محسن دگمه‌چی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۰: خط ۵۰:
| وبگاه            =
| وبگاه            =
| پانویس            =
| پانویس            =
}}'''محسن دگمه‌چی''' (زاده‌ی ۱۳۳۷- درگذشته در ۹ فروردین۱۳۹۰) یکی از بازاریان شناخته شده در بازار تهران بود. محسن دگمه‌چی به دلیل کمک به خانواده زندانیان سیاسی توسط وزارت اطلاعات در شهریور سال ۱۳۸۸دستگیر شد. آقای دگمه‌چی توسط قاضی صلواتی رئیس شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب به ۱۰سال زندان و تبعید به زندان گوهردشت کرج محکوم شد. ابتدا او را به بند ۲۰۹ زندان اوین و سپس زندان رجایی‌شهر کرج منتقل کردند. محسن دگمه‌چی به بیماری سرطان پانکراس مبتلا بود، به همین دلیل باید تحت مراقبت ویژه قرار می‌گرفت. محسن دگمه‌چی با ۹ سال سابقه زندان بر اثر ممانعت از رسیدگی پزشکی،‌ سرانجام در زندان جان باخت.<ref>سایت مجاهدین خلق، [https://event.mojahedin.org/i/events/5555 شهادت محسن دگمه‌چی]</ref>
}}'''محسن دگمه‌چی''' (زاده‌ی ۱۳۳۷ - درگذشته در ۹فروردین ۱۳۹۰) یکی از بازاریان شناخته شده در بازار تهران بود. محسن دگمه‌چی بدلیل کمک به خانواده‌های زندانیان سیاسی توسط وزارت اطلاعات در شهریور سال ۱۳۸۸دستگیر شد. آقای دگمه‌چی توسط قاضی صلواتی رئیس شعبه‌ی ۱۵ دادگاه انقلاب به ۱۰سال زندان و تبعید به زندان گوهردشت کرج محکوم شد. ابتدا او را به بند ۲۰۹ زندان اوین و سپس زندان رجایی‌شهر کرج منتقل کردند. محسن دگمه‌چی به بیماری سرطان پانکراس مبتلا بود، به همین دلیل باید تحت مراقبت ویژه قرار می‌گرفت. محسن دگمه‌چی با ۹سال سابقه‌ی زندان بر اثر ممانعت از رسیدگی پزشکی،‌ سرانجام در زندان جان باخت.<ref>سایت مجاهدین خلق، [https://event.mojahedin.org/i/events/5555 شهادت محسن دگمه‌چی]</ref>
==سابقه و دستگیری محسن دگمه‌چی==
==سابقه و دستگیری محسن دگمه‌چی==
محسن دگمه‌چی از بازاریان خوش‌نام تهران بود. وی ۹سال از عمر خود را در زندان گذراند. او از سال ۶۰ تا ۶۷ به مدت هفت سال به دلیل هواداری از [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] در زندان بود و به همین دلیل نیز تحت شکنجه‌های جسمی و روحی بسیاری قرار گرفته بود. محسن دگمه‌چی مجدداً در ۱۶ شهریور ۱۳۸۸در دفتر کار بازداشت شد. ماموران حکومتی سپس به منزل وی رفته و وسایل شخصی وی را با خود بردند. محسن دگمه‌چی را بعد از دستگیری به زندان رجایی شهر تبعید و به ۱۰ سال حبس محکوم کردند. اتهام محسن دگمه‌چی کمک به خانواده‌های زندانیان سیاسی و ارتباط با سازمان مجاهدین بود. مریم النگی، همسر محسن دگمه‌چی، در رابطه با ارتباط محسن دگمه‌چی با سازمان مجاهدین خلق در مصاحبه‌ای گفت:
محسن دگمه‌چی از بازاریان خوش‌نام تهران بود. وی ۹سال از عمر خود را در زندان گذراند. او از سال ۶۰ تا ۶۷ به مدت ۷سال بدلیل هواداری از [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] در زندان بود و به همین دلیل نیز تحت شکنجه‌های جسمی و روحی بسیاری قرار گرفته بود. محسن دگمه‌چی مجدداً در ۱۶شهریور ۱۳۸۸در دفتر کارش بازداشت شد. مأموران حکومتی سپس به منزل وی رفته و وسایل شخصی وی را با خود بردند. محسن دگمه‌چی را بعد از دستگیری به زندان رجایی شهر تبعید و به ۱۰سال حبس محکوم کردند. اتهام محسن دگمه‌چی کمک به خانواده‌های زندانیان سیاسی و ارتباط با سازمان مجاهدین بود. مریم النگی، همسر محسن دگمه‌چی، در رابطه با ارتباط محسن دگمه‌چی با سازمان مجاهدین خلق در مصاحبه‌ای گفت:


«همسر من هیچ ارتباطی با این سازمان نداشت و این اتهام را به دلیل سابقه محکومیت سیاسی همسرم به او نسبت دادند.»<ref name=":0">فیس بوک، [https://www.facebook.com/notes/%DA%A9%D9%85%D9%BE%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D9%81%D8%A7%D8%B9-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%85%D9%84%DB%8C%D8%AA%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%AF%DA%AF%D9%85%D9%87-%DA%86%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D9%87%D8%B1%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D8%B1%D9%81%D8%AA%D9%87%D8%AE%D9%88%D8%AF%D9%85-%D9%87%D9%85-%D9%86%D9%85%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D9%85/139889696081145/ مصاحبه با همسر محسن دگمه چی]</ref>
«همسر من هیچ ارتباطی با این سازمان نداشت و این اتهام را بدلیل سابقه محکومیت سیاسی همسرم به او نسبت دادند.»<ref name=":0">فیس بوک، [https://www.facebook.com/notes/%DA%A9%D9%85%D9%BE%DB%8C%D9%86-%D8%AF%D9%81%D8%A7%D8%B9-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%85%D9%84%DB%8C%D8%AA%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86/%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1-%D9%85%D8%AD%D8%B3%D9%86-%D8%AF%DA%AF%D9%85%D9%87-%DA%86%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D9%87%D8%B1%D9%85-%D8%A7%D8%B2-%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%D8%B1%D9%81%D8%AA%D9%87%D8%AE%D9%88%D8%AF%D9%85-%D9%87%D9%85-%D9%86%D9%85%DB%8C-%D8%AA%D9%88%D8%A7%D9%86%D9%85-%D8%A8%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%A8%D8%B1%DA%AF%D8%B1%D8%AF%D9%85/139889696081145/ مصاحبه با همسر محسن دگمه چی]</ref>
==آخرین وضعیت محسن دگمه‌چی در زندان==
==آخرین وضعیت محسن دگمه‌چی در زندان==
از تابستان ۱۳۸۹ وضعیت جسمی محسن دگمه‌چی رو به وخامت نهاد و پزشکان تنها راه درمان او را شیمی درمانی تجویز کردند، اما به دستور مستقیم جعفری دولت‌آبادی، دادستان وقت تهران از درمان او جلوگیری شد. محسن دگمه‌چی از ماه‌ها قبل در زندان با بیماری سرطان درگیر بود و ممانعت ماموران وزارت اطلاعات از درمان در بیمارستان حالش را وخیم‌تر کرد به حدی که دیگر حتی توان حرکت و خوردن و آشامیدن نداشت.
از تابستان ۱۳۸۹ وضعیت جسمی محسن دگمه‌چی رو به وخامت نهاد و پزشکان تنها راه درمان او را شیمی درمانی تجویز کردند، اما به دستور مستقیم جعفری دولت‌آبادی، دادستان وقت تهران از درمان او جلوگیری شد. محسن دگمه‌چی از ماه‌ها قبل در زندان با بیماری سرطان درگیر بود و ممانعت مأموران وزارت اطلاعات از درمان در بیمارستان حالش را وخیم‌تر کرد به حدی که دیگر حتی توان حرکت و خوردن و آشامیدن نداشت.


محسن دگمه‌چی صبح روز ۲۱فروردین سال ۸۹ که از زندان به بیمارستانی در تهران منتقل شده بود، بدلیل ناقص بودن پرونده‌ی پزشکی از بیمارستان به زندان رجایی‌شهر بازگردانده شد. این در حالی است که خانواده این زندانی پیش‌پرداخت هزینه‌ی بیمارستان را نیز انجام داده بودند. مسئولین زندان، این زندانی را که حتی قادر به ایستادن هم نبود را با دستبند و پابند از زندان به بیمارستانی در تهران منتقل کرده بودند.<ref>https://www.hra-news.org/2011/hranews/1-5691/</ref>
محسن دگمه‌چی صبح روز ۲۱فروردین سال ۸۹ که از زندان به بیمارستانی در تهران منتقل شده بود، بدلیل ناقص بودن پرونده‌ی پزشکی از بیمارستان به زندان رجایی‌شهر بازگردانده شد. این در حالی است که خانواده این زندانی پیش‌پرداخت هزینه‌ی بیمارستان را نیز انجام داده بودند. مسئولین زندان، این زندانی را که حتی قادر به ایستادن هم نبود را با دستبند و پابند از زندان به بیمارستانی در تهران منتقل کرده بودند.<ref>https://www.hra-news.org/2011/hranews/1-5691/</ref>


در آخرین روزها که محسن دگمه‌چی بر اثر وخامت شدید حالش به بیمارستان منتقل شد، محدودیت‌ها و فشارها را بیشتر کردند و چند مأمور وزارت اطلاعات به صورت شبانه‌روزی او را تحت نظر داشتند. از ملاقات بستگانش جلوگیری کردند تا وی را تحت فشار قرار بگذارند. به نقل از زندانیانی که با وی هم‌بند بوده‌اند، آمده است:[[پرونده:محسن دگمه‌چی در زندان.jpg|جایگزین=محسن دگمه‌چی در زندان|بندانگشتی|محسن دگمه‌چی در زندان|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D9%85%D8%AD%D8%B3%D9%86_%D8%AF%DA%AF%D9%85%D9%87%E2%80%8C%DA%86%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86.jpg]]<blockquote>«محسن دگمه‌چی در روزهای آخر زندگی خود در زندان دچار ضعف شديدی شده بود و قادر به نشستن بر روی تختخوابش نبود. وی نزديک به چهار هفته قادر به خوردن غذا نبود و در روزهای آخر حتی نمی‌توانست مايعاتی مانند شير و آب ميوه بنوشد و هنگام نوشيدن آب با دردهای شديدی روبه‌رو می‌شد.»</blockquote>سرانجام محسن دگمه‌چی که باید بدلیل مبتلا بودن به سرطان پانکراس تحت مراقبت ویژه قرار می‌گرفت بر اثر اعمال ممانعت از رسیدگی و درمان پزشکی توسط ماموران وزارت اطلاعات، در زندان جان باخت.
در آخرین روزها که محسن دگمه‌چی بر اثر وخامت شدید حالش به بیمارستان منتقل شد، محدودیت‌ها و فشارها را بیشتر کردند و چند مأمور وزارت اطلاعات بصورت شبانه‌روزی او را تحت‌نظر داشتند. از ملاقات بستگانش جلوگیری کردند تا وی را تحت فشار قرار بگذارند. به نقل از زندانیانی که با وی هم‌بند بوده‌اند، آمده است:[[پرونده:محسن دگمه‌چی در زندان.jpg|جایگزین=محسن دگمه‌چی در زندان|بندانگشتی|محسن دگمه‌چی در زندان|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D9%85%D8%AD%D8%B3%D9%86_%D8%AF%DA%AF%D9%85%D9%87%E2%80%8C%DA%86%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86.jpg]]<blockquote>«محسن دگمه‌چی در روزهای آخر زندگی خود در زندان دچار ضعف شديدی شده بود و قادر به نشستن بر روی تختخوابش نبود. وی نزديک به ۴هفته قادر به خوردن غذا نبود و در روزهای آخر حتی نمی‌توانست مايعاتی مانند شير و آبميوه بنوشد و هنگام نوشيدن آب با دردهای شديدی روبه‌رو می‌شد.»</blockquote>سرانجام محسن دگمه‌چی که باید بدلیل مبتلا بودن به سرطان پانکراس تحت مراقبت ویژه قرار می‌گرفت بر اثر اعمال ممانعت از رسیدگی و درمان پزشکی توسط مأموران وزارت اطلاعات، در زندان جان باخت.


پیش از او [[علی صارمی]]، [[جعفر کاظمی]] و [[محمدعلی حاج‌آقایی|محمد‌علی حاج آقایی]] نیز در زندان به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین اعدام شده بودند.
پیش از او [[علی صارمی]]، [[جعفر کاظمی]] و [[محمدعلی حاج‌آقایی|محمد‌علی حاج آقایی]] نیز در زندان به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین اعدام شده بودند.
==آخرین پیام محسن دگمه‌چی==
==آخرین پیام محسن دگمه‌چی==
محسن دگمه‌چی در ۱۵ اسفند ۱۳۸۹ در زندان، در جواب این که آیا پیامی برای مردم و خانواده خود دارد، درحالی که توان خوردن و آشامیدن نداشت، گفت: «۱-مقاومت ۲-برایم دعا کنید. مقاومت کنید... »<ref>یوتیوپ، [https://www.youtube.com/watch?v=bjp9b_XqH-Q یادبود مجاهد خلق محسن دگمه چی]</ref>
محسن دگمه‌چی در ۱۵اسفند ۱۳۸۹ در زندان، در جواب اینکه آیا پیامی برای مردم و خانواده خود دارد، در حالیکه توان خوردن و آشامیدن نداشت، گفت: «۱- مقاومت ۲- برایم دعا کنید. مقاومت کنید...»<ref>یوتیوپ، [https://www.youtube.com/watch?v=bjp9b_XqH-Q یادبود مجاهد خلق محسن دگمه چی]</ref>
==تحصن مقابل بیمارستان مدرس بعد از مرگ محسن دگمه‌چی==
==تحصن مقابل بیمارستان مدرس بعد از مرگ محسن دگمه‌چی==
پس از درگذشت محسن دگمه‌چی، زندانی سياسی در ايران، خانواده وی با تحصن در مقابل بيمارستان مدرس تهران خواستار دريافت پيکر وی شدند.
پس از درگذشت محسن دگمه‌چی، زندانی سياسی در ايران، خانواده‌ی وی با تحصن در مقابل بيمارستان مدرس تهران خواستار دريافت پيکر وی شدند.


محسن دگمه‌چی به اتهام پشتيبانی مالی از خانواده‌های زندانيان سياسی دستگیر شده بود. [[پرونده:وضعیت وخیم محسن دگمه‌چی در زندان.jpg|جایگزین=وضعیت وخیم محسن دگمه‌چی در زندان|بندانگشتی|وضعیت وخیم محسن دگمه‌چی در زندان|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D9%88%D8%B6%D8%B9%DB%8C%D8%AA_%D9%88%D8%AE%DB%8C%D9%85_%D9%85%D8%AD%D8%B3%D9%86_%D8%AF%DA%AF%D9%85%D9%87%E2%80%8C%DA%86%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86.jpg]]
محسن دگمه‌چی به اتهام پشتيبانی مالی از خانواده‌های زندانيان سياسی دستگیر شده بود. [[پرونده:وضعیت وخیم محسن دگمه‌چی در زندان.jpg|جایگزین=وضعیت وخیم محسن دگمه‌چی در زندان|بندانگشتی|وضعیت وخیم محسن دگمه‌چی در زندان|پیوند=https://www.iran-pedia.org/wiki/%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87:%D9%88%D8%B6%D8%B9%DB%8C%D8%AA_%D9%88%D8%AE%DB%8C%D9%85_%D9%85%D8%AD%D8%B3%D9%86_%D8%AF%DA%AF%D9%85%D9%87%E2%80%8C%DA%86%DB%8C_%D8%AF%D8%B1_%D8%B2%D9%86%D8%AF%D8%A7%D9%86.jpg]]
خط ۷۲: خط ۷۲:
خانوم مریم النگی، همسر محسن دگمه‌چی، از ۳مردادماه سال ۹۵ برای گذراندن دوره‌ی زندان به بند نسوان زندان اوین منتقل شد.
خانوم مریم النگی، همسر محسن دگمه‌چی، از ۳مردادماه سال ۹۵ برای گذراندن دوره‌ی زندان به بند نسوان زندان اوین منتقل شد.


مریم النگی در شعبه‌ی ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی به ۳سال حبس محکوم شده و این حکم عیناً در دادگاه تجدیدنظر شعبه ۳۶ به ریاست قاضی زرگر به تأیید رسید.
مریم النگی در شعبه‌ی ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی به ۳سال حبس محکوم شده و این حکم عیناً در دادگاه تجدیدنظر شعبه‌ی ۳۶ به ریاست قاضی زرگر به تأیید رسید.


مریم النگی ابتدا در مهرماه سال ۱۳۸۸ یک‌ماه پس از بازداشت همسرش محسن دگمه‌چی بازداشت شده و پس از ۷۰روز در انفرادی بند ۲۰۹ زیر فشارهای روحی و بازجویی با تودیع وثیقه از زندان آزاد شد.
مریم النگی ابتدا در مهرماه سال ۱۳۸۸ یک‌ماه پس از بازداشت همسرش محسن دگمه‌چی بازداشت شده و پس از ۷۰روز در انفرادی بند ۲۰۹ زیر فشارهای روحی و بازجویی با تودیع وثیقه از زندان آزاد شد.


وی پس از مرگ همسرش محسن دگمه‌چی در زندان، بعلت برگزاری مراسم ختم و انجام چندین مصاحبه، به شعبه‌ی ۱۵ دادگاه انقلاب احضار و اتهامات سابق همسرش محسن دگمه‌چی به وی تفهیم می‌شود.<ref>https://www.tribunezamaneh.com/archives/113800</ref>
وی پس از مرگ همسرش محسن دگمه‌چی در زندان، بعلت برگزاری مراسم ختم و انجام چندین مصاحبه، به شعبه‌ی ۱۵ دادگاه انقلاب احضار و اتهامات سابق همسرش محسن دگمه‌چی به وی تفهیم ‌شد.<ref>https://www.tribunezamaneh.com/archives/113800</ref>


مریم النگی، همسر محسن دگمه‌چی، در پاسخ بدلیل فوت همسرش و این که آیا قبلا محسن مشکل جمسی داشته یا نه، گفته است:
مریم النگی، همسر محسن دگمه‌چی، در پاسخ بدلیل فوت همسرش و این که آیا قبلا محسن مشکل جمسی داشته یا نه، گفته است:


«نخیر هیچ مشکلی نداشت و کاملا سالم بود. در اصل بیماری در شهریور ۸۹ یعنی دقیقا یک سال بعد از بازداشت و در زندان شروع شد. سه ماه در بردن او به پزشک تعلل کردند و رسیدگی نشد. وقتی تصمیم به بردن او پیش متخصص گرفتند که دیگر کار از کار گذشته بود. او را به بیمارستان بردند و جراحی شکم انجام دادند. بخشی از لوزالمعده‌اش را درآوردند و همان موقع تشخیص دادند که سرطان دارد. اما مساله این است که هیچ کسی در این مدت کوتاه جانش را از دست نمی‌دهد و با دارو و رسیدگی پزشکی، بیماری کنترل می‌شود. اما همسر من از درمان محروم بود و ظرف ۹۵ روز از آغاز بیماری جان باخت. در هیچ کجای دنیا چنین مورد نادری را نمی‌بینیم. همسر من ۵۳ سال داشت و پزشکان می‌گفتند در این سن چنین اتفاقی نادر است.»
«نخیر هیچ مشکلی نداشت و کاملا سالم بود. در اصل بیماری در شهریور ۸۹ یعنی دقیقا یکسال بعد از بازداشت و در زندان شروع شد. ۳ماه در بردن او به پزشک تعلل کردند و رسیدگی نشد. وقتی تصمیم به بردن او پیش متخصص گرفتند که دیگر کار از کار گذشته بود. او را به بیمارستان بردند و جراحی شکم انجام دادند. بخشی از لوزالمعده‌اش را درآوردند و همان موقع تشخیص دادند که سرطان دارد. اما مسأله این است که هیچ‌کسی در این مدت کوتاه جانش را از دست نمی‌دهد و با دارو و رسیدگی پزشکی، بیماری کنترل می‌شود. اما همسر من از درمان محروم بود و ظرف ۹۵روز از آغاز بیماری جان باخت. در هیچ کجای دنیا چنین مورد نادری را نمی‌بینیم. همسر من ۵۳سال داشت و پزشکان می‌گفتند در این سن چنین اتفاقی نادر است.»


مریم النگی در مورد آخرین وضعیت محسن دگمه‌چی گفته است:
مریم النگی در مورد آخرین وضعیت محسن دگمه‌چی گفته است:


«حدود ساعت ۴ بعدازظهر هشت فروردین آخرین دیدارم با همسرم بود؛ اصلا فکر نمی‌کردم ساعاتی بعد چنین اتفاقی خواهد افتاد. ۵ هفته بود که لب به هیچ غذایی نزده بود و ضعف بسیار شدید داشت و تنها چیزی که بدنش دریافت می‌کرد، سرم بود. فشارهای روحی شدید و دردهای وحشتناکی داشت که کل توانش را گرفته بود. چند روز بود رسما به من می‌گفت: "برو فقط دعا کن خدا مرا راحت کند یا اینوری شوم یا آنوری، دیگر تحمل ندارم." آخرین باری هم که او را دیدم پرسید برایم دعا کردی راحت شوم؟ گفتم من همیشه دعا میکنم برای تو... برای آخرین بار که همسرم را دیدم صورتش را اصلاح کردم، ناخن‌هایش را گرفتم، حال نداشت خیلی خسته بود. به من گفت که فردا زودتر بیا پیش من. که دیگر فردا نتوانستم او را ببینم و فردایی برای من وجود نداشت...»<ref name=":0" />
«حدود ساعت ۴بعدازظهر ۸فروردین آخرین دیدارم با همسرم بود؛ اصلا فکر نمی‌کردم ساعاتی بعد چنین اتفاقی خواهد افتاد. ۵هفته بود که لب به هیچ غذایی نزده بود و ضعف بسیار شدید داشت و تنها چیزی که بدنش دریافت می‌کرد، سرم بود. فشارهای روحی شدید و دردهای وحشتناکی داشت که کل توانش را گرفته بود. چندروز بود رسما به من می‌گفت: "برو فقط دعا کن خدا مرا راحت کند یا اینوری شوم یا آنوری، دیگر تحمل ندارم." آخرین باری هم که او را دیدم پرسید برایم دعا کردی راحت شوم؟ گفتم من همیشه دعا می‌کنم برای تو... برای آخرین بار که همسرم را دیدم صورتش را اصلاح کردم، ناخن‌هایش را گرفتم، حال نداشت خیلی خسته بود. به من گفت که فردا زودتر بیا پیش من. که دیگر فردا نتوانستم او را ببینم و فردایی برای من وجود نداشت...»<ref name=":0" />


خانوم مریم النگی ۱۲روز پس از مرگ همسرش با اظهار اینکه تصمیمی برای پیگیری مرگ همسرش ندارد، به کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران گفت:
خانوم مریم النگی ۱۲روز پس از مرگ همسرش با اظهار اینکه تصمیمی برای پیگیری مرگ همسرش ندارد، به کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران گفت:


«هیچ مقامی و هیچ مرجعی پاسخی برای مرگ همسرم نداده است. اگر اتفاقی باعث مرگ همسرم شده باشد که دیگر او زیر خاک است و نمی‌توان چیزی را ثابت کرد. من هم دیگر پیگیری نخواهم کرد، اصلا چه را باید پیگیری کنم؟ مگر چیزی هم باقی‌مانده است؟ فقط با درخواستم تنها خودم و تنها پسرم را به دردسر می‌اندازم و مشکلی به مشکل‌هایم اضافه می‌کنم. درخواست دوباره‌ام یعنی تهدیدی برای زندگی بچه‌ام و خودم.»<ref>https://persian.iranhumanrights.org/1390/01/mohsen_dokmehchi/</ref>
«هیچ مقامی و هیچ مرجعی پاسخی برای مرگ همسرم نداده است. اگر اتفاقی باعث مرگ همسرم شده باشد که دیگر او زیر خاک است و نمی‌توان چیزی را ثابت کرد. من هم دیگر پیگیری نخواهم کرد، اصلا چه را باید پیگیری کنم؟ مگر چیزی هم باقی‌مانده است؟ فقط با درخواستم تنها خودم و تنها پسرم را به دردسر می‌اندازم و مشکلی به مشکل‌هایم اضافه می‌کنم. درخواست دوباره‌ام یعنی تهدیدی برای زندگی بچه‌ام و خودم.»<ref>صحبتهای همسر محسن دگمه‌چی - کمپین حقوق [https://persian.iranhumanrights.org/1390/01/mohsen_dokmehchi/ بشر]</ref>


==منابع==
==منابع==
<references />
<references />

نسخهٔ ‏۴ مارس ۲۰۲۱، ساعت ۲۱:۵۸

محسن دگمه‌چی
محسن-دگمه‌چي.jpg
زادروز۱۳۳۷
درگذشت۹ فروردین ۱۳۹۰
زندان رجایی‌شهر(گوهردشت) کرج
محل زندگیتهران
ملیتایرانی
تابعیتایرانی
پیشهبازاری
نقش‌های برجستهکمک مالی به سازمان مجاهدین خلق ایران-زندانی سیاسی به مدت ۹ سال
حزب سیاسیهوادار سازمان مجاهدین خلق ایران
دیناسلام
مذهبشیعه

محسن دگمه‌چی (زاده‌ی ۱۳۳۷ - درگذشته در ۹فروردین ۱۳۹۰) یکی از بازاریان شناخته شده در بازار تهران بود. محسن دگمه‌چی بدلیل کمک به خانواده‌های زندانیان سیاسی توسط وزارت اطلاعات در شهریور سال ۱۳۸۸دستگیر شد. آقای دگمه‌چی توسط قاضی صلواتی رئیس شعبه‌ی ۱۵ دادگاه انقلاب به ۱۰سال زندان و تبعید به زندان گوهردشت کرج محکوم شد. ابتدا او را به بند ۲۰۹ زندان اوین و سپس زندان رجایی‌شهر کرج منتقل کردند. محسن دگمه‌چی به بیماری سرطان پانکراس مبتلا بود، به همین دلیل باید تحت مراقبت ویژه قرار می‌گرفت. محسن دگمه‌چی با ۹سال سابقه‌ی زندان بر اثر ممانعت از رسیدگی پزشکی،‌ سرانجام در زندان جان باخت.[۱]

سابقه و دستگیری محسن دگمه‌چی

محسن دگمه‌چی از بازاریان خوش‌نام تهران بود. وی ۹سال از عمر خود را در زندان گذراند. او از سال ۶۰ تا ۶۷ به مدت ۷سال بدلیل هواداری از سازمان مجاهدین خلق ایران در زندان بود و به همین دلیل نیز تحت شکنجه‌های جسمی و روحی بسیاری قرار گرفته بود. محسن دگمه‌چی مجدداً در ۱۶شهریور ۱۳۸۸در دفتر کارش بازداشت شد. مأموران حکومتی سپس به منزل وی رفته و وسایل شخصی وی را با خود بردند. محسن دگمه‌چی را بعد از دستگیری به زندان رجایی شهر تبعید و به ۱۰سال حبس محکوم کردند. اتهام محسن دگمه‌چی کمک به خانواده‌های زندانیان سیاسی و ارتباط با سازمان مجاهدین بود. مریم النگی، همسر محسن دگمه‌چی، در رابطه با ارتباط محسن دگمه‌چی با سازمان مجاهدین خلق در مصاحبه‌ای گفت:

«همسر من هیچ ارتباطی با این سازمان نداشت و این اتهام را بدلیل سابقه محکومیت سیاسی همسرم به او نسبت دادند.»[۲]

آخرین وضعیت محسن دگمه‌چی در زندان

از تابستان ۱۳۸۹ وضعیت جسمی محسن دگمه‌چی رو به وخامت نهاد و پزشکان تنها راه درمان او را شیمی درمانی تجویز کردند، اما به دستور مستقیم جعفری دولت‌آبادی، دادستان وقت تهران از درمان او جلوگیری شد. محسن دگمه‌چی از ماه‌ها قبل در زندان با بیماری سرطان درگیر بود و ممانعت مأموران وزارت اطلاعات از درمان در بیمارستان حالش را وخیم‌تر کرد به حدی که دیگر حتی توان حرکت و خوردن و آشامیدن نداشت.

محسن دگمه‌چی صبح روز ۲۱فروردین سال ۸۹ که از زندان به بیمارستانی در تهران منتقل شده بود، بدلیل ناقص بودن پرونده‌ی پزشکی از بیمارستان به زندان رجایی‌شهر بازگردانده شد. این در حالی است که خانواده این زندانی پیش‌پرداخت هزینه‌ی بیمارستان را نیز انجام داده بودند. مسئولین زندان، این زندانی را که حتی قادر به ایستادن هم نبود را با دستبند و پابند از زندان به بیمارستانی در تهران منتقل کرده بودند.[۳]

در آخرین روزها که محسن دگمه‌چی بر اثر وخامت شدید حالش به بیمارستان منتقل شد، محدودیت‌ها و فشارها را بیشتر کردند و چند مأمور وزارت اطلاعات بصورت شبانه‌روزی او را تحت‌نظر داشتند. از ملاقات بستگانش جلوگیری کردند تا وی را تحت فشار قرار بگذارند. به نقل از زندانیانی که با وی هم‌بند بوده‌اند، آمده است:

محسن دگمه‌چی در زندان
محسن دگمه‌چی در زندان

«محسن دگمه‌چی در روزهای آخر زندگی خود در زندان دچار ضعف شديدی شده بود و قادر به نشستن بر روی تختخوابش نبود. وی نزديک به ۴هفته قادر به خوردن غذا نبود و در روزهای آخر حتی نمی‌توانست مايعاتی مانند شير و آبميوه بنوشد و هنگام نوشيدن آب با دردهای شديدی روبه‌رو می‌شد.»

سرانجام محسن دگمه‌چی که باید بدلیل مبتلا بودن به سرطان پانکراس تحت مراقبت ویژه قرار می‌گرفت بر اثر اعمال ممانعت از رسیدگی و درمان پزشکی توسط مأموران وزارت اطلاعات، در زندان جان باخت.

پیش از او علی صارمی، جعفر کاظمی و محمد‌علی حاج آقایی نیز در زندان به اتهام هواداری از سازمان مجاهدین اعدام شده بودند.

آخرین پیام محسن دگمه‌چی

محسن دگمه‌چی در ۱۵اسفند ۱۳۸۹ در زندان، در جواب اینکه آیا پیامی برای مردم و خانواده خود دارد، در حالیکه توان خوردن و آشامیدن نداشت، گفت: «۱- مقاومت ۲- برایم دعا کنید. مقاومت کنید...»[۴]

تحصن مقابل بیمارستان مدرس بعد از مرگ محسن دگمه‌چی

پس از درگذشت محسن دگمه‌چی، زندانی سياسی در ايران، خانواده‌ی وی با تحصن در مقابل بيمارستان مدرس تهران خواستار دريافت پيکر وی شدند.

محسن دگمه‌چی به اتهام پشتيبانی مالی از خانواده‌های زندانيان سياسی دستگیر شده بود. 

وضعیت وخیم محسن دگمه‌چی در زندان
وضعیت وخیم محسن دگمه‌چی در زندان

مصاحبه با مریم النگی، همسر محسن دگمه‌چی

خانوم مریم النگی، همسر محسن دگمه‌چی، از ۳مردادماه سال ۹۵ برای گذراندن دوره‌ی زندان به بند نسوان زندان اوین منتقل شد.

مریم النگی در شعبه‌ی ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی به ۳سال حبس محکوم شده و این حکم عیناً در دادگاه تجدیدنظر شعبه‌ی ۳۶ به ریاست قاضی زرگر به تأیید رسید.

مریم النگی ابتدا در مهرماه سال ۱۳۸۸ یک‌ماه پس از بازداشت همسرش محسن دگمه‌چی بازداشت شده و پس از ۷۰روز در انفرادی بند ۲۰۹ زیر فشارهای روحی و بازجویی با تودیع وثیقه از زندان آزاد شد.

وی پس از مرگ همسرش محسن دگمه‌چی در زندان، بعلت برگزاری مراسم ختم و انجام چندین مصاحبه، به شعبه‌ی ۱۵ دادگاه انقلاب احضار و اتهامات سابق همسرش محسن دگمه‌چی به وی تفهیم ‌شد.[۵]

مریم النگی، همسر محسن دگمه‌چی، در پاسخ بدلیل فوت همسرش و این که آیا قبلا محسن مشکل جمسی داشته یا نه، گفته است:

«نخیر هیچ مشکلی نداشت و کاملا سالم بود. در اصل بیماری در شهریور ۸۹ یعنی دقیقا یکسال بعد از بازداشت و در زندان شروع شد. ۳ماه در بردن او به پزشک تعلل کردند و رسیدگی نشد. وقتی تصمیم به بردن او پیش متخصص گرفتند که دیگر کار از کار گذشته بود. او را به بیمارستان بردند و جراحی شکم انجام دادند. بخشی از لوزالمعده‌اش را درآوردند و همان موقع تشخیص دادند که سرطان دارد. اما مسأله این است که هیچ‌کسی در این مدت کوتاه جانش را از دست نمی‌دهد و با دارو و رسیدگی پزشکی، بیماری کنترل می‌شود. اما همسر من از درمان محروم بود و ظرف ۹۵روز از آغاز بیماری جان باخت. در هیچ کجای دنیا چنین مورد نادری را نمی‌بینیم. همسر من ۵۳سال داشت و پزشکان می‌گفتند در این سن چنین اتفاقی نادر است.»

مریم النگی در مورد آخرین وضعیت محسن دگمه‌چی گفته است:

«حدود ساعت ۴بعدازظهر ۸فروردین آخرین دیدارم با همسرم بود؛ اصلا فکر نمی‌کردم ساعاتی بعد چنین اتفاقی خواهد افتاد. ۵هفته بود که لب به هیچ غذایی نزده بود و ضعف بسیار شدید داشت و تنها چیزی که بدنش دریافت می‌کرد، سرم بود. فشارهای روحی شدید و دردهای وحشتناکی داشت که کل توانش را گرفته بود. چندروز بود رسما به من می‌گفت: "برو فقط دعا کن خدا مرا راحت کند یا اینوری شوم یا آنوری، دیگر تحمل ندارم." آخرین باری هم که او را دیدم پرسید برایم دعا کردی راحت شوم؟ گفتم من همیشه دعا می‌کنم برای تو... برای آخرین بار که همسرم را دیدم صورتش را اصلاح کردم، ناخن‌هایش را گرفتم، حال نداشت خیلی خسته بود. به من گفت که فردا زودتر بیا پیش من. که دیگر فردا نتوانستم او را ببینم و فردایی برای من وجود نداشت...»[۲]

خانوم مریم النگی ۱۲روز پس از مرگ همسرش با اظهار اینکه تصمیمی برای پیگیری مرگ همسرش ندارد، به کمپین بین‌المللی حقوق بشر در ایران گفت:

«هیچ مقامی و هیچ مرجعی پاسخی برای مرگ همسرم نداده است. اگر اتفاقی باعث مرگ همسرم شده باشد که دیگر او زیر خاک است و نمی‌توان چیزی را ثابت کرد. من هم دیگر پیگیری نخواهم کرد، اصلا چه را باید پیگیری کنم؟ مگر چیزی هم باقی‌مانده است؟ فقط با درخواستم تنها خودم و تنها پسرم را به دردسر می‌اندازم و مشکلی به مشکل‌هایم اضافه می‌کنم. درخواست دوباره‌ام یعنی تهدیدی برای زندگی بچه‌ام و خودم.»[۶]

منابع