیت مصونیت دیپلوماتیک برخوردار باشند. مأموریت این دو نفر این بود که مسعود رجوی را به قتل برسانند اما به‌دلیل اقدامات حفاظتی طرح سوءقصد در آن زمان تغییر کرد و طباطبایی و رجبی سال۸۴ به ایران بازگشتند. پس از بازگشت محمود رجبی به وزارت اطلاعات منتقل و در معاونت خارجی سازماندهی شد. وی بار دیگر از طرف معاونت خارجی اطلاعات با پاسپورت عادی به فرانسه اعزام شد و درخواست اجازه اقامت دانشجویی کرد که با اقامت او موافقت شد»

شاهد C می‌گوید «مأموریت رجبی این بود که تمامی فعالیت‌های مجاهدین خلق حول برادر رجوی را کشف کند. او تمامی افراد با نفوذ حول رجوی را شناسایی کرد و طرحی از مکان‌ها و جلسات تهیه کرد تا نهایتاً به تهران بدهد».

یک دانشجوی ایرانی مقیم فرانسه به‌نام مجید صفایی که او را پرویز نیز صدا می‌زدند در ارتباط با محمود رجبی فعالیت جاسوسی می‌کرد. شاهدC می‌گوید: «پرویز صفایی دو منبع خارجی داشت اولین منبع یحیی گوآسمی و دومین آن ژاک سوتلو[۲۵] بود.

از سال۱۳۶۰و پس از اقامت مسعود رجوی در فرانسه، جمهوری اسلامی پاسداری به‌نام «محمد خاتمی» معروف به «ابووقا» را با حکم خمینی به همراه ۱۵پاسدار دیگر به اروپا به منظور عملیات تروریستی اعزام کرد. ابووقا که نتوانست موفقیتی علیه مجاهدین کسب کند به اقدام تروریستی علیه یک گروه دیگر ایرانی روی آورد. به‌دنبال آن محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران یک گروه دیگر تروریستی را به فرانسه اعزام نمود. در رابطه با اقدام برای انجام این ترور طرحهای مختلفی به‌کار گرتفه شد. این طرحها عبارت بودند از:

۱- تلاش برای نفوذ در صفوف مجاهدین

الف. در خرداد۱۳۶۱ گروهی به‌نام مبارزان آزادی اعلام موجودیت کرد که خودش را یک شاخه‌ی انشعابی از سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی معرفی می‌کرد که در آن زمان به مثابه پوش اطلاعات سپاه علیه مجاهدین کار می‌کرد. هدف سپاه از این انشعاب ساختگی این بود که از طریق این گروه جدید، به سازمان مجاهدین نزدیک شده و در آن نفوذ کند. این گروه مجعول متقاضی عضویت در شورای ملی مقاومت و متقاضی دیدار با مسعود رجوی شده بود.

ب. یکی دیگر از اقدامات اطلاعات سپاه این بود که یکی از اعضای خود به‌نام علی‌اکبر نیک‌نژاد را به سوییس فرستاده و از آن طریق قصد نفوذ در سازمان مجاهدین را داشت؛ که البته همه‌ی این موارد با هوشیاری مجاهدین خنثی و بی‌اثر شد.

۲- طرح پیاده‌کردن کماندو

طرح پیاده‌کردن کماندو در اور سوراواز، محل اقامت مسعود رجوی از دیگر طرحهایی بود که در دستور اطلاعات سپاه قرار داشت. به‌همین منظور عوامل اطلاعات سپاه، شناسایی وضعیت فرودگاه‌های نظامی و غیرنظامی اطراف محل اقامت آقای رجوی را در دستور خود قرار داد. در این شناسایی نحوه‌ی بازرسی هواپیمای هاک توسط پلیس فرانسه در فرودگاه بورژه مورد بررسی قرار گرفته بود. هم‌زمان با این شناسایی، اطلاعات سپاه، به شیرمحمدی مدیر کل امور سوانح هلال احمر ایران مأموریت داده بود با همکاری دو نفر دیگر با استفاده از هواپیماهای هلال احمر سلاح سبک و نیمه‌سنگین از جمله بازوکا و خمپاره‌انداز را به همراه تعدادی از کماندوهای تعلیم دیده سپاه به فرانسه منتقل کند. این طرح امکان اجرا پیدا نکرد و اطلاعات سپاه مجبور به توقف آن شد.

۳- اعزام تیم ترور

اطلاعات سپاه در آذرماه۱۳۶۱ یک تیم تروریستی به فرماندهی فردی به‌نام بهروز ماکویی که از افراد آموزش‌دیده‌ی تروریستی و از افراد نزدیک به بهزاد نبوی و چمران بود را به ترکیه فرستاد که به فرانسه منتقل شود. هم‌زمان دو تروریست را برای شناسایی به منطقه اور سوراواز محل اقامت مسئول شورای مقاومت فرستاد که در مراحل اولیه این طرح لو رفت و امکان اجرا پیدا نکرد.

۴- طرح استفاده از هلی‌کوپتر

یکی دیگر از طرحهای رژیم استفاده از هلی‌کوپتر برای اجرای توطئه‌ی ترور مسعود رجوی بود. مسعود هندی (تروریست شناخته شده که در جریان ترور شاهپور بختیار در سال۷۰ دستگیر شد)، روی طرح استفاده از هلی‌کوپتر کار می‌کرد. وی باند فرودگاه شهر تاورنی، در نزدیکی اورسوراواز را برای همین منظور کاندیدا کرده بود. این طرح نیز امکان عملی پیدا نکرد و متوقف شد.

۵- طرح حمله‌ی مستقیم

یکی دیگر از طرحهای اطلاعات سپاه اعزام یک گروه ضربت ۱۴نفره از پاسداران آموزش دیده و مسلح به فرانسه بود. آن‌ها می‌خواستند با استفاده از زمین فوتبالی که در مقابل محل اقامت قرار داشت وارد منطقه شده و به مقر مسعود رجوی در اورسوراواز حمله کنند. در جهت اجرای این طرح روز ۱۸دی۱۳۶۱ مجید کارشناس وابسته‌ی فرهنگی سفارت رژیم در فرانسه به‌همراه محمد سلیمانی از اعضای انجمن اسلامی فرانسه برای شناسایی منطقه با دوربین فیلمبرداری به اورسوراواز می‌آیند که مورد شناسایی مأموران فرانسوی قرار گرفته و طرح آن‌ها لو می‌رود.

۶- استفاده از مزودران خارجی برای شناسایی

زمانی که بیشتر طرحهای اطلاعات سپاه امکان تحقق پیدا نکرد جمهوری اسلامی به این فکر افتاد که از مزدوران خارجی برای اجرای این توطئه استفاده کند. روز ۲۱اسفند۱۳۶۲ امام جمعه‌ی مراکشی‌الاصل مسجدی در اطراف شهر لیل برای شناسایی به منطقه‌ی اورسوراواز رفت که در حال عکسبرداری با دوربین عکاسی تله‌دار، مورد شناسایی پلیس قرار گرفت و نتوانستند طرح را ادامه دهند.

۷- کامیون انفجاری

یکی دیگر از طرحهای اطلاعات سپاه برای اجرای ترور مسعود رجوی به‌کارگیری کامیون انفجاری علیه مقر اقامت وی بود. هدایت‌الله به‌نژاد از دیپلوماتهای جمهوری اسلامی سفارت فرانسه، مأموریت داشت محل را برای عملیات توسط کامیون انفجاری شناسایی کند. وی نتیجه‌ی شناسایی خودش را به اطلاعات سپاه گزارش کرد. در این گزارش آمده‌است: «بچه‌ها تا حالا خیلی خانه‌ی رجوی را چک کرده‌اند ولی راهی برای عملیات با کامیون انفجاری پیدا نکرده‌اند. چون یک دیوار آهنی است که اگر کامیون انفجاری به آنجا بخواهد برود به دیوار خورده و منفجر می‌شود، به‌دلیل وجود حفاظت ژاندارمها و حفاظت خود مجاهدین، نمی‌شود اسلحه وارد آنجا کرد. با بچه‌ها در جمعبندی به راه کارهای زیر رسیدیم:

راه‌کار۱: با محمل خبرنگاری به محل اقامت رجوی رفته و عمل خود را انجام دهیم.

راه‌کار۲: یک نفر در آن‌جا داشته باشیم، یعنی فردی در داخل مجاهدین نفوذ دهیم.

راه‌کار۳: با هلی‌کوپتر و هواپیما آن‌جا را از بالا بزنیم.»

۸- استفاده از پوشش خبرنگاری

اطلاعات سپاه به‌دنبال شکست طرح کامیون انفجاری تلاش کرد تا طرح خود را از طریق فرستادن تروریست‌ها و جاسوسانش در لباس خبرنگاری به اجرا در بیاورد.

الف. اطلاعات سپاه به شفیع آقامحمدیان مسئول انجمن اسلامی فرانسه مأموریت داد که با استفاده از پوش خبرنگاری به محل اقامت مسعود رجوی برود و جواب سئوالات زیر را تهیه کند:

-وضعیت درونی محل اقامت

-ملاقاتها و جلسات عمومی مسعود رجوی و تاریخ و محل آن

-ترددهای مسعود رجوی به پاریس

-مسافرتهای مسعود رجوی به کشورهای دیگر

ب. به عباسعلی رجبی از مسئولین اتحادیه‌ی انجمنهای اسلامی در اروپا، وابسته به تیمهای عملیاتی سپاه، که در آلمان مستقر بود، مأموریت داده شد که «ارتباط با خبرنگاران جهت خریدن آن‌ها» با هدف کسب «اطلاعات از وضعیت درونی محل اقامت رجوی» برقرار کند.

۹. اعزام تیمهای عملیاتی به اروپا و لورفتن آن‌ها

اطلاعات سپاه در آذرماه۱۳۶۳ سه تیم ویژه‌ی عملیاتی را به هامبورگ، لندن و پاریس به منظور ترور مسعود رجوی روانه کرد. دو تیم لندن و هامبورگ به‌عنوان پشتیبان و تیم پاریس به‌عنوان عمل‌کننده بودند. فرمانده تیم پاریس عمیدالدین فهری نام داشت. وی پس از مدتها تلاش برای شناسایی محل اقامت موفقیتی به‌دست نیاورد. از آن‌جایی که احتمال لورفتن طرح وجود داشت، تروریست‌ها از طریق دمشق به ایران برگشتند.[پاورقی ۲۳]

۱۰- طرح ترور مسعود رجوی در سوئیس

در بهار ۱۳۶۵ محمود رجبی که در آن زمان در ژنو بود، از طریق سوتلو مطلع شد که مسعود رجوی احتمالا‌ از طریق سوئیس به عراق خواهد رفت. این اطلاعات از طریق وزارت اطلاعات به وزارت خارجه داده شد و سفیر وقت جمهوری اسلامی در سوئیس با ملاقات‌های متعدد خواهان این شد که در صورت مسافرت مسعود رجوی به سوئیس انترپل اقدام به دستگیری وی نماید.

هم‌زمان وزارت اطلاعات محمود رجبی را مأمور کرد تا ترور مسعود رجوی در سوئیس را طراحی کند. رجبی به تهران گزارش داده بود که در صورت مسافرت رجوی به سوئیس اجرای این طرح عملی‌تر از اجرای آن در فرانسه است. شاهد C در این زمینه می‌گوید: «محمود رجبی به‌نوعی دریافته بود که فعالیت‌های سیاسی مسعود رجوی در سوئیس جریان دارد و قرار است جریان داشته باشد. به این منظور از سوتلو خواست که در مورد مکان مسعود رجوی اطلاع کسب کند به‌خصوص که فکر می‌کرد حذف رجوی در سوئیس ساده‌تر از فرانسه است که در آن‌جا مقیم است و بیشتر هم تحت حفاظت است. سوتلو امکانات و منابعش را به‌کار گرفت تا به ایرانی‌ها اطلاعاتی در مورد آمدن مسعود رجوی به سوئیس بدهد. آن‌ها قصد داشتند که طرح ترور را در سوئیس اجرا کنند. وقتی که سوتلو به رجبی اطلاع داد که منبعی نزد پلیس سوئیس دارد، وزارت اطلاعات ارزیابی کرد که باید مستقیماً با این منبع وارد ارتباط شود. وزارت اطلاعات این منبع را به مبلغ ۱۰۰۰۰۰دلار آمریکایی از سوتلو خرید. منبع یک کارمند زن پلیس[۲۶] ژنو بود که سالها در استخدام وزارت اطلاعات بود و در جریان ترور دکتر کاظم رجوی نیز نقش مهمی ایفا کرد.

ترور دکتر کاظم رجوی

در ساعت ۱۱۰۵ روز چهار اردیبهشت ۱۳۶۹، زمانیکه دکتر کاظم رجوی برای مراجعه به بانک ازخانه خارج شده بود، دربازگشت تروریست‌ها او را بقتل رساندند.

اطلاعات منتشر شده توسط شورای ملی مقاومت ایران نشان می‌دهد که خمینی فتوای قتل دکتر کاظم رجوی را در سال65 صادر کرده بود. از اوایل سال 1366 اجرای این ترور در جمهوری اسلامی استارت خورد. ابتدا اجرای این ترور در دستور کار واحد اطلاعات سپاه به ریاست پاسدار احمد وحیدی قرار داشت. اما از اواسط سال 67 به پیشنهاد ریشهری وزیر اطلاعات وقت و موافقت رفسنجانی، این مسئولیت به وزارت اطلاعات سپرده شد. کمیتهٌ امور ویژه مرکب از خامنه‌ای، رفسنجانی، ولایتی، ریشهری، فلاحیان و پاسدار محسن رضایی طرح ترور را تصویب کرد و بودجهٌ کلانی به آن اختصاص داد. وزیر اطلاعات وقت ریشهری در اسفند سال67  طی نامه‌یی 12 نفر از عناصر وزارت اطلاعات را که جهت این عملیات در نظر گرفته بود، برای تکمیل آموزش به "سرهنگ مسعود مزینی‌راد" مربی آموزشی مدرسهٌ ضدجاسوسی واقع در پادگان لویزان معرفی نمود.[۳۸] ریشهری طی این نامه نوشته بود که: به آقایان دانش، عراقی، فاضلی، کمالی، سجادیان و… آموزش کامل بدهید! در نظر داشته باشید که این 12 تَن پس از آموزش باید به آقای عمادالدین طاهرپور 041 [۳۹]مراجعه کنند، لذا نهایت همکاری را با این افراد بکنید… در اردیبهشت ۱۳۶۸ اکیپ ویژه‌یی از عناصر ترور وزارت اطلاعات به سوئیس آمدند و مرحلهٌ اول شناسایی را انجام دادند. اما به‌دلیل مرگ خمینی در خرداد همان سال پیگیری این طرح چندی به تعویق افتاد. چند هفته پس از مرگ خمینی طرح ترور دکتر کاظم رجوی مجددا پیگیری شد.[۴۰]


هدف از ترور دکتر کاظم رجوی

ابوالقاسم مصباحی (شاهدC) در این باره می‌گوید: «هدف از حذف رجوی این بود که در ابتدای ریاست جمهوری رفسنجانی، می‌خواستند ثابت کنند که قدرتمندیم و همهٌ امکانات را در دست داریم».

طرحهای ترور

سه طرح آلترناتیو

متعاقباً به‌دستور رفسنجانی (که هنوز در پست رئیس مجلس بود)، جلسه‌یی با ترکیب زیر برای ارزیابی شناساییها و طرح ترور تشکیل شد:

- سرتیپ پاسدار احمد وحیدی (معاونت وقت اطلاعات سپاه)

- فلاحیان (قائم‌مقام وقت ریشهری وزیر اطلاعات)

- محمدمهدی آخوندزاده بسطی دیپلومات (مدیرکل روابط سیاسی و بین‌المللی وقت وزارت خارجه)

- سعید شاهسوندی عضو بریده مجاهدین به‌عنوان مطلع از وضعیت سوژه

- محمد آزادی از عناصر با تجربه در ترور (که بعداً در طرح ترور بختیار شرکت کرد)

- محمد دانش (جزو تیم ترور)

- محمد عراقی (جزو تیم ترور)

- کاظم دارابی (از عناصر وزارت اطلاعات در آلمان که بعداً در طرح ترور شرفکندی شرکت کرد)

- محسن شریفیان از عناصر با سابقه در ترور

- سرمدی (از مسئولان وزارت اطلاعات و معاونت امنیت وزارت اطلاعات در دورهٌ وزارت دری نجف‌آبادی بود)

در این جلسه براساس شناساییهای اولیه سه طرح اولیه برای ترور کاظم رجوی مورد بحث قرار گرفت.

طرح اول: دکتر رجوی را با تمام اعضای خانواده در خانه قتل‌عام کنند.

طرح دوم: نصب بمب به خودرو دکتر رجوی. این بمب با بالارفتن سرعت ماشین (در سرعت بیش از 40 کیلومتر) منفجر می‌شد. طبق این طرح بمب یا به ترمز و یا به سوییچ ماشین وصل می‌شد.

طرح سوم: ترور دکتر در حین تردد به خانه و یا از خانه.

تصمیم‌گیری نهایی و تخصیص بودجه

پس از برگزاری جلسهٌ فوق، طرحهای اولیهٌ ترور در کمیتهٌ امور ویژه با ترکیبی از خامنه‌ای (ولی فقیه)، رفسنجانی (رئیس جمهور)، ولایتی (وزیر خارجه) و ریشهری (وزیر سابق اطلاعات) و فلاحیان (وزیر جدید اطلاعات که به‌تازگی به این سمت منصوب شده بود) و محسن رضایی فرمانده سپاه پاسداران مورد بررسی قرار گرفت و تصویب شد. برای اجرای این طرح  بودجهٌ کلان اختصاص یافت.

متعاقباً در 8شهریور سال68 یک اکیپ به‌ریاست محمد مهدی آخوندزاده بسطی دیپلومات جمهوری اسلامی با پاسپورت دیپلوماتیک به‌همراه سعید همتی (یکی از قاتلین کاظم رجوی) برای بررسی عملی طرح به ژنو رفتند. براساس ارزیابی این اکیپ طرح دوم منتفی شد و قرار شد روی طرح اول و سوم کار کنند.

اعزام تیمهای ترور

پس از بازگشت اکیپ آخوندزاده بسطی تا ترور کاظم رجوی، جمعاً سه بار تیمهای ترور وزارت اطلاعات به ژنو اعزام شدند. که در دو نوبت اول ناموفق به تهران بازگشتند.

اولین تیم ترور در 26مهر68 وارد ژنو شد. این تیم از جمله شامل یدالله صمدی، صادق بابایی، محمود سجادیان و علی کمالی بود. این تیم قصد اجرای طرح اول یعنی قتل‌عام تمام اعضای خانوادهٌ کاظم رجوی را داشت، اما این طرح با سفر کاظم رجوی به پاریس در روز 30مهر ناکام ماند و تروریستها به تهران بازگشتند.

دومین تیم ترور 11بهمن68 وارد ژنو شدند و تا 15بهمن در ژنو بودند. این تیم از جمله شامل صمدی، بابایی، محمود سجادیان، محمدرضا جزایری و هادوی می‌شد که با پاسپورت خدمت به ژنو آمده بودند. آنها اقدام به شناسایی و ارزیابی مجدد کردند. این تیم در قدم اول به ارزیابی پرداخت که ضریب موفقیت طرح اول یا سوم کدام بیشتر است. بین اعضای این تیم اختلاف پیش آمد و دست آخر مجبور شدند قبل از این‌که عمل کنند به تهران بازگردند.

سومین تیم ترور

روز 21فروردین1369، شش نفر از تروریستها با نامهای پاسپورتی محمد سعید رضوانی، یدالله صمدی، سعید همتی، محسن پورشفیعی، علیرضا بیانی همدانی، ناصر پورمیرزایی و سعید دانش با پرواز تهران - ژنو ایران ایر با پاسپورت خدمت وارد ژنو شدند.

- محمدعلی هادی نجف‌آبادی سفیر ایران در امارات عربی با پاسپورت دیپلوماتیک ایرانی شماره006646، در 28فروردین69 به ژنو رفت و  در هتل انترکنتینانتال اتاق625 مستقر شد.

- محمدمهدی آخوندزاده بسطی 28فروردین با پرواز ایران ایر به ژنو رفت و در همان هتل مستقر شد.

آخوندزاده و هادی نجف‌آبادی نظارت بر عملیات را به‌عهده داشتند و در طول اقامتشان در ارتباط مستمر با تهران بودند و چگونگی پیشرفت طرح را مرتباً با تهران در میان می‌گذاشتند و مواردی که نیاز به تصمیم‌گیری داشت با تهران مشورت می‌کردند. هادی نجف‌آبادی بعداز هر بار تماس با تهران با سیروس ناصری (نمایندهٌ وقت جمهوری اسلامی در دفتر نمایندگی سازمان ملل در ژنو) تماس می‌گرفت.

- تروریستهای دیگری به‌نامهای دارابی، علی کمالی، محمود سجادیان، علی هادوی، علی مصلحی‌عراقی، محمدرضا جزایری با پروازهای دیگر وارد ژنو شدند.

انجام ترور

و بالاخره در روز 4اردیبهشت1369 ساعت11و 50دقیقه کاظم رجوی در حالی که جهت کارهای بانکی از منزل خارج شده بود مورد تهاجم تروریستها واقع شده و به قتل رسید.

عصر همان روز آخوندزاده و هادی نجف‌آبادی و شماری دیگر از تروریستها، با پرواز ایران ایر به تهران بازگشتند. وزارت اطلاعات پس از این ترور گزارش کامل آن را به اطلاع رفسنجانی رساند.[۴۱]

دستگیری دو قاتل کاظم رجوی در فرانسه و استرداد آنها به ایران

سرویسهای مخفی آلمان در تاریخ 14نوامبر92 (23آبان 71)به فرانسه اطلاع دادند که دو مأمور مخفی ایران از مرز استراسبورگ عبور کرده و وارد فرانسه  شده‌اند. آلمانیها در این اطلاعات به فرانسه گفتند نام اصلی این دو نفر محمود سجادیان و علی کمالی است که از طرف قاضی شاتلن در سوئیس در رابطه با قتل یک ایرانی مخالف تحت تعقیب هستند.

این دو نفر با هویتهایی به‌نام احمد طاهری، 32ساله با پاسپورت ایرانی به شماره3049434 و محسن شریفی اصفهانی، 37ساله با پاسپورت ایرانی به شمارهٌ 3798086 به‌وسیله یک مرسدس بنز با پلاک آلمانیHHJH2448 به فرانسه وارد شدند.

در تاریخ 15نوامبر92 (24آبان 71) فرانسه این دو نفر را دستگیر کرد. البته دستگیر شدگان در واقع 12نفر بودند. اما با دخالت علی آهنی سفیر وقت رژیم در فرانسه 10نفر از آنها آزاد شدند، ولی به درخواست شاتلن، قاضی تحقیق سوئیس برای علی کمالی (با نام پاسپورتی شریف اصفهانی) و محمود سجادیان (با نام پاسپورتی احمد طاهری)، حکم بازداشت صادر شد.[۴۲] قاضی سوئیسی مسئول تحقیق در سال 1376رسماً «یک مقام بلندپایهٌ دولت ایران» را در پشت این عملیات تروریستی معرفی کرد. دوماه بعداز ترور، پلیس سوئیس در یک گزارش 52صفحه‌یی پیرامون این جنایت اعلام کرد: «ما عمیقاً یقین داریم که یک یا چند سرویس رسمی ایران مستقیماً در قتل آقای کاظم رجوی دست داشته‌اند»[۴۳]

آزادی تروریستها و پس دادن آنها به جمهوری اسلامی

شاتلن قاضی سوئیسی پروندهٌ کاظم رجوی چندین بار رسماً از فرانسه خواست تا قاتلین کاظم رجوی را برای محاکمه در سوئیس به این کشور پس دهد. اما دولت وقت فرانسه تحت‌نام «منافع ملی» از این کار سر باز زد. در آخرین روزهای سال1993 (دیماه1372) یک هیأت سه‌نفره از جمهوری اسلامی به ریاست حجازی رئیس عملیات ویژهٌ دفتر خامنه‌ای (بالاترین نفر هماهنگ‌کنندهٌ ترروها و قتلهای زنجیره‌یی)، حسین تقوی معاونت برون‌مرزی اطلاعات و علیرضا معیری مشاور سیاسی رفسنجانی (سفیر جمهوری اسلامی در فرانسه در دوره بعد) از تهران به پاریس آمدند و بعداز یک معامله در 8دیماه72 این دو تروریست را با خود به تهران بردند. در 29دسامبر (8دی)، وزارت خارجه طی یادداشتی به سوئیس اطلاع داد که به‌دلیل منافع عالی کشور فرانسه دو ایرانی به سوئیس[۴۴]مسترد نخواهند شد.

سوئیس به این اقدام فرانسه[۴۵]اعتراض کرد و به دادگاه عالی فرانسه برای این نقض حقوق بین‌المللی شکایت کرد. دادگاه عالی فرانسه به این درخواست در 2آذر73 رسیدگی و اعلام کرد که فرانسه[۴۶]نمی‌بایست تروریستهای متهم به قتل کاظم رجوی را به ایران می‌فرستاد.[۴۷]این کار دولت فرانسه در ۲۲دسامبر سال ۱۹۹۴ توسط ‌شورای کشوری فرانسه، بالاترین محکمه قضایی اداری آن کشور هم محکوم شناخته شد. سخنگوی ‌شورای کشوری فرانسه در ارتباط با این‌ که دولت فرانسه به چه دلیل تروریست‌های رژیم خمینی را به ایران برگردانده است گفت: «دولت فرانسه هیچ توضیح دقیقی در مورد شرایط مطرح‌شده نداده است».[۴۸]

بازگشایی پروندهٌ قتل کاظم رجوی

روزنامهٌ لوکوریه (سوئیس) 4ژوییهٌ97: تحولات جدید در ادامه تحقیقات در قضیهٌ مرگ کاظم رجوی در کوپه انجام می‌گیرد. یک قضیهٌ جدید جاسوسی می‌تواند روابط بین سوئیس و تهران را تیره کند. وزیر امور عامهٌ سوئیس یک تحقیق برای سرویس اطلاعات سیاسی را آغاز کرد. این تصمیم به‌وسیله آخرین تحولات در تحقیق مربوط به مرگ کاظم رجوی فراهم شد. در طی تحقیقاتشان، مقامات قضایی سوئیس فقط اطلاعات دربارهٌ 13مظنون به‌ویژه دو ایرانی که به‌وسیله فرانسه در سال93 به ایران فرستاده شدند، به‌دست نیاوردند، بلکه هم‌چنین به شواهد جدیدی رسیدند که دادستان کل، کارلا دل پونته را به بازگشایی یک تحقیق برای جاسوسی واداشت.

شاتلن: ما قاتلان را می‌شناسیم و می‌دانیم در کشورشان چه مشاغلی دارند

خبرگزاری آسوشیتدپرس 11ژوئن97: رولان شاتلن در مورد قاتلان گفت "ما آنها را می‌شناسیم و می‌دانیم چه شغل‌هایی در کشور خود دارند". پاسپورتهای قاتلان جعلی بوده‌اند و "ما می‌دانیم از کجا آمده‌اند".

شاتلن: قاتلان، امروز مقام بالایی در حکومت ایران دارند

خبرگزاری سوئیس 12ژوئن97:قاضی شاتلن کاملاً قانع شده است که دستور برای کشتن کاظم رجوی از تهران آمده است.  طبق گفتهٌ شاتلن هر دو نفری که توسط سوئیس مورد تعقیب قرار دارند و از فرانسه به ایران تحویل داده شدند به‌عنوان مظنونین اصلی بودند که امروز مقام بالایی در حکومت ایران دارند.

شاتلن:دستور قتل کاظم رجوی از یک وزارتخانه آمده است

روزنامهٌ 24ساعت 13ژوئن97: رولان شاتلن قاضی تحقیق گفت: با کمک اطلاعاتی که ما توانستیم در آلمان به‌دست بیاوریم دقیقاً می‌دانیم که اعضای کماندویی که رجوی را کشته است، چه کسانی بوده‌اند. هم‌چنین می‌دانیم نقشی که هرکدام داشته‌اند چه بوده است. علاوه بر این ما عکسهای آنها را در اختیار داریم. اغلب این 13مظنون که در تحقیق ما زیر سئوال قرار گرفته‌اند، تحت اسامی مستعار عمل می‌کرده‌اند. ازاین به بعد ما اسامی جدید آنها را در ایران می‌دانیم و می‌دانیم که در کدام سرویس کار می‌کنند.

قاتلان کاظم رجوی ، عاملان قتلهای زنجیره‌یی سیاسی

بسیاری از قاتلان کاظم رجوی همانها بودند که در سالهای بعد در جریان قتلهای زنجیره‌یی دست داشتند. سعید امامی در زمان ریشهری در معاونت خارجی وزارت اطلاعات با حجازی کار می‌کرد و چنان‌که شاهدC می‌گوید گزارشهای «حاج خانم» یعنی همان جاسوس سوئیسی به‌دست او می‌رسید و طرح ترور دکتر کاظم را دنبال می‌کرد. در زمان فلاحیان هم در معاونت امنیت، هم‌چنان ترورهای خارج را و به‌طور مشخص طرح ترور دکتر را  هدایت می‌کرد.

کورش فولادی نمایندهٌ خرم‌آباد در مجلس پنجم ایران (همان تروریستی که در انگلیس در انفجاربمب دستگیر شد و زندانی بود) از جناح دوم خردادیها (اصلاح‌طلبان امروزی) در تاریخ7تیر 78 به‌دنبال خودکشی سعید امامی گفته بود: «… این‌که می‌گویند آرسنیک خورده و خودکشی کرده واقعی نیست… یک آدم مهمی که حتی در توالت هم او را زیر نظر دارند چگونه این‌کار را کرده است؟ حالا باید تکلیف این روشن بشود که چطوری شده؟ آدمی است که این‌همه قتل کرده. این کسی است که مسئول کشتن کاظم رجوی بوده است. چطوری شده که خود کشی کند؟»

در میان قاتلان کاظم رجوی، محمود رجبی در جریان قتلهای زنجیره‌یی تحت نام محمدی دستگیر شد ولی به‌علت اطلاعاتش از ترورهای رژیم در خارج و امکانات جاسوسی رژیم سریعاً او را آزاد کردند.

سعید رضوانی از قاتلین کاظم رجوی نیز جزو دستگیر شدگان قتلهای زنجیره‌یی است که او را هم سریعاً آزاد کردند.

یدالله صمدی که از فعالان ترور کاظم رجوی است نیز جزو قاتلین قتلهای زنجیره‌یی و در ارتباط نزدیک با سعید امامی است که در بهمن78 برای فرار از دستگیری مدتی به مسکو رفته بود.

ترور محمدحسین نقدی

محمدحسین نقدی عضو و نماینده‌ی شورای ملی مقاومت در ایتالیا در ساعت۹٫۳۰ روز ۲۵اسفند۷۱ در حالی‌که عازم محل کارش بود در میدان البا شهر رم توسط دو تروریست جمهوری اسلامی که سوار بر یک موتور بودند مورد سوءقصد قرار گرفت و به قتل رسید.

محمدحسین نقدی تیرماه۱۳۶۰ به‌عنوان کاردار سفارت رژیم در ایتالیا منصوب شد، اما ۸ماه بعد یعنی در اسفند۱۳۶۰ وی سفارت را ترک کرد و به صفوف مقاومت ایران پیوست و عضو هیأت نمایندگی شورای‌ملی مقاومت در ایتالیا و سپس از سال۶۳ نماینده‌ی مسئول شورا در این کشور شد.[پاورقی ۲۴]

فتوای ترور محمدحسین نقدی

بنا به گفته منابع مقاومت ایران فتوای ترور نقدی ابتدا از طرف شخص خمینی صادر شد. اما طبق گفته مصباحی شاهد C دستور قتل به صورت فتوا توسط خامنه ای داده شده بود (چراکه بر اساس معیارهای دینی فتوای کسی که می‌میرد با خود او می‌میرد. به این دلیل این فرمان توسط رهبر جدید جمهوری اسلامی یعنی خامنه ای تجدید گردید که از سوی بخش عملیاتی وابسته به وزارت اطلاعات می‌بایستی انجام پذیرد. آن‌ها می‌گویند این موضوع در پرونده‌ی قضایی نقدی از سوی مقامات امنیتی ایتالیا نیز مورد تأیید قرار گرفته‌است. از همان ابتدا واحد اطلاعات سپاه و اطلاعات نخست‌وزیری مسئولیت اجرای این ترور را به‌عهده گرفتند. بعداز تشکیل وزارت اطلاعات، معاونت خارجی این وزارتخانه به ریاست حجازی برای اجرای این ترور مأمور شد. در سال۶۱ شماری از عناصر اطلاعاتی سفارت از جمله فردی به‌نام مهدی مقدم سامان در خیابان به نقدی حمله‌ور شدند که با عکس‌العمل او و همسرش مجبور به فرار از صحنه شدند. تلاش مجدد برای ترور نقدی به سالهای بعد برمی‌گردد[۲۷]

اعزام تیم ترور محمدحسین نقدی

منابع مقاومت ایران می‌گویند در سال۶۶ حجازی و معاون او سعید امامی طرح ترور را تهیه و چندین بار اقدام به شناسایی کردند ولی با کشف به‌موقع این تصمیمات توسط مقاومت، طرح با شکست مواجه شد. یک بار دیگر در اسفند سال۶۷ وزارت اطلاعات در صدد اجرای این طرح برآمد و به این منظور برای تروریستی به‌نام حمید پرنده (متولد سال۱۳۴۰ در تهران) به‌عنوان دیپلومات از دولت ایتالیا تقاضای پذیرش کردند. اما مقامات امنیتی ایتالیا به‌رغم اصرار سفیر جمهوری اسلامی با تقاضای ویزای او موافقت نکردند. از این رو اجرای طرح بار دیگر به تعویق افتاد. بعداز مرگ خمینی شورای عالی امنیت جمهوری اسلامی، لیستی از این مخالفین را برای ترور مشخص کرد. در این لیستها اسامی افرای مانند دکتر صالح رجوی، محمدحسین نقدی، هادی مهابادی، محمد محدثین، جلال گنجه‌ای، منوچهر هزارخانی، عباس داوری، پرویز خزایی، ابوالقاسم رضایی به چشم می‌خورد. طرح ترور نقدی بعداز ترور دکتر کاظم رجوی در دستور قرار داشت. روز ۴خرداد سال۶۹ یک نفر ناشناس با منزل آقای نقدی تماس گرفت و با زبان ایتالیایی ولی با لهجه‌ی خارجی گفت که می‌خواهد با خانم نقدی صحبت کند. آقای نقدی خود گوشی را برمی‌دارد. تلفن‌کننده که متوجه می‌شود جواب دهنده خود آقای نقدی است به فارسی می‌گوید: «می‌خواستم به همسرت بگویم که حکم صادره از جانب خمینی مورخ ژوئن۱۹۸۲ فعال شده‌است و به‌زودی به اجرا گذاشته خواهد شد». وزارت اطلاعات در خرداد۶۹ دیپلومات وابسته به این وزارت محمود آخوندزاده بسطی[۲۸] را با سمت معاون کنسول میلان به‌منظور شناساییهای ضروری برای اجرای این طرح، به ایتالیا فرستاد.

این منابع می‌گویند در دیماه۷۰ محمدحسین نجفی تحت عنوان مشاور ولایتی وزیر خارجه‌ی جمهوری اسلامی در امور افاغنه به اتفاق یکی از مسئولین وزارت اطلاعات به‌نام جواد (بعنوان محافظ نجفی) در یک سفر غیررسمی به آلمان، سوئیس، اطریش و ایتالیا برای مدتی در رم در هتل موندیان به‌طور ناشناس اقامت کرد. هتل موندیان نزدیک منزل محمدحسین نقدی قرار داشت و هدف نجفی و نفر همراهش کسب اطلاعات در مورد نقدی بود.

در فروردین سال۷۱ اکبر خوشکوش[پاورقی ۲۵]از تروریست‌های وزارت اطلاعات به‌همراه منصور آهنی[پاورقی ۲۶]که برای ترور محمدحسین نقدی به ایتالیا آمده بودند با ۳۰هزار دلار اسکناس تقلبی و یک‌سری مدارک توسط پلیس دستگیر شده و هر دو نفر اخراج شدند. خوشکوش که پاسپورت دیپلوماتیک داشت به تهران رفت و آهنی به کانادا رفت که توسط پلیس این کشور دستگیر شد.

تلاش مجدد برای ویزای حمید پرنده

بعداز شکست تیم، اکبر خوشکوش، تصمیم گرفت به‌رغم این‌که وزارت‌خارجه‌ی ایتالیا در اسفند۶۷ با دادن ویزای دیپلوماتیک به حمید پرنده مخالفت کرده بود، مجددا‌ی برای او در خواست ویزا کند. پرنده از ژانویه‌ی ۱۹۸۸ تا ژوئن۱۹۹۰ به‌عنوان مسئول رمز در سفارت جمهوری اسلامی در بن خدمت کرده بود.

مقامات آلمانی او را در طول مقطع یاد شده یک مقام مهم سرویسهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی ارزیابی کرده و در رابطه با فعالیت‌های تروریستی به او مظنون بودند. در ۲۳تیر۷۱ وزارت‌خارجه‌ی ایتالیا درخواست ویزای دیپلوماتیک پرنده را به‌عنوان دیپلومات سفارت جمهوری اسلامی در رم رد کرد. ارگانهای امنیتی به‌دلیل «ظن مشارکت در فعالیت‌های تروریستی و تهدیداتی که برای امنیت کشور می‌تواند داشته باشد» با اعطای ویزا به او مخالفت کردند. وزارت‌خارجه‌ی ایتالیا در اواخر شهریور۷۱ یک بار دیگر عدم موافقتش با حضور پرنده در خاک ایتالیا را به جمهوری اسلامی اطلاع داد. علیرغم این در تاریخ ۳آذر۷۱ حمید پرنده با پاسپورت دیپلوماتیک به شماره‌ی ۰۰۸۶۲۵ برای یک مأموریت اعلام‌نشده وارد رم شد و همان روز در ساعت۲۳٫۴۵ از فرودگاه رم به تهران بازگشت. در ادامه وزارت اطلاعات از ولایتی خواست به فشار دیپلوماتیک برای دریافت ویزا برای پرنده متوسل شود. این‌بار برای پرنده به‌عنوان یکی از نفرات نزدیک و مورد اعتماد ولایتی از دولت ایتالیا تقاضای ویزای دیپلوماتیک شد و به سفیر ایتالیا در تهران گوشزد کردند که ولایتی عدم موافقت با این ویزا را به عدم اعتماد به خودش تفسیر خواهد کرد و ناچار به‌عمل متقابل می‌شود.

به‌رغم این اصرار ارگانهای ذیربط امنیتی در ایتالیا هم‌چنان با ورود پرنده به ایتالیا مخالفت کردند. اما وزارت‌خارجه‌ی ایتالیا با طرح این موضوع که ندادن ویزا به پرنده به روابط دو کشور ضربه می‌زند خواهان تجدیدنظر در تصمیم ارگانهای امنیتی شد. بالاخره در اوایل دیماه۷۱ با ویزای ورود برای وی موافقت کردند. در روز ۱۸دیماه۷۱ حمید پرنده با پاسپورت دیپلوماتیک شمارهٌ۰۱۰۲۳۶ وارد رم شد، او به مقامات ایتالیا آدرس «سفارت جمهوری اسلامی ایران» را به‌عنوان محل سکونت خودش داد؛ ولی چنان‌که در پرونده منعکس است تا ۲۷اسفند یعنی دو روز بعداز ترور، ارگانهای امنیتی ایتالیا هیچ اطلاعی از وی نداشتند. پرنده در حالی‌که شغل رسمی او مسئول رمز سفارت بود ولی از زمان انتصاب خود عملاً از قدرت تصمیم‌گیری و اعتبار بالایی حتی نسبت به شخص سفیر برخوردار بود و نفرات وزارت اطلاعات که بعنوان دیپلومات وارد ایتالیا می‌شدند بدون مراجعه به سفیر، به‌طور مستقیم به او مراجعه می‌کردند. در همین رابطه سفیر جمهوری اسلامی در ایتالیا در هفته‌ی اول اسفند برای توجیه طرح ترور به تهران احضار شد و بعداز توجیه به ایتالیا بازگشت. در ۱۱اسفند۷۱ خامنه‌ای طی حکمی سرهنگ محمدرضا نقدی (پسر عموی محمد حسین نقدی) را با اعطای درجه‌ی سرتیپی (سرتیپ دوم) به سمت فرمانده‌ی حفاظت نیروی انتظامی منصوب کرد.

تکمیل تیم ترور محمدحسین نقدی

در ۱۸اسفند۷۱ دو تروریست به‌نامهای حسین نیسوی (حسین نیسوی ۳۵–۴۰ ساله، متولد اصفهان و از شکنجه‌گران اوین و نفر مورد اعتماد محسن رضایی است) و احمد کلامی و هجابادی وارد رم شدند و مستقیما‌ به نزد پرنده رفتند. این دو نفر در تاریخ ۲۷اسفند۷۱ یعنی ۲روز بعداز ترور، رم را ترک کردند.

ورود هیأت ۷نفره برای اجرای طرح فریب

در ۱۹اسفند۷۱ یک هیأت ۷نفره بعنوان مسئولین وزارت راه و ترابری جمهوری اسلامی برای یک بازدید آموزشی از امنیت سیستمهای گمرکی فرودگاه رم، وارد ایتالیا شدند. این بازدیدها در روزهای ۲۰ و ۲۱اسفند بود و این هفت‌نفر در هتل «سات لیت» شهرک اوستیا در نزدیکی رم تا روز ۲۵اسفند جا رزرو کرده بودند. اما عملاً به جز یک نفر از آنان بقیه تا سه روز پس از ترور نقدی یعنی ۲۸اسفند در رم ماندند. تحقیقات بعدی مقاومت ایران نشان داد که ۵نفر از اعضای این هیأت از کادرهای وزارت اطلاعات بوده‌اند که برای اجرای یک طرح فریب به ایتالیا آمده بودند. اسامی این هیأت عبارت بود از:

۱- محسن منتظریان، متولد ۱۳۳۰باختران، از وزارت اطلاعات

۲- یحیی‌محمود سیاه‌بازی‌راشکان از وزارت اطلاعات

۳- غلامحسین سرکیل، متولد ۱۳۳۲زرند، از وزارت اطلاعات

۴- سرگرد قدرت‌الله رضایی متولد۱۳۲۷ قزوین، از وزارت اطلاعات

۵- سرهنگ حسن‌اشرف محمد خوزانی متولد ۱۳۳۱نجف‌آباد، از وزارت اطلاعات

  1. محمد رضا خداشناس دستجردی
  2. منصور نامور

این ۷نفر روز ۲۵اسفند، بین ساعت ۸ تا ۹صبح ساعتی قبل از ترور نقدی، پیاده از هتل بیرون آمده و هرکدام به یک سمت شهر رفتند تا توجهات پلیس ایتالیا را به‌خود جلب کنند و در نتیجه انرژی کمتری متوجه حفاظت نقدی بشود.

فرماندهی ترور محمدحسین نقدی

مهدی اهری مصطفوی[۲۹]که در آن زمان در مادرید به‌سر می‌برد، فرماندهی این ترور را به‌عهده داشت. وی تحت عنوان مشاور رفسنجانی قرار بود روز ۲۴اسفند از مادرید وارد رم شود و از نزدیک عملیات را فرماندهی کند که در آخرین مرحله این سفر را برهم زدند. به‌رغم این‌که مستقبلین وی به فرودگاه رفته بودند در فرودگاه مطلع شدند که سفر لغو شده‌است. وی قرار بود روز ۲۵اسفند بلافاصله پس از ترور، رم را ترک کند.

آخرین شناساییها در مقابل منزل مسکونی نقدی

خانم مورونی (همسر نقدی) بعداز قتل نقدی گزارش کرد که در ۲۲اسفند۷۱ همراه نقدی در کوچه‌ی محل اقامتشان متوجه می‌شوند که دو نفر که خیلی شبیه به ایرانیها بودند آن‌ها را تحت‌نظر دارند. یکی از آن‌ها که ریش داشت یک دوربین به گردنش آویزان بود. تحقیقات بعدی نشان داد که این فرد حمید پرنده بود.

روز ۲۵اسفند۷۱ حوالی ساعت۹٫۳۰ در میدان «البا» دو فرد که لباس مبدل به‌تن داشتند و سوار بر یک موتور بودند به ماشین محمدحسین نقدی نزدیک می‌شوند و به‌طرف او شلیک می‌کنند و نقدی قبل از رسیدن به بیمارستان به قتل می‌رسد. سلاح مورد استفاده در قتل بعدازظهر همان روز، در یک سطل آشغال در خیابان مونته روکتا پیدا شد. سلاح یک اسکورپیون کالیبر۷٫۶۵، مجهز به صدا خفه کن بود و شماره سریالش پاک شده بود.

شناسایی حمید پرنده قاتل اصلی

بعداز ترور نقدی، وقتی پلیس یک آلبوم عکس را که شامل ۱۴۰عکس بود به خانم مورونی نشان داد، وی عکس شماره۳۰ را به‌عنوان فردی که در ۲۲اسفند به‌همراه یک نفر دیگر او و آقای نقدی را تحت‌نظر داشت، شناسایی کرد. عکس شماره۳۰ به حمید پرنده تعلق داشت. بر اساس توضیحات راننده‌ی ماشین آقای نقدی و سایر شهود، چهره‌ی قاتل ترسیم شد. خانم مورونی تأیید کرد که این چهره همان کسی است که سه روز قبل از ترور، او را در نزدیکی منزلشان دیده‌است. این همان چهره‌ی پرنده بود. راننده‌ی خودروی آقای نقدی نیز در آلبوم عکسهای پلیس روی عکس پرنده به‌عنوان کسی که بیشترین شباهت را با قاتل دارد، دست گذاشت.

در احضاریه‌ی دادستان آمده‌است: … اگر پرنده شخصی باشد که توسط خانم مورونی در ۱۳مارس۹۳ (۲۲اسفند ۷۱) با دروبین عکاسی دیده شده و اگر تصویر نقاشی شده قاتل به او شباهت داشته باشد وظیفه‌ی پرنده روشن بوده‌است، اول شناسایی، بعد تعقیب و مراقبت و سپس اجرای قتل به‌کمک افراد مؤمن. به‌رغم این‌که برای مقامات امنیتی و قضایی ایتالیا نقش حمید پرنده در این ترور مشخص بود، اما جمهوری اسلامی با استفاده از مصونیت دیپلوماتیک او را به تهران برد و به‌عنوان دفتر ولایتی مشغول به‌کار شد.

بعهده گیری تلویحی قتل نقدی توسط جمهوری اسلامی

در گزارش بخش عملیات ویژه‌ی ژاندارمری - بخش خرابکاری -مندرج در نامه‌ی دادستانی ایتالیا آمده‌است: «در رابطه با قتل نقدی، روز۷ فروردین۷۲ (۲۷مارس۱۹۹۳) رژیم تهران از طریق آژانس خبری ایرنا می‌گوید که طبق منابع اطلاعاتی، قتل نماینده‌ی مقاومت ایران در ایتالیا را باید تسویه حساب درونی سازمان مجاهدین تلقی کرد. این تئوری را از آن‌جا می‌توان «کلاسیک» در نظر گرفت که هر بار که مقامات اپوزیسیون رژیم آیت‌الله‌ها هدف قرار گرفته‌اند، مطرح شده‌است. در هرحال این نکته خیلی معنی‌دار است. زیرا یک نوع مسئولیت به‌عهده گرفتن «برعکس» از جانب ملاتاریسم ایران را به نمایش می‌گذارد».

اعتراف عبدالله نوری وزیر کشور رفسنجانی به ترور محمد حسین نقدی

روزنامه‌ی نیویورک تایمز اول تیرماه۷۲ (۲۲ژوئن۹۳) در مقاله‌یی تحت‌عنوان «ایزولاسیون و ناآرامی واقعی مزاحم ایران است»، که توسط خبرنگار اعزامی این روزنامه، کریس هجز به تهران نوشته شده، می‌نویسد: «از عبدالله نوری وزیر کشور در حالی‌که در یک اتاق مجلل و با پرده‌یی توری و منظره‌یی از تمامی تهران نشسته بود، راجع به قتل ناراضیان ایرانی در خارج کشور سئوال شد. او کشته‌شدگان را محکوم کرد و نه زنده‌ها را. وزیر با اشاره به رهبران اپوزیسیون نظیر محمدحسین نقدی سفیر سابق ایران در ایتالیا که در رم با اسلحه به قتل رسید، سئوال کرد، آیا این‌گونه افراد تروریست هستند یا نه؟ و اگر کسانی علیه این‌گونه تروریست‌ها دست به‌عمل بزنند، آیا آن‌ها تروریست هستند؟ من فکر نمی‌کنم این‌طور باشد».

علت ترور محمدحسین نقدی در درون جمهوری اسلامی

صراف معاونت بین‌المللی وزارت پست و تلگراف در تاریخ ۱فروردین۷۲ در یک صحبت خصوصی در مورد ترور محمدحسین نقدی می‌گوید، با محمد غرضی (وزیر پست و تلگراف رفسنجانی) در مورد این ترور صحبت می‌کردم، غرضی می‌گفت: این بابا (نقدی) در ایتالیا دبدبه و کبکبه راه انداخته بود و تقریباً‌داشت جای آن کاظم (دکتر کاظم رجوی) را می‌گرفت. به‌هرصورت اگر نقدی مؤثر نشده بود این سرمایه‌گذاری برایش نمی‌شد. این‌که ۳۵نفر از پارلمانترهای ایتالیا خواهان قطع رابطه با ایران شدند، خودش نشان می‌دهد که نقدی چقدر در بین آن‌ها تأثیر داشته‌است».

مقاماتی که در ترور نقدی شرکت داشتند:

- علی حسینی خامنه ای رهبر جمهوری اسلامی

- علی اکبر هاشمی رفسنجانی رییس جمهور جمهوری اسلامی در زمان قتل

- علی فلاحیان وزیر اطلاعات که مسئول به اجرا درآوردن این قتل بود

- علی اکبر ولایتی وزیر خارجه جمهوری اسلامی در آن زمان که کلیه امکانات دیپلماتیک را به آماده سازی برای این قتل اختصاص داد

- حمید رضا ابوطالبی سفیر وقت جمهوری اسلامی در ایتالیا که هماهنگیهای محلی این قتل تحت فرماندهی او صورت گرفته‌است.

موضع مقاومت ایران

تلگرام مسئول شورای‌ملی مقاومت به رئیس جمهور و نخست‌وزیر ایتالیا

ساعتی پیش دیکتاتوری مذهبی و تروریستی حاکم در ایران، آقای محمدحسین نقدی، عضو شورای‌ملی مقاومت ایران و نماینده‌ی شورا در ایتالیا، را در رم ترور نمود. آقای نقدی در آخرین تماس خود به من اطلاع داد که پلیس ایتالیا، که رسماْ مسئولیت حفظ جان او را بنابه تقاضای مقاومت ایران عهده‌دار بود، براساس اطلاعات مشخص درباره‌ی توطئه‌های تروریستی رژیم خمینی علیه جان او ابراز نگرانی نموده‌است.

سه‌شنبه گذشته، ۹مارس (۱۸اسفند)، نیز آقای نقدی به من اطلاع داد که افسران پلیس او را در همان روز مطلع نمودند که وزارت کشور ایتالیا، براساس گزارشها و اطلاعات مشخص، از پلیس خواسته‌است چگونگی حفاظت از نقدی را بررسی و در صورت لزوم آن‌را تقویت نماید.

با کمال تأسف، به‌سبب ناکافی بودن مراقبتهای امنیتی، اکنون نقدی - مبارز برجسته‌ی مقامت و آزادی ایران که بیش از یک دهه نمایندگی این مقاومت را در کشور شما برعهده داشت و از آن پیشتر نیز کاردار ایران در ایتالیا بود - به‌شهادت رسیده‌است. دیپلومات - تروریست‌ها و تروریست‌های اعزام شده از سوی حکومت رفسنجانی و رژیم ملایان با وقاحت و شرارت فوق تصور، با پشت‌پا زدن به قوانین بین‌المللی و حق حاکمیت ایتالیا و با سوءاستفاده از امکانات و مصونیتهای دیپلوماتیک، خون نقدی را در رم برزمین ریختند.

از این پیشتر، در آوریل۹۰ نیز سفارت رژیم آخوندی در سوییس و نمایندگی آن در ژنو، ترور پرفسور کاظم رجوی، نماینده‌ی شورای‌ملی مقاومت ایران در سوییس، را تدارک دیده بود. از شما می‌خواهم بلادرنگ مداخله نموده و همه‌ی امکانات خود را برای دستگیری تروریست‌ها و همدستانشان به‌کار گرفته و اجازه ندهید جنایتکاران از دست عدالت بگریزند. مردم و مقاومت عادلانه‌ی مردم ایران برای دموکراسی و صلح قویاً از دولت ایتالیا خواهان تعطیل لانه‌های ترور و جاسوسی رژیم خمینی و محاکمه و مجازات دست‌اندرکاران این جنایت، به‌ویژه دیپلومات- تروریست‌های ملایان می‌باشند.

یادآوری می‌کنم در ۱۹نوامبر گذشته دولت ایتالیا طرح پیشنهادی نمایندگان پارلمان مبنی بر شناسایی شورای‌ملی مقاومت ایران را، که ضمیمه‌ی لایحه‌ی بودجه‌ی کشورتان تقدیم شده بود، به‌عنوان توصیه پذیرفت. این طرح «دولت ایتالیا را متعهد می‌سازد که به‌هیج اقدامی که کمک غیرمستقیم به رژیم حاکم بر ایران تعبیر می‌شود، دست نزند» و علاوه بر این «به‌طور مستقیم و نیز در تمام ارگانهای بین‌المللی با هرنوع رفتار رژیم حاکم بر ایران آرامش منطقه را برهم می‌زند، مبارزه کند و برای تضمین دموکراسی و حقوق‌بشر در ایران اقدامات لازم را به‌عمل آورد».

آقای نقدی که برای اغلب سیاسیون و اعضای مجلس و احزاب سیاسی کشورتان شخصیتی کاملاً شناخته شده بود، تصویب همین طرح، و قبل از آن بیانیه‌ی ۳۷۷تن نمایندگان پارلمان ایتالیا مبنی بر محکومیت نقض گسترده‌ی حقوق‌بشر و تروریسم ملایان در ایران و حمایت از مقاومت ایران (ژوئیه ۹۲)، را پیگیری می‌کرد و بنابراین آخوندها به‌شدت نسبت به او کینه داشتند.

از آن‌جا که دیکتاتوری تروریستی و مذهبی حاکم بر ایران نخستین نقض‌کننده‌ی حقوق‌بشر و صادرکننده‌ی تروریسم در دنیای امروز است و صلح و آرامش را نه فقط در داخل ایران و منطقه، بلکه با صدور وحشی‌ترین نوع بنیادگرایی و تروریسم در رم و نیویورک و ژنو و بمبئی و در سراسر جهان برهم می‌زند، از مقامات ایتالیا می‌خواهم در طرح موضوع تروریسم و صدور تروریسم و صدور ارتجاع و بنیادگرایی از سوی ملایان در شورای امنیت، و ضرورت مجازات بین‌المللی رژیمی که ۱۸بار در کمیسیون حقوق‌بشر و مجمع‌عمومی ملل‌متحد محکوم گردیده، اما با بی‌اعتنایی کامل به همه‌ی قوانین بین‌المللی به جنایات خود ادامه می‌دهد، با مقاومت ایران همگام شوند.

در انتظار دستگیری و محاکمه‌ی جنایتکاران و دیپلومات- تروریست‌ها.

با احترام -مسئول شورای ملی مقاومت ایران مسعود رجوی

۲۵ اسفند ۱۳۷۱ (۱۶ مارس ۱۹۹۲)

طرح ترور مریم رجوی

بعداز اعلام ریاست جمهوری خانم مریم رجوی در ۳۰مهر۷۲ از طرف شورای ملی مقاومت ایران و اقامت ایشان در فرانسه، جمهوری اسلامی تلاش کرد به‌هر قیمت یا فرانسه را مجبور کند، از مریم رجوی بخواهد خاک این کشور را ترک کند یا این‌که اقدامات تروریستی علیه او بکار گیرد. در همین رابطه منابع آگاه اظهار می‌دارند که از همان ابتدا، خامنه‌ای و رفسنجانی، فلاحیان و حجازی و سعید امامی را مأمور تدوین طرحهای جدید تروریستی و تهیه‌ی مقدمات لازم برای اجرای آن‌ها کردند. از اولین اقدامات جمهوری اسلامی، بازسازی شبکه‌ی جاسوسی و تروریستی در فرانسه بود. به‌همین منظور وزارت اطلاعات فردی به‌نام عاصمی را بدون اطلاع رسمی به مقامات فرانسوی به این کشور فرستاد که در سفارت جمهوری اسلامی در پاریس مأمور بازسازی و فعال کردن سیستمهای تروریستی و جاسوسی شد.

اعمال فشار سیاسی و تهدید و ارعاب

همزمان جمهوری اسلامی تلاش نمود تا با به‌کارگرفتن اهرمهای دیپلوماتیک و سیاسی از جمله تهدید، دولت فرانسه را متقاعد به اخراج مریم رجوی بکند. روزنامه‌ی جمهوری ۲۵آبان۷۲ نوشت که گروه‌های دانشجویی کرد عراقی در فرانسه تهدید کردند که در صورت عدم اخراج مریم رجوی از فرانسه ساکت نخواهند نشست و پاسخ جنایت منافقین را در فرانسه خواهند داد. منابع محاهدین می‌افزایند مأموران وزارت اطلاعات و جریانات وابسته به جمهوری اسلامی تحت عنوان خانواده‌ی شهدا، دانشجویان مسلمان، دانش‌آموزان و فرزندان شهدا! و عناوین مشابه دیگر به‌طور مستمر با سفارت فرانسه و دفتر هواپیمایی ایرفرانس در تهران تماس گرفته و به حضور خانم رجوی در فرانسه اعتراض می‌کردند و سفیر و مقامات فرانسوی در ایران را تهدید کرده و از جمله در تماسها می‌گفتند: پدر سفیر را درمی‌آوریم و تمام کارمندان فرانسه را خواهیم کشت. در این جریان طومارهای زیادی از جمله طومارهای «معلولین زنجان» یا «جانبازان شیراز» یا «دانش‌آموزان سنقر»، به سفارت فرانسه در تهران می‌رسید و رسانه‌های رسمی جمهوری اسلامی هم خبر آن را پخش می‌کردند. بعداز این تهدیدات، ساعت۱۳روز سه‌شنبه ۱۸آبان۷۲ وابستگان به جمهوری اسلامی در حوالی سفارت فرانسه در تهران، در خیابان نوفل‌لوشاتو، دست به تظاهرات زده و به‌داخل کوچه‌ی رُم که اقامتگاه سفیر فرانسه در آن واقع شده رفتند و دو نارنجک از داخل کوچه به حیاط اقامتگاه سفیر فرانسه پرتاب کردند. در همین ساعت نارنجکی نیز به داخل دفتر ایرفرانس پرتاب شد که براثر انفجار آن، یک خانم ایرانی، کارمند ایرفرانس از ناحیه‌ی پا مجروح شد. اما علیرغم اینها دولت فرانسه درخواست جمهوری اسلامی را نپذیرفت. با افزایش فعالیت‌های مریم رجوی و افزایش دیدارها و گسترش آن جمهوری اسلامی به اقدامات تروریستی رو آورد.

طرح تروریستی در دورتموند آلمان

یکی از طرحهای وزارت اطلاعات برای زمانی درنظر گرفته شده بود که قرار بود مریم رجوی در اجتماع ایرانیان در دورتموند آلمان سخنرانی کند. این طرح قبل از این‌که وارد مراحل اجرایی بشود، لو رفت و دو دیپلومات جمهوری اسلامی به‌نامهای علی اصولی و جلال عباسی به‌خاطر دخالتشان در این طرح از آلمان اخراج شدند. بعد از شکست این طرح، شورای عالی امنیت جمهوری اسلامی در اوایل تیر۷۴ با حضور اعضای ثابت و با شرکت سعید امامی و احمد وحیدی (فرمانده وقت نیروی قدس) تشکیل جلسه داد. در این جلسه مطرح شد که هر چند ما تاکنون توانسته‌ایم ضربات زیادی به مجاهدین در خارج از کشور بزنیم، اما در زدن «ضربه به رأس» ناموفق بوده‌ایم. نه در پاریس و نه در بغداد و نه در قرارگاه‌های مختلف مجاهدین نتوانسته‌ایم ضربه‌ی کیفی به بالای دستگاه آن‌ها بزنیم.[پاورقی ۲۷] در این جلسه پیشنهاد ساخت و به‌کارگیری سلاحی شد که هم بتواند از فاصله‌ی دور به‌مقر موردنظر شلیک کند، هم این‌که قدرت تخریب آن زیاد باشد و هم این‌که ابعاد آن طوری باشد که در شهر قابل حمل و نقل و استفاده باشد. طرح ساخت چنین سلاحی از مدتی قبل در دستور کار قرار گرفته بود.

ترور با توپ غول‌پیکر ۳۲۰میلیمتری

وزارت اطلاعات در سال۷۳، ساخت یک سلاح منحنی‌زن که بتواند با فاصله از هدف و با استفاده از زیرساخت ثابت یا متحرک شلیک کند و گلوله‌ی آن در بالای هدف با قدرت تخریبی بالا منفجر شود را به «گروه جنک‌افزار حدید» در صنایع دفاع داد که سلاحهای ویژه‌ی تروریستی جمهوری اسلامی توسط آن ساخته می‌شود. این موشک که رژیم به‌آن موشک تاشو ۳۲۰میلیمتری می‌گوید توسط فردی به‌نام افراشته و زیر نظر سرتیپ نجار مدیر گروه جنگ‌افزار حدید طراحی شد. طراحی آن ۴ماه به‌طول انجامید و ۲۰فروند آن در طول یک‌سال ساخته و در پاییز سال۷۴ به وزارت اطلاعات تحویل داده شد.

شورای عالی امنیت جمهوری اسلامی در جلسه‌ی ۶آبان۱۳۷۴ به‌ریاست رفسنجانی با اعضای اصلی به‌علاوه‌ی سعید امامی و احمد وحیدی تشکیل شد، سعید امامی در این جلسه گزارشی از اتمام ساخت ۲۰فروند موشک تاشو و خصوصیات آن داد. طرح کلی «ضربه به رأس» که در تیرماه۷۴ تصویب شده بود، دوباره مورد بازبینی قرار گرفت و تصویب کرد که از موشک تاشو هم در بغداد و هم پاریس استفاده شود.

در روز ۲۳اسفند۷۴ مأموران گمرگ بندر آنتورپ بلژیک به کانتینرهای کشتی کلاهدوز که مستقیماً از بندرعباس آمده بود، مشکوک شدند. این کشتی فقط یکی از کانتینرهای خود را در بندر آنتورپ در سکوی۳۶۹ پیاده کرد. در این کانتینر که ظاهراً از ترشی، زیتون و چیزهای دیگر پرشده بود، یک قبضه توپ ۳۲۰م. م. همراه با گلوله جاسازی شده بود. مأموران ۳جعبه‌ی چوبی کشف کردند که پشت جعبه‌هایی بود که به ظاهر جعبه‌ی حمل‌ و نقل سیرترشی و خیارشور بودند. در جعبه‌ی شمارهٌ۱ بعداز کنارزدن وسایل بسته‌بندی، یک لوله‌ی آهنی پیدا شد که در آن به‌جز ابزارهای مختلف، مواد منفجره هم وجود داشت. در جعبه‌ی شماره۲ نیز بعداز کنار زدن وسایل بسته‌بندی شده، یک لوله‌ی آهنی دیگر یافتند. این درحالی بود که در بارنامه قید شده بود:

شماره‌ی کانتینر: CU288626

بار: ۱۲۲۵کارتن سیرترشی و خیارشور

صادرکننده: جمهوری اسلامی ایران - کشتیرانی

بندر صادره: بندرعباس خلیج‌فارس"

بندره مقصد: آنتورپ (Antwerpen)

گیرنده: مغازه‌ی پارسا -مونیخ - آلمان

کشتی: کلاهدوز

موضعگیری سفیر جمهوری اسلامی در بن

روزنامه‌ی فرانکفورت آلگمانیه در ۴اردیبشهت۷۵ گزارشی در مورد این سلاح داد و نوشت: «در روز ۱۴مارس حین بازرسی کشتی ایرانی «ایران - کلاهدوز» سلاحی با ۲۵۰کیلوگرم مواد منفجره با شتاب بالا و مکانیسم چاشنی تأخیری که در سه‌جعبه به آدرس یک ایرانی ساکن مونیخ بارگیری شده بود، کشف گردید. در تحقیقات پلیس مشخص شد که از آدرس مجیدمجیدزاده گیرنده‌ی محموله به‌عنوان رد گم‌کردن استفاده شده‌است…» حسین موسویان سفیر جمهوری اسلامی در آلمان در پاسخ به مقاله‌ی روزنامه، نامه‌یی برای فرانکفورتر آلگماینه فرستاد که در آن آمده‌است: «گفته شده که در بندر آنتورپ یک سلاح پیدا شده‌است… آن‌طور که ادعا گردیده سلاح کشف شده خیلی سنگین نبوده. … مقامات آلمانی بایستی پیشنهاد ما را در مورد روشن شدن این موضوع بپذیرند … سازمان امنیت این کشورها می‌خواهند هم‌آوا با سازمان مجاهدین روابط آلمان و ایران را در همه‌ی زمینه‌ها مخدوش کنند و حالا با رد و بدل کردن اطلاعات برای نیل به این مقصود تلاش می‌کنند…»

جزئیات ارسال محموله

فرستنده‌ی محموله شرکت صنایع غذایی جیرفت از شرکتهای پوششی وزارت اطلاعات به‌ریاست پاسدار حاج احمد شجاعی بود. محموله در دو نوبت به کشتی کلاهدوز تحویل داده شد. نوبت اول در تاریخ ۱۴بهمن۷۴ و محموله‌ی دوم (که شامل سلاح بود) در ۴اسفند۷۴ در بندرعباس تحویل حسین دانشمند، نماینده‌ی شرکت حمل واردات شد. حسین دانشمند این دومحموله را در یک کانتینر روز ۵اسفند۷۴ تحویل کشتی کلاهدوز داد و همان روز کشتی به سمت هامبورک حرکت کرد. محموله شامل ۷۲۵کارتن خیارشور و ۵۰۰ کارتن سیرترشی بود. اولین محموله به شماره‌ی سند گمرگی ۶۰۴۱۹۵ در تاریخ ۵دی۷۴ به‌نام بازرگانی محمد خرسندی به آدرس، کرمان - خیابان سرباز - مقابل خیابان آبشار ثبت شده و محموله‌ی دوم به‌شماره‌ی سند گمرگی۶۰۴۴۱۰ در تاریخ ۱۴بهمن۷۴ به‌نام شرکت ریسندگی سعید، واقع در جاده‌ی قم - دلیجان ثبت شده بود. کارهای گمرگی محموله توسط بازرگانی صادق به‌شمارهٌ۳۰۵۲۲۴ انجام پذیرفته و بار به‌نام شرکت پارسا لادن در مونیخ به‌شماره تلفن ۰۸۹۵۹۳۵۳۶ ارسال شده‌است. بازرگانی محمد خرسندی و ریسندگی سعید که بار به‌نام آن‌ها ثبت شده از این محموله هیچ اطلاعی نداشتند و ظاهرا‌ی وزارت اطلاعات از نام آن‌ها استفاده کرده بود. یک مأمور وزارت اطلاعات به‌نام ابراهیمی قرار بود که بار را از بندرآنتورپ بلژیک تحویل بگیرد و با کامیون به فرانسه ببرد، بعداز این‌که بار در بندر توقیف شد، متواری شد. رئیس شرکت صنایع غذایی جیرفت پاسدار حاج‌احمد شجاعی که از کادرهای سپاه پاسداران می‌باشد، به اتفاق اویسی و کریمی که آن‌ها نیز از نفرات سپاه بودند، مسئولیت رساندن سلاح و تجهیزات را از ایران به هامبورگ برعهده داشتند.

قطعات کشف‌شده‌ی سلاح

مجموعاً سلاحها و تجهیزات در سه جعبه قرار داشت. جعبه‌ی شمارهٌ۱ شامل یک لوله‌ی آهنی که در آن قطعات انفجاری و غیرانفجاری را قرار داده بودند. در جعبه‌ی دیگر قطعات انفجاری، شامل ۲عدد چاشنی غیرالکتریکی که هر دو با یک لوله‌ی مسی کوچک به‌طور غیراستاندارد چسبانده شده بودند، و پر از مواد منفجره‌ی نرم سفیدرنگ بود. هم‌چنین یک بسته شبیه به سوسیس که دور آن با چسب کرم‌رنگ پیچیده شده بود و دو سیم برق سفید رنگ از داخل آن بیرون آمده بود و ته آن‌ها نیز با چسب سبز ایزوله شده بود. طول این بسته حدود ۲۳۰میلیمتر، عرض ۷۰میلیمتر و طول سیمهای سفید آن حدود ۱۲۶۰میلیمتر بود. جعبه‌ی شماره۲ شامل قطعاتی از گلوله بود که در یک لایه‌ی غلیظ گریس و در یک پلاستیک پوشیده شده بود. جعبه‌ی شماره۳ نیز شامل یکی از قطعات بدنه‌ی موشک و لوازم و بستهای مورد نیاز برای نصب آن بود.

ارزیابی متخصصین اروپایی

سخنگوی دادستانی بلژیک گفته بود: سلاح خمپاره‌یی است با برد ۷۰۰متر که گلوله‌های آن حاوی مواد انفجاری معادل ۱۲۵کیلو تی.ان. تی است و شعاع ترکش و امواج آن ۶۵۰متر می‌باشد. گلوله‌های خمپاره‌ی کشف شده از نوع زمانی است که بالای هدف منفجر می‌شود. در نتیجه‌ی انفجار، بدنه‌ی موشک به ترکشهای زیادی تقسیم می‌شود. این ترکشها با سرعت خیلی بالا از نقطه‌ی انفجار پرتاب شده و دامنه‌ی ترکش آن ۶۵۰متر است و افرادی که در مسیر این ترکشها قرار داشته باشند، کشته و یا شدیداً زخمی می‌شوند. اگر موشک در محیط شهری منفجر شود صدمات زیادی به ساختمانهای اطراف وارد می‌کند و می‌تواند با خراب کردن خانه‌ها، اتصالات برقی، نشت لوله‌ی گاز و… آتش سوزی و خطرات جدی بوجود بیاورد.

جدول مشخصات سلاح کشف شده در بلژیک

کالیبر گلوله: حدود ۳۱۸میلیمتر

طول (با کلاهک و سرپوش) :حدود ۱۴۴۰میلیمتر

طول قسمت گرد: حدود ۱۰۰۰میلیمتر

بلندی مخروط (با شیارهای پیچ): حدود ۴۰۴میلیمتر

وزن گلوله با پوسته‌ی چدنی آن: حدود ۱۹۰کیلو گرم

میزان مواد منفجره: حدود ۱۱٫۴۵ کیلوگرم

مواد منفجره‌ی نرم سفیدرنگ

TNT: حدود ۱۱۰کیلوگرم

سیستم آتش: ۲عدد چاشنی غیرالکتریکی دستکاری شده

اقرار جمهوری اسلامی

در جریان قتلهای زنجیره‌یی، بسیاری از طرحهای تروریستی از جمله ارسال این موشک‌ها به آلمان و بلژیک افشا شد.

روزنامه‌ی خرداد در تاریخ ۲۲شهریور۷۸ در مقاله‌یی تحت عنوان «تفضلی، زندگی پربرکت، قتل مشکوک» با اشاره به موشکهایی که از طریق آلمان - بلژیک به اروپا وارد کردند می‌نویسد: «البته آلمان در بدو ورود کشتی حامل این موشکها در بندر هامبورگ، آن را توقیف کرد و با خویشتنداری قضیه را مخفی نگاه‌داشت و تنها دولت بن با اعزام نماینده‌یی عالیرتبه به ایران نزد رئیس‌جمهور وقت، خواستار توضیح تهران شده بود».

علی ربیعی دبیر اجرایی شورای عالی امنیت و مشاور امنیتی خاتمی و از معاونان سابق وزارت اطلاعات و عضو کمیته‌ی ۳نفره‌ی بررسی قتلهای زنجیره‌یی در مصاحبه با روزنامه‌ی انتخاب در باره‌ی موشک کلاهدوز و انتقال آن به آلمان و بلژیک نوشت: «موشکی که قرار بود به آلمان فرستاده شود و از مقر ناتو در بلژیک به‌دست آمد، توسط همین باند سعید امامی فرستاده شده بود».

روزنامه‌ی همشهری در تاریخ ۲۰دی۷۸ می‌نویسد:... درباره‌ی باند سعید اسلامی، در دوران من (رفسنجانی) برای ما مشخص شد که با سیاستهای جاری کشور از جمله تشنج‌زدایی مخالف هستند. اینها موشک بردند به یک کشور خارجی و آن‌ها پیدا کردند. از داخل وزارت اطلاعات قضیه را پیگیری کردیم ثابت شد.

اکبر گنجی در روزنامه‌ی عصر آزادگان ۲۶بهمن۷۸ در پاسخ به فلاحیان می‌نویسد: «…آقای فلاحیان حتما‌ی سخن دوست هم‌فکر و هم مدرسه‌یی خود، روح‌الله حسینیان، را دروغ و داستان نمی‌داند که گفته‌است سعید امامی صدها عملیات موفق در خارج از کشور داشته‌است و معتقد بود که مخالفان را باید از دم تیغ گذارند. از طرف دیگر آقای فلاحیان این سخن آقای هاشمی رفسنجانی که سعید امامی موشک به بلژیک برد تا روابط ایران و اروپا را تخریب کند را نیز دروغ نمی‌دانند. آقای هاشمی رفسنجانی آن دوران را تمیزترین دوران وزارت اطلاعات خوانده‌اند و آقای فلاحیان می‌گویند:زمانی که من رأس کار بودم امامی آدم بدی نبود».

هفته‌نامه‌ی مبین در تاریخ ۱۱دی۷۹، علت تغییر مسئولیت سعید امامی در سال۷۵ را ناشی از لورفتن موشکهای ارسالی به بلژیک می‌داند و می‌نویسد «سعید امامی در سال۶۸ مقارن با آغاز وزارت علی فلاحیان در سن۲۹ یا ۳۰سالگی! به‌معاونت امنیتی منصوب می‌شود و تا سال۷۵ که به‌علت آشکارشدن نقش وی در قاچاق موشک و ظاهراً توپ ۱۰۶میلیمتری به کشور بلژیک، از طریق جاسازی در کانتینرهای حاوی خیارشور که باعث تیره‌شدن روابط ایران و بلژیک گردید از سمت خود معزول می‌گردد».

طراحی علیه دفتر مجاهدین در بغداد

هم‌زمان با ساخت این سلاح یعنی به‌کارگیری توپ ۳۲۰میلیمتری ، وزارت اطلاعات از طریق عناصرش در بغداد اقدام به تهیه‌ی خانه‌یی برای استقرار آن کرد. به‌همین منظور وزارت اطلاعات در مرداد۷۴ یک فرد به‌نام حمید خنجر ساعدی را با نام مستعار حمید خلاف که به‌مدت ۸سال با وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران همکاری داشت، برای تهیه‌ی خانه مناسب در اطراف دفتر مرکزی مجاهدین در بغداد به‌عراق اعزام کرد. در بدو ورود به عراق وی برادرش حسن و پسر عمویش رضا را نیز به استخدام شبکه‌ی وزارت اطلاعات درآورد و به‌کمک آن‌ها دو مغازه‌ی فتوکپی و خیاطی در اطراف دفتر مرکزی مجاهدین در میدان اندلس تهیه کرد. وی خانه‌یی به‌مبلغ ۱۴میلیون دینار در همین محل خریداری کرد. حمید خلاف متعاقباً برای ارائه‌ی گزارش از پیشرفت کار و یادگیری به‌کارگیری توپ ۳۲۰میلیمتری به تهران احضار شد. در شورای عالی امنیت طرح وزارت اطلاعات برای استفاده از توپ ۳۲۰میلیمتری علیه دفتر مرکزی مجاهدین در بغداد تصویب شد. ارزیابی وزارت اطلاعات این بود که در ماه مبارک رمضان (بهمن سال۷۴) محتمل است که مسعود رجوی جلساتی با مجاهدین در این دفتر داشته باشد و از همین رو خود را برای عملیات در این ماه آماده می‌کرد.

انتقال سلاح به بغداد

طبق طرح وزارت اطلاعات، قطعات مختلف این توپ با وانت‌بارهای مخصوص حمل سبزیجات از طریق هورالهویزه در استان میسان عراق از مرز عبور داده شد. این قطعات در خانه‌یی که در آندلس بغداد خریداری شده بود، در داخل کانال کولر جاسازی شد. برای دقت شلیک تروریست‌ها سکوی پرتاب ثابت در خانه ساختند تا سلاح مزبور را روی آن سوار کنند. در آخرین مرحله نیز قرار بود که گلوله‌های این موشک به بغداد منتقل شود.

فرماندهی عملیات

فرماندهی این عملیات را سعید امامی در تهران به‌عهده داشت. کارهای تدارکاتی و حل و فصل مسائل اجرایی به‌عهده‌ی سه عامل وزارت اطلاعات به‌نامهای مهدوی، ربانی و احمدی بود. در عراق دبیر دوم سفارت جمهوری اسلامی به‌نام نادر یاراحمدی مسئولیت هدایت شبکه‌ی تروریستی در بغداد و هماهنگی با سعید امامی در تهران و حل و فصل مسائل دست اندرکاران در عراق را به‌عهده داشت. نفرات عراقی استخدامی وزارت اطلاعات به‌نامهای کاظم جابر نجفی با نام مستعار ابو تیسر و هدا کربلایی و مهاجر مسائل پشتییبانی این طرح را در بغداد تحت مسئولیت نادر یاراحمدی دنبال می‌کردند.

طرحهای مکمل

تروریست‌ها قصد داشتند بلافاصله پس از شلیک توپ موردنظر، یک خودرو بمبگذاری شده را نیز به‌هنگام تجمع مجاهدین، با استفاده از دستگاه کنترل از راه دور، منفجر کنند. این خودرو با استفاده از خرجهای استاندارد جهت‌دار بمبگذاری شده بود و می‌توانست از فاصله‌ی دور موج انفجاری خود را به‌سمت هدف هدایت نماید. ماشین انفجاری مورد نظر یک خودرو برازیلی سفید متعلق به عامل وزارت اطلاعات در بغداد به‌نام رضا امیری بود که در این شبکه‌ی ترور فعالیت داشت. تروریست‌های جمهوری اسلامی قصد داشتند همزمان با استفاده از یک دستگاه وانت‌بار نیز که پشت آن سکوی پرتاب موشکهای ۱۰۷میلیمتری نصب شده بود، ساختمان دفتر مجاهدین در بغداد را هدف قرار دهند و درصدد بودند تا این خودرو را در نزدیکی ساختمان پارک کرده و با استفاده از مدارهای زمانبندی شده، موشکها را به‌سمت ساختمان شلیک نمایند. این شبکه نیز تحت فرماندهی و کنترل «دیپلومات» های سفارت جمهوری اسلامی در بغداد قرار داشت.

شبکه‌ی عملیات تروریستی موشک ۳۲۰میلیمتری

حمید خلاف همراه برادرش حسن و پسر عمویش رضا، مسئول تأمین امکانات این عملیات تروریستی بودند. تیم عملیات از ۵تروریست تشکیل شده بود که انتقال و نصب سلاح در محل و اجرای عملیات را به‌عهده داشتند. اعضای تیم ترور مستقیماً توسط فرماندهی عملیات در تهران توجیه شدند. مسیر تردد عاملان به ایران از هورهای جنوب عراق بود و در بغداد نادر یاراحمدی عملیات را زیرنظر داشت. نادر یاراحمدی شخصاً برای شناسایی به منطقه‌ی آندلس بغداد و مغازه‌ی فتوکپی که حمید خلاف تهیه کرده بود، تردد داشت.

آموزش تروریست‌ها

نفرات این شبکه‌ی تروریستی در پادگان علی‌آباد قم آموزش دیدند. پادگان علی‌آباد قم وابسته به تیپ ۲۳نوهد ارتش است که وزارت اطلاعات در قسمت انتهایی آن منطقه‌یی را با خاکریز و سیم‌خاردار برای آموزش تروریست‌ها اختصاص داده‌است. تروریست‌ها علاوه بر آموزش کار با توپهای ۳۲۰میلیمتری، دوره‌هایی نیز درباره‌ی شیوه‌ی برقراری ارتباط در عراق، اجرای قرار خیابانی، استفاده از تاکسی، آموزش سلاحهای مختلف و آموزش خاص انفجاری، گذراندند.

تهیه‌ی کامیون

با توجه به این‌که بعد از شلیک، کامیون در محل باقی می‌ماند و از روی مشخصات آن رد جمهوری اسلامی مشخص می‌شد، وزارت اطلاعات کامیون مورد نظر را از طریق یکی از عوامل خود به‌نام حاجی محمود از عراق خریداری کرد. این کامیون که یک دستگاه «مان» قرمز رنگ نمره‌ی عراق بود از کردستان عراق خریداری و به ایران منتقل شد. کامیون توسط فردی به‌نام علیرضا کریمی تحویل گرفته شد و سه توپ ۳۲۰میلیمتری روی آن سوار کردند و اطراف آن‌ها را با آجر فشاری پوشاندند تا چنین به‌نظر برسد که کامیون آجر حمل می‌کند. در روز ۱۷دیماه۷۵ مأموران وزارت اطلاعات کامیون را به نقطه‌ی مرزی نفت‌شهر - مندلی آورده و تحویل ۴نفر از تروریست‌ها به‌نامهای فاضل، محمدکریم، حاجی جاسم و علی تمیمی دادند. افراد وزارت اطلاعات که ماشین را به مرز آورده بودند در عبور دادن ماشین از مرز، تروریست‌ها را تا رسیدن به جاده‌ی مندلی همراهی کردند. برای عبور از مرز ماشین را از جاده‌ی آسفالت مرزی به‌داخل وادی پرسنگلاخ انداخته و به سمت جاده‌ی آسفالت مرزی مندلی عراق حرکت کردند. نفرات پیاده، جلو و عقب کامیون حرکت می‌کردند. در مسیر، یک‌بار کامیون در شن گیر کرده بود که به‌زحمت آن‌را بیرون کشیده بودند. نزدیک ساعت ۵صبح ۱۸دیماه کامیون به جاده‌ی آسفالت مرزی مندلی رسید. از این‌جا به بعد همه‌ی همراهان بازمی‌گردند و ۴تروریست کامیون را روی جاده‌ی آسفالت آورده و همان روز به بغداد رساندند. در بغداد تروریست‌ها کامیون را در در فاصله‌ی ۷۰۰متری شمال دفتر مرکزی مجاهدین واقع در تقاطع جوازات و خیابان حارث بن شیبانی پارک کردند. بعداز فعال‌کردن تایمر توپها، همه‌ی تروریست‌ها سوار یک کرونای سواری که از قبل آماده بود شدند و به‌سمت بعقوبه گریختند.

ساعت۲۲ و ۲۰دقیقه‌ی سه‌شنبه‌شب ۱۸دیماه، جمهوری اسلامی، با ۳قبضه توپ غول‌پیکر ۳۲۰میلیمتری (که یک سلاح نوظهور، با کارکرد مشابه توپ و خمپاره و دارای گلوله‌های ۲۰۰کیلویی است) به دفتر مرکزی مجاهدین در یکی از مناطق پرجمعیت بغداد تهاجم کرد. در کف کامیون یک صفحه‌ی فلزی به قطر ۴سانتی متر تعبیه شده و توپ‌ها به‌طور موازی با تیر آهن روی این صفحه‌ی آهنی تثبیت شده بودند. هم‌چنین برای تایمرها یک باطری ویژه‌ی ساخت ایران با آرم شرکت نیرو قرار داده شده بود و برای این‌که توپها از بیرون دیده نشود دیواره‌های کامیون را بلند کرده بود و آجرها را نیز از داخل خاک ایران بار زده بودند. سه موشک یکی پس از دیگری شلیک شد و صدای آن در بخش وسیعی از بغداد به‌گوش رسید.

نخستین خمپاره در فاصله ۱۶۰متری کامیون در مقابل آزمایشگاه بهداشت مرکزی در خیابان شیبانی منفجر شد و حفره‌یی به عمق ۳متر و قطر ۵متر ایجاد نمود و باعث تخریب آزمایشگاه شد. خودروهای مربوط به آزمایشگاه نیز منهدم و شیشه‌ها و پنجره‌های ساختمانها و منازل مسکونی اطراف درهم‌شکستند. دومین و سومین انفجار، ساختمان اتحادیه‌ی نویسندگان و شعرای عراق را منهدم کرد و حفره‌ی بزرگ دیگری با همان ابعاد بر جای گذاشت و به بیمارستان حیدری، که روبروی ساختمان اتحادیه قرار داشت، خسارتهای زیادی وارد شد. شمار زیادی از شهروندان از جمله چند کودک مجروح شدند و دست یک شهروند عراقی و پای یک شهروند دیگر قطع شد. اما جز شکستن چند شیشه، خسارت دیگری به مجاهدین وارد نیاورد.

شبکه‌ی تروریستی

شماری از دست‌اندرکاران این عملیات عبارت بودند از:

  1. سعید امامی معاون امنیت وزارت اطلاعات
  2. مصطفی کاظمی رئیس اداره‌ی کل التقاط وزارت اطلاعات
  3. علیرضا کریمی از افسران عملیات برون‌مرزی وزارت اطلاعات مستقر در اداره‌ی اطلاعات کرمانشاه و رابط وزارت اطلاعات با تروریست‌های استخدامی عراقی
  4. حاجی حامد از اطلاعات تهران
  5. ربانی از اطلاعات تهران،
  6. مؤمنی از اداره‌ی اطلاعات کرمانشاه،
  7. باقری از اداره‌ی اطلاعات ایلام
  8. نعمت کوه‌پیکر از اطلاعات گیلانغرب
  9. احمدی، از مربیان تروریست‌ها در پادگان علی‌آباد قم
  10. مهدوی و امیر از اطلاعات
  11. حسن عامری فرمانده‌ی تروریست‌ها در محور غرب
  12. محمداحمد حسن با نام مستعار ابوذر خالصی فرمانده‌ی محور موسوم به مصطفی در قصرشیرین
  13. انفال معاون ابوذر خالصی

این اطلاعات می‌افزاید توجیه تروریست‌ها در طبقه‌ی هفتم آپارتمان شماره‌ی ۲۵۹ در ساختمان ده‌طبقه‌یی در میدان آزادی تهران صورت گرفت. دیدارهای هماهنگی با تروریست‌ها برای اجرای عملیات در ایلام در چند هتل و از جمله هتل کربلا و دالاهو صورت گرفته بود.

ترورهای جمهوری اسلامی در ترکیه

در طول دو دهه‌ی ۶۰ و ۷۰ جمهوری اسلامی، ترکیه را به‌عنوان یکی از اصلیترین مراکز تروریسم خود، تبدیل کرد. ترور مخالفان ایرانی، ترور دیپلوماتهای خارجی و روشنفکران ترک، آدم‌ربایی و شکنجه‌ی قربانیان در خاک ترکیه و انفجار و بمبگذاری، بخشی از این تروریسم در ترکیه است. علاوه بر این جمهوری اسلامی از ترکیه به‌عنوان سرپل تروریسم خود در کشورهای دیگر استفاده می‌کند. دستگاه‌های گسترده‌ی فرهنگی – سیاسی در ترکیه به عضوگیریهای محلی و اعزام آن‌ها به پادگانهای مراکز آموزش تروریستی در ایران و سازمان دادن آن‌ها برای عملیات تروریستی مبادرت می‌کنند. واحد اطلاعات سپاه پاسداران، نیروی قدس، وزارت اطلاعات، وزارت خارجه و سفارتخانه و کنسولگریهای رژیم در آنکارا و استانبول و وزارت کشور جمهوری اسلامی به‌صورت موازی یا هماهنگ و مکمل یکدیگر در این اقدامات تروریستی در ترکیه طی این دو دهه‌ی شرکت داشتند. یکی از وظایف اصلی اداره‌ی کل وزارت اطلاعات آذربایجان غربی در ارومیه، و ادارات تابعه‌ی آن در شهرهای این استان بویژه خوی و سلماس، سازمان دادن فعالیت‌های تروریستی رژیم در ترکیه است.

کارنامه‌ی دو دهه

مهمترین مأموریت ارگانهای تروریستی جمهوری اسلامی در ترکیه اقدام علیه مجاهدین و پناهندگان و پناهجویان هوادار این سازمان می‌باشد. یکی از مأموران جمهوری اسلامی در اردیبهشت۶۶ اعلام کرد که جمهوری اسلامی از سال۱۳۶۰جهاد اسلامی را در ترکیه به‌منظور مبارزه با سازمان مجاهدین و جلوگیری از گردهماییها و تظاهرات آن‌ها در این کشور تشکیل داد. شبکه‌ی تروریستی جمهوری اسلامی در ترکیه بعدها گسترش بیشتری یافت و به‌تدریج حوزه‌های بیشتری را دربرگرفت. جمهوری اسلامی ترورهای خود را در ترکیه از اولین سالهای دههٌ۶۰ شروع کرد.

زیادالسحی دبیر اول سفارت اردن در ترکیه در سال۶۴ تحت فرماندهی کاردار وقت سفارت جمهوری اسلامی در ترکیه به‌نام جواد جوان ترور شد. عامل ترور فردی ایرانی‌الاصل به‌نام علی کنت بود که دستگیر شد و جواد جوان و یک دیپلومات ایرانی دیگر به‌نام غلام یحیی وفایی که در این ترور دست داشت، با استفاده از پاسپورت دیپلوماتیک از ترکیه خارج شد.

خبرگزاری رویتر در ۱آذرماه۶۵ به‌نقل از یک مقام بلندپایه‌ی ترکیه اعلام کرد: «یک کارمند سفارت ایران در آنکارا پس از آن‌که دادستان دادگاه نام او را در رابطه با قتل یک دیپلومات اردنی اعلام نمود، از ترکیه خارج شده‌است».

در مرداد و دی سال۶۴ دو پناهنده‌ی ایرانی در ترکیه به‌نامهای سرهنگ شاهوردی و سرهنگ هادی مراد توسط تروریست‌های جمهوری اسلامی ترور شدند. سرهنگ حیدری و سرگرد خلبان حسن منصور نیز در سال۶۶ در این کشور ترور شدند. تروریست‌های جمهوری اسلامی در شهریور۶۵ به کنیسه‌ی یهودیان در استانبول حمله کردند. قبل از این عملیات پاسدار محسن رفیق دوست وزیر سپاه به‌همراه معاونش پاسدار قدیری به استانبول آمده بودند.

استخدام مزدور از ترکیه

جمهوری اسلامی از اولین سالهای دههٌ۶۰ به تشکیل شبکه‌ی گسترده‌یی از مزدوران خود در ترکیه اقدام کرد. نفرات جذب شده توسط این شبکه، توسط دیپلوماتهای جمهوری اسلامی به ایران اعزام شده و در کمپ غنی حسینی در نزدیکی قم دوره‌های آموزش تروریستی می‌دیدند.

سفارت جمهوری اسلامی در آنکارا و کنسولگری آن در استانبول در ارتباط فعال با این افراد قرار داشت و مسائل تردد آن‌ها به ایران را حل و فصل می‌کرد. جمهوری اسلامی این مزدوران خود را تحت عناوین مختلفی مانند حزب‌الله ترکیه یا حرکت اسلامی ترکیه به کار می‌گیرد تا اهداف خود را پیش ببرد. نجمی آسلان مسئول این شبکه در آنکارا به‌وسیله نماینده‌ی فرهنگی جمهوری اسلامی در آنکارا با پاسپورت جعلی به اسم حمید پولاد به‌منظور دیدن دوره‌های آموزش نظامی و سیاسی به ایران فرستاده شد.

تروریست‌های ایرانی و ترک که جمهوری اسلامی آن‌ها را برای اجرای منویات شوم خود به‌کار می‌گیرد، سلاح و مهمات از جمله کلت کمری، یوزی، نارنجک و خمپاره را از دیپلوماتهای جمهوری اسلامی در ترکیه دریافت می‌کنند. از جمله عرفان چاغرچی که سرتیم تروریست‌ها و ترک بود و علی‌اکبر قربانی را ربوده و به عوامل وزارت اطلاعات در استانبول تحویل داد، سلاحها و تجهیزات لازم برای مأموریتهای تروریستی خود را از محسن کارگر آزاد معاون کنسولگری جمهوری اسلامی در استانبول و دیگر دیپلماتها می‌گرفته و بعداز عملیات به آن‌ها تحویل می‌داده‌است. روزنامه‌ی ملیت ۲۶مارس۹۶، اعترافهای چاغرچی در باره‌ی سابقه‌ی تشکیل یک باند تروریستی وابسته به جمهوری اسلامی را درج کرده‌است. چاغرچی می‌گوید: «در سال ۱۹۸۳ نزد طاهری، سرکنسول ایران در استانبول رفتم. او مرا به ایران نزد احمد کریمی فرستاد. کریمی در ایران به ما جا داد و آموزش را شروع کرد. هنگام بازگشت به ترکیه، احمد کریمی ما را برای عملیات توجیه کرد. سلاحهایمان را از دست دو مأمور ساواما به نامهای علی و مصطفی می‌گرفتیم. این سلاحها را در خانه‌هایی که پیاپی عوض می‌شدند، نگهداری می‌کردیم». چاغرچی پس از توضیحاتی در باره‌ی قتل چتین امک و توران دورسون، دو روزنامه‌نگار ترک، می‌گوید: «پس از قتل دورسون، من سلاحها را در منطقه‌ی بشیکتاش تحویل دیپلوماتهای ایرانی، به نامهای مجید شادکار و محسن کارگر آزاد دادم و آن‌ها سلاحها را در صندوق عقب یک بنز گذاشتند».

در ژانویه ۱۹۹۴ یکی از اعضای حزب دمکرات کردستان ایران به نام طاها کیرمنه در Korum واقع در ترکیه کشته شد.

۱ - ربودن ابوالحسن مجتهدزاده یک عضو مجاهدین در ترکیه

ناظران اظهار می‌دارند بعداز آخرین عملیات مجاهدین که به فروغ جاویدان معروف است، وزارت اطلاعات از درون نظام به‌شدت مورد انتقاد قرار گرفت که چرا از برنامه‌ی عملیات مجاهدین به‌موقع مطلع نبوده‌است و از این وزارتخانه می‌خواستند که گزارشی از وضعیت مجاهدین بدهد. وزارت اطلاعات با استفاده از دیپلوماتهایش در ترکیه در تاریخ ۱۹آذر۱۳۶۷ اقدام به ربودن یک عضو مجاهدین به نام ابوالحسن مجتهدزاده در شهر استانبول کرد. روز ۱۹مهرماه۱۳۶۷حدود ۱۰تروریست جمهوری اسلامی که با چند خودرو حرکت می‌کردند با ترتیب دادن یک تصادف ساختگی در منطقه‌ی آکسارای استانبول مجتهدزاده را ربودند. وی را در روزهای اول در دو خانه‌ی امن مورد بازجویی و شکنجه قرار دادند. تروریست‌ها برای کشف نشدن محل اختفای مجتهدزاده توسط پلیس ترکیه از روز سوم او را به کنسولگری جمهوری اسلامی در استانبول منتقل کردند که به‌دلیل مصونیت دیپلوماتیک پلیس نمی‌توانست به آن مراجعه کند. از همان ابتدا یکی از دیپلوماتهای ایران به‌نام مهران باقری با نامهای مستعار جاوید و جواد شکنجه و بازجویی از مجتهدزاده را شروع کرد. در این مدت بارها برای او صحنه‌ی اعدام مصنوعی ترتیب دادند تا او را وادار به دادن اطلاعات بکنند. در قسمتی از گزارشی که مجتهدزاده از دوران اسارتش نوشته آمده‌است: «در کنسولگری شکنجه‌ها شدیدتر بود. از این‌که نتوانسته بودند اطلاعاتی از من بگیرند مثل مار زخم‌خورده شده بودند. از ابتدای دستگیری تا آخرین لحظه‌یی که از چنگال این دژخیمان بیرون آمدم یک لحظه ناکام گذاشتن این مزدوران را از یاد نبردم. به‌همین خاطر در روز دوم انتقالم به کنسولگری یعنی ۲۵مهر۶۷ اقدام به یک عمل انتحاری کردم. طرح این بود که خودم را از پنجره‌ی دستشویی به بیرون پرتاپ کرده و در ضمن پرتاپ با فریاد «مرگ بر خمینی - دورد بر رجوی» لااقل بتوانم با صدایم مردم را متوجه ماجرا نمایم. برای اجرای طرح به بهانه‌ی دستشوئی رفتم، سه نفر از مزدوران با من آمدند، با دو دست و سر به شیشه خیز برداشتم، ولی پنجره دو جداره بود. اولین شیشه که شکست مزدوری به‌نام محسن مرا از پشت گرفت و بعد با ۷–۸ نفر دیگر مرا زیر مشت و لگد و بعد شکنجه قرار دادند. به‌طوری‌که بعد از یک‌ساعت خون استفراغ کردم. مرا مجدداً‌به قفس انداختند، یکی دو ساعت بعد مرا از قفس خارج کردند و چیزی به‌نام «منگه سر» دور سرم بستند و با گیره‌هایی که داشت شروع به بستن آن کردند. جلوی دهانم را گرفته بودند و به پیچاندن ادامه می‌دادند در اثر فشار حس می‌کردم تمامی سلولهای بدنم و به‌ویژه سلولهای مغزم دارند یک به یک می‌شکنند. با این وضعیت مرا دوبار داخل قفس کردند و تمام شب مانع خوابیدن من شدند».

انتقال به مرز ایران و شکست طرح

تروریست‌ها چند روز بعد تصمیم گرفتند که مجتهدزاده را به ایران منتقل کنند. آن‌ها همه‌ی امکانات را فراهم کرده و ۸دیپلومات با دو بنز نمره‌ی دیپلوماتیک و با همراه داشتن زن و بچه به مثابه پوشی برای عادیسازی روانه ایران شدند. مجتهدزاده تعریف می‌کند: «بعداز ساعتی کتک‌زدن بسته بودن دست و پایم را چک کردند و بعد مرا در کیسه خواب گذاشتند و طوری آن‌را بستند که من جایی را نبینم. یکی از مزدوران مرا روی دوش گرفت و از آسانسور مرا به حیاط کنسولگری آورد و در صندوق عقب ماشین جای داد. ماشین حرکت کرد، در اثر گرما، چسب ضد آب مقداری شل شد و قدرت مانور دستهایم بیشتر شد و توانستم مقداری چسب را از جلوی چشمهایم کنار بزنم و سوراخ پشت نمره ماشین و سوراخی در بالای باک بنزین که نور می‌آمد، نور چراغ ماشین عقبی را ببینم و در این حالت برایم یقین شد که دارند مرا به ایران منتقل می‌کنند. هیچ لحظه‌یی در این روزها فکر فرار را از سرم دور نکرده بودم و بنابراین با هوشیاری کامل دنبال شرایطی برای فرار بودم…

با پاهایم به صندوق عقب زدم و داد و بیداد راه انداختم آن‌ها متقابلاً‌به فحاشی پرداخته و گفتند «چه مرگت است؟» گفتم احتیاج دارم که چند دقیقه نگهدارید. گفتند زیاد حرف نزن نیم‌ساعت دیگر نگه‌می‌داریم. حدود یکساعت بعد به جاده‌ی خاکی پیچیدند و بعد نگهداشتند. تا این نقطه حدود ۱۶–۱۷ ساعت در راه بودیم. وقتی چشمهایم را باز کردند دیدم که پشت ماشین را رو به کوه کرده‌اند. آن‌گاه مزدور مهران باقری نزد من آمد و گفت «گوش کن ببین چه می‌گویم، به‌غیر از من به کس دیگری نگاه نمی‌کنی. این‌جا پاهایت را باز می‌کنم ۵–۶متر جلوتر می‌روی هرکاری داری انجام می‌دهی و بعد برمی‌گردی…

در کنارم یک سنگ باندازه‌ی یک مشت بود که برداشتم و فریاد زدم مرگ بر خمینی و شروع به فرار به موازات جاده اصلی کردم. به‌علت گلی بودن زمین شخم خورده سرعتم کم شد که به جاده اصلی رفتم و حدود ۱۰۰متر که رفته بودم مزدور باقری مرا از پشت گرفت که با سنگ برگشتم و گفتم مزدور و یقه‌اش را گرفتم که پیراهنش پاره شد. سنگ را به صورتش زدم جاخالی داد و به سنیه‌اش خورد. کاملا‌ی خودش را باخته بود که دوباره شروع به فرار کردم که ماشین بنز متعلق به تروریست رسول باقرنژاد شایان، (نفر سوم سفارت در آنکارا) جلوی مرا گرفت که من به جاده‌ی خاکی رفتم و بعد مجدداً‌به جاده آمدم که تا سرعتم را بیشتر کنم که بنز دوم به رانندگی مزدور حمید رضا کریمی جلوی من ترمز کرد و در یک حلقه‌ی محاصره مرا دوباره دستگیر کردند. در این حالت دو تراکتور که از آن‌جا عبور می‌کردند مرا دیدند و مات و مبهوت ماندند.

آن‌ها نتوانستند مرا دوباره به صندوق عقب بیندازند و مرا در داخل ماشین مزدور شایان گذاشتند و مزدوران حمیدرضا کریمی و باقری‌نژاد در دوطرف من نشستند. باقری کلتش را که در کیسه کرده بود به سمت من گرفت و سر مرا به‌زور پایین برد. ۳۰۰–۴۰۰متر با سرعت تمام حرکت کردند که شایان گفت: بنزین ما دارد تمام می‌شود. … در شهر رفاهیه در کنار یک پمپ بنزین نگهداشتند، یکی از مزدوران برای زدن بنزین پیاده شد، کریمی هم به ماشین خودش رفت من از اولین فرصت استفاده کردم وقتی کریمی پیاده شد با دست چپم زیر کلت مهران باقری زدم و چون شل گرفته بود با این ضربه کلت به طرف سقف ماشین پرتاب شد و با تمام قوا با پاهایم به شیشه درب ماشین زدم به‌طوری‌که درب آن باز شد و فریاد زدم «کمک! اینها تروریستند». با شنیدن صدای من ۵–۶بچه که آن‌جا بودند به طرف ماشین دویدند که شایان مقداری پول به طرف آن‌ها انداخت و سوار ماشین شد، خسرو عبداللهی که جلو نشسته بود فوراً درب عقب را بست و من در داخل ماشین با مهران باقری درگیر شدم، نفر جلو نیز مرا می‌زد هر دو می‌خواستند جلو تحرک مرا بگیرند ولی من توانستم دوباره با پایم به درب بکوبم که قفل درب شکست و درب به پمپ بنزین خورد و صدای وحشتناکی کرد و دوباره شروع به دادزدن کردم «کمک، کمک اینها تروریست‌های خمینی هستند». کسی که در پمپ بنزین کار می‌کرد و یک جوان ۲۰ساله که آن‌جا بود شاهد این ماجرا بودند؛ که به‌زبان ترکی گفتند چرا او را می‌کشید. مهران باقری داد زد که «فوری، فوری حرکت کنید». پس از این‌که ۳۰۰متر از پمپ بنزین دور شدیم به جاده‌ی فرعی و به طرف یک دره پایین رفتند و در کنار رودخانه نگهداشتند و بعداز کتک مفصل به‌من دست و پا و چشمم را محکم بستند و با چسب ضدآب باندپیچی کرده و در صندوق عقب انداخته و به‌سرعت از دره بیرون آمدند. بعداز ۳۰۰–۴۰۰متر دوباره نگهداشتند و بر روی من در صندوق عقب لاستیک زاپاس و کیف و ساک قرار دادند تا هیچ فضایی برای حرکت من نباشد؛ و صندوق عقب هم عادی باشد. بعداز طی مسافت حدود ۷۰ کیلومتر پلیس خودرو را متوقف کرد و علی‌رغم مقاومت مزدوران رژیم، صندوق عقب ماشین نمره‌ی دیپلوماتیک را باز کرد و مرا بیرون آورد».[۳۰]

وزارت اطلاعات طراح و مجری عملیات آدم‌ربایی

مسئولیت اجرای این آدم‌ربایی پس از تصمیم‌گیری به عهده‌ی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی گذاشته شده بود. این وزارتخانه یک تیم زبده‌ی عملیاتی برای اجرای این مأموریت به ترکیه اعزام کرد. تمام امکانات سفارت و کنسولگریها در ترکیه را به‌خدمت گرفت و یک ستاد پشتیبانی در اداره‌ی اطلاعات شهر سلماس مستقر کرد. اطلاعات سپاه نیز در این طرح با وزارت اطلاعات همکاری نزدیک داشت. نیروهای اطلاعات سپاه در خوی نیز مأموریت داشتند تا در شرایط اضطراری به کمک اطلاعات بیایند.

شماری از اعضای تیم عملیاتی عبارت بودند از مهران باقری، خسرو عبداللهی، رسول باقرنژاد شایان، باختری، صادق سرلک و معین صالح‌پور. جمهوری اسلامی در آخرین روزها برای همه‌ی این تروریست‌ها پاسپورت دیپلوماتیک صادر کرده بود تا بتوانند خودشان را از معرکه نجات دهند. برای مهران باقری (جاوید) در تاریخ ۲۸مهرماه۶۸یعنی همان روز انتقال مجتهدزاده به تهران پاسپورت دیپلوماتیک به شمارهٌ۰۰۵۵۷۷۶ صادر شده بود. برای خسرو عبداللهی که در انتقال مجتهدزاده به تهران شرکت داشت نیز، پاسپورت دیپلوماتیک به شمارهٌ۰۰۵۷۷۵ در تاریخ ۲۸مهرماه ۱۳۶۷ صادر شده بود. برای رسول باقرنژاد شایان نیز پاسپورت دیپلوماتیک تهیه شده بود. همه‌ی تروریست‌ها به‌رغم دستگیر شدن به‌دلیل داشتن پاسپورت دیپلوماتیک، آزاد شده و به ایران بازگشتند. ستاد پشتیبانی مستقر در سلماس، هدایت تروریست‌ها به ترکیه، تعیین مسیر رفت و بازگشت آن‌ها و تهیه امکانات لازم برای آن‌ها را به‌عهده داشت. تروریست‌ها به‌طور رسمی از مرز بازرگان به ترکیه وارد شده بودند و قصد داشتند از همین مسیر به ایران برگردند. اداره‌ی اطلاعات سلماس دو مسیر زاپاس یکی از باش‌قلعه و دیگری دوغوبایزید در نظر گرفته بود.

سفارت و کنسولگریهای جمهوری اسلامی در ترکیه

اداره‌ی دوازدهم وزارت خارجه به سرپرستی محمود طاهری در طراحی و هدایت این عمل تروریستی شرکت داشت. منوچهر متکی سفیر وقت جمهوری اسلامی در آنکارا مسئولیت حل و فصل مسائل قانونی و حقوقی و استفاده از امکانات دیپلوماتیک برای تروریست‌ها را به‌عهده داشت. منوچهر متکی بعدها معاونت ارتباطات سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی شد. عباس لطیفی کنسول وقت ایران در آنکارا نیز نقش فعالی در این عملیات تروریستی بر عهده داشت. اما از کنسولگری جمهوری اسلامی در استانبول که بیشترین نقش را در تروریسم این نظام در ۲۳سال گذشته داشته‌است، افراد زیر در ربودن و شکنجه‌ی مجتهدزاده و انتقال ناموفق وی به ایران شرکت داشتند:

  1. میرجعفر زعفرانچی سرکنسول وقت در استانبول. این فرد در بازار تهران مغازه‌ی پارچه‌فروشی داشت و از عناصر فعال نظام در بازار محسوب می‌شد ولایتی وی را به وزارت خارجه آورد و بعد او را به‌عنوان کنسول در استانبول منصوب کرد. زعفرانچی رابط تروریست‌های وابسته به سپاه و وزارت اطلاعات در استانبول بود.
  2. هاشمی معاون کنسول که تمدید پاسپورت تروریست‌ها و حل مسائل قانونی آن‌ها را به‌عهده داشت.
  3. حمید رضا کریمی دبیر دوم. چنان‌که در گزارش مجتهدزاده بود وی از ترویستهای فعال صحنه‌ی انتقال مجتهدزاده به ایران بود.
  4. محسن یکی از افراد کنسولگری در استانبول، در این طرح انتقال نقش حفاظت را به‌عهده داشت.

۲ - ترور حسین عابدینی

در روز چهارشنبه ۲۳اسفند۶۸ چهار تروریست جمهوری اسلامی در حالی‌که بر دو خودرو سوار بودند، در مسیر فرودگاه استانبول ماشین حسین عابدینی (اخوان جم) و همراهان را متوقف و به سوی او آتش گشودند. عابدینی به‌محض مشاهده‌ی تروریست‌ها از ماشین پیاده شد و با دست خالی به‌سمت ترویستها تهاجم کرد. تعادل تروریست‌ها بر هم خورد و سلاح یکی از آن‌ها به زمین افتاد و فرصت شلیک تیر خلاص به حسین عابدینی که به‌شدت مجروح شده بود، نیافتند و از محل متواری شدند. حسین عابدینی به بیمارستان منتقل شد و پس از تلاش های بسیار در حالی که از وی قطع امید شده بود نجات یافت.

رژیم ایران بر تصور این بود که سرنشین این خودرو محمد سیدالمحدثین مسئول ستاد سیاسی وقت سازمان مجاهدین است. پس از این حمله روزنامه‌ها و رادیو جمهوری اسلامی بلافاصله اعلام کردند که سیدالمحدثین به‌دست عناصر حزب‌الله کشته شده‌است.

۳ - ربودن و شکنجه و قتل علی‌اکبر قربانی عضو مجاهدین در استانبول

اکبر قربانی در ساعت ۱۱٫۴۰دقیقه‌ی ۱۴ خرداد۱۳۷۱ در محله‌ی شیشلی استانبول زمانی‌که می‌خواست سوار اتومبیلش شود، دو نفر ترک با لباس پلیس به او مراجعه کرده و با نشان دادن کارت شناسایی پلیس از وی می‌خواهند که برای پاسخ به چند سئوال با آن‌ها به اداره‌ی پلیس برود. اکبر قربانی که به آن‌ها شک کرده بود شروع به سئوال کردن از آن‌ها می‌کند که آن‌ها به او تهاجم کرده و با استفاده از مواد بیهوش‌کننده او را بیهوش کرده و با خود می‌برند. این تروریست‌ها اکبر قربانی را به خانه‌یی در قسمت آسیایی استانبول منتقل می‌کنند که در آنجا ۵ شکنجه‌گر وزارت اطلاعات بازجویی و شکنجه‌ی او را شروع می‌کنند. یک روز بعد، یعنی ۱۵خرداد۷۱ تروریست‌های جمهوری اسلامی، دو خودرو مجاهدین را در استانبول بمبگذاری کردند، اما مجاهدین قبل از سوار شدن متوجه بمبها شده و پلیس بمبهای مزبور را خنثی کرد. کارشناس پلیس قدرت تخریبی هر یک از آن‌ها را معادل ۵۰کیلو تی.ان. تی، ارزیابی نمود. تحقیقات بعدی نشان داد که مواد انفجاری از نوع C4بوده و از طریق بسته‌های دیپلوماتیک از تهران به استانبول منتقل شده‌است. ربودن علی‌اکبر قربانی و بمبگذاری خودروهای مجاهدین، عملیات مشترک وزارت اطلاعات و نیروی قدس (سپاه ۵۰۰۰) بود که تصمیم آن در شورای عالی امنیت ملی جمهوری اسلامی به‌ریاست رفسنجانی و با تصویب خامنه‌ای در سال۱۳۷۰ گرفته شده بود. علی اکبریان[۳۱](آخوند) معاونت خارجی وزارت اطلاعات و پاسدار حسین مصلح معاونت عملیات نیروی قدس طراحی و اجرای این عملیات را به‌عهده داشتند. اما مسئولیت عملیات ترور با معاونت خارجی وزارت اطلاعات به‌ریاست علی اکبریان (معروف به اکبری) بود. مرحله‌ی شناسایی با واحد اطلاعات معاونت خارجی بود. فرمانده‌ی تیم شناسایی تروریستی به نام «رهجو» بود که از ۴ماه قبل از ربودن اکبر قربانی در استانبول مستقر شده بود. عملیات ربودن و شکنجه و قتل اکبر قربانی به عهده‌ی واحد ضربت معاونت خارجی وزارت اطلاعات بود. وزارت اطلاعات چه در مرحله‌ی ربودن و چه در بمبگذاری خودروهای مجاهدین و چه برای مخفی‌کردن آثار ترور و پنهان‌کردن جنازه‌ی اکبر قربانی از همکاری گسترده‌ی سپاه۵۰۰۰ نیروی قدس برخوردار بود که فرماندهی وقت آن با فردی به نام حاج منصور بود که تحت فرماندهی معاونت عملیات سپاه قدس حسین مصلح عمل می‌کرد. سپاه۵۰۰۰، مزدوران ترک وابسته به نیروی قدس و امکانات محلی آن‌ها را برای اجرای این سلسله عملیات تروریستی در اختیار وزارت اطلاعات قرار داد. این مزدوران ترک تحت فرماندهی پاسدار محمد طاهریان از سپاه۵۰۰۰ قرار داشتند. به‌دستور ولایتی (وزیر خارجه‌ی وقت رژیم) محمدرضا باقری سفیر جمهوری اسلامی در آنکارا در ۱۴خرداد ۷۱ در کنسولگری جمهوری اسلامی در استانبول مستقر شد که عملیات تروریستی را هماهنگ کند.

در روز شنبه ۱۶خرداد۱۳۷۱ جلسه‌ی شورای عالی امنیت با حضور خامنه‌ای تشکیل شد. از طرف وزارت اطلاعات فلاحیان و پورمحمدی قائم‌مقام او در این جلسه شرکت داشتند. در این جلسه به‌خاطر مخاطرات انتقال اکبر قربانی به ایران و با توجه به تجربه‌ی ناموفق انتقال مجتهدزاده تصمیم گرفته شد اکبر قربانی در ترکیه تحت بازجویی و شکنجه قرار داشته باشد و پس از تخلیه‌ی اطلاعات به قتل برسد.

قتل زیر شکنجه

قریب ۷ماه بعد از ربوده شدن اکبر قربانی با دستگیری گروهی از تروریست‌های وابسته به جمهوری اسلامی در ترکیه، محل اختفای جسد او کشف شد. همه‌ی شواهد و اظهارات پزشکان گواه بر این بود که اکبر قربانی روزها و هفته‌های متمادی تحت شکنجه‌های شدید قرار داشته‌است و چون قادر به کسب اطلاعات از او نشده‌اند او را در زیر شکنجه به قتل می‌رسانند. جسد نشان می‌دهد شکنجه‌گران او را مثله کرده و بسیاری از اجزای بدن او را بریده بودند. متعاقباً عوامل وزارت اطلاعات به کمک مزدوران ترک خود جسد را به حومه‌ی استانبول در اطراف شهر ساحلی «جینارجیک» منتقل نموده و در زمین بایری در اراضی جنگلی محله‌ی حسن‌با در قبر کم‌عمقی دفن کردند. «عصمت سزگین» وزیر کشور ترکیه بعداز دستگیری تروریست‌ها در مصاحبه‌یی در ۱۵ بهمن۷۱ گفت: بازجویی از اکبر قربانی ۱۰روز طول کشید و توسط ۲نفر ایرانی انجام می‌شده‌است. وی در همین روز فاش ساخت: یک سلاح MP5 که در سال۱۹۷۷ از طرف آلمان فدرال به پلیس مخفی شاه فروخته شده بود، در خانه‌ی تیمی تروریست‌ها کشف گردیده‌است. به‌نوشته‌ی روزنامه‌ی حریت ترکیه به‌دنبال کشف جسد اکبر قربانی پلیس اعلام کرد: «جسد علائمی از شکنجه‌های شدید اعمال شده قبل از مرگ را داشت ناخنهایش را کشیده بودند آلت تناسلی‌اش بریده شده بود و با طناب او را خفه کرده بودند».

ماجرا از زبان تروریست‌ها

یکی از مزدوران ترک جمهوری اسلامی به‌نام علی شکر که در بهمن۷۱ دستگیر شد تصریح می‌کند: «… بعد از قتل چتین‌امچ روزنامه‌نگار از روزنامه‌ی حریت که در آن عملیات نقش دیدبانی را داشتم به تهران فرار کردم. مدتی در پادگانی بین تهران و قم تحت آموزش بودم و سپس با پاسپورت دیپلوماتیک به ترکیه بازگشتم. این‌بار مأموریت مراقبت و دیدبانی بر روی علی‌اکبر قربانی به‌عهده‌ام قرار گرفت… در مرحله‌ی انجام عملیات دو نفر با نامهای مستعار «مسعود» و «عارف» در حالی‌که لباس پلیسهای ترکیه را بر تن داشتند با یک مینی‌بوس سرقت شده، علی‌اکبر قربانی را در حوالی ظهر ۱۴خرداد۷۱ از محله‌ی شیشلی در استانبول ربوده و به یک ویلای کرایه‌یی‌ مدرن و گرانقیمت در ۵کیلومتری شهر «یالووا» در مسیر شهر «کارامورسل»، پشت شهرک «پنار» آوردیم. ۵نفر ایرانی برای بازجویی آن‌جا بودند که اکبر را تحویل گرفتند. اکبر را به اطاق زیرزمین بردیم. علی شکر می‌گوید: بعد از دفن اکبر ما با هواپیما به تهران رفتیم. در آن‌جا شخصی به‌نام محمود از ما استقبال کرد، سپس ما را به «پادگان» نظامی بردند که افرادی ریشو در آن‌جا مستقر بودند.

۴ - طرح ترور زهرا رجبی عضو شورای رهبری مجاهدین

طرح ترور زهرا رجبی که فعال دفاع از حقوق پناهندگان بود در جلسه‌ی شورایعالی امنیت جمهوری اسلامی تصویب شده بود. سه‌شنبه‌شب اول اسفند ۱۳۷۴، دیپلوماتهای جمهوری اسلامی در ترکیه، به همراه سه تروریستی که به طور مستقیم از وزارت اطلاعات اعزام شده بودند، زهرا رجبی (فائزه) عضو شورای رهبری مجاهدین و عضو شورای ملی مقاومت را، همراه با یک عضو دیگر مجاهدین به نام علی مرادی، در طبقه‌ی پنجم یک آپارتمان در منطقه‌ی فاتح استانبول به قتل رساندند. بازپرس منطقه‌ی فاتح، آقای سلیم اولوش، به‌محض دیدن صحنه گفت: «این جنایت یک ترور سیاسی است و این احتمال وجود دارد که توسط سرویسهای مخفی ایران کشته شده باشند». رسانه‌های ترکیه همگی از رد پای «سرویسهای اطلاعاتی ایران» در این ترور خبردادند. زهرا رجبی، در طول سال ۷۴برای رسیدگی به وضعیت پناهندگان ایرانی در ترکیه که در شرایط بسیار سختی به‌سرمی‌بردند، به ترکیه سفر می‌کرد. وی آخرین بار در ۸ بهمن ۷۴ به ترکیه رفت و قرار بود اوایل اسفند ترکیه را ترک کند.

دو طرح تروریستی برای ترور زهرا رجبی

وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی پس از اطلاع از رفت و آمد وی به ترکیه، همزمان دو طرح تروریستی را در دستور کار خود قرار می‌دهد. طرح اول ربودن و طرح دوم ترور.

در جلسه‌ی شنبه ۱۴ بهمن ۷۴، شورایعالی امنیت رژیم با شرکت اعضای اصلی و هم‌چنین سعید امامی معاونت امنیت وزارت اطلاعات و احمد وحیدی، فرمانده نیروی قدس، قرار بر این شد که وزارت اطلاعات با همکاری نیروی قدس طرح آدمربایی را در دستور کار قرار دهد و چنان‌چه این طرح عملی نبود، طرح ترور را به اجرا بگذارند. اطلاعات جمهوری اسلامی برای به‌دست آوردن اطلاعات حضور و ترددهای زهرا رجبی در ترکیه، در صدد برآمد، نفوذیهای خود را در میان پناهندگان و پناهجویان ایرانی و ایرانیان مقیم ترکیه فعال کند. به خصوص که بنا به مأموریتی که زهرا رجبی در ترکیه دنبال می‌کرد، ارتباطات گسترده‌یی با پناهجویان ایرانی داشت. از آن جایی که سازمان مجاهدین از سالها قبل دفتری در ترکیه نداشت، ارتباطات مستقیم و گسترده‌ی زهرا رجبی با پناهجویان ایرانی، اجتناب‌ناپذیر بود.

رضا معصومی برزگر، یک عامل اطلاعات جمهوری اسلامی که در بین پناهندگان خود را به‌عنوان مخالف سرسخت رژیم و هوادار مجاهدین معرفی می‌کرد، تحت عنوان کمک به پناهندگان ایرانی موفق شد در ارتباط با زهرا رجبی قرار گیرد. وی توانست در آخرین سفر، اطلاعات بیشتری از ترددها و محل اقامت زهرا رجبی به دست آورد. برزگر معصومی که متولد ۱۳۴۱ در ارومیه است، در ترکیه به کارهای به‌ظاهر تجاری و ارسال کالاهای قاچاق به ایران، اشتغال داشت و آن‌طور که بعد معلوم شد، به طور مستمر دررفت و آمد به ایران بود. همسرش در ارومیه زندگی می‌کرد و گاهی برای دیدار وی به استانبول می‌رفت. وزارت اطلاعات، معصومی را در سال ۷۳ به استخدام خود درآورده بود. یک عنصر وزارت اطلاعات به‌نام سعید چوب تراش با نام مستعار اصغر آذری به‌همراه دو فرد دیگر پس از ۷ ساعت مصاحبه با رضا معصومی در اطلاعات ارومیه، او را به عضویت وزارت اطلاعات درمی‌آورند و متعاقبا‌ چند دوره‌ی آموزشی از جمله در مورد ارتباطات و نفوذ جاسوسی برای او گذاشتند. بعداز آموزشهای لازم و تأمین ارتباطات ضروری وی را مجددا‌ روانه‌ی ترکیه می‌کنند و شماره تلفن ۶۴۸۸۹۹ ارومیه را به‌عنوان سرپل به وی می‌دهند تا در ارتباط مستقیم با اصغر آذری (سعید چوب تراش) قرار بگیرد.

تیم شناسایی و نفوذ

یک عنصر مشترک در هر دو طرح تروریستی، استفاده از رضا معصومی بود، به‌همین منظور سعید چوب تراش، همان که رضا معصومی را استخدام کرده و با وی به‌خوبی آشنا بود، همراه با یکی از فرماندهان وزارت اطلاعات در تهران، به‌نام رحیم افشار برای فراهم کردن مقدمات عملی این طرح، به ترکیه رفتند.

سعید چوب تراش با نام مستعار اصغر آذری و با نام پاسپورتی مرتضی محسن‌زاده و شماره پاسپورت ۱۴۴۴۱۳۸، و رحیم افشار با نام پاسپورتی سعید کرامتی و باشماره پاسپورت ۱۴۴۴۴۴۵، در ۲۰بهمن ۷۴، وارد ترکیه شدند. رحیم افشار و سعید چوب تراش به کمک رضا معصومی تیم نفوذ را تشکیل دادند. فرمانده این تیم رحیم افشار بود. رحیم افشار و سعید چوب تراش که در هتل «بر» در استانبول مستقر شدند از ۲۲ بهمن ۷۴ تا اول اسفند هر روز با معصومی دیدار و مراحل مختلف این عملیات را هماهنگ می‌کردند.

تیم عملیاتی طرح تروریستی

تیم ترور را دیپلوماتهای مستقر در سفارت رژیم در آنکارا و در کنسولگری جمهوری اسلامی در استانبول تشکیل می‌دادند و از کمکهای مزدوران ترک رژیم برخوردار بودند. دیپلوماتهایی که مستقیما‌ی در این ترور شرکت داشتند عبارت بودند از:

- محسن کارگر آزاد معاون کنسولی جمهوری اسلامی در استانبول که بالاترین نفر وزارت اطلاعات در ترکیه بود و از سال ۱۳۷۰ اهداف وزارت اطلاعات در ترکیه را پیش می‌برد.

- مجید شادکار، وابسته‌ی سفارت جمهوری اسلامی در آنکارا، که از سال ۱۳۷۱ وارد ترکیه شده و چند فقره عملیات تروریستی را هدایت کرده بود.

- رضا بهروزمنش معاون کنسولی جمهوری اسلامی در استانبول در سال ۱۳۷۴ (چند ماه قبل از ترور) به ترکیه آمده بود.

- علی‌اشرفی، وابسته‌ی مطبوعاتی سفارت که در آبان۷۲ با پاسپورت دیپلوماتیک به شماره‌ی ۰۱۱۶۲۶ وارد ترکیه شده بود.

بعداز تصویب طرح ترور در شورای عالی امنیت، وزارت اطلاعات به محسن کارگر آزاد ابلاغ کرد که به‌سرعت امکانات طرح ربودن زهرا رجبی را با استفاده از تجربیات ربودن و ترور علی اکبر قربانی فراهم کند و در صورتی‌که امکان ربودن فراهم نشد برای ترور آماده باشند و برای هماهنگی در ارتباط با رحیم افشار قرار بگیرند.

شکست طرح آدمربایی

تیم نفوذ در ۲۲ بهمن به وزارت اطلاعات خبر می‌دهد که مریم جاودان (زهرا رجبی) آپارتمان جدیدی در منطقه‌ی فاتح استانبول گرفته‌است. در دیداری که سعید چوب تراش و رحیم افشار و رضا معصومی در این روز داشتند، رحیم افشار طرح ربودن زهرا رجبی را با معصومی در میان گذاشته و به او می‌گوید باید همکاری کامل بکند. در ملاقاتهای بعدی آن‌ها به ارزیابی جزئیات محل استقرار و نفرات همراه زهرا رجبی و نحوه‌ی ترددهای او می‌پردازند.

در طرح اولیه، قرار می‌شود روز ۲۷ بهمن، طرح آدمربایی صورت گیرد. به همین منظور رحیم افشار تلفنی به محسن کارگر آزاد اعلام آمادگی می‌کند و در ساعت ۹ شب ۲۷ بهمن محسن کارگر آزاد به‌همراه تیم ترورش و رحیم افشار با سعید چوب تراش و رضا معصومی به آپارتمان زهرا رجبی می‌روند. طبق طرح رضا معصومی بایستی درب ساختمان را بزند تا دیگر تروریست‌ها به همراه وی با آسانسور به طبقه‌ی پنجم بروند. مزودران در حالی‌که درب آسانسور را باز نگاه می‌دارند، در آسانسور می‌مانند تا درب آپارتمان را برای رضا معصومی باز کنند. اگر تروریست‌ها شرایط را مساعد دیدند، وارد شوند. وگرنه، طرح را به وقت دیگری موکول می‌کنند. معصومی در طبقه‌ی پنجم زنگ را فشار می‌دهد. علی مرادی درب را باز می‌کند. در این موقع زهرا رجبی هم پشت سر او بوده‌است و علاوه بر آن‌ها سه نفر دیگر هم در آپارتمان بوده‌اند. تروریست‌ها در می‌یابند که به‌دلیل حضور ۵نفر در آپارتمان، امکان اجرای طرح نیست. از این رو از آسانسور خارج نمی‌شوند. معصومی با محملی که از قبل آماده کرده بود، مراجعه‌ی خود به آپارتمان را عادی جلوه می‌دهد و می‌گوید آمده‌است که اگر فائزه رجبی کاری دارد انجام دهد.

تصمیم به ترور

به‌دنبال گزارش شکست طرح آدمربایی، بنا به‌پشنهاد سعید امامی، فلاحیان یک جلسه‌ی اضطراری برای اتخاذ تصمیم تشکیل داد. در این جلسه پورمحمدی قائم مقام فلاحیان، سعید امامی معاونت امنیت، مصطفی کاظمی رئیس اداره‌ی کل التفاط و ناصر سرمدی‌نیا رئیس اداره‌ی کل آسیایی (که ترکیه هم تحت مسئولیت این اداره کل بود) در آن شرکت داشتند. در این جلسه به این نتیجه می‌رسند که حضور علی مرادی که مربی کاراته است، طرح ربودن را مشکل می‌کند و اگر نفر سومی هم در صحنه باشد، طرح ربودن غیرممکن می‌شود. از آن‌جایی که فکر می‌کردند ممکن است زهرا رجبی، به زودی ترکیه را ترک کند، تصمیم گرفتند هرچه زودتر طرح ترور را اجرا کنند. به‌دلیل فرصت کوتاه، ناصر سرمدی‌نیا به عنوان فرمانده این عملیات بلافاصله به ترکیه اعزام می‌شود تا از اجرای موفق طرح مطمئن شوند.

اجرای ترور

صبح روز اول اسفند۷۴ ناصر سرمدی‌نیا با پاسپورت دیپلوماتیکی به نام قاسم زرگری پناه و به شماره‌ی ۰۰۱۲۰۹۱ به ترکیه وارد شد و در هتل بیوک سهند، مستقر شد.

بلافاصله بعداز استقرار در هتل سهند از رحیم افشار آخرین گزارش را گرفت. رحیم افشار گفت که روز گذشته با رضا معصومی ملاقات کرده‌اند و امروز که روز عید فطر است زهرا رجبی با خانواده‌ی پناهندگان بیرون رفته‌اند. ناصر سرمدی به‌سرعت دست به کار می‌شود تا تیم ترور را برای ساعت ۹شب آماده کند. وی ترتیباتی می‌دهد که در تمام طول روز آپارتمان مورد نظر تحت مراقبت مأموران اطلاعات باشد.

شب هنگام، سعید چوب تراش، رحیم افشار و ناصر سرمدی‌نیا با رضا معصومی در یک قهوه‌خانه نزدیک در استانبول ملاقات می‌کنند. ناصر سرمدی نیا می‌گوید امشب زهرا رجبی را به قتل می‌رسانیم. آن‌ها یک بار دیگر جزئیات طرح را مرور می‌کنند و سپس ناصر سرمدی‌نیا از آن‌ها جدا می‌شود و رحیم افشار، سعید چوب تراش و معصومی به طرف آپارتمان می‌روند.

ناصر سرمدی‌نیا بعداز جدا شدن از تیم رحیم افشار به محسن کارگر آزاد اطلاع می‌دهد که با تیم ترورش، برای انجام عملیات به‌سرعت خود را به محل برسانند. در جلو آپارتمان، ناصر سرمدی‌نیا، محسن کارگر آزاد به‌همراه دو تروریست دیگر با رضا معصومی، سعید چوب تراش، رحیم افشار و عبدالحمید چلیک به یکدیگر ملحق می‌شوند. دو تروریست دیگر داخل یک ماشین همراه با یک راننده با فاصله از بقیه توقف کرده بودند. سعید چوب تراش و رحیم افشار در ایستگاه اتوبوس ایستادند، ناصر سرمدی نیا بعداز آخرین هماهنگیها، صحنه را ترک کرد. تروریست‌ها به فرماندهی محسن کارگر آزاد با ورود به ساختمان و شلیک گلوله، علی مرادی و زهرا رجبی را به قتل رساندند.

ارتباطات تروریست‌ها با تهران

رحیم افشار و محسن کارگرآزاد تاقبل از آمدن ناصر سرمدی نیا به طور مستقیم و جداگانه با وزارت اطلاعات در تهران با شماره‌ی ۰۰۹۸۲۱۲۴۴۳۶۷۲ در تماس بودند، اما بعداز آمدن سرمدی‌نیا ارتباطات تروریست‌ها با تهران ازطریق او انجام می‌شد. سعید چوب تراش و رحیم افشار با پرواز TK - 826 در روز ۲اسفند ۷۴ به تهران بازگشتند. ناصر سرمدی‌نیا در همین روز، ازمسیر دمشق - دبی و کراچی به ایران بازگشت.

ماجرای ترور از زبان رضا معصومی

از همان ابتدا نقش رضا معصومی در این عملیات روشن بود به همین خاطر مقاومت ایران از دولت ترکیه خواستار دستگیری ومجازات وی شد. بالاخره پلیس در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۷۵ رضا معصومی را همراه با عبدالحمید چلیک کسی که در جریان ترور نقش مراقبت از آپارتمان را به‌عهده داشت دستگیر کرد.

رضا معصومی در دادگاه گفت من بعداز اطلاع از استقرار مریم جاودان درهتل، به ساواما زنگ زدم وهمه‌ی اطلاعاتم را به اصغر آذری (سعید چوب تراش) دادم. بعد که مطلع شدم او از هتل به یک آپارتمان نقل مکان کرده‌است، مجدداً به ساواما زنگ زده ومحل جدید مریم جاودان را اطلاع دادم.

درساعت ۲ روز۱۲بهمن، با فردی به‌نام مهدی (مرتضی محسن‌زاده) از وزارت اطلااعات ملاقات کردم و محل جدید او رانیز به مهدی دادم. دردیدار بعدی فرد جدیدی به‌نام رسول (رحیم افشار) نیز در ملاقات ما شرکت کرد و آن‌ها گفتند که ازایران برای بردن مریم جاودان آمده‌اند؛ که من گفتم درمورد ربودن من نمی‌توانم کمک کنم که آن‌ها بچه وخانواده‌ام راتهدید کردند وگفتند که مجبوری این‌کار را انجام دهی و رسول در این رابطه با من صحبت کرد. بعدازچند ساعت از هم جدا شدیم وساعت ۷ با رحیم افشار و مرتضی محسن زاده مجدداً ملاقات کردیم و در مورد طرحهای ترور صحبت کردیم. سپس آن‌ها از کیوسک تلفن به جایی زنگ زدند. درعرض ۱۵ دقیقه فردی به‌نام جلات (محسن کارگر آزاد) آمد وهمراه او یک کرد ایرانی بود که این‌جا محسن کارگر آزاد از چگونگی داخل آپارتمان و نحوه‌ی ورود به آن از من سؤال کرد.

در شب عملیات قرارشد من ابتدا درب بیرون را باز کنم سپس همگی وارد شویم و با آسانسور به طبقه ۵ برویم آن‌ها درآسانسور نیمه باز منتظر بمانند من درب آپارتمان را زده بعد از باز شدن از طریق پله فرار کنم و آن‌ها داخل آپارتمان بشوند بعداز این‌که به بیرون آپارتمان رسیدیم در آنجا ۶ نفر بودیم، من، رسول (رحیم افشار) اصغر (سعید چوب‌تراش)، حاج قاسم (ناصر سرمدی‌نیا)، محسن کارگر آزاد و یک ایرانی بلند قد. سپس حاج قاسم از جمع جدا شد ورسول (رحیم افشار) با اصغر آذری (سعید چوب تراش) درایستگاه اتوبوس ماندند. ایرانی قد بلند نیز رفت. من با محسن کارگر آزاد جلو آپارتمان ماندیم. من طبق طرح زنگ زدم ودرب باز شد. داخل شدم پشت سرم محسن کارگر آزاد وارد شد که دراین وسط یک صدای باز وبسته شدن درب ماشین شنیده شد. برگشتم دیدم کرد ایرانی ویک نفر کوتاه قد وارد آپارتمان شدند. من دگمه‌ی آسانسور را فشاردادم و۴ نفری وارد آسانسور شدیم و دگمه‌ی طبقه‌ی ۵ را زدم نفر کوتاه قد ازکیف ورزشی که همراه داشت، سه سلاح لوله بلند درآورد. سلاحها درروزنامه پیچیده وآماده بود…»

دستگیری تروریست‌های جمهوری اسلامی

به‌دنبال ترور زهرا رجبی، شماری از تروریست‌های جمهوری اسلامی در ترکیه دستگیر شدند. یکی از این افراد عرفان چاغرجی از نفرات جمهوری اسلامی در ترکیه بود که از سال ۶۸ در ترورهای متعدد ازجمله در ربودن اکبر قربانی شرکت داشت.

روزنامه ملیت چاپ ترکیه در تاریخ ۷فروردین ۷۵، نوشت: «عرفان چاغرجی با ۴دیپلومات ایرانی به اسامی محسن کارگرآزاد، مجید شادگر، علی اشرفی و محمدرضا بهروزمنش به هدف دست زدن به عملیات تروریستی در خاک ترکیه، دیدار کرده‌است». وی هم‌چنین از نقش ۹دیپلومات دیگر جمهوری اسلامی که در سالهای قبل از آن در عملیات تروریستی شرکت داشته و بعداً خاک ترکیه را ترک کرده بودند، پرده برداشت.

به‌رغم تلاشهای گسترده‌ی جمهوری اسلامی و دخالت مستقیم ولایتی وزیر خارجه‌ی وقت آن به منظور جلوگیری از محاکمه‌ی دستگیرشدگان، رضا معصومی برزگر بعد از ۵جلسه‌ی دادگاه به ۳۲سال زندان محکوم شد.

اخراج دیپلوماتهای جمهوری اسلامی

به‌دنبال افشای نقش مستقیم سفارت و کنسولگری رژیم در ترورهای ترکیه، ۴ دیپلوماتی که مستقیماً‌در ترور زهرا رجبی شرکت داشتند، اخراج و در تاریخ ۲۹فروردین ۷۵، خاک ترکیه را ترک کردند.

خبرگزاری رویتر در ۲۳فروردین ۷۵، نوشت «چهار دیپلومات ایرانی که توسط ترکیه متهم به‌شرکت در قتل شخصیتهای لاییک شدند، از سوی آنکارا دستور یافتند، خاک این کشور را ترک کنند.

محسن کارگر آزاد، به‌رویتر گفت: هیچ دستور رسمی به‌ما برای بازگشت، داده نشده‌است ولی ما خود را آماده‌ی رفتن می‌کنیم. پس از وقایع اخیر، اقامت در ترکیه، یک دردسر دیپلوماتیک خواهد بود».

واکنش و موضعگیری جمهوری اسلامی

به‌دنبال ترور زهرا رجبی و علی مرادی، و انعکاس گسترده‌ی این ترور در رسانه‌های خبری که همگی بر نقش جمهوری اسلامی تأکید داشتند، وزارت خارجه و وزارت اطلاعات به نفرات خود در نقاط مختلف جهان دستور دادند تا در تبلیغات خود تأکید کنند موضوع یک درگیری در درون مجاهدین بوده‌است. ابراهیم خانی، رئیس وقت اداره‌ی آسیای غربی وزارت خارجه در روز ۳ اسفند ۷۴طی دستورالعملی به سفارت جمهوری اسلامی در آنکارا نوشت: چنان‌چه مورد سؤال واقع شدید، بگویید «دو مجاهد به‌قتل رسیده به احتمال قوی قربانی اختلافات داخلی شدند».

ابراهیم خانی در تماس با سفیر جمهوری اسلامی در ترکیه گفته بود بعداز این موضعگیری سفارت اگر دیدیم مسأله دارد کش وقوس پیدا می‌کند، سخنگو (وزارت خارجه) موضع می‌گیرد و یا وزارت اطلاعات طی بیانیه‌یی اعلام می‌کند که این قتلها نیز مشابه موارد قبلی و تصفیه حساب داخلی مجاهدین است.

یک هفته بعد از این ترور هفته‌نامه صبح ما در ۸اسفند ۷۴، نوشت

«یک زن ایرانی‌الاصل به نام مریم جاودان جوکار با گذرنامه‌ی فرانسوی که نام وی زهرا رجبی اعلام گردید، به‌همراه عبدالعلی مرادی دارای گذرنامه‌ی ایرانی، سه شنبه‌ی هفته‌ی گذشته در استانبول از سوی افراد ناشناس با ضرب گلوله از پای درآمدند… لازم به توضیح است که اخیراً‌اعضای گروه رجوی با گذرنامه‌ی جعلی، سفر به کشورهای مختلف را جهت شناسایی و تصفیه‌های درون گروهی بعضی از اعضای بریده جهت ایجاد رعب و وحشت در دل این افراد آغاز کرده‌اند».

ازسوی دیگر جمهوری اسلامی برای رفع و رجوع این فضاحت تعدادی از دیپلوماتها و اتباع ترکیه در ایران را به‌عنوان جاسوس دستگیر کرد تا در مذاکره با علی تویگان معاون وزیر خارجه‌ی ترکیه که آن زمان در ایران بسر می‌برد، برگی داشته باشد.

خبرگزاری فرانسه ۲۱فروردین ۷۵، به نقل از یک مسئول سرویسهای امنیتی ایران اعلام کرد که نیروهای امنیتی ایران تعداد زیادی از مهاجرین ترک را که با دیپلوماتهای این کشوردر تهران ارتباط داشتند، دستگیر کرده‌است. به گزارش مدیرکل وزارت اطلاعات در استان آذربایجان مرکزی تعداد زیادی شبکه‌ی جاسوسی حین عملیات در تهران، تبریز و ارومیه منهدم شدند. این مسئول که هویتش اعلام نشده در یک کنفرانس مطبوعاتی افزود تعداد زیادی دستگیر شدند که اکثر آن‌ها ملیت ترک دارند. وی با اسم بردن از چهارتن از اعضای سفارت ترکیه در تهران و کنسول این کشور در تبریز و ارومیه تأکید کرد این فعالیت‌های جاسوسی از طرف تعداد زیادی از اعضای سرویسهای امنیتی ترکیه تحت پوشش دیپلوماتیک، هدایت می‌شده‌است…

آسوشیتدپرس ۲۲فروردین ۷۵ نوشت «روز سه‌شنبه یک مقام دولت ترکیه گفت دستگیری چهار ترک به‌اتهام جاسوسی در ایران، هنگامی روی داد که آنکارا درآستانه‌ی تقاضای خروج چند دیپلومات ایرانی به‌علت فعالیت‌های غیرقانونی آن‌ها در ترکیه قرار داشت. این مقام که نخواست هویتش فاش شود، گفت ترکیه امیدوار بود این مسأله در آرامش، از طریق تقاضای خروج چهار ایرانی که هم‌چنان در ترکیه هستند، حل شود؛ ولی ایران این موضوع را علنی کرده و گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی در مورد دیپلوماتهای ترکیه در ایران هنگامی روی داد که علی تویگان، معاون وزیر امور خارجه‌ی ترکیه، برای بحث بر سر این موضوع در تهران به‌سر می‌برد. تویگان مقامات ایرانی را از نتایج تحقیقات درباره‌ی ارتباط ایران با یک رهبر تروریست ترک بنیادگرا که در ماه گذشته در استانبول دستگیر شده‌بود، مطلع ساخت. عرفان چاغرجی پس از دستگیری اعتراف کرد که در سازماندهی قتل دو تن از مخالفین اپوزیسیون رژیم ایران نیز شرکت داشته‌است.

سایر ترورهای جمهوری اسلامی در ترکیه

شبکه‌های تروریستی جمهوری اسلامی در ترکیه که ترکیبی از تروریست‌های ایرانی و مزدوران ترک بودند در طول چند سال علاوه بر هدف قرار دادن مخالفان ایرانی، شمار زیادی از اتباع ترکیه و دیپلوماتها و شهروندان سایر کشورها در ترکیه را به شرح زیر ترور کرده‌اند که اسامی برخی از آن‌ها به شرح زیر است:

۱ ـ پرفسور معمر آکسوی رئیس جمعیت حقوقدانان ترکیه و وکیل سابق مجلس ترکیه که در ۳۱ ژانویهٌ۹۰ (۱۱بهمن۶۸) مورد اصابت گلوله قرار گرفت.

۲- چتین اِمَچ: روزنامه‌نگار ترک که در تاریخ ۱۶اسفند ۶۸ در حین پیاد شدن از اتومبیل ترور شد.

۳ ـ توران دورسون: روزنامه‌نگار ترک که در تاریخ ۱۳شهریور۶۹ ترور شد. عاملان ترور پس از انجام جنایت به ایران متواری می‌شوند.

۴ ـ کایس‌الربایی: دیپلومات عراقی که در تاریخ ۶فروردین۷۰ به‌وسیله بمبی که در خودرو او کار گذاشته بودند به قتل رسید. نوع بمب از نوع پلاستیکی بود.

۵ ـ ویکتور مارویک: آمریکایی که در تاریخ ۶آبان۷۰ توسط بمبگذاری در اتومبیلش به‌قتل رسید. نوع ماده‌ی انفجاری C-4 بود.

۶ ـ عبدالله الحزابی: دیپلومات مصری در تاریخ ۱۶اسفند۷۰ با بستن بمب به سوئیچ ماشینش مانند کایس‌الربایی و ویکتو مارویک ترور شد.

۷ ـ سرگرد سادان: در تاریخ ۱۶اسفند۷۰ ترور شد.

۸ ـ خانم بحریه لُوچُک: (از فرهنگیان ترک) توسط پاکت انفجاری ترور شد.

۱۰ ـ اوغور مومجو: روزنامه‌نگار ترک که در تاریخ ۴بهمن۷۱ به‌وسیله بمبگذاری دراتومبیلش ترور شد. (نوع بمبC-4)

۱۱- ژاک کامهی: تاجر یهودی که در تاریخ ۹بهمن ۷۱ با سلاح ضدتانک لاو مورد حمله قرار گرفت. اما جان به‌دربرد و تروریست‌ها دستگیر شدند. این ترور توسط چندین نفر از تروریست‌هایی که در ایران آموزش دیده بودند، انجام شد.

مسافرت شتابزده‌ی عبدالله نوری وزیر کشور به آنکارا

به‌دنبال دستگیری تعدادی از مزدوران تروریست ترک وابسته به جمهوری اسلامی، از جمله علی شکر در ۱۰بهمن۷۱، دستگاه تروریستی جمهوری اسلامی در ترکیه مورد تهدید قرار گرفت. به‌همین خاطر عبدالله نوری وزیر کشور رفسنجانی برای جلوگیری از گسترش دامنه‌ی موضوع به‌همراه یک هیأت ۱۷نفره به آنکارا رفت. بخش زیادی از این هیأت را عناصر سازمانهای اطلاعاتی و تروریستی جمهوری اسلامی تشکیل می‌دادند. از جمله ۵نفر از نفرات وزارت اطلاعات به‌نامهای عباس حامدی، عبدالله تهرانی، عباس خالدی، محمد کوزه‌گران و آقازاده در هیأت همراه نوری بودند. نوری به‌منظور جلوگیری از دستگیری دیپلوماتهای تروریست، مسافرت از قبل تعیین شده‌اش به استانبول را ناتمام گذاشت و دو تن از این دیپلوماتها به نامهای، علی راسخ علمداری که از سال۱۳۷۰ با پاسپورت دیپلوماتیک به‌عنوان دیپلومات در سفارت آنکارا کار می‌کرد و محمد حمزه که عنوان دبیر سوم سفارت را داشت به همراه خود به تهران برد؛ و به‌جای آن‌ها نفرات زیر را از هیأت همراه در آنکار گذاشت که بقیه مسائل تروریست‌ها را دنبال کنند.

اسد فدایی متولد۱۳۳۲ با پاسپورت شماره‌ی ۳۶۴۱۶۳۱

اکبر رحمانی متولد۱۳۲۹ با پاسپورت شماره‌ی ۰۰۵۷۶۸

عبدالله تهرانی متولد۱۳۲۹ با پاسپورت شماره‌ی ۰۰۹۳۳۶

دمیرل رئیس جمهور وقت ترکیه در ۲۱بهمن۷۱ در پارلمان این کشور گفت: «ترکیه از جمهوری اسلامی خواسته‌است در برابر شواهد و مدارک به‌دست‌آمده حاکی از این‌که مسلمانان تندرو برای اجرای قتلهای سیاسی در ترکیه در ایران آموزش دیده‌اند واکنش نشان دهد. طی پیامی برای رفسنجانی این تقاضا را مطرح کردم که ایران باید با اطلاعات کافی بتواند دولت و ملت ترکیه را در مورد این مسأله متقاعد کند». دمیرل می‌افزاید: «صرفا‌ تکذیب مداخله‌ی ایران در ماجرا که از سوی رفسنجانی به‌عمل آمده‌است کفایت نمی‌کند».

 ترور سعید کریمیان در ۲ دی ماه ۱۳۹۶

"سعید کریمیان" مدیر شبکه جم در ترکیه درمنطقه نظامی ماسلاک و در مرکز خرید یونیک در داخل خودرو هدف تیراندازی قرار گرفت، و به همراه یک سرنشین دیگر که در خودرویش بود، کشته شد. خبرگزاری فرانسه نیز گزارش داد، افراد مسلح نقابدار، وی را به قتل رساندند. و این حادثه هنگامی روی داد که این دو نفر با خودرویی لوکس در حال عبور از یکی از مناطق اعیان نشین استانبول بودند، که ناگهان سرنشینان یک خودروی دو دفرانسیل، جلوی آن‌ها را گرفته و به سوی آن‌ها آتش گشودند. بر اساس این گزارش، مهاجمان از خودرویشان پیاده شده و آن دو نفر را هدف قرار دادند. سعید کریمیان فورا کشته شد و فرد همراهش نیز به علت شدت جراحات در بیمارستان جان باخت.[۳۲]

شورای ملی مقاومت ایران در اطلاعیه‌اش آن را به سپاه پاسداران نسبت داد که همزمان با روز پاسدار به دستور خامنه‌ای آن را انجام داده است. در این اطلاعیه نسبت او به سازمان مجاهدین را دروغ و عکس منتشر شده از او در روزنامه مشرق به‌عنوان شرکت‌کننده در یک ملاقات مجاهدین را جعلی دانسته و عکس اصلی که نشان می‌دهد متعلق به یک شخصیت اروپایی بوده است را منتشر ساخت[۳۳]

بر اساس گزارش یک سایت ایرانی به نام «ایران خبر» یکی از اعضای اپوزیسیون خارج از کشور (امیرعباس فخرآور) گفته است که نسبت فامیلی نزدیک با کریمیان داشته و مقتول برادر شوهر خواهرش بوده است. همزمان با وقوع این ترور بحث در رسانه های اپوزیسیون خارج از کشور بر سر عوامل احتمالی ترور مدیر شبکه جم بالا گرفته است. در حالی که در شبکه توئیتر شماری از کاربران ایرانی مقیم خارج این اتفاق را یک تسویه حساب درونی و ناشی از اختلاف و رقابت های شخصی خوانده اند، فخرآور به اتفاق شماری از مخالفان نام آشنای جمهوری اسلامی این ترور را به ایران نسبت دادند. آن‌ها گفتند که قبل از این برخی روزنامه های متعلق به تندروها مثل کیهان و صبح نو برای کریمیان پرونده سازی کرده و در قالب مقاله او را به براندازی متهم کرده بودند. محافل مذکور همچنین به یکی از احکام دادستانی اشاره کرده‌اند که چندی پیش به صورت غیابی علیه مدیر شبکه جم صادر شده است.

نام سعید کریمیان بعد از آن بر سر زبانها افتاد که وی با دایر کردن دفتر در استانبول و دوبی برای جذب شماری از هنرمندان جوان ایرانی تلاش کرد. دفتر استانبول این شبکه مخالف همچنین با خرید و فروش گسترده سریال های ترکیه  ای و نیز جذب و پخش آگهی از داخل و خارج ایران سعی کرد به یک بنگاه اقتصادی و رسانه ای تبدیل شود. برخی شبکه های اپوزیسیون نیز مدعی شده اند که بستگان و برادران وی در شماری ازسازمان‌های داخل ایران صاحب نفوذ و منصب هستند و کریمیان با کمک آن‌ها توانسته بود به جذب آگهی و اسپانسرهای مالی از داخل کشور مبادرت کند.[۳۲]

تروریسم جمهوری اسلامی در اروپا

سازمان مجاهدین خلق ایران می‌گوید که «پس از مورد گرجی و قطع روابط دیپلماتیک بین فرانسه و ایران، فعالیت‌های تروریستی رژیم خمینی در اروپا از اتریش هماهنگ می‌گردید».[۳۴] نتیجۀ تحقیقات نویسنده آلمانی به نام هلموت دیتل (Helmut Dietl), که سالها در بارۀ تروریسم بینالمللی پژوهش کرده‌است، با نظر مجاهدین خلق یکسان است: «چون شبکه زیرزمینی ترور در چنین آتمسفری فقط مشروط می‌تواند ادامۀ حیات دهد، ایرانیها ترجیح دادند که از سال ۱۹۸۷ ستاد عملیات تروریستی خود را به وین انتقال دهند. اتریشیها هم برای آن‌ها مانعی ایجاد نکردند، همانطوریکه آن‌ها در زمانهای قبل برای سایر گروه‌های ترور ممانعتی ایجاد نکرده بودند».[۳۵][پاورقی ۲۸]

ترور عبدالرحمان قاسملو دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران

در کتاب تاریخ مدرن کردها آمده‌است خمینی فتوای خود را در رابطه با او صادر کرده بود. برای او قاسملو یک فرد «طاغی» وحزب او «حزب شیطان» بود.[پاورقی ۲۹] حکم مرگ عبدالرحمان قاسملو یکی از آخرین فرمانهایی است که آیت الله خمینی شخصأ آن را امضاء نموده‌است. در روز ۳ ژوئن ۱۹۸۹ خمینی می‌میرد. کمیته عملیات ویژه[۳۶] اجرای فرامین وی را در دستور کار قرار می‌دهد.[پاورقی ۳۰] تصمیم‌گیری برای ترور او توسط کمیته‌یی اتخاذ شد که اعضای آن عبارت بودند از :رئیس جمهور علی اکبر هاشمی رفسنجانی، رهبر مذهبی علی خامنهای، وزیر اطلاعات علی فلاحیان، وزیر سپاه شمخانی و وزیر امور خارجه علی اکبر ولایتی. اجرای عملیات به تیم ضربتی «هیت» (Hit-Team) واگذار شد که از ایران برای اجرای عملیات به وین اعزام شد. این تیم در شمار زبدهترین و پیچیدهترین تیمهای ترور محسوب میشد که تا کنون برای انجام عملیات برونمرزی مأموریت یافته بود. از طرف کمیته امنیت سه نفر برای این منظور انتخاب میگردند. مرکز فرماندهی در قرارگاه رمضان پادگان پانزدهم سپاه پاسداران مستقر بود.[۳۷]صحراردوی با نام مستعار«رحیمی» با گروه‌های کرد در ارتباط میباشد. مأموریت ‌ی مستتر صحراردوی در عملیات وین «رئیس هیاٌت اعزامی ایران» بوده‌است. برای او پاسپورت دیپلماتیک تهیه میگردد و مستقیماً زیر نظر رفسنجانی انجام وظیفه مینماید. امیر منصور بزرگیان اصل به عنوان مأمور رابط، پل ارتباطی بین وزارت امنییت در تهران و قرارگاه «رمضان» میباشد. او تحت عنوان محافظ شخصی به وین وارد میشود. وظایف محوله به حاجی مصطفوی آجوادی، قائم مقام مدیر عامل سپاه پاسداران[۳۸] شامل معاملات اسلحه تا سازماندهی عملیات ترور میباشد. این ترور در پوش پذیرش مذاکره با قاسملو که از طریق طالبانی به جمهوری اسلامی پیام داده بود حاضر به مذاکره با حکومت تهران برای کنار گذاشتن مبارزه مسلحانه است صورت می‌گیرد. در مذاکرات دور اول طالبانی هم حضور داشت و او را معاون وی نوشیروان امین همراهی می‌کند. ملاقات بدون نتیجه به پایان می‌رسد. ایرانیها سعی می‌کنند طالبانی را از روند مذاکراتی که ساخته و پرداختۀ او بود خارج نمایند. دلایل آن‌ها هم به اعتقاد «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش» (EBT) کاملاً روشن است: «طرف ایرانی نمی‌تواند این ریسک را بپذیرد که چنین شاهدی در عملیات ترور حضور داشته باشد. از طرفی هم ایرانیها نمی‌توانستند او [طالبانی] را به عنوان متحد خود که امکان داشت شاهدی پردرد سر شود از سر راه حذف نمایند. از طرفی دیگر آن‌ها مجبور می‌شدند او را هم به عنوان دوست نزدیک دکتر قاسملو از سر راه بردارند».[۳۹] در ۱۹ ژانویه ۱۹۸۹ دومین دور مذاکرات در خیابان Harmonieggasse وین شروع می‌شود. قاسملو به تنهایی حضور پیدا می‌کند، ولی صحرارودی و آجوادی حالا یک مأمور حفاظتی را نیز با خود همراه آورده بودند: امیر منصور بزرگیان اصل. حالا تیم ترور جولای Hit-Team)) تکمیل شده بود. مذاکرات یکبار دیگر در روز ۱۳ ژولای ساعت ۱۵:۳۰ شروع می‌شود. جعفری صحرارودی، مصطفی آجوادی و امیر منصور بزرگیان به محل مذاکره می‌آیند. فاضل رسول[۴۰] از طریق آیفون درب ورودی منزل را برای قاسملو و قادری باز می‌کند. عبدالرحمان قاسملو و عبدالله قادری بدون هیچگونه حفاظ امنیتی به محل مذاکرات واقع در خیابان Like Bahngasse وارد می‌شوند: بدون محافظین پلیس، بدون محافظین شخصی و بدون حمل سلاح. قاسملو احساس امنیت می‌کند. فاضل رسول هم مسلح نیست. آن‌ها هر دو سلاح کمریشان را در منزل گذاشته بودند. صحرارودی و آجوادی مذاکرات را شروع می‌کنند. بزرگیان به عنوان محافظ در راهرو ایستاده‌است. دور دوم مذاکرات آغاز و صحبتها روی نوار ضبط می‌شود. رفتار هیات ایرانی مشکوک است و گویا منتظر چیزی هستند. آن‌ها به‌جدّ وارد روند گفتگو نمی‌شوند.[۴۱] بعد از آن صدای شلیک گلوله از دو اسلحه کمری شنیده می‌شود. قاسملو از پیشانی، گیجگاه و گردن مورد اصابت قرار می‌گیرد. به رسول سه بار در سر و دو بار به گردن شلیک می‌شود. هر دو در دم جان می‌سپارند. عبدالله قادری ظاهراً مقاومت می‌کند ولی او هم مورد اصابت قرار می‌گیرد. گزارش پزشکی قانونی چنین است: «گلوله‌های داخل بدن: یک گلوله در پشت گردن و یک گلوله در پشت ناحیۀ چپ، یک گلولۀ دیگر در پشت؛ از ۵ گلوله عبور کرده دیگر: یکی در جمجمه، یکی در گردن، یکی در پشت، یکی در شانه چپ، یکی به انگشت سبّابه راست اصابت نموده‌اند».[۴۲] آدمکشان میخواستنند کاملاً مطمئن گردند. «در خاتمه هر سه کرد تیر خلاص دریافت می‌کنند».[۴۳] در دهانۀ صدا خفه‌کن یکی از اسلحه‌ها پوست و استخوان یکی از مقتولین چسبیده بود؛ پلیس از آن با واژۀ «اعدام» یاد می‌کند. به گفته کارشناسان ترور صحرارودی، بزرگیان و آجوادی قرار را خیلی خوب طرحریزی کرده بودند. در هتل چمدانها آماده و بسته‌بندی بودند. بهای بلیت به مقصد تهران هم پرداخت شده بود؛ ولی صحرارودی یک بدشانسی می‌آورد. یک گلوله کمانه کرده و به او اصابت می‌کند. پزشک قانونی چنین توضیح می‌دهد: «گلوله به قسمت بالای بازوی راست اصابت کرده و از ناحیه شانه خارج شده‌است و سرانجام از گردن وارد فضای داخلی دهان شده‌است. پوکه گلوله را جعفری از دهان بیرون انداخته و یا احتمالاً آن را قورت داده‌است».[۴۴] صحرارودی برای دومین بار هم بد شانسی آورد. یک کارگر فصلی حمل و نقل زباله شهرداری وین به نام گئورگ ساموئل در ساعت ۲۲:۳۰ یک جعبه پلاستیکی را پیدا می‌کند. او به داخل کیسه پلاستیکی نگاه کرده متوجه می‌شود که درکنار اشیای دیگر یک اسلحه هم قرار دارد. این کارگر یک اسلحه نوعBeretta با کالیبر ۶۵/۷ و همراه با صدا خفه‌کن وعلاوه برآن یک سلاح دیگر از نوع Llama با کالیبر ۶۵/۷ و صدا خفه‌کن، دو خشاب اسلحه ۶۵/۷ میلیمتری یک خشاب ۹ میلیمتری برای مسلسل Para و یک صدا خفه‌کن برای مسلسل در آن پیدا می‌کند. همراه این سلاحها مدارک دیگری وجود داشت که نقش مؤثری در صدور حکم جلب صحرارودی بازی خواهند نمود: این موارد شامل یک کلید موتور سیکلت مارک سوزوکی، یک برگ موتور سیکلت برای سوزوکی، GSX-500E و یک صورت حساب صادر شده از طرف شرکت Ferytag در تاریخ ۱۱ ژانویه ۱۹۸۹ به نام Mustafa M. Yalcin و یک توافقنامه خرید میان شرکت Ferytag و مصطفی مصطفوی برای یک موتور سیکلت سوزوکی، GSX-500E بوده‌است. بعدها فروشنده موتور سیکلت یعنی شرکت فایر تاگ جفعر صحرارودی را به عنوان خریدار شناسایی کرد. «در ادامۀ جستجوها مأمورین امنیتی در زباله‌دانهای در محل یاد شده پلاک ۴۵۱ در ناش مارکت را بازدید نموده و در دومین سطل آشغال یک کیسه پلاستیک حامل یک اسلحه کمری مدلBeretta پیدا نمودند». صحرارودی و آجوادی و سپس بزرگیان دستگیر می‌شوند و تحقیقات پلیس بلافاصله آن‌ها را به این نتیجه می‌رساند که برخلاف سناریویی که توسط تروریست‌های وزارت اطلاعات ریخته شده بود که ترور را توسط افراد ناشناس جلوه دهند تروریست‌ها همین فرد مجروح و آن فرد دستگیر شده‌است.[پاورقی ۳۱] این افراد بعدا و بنا بر گفته آگاهان پرونده این افراد ابتدا از ETB به پلیس وین منتقل شد که طبق تجربه چشم پوشی‌های زیادی نسبت به پرونده ترور دست چپی‌ها داشته‌است و سپس در چارچوب سیاست مماشات بین اتریش و جمهوری اسلامی این افراد آزاد شده و به ایران برگردانده شدند.[۴۵][۴۶]

ترور بختیار با استفاده از نفوذی

ترور شاپور بختیار آخرین نخست‌وزیر شاه، به‌همراه منشی خود سروش کتیبه، در تاریخ۱۵مرداد۷۰ توسط ۳تروریست جمهوری اسلامی به‌نامهای محمدآزادی، علی وکیلی‌راد و فریدون بویراحمدی با کارد آشپزخانه ترور شدند. طرح این ترور در وزارت اطلاعات توسط فلاحیان و سعید امامی دنبال می‌شد و فرماندهی ترور را شفیعی به‌عهده داشت.

رژیم برای این ترور فریدون بویراحمدی از همکاران نزدیک بختیار و فرشته‌ی جهانبانی از نزدیکان بختیار را که هر دو به‌استخدام وزارت اطلاعات درآمده بودند به خدمت گرفت. از آن‌جایی که ۴پلیس فرانسوی مستمراً محل اقامت بختیار را حفاظت و ورود و خروج کلیه‌ی افراد را بازرسی و کنترل می‌کرد، برای ورود نیازمند این بودند که به‌صورت یک مراجعه کننده‌ی آشنا و مورداعتماد پذیرفته شوند. آن‌ها به‌دلیل بازرسی نمی‌توانستند به‌هنگام ورود به خانه، سلاح یا وسایل مشابه به‌همراه داشته باشند. به‌همین دلیل در این ترور فریدون بویراحمدی کلیدی‌ترین نقش را به‌عهده داشت. ترور با سلاح سرد (چاقوی اره‌یی آشپزخانه)، طراحی گردید. در خردادماه سال۷۰ در جلسه‌ی شورای‌عالی امنیت رژیم با شرکت اعضای اصلی و باحضور سعید امامی مورد بررسی و تصویب قرار گرفت.

چندی قبل از ترور، فریدون بویراحمدی به وزارت اطلاعات گزارش کرد که بختیار تصمیم به‌فروش و تعویض خانه‌اش گرفته‌است. از آن‌جا که طرح ترور براساس همان خانه طراحی شده بود و با تعویض خانه نیاز به شناسایی و طراحی جدید بود، وزارت اطلاعات تصمیم گرفت این عمل را سریعتر مرتکب شده و قبل از تعویض خانه، طرح را به‌اجرا در بیاورد.

طرح ترور مسئولان شورای ملی مقاومت ایران در سوئد با استفاده از نفوذی

به‌دنبال اقامت مریم رجوی در مهر۷۲ در پاریس، شورای‌عالی امنیت جمهوری اسلامی در دو جلسه‌ی پیاپی به‌ریاست رفسنجانی و با شرکت اعضای اصلی و حضور سعید امامی و احمد وحیدی فرمانده‌ی نیروی قدس تصمیم گرفت هر اقدام تروریستی ممکنی را چه در اروپا و چه در عراق علیه مجاهدین و مقاومت ایران در دستور قرار دهد. یکی از طرحها این بود که شماری از مسئولان مقاومت ایران را سوئد به‌قتل برساند. وزارت اطلاعات در نظر داشت این طرح را توسط دو نفوذی درمیان هواداران مجاهدین، به نامهای جمشید عابدی[پاورقی ۳۲]و سیمین قربانی به‌اجرا دربیاورد. در اواخر آبان۷۲ بدری پورطباخ و فرشته یگانه از اعضای شورای رهبری مجاهدین و آقای ابوالقاسم رضایی دبیر ارشد شورای ملی مقاومت ایران در آن‌زمان به استکهلم سفر کردند. وزارت اطلاعات وقتی از طریق عابدی از این سفر مطلع شد، به‌سرعت ترور این هیأت را با استفاده از نفوذیها و چند دیپلومات در سفارت جمهوری اسلامی در دستور قرار داد. با لو رفتن به‌موقع این طرح و دستگیری دوجاسوس و اخراج سه دیپلومات جمهوری اسلامی، این طرح به‌سرانجام نرسید. جمهوری اسلامی متقابلاً ضمن اخراج سه‌دیپلومات سوئدی از تهران در روز ۲۷ آبان ۷۲ تصمیم به تقلیل روابط اقتصادی[۴۷]با سوئد گرفت.

ترور میکونوس در ۲۶شهریور۷۱ تروریست‌های جمهوری اسلامی ۴تن از رهبران حزب دموکرات کردستان ایران، صادق شرفکندی، همایون اردلان، فتاح عبدلی و نوری دهکردی را در رستوران میکونوس واقع در شهر برلین به‌قتل رساندند. جلسه‌یی که در این رستوان تشکیل شده بود، برخلاف قرارقبلی یک‌روز زودتر برگزار شد، اما وزارت اطلاعات از طریق عوامل نفوذیش از زمان جلسه اطلاع پیدا کرده بود. در پی انجام این ترور ۵نفر دستگیر شدند که شامل ۴لبنانی و یک ایرانی به‌نام کاظم دارابی بود. کاظم دارابی از کادرهای وزارت اطلاعات بود که سالها برای ارگانهای اطلاعاتی و تروریستی جمهوری اسلامی در خارج کار کرده و نقش فرماندهی این طرح را به‌عهده داشت. بعداز این ترور، وزارت اطلاعات دارابی را به تهران برد و بعداز جمعبندی نتیجه گرفت که طرح موفق انجام شده و ردی باقی نمانده‌است؛ لذا دارابی را برای توطئه‌ها بعدی به آلمان فرستاد ولی برخلاف تصور وزارت اطلاعات، وی توسط پلیس آلمان دستگیر شد. تصویب طرح میکونوس استانداری کردستان در مورخه‌ی ۱۵مرداد۷۱ طی نامه‌یی به شماره‌ی ۲۴۰۲. م از ریاست جمهوری خواستار ضربه به حزب دموکرات کردستان شد. وزارت اطلاعات از قبل نیز طرح ترور شرفکندی دبیرکل وقت این حزب در آلمان را داشت. این ترور در شورای‌عالی امنیت جمهوری اسلامی با حضور ۱۰عضو اصلی و با شرکت سعید امامی، احمد وحیدی و پاسدار جعفری، سرتیپ صحرارودی (قاتل قاسملو) به ریاست رفسنجانی تصویب شد و به تأیید خامنه‌ای رسید. آماده‌باش در کردستان در ساعت ۸صبح روز ۲۶مرداد (یعنی صبح همان روز ترور میکونوس) جلسه‌ی تأمین استان کردستان به ریاست حاج عبدالوهاب استاندار کردستان تشکیل شد. اعضای شرکت‌کننده در این جلسه عبارت بودند از: زهری معاونت سیاسی امنیتی استانداری، سرتیپ پاسدار حسن رستگار فرمانده و سرتیپ پاسدار محمدنیا جانشین فرمانده سپاه پاسداران کردستان و رجبی معاونت اطلاعات سپاه پاسداران کردستان. در این جلسه به پیشنهاد رجبی به سراسر استان برای مقابله با حرکات احتمالی حزب دموکرات آماده‌باش داده شد. یعنی ۱۶ساعت قبل از این عملیات تروریستی شورای تأمین استان در جریان آن بود. اعتراف فلاحیان فلاحیان در ۸شهریور۷۲ (یک‌سال بعداز این ترور) در یک مصاحبه گفت: ... گروهکها عمدتاً در وزارت به سه دسته تقسیم می‌شوند، گروهکهایی که به ایدئولوژی چپ وابسته هستند، گروهکهایی که به ایدئولوژی راست وابسته هستند و گروهکهایی که التقاطی هستند… موفق شدیم در مرکزیت این گروهگها نفوذ کرده و دستگیرشان کنیم، آن‌هایی‌که مجبور به فرار از کشور شدند، باز ما فعالیتمان را ادامه دادیم و الان در خارج از کشور هم ما تعقیبشان می‌کنیم و روی آن‌ها کنترل و در تشکیلات آن‌ها نفوذ داریم. ... در خارج کشور موفق شدیم که به خیلی از این گروهکها ضربه وارد کنیم. همین‌طور که می‌دانید، یکی از این گروهکهای فعال، حزب دموکرات است که با دو گروه اصلی و انشعابی کردستان فعالیت می‌کنند. هم‌چنین ما موفق شدیم در سال گذشته ضربات اساسی به کادرهای کومله بزنیم. تشکیلات آن‌ها، اعم از انشعابیون، حزب دموکرات و کومله، به‌شدت ضربه دید و فعالیتشان کاسته شد. جیحونی نفوذی جمهوری اسلامی و عامل دو ترور احمد جیحونی یک عضو عالیرتبه‌ی شبکه‌ی وزارت اطلاعات در اروپا بود که حداقل در ترور فریدون فرخزاد در آلمان و رضا مظلومان در فرانسه مستقیماً شرکت داشت. وی که به کار ترخیص کالا در گمرگ ایران مشغول بود، در سال۱۳۶۰ به آلمان آمد و دراطراف شهر بن (بادگودسبرگ) ساکن شد و در آن‌جا یک کلوپ ویدئوهای خارجی باز کرد که تا زمان دستگیریش در جریان ترور مظلومان، در آن‌جا کار می‌کرد. احمد جیحونی پس از مدت کوتاهی اقامت در آلمان به ایران سفر کرد و در آن جا به استخدام وزارت اطلاعات درآمد و با مأموریت نفوذ در گروه‌های مخالف به آلمان بازگشت.[۴۸]

 ترور محمدرضا کلاهی در هلند

محمدرضا کلاهی صمدی که ساکن شهر آلمیره هلند بود پانزدهم دسامبر ۲۰۱۵ در سن ۵۶ سالگی در شهر آلمیره هلند در نزدیکی خانه‌اش در خیابان توسط فردی از نزدیک هدف گلوله قرار گرفت و همان روز در بیمارستان جان سپرد. یکی از همسایگانش که مشاهده کرده بود اتومبیلی با دو سرنشین پس از شلیلک به او بسرعت محل را ترک کرد، پلیس را در جریان گذاشت. چندی بعد دو عامل اصلی قتل او بازداشت شدند. روزنامه «پارول» هلند روز جمعه ۴ خرداد ۱۳۹۷در گزارشی نوشت که فرد مقتولِ این پرونده یعنی «علی معتمد»، «به احتمال قریب به یقین»، همان «رضا کلاهی صمدی» است که در دهه هشتاد میلادی به هلند پناهنده شد و از آن زمان با نام مستعار «علی معتمد» در این کشور زندگی می‌کرد. روزنامه پارول روز جمعه نوشت که دو فرد مظنون قتل او، انور آ.ب (۲۸ساله) برادر یکی از جنایتکاران حرفه‌ای هلند و خود نیز نزد پلیس به خلافکاری شناخته شده و یکی از ۶۰۰ خلافکار مشهور آمستردام است و مورئو ام. (۳۵ساله) نیز از تبهکاران حرفه‌ای هلند هستند که پلیس هلند موفق شده است با ردگیری تلفن‌های همراه‌شان آن‌ها را دستگیر کند. انور آ ب به ۲۰ سال و مورو م به ۲۵ سال زندان محکوم شدند. طبق آخرین اطلاعات مغز متفکر تیم ترور به نام نوفل اف ۳۸ ساله که سردسته یکی از باندهای جنایتکار هلندی بوده است و آن دو نفر را برای این ترور اجیر کرده بود نیز دستگیر شده و در ۱۹ ژوئیه ۲۰۱۹در دادگاه هلند به حبس ابد محکوم شده است. طبق گفته دادستانی هلند آن دو نفر اعتراف کرده‌اند که مبلغ ۱۳۰٬۰۰۰ یورو جهت این ترور از نوفل دریافت داشته‌اند.[۴۹]

اولیس عِلّیان، وکیل و نماینده ایرانی‌تبار پارلمان هلند از حزب «فِفِدِ» (حزب مردم برای آزادی و دموکراسی) تأکید کرده که «محتمل‌ترین سناریو این است که ترور علی معتمد که در وسط یک محله مسکونی آلمیره صورت گرفته، به دستور رژیم ایران انجام شده است». سرویس اطلاعاتی هلند اوایل ماه فوریه ۲۰۱۹اعلام کرده بود، «قرائنی جدی در دست دارد» که نشان‌دهنده دست داشتن ایران در سوءقصد به محمدرضا کلاهی و احمد نیسی است.[۵۰]

مرتضی صادقی (او را مرتضی حمزه‌لویی نیز خوانده‌اند)، فعال سیاسی ساکن هلند، که این پرونده را از ابتدا دنبال و خبر قتل محمدرضا کلاهی را برای نخستین بار اعلام کرد، خردادماه پیش‌بینی کرده بود که کشف ارتباط عاملان این ترور با جمهوری اسلامی «مورد تمایل سیستم امنیتی هلند نیست» و از سویی دشوار است، چرا که آنان با واسطه برای انجام این قتل اجیر شده‌اند. آقای صادقی، در گفت‌وگو با رادیو فردا، می‌گوید که هنوز هم دولت هلند عزم جدی برای درگیری با جمهوری اسلامی در این باره ندارد. او گفت دولت هلند هنوز هم تمایل ندارد این موضوع به درگیری جدی با جمهوری اسلامی تبدیل شود، چرا که دستگاه امنیتی این کشور از سال ۲۰۱۶ به طور کامل در جریان موضوع بود اما قصد نداشت شواهد خود را اعلام کند. او یکی از نشانه‌های این موضوع را اطلاع‌رسانی دیرهنگام درباره اخراج دو دیپلمات ایرانی از هلند و عدم اقدام متقابل از سوی جمهوری اسلامی ذکر می‌کند.

او در توجیه عملیات تروریستی جمهوری اسلامی در خاک اروپا می‌گوید جمهوری اسلامی با سوء استفاده از توافقی که با اروپا و آمریکا در دوره باراک اوباما برای مبارزه با گروه‌های تروریستی دست یافته بود و ایران اطلاعاتی را درباره این گروه‌ها از جمله در یمن، عراق، پاکستان و افغانستان در اختیار اروپا و آمریکا قرار می‌داد این ترورها را مشروع می‌داند. او می‌گوید اروپا این همکاری را محدود به مبارزه با گروه‌های تروریستی در منطقه می‌دانسته، اما جمهوری اسلامی این همکاری را دو طرفه می‌دانسته است.[۵۰]

کلاهی چگونه لو رفت؟

کلاهی پس از ورود به هلند نام خود را به علی معتمد تغییر داد، در یک شرکت برق کار می‌کرد و یک زندگی کاملاً عادی داشت. او با یک زن افغان ازدواج کرده بود و پسر او حدودا ۲۰ ساله است. اما به گفته مرتضی صادقی، کلاهی و خانواده‌اش با بستگان خود که با نام فامیلی صمدی در آمریکا زندگی می‌کردند ارتباط داشت. خانواده محمدرضا کلاهی چند سال پیش از قتل او متوجه شده بودند که علی معتمد همان عامل انفجار حزب جمهوری اسلامی است. او همچنین می‌گوید که کلاهی سال ۹۲ یا ۹۳ با مادر خود در لندن دیدار کرده بود و «از همان زمان خودش نیز به نوعی احساس کرده بود که این اقدام خطرناکی بوده است». مرتضی صادقی همچنین اطلاعات بدست آمده از یک زن ربوده شده را در این رابطه دخیل می‌داند[۵۰]

سوابق محمدرضا کلاهی صمدی

مقام‌های جمهوری اسلامی همواره محمدرضا کلاهی صمدی را یک عضو سازمان مجاهدین خلق و «عامل نفوذی این گروه در حزب جمهوری اسلامی» و به عنوان عامل انفجار در دفتر این حزب در هفتم تیر سال ۶۰ معرفی کرده‌اند. به نوشته رسانه‌های ایران، محمدرضا کلاهی پس از انقلاب بهمن ۵۷ به سازمان مجاهدین خلق پیوست و با حفظ این عضویت، ابتدا پاسدار کمیته انقلاب اسلامی خیابان پاستور شد و بعد با هدایت سازمان، به داخل حزب جمهوری اسلامی راه پیدا کرد. محمدرضا کلاهی صمدی که در آن زمان دانشجو بود به عنوان صدابردار در ساختمان این حزب مشغول شده بود. او در حزب ارتقاء یافت و مسئول دعوت‌ها برای کنفرانس‌ها و میزگردها و جلسات شد، ضمن آنکه مسئول حفاظت حزب نیز شد. گزارش‌ها حاکی است که وی بمب را با کیف دستی خود به داخل جلسه حزب جمهوری اسلامی در نزدیکی چهار راه سرچشمه تهران برد و دقایقی قبل از انفجار، از ساختمان حزب خارج شد. پس از انفجار نیز مدتی در منزل یکی از اعضای سازمان مجاهدین مخفی شد و نهایتاً از طریق مرز غربی ایران به عراق رفت و سپس به اروپا گریخت. آن انفجار بنا بر آمارهای دولتی ۷۳ کشته و بنا بر آمارهای غیر دولتی بیش از ۱۱۰کشته برجای گذاشت که بر اثر آن محمد حسینی بهشتی دبیرکل حزب، رئیس وقت دیوان عالی و نایب رئیس مجلس خبرگان نیز جزو آنان بوده است. علی معتمد(محمد رضا کلاهی) در هلند به عنوان تکنیسین برق کار می‌کرد. در محل اقامتش مورد احترام بود و هیچگونه سابقه تخلف نداشت. پسر هفده ساله او نیز در یکی از دانشگاه‌های هلند مشغول به تحصیل است. به نوشته این روزنامه، همسر افغانی الاصل علی معتمد به «پارول» گفته است که حتی او تا چند سال پیش از هویت واقعی شوهرش «بی‌خبر بوده است».[۵۱]

ترور فعال سیاسی عرب احمد مولانیستی در هلند

"احمد مولانا ابوناهض" مشهور به احمد مولانیسی، عرب ایرانی مقیم هلند چهارشنبه شب (۸ نوامبر۲۰۱۷/ ۱۷ آبان۱۳۹۶) در شهر لاهه هلند به ضرب ۳ گلوله به سر و سینه وی کشته شد. او موسس و رهبر جریان جدایی‌طلب "حرکة النضال العربی لتحریر الاحواز" ("جنبش آزادی‌بخش الاحواز") بود که در ۱۹۹۹پایه‌گذاری شد. احمد مولا، ۵۴ ساله، در سال ۲۰۰۵ به همراه خانواده‌اش ایران را به قصد زندگی در هلند ترک کرد و از ۱۰ سال پیش در لاهه زندگی می‌کرده است.[۵۲] این جریان، ترور مولانیسی را به "دست‌های خائن" ربط داده است.[۵۳] اما خانواده این فعال سیاسی عرب،اطلاعات برون مرزی ایران و وابستگان به این نهاد در خارج از کشور را متهم به ترور احمد نیسی می کنند.

بنا به گفته دو همراه احمد نیسی، در هنگام برگشت از مراسم فاتحه خوانی در مقابل درب منزل احمد نیسی و هنگام پیاده شدن از ماشین، فردی که صورت خود را پوشانده بود از یک ماشین بنز مرسدس سیاه با ‘کلت کمری با صدا خفه کن’ از پشت به طرف سر احمد نیسی شلیک کرده و بعد از افتادن او بر زمین دو تیر خلاص در سینه احمد نیسی شلیک کرده است. آن‌ها می گویند ضارب خواست بطرف آن‌ها نیز شلیک کند اما بدلیل دستپاچه شدن و هنگام وارد شدن به ماشین کلت کمری از دست او می افتد.

گروه "حرکة النضال العربی لتحریر الاحواز" که گروهی از شورشیان ناسیونالیست عربی را زیر سقف خود گرد آورده، هدف خود را "رهایی خوزستان، بوشهر و هرمزگان و جزایر خلیج فارس" اعلام کرده است. این گروه همچنین در ایران دست به عملیات مسلحانه زده و از جمله دو انفجار در مسیر خط لوله اهواز به این گروه نسبت داده می‌شود. همچنین در دی ۱۳۹۵هم آن‌ها با انتشار اطلاعیه‌ای اعلام کردند که شاخه نظامی این گروه موسوم به «گردان‌های شهید محی الدین آل ناصر»  هم‌زمان با برگزاری مراسم درگذشت هاشمی رفسنجانی در اهواز به مقر سپاه پاسداران در «الغیزانیه» در نزدیکی اهواز حمله کرده‌اند. «جنبش آزادی‌بخش الأحواز» اعلام کرده بود که حمله به مقر سپاه پاسداران بخشی از استراتژی این گروه در سال ۲۰۱۷ است. همچنین در فروردین سال ۱۳۹۴ طی حمله افراد مسلح به پایگاه پلیس «گمبوعه» در شهرستان حمیدیه در ۲۵ کیلومتری غرب اهواز، سه مامور انتظامی کشته و دو نفر زخمی شدند. «جنبش عربی آزادی‌بخش الاحواز» مسئولیت حمله را بر عهده گرفت و مدعی شد یک «پادگان متعلق به سپاه پاسداران» را هدف حمله قرار داده است.[۵۲]

به گزارش پلیس لاهه، نزدیکان نیسی گفته‌اند که او توسط نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی ترور شده است اما پلیس تاکید کرده که نمی‌تواند این خبر را تایید کند. به گفته پلیس یک مظنون در این رابطه دستگیر شده است. یک منبع به شبکه خبری غرب هلند گفته که قربانی را به عنوان یک فعال سیاسی به خوبی می‌شناخته است. این منبع همچنین گفته که برای او روشن است که "رژیم جمهوری اسلامی" پشت این قتل است: «آن‌ها قبلا هم دست به چنین کارهایی زده‌اند.»

سازمان حقوق بشر اهواز ( اهرو) نیز با صدور بیانیه ای ضمن محکوم کردن ترور احمد نیسی، فعال اهوازی ساکن هلند، خواستار تحقیق دولت هلند درباره این موضوع می باشد.

 این سازمان اعلام کرده " با توجه به اینکه رژیم ایران به عنوان متهم ردیف اول حمایت از تروریسم در جهان، بیشترین سود را از این ترور می‌برد، سازمان حقوق بشر اهواز خواستار تحقیق فوری درباره این حادثه و اعلام نتایج و معرفی عاملان ترور احمد نیسی است". در ادامه بیانیه این سازمان آمده که " با اعتقاد راسخ به نفی هر گونه اقدام خشونت‌بار، و ضمن اینکه مجددا همه انواع ترور و کشتار را محکوم کرده، از دولت و مقامات مسئول هلند می‌خواهد در سریع‌ترین زمان ممکن جزئیات این حادثه را روشن کرده و حمایت ضروری را برای همه پناهجویان و پناهندگان اهوازی در خاک هلند را تامین کند".[۵۴]

 بیانیه "جنبش آزادی‌بخش الاحواز"

"جنبش آزادی‌بخش الاحواز" ضمن انتشار بیانیه‌ای احمد نیسی را دبیرکل این سازمان نامیده و ترور او را به "دست‌های خائن" نسبت داده است. در این بیانیه دولت  یا گروه مشخصی متهم به این قتل نشده‌اند. سازمان حقوق بشر اهواز نیز با صدور بیانیه‌ای ضمن محکوم کردن ترور احمد نیسی خواستار تحقیق دولت هلند پیرامون این قتل شده است.

ترور نافرجام گردانندگان مجله اینترنتی آوای بوف در دانمارک

طبق گزارش پلیس دانمارک بامداد روز سه شنبه ۲۴ آپریل ۲۰۱۸ محل اقامت گردانندگان مجله اینترنتی آوای بوف با تفنگ شکاری مورد تیراندازی قرار گرفت. در حال حاضر پلیس شدیدا دنبال کسانیست که عامل تیراندازی بودند سخنگوی پلیس اظهار داشت در حال حاضر جستجو برای یافتن عامل یا عاملین ادامه دارد و پلیس های مسلح به تفنگ مسلسل در محل مستقر شده اند و ماشین های پلیس به گشت زنی مشغول اند.[۵۵] مجله اینترنتی آوای بوف چند سال قبل توسط عده ای علاقمند به کتاب راه اندازی شد و در طی مدت کوتاهی اقدام به تولید کتاب های صوتی ممنوعه زیادی نمود. از جمله فعالیت‌های این گروه می توان به تولید کتاب های صوتی از نویسنده های پیشرو ایرانی که کتاب های آن‌ها در ایران ممنوع است، اشاره کرد. در حال حاضر تمامی این کتاب ها در سایت مجله قابل دسترس است.[۵۶] سایت مجله با وجود فیلتر شدن توسط جمهوری اسلامی روزانه بیش از ۱۰۰۰ بازدید دارد. 

لیستی از ترورهای وزارت اطلاعات در اروپا

در دوم آوریل ۱۹۹۰ شهروند کردتبار ایرانی بنام محمد محمدزاده کریمی بر اثر اصابت ضربات مغزی در وان حمام منزلش پیدا شد. در منزل او واقع در Nyhaesham سوئد یک پوستر بزرگ از قاسملو به دیوار آویزان بود.

درماه سپتامبر ۱۹۹۰ یک خانم کرد ایرانی بر اثر انفجار یک بمب پاکتی در سوئد ترور گردید. این نامه برای همسرش که یکی از فعالین «حزب دمکرات کردستان ایران» بود، ارسال شده بود.

در ۱۸ آوریل ۱۹۹۱ عبد الرحمان برومند، رئیس نهضت مقاومت ملی ایران در پاریس، با چاقو به قتل رسید. برومند یکی از نزدیکان مورد اعتماد شاهپور بختیار آخرین نخست وزیر رژیم شاه بود.

یکی دیگر از فعالین این حزب بوسیله یک بمب پاکتی در سوئد مجروح گردید.

مخالف دیگر ایرانی به نام عثمان محمد امین درماه ژوئن درخانه خود واقع در کپنهاگ کشته شد.

در ماه نوامبر علی محمد آسدی در بخارست ترور شد.

در ماه سپتامبر هاشم عبداللهی پسر شاهد اصلی در پروندۀ ترور بختیار به قتل رسید.

ماه می۱۹۹۶ رضا مظلومان، کارمند ارشد زمان شاه، در پاریس قربانی عملیات تروریستی رژیم گردید.

علی‌اکبر محمدی خلبان سابق رفسنجانی که در آلمان پناهنده شده بود صبح روز جمعه ۲۶دی سال ۶۵ در شهر هامبورک آلمان با اصابت ۶گلوله از نزدیک ترور شد. گفته می‌شود رفسنجانی بوسیله وزارت اطلاعات از خلبان فراری خود انتقام گرفت.

سال بعد در ۱۹مرداد سال۶۶ احمد طالبی خلبان F14 که در سوئیس پناهنده‌ی سیاسی بود، به‌وسیله‌ی دو مرد ناشناس در مقابل هتل ادلویس در محله ده‌پاکی ژنو به‌ضرب گلوله به‌قتل رسید.

پلیس در کنار جسد وی یک کلاه کاسکت پیدا کرد. بعداز ترور دکتر کاظم رجوی در ژنو نیز تروریست‌ها کلاه کاسکت مشابه از خود به‌جای گذاشتند.

انفجارها وترورهای پاریس

در دی و بهمن۶۵ موجی از سوءقصد و انفجار پاریس را دربر گرفت. یکی از مسئولین این انفجارها به‌نام فؤادعلی صالح در حین حمل مواد منفجره دستگیر شد و لطفی‌بن خلاء یکی دیگر از آن‌ها خود را به پلیس فرانسه تسلیم کرد. آن‌ها فاش ساختند که طرح بمب‌گذاریهای فرانسه را ریشهری وزیر اطلاعات با رفیق دوست وزیر سپاه به رفسنجانی و خامنه‌ای داده‌اند تا به این ترتیب فرانسه را مجبور کنند که تسلیم خواستهای جمهوری اسلامی بر سر میز مذاکره بشود. این طرح توسط شخص خمینی مورد تصویب قرار گرفت و سپس به اجرا درآمد.

فؤادعلی صالح و لطفی‌بن خلاء در یک مصاحبه‌ی تلویزیونی تصریح کردند طرح کشتن شیراک نخست وزیر وقت فرانسه، میشل دُبره وزیر کشور فرانسه و لوران فابیوس نخست وزیر سابق این کشور را داشته‌اند. آن‌ها هم‌چنین در نظر داشتند مرکز هسته‌یی پاریس را منفجر کنند که طبق ارزیابی خودشان ۱۰هزار کشته به همراه می‌داشت.

در تابستان (۱۳۶۶) ۱۹۸۷ پاریس شاهد یک سری عملیات تروریستی بود. ۱۳ نفر از مخالفین رژیم ایران کشته شدند. پلیس فرانسوی موفق گردید سر نخ اصلی این عملیات را شناسایی نماید. این شخص وحید گرجی نام داشت و مأمور اداره امنیتی وزارت اطلاعات ایران بود. گرجی قبل از دستگیری به سفارت ایران در پاریس گریخت. نیروهای ویژه پلیس فرانسه تمام ساختمان سفارت ایران را به محاصره درآوردند. «تک تیراندازان در نقاط مختلف موضع گرفتند. کانالهای زیر زمینی فاضل آب تحت کنترل قرارگرفت. شبها ساختمان سفارت به وسیله نورافکنهای قوی روشن می‌گردید. سفیر ایران مخالف تحویل گرجی به مأموران پلیس فرانسه بود. متعاقباً فرانسه رابطه دیپلماتیک خود را با ایران قطع نمود».[۵۷] حکومت ایران بلافاصله واکنش نشان داد. سفارت فرانسه در تهران را به محاصره واحدهای سپاه پاسداران درآورد. پاسداران انقلاب خواستار دستگیری و محاکمۀ دیپلماتهای فرانسوی به جرم «جاسوسی» بودند. پس از ماه‌ها مذاکره دولت فرانسه تسلیم شد. با این شرط که گرجی برای مدت کوتاهی مورد بازجویی قرارگیرد و سپس فرانسه را ترک کند. بلافاصله پس از اینکه فرمانده تیم ترور از کشور فرانسه خارج شد، مسئولین فرانسوی برای وی قرار منع ورود به فرانسه را صادر نمودند.

بمب‌گذاری در گردهمایی مجاهدین در پاریس

دادستانی فدرال و امنیت ملی بلژیک، روز دوشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۷/  ۲ ژوئیه ۲۰۱۸ از خنثی کردن طرح بمب‌گذاری در گردهمایی روز شنبه گذشته سازمان مجاهدین خلق در حومه پاریس و بازداشت دو بلژیکی ایرانی‌تبار در این رابطه در بروکسل خبر داد.

در چارچوب تحقیقاتی که در زمینه مبارزه با تروریسم از سوی دادستانی فدرال بلژیک انجام می‌شود، "امیر س." ۳۸ ساله و "نسیمه ن." ۳۳ ساله، با حکم یک قاضی در شهر "آنتورپ"، روز دوشنبه ۲ ژوئیه به زندان منتقل شدند. این ۲، سوار بر یک خودرو مرسدس، همراه با ۵۰۰ گرم "استون پروکسید" که از مواد منفجره‌ی بسیار قدرتمند است و یک دستگاه برای انفجار این مواد، از سوی نیروهای ویژه پلیس بازداشت شده بودند. این ۲ نفر متهم شده‌اند که قصد داشته‌اند در گردهمایی سازمان مجاهدین خلق، یکی از اصلی‌ترین سازمان‌های مخالف جمهوری اسلامی ایران در تبعید، که روز شنبه ۹ تیر/ ۳۰ ژوئن در حومه پاریس برگزار شد، بمبگذاری کنند. (خبرگزاری آلمان به‌نقل از گزارشی که شنبه ۷مهر ۹۷ در هفته‌نامه آلمانی "اشپیگل" منتشر شد می‌گوید یک زوج بلژیکی ایرانی تبار، که به ظن مشارکت در برنامه‌ریزی یک حمله تروریستی در فرانسه بازداشت شدند، سال‌ها با وزارت اطلاعات رژیم ایران همکاری می‌کردند. اشپیگل می‌گوید به اطلاعاتی دارد که نشان می‌دهد دستگاه اطلاعاتی رژیم ایران از حدود ۱۰ سال پیش زوج بازداشت شده فوق را برای جاسوسی در میان ایرانیان تبعیدی مخالف رژیم نفوذ داده است.به‌نوشته هفته‌نامه اشپیگل زوج بازداشت شده در بروکسل در جریان بازجویی‌های خود گفته‌اند که ده‌ها هزار یورو از مأموران اطلاعاتی رژیم ایران دریافت کرده‌اند.[۵۸])

همچنین در این پرونده از "مهرداد آ."، ۵۴ ساله در فرانسه به اتهام همکاری در این طرح بمبگذاری، بازجویی شده است. ۲ فرد دیگری که در این زمینه از آن‌ها در فرانسه بازجویی شده، آزاد شده‌اند.

خنثی‌سازی طرح بمبگذاری در گردهمایی سازمان مجاهدین خلق ایران، نتیجه همکاری سرویس‌های اطلاعاتی و قضائی سه کشور بلژیک، آلمان و فرانسه بوده است.[۵۹]

در همین رابطه خبرگزاری فرانسه به نقل از منابع غربی گزارش داد که فرانسه حدود یک ماه پیش یک دیپلمات ایرانی را از این کشور اخراج کرده است. بر اساس گزارش خبرگزاری فرانسه، اخراج این دیپلمات ایرانی در ارتباط با پرونده تلاش برای بمب‌گذاری در نشست مجاهدین خلق در پاریس صورت گرفته است.[۶۰]

فرد دیگری به نام "اسدالله ا."، ۴۶ ساله ساکن آلمان که با عوامل اصلی در تماس بوده نیز از سوی پلیس آلمان مورد بازجویی قرار گرفته است. دادستانی فدرال بلژیک اعلام کرده که این فرد یک دیپلمات ایرانی است که در سفارت ایران در وین کار می‌کند.

دیپلمات ایرانی، مامور در اتریش، که پس از دستگیری در آلمان در اختیار بلژیک قرار گرفت، بطور رسمی از سوی بازپرس دادسرایی در شمال بلژیک به "تلاش برای ارتکاب قتل تروریستی و تدارک یک جرم تروریستی" متهم شد.

واکنش‌ها نسبت به این طرح تروریستی

این خبر بازتاب بسیار زیادی در رسانه‌های غربی و بین المللی و ایران داشت. نیویورک تایمز، اسکای نیوز، تلویزیون اورینت، خبرگزاری اسپوتنیک روسیه، سایت رادیو آلمان، واشنگتن‌پست و....

مطبوعات و رسانه‌های آلمان و اتریش خبر بازداشت یک دیپلمات ایرانی در آلمان را همزمان با سفر رئیس‌جمهور ایران به اتریش را به طرز گسترده‌ای پوشش دادند.[۶۱] 

جمهوری اسلامی از زبان سخنگوی رسمی وزارت خارجه‌اش بهرام قاسمی آن را یک توطئه طرح‌ریزی شده مجاهدین برای تحت تاثیر قرار دادن سفر روحانی به آلمان که همزمان با این وقایع بود نسبت داد. اما مقامات آلمان و بلژیک و فرانسه آن را رد کردند.[۶۲]

محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران در توییتی در واکنش به بازداشت دیپلمات ایرانی نوشته است: "چقدر تعجب برانگیز است که هم‌زمان با سفر ما (هیات ایرانی) به همراه رئیس جمهوری ایران به اروپا، عملیات ادعایی ایران مطرح و یک نفر بازداشت شده است. ایران به صراحت خشونت و تروریسم را در همه جا محکوم می‌کند و آماده است تا به تمام نگرانی‌ها در این زمینه پاسخ دهد."[۶۳]

روزنامه ایندیپندنت گزارش کرد که چت‌های اسدالله اسدی با همکارانش در جمهوری اسلامی ایران در رابطه با این طرح تروریستی توسط دستگاههای امنیتی اروپا جمع‌آوری شده است.[۶۴]

صدراعظم اتریش خواستار همکاری روحانی در پرونده دیپلمات ایرانی شد[۶۵]

فرانسه از معرفی سفیر به تهران، به دلیل توطئه بمبگذاری علیه مجاهدین خودداری می‌کند. یک مقام دولت فرانسه روز چهارشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۷(۱۹ سپتامبر۲۰۱۹) گفته است که فرانسه پیش از آنکه مقامات جمهوری اسلامی در مورد توطئه خنثی شده بمبگذاری اطلاعات لازم را ندهند، سفیری برای تهران معرفی نخواهد کرد.[۶۶]در عین حال به نقل از امانوئل مکرون رئیس‌جمهور فرانسه گفته شده که او در آخرین واکنش نسبت به حمله نافرجام به گردهمایی سازمان مجاهدین در پاریس گفته است که معلوم نیست مقام‌های ارشد ایران این دستور را داده باشند. مکرون در مصاحبه با تلویزیون فرانس ۲۴ با اشاره به اختلاف‌ها و شکاف‌های جناحی در جمهوری اسلامی افزود که نمی‌تواند بگوید دقیقا چه نهادی طرح حمله در ماه ژوئن را سازماندهی کرده است.[۶۷]

آلبانی دو دیپلمات ایرانی را اخراج کرد. یک سخنگوی وزارت خارجه آلبانی روز چهارشنبه ۲۸ آذر ۱۳۹۷ (۱۹ دسامبر ۲۰۱۹) به خبرگزاری آسوشیتدپرس گفت این دو دیپلمات به دلیل سوءاستفاده از موقعیت و نقض "مقام دیپلماتیک" خود از این کشور اخراج شده‌اند.[۶۸]

وزارت‌خارجه آمریکا: طرح تروریستی رژیم ایران در اروپا را زیرنظر داریم. هدر نائرت: ما این گزارش را از نزدیک دنبال می‌کنیم و یقینا از آن مطلع هستیم. ما آن را همین دیروز که خبرش منتشر شد دیدیم. من فقط می‌توانم بگویم که ما دولت ایران را به‌خاطر کاربرد تروریسم قویاً محکوم می‌کنیم که در سراسر جهان و بسیاری کشورها انجام می‌شود. ما با حملات رژیم ایران کاملاًً آشنایی داریم و به محکوم کردن اعمال تروریستی آن‌ها ادامه می‌دهیم اعمالی که در گذشته هم بوده است.[۶۹]

روزنامه اسرائیلی هاآرتص نوشته است، پشت پرده خنثی کردن برنامه حمله به گردهمایی سازمان مجاهدین خلق در پاریس، سازمان موساد اسرائیل بوده است. این روزنامه افزوده، اسرائیل اطلاعاتی حیاتی در این زمینه داده است.[۷۰]

رودی جولیانی که از دعوت شدگان به گردهمایی مجاهدین بود در این رابطه بیانیه‌یی صادر کرذ. او در بیانیه‌اش آورد طراحی رژیم ایران برای حمله به گردهمایی ایران آزاد نشان می‌دهد که این بزرگترین حامی تروریسم در جهان توسط تظاهراتهای بزرگ در بیش از ۱۴۰شهر ایران به‌طور فزاینده‌یی تضعیف شده است.[۷۱]

معاون زیر کمیته حقوق بشر پارلمان اروپا خانم بیتریز بکیرا عضو پارلمان اروپا از اسپانیا و معاون زیرکمیته حقوق‌بشر این پارلمان طی پیامی گفت: «تبریکات من به پلیس اروپا برای جلوگیری از حمله در پاریس در روز شنبه و دستگیری شش متهم ایرانی. تمامی حمایت من برای مریم رجوی در برابر این وحشیگری تروریستی. من دعوت شده بودم ولی در حال بازگشت از کشور کلمبیا بودم و نتوانستم به گردهمایی برسم.»[۷۲]

ناظران دستگیری یک شهروند اتریشی ـ ایرانی[۷۳] توسط جمهوری اسلامی ایران را یک واکنش در همین راستا ارزیابی می‌کنند.

اسدالله اسدی

متهم اصلی این پرونده ، اسدالله اسدی دیپلمات ایرانی مشغول به کار در سفارت ایران در اتریش است که پلیس او را "اسدالله اسدی" معرفی می‌کند. او اول ژوئیه در اتوبانی در شمال ایالت بایرن دستگیر شد. در سایت رسمی دولت اتریش، در بخش معرفی نمایندگان و دیپلمات‌های ایرانی در بروکسل و شهرهای دیگر، نام اسدالله اسدی به چشم می‌خورد که از سال ۲۰۱۴ میلادی دبیر سوم سفارت ایران بوده است. سخنگوی دادستانی بلژیک نام دیپلمات دستگیر شده در آلمان را "اسدالله الف" معرفی کرده و گفته او ۴۷ سال دارد.

دادستانی آلمان در شهر کارلسروهه می‌گوید دیپلمات بازداشت شده یک مأمور اطلاعاتی رژیم ایران است و مواد منفجره را در اختیار زوج دستگیر شده در بلژیک قرار داده است.

روزنامه اتریشی "دی پرسه" نیز دیپلمات بازداشت شده را اسدالله اسدی معرفی کرده است. او دبیر سوم سفارت ایران در وین است، ولی در خاک آلمان از مصونیت دیپلماتیک برخوردار نیست.

استرداد به بلژیک

پس از دستگیری این دیپلمات ایرانی در آلمان دادستانی این کشور پیشتر وی را به «جاسوسی» و «توطئه برای قتل» متهم کرده بود. آلمان در پاسخ به درخواست بلژیک برای استرداد وی به آلمان رسما با این درخواست موافقت کرد و او را به بلژیک تحویل داد.[۷۴]

خبرگزاری فرانسه به نقل از دفتر دادستانی فدرال بلژیک گزارش کرده که اسدی روز چهارشنبه (۱۰ اکتبر) در دادگاه حاضر خواهد شد. دادستان های آلمانی در کیفرخواست خود گفته بودند که اسدالله اسدی مامور وزارت اطلاعات جمهوری اسلامیست - نهادی که بنا بر حکم صادر شده وظیفه اش "زیر نظر گرفتن و مبارزه با گروه های مخالف در داخل و خارج ایران است."دادگاهی در آلمان در روز ۲۷ سپتامبر حکم استرداد اسدالله اسدی را صادر کرد. او به ظن "فعالیت های اطلاعاتی خارجی" و "توطئه برای قتل" بازداشت شده بود.

بنا بر آن حکم، آقای اسدی در حال گذراندن تعطیلات در آلمان و خارج از حوزه ماموریتش بازداشت شده و به همین دلیل از مصونیت دیپلماتیک برخوردار نبوده است.[۷۵]

مایک پومپئو از تحویل اسدالله اسدی دیپلمات ایرانی به بلژیک استقبال کرد. مایک پومپئو در بیانیه‌ای که عصر دیروز صادر کرد، بار دیگر تأکید کرد که این پرونده نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی همچنان “مهم‌ترین حکومت حامی تروریسم در جهان” است. وزیر خارجه ایالات متحده گفت طراحی چنین توطئه‌ای در خاک اروپا نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی همچنان در زمینه گسترش تروریسم در قاره سبز فعال است.[۷۶]

بازپرسی و تفهیم اتهام

اسدالله اسدی دیپلومات ایرانی رسماً به اقدام برای سوءقصد تروریستی متهم و پس از جلسه بازپرسی در برابر قاضی تحقیق دربلژیک زندانی شد. رویتر نیز در وایر فرانسوی خود، نوشت:دادستانی فدرال بلژیک اعلام کرد، یک دیپلمات (رژیم) ایران که روز سه‌شنبه توسط آلمان به بلژیک تحویل داده شده بود، روز چهارشنبه به تلاش برای سوءقصد تروریستی و آماده‌سازی یک نقض تروریستی در چارچوب تحقیقات پیرامون تلاش برای سوءقصد خنثی‌شده در ۳۰ ژوئن علیه گردهمایی مخالفان ایرانی در ویلپنت در نزدیکی پاریس متهم شد.[۷۷]

 تروریسم جمهوری اسلامی در آمریکا

ترور عادل جبیر در آمریکا

در ۱۹ مهر ۱۳۹۰ وزارت دادگستری آمریکا طی اطلاعیه‌ای اعلام کرد که توطئه ایران برای ترور سفیر عربستان سعودی در ایالات متحده را خنثی کرده است. وزارت دادگستری آمریکا روز سه شنبه اتهاماتی علیه دو ایرانی به دلیل درگیری در توطئه عنوان کرد و آن‌ها را متهم ساخت که با عناصر دولت ایران برای کشتن عبدالجیر سفیر سعودی توطئه چینی می کردند. مقامات یک مظنون را منصور ارباب سیار، دارای گذرنامه های ایرانی و آمریکایی معرفی کردند که روز ۲۹ سپتامبر در فرودگاه جان اف کندی در نیویورک دستگیر شد. مقامات گفتند دومین مظنون غلام شکوری نام دارد و او ر ا عضو نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی توصیف کردند که فراری است. اریک هولدر دادستان کل آمریکا روز سه شنبه در یک کنفرانس خبری گفت توطئه در ایران «تهیه» و از آنجا «پشتیبانی و هدایت» شد. او گفت واشنگتن دولت ایران را مسئول می داند.اریک هولدر دادستان کل روز سه شنبه ۱۶ مهر گفت مقامات یک آمریکایی ایرانی تبار را به ظن درگیر در طرح هدف گرفتن سفیر سعودی بازداشت کرده اند. هولدر مظنون، منصور ارباب سیار را ، که گذرنامه های آمریکایی و ایرانی دارد، متهم کرد با یک عضو سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران در تهران ترور سفیر سعودی را طرح ریزی کردند. همدست دیگر، غلام شکوهی معرفی شده است.

اریک هولدر همچنین گفته است: «از روزی که این متهم بازداشت شده است، به دست داشتن در این طرح توطئه اعتراف کرده است و همچنین اطلاعات با ارزشی در خصوص نقش عناصری درحکومت ایران در این اقدامات ارائه کرده است.»بر اساس دادخواست دادستانی فدرال نیویورک، منصور ارباب سیار در ماه اوت در جریان گفت وگو با فردی که فکر می کرد از اعضای یک کارتل مواد مخدر است حاضر شده بود مبلغ یک و نیم میلیون دلار برای ترور سفیر عربستان بپردازد. منصور ارباب سیار به عنوان پیش پرداخت، مبلغ یک صدهزار دلار را در دو نوبت به این فرد، که مامور مخفی نیروی مبارزه با مواد مخدر آمریکا است، پرداخت کرده است. به گفته مقامات رسمی آمریکا، منصور ارباب سیار در ۲۹ سپتامبر از ایران به فرانکفورت سفر کرده است و از آنجا قصد داشت برای نهایی کردن طرح ترور به مکزیکو سیتی برود که در آنجا از ورود وی به مکزیک ممانعت به عمل آمده و او را از طریق یک پرواز به نیویورک فرستادند و در آنجا دستگیر شده است. بر اساس این دادخواست، منصور ارباب سیار به مامور مخفی نیروی مبارزه با مواد مخدر گفته است که مقامات ایرانی حاضرند «هزاران کیلو تریاک» در اختیار کارتل های مواد مخدر مکزیک قرار دهند.[۷۸] سخنگوی کاخ سفید گفت پرزیدنت اوباما نخستین بار در ماه ژوئن از موضوع آگاه شد و به دولت دستور داد تمام حمایت های لازم را از تحقیقات انجام دهد. آقای اوباما از هم پاشیده شدن توطئه را یک «دستاور عمده» نامید و ستود. مقامات می گویند ارباب سیار ناآگاهانه یک خبرچین اداره مبازره با مواد مخدر را برای اجرای توطئه استخدام کرد و معتقد بود که او با کارتل های مواد مخدر مکزیکی که قادر هستند سفیر سعودی را بکشند ارتباط دارد. [۷۹] ارباب سیر ۵۸ ساله در اکتبر ۲۰۱۲ اتهام خود را پذیرفت. وی متهم است با همکاری مخفیانه با عناصر نظامی ایرانی، آدمکشانی از محافل مافیای مکزیک را اجیر کند تا سفیر عربستان سعودی در واشنگتن را به قتل برسانند. او توسط یک دادگاه ایالات متحده آمریکا به ۲۵ سال زندان محکوم شد.[۸۰]

در همین رابطه علاوه بر توطئه ترور سفیر عربستان قصد عملیات تروریستی بر علیه سفارت عربستان و اسرائیل در آمریکا هم بوده است. به گزارش عصر ایران به نقل از رویترز،منابع رسمی آمریکا گفته اند یک شهروند ایرانی در آمریکا بازداشت شده و افرادی از ایران به برنامه ریزی ، سازماندهی و قصد اجرای عملیات های تروریستی علیه سفیر عربستان، سفارت این کشور و سفارت اسرائیل در واشنگتن متهم شده اند.[۸۱]

طرح پرونده در شورای امنیت

عربستان سعودی اعلام کرد به طور رسمی از بان گی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد، خواسته است شورای امنیت را در جریان «توطئه ترور» سفیر این کشور در واشینگتن بگذارد.[۸۲] دبیرکل سازمان ملل پرونده «توطئه ایران» را به شورای امنیت فرستاد. همزمان با شکایت عربستان، سوزان رایس، نماینده آمریکا در سازمان ملل، نیز نشستی با نمایندگان ۱۵ کشور عضو شورای امنیت برای ایجاد هماهنگی در زمینه نحوه برخورد با ایران برگزار کرد.[۸۳]

واکنش‌های بین‌المللی

جمهوری اسلامی از زبان رامین مهمانپرست، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، « ادعای طراحی ترور سفیر سعودی در آمریکا» را ادعایی کذب و عاری از «هرگونه صحت» دانست و آن را قویا تکذیب کرد .

نیکولا سارکوزی، رئیس جمهوری فرانسه با ابراز نگرانی از "توطئه ایران برای ترور" سفیر عربستان سعودی در واشنگتن خواهان تشدید تحریم های ایران شده است. به گفته آقای سارکوزی، شواهد ارائه شده به وسیله ایالات متحده درباره نقش ایران در این توطئه از اعتبار بالایی برخوردار است. او همچنین از تغییر رویه رهبران ایران ابراز نگرانی کرد.

همزمان، کانادا از تحریم پنج شهروند ایران به اتهام دست داشتن در طرح ترور عادل الجبیری، سفیر عربستان سعودی در ایالات متحده خبر داده است. جان بئرد، وزیر خارجه کانادا در بیانیه ای اعلام کرد: "توطئه خنثی شده شاهد دیگری بر تهدیدهای حکومت کنونی ایران است. کانادا به همکاری با شرکای بین المللی خود برای فشار بر رژیم ایران برای تغییر رویه خطرناکش ادامه می دهد."افراد تحریم شده عبارتند از: منصور ارباب سیر، شهروند بازداشت شده ایرانی – آمریکایی، غلام شکوری "همدست او"، قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، حامد عبداللهی و عبدالرضا شهلایی از فرماندهان این نیرو. پیش تر، ایالات متحده و بریتانیا این ۵ نفر را تحریم کرده بودند. بر اساس تحریم های جدید ، اموال تحریم شدگان در کانادا مسدود شده و آن‌ها از سفر به این کشور منع شده اند. همچنین شهروندان کانادایی از معامله با آن‌ها منع شده اند.[۸۴]

سازمان مجاهدین طی اطلاعیه‌یی طرح ترور سفیر عربستان سعودی و انفجار در آمریکا را اعلان جنگ رژیم آخوندی با جامعه جهانی خواند[۸۵]واز حامد عبداللهی، عبدالرضا شهلایی و علی غلام شکوری، به‌عنوان پاسدار سرتیپ های نیروی تروریستی قدس نام برد که در طرح ترور سفیر عربستان سعودی در واشینگتن دست اندرکار بودند.[۸۶]

ترور سلمان رشدی

سلمان رشدی، نویسنده ۷۵ ساله، در حال سخنرانی در یک مرکز آموزش غیرانتفاعی به نام مرکز چوتوکوآ در شهر نیویورک با ضربات چاقو مورد حمله قرار گرفت.

پلیس ایالتی نیوریوک در بیانیه‌ای گفت: «ساعت ۱۱ صبح ۱۲ اوت ۲۰۲۲ یک مظنون مرد به سمت تریبون دوید و به رشدی و مصاحبه کننده حمله‌ور شد، رشدی بر اثر اصابت چاقو از ناحیه گردن زخمی شد و با هلیکوپتر به بیمارستان منتقل شد». ضارب فردی به نام هادی مطر لبنانی‌تبار ۲۴ ساله اهل فرویو نیوجرسی است که در بازداشت به‌سر می‌برد.[۸۷]

خبرگزاری فارس نوشت: «سلمان رشدی نویسنده مرتد در نیویورک مورد حمله قرار گرفت…».

حسین شریعتمداری نماینده خامنه‌ای در‌کیهان نوشته دست ضارب را هزار بار می‌بوسد!

خمینی در ۲۵ بهمن ۱۳۶۷ از جماران تهران فتوای قتل سلمان رشدی، نویسنده کتاب «آیات شیطانی» را رسما صادر کرد و علاوه بر آن اعلام کرد: «مولف کتاب آیات شیطانی، همچین ناشرین آن محکوم به اعدام می‌باشند… از مسلمانان غیور می‌خواهم تا در هر نقطه که آنان را یافتند، سریعا آنها را اعدام نمایند».

خامنه‌ای هم با تاکید بر فتوای خمینی در مهر ۱۳۹۴ گفته‌بود: «اصولی را که جمهوری اسلامی با آنها معروف شده، با سربلندی نگه دارید، نه با خجالت… بنده، همان وقت‌ها سفری به یکی دو کشور اروپایی داشتم؛ قرص و محکم ایستادم و گفتم: «امام تیری شلیک کرده‌اند و این تیر همین طور می‌رود. خوب هم هدف‌گیری کرده‌اند و تا به هدف نخورد، نمی‌افتد». معتقدم این تیر، روزی به هدف خواهد خورد».

تهدید و اقدام به ترور مایک پمپئو و جان بولتون

وزارت دادگستری آمریکا روز چهارشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۱ یک عضو سپاه پاسداران به نام شهرام پورصفی را که با اسم مهدی رضایی هم شناخته می‌شود، به طرح‌ریزی برای قتل جان بولتون، مشاور پیشین امنیت ملی کاخ سفید، متهم کرد و گفت شکایتی علیه این فرد در واشینگتن دی‌سی اقامه شده است.

طبق اعلام وزارت دادگستری آمریکا، پورصفی ۴۵ ساله و اهل تهران، طرح‌ریزی توطئه قتل بولتون را احتمالا در انتقام برای کشته شدن قاسم سلیمانی، فرمانده پیشین نیروی قدس سپاه انجام داده بود.

اف‌بی‌آی، پلیس فدرال آمریکا، پورصفی را متهم کرده که در اکتبر ۲۰۲۱  با اعطای ۳۰۰ هزار دلار به افرادی در ایالات متحده، قصد داشته آن‌ها را قانع کند که نقشه ترور جان بولتون را یا در واشنگتن دی سی و یا درایالت مریلند پیاده کنند.

طبق اسناد منتشر شده در دادگاه، این فرد در روز ۲۲ اکتبر ۲۰۲۱ (برابر با ۳۰ مهرماه ۱۴۰۰) با این ادعا که برای تالیف کتاب خود به عکس نیاز دارد، در جریان ملاقات آنلاین با فردی ساکن ایالات متحده، از او خواسته بود که از جان بولتون، مشاور امنیت ملی دولت سابق ایالات متحده عکس بگیرد.[۸۸]

پس از انتشار این خبر، جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا، در بیانیه‌ای اعلام کرد که دولت بایدن از تلاش برای دفاع از شهروندان آمریکا فروگذار نخواهد کرد و اگر ایران به شهروندان آمریکا، از جمله مقامات پیشین این کشور حمله کند، با پیامدهای شدیدی مواجه خواهد شد.

مایک پمپئو، وزیر خارجه سابق آمریکا که پیشتر از سوی جمهوری اسلامی به ترور جهت انتقام کشته شدن تروریست قاسم سلیمانی تهدید شده بود، در پی اقدام یکی از هواداران جمهوری اسلامی جهت ترور سلمان رشدی به این موضوع واکنش نشان داد.

پمپئو طی مصاحبه‌‌ای با واشنگتن تایمز عنوان کرد: مانند هر شهروند آمریکایی، دولت آمریکا مسئولیت دارد نه تنها از اقدام آنها جلوگیری کند، بلکه این شبکه‌ها را در کشور نابود کند. پس این باید در کانون توجه باشد و فکر می‌کنم نه تنها من و خانواده‌ من، بلکه هر آمریکایی باید روی آنها حساب کند تا این کار را انجام دهند و مطمئن شوند، سپاه تروریستی نمی‌تواند جوخه‌های ضربت را در داخل ایالات متحده آمریکا عملیاتی کند. این کاملاً غیرقابل قبول است.

وی افزود: آنها تا حد زیادی بازیگر شرور در خاورمیانه هستند. آنها بزرگترین تهدید را برای ایالات متحده و منافع امنیتی و اقتصادی ما در منطقه به‌ همراه دارند. بنابراین فکر کردن به این‌که به نوعی دوباره وارد یک معامله قدیمی، کهنه می‌شوید که اکنون تاریخ انقضا دارد و تنها ده‌ها ماه دیگر از آن باقی مانده‌است، در ظاهر احمقانه است و بسیار خطرناک به‌نظر می‌رسد.[۸۹]

تروریسم جمهوری اسلامی در عراق

تروریست‌های جمهوری اسلامی عملیات‌های تروریستی گوناگونی علیه مکانها و افراد سازمان مجاهدین خلق ایران نیز در عراق انجام داده‌اند که مجاهدین تعداد آن را ۱۵۰ عمل تروریستی برآورد کرده‌اند که از جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

ترور منجر به قتل حسین سدیدی ، ابراهیم سلیمی و یارعلی گرتبار فیروزجایی از افراد مجاهدین در تاریخ ۱۹ تیرماه ۱۳۷۴ که طبق اطلاعیه مجاهدین توسط تروریست‌هایی که از داخل یک تاکسی به جانب اتومبیل مجاهدین آتش گشوده و همزمان به شلیک آرپی جی ۱۸ مبادرت کردند کشته شدند.[۹۰]

ترور منجر به قتل حامدرضا رحمانی از اعضای مجاهدین در ۱۸ اسفند ۱۳۷۴ در خیابان سعدون بغداد نزدیک دفتر مجاهدین با شلیک تروریست‌های جمهوری اسلامی که سوار بر فولکس واگن سفید رنگ بودند کشته شد . حامدرضا رحمانی هنگام ترور در حال رانندگی با جیپ لندکروز بود.[۹۱]

ترور منجر به قتل فرشته اسفندیاری و عفت حداد دو زن عضو مجاهدین در ۲۷ اردیبهشت ۱۳۷۴ در منطقه شعب بغداد که طبق اطلاعیه مجاهدین شبکه تروریستی آن در ایران آموزش دیده و پس از اعزام به عراق به چندین عملیات تروریستی علیه مجاهدین اقدام کرده بود. طراح ترور نادر یاراحمدی دبیر دوم سفارت جمهوری اسلامی در بغداد بوده و شخصاً قبل‌ازانجام این‌عملیات سلاحهای مسلسل استفاده‌شده در این‌عملیات را در یک‌جعبه‌ویلن به‌همراه هزاردلار پول درسر قراری به‌فرمانده این‌شبکه تروریستی تحویل داده بود. این‌شبکه برای انجام عملیات تروریستی خود امکانات گسترده‌یی شامل ۱۰الی ۱۲ خودرو سواری و دوکابین و تاکسی وهمچنین کارتهای جعلی فراوان از ارگانهای عراقی داشته که همگی توسط وزارت اطلاعات برای آن‌ها تهیه شده بود و در هرنوبت که مسئول این‌شبکه به‌ایران می‌رفته میزان زیادی پول به‌دلار، همراه خود به‌عراق می‌آورده است. این‌شبکه برای ورود به‌عراق ازمنطقه مرزی مهران-بدره وهمچنین وادی خویسه درجنوب استفاده میکرده است[۹۲]

پس از این ترور یک گزارش تحقیقی گروه حقوق‌بشر پارلمان انگلستان هم که در سال۱۹۹۴ منتشر شد، اعـلام کرد که: «…جمهوری اسلامی طی سال گذشته، به بیش از ۱۰۰مورد سوءقصد تروریستی علیه جان ایرانیان مخالف در ۱۸کشور جهان مبادرت کرده است.[۹۳]

انفجار اتوبوس کارگران عراقی که در قرارگاه اشرف مجاهدین کار می‌کردند ۸ خرداد ۱۳۸۵ که منجر به کشته شدن ۱۳ کارگر و جراحت ۱۵ نفر از آنان منجر شد. این انفجار در ۳ کیلومتری شمال شهرخالص با بمب جهت دار و شدیدالانفجار ساچمه ای ساخت جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت.[۹۴]

انفجار ایستگاه آبرسانی به قرارگاه اشرف در ۲۷ تیرماه ۱۳۸۵ در منطقه زُرگانیه . انفجارهای پیاپی ,لوله های آبرسانی را که از ایستگاه پمپاژ آب در رودخانه دجله تا قرارگاه اشرف به طول ۲۶ کیلومتر امتداد دارد , در محل انفجار به اندازه یک تا دومتر متلاشی کرده است. بنابر اظهارات شهود, بر روی جاده در نزدیکی محل انفجار بمبهای متعددی هم کار گذاشته شده بود تا از کسانی که متعاقباً برای مشاهده محل انفجار یا تعمیر لوله ها اقدام میکنند, تلفات بگیرد .تاکنون شماری از این بمبها پیدا و خنثی شده اند . مجاهدین معتقدند علاوه بر آب مصرفی خود , آب موردنیاز اهالی ۱۵ روستا و مدارس مجاور در مسیر همین لوله های آبرسانی را به رایگان تأمین می‌کرده اند.[۹۵]

انفجار اتوبوس کارگران عراقی که در قرارگاه اشرف مجاهدین کار می‌کردند ۴ آذرماه ۱۳۸۶ که منجر به کشته شدن یک کارگر و جراحت ۶ تن از آنان انجامید.

انفجار ایستگاه آبرسانی به قرارگاه اشرف در ۱۹ بهمن ۱۳۸۶ واقع در ۲۵ کیلومتری غرب قرارگاه در منطقه زُرگانیه با کار گذاشتن بیش از ۳۰۰ کیلوگرم تی ان تی شدیدالانفجار که دراثر انفجار, پمپ های بزرگ آبرسانی و تجهیزات و تاسیسات ایستگاه و محل های کارکنان آن تخریب شد و آب اشرف و مناطق اطراف آن قطع گردید. ایستگاه آب اشرف از ۲۲ سال پیش متعلق به مجاهدین بوده و علاوه بر قرارگاه اشرف تأمین آب مورد نیاز کشاورزی و معیشتی بیش از ۲۰ هزار تن از اهالی وروستاهای منطقه و همچنین بخشی از آب آشامیدنی ساکنان شهر عظیم را تامین میکرد. این ایستگاه در آن سالها تحت حفاظت اهالی و عشایر منطقه قرار داشت که با تشکیل شورای بیداری“ از آن مراقبت می کردند. قابل ذکر است که دو روز پیش از این انفجار شیخ حمید ذیاب از اعضای شورای عشایری که مسئولیت حفاظت منطقه و همچنین حفاظت از ایستگاه آب قرارگاه اشرف را برعهده داشت در یک سوء قصد تروریستی به قتل رسید.[۹۶]

انفجار اتوبوس مجاهدین در ۱۹ خرداد ۱۳۸۷ بوسیله یک خودرو انفجاری حامل ۲۵۰ کیلوگرم مواد منفجره از نوع پلاستیک که منجر به کشته شدن ۶ تن از مجاهدین و تعداد زیادی مجروح شد، پرتاب دو موشک اسکاد-بی به قرارگاه اشرف فردای عملیات اتوبوس ۲۰ خرداد۱۳۸۷ [۹۷]

علاوه بر موارد فوق عملیات تروریستی بی‌شماری توسط گروههای نیابتی وابسته به جمهوری اسلامی در عراق بخصوص در سالهای بعد از اشغال عراق توسط نیروهای چندملیتی صورت گرفته است که تخمین زده شده‌است که شبه نظامیان وابسته به ایران در مجموع ۱۱۰۰ نفر سرباز آمریکایی را در عراق کشته‌اند. علاوه بر این بارها گزارش شده که نیروهای وابسته به ایران دست به اقدامات تروریستی در عراق زده‌اند. ترور برادر طارق الهاشمی در ۲ اردیبهشت ۱۳۸۵، انفجار حرم کاظمین در ۱۷ دی ۱۳۸۷، انفجار مرقد شیخ عبدالقادر گیلانی در ۹ خرداد ۱۳۸۶و...از آن جمله است.

در ماه مارس ۱۹۹۴ یکی از رهبران حزب دمکرات کردستان ایران در سلیمانیه واقع در شمال عراق کشته شد.

یک ماه بعد در ماه آوریل ۱۹۹۵ دو عضو حزب دمکرات کردستان در سلیمانیه واقع در شمال عراق کشته شدند.

در ۱۹۹۵ ۴ نفر از اعضای حزب دمکرات کردستان PDKI در اربیل واقع در شمال عراق کشته شدند.

تروریسم جمهوری اسلامی در دیگر کشورها

تروریسم جمهوری اسلامی در پاکستان

در اکتبر ۱۹۹۰ یکی دیگر از مخالفین ایرانی در پاریس ویکی دیگر در پاکستان ترور گردیدند.

در ماه مارس ۱۹۹۵ درکراچی/ پاکستان دو نفر از روحانیون ایرانی سنیمذهب بوسیله گروه کماندویی ۴ نفره جان باختند.

تروریسم جمهوری اسلامی در تایلند

در ۲۵بهمن ۱۳۹۰(۱۴فوریه۲۰۱۲) در پی انفجار چند بمب در بانکوک پایتخت این کشور، ۷نفر که ۴ تن از آنان مأموران ایرانی سپاه قدس و اطلاعات جمهوری اسلامی بودند، دستگیر شدند. در تحقیقات مشخص شد مجید علوی از سرکردگان وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی با نام مستعار «حسین تهرانی» در روز ۲۹دی۱۳۹۰ (۱۹ژانویه۲۰۱۲) برای طراحی و اجرای چندین عملیات تروریستی به تایلند رفته است. مجید علوی به مدت ۸ سال مأمور مخفی معاونت خارجی وزارت اطلاعات در سودان و عربستان سعودی بود و پس از شناخته شدن در سودان به تهران برگشت و در معاونت خارجی وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به مدیرکلی کشورهای عربی تعیین شد. وی در ارتباط مستقیم با «حزب الله» لبنان و جهاد اسلامی فلسطین قرار داشت. احمدی نژاد، رئیس جمهور وقت جمهوری اسلامی، پس از برکنار کردن محسن اژه ای از وزارت اطلاعات، مجید علوی را در یک حکم رسمی به عنوان قائم مقام وزارت اطلاعات معرفی کرد.

نفوذ و جاسوسی در مجاهدین

دستگیری علی منصوری در فرودگاه تل‌آویو

خبرگزاری فرانسه در روز ۸مهر ۱۳۹۲(۳۰سپتامبر۲۰۱۳) از دستگیری یک ایرانی مظنون به جاسوسی در تل آویو در روز ۲۰شهریور۹۲ (۱۱سپتامبر۲۰۱۳)، به هنگام حمل عکس‌هایی از سفارت آمریکا، خبر داد. به نوشته روزنامه لوسوار، فرد مزبور که از پاسپورت تابعیت بلژیکی استفاده می‌کرد، از این پیشتر «خود را به عنوان هوادار مجاهدین خلق معرفی کرده بود.... او یک مأمور اعزامی به بلژیک به منظور نفوذ در مجاهدین بود» (۹مهر۹۲-اول اکتبر۲۰۱۳). به گزارش همین روزنامه علی منصوری در سال۱۳۷۷ (۱۹۹۸) به بروکسل آمد و وقتی درخواست پناهندگی سیاسی او مورد قبول واقع نشد، در سال ۲۰۰۲ با یک بلژیکی ایرانی تبار ازدواج کرد و از این طریق تابعیت بلژیک را به دست آورد. او در عین حال کارت هویت و پاسپورت خود را به سرعت برق از تهران دریافت کرد و می‌خواست در یک کلوپ شبانه سرمایه گذاری کند. علی منصوری یک برادر پولدار نزدیک به جمهوری اسلامی داشت و بدون هیچ مشکلی به ایران رفت و آمد می کرد. او یک مأمور اعزامی برای نفوذ در مجاهدین بود. وی اعتراف کرده است که به خاطر پول کار می‌کرده و در پوشش کارهای تجاری و بازرگانی یک میلیون دلار از رژیم ایران گرفته است.

همزمان رسانه های اسراییل از دستگیری این فرد در سومین سفرش به این کشور به اتهام جاسوسی و انجام مأموریت از سوی نیروی قدس سپاه پاسداران، خبر دادند. او از گذرنامه بلژیکی با نام خارجی «الکس مانس» استفاده می‌کرده است و قصد داشت با ثبت یک شرکت بازرگانی در اسراییل، امکان سفرهای بعدی را هم فراهم کند. منصوری بعد از هر دو سفر قبلی به اسراییل، برای دادن گزارش به تهران می رفت. رابطین او با سپاه تروریستی قدس «حامد عبداللهی» (پ: حامد عبدالهی از دست اندرکاران ترور سفیر عربستان در واشنگتن در اکتبر ۲۰۱۱ بود)  و «مجید علوی» بودند. علاوه بر این در سفر به ایران افرادی به نامهای «حاج مصطفی»، «حاج حمید نعمتی» و «مهدی خانبابایی» از سوی اطلاعات آخوندها با او دیدار می کردند. [۸۶]

سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی

بر اساس منابع مجاهدین یکی از وظایف ارگانهایی مانند سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، مجمع جهانی اهل‌البیت، مجمع التقریب بین‌المذاهب‌الاسلامی، رایزنهای فرهنگی، بنیادهای مختلف و … جذب و انتخاب نیروهایی است که پس از یک‌سری آموزشهای اولیه و چکهای اولیه‌ی امنیتی به نیروی قدس و یا وزارت اطلاعات تحویل می‌شوند. در اسفند۷۳ خامنه‌ای دستور داد که با ادغام ۵ ارگان ویژه‌ی تروریسم و صدور بنیادگرایی، در یک‌سازمان واحد به‌نام «سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی»، بر دامنه‌ی صدور بنیادگرایی و تروریسم افزوده شود.[۹۸] این ۵سازمان که تا آن زمان به‌طور جداگانه زیر نظر خامنه‌ای فعالیت می‌کردند، عبارتند از:

۱‌ی «سازمان تبلیغات اسلامی» که وظیفه‌ی اصلی آن جذب مخالفان در کشورهای اسلامی است. فعال کردن جریانهای بنیادگرا علیه صلح خاورمیانه، در رأس اهداف این سازمان قرار دارد.

۲‌- «مجمع جهانی اهل‌بیت» که فعالیت‌هایش برروی مسلمانان شیعه در کشورهای مختلف متمرکز است.

این مجمع عوامل مورد نظر جمهوری اسلامی را از میان شیعیان کشورهای مختلف انتخاب می‌کند و آن‌ها را به‌ایران می‌برد و وارد اردوهای آموزشی می‌نماید. در این اردوها، سردمداران نیروی قدس و وزارت اطلاعات، شرکت‌کنندگان را مورد ارزیابی قرار می‌دهند و مزدورانی را که برای اهداف خود مناسب تشخیص می‌دهند، استخدام می‌کنند. ریاست مجمع جهانی اهل‌البیت از بدو تأسیس تا مرداد۷۸ با محمدعلی تسخیری (آخوند) بود و از ۲۴مرداد۷۸ علی‌اکبر ولایتی به ریاست آن منصوب شد.

۳‌ی «مجمع التقریب بین‌المذاهب الاسلامیه» که وظیفه‌ی جذب عوامل غیرشیعه را برعهده دارد.

۴ـ «دفتر تبلیغات اسلامی قم»، وظیفه‌ی اعزام مبلغ و آخوند به‌کشورهای خارجی را برعهده دارد.

۵ـ «معاونت بین‌الملل وزارت ارشاد که از طریق رایزنیهای فرهنگی در کشورها مسئولیت ترویج بنیادگرایی در خارج از مرزها را به‌عهده دارد و تحت نظر سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی عمل می‌کند.

تسخیری، رئیس دفتر روابط بین‌المللی خامنه‌ای، از سال۷۴ تا ۲مهر۸۰ ریاست این سازمان را به‌عهده داشت. از این تاریخ محمدی عراقی (آخوند) ریاست این سازمان را به‌عهده گرفت.

محمدی عراقی از زمان خمینی تا سال۷۱ نماینده‌ی ولی‌فقیه در سپاه بود و از سال۷۱ تا مهر۸۰ ریاست سازمان تبلیغات اسلامی را به‌عهده داشت؛ و تسخیری ریاست مجمع‌التقریب اسلامی را از ۲مهر۸۰ به‌عهده گرفته‌است.

سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، علاوه بر رایزنهای فرهنگی، از طریق خانه‌های فرهنگ و شرکتها و کتابخانه‌هایی که در کشورهای خارجی به‌وجود آورده‌است، عناصر مستعد را برای شبکه‌های تروریستی و تبلیغاتی رژیم، عضوگیری می‌کند. مسافرت مأموران این سازمان تحت عنوان خبرنگار و وابسته‌های فرهنگی، با پاسپورت و ویزاهایی که توسط وزارت خارجه دراختیار آن‌ها گذاشته می‌شود، انجام می‌شود. این سازمان در ایجاد شرکتهای پوششی برای عملیات تروریستی با وزارت اطلاعات و نیروی قدس همکاری نزدیک دارد.

وزارت خارجه در خدمت تروریسم

ناظران در بررسی ارگانهای دست‌اندرکار تروریسم جمهوری اسلامی به این نتیجه رسیده‌اند که وزارت خارجه یکی از پایه‌های اصلی تروریسم این نظام است. یکی از نفرات اصلی تصمیم‌گیری ترورها در شورای عالی امنیت وزیر خارجه است و از طرف دیگر هماهنگ با کمیته‌ی عملیات ویژه امکانات لجستیک ترورها را فراهم می‌کند.

یکم. سفارتخانه‌ها

نظام متناسب با امکانات کشور میزبان، از سفارتخانه‌اش برای مأموریتهای مختلف اطلاعاتی، عملیاتی و لجستیکی در طرحهای تروریستی، استفاده می‌کند. یک خبرنگارآمریکایی به نام Edgar Obalalance که تاریخچه تروریسم جمهوری اسلامی را از سال ۱۹۷۹ تا ۱۹۹۵ بررسی نموده، می‌نویسد: «ارتباطات برونمرزی ایران متشکل است از یک شبکه‌ی وسیع جهانی از سفارتخانهها و نمایندگیهای دیپلماتیک مملو از پرسنل امنیتی است که گسترش را وجه همت خویش قرار دادهاند، سلاحهای ترویستها را تهیه مینمایند و طعمه آن‌ها را زیر نظر دارند، در حالی که پادوهای دیپلماتیکی با [سوء] استفاده از مصونیت دیپلماتیک مواد منفجره، سلاحها و مهماتشان را در ورای مرزها جابهجا میکنند».[۹۹] در گزارشی از اداره امنیت و اطلاعات آلمان آمده‌است: «وزارت اطلاعات و وزارت امور خارجۀ ایران در یک بافت به هم تنیده حرکت میکنند. با وجود تنگاتنگ بودن روابط دوجانبه ارتباط آن‌ها پر تنش است. کارمندان وزارت اطلاعات، که در وزارت امور خارجه انجام وظیفه مینمایند، در یک بخش ویژه در کنار هم کار میکنند ولی آن‌ها مستقیأ مطیع دستورالعمل وزارت اطلاعات میباشند. خدمات لجیستیکی از طریق نمایندگیهای برونمرزی در اختیار کارکنان امنییتی قرار داده میشود. محتملاً کلیۀ کارکنان سفارتخانهها و کنسولگریها ایران در امور امنیتی/اطلاعاتی آموزشهای لازم را دیدهاند و موظف به همکاری با ارگانهای امنیتی میباشند».[۱۰۰] وزارت اطلاعات به‌طور گسترده از مصونیت دیپلوماتیک و پاسپورت دیپلوماتیک برای تروریست‌های خود و نیز از بسته‌های دیپلوماتیک برای نقل و انتقال تسلیحات و تجهیزات تروریستی و ارسال پول نقد استفاده می‌کند. برای سالها سفارت جمهوری اسلامی در آلمان به‌عنوان مرکز اصلی فعالیت تروریستی این نظام دراروپا عمل می‌کرده‌است. وظایف سفارتخانه‌های ایران را «پلیس جنایی/ امنییتی آلمان» واقع در شهر ویسبادن (Wiesbaden) چنین تشریح می‌کند: هیچ عملیاتی در خارج از ایران نمی‌تواند «بدون توافق وهمکاری همهجانبۀ وزارت امور خارجه ایران، سفارتخانه‌ها و کنسولگریهای مربوطه به مرحلۀ اجرا درآید».[۱۰۱] در گزارشی که در سازمان اطلاعات داخلی آلمان (BFV) در مهر۷۳ به دادگاه میکونوس داد، آمده‌است: «وزارت اطلاعات، نیروی قدس و سازمان اطلاعات نظامی دارای مقرهای قانونی و غیرقانونی در آلمان هستند و مقر بن (سفارت جمهوری اسلامی) در آینده نیز مرکز فعالیت‌های سازمانهای اطلاعاتی ایران باقی خواهد ماند» در ادامه‌ی این گزارش آمده‌است: «هر سه سازمان اطلاعاتی (وزارت اطلاعات - قدس و اطلاعات نظامی) پایگاه‌های دیگری نیز در آلمان دارند، پایگاه‌های امنیتی که زیر نظر سفارت قرار دارند عبارتند از: کنسولگری هامبورگ، برلین، فرانکفورت و مونیخ. در مؤسسات و شرکتهای دولتی و نیمه‌دولتی زیر هم اعضای سازمان اطلاعاتی شناسائی شده‌اند:

- مرکز تجاری ایری در هامبورگ IRI-TRADE-Center

- دفتر کیهان بین‌المللی در هامبورگ

- دفتر کشتیرانی ایران در هامبورگ

- دفتر تلویزیون ایران در بن

- شرکت‌های متعدد دولتی و نیمه‌دولتی (از جمله ونا در دوسلدورف)

- سازمان صنایع نظامی در دوسلدورف

- شرکت ITS در دوسلدورف

- شرکت رشد در دوسلدورف

- ایران ایر در فرانکفورت

- شرکت ونا همواره در جریان ترورهای جمهوری اسلامی قرار داشته و با طبقه‌ی سوم سفارت این نظام در بن کار می‌کرده و رابطه داشته‌است».

ارگانهای جمهوری اسلامی در خارج کشور در خدمت تروریسم

دستگاه تروریستی جمهوری اسلامی در صورت لزوم دیگر ارگانهای خارج کشوری را نیز در پیشبرد اهداف تروریستی‌اش مورد استفاده قرار می‌دهد

-اعضای اتحادیه‌های انجمن اسلامی دانشجویان پایه‌ی نیرویی فعالیت‌های اطلاعاتی و تروریستی جمهوری اسلامی را تشکیل می‌دهند و سران انجمن اسلامی از مزدوران وزارت اطلاعات در آن کشور هستند به‌عنوان نمونه، در گزارش سازمان اطلاعاتی داخلی آلمان (BFV) آمده ا ست که: «حدود ۱۰نفر از اعضای اتحادیه‌های انجمن اسلامی که حلقه‌ی رهبری را در خاک آلمان تشکیل می‌دهند با مقر بن- وزارت اطلاعات- کار می‌کنند».

از دفاتر خبرگزاری و رادیو تلویزیون نظام برای جمع‌آوری اطلاعات و شناسائی استفاده می‌شود.

-هواپیمایی جمهوری اسلامی (ایران ایر) نیز حل ترددات تروریست‌ها در پوش کارمندان این شرکت را به‌عهده دارد و محموله‌های ارگانهای اطلاعاتی و تروریستی را جابجا می‌کند

-دفاتر بانکهای دولتی در خارج نیز در تأمین نیازهای مالی اضطراری تروریست‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرند.

-کنسولگریها نیز از اهرم تمدید پاسپورت و ویزا برای استخدام مزدور از میان ایرانیان مقیم خارج استفاده می‌کنند.

-مراکز فرهنگی و مساجد وابسته به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی برای جذب اتباع مسلمانان دیگر کشورها مورد استفاده قرار می‌گیرد.

-رایزنهای فرهنگی و خانه فرهنگ جمهوری اسلامی در کشورهای مختلف، در جذب عناصر خارجی برای سرویسهای اطلاعاتی این نظام فعال هستند.

احکام و مستندات خارجی تروریسم جمهوری اسلامی

حکم دادگاه میکونوس

حکم و جریان رسیدگی کشتار میکونوس مفصل‌ترین وکاملترین رسیدگی است که نسبت به تروریسم جمهوری اسلامی در خارج صورت گرفته‌است. در این حکم بر نقش مشخص سران جمهوری اسلامی در این ترورها تأکید شده‌است. دادگاه عالی جنایی برلین پس از ۴ سال رسیدگی مستمر طی ۲۵۶ جلسه واستماع شهادت صدها تن از مطلعین وبررسی ده‌ها هزار صفحه سند ومدرک در ۱۰ آوریل ۱۹۹۷ حکم مشروح خود را در چند صد صفحه صادر واعلام نمود.

در آخرین بخش حکم دادگاه برلین (بخش M= صفحه ۳۲۴ به بعد در متن آلمانی حکم و صفحه ۱۹۶ به بعد در ترجمه ایتالیایی) تحت عنوان «سوابق تاریخی امر وثبوت آمریت سردمداران رژیم در این ترور» به تفصیل به نقش رهبر جمهوری اسلامی خامنه ای و «کمیته» ویژه تحت نظر او که متشکل از بالاترین مقامات جمهوری اسلامی است پرداخته و نقش آن‌ها را در تصمیمگیری، سازماندهی واجرای جنایت مورد تأکید قرار داده‌است.

(بطور مشخص توجه کنید به صفحات زیر در ترجمه ایتالیایی حکم= ۱۹۶, ۱۹۷, ۱۹۹, ۲۰۳ تا ۲۰۹, ۲۱۵, ۲۱۹, پاراگراف دوم ۲۲۰, پاراگرافهای ۲–۴ صفحه ۲۲۱, دو پاراگراف آخر ۲۲۶ وصفحات ۲۲۷ و۲۲۸, ۲۳۱–۲۳۳)

دستور قتل مکتوب

یک مورد از اسنادی که دادگاه میکونوس (صفحه ۲۱۹ ترجمه حکم دادگاه به ایتالیایی) در رسیدگی خود مورد بررسی قرارداد دستور قتل یکی از مخالفین رژیم به اسم منوچهر گنجی بود که طبق سند ارایه شده به دادگاه میکونوس، به دستور خامنه‌ای «مهدور الدم» و «واجب القتل» اعلام شده‌است.

احکام دادگاه ایالت کلمبیا در امریکا

این دادگاه بطور خاص برای رسیدگی به جنایات تروریستی که در خارج خاک ایالات متحده آمریکا اتفاق افتاده ویکی از اقربای درجه قربانی آن اعمال تبعه آمریکا باشد صلاحیت رسیدگی دارد. صلاحیت این دادگاه محدود به تعیین خسارتهای مالی ناشی از این جنایات است، اما طبیعی است که دادگاه برای دادن حکم به جبران خسارت باید ابتدا عمل تروریستی وانتساب آن به طرف مربوطه را احراز نماید. از دادگاه تا کنون ده‌ها حکم علیه جنایات تروریستی حکومت ایران صادر شده‌است. در این احکام طرف خوانده همواره «رژیم جمهوری اسلامی ایران» است. در بسیاری از احکام این دادگاه علاوه بر جمهوری اسلامی، وزارت ا طلاعات ایران و همچنین سپاه پاسداران طرف دعوا هستند. در برخی از آن‌ها بطور خاص وزیر اطلاعات وقت علی فلاحیان، رییس جمهور رژیم رفسنجانی و رهبر رژیم علی خامنه ای نیز طرف شکایت بوده ومحکوم شده‌اند. از جمله این احکام عبارتست از:

- حکم شماره 01-(CKK) بتاریخ ۲ دسامبر ۲۰۰۲ شکایت فرانس مخاطب رفیعی دختر شاهپور بختیار علیه جمهوری اسلامی ایران ووزارت اطلاعات و امنیت جمهوری اسلامی ایران. در این حکم علی خامنه ای به عنوان رهبر جمهوری اسلامی در زمان ترور شاهپور بختیار، اکبر هاشمی رفسنجانی بعنوان رییس جمهور وعلی فلاحیان بعنوان وزیر اطلاعات مسئول شناخته شده‌اند. (متن این حکم قبلا ترجمه شده و جزو اسنادی است که به دادگاه تسلیم شده‌است)

- کیس Elahi v. Islamic بشماره 124 F.Supp.2d 97 -D.D.C. ,۲۰۰۰. مورخ ۲۰ دسامبر ۲۰۰۰. شکایت داریوش الهی (برادر مجنی علیه سیروس الهی) علیه جمهوری اسلامی ایران ووزارت اطلاعات جمهوری اسلامی. سیروس الهی در ۲۳ اکتبر ۱ در پاریس ترور شد.

- درکیس شماره No. 03-1197 (RCL) مربوط به شکایت امیر رضا اویسی نوه غلامعلی اویسی که در فوریه ۱۹۸۴ در پاریس توسط رژیم ایران ترور شد علیه جمهوری اسلامی و وزارت اطلاعات دادگاه در تاریخ ۳ اوت ۲۰۰۷ رأی خود را صادر کرد وهر چند جمهوری اسلامی را محکوم به خسارت به نوه مجنی علیه نکرد (چون بر طبق قوانین آمریکا تنها فرزند واقوام درجه اول حق دریافت خسارت دارند) اما در حکم صریحا جمهوری اسلامی و وزارت اطلاعات را قاتل جد شاکی اعلام نمود.

- در بسیاری از احکام این دادگاه که در مورد تروریسم جمهوری اسلامی علیه خارجیان مرتکب شده نیز شکایت علیه سران نظام به اسم صورت گرفته و جمهوری اسلامی محکوم شده‌است. از جمله کیس شماره 1:00CV02602(RCL) از SHAUL STERN علیه جمهوری اسلامی ایران، دولت ایران، وزارت اطلاعات ایران، آیت الله علی حسینی خامنه ای، علی اکبر هاشمی رفسنجانی و علی فلاحیان خوزستانی. این کیس مربوط به یک انفجار است که در ۳۰ ژوییه ۱ در اورشلیم اتفاق افتاده وپدر خواهان یعنی Lean Stern کشته شد.

۸. احکام جلب بین المللی علیه سران جمهوری اسلامی

احکام جلب علیه فلاحیان

علی فلاحیان وزیر اطلاعات ایران در دهه ۱۹۹۰ میلادی یکی از چهره‌های اصلی تروریسم جمهوری اسلامی وکشتارهای روشنفکران ونویسندگان در داخل ایران است. بخاطر دخالت وی در سازماندهی ترورهای خارج ایران در سالهای گذشته چندین حکم جلب بین المللی علیه وی صادر شده‌است. در سال ۱۹۹۶ دادستانی فدرال آلمان علیه او حکم جلب صادر نمود. در سال ۲۰۰۶ نیز قاضی تحقیق سوییسی علیه او حکم جلب بین المللی صادر نمود.

حکم جلب دادگاه آلمان

در حکم جلب بین المللی که بازپرس دیوانعالی فدرال آلمان در ۱۴ مارس ۱۹۹۶ علیه فلاحیان صادر کرد چنین آمده‌است: «وی مشکوک است که در ۱۷ سپتامبر ۱۹۹۲ در برلن با همکاری دیگران با انگیزه پست، جبونانه و با ابزار خطرناک… ۴ نفر را به قتل رسانده وشروع به قتل یک دیگر نموده‌است» (اصل این حکم جلب همراه با ترجمه آن موجود است).

در بخش پایانی این حکم جلب، فلاحیان بعنوان کسی که در قتل محمد نقدی نقش داشته تصریح شده وچنین آمده‌است: «بر اساس اطلاعات موجود امکان جدی وجود دارد که متهم به جنایات بیشتری از این قبیل دست بزند. قتل دیپلمات سابق ایران کاظم رجوی در ۲۴ آوریل ۱۹۹۰ در اطراف ژنو، قتل نخست وزیر سابق ایران بختیار در ۶ اوت ۱۹۹۱ در حوالی پاریس، قتل نقدی دبیر شورای ملی مقاومت ایران – بخش ایتالیا در ۱۶ مارس ۱۹۹۳ در رم همگی در زمان اشتغال او وطبق مدارک موجود در محدود مسئولیت وزارتخانه ای که او ریاستش را بعهده دارد انجام گرفته‌است.»

حکم جلب دستگاه قضایی سوییس

قاضی ژاک آنتنن در تاریخ ۲۰ مارس ۲۰۰۶ پس از تحقیقات گسترده پلیس که از زمان ترور دکتر کاظم رجوی در ژنو در ۲۴ آوریل ۱۹۹۰ صورت گرفت، حکم جلب بین المللی علی فلاحیان را بعنوان کسی که در این قتل دست داشته صادر نمود. (متن این حکم همراه با ترجمه آن موجود است)

دستور جلب ۸ تن از سران جمهوری اسلامی توسط قاضی آرژانتینی

در ۱۸ ژوییه ۱۹۹۴ یک ماشین بمبگذار شده مرکز جامعه یهودیان در شهر بوئنوس آیرس آرژانتین با خاک یکسان کرد. در این عمل تروریستی ۸۵ کشته و بیش از ۲۰۰ نفر زخمی گردیدند. این بزرگترین انفجار تاریخ آرژانتین بود.

پس از ۱۲ سال تحقیقات گسترده در تاریخ ۲۵ اکتبر ۲۰۰۶ دادستان کل آرژانتین آلبرتو نیسمان[۱۰۲]در یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد تصمیم این انفجار در سال ۱۹۹۳ در یک جلسه با شرکت بالاترین مقامات ایران گرفته شده‌است. او همراه با دادستان مارچلو مارتینز بورگو از قاضی فدرال آرژانتین خواستار صدور حکم جلب رهبران جمهوری اسلامی شامل اکبر هاشمی رفسنجانی رییس جمهور نظام در آن زمان، علی اکبر ولایتی وزیر خارجه، علی فلاحیان وزیر اطلاعات، محسن رضایی فرمانده کل سپاه پاسداران، احمد وحیدی فرمانده کل نیروهای قدس سپاه پاسداران (نیرویی که درخارج ایران عمل می‌کند), محسن ربانی وابسته فرهنگی سفارت رژیم در آرژانتین، احمد رضا عسگری یکی دیگر از دیپلماتهای جمهوری اسلامی در آن کشور و عماد مغنیه[۱۰۳]فرمانده نظامی حزب الله لبنان، گردید. در تاریخ ۹ نوامبر ۲۰۰۶ قاضی فدرال Judge Rodolfo Canicoba دستور جلب بین المللی این هشت تن را صادر نمود وانترپل دستور دستگیری آن‌ها همراه با عکسهایشان را منتشر نمود. این خبر در کلیه رسانه‌های مهم بین المللی بصورت گسترده منعکس گردید (از جمله واشنگتن پست و آسوشیتدپرس ۲۵ اکتبر ۲۰۰۶, تلویزیون الجزیره ۲۷ اکتبر ۲۰۰۶, خبرگزاری فرانسه ۱۶ مارس ۲۰۰۷, رادیو تلویزیون بی بی سی ۷ نوامبر ۲۰۰۷, رویتر ورادیو صدای آمریکا ۹ نوامبر ۲۰۰۷ و نیویورک تایمز ۱۰ نوامبر ۲۰۰۷)

پاورقی

  1. در همین سال بیش از 400تن از زائران خانه خدا در اثر اقدامات تروریستی جمهوری اسلامی با استفاده از پوشش زائران از جمله اقدام برای اشغال کعبه که منجر به مقابله پلیس سعودی شد در مکه به قتل رسیدند.
  2. یکی از وظایف ارگانهایی که در پیشبرد تروریسم جمهوری اسلامی عمل می‌کنند، جذب و انتخاب نیروهایی است که پس از آموزشهای مقدماتی و کنترل اولیه امنیتی به نیروی قدس و یا وزارت اطلاعات تحویل می‌شوند. نیروی قدس و وزارت اطلاعات در هماهنگی با وزارت خارجه ترتیباتی می‌دهند تا افراد عضوگیری شده به‌طور مخفیانه به ایران وارد و خارج شوند. بسیاری از آنها از طریق کشورهای واسط و با پاسپورتهایی که ایران در اختیار آنها قرار می‌دهد وارد ایران می‌شوند. این افراد با همین پاسپورت به کشور واسط بازمی‌گردند و از آنجا با پاسپورتهای دیگر به مقصد مورد نظر خود حرکت می‌کنند
  3. علاوه بر اینها صدها خانهٌ مخفی در تهران و دیگر استانهای کشور، به‌خصوص در استانهای مرزی در اختیار دارند که در آنها تروریستهای خود را آماده‌سازی می‌کنند.
  4. مصباحی از کادرهای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی که در جریان پرونده میکونوس به‌عنوان شاهد مورد استناد دادگاه قرار گرفت و به شاهد C معروف شد. او در مورد سطح تصمیم گیری برای ترورهای خارج کشوری جمهوری اسلامی وقتی از او سوال می‌شود آیا کانال تصمیم گیری برای انجام قتل‌های سیاسی علیه اعضاء مخالفین ایرانی را می‌شناسید؟ پاسخ می‌دهد: علاقمندم تا وضعیت را بعد از مرگ خمینی در سال 1989 توضیح دهم. این وضعیت از آن زمان تا به امروز تغییری نکرده‌است. حکم قتل باید و حتما از سوی آقای خامنه ای تائید شود. دستور کار و فتوا برای انجام آن می‌تواند به دستگاه‌های مختلفی سپرده شود. اگر فرد مورد نظر در ایران نباشد و در خارج از کشور باشد، می‌تواند مورد را به دادستانی انقلاب، داستانی نظامی، دادگاه ویژه ی روحانیت، دادستانی عمومی درخواست دهند. واواک هم برای موارد داخل و هم خارج از کشور است. برای نمونه آنچه که به ایران برمیگردد، فرد خاطی که بدلیل نداشتن مدارک کافی نمی‌توانسته از سوی دستگاه قضائی مورد عمل قرار بگیرد، مورد را واواک عهده دار می‌گردد.
  5. ارگانهای اصلی که در این تصمیم‌گیریها شرکت دارند: -دفتر ویژهٌ خامنه‌ای -وزارت اطلاعات - نیروی قدس (قرارگاه نصر و رمضان) -وزارت خارجه -سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی -بنیاد مستضعفان
  6. نمونه ۱: در تیر72 در شورای عالی امنیت نظام تصمیم به تشدید عملیات تروریستی علیه مجاهدین گرفته شد و به‌دنبال آن حسن روحانی دبیر شورای عالی امنیت رژیم اعلام کرد «از این پس، پیش‌از آن‌که دشمنان به‌فکر توطئه و تجاوز باشند، به آنها حمله کرده و آنها را نابود خواهد کرد». مسئول کمیسیون خارجهٌ شورای ملی مقاومت ایران براساس اسناد تایید شده در 19مرداد73 در یک کنفرانس مطبوعاتی در واشینگتن عنوان کرد که «انفجار بوئنوس‌آیرس در تهران طراحی شد و نیروی قدس سپاه پاسداران، وزارت اطلاعات و وزارت خارجه در آن شرکت داشتند. این طرح در مراحل پایانی به تأیید شورای عالی امنیت رژیم، که ریاست آن با رفسنجانی بود، رسید. سفارت ج.ا. در آرژانتین و وزارت خارجه در نقل و انتقال تروریستها و پشتیبانی آنها از نظر تأمین مواد منفجره، نقش داشتند…».
  7. نمونه ۲: اظهارات هاشم علوی معاونت امنیت وزارت اطلاعات (جانشین سعید امامی) در «همایش کوثر» در شهریور78، خطاب به فرماندهان اطلاعاتی نیروی انتظامی این امر را تایید می‌کند: در آن شرایط (پس از انفجار) تا شروع اقدام موشکی ما 24ساعت فرصت داشتیم که نیازمند اخذ تأییدات مسئولین درجهٌ یک نظام بودیم که از طریق گردش‌کاری که توسط دوستان سپاه انجام شد، نظر مثبت مقام معظم رهبری را مطلع شدیم که ارجاع داده بودند به شورای امنیت ملی و به لطف خدا شورای امنیت ملی با جلسه‌یی که به‌هرحال علی‌رغم محدودیت زمانی شاید جزو نوادر تصمیماتی بوده که با رأی کامل در جهت این برخورد ما قدم به پیش گذاشت…».
  8. نمونه ۳: دادگاه میکونوس رای داد که سران وقت جمهوری اسلامی، خامنه‌ای، رفسنجانی، ولایتی و فلاحیان در ماجرای میکونوس دست داشته‌اند. در 21فروردین76، در پایان محاکمهٌ چندسالهٌ موسوم به «میکونوس»، یک دادگاه فدرال در برلین در رأی خود تصریح کرد دستور ترور مخالفان ایرانی در خارج از ایران توسط کمیته‌یی از سران جمهوری اسلامی شامل رهبر و رئیس جمهور و وزیر خارجه و وزیر اطلاعات صادر می‌شود. هم‌چنین قاضی تحقیق سوییس در تابستان همان سال اعلام کرد دستور ترور دکتر کاظم رجوی، توسط بالاترین مقامات جمهوری اسلامی صادر شده‌است.
  9. کارشناسان اعتقاد دارند بر اساس آموزشهایی که جمهوری اسلامی به تروریستها می‌دهد، به‌خاطر حفظ اسرار و جلوگیری از شناخته‌شدن و به‌منظور پیش‌بردن مأموریتهای خود مجاز به شراب‌خواری یا کارهای «غیراخلاقی» و «خلاف شرع» هستند. این نوع کارها در داخل ایران مجازات سنگسار یا شلاق و اعدام در ملأعام دارد. این اقدامات بر اساس فتواهای افرادی هم‌چون مشکینی و شورای فقهای دفتر خامنه‌ای برای این تروریستها مجاز شمرده می‌شود
  10. نمونه ۴: دفتر مجاهدین خلق در پاریس در روز پنجشنبه 16اسفند75 با انتشار اطلاعیه‌یی اعلام کرد: «... تصمیم به حملهٌ موشکی به قرارگاه‌های ارتش آزادیبخش در اسفند75 در پی تشکیل جلسات متعدد شورای عالی امنیت رژیم به‌ریاست خامنه‌ای و با حضور رفسنجانی در هفته‌های اخیر اتخاذ شده‌است…».
  11. شاهد C در حضور دادگاه میکونوس اظهار داشت که هدف از تشکیل این «کمیته» پس از مرگ خمینی این بود که فرامین قتل صادرشده توسط رهبر مذهبی با نظر مسئولین صدر حکومت هماهنگ گردد. به گفتۀ او رفسنجانی میبایست در جلسات حضور داشته باشد، در غیر اینصورت فرامین ترور در دستور کار قرار نمیگرفت: «این کمیتۀ ویژه اجرای عملیات تصویب شده را به آن عضوی از کمیته واگذار مینماید که با هدف تعیین شده عملیات ارتباطی داشته باشد و با توجه به امکاناتش مناسبترین فرد باشد. یک فرمانده تیم قابل اعتماد برای اجرای عملیات از جانب این عضو کمیته انتخاب میگردد. فرمانده تیم، رزمندهیی مجرّب، آموزشدیده و قابل است. او هم به نوبۀ خود افراد تیم ضربتی «هیت» (Hit-Team) را دستچین میکند. صدور فرمان و اتخاذ تصمیمم نهائیی در محل اجرای عملیات در حیطۀ اختیارات فرماندۀ تیم میباشد».
  12. آخوند محمد حجازی در ابتدا در دفتر خمینی به کار اشتغال داشت. وی به همراه ریشهری و فلاحیان و سعید امامی و پورمحمدی و حسین شریعتمداری از اولین مؤسسان وزارت اطلاعات بود. در دورهٌ ریشهری معاونت خارجی وزارت اطلاعات را به‌عهده داشت که محور فعالیتهایش در خارج کشور و به‌خصوص فرانسه علیه مسعود رجوی بود. در سال72 پس از استقرار مریم رجوی در پاریس، کمیتهٌ عملیات ویژه به ریاست حجازی اقدامات سیاسی و اطلاعاتی گسترده‌یی را علیه اقامت مریم رجوی در فرانسه سازمان داد و از جمله با راه‌اندازی حرکات ایذایی علیه سفارت فرانسه، تلاش کرد این کشور را تحت فشار قرار دهد. حجازی برای مذاکره پیرامون آزادی دو قاتل دکتر کاظم رجوی از دولت فرانسه، شخصاً در رأس یک هیأت به فرانسه رفت. مجاهدین مدعی هستند طرح کشتن کشیشان و انفجار حرم امام رضا در مشهد و نسبت دادن آن به مجاهدین که از سوی وزارت اطلاعات به اجرا درآمد، متعلق به آخوند حجازی است.
  13. نمونه: در سال1364 دبیر اول سفارت اردن در ترکیه ترور شد، در سال65 علی کنت ایرانی همراه عدنان موسی سلیمانی به‌عنوان متهمین این ترور دستگیر شدند. علی کنت افشا کرد که رابطش در سفارت رژیم در آنکارا «جواد جوان» کاردار سفارت رژیم در آنکارا است. بعداز دستگیری علی کنت جواد جوان از ترکیه فرار کرد. روزنامهٌ حریت 4آذر65 نوشت «رهبر واقعی جهاد اسلامی، رئیس مجلس ایران، رفسنجانی است. علی کنت تروریست ایرانی نیز گفت رهبر جهاد اسلامی رفسنجانی است».
  14. معاونت آموزش این نیرو مسئولیت آموزش سیاسی - ایدئولوژیک، نظامی و هم‌چنین سازماندهی در تیمهای ترور را به‌عهده دارد. به‌همین خاطر از ابتدای تأسیس نیروی قدس معاونت آموزش یکی از جدی‌ترین و فعالترین بخشهای این نیرو بوده‌است. معاونت آموزشی سپاه قدس علاوه بر نقاط مختلف ایران، مراکز آموزشی خود را در بسیاری از کشورهای خارجی از جمله سودان، لبنان و بوسنی راه‌اندازی کرده است. نیروی قدس و وزارت اطلاعات در هماهنگی با وزارت خارجه ترتیباتی می‌دهند تا افراد عضوگیری شده به‌طور مخفیانه به ایران وارد و خارج شوند. بسیاری از آنها از طریق کشورهای واسط و با پاسپورتهایی که ایران در اختیار آنها قرار می‌دهد وارد ایران می‌شوند. این افراد با همین پاسپورت به کشور واسط بازمی‌گردند و از آنجا با پاسپورتهای دیگر به مقصد مورد نظر خود حرکت می‌کنند. از اواخر سال74 جمهوری اسلامی به منظور این‌که امکان آموزش تعداد بیشتری از این افراد را فراهم کند و همین‌طور از لو رفتن این نفرات در جریان رفت و آمد به ایران جلوگیری کند، به تربیت مربیانی پرداخت که بتوانند آموزشهای لازم را در مراکزی که جمهوری اسلامی در کشورهای دیگر از جمله لبنان، بوسنی و سودان راه انداخته‌است، منتقل کنند.
  15. نمونه: سپاه پنجم قدس با همکاری وزارت اطلاعات علی‌اکبر قربانی و زهرا رجبی دو عضو مجاهدین را در ترکیه به قتل رساندند. در جریان محاکمهٌ شماری از تروریستها در ترکیه که در قتل علی‌اکبر قربانی و تعدادی از روزنامه‌نگاران و مقامات سیاسی در ترکیه، مسئولیت داشتند نقش سپاه قدس، وزارت اطلاعات و دیپلوماتهای جمهوری اسلامی در آنکارا و استانبول افشا شد. یکی از تروریستهای دستگیر شده نجمی اسلان اعتراف کرد که به‌وسیله نمایندگی فرهنگی سفارت جمهوری اسلامی در آنکار به ایران رفته و در آن‌جا آموزش نظامی دیده‌است. یکی از تروریستها که در ربودن علی‌اکبر قربانی شرکت داشت به‌نام «شکر» بعداز دستگیری اعتراف کرد پس از ترور چتین امج (روزنامه‌نگار ترک که در تاریخ16 اسفند 1368 در حین پیاده شدن از اتومبیل ترور شد) به ایران فرار کردم و سپس با پاسپورت دیپلوماتیک دوبار دیگر به ترکیه آمدم.
  16. خانم سروناز چیت‌ساز، نمایندهٌ شورای‌ملی مقاومت در آمریکا، در سال1376 طی یک کنفرانس مطبوعاتی نقش پاسدار شریفی در انفجار خبر را افشا کرد. بعداز این افشاگری بود که جمهوری اسلامی مأموریت او را عوض کرد.
  17. سپاه پاسداران در لبنان پس از عراق، لبنان یکی از اصلیترین کشورهای اسلامی و عربی است که همواره کاندیدای مهمی برای گسترش و تروریسم مد نظر جمهوری اسلامی بوده‌است. یکی از حوزه‌های فعالیت اطلاعات سپاه پاسداران از ابتدا، لبنان بود. جنگ داخلی لبنان و عدم وجود یک حکومت مرکزی مقتدر، زمینهٌ مساعدی برای این دخالتها فراهم می‌کرد. در تاریخ 16خرداد سال61 به‌دستور شخص خمینی با شعار و با هدف برقراری جمهوری اسلامی در لبنان، یک تیپ سپاه پاسداران به‌نام «تیپ (ضد) محمد رسول‌الله» به فرماندهی پاسدار حسین مصلح که تحت نظر اطلاعات سپاه کار می‌کرد به لبنان اعزام نمود. انفجارهای پیاپی در لبنان، از جمله انفجار سفارت آمریکا و مقر تفنگدارهای دریایی این کشور و انفجار مقر فرانسویها در لبنان، گروگانگیری و به‌قتل رساندن اتباع خارجی در این کشور اکثراً توسط همین تیپ انجام شده‌است. پاسدار مصلح شخصاً فرماندهی انفجار مقر تفنگداران آمریکایی در بیروت در سال1983را برعهده داشت.
  18. وی از اوایل اسفند1357 تا آذرماه1358 در دادگاه‌های انقلاب گچساران، دزفول، بهبهان، خرم‌آباد، بروجرد و رشت به جنایت مشغول بود و سپس موظف به سازماندهی دادسراهای ارتش شد. وی در این سمت شمار زیادی از پرسنل مردمی و ناراضی ارتش را تصفیه یا دستگیر و اعدام نمود.
  19. از جملهٌ این 40نفر می‌توان از سعید حجاریان، خسرو تهرانی، محمد هاشمی (برادر رفسنجانی)، حسین شریعتمداری، علی فلاحیان و آخوند حجازی نام برد. ریشهری به‌مدت یک‌سال با استفاده از کادرهای اطلاعات نخست‌وزیری، اطلاعات سپاه، اطلاعات دادستانی، کمیتهٌ شهربانی و باقیمانده‌های ساواک شاه وزارت اطلاعات را سازماندهی کرد.
  20. و با استفاده از همین امکانات در موضع ریاست دفتر ویژهٌ خامنه‌ای ترور دکتر کاظم رجوی را دنبال کرد. آخوند محمد حجازی هم‌چنین در جریان مراسم دورتموند مجاهدین در سال74 مسئول طراحی ترور مریم رجوی در آلمان بود که به همین منظور همراه تقوی رئیس ادارهٌ تروریسم وزارت اطلاعات به آلمان آمده بود که با افشاگری مجاهدین خنثی گردید.
  21. وی در همایش کوثر در سال78 تصریح کرد معاونت امنیت را در5 ادارهٌ کل سازماندهی کرده‌ایم و تمام تلاش ما برای تقویت جدی مجموعهٌ ادارهٌ کل نفاق (مبارزه با مجاهدین) می‌باشد. وی در همین همایش تصریح کرد که انفجار اتوبوس مجاهدین در بغداد و موشک‌باران قرارگاه مجاهدین در خرداد 78 را این معاونت طراحی و اجرا کرده‌است.
  22. سعید امامی ریاست معاونت داخلی وزارت اطلاعات در زمان رفسنجانی قتلهای زنجیره‌یی در داخل و ترورهای وزارت اطلاعات در خارج را در هماهنگی کامل با حجازی دفتر ویژهٌ خامنه‌ای دنبال می‌کرد. از جمله طرحهایی که مستقیماً توسط سعید امامی به‌اجرا درآمد، طرح ترور دکتر کاظم رجوی و طرح انفجار حرم امام رضا و قتل کشیشان می‌باشد.
  23. چند سال بعد طی مصاحبه‌یی یکی از افراد خارجی تیم‌های ترور وابسته به سپاه از فرانسه گفت که اگر رئیس جمهور فرانسه را هم بخواهد، می‌تواند کت بسته تحویل رژیم بدهد، اما دسترسی به رجوی امکان‌پذیر نیست.
  24. مجاهدین در پاسخ به اینکه چرا رژیم ایران تصمیم به ترور نقدی گرفت می‌گویند: نقدی پس از پیوستن به شورای ملی مقاومت همه تلاش خود را در ایتالیا وقف روشن کردن طبقه سیاسی ایتالیا نسبت به فاجعه ای که در ایران می‌گذشت وحمایت از مدافعین ایرانی دمکراسی وحقوق بشر یعنی شورای ملی مقاومت نمود. او توانست حمایت بسیاری از احزاب وشخصیتهای سیاسی و پارلمان این کشور را از برنامه‌های شورا جلب کند. آخرین اقدام وی بیانیه رسمی بود که از کمیسیون خارجی مجلس ایتالیا صادر شد و از دولت ایتالیا خواست که مذاکرات رسمی خود را با شورای ملی مقاومت آغاز نماید؛ و به همین دلیل هم کاندید ترور از سوی جمهوری اسلامی گردید.
  25. اکبر خوشکوش مشاور عملیاتی سرمدی معاون وقت امنیت وزارت اطلاعات (جانشین سعید امامی) در زمان دری نجف‌آبادی بود. وی از لمپنهای یاخچی‌آباد تهران و از دوستان سعید حجاریان و عباس عبدی است. از بهمن سال57 با سعید حجاریان در کمیته به‌فعالیت پرداخت و از سال58 از کسانی بود که حملات چماقداران علیه مجاهدین را در تهران سازمان می‌داد. از بهمن59 در کمیتهٌ نازی‌آباد شکنجه و بازجویی از هواداران مجاهدین را شروع کرد و بعداز 30خرداد از شکنجه‌گران زندان اوین شد. به توصیهٌ لاجوردی بعداز تشکیل وزارت اطلاعات خوشکوش به این وزارتخانه منتقل شد و در تیمهای ضربت (تروریستی) معاونت خارجی قرار گرفت. در قتلهای زنجیره‌یی فاش شد: «اکبر خوشکوش از جمله کسانی است که در وزارت اطلاعات به «فرنگی کاری» معرو ف هستند و در ترورهای خارج کشور دست دارد».
  26. منصور آهنی عضو تیمهای ترور وزارت اطلاعات است که در سال70 به کانادا فرستاده شد و متقاضی پناهندگی شد. جمهوری اسلامی در صدد بود از امکانات پناهندگی برای کارهای تروریستی خود در خارج استفاده کند. چند سال بعد روزنامهٌ گلوب اندمیل کانادا در21 آذرماه77 نوشت: «شش سال پیش منصور آهنی، تلفنی از مربی سابقش رئیس جوخهٌ آدمکشی ایران دریافت کرد. تماس تلفنی از ایران درست چند هفته پس از این که منصور آهنی رسماً در دادگاهی در تورنتو درخواست پناهندگی کرده بود صورت گرفت. تاآن زمان آقای آهنی که توسط یک شاخهٌ ویژهٌ دولت ایران برای کشتن آموزش دیده بود در آپارتمانی در دان میلز با همسرش و دو مردی که در مرکز پناهندگان ملاقات کرده بود، مستقر شده بود. او در برگرکینگز در مرکز تورنتو همبرگر درست می‌کرد. تلفن کننده فارسی حرف می‌زد. او گفت جای آقای آهنی خالی است و می‌خواهد او را دوباره در اروپا در جایی دنج ببیند. تلفن‌کننده نیازی نداشت خود را معرفی کند. او صدا را می‌شناخت. او علی‌اکبر بود که برای سرویسهای اطلاعاتی غربی تحت نام اکبر خوشکوش شناخته می‌شود. آقای خوشکوش در ایران معروف بود. او رئیس جوخه‌های قتل در خارج بود. هفت سال پیش در تهران او به آقای آهنی آموزش داده بود که چگونه از موشک‌انداز دستی استفاده کند و چگونه از یک اتومبیل در حال حرکت بیرون بپرد و چهار گلوله به قلب و یکی به مغز یک مرد خالی کند و بعد دوباره سوار اتومبیل شود. آقای آهنی که پنج ماه قبل از آن در اکتبر1991 به کانادا آمده بود گفت: من پول و پاسپورت ندارم. آقای خوشکوش گفت که برایش پول می‌فرستد تا یک پاسپورت تقلبی بخرد؛ بنابراین آقای آهنی طرحهای ملاقات مخفیانه در اروپا را شروع کرد».
  27. بنا به منابع مجاهدین وزارت اطلاعات طی گزارشی مقر خانم رجوی در اورسوراواز را یک دژ تسخیرناپذیر توصیف کرد که در مدت 1.5سال اقامت مریم رجوی نتوانسته‌اند هیچ شکافی برای نفوذ به آن پیدا کنند و امکان استفاده از عوامل نفوذی نیز ندارند. امکان استفاده از ماشین انفجاری شبیه به آن‌چه در بیروت به‌کار بردند، نیز به‌دلیل موانع فیزیکی و هشیاری نگهبانان اقامتگاه مؤثر نخواهد بود.
  28. این نویسنده آلمانی تحقیقاتی دقیق در رابطه با شبکه ترور حکومت ایران در اتریش انجام داده‌است. او برای نیمه دوم سالهای دهه 80 در رابطه با فعالیتهای تروریستی جمهوری اسلامی چنین نتیجهگیری می‌کند: «مأمورین فعال و مسلح در سومین ساختمان در نزدیک سفارت ایران زندگی می‌کنند. تعداد افراد مسلح در این محل هرگز پایینتر از 30 تن نبوده‌است. حداکثر آنها به 50 تن بالغ می‌شد. تعدادی از این افراد کارمندان سفارت می‌باشند. گزارش دیتل به اسامی 12 عضو دائمی تیم ترور اشاره دارد و نقش آنها را تشریح می‌کند. در رأس این تیم ِ ترور، کاردار سفارت قراردارد. این تیم 12 نفر بیشتر اوقات هفته را مشغول آموزش به افراد جدیدی هستند که یا از ایران یا ترکیه یا از کشوهای عربی به جمع آنها می‌پیوندند. در این ساختمان دو سالن بزرگ وجود دارد که برای اقامت و تمرین در نظر گرفته شده‌است. تمام سلاحها (کلاشینکف AK-46، تفنگ و سلاحهای دیگر) در زیر زمین انبار می‌شوند».
  29. قاسملو به خود مختاری در چهارچوب ایران اعتقاد داشت. روزنامه لوموند در 6 مارس 1979 [به نقل از او] نوشت: «آنانی که شعار جدایی طلبی را طرح میکنند واپسگرا میباشند. کردهای چپگرا خواستار خودمختاری سازنده هستند». اما برای خمینی بین خودمختاری و جداییطلبی هیچ تفاوتی وجود نداشت. او فتوای خود را صادر کرده بود. برای او قاسملو یک فرد «طاغی» وحزب او «حزب شیطان» بود. (پ David McDowell: A Modern History of the Kurds. 1, S. 272..)
  30. «شاهد C» در دادگاه میکونوس چنین اظهار داشت: «سلول اطلاعاتی پاسداران خبر داد که قاسملو بعنوان سخنگوی حزب دمکرات کردستان ایران میخواهد مذاکراتی را به منظور آرامکردن جو سیاسی انجام دهد. این مذاکرات میتوانند به عنوان یک فاکتور جدی سیاسی مطرح گردند. به همین دلیل او میبایست در فاز اولیه چنین فعالیتهایی از سر راه برداشته شود». نامه وزیر دادگستری، نیکلاس میشا لک، به خانم مادلینا پترو ویچ در 8 جولای1. [مترجم: اظهارات «شاهد سین» منعکس در پرودندۀ «دادگاه میکونوس».
  31. عملیات تحقیقاتی در محل ارتکاب جرم را اسوالد کسلر، رئیس ETB (دایره مبارزه با تروریسم)، با همکاری Fredrich Maringer از دفتر امنیتی آغاز مینمایند. کسلر و مارنینگر همراه با نمایندگان قاسملو پیروتی و بهرامی به آپارتمان ِ محل حادثه میروند: درب ورودی، راهرو، اتاق وقوع حادثه و سه جنازه. بلافاصله این موارد نظر کسلر را به خود معطوف مینماید: 1ـ بر روی در ورودی آپارتمان به هیچوجه آثار شکستگی دیده نمیشد. یعنی اینکه کسی با توسل به زور وارد آپارتمان نشده‌است. کسلر دستور داد که قفل در ورودی بوسیله مأمورین اطلاعاتی بازشده و مورد کنترل قرارگیرد. پس از بازبینی کوتاه او به این نتیجه میرسد: قاتلین به داخل آپارتمان راه داده شدهاند و یا اینکه آنها داخل آپارتمان بودهاند. 2ـ پس از شلیک گلولههای مرگبار، به پیشانی سه کرد ایرانی تیر خلاص زده شده‌است. «شاهد» ماجرا، صحرارودی، از معرکه جان سالم بدر برده‌است. 3ـ دو نفر از سه کرد ایرانی کاملاً غافلگیر شده ودر جایی که نشسته بودند به قتل رسیدند؛ بنابراین اگر شخص غریبهیی از بیرون وارد اتاق میشد، قربانیان ترور به هیچ وجه بیحرکت سر جای خود ننشسته بودند. 4ـ «قربانی» دیگری به نام آجودی فرار کرده و مخفی شده‌است. 5ـ درمقابل آپارتمان ـ محل سوء قصد ـ ساختمانی وجود ندارد که بتوان از آن محل این ساختمان را زیر نظر گرفت و آن را شناسایی نمود؛ بنابراین عاملین میبایست قبلاً با ورود به این آپارتمان به شناسائی محل وقوع جرم پرداخته باشند. 6ـ عاملین حتماً قربانیان را از قبل میشناختند تا افراد اشتباهی را با حمله سریع خود مورد اصابت گلوله قرار ندهند. 7ـ این سوء قصد در چهارچوب یک عمل کلاسیک تروریستی نمیگنجد بلکه از عملیات مأمورین اطلاعاتی بشمار میرود. این سوء قصد از نوع آن عملیات تیپیک تروریستی که قربانی و قاتل برای اولینبار در مکانهای عمومی (جلو درب هتلها، در فرودگاه‌ها و یا در جلو محل سکونت مقتول) رو درروی همدیگر قرار میگیرند، نبود؛ ولی این بار سوء قصد در داخل یک آپارتمان شخصی به وقوع میپیوندد. یعنی اینکه قاتل و قربانی حتماً از قبل همدیگر را میشناختند و عاملین ترور میبایست در روند یک پروسه اعتماد قربانیان را جلب میکردند. 8ـ محوریترین دلیل برای اسوالد از همان ابتدای امر این است: او از پیروتی و بهرامی که به محل وقوع جرم ملحق شده بودند کسب اطلاع مینماید که قاسملو و قادری با نمایندگان حکومت ایران درحال مذاکره بودهاند. برای او این امر محرز میگردد که تهران برندۀ اصلی این آدمکشی میباشد. تیم مبارزه با تروریسم (EBT)تحت نظارت اسوالد کسلر از صحت فرضیۀ خود و موارد هشتگانۀ فوق کاملأ قانع شده‌است.
  32. جمشید عابدی از سال59 در کمیته کار می‌کرده و در سال 61 محافظ ناطق نوری نمایندهٌ مجلس شد. وی تا سال64 در کمیته کار می‌کرد و در سال 64 به وزارت اطلاعات منتقل شد. وزارت اطلاعات در اسفند64 او را تحت عنوان هوادار مجاهدین به ترکیه و در اردیبشهت ماه65 به آلمان فرستاد. جمشید عابدی در شهریور65 خواستار اعزام به منطقهٌ مرزی و پیوستن به مجاهدین شد. اما به‌دلیل وضعیت مشکوک وی به فاصلهٌ چند ماه یعنی در فروردین66 از منطقه اخراج شد. وی متعاقباً از طریق ترکیه به سوئد رفت و در 70کیلومتری استکهلم مستقر شد. او به توصیه وزارت اطلاعات تلاش کرد خودش را هوادار سازمان نشان دهد. وزارت اطلاعات در بهمن71 از او خواست که به استکهلم نقل‌مکان کند تا رابطه‌اش با انجمن هواداران در این شهر فعال شود. وی در نزدیکی انجمن خانه‌یی اجاره کرد. طرح وزارت اطلاعات این بود که جمشید تحت عنوان هوادار، خانه و ماشینش را در اختیار انجمن قرار دهد که اگر مسئولین سازمان به سوئد مسافرت کردند با استفاده از این امکانات طرح تروری را پیش ببرد. با مسافرت هیأت مقاومت به استکهلم، جمشید اصرار داشت که آنها در خانه‌اش مستقر شوند که با اصرار او موافقت نمی‌شود.

پانویس

  1. Definition of terrorism
  2. United States State Department, Office for Counterterrorism: White Paper: Iran and Terrorism
  3. Bundeskriminalamt ST 33: Erkenntnisse zum iranischen Staatsterrorismus, Meckenheim/Deuschland vom 15.07.1.
  4. Bundesamt für Verfassungsschutz. (ادارۀ حراست از قانون اساسی آلمان)
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ Bundesamt für Verfassungsschutz: Die nachtrichtendienstlichen Strukturen des Iran
  6. نظری به سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، جواد منصوری، انتشارات امیرکبیر، 1365، ص51
  7. رادیو ایران، ۱۳آبان۱۳۶۵
  8. روزنامه اطلاعات ۱۶ می ۱۹۸۹
  9. کیهان، ۱۶اسفند۱۳۶۷
  10. لیبراسیون - ۴مرداد۶۴
  11. رسالت - ۲۹تیر۷۰
  12. هفت زندانی که گفته شد در زندان‌های ایران خودکشی کردند
  13. روزنامهٌ جمهوری رژیم در 11بهمن1367 در گزارشی در بارهٌ «کنفرانس اندیشهٌ اسلامی» در لندن
  14. پیام خمینی به‌مناسبت حج در ۱۰مرداد۶۶
  15. وزارت اطلاعات طی سالهای گذشته بارها مراکز مجاهدین و ارتش آزادیبخش ملی ایران در خاک عراق را با کاتیوشا مورد حمله قرار داده‌است.
  16. ۱۶٫۰ ۱۶٫۱ فرمان قتل عام دادستانی کل کشور جمهوری اسلامی ایران آیت الله موسوی تبریزی در مورخه 16 مارچ 1993 (25 اسفند 1371)
  17. فایل چهارم افشاگری مسعود مولوی [۱]
  18. محسن رضایی هم‌زمان به‌دستور خمینی به‌همراه چند تن دیگر از نفرات خمینی مانند محمد باقر ذوالقدر (قائم‌مقام کنونی سپاه)، بهزاد نبوی، محمد سلامتی، مصطفی تاج‌زاده و آقاجری سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را درست کردند که سازمان مجاهدین خلق معتقد است برای علم کردن در برابر این سازمان بوده‌است. اکثر افراد این جناح که امروز به‌عنوان جناح دوم خرداد شناخته می‌شوند، در اطلاعات سپاه به‌همراه محسن رضایی به‌دنبال شکار مجاهدین و نیروهای انقلابی در داخل کشور و به‌دنبال صدور ترور و فرهنگ نظام به خارج از مرزهای ایران بودند. زمانی که خمینی بنابه مصالحی گفت سپاه در سیاست دخالت نکند وی رسماً اعلام کرد که از سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی خارج می‌شود.
  19. ۱۹٫۰ ۱۹٫۱ انفجار بیروت با فتوای خمینی
  20. Iran official admits country’s role in terror bombing that killed 241 US military members: report
  21. ۲۱٫۰ ۲۱٫۱ فاکس نیوز: رژیم ایران رسماً به نقش خود در بمب‌گذاری تروریستی ۱۹۸۳ در لبنان اعتراف کرد
  22. ۲۲٫۰ ۲۲٫۱ In First-Ever Iranian Acknowledgment Of Iran's Role In 1980s Lebanon Bombings
  23. ایجاد شبکه‌های جاسوسی و اطلاعاتی در خارج کشور و به‌راه انداختن دسته‌هایی تحت نام «اعضای سابق مجاهدین» وبکارگیری آنها علیه مجاهدین و مقاومت ایران و زمینه‌سازی اقدامات تروریستی از اقدامات وزارت اطلاعات در خارج کشور است
  24. محمود رجبی همان کسی است که در سالهای بعد در جریان قتلهای سیاسی و زنجیره‌یی دست داشت و از او با نام مستعار محمدی نیز اسم برده می‌شود. وی که در جریان این قتلها دستگیر شده بود، به‌خاطر شرکتش در ترورهای خارج کشور و برای جلوگیری از افشا شدن نقش نظام در این ترورها سریعاً آزاد شد.
  25. گوآسمی یک فرانسوی الجزایری‌الاصل بود و سوتلو نمایندهٌ گروه آکسیون دیرکت (عمل مستقیم) فرانسه». چنان‌که در گزارشهای رجبی آمده به‌علت عدم امکان نفوذ در مجاهدین و هشیاری آنها طرحهایش علیه مسعود رجوی موفق نمی‌شود.
  26. نقش جاسوس پلیس در ترور کاظم رجوی روزنامهٌ تریبیون دوژنو 17مرداد 76: «یک پلیس زن اهل ژنو همراه همسر ایرانی خود، در 30ژوئن به‌دستور کارلا دل پونته، دادستان کنفدراسیون، به‌اتهام جاسوسی دستگیر شدند. پس‌از سه‌روز بازداشت آنها آزاد شدند. .... 7سال پس‌از قتل رجوی، قاضی شاتلن به این نتیجه رسید: امکان زیادی دارد که یک شبکهٌ جاسوسی در سوئیس وجود داشته باشد. او وزارت عمومی کنفدراسیون را که تنها نهاد ذیصلاح در این امور است مطلع ساخت. سپس خانم کارلا دل پونته تحقیقات خود را آغاز کرد. در تاریخ سوم ژوییه وزارت عمومی این خبر را اعلام کرد: این ظن وجود دارد که مخالفان رژیم ایران در سوئیس مورد جاسوسی قرار گرفتند. … اکنون می‌دانیم که تنها دونفر دستگیر شده‌اند: آن پلیس زن و همسرش. این دستگیریها در بامداد 30ژوئن (9 تیر 76) در منزل این زوج صورت گرفت…» شاهدC در شهادتی که در آلمان و سوئیس داده گفت: من یقین دارم که اطلاعات بسیاری در ارتباط با جاسوسی در مورد (کاظم) رجوی از طریق این کارمند پلیس در ژنو (به رژیم) رسیده‌است. من این اطلاعات را ابتدا از محمود رجبی به‌دست آوردم. در سال1991 زمانی که او رئیس دفتر ریاست جمهوری در فرودگاه مهرآباد تهران بود، به من گفت که اطلاعات مشروحی در رابطه با کاظم رجوی از منبع نزد پلیس سوئیس به‌دست آورده‌است. او از این منبع تحت عنوان "حاج‌خانم" نام می‌برد. هم‌چنین در دفتر شرکت سمساکالا با هادوی و کمالی صحبت داشتیم، کمالی گفت "ما رجوی را شکست دادیم". و اضافه کرد "حاج خانم" در این رابطه به‌ما کمک کرده‌است. بخصوص در رابطه با ترددات رجوی. در سال 1992 (71)، من برای دیداری به ساختمان 15 واواک رفته بودم. چون بایستی هرازگاهی خودم را به واواک معرفی می‌کردم، از این فرصت استفاده کردم برای این‌که با دوستان قدیمی‌ام در واواک در ساختمان15 درخواست صحبت کنم. وقتی که نزد دوستم رسیدم، متوجه شدم که کمالی نزد اوست از کمالی پرسیدم با ژاک سوتلو که من رابطه با او برقرار کرده بودم، چه کرده‌است؟ (ژاک سوتلو از اعضای گروه فرانسوی آکسیون دیرکت بوده که با رژیم رابطه داشته‌است). کمالی (قاتل دکتر کاظم که فرانسه او را به رژیم پس داد) پاسخ داد که یک منبع نزد پلیس فرانسه داشته، که از طریق او، ما (واواک) در ارتباط با یک منبع در پلیس سوئیس قرار گرفته‌ایم و می‌خواست نشان دهد که ما با این منبع تا به کجا رسیده‌ایم. برای اثبات حرفهایش، او از یک پرونده عکسی درآورد که از فاصلهٌ نزدیک گرفته شده بود و کاظم رجوی را در آشپزخانه منزلش نشان می‌داد در حالی که یک فنجان چای در دست داشت. آن یک عکس رنگی بود که در آن نیمی از یک سماور نیز دیده می‌شد. این عکس را از پشت یکی از درهای آشپزخانه از بیرون ساختمان گرفته‌اند. من احساسم این بود که عکاس در بیرون ساختمان بوده، شاید در یک حیاط یا در خیابان و یا جای دیگر. من یکبار عکسی از یک زن در دفتر سعید اسلامی (امامی) یکی از جانشینان فلاحیان، دیدم. در این رابطه گفته شد که او منبعی در پلیس سوئیس است؛ ولی توضیح داده نشد که آن زن در کیس کاظم رجوی شرکت داشته‌است.
  27. منابع مقاومت آن را به شکست جمهوری اسلامی در عملیات نصریک ارتباط می‌دهند. آنها می‌گویند تلاش برای اجرای ترور با رفتن مسعود رجوی از پاریس به عراق و تشکیل ارتش آزادیبخش که آنرا آغازی برای شکست جمهوری اسلامی در جنگ و از جمله شکست در حملهٌ موسوم به نصریک علیه مجاهدین در بهار66 مجددا آغاز شد. آنها می‌گویند این شکست‌ها موجب شد جمهوری اسلامی یک بار دیگر تصمیم به ترور فعالان مقاومت در خارج کشور بگیرد و یکی از هدفهای این عملیات محمدحسین نقدی بود. مجاهدین با پی بردن به‌موقع به این موضوع توانستند با اقدامات امنیتی و حفاظتی و با اطلاع به مقامات پلیس از وقوع آن جلوگیری کنند. در گزارش مقامات امنیتی ایتالیا به‌تاریخ 9اردیبهشت66 آمده‌است «سرویسهای ایران قصد انجام سوءقصد علیه مقامات سازمان مجاهدین خلق در اروپا را دارند که هدف در ایتالیا نقدی خواهد بود. این طرح به‌دنبال شکست عملیات نصریک که توسط نیروهای ایرانی در چهارچوب جنگ ایران و عراق علیه پایگاه‌های مخالفین انجام گرفت، مطرح شد. آنها تصمیم گرفتند عملیات را به‌جای متمرکز کردن روی پایگاه‌ها، روی افراد مخالف به صورت فیزیکی شروع کنند».
  28. او برادر مهدی آخوندزاده بسطی است که فرماندهی ترور دکتر کاظم رجوی در 4اردیبهشت69 را به‌عهده داشت. نقدی خبر انتصاب این مزدور را به مقامات امنیتی ایتالیا اطلاع داد. آن‌چنان‌که در پرونده منعکس شده‌است مقامات امنیتی این تهدید را جدی ارزیابی می‌کنند.
  29. اهری مصطفوی متولد1332، در سالهای1353 تا 1355 در لبنان بود. از سال1357 به سپاه پاسداران وارد شد، و از فرماندهان اشغال سفارت آمریکا بود. وی در سالهای بعد به وزارت‌خارجه رفت و در سال1366 سفیر رژیم در آلمان شد. وی در بسیاری از ترورهای رژیم در خارج کشور دست داشته‌است.
  30. مجاهدین می‌گویند تلگرافهای مسعود رجوی به رئیس جمهور و نخست وزیر ترکیه و اقدامات بین‌المللی آنها، باعث شده بود که دولت ترکیه یک بسیج گسترده برای پیداکردن مجتهدزاده به‌عمل بیاورد.
  31. علی‌اکبریان کیست؟ اکبریان که ربودن و شکنجه و مثله‌کردن اکبر قربانی تحت نظر مستقیم او انجام شد، از فارغ التحصیلان مدرسهٌ حقانی قم است. وی معاون خارجی وزارت اطلاعات در زمان فلاحیان و از همکاران سعید امامی در ترورهای خارج کشور و قتلهای سیاسی در داخل می‌باشد. در مدت وزارت دری‌نجف‌آبادی، وی معاون مطبوعاتی و روابط عمومی وزارت اطلاعات بود و در زمان یونسی به معاونت خارجی وزارت اطلاعات منصوب گردید. در جریان قتلهای زنجیره‌یی اکبریان دوبار دستگیر شد. ابتدا در شهریور1377 در زمان وزارت دری‌نجف‌آبادی، بازداشت شد ولی او را آزاد کردند. در زمان یونسی بعداز دستگیری اکبر خوشکوش و افشای ترورهای خارج کشور مجدداً دستگیر شد و نقش او در قتلهای زنجیره‌یی و ترورهای خارج از کشور مطرح شد اما سردمداران رژیم در وحشت از افشای جنایات رژیم در خارج از کشور، به‌سرعت او را آزاد کردند. وی از پاییر سال1380 قائم‌مقام سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی شده‌است.
  32. ۳۲٫۰ ۳۲٫۱ جزئیات ترور سعید کریمیان مدیر شبکه جم
  33. ترور وحشیانه سعید کریمیان و همکارش در استانبول، جنایت سپاه پاسداران به دستور خلیفه ارتجاع https://iranncr.org/%D8%B3%D8%A7%D9%84-%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%B1-%D9%88-%D8%B3%DB%8C%D8%B5%D8%AF-%D9%88-%D9%86%D9%88%D8%AF-%D9%88-%D8%B4%D8%B4/543-%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B1-%D9%88%D8%AD%D8%B4%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%B3%D8%B9%DB%8C%D8%AF-%D9%83%D8%B1%DB%8C%D9%85%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D9%87%D9%85%D9%83%D8%A7%D8%B1%D8%B4-%D8%AF%D8%B1-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%D8%A8%D9%88%D9%84%D8%8C%D8%AC%D9%86%D8%A7%DB%8C%D8%AA-%D8%B3%D9%BE%D8%A7%D9%87-%D9%BE%D8%A7%D8%B3%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D8%A8%D9%87-%D8%AF%D8%B3%D8%AA%D9%88%D8%B1-%D8%AE%D9%84%DB%8C%D9%81%D9%87-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%AC%D8%A7%D8%B9.html
  34. «سوء قصد وین ـ شبکۀ تروریستها رژیم خمینی چگونه عمل می‌کند؟» دفتر مطبوعاتی سازمان مجاهدین خلق ایران در کلن/آلمان. جولای1.
  35. Wilhelm Dietl: Iran Terrornetz in Österreich in: Terrorusmus-Informationsdienst Nr. 10. Oktober 1989, S. 4
  36. اولین هدف عملیات «کمیته ویژه» ترور رهبری حزب دمکرات کردستان ایران بود. دادگاه برلین در رأی صادره در خاتمۀ پروندۀ میکونوس، فرمان ترور دولتی را چنین توضیح می‌دهد: «به منظور خفه کردن صدای قاسملو، رهبری سیاسی ایران تصمیم می‌گیرد که با رهبری حزب دمکرات کردستان ایران نه فقط با تکیه بر ابزار سیاسی مبارزه کند، بلکه او را از بین ببرد. ترور دبیر کل اسبق حزب دمکرات، دکتر عبدالرحمان قاسملو، و دو نفر از دستیارانش در 13 ژوییه 1989 در شهر وین نتیجه بلافصل این تصمیم بوده‌است. سرنخ قرمزی که وقایع وین و برلین را به یکدیگر گره می‌زند به وضوح قابل رؤیت می‌باشد». دفتر دادگاه برلین: حکم دادگاه در پروندۀ میکونوس. گزارش شماره 97/38 به خبرگزاریها به مورخۀ 10 آپریل 1.
  37. این یکی از 16 پادگانی است که مستقیماً زیر نظر رفسنجانی اداره میشد و دارای سه وظیفۀ محوری است: انجام عملیات علیه عراق، سرکوب کردهای ایرانی و اجرای عملیات تروریستی در خارج از کشور. قرارگاه رمضان در شهر کرمانشاه و در حاشیه منطقه کردنشین مسقر است. محمود جعفری صحرارودی به عنوان فرد مورد اطمینان رئیس جمهور رفسنجانی فرماندهی این قراگاه را بهعهده داشت. این شخص در کردستان بسرعت مراحل ترقی را طی نمود: در سال (1365) 1986 او فرمانده طرح وعملیات پادگان شماره 15 پاسداران بود، سال (1366) 1987 فرمانده سپاه پاسداران وی را به فرماندهی قرارگاه فتح درمنطقه سقز منصوب گردانید، در سال (1367) 1988 به ستاد فرماندهی پادگان شماره 15 پاسداران در کرمانشاه منتقل گردید. قرارگاه «فتح» مسئول کنترل فعالیتهای کردها در خارج از مرزهای ایران میباشد. دفتر سازمان مجاهدین خلق ایران در آلمان. «توضیحات پیرامون قتل قاسملو» تاریخ 16 جولای 1 (25 تیر 1368)
  38. او که تحت نام «حاج آقا» معروف است، در زمرۀ «مسئولین بخش حفاظت ِ وزارت خارجه محسوب میشد و با تأسیس وزارت سپاه پاسداران در سال (1363) 1984 به سِمَت قائم مقام مدیر عامل ادارۀ «روابط برون مرزی» این وزراتخانه منصوب گردید».
  39. «سوء قصد در 13 جولای1989 در وین»، گزارش EBT، «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». اکتبر 1990، ص. 46
  40. نماینده حزب دمکرات در وین که از سالها پیش مقیم اتریش بوده و میزبانی و هماهنگی این مذاکرات را بر عهده داشته‌است. او در جریان همین ترور به قتل می‌رسد.
  41. «بخش انتهایی صحبتهای ضبط شده بر روی نوار نشانگر آن است که دکتر فاضل رسول و دکتر قاسملو تلاش مییکنند که مذاکرات 14 جولای 1989 را از ساعت 18:00 به جریان اندازند، ولی ایرانیها تمایل قابل توجهی در این زمینه نشان نمی‌دهند».
  42. گزارش در رابطه با سوء قصد .Linke Bahngasse, EBT «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». 2/3 سپتامبر 1، ص. 34.
  43. «سوء قصد در 13 جولای1 در وین»، گزارش EBT، «تیم ضربتی مبارزه با تروریسم در وزرارت داخلۀ اتریش». اکتبر 1، ص. 176.
  44. گزارش دفتر پلیس دولتی، 26 جولای1989
  45. حدود ساعت 21:30 زنگ تلفن قاضی پرونده پتر سِدا به صدا درمیآید. آن طرف خط آنتون شولتس فرماندۀ پلیس دولتی در وزارت کشور قراردارد. شولتس قبل از آن تلفنی با وزارت امور خارجه مذاکرهیی را به پایان رسانده‌است. بلندپایهترین مقام ارشد پلیس دولتی در جمهوری اتریش حالا به نفع ایران واسطهگری میکند. قاضی سِدا این تلفن غیرعادی را در پرونده ثبت نموده‌است: «او سعی میکند مرا متقاعد نماید که حکم جلب علیه افرادی که در سفارت مخفی شدهاند صادر نکنم. او دلیل اتخاذ این موضع را خطر تحولات دیپلماتیک ذکر مینماید». یادداشت در پرونده توسط قاضی سدا، به تاریخ 27 جولای1.
  46. مشروح اتفاقات این پرونده را می‌توان در اطلاعیه سازمان مجاهدین خلق ایران که در کتاب اسکورت به تهران آمده‌است پی گرفت. اسکورت به سوی تهران: سازمان مجاهدین خلق، اصلیترین نیروی مقاومت ایرانی علیه رژیم تهران طی اطلاعیهیی از دفتر خود در کلن اطلاعات دقیقی راجع به صحرارودی وبزرگیان منتشر مینماید. سازمان مجاهدین خلق ایران شاخۀ آلمان، اعلامیه در رابطه با قتل قاسملو، 16 جولای1.
  47. ستاد هماهنگی روابط خارجی جمهوری اسلامی در تاریخ اول و هفتم آذرماه72 تشکیل جلسه داد و دستورالعمل زیر را برای وزارتخانه‌های ذی‌ربط صادر کرد: «در پی جلسه‌یی در 6آذر72 با شرکت نمایندگان وزارتهای محترم و براساس مصوبهٌ ستاد هماهنگی روابط خارجی مورخ اول و هفتم آذرماه مبنی بر تقلیل روابط اقتصادی جمهوری اسلامی با کشور سوئد خواهشمند است دستور فرمایید: 1- همکاریهای دوجانبهٌ فعلی را در صورتی‌که زیانی متوجه منافع جمهوری اسلامی نمی‌سازد کاهش داده یا متوقف نمایید. 2- در صورت توقف یا تقلیل و انتقال آن به‌کشور ثالث نسبت به مطالعه و بررسی درخصوص کشور جایگزین رأساً اقدام نمایید… 3- از انعقاد موافقتنامهٌ جدید بارعایت دوشرط مذکور در بند1 و 2 در آینده تااطلاع ثانوی خودداری گردد. خواهشمند است دستور فرمایید این ادارهٌ کل را از نتیجهٌ اقدامات مطلع نموده…» ابراهیم رحیم‌پور مدیرکل اروپای مرکزی
  48. منابع مجاهدین می‌گویند وی در برخورد با گروه‌های مخالف، خودش را از یک گروه موهوم مخالف جمهوری اسلامی در داخل کشور معرفی می‌کرد و حتی بعضاً به این افراد کمک مالی هم می‌کرد و متقابلاً طبق دستور وزارت اطلاعات از آنها می‌خواست به تبلیغات علیه مجاهدین بپردازند.
  49. هولندا تحکم بالمؤبد علی مدبر اغتیال معارض إیرانی
  50. ۵۰٫۰ ۵۰٫۱ ۵۰٫۲ رادیو فردا - جزئیات تازه از پرونده قتل کلاهی؛ «صدور دستور ترور از زندان»‎[3]
  51. منابع هلندی از «ترور» عامل بمبگذاری در حزب جمهوری اسلامی خبر دادند
  52. ۵۲٫۰ ۵۲٫۱ رادیو فردا - فعال سیاسی عرب ایرانی در لاهه هلند «به ضرب گلوله کشته شد
  53. دویچه‌وله فارسی - یک فعال سیاسی عرب ایرانی در لاهه کشته شد
  54. گوناز تی وی - جزئیات ترور احمد نیسی فعال عرب اهوازی در شهر لاهه هلند
  55. https://www.tv2nord.dk/artikel/mand-bag-skyderi-mod-asylcenter-varetaegtsfaengslet-i-fire-uger
  56. https://www.avayebuf.WordPress.Com
  57. هفته نامۀ اشپیگل آلمانی، شماره 17 سال 1، ص. 116.
  58. اشپیگل: دو مظنون بمب‌گذاری در همایش مجاهدین سالها با رژیم ایران همکاری می‌کردند
  59. تلاش برای بمب‌گذاری در گردهمایی مجاهدین خلق در پاریس: بازداشت دو ایرانی‌تبار و بازجویی از دیپلمات ایران
  60. اخراج "یک دیپلمات ایرانی" از فرانسه در ارتباط با طرح بمب‌گذاری در گردهمایی مجاهدین در پاریس
  61. بازتاب بازداشت دیپلمات ایرانی در رسانه‌های آلمانی‌زبان
  62. اتریش خواستار لغو مصونیت دیپلمات ایرانی دستگیر شده در رابطه با طرح بمب‌گذاری در گردهمایی مجاهدین شد؛ واکنش "محمدجواد ظریف" و "بهرام قاسمی"[۲]
  63. دستگیری یک دیپلمات ایرانی در ارتباط با 'طرح بمب‌گذاری' در گردهم‌آیی مجاهدین
  64. https://www.independent.co.uk/news/world/europe/iran-paris-terror-attack-plot-france-security-europe-diplomat-tehran-a8763941.html
  65. https://www.radiofarda.com/a/f8-Austria-asks-ouhani-to-clarify-Iranian-diplomat-case/29339048.html
  66. دویچه وله فارسی ـ خودداری فرانسه از معرفی سفیر به تهران، به دلیل توطئه بمبگذاری علیه مجاهدین
  67. مکرون: نمی‌دانیم کدام بخش حکومت ایران در طرح بمب‌گذاری دست داشت
  68. https://www.dw.com/fa-ir/iran/a-46811880
  69. https://efshayaranshitan.blogspot.com/2018/07/blog-post_7.html
  70. https://www.dw.com/fa-ir/%D9%85%D9%88%D8%B3%D8%A7%D8%AF-%D8%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%D8%B4%D8%A7%DB%8C-%D8%B7%D8%B1%D8%AD-%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87-%D8%AA%D8%B1%D9%88%D8%B1%DB%8C%D8%B3%D8%AA%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%85%D8%AC%D8%A7%D9%87%D8%AF%DB%8C%D9%86-%D8%AE%D9%84%D9%82-%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA%DB%8C%D9%85/a-44757758
  71. توظئه تروریستی ـ بیانیه رودی جولیانی
  72. https://efshayaranshitan.blogspot.com/2018/07/blog-post_74.html
  73. یک شهروند اتریشی-ایرانی شش ماه است در ایران زندانی است
  74. آلمان اجازه استرداد دیپلمات ایرانی به بلژیک را صادر کرد
  75. آلمان دیپلمات ایرانی اسدالله اسدی را به 'بلژیک تحویل داد'[۳]
  76. https://www.voisfarsi.com/news/israel/%D9%85%D8%A7%DB%8C%DA%A9-%D9%BE%D9%88%D9%85%D9%BE%D8%A6%D9%88-%D8%A7%D8%B2-%D8%AA%D8%AD%D9%88%DB%8C%D9%84-%D8%A7%D8%B3%D8%AF%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D8%A7%D8%B3%D8%AF%DB%8C-%D8%AF%DB%8C%D9%BE%D9%84/
  77. اسدالله اسدی دیپلمات ایرانی تروریست دربلژیک توسط قاضی تفهیم اتهام و زندانی شد
  78. آمریکا ایران را به دست داشتن در توطئه ترور سفیر عربستان در واشینگتن متهم کرد
  79. آمریکا توطئه ترور سفیر عربستان را خنثی کرد
  80. ایرانی متهم به ترور سفیر عربستان به ۲۵ سال زندان محکوم شد
  81. آمریکا: ایران می خواست سفیر عربستان را «ترور» و دو سفارتخانه را در واشنگتن «منفجر» کند/ ایران: این یک نمایش مضحک است
  82. https://www.radiofarda.com/a/f8-saudi-mission-statement/24360875.html
  83. https://www.radiofarda.com/a/f4_ban_ki_moon_send_iran_plot_case_unsc/24362181.html
  84. "توطئه ترور" سفیر عربستان؛ نگرانی فرانسه و اقدام کانادا
  85. اطلاعیه دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران 19مهر1390 (11اکتبر2011)[4]
  86. ۸۶٫۰ ۸۶٫۱ اطلاعیه شورای ملی مقاومت ایران
  87. خبرگزاری ایمنا جمهوری اسلامی
  88. سایت دویچه وله فارسی
  89. کانال تلگرامی آوا تودی
  90. نوزدهم تیر۱۳۷۴ شهادت سه مجاهد خلق به دست تروریستهای رژیم خمینی
  91. قربانیان تروریسم جمهوری اسلامی در خارج از کشور
  92. شهادت عفت حداد و فرشته اسفندیاری
  93. شهادت دو شیرزن مجاهدخلق «عفت حداد» و «فرشته اسفندیاری»[۴]
  94. خبرنامه طلیعه سپیده دمان انفجار اتوبوس شهری حامل کارگران قرارگاه اشرف توسط رژیم پلید آخوندی 13 شهید و 15 مجروح برجای گذاشت
  95. رژیم آخوندی لوله های آب قرارگاه اشرف را منفجر کرد
  96. رژیم ضدانسانی آخوندی ایستگاه پمپاژ آب شهر اشرف را منفجر کرد
  97. گرامی باد خاطره ۶ شهید مجاهد خلق، قربانیان انفجار اتوبوس توسط تروریستهای رژیم آخوندی
  98. جریان عضوگیری، آموزش و به‌کارگیری تروریستهای ایرانی و غیرایرانی در سالهای بعد علاوه بر سپاه پاسداران و نیروی قدس، توسط وزارت اطلاعات و سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی ادامه یافت.
  99. Edgar O’Ballance: Islamic Fundamentalist Terrorism, 1-1, The Iranian connection, 1, S. VII.
  100. BND: Aufzeichnung Fremder Dienste: Iran. Nachrichten- und Sicherheitsdiente im Iran 01.03.1, S. 5
  101. هفته نامۀ اشپیگل آلمانی، شماره 17 سال 1، ص.
  102. نیسمان در یک توطئه ترور در حالیکه قرار بود برای شهادت در جهت روشن‌سازی همین پرونده به دادگاه برود به قتل رسید.
  103. عماد مغنیه در جریان یک انفجار در لبنان کشته شد