کاربر:علیرضا/صفحه تمرین

از ایران پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۲۵ سپتامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۲۹ توسط علیرضا (بحث | مشارکت‌ها) (←‏زمینه‌های تاسیس حزب: اصلاح ارقام، اصلاح املا)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
حزب رستاخیز ملت ایران
حزب رستاخیز
دبیرکلدر ابتدا هویدا
بنیانگذاری۱۳۵۳
روزنامهرستاخیز - رستاخیز جوان - رستاخیز کارگران - رستاخیز کارگران
مرامصیانت از نظام شاهنشاهی
کشور ایران

حزب رستاخیز به‌عنوان تنها حزب سیاسی روزگار پایانی سلطنت پهلوی در روز ۱۱ اسفند ۱۳۵۳ به دستور محمدرضا پهلوی تشکیل شد.

تا سال ۱۳۵۳ شاه از نظام دو حزبی حمایت می‌کرد و همواره به مخالفان اطمینان می‌داد که قصد ایجاد نظام تک‌حزبی ندارد اما در سال ۱۳۵۳ ناگهان عقیده شاه تغییر کرد، حزب ایران نوین و حزب مردم را منحل کرد و حزب رستاخیز را تشکیل داد.

پس از تشکیل این حزب که آخرین میخ بر تابوت مشروطیت بود، همه موظف شدند به آن بپیوندند. نظام شاهنشاهی در قدم بعدی تمام کارمندان دولت را مجبور به عضویت در حزب نمود. افرادی که عضو حزب بودند، تنها نام خود را در دفاتر حزب وارد کردند و عملاً گامی در جهت اهداف آن برنمی‌داشتند شاه در پاسخ به انتقاداتی که نظام تک‌حزبی را مغایر با پشتیبانی وی از نظام دو حزبی می‌دانست، گفت: «با پنج سال اعتصاب و راه‌پیماییهای خیابانی! دموکراسی؟ آزادی؟ این حرف‌ها یعنی چه؟ ما هیچ‌کدام از آن‌ها را نمی‌خواهیم»!

سرانجام در پائیز ۱۳۵۷ حزب رستاخیر منحل شد و شاه در کتاب «پاسخ به تاریخ» از تشکیل حزب به عنوان یک اشتباه یاد کرد!

تاسیس حزب

در آخرین ساعات عصر یکشنبه یازدهم اسفند 1353، شاه در حضور جمعی از دست‌اندرکاران درجه اول کشور اعلام کرد که دیگر نظام چند حزبی موجود را برنمی‌تابد و ادامه حیات آن را در راستای اهداف و طرح‌های بلندپروازانه خود سودمند نمی‌داند و بدون اینکه مستمعین را مدت زیادی منتظر نگه دارد از ضرورت تأسیس حزبی واحد و فراگیر سخن به میان آورد تا سیاست‌های آتی کشور را بر اساس داده‌های راهبردی آن تنظیم و به اجرا گذاشته شود. حزب جدید که مورد موافقت بی‌چون و چرای حاضرین در جلسه قرار گرفت و حزب «رستاخیز ملت ایران» نامیده شد، در واقع روند دیکتاتوری حاکم بر کشور را به نهایت رساند. بنابراین، تأسیس حزب واحد و فراگیر رستاخیر ملت ایران را باید آخرین مرحله دیکتاتوری شاه قلمداد کرد که بدون محابا، بقایای بسیار متظاهرانه و فرمایشی اصول مشروطیت و دموکراسی را در ایران فرو ریخت. [۱]

زمینه‌های تأسیس حزب

او که اوایل سال ۱۳۵۳ از نظام دو حزبی حمایت می کرد و به مخالفان سیاسی سلطنت از عَلَم نکردن نظام تک حزبی حرف می زد در اسفند همان سال با تعطیل کردن چهار حزب مردم، ایران نوین، پان ایرانیست و ایرانیان نظام تک حزبی را تحت عنوان رستاخیز ملت ایران بنیان گذاشت.

طی سالهای ۱۳۳۰ تا ۱۳۴۹ چهار حزب پان ایرانیست، مردم، ایران نوین و ایرانیان با ایدئولوژی و گرایش های سیاسی مختلف تأسیس شدند. پان ایرانیست سال ۱۳۳۰، مردم اردیبهشت ۱۳۳۶، ایران نوین آذر ۱۳۴۲ و ایرانیان در سال ۱۳۴۹ شکل گرفتند که از میان این چهار حزب ایران نوین تشکیلاتی تر و حرفه ای تر از سه حزب دیگر رگ و ریشه ساختار قدرت در ایران عصر پهلوی را شکل می داد، اما با تشکیل حزب رستاخیز معادلات قدرت را به نفع خود بهم ریخت و با این کار بی‌اعتمادی عمومی به سلطنت پهلوی را عمیق‌تر کرد هر چند که محمدرضا پهلوی بعدها در کتاب پاسخ به تاریخ از تشکیل این حزب به عنوان یک اشتباه یاد کرد.

حزب رستاخیز
حزب رستاخیز

ماجرا از این قرار بود که محمدرضا شاه در اسفند ۱۳۵۳ ناگهان عقیده اش نسبت به نام چند حزبی تغییر کرد و احزاب ایران نوین و مردم را منحل کرد، حزب رستاخیز را راه انداخت و تأکید کرد که در آینده دولت تک حزبی خواهد داشت.[۲]

متن سخنان محمدرضا شاه پهلوی درباره حزب رستاخیز:

این چیزی که الان در احزاب سیاسی فعلی قانونی مملکت که ما می‌خواستیم اینها مواظب همدیگر باشند و با انتقادات صحیح دستگاه‌های دولتی و مملکتی را هدایت بکنند در داخل خود تشکیلات خواهیم داشت. ولی همه در تحت یک پرچم، در تحت یک فلسفه و با یک تشکیلات بسیار منظم باید منافع این مملکت را در حال و در آینده حفظ بکنید. فرد فناپذیر است و من هم یک فردی هستم. الان که با شما صحبت می‌کنم به طور طبیعی هیچ دلیل ندارد که من فردا اینجا نباشم. ولی هیچ وقت، هیچ چیزی معلوم نیست. چون عمر انسان به دست خداوند است. ما باید پیش‌بینی همه کار را بکنیم.

کسی که وارد این تشکیلات سیاسی نشود و معتقد و مؤمن به این سه اصلی که من گفتم نباشد، دو راه برایش وجود دارد: یا یک فردی است متعلق به یک تشکیلات غیر قانونی، یعنی به اصطلاح خودمان "توده‌ای". یعنی باز به اصطلاح خودمان و با قدرت اثبات: بی‌وطن. او جایش یا در زندان ایران است، یا اگر بخواهد فردا با کمال میل بدون اخذ حق عوارض، گذرنامه در دستش می‌گذاریم و به هر جایی که دلش می‌خواهد، برود. چون ایرانی که نیست، وطن که ندارد و عملیاتش هم که قانونی نیست، غیرقانونی است و قانون هم مجازاتش را معین کرده است.[۳]

نفرات دبیر کل حزب

هویدا

از آغاز تأسیس حزب رستاخیز تا مهر 1355 هویدا دبیرکلی حزب را بر عهده داشت. در این تاریخ جمشید آموزگار جانشین او شد. در مرداد 1356 محمد باهری معاون وزارت دربار به عنوان دبیر کل حزب برگزیده شد. در 14 دی 1356 شاه دوباره جمشید آموزگار را به دبیرکلی حزب رستاخیز انتخاب کرد...

سرانجام در زمان نخست‌وزیری شریف‌امامی،‌ حزب رستاخیز در 8 مهر 1357 به طور رسمی منحل شد.[۴]

عاقبت رستاخیز

دبیرکلی حزب جدید در ابتدا به عهده امیرعباس هویدا نخست‌وزیر وقت و رییس حزب ایران نوین نهاده شد و البته قصد شاه این بود که فعالیتهای سیاسی نخست وزیرش را نیز تحت اختیار خود بگیرد. بعدها رهبری این حزب به عهده جمشید آموزگار گذارده شد و اندکی بعد به نخست‌وزیری برگزیده شد اما عملکرد جمشید آموزگار در حزب که به ایجاد جناح پیشرو انجامید خود از موانع ضعف حزب گشت و به جای آنکه حزب باعث اتحاد و یکرنگی و ثبات در جامعه گردد، خود از عوامل اصلی تشتت آرا و ایجاد اختلاف بین رجال دولتی و دولتمردان سیاسی گشت. در این بین درگیری جناح های پیشرو، سازنده و لیبرال بر شدت این جریان افزود.

عملکرد حزب رستاخیز ملت ایران موجب تشدید نارضایتی عمومی شد و سه سال بعد از تاسیس به عنوان یکی از پایه‌های رژیم مورد حمله انقلابیون قرار گرفت. به طوری که در اهداف خود از جمله تحکیم رژیم و نهادی کردن سلطنت و تثبیت دولت موفق نشد و به جای ایجاد ثبات، کل رژیم را تضعیف کرد و سلطنت را بیش از پیش از ملت جدا ساخت و معدود پیوند موجود در رژیم را از بین برد و سرانجام در دوم مهر ۱۳۵۷ منحل شد[۲]

منابع

  1. حزب رستاخیز آخرین مرحله از دیکتاتوری پهلوی
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ رستاخیز همایونی
  3. افسانه رستاخیز: ایا شاه گفت پاسپورت بگیرید و بروید؟
  4. حزب رستاخیز از شکل گیری تا انحلال