کاربر:Hossein/صفحه تمرین

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو

تروریسم در جمهوری اسلامی ایران

در طی ۴ دهه که از روی کار آمدن جمهوری اسلامی در ایران می‌گذرد همواره بحث تروریسم و نقش این نظام در آن موضوع روی میز کشورها و سازمانهای بین المللی بوده است. نظام جمهوری اسلامی جدای از آنچه در واقع امر گذشته است در موضع‌گیریهای رسمی و علنی صراحتا از این امر حمایت نکرده است اما در موقعیتهای مختلف و با زبانهای دیپلماتیک یا دوپهلو ابایی از حمایت از آن نداشته است. آنچه که بیشتر جهان را در این رابطه به بررسی و موضع‌گیری واداشته است ترکیب تروریسم با قدرت موشکی و حضور گسترش یابنده نظامی این نظام در کشورهای دیگر بخصوص در عراق و سوریه و یمن و لبنان و فلسطین است. بعلاوه آمریکا و دولتهای اروپایی که معاهده عدم اقدام تروریستی با رژیم بسته بودند نیز از توجه مجدد جمهوری اسلامی به ترورهای خارج کشوری در خاک کشورهای اروپایی نگران شده و علاوه بر موضع‌گیریهای سیاسی و برخوردهای دیپلماتیک اقدام عملی انجام داده اند که مهمترین آن دستگیری اسدالله اسدی در آلمان می‌باشد که از دیپلماتهای جمهوری اسلامی در اتریش بوده و به جرم اقدام برای بمب‌گذاری در یک گردهمایی سالیانه جنبش اپوزسیون ایران در پاریس (شورای ملی مقاومت ایران) در آلمان دستگیر شده است.

تروریسم رژیم ایران

تروریسم در جمهوری اسلامی بنا بر گفته ناظران به ماهیت و اهداف برپایی این نظام برمی‌گردد. آنها استناد می‌کنند:

در مقدمهٌ قانون اساسي تحت عنوان ارتش مكتبي مي‌خوانيم: «ارتش جمهوري اسلامي و سپاه پاسداران انقلاب... نه تنها حفظ و حراست از مرزها بلكه بار رسالت مكتبي يعني جهاد در راه خدا و مبارزه در راه گسترش حاكميت قانون خدا در جهان را نيز عهده‌دار خواهند بود.

 در كتاب «سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران» كه توسط يكي از دست‌اندركاران باسابقهٌ سياست خارجي جمهوری اسلامی نوشته شده، مي‌خوانيم: «مسلمين يك مجموعه هستند كه بايد زير چتر يك حكومت زندگي كنند و تمامي سرزمين آنها به‌وسيلهٌ حكومتي واحد اداره شود و داراي يك سياست خارجي باشند تا دفاع از كيان اسلام و حفظ منافع مسلمين تحقق پيدا كند»[۱]

باورهای مبتنی بر تروریسم در جمهوری اسلامی

در بررسی نظرگاههای جمهوری اسلامی مشخص می‌شود که نظریه ولایت فقیه که سنگ بنای جمهوری اسلامی است مرزهای جغرافیایی را به رسمیت نمی‌شناسد و به‌دنبال ايجاد حكومت جهاني اسلامي بر‌اساس ولايت مطلقهٌ فقيه است.

خمینی بعنوان بنیانگزار جمهوری اسلامی در پيام خود به مناسبت مراسم حج در 10مرداد66 گفت: «با صدور انقلابمان به سيطره و ظلم جهانخوران خاتمه مي‌دهيم».[۲] خميني يك‌سال بعد در 29تير سال67 دو روز پس از پذیرش قطعنامه 598 (آتش بس در جنگ ایران و عراق) و در سالگرد حادثه مكه گفت: «جنگ ما، جنگ عقيده است و جغرافيا و مرز نمي‌شناسد... ما اين واقعيت و حقيقت را در سياست خارجي و بين‌المللي اسلاميمان بارها اعلام نموده‌ايم كه در صدد گسترش اسلام در جهان و كم كردن سلطهٌ جهانخواران بوده و هستيم. حال اگر نوكران آمريكا نام اين سياست را توسعه‌طلبي و تفكر تشكيل امپراتوري بزرگ مي‌گذارند ، از آن باكي نداريم و استقبال مي‌كنيم...»

«دكتر كليم صديقي، مدير مؤسسهٌ اسلامي لندن، گفت جهان‌بيني خاص امام خميني كه تعداد بسياري مسلمانان به‌ويژه جوانان را در خارج از ايران شديداً تحت تأثير خود قرار داده همان تأكيد مكرر امام به اين است كه «مهم نيست كه ايران نابود شود، مهم اين است كه اسلام پيروز شود».[۳]

خمینی معتقد بوده است که این نظریه فعلا امکان عملی شدن ندارد و برای هدف مرحله‌یی جمهوری اسلامی ايجاد يك «اتحاد جماهير كشورهاي اسلامي» را مد نظر قرار داد که ايران، ام‌القرا و كانون اصلي آن باشد. در همين راستا خميني در پيامش به حجاج تأكيد كرد «اقتدار و اعتبار جمهوري اسلامي ايران متعلق به همهٌ ملتهاي اسلامي است و دفاع از ملت قهرمان و دلاور ايران در حقيقت دفاع از همهٌ ملتهاي تحت ستم است.... به‌ياري خداوند از قطرات پراكندهٌ پيروان اسلام ... و امكانات كشورهاي اسلامي بايد استفاده كرد...» (پيام خميني به‌مناسبت حج در 10مرداد66).

خمینی در عمل هم برای این کار عراق را بعنوان اولین کشور برای همین اقدام انتخاب کرد. او شعار «فتح قدس از طريق كربلا» را برای این هدفش برگزید. منتظري جانشين وقت خميني در24فروردين59 در ملاقات با خميني از وي درخواست كرد كه رهبري انقلاب عراق را به‌عهده بگيرد. وي در اين ملاقات به خميني گفت: « اين روزها برادران عراقي ما مرتباً مراجعه مي‌كنند و مي‌گويند همان‌طور كه حضرت امام خميني انقلاب ايران را رهبري كردند تا به ثمر رسيد، انتظار داريم كه انقلاب عراق را هم رهبري كنند». خمینی دعایی(آخوند) که در تمام طول اقامتش در نجف با او همراه بود، به سفارت بغداد منصوب كرد و وظيفهٌ اصلي او را صدور انقلاب به اين كشور قرار داد. موضع‌گیریهای بعدی او در باره عراق و دخالتهای گسترده جمهوری اسلامی در عراق در سالهای 58 و 59 زمینه جنگ را فراهم کرد

قانون اساسی نظام که مرجع قانونی عملکرد این نظام است بر استفاده از تروریسم منعی نداشته و بلکه تصریح دارد و به موارد ذکر شده استناد می‌کنند. «در كتاب اصول سياست خارجي جمهوری اسلامی هدف شماره يك سياست خارجي «تلاش در جهت برقراري حكومت جهان اسلام» ذكر شده و در توضيح اين هدف آمده است: «از نظر مكتب اسلام دنيا به‌طور كلي به دو منطقه تقسيم مي‌شود، يكي دارالسلام كه در آن احكام الهي اسلام اعمال مي‌شود و حاكميت با مكتب اسلام است و ديگر دارالكفر كه در آن سرزمين نظام حاكم در چارچوب احكام اسلام عمل نمي‌كند. بر اين اساس تنها مرزي كه اسلام مي‌شناسد مرز عقيدتي است و ساير مرزها (از جمله مرز جغرافيايي) مطرود و محكوم است». در همین کتاب در در رابطه با وظيفهٌ وزارت خارجهٌ نظام آمده است: «مخصوصاً با توجه به اهداف بسيار وسيع و گسترده‌يي كه جمهوري اسلامي در ارتباط با صدور انقلاب و نهضتهاي آزاديبخش و گروههاي اجتماعي و حتي آحاد ملتها دارد، وزارتخارجه بايد با شيوه‌هاي ارشادي، هماهنگي لازم را ميان ارگانهاي مختلف در زمينهٌ سياست خارجي به عمل آورد».

رفسنجاني در هفتمين سالروز اشغال سفارت آمريكا در تهران گفت: «در لبنان ضربه‌يي كه آمريكا خورد و خفتي كه آمريكاييها تحمل كردند عميقاً به‌حساب ما مي‌گذارند و به حساب ما هم هست» (راديو ایران ، 13آبان1365). محسن رفيقدوست وزير وقت سپاه پاسداران نيز در تيرماه سال70 اعلام كرد «در پيروزي انقلاب در لبنان و در خيلي از جاهاي دنيا، آمريكا ضرب شست ما را بر پيكر منحوس خودش احساس مي‌كند و مي‌داند آن مواد منفجره‌يي كه با آن ايدئولوژي تركيب شد و در مقر تفنگدارهاي دريايي چهارصد افسر و درجه‌دار و سرباز را يك‌مرتبه به جهنم فرستاد، هم تي ان تي آن مال ايران بود و هم ايدئولوژيش از ايران رفته بود. اين براي آمريكا بسيار محسوس است، فلذاست كه در خليج‌فارس درمانده شده»(رسالت - 29تير70). محسن رضايي فرمانده سابق سپاه نيز گفت: «...روزي جرقه‌هاي خشم و نفرت (مسلمانان) در دل واشينگتن زبانه مي‌كشد و مسئوليت عواقب آن نيز بر عهدهٌ آمريكا است... روزي خواهد رسيد كه در هيچ جاي اين دنيا يهوديان نيز مانند سلمان رشدي نتوانند خانه‌يي براي سكونت پيدا كنند» (كيهان، 29مهر1370).ميرحسين موسوي نخست‌وزير دوران جنگ ضدميهني از اين‌كه در جريان عمليات تروريستي رژيم در خارج از ايران، نبود، زبان به شكوه مي‌گشايد. وي در استعفانامه‌اش به خميني در 14شهريور67 نوشت:‌«عمليات برون مرزي كه بدون اطلاع و دستور دولت صورت مي‌گيرد...بعد از آن‌كه هواپيمايي ربوده مي‌شود، از آن با خبر مي‌شويم. وقتي مسلسلي در يكي از خيابانهاي لبنان گشوده مي‌شود و صداي آن در همه جا مي‌پيچد، متوجه قضيه مي‌شويم. پس از كشف مواد منفجره از حجاج ما در چمدانهايشان از اين امر آگاه مي‌شويم».

خاتمي كه در دوره خودش به گفتگوي تمدنها و «تنش‌زدايي» معروف شده است در مورد سلمان رشدي چنين مي‌گويد: "سلمان رشدي نويسندهٌ كتاب آيات شيطاني بايد بر اساس حكم شرعي حضرت امام خميني اعدام شود و هيچ راهي براي گريز وي از اجراي اين حكم نيست. شرق و غرب جنايتكار به‌ويژه حاكمان انگليس با توجه به انتشار كتاب كفر‌آميز آيات شيطاني به جهانيان ثابت كردند كه تنها با جمهوري اسلامي و امام دشمن نيستند بلكه با دين مبين اسلام و بيش از يك ميليارد مسلمان در سطح جهان نيز دشمن مي‌باشند. سكوت حاكمان كشورهاي عربي در مقابل انتشار كتاب آيات شيطاني اين مسأله را ثابت كرد كه آنان فقط در شعار مدافع اسلام و قرآن هستند (كيهان، 16اسفند1367). همچنین بر اساس (ليبراسيون - 4مرداد64) خاتمی در مقام وزیر تبلیغات خمینی «رياست بريگاد مستقل ترور» را برعهده داشت.

خامنه‌ای از اواخر سال71 از طريق محمدعلي تسخيري رئيس روابط بين‌الملل دفترش اقدام به راه‌اندازي اردوگاههاي آموزشي براي مسلمانان ساير كشورها نمود. با تشكيل سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي اين اردوگاهها زير نظر آن سازمان به كار خود ادامه داد.

اهداف کاربردی تروریسم در جمهوری اسلامی

بطور کلی سه هدف در این رابطه برآورد می‌شود

تروریسم وسیله‌یی برای سرکوب

تروریسم وسیله‌یی برای گسترش

تروریسم وسیله‌یی برای شانتاژ

تروریسم وسیله‌یی برای سرکوب

جمهوری اسلامی از همان سالهای اولیه از ترور به‌عنوان يك اهرم جدي براي سركوب مخالفانش در خارج كشور استفاده کرد. از سال1360و پس از اقامت مسعود رجوی در فرانسه ، جمهوری اسلامی پاسداري به‌نام «محمد خاتمي» معروف به «ابووقا» را با حكم خميني به همراه 15پاسدار ديگر به اروپا به منظور عمليات تروريستي اعزام كرد. ابووقا كه نتوانست موفقيتي عليه مجاهدين كسب كند به اقدام تروريستي عليه يك گروه ديگر ايراني روي آورد. به‌دنبال آن محسن رضايي فرمانده سپاه پاسداران يك گروه ديگر تروريستي را به فرانسه اعزام نمود.

تروریسم وسیله‌یی برای شانتاژ

علاوه بر اين رژيم خميني با به‌كارگيري تروريسم عليه اهداف خارجي، تلاش مي‌كرد تا به شانتاژ دولتهاي خارجي و كسب امتياز از آنها بپردازد. به گروگان گرفتن اتباع خارجي به‌مدت يك دهه در لبنان يك نمونهٌ روشن از اين سياست تروريستي بود. جمهوری اسلامی در سال61 تيپ « محمد رسول‌الله» متعلق به سپاه پاسداران را به لبنان اعزام كرد. و بعداز پايان مأموريت اين تيپ يك سپاه ويژه به‌نام سپاه لبنان شامل 2000پاسدار تشكيل داد و در لبنان مستقر كرد. اين سپاه كه مركز فرماندهي آن در دمشق است، بعداز تشكيل نيروي قدس در سال69 تحت فرماندهي آن در‌آمد.

تصميم به تقويت گروههاي بنيادگرا در كشورهاي مختلف نيز جزیی از همین سیاست است که در شوراي عالي امنيت گرفته مي‌شود. به‌عنوان مثال به نمونهٌ زير اشاره مي‌شود:

در فروردين74 در مركز پژوهشهاي علمي وزارتخارجه جلسه‌يي به‌رياست صريح‌القلم رئيس مركز پژوهشهاي علمي وزارت خارجه و مشاور سياسي شوراي عالي امنيت ملي تشكيل شد. موضوع اين جلسه مقابله با فشارهاي بين‌المللي روي رژيم با استفاده از جنبشهاي اسلامي (بنيادگرا) بود. در اين جلسه لغو قرارداد كوناكو توسط آمريكا، لغو قرارداد نفتي رژيم با آذربايجان به‌خاطر فشار آمريكا به كشور آذربايجان، مسألهٌ دامن‌زدن به اختلاف ايران و امارات بر روي سه جزيره، مسألهٌ نيروگاههاي اتمي و قرارداد با روسيه بحث شد و به‌عنوان انتقاد و اشكال مطرح گرديد كه اگر در گذشته حمايت كافي از جنبش اسلامي در آذربايجان به‌عمل آورده بوديم مي‌توانستيم با استفاده از اين جنبشها مانع قرارداد آمريكا با آذربايجان بشويم و به‌دنبال آن طرح كمك به جنبش آذربايجان را نتيجه گرفتند. در اين اجلاس رابطه جمهوری اسلامی با شيعيان بحرين به‌عنوان يك نقطهٌ مثبت مورد بررسي قرار گرفت كه گفتند با اين جنبش مي‌توان آنها (كشورهاي خليج فارس) را وادار كنند امتيازات مورد درخواست نظام را به آنها بدهد. در مورد چندين گروه اسلامي حامي نظام در بقيهٌ كشورها نيز در اين جلسه بحث شد و نتايج آن به شوراي عالي امنيت ملي ارائه شد. شوراي عالي امنيت به‌دنبال اين گزارش به وزارت اطلاعات و نيروي قدس مأموريت داد كه جريانات بنيادگرا را تقويت كند كه به‌دنبال آن در ماههاي خرداد، تير، مرداد و شهريور74 چند دورهٌ فشرده آموزشي براي نيروهاي بنيادگرا از چند كشور عربي و اسلامي گذاشت.

مراکز تصمیم‌گیری اقدامات تروریستی

ولی فقیه

در هرم قدرت جمهوری اسلامی بنیان گذاشته شده توسط خمینی همه تصمیم گیریها در اختیار ولی‌فقیه که خودش در نقش آن بود متمرکز شده بود. و مقامات رده بعدی از جمله خامنه‌اي، رفسنجاني، اردبيلي ، ميرحسين موسوي و احمد خميني مستقيماً فرامين را شخصاً از خميني مي‌گرفتند. اطلاعات نشان می‌دهد خمینی شخصا فتواي ترور دكتر كاظم را رجوي را داد بود و همچنین در پروندهٌ حسين نقدي یک عضو دیگر شورای ملی مقاومت ایران وابسته به مجاهدین که در ایتالیا ترور شد آمده است كه بعداز پيوستن حسين نقدي به شوراي ملي‌مقاومت فتواي قتلش توسط خميني صادر شد.

ريشهري اولين وزير اطلاعات خميني در رابطه با شخص وي و سران 5گانهٌ رژيم، تصميمات ترور و آدم‌ربايي را اتخاذ مي‌كرد.

شوراي عالي امنيت ملي عاليترين ارگان تصميم‌گيري

در قانون اساسي مصوب سال68 در مورد شوراي امنيت ملي آمده است :

«به‌منظور پاسداري از تماميت ارضي و حاكميت ملي و تعيين سياستهاي دفاعي ـ امنيتي و نيز بهره‌برداري از امكانات مادي و معنوي كشور براي مقابله با تهديدات داخلي و خارجي، شوراي‌عالي امنيت تشكيل مي‌شود».

چگونگی گردش کار

شوراي عالي امنيت براي تصميمهاي تروريستي با حضور 8عضو ثابت و 2نمايندهٌ ولي فقيه و تعدادي كارشناس و مشاور از معاونين وزارت اطلاعات و فرماندهان نيروي قدس و معاونان وزارت‌خارجه تشكيل مي‌شود.[۴]  تصميم به تقويت گروههاي بنيادگرا در كشورهاي مختلف نيز در شوراي عالي امنيت رژيم گرفته مي‌شود. بعداز مرگ خميني كليهٌ تصميمات مهم جمهوری اسلامی از جمله اقدامات تروریستی در اين شورا گرفته شده است.[۵][۶] روزنامهٌ ساندي‌تلگراف 17تير75 نوشت:«...شوراي عالي امنيت، به‌رياست رفسنجاني، مراكز آموزشي تروريستي ايران را اداره مي‌كند و دستور عمليات تروريستي به‌تروريستهاي آموزش‌ديده توسط همين ارگان صادر مي‌شود».[۷][۸]

 وظایف

علاوه بر تصويب طرحهاي تروريستي، شوراي عالي امنيت هم‌چنين وظايف و حوزهٌ اصلي كار سازمانهاي اطلاعاتي و تروريستي نظام را تعيين مي‌كند. به‌عنوان مثال:

در ديماه76 شوراي عالي امنيت به‌رياست خاتمي افزايش بودجه و امكانات سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي را تصويب كرد. طبق تصميم شوراي عالي امنيت رژيم، وزارت خارجه موظف شد رفت‌‌و‌آمد آزادانهٌ اعضا و مأموران اين سازمان را به‌خارج به‌عنوان خبرنگار و وابستهٌ فرهنگي تأمين ‌كند. ورود و خروج كليهٌ كالاها و محموله‌هاي وابسته به اين سازمان از هرگونه بازرسي و كنترل گمركي معاف است. و براي جلوگيري از افشاي فعاليتهاي اين سازمان در اين جلسه تصميم گرفته شد «هيچ مرجعي جز خامنه‌اي و شوراي عالي امنيت ملّي نظام حق حسابرسي و سؤال از سازمان ارتباطات اسلامي را ندارد».

ارگانهاي عمل‌كننده اقدامات تروریستی

سپاه پاسداران

خميني از اولين روزهاي به‌قدرت رسيدن، به‌منظور حفظ حاكميت و هم‌چنين به‌منظور فراهم كردن گسترش نظام، در‌صدد ايجاد يك نيروي نظامي تماماً قابل اعتماد بر‌آمد. به‌همين منظور در اسفند57 برخي از افراد مورد اعتمادش را كه بعضاً تجربياتي از درگيريها و جنگهاي لبنان نيز داشتند مأمور كرد تا يك تشكيلات نظامي راه بيندازند. اين تشكيلات بعداً «سپاه پاسداران انقلاب اسلامي» نامگذاري شد. شوراي انقلاب خميني در ارديبهشت سال58 حكم رسمي تشكيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را اعلام كرد و يك شوراي فرماندهي 7نفره‌ به فرماندهي جواد منصوري مأمور سازماندهي آن گرديد. در شهريور58 جواد منصوري از فرماندهي سپاه استعفا داد و پس از او مدتي دوزدوزاني و سپس مرتضي رضايي (فرمانده كنوني حفاظت اطلاعات سپاه) و در بهار59 عباس زماني معروف به ابوشريف به فرماندهي سپاه منصوب شد. در سال60 به‌دنبال آغاز مقاومت مسلحانهٌ محسن رضايي كه تا آن زمان فرمانده اطلاعات سپاه بود و نقش برجسته‌یی در سركوب و صدور توسعه و ترور ايفا كرده بود، به فرماندهي سپاه منصوب شد. با شروع فاز نظامي در سال60 و هم‌چنين با وارد شدن سپاه در جنگ، تغييرات زيادي در ساختار سپاه ايجاد شد و به‌تدريج سه نيروي زميني، هوايي و دريايي در ‌آن سازمان داده شد. 

اطلاعات سپاه

از همان اوايل تاسیس سپاه پاسداران، واحد اطلاعات سپاه نیز در درون سپاه پاسداران تأسيس شد و محسن رضايي كه عضو شوراي 7نفره سپاه بود به فرماندهي اطلاعات آن منصوب شد. محسن رضايي به‌عنوان فرماندهٌ اطلاعات سپاه مستقيماً در ارتباط با شخص خميني قرار داشت و به او مستقيماً گزارش مي‌داد. رضايي از همان ابتدا يك تيم 5نفره را مأمور راه‌اندازي و بازسازي ساواك كرد، اين تيم به‌سرعت كليهٌ‌اطلاعات مربوط به‌ادارهٌ كل ساواك تهران را جمع‌آوري نمودند. او بسياري از شكنجه‌گران و بازجويان ساواك، به‌ويژه افراد مربوط به ادارهٌ سوم (امنيت داخل) را به‌خدمت گرفت. رضايي هم‌چنين براي آموزش دادن به كادر اطلاعاتي نظام، شماري از كارشناسان اطلاعاتي و امنيتي را از سوريه به تهران آورد. آنها آموزش به افراد اطلاعات سپاه را در محلي واقع در خيابان جردن، خيابان جانسپاران، پلاك115 شروع كردند. [۹] پس از مدتي احمد وحيدي و سپس قاسم سليماني فرماندهٌ واحد اطلاعات سپاه گرديدند. در سال59 واحد نهضتهاي آزاديبخش و دفتر سياسي به سازماندهي سپاه اضافه شد. واحد نهضتهاي آزاديبخش با كمك واحد اطلاعات سپاه نقش فعالي در صدور تروريسم و گسترش نظام ايفا كرد. این واحد در سال 1363 در واحد اطلاعات سپاه ادغام شد. اطلاعات سپاه (كه بعضاً به آن اطلاعات نظامي نيز گفته مي‌شد) از سال 60 به بعد مستمراً ابعاد بزرگتري به خود گرفت.مجري اصلي عمليات تروريستي تا سال1363 همین قسمت اطلاعات سپاه پاسداران بود.

نمونه عمل این واحد را می‌توان در طرحهاي آن براي ترور مسعود رجوی رهبر مقاومت ایران در فرانسه مشاهده کرد. این طرحها عبارت بودند از:

 1- تلاش براي نفوذ در صفوف مجاهدين

الف. در خرداد1361 گروهي به‌نام مبارزان آزادي اعلام موجوديت كرد كه خودش را يك شاخهٌ انشعابي از سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي معرفي مي‌كرد كه در آن زمان به مثابه پوش اطلاعات سپاه عليه مجاهدين كار مي‌كرد. هدف سپاه از اين انشعاب ساختگي اين بود كه از طريق اين گروه جديد، به سازمان مجاهدين نزديك شده و در آن نفوذ كند. اين گروه مجعول متقاضي عضويت در شوراي ملي مقاومت و متقاضي ديدار  با مسعود رجوي شده بود.

ب. يكي ديگر از اقدامات اطلاعات سپاه اين بود كه يكي از اعضاي خود به‌نام علي‌اكبر نيك‌نژاد را به سوييس فرستاده و از آن طريق قصد نفوذ در سازمان مجاهدين را داشت. كه البته همهٌ اين موارد با هوشياري مجاهدين خنثي و بي‌اثر شد.

2- طرح پياده‌كردن كماندو

طرح پياده‌كردن كماندو در اور سوراواز، محل اقامت مسعود رجوي از ديگر طرحهايي بود كه در دستور اطلاعات سپاه قرار داشت. به‌همين منظور عوامل اطلاعات سپاه، شناسايي وضعيت فرودگاههاي نظامي و غير‌نظامي اطراف محل اقامت آقاي رجوي را در دستور خود قرار داد. در اين شناسايي نحوهٌ بازرسي هواپيماي هاك توسط پليس فرانسه در فرودگاه بورژه مورد بررسي قرار گرفته بود. هم‌زمان با اين شناسايي، اطلاعات سپاه، به شيرمحمدي مدير كل امور سوانح هلال احمر ايران مأموريت داده بود با همكاري دو نفر ديگر  با استفاده از هواپيماهاي هلال احمر سلاح سبك و نيمه‌سنگين از جمله بازوكا و خمپاره‌انداز را به همراه تعدادي از كماندوهاي تعليم ديده سپاه به فرانسه منتقل كند. اين طرح امكان اجرا پيدا نكرد و اطلاعات سپاه مجبور به توقف آن شد.

3- اعزام تيم ترور

 اطلاعات سپاه در آذرماه1361 يك تيم تروريستي به فرماندهي فردي به‌نام بهروز ماكويي كه از افراد آموزش‌ديدهٌ تروريستي و از افراد نزديك به بهزاد نبوي و چمران بود را به تركيه فرستاد كه به فرانسه منتقل شود. هم‌زمان دو تروريست را براي شناسايي به منطقه اور سوراواز محل اقامت مسئول شوراي مقاومت فرستاد كه در مراحل اوليه اين طرح لو رفت و امكان اجرا پيدا نكرد.

4- طرح استفاده از هلي‌كوپتر

يكي ديگر از طرحهاي رژيم استفاده از هلي‌كوپتر براي اجراي توطئهٌ ترور مسعود رجوي بود. مسعود هندي (تروريست شناخته شده كه در جريان ترور شاهپور بختيار در سال70 دستگير شد)، روي طرح استفاده از هلي‌كوپتر كار مي‌كرد. وي باند فرودگاه شهر تاورني، در نزديكي اورسوراواز را براي همين منظور كانديدا كرده بود. اين طرح نيز امكان عملي پيدا نكرد و متوقف شد.

5- طرح حملهٌ مستقيم

يكي ديگر از طرحهاي اطلاعات سپاه اعزام يك گروه ضربت 14نفره از پاسداران آموزش ديده و مسلح به فرانسه بود. آنها مي‌خواستند با استفاده از زمين فوتبالي كه در مقابل محل اقامت قرار داشت وارد منطقه شده و به مقر رهبر مقاومت در اورسوراواز حمله كنند. در جهت اجراي اين طرح روز 18دي1361 مجيد كارشناس وابستهٌ فرهنگي سفارت رژيم در فرانسه به‌همراه محمد سليماني از اعضاي انجمن اسلامي فرانسه براي شناسايي منطقه با دوربين فيلمبرداري به اورسوراواز مي‌آيند كه مورد شناسايي مأموران فرانسوي قرار گرفته و طرح آنها لو مي‌رود.

6- استفاده از مزودران خارجي براي شناسايي

 زماني كه بيشتر طرحهاي اطلاعات سپاه امكان تحقق پيدا نكرد جمهوری اسلامی به اين فكر افتاد كه از مزدوران خارجي براي اجراي اين توطئه استفاده كند. روز 21اسفند1362 امام جمعهٌ مراكشي‌الاصل مسجدي در اطراف شهر ليل براي شناسايي به منطقهٌ اورسوراواز رفت كه در حال عكسبرداري با دوربين عكاسي تله‌دار، مورد شناسايي پليس قرار گرفت و نتوانستند طرح را ادامه دهند.

7- كاميون انفجاري

يكي ديگر از طرحهاي اطلاعات سپاه براي اجراي ترور مسعود رجوي به‌كارگيري كاميون انفجاري عليه مقر اقامت وي بود. هدايت‌الله به‌نژاد از ديپلوماتهای جمهوری اسلامی سفارت فرانسه، مأموريت داشت محل را براي عمليات توسط كاميون انفجاري شناسايي كند. وي نتيجهٌ شناسايي خودش را به اطلاعات سپاه گزارش كرد. در اين گزارش آمده است: «بچه‌ها تا حالا خيلي خانهٌ رجوي را چك كرده‌اند ولي راهي براي عمليات با كاميون انفجاري پيدا نكرده‌اند. چون يك ديوار آهني است كه اگر كاميون انفجاري به آنجا بخواهد برود به ديوار خورده و منفجر مي‌شود، به‌دليل وجود حفاظت ژاندارمها و حفاظت خود مجاهدين، نمي‌شود اسلحه وارد آنجا كرد. با بچه‌ها ‌در جمعبندي به راه كارهاي زير رسيديم:

راه‌كار1: با محمل خبرنگاري به محل اقامت رجوي رفته و عمل خود را انجام دهيم.

راه‌كار2: يك نفر در آن‌جا داشته باشيم، يعني فردي در داخل مجاهدين نفوذ دهيم.

راه‌كار3: با هلي‌كوپتر و هواپيما آن‌جا را از بالا بزنيم.»

8- استفاده از پوشش خبرنگاري

اطلاعات سپاه به‌دنبال شكست طرح كاميون انفجاري تلاش كرد تا طرح خود را از طريق فرستادن تروريستها و جاسوسانش در لباس خبرنگاري به اجرا در بياورد.

الف. اطلاعات سپاه به شفيع آقا‌محمديان مسئول انجمن اسلامي فرانسه مأموريت داد كه با استفاده از پوش خبرنگاري به محل اقامت مسعود رجوي برود و جواب سئوالات زير را تهيه كند:

-وضعيت دروني محل اقامت

-ملاقاتها و جلسات عمومي مسعود رجوي و تاريخ و محل آن

-ترددهاي مسعود رجوي به پاريس

-مسافرتهاي مسعود رجوي به كشورهاي ديگر

ب. به عباسعلي رجبي از مسئولين اتحاديهٌ انجمنهاي اسلامي در اروپا، وابسته به تيمهاي عملياتي سپاه، كه در آلمان مستقر بود، مأموريت داده شد كه «ارتباط با خبرنگاران جهت خريدن آنها» با هدف كسب «اطلاعات از وضعيت دروني محل اقامت رجوي» برقرار كند.

9. اعزام تيمهاي عملياتي به اروپا و لورفتن آنها

 اطلاعات سپاه در آذر‌ماه1363 سه تيم ويژهٌ عملياتي را به هامبورگ، لندن و پاريس به منظور ترور مسعود رجوي روانه كرد. دو تيم لندن و هامبورگ به‌عنوان پشتيبان و تيم پاريس به‌عنوان عمل‌كننده بودند. فرمانده تيم پاريس عميدالدين فهري نام داشت. وي پس از مدتها تلاش براي شناسايي محل اقامت موفقيتي به‌دست نياورد. از آن‌جايي كه احتمال لو‌رفتن طرح وجود داشت، تروريستها از طريق دمشق به ايران برگشتند.[۱۰]

واحدهای برون مرزی سپاه

همزمان تغييراتي در اطلاعات سپاه داده شد. بخش عمدهٌ دستگاه بازجويي و شكنجه و واحدهاي عمليات شهري اطلاعات سپاه به وزارت اطلاعات ‌منتقل شد و بخش مسئوليت سركوب در داخل كشور تحت عنوان امنيت به وزارت اطلاعات واگذار شد و متقابلاً نقش سپاه پاسداران در جنگ و تروريسم گسترش پيدا كرد. از جمله سپاه لبنان تقويت شد و پاسدار خاكسار فرمانده آن گرديد و «دفتر پشتيباني لبنان» در ستاد مركزي پاسداران در تهران به‌رياست پاسدار حقاني و به‌منظور پشتيباني و تأمين تداركات سپاه لبنان تشكيل شد.  سپاه لبنان در طول اين سالها از نفرات غير‌ايراني براي گروگانگيري، هواپيماربايي، عمليات تروريستي در كشورهاي اروپايي، كشورهاي هم‌جوار ايران به‌ويژه تركيه استفاده مي‌كرد.[۱۱]

قرارگاههاي تروريستي سپاه

معاونت اطلاعات سپاه در ساختار جديد سپاه، براي  فعاليتهاي اطلاعاتي و عملياتي در كشورهاي همجوار قرارگاههاي زير را به‌وجود آورد: قرارگاه رمضان: به‌منظور فعاليتهاي اطلاعاتي و تروريستي تشكيل شد. فرمانده آن ابتدا پاسدار باقر ذوالقدر (قائم مقام كنوني سپاه) و بعداز آن پاسدار جعفري صحرارودي شد. صحرارودي همان كسي است كه قاسملو را سر ميز مذاكره در وين به‌قتل رساند و در حال حاضر نيز سرتيپ پاسدار احمد فروزنده است. قرارگاه انصار: در شرق كشور به‌ويژه روي افغانستان و پاكستان متمركز است. اين قرارگاه با همكاري وزارت اطلاعات، به 13پايگاه مجاهدين در شهرهاي كويته و كراچي در17تير1366 با استفاده از آر.پي.جي، نارنجك و مسلسل حمله كرد و  در نتيجه سه تن از مجاهدين به‌شهادت رسيده و دست كم 33نفر مجروح شدند. قرارگاه انصار از ابتدا در امور مربوط به افغانستان و پاكستان فعال بوده است و در حال حاضر نيز قرارگاه مركزي آن در مشهد قرار دارد. قرارگاه بلال: اين قرارگاه در تهران تشكيل شد و مسائل تروريستي را در كشورهاي غير هم‌جوار ايران دنبال مي‌كرد. این قرارگاهها بعدا به تحت فرماندهی نیروی قدس منتقل شدند.

نيروي قدس

پس از جنگ و بحثهایی که بر سر سرنوشت سپاه بود از جمله تصمیماتی که گرفته شد اضافه کردن بخش پنجمی به سپاه به نام «نیروی قدس» بود. ۴ بخش قبلی عبارت بودند از سه نيروي هوايي، دريايي و زميني و نیروی چهارم «مقاومت بسيج». از آن پس وظايف فعاليتهاي تروريستي و صدور بنيادگرايي به نيروي قدس منتقل شد. فرمانده اول آن پاسدار احمد وحیدی بود. احمد وحيدي براي راه‌اندازي نيروي قدس قديمي‌ترين و مجرب‌ترين كادرهاي اطلاعات سپاه و نيروي قرارگاه رمضان را جدا كرده و به نيروي قدس منتقل نمود. وي هم‌چنين كليه قرارگاههايي كه در سپاه فعاليت برون‌مرزي داشتند را به نيروي قدس منتقل كرد. محسن رضايي فرمانده كل سپاه پاسداران در آن زمان در بارهٌ نيروي قدس در بدو تأسيس گفت هدف ما از ايجاد نيروي قدس تشكيل "ارتش بين‌الملل اسلامي" است. نيروي قدس نمايندگاني در سفارتخانه‌هاي رژيم ملايان كه به حوزهٌ مأموريتش مربوط مي‌شود، مانند عراق،‌سودان، اتريش و آلمان و... دارد. هماهنگي بين نيروي قدس و وزارت اطلاعات در سطح فرمانده قدس با وزير اطلاعات و معاونت اطلاعات قدس با معاونت اطلاعات خارجي وزارت اطلاعات انجام مي‌شود.‌

فرماندهی نیروی قدس

نيروي قدس تحت كنترل خامنه‌اي و مجري تصميمهاي اوست. این امر تحت نظارت ستاد فرماندهي كل نيروهاي مسلح انجام مي‌شود.‌ رئيس اين ستاد سرلشكر پاسدار حسن فيروزآبادي است كه مستقيماً‌ تحت امر ولي فقيه مي‌باشد. مأموريتهاي نيروي قدس توسط فرماندهي كل سپاه پاسداران ابلاغ مي‌شود. فرمانده كنوني نيروي قدس سرتيپ پاسدار قاسم سليماني و معاون او سرتيپ پاسدار ربيعي است. پاسدار ربيعي رئيس ستاد نيرو نيز مي‌باشد.‌وي هماهنگيهاي نزديكي با وزارت اطلاعات دارد و در مهمترين جلسات نيز شركت مي‌كند.

هدفها و مأموريتهای نیروی قدس

الف - تبليغ و هدايت جريانات قشري در كشورهاي مختلف و به‌خصوص كشورهاي اسلامي

ب - جذب، آموزش و سازمان دادن و لجستيك «هواداران انقلاب اسلامي» و جنبشهاي «اسلامي» و گروههاي موسوم به حزب‌الله در خارج ايران

ج- كسب اطلاعات و به‌ويژه اطلاعات نظامي و استراتژيك

د- ترور مخالفان نظام و نويسندگان و ناشران و سياستمداراني كه با رژيم آخوندي ضديت دارند، با همكاري وزارت اطلاعات

ه- تشكيل «سپاه» انقلاب اسلامي در كشورهاي مختلف مانند سپاه 9بدر براي عراق و سپاه بوسني و سپاه تركيه (سپاه پنجم) و سپاه لبنان (سپاه هفتم)‌ و سپاه آفريقا و سپاه سودان و...‌

ستاد و قرارگاههاي نيروي قدس

ستاد نيروي قدس در تهران در پادگان كاظمي در نزديكي ستاد مشترك سپاه واقع است.

نيروي قدس داراي 4قرارگاه فرماندهي اصلي در مناطق مرزي است كه فعاليتهاي اطلاعاتي و عملياتي آن را در مناطق مختلف مرزي ايران با كشورهاي همسايه هدايت مي‌كنند:

1)‌ سپاه يكم قرارگاه فرماندهي براي عراق - قرارگاه رمضان به فرماندهي سرتيپ پاسدار احمد فروزنده براي عراق كه ستاد فرماندهي آن در تهران و داراي سه قرارگاه در استانهاي همجوار با عراق است:

قرارگاه نصر در شمال (نقده) به فرماندهي سرتيپ پاسدار محمود فرهادي

قرارگاه ظفر در غرب (كرمانشاه) به فرماندهي سرتيپ پاسدار عبيداوي

قرارگاه فجر در جنوب (اهواز) به فرماندهي سرتيپ پاسدار عبدالرضا بيات

2)‌ سپاه دوم قرارگاه فرماندهي براي پاكستان قرارگاه «نبي‌اكرم» در زاهدان به فرماندهي سرتيپ پاسدار شيباني

3)‌ سپاه سوم قرارگاه فرماندهي براي تركيه و آذربايجان - قرارگاه «حمزه» در اروميه. اين قرارگاه برقراري ارتباط با گروههاي كرد مخالف تركيه و هم‌چنين سركوب اكراد در داخل ايران و اقدام به عمليات تروريستي برعليه گروههاي كرد ايراني در داخل عراق را هم برعهده دارد. هم‌چنين ارتباط با كشورهاي آذربايجان. قرارگاههاي فعلي و تاكتيكي آن در استان اردبيل و تبريز واقع شده است.

4)‌ سپاه جهارم قرارگاه فرماندهي براي افغانستان و آسياي ميانه - قرارگاه «انصار» در مشهد.‌ اين قرارگاه در شهرهاي زابل، ميرجاوه، بيرجند و تايباد داراي قرارگاههاي تابعه مي‌باشد. پاسداران در افغانستان تحت فرماندهي اين قرارگاه مي‌باشند.

5)‌ سپاه پنجم قرارگاه فرماندهي براي ترکیه : اجراي عمليات تروريستي ويژه و سازماندهي تيمهاي مخفي تروريستي در داخل تركيه را بر‌عهده دارد.  فرمانده سپاه پنجم حاج منصور است و يك پايگاه در تبريز دارند.[۱۲]

6)‌ سپاه ششم قرارگاه فرماندهي براي خلیج فارس : مأموريت صدور تروريسم و براندازي در امارات و حوزهٌ خليج فارس را به‌عهده دارد. فرمانده اين سپاه شيرازي است. قبل از شيرازي سرتيپ پاسدار احمد شريفي، فرماندهٌ سپاه ششم بود. كه از ابتداي تأسيس نيروي قدس اين سمت را بر‌عهده داشت. اين نيرو به فرماندهي پاسدار شريفي نقش فعالي در درگيريهاي داخلي بحرين در سال72 داشت. وي در انفجار خُبَر در عربستان نقش جدي داشت.[۱۳] پاسدار احمد شريفي در حال حاضر در دانشگاه بيت‌المقدس نيروي قدس در قم مستقر است.

7)‌ سپاه هفتم قرارگاه فرماندهي براي لبنان : همان سپاه لبنان است كه قبل از تشكيل نيروي قدس در اين كشور حضور داشت و پس از تشكيل نيروي قدس تحت فرماندهي اين نيرو قرار گرفت...[۱۴]

8)‌ سپاه هشتم قرارگاه فرماندهي براي آفريقا :‌حوزهٌ مأموريت اين سپاه كشورهاي آفريقايي مانند الجزاير،‌تونس، سودان و...‌مي‌باشد. اين سپاه نقش فعالي در سودان دارد و براساس گزارشهاي موجود پايگاههايي در سودان جهت آموزش ايجاد كرده تا از اين طريق پايگاهي براي فعاليتهايش در كشورهاي حول‌وحوش و به‌ويژه مصر تدارك ببيند. فرماندهي سپاه هشتم صراف و معاونش افقهي مي‌باشد.

9)‌ سپاه نهم قرارگاه فرماندهي براي سپاه اروپا و آمريكا : سپاه نهم در آلمان و اتريش فعاليت زيادي دارد و در صدد جذب مسلمانان ترك و اعراب در آلمان است و از اين حيث توجه ويژه‌يي به مسجد بزرگ هامبورگ دارد.فرمانده سپاه نهم ناهيديان است. این سپاه مأموريتهاي كشورهاي شرق آسيا را هم بر‌عهده دارد.

10)‌ سپاه بوسني: سپاه بوسني به‌دليل اين‌كه مي‌تواند سكوي پرش رژيم به اروپا باشد از جايگاه خاصي برخوردار است فرمانده اين سپاه سرتيپ پاسدار "شمس" معاون سابق آموزش نيروي قدس مي باشد.

11)‌ پايگاه اطلاعاتي آذربايجان: اين پايگاه در خرداد1372 در شهر ماكو در مرز جمهوري آذربايجان تشكيل شده و فرماندهي آن بر‌عهده سرتيپ پاسدار بوياغچي است. اين پايگاه يك پادگان در مرز ايران و آذربايجان و ارمنستان ايجاد كرده است.

12)‌ تيپ «مالك اشتر»: اين تيپ يك تيپ مستقل تحت امر نيروي قدس مي‌باشد كه در سالهاي جنگ با عراق تحت‌امر قرارگاه رمضان بود و به‌خاطر عملياتي كه در داخل عراق انجام ‌داد، بعد‌از تشكيل نيروي قدس به آن نيرو منتقل شد و مقر آن استان مازندران است. فرمانده تيپ مالك اشتر سرتيپ پاسدارحسني‌نيا است و 2گردان آن در لبنان به‌سر مي‌برند.

ریل اعمال سپاه پاسداران برای تروریسم در کشورها

ريل كلاسيك ماشين تروريسم جمهوری اسلامی در كشورهاي مختلف از این قرار است:

  1. جذب نیرو با استفاده از انگيزه‌هاي مذهبي
  2. آموزش نيروها
  3. سازماندهی نيروهاي آموزش‌ديده
  4. به خدمت گرفتن آنها در عمليات تروريستي

پاسدار مصلح که شخصاً فرماندهي انفجار مقر تفنگداران آمريكايي در بيروت در سال1983را بر‌عهده داشت در این رابطه در مصاحبه با پيام انقلاب (نشريهٌ سپاه پاسداران) در خرداد64 به‌عنوان سومين سال اعزام به لبنان در‌بارهٌ اهداف سپاه رژيم در لبنان مي‌گويد: «سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در طول سه سال از حضور خودش در سطح لبنان سعي كرده است كه حول چند محور اساسي فعاليت نمايد.

محور اول فعاليت ما فعاليتهاي فرهنگي و صدور انقلاب اسلامي به جامعهٌ لبنان مي‌باشد....

محور كار دوم ما آموزش است. در اين مرحله ما  آموزش برادران لبناني را در دو بعد عقيدتي و نظامي شروع كرده‌ايم.... اين آموزشها در چند سطح داده مي‌شود. اول سطح مقدماتي است كه در حسينه‌ها و مساجد است. بعد آموزشهاي عمومي، و بعد آموزشهاي تخصصي را برادران لبناني فرا مي‌گيرند... بيش از 40درصد كلاسها عقيدتي است...

محور سوم: سپاه در طول اين مدت در لبنان به سازماندهي برادران لبناني پرداخته است، بدين معنا كه پس از طي مراحل محورهاي اول و دوم كه آموزش عقيدتي و نظامي است به سازماندهي افراد مي‌پردازيم...

محور چهارم كار، به‌كارگيري برادران است كه مراحل سه محور اول را طي كرده‌اند....»

اين 4محور كه مصلح به آن اشاره مي‌كند محور فعاليتهاي رژيم در ساير كشورها نيز مي‌باشد. در برخي كشورها مانند لبنان يا در برخي مقاطع در بوسني و سودان و... اين 4مرحله با هم انجام مي‌شود. اما در برخي كشورها رژيم پس از جذب افراد، آنها را با محملهاي مختلف (تورهاي مسافرتي و زيارتي يا سمينار...) به ايران آورده و بعد‌از ارزيابي توسط ارگانهاي اطلاعاتي، افراد مورد‌نظر خود را انتخاب كرده و در كمپهاي آموزشي، به آنها آموزش تروريستي مي‌دهد و سپس آنها را سازماندهي كرده و براي اهداف مشخص به مأموريت اعزام مي‌كند

كميتهٌ عمليات ويژه (بالاترين ارگان مجري عمليات تروريستي)

پس از خميني كليهٌ ارگانهاي اطلاعاتي و نظامي و بنيادگرايي در دفتر خامنه‌اي سازمان داده شد و خامنه‌اي فرماندهي سپاه و ارتش را خود شخصاً به‌عهده گرفت و آنها را در ستاد كل نيروهاي مسلح سازمان داد و جانشين فرماندهي كل قوا را كه خميني به رفسنجاني داده بود، از او پس گرفت. هم‌زمان در دفتر خامنه‌اي كميته‌يي به نام كميتهٌ عمليات ويژه كه به اختصار، كميتهٌ ويژه و دفتر ويژه ناميده مي‌شود تكميل شد كه، رياست آن‌را آخوند محمد حجازي عهده‌دار شد. مشاوران امور فقهي و مشاوران امور سياسي و شماري از مقامهاي كاملاً مورد اعتماد نظام در اين كميته زير عنوان مشاوران سياسي  حضور دارند. در جلسات كميته در صورت لزوم برخي از سركردگان سپاه پاسداران يا وزارت اطلاعات به‌تناسب موضوع مورد بحث شركت مي‌كنند. كميتهٌ ويژه مسئوليت از ابتدا تا انتهاي انجام عمليات تروريستي و عمليات ويژه را به‌عهده دارد كه يك حلقهٌ آن به تصويب رساندن طرحهايش در شوراي عالي امنيت ملي است. اين كميته، هدايت و هماهنگي و تمركز كليهٌ ارگانهاي اطلاعاتي و تروريستي جمهوری اسلامی (وزارت اطلاعات، نيروي قدس، اطلاعات سپاه، حفاظت اطلاعات سپاه، اطلاعات و ضداطلاعات نيروهاي انتظامي) را به‌عهده دارد.  جلسات كميتهٌ عمليات ويژه در غياب خامنه‌اي، توسط حجازي برگزار مي‌شود و وي تصميمات كميته را به اطلاع خامنه‌اي مي‌رساند. حجازي معمولاً براي پيشبرد طرحها و برنامه‌هاي مورد نظرش، با سطوح مختلف وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران و ساير ارگانهاي سركوب و صدور تروريسم نظام در تماس است.  از ابتداي تأسيس اين نهاد سعيد امامي كه معاونت امنيت را در وزارت اطلاعات عهده‌دار شده بود مستقيماً‌به حجازي گزارش كار مي‌داد و فلاحيان به‌خصوص در دورهٌ دوم رياست جمهوري رفسنجاني، گزارشهاي وزارت اطلاعات را به‌طور هم‌زمان به رفسنجاني و حجازي مي‌داد. [۱۵]پور‌محمدي و سعيد امامي و همكارانشان اجرا كنندهٌ طرحهايي بودند كه در كميتهٌ عمليات ويژه تصويب مي‌شد و حجازي به‌عنوان رئيس دفتر ويژه آنها را هدايت و رهبري مي‌كرد. حجازي هم‌چنين با سلسله مراتب فرماندهي سپاه پاسداران ارتباط مستقيم داشت.

وزارت اطلاعات

در پائيز1358، شوراي انقلاب رژيم طرحي براي سازمان دادن يك تشكيلات اطلاعاتي تصويب كرد و بر اساس اين طرح دفتر اطلاعات نخست‌وزيري به‌رياست خسرو تهراني تشكيل شد.

 در سال 60 به‌دنبال درخواست میرحسین موسوی نخست وزیر طرح تشكيل وزارت اطلاعات در تاريخ 15ارديبهشت1361 در مجلس رژيم مطرح شد، ابتدا اطلاعات سپاه با وزارتخانه شدن اطلاعات مخالفت مي‌كرد ولي نهایتا در جلسهٌ روز پنجشنبه 27مرداد1362 در مجلس رژيم ‌تصويب شد و در تاريخ 3شهريور1362 به تأييد شوراي نگهبان رسيد. محمدي ريشهري به‌عنوان اولين وزير اطلاعات به مجلس معرفي شد.[۱۶] ريشهري با همكاري يك اكيپ 40نفره كه به به‌عنوان مؤسسين وزارت اطلاعات شناخته مي‌شوند به سازماندهي وزارت اطلاعات اقدام كرد.[۱۷] و در 10مهر سال1363 آمادگي وزارت اطلاعات را اعلام كرد. وزارت اطلاعات محور اصلي شناسايي، طراحي و اجراي ترورهاي جمهوری اسلامی در خارج و قتلهاي سياسي در داخل كشور است. اين وزارتخانه از يك‌سو در شوراي عالي امنيت ملي در تصميمگيري سياسي در مورد ترورها شركت مي‌كند و از سوي ديگر با كميتهٌ ويژهٌ عملياتي دفتر خامنه‌اي با ارگانهاي تروريستي ديگر هماهنگ مي‌شود.

سازمان كار وزارت اطلاعات براي ترور و سركوب

وزارت اطلاعات از 16معاونت، 2سازمان، 5ادارهٌ مستقل و 27ادارهٌ كل براي هر استان تشكيل مي‌شود. از 16معاونت وزارت اطلاعات 3 معاونت كه از مهمترين آنها هستند تماماً و مستقيماً درگير صدور تروريسم مي‌باشند.

 معاونت برون‌مرزي به مسئوليت فردي به‌نام محمد حسين  تقوي است كه شعبه‌هاي وزارت اطلاعات در خارج كشور را كنترل مي‌كند و سازماندهي اقدامات تروريستي و به‌طور خاص توطئه عليه مجاهدين و مقاومت ايران را بر‌عهده دارد. نمايندگيهاي وزارت اطلاعات در خارج كشور اساساً تحت كنترل اين معاونت قرار دارند.

اين معاونت داراي پايگاههاي مرزي مي‌باشد كه اصلي‌ترين پايگاههاي آن در استانهاي خوزستان، كرمانشاه، ايلام، آذربايجان‌غربي و كردستان هستند.

معاونت اطلاعات خارجي و امور نهضتها

 وظيفهٌ عملهٌ اين معاونت جمع‌آوري اطلاعات و جاسوسي در كشورهاي خارجي و هم‌چنين به‌كارگيري تروريستها و مزدوران غير‌ايراني است. هم‌چنين اين معاونت نقش فعالي در اقدامات سياسي و بين‌اللملي عليه سازمان مجاهدين دارد . معاونت امنيت اين وزارتخانه يكي از مهمترين معاونتهاي آن مي‌باشد كه تحت عنوان امنيت داخلي به ترور در خارج مي‌پردازد و ارتباط تنگاتنگ با دو معاونت فوق دارد. معاونت خارجي وزارت اطلاعات علاوه بر جاسوسي عليه دولتهاي خارجي، استخدام خارجيان و به‌كار‌گرفتن آنها در كارهاي تروريستي نيز مي‌پردازد. آخوند حجازي در زمان ريشهري معاونت خارجي را بر‌عهده داشت و تلاش نمود كه براي ترور مسعود رجوی و دكتر كاظم رجوي مقامات پليس فرانسه و سوييس را به استخدام در‌آورد.[۱۸] سعيد امامي به‌عنوان مدير كل در اجراي اين ترور با حجازي كار مي‌كرد. سعيد امامي سالها معاونت امنيت اين وزارتخانه را به‌عهده داشت. بعد از سعيد امامي هاشمي‌علوي اين معاونت را عهده‌دار شده است.[۱۹]

معاونت اطلاعات مردمي وزارت اطلاعات به مسئوليت آخوند محمد شفيعي نيز وظيفه‌اش مقابله با نارضايتيهاي اجتماعي و سركوب آنهاست.

معاونتهاي ديگر اين وزارتخانه نيز اساساً در خدمت حل و فصل امور مربوط به معاونتهاي فوق‌الذكر مي‌باشند. ساير معاونتهاي وزارت اطلاعات به‌شرح زير است:

-معاونت ضد‌جاسوسي با‌ مسئوليت سجادي.

 -معاونت فني با مسئوليت فيروزآبادي

 كليهٌ فعاليتهاي فني و تكنيكي جاسوسي از جمله پارازيت روي تلويزيون ملي ايران و راديو صداي مجاهد بر عهدهٌ اين معاونت مي‌باشد.

- معاونت آموزش با مسئوليت بخشي

-معاونت ويژهٌ روحانيت با مسئوليت آخوند باقريان

-معاونت طرح و برنامه با مسئوليت طالبي

- معاونت پشتيباني و امور مجلس با مسئوليت امير تهراني

-معاونت تحقيقات و مطالعات استراتژيك با مسئوليت آخوند كمالي

- معاونت اداري و مالي با مسئوليت كمالي

- معاونت حفاظت اطلاعات

-معاونت بازرسي و نظارت

-‌معاونت فرهنگي

-معاونت اقتصادي

 علاوه بر‌اين، چندين ادارهٌ كل اطلاعات در مناطق مرزي، نقش جدي در پشتيباني صدور تروريسم دارند. از جمله ادارهٌ كل اطلاعات آذربايجان شرقي به‌منظور دخالت در آذربايجان، ادارهٌ اطلاعات كل آذربايجان غربي با ‌مديريت حميد رضايي، براي دخالت در تركيه و عراق، اداره اطلاعات كردستان با مديريت مجيدي و كرمانشاه با مديريت تهراني و ايلام با مديريت حاج ناصر كريمي و خوزستان با مديريت حاجي‌پور براي اقدامات تروريستي در عراق، ادارهٌ كل اطلاعات خراسان براي دخالت در افغانستان و كشورهاي آسياي ميانه و ادارهٌ كل سيستان و بلوچستان براي پاكستان و ادارهٌ كل اطلاعات فارس و هرمزگان براي دخالت در كشورهاي عربي حاشيهٌ جنوبي خليج فارس كار مي‌كنند.

در سال64 دانشكدهٌ وزارت اطلاعات موسوم به دانشكدهٌ امام باقر تأسيس شد و از مهر65 كار خود را رسماً شروع كرد. اين دانشگاه مركز تعليم بازجويان و شكنجه‌گران و تروريستهاي جمهوری اسلامی است.

بودجهٌ محرمانه

بودجهٌ وزارت اطلاعات سري و خارج از كنترل سازمان مديريت و برنامه‌ريزي كل كشور است. براساس مادهٌ15 اساسنامهٌ وزارت اطلاعات مصوب مجلس شورا مورخ 26مرداد1362، اعتبارات اين وزارتخانه ‌از شمول قانون محاسبات عمومي مستثني و تابع آيين‌نامه‌يي است كه به‌وسيلهٌ وزارت اطلاعات و اقتصاد و دارايي تهيه و به‌تصويب هيأت وزيران خواهد رسيد. طبق مصوبهٌ دي‌ماه73 مجلس رژيم، معادل 50درصد بهاي املاكي كه وزارت اطلاعات در راستاي انجام مأموريتهاي قانوني خود ضبط مي‌كند، تا سقف 5ميليارد ريال در اختيار اين وزارتخانه قرار مي‌گيرد. طبق مصوبهٌ بهمن74 مجلس، فروش اموال و دارايي مخالفان رژيم در اختيار وزارت اطلاعات است.

فعاليتهاي انتفاعي و شركتهاي تجاري

وزارت اطلاعات در زمان وزارت فلاحيان حدود 100شركت در جاهاي مختلف دنيا داير كرد كه حداقل 20شركت بزرگ آن در كشورهاي يمن، زيمبابوه، سوريه، سودان، ايتاليا و... قرار دارد. هدف از آن پوش و محمل تردد و فعاليتهاي مزودران و تروريستهاي اين وزارتخانه به خارج و تأمين و انتقال پول به خارج كشور است. اين شركتها با استفاده از اطلاعاتي كه در اختيار دارند، تجارت بسياري از اقلام را در انحصار خود در‌مي‌آورند و سودهاي ميليوني به جيب مي‌زنند.  

پوشهاي وزارت اطلاعات براي اقدامات جاسوسي و تروريستي

 1) مراكز ديپلوماتيك رژيم در خارج كشور كه مهمترين خصوصيت آن مصونيت ديپلوماتيك است.

2) شركتهاي تجاري و اقتصادي كه مهمترين ويژگي آنها مخفي بودن و عادي بودن مي‌باشد.

مشخصات برخي از اين شركتها ذيلاً آمده است:

- شركتWPT در كلن آلمان: مدير اين شركت فردي به‌نام شرقي است. اين شركت در ارتباط با شركت يك ويك كار مي‌كند و مسئول شمال آلمان است. وزارت اطلاعات در انتقال توپ غول‌پيكر 320ميليمتري که به‌طور ويژه براي وزارت اطلاعات به‌منظور اقدامات تروريستي عليه مجاهدين، ساخته شده بود به آنتورپ بلژيك از پوش اين شركت استفاده كرده بود. شرقي به همراه دو برادر خود اين شركت را اداره مي‌كند و با شركتهاي مختلف آلماني قرارداد دارد و محصولات ايراني و مواد غذايي را در هماهنگي با وزارت بازرگاني رژيم به آلمان آورده و به‌فروش مي‌رساند. تقي‌پور از مديران وزارت بازرگاني با او در ارتباط مي‌باشد.

آدرس و شماره‌تلفن اين شركت به‌شرح زير است:

WPTIMUNDEXPARTGMBH

MARKT STR10

50968 KOLN GERMANY

TEL 0221 382258

FAX 3761728

- شركت حمل و نقل سيروس در هلند: مدير آن سيروس اجاقي است.

 آدرس شركت:

SEROOS

SCHAGKENBOSDREEF 42

3421VE OUDWATER

TEL 0031651702353

FAX 00313458564421

EMIL SOJAGHI@NL PACKADBELL ORG

 شركت واردات و صادرات هومن در دوسلدروف آلمان: مدير شركت فردي به‌نام يحيي درم گزين است و دوتن از كاركنان آن صادقي و جورابچي نام دارند.

آدرس شركت:

HOMAN IM UND EXPORT GMBH

BISMARK STR 89

40210

PH 0211 369159

FAX 369576

- شركت تجاري چاپ و كاغذ در دوسلدورف آلمان: رئيس شركت عماالدين طاهرپور است. اين شركت سرپل ارتباطي وزارت اطلاعات است. آدرس شركت :‌

SCHTZEN STR 35

DUSSELDOF GERMANI

TEL 1649482

- خانهٌ مسكوني در دوسلدورف آلمان متعلق به فردي به‌نام بني‌جاهد: از اين خانه براي سكونت و مخفي‌كردن عناصر وزارت اطلاعات استفاده مي‌شود. آدرس خانه:

PRIENSGEGRG STR 87

GERMANI

TEL 0049211445063

- lبلانش اينترناسيونال : اين شركت در آمريكا و رئيس آن الياس‌نيا نام دارد. او 21سال آمريكا بوده است. براي مدتي امتياز فروش محصولات مواد غذايي يك و يك را در آلمان گرفت و تحت آن پوش فعاليتهايي براي وزارت اطلاعات انجام داد. الياس‌نيا با رازقي يكي از مديران وقت وزارت بازرگاني براي پيشبرد طرح و برنامه‌هايش هماهنگ كرده و امكانات وزارت بازرگاني از طريق رازقي در اختيار او قرار مي‌گرفت. خانم قجري ساكن آمريكا معاون الياس‌نيا در فروش محصولات مي‌باشد. تلفن الياس‌نيا در آمريكا به قرار زير است:

TEL 0014082798444

FAX 0014082972325

 اقدامات تروریستی وزارت اطلاعات در خارج کشور

ترور وزارت اطلاعات از اولين ماههاي تأسيس‌ آن در سال63 به‌كار افتاد:

ترور اعضا و فعالان مقاومت در برابر جمهوری اسلامی در كشورهاي مختلف جهان از جمله كاظم رجوي (ژنو ارديبهشت69)، محمد حسين نقدي نمايندهٌ شوراي ملي مقاومت در ايتاليا (رم اسفند71)، زهرا رجبي عضو شوراي رهبري مجاهدين و عضو شوراي ملي مقاومت (استانبول اسفند74)، علي‌اكبر قرباني نمايندهٌ مجاهدين در استانبول و....

كشتار رستوران ميكونوس و بسياري ديگر از قتلهاي جنايتكارانهٌ مخالفان در خارج كشور

اقدامات تروريستي در خاك عراق عليه مجاهدين و مقاومت ايران

اقدامات تروريستي عليه پناهندگان و گروههاي كرد ايراني در كردستان عراق

ايجاد شبكه‌هاي جاسوسي و اطلاعاتي در خارج كشور و به‌راه انداختن دسته‌هايي تحت نام «اعضاي سابق مجاهدين» وبکارگیری آنها عليه مجاهدين و مقاومت ايران و زمينه‌سازي اقدامات تروريستي

از اقدامات وزارت اطلاعات در خارج كشور است

نقش معاونت خارجي وزارت اطلاعات در ترور مسعود رجوی در فرانسه

يكي از مهمترين اهداف وزارت اطلاعات از بدو تأسيس ترور مسعود رجوي بود. در ابتداي تأسيس تا سال68 آخوند محمد حجازي معاونت خارجي وزارت اطلاعات مسئوليت اين ترور را بر‌عهده داشت. سعيد امامي[۲۰] به‌عنوان مدير كل در اجراي اين طرح با حجازي كار مي‌كرد. يكي از افسران عملياتي حجازي در فرانسه و سوئيس كه دست‌اندركار اين طرح بود محمود رجبي[۲۱] نام داشت كه در ارتباط با سعيد امامي بود. محمود رجبي قبل از تشكيل وزارت اطلاعات با اطلاعات سپاه فعاليت مي‌كرد و به‌همراه پاسدار اطلاعاتي ديگري به‌نام رضا طباطبائي در سال1361 با پاسپورت ديپلوماتيك به فرانسه رفته بود. مأموريت اين دو نفر از طرف سپاه طراحي و اجراي ترور مسعود رجوي بود. ابوالقاسم مصباحي يكي از پايه‌گذاران وزارت اطلاعات، معروف به شاهدC در شهادت خود در مقابل مراجع قضايي آلمان و سوئيس تصريح مي‌كند: در 1982 (سال1361) دو عضو سپاه پاسداران انقلاب به‌نام رضا طباطبايي و محمود رجبي با پاسپورت ديپلوماتيك به پاريس رفتند. استفاده از پاسپورت ديپلوماتيك به‌اين منظور بود كه به آنها اجازه دهد كه از موقعيت مصونيت ديپلوماتيك برخوردار باشند. مأموريت اين دو نفر اين بود كه مسعود رجوي را به قتل برسانند اما به‌دليل اقدامات حفاظتي طرح سوء‌قصد در آن زمان تغيير كرد و طباطبايي و رجبي سال84 به ايران بازگشتند. پس از باز گشت محمود رجبي به وزارت اطلاعات منتقل و در معاونت خارجي سازماندهي شد. وي بار ديگر از طرف معاونت خارجي اطلاعات با پاسپورت عادي به فرانسه اعزام شد و درخواست اجازهٌ اقامت دانشجويي كرد كه با اقامت او موافقت شد. شاهدC مي‌گويد «مأموريت رجبي اين بود كه تمامي فعاليتهاي مجاهدين خلق حول برادر رجوي را كشف كند. او تمامي افراد با نفوذ حول رجوي را شناسايي كرد و طرحي از مكانها و جلسات تهيه كرد تا نهايتاً به تهران بدهد». يك دانشجوي ايراني مقيم فرانسه به‌نام مجيد صفايي كه او را پرويز نيز صدا مي‌زدند در ارتباط با محمود رجبي فعاليت جاسوسي مي‌كرد. شاهدC مي‌گويد: «پرويز صفايي دو منبع خارجي داشت اولين منبع يحيي گوآسمي و دومين آن ژاك سوتلو[۲۲] بود. 

طرح ترور مسعود رجوي در سوئيس

در بهار 65محمود رجبي كه در آن زمان در ژنو بود، از طريق سوتلو مطلع شد كه مسعود رجوی احتمالاً از طريق سوئيس به عراق خواهد رفت. اين اطلاعات از طريق وزارت اطلاعات به وزارت خارجه داده شد و  سفير وقت جمهوری اسلامی در سوئيس با ملاقاتهاي متعدد خواهان اين شد كه در صورت مسافرت مسعود رجوي به سوئيس انترپل اقدام به دستگيري وي نمايد.

هم‌زمان وزارت اطلاعات محمود رجبي را مأمور كرد تا ترور مسعود رجوی در سوئيس را طراحي كند. رجبي به تهران گزارش داده بود كه در صورت مسافرت رجوي به سوئيس اجراي اين طرح عملي‌تر از اجراي آن در فرانسه است. شاهدC در اين زمينه مي‌گويد: «محمود رجبي به‌نوعي دريافته بود كه فعاليتهاي سياسي مسعود رجوي در سوئيس جريان دارد و قرار است جريان داشته باشد. به اين منظور از سوتلو خواست كه در مورد مكان مسعود رجوي اطلاع كسب كند به‌خصوص كه فكر مي‌كرد حذف رجوي در سوئيس ساده‌تر از فرانسه كه در آن‌جا مقيم است و بيشتر هم تحت حفاظت است مي‌باشد. سوتلو امكانات و منابعش را به‌كار گرفت تا به ايرانيها اطلاعاتي در مورد آمدن مسعود رجوي به سوئيس بدهد. آنها قصد داشتند كه طرح ترور را در سوئيس اجرا كنند. وقتي كه سوتلو به رجبي اطلاع داد كه منبعي نزد پليس سوئيس دارد، وزارت اطلاعات ارزيابي كرد كه بايد مستقيماً با اين منبع وارد ارتباط شود. وزارت اطلاعات اين منبع را به مبلغ 100000دلار آمريكايي از سوتلو خريد.  منبع يك كارمند زن پليس[۲۳] ژنو بود كه سالها در استخدام وزارت اطلاعات بود و در جريان ترور دكتر كاظم رجوي نيز نقش مهمي ايفا كرد.

ترور دکتر کاظم رجوی

اطلاعات منتشر شده توسط شورای ملی مقاومت ایران نشان می‌دهد که خميني فتواي قتل دكتر كاظم رجوي را در سال65 صادر كرده بود.  از اوايل سال1366 اجراي اين ترور در جمهوری اسلامی استارت خورد. ابتدا اجراي اين ترور در دستور كار واحد اطلاعات سپاه به رياست پاسدار احمد وحيدي قرار داشت. اما از اواسط سال67 به پيشنهاد ريشهري وزير اطلاعات وقت و موافقت رفسنجاني، اين مسئوليت به وزارت اطلاعات سپرده شد. كميتهٌ امور ويژه مركب از خامنه‌اي، رفسنجاني، ولايتي، ريشهري، فلاحيان و پاسدار محسن رضايي طرح ترور را تصويب كرد و بودجهٌ كلاني به آن اختصاص داد. وزیر اطلاعات وقت ريشهري در اسفند سال67  طي نامه‌يي 12نفر از عناصر وزارت اطلاعات را كه جهت اين عمليات در نظر گرفته بود، براي تكميل آموزش به "سرهنگ مسعود مزيني‌راد" مربي آموزشي مدرسهٌ ضدجاسوسي واقع در پادگان لويزان معرفي نمود.[۲۴] ريشهري طي اين نامه نوشته بود كه: به آقايان دانش، عراقي، فاضلي، كمالي، سجاديان و… آموزش كامل بدهيد! در نظر داشته باشيد كه اين 12تَن پس از آموزش بايد به آقاي عمادالدين طاهرپور041 [۲۵]مراجعه كنند، لذا نهايت همكاري را با اين افراد بكنيد… در ارديبهشت68 اكيپ ويژه‌يي از عناصر ترور وزارت اطلاعات به سوئيس آمدند و مرحلهٌ اول شناسايي را انجام دادند. اما به‌دليل مرگ خميني در خرداد همان سال پيگيري اين طرح چندي به تعويق افتاد. چند هفته پس از مرگ خميني طرح ترور دكتر كاظم رجوی مجددا پیگیری شد.[۲۶] ابوالقاسم مصباحي (شاهدC) در اين باره مي‌گويد: «هدف از حذف رجوي اين بود كه در ابتداي رياست جمهوري رفسنجاني، مي‌خواستند ثابت كنند كه قدرتمنديم و همهٌ امكانات را در دست داريم». سه طرح آلترناتيو

متعاقباً به‌دستور رفسنجاني (كه هنوز در پست رئيس مجلس بود)، جلسه‌يي با تركيب زير براي ارزيابي شناساييها و طرح ترور تشكيل شد:

- سرتيپ پاسدار احمد وحيدي (معاونت وقت اطلاعات سپاه)

- فلاحيان (قائم‌مقام وقت ريشهري وزير اطلاعات)

- محمدمهدي آخوند‌زاده بسطي ديپلومات (مديركل روابط سياسي و بين‌المللي وقت وزارت خارجه)

- سعيد شاهسوندي عضو بریده مجاهدین به‌عنوان مطلع از وضعيت سوژه

- محمد آزادي از عناصر با تجربه در ترور (كه بعداً در طرح ترور بختيار شركت كرد)

- محمد دانش (جزو تيم ترور)

- محمد عراقي (جزو تيم ترور)

- كاظم دارابي (از عناصر وزارت اطلاعات در آلمان كه بعداً در طرح ترور شرفكندي شركت كرد)

- محسن شريفيان از عناصر با سابقه در ترور

- سرمدي (از مسئولان وزارت اطلاعات و معاونت امنيت وزارت اطلاعات در دورهٌ وزارت دري نجف‌آبادي بود)

در اين جلسه براساس شناساييهاي اوليه سه طرح اوليه براي ترور كاظم رجوي مورد بحث قرار گرفت.

طرح اول: دكتر رجوي را با تمام اعضاي خانواده در خانه قتل‌عام كنند.

طرح دوم: نصب بمب به خودرو دكتر رجوي. اين بمب با بالا‌رفتن سرعت ماشين (در سرعت بيش از 40 كيلومتر) منفجر مي‌شد. طبق اين طرح بمب يا به ترمز و يا به سوييچ ماشين وصل مي‌شد.

طرح سوم: ترور دكتر در حين تردد به خانه و يا از خانه.

تصميم‌گيري نهايي و تخصيص بودجه

پس از برگزاري جلسهٌ فوق، طرحهاي اوليهٌ ترور در كميتهٌ امور ويژه با تركيبي از خامنه‌اي (ولي فقيه)، رفسنجاني (رئيس جمهور)، ولايتي (وزير خارجه) و ريشهري (وزير سابق اطلاعات) و فلاحيان (وزير جديد اطلاعات كه به‌تازگي به اين سمت منصوب شده بود) و محسن رضايي فرمانده سپاه پاسداران مورد بررسي قرار گرفت و تصويب شد. براي اجراي اين طرح  بودجهٌ كلان اختصاص يافت.

متعاقباً در 8شهريور سال68 يك اكيپ به‌رياست  محمد مهدي آخوندزاده بسطي ديپلومات جمهوری اسلامی با پاسپورت ديپلوماتيك به‌همراه سعيد همتي (يكي از قاتلين كاظم رجوی) براي بررسي عملي طرح به ژنو رفتند. براساس ارزيابي اين اكيپ طرح دوم منتفي شد و قرار شد روي طرح اول و سوم كار كنند. 

اعزام تيمهاي ترور

پس از بازگشت اكيپ آخوندزاده بسطي تا ترور کاظم رجوی، جمعاً سه بار تيمهاي ترور وزارت اطلاعات به ژنو اعزام شدند. كه در دو نوبت اول ناموفق به تهران بازگشتند.

اولين تيم ترور در 26مهر68 وارد ژنو شد. اين تيم از جمله شامل يدالله صمدي، صادق بابايي، محمود سجاديان و علي كمالي بود. اين تيم قصد اجراي طرح اول يعني قتل‌عام تمام اعضاي خانوادهٌ كاظم رجوی را داشت، اما اين طرح سوم با سفر كاظم رجوي به پاريس در روز 30مهر ناكام ماند و تروريستها به تهران بازگشتند.

دومين تيم ترور 11بهمن68 وارد ژنو شدند و تا 15بهمن در ژنو بودند. اين تيم از جمله شامل صمدي، بابايي، محمود سجاديان، محمدرضا جزايري و هادوي مي‌شد كه با پاسپورت خدمت به ژنو آمده بودند. آنها اقدام به شناسايي و ارزيابي مجدد كردند. اين تيم در قدم اول به ارزيابي پرداخت كه ضريب موفقيت طرح اول يا سوم كدام بيشتر است. بين اعضاي اين تيم اختلاف پيش آمد و دست آخر مجبور شدند قبل از اين‌كه عمل كنند به تهران بازگردند.

سومين تيم ترور

روز 21فروردين1369، شش نفر از تروريستها با نامهاي پاسپورتي محمد سعيد رضواني، يدالله صمدي، سعيد همتي، محسن پورشفيعي، عليرضا بياني همداني، ناصر پورميرزايي و سعيد دانش با پرواز تهران - ژنو ايران اير با پاسپورت خدمت وارد ژنو شدند.

- محمدعلي هادي نجف‌آبادي سفير ايران در امارات عربي با پاسپورت ديپلوماتيك ايراني شماره006646، در 28فروردين69 به ژنو رفت و  در هتل انتركنتينانتال اتاق625 مستقر شد.

- محمدمهدي آخوند‌زاده بسطي 28فروردين با پرواز ايران اير به ژنو رفت و در همان هتل مستقر شد.

آخوندزاده و هادي نجف‌آبادي نظارت بر عمليات را به‌عهده داشتند و در طول اقامتشان در ارتباط مستمر با تهران بودند و چگونگي پيشرفت طرح را مرتباً با تهران در ميان مي‌گذاشتند و مواردي كه نياز به تصميم‌گيري داشت با تهران مشورت مي‌كردند. هادي نجف‌آبادي بعداز هر بار تماس با تهران با سيروس ناصري (نمايندهٌ وقت جمهوری اسلامی در دفتر نمايندگي سازمان ملل در ژنو) تماس مي‌گرفت.

- تروريستهاي ديگري به‌نامهاي دارابي، علي كمالي، محمود سجاديان، علي هادوي، علي مصلحي‌عراقي، محمدرضا جزايري با پروازهاي ديگر وارد ژنو شدند.

و بالاخره در روز 4ارديبهشت1369 ساعت11و 50دقيقه كاظم رجوي در حالي كه جهت كارهاي بانكي از منزل خارج شده بود مورد تهاجم تروريستها واقع شده و به قتل رسید.

عصر همان روز آخوندزاده و هادي نجف‌آبادي و شماري ديگر از تروريستها، با پرواز ايران اير به تهران بازگشتند. وزارت اطلاعات پس از این ترور گزارش کامل آن را به اطلاع رفسنجانی رساند.[۲۷]

دستگيري دو قاتل کاظم رجوی در فرانسه و استرداد آنها به ایران

سرويسهاي مخفي آلمان در تاريخ 14نوامبر92 (23آبان 71)‌به فرانسه اطلاع دادند كه دو مأمور مخفي ايران از مرز استراسبورگ عبور كرده و وارد فرانسه  شده‌اند. آلمانيها در اين اطلاعات به فرانسه گفتند نام اصلي اين دو نفر محمود سجاديان و علي كمالي است كه از طرف قاضي شاتلن در سوئيس در رابطه با قتل يك ايراني مخالف تحت تعقيب هستند.

اين دو نفر با هويتهايي به‌نام احمد طاهري با پاسپورت ايراني به شماره3049434 و محسن شريفي اصفهاني با پاسپورت ايراني به شمارهٌ 3798086 به‌وسيله يك مرسدس بنز با پلاك آلمانيHHJH2448 به فرانسه وارد شدند.

در تاريخ 15نوامبر92 (24آبان 71) فرانسه اين دو نفر را دستگير كرد. البته دستگير شدگان در واقع 12نفر بودند. اما با دخالت علي آهني سفير وقت رژيم در فرانسه 10نفر از آنها آزاد شدند، ولي به درخواست شاتلن، قاضي تحقيق سوئيس براي علي كمالي (با نام پاسپورتي شريف اصفهاني) و محمود سجاديان (با نام پاسپورتي احمد طاهري)، حكم بازداشت صادر شد.[۲۸] قاضي سوئيسي مسئول تحقيق در سال 1376رسماً «يك مقام بلندپايهٌ دولت ايران» را در پشت اين عمليات تروريستي معرفي كرد. دوماه بعد‌از ترور، پليس سوئيس در يك گزارش 52صفحه‌يي پيرامون اين جنايت اعلام كرد: «ما عميقاً يقين داريم كه يك يا چند سرويس رسمي ايران مستقيماً در قتل آقاي كاظم رجوي دست داشته‌اند»[۲۹]

سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي

 در اسفند73 خامنه‌اي دستور داد كه با ادغام 5 ارگان ويژهٌ تروريسم و صدور بنيادگرايي، در يك‌سازمان واحد به‌نام «سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي»، بر ‌دامنهٌ صدور بنيادگرايي و تروريسم افزوده شود. ‌اين 5سازمان كه تا آن زمان به‌طور جداگانه زير نظر خامنه‌اي فعاليت مي‌كردند، عبارتند از:

1ـ «سازمان تبليغات اسلامي» كه وظيفهٌ اصلي آن جذب مخالفان در كشورهاي اسلامي است. فعال كردن جريانهاي بنيادگرا عليه صلح خاورميانه، در رأس اهداف اين سازمان قرار دارد.

2ـ «مجمع جهاني اهل‌بيت» كه فعاليتهايش بر‌روي مسلمانان شيعه در كشورهاي مختلف متمركز است.

 اين مجمع عوامل مورد نظر جمهوری اسلامی را از ‌ميان شيعيان كشورهاي مختلف انتخاب مي‌كند و آنها را به‌ايران مي‌برد و وارد اردوهاي آموزشي مي‌نمايد. در اين اردوها، سردمداران نيروي قدس و وزارت اطلاعات، شركت‌كنندگان را مورد ارزيابي قرار مي‌دهند و مزدوراني را كه براي اهداف خود مناسب تشخيص مي‌دهند، استخدام مي‌كنند. رياست مجمع جهاني اهل‌البيت از بدو تأسيس تا مرداد78 با محمد‌علي تسخيري (آخوند) بود و از 24مرداد78 علي‌اكبر ولايتي به رياست آن منصوب شد.

3ـ «مجمع التقريب بين‌الـمذاهب الاسلاميه» كه وظيفهٌ جذب عوامل غير‌شيعه را بر‌عهده دارد.

4ـ «دفتر تبليغات اسلامي قم»، وظيفهٌ اعزام مبلغ و آخوند به‌كشورهاي خارجي را برعهده دارد.

5ـ‌ «معاونت بين‌الـملل وزارت ارشاد كه از طريق رايزنيهاي فرهنگي در كشورها مسئوليت ترويج بنيادگرايي در خارج از مرزها را به‌عهده دارد و تحت نظر سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي عمل مي‌كند.

تسخيري، رئيس دفتر روابط بين‌الـمللي خامنه‌اي، از سال74 تا 2مهر80 رياست اين سازمان را به‌عهده داشت. از اين تاريخ محمدي عراقي (آخوند) رياست اين سازمان را به‌عهده گرفت.

 محمدي عراقي از زمان خميني تا سال71 نمايندهٌ ولي‌فقيه در سپاه بود و از سال71 تا مهر80 رياست سازمان تبليغات اسلامي را به‌عهده داشت. و تسخيري رياست مجمع‌التقريب اسلامي را از 2مهر80 به‌عهده گرفته است.

سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي، علاوه بر ‌رايزنهاي فرهنگي، از طريق خانه‌هاي فرهنگ و شركتها و كتابخانه‌هايي كه در كشورهاي خارجي به‌وجود آورده است، عناصر مستعد را براي شبكه‌هاي تروريستي و تبليغاتي رژيم، عضوگيري مي‌كند. مسافرت مأموران اين سازمان تحت عنوان خبرنگار و وابسته‌هاي فرهنگي، با پاسپورت و ويزاهايي كه توسط وزارت خارجه در‌اختيار آنها گذاشته مي‌شود، انجام مي‌شود.  اين سازمان در ايجاد شركتهاي پوششي براي عمليات تروريستي با وزارت اطلاعات و نيروي قدس همكاري نزديك دارد.

 وزارت خارجه در خدمت تروریسم

ناظران در بررسی ارگانهای دست‌اندرکار تروریسم جمهوری اسلامی به این نتیجه رسیده‌اند که وزارت خارجه يكي از پايه‌هاي اصلي تروريسم این نظام است. يكي از نفرات اصلي تصميم‌گيري ترورها در شوراي عالي امنيت وزير خارجه است و از طرف ديگر هماهنگ با كميتهٌ عمليات ويژه امكانات لجستيك ترورها را فراهم مي‌كند.

يكم. سفارتخانه‌ها

نظام متناسب با امكانات كشور ميزبان، از سفارتخانه‌اش براي مأموريتهاي مختلف اطلاعاتي، عملياتي و لجستيكي در طرحهاي تروريستي، استفاده مي‌كند.وزارت اطلاعات به‌طور گسترده از مصونيت ديپلوماتيك و پاسپورت ديپلوماتيك براي تروريستهاي خود و نيز از بسته‌هاي ديپلوماتيك براي نقل و انتقال تسليحات و تجهيزات تروريستي و ارسال پول نقد استفاده مي‌كند. براي سالها سفارت جمهوری اسلامی در آلمان به‌عنوان مركز اصلي فعاليت تروريستي‌‌ این نظام دراروپا عمل مي‌كرده است. در گزارشي كه در سازمان اطلاعات داخلي آلمان (BFV) در مهر73 به دادگاه ميكونوس داد، آمده است: «وزارت اطلاعات، نيروي قدس و سازمان اطلاعات نظامي داراي مقرهاي قانوني و غيرقانوني در آلمان هستند و مقر بن (سفارت جمهوری اسلامی)‌ در آينده نيز مركز فعاليتهاي سازمانهاي اطلاعاتي ايران باقي خواهد ماند» در ادامهٌ اين گزارش آمده است:

«هر سه سازمان اطلاعاتي (وزارت اطلاعات - قدس و اطلاعات نظامي) پايگاههاي ديگري نيز در آلمان دارند، پايگاههاي امنيتي كه زير نظر سفارت قرار دارند عبارتند از: كنسولگري هامبورگ، برلين، فرانكفورت و مونيخ. در مؤسسات و شركتهاي دولتي و نيمه‌دولتي زير هم اعضاي سازمان اطلاعاتي شناسائي شده‌اند:

- مركز تجاري ايري در هامبورگ IRI-TRADE-Center

- دفتر كيهان بين‌المللي در هامبورگ

- دفتر كشتيراني ايران در هامبورگ

- دفتر تلويزيون ايران در بن

- شركت‌هاي متعدد دولتي و نيمه‌دولتي (از جمله ونا در دوسلدورف)

- سازمان صنايع نظامي در دوسلدورف

- شركت ITS در دوسلدورف

- شركت رشد در دوسلدورف

- ايران اير در فرانكفورت

- شركت ونا همواره در جريان ترورهاي جمهوری اسلامی قرار داشته و با طبقهٌ سوم سفارت این نظام در بن كار مي كرده و رابطه داشته است».

ساير ارگانهاي جمهوری اسلامی در خارج كشور در خدمت تروریسم

دستگاه تروريستي جمهوری اسلامی در صورت لزوم ديگر ارگانهاي خارج كشوري را نيز در پيشبرد اهداف تروريستي‌اش مورد استفاده قرار مي‌دهد

-اعضاي اتحاديه‌هاي انجمن اسلامي دانشجويان پايهٌ نيرويي فعاليتهاي اطلاعاتي و تروريستي جمهوری اسلامی را تشكيل مي‌دهند و سران انجمن اسلامي از مزدوران وزارت اطلاعات در آن كشور هستند به‌عنوان نمونه، در گزارش سازمان اطلاعاتي داخلي آلمان (BFV) آمده ا ست كه: «حدود 10نفر از اعضاي اتحاديه‌هاي انجمن اسلامي كه حلقهٌ رهبري را در خاك آلمان تشكيل مي‌دهند با مقر بن- وزارت اطلاعات- كار مي‌كنند».

از دفاتر خبرگزاري و راديو تلويزيون نظام براي جمع‌آوري اطلاعات و شناسائي استفاده مي‌شود.

-هواپيمايي جمهوری اسلامی (ايران اير) نيز حل ترددات تروريستها در پوش كارمندان اين شركت را به‌عهده دارد و محموله‌هاي ارگانهاي اطلاعاتي و تروريستي را جابجا مي‌كند

-دفاتر بانكهاي دولتي در خارج نيز در تأمين نيازهاي مالي اضطراري  تروريستها مورد استفاده قرار مي‌گيرند.

-كنسولگريها نيز از اهرم تمديد پاسپورت و ويزا براي استخدام مزدور از ميان ايرانيان مقيم خارج استفاده مي‌كنند.

-مراكز فرهنگي و مساجد وابسته به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي براي جذب اتباع مسلمانان ديگر كشورها مورد استفاده قرار مي‌گيرد.

-رايزنهاي فرهنگي و خانه فرهنگ جمهوری اسلامی در كشورهاي مختلف، در جذب عناصر خارجي براي سرويسهاي اطلاعاتي این نظام فعال هستند.

  1. نظري به سياست خارجي جمهوري اسلامي ايران، جواد منصوري، انتشارات اميركبير، 1365، ص51
  2. در همين سال بيش از 400تن از زائران خانه خدا در اثر اقدامات تروریستی جمهوری اسلامی با استفاده از پوشش زائران از جمله اقدام برای اشغال کعبه که منجر به مقابله پلیس سعودی شد در مكه به قتل رسيدند.
  3. روزنامهٌ جمهوري رژيم در 11بهمن1367 در گزارشي در بارهٌ «كنفرانس انديشهٌ اسلامي» در لندن
  4. ارگانهاي اصلي که در این تصمیم‌گیریها شرکت دارند: -دفتر ويژهٌ خامنه‌اي -وزارت اطلاعات - نيروي قدس (قرارگاه نصر و رمضان) -وزارت خارجه -سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامي -بنياد مستضعفان
  5. نمونه ۱ : در تير72 در شوراي عالي امنيت نظام تصميم به تشديد عمليات تروريستي عليه مجاهدين گرفته شد و به‌دنبال آن حسن روحاني دبير شوراي عالي امنيت رژيم اعلام كرد «از اين پس، پيش‌از آن‌كه دشمنان به‌فكر توطئه و تجاوز باشند، به آنها حمله كرده و آنها را نابود خواهد كرد». مسئول كميسيون خارجهٌ شوراي ملي مقاومت ايران براساس اسناد تایید شده در 19مرداد73 در يك كنفرانس مطبوعاتي در واشينگتن عنوان کرد كه «انفجار بوئنوس‌آيرس در تهران طراحي شد و نيروي قدس سپاه پاسداران، وزارت اطلاعات و وزارت خارجه در آن شركت داشتند. اين طرح در مراحل پاياني به تأييد شوراي عالي امنيت رژيم، كه رياست آن با رفسنجاني بود، رسيد. سفارت ج.ا. در آرژانتين و وزارت خارجه در نقل و انتقال تروريستها و پشتيباني آنها از نظر تأمين مواد منفجره، نقش داشتند....».
  6. نمونه ۲ : اظهارات هاشم علوي معاونت امنيت وزارت اطلاعات (جانشين سعيد امامي) در «همايش كوثر» در شهريور78، خطاب به فرماندهان اطلاعاتي نيروي انتظامي این امر را تایید می‌کند: در آن شرايط (پس از انفجار) تا شروع اقدام موشكي ما 24ساعت فرصت داشتيم كه نيازمند اخذ تأييدات مسئولين درجهٌ يك نظام بوديم كه از طريق گردش‌كاري كه توسط دوستان سپاه انجام شد، نظر مثبت مقام معظم رهبري را مطلع شديم كه ارجاع داده بودند به شوراي امنيت ملي و به لطف خدا شوراي امنيت ملي با جلسه‌يي كه به‌هرحال علي‌رغم محدوديت زماني شايد جزو نوادر تصميماتي بوده كه با رأي كامل در جهت اين برخورد ما قدم به پيش گذاشت...».
  7. نمونه ۳ : دادگاه ميكونوس رای داد که سران وقت جمهوری اسلامی، خامنه‌اي، رفسنجاني، ولايتي و فلاحيان در ماجراي ميكونوس دست داشته‌اند. در 21فروردين76، در پايان محاكمهٌ چند‌سالهٌ موسوم به «ميكونوس»، يك دادگاه فدرال در برلين در رأي خود تصريح كرد دستور ترور مخالفان ايراني در خارج از ايران توسط كميته‌يي از سران جمهوری اسلامی شامل رهبر و رئيس جمهور و وزير خارجه و وزير اطلاعات صادر مي‌شود. هم‌چنين قاضي تحقيق سوييس در تابستان همان سال اعلام كرد دستور ترور دكتر كاظم رجوي، توسط بالاترين مقامات جمهوری اسلامی صادر شده است.
  8. نمونه ۴ : دفتر مجاهدين خلق در پاريس در روز پنجشنبه 16اسفند75 با انتشار اطلاعيه‌يي اعلام کرد: «... تصميم به حملهٌ موشكي به قرارگاههاي ارتش آزاديبخش در اسفند75 در پي تشكيل جلسات متعدد شوراي عالي امنيت رژيم به‌رياست خامنه‌اي و با حضور رفسنجاني در هفته‌هاي اخير اتخاذ شده است....».
  9. محسن رضايي هم‌زمان به‌دستور خميني به‌همراه چند تن ديگر از نفرات خميني مانند محمد باقر ذوالقدر (قائم‌مقام كنوني سپاه)، بهزاد نبوي، محمد سلامتي، مصطفي تاج‌زاده و آقاجري سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي را درست كردند که سازمان مجاهدین خلق معتقد است برای علم کردن در برابر این سازمان بوده است. اكثر افراد اين جناح كه امروز به‌عنوان جناح دوم خرداد شناخته مي‌شوند، در اطلاعات سپاه به‌همراه محسن رضايي به‌دنبال شكار مجاهدين و نيروهاي انقلابي در داخل كشور و به‌دنبال صدور ترور و فرهنگ نظام به خارج از مرزهاي ايران بودند. زماني كه خميني بنا‌به مصالحي گفت سپاه در سياست دخالت نكند وي رسماً اعلام كرد كه از سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي خارج مي‌شود.
  10. چند سال بعد طي مصاحبه‌يي یکی از افراد خارجی تیم‌های ترور وابسته به سپاه از فرانسه گفت كه اگر رئيس جمهور فرانسه را هم بخواهد، مي‌تواند كت بسته تحويل رژيم بدهد، اما دسترسي به رجوي امكان‌پذير نيست.
  11. نمونه: در سال1364 دبير اول سفارت اردن در تركيه ترور شد، در سال65 علي كنت ايراني همراه عدنان موسي سليماني به‌عنوان متهمين اين ترور دستگير شدند. علي كنت افشا كرد كه رابطش در سفارت رژيم در آنكارا «جواد جوان» كاردار سفارت رژيم در آنكارا است. بعداز دستگيري علي كنت جواد جوان از تركيه فرار كرد. روزنامهٌ حريت 4آذر65 نوشت «رهبر واقعي جهاد اسلامي، رئيس مجلس ايران، رفسنجاني است. علي كنت تروريست ايراني نيز گفت رهبر جهاد اسلامي رفسنجاني است».
  12. نمونه: سپاه پنجم قدس با همكاري وزارت اطلاعات علي‌اكبر قرباني و زهرا رجبي دو عضو مجاهدین را در ترکیه به قتل رساندند. در جريان محاكمهٌ شماري از تروريستها در تركيه كه در قتل علي‌اكبر قرباني و تعدادي از روزنامه‌نگاران و مقامات سياسي در تركيه، مسئوليت داشتند نقش سپاه قدس، وزارت اطلاعات و ديپلوماتهای جمهوری اسلامی در آنكارا و استانبول افشا شد. يكي از تروريستهاي دستگير شده نجمي اسلان اعتراف كرد كه به‌وسيله نمايندگي فرهنگي سفارت جمهوری اسلامی در آنكار به ايران رفته و در آن‌جا آموزش نظامي ديده است. يكي از تروريستها كه در ربودن علي‌اكبر قرباني شركت داشت به‌نام «شكر» بعداز دستگيري اعتراف كرد پس از ترور چتين امج (روزنامه‌نگار ترك كه در تاريخ16 اسفند 1368 در حين پياده شدن از اتومبيل ترور شد) به ايران فرار كردم و سپس با پاسپورت ديپلوماتيك دوبار ديگر به تركيه آمدم.
  13. خانم سروناز چيت‌ساز، نمايندهٌ شوراي‌ملي مقاومت در آمريكا، در سال1376 طي يك كنفرانس مطبوعاتي نقش پاسدار شريفي در انفجار خبر را افشا کرد. بعداز اين افشاگري بود كه جمهوری اسلامی مأموريت او را عوض كرد.
  14. سپاه پاسداران در لبنان پس از عراق، لبنان يكي از اصليترين كشورهاي اسلامي و عربي است كه همواره كانديداي مهمي براي گسترش و تروريسم مد نظر جمهوری اسلامی بوده است. يكي از حوزه‌هاي فعاليت اطلاعات سپاه پاسداران از ابتدا، لبنان بود. جنگ داخلي لبنان و عدم وجود يك حكومت مركزي مقتدر، زمينهٌ مساعدي براي این دخالتها فراهم مي‌كرد. در تاريخ 16خرداد سال61 به‌دستور شخص خميني با شعار و با هدف برقراري جمهوري اسلامي در لبنان، يك تيپ  سپاه پاسداران به‌نام «تيپ (ضد) محمد رسول‌الله» به فرماندهي پاسدار حسين مصلح كه تحت نظر اطلاعات سپاه كار مي‌كرد به لبنان اعزام نمود. انفجارهاي پياپي در لبنان، از جمله انفجار سفارت آمريكا و مقر تفنگدارهاي دريايي اين كشور و انفجار مقر فرانسويها در لبنان، گروگانگيري و به‌قتل رساندن اتباع خارجي در اين كشور اكثراً توسط همين تيپ انجام شده است. پاسدار مصلح شخصاً فرماندهي انفجار مقر تفنگداران آمريكايي در بيروت در سال1983را بر‌عهده داشت.
  15. آخوند محمد حجازي در ابتدا در دفتر خميني به كار اشتغال داشت. وي به همراه ريشهري و فلاحيان و سعيد امامي و پورمحمدي و حسين شريعتمداري از اولين مؤسسان  وزارت اطلاعات بود.  در دورهٌ ريشهري معاونت خارجي وزارت اطلاعات را به‌عهده داشت كه محور فعاليتهايش در خارج كشور و به‌خصوص فرانسه عليه مسعود رجوي بود. در سال72 پس از استقرار مریم رجوی در پاریس ، كميتهٌ عمليات ويژه به رياست حجازي اقدامات سياسي و اطلاعاتي گسترده‌يي را عليه اقامت مریم رجوی در فرانسه  سازمان داد و از جمله با راه‌اندازي حركات ايذايي عليه سفارت فرانسه، تلاش كرد اين كشور را تحت فشار قرار دهد. حجازي براي مذاكره پيرامون آزادي دو قاتل دكتر كاظم رجوي از دولت فرانسه، شخصاً در رأس يك هيأت به فرانسه رفت. مجاهدین مدعی هستند طرح كشتن كشيشان و انفجار حرم امام رضا در مشهد و نسبت دادن آن به مجاهدين كه از سوي وزارت اطلاعات به اجرا در‌آمد، متعلق به آخوند حجازي است.
  16. وي از اوايل اسفند1357 تا آذرماه1358 در دادگاههاي انقلاب گچساران، دزفول، بهبهان، خرم‌آباد، بروجرد و رشت به جنايت مشغول بود و سپس موظف به سازماندهي دادسراهاي ارتش شد. وي در اين سمت شمار زيادي از پرسنل مردمي و ناراضي ارتش را تصفيه يا دستگير و اعدام نمود.
  17. از جملهٌ اين 40نفر مي‌توان از سعيد حجاريان، خسرو تهراني، محمد هاشمي (برادر رفسنجاني)، حسين شريعتمداري، علي فلاحيان و آخوند حجازي نام برد. ريشهري به‌مدت يك‌سال با استفاده از كادرهاي اطلاعات نخست‌وزيري، اطلاعات سپاه، اطلاعات دادستاني، كميتهٌ شهرباني و باقيمانده‌هاي ساواك شاه وزارت اطلاعات را سازماندهي كرد.
  18. و با استفاده از همين امكانات در موضع رياست دفتر ويژهٌ خامنه‌اي ترور دكتر كاظم رجوي را دنبال كرد. آخوند محمد حجازي هم‌چنين در جريان مراسم دورتموند مجاهدين در سال74 مسئول طراحي ترور مریم رجوی در آلمان بود كه به همين منظور همراه تقوي رئيس ادارهٌ تروريسم وزارت اطلاعات به آلمان آمده بود كه با افشاگري مجاهدين خنثي گرديد.
  19. وي در همايش كوثر در سال78 تصريح كرد معاونت امنيت را در5 ادارهٌ كل سازماندهي كرده‌ايم و تمام تلاش ما براي تقويت جدي مجموعهٌ ادارهٌ كل نفاق (مبارزه با مجاهدين) مي‌باشد. وي در همين همايش تصريح كرد كه انفجار اتوبوس مجاهدين در بغداد و موشك‌باران قرارگاه مجاهدين در خرداد 78 را اين معاونت طراحي و اجرا كرده است.
  20. سعيد امامي رياست معاونت داخلي وزارت اطلاعات در زمان رفسنجاني قتلهاي زنجيره‌يي در داخل و ترورهاي وزارت اطلاعات در خارج را در هماهنگي كامل با حجازي دفتر ويژهٌ خامنه‌اي دنبال مي‌كرد. از جمله طرحهايي كه مستقيماً توسط سعيد امامي به‌اجرا درآمد، طرح ترور دكتر كاظم رجوي و طرح انفجار حرم امام رضا و قتل كشيشان مي‌باشد.
  21. محمود رجبي همان كسي است كه در سالهاي بعد در جريان قتلهاي سياسي و زنجيره‌يي دست داشت و از او با نام مستعار محمدي نيز اسم برده مي‌شود. وي كه در جريان اين قتلها دستگير شده بود، به‌خاطر شركتش در ترورهاي خارج كشور و برای جلوگیری از افشا شدن نقش نظام در اين ترورها سريعاً آزاد شد.
  22. گوآسمي يك فرانسوي الجزايري‌الاصل بود و سوتلو نمايندهٌ گروه آكسيون ديركت (عمل مستقيم) فرانسه». چنان‌كه در گزارشهاي رجبي آمده به‌علت عدم امكان نفوذ در مجاهدين و هشياري آنها طرحهايش عليه مسعود رجوی موفق نمي‌شود.
  23. نقش جاسوس پليس در ترور كاظم رجوي روزنامهٌ تريبيون دوژنو 17مرداد 76: «يك پليس زن اهل ژنو همراه همسر ايراني خود، در 30ژوئن به‌دستور كارلا دل پونته، دادستان كنفدراسيون، به‌اتهام جاسوسي دستگير شدند. پس‌از سه‌روز بازداشت آنها آزاد شدند. .... 7سال پس‌از قتل رجوي، قاضي شاتلن به اين نتيجه رسيد: امكان زيادي دارد كه يك شبكهٌ جاسوسي در سوئيس وجود داشته باشد. او وزارت عمومي كنفدراسيون را كه تنها نهاد ذيصلاح در اين امور است مطلع ساخت. سپس خانم كارلا دل پونته تحقيقات خود را آغاز كرد. در تاريخ سوم ژوييه وزارت عمومي اين خبر را اعلام كرد: اين ظن وجود دارد كه مخالفان رژيم ايران در سوئيس مورد جاسوسي قرار گرفتند.… اكنون مي‌دانيم كه تنها دو‌نفر دستگير شده‌اند: آن پليس زن و همسرش. اين دستگيريها در بامداد 30ژوئن (9 تير 76) در منزل اين زوج صورت گرفت…» شاهدC در شهادتي كه در آلمان و سوئيس داده گفت: من يقين دارم كه اطلاعات بسياري در ارتباط با جاسوسي در مورد (كاظم) رجوي از طريق اين كارمند پليس در ژنو (به رژيم) رسيده است.  من اين اطلاعات را ابتدا از محمود رجبي به‌دست آوردم. در سال1991 زماني كه او رئيس دفتر رياست جمهوري در فرودگاه مهرآباد تهران بود، به من گفت كه اطلاعات مشروحي در رابطه با كاظم رجوي از منبع نزد پليس سوئيس به‌دست آورده است. او از اين منبع تحت عنوان "حاج‌خانم" نام مي‌برد. هم‌چنين در دفتر شركت سمساكالا با هادوي و كمالي صحبت داشتيم، كمالي گفت "ما رجوي را شكست داديم". و اضافه كرد "حاج خانم" در اين رابطه به‌ما كمك كرده است. بخصوص در رابطه با ترددات رجوي. در سال 1992 (71)، من براي ديداري به ساختمان 15 واواك رفته بودم. چون بايستي هرازگاهي خودم را به واواك معرفي مي‌كردم، از اين فرصت استفاده كردم براي اين‌كه با دوستان قديمي‌ام در واواك در ساختمان15 درخواست صحبت كنم. وقتي كه نزد دوستم رسيدم، متوجه شدم كه كمالي نزد اوست از كمالي پرسيدم با ژاك سوتلو كه من رابطه با او برقرار كرده بودم، چه كرده است؟ (ژاك سوتلو از اعضاي گروه فرانسوي آكسيون ديركت بوده كه با رژيم رابطه داشته است). كمالي (قاتل دكتر كاظم كه فرانسه او را به رژيم پس داد) پاسخ داد كه يك منبع نزد پليس فرانسه داشته، كه از طريق او، ما (واواك) در ارتباط با يك منبع در پليس سوئيس قرار گرفته‌ايم و مي‌خواست نشان دهد كه ما با اين منبع تا به كجا رسيده‌ايم. براي اثبات حرفهايش، او از يك پرونده عكسي درآورد كه از فاصلهٌ نزديك گرفته شده بود و كاظم رجوي را در آشپزخانه منزلش نشان مي‌داد در حالي كه يك فنجان چاي در دست داشت.  آن يك عكس رنگي بود كه در آن نيمي از يك سماور نيز ديده مي‌شد. اين عكس را از پشت يكي از درهاي آشپزخانه از بيرون ساختمان گرفته‌اند. من احساسم اين بود كه عكاس در بيرون ساختمان بوده، شايد در يك حياط يا در خيابان و يا جاي ديگر.  من يكبار عكسي از يك زن در دفتر سعيد اسلامي (امامي)  يكي از جانشينان فلاحيان، ديدم. در اين رابطه گفته شد كه او منبعي در پليس سوئيس است. ولي توضيح داده نشد كه آن زن در كيس كاظم رجوي شركت داشته است.
  24. آموزش تروريستها در مدرسهٌ ضدجاسوسي در پادگان لويزان و مركز آموزشي آبيك  در مدرسهٌ لويزان آموزش تئوريك اطلاعات و ضداطلاعات توسط سركردگان ارتش به جاسوسان و تروريستها داده مي‌شود. دورهٌ كامل آموزشي جاسوسي ـ تروريستي مدرسهٌ ضدجاسوسي واقع در پادگان لويزان شامل 5قسمت مي‌باشد كه سومين قسمت آن مربوط به كاربُرد دقيق سلاح در عمليات تروريستي است. اين 12نفر آموزشهاي تئوريك را همراه ساير شاگردان اين مدرسه به‌مدت دو ماه زير نظر مستقيم سرهنگ مسعود مزيني گذراندند. اما مراحل پراتيك را به‌طور مستقل در "مركز آموزش آبيك" واقع در جادهٌ قديم كرج- قزوين، نرسيده به نيروگاه برق رجايي، طي كردند. در آبيك قزوين پادگاني تأسيس شده كه مانند يك شهر نيمه‌ساخته داراي مغازه، منزل و… مي‌باشد. خانه‌ها و ساختمانهاي اين شهر كاذب‌اند و فقط نماي ظاهري يك شهر در آن پادگان وجود دارد. در اين شهر، مرحلهٌ نهايي انجام يك ترور مانور مي‌شود. در اين مانورها، سوژهٌ مورد‌نظر از اجساد بي‌صاحب انتخاب مي‌شود و شليك به‌طور واقعي روي سوژه انجام مي‌گيرد. در مانور، عيناً صحنهٌ ترور، چندين‌بار به اجرا گذارده مي‌شود. مثلاً اگر شرايط منطقهٌ اصلي ترور، باراني يا يخ‌بندان يا… تشخيص داده ‌شود، مانور نيز در همان شرايط انجام مي‌شود. به اين‌ترتيب تمام مراحل، مانند رفتن به‌داخل منازل و مغازه‌ها، نحوهٌ نزديك شدن به سوژه، فرار و…  تماماً مانور مي‌شود. 12نفر معرفي شده به مزيني‌راد در اين مركز براي تمرينات به 3تيم تقسيم شده بودند. در دو هفتهٌ اول تمرينات اين 12نفر با موتور انجام مي‌شد ولي بعداً موتور از ريل تمرينات حذف و به‌جاي آن به‌وسيلهٌ خودرو تمرينات را ادامه دادند. هر كدام از تيمها در يك خودرو سازماندهي شد. اين 3ماشين روزانه 12ساعت به‌طور فشرده با سلاح يوزي در خيابانهاي اين پادگان با آرايش مشخصي حركت كرده و هدف تعيين‌شده‌يي را به رگبار بسته و متواري مي‌شدند. نحوهٌ آرايش بدين شكل بوده كه ابتدا يك ماشين 3نفره از پيِ سوژه مي‌آمد و بعد از رسيدن به سوژه آن‌را به رگبار مي‌بست و عبور مي‌كرد. سپس ماشين دوم با يك تركيب دونفره از كنار سوژه عبور كرده و موفقيت عمل را چك و از انجام موفقيت‌آميز عمل مطمئن مي‌شد و تير خلاص شليك مي‌كرد. با اندكي فاصله، ماشين سوم از اين دو ماشين حركت مي‌كرد و از صحنهٌ عمليات فيلم مي‌گرفت. با توجه به فضاي بارندگي در اروپا تمرينات تروريستها زيرِ باران و بر روي جادهٌ لغزنده انجام مي شد. تمرينات دوماه به طول انجاميد و در اين مدت 4 جسد به عنوان سوژه، هدف شليك تروريستها قرار گرفت و همهٌ اين اجساد در اثر كثرت شليك كاملاً متلاشي شدند.
  25. عمادالدين طاهرپور041 كيست؟ در دفترچهٌ كُد مدرسهٌ لويزان، كُد041 به‌معناي دوسلدورف آلمان است. طاهرپور يك عامل وزارت اطلاعات است كه در ظاهر يك استراحتگاه را در شهر دوسلدورف آلمان اداره مي‌كند. اما اين استراحتگاه در واقع سرپل تروريستهاي اعزامي وزارت اطلاعات است. در مواقعي كه وزارت اطلاعات نمي‌خواهد ردي از خودش در ترددها به‌جا بگذارد از هتلها استفاده نمي‌كند و از يكسري سرپلها براي اين‌كار استفاده مي‌نمايد كه يكي از اين مراكز استراحتگاهي است كه توسط عمادالدين طاهرپور در شهر دوسلدورف آلمان داير شده است. ريل استفاده از اين استراحتگاه اين‌است كه از سفارت و يا كنسولگريهاي جمهوری اسلامی در آلمان (و بعضي وقتها از ايران يا سفارتخانهٌ كشورهاي ديگر) با طاهرپور تماس گرفته و اطلاع مي‌دهند كه ميهمان داريم و او از افراد معرفي شده كارت شناسايي نمي‌خواهد. آدرس اين سرپل ارتباطي به‌شرح زير مي‌باشد:  SCHTZEN STR35 DUSSULDORF GERMANY  دفتر كار عمادالدين طاهرپور در طبقهٌ پايين اين ساختمان است. اين مركز هيچ تابلو و علامت مشخصه‌يي ندارد. در طبقهٌ دوم اين ساختمان نيز دفتري وجود داشت كه كارهاي پشتيباني و استقرار ميهمانان را برنامه‌ريزي مي‌كرد و مسئول آن فردي به‌نام بني‌جاهد بود. عناصر وزارت اطلاعات كه به اين استراحتگاه مراجعه مي‌كردند، توسط بني‌جاهد در يك خانهٌ مسكوني مخفي اسكان داده مي‌شدند. آدرس يكي از اين منازل مخفي به‌شرح زير است: PRIENSGEGRG ST 87 DUSSULDORF GERMANY – به نقل از منابع مجاهدین خلق ایران
  26. منابع مجاهدین معتقدند جمهوری اسلامی و شخص خمینی دلايل زيادي براي ترور كاظم رجوي داشتند. چرا که او فعالیت وسیعی در زمينهٌ افشاي نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی از اولين سالهاي حكومت خمینی داشت به‌صورتی‌که در سازمان ملل در ژنو و در نيويورك و در ديگر مجامع حقوق بشري او کاملا شناخته شده بود. چنانکه همین گزارش می‌افزاید علیرغم گذشت سالهای طولانی از ترور کاظم رجوی دوستان و همكاران و شاگردان او بيشترين کمک رد پیگیری پرونده نقض حقوق بشر توسط جمهوری اسلامی دارند.
  27. گزارش به رفسنجاني تروريستها بعداز بازگشت به تهران يك گزارش 40صفحه‌يي از اين ترور براي رفسنجاني تهيه كردند. طبق اين گزارش فرماندهٌ نظامي عمليات از ابتدا دارابي  و معاون او علي مصلحي عراقي بود. ابتدا آنها مي‌خواستند براساس طرح اول يعني تهاجم به خانه عمل كنند. اما در عمل در بين آنها اختلاف بروز كرد و دارابي در نامه‌يي به تهران نوشت: «به‌علت اصولي نبودن طرح و سوختن طرح شخصاً حاضر به انجام كار نمي‌باشم، آقاي عراقي به‌هيچ‌وجه رعايت اصول اطلاعاتي را نمي‌نمايد و با افراد بومي رابطه برقرار مي‌كند…». وي در اين نامه خواهان بازگشت تيم به تهران مي‌شود. هم‌زمان علي مصلحي به تهران اعلام مي‌كند از نظر او طرح بدون اشكال است و مي‌گويد: «گويا آقاي دارابي فكر مي‌كنند با نبود ايشان كار انجام نمي‌شود». عراقي در گزارشي كه به مسئول برون مرزي وزارت اطلاعات در مورد اشكالي كه دارابي به ارتباطات او با افراد محلي گرفته بود نوشت: «طرح دوستي من با خانم مسئول كرايهٌ وسايل نقليه و خرج كردن 10هزار دلار اجباري بوده است». به‌دنبال كنسل كردن طرح توسط دارابي، آخوندزاده بسطي با تهران براي تعيين تكليف تماس مي‌گيرد. مسئولين وزارت اطلاعات در تهران تأكيد مي‌كنند كه رفسنجاني خواهان اجراي اين طرح است و روي انجام آن تأكيد مي‌كند. آخوندزاده بسطي، دارابي را از دور عملياتي خارج كرده و مسئوليت ترور را به تيم مصلحي واگذار نمود. وي ضمن بررسي مجدد، طرح اول را (تهاجم به خانهٌ کاظم رجوی) با توجه به اشكالاتي كه دارابي گرفته بود منتفي كرده و طرح سوم را به اجرا در مي‌آورد. از اين پس تروريستها به‌مدت يك‌هفته خانه و ترددات کاظم رجوي را به‌طور فشرده زير نظر گرفته و مقدمات عملي كار را فراهم مي‌كنند. طبق طرح، عمليات ترور توسط 3ماشين طراحي شده بود. - يك اتومبيل به فرماندهي شخص مصلحي كه فرماندهي كل عمليات را نيز به‌عهده داشت. اين تيم كه از خودرو گلف استفاده مي‌كرد، تيم آتش را تشكيل مي‌داد. - اتومبيل دوم به فرماندهي سعيد دانش كه تيم پشتيبان را به‌عهده داشت. - اتومبيل سوم كه قرار بود از صحنه فيلم تهيه كند. تروريستها در روز 4ارديبشهت از ساعت 9صبح خانهٌ كاظم رجوی را زير نظر گرفتند. در ساعت11.15 دقيقه دكتر براي مراجعه به بانك از خانهٌ خارج مي‌شود ولي از خودرو معمول خودش استفاده نمي‌كند و از اتومبيل ديگري استفاده مي‌كند. مصلحي با ماشين گلف، اين اتومبيل را از خانه تعقيب مي‌كند. وقتي رجوی براي مراجعه به بانك پياده مي‌شود، تروريستها مطمئن مي‌شوند كه سرنشين اين خودرو دكتر کاظم رجوي است. مصلحي با بي‌سيم‌ بقيه ماشينها را هماهنگ مي‌كند. دكتر پس از خروج از بانك در يك مغازه مدتي متوقف مي‌شود، مصلحي تصور مي‌كند كه تعقيب آنها لو رفته و به‌همين خاطر دكتر از مغازه خارج نشده است. به‌طوري‌كه ابتدا تصميم مي‌گيرد عقب‌نشيني كنند، اما در همين حين كاظم رجوی از مغازه خارج مي‌شود و تروريستها ماموریتشان را ادامه می‌دهند. آرايش خودروهاي تروريستها ‌ در بازگشت كاظم رجوی به خانه، خودرو تيم سعيد دانش در پشت ماشين كاظم رجوی قرار مي‌گيرد و دو گلوله به طرف اتومبيل او شليك مي‌كند، گلولهٌ اول به انحراف مي‌رود اما گلولهٌ دوم به خودرو اصابت كرده منحرف مي‌شود، سومين ماشين تروريستها به‌سرعت به خودرو كاظم رجوی مي‌كوبد. هم‌زمان خودرو مصلحي و سميعي به سمت كاظم رجوی مي‌آيند، او  به سمت چپ مي‌پيچد و با يك درخت برخورد مي‌كند، در تمام اين مدت دست دكتر روي بوق ماشين بوده است. سپس دو تروريست از ماشين دانش پياده شده و از دو طرف خودرو كاظم رجوی را به رگبار مي‌بندند. با اندكي فاصله ماشين سوم از پشت كاظم رجوی آمده و به‌دنبال ماشين اول و دوم به حركت ادامه مي‌دهد. سلاح دشمن يوزي كاليبر9 با صداخفه‌كُن بوده است. كروكي زير از صحنهٌ عمليات در گزارش 40صفحه‌يي به رفسنجاني آمده است:    معرفي تروريستها الف. ديپلومات تروريستها 1) آخونده‌زاده بسطي:  محمد مهدي آخوندزاده بسطي متولد1334 از ديپلومات تروريستهاي وزارت خارجه، مديركل سياسي و روابط بين‌المللي وقت وزارت خارجه بود، كه مدتي نيز در كشورهاي مختلف سمت سفير داشته است. وي با پاسپورت خدمت به‌شمارهٌ006588 به سوئيس مسافرت مي‌كرد. آخوندزاده بسطي كه فرماندهي و هماهنگي ارگانهاي مختلف در ژنو را به‌عهده داشت، در 8شهريور1368 براي ارزيابي طرح ترور به ژنو آمد و در 28فروردين1369 (6روز قبل از ترور) مجدداً با پرواز ايران‌اير با بليت شمارهٌ (831174 4261  096) وارد ژنو شد. در اين پرواز سعيد دانش و ناصر پورميرزايي نيز حضور داشتند. وي به همراه هادي نجف‌آبادي در هتل اينتركنتينانتال كه از قبل توسط كنسول رژيم در ژنو محمد ملائك رزو شده بود، مستقر شد. وي چند ساعت پس از عمليات با پرواز ايران‌اير737 همراه هادي نجف‌آبادي به تهران بازگشتند. 2) محمدعلي هادي نجف‌آبادي: متولد1327 سفير وقت رژيم در امارت متحدهٌ عربي با پاسپورت ديپلوماتيك006646 چند روز قبل از 4ارديبهشت، از ابوظبي به ژنو آمد و در همان هتل اينتركنتينانتال به آخوندزاده بسطي پيوست. وي در فاصلهٌ31 فروردين تا 4ارديبهشت تماسهاي تلفني متعددي با تهران داشته است و بعداز هر تماس با سيروس ناصري نمايندهٌ رژيم در دفتر سازمان ملل در ژنو ارتباط مي‌گرفته است.  3) سيروس ناصري:متولد1334 تهران ، نمايندهٌ  رژيم در دفتر سازمان ملل در ژنو در زمان ترور پروفسور كاظم. سيروس ناصري شخصاً كينهٌ عميقي از دكتر رجوي به‌دل داشت. چرا كه همهٌ دجالگريهاي رژيم را در سازمان ملل ژنو خنثي مي‌كرد و ماهيت ديپلومات تروريستهاي رژيم از جمله سيروس ناصري را بر‌ملا مي‌كرد. اين مزدور به‌دنبال محكوم شدن رژيم در كميسيون حقوق بشر، دكتر كاظم را علناً‌تهديد كرد و گفت "خواهي ديد! مي‌كشيمت".   4) كريم آبادي: كنسول وقت رژيم در ژنو، سلاح تروريستها را با استفاده از محموله‌هاي ديپلوماتيك تأمين كرده بود و بليتهاي آنها را براي بازگشت به تهران رزرو كرده بود. قابل توجه اين‌كه مقاومت ايران در همان زمان نوار مكالمهٌ كريم آبادي با يكي از تروريستها راجع به شهادت دكتر كاظم را افشا نمود. ب- تروريستها: اسامي تروريستها، اسامي است كه با آن نام پاسپورت برايشان صادر و به ژنو مسافرت كرده‌اند. 1) علي مصلح عراقي فرماندهٌ نظامي ترور در صحنه: متولد1326 تهران با پاسپورت خدمت 056503 به ژنو مسافرت كرد. وي كه ابتدا معاون عمليات بود بعداز مخالفت دارابي با انجام ترور، به‌عنوان فرماندهٌ عمليات مشخص شد و روز قبل‌از عمليات (3ارديبهشت) به هتلي كه محمد رضواني از قبل در آن اقامت داشت رفت و با او در آنجا ساكن شد. در ساعت13.50 روز 4ارديبهشت69 بلافاصله بعداز جنايت، وي با پرواز سوئيس‌اير شمارهٌ434از فرودگاه ژنو همراه با رضواني، عليرضا همداني بياني و ناصر پورميرزايي، به‌قصد وين پرواز كرده‌اند.  2) سعيد دانش متولد سال1333 تهران است. وي با پاسپورت خدمت به شمارهٌ0642393 كه در تاريخ 20فروردين69 صادر شده بود در روز 21فروردين69 با پرواز ايران‌اير و همراه با صمدي، رضواني، بياني همداني، پورشفيعي و پورميرزايي به ژنو وارد شد. شماره بليت هواپيمايي وي 8919604261096 بود. جالب است كه اكثر پاسپورتهاي خدمت در يك روز يعني 20فروردين69صادر شده بود. دانش بعداز عمليات با پرواز734 ايران‌اير به تهران بازگشت. در پرواز سوئيس‌اير به وين هم يك صندلي براي وي رزرو شده بود كه از آن استفاده نكرد. 3) عليرضا بياني همداني متولد1337 تهران كه پاسپورت خدمت064399 و با شمارهٌ بليت0964261960890 در روز 21فروردين با پرواز ايران‌اير وارد ژنو شد. وي بعد از ترور بلافاصله  در ساعت13.50 با پروازSR434  از فرودگاه ژنو به‌قصد وين پرواز كرد.  4) محسن پورشفيعي متولد1337 خوانسار با پاسپورت خدمت043782 كه در 13تيرماه1366 صادر شده بود در همان روز 21فروردين وارد ژنو شد. شمارهٌ بليت  پورشفيعي (889 960 4261 096) بود. وي همراه پورميرزايي اتاق شمارهٌ16 هتل لارزيدانس دوسالو در ويريهٌ ژنو را براي 29فروردين تا 8ارديبهشت رزو كرد. روز 31فروردين، ميرزايي به هتل اطلاع مي‌دهد كه پورشفيعي امروز هتل را به قصد برن ترك كرده است. شفيعي در 11ارديبهشت به هتل زنگ مي‌زند و مي‌گويد به اشتباه كليد اتاق هتل را با خودش برده است براي دادن آن و تصفيهٌ حساب مي‌آيد. اما ديگر بر نمي‌گردد و بعداز 24آوريل در اتاق آنها همان غذايي بود كه در اتومبيل گلف مورد استفاده در صحنهٌ ترور كشف شده بود. 5) ناصر پورميرزايي متولد سال1335 تهران با پاسپورت خدمت064388 صادره در 20فروردين69. وي در روز 21فروردين69 همراه با صمدي، رضواني، بياني همداني، پورشفيعي و دانش به ژنو وارد شده است. شمارهٌ بليت هواپيما (887 960 4261 096) بوده است. وي بعداز جنايت ترور در ساعت13.50 روز ترور با پرواز سوئيس‌اير433 از فرودگاه ژنو، به‌قصد وين پرواز كرد.  6) يدالله صمدي متولد1337 تهران با پاسپورت خدمت 060198 صادره از تهران در 24مهر سال68به سوئيس سفر مي‌كرد. وي به‌محض دريافت پاسپورت در 68/7/24 براي شناسايي به ژنو سفر كرده بود. سفر بعدي صمدي در 11بهمن69 به‌همراه سعيد همتي، صادق بابايي، محمود سجاديان، محمودرضا جزايري، و علي هادوي بود كه توطئهٌ ترور ناكام ماند. سفر سوم وي به ژنو در روز 21فروردين69 با ايران اير و با شمارهٌ بليت هواپيما (892 960 4261 096) بوده است. مسئوليت صمدي تهيهٌ امكانات ترور از جمله كرايهٌ ماشينها بوده است. 7) محمد سعيد رضواني تاريخ تولد1345 با پاسپورت خدمت064394 صادره در 20فروردين69 با پرواز تهران - ژنو ايران‌اير 21فروردين69 و با بليت شمارهٌ (888  960 4261  096) وارد ژنو شد.  وي نيز مانند شماري ديگر از تروريستها همان روز عمليات ژنو را به قصد وين ترك كرد. خودرو دوم تروريستها توسط رضواني كرايه شده بوده است. 8) سعيد همتي متولد1327 تهران با پاسپورت خدمت058833 صادره از تهران در تاريخ 8شهريور68  وي جزو تيم ترور بهمن68 بود كه در 11بهمن68 با پرواز ايران‌اير به ژنو رفت. 9) صادق بابايي متولد1337 تهران با پاسپورت خدمت056543 صادره از تهران در 27ارديبهشت68 بابائي جزو تيم ترور بهمن68 بود كه در 11بهمن68 به ژنو رفت. 10) علي هادوي متولد1336 گرگان با پاسپورت خدمت062592 صادره از تهران 9بهمن68. علي هادوي جزو تيم ترور بهمن68 بود كه در 11بهمن68 به ژنو رفت. 11) محمدرضا جزايري متولد1337 قم با شمارهٌ پاسپورت خدمت032014 صادره از تهران در 20تير64. وي جزو تيم ترور بهمن68 بود كه در 11بهمن68 به ژنو رفت 12) محمود سجاديان متولد1337 تهران با پاسپورت خدمت60348 صادره در تاريخ 2آبان 1368 وي جزو تيم ترور بهمن68 بود كه در 11بهمن68 به ژنو رفت. 13) علي كمالي متولد1335 تهران با پاسپورت خدمت056540 صادره در تاريخ 26ارديبهشت68 تهران. وي در 26مهر68 دو روز بعداز يدالله صمدي با پرواز مستقيم ايران‌اير وارد ژنو شد و به صمدي پيوست و تا 30مهر68 در هتل آدريس ژنو بودند و بعد به هتل مدرن رفته و تا 4آبان68 در ژنو بودند.
  28. اين افراد طي هفته‌هاي قبل از بازداشت وارد آلمان شده بودند. آنها در ارتباط با يك شركت ايراني هومن  به‌نام يحيي درم‌گزين در آخن بودند. يحيي درم‌گزين متولد ديماه1334 تهران از مأموران سابقه‌دار وزارت اطلاعات بود كه از سال1366 در آلمان اقامت داشت.
  29. اطلاعيهٌ مطبوعاتي قاضي تحقيق رولان شاتلن، 22ژوئن 1990 «در حال حاضر مقامات پليس مسئول پيگيري تحقيقات، شواهد و مداركي جمع‌آوري نموده‌اند كه اجازه مي‌دهد دست داشتن يك يا چند سرويس رسمي ايران در ترور آقاي كاظم رجوي تأييد گردد».  گزارش 52 صفحه‌يي پليس سوئيس، ژوئن1990 «در اين مرحله از تحقيقات و با توجه به وقايع فوق كه نه به تصادف بلكه به معجزه بستگي دارند، ما عميقاً‌يقين داريم كه يك يا چند سرويس رسمي ايران مستقيماً‌در قتل آقاي كاظم رجوي دخالت داشته‌اند».  احضار ديپلومات  جمهوری اسلامی توسط دولت سوئيس خبرگزاري فرانسه 22ژوئن90:‌ قاضي رولان شاتلن اعلام كرد كه "يك يا چند سرويس رسمي ايران مستقيماً در قتل كاظم رجوي نمايندهٌ مقاومت ايران در اروپا دست داشته‌اند". وي مي‌نويسد كه تحقيقات به اين نتيجه رسيد كه سيزده نفر "كه همگي با پاسپورتهاي سرويس ايران كه عنوان "در حال مأموريت" در آن ثبت شده بود، به صورت تنگاتنگي در اين قضيه شركت داشته‌اند. نمايندهٌ وزارت امور خارجه سوئيس ضمن احضار يك ديپلومات ايراني به او گفت كه دولت سوئيس اتهاماتي كه متوجه برخي از سرويسهاي رسمي ايران شده‌اند را تجزيه و تحليل خواهد كرد و در صورت لزوم اقداماتي كه در چنين مواردي اجباري است، را اتخاذ خواهد كرد. وي منتفي نمي‌داند كه "در صورتي كه برايش مسلم شود كه ديپلوماتهايي كه اعتبارنامه گرفته‌اند و يا كاركنان ايراني كه در سوئيس به كار اشتغال دارند، در اين قضيه دست داشته‌اند، به نتيجه‌گيري مناسب بپردازد". وي افزود: "از 10 تا 24آوريل "كماندوهايي" وارد سوئيس شدند" و در خلال آن عاملين قتل، قربانيشان را تحت نظر قرار دادند". شاتلن اشاره نمود كه تحقيقاتي كه با همكاري پليسهاي خارجي انجام گرفته است، ثابت نموده كه روابط تنگاتنگي بين قضيه كوپه و قتلهاي ديگر كه در سالهاي اخير در اروپا انجام گرفته‌اند، وجود دارد».