نوشیدن جام زهر

نوشیدن جام زهر عبارتی بود که اولین بار توسط خمینی هنگام پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت و قرارداد آتش‌بس در سال ۱۳۶۷ به کار برده شد. روح‌الله خمینی علل پذیرش آتش بس و نوشیدن جام زهر را شرح نداد. او گفت این موضوع دلایلی دارد که فعلا نمی‌تواند در مورد آن صحبت کند.[۱]

نوشیدن جام زهر
قعطنامه ۵۹۸.JPG
زمان ۲۹ تیر ۱۳۶۷
مکان
نتیجه قبول قطعنامه ۵۹۸ توسط خمینی
علت جنگ اختلاف بر سر قرارداد الجزایر - تقاضای مستمر آتش بس از طرف عراق و عدم پذیرش جمهوری اسلامی
جنگندگان
جمهوری اسلامی ایران جمهوری عراق
فرماندهان
خمینی- هاشمی رفسنجانی صدام حسین
نیروها
ارتش ایران و سپاه پاسداران ارتش عراق
تلفات
۲میلیون کشته و معلول-۴۰هزار اسیر- ۵۰شهر ویران شده- سه هزار روستای نابود شده- ۴ میلیون آواره- ۷هزار مفقودالاثر- بیش از هزار میلیارد دلار خسارت مادی


پذیرفتن آتش بس از سوی خمینی بسیار عجیب بود. زیرا او از زمان شروع جنگ بارها قادر بود به جنگ خاتمه دهد. از جمله خمینی هفت قطعنامه برای پایان دادن به جنگ را رد کرد. به ویژه پس از عقب‌نشینی عراق از خرمشهر و اعلام آمادگی کشورهای عربی برای پرداخت غنیمت به ایران، خمینی می‌توانست با حفظ منافع خود به جنگ ایران و عراق پایان دهد، اما باز آن را نپذیرفت. وی گفته بود جنگ را نعمت می‌داند و تا ویرانی آخرین خشت خانه‌های تهران نیز حاضر به پذیرش آتش‌بس نیست.

علت اصرار بر ادامه‌ی جنگ از سوی خمینی را سیاست صدور بحران می‌‌دانند که از سوی خمینی صدور انقلاب نامیده می‌شد. بر اساس این سیاست مشهور، هر گاه حکومتی از حل مشکلات داخلی خود ناتوان است و سرکوب مخالفان را ضروری می‌بیند، لاجرم برای سرپوش گذاشتن بر حوادث داخلی و کاستن از وزن بحران‌ها، به سیاست صدور بحران، یعنی ایجاد جنگ خارجی روی می‌آورد. جواد منصوری اولین فرمانده سپاه پاسداران در همین رابطه گفته بود «اگر جنگ نبود انقلاب اسلامی از بین می‌رفت و ما با جنگ توانستیم ضدانقلاب را سرکوب کنیم»[۲]

خمینی این سیاست را با شعارهایی چون «فتح قدس از طریق کربلا» سال‌ها ادامه داد. اما آن‌چه منجر به پذیرفتن آتش‌بس و نوشیدن جام زهر شد، سال‌ها بعد توسط برخی از فرماندهان سپاه فاش شد. سازمان مجاهدین خلق به فاصله‌ی اندکی پیش از پذیرفتن آتش‌بس دست به عملیاتی به نام چلچراغ زده بود. در این عملیات دو مرکز لشکر جمهوری اسلامی به طور کامل تسخیر و شهر مهران سقوط کرد. مجاهدین خلق در این عملیات بیش از ۲ میلیارد دلار غنیمت گرفتند و رژیم ایران تا یک هفته قادر به پس‌گرفتن مناطق تسخیر شده نبود. مجاهدین خلق در این عملیات با شعار « امروز مهران،‌فردا تهران» خود را برای عملیات بعدی آماده می‌کردند. به این ترتیب خمینی با پذیرش آتش‌بس که نتیجه‌ی آن بسته شدن مرزها بود، قصد داشت، فرصت را از مجاهدین جهت آماده‌سازی و طراحی برای عملیات بعدی بگیرد و ‌آن‌ها را زائیده‌ی جنگ ایران و عراق معرفی نماید و به این ترتیب از سرنگونی حکومت خود در تهران به دست مجاهدین خلق جلوگیری کند. محمداسماعیل کوثری از بالاترین فرماندهان سپاه سال‌ها پس از نوشیدن جام زهر دلیل آن‌ را چنین توصیف کرد:

«دشمنان، توطئه‌های واقعاً گسترده‌ای را طرح‌ریزی کرده بودند، چون منافقین قبل از عملیات فروغ جاویدان. در مهران، عملیاتی موفقیت آمیز انجام داده بودند؛ و شعارِ ” امروز مهران فردا تهران “ را هم یکی دو ماه قبل، مطرح کرده بودند. بنا براین با در اختیارگرفتنِ انواع سلاح‌های سنگین و نیمه سنگین همچون نفر بر و غیره، خود را سازماندهی کرده بودند. پذیرش قطعنامه از سوی حضرت امام، تمام این توطئه‌ها را خنثی کرد.»[۳]

جنگ ایران و عراق

جنگ ایران و عراق با حمله هوایی گسترده هواپیماهای عراقی در روز اول شهریور ۱۳۵۹ شروع شد.

این جنگ که بیش از هفت سال طول کشید که بعد ازجنگ جهانی دوم، جنگ ایران وعراق بعنوان طولانی‌ترین جنگ در دنیا لقب گرفت.

در جنگ بین ایران و عراق، بیش از ۲میلیون نفرکشته و معلول، میلیونها انسان آواره شدند، ۳۰۰۰ روستا از بین رفت و ۵۰ شهر منهدم شد با بیش از یکهزار میلیارد دلار خسارت فقط برای طرف ایرانی جنگ!

چگونگی شکل‌گیری جنگ ایران و عراق

پیش از حمله دولت عراق به ایران، از ماه‌ها قبل خمینی تحریک و تهدید دولت عراق را آغاز کرده بود. هنگامی که حسن البکر پیام تبریکی به مناسبت پیروزی انقلاب ضد سلطنتی برای خمینی فرستاد، خمینی حاضر به پاسخگویی نشد و حتی پاسخ دولت بازرگان به پیام حسن‌البکر هم دست‌کاری شد[۴]

پس از وی صدام حسین نیزبا ارسال پیامی خواستار ایجاد صلح دوستی با ایران شد اما خمینی با عبارت «والسلام علی من اتبع الهدی» پاسخ وی را داد. این عبارت در فرهنگ اسلامی به معنی اعلام جنگ است.

خمینی در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ یعنی ۶ ماه پیش از شروع جنگ، مردم عراق را به قیام علیه صدام حسین و سرنگونی او دعوت کرد.[۵]

 
سخنان خمینی زمینه ساز جنگ ایران و عراق

همچنین در ۲۸ فروردین ۱۳۵۹ ارتش عراق را به کودتا علیه صدام تشویق کرد و گفت:

«صاحب منصب‌های خوب ما داریم در عراق. صاحب منصب‌های صحیح و متدین هستند. خود آن‌ها کودتا کنند و این را از بین ببرند؛ و حرام است بر آن‌ها که یک قدم دنبال این شخص لعین باشند؛ و باید قیام کنند بر ضد او و مملکت خودشان را اسلامی کنند و حکومت خودشان را اسلامی کنند و قواعد هم اسلامی باشد».[۶]

خمینی در پیامی به مناسبت کشته شدن محمد‌باقر صدر، بار دیگر ارتش عراق را به قیام و کودتا علیه صدام فراخواند.[۷]

روزنامه‌ی جمهوری اسلامی هم از قول خمینی نوشت: «ملت عراق باید خود را از چنگال دشمن آزاد کند. ملت عراق باید این حزب غیر اسلامی در عراق را از میان بردارد» [۸]

علاوه بر این اظهارات، حکومت ایران اقدامات عملی هم در راستای دخالت در عراق انجام می‌داد، از جمله ترور طارق عزیز عضو ارشد شورای انقلاب عراق در دانشگاه مستنصریه‌ی بغداد که طارق عزیز از آن جان سالم بدر برد.

در خصوص دخالت‌های حکومت ایران در امور داخلی عراق سید محمود دعایی سفیر وقت ایران در عراق به رفتار جمهوری اسلامی اعتراض کرده و می‌گوید این رفتار سرانجام به جنگ می‌انجامد. او می‌گوید:

«من به دلیل موضعی که وزارت خارجه ایران گرفت قبل از عید نوروز در سال ۱۳۵۸به ایران فراخوانده شدم. روزی یکی از مقامات بالای وزارت امور خارجه قبل از حمله عراق به ایران می‌گفت: من در وزارت امورخارجه اطلاع پیدا کردم به یکی از اطاق‌ها  کارتن‌های بسته بندی وارد و خارج می‌شود. تحقیق کردم معلوم شد این کارتن‌ها به عنوان وسائل دیپلماتیک به سفارت ایران در عراق فرستاده می‌شود. از سر کنجکاوی و با توجه به مسؤولیتی که به عهده داشتم روزی به این اطاق رفتم و یکی از کارتن‌ها را باز کردم متوجه شدم پر از اسلحه و صدا خفه‌کن و فشنگ است. اینها را به عراق می‌فرستادند تا در اختیار شیعیان و مخالفین صدام قرار گیرد. متأسفانه بعد از پیروزی انقلاب عده‌ای بخصوص در مورد عراق دست به اعمالی می‌زدند که تحریک کننده بود و همین اعمال بهانه شد به دست صدام تا به ایران حمله کند».[۹]

در همین رابطه در مصاحبه‌ای که علی شمخانی با تلویزیون دولتی ایران داشت، عطف به آن دوران با این سؤال مجری مواجه شد که «کاری که سفیر ما دعایی در عراق می‌کنه کاری نیست که یک سفیر می‌کنه! یه جور ارتباط با اپوزیسیون عراق»[۱۰]

در این فضا و تبلیغات طرف عراقی جنگ را در چشم انداز می‌بیند، و ارتش عراق خود را آماده‌ی جنگ علیه ایران می‌کند، سعدون حمادی وزیر خارجه وقت عراق گفت:

«هیچ چیز غیر ممکن نیست اما احتمال درگیری مسلحانه بین دو کشور وجود ندارد، اما تا زمانی که خمینی اصرار دارد انقلاب باید در سراسر جهان اسلام ادامه داشته باشد، مناقشه دو کشور ادامه خواهد یافت.» [۱۱]

در ماه‌های منتهی به شهریور ۱۳۵۹ درگیری‌های پراکنده‌ای در مرز رخ می‌دهد، توپ‌باران شهر مندلی و خانقین از طرف ایران انجام می‌شود، عراق هم در برخی نقاط مرزی حملاتی به پاسگاه‌ها انجام می‌دهد، جنگ چهره‌ی زشت خود را کم کم نمایان می‌کند.

به این ترتیب خمینی با دخالت‌هایش در امور داخلی عراق و فتوای «کافر بودن صدام حسین» و اعلام رسمی درسخنرانی عمومی برای قیام مردم  و ارتش عراق برای سرنگونی صدام حسین و تشکیل حکومت اسلامی، که در روزنامه‌های کثیرالانتشار آن‌روز ایران چاپ و نشر داده شد، زمینه را برای ایجاد و گسترش درگیری‌ها فراهم می‌کند.

به گفته بنی صدر (رییس جمهور وقت خمينی) كمی پس ازپيروزی انقلاب، صدام حسين، نوه‌ی سیدابوالحسن  اصفهانی مرجع معروف و درگذشته‌ی شيعه را نزد خمينی فرستاد تا ضمن عذرخواهی از  او درخواست تجديد مناسبات بکند اما خمينی با فرستاده‌ی صدام حتی ملاقات هم نكرد!

علاوه براين منتظری درخاطرات خود می‌گويد: (خاطرات و مصاحبه با بی بی سی) به نظر من اگر (خمينی) يک مقدار تفاهم می‌کردند، شايد بهانه به‌دست آنها نمی‌آمد، بالاخره اين زمينه [يعنی حمله نظامی به ايران] برای آنها فراهم شد...».

تقريبا ۳۴ سال بعد يعنی در روز ۶ مهر ۱۳۹۳سايت تابناك محسن رضايی مصاحبه‌ای از رفسنجانی منتشر كرد كه گفته بود: ” نمی‌توانم بگويم نمی‌شد جلوی جنگ گرفته شود.[۱۲][۱۳]

پس از حمله دولت عراق و تسخیر خرمشهر، دولت عراق که گویا هدفی جز زهر چشم گرفتن از ایران نداشته است، به سرعت خواهان آتش بس می‌شود اما از این پس خمینی تمامی پیشنهادات برای آتش بس را رد می‌کند. از جمله قطعنامه‌های رد شده توسط خمینی برای پایان دادن به جنگ چنین هستند

 
علی اکبر هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی

پیشهادات برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق

قطعنامه‌ ۴۷۹

قطعنامه ۴۷۹ شورای امنیت سازمان ملل متحد تنها ۶ روز پس از آغاز جنگ در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ ه، ش، با نام «بررسی وضعیت میان ایران و عراق» به اتفاق آرا تصویب و صادر شد. در این قطع‌نامه از طرفین جنگ خواسته شد که خویشتنداری کرده و از توسل بیشتر به زور خودداری کنند و اختلافات فی مابین را با اتکا به اصول عدالت و حقوق بین‌الملل حل و فصل کنند. عراق این قطعنامه را پذیرفت اما رژیم ولایت فقیه این قطعنامه را رد کرد

قطعنامه ۵۱۴

شورای امنیت سازمان ملل قطعنامهٔ ۵۱۴را در تاریخ ۱۲ جولای ۱۹۸۲برابر با ۲۱ تیر ۱۳۶۱ به منظور آتش‌بس و خاتمهٔ فوری تمامی عملیات‌های نظامی بین ایران و عراق تصویب کرد. همچنین این قطعنامه خواهان عقب‌نشینی نیروها به مرزهای شناخته شدة بین‌المللی شد. در بند سوم این قطعنامه گروهی از ناظران ملل متحد به منظور تأیید و نظارت بر آتش‌بس و عقب‌نشینی نیروها پیش بینی شده بود اما ایران آن را نپذیرفت.

قطعنامه ۵۲۲

قطعنامه ۵۲۲ شورای امنیت سازمان ملل متحد در تاریخ ۴ اکتبر ۱۹۸۲برابر با ۱۲ مهر ۱۳۶۱ یعنی ۳ماه پس از آزادسازی خرمشهر به اتفاق آراء به تصویب رسید. در این قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل خواستار آتش‌بس فوری بین ایران و عراق شد. همچنین از ایران و عراق خواست که از خاک یکدیگر خارج شده و به پشت مرزهای شناخته شده بین‌المللی عقب‌نشینی کنند.عراق این قعطنامه را پذیرفت اما رژیم ایران از پذیرفتن این قطعنامه سرباز زد.

قطعنامه ۵۵۲

قطعنامه ۵۵۲ شورای امنیت سازمان ملل متحد که در تاریخ ۱ ژوئن ۱۹۸۴ برابر با ۱۱ خرداد ۱۳۶۳ تصویب شد، سندی بین‌المللی درباره‌ی نامه‌ای است که از سوی کشورهای عربی حوزه‌‌ی خلیج فارس مبنی بر حمله‌ی نیروهای مسلح ایران به کشتی‌های باری عربستان سعودی و کویت به شورای امنیت نوشته شده است. که از ایران می‌خواهد به حقوق بین‌المللی و حق کشتی‌رانی احترام بگذارد.

قطعنامه ۵۹۸

سازمان ملل متحد قطعنامه ۵۹۸ را در ۲۹ تیر ۱۳۶۶ به منظور پایان دادن به جنگ ایران و عراق صادر کرد. قطعنامه ۵۹۸ به لحاظ کمی، طولانی‌ترین و از نظر محتوا اساسی‌ترین و از نظر ضمانت اجرایی، قوی‌ترین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل در رابطه با جنگ ایران و عراق است. عراق بلافاصله این قطعنامه را پذیرفت. اما خمینی از پذیرفتن آن سر باز زد یک سال بعد یعنی در ۲۹ تیر ۱۳۶۷ خمینی در پیامی که به «نوشیدن جام زهر» معروف شد، آنرا پذیرفت.

 
محسن رضایی از فرماندهان جنگ ایران و عراق

میانجی‌گری کنفرانس کشورهای اسلامی

سازمان کنفرانس کشورهای اسلامی، در اردیبهشت سال ۶۰، هیأتی متشکل از رئیس‌جمهور وقت بنگلادش، ژنرال ضیاء‌الرحمن، حبیب شطّی دبیرکل این سازمان، احمد سکوتوره رئیس‌جمهور گینه و یاسر عرفات را برای میانجی‌گری به تهران فرستاد. این هیأت پیشنهادات مهمی را به همراه پیشنهاد پرداخت غرامت به ایران برای خمینی بردند اما وی آن‌ را رد کرد.

کشورهای عضو جنبش غیرمتعهدها

اواخر بهار ۱۳۶۰، یک هیأت صلح از سوی کشورهای عضو جنبش غیرمتعهدها با پیشهاداتی برای صلح نزد خمینی رفت. این پیشنهادات تماما از طرف عراق پذیرفته شوده بود اما خمینی از طریق سفیر کوبا در تهران، به آن هیأت جواب منفی داد.

اولاف پالمه نخست وزیر وقت سوئد

در یک نمونه دیگر، در اسفند سال ۶۰، اولاف پالمه نخست‌وزیر سابق سوئد و معاون وقت دبیرکل سازمان ملل متحد، به‌عنوان میانجی وارد تهران شد. وی حتی پیشنهاد پرداخت ۶۰ میلیارد دلار خسارت جنگی به ایران را با خود آورده بود. خمینی این‌بار هم آتش‌بس را نپذیرفت.

میانجی‌گری یاسر عرفات

مدتی بعد یاسر عرفات رهبر انقلاب فلسطین، به همراه گروهی از سران کشورهای اسلامی، مجدداً تلاش کرد تا خمینی را به صلح قانع کند، اما خمینی آن را نپذیرفت. خمینی در ملاقات با آن هیأت، به جای پرداختن به صلح، و شنیدن صحبت‌ها و هشدارهای آنها، شروع به نصیحت آنان کرد.

تلویزیون دولتی ایران:

«یاسر عرفات خودش شخصاً وارد جریان وساطت شد. او به‌همراه هیأت حسن‌نیت دولت‌های اسلامی وارد تهران شد. آنها با امام ملاقات کردند. امام برای بار دوم، میانجیگری آنها را نپذیرفت؛ در واقع درباره آن حرفی نزد و موضوع دیگری را گفت: «من لازم می‌دانم که به شما آقایان که در رأس بعضی از کشورهای اسلامی هستید نصیحت کنم. شما کوشش کنید که حکومت بر قلوب کشورهای خودتان بکنید و نه حکومت بر ابدان، و قلوب از شما کناره بگیرند».[۱۴]

طرح صلح شورای ملی مقاومت ایران

طرح صلح شورای ملی مقاومت ایران ابتکار این شورا برای پایان دادن به جنگ ضد ایران و عراق بود که در ۲۲ اسفند ۱۳۶۱ به تصویب رسید. این طرح دارای یک مقدمه و ۷بند است. این طرح پس از تصویب برای اطلاع دولت عراق فرستاده شد ونسخه ای از آن نیز برای دبیر کل سازمان ملل متحد و همچنین جنبش کشورهای غیرمتعهد و کنفرانس اسلامی ارسال شد. در پی آن، دولت عراق این طرح صلح را مبنای قابل قبولی برای مذاکرات صلح پذیرفت و خواهان این مذاکرات شد. اما خمینی هیچ طرح صلحی و قطعنامه‌ای را حاضر نبود بپذیرد.

نامشروع بودن جنگ

موضع مجاهدین خلق ایران در مورد جنگ ایران و عراق این بود که این جنگ با حمله عراق اما به تحریک خمینی آغاز شده است و قابل پیشگیری بود. با این همه مجاهدین در جنگ ایران و عراق به دفاع از خاک ایران پرداختند و به جبهه رفتند اما پس از آزادی خرمشهر و درخواست عراق برای آتش بس، این جنگ را نامشروع و در خدمت منافع خمینی می‌دانستند.

در اساس هر حاکمیتی نیاز به قدرت سیاسی دارد، در غیر این صورت فرو می‌ریزد.

رژیم خمینی این قدرت را از طریق جنگ‌افروزی و پرورش ایده‌های آخرالزمانی تحت عنوان جبهه‌ی مقاومت شیعه، تشکیل هلال شیعی و... به‌ دست می‌آورد. جنگ خارجی تحت عنوان جنگ حق علیه باطل (اسلام علیه کفر) تضمین کننده بقای رژیم خمینی است. از نظر مجاهدین خلق، خمینی با یک پتانسیل عظیم آزاد شده در انقلاب ۵۷ روبرو بود که در صورت برآورده نشدن خواسته‌های‌شان برای او مشکل‌آفرین می‌شدند. جنگ ایران و عراق امکان سرکوب را برای این رژیم فراهم کرد و این پتانسیل را در مسیر انحرافی کانالیزه نمود.

جواد منصوری فرمانده سابق سپاه پاسداران در مصاحبه‌ای در تلویزیون ایران می‌گوید:

«اگر جنگ نشده بود من فكر می‌كنم انقلاب اسلامی از بين رفته بود، من اعتقادمه و جنگ بود كه انقلاب اسلامی رو سازمان داد، ...، خيلی ما نتايج جنگ برامون عالی بود، عالی بود، با جنگ بود که توانستيم ضد انقلاب داخل رو سركوب كنيم، گروهك‌ها رو سركوب كنيم./ خلخالی به‌من گفت دوستان شما رفتن آنجا [گنبد] اينها رو سركوب كردن، ۴تا از رهبران شون رو گرفتن، اينها بايد اعدام بشن... پا شد رفت، همانجا رفت گنبد، ساعت ۱۲ شب تو گنبد آنها رو محاكمه كرد و همان شب اعدامشان كرد و فردا صبح آمد».

سیاست مجاهدین: پایان دادن به جنگ

رژیم ایران با سیاست صدور بحران (صدور انقلاب) قدرت خود را تأمین می‌کرد. تشکیل هلال شیعی و فتح قدس از طریق کربلا شعارهایی بودند که جمهوری اسلامی را توانمند می‌کرد و به آن امکان بقا می‌داد. به گفته‌ی علی شمخانی تنها گروه یا جریانی که با استمرار جنگ مخالف بود سازمان مجاهدین خلق بود.

واقعیت این است که سازمان مجاهدین این جنگ را در خدمت بقاء جمهوری اسلامی می‌دانست و پس از آزاد سازی خرمشهر آن را نامشروع اعلام کرد.

پیش از آن اعضاء مجاهدین در جنگ علیه عراق شرکت کردند اما هنگامی که زمینه برای صلح و آتش بس فراهم شد، این جنگ را غیرضروری و نامشروع دانستند.

مجاهدین خلق در این شرایط اعلام کردند که وظیفه‌ی ملی هر ایرانی آزادی‌خواه تلاش برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق است.

امضای قرارداد صلح با عراق

آن‌ها فعالیت‌های گسترده‌ای را، هم در سراسر جهان و هم در داخل ایران علیه جنگ آغاز کردند تا رژیم ایران را وادار به پذیرش آتش بس کنند. اولین گام مجاهدین این بود که با وزیر خارجه دولت عراق در مورد شرایط صلح و پایان دادن به جنگ به مذاکره پرداختند. مسعود رجوی در سال ۱۳۶۱ به امضای قرارداد صلح با دولت عراق پرداخت. دولت عراق با امضای این قرار داد نشان داد که حاضر به صلح است. مجاهدین خلق توانستند حمایت هزاران تن از شخصیت‌های جهانی از این طرح صلح را به دست بیاورند.

در هم شکستن ماشین جنگی خمینی

در گام بعدی مجاهدین تصمیم گرفتند عملا برای پایان دادن به جنگ اقدام کنند. با گذشت ۵ سال از کارزار دعوت به صلح، مجاهدین خلق گامی عملی را با پرداخت بها از جانب خود، برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق ضروری می‌دیدند. به این منظور در سال ۱۳۶۵ مسعود رجوی با وجود این‌که می‌دانست سفر و استقرار او در عراق اتهامات زیادی را متوجه او می‌کند، به عراق رفت و ارتش آزادی‌بخش را تشکیل داد.

مسعود رجوی در این شرایط بود که استراتژی ارتش آزادی‌بخش نوین را تدوین و دنبال کرد. این استراتژی بر تشکیل یک ارتش منظم در خارج از خاک میهن، درست در  مسیر سیاست صدور بحران رژیم ایران، یعنی عراق تکیه داشت. مجاهدین خلق معتقد بودند در صورتی که رژیم ایران به دنبال تحقق شعار «فتح قدس از طریق کربلا، و ایجاد یک امپراطوری اسلامی است که صدها سال بر منطقه حکم‌رانی کند. به همین دلیل آن‌ها پایان دادن به جنگ ایران و عراق و ناتوان ساختن رژیم ایران در پیش بردن این جنگ را وظیفه‌ای ملی می‌دانستند.

به این ترتیب مجاهدین خلق در قالب ارتش آزادی‌بخش پس از آمادگی طی دو عملیات گسترده چندین لشکر و تیپ نیروهای نظامی ایران را از کار انداختند.

عملیات چلچراغ و نوشیدن جام زهر

نوشیدن جام زهر آتش بس و اینکه چرا خمینی این جام زهر را نوشید موضوعی بود که خمینی تا پایان عمر در این‌باره چیزی نگفت، اما دلایل این آتش بس سالها بعد از سوی برخی فرماندهان سپاه فاش شد.

 
عملیات چلچراغ مجاهدین خلق و تسخیر شهر مهران

سرتیپ پاسدار اسماعیل احمدی مقدم در اين مورد مي‌گويد:

«سازمان منافقين آرام آرام سازماندهی نظامي را درست كردند كه اونها هم ابتدا از عملياتهای محدود بعد وسعت عمليات اضافه شد آرام آرام ديديم كه وسعت عملياتها در واقع و دامنه‌اش گسترش پيدا كرد. درجبهه در واقع ميانی در جبهه جنوبی، وحتی در فكر می‌كنم خرداد ماه ۶۷ بود كه شهرمهران را هم تونستند تصرف بكنند هدف آنها هم درواقع سقوط تهران؛ تصرف تهران؛ و سرنگونی حكومت بود».[۱۵]

محمداسماعیل کوثری از فرمانده‌هان بالای سپاه پاسداران سال‌ها بعد راز قبول آتش‌بس این‌چنین فاش می‌کند:

دشمنان، توطئه‌های واقعاً گسترده‌ای را طرح‌ریزی کرده بودند، چون منافقین قبل از عملیات فروغ جاویدان. در مهران، عملیاتی موفقیت آمیز انجام داده بودند؛ و شعارِ ” امروز مهران فردا تهران “ را هم یکی دو ماه قبل، مطرح کرده بودند. بنا براین با در اختیارگرفتنِ انواع سلاح‌های سنگین و نیمه سنگین همچون نفر بر و غیره، خود را سازماندهی کرده بودند. پذیرش قطعنامه از سوی حضرت امام، تمام این توطئه‌ها را خنثی کرد.[۱۶]

در عملیاتی که مجاهدین خلق با نام عملیات چلچراغ به آن دست زدند، توانست شهر مهران را تسخیر و نزدیک به ۲ میلیارد دلار غنیمت بگیرد. در این عملیات مجاهدین خلق در حالی به مرکز لشکر سپاه پاسداران رسیدند که فرمانده سپاه پاسداران در حال تماس با تهران برای کسب تکلیف بود. مجاهدین در این عملیات شعار «امروز مهران، فردا تهران» سردادند. خمینی ۲۹ روز بعد آتش بس را پذیرفت و به جنگ خاتمه داد. و فرماندهان سپاه بعدها آن‌را نتیجه‌ی عملیات مجاهدین دانستند.

سید احمد پسر خمینی در این‌باره گفت:

پس ازاعلام آتش بس، خمینی اکثراً رو به دیوار می‌نشست و گریه می‌کرد و با مشت بر زانویش می‌زد و آه و افسوس می‌خورد.

به این ترتیب خمینی پس از عملیات چلچراغ مجاهدین خلق در مقابل یک دو راهی قرار گرفت. یا باید بر استمرار جنگ و مزایایی که برای حکومتش داشت چشم می‌پوشید و به جنگ خاتمه می‌داد تا امکان عملیات بعدی مجاهدین خلق را از میان ببرد، یا باید به جنگ ادامه می‌داد و سرنگونی احتمالی را به دست ارتش مجاهدین که توان‌مندی نظامی سپاه را به طور کامل مختل کرده بودند، می‌پذیرفت. خمینی راه دوم را انتخاب کرد و فرصت را از مجاهدین خلق برای آمادگی جهت عملیات بعدی گرفت. هر چند مجاهدین خلق پس از باخبر شدن از این موضوع، بدون فوت وقت و پیش از اجرایی شدن آتش بس دست به عملیات بعدی زدند.

آن‌ها بدون آن که حتی فرصت کنند از بیش از دو میلیارد دلار غنیمت و توپ و تانکی که در عملیات پیشین به دست آورده بودند، استفاده نمایند، چند روز پس از عملیات چلچراغ، دست به عملیات بزرگ بعدی با نام فروغ جاویدان زدند. عملیاتی که طبق براورد مجاهدین قرار بود در مهرماه انجام شود.

اگر چه مجاهدین طی این عملیات موفق به فتح تهران نشدند اما پیشروی آن‌ها تا ورودی شهر کرمانشاه، نشان داد که اگر خمینی آتش بس را نمی‌پذیرفت و مجاهدین خلق در شرایطی بهتر دست به این عملیات می‌زدند به اغلب احتمال قادر به فتح استان کرمانشاه و سپس دیگر شهرها بودند.

منابع

  1. چرا برای خمینی پذیرش آتش بس معادل جام زهر بود؟
  2. اعتراف جواد منصوری: به بهانه جنگ مخالفان سرکوب شدند
  3. روزنامه جوان-۱۹ تیر۱۳۸۷
  4. گفتگوی ابراهیم یزدی - وبسایت میلیتاری
  5. صحیفه نور خمینی، جلد ۱۲، ص ۴۰
  6. صحیفه نور خمینی، جلد ۱۲، ص ۴۴
  7. صحیفه نور خمینی، جلد ۱۲، ص ۵۶
  8. روزنامه جمهوری اسلامی، ۳۰ فروردین ۱۳۵۹
  9. کتاب خاطرات سید محمود دعایی سفیر وقت ایران در عراق
  10. تلویزیون دولتی ایران - برنامه‌ی سطرهاي ناخوانده - تابستان ۱۳۹۳
  11. روزنامه انقلاب اسلامی، ۲۷ فروردین ۱۳۵۹
  12. سخنان خمینی در امور عراق پنج ماه قبل از حمله صدام به ایران
  13. منتظری از نقش خمینی در برپایی جنگ ایران و عراق می گوید
  14. وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
  15. وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
  16. روزنامه جوان-۱۹ تیر۱۳۸۷