کودتای ۲۸ مرداد

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
شعبان بی‌مخ سردسته کودتا.jpg
تاریخ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
مکانتهران
هدف‌هاسرنگونی دولت ملی دکتر محمد مصدق
روش‌هاکودتای مسلحانه
نتیجهخلع و دستگیری نخست وزیر وقت دکتر محمد مصدق
طرف‌های درگیری مدنی
اوباش ولات‌های تهران به سردستگی شعبان جعفری
سرتیب ریاحی‌، سرهنگ ممتاز و محافظان مصدق
چهره‌های شاخص
محمدرضا پهلوی ، سرلشکر فضل‌الله زاهدی، ابوالقاسم کاشانی، محمد بهبهانی، شعبان جعفری، اشرف پهلوی، سازمان سیا و سازمان ام آی۶
آمار

۳۰۰۰–۴۰۰۰ تن اوباش چماقدار

نیروهای نظامی پادگان سلطنت‌آباد به همراه ۲۴فروند تانک؛ نیروهای نظامی پادگان قصر به فرماندهی سرهنگ رستم نوذری؛ نیروهای نظامی پادگان عشرت آباد به فرماندهی سرهنگ اشرفی



کودتای ۲۸ مرداد، کودتایی است که با طراحی و حمایت مالی سرویس اطلاعات مخفی انگلستان، آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و با کمک ابوالقاسم کاشانی، سرلشکر فضل‌الله زاهدی، اشرف پهلوی و هم‌چنین هم‌یاری شعبان جعفری مشهور به شعبان بی‌مخ علیه نخست‌وزیر وقت ایران دکتر محمد مصدق انجام شد و منجر به دستگیری و خلع او گردید.[۱] در آمریکا از این عملیات با نام آژاکس نام می‌برند.[۲] دولت آمریکا در سال ۲۰۰۹ رسما به خاطر این کودتا از مردم ایران عذرخواهی کرد. دکتر محمد مصدق در ۲۹ اسفندماه ۱۳۲۹نفت ایران را ملی کرد. او سپس به‌رغم کارشکنی‌های دربار حامی انگلستان، در دادگاه لاهه از حق ایران در مقابل شکایت انگلستان دفاع کرد و در ۱۹ خرداد ۱۳۳۱ پیروز شد. در این هنگام وزیر خارجه‌ی انگلستان «آنتونی بایدن» در ملاقاتی با رئیس جمهوری آمریکا به این نتیجه رسیدند که برای حفظ منافع خود در ایران باید مصدق را حذف کنند.

دکتر محمد مصدق حامی یک حکومت مشروطه دموکراتیک بود که در آن شاه تنها به سلطنت اکتفا کرده و فاقد قدرت مطلقه باشد. او معتقد بود شاه باید تنها سلطنت کند و حکومت را به دولت واگذار نماید. مسیری که بسیاری از کشورهای پادشاهی پس از جنگ جهانی دوم در اروپا نیز طی کرده بودند. بسیاری از کشورهای اروپایی که هم‌‌اکنون دارای یک پادشاهی نمادین هستند،‌همین مسیر را طی نمودند.

دکتر مصدق که در پیشبرد اهداف خویش با موانع بسیاری از طرف دربار مواجه شد در ۲۵ تیرماه ۱۳۳۱ از نخست‌وزیری استعفا داد، اما ۵ روز بعد در جریان قیام ۳۰ تیر تظاهراتی در سراسر ایران در حمایت از او برگزار شد و محمد رضا شاه مجددا نخست‌وزیری وی را پذیرفت.

دکتر مصدق از تیرماه ۱۳۳۱ مجددا نخست‌وزیری ایران را تا روز ۲۸ مرداد سال بعد به عهده داشت اما همواره از طرف دربار که از محدود شدن قدرت خود ناراضی بود، با تهدید و کارشکنی و حتی توطئه ترور مواجه بود. هشت ماه پس از انتخاب مجدد مصدق به نخست وزیری محمدرضا شاه تصمیم گرفت برای یک سفر خارجی ایران را ترک کند.

محمدرضا شاه در کتاب مأموریت برای وطنم نوشته است که دکتر محمد مصدق به وی پیشنهاد سفر را ارائه کرد. این سخن نیز توسط حامیان سلطنت این‌ گونه برداشت می شود که گویا دکتر محمدمصدق قصد اخراج شاه و خلع او از سلطنت را داشته است. [۳]

این در حالی است که دکتر مصدق نه تنها از طرف شاه که در آن دوران بسیار جوان و فاقد اختیارات عملی بود، احساس خطر نمی‌کرد، بلکه در ابتدا با سفر شاه از ایران مخالف بوده است. سفیر آمریکا چند روز پیش از سفر شاه از ایران به وزارت خارجه می‌نویسد: «شاه خوشوقت است که نخست وزیر اعتراض خود را درباره عزیمت وی به خارج از کشور پس گرفته است.» همچنین ثریا اسفندیاری همسر شاه در کتاب خاطرات خود با نام کاخ تنهایی می‌نویسند که شاه خسته بود و از بهمن‌ماه زمزمه‌های سفر داشت.

در روز ۹ اسفند محمدرضا شاه از دکتر مصدق خواست برای خداحافظی با وی به کاخ مرمر برود. هم‌زمان ابوالقاسم کاشانی و محمد بهبهانی تمامی تلاش خود را برای منصرف کردن وی از سفر آغاز کردند. کاشانی به سرعت به مجلس رفت و بیانیه‌‌ای از مجلس در مخالفت با سفر شاه گرفت. وی هم‌چنین در هماهنگی با درباریان شعبان جعفری (شعبان بی‌مخ) را به همراه نوچه‌هایش و هم‌چنین ملکه اعتضادی از زنان کاباره‌چی‌ و جنجالی آن زمان،‌ به مقابل کاخ مرمر فرستاد تا به بهانه‌ی تجمع برای جلوگیری از سفر شاه، هنگام خروج مصدق از کاخ وی را در صورت امکان به قتل برساند. دکتر مصدق از این حمله جان سالم بدر برد، اما شعبان بی‌مخ و اوباش همراهش همان روز مجددا به خانه دکتر مصدق حمله کردند که او توانست با کمک دوستان خود از طریق پشت‌بام بگریزد. شعبان جعفری پس از این ماجرا به زندان رفت.

هم‌زمان با تمامی این وقایع طراحی کودتا علیه مصدق هم‌چنان در حال انجام بود. اشرف پهلوی، کاشانی و سرلشکر زاهدی که همگی در ارتباط با سیا و اس، آی اس(Secret Intelligence Service) انگلستان قرار داشتند از بازیگران اصلی این کودتا بودند. در ابتدا قرار بر این بود که سرهنگ نصیری در روز ۲۵ مرداد پس از دستگیری سرتیب ریاحی فرمانده ستاد ارتش که از حامیان مصدق بود،‌ با چند کامیون سرباز به خانه مصدق حمله کرده و او را نیز دستگیر نماید. اما این کودتا لو رفت و شکست خورد. طرح دوم در روز ۲۸ مرداد اجرا شد. در این روز خانه مصدق به محاصره‌ی نظامیان سرلشکر زاهدی و دستجات لات‌ها به سرکردگی شعبان جعفری درآمد. خانه دکتر مصدق زیر رگبار گلوله‌ قرار گرفت. پس از تخریب خانه شعبان بی مخ و کاشانی از خانه بازدید کردند. دکتر مصدق که از آن‌ خانه خارج شده بود دو روز بعد دستگیر شد. سرلشکر زاهدی خود را به عنوان نخست‌وزیر معرفی کرد. پس از بازگشت شاه به ایران سلطنت مطلقه‌ی پهلوی برای یک دوره‌ جدید آغاز گشت.[۴]

شعبان بی‌مخ و آیت‌الله کاشانی
کاشانی و شعبان بی‌مخ

پیشینه‌ کودتای ۲۸ مرداد

در جریان جنگ جهانی دوم و پس از اشغال ایران توسط متفقین و عزل رضا شاه و روی کار آمدن محمد رضا پهلوی یک فضای باز سیاسی در ایران ایجاد شد که زمینه فعالیت بسیاری از احزاب و گروه‌ها را فراهم کرد. در همین فضاو اتمسفر بود که جریان‌های ملی نیز سربرآوردند. سرآمد ملی گرایان در این دوران دکتر محمد مصدق بود که در دوران دیکتاتوری رضا شاه در تبعید بود. مصدق در دوره چهاردهم مجلس شورای ملی به عنوان نماینده اول تهران انتخاب شد. در دوره ده ساله بین سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۰ احزاب ملی گرای متعددی شکل گرفتند که در نهایت در چارچوب ائتلاف جبهه ملی ایران به رهبری دکتر مصدق گردهم آمدند. در این دوران حزب توده ایران که ایدئولوژی مارکسیستی داشت بنیان‌گذاری شد که نقش موثری در وقایع ایران ایفا کرد.

مصدق در راس نیروهای ملی سیاست موازنه منفی یعنی ندادن امتیاز به هیچ کدام از قدرت‌های خارجی را سرلوحه مبارزات سیاسی خود قرار داد و قانونی را به تصویب مجلس رساند که دولت را از دادن امتیاز به کشورهای خارجی و مذاکره با آن‌ها در مورد قرارداد نفت بدون نظر موافق مجلس منع می‌کرد. جبهه ملی در مرحله بعد ملی کردن نفت را به عنوان استراتژی خود قرار داد.

ملی شدن صنعت نفت

در سال ۱۳۲۹ و در دولت حسن علی منصور موضوع نفت باردیگر با مطرح شدن لایحه الحاقی قرارداد نفت بالا گرفت. در مجلس کمیسیون نفت برای بررسی لایحه الحاقی تشکیل شد که دکتر مصدق و ۴ نفر از اعضای جبهه‌ی ملی عضو آن بودند. پس از استعفای منصور و روی کار آمدن سپهبد رژم آرا دولت در پی تصویب لایحه الحاقی بود و از طرف دیگر نمایندگان جبهه ملی در صدد جلوگیری از تصویب آن بودند. پیکار بر سر ملی کردن نفت آغاز شد. در آذر ۱۳۲۹ کمیسیون نفت لایحه الحاقی را رد کرد که پیشرفت بزرگی در راه ملی شدن صنعت نفت بود. ۱۶ اسفند ر‌زم آرا به دست یکی از عناصر فدائیان اسلام ترور شد. ۱۷ اسفند کمیسیون نفت مجلس،‌ اصل ملی شدن صنعت نفت در سراسر ایران را تصویب کرد.

در پیکار بر سر ملی شدن نفت افکار عمومی و اقشار مختلف مردم هم چنین روزنامه‌های ملی از قبیل باختر امروز به مدیریت دکتر حسین فاطمی نقش به سزایی داشتند. در این دوران میتینگ‌ها و تظاهرات گوناگونی از طرف مردم و جریانات مختلف در حمایت از ملی شدن نفت برگزار شد. روحانیون نیز در این راستا در حمایت از ملی شدن نفت نقش موثری داشتند.

پس از تصویب طرح ملی شدن نفت در کمیسیون نفت تا زمان مطرح شدن این طرح در مجلس کارشکنی‌های متعددی از طرف انگلستان و دربار بر ضد آن به اجرا درآمد. از جمله تلاش آنان برای خریدن نمایندگان تا در جلسه رای گیری طرح ملی شدن شرکت نکنند و مجلس را از اکثریت بیندازند که این تلاش‌ها شکست خورد. طرح مصوبه کمیسیون در جلسه ۲۴ اسفند ۱۳۲۹ مجلس مطرح شد و به صورت یک ماده واحده به تصویب رسید. روز ۲۹ اسفند نیز مجلس سنا طرح را تصویب کرد و همان‌روز به امضای شاه رسید و صنعت نفت در تمام ایران ملی شد.

نخست وزیری دکتر مصدق

تصویب ملی شدن صنعت نفت در مجلس آغاز راه بود، زیرا این قانون باید اجرایی می‌شد. روز شنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۳۰ مجلس طرح ۹ ماده‌ای اجرای ملی شدن صنعت نفت را به اتفاق آرا تصویب کرد و روز بعد نیز در سنا تصویب شد. در جلسه خصوصی مجلس در همان روز ۷ اردیبهشت جمال امامی پیشنهاد نخست وزیری را به مصدق ارائه داد که مصدق با شرط اینکه مجلس در صحن علنی یه نخست وژیری او ابراز تمایل کند؛ این پیشنهاد را قبول کرد. این در حالی بود که سید ضیاءالدین طباطبایی در حال مذاکره با شاه و در انتظار ابراز تمایل مجلس به نخست وزیری خود بود.

روز ۱۲ اردیبهشت ۱۳۳۰ مصدق کابینه خود را به مجلس معرفی کرد. مصدق هنگام معرفی وزرا به مجلس برنامه دولت خود را به دو موضوع اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت و اصلاح قانون انتخابات مجلس و شهرداری‌ها اختصاص داد. مجلس شورای ملی به برنامه دولت رای اعتماد داد.

اجرای قانون خلع ید از شرکت نفت انگلیس

مصدق به محض احراز مقام نخست وزیری اجرای قانون ملی شدن نفت را در دستور کار خود قرار داد. در روز ۲۲ اردیبهشت ۱۳۳۰ مجلس شورای ملی و سنا، نمایندگان خود را برای تشکیل هیات مختلط برای خلع ید از شرکت سابق نفت انتخاب کردند. روز ۲۰ خرداد ۱۳۳۰ هیأت مدیره موقت شرکت ملی نفت ایران برای اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت در ساختمان مرکزی شرکت سابق در خرمشهر مشغول کار شد. این هیأت طی اعلامیه‌ای به همه کارکنان ایرانی و خارجی شرکت سابق اطلاع داد که از این پس در استخدام شرکت ملی نفت ایران هستند و کماکان به خدمت خود ادامه خواهند داد.

روز ۲۹ خرداد ۱۳۳۰مذاکرات بین هیأت انگلیسی و نمایندگان دولت ایران به نتیجه نرسید، در همان روز هیأت خلع ید، طی مراسمی پرچم ایران را بر فراز ساختمان اداره مرکزی شرکت سابق در خرمشهر برافراشت و تابلوی هیأت مدیره موقت را به جای ریاست شرکت نفت انگلیس نصب کرد و به مدیران شرکت اخطار کرد، هرگونه دستوری که از طرف آنها صادر شود بی‌اثر خواهد بود، مگر آنکه به امضای هیأت مدیره شرکت ملی نفت ایران رسیده باشد.

۳۰ خرداد اداره اطلاعات و انتشارات شرکت سابق در تهران منحل شد. روز اول تیر اداره مرکزی پخش و فروش نفت در داخل کشور در تهران و شعبات آن به تصرف دولت در‌آمد و تأسیسات پالایش نفت در کرمانشاه و میدان نفت شاه، از مأموران شرکت سابق تحویل گرفته شد.

۳ تیر۱۳۳۰، نماینده شرکت سابق در تهران، ریچارد سدان محل کار خود را به منزل شخصی منتقل کرد. ۶ تیر، هیأت مدیره موقت و اعضای انگلیسی دفتر مدیریت کل سابق، خرمشهر را ترک کردند.

قیام ۳۰ تیر در حمایت از دکتر مصدق
قیام ۳۰ تیر در حمایت از دکتر مصدق

استعفای مصدق و قیام ۳۰ تیر

پس از ملی شدن صنعت نفت در ایران و خلع ید از شرکت نفت انگلیس، و شکست شکایت دولت انگلستان از ایران در دادگاه لاهه، توطئه‌ها در داخل و خارج ایران برای کارشکنی درمسیر دولت مصدق آغاز شد. بریتانیا و عوامل داخلی آن به خصوص دربار و شخص محمد رضا شاه به این نتیجه رسیده بودند که باید از دست مصدق خلاص شوند. در جریان این کشمکش‌ها در ۲۵ تیر ۱۳۳۱، مصدق برای محدود کردن اختیارات شاه و جلوگیری از اقدامات عوامل دربار و مخالفان، ضمن معرفی کابینه خود به شاه بعد از تشکیل مجلس هفدهم در خواست کرد، پست وزارت جنگ و اختیار انتصاب رئیس ستاد ارتش و فرماندهان نیروهای سه‌گانه ارتش به نخست وزیر داده شود که شاه آنرا رد کرد. مصدق بلافاصله استعفا داد. روز ۲۶ تیر شاه قوام را به نخست وزیری انتخاب کرد. قوام مخالفان را تهدید به سرکوب و برقراری حکومت نظامی کرد. از همان روز تظاهرات و اعتراضات گسترده‌ای شهرهای ایران را فرا گرفت. در نهایت صبح ۳۰ تیر ۱۳۳۱ انبوهی از مردم در تهران و شهرهای ایران به خیابانها ریختند و با «شعار زنده باد مصدق»، «یا مرگ یا مصدق»، «مرگ بر قوام»، خواهان برکناری قوام و بازگشت مصدق شدند. تعداد زیادی از مردم تهران در جریان تظاهرات ۳۰ تیر کشته شدند. قوام استعفا داد و مصدق دوباره نخست وزیر شد و شاه با درخواست‌های مصدق موافقت کرد.

از همان زمان توطئه‌ها علیه مصدق توسط عوامل دربار و وابستگان به سفارت انگلستان و طرفداران سیاست‌های انگلیس شروع شد. در واقع این عوامل که از سازش ناپذیری مصدق نا امید شدند، از این پس به طور جدی‌تری ایده کودتا و سقوط دولت مصدق را دنبال کردند.

سازش ناپذیری مصدق

مصدق از جانب انگلستان و آمریکا برای قبول خواسته‌هایشات تحت فشار بود. هم‌چنین دربار و عناصر وابسته به دربار و عوامل داخلی قدرت‌های خارجی و مخالفان مصدق در مسیر دولت مصدق برای پیش برد اهداف ملی‌گرایانه‌اش سنگ اندازی می‌کردند. با تلاش‌های دولت انگلستان ایران تحت تحریم شدید نفتی قرار گرفت. انگلستان هم‌چنین برای تحت فشار گذاشتن مصدق ناوهای جنگی خود را راهی خلیج فارس و آب‌های کارون کرد.

هریمن از جانب ترومن رئیس جمهور آمریکا ماموریت یافت برای مذاکره با مصدق و میانجی ‌گری ولی در واقع برای فشار بر روی مصدق برای قبول مذاکره با انگلستان و کوتاه آمدن از ملی شدن نفت و قبول شروط شرکت نفت انگلیس و نوعی از ملی کردن که مدنظر انگلستان و آمریکا بود به تهران بیاید. آمریکا و انگلستان تقسیم ۵۰ - ۵۰ عواید نفت را نهایت امتیاز به ایران می‌دانستند. این همان قراردادی بود که شرکت نفتی آرامکو با عربستان سعودی توافق کرده بود. قبول ملی شدن نفت مدنظر مصدق و خلع ید کامل از شرکت نفت انگلستان و تسلط ایران بر تمام عملیات کشف و استخراج و بهره‌برداری در واقع منافع آمریکا و انگلستان را در تمامی منطقه خاورمیانه به خطر می‌انداخت و آن‌ها نمی‌توانستند چنین چیزی را تحمل کنند.

مذاکرات هریمن و هیات نمایندگی انگلستان با پایداری مصدق و سازش‌ناپذیری او بر سر منافع مردم ایران به شکست انجامید و آنان بدون هیچ نتیجه‌ای ایران را ترک کردند.

همراهی آمریکا و بریتانیا

انگلستان پس از ناامیدی از توافق با مصدق به دنبال کسب توافق آمریکا برای سرنگون کردن دولت مصدق و انجام کودتا در ایران بود. رئیس جمهوری آمریکا هری ترومن با این اقدام موافق نبود. او بیشتر انگلیسی ها را ترغیب می‌کرد که با دولت ایران به توافق برسند. بعد از پایان دوره ریاست جمهوری ترومن و روی‌ کار آمدن دوایت آیزنهاور آمریکا تغییر موضع داد و متقاعد به انجام کودتا شد. در روزهای انتخابات آمریکا کریستوفر مونتاگ هاووس جاسوس ارشد سرویس اطلاعاتی انگلیس برای مذاکره با مقامات بالای سیا به آمریکا رفت. او برای متقاعد کردن مقامات آمریکایی بر برکناری مصدق این استدلال را که مصدق با ملی کردن نفت دارایی انگلستان را تصاحب کرده کنار گذاشت زیرا این استدلال در آمریکا خریداری نداشت. برعکس او بر خطر نفوذ کمونیسم تاکید کرد. این پیشنهاد مورد استقبال برادران دالاس یعنی جان فاستر دالاس کاندیدای آیزنهاور برای پست وزارت خارجه و آلن دالاس رئیس بعدی سیا قرار گرفت. آن‌ها بسیار علاقه‌مند به مسائل جنگ سرد بودند. منابع عظیم نفتی، مرز طولانی با اتحاد جماهیر شوروی، حزب کمونیستی فعال و نخست وزیر ملی، ایران را از نظر آنان در معرض سقوط در دامان کمونیسم قرار می‌داد و این تهدید بسیار جدی بود. از همین رو پیشنهاد بریتانیا برای برکناری مصدق و روی کار آمدن دولتی مورد اعتماد و طرفدار غرب بلادرنگ از طرف برادران دالاس مورد موافقت قرار گرفت.[۵]

طرح کودتا

اشرف پهلوی
اشرف پهلوی ۱۵ روز پیش از کودتا به ایران آمد

به محض اینکه آیزنهاور در ۲۰ ژانویه ۱۹۵۳ در آمریکا رسما آغاز به کار کرد. برادران دالاس آمادگی خود برای سرنگون کردن مصدق را به اطلاع همتایان انگلیسی خود رساندند. عملیات کودتا آژاکس نام گرفت و کرمیت روزولت نوه رئیس جمهور تئودور روزولت و رئیس بخش آسیا و خاور نزدیک سیا فرماندهی عملیات را به عهده گرفت. روزولت از لبنان و راه زمینی وارد ایران شد و شروع به طراحی و زمینه چینی کودتا کرد.

اقدامات روزولت ابتدا انجام عملیات تبلیغی علیه مصدق و کاستن از محبوبیت او بود. در این راستا هزاران دلار رشوه به مطبوعات و رهبران مذهبی پرداخت شد تا علیه مصدق تبلیغ کنند. اراذل و اوباش محلات برای کنترل شهر و محلات اجیر شدند.

اصلی‌ترین مرحله جلب توافق شاه برای همراهی با کودتا و امضای فرمان عزل مصدق و نخست وزیر سرلشگر زاهدی بود. شاه که به پیروزی این کودتا اطمینان نداشت از قبول آن سرباز زد. ابتدا اشرف که در فرانسه اقامت داشت برای متقاعد کردن شاه اجیر شد و مقداری زیادی پول دریافت کرد. ملاقات اشرف و شاه به نتیجه نرسید و با توجه با اینکه خبر حضور او در ایران درز پیدا کرده بود و احساسات مردم طرفدار مصدق را بر انگیخته بود به سرعت ایران را ترک کرد و به اروپا رفت. در مرحله بعد ژنرال شوارتسکف با مقادیر معتنابهی پول وارد ایران شد تا در بین عوامل کودتا تقسیم شود. او نیز به ملاقات شاه رفت و با اینکه شاه این‌بار نرمتر شده بود اما موفق به جلب نظر موافق شاه نشد. در نهایت کرمیت روزولت خود شخصا به ملاقات شاه رفت تا شاه را از حمایت رئیس جمهور آمریکا و نخست وزیر انگلستان با خبر کند و موافقت شاه با طرح کودتا را به دست بیاورد.

کودتای ۲۵ مرداد

آیت‌الله کاشانی از سازمان‌دهندگان کودتا
ابوالقاسم کاشانی و محمد بهبهانی از سازمان‌دهندگان کودتا

شاه پس از چند جلسه ملاقات با روزولت متقاعد شد که با کودتا همراهی کرده و فرمان عزل مصدق و نخست وزیری زاهدی را امضا کند. شرط شاه این بود که در تهران نباشد و در صورت بروز مشکلی در روند کودتا با هواپیما همراه ملکه به بغداد پرواز کند. آخرین دیدار روزولت با شاه بعد از نیمه شب ۹ آگوست (۱۸مرداد ۱۳۳۲) انجام گرفت. توافق شد که صبح روز بعد پیکی از طرف سیا فرمان‌ها را به کاخ سلطنتی ببرد و شاه بعد از امضا به سمت پناهگاه خود در رامسر پرواز کند. پیک دیر رسید و شاه بدون امضای فرمان‌ها به رامسر پرواز کرده بود. برای گرفتن امضای شاه سرهنگ نصیری فرمانده گارد سلطنتی و از سلطنت طلبان وفادار ماموریت یافت و به سمت رامسر پرواز کرد. امضای شاه را گرفت و به تهران به نزد کرمیت روزولت فرستاد.

در شامگاه ۲۴ مرداد عملیات کودتا آغاز شد. طرح این بود که سرهنگ نصیری به همراه یک ستون از نظامیان ابتدا به منزل سرلشگر ریاحی رئیس ستاد ارتش رفته و او را بازداشت کند و سپس به خانه مصدق رفته و فرمان عزل او را ابلاغ کند. نصیری وقتی به در خانه ریاحی رسید کسی در خانه نبود. نصیری شک نکرد و به طرف اقامتگاه مصدق به راه افتاد. تیمسار ریاحی از نقشه کودتا اطلاع یافته بود و واحدهایی را به منزل مصدق برای خنثی کردن کودتا اعزام کرده بود. لحظاتی پس از رسیدن نصیری به اقامتگاه مصدق افسران حاضر در آنجا نصیری را بازداشت کرده و به ستاد فرماندهی برده زندانی کردند. تعدادی از افسرانی که در کودتا شرکت داشتند به محض اطلاع از لو رفتن عملیات کار خود را متوقف کردند. تعدادی دیگر که بی‌ خبر بودند به کار خود ادامه دادند. یکی از افسران اداره مخابرات در بازار را تصرف کرد و دیگری دکتر فاطمی را در منزلش بازداشت کرد.

صبح روز بعد رادیو بر خلاف معمول برنامه خود را ساعت ۷ صبح شروع کرد. ابتدا با مارش نظامی و خواندن اطلاعیه رسمی و بعد از آن نیز مصدق شخصا صحبت کرد و اطلاع داد که کودتایی که توسط شاه و عناصر بیگانه ترتیب داده شده بود به نتیجه نرسید.

شاه به محض شنیدن این خبر از رادیو ویلای خود در رامسر را با هواپیما به مقصد بغداد ترک کرد.[۶]

وقایع ۲۵ تا ۲۸ مرداد

انتشار خبر کودتای نافرجام با مشارکت شاه و فرمانده گارد سلطنتی مردم را خشمگین کرد. پس از انتشار خبر فرار شاه به بغداد دسته‌های مردم در میدان بهارستان گردهم آمدند و تظاهرات پراکنده‌ای با شعار علیه شاه شکل گرفت. جراید تهران از جمله باختر امروز خبر کودتا را منتشر کرده و آن را محکوم کردند. دکتر فاطمی در مقام وزیر خارجه، شاه و پدرش را به خیانت، فساد و نوکری اجانب متهم کرد.

کودتای ۲۸ مرداد- تانکها در خیابان
کودتای ۲۸ مرداد- تانکها در خیابان

میتینگ تاریخی بهارستان

صبح ۲۵ مرداد جبهه ملی طی اعلامیه‌ای از مردم خواست برای اطلاع از کودتای شب قبل در ساعت پنج و نیم بعد از ظهر در میتینگ ملی در میدان بهارستان شرکت کنند. میتینگ در بعد از ظهر روز ۲۵ مرداد برگزار شد. این میتینگ بسیار پر شور و عظیم بود. ده‌ها هزار نفر از مردم تهران و حومه شرکت کرده بودند و برای اولین بار شعارهای ضد دربار و شاه طنین انداز شد. در این میتینگ دکتر حسین فاطمی، جلال موسوی، دکتر شایگان، مهندس زیرک زاده و مهندس رضوی سخنرانی کردند. در پایان قطعنامه میتینگ در سه ماده قرائت شد و در آن از دولت خواسته شده بود که با تشکیل محکمه ملی خیانت‌کاران را مجازات کند. هم‌چنین با توجه به اینکه شاه مملکت را ترک کرده دولت به فوریت اقدام به تشکیل شورای سلطنت کند تا با قدرت به تکالیف قانونی خود اقدام کند.

کودتای ۲۸ مرداد

بعد از کودتای ۲۵ خرداد درحالی که مسئولان امور مملکت و سران جبهه ملی در یک سردرگمی به سر می‌بردند. جاسوسان و ماموران سیا و ام آی ۶ به برنامه‌ریزی برای طرح کودتای دیگری مشغول بودند. فرماندهان تیپ‌ها و پادگان‌های پایتخت از خود سستی نشان دادند و بسیاری از افسرانی که نقش آنان در طرح کودتای نخست به اثبات رسیده بود و تعدادی که به عنوان عناصر مشکوک شناسایی شده بودند در مناصب خود باقی ماندند. به عنوان مثال سرتیپ دفتری که در کودتای ۲۸ مرداد نیز شرکت داشت به ریاست کل شهربانی کشور منصوب شد.

به رغم شکست کودتای ۲۵ خرداد کرمیت روزولت به امید اینکه کودتای دیگری را به پیروزی برساند دست به کار طرح کودتای دیگری به شرح زیر شد:

۱ - انتشار خبر عزل مصدق از نخست وزیری و انتصاب سرلشگر زاهدی به منظور آگاهی مردم و جلب حمایت فرماندهان نظامی و انتظامی.

۲ - انتقال زاهدی به یکی از مخفی‌گاه‌های سیا.

۳ - کوشش در جهت همراه ساختن فرمانده لشگر اصفهان و تیپ کرمانشاه و اعزام بگان‌هایی از نیروی رزمی آن‌ها به تهران.

۴ - برپایی تظاهرات خیابانی به طرفداری از شاه.

طرح کودتا یک طرح همه جانبه بود که توسط عوامل مختلف داخلی و خارجی به اجرا گذاشته شد. کودتاچیان توانستند موافقت سرهنگ تیمور بختیار فرمانده تیپ کرمانشاه را برای اعزام نیرو به پایتخت را جلب کنند. همین‌که خبر حرکت نیروها به تهران می‌رسید برادران رشیدیان تظاهرات اوباش و چاقوکشان و توده مردمی را که با پول بسیج کرده بودند به راه می‌انداختند که این تظاهرات ماموریت داشت اماکن دولتی و دفاتر احزاب و روزنامه‌ها را تخریب کند و فضای ترس و رعب و ناامنی ایجاد کند.

از صبح روز چهارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ طرح کودتا با سرعت و دقت و در غفلت مقامات دولت و مردم به اجرا گذاشته شد. در نقاط مختلفی از شهر تظاهرات به نفع شاه بر پا شد. تظاهر کنندگان که اوباش و چاقوکشان و مزدوران اجیر شده و سازمان داده شده بودند، با هواداران مصدق به زد و خورد برداختند. نیروهای فرمانداری نظامی دخالتی در امور نمی‌کردند و فقط نظاره‌گر بودند.

حدود ساعت ۱۰ صبح دارو دسته‌ای از اوباش و چاقو کشان که حدود ۴۰۰ تن بودند به سرکردگی طیب حاج رضایی و حسین رمضان یخی که به چوب و چماق و تپانچه مسلح بودند میدان ارگ و سبزه میدان را به اشغال خود در آوردند و در دسته‌های چند ده نفره به ادارات و اماکن دولتی حول و حوش میدان ارگ یورش برده و با ضرب و شتم ماموران حفاظت عکس‌های شاه را بر سر در این اماکن نصب کردند و پس از آن به طرف میدان سپه و خیابان‌های مرکزی شهر به راه افتادند. این مهاجمان را چند کامیون پاسبان و سربازان فرمانداری نظامی همراهی می‌کردند.

شعبان بی‌مخ در کودتای ۲۸ مرداد
شعبان بی‌مخ در کودتای ۲۸ مرداد

دسته‌های اوباش به دفاتر احزاب و روزنامه‌ها از جمله باختر امروز و روزنامه شهباز متعلق به حزب توده یورش برده آن‌ها را آتش زدند. در خیابان‌های نادری و شاه آباد دسته‌ای از زنان به سرکردگی ملکه اعتضادی در حالی که عکس‌های شاه را در دست داشتند و زنده باد شاه می‌گفتند به صف اوباش پیوستند.

در طول صبح و بعد از ظهر ۲۸ مرداد هیچ اطلاعیه‌ای از طرف دولت برای آگاهی مردم از آشوب‌ها و فراخوان به آن‌ها برای مقابله با کودتا صادر نشد و مردم تهران در بی‌خبری کامل بودند و رادیو تهران برنامه‌های عادی خود را پخش می‌کرد. مردم تهران که بارها توطئه‌ها علیه نهضت ملی را با قیام و حمایت خود از مصدق خنثی کرده بودند این‌بار در تردید و سردرگمی رهبران نهضت ملی بدون رهبر مانده بودند.

تا ظهر روز ۲۸ مرداد اطراف اقامت‌گاه مصدق آرام بود. نیروهای محافظ قرارگاه نخست وزیر به فرماندهی سرهنگ عزت‌الله ممتاز، خیابان‌های اطراف آن ناحیه را بسته بودند. حوالی ظهر چند دسته از مزدوران به نزدیکی خیابان کاخ آمدند ولی با شلیک هوایی محافظان خانه مصدق پراکنده شدند. افراد حزب توده که از روز ۲۵ مرداد تا نیمه شب ۲۷ مرداد در خیابان‌ها پراکنده بودند و ابتکار تظاهرات ضد شاه و آمریکا را در دست داشتند در روز ۲۸ مرداد خود را از معرکه دور نگه داشتند و تماشاچی بودند.

برای مقابله با آشوب ایجاد شده رئیس ستاد ارتش یک ستون ضربت به فرماندهی معاول ستاد ارتش سرتیپ کیانی تشکیل داد تا اوضاع را آرام کند. در این بین سرتیپ محمد دفتری که همان روز از طرف دکتر مصدق به ریاست شهربانی کل کشور منصوب شده بود ولی در واقع با کودتاچیان همکاری می‌کرد به افسران و پاسبانان شهربانی دستور داد که از آشوب کودتاچیان جلوگیری نکنند بلکه در طرفداری از شاه با کودتاچیان همراهی کنند و هم آواز شوند. در این بین نظامیان و افسران بازنشسته نیز با شعارهایی به طرفداری از شاه پرداختند و توانستند در صفوف افسران و نیروهای ستون ضربت نفوذ کنند و آن‌ها را پراکنده سازند. فرمانده ستون ضربت برای دادن گزارش به ستاد ارتش مراجعت کرد و نیروهای آن که بدون فرمانده مانده بودند پراکنده شدند.

در نهایت ساختمان رادیو تهران به اشغال کودتاچیان در‌آمد و اطلاعیه سرلشگر زاهدی مبنی بر برکناری مصدق خوانده شد. در بعد از ظهر ۲۸ مرداد دسته‌های اوباش و نظامیان به اطراف خانه مصدق رسیدند و با محافظان آن درگیر شدند. محافظان خانه مصدق مقاومت جانانه‌ای کردند و زد و خورد بین آنان و کودتاچیان تا شب ادامه داشت بنا به اظهارات برخی منابع ۳۰۰ تن در این درگیری کشته شدند در نهایت با شلیک گلوله‌های مسلسل و تانک خانه مصدق به دست کودتاچیان افتاد. آنان در صدد دستگیری مصدق بودند اما مصدق در پناه محافظان خود از بالای دیوار به خانه‌های مجاور پناه برد. روز بعد مصدق خود را معرفی کرد و بدین ترتیب تنها دولت ملی ایران توسط کودتای سرویس‌های اطلاعاتی خارجی و مزدوران و عوامل داخلی آن‌ها از قبیل دربار، نظامیان، روحانیون، اوباش و چاقوکشان سقوط کرد.[۷]

نقش جاسوسان خارجی در کودتا

در کودتا عليه دولت ملي دكتر مصدق جاسوسان خارجی نقش فعالي داشتند:

کرمیت روزولت رئيس بخش آسیا و خاور نزدیک سیا که فرمانده عملیات آ‌ژاکس بود؛ چندی قبل از کودتا به ایران آمد و تا پایان عملیات در تهران ماند.

اسناد فاش شده توسط وزارت خارجه
یکی از اسناد فاش شده توسط آمریکا- «هنری بایرود»، دستیار وزیر خارجه آمریکا به مافوقش، «فریمن متیوز» اطلاع داده که انگلستان خواهان نشستی در مورد سازماندهی یک کودتاست

ژنرال نورمن شوارتشکف مستشار سابق ژاندارمری ایران از طرف سیا برای تشویق شاه به همکاری با کودتا در ۱۱ مرداد و با دو چمدان حاوی میلیون‌ها دلار پول به بهانه جهانگردی و دیدار دوستان وارد تهران شد. سال‌ها بعد دولت آمریکا به رغم فشارهای دولت انگلستان که خواهان مکتوم ماندن نقش او در کودتا بود اسناد بسیاری را فاش کرد که نشان می‌داد دولت آمریکا و انگلستان با کمک عواملی چون شعبان جعفری و کاشانی کودتای ۲۸ مرداد را علیه مصدق شکل داده‌اند.[۸]

کریستوفر مونتاتگ وودهاوس جاسوس ارشد سرویس اطلاعاتی انگلستان برای همراه کردن همتایان آمریکایی خود به آمریکا رفت و با پیش کشیدن خطر نفوذ کمونیست‌ها در ایران در صورت تداوم حکومت برادران دالاس را که در دولت آیزنهاور وزارت خارجه و ریاست سیا را بر عهده گرفتند به کودتا علیه مصدق راضی و همراه کرد.

نقش عوامل داخلی در کودتا

جاسوسان و مزدوران ایرانی

در کودتا علیه دکتر مصدق عناصری که به عنوان جاسوس و مزدور به عنوان بازوهای سرویس‌های اطلاعاتی خارجی عمل می‌کردند نقش به سزایی داشتند. از میان ‌آنها می‌توان به سرلشگر زاهدی اشاره کرد که در برای نخست وزیری بعد از مصدق در نظر گرفته شده بود.

اردشیر زاهدی پسر سرلشگر زاهدی فعالیت بسیاری در پیشبرد کودتا و هماهنگی بین عوامل آن داشت او ارتباط مستقیمی با کرمیت روزولت فرمانده عملیات کودتا داشت. او در واقع گرداننده ستاد عملیات کودتا بود و پس از پیروزی کودتا داماد شاه شد. او مدتی وزیر امور خارجه و سپس سفیر کبیر ایران در ایالات متحده بود.

برادران رشیدیان نیز عناصر دیگری بودند که نقش مهمی در کودتا ایفا کردند. آنان تاجرانی ثروتمند و از عوامل شرکت سابق نفت و عوامل سرویس اطلاعاتی انگلستان بودند. تخصص آنها نفوذ در بازار و مساجد و بسیج توده‌های مردم برای تظاهرات بود. در واقع هدایت سازمان‌های شهری کودتا متشکل از افسران ارتش و پلیس و وکلای مجلس و سناتورها و آخوند و شماری بازرگان و روزنامه نویس و هم‌چنین دسته‌های اراذل و اوباش به عهده‌ی برادران رشیدیان بود. وودهاوس جاسوس ارشد ام ای ۶ در مورد دستمزد پرداختی به برادران رشیدیان گفته است، برای پیشبرد کودتا نیم میلیون پوند پول نیاز داشت و البته باید ماهانه ده هزار پوند به برادران رشیدیان می‌پرداختیم. برادران رشیدیان به خاطر نقش پر رنگ خود در کودتا در سال‌های بعد به نقطه اتصال مهمی در روابط سیاسی و اقتصادی آمریکا و رژیم پهلوی تبدیل شدند و فعالیت‌های اقتصادی آن ها جنبه بین‌المللی پیدا کرد.

ارنست پرون که از دوستان دوران نوجوانی محمدرضا شاه در زمان تحصیل در سوئیس بود در کودتا نیز نقش داشت. او اخبار دست اول دربار را در اختیار ماموران اطلاعاتی خارجی قرار می‌داد. او بود که ملاقات کرمیت روزولت را در روزهای قبل از کودتا با محمد رضا شاه تربیب داد.

از دیگر عوامل و جاسوسان می‌توان به سرهنگ عباس فرزانگان، سرتیب هدایت‌الله گیلانشاه و نصرالله انتظام اشاره کرد.

عوامل دربار

اصل‌ترین عامل دربار در کودتا علیه مصدق اشرف خواهر دوقلوی شاه بود. ماموران انگلستان و آمریکا با او که در فرانسه اقامت داشت و با فرمان مصدق تبعید شده بود ملاقات کردند آنها خواستار آن بودند که اشرف با برادرش ملاقات کند و پیامی به او برساند ماموریت او در واقع متقاعد کردن شاه به همراهی با کودتا و موافقت با غزل مصدق بود.

روحانیون

دکتر گازاریوسکی استاد دانشگاه لوییزیانا و متخصص اوضاع ایران در تحقیقی پیرامون کودتای ۲۸ مرداد درباره نقش روحانیون با نفوذی مانند کاشانی و بهبهانی نوشته است که کرمیت روزولت فرمانده عملیات کودتا در صدد بود که شورشی علیه مصدق راه‌اندازی کند که بهترین راه برای این‌کار استفاده از نفوذ روحانیون بود. سیا مستقیما با کاشانی ارتباط نداشت به همین خاطر از طریق برادران رشیدیان اقدام کرد و آن‌ها نیز از طریق روحانیون در ارتباط خود با کاشانی ارتباط برقرار کردند صبح روز ۲۸ مرداد دو تن از ماموران سیا با یکی از همدستان برادران رشیدیان به نام احمد آرامش دیدار کردند و ۱۰۰۰۰ دلار به او دادند که به کاشانی بدهد. کاشانی ترتیبی داد تا دسته‌‌ای ضد مصدق از بازار به سمت مرکز شهر روانه شوند. دسته‌های نیز ار طریق بهبهانی و شعبان بی‌مخ سازماندهی شده بودند. [۷]

اوباش و لمپن‌ها

اوباش و لمپن‌های شهری از پایه‌های پیشبرد کودتا بودند آنان ماموریت راه اندازی تظاهرات در هواداری از شاه و کنترل خیابان‌ها به نفع هواداران شاه و سرکوب و ضرب و شتم هواداران مصدق را بر عهده داشتند. سردسته آنان شبان جعفری معروف به شعبان بی‌مخ بود. شعبان جعفری سال‌ها بعد خود را هوادار کاشانی و سلطنت معرف کرده است.

دسته‌های دیگری نیز توسط لات و لمپن‌های معروف تهران از جمله طیب حاج رضایی و حسین رمضان بخی سازماندهی شدند. هم‌چنین تعدادی از زنان معروف که پیشاپیش آنان ملکه اعتضادی قرار داشت در روز ۲۸ مرداد به طرفداری از شاه و تحریک اوباش برای تخریب اماکن دولتی می‌پرداختند.

پس از کودتا

مصدق نخست وزیر وقت در جریان کودتا
مصدق نخست وزیر وقت در جریان کودتا

پس از کودتا ملی شدن نفت عملا ملغی شد زیرا در تعادل جدید انگلستان و آمریکا حاضر به پذیرفتن چنین حقی برای ایران نبودند، گرچه در ظاهر از ملی شدن نفت دم زده می‌شد اما این فقط در کلام بود و محتوایی نداشت.

پس از کودتای ۲۸ مرداد۱۳۳۲، برای حل مسأله نفت اقداماتی صورت گرفت که مقدمات آن یک سال به طول انجامید. دولت سرلشگر زاهدی برای به جریان انداختن نفت ایران به سمت غرب، اقداماتی را انجام داد که مهم‌ترین آنها عبارت بود از برقراری مجدد روابط سیاسی با انگلستان که درجریان ملی شدن نفت و خلع ید قطع شده بود و انتخابات مجلسین شورای ملی و سنا، برای تصویب قرارداد کنسرسیوم.

سرانجام قانون ملی شدن نفت

در مورد مسأله نفت دولت ایران به دنبال بازگشت به قرارداد پیشنهادی انگلستان و آمریکا قبل از وقایع ملی شدن نفت بود اما در تعادل جدید قدرت‌های بزرگ به این درخواست تن ندادند و قراردادی را به نام کنسرسیوم که متشکل از تسلط چندین شرکت نفتی بزرگ غربی عمدتا انگلیسی و آمریکایی به نفت ایران بود را به دولت ایران تحمیل کردند.

قرارداد فروش نفت و گاز، معروف به قرارداد کنسرسیوم در تاریخ ۷ شهریور ۱۳۳۳ (۲۹ اوت ۱۹۵۴) به امضای امینی و پیچ رسید.

در ۲۵ مهر ۱۳۳۳ دکتر علی امینی وزیر دارایی ایران، لایحه قرارداد کنسرسیوم را برای تصویب، تسلیم مجلس کرد. قرارداد کنسرسیوم یک قرارداد استعماری بود که با تدارک قبلی، در محیط ارعاب به ملت ایران تحمیل شد و مفاد آن با قانون ملی شدن صنعت نفت مغایر بود.

قرارداد کنسرسیوم یک امتیاز گیری پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بود که به ایران تحمیل شد. انگلستان از ایران غرامت گرفت و موجبات وابستگی سیاسی، اقتصادی و نظامی کشور را به غرب و ایالات متحده هموار ساخت.

دکتر علی امینی، وزیر دارایی و رئیس هیأت نمایندگی ایران در مذاکرات کنسرسیوم، در دفاع از لایحه،‌ به طور ضمنی به تحمیلی بودن قرارداد اشاره کرد و گفت:

«...ما مدعی نیستیم که راه‌‌حل ایده‌آل مشکل نفت را پیدا کرده‌‌ایم و قرارداد فروشی که بسته‌ایم،‌ همان چیزی است که ملت ایران آرزو می‌کنند...»

زاهدی نخست وزیر، در جلسه مشترک هیأت رئیسه مجلسین شورا و سنا، در دفاع از قرارداد و درباره محاسن تمدید ۴۰ ساله آن گفت:

«... با تمدید قرارداد، در واقع کلاه سر انگلیسی‌‌ها و آمریکایی‌ها رفته، برای اینکه تا هفت هشت سال دیگر نیروی اتم جای نفت را می‌گیرد و ذخایر نفت ایران بی‌مصرف می‌ماند. در این صورت پس از ده سال هر چه از کنسرسیوم بگیریم، وجهی است بازیافتی...»

به‌رغم جو خفقان و سرکوب، انتشار خبر امضای قرارداد کنسرسیوم و طرح لایحه در مجلس شورای ملی و سنا با اعتراض وسیع طبقات جامعه و شخصیت‌های ملی روبرو شد.

دکتر مصدق از زندان لشکر ۲ ررهی، در لایحه فرجام خواهی که به دیوان عالی کشور فرستاد، قرارداد کنسرسیوم را مغایر با قانون ملی شدن نفت و مخالف با اصل ۲۴ قانون اساسی و نیز در جهت اعاده سلطه استعمارگران برای از میان بردن استقلال سیاسی و اقتصادی ایران دانست. مصدق قرارداد کنسرسیوم را شبیه قرارداد سال ۱۹۳۳ و قرارداد گس - گلشائیان، نوعی امتیازخواهی توصیف کرد و خاطرنشان ساخت که تبدیل کلمه «امتیاز» به واژه «فروش» نفس قرارداد را تغییر نمی‌دهد.

سرانجام ملیون

دکتر مصدق بازداشت و زندانی شد. در ۲۲ شهریور ۱۳۳۲ شاه دستور محاکمه مصدق را صادر کرد. دادگاه مصدق علنی بود و او از فرصت استفاده کرد و رژیم شاه را به محاکمه کشید. در نهایت مصدق به ۳ سال حبس مجرد محکوم شد. پس از پایان دوران محکومیت شاه مصدق را به ملک خود در احمدآباد تبعید کرد و به جز اعضای خانواده کس دیگری حق دیدار او را نداشت.

دکتر حسین فاطمی وزیر خارجه و نزدیک‌ترین یار مصدق تا اسفند سال ۳۲ مخفی بود. نهایتا در ۶ اسفند در مخفی‌گاه خود دستگیر و در دادگاهی سری به اعدام محکوم شد. شاه دستور اعدام او را صادر کرد و در سحرگاه ۱۹ آبان ۱۳۳۳ اعدام شد.

سرتیپ تقی ریاحی به ۳ سال حبس با کار محکوم شد.

دکتر علی شایگان و مهندس احمد رضوی ابتدا به حبس ابد محکوم شدند.

چند تن از جمله دکتر علامحسین صدیقی و محمود نریمان حدود نه ماه در زندان ماندند.

تعدادی از وزرای کابینه و رهبران جبهه‌ی ملی تا پایان محکومیت دکتر مصدق به تناوب از زندان آزاد شدند.

از میان نظامیان به جز افسران محافظ نخست وزیر که به دادگاه فرستاده شدند، بقیه با حصور در دادگاه و ادای شهادت آزاد شدند.

در آذر ۱۳۳۳ افسران محافظ خانه مصدق شامل سرهنگ ممتاز، سروان داورپناه، سروان فشارکی و ستوان ۱ شجاعیان به اتهام لغو دستور تسلیم دادگاه نظامی شدند. سرتیپ عطاءالله کیانی، معاون ستادارتش نیز به اتهام اهانت به مقام سلطنت تحت تعقیب قرار گرفت.

منابع