کاربر:Safa/2صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸۲: خط ۸۲:
| content5 =  
| content5 =  
}}
}}
'''شیطان سازی''' اپوزیسیون در جمهوری اسلامی، یکی از اهرم‌های اصلی جنگ سیاسی برای نامشروع کردن هر گونه مخالفت با حاکمیت مطلق و سرکوب‌گرانه [[ولایت‌فقیه در ایران|ولایت‌فقیه]] و مشروع کردن سرکوب هر نوعی از اعتراض و مطالبه‌ی مشروع است.
'''شیطان سازی''' اپوزیسیون (Demonization) در جمهوری اسلامی، یکی از اهرم‌های اصلی جنگ سیاسی برای نامشروع کردن هر گونه مخالفت با حاکمیت مطلق و سرکوب‌گرانه [[ولایت‌فقیه در ایران|ولایت‌فقیه]] و مشروع کردن سرکوب هر نوعی از اعتراض و مطالبه‌ی مشروع است.  


جمهوری‌اسلامی ایران برای حذف و سرکوب هر خواسته‌ای از طرف مخالفان، آنها را با القاب مذهبی مختلفی مانند یاغی، باغی ، کافر، مرتد، ملحد و منافق تخریب می‌کند و  از سویی زمینه را برای حذف فیزیکی آن‌ها آماده می‌سازد.
شیطان‌سازی یک روش تبلیغی است که ایده‌ای شرورانه را در مورد شخص، گروه یا یک جریان باهدف تخریب آن بکار می‌بنند. هدف از شیطان‌سازی ایجاد نفرت کور نسبت به سوژه‌ی آن است تا بتوان صدمه زدن به وی را مشروع جلوه داده و راحت‌تر کند.<ref>[https://books.google.com/books?id=HthyxpY6uYcC&pg=PA162 The Power of Ideas: A Political Social-Psychological Theory of Democracy, Political Development and Political Communication]</ref>


[[روح‌الله خمینی|خمینی]] از فردای پیروزی انقلاب، به هیچ قرارداد و یا تعهدی پایبند نبود و به الزامات قراردادهای اجتماعی گردن نمی‌گذاشت، ولایت‌فقیه این اصل بدیهی را رد می‌‌کرد که مشروعیت حکومت ناشی از تعهداتی است که در برابر مردم قبول کرده و نمی ‌تواند یکسویه آنها را نادیده بگیرد.  
این روش در طول سال‌ها توسط رژیم ایران به شکلی گسترده به کار گرفته شده است. جمهوری‌اسلامی ایران برای حذف و سرکوب  مخالفان، آنها را با القاب مذهبی مختلفی مانند یاغی، باغی ، کافر، مرتد، ملحد،فتنه‌گر و منافق تخریب می‌کند و  از سویی زمینه را برای حذف فیزیکی آن‌ها آماده می‌سازد.
 
سازمان مجاهدین خلق ایران بزرگترین سوژه‌ی شیطان سازی در رژیم ایران است.  رژیم ایران از ابتدای انقلاب ضدسلطنتی تا کنون ده‌ها هزار کتاب، هزاران نمایشگاه، صدها فیلم سینمایی، صدها مستند و مشابه آن برای این کار اختصاص داده است. سپاه پاسداران دارای یک ارتش سایبری چندده هزار نفری است که مهم‌ترین کار آن‌ها پیش بردن پروژه‌ی شیطان سازی علیه سازمان مجاهدین خلق است. این ارتش اغلب تلاش می‌کند با تمرکز بر روی موضوعات اخلاقی، نسبت‌دادن تروریسم، سکت، وابستگی و...این سازمان را هدف قرار دهد.
 
ژول بویکوف نویسنده‌ی آمریکا چهار معیاربرای شیطان سازی بر می‌شمرد:
 
در شیطان سازی رسانه‌ها تلاش می‌کنند بر قالب‌هایی متمرکز شوند که بتوانند سوژه‌ی خود را بیشتر با تمرکز بر روی موضوعات اخلاقی به تصویر بکشند.
 
در شیطان سازی شخصیت حریف به شکلی یک‌سویه به مثابه‌ شر در برابر خیر به تصویر کشیده می‌شود.
 
اغلب شیطان‌سازی ها منشاء دولتی و حکومتی دارند.
 
در شیطان سازی هرگز هیچ‌گونه ادعای قابل توجه و مستندی وجود ندارد.
 
[[روح‌الله خمینی|خمینی]] از فردای پیروزی انقلاب، به هیچ قرارداد و یا تعهدی پایبند نبود و به الزامات قراردادهای اجتماعی گردن نمی‌گذاشت، ولایت‌فقیه این اصل بدیهی را رد می‌‌کرد که مشروعیت حکومت ناشی از تعهداتی است که در برابر مردم قبول کرده و نمی ‌تواند یکسویه آنها را نادیده بگیرد.


قرارداد اجتماعی - برخلاف احکام فقهی که نیازی به موافقت مقلد ندارد- دو سویه است در قرارداد اجتماعی، مردم از فقیه تقلید نکرده‌اند. خمینی خود را ملزم به رعایت این قوانین نمی‌دانست. نقطه‌ی کانونی استبداد در نظریه‌ی ولایت‌فقیه همین‌جا است، خمینی قرار خود با مردم را مانند فتوایش می‌دانست که هر لحظه می‌تواند تغییر دهد و فردا نیز چیز دیگری بگوید. مردم و اراده آنان محلی از اعراب ندارند و هر نظر مخالفی تکفیر خواهد شد.
قرارداد اجتماعی - برخلاف احکام فقهی که نیازی به موافقت مقلد ندارد- دو سویه است در قرارداد اجتماعی، مردم از فقیه تقلید نکرده‌اند. خمینی خود را ملزم به رعایت این قوانین نمی‌دانست. نقطه‌ی کانونی استبداد در نظریه‌ی ولایت‌فقیه همین‌جا است، خمینی قرار خود با مردم را مانند فتوایش می‌دانست که هر لحظه می‌تواند تغییر دهد و فردا نیز چیز دیگری بگوید. مردم و اراده آنان محلی از اعراب ندارند و هر نظر مخالفی تکفیر خواهد شد.

نسخهٔ ‏۹ دسامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۷:۴۵

شیطان سازی اپوزیسیون (Demonization) در جمهوری اسلامی، یکی از اهرم‌های اصلی جنگ سیاسی برای نامشروع کردن هر گونه مخالفت با حاکمیت مطلق و سرکوب‌گرانه ولایت‌فقیه و مشروع کردن سرکوب هر نوعی از اعتراض و مطالبه‌ی مشروع است.

شیطان‌سازی یک روش تبلیغی است که ایده‌ای شرورانه را در مورد شخص، گروه یا یک جریان باهدف تخریب آن بکار می‌بنند. هدف از شیطان‌سازی ایجاد نفرت کور نسبت به سوژه‌ی آن است تا بتوان صدمه زدن به وی را مشروع جلوه داده و راحت‌تر کند.[۱]

این روش در طول سال‌ها توسط رژیم ایران به شکلی گسترده به کار گرفته شده است. جمهوری‌اسلامی ایران برای حذف و سرکوب مخالفان، آنها را با القاب مذهبی مختلفی مانند یاغی، باغی ، کافر، مرتد، ملحد،فتنه‌گر و منافق تخریب می‌کند و از سویی زمینه را برای حذف فیزیکی آن‌ها آماده می‌سازد.

سازمان مجاهدین خلق ایران بزرگترین سوژه‌ی شیطان سازی در رژیم ایران است. رژیم ایران از ابتدای انقلاب ضدسلطنتی تا کنون ده‌ها هزار کتاب، هزاران نمایشگاه، صدها فیلم سینمایی، صدها مستند و مشابه آن برای این کار اختصاص داده است. سپاه پاسداران دارای یک ارتش سایبری چندده هزار نفری است که مهم‌ترین کار آن‌ها پیش بردن پروژه‌ی شیطان سازی علیه سازمان مجاهدین خلق است. این ارتش اغلب تلاش می‌کند با تمرکز بر روی موضوعات اخلاقی، نسبت‌دادن تروریسم، سکت، وابستگی و...این سازمان را هدف قرار دهد.

ژول بویکوف نویسنده‌ی آمریکا چهار معیاربرای شیطان سازی بر می‌شمرد:

در شیطان سازی رسانه‌ها تلاش می‌کنند بر قالب‌هایی متمرکز شوند که بتوانند سوژه‌ی خود را بیشتر با تمرکز بر روی موضوعات اخلاقی به تصویر بکشند.

در شیطان سازی شخصیت حریف به شکلی یک‌سویه به مثابه‌ شر در برابر خیر به تصویر کشیده می‌شود.

اغلب شیطان‌سازی ها منشاء دولتی و حکومتی دارند.

در شیطان سازی هرگز هیچ‌گونه ادعای قابل توجه و مستندی وجود ندارد.

خمینی از فردای پیروزی انقلاب، به هیچ قرارداد و یا تعهدی پایبند نبود و به الزامات قراردادهای اجتماعی گردن نمی‌گذاشت، ولایت‌فقیه این اصل بدیهی را رد می‌‌کرد که مشروعیت حکومت ناشی از تعهداتی است که در برابر مردم قبول کرده و نمی ‌تواند یکسویه آنها را نادیده بگیرد.

قرارداد اجتماعی - برخلاف احکام فقهی که نیازی به موافقت مقلد ندارد- دو سویه است در قرارداد اجتماعی، مردم از فقیه تقلید نکرده‌اند. خمینی خود را ملزم به رعایت این قوانین نمی‌دانست. نقطه‌ی کانونی استبداد در نظریه‌ی ولایت‌فقیه همین‌جا است، خمینی قرار خود با مردم را مانند فتوایش می‌دانست که هر لحظه می‌تواند تغییر دهد و فردا نیز چیز دیگری بگوید. مردم و اراده آنان محلی از اعراب ندارند و هر نظر مخالفی تکفیر خواهد شد.

تعریف تکفیر یا شیطان سازی

بر مبنای یک تعریف ایدئولوژیک، تکفیراصطلاحی در کلام و فقه به معنای نسبت کفر دادن به حامل یک دین مانند مسلمان و مسیحی و... می‌باشد. تکفیر در اصل به معنای پوشیدن و پوشاندن است، ولی درعربی و فارسی به معانی گوناگونی به کار رفته، از جمله پاک کردن گناهان و پرداختن کفاره سوگند و یا کافر خواندن کسی است.

دیدگاه پیامبر اسلام در باره تکفیر

از حضرت محمد (ص) در باره تکفیر نقل شده است:

هرکس برادرش را «ای کافر!» خطاب کند اگر درست گفته بود یکی از آن دو، گرفتار پیامدهای آن می‌شوند و در غیر این صورت، به خودش باز می‌گردد.[۲]

در روایتی دیگر فرمود: هر مسلمانی که مسلمان دیگری را تکفیر کند و او را کافر بخواند اگر کافر نبود، خود کافر می‌گردد.[۳]

مخالفت این امر با قرآن، به دلیل مغایرت کامل آن با دو اصلی است که قرآن مطرح کرده است:

اصل اول: عدم اجبار در دین. «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ؛ در کار دین هیچ اکراهی نیست.» [۴]

اصل دوم: ضرورت گوش دادن به سخنان «دیگران» برای پیروی از بهترین آنها. «فبشر عبادی الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه.»[۵]

«فَذَکِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَکِّرٌ * لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ؛ پس پند بده که تنها تو پند دهنده‌‏ای * تو بر آنان چیره نیستی».[۶]

«أَ فَأَنْتَ تُکْرِهُ النّاسَ حَتّی یَکُونُوا مُوءْمِنِینَ؛ آیا تو مردم را ناگزیر می‌‏کنی که مومن باشند؟».[۷]

در نتیجه، اسلام  برای دفاع از حق و ترویج آن، اجازه استفاده از زور و قوه‌ی قهریه و همچنین تکفیر و تفسیق را نداده است. به هیچ وجه این اقدامات را در راه تبلیغ دین و هدایت مردم، تجویز نکرده است، این گونه اقدامات، وسیله‌ای شیطانی و نا‌مشروع است، که استفاده از آن حتی در راه دین، باطل و مصداق بی‌دینی است. کسانی که این حربه‌ها را به عنوان ابزار اعمال حاکمیت انتخاب می‌کنند، از حربه‌ای شیطانی و استعماری استفاده کرده‌اند.

پیشینه‌ی تکفیر در مسیحیت

به دوران قرون وسطی و دادگاه‌های انگیزیسیون برمی‌گردد که هر نوع انکار مطالب عنوان شده توسط کلیسا و کشیشان تحت عنوان تحقیق علمی یا فلسفی یا انکار خرافات مذهبی، با تکفیر کلیسا مواجه می‌شد و نتیجه آن سوزانده شدن در آتش تحت عنوان جادوگر و یا شکنجه‌های وحشتناک برای انکار مطالب عنوان شده بود.

وحشتناک‌ترین حادثه تاریخی در دنیای مسیحیت کشتار سن‌بارتلمی در پاریس می‌باشد. بدنبال انشعاب بزرگ در دین مسیحیت به دو شاخه کاتولیک و پروتستان و تکفیر رهبر پروتستان‌ها و پیروانش بوسیله کلیسای کاتولیک، این کشتار توسط شارل نهم و همسرش کاترین دو‌مدیسی علیه پروتستان‌ها سازماندهی و اجرا شد.

درفاجعه معروف سن بارتلمی درفرانسه دریک شبانه‌روز یعنی روز ۲۳ اوت ۱۵۷۲ ، ۶۰۰۰۰ مرد و زن و کودک حتی آنهایی که هنوز جنین مادر بودند توسط مردمی که میخواستند بهشت را با تضمینی بیشتر برای خود بخرند در کوچه‌ها و میادین پاریس

کشته شدند. کشیش پاریسی در دفترخاطرات خود نوشت: «امروز به چشم خود دیدم که شکم‌های زنان را با خنجر می‌دریدند و بچه‌های شیرخوار را از آغوش مادرانشان بیرون می‌کشیدند و آنها را از بالای دیوارها پرتاب می‌کردند یا مغزشان را به تیرک می‌کوفتند ویا گردن‌هایشان را خرد میکردند تا عیسی مسیح را ازخود بیشتر راضی کرده باشند».

پیشینه‌ی تکفیردر تاریخ اسلام

نمونه‎های فراوانی در تاریخ صدر اسلام دیده می‎شود که مسلمین بی گناهی، به‎راحتی و با ‎کوچکترین بهانه مورد تکفیر واقع شده‎اند. به‎طور مثال سعد بن ابی‌وقاص، عمار را صرفا به خاطر مخالفت با سیاست‎های نادرست عثمان، کافر می‌‎خواند و می‎گفت: «اخرجت رقبة الاسلام من عنقک.[۸] عهد اسلام از گردنت برداشته شده (و کافر گشته‎ای).»

در تاریخ اسلام، اولین موارد تکفیر سازمان یافته توسط خوارج اجرایی شد، خوارج کسانی را که به زعم آنها مرتکب گناه کبیره بود ند ولو امت پیامبر بودند کافر می‌خواندند.

در جنگ صفین که عمروعاص با دسیسه در سر نیزه کردن قرآن و درهم آمیختن حق و باطل، منطقه شام را از حکومت مرکزی جدا کرد؛ خوارج با بهانه کردن این موضوع و صلح بین معاویه و امام علی (ع) امام خود را تکفیر کردند.

تکفیر امام علی (ع) توسط خوارج و معاویه از مشهورترین وقایع سیاسی تاریخ اسلام است.

معاویه تکفیر را چنان به اوج ‎رساند که وقتی سفیان غامدی را به عراق می‎فرستد، به او چنین دستور می‎دهد: «اقتل کلّ من لقیت ممن لیس هو علی رأیک.[۹] به هرکس برخورد نمودی که با نظر تو مخالف بود، او را به قتل برسان.» تکفیر ابزاری برای حذف مخالفین و توجیه قتل و غارت آن‌ها بوده است!

در تاریخ اسلام همچنین علات شیعه (کسانی که درباره شخصیت امامان علیهم السلام غلو و زیاده روی کنند) نیز تکفیر شده‌اند.

پیشینه‌‌ی سیاسی شیطان سازی

شیطان سازی در نازیسم

دکتر جوزف گوبلز وزیر تبلیغات هیتلر که سهم زیادی در قدرت گرفتن نازی‌‌ها داشت می‌گفت: وقتی یک حکومت دچار ضعف مدیریتی و فساد و ناکارآمدی و فلاکت اقتصادی شود و نتواند نیازهای ابتدایی مردمش (از قبیل نان و کار و رفاه و امنیت و اعتبار و آسایش‌) را تامین کند، با موجی از نارضایتی و خشم و اعتراض عمومی مواجه می‌شود و کشور به سوی انقلاب و سرنگونی حاکمیت پیش می‌رود.

در چنین حالتی حکومت باید اذهان عمومی را به سوی یک موضوع فرعی، اما بزرگ منحرف کند… باید وارد یک جنگ شود. حکومت باید برای ملت دشمن بتراشد. دشمنان خارجی، دشمنان داخلی. اگر دشمن واقعی پیدا نشد، حتی دشمن خیالی… باید دائما از توطئه‌ها گفت، از نقشه‌هایی که دشمنان برای ما می‌کشند… باید از هر فرصتی و هر حادثه‌ای برای راه انداختن یک جنگ تبلیغاتی استفاده کرد. باید دائما درگیر بود؛ درگیر جنگ، درگیر تبلیغات علیه همسایگان، علیه کشورهای قدرتمند، علیه سازمان‌های جهانی… باید بحران ساخت. رمز موفقیت و ماندگاری حکومت‌های ضعیف در وضعیت جنگی و بحران‌هاست.

در جنگ‌ها و بحران‌ها است که مردم بدبختی‌های مالی و شغلی و شخصی و معیشتی‌شان را فراموش می‌کنند و با حکومت همدل می‌شوند و این بهترین فرصت برای سرکوب منتقدان داخلی است. کشور که آرام شود، مردم طلب‌کار حکومت می‌شوند. باید کشور را دائما در حالت جنگی نگه داشت. باید کاری کرد که مردم وقتی به هم می‌رسند، دائما از جنگ و از دشمن بگویند.

مک کارتیزم

در اواخر دهه ١٣٢٠ و اوايل ١٣٣٠، آمريكا با مك‌كارتيسم مواجه بود. در يك جلسه‌ی كلوپ زنان جمهوری‌خواه، مك‌كارتی در حالی كه يك دسته كاغذ را در دستانش نشان می‌داد، فرياد زد: در اینجا من يك ليست ٢٠٥ نفره دارم، اسامی اعضای حزب كمونيست كه در اختيار وزير خارجه قرار گرفته است ولی كماكان در وزارت‌خارجه كار می‌كنند و سياست تعيين می‌نمايند. روز بعد وی ادعا كرد كه نام ٥٧ كمونيست را كه در وزارت‌خارجه كار می كنند در اختيار دارد . چندی بعد وی در سنا حاضر شد درحالی كه نسخه‌هايی از حدود صد پرونده‌ی محرمانه‌ی وزارت خارجه را در دست داشت . اين نسخه‌ها مربوط به سه سال قبل بودند و اكثر آن افراد، ديگر با وزارت‌خارجه كار نمی‌كردند. ولی مك‌كارتی در حالی كه از روی آنها می‌خواند، چيزهايی از خودش اضافه می‌كرد يا در متن تغيير می‌داد. به عنوان مثال: در توصيف يك نفر كه در پرونده‌اش عبارت «كمونيست فعال» ذكر شده بود، را به «با تمايلات كمونيستی» تغيير داد.

بر اثر تبليغات و جو سازی‌هاي ايجاد شده عليه وزارت‌خارجه، اين وزارتخانه با صدور بخشنامه‌هايی به جمع‌آوری كتابهای كسانی كه اتهام «كمونيست بودن» را داشتند، از كتابخانه‌ها پرداخت و اين، شامل بخشی از كتابهای توماس جفرسون، نويسنده‌ی بيانيه‌ی استقلال آمريكا نيز می‌شد.[۱۰]

فیک نیوز

فیک نیوز در جمهوری اسلامی
فیک نیوز در جمهوری اسلامی

نحوه‌ی تولید و نشر فیک نیوز یا اخبار جعلی چگونه است. اخبار جعلی به حقیقت اهمیت می‌دهند فقط تا آن اندازه که بتوانند ما را از آن منحرف کرده و بر باورها و رفتارهای ما تأثیر بگذارند.

«اکسل گلفرت» در «فیلاسوفر مگزین» (مجله فیلسوفان) به علل پخش اخبار جعلی و  ویژگی‌های آنها پرداخته است.

«اکسل گلفرت» پس از یک مقدمه‌چینی به سراغ تاریخچه این اخبار رفته و شکل‌گیری آن را این‌گونه بیان می‌کند: ویلیام راندولف هرست (که اورسن ولز فیلم «همشهری کین» را بر مبنای زندگی او ساخت)، ناشر نیویورک ژورنال در سده‌ی نوزدهم را به یاد آوریم که جنگ‌افروزیِ فریبکارانه‌اش را زمینه‌ساز جنگ میان اسپانیا و آمریکا در سال ۱۸۹۷ می‌دانند. نیویورک ایوینینگ نیوز که یکی از رقیبان نیویورک ژورنال بود اظهار تأسف می‌کند که نیویورک ژورنال «فاکت‌ها را به‌طور فاحشی کژنمایی می‌کند» و «داستان‌هایی جعل می‌کند تا عامه‌ی مردم را برانگیزد» گلفرت ضمن اینکه تئوری گوبلز (رئیس تبلیغات هیتلر ) مبنی بر اینکه «دروغ هر چه بزرگتر، باورش آسان تر است» را یکی از ملاک‌های ساخت اخبار جعلی می‌داند، می‌نویسد: میزان دروغ و اطلاعات غلطی را که دست به دست می‌چرخد افزایش بده و آنگاه ممکن است افکار عمومی به‌طور برگشت‌ناپذیری در مسیری تازه‌ بیفتد و روز به روز بدتر شود او یکی از دلائل افزایش اخبار جعلی را علاوه بر گردش سریعتر اخبار و اطلاعات و همچنین تعدد حیرت آور مراکز خبرپراکنی، پذیرش مردم می‌داند و اضافه می‌کند: هرچه که باشد مشکل «اخبار جعلی» نه فقط به عرضه بلکه به تقاضا نیز مربوط است: افکار عمومی دوقطبی شده و هر طرف علائق و سلیقه خود را می‌جوید. اکسل گلفرت، اخبار جعلی را با اخبار کذب متفاوت دانسته و تفاوتش را در عمدی بودنش در دروغ پردازی و فریب به حساب می‌آورد و جداکردنش از سیستم خبر رسانی امروز را نه تنها دشوار، بلکه جزیی از ذات این سیستم به شمار می‌آورد. او می‌نویسد: این احساس که شبکه‌های مختلف رسانه ای به‌طور پیوسته ما را غرق در اطلاعات می‌کنند، وادارمان می‌سازد به‌ شیوه‌ای سردستی و عجولانه راه‌های سریعتری را به کار گیریم تا از آخرین خبرها مطلع شویم. بسیاری از این راه‌های سریع‌تر ذهنی، تابع علائق و سلیقه‌هایی هستند، که طی سال‌ها در ما به‌وجود آمده است. این سلیقه‌های احساساتی انتخابگر اخبار در کنار تکرار مداوم، عامل اصلی تأثیر اخبار جعلی می‌شوند. تکرار باعث می‌شود اطلاعات در ذهن‌ ما، حتی ذهن‌هایی که انتظار می‌رود آگاه‌تر باشند، هرچه بیش‌تر جاگیر شوند و وقتی با زبان احساسات آماده شده باشیم، آنگاه نخواهیم توانست اطلاعاتی را که به ما می‌رسد درست ارزیابی کنیم.»

مطلب مجله «فیلسوفان» این‌گونه خاتمه می‌یابد:

«آنچه اخبار جعلی در دوران کنونی را به‌طور خاص تنفرانگیز می‌کند این است که این اخبار از نهادهایی بهره می‌گیرند که ظاهرا باید بتوان به آنها اعتماد کرد، نهادهایی چون رسانه و مطبوعات در کشورهای غربی، علم و نهادهای آموزشی در این ممالک. خبرهای جعلی به‌ظاهر خبر هستند اما به‌ شیوه‌ای سیستمی ‌فریب‌آمیز و گمراه‌کننده‌اند طوری که همیشه نمی‌توان به‌آسانی فریب‌آمیز و گمراه‌کننده‌ بودنشان را تشخیص داد.»[۱۱]

بی بی سی و مصدق

«اینجا لندن است و اکنون دقیقا ساعت ۱۲ نیمه شب است». این پیام رمز عملیات آژاکس در شب کودتا علیه حکومت ملی دکتر محمد مصدق بود که از رادیو بی بی سی پخش شد. کلمه «دقیقا» کد رمز شروع عملیات کودتا بود که بی بی سی آنرا به تیتراژ برنامه خود اضافه کرده بود.

تقریبا ۶۰ سال بعد از آن کودتای ننگین در ۲۷ مرداد سال ۱۳۹۰ همین رادیو در گزارش مستندی از وقایع آنزمان، به صراحت به نقش خود در کودتا برای ساقط کردن دولت قانونی دکتر مصدق اعتراف کرد و گفت:«دولت انگلیس از رادیوی فارسی‌زبان بی‌بی‌سی برای پیشبرد پروپاگاندای خود علیه دولت قانونی ایران استفاده کرد و مرتباً مطالبی بر ضد مصدق از این شبکه رادیویی پخش می‌شد، به حدی که کارکنان ایرانی رادیوی فارسی‌زبان بی‌بی‌سی به خاطر این حرکت دست به اعتصاب زدند.»

درهمین گزارش به یک سند محرمانه اشاره میشود که در آن یکی از مقامات وقت وزارت خارجه از سفیر انگلیس در تهران به خاطر پیشنهاد وی مبنی بر استفاده از بخش فارسی رادیو بی بی سی برای حمله و اتهام پراکنی علیه دکتر مصدق و نهضت مقاومت ملی تشکر کرده بود.[۱۲]

بی بی سی و مجاهدین

بی بی سی «دقیقا» از جان مجاهدین چه میخواهد؟ از هنگامی که در سال ۱۳۶۵ و پس از فشار دولت فرانسه و عدم پذیرش دیگر کشورهای اروپایی، سازمان مجاهدین خلق مقر خود را از پاریس به بغداد منتقل کرد تا امروز که آنها در آلبانی مستقر شده اند، رادیو بی بی سی با گزارشات مغرضانه و بعضا دروغ، با به صحنه آوردن وابستگان به جمهوری‌اسلامی تحت عناوین مختلف، در مورد وزن و طول و عرض مجاهدین همواره تلاش می‌کند تا «دقیقا» در راستای شیطان سازی سازمان اطلاعات رژیم با همان فرهنگ و اصطلاحات (نظیر سکت، فرقه، وابسته و...) از آنها تصویری واژگونه نشان دهد. نگاهی به نحوه خبر رسانی این رسانه در مورد مجاهدین نحوه سانسور و جعل خبر را توسط رسانه‌ای که خود را «اتاق خبر جهان» می‌نامد و قرار است تا واقعیت‌ها را «برای ما قصه کند» نشان می‌دهد. برای مثال چشم‌های تیز‌بین این اتاق خبر هرگز تجمعات و تظاهرات چند ده هزار نفری مجاهدین در پاریس، برلین؛ بروکسل، استکهلم، نیویورک و دیگر شهرهای مختلف جهان را نمی‌بیند. اما تا دلتان بخواهد لابی‌ها و مقامات جمهوری اسلامی را از گوشه و کنار جهان به استودیو یا روی خط می‌آورد تا سرکوب و جنایات سیستماتیک در ایران را توجیه کنند. این کار تا آنجا پیش میرود که یکی از مجریان بخش فارسی به صراحت از قتل زندانیان سیاسی توسط آخوندهای جنایتکار دفاع کرده و میگوید: چرا حکومت ایران اجازه ندارد مخالفین خود را اعدام کند؟!![۱۳]

این دفاع از حکومت‌های دیکتاتوری آن چنان در بی بی سی و رسانه‌های اروپایی نهادینه شده است که گویا همان گونه که جمهوری اسلامی عمق استراتژیک خود را عراق و لبنان و سوریه می‌داند، جمهوری اسلامی هم عمق استراتژیک آنها است و اگر خط را در ایران نبندند در لندن و برلین باید با مردم خود بجنگند.

اشپیگل و مجاهدین

تارنمای اینترنتی مجله «اشپیگل» گزارشی اختصاصی در مورد کمپ سازمان مجاهدین خلق در آلبانی منتشر کرده است. این گزارش با اشاره به سخنان شماری از اعضای سابق مجاهدین خلق آغاز می‌شود که از تمرین‌های هفتگی خود برای بریدن گلو با چاقو، شکستن دست و درآوردن چشم با انگشت گفته‌اند.

کمپ مجاهدین خلق در آلبانی مساحتی حدود ۵۰ زمین فوتبال دارد و حدود دو هزار نفر ساکن آن هستند. اشپیگل نوشته است که فاصله این کمپ تا رستوران‌ها و میکد‌ه‌های مرکز تیرانا، پایتخت آلبانی، حدود ۳۵ دقیقه با ماشین است.اما کسانی که موفق شدند از آن بگریزند، گفته‌اند بسیاری از ساکنان کمپ اجازه ندارند گوشی همراه‌، ساعت یا تقویم داشته باشند و به نوشته اشپیگل آنها «در کپسول زمان» زندگی می‌کنند.

بدنبال شکایت سازمان مجاهدین خلق از اشپیگل بخش‌هایی از این مقاله حذف شد.[۱۴][۱۵]

شیطان سازی علیه مجاهدین خلق

پیشینه تکفیر در ایران پس از انقلاب

روح‌الله خمینی حکومتش را، حکومت اسلام می ‌دانست و به همین دلیل هرگونه مخالفت با آن را نیز مخالفت با اسلام تلقی می‌کرد. در شهریور سال ۱۳۵۸ گفت: «آنهایی که در مقابل حکومت طاغوت که جمهوری اسلام به همت مسلمین برپا شد، و [اینها] رأی ندادند بر جمهوری اسلام و همان طاغوت را خواستند، رأی به جمهوری اسلامی ندادند یعنی ما طاغوت می‌خواهیم، اینها منافق هستند، اینها مسْلم نیستند، مسْلم باید به جمهوری اسلام رأی بدهد؛ مسْلم باید حکومت عدل اسلامی را بپذیرد. آنهایی که تحریم کردند رأی دادن بر جمهوری اسلامی را، منافق هستند؛ مسْلم نیستند.»[۱۶]

در آذرماه همان سال نیز گفت: «قیام بر ضد حکومت اسلام، خلاف ضروری اسلام است. خلاف اسلام است بالضروره. حکومت الآن حکومت اسلامی است. قیام کردن برخلاف حکومت اسلامی، جزایش جزای بزرگی است. این را نمی‌شود بگوییم که یک ملا عقیده‌اش این است که باید برخلاف حکومت اسلامی قیام کرد. همچو چیزی محال است، که یک ملایی بگوید؛ یک ملایی عقیده داشته باشد به این معنا که برخلاف اسلام باید عمل کرد؛ باید شکست اسلام را. اینها نسبت می‌دهند به بعضی از مراجع این مسائل را. دروغ است این حرفها. هرگز نخواهند گفت. قیام بر ضد حکومت اسلامی در حکم کفر است. بالاتر از همه معاصی است. همان بود که معاویه قیام می‌کرد، حضرت امیر قتلش را واجب می‌دانست. قیام بر ضد حکومت اسلامی یک چیز آسانی نیست.»[۱۷]

او تنها چند ماه بعد از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ گفت: «و اما اشتباهی که ما کردیم این بود که به طور انقلابی عمل نکردیم [...] اگر ما از اول که رژیم فاسد را شکستیم و این سد بسیار فاسد را خراب کردیم، به طور انقلابی عمل کرده بودیم، قلم تمام مطبوعات را شکسته بودیم و تمام مجلات فاسد و مطبوعات فاسد را تعطیل کرده بودیم، و رؤسای آنها را به محاکمه کشیده بودیم و حزب‌های فاسد را ممنوع اعلام کرده بودیم، و رؤسای آنها را به سزای خودشان رسانده بودیم، و چوبه‌‏های دار را در میدان‌های بزرگ برپا کرده بودیم و مفسدین و فاسدین را درو کرده بودیم، این زحمت‌ها پیش نمی‏‌آمد.»[۱۸]

خمینی در جای دیگر و در مرداد ماه سال ۱۳۵۸ اعلام کرد: «اگر ما الآن ديگر انقلابى رفتار كنيم، نمى ‏توانند بگويند كه شما آزادى نداديد. ما آزادى داديم، سوء استفاده شد و ديگر آزادى نخواهيم داد.» در آن ایام او بارها تکرار کرد که «ما آزادى دادیم و شما نگذاشتید این آزادى باقى بماند، حالا که این طور شد، ما انقلابى با شما رفتار مى‏‌کنیم.»[۱۹]

او گفت، «ما آزادی دادیم» در حالی که چند ماه قبل شاه را به دلیل گفتن همین کلمات محکوم کرده بود. خمینی در پاسخ به شاه گفته بود: «اين چه آزادى است كه اعطا فرموده‏‌اند آزادى را؟! مگر آزادى اعطا شدنى است؟! خود اين كلمه جرم است. كلمه اينكه «اعطا كرديم آزادى را» اين جرم است. آزادى مال مردم هست، قانون آزادى داده، خدا آزادى داده به مردم، اسلام آزادى داده، قانون اساسى آزادى داده به مردم. «اعطا كرديم» چه غلطى است؟ به تو چه كه اعطا بكنى؟ تو چه كاره هستى اصلن؟»[۲۰]

کمپین شیطان‌سازی اپوزیسیون و بطور خاص سازمان مجاهدین خلق ایران توسط جمهوری‌اسلامی به اندازه عمر جریان شکنجه و اعدام آنها طول دارد. شیطان‌سازی مکمل سرکوبی است که به‌طور مستمر توسط جمهوری‌اسلامی علیه مخالفان خود اعمال کرده است و نتیجه آن حذف هزاران هزار مخالف سیاسی بوسیله ترور، شکنجه و اعدام بوده است.

اما واقعیت را امام جمعه ارومیه به‌گونه‌ای دیگر بازتاب می‌دهد. ملاحسنی، امام جمعه سابق ارومیه: «حضرت امام خمینی (ره) در جواب برخی از رؤسای دادگاه‌های انقلاب، البته رؤسای قبل دادگاه‌های انقلاب، که نمی‌خواستند خیلی اعدام بدهند، فرمودند: اگر یک میلیون نفر هم باشند، یک‌شبه دستور می‌دهم همه اینها را به رگبار ببندند و قتل‌عام کنند»[۲۱]

در اولین سال‌های حکومت روح‌الله خمینی، مجاهدین مدارک و شواهد مهمی درباره رواج شکنجه در زندانها را فاش کردند. برای مقابله با آن، خمینی گفت شکنجه صورت گرفته. اما آنها (مجاهدین) خودشان خودشان را شکنجه کرده‌اند.[۲۲]

موضوع اصلی شیطان‌سازی این است که اپوزیسیون به صورت یک سکت جنایت‌پیشه و تروریست معرفی شود که اعضای خود، مخالفان خود، مسلمانان، مسیحیان، کردها، و ... را ترور میکند. با شیطان سازی حکومت ایران تلاش میکند توجه جهان را از تمرکز بر نسل‌کشی و جنایت علیه بشریت که خود مرتکب می‌شوند برداشته و آن را روی اپوزیسیون برگردانند.

به این منظور آنها بودجه هنگفتی صرف میکنند، بخش مهمی از سرویسهای اطلاعاتی را به این کار اختصاص داده‌اند و حتی به توطئه‌های جنایتکارانه دست میزنند.

ستون پنجم

تعریف ستون پنجم

اصطلاح ستون پنجم برای اولین بار در جریان جنگ‌ های داخلی اسپانیا (۱۹۳۶-۱۹۳۹) به کار گرفته شد و سپس وارد ادبیات سیاسی در اکثر کشورها گردید.

هنگامیکه ژنرال امیلیومولا یکی از سرکردگان ارتش فرانکو با افراد خود به سوی مادرید پایتخت اسپانیا پیشروی می‌کرد. برای مسوولین حکومتی در شهر مادرید پیغام فرستاده گفته بود، من با چهار ستون نظامی از شرق و غرب و شمال و جنوب به سوی پایتخت می‌‌آیم ولی شما فقط روی این چهار ستون حساب نکنید بلکه ستون پنجمی هم داریم که در مادرید و حتی در میان جمع شما رهبران حکومت اسپانیا حضور دارند که دانسته یا ندانسته برای ما فعالیت می‌‌کنند.

شاید از نظر فکری هم با ما موافق نباشند ولی چون با عقیده و نظریه شما صددر‌صد مخالف هستند بنابراین اعمال‌‌شان غیر‌مستقیم به نفع ما تمام می‌‌شود. اگر از چهار ستون اعزامی نگرانی ندارید از این ستون پنجم بترسید که در تمام امور و شوون شما نفوذ دارند و راه ورود چهار ستون دیگر ما را به آسانی به داخل شهر هموار می‌‌کنند. از آن پس اصطلاح ستون پنجم به کسانی اطلاق گردید که به‌عنوان جاسوس و عوامل مخفی در یک دولت و یا سازمان برای دولت متبوع خود کار می‌‌کنند.[۲۳]

مجاهدین و اتهام ستون پنجم

در سال ۱۳۶۵ پس از سفر علیرضا معیری به فرانسه و تقاضای استرداد مسعود رجوی رهبر سازمان مجاهدین خلق، این سازمان برای ادامه مبارزه پس از قرارداد صلح با نایب نخست‌وزیر وقت عراق طارق عزیز به عراق منتقل شد. و به تشکیل ارتش آزادی‌بخش ملی ایران اقدام کرد. به دنبال این اقدام جمهوری اسلامی در برنامه‌های تبلیغاتی خود وابستگی سازمان مجاهدین خلق ایران به حکومت عراق و ستون پنجم بودن آن را در دستور کار خود قرار داد.

رهبر مجاهدین خلق مسعود رجوی قبل از ترک فرانسه و رفتن به عراق (خرداد۶۵) مطالبی را عنوان کرد که بخشی از آن چنین است:

خطاب به کلیه احزاب و شخصیت‌های سیاسی

…. آقا جنگ است! یک میلیون نفر کشته و مجروح و معلول شده‌اند!

می فهمید یا نه؟

خانواده‌ای نیست که عزادار نباشد.

می فهمید یا نه؟

در هیچ مقطع تاریخ، فحشا اینقدر گسترش نیافته.

می فهمید یا نه؟

یک جو غیرت دارید یا نه؟

… اجازه بدید قبل از تودیع در آخرین صحبت‌هایم به شما بگویم که باید جلوی همه، این سوال را بگذارید که: چه هستی؟ و چه میکنی؟ ادعا موقوف!

خمینی یک هیولای واقعی است. آنجاست، برو بجنگ! و الا خیلی بی‌غیرتی!».[۲۴]

شکنجه اعضاء

جمهوری اسلامی همواره کوشیده است که واقعیت شکنجه و سرکوبی را که در سراسر دوران حاکمیت خود اعمال کرده‌ است انکار کند و آن را به نیروهای مخالف خود نسبت دهد، واقعیت این است که نه مجاهدین کسی را دردرون مناسبات خود زندانی کرده و نه کسی را اعدام کرده‌اند. حتی یک مورد از پاسداران و نفوذی‌های وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران که گاه چند تن از مجاهدین را به قتل رسانده‌ و سپس توسط مجاهدین بازداشت شدند، اعدام نشده‌اند.

گزارشهای مفصل مدیریت ضداطلاعات ارتش‌ آزادیبخش ملی ایران از ۷۰ عامل نفوذی جمهوری‌اسلامی نام برده‌اند و همچنین اسامی ۲۳ تن از مجاهدین را که به دست آنان جان باخته‌اند درج کرده‌اند. این اطلاعیه‌ها همچنین تصریح می‌کنند که صدها تن دیگر از مجاهدین و هوادارانشان در داخل ایران براثرکارهای این نفوذی‌ها دستگیر یا اعدام شده‌اند. برخی از این نفوذی‌ها به گفته خودشان در شکنجه مجاهدین شرکت داشته‌اند و برخی درعملیات تروریستی علیه مجاهدین در کشورهای دیگر شرکت نموده بودند که اسناد آن تماما نزد سازمان مجاهدین خلق ایران موجود است. تردیدی نیست که هر دادگاه عادلانه‌یی در هر کجای جهان این جاسوسان و تروریست‌ها را مشمول مجازات سنگین می‌نمود. اما مأموران فوق، پس از خاتمه تحقیقات اخراج و از هر طریقی که به ارتش آزادیبخش ملی آمده بودند بازگردانده شدند.[۲۵]

انفجار حرم امام رضا

۳۰ خرداد ۱۳۷۳، ۲۶عزادار بی‌گناه حاضر در آرامگاه امام هشتم شیعیان در مشهد در اثر انفجار بمبی که مأموران وزارت اطلاعات کار گذاشته بودند کشته شدند. ابتدا ۳ عضو سازمان مجاهدین به عنوان عاملان انفجار معرفی شدند اما بعد از افشای نام برخی از دست‌اندرکاران قتل‌های حکومتی در سال ۱۳۷۷، مشخص شد که این انفجار را هم معاونت امنیت وزارت اطلاعات ترتیب داده است.

عماد‌الدین باقی عضو سابق سپاه پاسداران و محقق «موسسه تنظیم و نشر آثار خمینی» در مقالاتی که در روزنامه‌ها انتشار داد و در کتاب «تراژدی دموكراسی در ایران» نیز به موضوع انفجار در حرم امام رضا پرداخته و با ذکر جزئیاتی پرده از توطئه‌ی وزارت اطلاعات برداشت. وی می‌نویسد:‌

«با توجه به فرضیه قریب به واقع زندانی بودن «مهدی نحوی» می‌توان گفت كه وی در طی این مدت تحت فشار و شكنجه برای اعتراف به انفجار حرم امام رضا قرار گرفته است. بدیهی است فردی كه روح او از ماجرا بی‌اطلاع بوده به آسانی تن به چنین اعترافی نمی‌دهد، به ویژه اگر عرق مذهبی داشته باشد و از طرف دیگر می‌داند با چنین اعترافی حكم مرگ خویش را امضا خواهد كرد. سرانجام پس از ناامید شدن از كسب اعتراف باید سناریو را به گونه‌ای دیگر اجرا كرد. مهدی نحوی با اتومبیل افراد سعید امامی به تهرانپارس در یكی از شلوغ‌ترین نقاط كه ایستگاه مسافران نیز هست، آورده می‌شود تا عده زیادی از مردم تهران شاهد باشند. به او یك قبضه كلت كمری خالی از فشنگ داده و جنین فریب داده می‌شود كه می‌خواهند او را فراری دهند. مهدی نحوی، جوان بی‌تجربه‌ای كه گمان می‌كند فرشته نجات به سراغ او آمده است با خیالی خام از اتومبیل بیرون فرستاده می‌شود. او چونان محكومی گریزپا به سوی سرنوشتی نامعلوم –به امید رهایی و بی‌خبر از سناریوی طراحی شده- شتابان می‌دود.

چند لحظه بعد ماموران از اتومبیل بیرون آمده و فرمان ایست می‌دهند. نحوی همچنان شتابان می‌دود، اما گلوله‌ها امان نمی‌دهند و او نقش بر زمین می‌شود و در حالیكه عده زیادی از مردم شاهد بودند كه او در حال فرار و ماموران در حال تعقیب بودند و به او ایست دادند اما فرد فراری كه اسلحه‌ای هم نزد خود داشت تسلیم نشد و هدف قرار گرفت. شب همان روز در اخبار سراسری صدا و سیما گفته شد كه عده زیادی از مردم شاهد این درگیری بوده‌اند. ماجرا به اندازه‌ای طبیعی بود كه هیچكس به ساختگی بودن سناریوی نحوی تردید نمی‌كند.»[۲۶]

قتل کشیشان

درسالهای ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ سه تن از رهبران مسیحی ایران، اسقف «هائیک هوسپیان مهر»، کشیش «مهدی دیباج» و اسقف «تدهیس میکائیلیان» بطرز مشکوکی به قتل رسیدند.

مدتی بعد، مقامهای وزرات اطلاعات سه زن را به عنوان اعضای مجاهدین در تلویزیون ظاهر کردند. آنها «اعتراف» کردند که رهبران مسیحی ایران را به دستور مجاهدین کشته‌اند و اجساد آنها را قطعه قطعه کرده در فریزر خانه‌ای جا داده‌اند. جمهوری اسلامی سپس برای آنها یک دادگاه تشکیل داد.

  بعدها وقتی که جناح‌های حکومت جمهوری‌اسلامی اختلاف‌هایشان بالا گرفت، این موضوع را فاش کردند که قتل اسقف‌های مسیحی به وسیله وزارت اطلاعات صورت گرفته است.[۲۷]

طلاق اجباری

سال ۱۹۹۱ طلاق‌های اجباری وارد سازمان شد. همه زوج‌ها از هم جدا شدند و ازدواج ممنوع شد. سپس به تنها حلقه وصل زوج‌ها یعنی فرزندان پرداخته شد آنها را از پدر و مادر جدا کردند و به این ترتیب وقتی از خانه‌هایشان جدا بودند می‌بایست که خود را فقط روی فعالیت سازمان متمرکز کنند.

اگر روزنامه‌های جمهوری اسلامی، و اظهارات مقامات آن در داخل و خارج ایران را طی ۱۲ سال گذشته نگاه کنید، هزاران بار به جملاتی مشابه عبارات فوق بر می‌خورید. هدف جمهوری‌اسلامی با طرح این دعاوی دو چیز است:

یکی در درون جامعه ایران این طرز تفکر را القا کند که مجاهدین علیه مناسبات و ارزش‌های خانوادگی هستند و چنانچه رژیم کنونی سقوط کند و کار دست این مقاومت بیفتد دست به انحلال خانواده‌ها خواهند زد و دیگری و مهمتر اینکه در کشورهای غربی این تلقی را ایجاد کند که مجاهدین و مقاومت ایران عناصری بی‌عاطفه، خشک، خشن و یک فرقه درون‌گرا میباشند جمهوری اسلامی تلاش میکنند اصل مبارزه و مقاومت برای آزادی را هم زیر سوال ببرد.

سرکوب اعضاء

یکی از مبانی استراتژی جمهوری اسلامی برای تکفیر سیاسی مجاهدین متهم کردن آنان به بدرفتاری یا شکنجه و اعدام اعضای خود از ابتدا پیروزی انقلاب ضد‌سلطنتی بود. هرگاه مجاهدین به دستگیری و شکنجه و اعدام اعضای خود اشاره و شکایتی می‌کردند مقامات نظام اسلامی خود مجاهدین را به شکنجه اعضایش متهم می‌کردند.

جمشید تفریشی در فصل ۲ کتاب خاطراتش می‌نویسد: خواجه‌نوری (مامور لابی جمهوری‌اسلامی در امریکا) گفت: «شما باید به کاپیتورن (گزارشگر ویژه وقت سازمان ملل متحد در مورد وضعیت حقوق بشر در ایران) بگویید که مخالف رژیم هستید و در زندانهای رژیم بوده اید ولی مخالف سازمان هم هستید و زمانی که نخواستید با سازمان همکاری کنید شما را زندان کردند و شکنجه روحی و روانی کردند.» وقتی به او گفتم حداقل خود ما که می‌دانیم سازمان نه زندانی دارد و نه کسی را شکنجه روحی و جسمی کرده، چطور می‌توانیم قبول کنیم که کاپیتورن هم این را باور کند؟

تفریشی ادامه میدهد:«خواجه نوری جواب داد: «وقتی همه» یکصدا بگویید که سازمان زندان دارد و شما را آزار و اذیت کرده، کاپیتورن چاره‌ای جز باور کردن ندارد.

با این شهادت‌ها ما به سه هدف نزدیک می‌شویم: اول این که به کاپیتورن می‌قبولانید که مخالفان رژیم هستید،

دوم این که با بدنام کردن سازمان برای خودتان وجهه‌ای به دست می‌آورید،

سوم این که در مجامع بین‌المللی به عنوان نیروهای دمکرات که هم مخالف رژیم هستید و هم سازمان، شناسایی می

شوید و روی شما حساب باز می‌کنند.»

کردکشی

خلیل الدلیمی رئیس هیات دفاع از صدام حسین در مصاحبه با شبکه ماهواره ای ابوظبی گفت: «..... حکومت ایران مبلغ ۲۰ میلیون دلار به هیئت دفاع در عمان و مبلغ صد میلیون دلار به بخشی از هیئت دفاع در پاریس پیشنهاد کرده است تا در مورد قضیه حلبچه صحبت نکنند و بمباران شیمیایی این شهر را به گردن مجاهدین خلق بیندازند».[۲۸]

شیطان سازی علیه مسعود رجوی

ترور شخصيت يك تاكتيك شناخته شده در دنيای سياست است كه شديدًا مورد انزجار افكار عمومی می‌باشد. اما در طول تاريخ، اين حربه بارها مورد استفاده قرار گرفته است . نوع افراطی آن در تاريخ معاصر آمريكا، مك‌كارتيسم می‌باشد كه در زمان خود مورد نكوهش افكار عمومی و همهٌ جناح‌های سياسی اعم از دموكرات و جمهوريخواه قرار گرفت. در آن دوران، اتهام‌هايی بدون مدرک و دليل عليه هنرمندان و نویسندگان مختلف مطرح می‌شد تا با ايجاد فضای تبليغاتی منفی، آنان را بی‌اعتبار سازند. اين موج، حتی شخصيت‌های اجتماعی را نيز دربر می‌گرفت. افترا، تحريف، جعل و سفسطه، جزء لاينفك ترور شخصيت می‌باشد. گوبلز، وزير تبليغات هيتلر، معتقد بود دروغ هرچه بزرگتر باشد باوركردنی‌تر است. ماكياول نيز معتقد است برای رسيدن به هدف، هر وسيله‌يی مشروع می‌باشد. استفاده از اين دو شيوه برای ترور‌شخصيت، امر رايجی است. گزارش وزارت خارجه در مورد مجاهدين، يك نمونهٌ روشن از ترور‌شخصيت در مورد آقای مسعود رجوی، مسئول شورای ملی مقاومت ايران است.

کمتر اتهامی است که در این گزارش به وی زده نشده باشد: «کیش شخصیت»، «رهبر مورد پرستش»، «متد دیکتاتور مآبانه»، خواستار «کنترل کامل»، «شیوه اتو کراتیک»، «کنترل کامل بر مجاهدین از سال ۱۳۵۴»، «بعد از آزادی از زندان وی یک رهبری جدید را از میان هم زندانیانش برگزید». «به طور یک‌جانبه شورای مرکزی مجاهدین را منحل نمود و شخصاٌ یک شورای ۵۰۰ نفره انتخاب کرد»، «تصمیم یک جانبه به اتحاد با عراق» گرفت. «مجاهدین را در هسته‌های جداگانه سازماندهی کرد که تنها پاسخگوی فرامین وی یا منصوبینش باشند» «امروزه نیز فرامین خودکامه وی، بدون حسابرسی به نظر می‌رسد»، تحت رهبری وی مجاهدین «کنترل کامل» روی شورای ملی مقاومت داشته و «تصمیم می‌گیرند که چه کسی می‌تواند بپیوندد و به چه کسی حق رای داده شود»، «زوجها مجبور به جدایی می‌شدند چون مردم باید فقط به مسعود و مریم رجوی عشق بورزند»، و...

در اين جا هدف، حمايت از شخص رجوی نيست، چرا كه پروندهٌ رجوی طی سه دهه مبارزه با ديكتاتوری شاه و ديكتاتوری مذهبی تروريستی ولایت فقیه، برای همه روشن است. هدف بازگو كردن يك حقيقت و افشای كسانی است كه براي رسيدن به مقاصد سياسی‌شان، از هيچ شيوه‌يی رويگردان نيستند. در حالی كه بخش قابل توجهی از اتهام‌ها متوجه آقای رجوی، به عنوان مسئول شورای ملی مقاومت می‌باشد، نويسندگان گزارش لازم نديد‌ه‌اند كه در مورد آنها حتی يك سؤال از نمايندگان و اعضای شورای ملی مقاومت بنمايند.

منابع

  1. The Power of Ideas: A Political Social-Psychological Theory of Democracy, Political Development and Political Communication
  2. کتاب صحیح مسلم جلد یک صفحه ۷۹ ح ۱۱۱
  3. کتاب سجستانی جلد ۴ صفحه ۲۲۱
  4. قران کریم سوره بقره آیه ۲۵۶
  5. سوره زمر آیات ۱۷ و ۱۸
  6. قران کریم سوره غاشیه آیه ۲۲
  7. قران کریم سوره یونس آیه ۹۹
  8. ابن قتیبه الدینوری، المعارف صفحه ۵۵۰ الهیئه المصریه العامه للکتاب: القاهره
  9. ابراهیم بن محمد ثقفی،الغارت: جلد ۲ ص ۴۶۷ انجمن آثار ملی: تهران
  10. سایت مشرق نیوز، آشنایی با جنبش مک‌کارتیسم
  11. رادیو زمانه، فیک نیوز چیست؟ ۱۷ آبان ۱۳۹۸
  12. شبکه اطلاع رسانی دانا ۲۸ مرداد ۱۳۹۳
  13. دفاع مجری زن بی بی سی از اعدام و حذف مخالفان در ایران
  14. سایت دویچه وله
  15. یو تیوب دادگاه آلمان شکایت مجاهدین از اشپیگل را تایید کرد
  16. صحیفه خمینی جلد ۹ صفحه ۳۳۷
  17. صحیفه خمینی جلد ۱۱ صفحه ۲۰۲
  18. صحیفه خمینی جلد ۹ صفحه ۲۸۲
  19. صحیفه نور جلد ۸ صفحه ۲۴۲
  20. صحیفه خمینی جلد ۳ صفحه ۴۰۶
  21. روزنامه حیات نو، ۳ دی ۱۳۹۷
  22. سخنرانی خمینی در جمع دادگاه‌های انقلاب اسلامی ۱۹ فروردین ۱۳۶۰ صحیفه نور جلد ۱۴ ص ۱۷۱
  23. سایت جمهوری ایران
  24. سایت ایران افشاگر، مجاهدین خلق، میهن پرستان واقعی
  25. نشریه مجاهد، شماره ۳۸۰ مورخ ۱۱ اسفند ۱۳۷۶ و مجاهد شماره ۵۹۲ به تاریخ ۱۱ تیر ۱۳۸۱
  26. کتاب تراٰژدی دموکراسی در ایران، عماد الدین باقی صفحه
  27. سایت محبت نیوز ۲۲ مرداد ۱۳۹۷
  28. روزنامه العراق الیوم مستقل ۲۱ فوریه ۲۰۰۶