مائو تسه‌ تونگ

مائو تسه تونگ، mao-tse-tung زاده‌ی ۲۶ دسامبر ۱۸۹۳ در شائوشان ایالت هونان و درگذشته ۹ سپتامبر ۱۹۷۶، رهبر انقلاب چین، تئوریسین و نظریه‌پرداز مارکسیست، استراتژیست و سیاستمدار چینی است.

مائو تسه تونگ
مائو تسه‌تونگ.JPG
مائو تسه تونگ رهبر انقلاب چین
زادروز۲۶ دسامبر ۱۸۹۳
ایالت هونان چین
درگذشت۹ سپتامبر ۱۹۷۶
علت مرگبیماری و کهولت سن
محل زندگیچین
ملیتچینی
شناخته‌شده برایمردم دنیا
نقش‌های برجستهرهبری انقلاب پیروز چین در جریان جنگ داخلی و جنگ با ژاپن
تأثیرگذارانمارکس، انگلس، لنین، استالین
تأثیرپذیرفتگانمردم دنیا
لقبصدر مائو
منصبرهبر چین
مکتبمارکسیسم
آثارکتاب سرخ که حاوی تجربیات جنگ‌های داخلی و دیدگاه‌های فلسفی مائو می‌باشد

مائو در خانواده‌ای فقیر که به نسبت دیگر روستاییان وضع مالی بهتری داشتند به دنیا آمد، پدرش مردی سختگیر و دقیق بود و می‌خواست پسرش نیز فردی منظم و با انضباط باشد، مادرش نیز زنی مذهبی و آرام بود و از همان کودکی پسرش را به آئین خود تشویق می‌کرد. مائو از زمان کودکی به کار در مزرعه خانوادگی‌شان پرداخت. او در مدرسه‌ای معمولی در نزدیکی مزرعه برای پنج سال تحصیل کرد اما در ۱۳ سالگی به اجبار پدرش مدرسه را رها کرد و برای کار به مزرعه بازگشت. از همان سال‌ها علاقه‌مند به کتاب‌های تاریخی و جنگی بود و در دوران زندگی و کار تمام‌وقت در مزرعه هم به مطالعه ادامه داد تا در نهایت در ۱۷ سالگی مزرعه خانوادگی را برای ثبت‌نام در مدرسه‌ای در مرکز ایالت و تکمیل کردن تحصیلاتش ترک کرد. در همان سال‌ها انقلاب شین‌های علیه سلطنت آغاز شد. مائو نیز به این جریان پیوست. می‌توان این دوران را اولین تجربه عملی مائو برای عضویت در جریانات سیاسی و انقلابی دانست. انقلاب شین‌های از اکتبر ۱۹۱۱ تا فوریه ۱۹۱۲ به طول انجامید و نتیجه آن سقوط نظام سلطنتی در چین و برقراری حکومت جمهوری بود.[۱]

مائو پس از فارغ‌التحصیلی از مدرسه هونان وارد دانشگاه پکن شد، او در آنجا با تعدادی از روشنفکران و جوانان هم‌مرام خود گروهی تشکیل داد که بعدها به بنیان‌گذاری حزب کمونیست چین منجر شد. مائو تسه تونگ در سال ۱۹۲۱ به اولین کنگره حزب کمونیست چین در شانگهای ملحق شد و در هونان رهبری طرفداران این حزب را به عهده گرفت. او سه سال بعد به عنوان عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست در کنگره سوم انتخاب شد.

در سال ۱۹۲۷ پس از مرگ سون یات سن رهبر حزب ناسیونالیست (کومین تانگ) و بنیانگذار چین نو و جانشینی چیانگ‌کای‌چک، پاکسازی کمونیستها آغاز شد. تعداد زیادی از اعضای حزب کمونیست به قتل رسیدند و یا به زندان رفتند یا همچون مائو تبعید شدند. جنگ داخلی ۲۳ ساله چین آغاز گردید.

در جریان این جنگ کشاورزان و کارگران به یاری حزب کمونیست شتافتند. این حزب با پیشروی و فراهم آوردن نیروی عظیمی از کشاورزان محاصره شهرها از طریق روستا را طبق استراتژی مائو پیش برد و چندین شهر را به تصرف خود در آورد. با تثبیت موقعیت مائو و حمایت اتحاد جماهیر شوروی در اکتبر سال ۱۹۳۵ راهپیمایی بزرگ به فرمان مائو آغاز شد.

هدف از راهپیمایی بزرگ تاسیس پایگاه‌های جدیدی در شمال، نزدیک مرز مغولستان بود تا به این ترتیب دسترسی سریع به اسلحه و تدارکات از طریق شوروی فراهم گردد.

همزمان با حمله چین به ژاپن در سال ۱۹۳۷، حزب کمونیست با ناسیونالیستها در برابر ژاپن متحدشدند. با تقویت کمونیستها در طول جنگ با ژاپن و تضعیف ناسیونالیستها نهایتا در سال ۱۹۴۹ با غلبه کمونیستها جمهوری خلق چین به رهبری مائو تسه تونگ تاسیس شد.

تاریخچه زندگی مائو

مائو تسه‌ تونگ در ۲۶ دسامبر ۱۸۹۳ در روستای شائوشان استان هونان چین متولد شد. مائو در هونان رشد کرد. او  پدرش را فردی بسیار سخت‌گیر توصیف می‌کرد که او و سه خواهر و برادرش، پسران زی مان و زی تان و همچنین یک دختر با نام زی جیان (که به سرپرستی قبول کرده بود) را کتک می‌زد. مادر مائو، وون چی مای، یک بودایی معتقد بود که سعی در خنثی کردن رفتار شوهرش داشت. مائو نیز یک بودایی بود، اما این اعتقاد را در اواسط سالهای نوجوانی رها کرد. در ۸ سالگی، مائو به مدرسه ابتدایی شائوشان فرستاده شد تا در آنجا آموزه‌های کنفسیوسی را بیاموزد، اما از یادگیری متون کلاسیک چینی و موعظه‌ها و اصول کنفوسیوسی خشنود نبود، بیشتر به رمان‌های رمانتیک مانند سه امپراطوری و مارجین آب علاقه نشان می‌داد.

در ۱۳ سالگی، مائو تحصیلات ابتدایی خود را به پایان رساند و پدرش او را مجبور به یک ازدواج ترتیب داده شده با لو ییگو ۱۷ ساله کرد. مائو که شدیدا مخالف ازدواج‌های از قبل تعیین شده بود برای مدتی از خانواده دور شد و حاضر نشد که لو را به عنوان همسر خود بپذیرد.

در حالی که کار خود را در مزرعه پدرش انجام می‌داد، بیشتر وقت آزادش را مشغول خواندن بود. او شدیدا به کتاب‌های تاریخی و سیاسی علاقه‌مند شد و در همان دوران بود که تفکرات سیاسی او شکل گرفت و تحت تاثیر شخصیت‌های ناسیونالیست مثل جرج واشنگتن و ناپلئون بود.

در زمانی که او به مدرسه می‌رفت حکومت سلطنتی چین سقوط کرد و جمهوری چین به رهبری سون یات سن سر کار آمد. در این زمان مائو شدیدا طرفدار انقلاب جدید بود و در فعالیت‌های سیاسی شرکت می‌کرد. او زمان زیادی را در کتابخانه چانگشا به خواندن آثار لیبرالیسم کلاسیک مانند ثروت ملل آدام اسمیت و روح القوانین مونتسکیو، و نیز آثار دانشمندان و فیلسوفان غربی مانند داروین، میل، روسو و اسپنسر گذراند. 

آغاز فعالیت سیاسی مائو

در سال ۱۹۱۸، مائو با مدرکی رسمی که به او صلاحیت کار به عنوان معلم را می‌داد، فارغ‌التحصیل شد. در همین سال مادر او از دنیا رفت و رابطه پرتنش او با پدری مقرراتی و سختگیر باعث شد دیگر تمایلی برای بازگشت به روستای زادگاهش در خود احساس نکند و در مقابل راهی پکن شود. مائو بعد از ماه‌ها جست‌وجو برای کار در نهایت نتوانست شغلی به عنوان معلم بیابد و به عنوان کمک‌کتابدار یانگ چانگجی در دانشگاه پکن به کار خود مشغول شد. مائو این فرصت را پیدا کرد که کتاب‌های بسیاری در زمینه کمونیسم و تفکرات کارل مارکس بخواند و در تعدادی از کلاس‌های دانشگاه هم حضور یافت. در همین کلاس‌ها بود که او از انقلاب روسیه، موفقیت آن و برقراری اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی اطلاع پیدا کرد و درباره آن مطالعه کرد و در نهایت همین کلاس‌ها انگیزه‌ای شد تا مائو، یکی از اولین اعضای حزب کمونیست شد.

در ۴ مه ۱۹۱۹، دانشجویان پکن در دروازه صلح آسمانی در اعتراض به مقاومت ضعیف دولت چین در برابر اشغالگری ژاپن دست به تظاهرات زدند. در اواخر ماه مه، مائو انجمن دانشجویان هونان را به منظور اعتراض در مقابل ضعف‌های جمهوری چین و انتشار نشریه‌ای در این زمینه تشکیل داد. در این نشریه او شدیدا مردم را تشویق به تشکیل صنف و همکاری صنف‌های مختلف با یکدیگر می‌کرد تا بتواند برای تظاهرات‌های مسالمت آمیز آنها را سازماندهی کند.

سون یات سن (رییس جمهور چین در آن زمان) انجمن دانشجویی را ممنوع کرد، اما مائو ویراستاری مجله لیبرال New Hunan  را به عهده گرفت و مقالات خود را در روزنامه محلی محبوب عدالت (Ta Kung Po) ارائه داد. همچنین او از دیدگاه‌های فمینیستی حمایت می‌کرد و خواستار بیشتر شدن نقش زنان در سیاست و فرهنگ چین بود. ازدواج اجباری که او تجربه کرده بود شدیدا در این بخش از فعالیت سیاسی او تاثیر داشت.

حزب کمونیست چین توسط چن دوسیو و لی دازائو در محله فرانسوی شانگهای در سال ۱۹۲۱ به عنوان یک شبکه مطالعه عمومی و غیر رسمی تاسیس شد. مائو نیز یک شعبه از آن را در Changsha ایجاد کرد تا این شبکه تفکرات سوسیالیستی در آنجا هم گسترش پیدا کند.

مائو در این دوران منشی امور حزب کمونیست در هونان بود و برای تبلیغ تفکرات حزب در آنجا به دنبال روش‌های گوناگون بود. در اوت ۱۹۲۱ او یک مدرسه تاسیس کرد که همفکران او در آن درس می‌خواندند. از این طریق محصلین می‌توانستند به ادبیات انقلابی دسترسی پیدا کنند، و کتاب‌های تاریخی و سرگذشت شخصیت‌های انقلابی تاریخ را مطالعه کنند.

در سال ۱۹۲۴، سون یات‌سن، که بالاترین مقام اجرایی کشور بود سیاست همکاری با حزب کمونیست را برگزید. در این زمان مائو هوادار و حامی هر دو حزب کمونیست و کومین‌تانگ بود اما در سال‌های بعد از آن او عقاید لنینی را پذیرفت و اعتقاد پیدا کرد جذب دهقانان ثروتمند، کلید برقراری کمونیسم در آسیاست. در همین سال‌ها رشد او در رده‌های رهبری حزب هم ادامه داشت. در سال ۱۹۲۵، سون یات‌سن، رئیس‌جمهور و رهبر حزب کومین‌تانگ در ۵۸ سالگی درگذشت. چیانگ کای‌چک، جانشین سون یات‌سن، دیدگاهی بسیار سنتی‌تر و محافظه‌کارتر داشت و اصلاً با روش سون یات‌سن خصوصاً در زمینه همکاری با حزب کمونیست موافق نبود و شروع به پاکسازی اعضای این حزب از مقامات اجرایی و دولتی کرد. در آوریل سال ۱۹۲۷ او قرارداد همکاری بین حزب کومین‌تانگ با حزب کمونیست را لغو و پاکسازی‌های سرکوبگرانه را آغاز کرد.

سرکوب کمونیستها توسط چیانگ‌کای‌چک

چیانگ‌کای‌چک, رهبر سرکوب‌گر حزب ملی از که به تازگی توانسته بود جنگ سالاران شمال چین را شکست دهد، سرکوب خود را به سمت حزب کمونیست معطوف کرد، که در آن زمان اعضای رسمی آن ده‌ها هزار نفر در سراسر چین بود. ارتش چیانگ در شهر شانگهای، که توسط شبه نظامیان کمونیست کنترل می‌شد، رژه رفت. همانطور که کمونیست‌ها انتظار داشتند, او ۵۰۰۰ نفر را قتل عام کرد. در پکن، ۱۹ رهبر کمونیست توسط ژانگ زولین کشته شدند. در ماه می، ده‌ها هزار کمونیست و کسانی که مظنون به کمونیسم بودند کشته شدند و حزب کمونیست حدود ۱۵ هزار نفر از ۲۵ هزار عضو خود را از دست داد.

مائو یک پایگاه را در شهر جینگ گانگ شن، منطقه‌ای از کوه‌های جینگ گانگ تاسیس کرد که در آنجا پنج روستا را به عنوان منطقه‌ی خود‌مختار اعلام کرد و از حمایت سران این مناطق برخوردار شد. او اطمینان داد که هیچ قتل‌عامی در منطقه صورت نخواهد گرفت و رویکرد نرمتر را نسبت به آنچه که توسط کمیته مرکزی حزب کمونیست می‌خواست، دنبال کرد.او اعلام کرد که "حتی معلولان، ناشنوایان و نابینایان می‌توانند برای مبارزات انقلابی مفید باشند"، او تعداد سربازان ارتش خود را افزایش داد،  دو گروه از راهزنان را به ارتش خود اضافه کرد و نیرویی با حدود ۱۸۰۰ سرباز تشکیل داد. در بهار ۱۹۲۸، کمیته مرکزی حزب کمونیست سربازان مائو را به جنوب هونان اعزام کرد و امیدوار بود که قیام‌های مردم روستایی و دهقانان را جرقه بزند. مائو خوشبین نبود  اما تصمیم گرفت به دستور حزب عمل کند. آنها به هونان رسیدند، جایی که در آن توسط حزب ملی مورد حمله قرار گرفتند و پس از تلفات سنگین فرار کردند. در همین حال، نیروهای ملی به جینگ گانگ شن حمله کرد و مائو بدون پایگاه ماند. سرگردان در حومه شهر، نیروهای مائو به یکی از ارتش‌های حزب کمونیست به رهبری ژنرال ژو و لین پیائو پیوستند. آنها تلاش کردند تا جینگ گانگ شن را دوباره پس بگیرند.

در ماه فوریه سال ۱۹۳۰، مائو جمهوری شوروی جیانگشی در جنوب غربی چین را تاسیس کرد. در این دوران یکی از ژنرال‌های حزب ملی همسر و خواهر مائو را دستگیر کرد و سر آنها را قطع کرد. کمیته مرکزی حزب کمونیست چین به جیانگشی به عنوان یک منطقه‌ی امن نقل مکان کرد. با این حال رهبری حزب به مائو داده نشد و در عوض چوئن لای رهبری این حکومت خودمختار جدید را بر عهده گرفت.

چیانگ کمونیست‌ها را به عنوان تهدیدی بزرگتر از ژاپنی‌ها می‌دانست و تصمیم گرفت جیانگشی را محاصره کند، و به قول خودش دیواری از آتش، دور جیانگشی کشید. این محاصره با حمله‌های هوایی منظم همراه بود. سربازان ارتش سرخ که به دام افتاده بودند و با کمبود غذا و دارو مواجه شده بودند, کم کم انگیزه خود را از دست دادند و ستاد مرکزی حزب تصمیم به تخلیه جیانگشی گرفت.

راهپیمایی بزرگ

سرانجام حزب کمونیست تصمیم گرفت مائو را به عنوان رهبر خود انتخاب کند. در ۱۴ اکتبر ۱۹۳۴ ارتش سرخ توانست بخشی از محاصره حزب ملی را در جنوب چین بشکند و راهپیمایی بزرگ را شروع کند. حدود ۸۵ هزار سرباز ارتش سرخ این راهپیمایی را شروع کردند. آن‌ها به سمت جنوب هونان شروع به حرکت کردند و در بین راه در شهر گویی جو جلسه‌ای اضطراری تشکیل دادند که در آنجا به طور رسمی مائو را به عنوان رهبر حزب انتخاب کردند. انتخاب او با حمایت رهبر شوروی, استالین انجام شده بود. در این مجلس مائو اصرار کرد که حزب کمونیست باید به سمت شان شی حرکت کند و بر روی جنگ با ژاپنی‌ها تمرکز کند تا بتوانند حمایت مردم عادی چین را کسب کند.

 
مسیر راهپیمایی بزرگ چین

در طول راهپیمایی بزرگ ارتش سرخ از مناطق بسیاری گذشت و در طول راه با انواع درگیری‌ها رو به رو شد. زمانی که ارتش سرخ به شان شی رسید تنها ۸۰۰۰ نفر زنده ماندند. این واقعه تاریخی جایگاه مائو به عنوان رهبر و نماد حزب کمونیست را تثبیت کرد و مائو رهبر بلامنازع حزب در چین شد.

اتحاد با کومین تانگ برای جنگ با ژاپن

نیرو‌های مائو در شان شی ساکن شدند و در آن جا شروع به آموزش نیروهای جدید کردند. سربازان جدید از هونان و تبت به ارتش او اضافه می‌شدند و خیلی زود تعداد آنها به ۳۵ هزار نفر رسید و توجه خود را به مبارزه با ژاپن معطوف کردند و حملات چریکی گسترده‌ای علیه ژاپن اجرا شد.

مائو به این نتیجه رسید که حزب کمونیست چین در حمله به ژاپنی‌ها تنهاست و برای دفاع از چین در مقابل آنها به کمک حزب ملی نیاز است. برای همین او به چیانگ پیامی فرستاد و پیشنهاد خود را ارائه کرد. با اینکه او چیانگ را یک خائن می‌دانست اما اعتقاد داشت که برای دفاع از چین دربرابر ژاپن راه دیگری نیست. این عمل مائو حمایت استالین را نیز پشت خود داشت. پس از پایان جنگ جهانی دوم و شکست خوردن ژاپن, درگیری‌های حزب ملی و حزب کمونیست چین ادامه یافت. آمریکا شروع به حمایت از حزب ملی کرده بود و شوروی نیز تمام قد پشت مائو ایستاده بود.

در سال ۱۹۴۸ به فرمان مائو نیرو‌های او شهر چانگ دون که محل استقرار نیرو‌های حزب ملی بود را محاصره کردند. بر طبق آمار نزدیک به ۱۶۰ هزار نفر در طی این محاصره جان خود را از دست دادند. یکی از نظامیان آن دوران در کتابی که نوشت این قتل‌عام را اینگونه توصیف کرد: این حادثه از نظر تلفات مثل هیروشیما بود, اما هیروشیما تنها ۹ ثانیه طول کشید, محاصره چانگ دون ۵ ماه به طول انجامید.

پس از این تلفات سنگین حزب ملی دیگر قادر به ایستادگی نبود. چانگ و نیرو‌هایش به تایوان گریختند و در ۱ اکتبر ۱۹۴۹, جمهوری خلق چین به رهبری مائو تسه تونگ تشکیل شد.[۲]

مائو تغییرات مثبتی در چین ایجاد کرد، از جمله ارتقای وضعیت زنان، دو برابر شدن جمعیت مدارس و بهبود آموزش، و افزایش دسترسی به مراقبت‌های بهداشتی، که به طور چشمگیری باعث افزایش امید به زندگی شد. اما اصلاحات مائو در شهرها موفق نبود، و او نارضایتی را حس می‌کرد. در سال ۱۹۵۶، "کمپین صد گل" را راه‌اندازی کرد تا به شیوه دموکراتیک اجازه دهد دیگران نگرانی خود را ابراز کنند.

 
مائو و چوئن‌لای (چپ) راهپیمایی بزرگ _۱۹۳۵

در ماه ژانویه ۱۹۵۸، مائو "جهش بزرگ به جلو" را آغاز کرد و تلاش کرد تا تولیدات کشاورزی و صنعتی را افزایش دهد. بیش از ۷۵۰۰۰ نفر در این زمینه فعالیت کردند. در ابتدا، گزارش‌ها امیدوار کننده بودند، با این حال، سه سال سیل کار را خراب کرد. در طول یک سال، قحطی وحشتناکی روی داد. در بدترین قحطی انسانی در تاریخ بشر، تقریبا ۴۰ میلیون نفر از گرسنگی در بین سال‌های ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۱ جان خود را از دست دادند.

اقدام بعدی مائو انقلاب فرهنگی بود. انقلاب فرهنگی منجر به نابودی بسیاری از میراث، فرهنگ سنتی چین و زندانی شدن تعداد زیادی از شهروندان چینی و ایجاد هرج و مرج اقتصادی و اجتماعی در کشور شد. در طول این دوره، میلیونها نفر جان باختند. در سال ۱۹۶۹، مائو انقلاب فرهنگی را متوقف کرد، گرچه مورخان مختلف در داخل و خارج از چین، پایان انقلاب فرهنگی را به طور کامل در سال ۱۹۷۶ همزمان با مرگ مائو می‌دانند.

انقلاب فرهنگی اغلب در تمام محافل علمی به عنوان یک دوره بسیار تاریک برای چین معرفی می‌شود. با این حال برخی از محققان ادعا می کنند پیشرفت‌های زیادی در این دوران چین در زمینه‌های مختلف اتفاق افتاد و پایه‌های صنعتی شدن چین تا حدی که از غرب هم پیشی بگیرد در این دوران ساخته شدند.

مائو تسه تونگ در ۹ سپتامبر ۱۹۷۶، در سن ۸۲ سالگی فوت کرد. حزب کمونیست چین اعلامیه مرگ او را ساعت ۱۶:۰۰  روز بعد به صورت یک پیام رادیویی پخش کرد.

کتابهای مائو

منتخب آثار ۵ جلد

چهار رساله فلسفی (در باره تضاد، در باره پراتیک، چگونه تضادهای درون خلق را حل کنیم، ایده‌های صحیح انسان از کجا سرچشمه می‌گیرند)

در باره دموکراسی نوین

سانترالیسم دموکراتیک

مجموعه ۹ تفسیر

۶ اثر نظامی

گفتگو در باره مسائل فلسفه

سخنان مائو

ما کمونيستها در هر کاری که انجام می‌دهيم ، بايد از اين دو شيوه استفاده کنيم : يکی پيوند دادن عام با خاص و ديگری پيوند دادن رهبری با توده‌ها

در اقدام به هر کاری بدون يک دعوت عام و همگانی نمی‌توان توده‌های وسيع مردم را برای عمل بسيج کرد. ولی اگر افرادی که در مقام‌های رهبری نشسته‌اند، کار خود را فقط به دعوت‌های همگانی محدود کنند، يعنی اگر خود را شخصاً در بعضی از سازمانها بطور مشخص و عميق با کاری که بدان دعوت کرده‌اند مشغول نسازند، در يک نقطه معين شکافی باز نکنند، تجربه نياندوزند و از اين تجربيات برای هدايت ساير واحدها استفاده نکنند، هيچ امکانی برای آزمودن صحت دعوت همگانی و يا غنی ساختن آن نخواهند يافت و از اين رو خطر پاسخ ندادن به اين دعوت همگانی خواهد رفت.

انقلاب میهمانی شام ، نوشتن مقاله ، كشیدن نقاشی و یك تفریح نیست ؛ انقلاب طغیان و توفانی است برای ریشه كن كردن یك نظام و بركنار كردن یك طبقه.

دمكراسی سیاسی از دمكراسی اقتصادی نمی‌تواند جدا باشد كه بدون دمكراسی اقتصادی و تامین رفاه و برابری مردم از این لحاظ ، دمكراسی سیاسی به پشیزی هم نمی‌ارزد. در همین صفحه ضمن تاكید بر آموزش عمومی (همگان ) نوشته است كه تا مردم معانی و مفاهیم را درك نكنند با زندگی دمكراتیك و اهمیت آن آشنا نخواهند شد. كتاب در باره دمكراسی ( ص ۱۶۲ )

خودگرایی، و ادامه فرهنگ « فقط خودم » باعث شكست هر انقلاب می‌شود و دمكراسی بدون درك و مشاركت آگاهانه مردم به بی انضباطی ، مخصوصا در فرهنگ و اخلاقیات منجر می‌شود .

هر چینی باید در درجه اول یك میهندوست واقعی باشد و از فرهنگ ، رسوم و هر وجب سرزمین پدری خود دفاع كند، زیرا كه تا امپریالیسم و كاپیتالیسم ( زور و استثمار ) وجود دارد خطر تجاوز هم وجود خواهد داشت . چین باید به قدری نیرومند شود كه نه تنها از خود، بلكه از سایر ملل تحت ستم و در معرض تهدید بتواند دفاع كند.

در جامعه طبقاتی هر فرد به مثابه عضوی از یك طبقه معین زندگی میكند و هیچ فكر و اندیشه ای نیست كه بر آن مهر طبقاتی نخورده باشد.

درباره عمل ژوئیه ۱۹۳۷ آثار منتخب جلد۱

دگرگونیهای اجتماعی به طور عمده به تكامل تضادهای درونی جامعه بستگی دارند یعنی به تكامل تضاد بین نیروهای مولده و مناسبات تولیدی، تضاد میان طبقات و تضاد میان نو و كهنه . تكامل این تضادها‌ست كه جامعه را به پیش می‌راند و سرانجام منجر به نشستن جامعه نوین بر جای جامعه كهن میگردد.

درباره تضاد اوت ۱۹۳۷ آثار منتخب جلد ۱

استثمار اقتصادی بیرحمانه و ستم سیاسی طبقه مالكین نسبت به دهقانان، آنان را وادار به برپا كردن قیامهای متعددی علیه سلطه مالكین نمود. ... مبارزه طبقاتی دهقانان و قبامها و جنگهای دهقانی بود كه در جامعه فئودالی چین نیروی محركه واقعی تكامل تاریخ را تشكیل می‌داد.

انقلاب چین و حزب كمونیست چین دسامبر ۱۹۳۹ آثار منتخب جلد ۲

بر ماست كه خلق را متشكل كنیم. بر ماست كه خلق را متشكل كنیم تا مرتجعین چین را واژگون سازد. تمام پدیده‌های ارتجاعی با هم یكسانند؛ اگر آنها را نزنید ساقط نخواهند شد. این درست مانند جاروب كردن كف اتاق است ـ طبیعتاٌ خس و خاشاك از جایی جاروب نشود به خودی خود زایل نمی‌گردد.

وضعیت و سیاست ما پس از پیروزی در جنگ مقاومت علیه ژاپن ۱۳ اوت ۱۹۴۵ آثار منتخب جلد ۴

انقلاب مجلس مهمانی نیست مقاله نویسی نیست نقاشی یا گلدوزی نیست انقلاب نمیتواند آنقدر ظریف و آرام، آنقدر نجیب و معتدل، آنقدر مهربان و مؤدب، آنقدر خوددار و با شفقت باشد. انقلاب شورش و طغیان است، انقلاب عملی است قهر‌آمیز كه بدان وسیله یك طبقه، طبقه دیگر را واژگون می‌سازد. گزارش درباره بررسی جنبش دهقانی در استان هونان مارس ۱۹۲۷ آثار منتخب جلد 1۱

٦ دشمنان ما كیستند؟ دوستان ما كدامند؟ این مسئله‌ایست كه در انقلاب دارای اهمیت درجه اول میباشد. كلیه مبارزات انقلابی سابق چین به طور عمده بدین جهت به دستاوردهای ناچیز رسیدند كه انقلابیون قادر نبودند با دوستان حقیقی خود برای حمله به دشمنان واقعی متحد شوند. حزب انقلابی راهنمای توده‌هاست؛ تا كنون هیچ انقلابی نبوده است كه در اثر رهبری نادرست حزب انقلابی شكست نخورده باشد. برای كسب اطمینان به اینكه توده‌ها را منحرف نخواهیم كرد و در انقلاب به پیروزی‌هایی حتمی دست خواهیم یافت، باید توجه خود را به اتحاد با دوستان حقیقی برای حمله به دشمنان واقعی معطوف كنیم. برای تشخیص دوستان حقیقی از دشمنان واقعی ما باید به طور كلی وضعیت اقتصادی طبقات مختلف جامعه چین و برخورد آنها را نسبت به انقلاب مورد تجزیه و تحلیل قرار دهیم.

تحلیل از طبقات جامعه چین مارس ۱۹۲۶ آثار منتخب جلد ۱

من معتقدم كه برای ما ـ چه یك فرد، یك حزب، یك ارتش و یا یك آموزشگاه ـ چندان زیبنده نباشد ، اگر مورد حمله دشمن قرار نگیریم، زیرا در آن صورت حتماً چنین مفهوم خواهد شد كه ما تا به سطح دشمن تنزل یافته‌ایم. این امر خوبی است اگر ما مورد حمله دشمن قرار بگیریم، زیرا آن وقت معلوم می‌شود كه ما بین خود و دشمن خط فاصل روشنی كشیده‌ایم. باز بهتر خواهد شد اگر دشمن به ما وحشیانه حمله‌ورگردد و بدون اینكه حتی كوچكترین نقطه مثبتی برای ما قائل شود، ما را به تیره‌ترین رنگها بیالاید، زیرا این نشان می‌دهد كه ما نه تنها خط فاصل روشنی بین خود و دشمن كشیده‌ایم، بلكه در كارمان هم به موفقیتهای بزرگی دست یافته‌ایم.

مورد حمله دشمن قرار گرفتن امر خوبی است نه بد ۲۶ مه ۱۹۳۹

ما باید از هر چیزی كه دشمن با آن مخالفت میكند پشتیبانی كنیم و با هر چیزی كه دشمن از آن طرفداری می‌كند، مخالفت ورزیم.

مصاحبه با سه خبرنگار خبرگزاری مركزی، روزنامه سائودان و روزنامه سین مین ۱۶ سپتامبر ۱۹۳۹ آثار منتخب جلد ۲

بنیان فلسفی مائویسم

مائو نیاز به یک چارچوب فلسفی برای نظریه‌‌های انقلابی خود داشت. به عنوان یک انقلابی او باور داشت که آمادگی کامل ایدئولوژیک، شرط لازم برای هر کسی که می‌خواهد در یک انقلاب شرکت کند، می‌باشد. دو رساله‌ی درباره‌ی عمل و درباره‌ی تضاد که در سال ۱۹۳۷ نوشته شده‌اند بنیان فلسفی انقلاب چین است و ضمنا حاوی انتقاد از دگماتیسم حاکم بر حزب کمونیست می‌باشد.

در بخشی از این کتاب آمده است:

تعدادی از رفقا در حزب ما بودند که جزم‌اندیش بودند و مدت‌های مدید تجربه انقلاب چین را نمی‌پذیرفتند، منکر این حقیقت بودند که «مارکسیسم یک اصل جزمی نیست، بلکه راهنمای عمل است» و با نقل کلمات و عباراتی از آثار مارکسیستی که از محتوای آن‌ها جدا شده بود، مردم را به وحشت می‌انداختند. همچنین رفقایی بودند که به اصالت تجربه اعتقاد داشتند و مدت‌های مدید خود را محدود به تجربه ناقص‌شان می‌کردند و اهمیت تئوری برای کردار انقلابی را درک نمی‌کردند یا این که انقلاب را به عنوان یک کل در نظر نمی‌گرفتند بلکه کورکورانه هر چند با جدیت و پشتکار فعالیت می‌کردند. افکار خطا و نادرست این سنخ رفقا، و به ویژه جزم‌اندیشان باعث شد که زیان‌های عظیمی به روند انقلاب چین در طول سال‌های ۱۹۳۱ـ ۱۹۳۴ وارد آید. این جزم‌اندیشان که خود را مارکسیست می‌نامیدند، باعث سردرگمی شمار زیادی از رفقا شدند. در باره‌ی عمل به این منظور نوشته شد که خطاهای ذهن‌گرایی این جزم‌اندیشی، از دیدگاه تئوری مارکسیستی در باب شناخت معرفت، افشا شود. عنوان در باره‌ی عمل نیز به این دلیل انتخاب شد تا افشاگری درباره‌ی نوع جزم‌اندیشی ذهن‌گرایی که عمل را ناچیز می‌شمرد، مورد تاکید قرار دهد.

مائویسم

در جریان انقلاب فرهنگی نزدیک به ۸/۴ میلیارد آرم از سر مائو ساخته شد که مردم چین موظف بودند آن را به لباس خود بچسباند. هر چینی باید نسخه‌ای از «کتاب سرخ کوچک» که حاوی نقل قول‌هایی از مائو بود را تهیه می‌کرد و در تمامی مراسم عمومی همراه می‌داشت.

مائو از دانشجویان خواست که آموزگاران خود را به خاطر مسموم کردن ذهنهایشان به ایده‌های بورژوایی مورد انتقاد شدید قرار دهند. بسیاری از جوانها که برای اولین بار در زندگی خود اجازه شرکت در فعالیت‌های سیاسی را می‌یافتند از این موقعیت استفاده کرده و تحت‌عنوان «گارد سرخ» تشکیلات آموزشی خود را مورد تاخت وتاز قرار دادند، بسیاری از آموزگاران و مدرسین خود را به میادین عمومی می‌بردند و با آنها با خشونت بسیار رفتار می‌کردند. بسیاری از آموزگاران زن در این میان مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند.

بسیاری از افراد تحصیل‌کرده به مناطق صنعتی و نواحی روستایی برای انجام کار یدی روانه شدند. این همه تحقیر و اهانت سبب شد تا موج وسیعی از خودکشی در میان چینیان به راه افتد و تعداد زیادی برای اینکه تن به ذلت ندهند خود را کشتند.

نویسندگان برجسته و اصلی کشور، خواننده‌ها و هنرمندان مجبور می‌شدند در حالی که سرهایشان زیر بارانی از ضربات مشت گاردهای سرخ قرار داشت در جلوی آتها زانو بزنند. گارد سرخ خانه‌های مسکونی را درهر شهر و دهکده‌ای برای یافتن کتاب یا هر چیز دیگری که به فرهنگ سنتی چین مربوط می‌شد زیر و رو می‌کردند. بسیاری از خانواده‌ها که از پیامد پیدا شدن چنین چیزهایی در منزل خود آگاه بودند کتاب‌ها و آثار هنری خود را می‌سوزاندند یا به عنوان جنس دورریختنی می‌فروختند.

تفاوت استالین با مائو در چنین برخوردهایی در این بود که استالین تصفیه‌های خود را از طریق نیروهای پلیس مخفی و ک.گ.ب انجام می‌داد که طی آنها قربانی‌ها بدون اینکه دیگران بویی ببرند روانه زندان می‌شدند یا سر به نیست می‌شدند اما مائو تصفیه بزرگ خود را با خشونت و تحقیر در ملاء عام انجام می‌داد. که در نهایت باعث شد در طول انقلاب فرهنگی حدود ۳ میلیون نفر کشته شدند.

هر چند در سال ۱۹۶۹ گاردسرخ به دست ارتش چین سرکوب شد اما انقلاب فرهنگی رسماً تا سال ۱۹۷۶ ادامه داشت.[۳]

تاثیرگذاری جهانی مائو

تاثیر مائو در جوامع روشنفکری غرب، به عنوان مثال ژان‌پل‌سارتر روشنفکر معروف فرانسوی، در طی انقلاب فرهنگی چین در دهه ۱۹۶۰ خشونت انقلابی مائو را با عنوان «عمیقاً‌ اخلاقی» مورد ستایش قرار داد.

شورش‌های دانشجویی در اروپا در سال ۱۹۶۸ متاثر از آموزه‌‌های مائو بود

گاهشمار زندگی مائو

• ۲۶ دسامبر ۱۸۹۳، - تولد مائو در خانواده‌ای کشاورز در شائوشان، Xiangtan شهرستان، استان هونان

• ۱۹۰۱-۱۹۰۶ - مائو در مدرسه ابتدایی محلی شرکت می‌کند

• ۱۹۰۷-۱۹۰۸ - مائوی جوان با یک زن از قبیله لو ازدواج می‌کند؛ آنها چندین سال با هم زندگی می‌کنند، اما او در ۲۱ سالگی می‌میرد.

• ۱۹۱۰ - مائو قحطی وحشتناک را در استان هونان می‌بیند

• ۱۹۱۰ - تحصیل در مدرسه ابتدایی (بزرگسالان) و تأثیر علوم غربی در مائو، همچنین تأثیر مقالات لیانگ - چیائو و کانگ یو - وی (دو اندیشمند آزادیخواه) در او.

• ۱۹۱۱ - انقلاب ملی چین به رهبری سون یات سن، داوطلب شدن مائو در ارتش، مبارزه در چانگشا در برابر سلسله چینگ

• ۱۹۱۲ - ۱۵ فوریه: خدمت در ارتش را ترک می‌کند زیرا سون یات سن ناگزیر به استعفا از مقام ریاست جمهوری می‌شود و یووآن شیکای به قدرت می‌رسد.

• ۱۹۱۲ - ورود به مدرسه تربیت معلم هونان

• ۱۹۱۵ - مائو با همسر دوم خود، یانگ کیهوئی ملاقات می‌کند

• ۱۹۱۷ - تأسیس انجمن نوین مردم

• ۱۹۱۸ - مائو از اولین دانشکده عادی استان هونان فارغ التحصیل می‌شود

• ۱۹۱۹ - مائو برای شرکت در جنبش چهارم ماه مه به پکن سفر می‌کند، آشنایی با مارکسیسم؛ دایر کردن هفته نامه «هسیانگ چیانگ» (که بعد از ۵ شماره، تعطیل شد).

• ۱۹۲۰ - مائو به مطالعه‌ی آثار مارکسیستی در کتابخانه دانشگاه پکن می‌پردازد

• ۱۹۲۱ - ازدواج با یانگ کیهوئی، دختر پروفسور یانگ چانگجی؛.

• ۱ ژوئیه ۱۹۲۱ - تأسیس حزب کمونیست چین و انتخاب مائو به عنوان دبیر کنگره و دبیر حزبی در ناحیه هونان

• ۱۹۲۳ - برگزاری کنگره سوم حزب و عضویت مائو در کمیته مرکزی حزب

•۱۹۲۴ - از طرف کنگره ؛ شعبه هونان حزب کمونیست را سازماندهی می‌کند

• مارس ۱۹۲۵ - سون یات سن رهبر کومین‌تانگ می‌میرد، چیانگ کای چک جانشین سون یات سن می‌شود

• آوریل۱۹۲۷ - چیانگ کای چک به کمونیست‌ها در شانگهای حمله می‌کند

• ۱۹۲۷ - مائو به هونان می‌رود، و شورش‌های دهقانانی را سازمان می‌دهد

• ۷ اوت ۱۹۲۷ - برگزاری کنگره پنجم حزب، پیروزی مائو بر چن دو‌سیو، و برکناری چن دو‌سیو از رهبری حزب.

• ۱۹۲۷ - سازماندهی قیام دهقانی برداشت پاییز در Changsha، هونان

• نوامبر ۱۹۲۷ - اخراج مائو از دفتر سیاسی حزب به علت شکست انقلاب دهقانی به رهبری او.

• ۱۹۳۰ - کومین‌تانگ (بیش از ۱میلیون سرباز) را در برابر قدرت کمونیستی تحت رهبری مائو بسیج می‌کند

• مه ۱۹۳۰ - مائو مجددا ازدواج می‌کند

• اکتبر ۱۹۳۰ - همسر و خواهر مائو توسط کومین تانگ با مجازات قطع سر اعدام شدند

• ۱۹۳۱-۱۹۳۴ - تاسیس یک جمهوری شورایی در کوه‌های جیانگشی به ریاست مائو

• ۱۶ اکتبر ۱۹۳۴ - ۱۹ اکتبر ۱۹۳۵ - نیروهای چیانگ‌کای‌چک، با کمونیست‌ها وارد نبرد می‌شوند، شکست جمهوری شورایی از نیروهای کومین تانگ؛ آغاز «راهپیمایی بزرگ» از جنوب غربی چین تا یِنان (پیمودن ۱۲۰۰۰ کیلومتر)

• ۱۹۳۷ - انتشار مقالات "در باره‌ی تضاد" و "در باره‌ی پراتیک"،

پیشنهاد مائو در مورد اجرای یک برنامه ده ماده‌ای برای نجات کشور از استعمار ژاپن و تشکیل دومین جبهه متحد با حزب کومین تانگ. تصویب این پیشنهاد از سوی حزب کمونیست و تشکیل جبهه مزبور.

• ۱۹۳۷ - همسر مائو متهم به جاسوسی از وی می‌شود، آنها بدون انجام مراسم طلاق از هم جدا می‌شوند

• ۷ ژوئیه ۱۹۳۷ - ۹ سپتامبر ، ۱۹۴۵ - دومین جنگ چین و ژاپن

• نوامبر ۱۹۳۸ - مائو با جیانگ چینگ (نام خانوادگی لی شومنگ)، که بعدها به عنوان "مادامو مائو" شناخته می‌شود، ازدواج می‌کند.

• ۱۹۴۱ - طرفداران مائو "برخوردهای تند" با دهقانانی که عضو تعاونی‌ها نمی‌شوند را آغاز می‌کنند

• ۱۹۴۲ - مائو راه‌اندازی مبارزه "اصلاح رفتار"، مبارزه فرهنگی با هوآ کو فِنگ و هواداران او،

• ۱۹۴۳ - مائو رئیس کمیته مرکزی حزب کمونیست چین می‌شود

• ۱۹۴۴ - آمریکا مأموریت دیکسی را به کمونیست‌های چینی می‌فرستد - آمریکایی‌ها تحت تأثیر قرار می‌گیرند

• ۱۹۴۵ - ملاقات با چیانگ کای شیک و جورج مارشال برای بحث در چانگینگ؛

• ۱۹۴۶-۴۹ - مرحله نهایی جنگ داخلی چین

• ۲۱ ژانویه ۱۹۴۹ - فرار کومین تانگ از نبرد

• اکتبر ۱، ۱۹۴۹ - تاسیس جمهوری خلق چین

• ۱۹۴۹-۱۹۵۳ - اعدام‌های دسته جمعی از نیروهای دست راستی، بیش از ۱ میلیون نفر کشته شدند

• دسامبر ۱۰، ۱۹۴۹ - کمونیست‌ها چنگدو، آخرین مامن کومین تانگ را تصرف می‌کنند. چیانگ کای چک به تایوان میرود .

• ۱۹۵۰ - امضای پیمان دوستی چین و شوروی توسط مائو و استالین

• ۷ اکتبر ۱۹۵۰ - مائو دستور حمله به تبت را صادر می کند

• ۲۵ نوامبر ۱۹۵۰ - پسر مائو Anying در جنگ کره کشته شد

• ۱۹۵۱ - مبارزات سه ضد / پنج مبارزه علیه سرمایه‌داری، مرگ صدها هزار نفر از طریق خودکشی یا اعدام

• ۱۹۵۲ - اعلام ممنوعیت احزاب توسط مائو

• ۱۹۵۳-۵۸ - اولین برنامه پنج ساله، مائو صنعتی سازی فوری چین را اعلام می‌کند

• ۲۷ سپتامبر ، ۱۹۵۴ - مائو رئیس جمهور چین می‌شود

• ۱۹۵۶-۵۷ - مائو انتقاد از دولت را تشویق می‌کند (ترفند ریشه‌کن کردن مخالفان)

• ۱۹۵۶ - جیانگ چینگ برای درمان سرطان به مسکو می‌رود

• ژانویه ۱۹۵۸ - جهش بزرگ به جلو (برنامه پنج ساله دوم)، مرگ ۲۰ تا ۴۳ میلیون نفر

• ۳۱ ژوئیه - ۳ آگوست ۱۹۵۸ - دیدار خروشچف از چین

• دسامبر ۱۹۵۸ - اجرای دومین برنامه پنجساله عمرانی، از اول ژانویه؛

سفر خروشچف به چین (۳۱ ژوئیه - ۳ اوت)؛

اجرای برنامه «جهش بزرگ به جلو» (اوت)؛

تصویب قطعنامه مربوط به تأسیس کمون های خلقی (۲۸ نوامبر - ۱۰ دسامبر)؛

مائو اعلام کرد که نامزد احراز مقام ریاست جمهوری برای دوره‌ی بعد نیست، و ششمین اجلاس هشتمین کنگره کمیته مرکزی نیز با این کار موافقت کرد.

• ۱۹۵۹ـ تشکیل دومین کنگره ملی خلق و انتخاب لیوشائو چی برای پُست ریاست جمهوری چین (با توجه به کناره گیری مائو از این پُست؛

انتقاد از مائو در اجرای سیاست «جهش بزرگ به جلو» توسط مارشال پنگ تِه هوای؛ پاسخ مائو و متهم کردن هوآ به جاه طلبی (۱۶-۲ اوت)؛ رویارویی دو جناح چپ و راست در حزب، برکناری مارشال هوآ

• ۱۹۵۹ - اختلاف و جدایی چین و شوروی

• ژوئن-نوامبر، ۱۹۶۲ - جنگ چین و هند، اتحاد جماهیر شوروی از هند حمایت می‌کند، چین پیروز نبرد منطقه مرزی آکسای چن

• آوریل ۱۹۶۴ - جزوات "در باره‌ی تضاد" و "در باره‌ی پراتیک" به عنوان بخشی از کتاب سرخ کوچک ثبت می‌شود

• ۱۶ اکتبر ۱۹۶۴ - چین نخستین سلاح هسته‌ای را در Lop Nur آزمایش می‌کند

• ۱۶ مه ۱۹۶۶ - ۱۹۷۶ - آغاز انقلاب فرهنگی در حزب؛

حرکت عمومی انقلاب فرهنگی در دانشگاه پکن؛

حزب در خدمت انقلاب فرهنگی؛

حمایت همه جانبه مائو از انقلاب فرهنگی

حمایت ارتش از انقلاب فرهنگی (ژانویه)؛

تسلّط گروه انقلاب فرهنگی بر حزب (فوریه)؛

انتقاد شدید از لیوشائوچی (اول آوریل)؛

تسلّط انقلاب فرهنگی بر وزارت خارجه چین (اوت)

۱۹۶۸ تأسیس کمیته های انقلابی (۵ سپتامبر)؛

برکناری لیوشائوچی از مقام خود در پلنوم دوازدهم، برکناری او از کلیه مشاغل (۳۱-۱۱ اکتبر)

۱۹۶۹ تشکیل نهمین کنگره ملی حزب کمونیست چین، انتخاب لین پیائو به عنوان قائم مقام مائو،

تأکید بر انقلاب فرهنگی، تصویب اساسنامه جدید حزب (۲۴-۱ آوریل)؛ مرگ لیوشائوچی (۱۲ نوامبر)

۱۹۷۰ آغاز درگیری میان مائو و لین پیائو (اوت)

۱۹۷۱ کشف کودتای لین پیائو و سقوط هلی‌کوپتر او به هنگام فرار به شوروی (۱۳ سپتامبر)

۱۹۷۳ بازگشت تنگ شیائوپینگ به صحنه سیاست (۱۰ مارس)

۱۹۷۵ انتخاب تنگ شیائوپینگ به عنوان نایب رییس کمیته مرکزی و عضو کمیته دائمی دفتر سیاسی (۸ ژانویه)؛ انتخاب تنگ شیائو پینگ برای پُست رییس ستاد مشترک ارتش (ژوئیه)؛ جنبش انتقاد از تنگ شیائوپینگ (نوامبر)

۱۹۷۶ شدّت گرفتن جنبش مخالف با تنگ شیائو پینگ (فوریه)؛

رویداد میدان «تیان آن مِن» (۵ آوریل)؛

برکناری تنگ شیائو پینگ توسط مائو (۷ آوریل)

۹ سپتامبر ۱۹۷۶: مرگ مائو تسه تونگ رییس کمیته مرکزی حزب و رییس کمیسیون نظامی

• ژانویه ۱۹۶۷ - گارد سرخ سفارت شوروی در پکن را محاصره کرد

• ۱۴ ژوئن ۱۹۶۷ - چین نخستین بمب هیدروژنی را آزمایش می‌کند

• ۱۹۶۸ - سربازان شوروی در کنار مرز سین کیانگ مستقر می‌شوند،

• مارس ۱۹۶۹ - جنگ بین چین و اتحاد جماهیر شوروی در امتداد رود Ussuri

• اوت ۱۹۶۹ - شوروی از جانب چین تهدید می‌شود

• ژوئیه ۱۹۷۱ - هنری کیسینجر از پکن دیدن کرد

• فوریه ۱۹۷۲ - رئیس جمهور نیکسون از پکن دیدن کرد

• ۱۹۷۴ - مائو توانایی سخن گفتن را بدلیل بیماری آلزایمر از دست می‌دهد

• ۱۹۷۵ - چیانگ کای چک در تایوان می‌میرد

• ۲۸ ژوئیه ۱۹۷۶ - زلزله بزرگ تانگشان، ۲۵۰،۰۰۰ نفر را می‌کشد؛ مائو در بیمارستان است

• ۹ سپتامبر ۱۹۷۶ - مائو می‌میرد، هوآ گوفنگ جانشین او می‌شود

• ۱۹۷۶ - چیانگ چینگ و دیگر اعضای "باند چهار نفره" دستگیر شدند[۴]

منابع

  1. کتاب مائو تسه تونگ صفحه ۳
  2. روزنامه همشهری مقاله میراث مائو
  3. کتاب مائو و مائویسم نوشته ون شون چی صفحه ۴۳ تا ۵۱
  4. کتاب مائو و مائویسم صفحه ۱۳ تا ۱۷