حسین سودمند

حسین سودمند اردکانی، (زاده‌ی ۱۰ تیرماه ۱۳۱۹، مشهد – درگذشته‌ی ۱۲ آذرماه ۱۳۶۹، مشهد) کشیش مسیحی در شهر مشهد بود که به اتهام ارتداد و برگشتن از دین اسلام و گرویدن به آیین مسیحیت در زندان مشهد اعدام شد. حسین سودمند فرزند دوم خانواده بود. او پس از اتمام تحصیلاتش به خدمت نظام وظیفه رفت و در دوران سربازی با یک مسیحی آشنا شد؛ و سپس با آشنا شدن با آیین مسیحیت به این کیش گروید. خانواده‌ی حسین سودمند به همین خاطر او را از خانه طرد کردند. وی به تهران رفت و در آن‌جا مشغول دست‌فروشی کتاب شد؛ و هم‌زمان آموزش‌های مسیحیت را فرا ‌گرفت. حسین سودمند در سال ۱۳۴۹، به اصفهان رفت و در سازمان نابینایان مسیحی مشغول به خدمت شد. او در قسمت مردان این مؤسسه، معروف به کریستُفِل، که متعلق به دایره‌ی اسقفی ایران بود، به خدمت بشارت و امور روحانی نابینایان مشغول شد. حسین سودمند به خدمت‌ کردن به مردم و کمک به نیازمندان و به خصوص نابینایان عشق می‌ورزید؛ و از خدمت به آن‌ها لذت می‌برد و خود را وقف کمک به آن‌ها کرد. وی در سال ۱۳۵۱، با یکی از دختران نابینای مسیحی به‌نام مهتاب نوروش در کلیسای اسقفی ایران واقع در شهر اصفهان ازدواج کرد که حاصل این ازدواج چهار فرزند بود. حسین سودمند در دوران جوانی، مدتی در انجمن کتُب مقدسه‌ی تهران به عنوان مبشر و کتاب‌فروش مسیحی به کار مشغول بود. او پس از انقلاب ضدسلطنتی به زادگاهش مشهد برگشت و یک کلیسای خانگی در زیرزمین منزلش تأسیس کرد که با فشار نظام جمهوری اسلامی تعطیل شد. خدمات حسین سودمند باعث شد که در سال ۱۳۶۷، و در زمان نظارت اسقف هایک هوسپیان، به مقام کشیشی نائل شود. حسین سودمند پس از مدتی توسط جمهوری اسلامی بازداشت و یک ماه در سلول انفرادی تحت فشار و آزار و اذیت قرار گرفت و سپس به قید وثیقه آزاد شد. دوستانش به او پیشنهاد دادند که برای حفظ جانش از کشور خارج شود، اما وی نپذیرفت. پس از دو هفته از آزادی موقت وی، دوباره او را احضار و به زندان انداختند. سرانجام در روز ۱۲ آذرماه ۱۳۶۹، به خانواده‌ی حسین سودمند اطلاع دادند که وی به خاطر پافشاری به آیین مسیحیت در زندان مشهد به دار آویخته شد. حسین سودمند را در مخروبه‌ای در حاشیه‌ی آرامستان بهشت رضای مشهد در گوری بی‌نام و نشان دفن کردند.

حسین سودمند
سود1.JPG
حسین سودمند اردکانی
زادروز۱۰ تیرماه ۱۳۱۹
مشهد
درگذشت۱۲ آذرماه ۱۳۶۹
زندان مشهد
علت مرگاعدام به جرم مسیحی بودن
آرامگاهمخروبه‌ای در حاشیه‌ی آرامستان بهشت رضای مشهد
محل زندگیمشهد
ملیتایرانی
سال‌های فعالیتاز دوران سربازی تا زمان اعدام
شناخته‌شده برایمسیحیان ایرانی و گروهی از مردم ایران
نقش‌های برجستهکشیش در کلیسای مشهد
شهر خانگیمشهد
دینمسیحی
اتهام‌هاگرویدن به آیین مسیحیت
مجازات‌هااعدام
همسرمهتاب نوروش
فرزندانرامتین، راشین، آرین و آریا

دوران کودکی

حسین سودمند رادکانی در ۱۰ تیرماه سال ۱۳۱۹، در یک خانواده‌ی نسبتاً مذهبی در مشهد متولد شد. او فرزند دوم خانواده بود؛ و زمانی که هنوز کودک بود پدر و مادرش از همدیگر جدا شدند؛ و مادرش که پرستار بود فرزندان را سرپرستی کرد.[۱]

اتفاقی که برای حسین سودمند در سن هفت سالگی افتاد، او را به آیین مسیحیت کنجکاو و علاقه‌مند کرد. او خود در این باره می‌گوید که در نزدیکی شهرمان دهکده‌ای بود که اغلب ساکنان آن افراد مسیحی و کلیمی بودند. هر بار که ساکنان این دهکده برای کشیدن آب از چاهی در نزدیکی محل سکونتمان، من و دوستانم به سمت آن‌ها سنگ پرتاپ می‌کردیم؛ و آن‌ها را نجس می‌خواندیم. یک روز که مثل همیشه به سنگ‌اندازی مشغول بودیم، من سطل یکی از زنان مسیحی را با سنگ شکستم، و به هنگام فرار پایم به سنگی گیر کرد؛ و به زمین افتاده و زخمی شدم. آن‌ خانم مسیحی به سویم آمد؛ و تصور من این بود که کتک مفصلی از او خواهم خورد. اما در شگفتی آن خانم مرا در آغوش گرفت و زخم مرا شست‌وشو داد و از شیرینی‌هایی که به‌همراه داشت از من پذیرایی کرد. این حادثه حسین سودمند را تحت تأثیر قرار داد و این محبت در عوض نفرت را هرگز فراموش نکرد؛ و تصویر مثبتی از مسیحیان در ذهنش باقی گذاشت.[۲]

گرویدن به آیین مسیحیت

 
حسین سودمند در جوانی

حسین سودمند پس از پایان تحصیلاتش به خدمت سربازی رفت؛ و در دوران سربازی با یک ارمنی آشنا و با او دوست صمیمی شد. با صحبت‌هایی که دوستش درباره‌ی مسیحیت می‌کرد، به این آئین گرایش پیدا کرد و به کلیسای شبان نیکو در اهواز می‌رفت.[۱]

حسین سودمند پس از پایان خدمت سربازی، به خانه بازگشت. خانواده‌ی وی وقتی متوجه گرایش حسین به مسیحیت شدند، او را طرد کردند؛ و حسین مجبور به ترک خانه شد. وی به تهران رفت و در آن‌جا به دست‌فروشی کتاب پرداخت. حسین سودمند هم‌چنان به کلیسا می‌رفت و آموزش‌های آیین مسیحیت را فرا می‌گرفت.[۱]

آزادی دین در حقوق بشر جهانی

علیرغم این‌که طبق قانون جمهوری اسلامی، آیین مسیحیت به عنوان یک اقلیت دینی به رسمیت شناخته شده است، اما نهادهای امنیتی موضوع گرویدن مسلمانان به آیین مسیحیت را با حساسیت ویژه‌ای دنبال می‌کنند؛ و برخورد قهرآمیزی با فعالان این کیش دارند. برخورد با آیین مسیحیت در ایران، در حالی صورت می‌گیرد که براساس ماده‌ی ۱۸ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده‌ی ۱۸ میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی، هر شخصی حق دارد از آزادی دین و تغییر دین و هم‌چنین آزادی اظهار اعتقاد خود به طور فردی یا جمعی و به طور علنی یا در خفا برخوردار باشد.[۳]

فعالیت‌های حسین سودمند

حسین سودمند به کتاب‌مقدس و جلسات کلیسایی اشتیاق داشت و در تمام جلسات عبادت و کلاس‌های کتاب‏‌مقدس شرکت می‌کرد. ایشان با تمامی وجود خدا را دوست داشت و زندگی مسیحی را جدی گرفته بود. زندگی مسیحی برای او از خانواده و کار و مادیات اولویت داشت. مهدی دیباج، از دیگر شهیدان آیین مسیحیت ایران، دوست صمیمی حسین سودمند بود که نقش بارزی در رشد روحانی حسین ایفا نمودند. رهبران کلیسای ایران پس از مدتی متوجه جدیت تسلیم و وقف صادقانه حسین سودمند به مسیح شدند؛ و در او شایستگی خدمت یک خادم مسیحی را یافتند. به همین خاطر حسین را تشویق کردند تا برای گذرانیدن دوره‌ی آموزش الهیات مسیحی به کلاس‏‌های ویژه‌ای در باغ بشارت تهران برود. مدیریت و اداره‌ی این کلاس‌ها، مسیونر معروف آقای ویلیام میلر بود. حسین سودمند ماه‌ها در آن‌جا با اشتیاق مشغول تعالیم و آموختن کتاب مقدس شد؛ و جزو شاگردان ممتاز آموزشگاه به حساب می‌آمد. وی در برخی خدمات کلیسایی، به‌ویژه خدمت بشارت، در عمل بسیار فعال شده بود. حسین سودمند در دوران جوانی، مدتی را نیز در انجمن کتُب مقدسه‌ی تهران به عنوان مبشر و کتاب‌فروش مسیحی به تبلیغ مسیحیت و کلام خدا مشغول بود؛ و به همین خاطر به شهرهای مختلف ایران مسافرت کرد.[۲]

شخصیت حسین سودمند

کشیش محمد سپهر درباره‌ی شخصیت و ویژگی‌های حسین سودمند می‌گوید:

«... برادر سودمند مردی فروتن و ساده و در عین حال بسیار قاطع و راسخ بودند. یکی از چیزهایی که در زندگی این مرد خیلی روی من تأثیر گذاشت این بود که او هر شب خانواده‌اش را جمع می‌کرد و با هم کتاب مقدس می‌خواندند و دعا می‌کردند. خانواده برای ایشان خیلی مهم بود. برادر سودمند واقعاً به ایمانش وفادار بود و در این خصوص تخفیف نمی‌داد. در زندان از خوردن غذا امتناع می‌کرد و اصرار داشت که باید کتاب‌مقدس او را به او بدهند. مأمورین به او می‌گفتند که اسم این کار اعتصاب غذا است و برایت گران تمام می‌شود، اما او هم‌چنان پافشاری می‌کرد که باید کلام خدا را در اختیار داشته باشد. ایشان در این قسمت خیلی قاطع بود و کوتاه نمی‌آمد. من خاطرات خیلی زیبایی از همکاری با برادر سودمند دارم که در آینده آنها را منتشر خواهم کرد. کلیسای مشهد پس از شهادت کشیش سودمند دچار نوعی بحران روحی شد و روح ترس بر همه غالب آمد. ایشان اولین کسی بودند که رسماً به جرم ارتداد اعدام می‌شدند، و بنابراین تا مدتی کسی احساس نمی‌کرد که بتواند به مشهد بیاید و خدمتی را که در این شهر شروع شده بود ادامه دهد…»[۴]

خدمت در سازمان نابینایان

حسین سودمند در سال ۱۳۴۹، به اصفهان رفت و در سازمان نابینایان مسیحی مشغول به خدمت شد. او در قسمت مردان این مؤسسه، معروف به کریستُفِل، که متعلق به دایره‌ی اسقفی ایران بود، به خدمت بشارت و امور روحانی نابینایان مشغول شد. حسین سودمند به نابینایان عشق می‌ورزید؛ و از خدمت به آن‌ها لذت می‌برد و هیچ تفاوتی بین نابینایان و بینایان قائل نبود.[۲]

 
حسین سودمند به‌همراه همسرش مهتاب نوروش و دو تا از فرزندانش

ازدواج

وی در سال ۱۳۵۱، با یکی از دختران نابینای مسیحی به‌نام مهتاب نوروش در کلیسای اسقفی ایران واقع در شهر اصفهان ازدواج کرد. عقد ازدواج مسیحی آن‌ها توسط نخستین شهید کلیسای ایران پس از انقلاب ضدسلطنتی، زنده یاد کشیش ارسطو سیاح، انجام شد. حاصل ازدواج این دو، ۴ فرزند به نام‌های رامتین: متولد ۱۳۵۳، راشین: متولد ۱۳۵۷، آرین و آریا: متولد ۱۳۶۰، بود. این چهار فرزند در آیین مسیحیت رشد یافته و کماکان مشغول خدمات مختلف هستند.[۲]

هم‌کاری با دیگر مسیحیان

حسین سودمند دارای نگرشی مثبت به سنت‌های کلیسایی دیگر مسیحیان بود؛ و روابط خوبی با رهبران کلیساهای مختلف داشت. به همین خاطر یک سال پس از ازدواج به همراه همسرش، در عین ارتباط با کلیسای اسقفی اصفهان، به عضویت کلیسای جماعت ربانی اصفهان درآیند؛ که در آن زمان تحت مدیریت و شبانی کشیش ادوارد هوسپیان قرار داشت. حسین سودمند وهمسرش در هردو کلیسا خدمت مقدس موعظه‌ی کلام خدا را انجام می‏‌دادند. حسین سودمند پس از کسب تجربیات بیشتر در خدمت مسیحی، به‌تدریج به سمت معاونت شبان کلیسای جماعت ربانی اصفهان رسید. وی در شهریورماه ۱۳۵۶، که کشیش ادوارد هوسپیان به ارومیه منتقل شد، سمت شبانی کلیسای جماعت ربانی اصفهان را به عهده گرفت. حسین سودممند به همراه همسر و دو فرزند خود به مدت ۳ سال در این کلیسا خدمت کردند.[۲]

حسین سودمند پس از انقلاب ضدسلطنتی

حسین سودمند پس از مدتی از تهران به اصفهان مهاجرت کرد و در بیمارستانی مشغول به کار شد؛ اما پس از انقلاب ضدسلطنتی از بیمارستان اخراج شد؛ و همراه خانواده‌اش به مشهد بازگشت.[۵]

مدت کوتاهی پس از انقلاب انقلاب ضدسلطنتی، در سال ۱۳۵۹، با تأیید هیئت مدیره‌ی شورای کلیسای جماعت ربانی ایران، حسین سودمند برای آغاز خدمت بشارت و تأسیس کلیسا به زادگاه خود مشهد بازگشت. او در زیرزمینی خانه‌ی خود مکانی را برای عبادت مسیحیان اختصاص داد؛ و با تلاش وی بر تعداد اعضای کلیسا افزوده شد. اعضای جدید کلیسا در همان حوضی که در زیرزمین قرار داشت، غسل تعمید می‌کردند. خانه‌ی حسین سودمند در روزهای هفته، محل پذیرش گروه‌های کوچک مسیحی بود. همسر نابینای وی و فرزندانش نیز کمک‌کار ایشان بودند. خدمات حسین سودمند باعث شد که در سال ۱۳۶۷، و در زمان نظارت اسقف هایک هوسپیان، به مقام کشیشی نائل شود.[۲]

فشار و تهدید

 
کشیش حسین سودمند

در طول خدمت کشیش حسین سودمند در مشهد، او و خانواده‌اش و اعضای دیگر کلیسا مورد اذیت و آزارهای زیادی قرار گرفتند؛ و سرانجام این جفاکاری‌ها منجر به تعطیلی کلیسای زیرزمینی مشهد گردید؛ و مأموران حکومتی مشهد، تجمع و تشکیل جلسات عبادی آن‌ها را ممنوع کردند. حسین سودمند و دیگر مسیحیان بارها از سوی مقامات و مأموران امنیتی بازداشت و مورد بازجویی، تهدید و شکنجه‌های روحی و روانی قرار گرفتند. تهدید‏، بازجویی و شکنجه‏‌های روحی وروانی قرار گرفتند. حسین سودمند به خاطر شوق خدمت به اعضای کلیسا، پس از تعطیلی محل عبادت‏، آن‌ها را به صورت خصوصی ملاقات کرده و تعلیم می‏‌داد.[۲]

آرین سودمند، دختر حسین سودمند، درباره قانونی بودن کلیسای پدرش گفته است:

«ما در مشهد یک خانه ویلایی داشتیم که دو طبقه بود و یک زیر زمین داشت. پدرم این زیرزمین را با مجوز جمهوری اسلامی به یک کلیسا تبدیل کرد. این کلیسا که کلیسای جماعت ربانی مشهد نام داشت، توسط پدرم به طور کاملاً قانونی و با مجوز تأسیس شد؛ و یک تابلو با عنوان کلیسای جماعت ربانی مشهد بر سر در خانه نصب کردیم…»[۳]

بازداشت و اعدام

 
آخرین جشن تولد حسین سودمند

حسین سودمند به کار خود به‌عنوان یک کشیش که تبلیغ مسیحیت بود ادامه داد. به همین خاطر حسین سودمند در پاییز ۱۳۶۹، بازداشت شد؛ و یک ماه در سلول انفرادی تحت رنج و شکنج سپری کرد و سپس به قید وثیقه آزاد شد. دوستان حسین سودمند از درخواست کردند که به خاطر حفظ جان و خطرات احتمالی که ممکن است تهدیدش کند، بهتر است که از کشور خارج شود؛ اما او قبول نکرد؛ و در جواب نصیحت کنندگان گفت:

«من به پیروی از الگوی خود، شبان اعظم گله، عیسی مسیح خداوند، حاضرم جان خود را برای گوسفندان فدا کنم و فرار من از این جفاها گلۀ خدا را تضعیف خواهد کرد و سبب دل‌سردی آن‌ها خواهد شد. من نمی‏‌خواهم نمونه بدی از خود برای آن‌ها باقی بگذارم. پس حاضرم تا دوباره به زندان رفته و در صورت لزوم جانم را نیز فدا کنم.»

آزادی موقت حسین سودمند دو هفته بیشتر طول نکشید و بار دیگر او را احضار و به زندان انداختند.[۱]

اطلاعی در مورد جزئیات دستگیری، بازداشت، جلسه یا جلسات دادگاه، حکم و دفاعیات کشیش حسین سودمند در دست نیست.[۵]

سرانجام در روز ۱۲ آذرماه ۱۳۶۹، به خانواده‌ی حسین سودمند اطلاع دادند که وی به خاطر پافشاری به آیین مسیحیت در زندان مشهد به دار آویخته شد. حسین سودمند را در مخروبه‌ای در حاشیه‌ی آرامستان بهشت رضای مشهد در گوری بی‌نشنان دفن کردند.[۱]

حسین سودمند تنها کشیشی است که رسماً از طرف مقامات قضایی رژیم ایران به‌خاطر ارتداد و انکار نکردن ایمان مسیحیت خود اعدام شده است.[۲]

به هیچ‌یک از اعضای خانواده، دوستان و هم‌کاران حسین سودمند فرصت دیدار پیش از اعدام و یا اجازه‌ی شنیدن وصیت وی را ندادند. خانواده‌ی حسین سودمند حتی از تحویل‌گیری پیکر وی و برگزاری مراسم خاک‌سپاری و نصب سنگ قبر مسیحی بر مزار او نیز محروم شدند. کلیسای مشهد پس از اعدام کشیش حسین سودمند به کار خود ادامه داد و پس از مدتی، کشیش محمدجلیل سپهر، شبانی کلیسای خانگی را عهده‌دار شد.[۶]

تخریب محل دفن حسین سودمند

 
محل دفن کشیش حسین سودمند

تنها نشان مزار کشیش حسین سودمند سطحی سیمانی و بی‌نام و نشان بود که آن‌هم در آذرماه ۱۳۹۹، با خاکریزی در این محل به عمق تقریباً نیم متر در دل خاک پنهان شده‌است. راشین سودمند، دختر کشیش حسین سودمند، که ساکن اروپا است در این باره می‌گوید:

«به عنوان یکی از اعضای خانواده این کشیش شهید، می‌توانم بگویم بی‌حرمتی اخیر به مزار پدرمان، زخمی تازه بر جانمان گذاشت. پدر ما به طرز ظالمانه‌ای، بدون رعایت ضوابط قانونی کشته شد. او را با بی‌حرمتی در جایی که لعنت‌آباد می‌خواندند بدون اطلاع ما دفن کردند. به خانواده ما حتی فرصت خداحافظی با او یا دیدن پیکر بی‌جانش را هم ندادند. سال‌ها باید در این مکان دور افتاده به دیدن مزارش می‌رفتیم، که حتی اجازه نصب سنگ قبری با نام و نشانش را بر آن نداشتیم؛ و حالا در صدد حذف کامل تنها نشان ما از او دارند. ما به هر مرجع و نهاد ذی‌ربطی در سطح ملی یا بین‌المللی درباره‌ی این ظلم و بی‌حرمتی شکایت خواهیم برد.»[۷]

تخریب نمادهای ارامنه

 
تخریب نمادهای ارامنه

در ۴ دهه‌ی حکومت جمهوری اسلام، تخریب قبرستان‌های اقلیت‌های دینی از جمله بهاییان، مسیحیان و مندائیان، و هم‌چنین گورستان‌های بی‌نام و نشان قربانیان کشتار دسته‌جمعی زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷، ادامه داشته است.

در اواخر آذرماه ۱۳۹۹، بخشی از آرامستان قدیمی ارامنه در شهر اصفهان را تخریب کردند. صلیب‌ها و سنگ‌قبرها در این قبرستان که قدمت تاریخی آن به قرن ۱۵میلادی می‌رسد، شکسته شده‌است. این آرامستان در سال ۱۳۸۰، در فهرست آثار ملّی ثبت شده‌است. نظام جمهوری اسلامی ایران، نه تنها کلیساهای فارسی‌زبان را تعطیل و ممنوع و مصادره کرده، بلکه کلیساها و نمادهای تاریخی مسیحیان هم در سال‌های گذشته مورد تخریب قرار داده است.[۷]

 
رامتین سودمند فرزند حسین سودمند

بازداشت فرزند حسین سودمند

رامتین سودمند فرزند کشیش حسین سودمند همراه تنی چند از ایرانیان مسیحی، در مشهد بازداشت شده است؛ و علت بازداشت وی مشخص نیست. راشین سودمند، خواهر رامتین سودمند که در خارج از ایران زندگی می کند، نگران وضعیت برادرش است. راشین درباره بازداشت برادرش می‌گوید:

«... من فقط می‌دانم به اطلاعات مشهد رفته و در مشهد است، ولی از جای دقیق او هیچ اطلاعی نداریم. ما نگران وضعیت جسمی و روحی او هستیم، ولی هنوز به ما اجازه ملاقات نداده اند… فکر می‌کنم علت این بازداشت‌ها، دین مسیحیت است، ولی چون درباره علت آن سکوت کرده‌اند، هنوز نمی‌دانیم حقیقت ماجرا چیست. من خواهان آزادی برادرم رامتین سودمند، آقای محمود متین‌زاده و آرش بصیرت هستم. این‌ها بی‌گناهند و همه آن‌ها خداپرست هستند. خداپرستی جرمی نیست که کسی را به خاطر آن زندانی کنند. جرم‌های زیادی در ایران داریم که باید به آن‌ها رسیدگی شود، نه این که افراد بی‌گناه را زندانی کنند.»[۸]

رامتين سودمند، پس از دو ماه با توديع وثيقه ۲۰ ميليون تومانی، آزاد شد. وی پس از تحمل ۴۵ روز بازداشت انفرادی به اتهام تبليغ آیین مسیحیت بازداشت شد؛ و اکنون تا زمان برگزاری دادگاه آزاد خواهد بود.[۹]

گزارش سازمان‌های حقوق بشری

سازمان ماده ۱۸، در روز جمعه ۹ خردادماه ۱۳۹۹، گزارش جدیدی که با هم‌کاری سازمان‌های بین‌المللی مسیحی، درهای باز، ام ئی سی، اتحاد جهانی انجیلی و همبستگی جهانی مسیحی تهیه شده است، به کمیته حقوق بشر سازمان ملل ارائه کرد. در این گزارش ابعاد مختلف نقض آزادی دینی مسیحیان و سایر اقلیت‌های دینی-مذهبی در ایران، با ذکر موارد متعدد، مورد بررسی قرار گرفته است. در بخشی از این گزارش آماده است که نظام جمهوری اسلامی از ۵ روش، حق آزادی مسیحیان ایرانی را نقض کرده و آنان را مورد اذیت و آزار و جفا قرار داده است:

۱- ممنوعیت ارائه خدمات و نشریات به زبان فارسی در کلیساهای ایرانی و تعطیلی اجباری کلیساهایی که این امر را رعایت نمی‌کنند.

۲- استفاده از مواد ۴۸۹، ۴۹۹ و ۵۰۰ قانون مجازات اسلامی برای پیگرد قضایی قرار دادن مسیحیان برای فعالیت‌های صلح‌آمیز مربوط به باورشان.

۳- مرتد شناختن افرادی که از دین اسلام خارج شده و به مسیحیت یا دین دیگر گرویده‌اند. براساس قانون مجازات اسلامی، ارتداد، جرم شناخته نمی‌شود ولی در سیستم حقوقی جمهوری اسلامی، با توجه به اصل ۱۶۷ قانون اساسی و ماده ۲۲۰ قانون مجازات اسلامی، می‌توان در این چنین مواردی به فقه اسلامی‌رجوع کرد. چنین امری می‌تواند حتی به مرگ فرد متهم به ارتداد منجر شود. حسین سودمند، کشیش کلیسای جماعت ربانی مشهد در تاریخ ۱۲ آذر ۱۳۶۹، به اتهام ارتداد اعدام شد. یوسف ندرخانی، رهبر یک کلیسای خانگی در رشت در سال ۱۳۸۸، بازداشت و به جرم ارتداد به اعدام محکوم شد؛ ولی با فشار و اعتراض گسترده بین‌المللی، دادگاه حکم ارتداد را نقض کرد.

  1. مصادره یا تعطیل اجباری املاک کلیسا از جمله کلیسای پروتستان آشوری در تبریز در ماه مه سال گذشته.
  2. تبعیض علیه غیرمسلمانان در قوانین ازدواج و وراثت و دسترسی به اشتغال و تحصیلات.

هم‌چنین در این گزارش تأکید شده است که ایران از جمله کشورهای امضا کننده‌ی میثاق بین‌المللی حقوق مدنی و سیاسی سازمان ملل متحد است و ماده ۱۸ این میثاق بر حق آزادی اندیشه، عقیده و دین تأکید دارد و متضمن آزادی تغییر دین، عقیده و ایمان نیز است.[۱۰]

منابع