انتقال اعضای سازمان مجاهدین خلق به آلبانی

از ایران پدیا
نسخهٔ تاریخ ‏۲ ژوئیهٔ ۲۰۱۸، ساعت ۲۲:۱۲ توسط Ehsan (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
انتقال اعضای سازمان مجاهدین خلق به آلبانی
دیدار مجاهدین با مریم رجوی پس از ۱۴ سال
مکان آلبانی
زمان مهر۹۵

انتقال اعضای سازمان مجاهدین خلق به آلبانی یکی از مهمترین وقایع در تاریخ سازمان مجاهدین خلق ایران بوده است، بعد از ۳۰ سال حضور در عراق، اعضای سازمان مجاهدین خلق از نیمه بهمن ۱۳۹۴ تا ۱۹ شهریور ۱۳۹۵ طی تقریباً ۷ ماه و طی ۵۳ نوبت پرواز به خارج عراق و عمدتاً به آلبانی منتقل شدند، سازمان مجاهدین خلق این انتقال را یک پیروزی نامید، و آن را «هجرت بزرگ» نام‌گذاری کرد و تأکید نمود که شروع مرحله‌ی تهاجم است.

پیشینه‌ی این انتقال به سال ۲۰۰۳ بر می‌گردد، بعد از اشغال عراق توسط نیروهای ائتلاف به فرماندهی آمریکا، حضور اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران در عراق در ابهام قرار گرفت، دولت ایران هم فرصت بسیار مناسبی برای دور کردن مجاهدین از مرزهایش بدست‌ آورده بود، لذا از فردای سرنگونی دولت سابق عراق اخراج مجاهدین از عراق را جزو سیاست‌هایش قرار داد، در آذرماه ۱۳۸۲ به محض این که عبدالعزیز حکیم ریاست شورا حکومتی منحله عراق را به‌ عهده گرفت، حکم اخراج مجاهدین از عراق را به تصویب این شورا رساند، و به مجاهدین سه هفته یعنی تا پایان سال میلادی ۲۰۰۳ مهلت داد تا عراق را ترک کنند. حکمی که توسط پل برمر حاکم مدنی عراق وتو شد.

پیشتر نیز مژگان پارسایی مسؤل اول پیشین و جانشین فرمانده کل ارتش ‌آزادیبخش در مذاکرات فشرده‌ای که با ژنرال اودیرنو داشت، به اطلاع وی رساند که مجاهدین هیچ اصراری بر ماندن در خاک عراق ندارند، وی گفت: «شما هواپیما بیاورید ما همین امروز عراق را ترک می‌کنیم».

اما موضوع در رابطه با مجاهدین بسیار پیچیده بود، سازمان مجاهدین خلق ایران در آن زمان در لیست گروه‌های تروریستی وزارت خارجه آمریکا و اتحادیه اروپا قرار داشت، هر چند مجاهدین با جنگ حقوقی بعدها توانستند از این لیست‌ها بیرون بیایند، اما در آن زمان هیچ کشوری حاضر نبود گروهی را بپذیرد که برچسب تروریسم بر روی آن باشد.

بعد از تحقیقات ۱۶ ماهه ۹ ارگان اطلاعاتی آمریکا از ساکنان اشرف، مقام‌های ارشد آمریکا گفتند که در مصاحبه‌های گسترده مقام‌های وزارتخارجه و اداره تحقیقات فدرال (اف.بی.آی) هیچ مبنایی برای متهم کردن هیچیک از اعضای این گروه یافت نشده است. [۱] [۲]

اما وزارت خارجه آمریکا با بکارگیری واژه‌ی «ساکنان اشرف» نوعی جدا سازی لفظی بین سازمان مجاهدین خلق و ساکنان اشرف ایجاد کرد و با این که هیچ مدرکی دال بر تروریسم بودن سازمان مجاهدین پیدا نکرده بود اما کماکان نام مجاهدین خلق را در لیست تروریستی حفظ کرد .این موضوع جابجایی مجاهدین از عراق را بسیار پیچیده می‌کرد.

تا ژانویه ۲۰۰۹ حفاظت قرارگاه اشرف به عهده‌ی نیروهای آمریکایی بود، اما از این تاریخ حفاظت اشرف به دولت عراق واگذار شد، امری که مورد اعتراض گسترده سازمان مجاهدین قرار گرفت.

کمیته بین‌المللی صلیب‌سرخ نیز طی بیانیه‌یی تصریح کرد که «به تمام مقامهای مسئول این پرونده، دولتهای آمریکا و عراق، این نکته را متذکر شده‌ایم که آنها مسئول حفظ جان مجاهدین هستند».[۳] اما نهایتاً آمریکا حفاظت اشرف را به دولت عراق تحویل داد.

تنش و اصطکاک بین سازمان مجاهدین و دولت نوری مالکی که خود را متحد دولت ایران می‌دانست، از همان ابتدا شروع شد، این تنش‌ها منجر به دو حمله بزرگ به اشرف و یک قتل عام شد.

حمله نیروهای عراقی به قرارگاه اشرف در ۶ و ۷ مرداد ۱۳۸۸
حمله نیروهای عراقی به قرارگاه اشرف در ۶ و ۷ مرداد ۱۳۸۸

حمله اول در روزهای ۶ و ۷ مرداد ۱۳۸۸ رخ داد که منجر به از دست رفتن جان ۱۱ نفر از اعضای مجاهدین شد، حمله دوم در تاریخ ۱۹ فروردین ۱۳۹۰ بوقوع پیوست که در آن ۳۶ نفر از ساکنان اشرف جان باختند.

بعد از این حمله و سلسله حملات دیگر، یونامی و کمیساریای عالی پناهندگان با همکاری دولت آمریکا به دنبال پیدا کردن راهی برای خروج از این بحران بودند، نهایتاً ۲۵ دسامبر ۲۰۱۱، مارتین کوبلر نماینده ویژه‌ی دبیرکل ملل متحد در عراق و رئیس یونامی به نماینده ساکنان اطلاع داد که یادداشت تفاهم (Memorandum of Understanding-MOU) را با مقامات عراقی امضاء کرده است، بر اساس این یادداشت تفاهم ساکنان اشرف به یک محل موقت ترانریت (TTL) منتقل می‌شدند، در این مکان که کمپ «لیبرتی» نام داشت، بر اساس یادداشت تفاهم، کمیساریا عالی پناهندگان مصاحبه‌های خود با ساکنان اشرف برای رفتن به کشور ثالث را شروع می‌کرد. همزمان مانیتورینگ‌های ملل متحد بصورت ۲۴ ساعت و ۷ روز هفته در کمپ حضور داشتند.

پیش از انتقال ساکنان اشرف به کمپ لیبرتی، هیلاری کلینتون وزیرخارجه‌ی وقت آمریکا در ۱۰ اسفند۱۳۹۰ در کنگره آمریکا پیشنهاد خروج از لیست تروریستی در مقابل جابه‌جایی از اشرف به لیبرتی را اعلام کرد و در روز ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۲ - ۷ مهر ۱۳۹۱ بعد از یک کارزار گسترده حقوقی این کار عملی و نام سازمان مجاهدین خلق ایران از لیست گروه‌‌های تروریستی حذف شد.

با این که مکان موقت ترانزیت نباید بیش از چند هفته یا چند ماه طول بکشد اما برای مجاهدین ساکن لیبرتی نزدیک به ۵ سال طول کشید.

اولین گروه متشکل از ۴۰۰ نفر از ساکنان اشرف در تاریخ ۲۹ بهمن ۱۳۹۰ وارد لیبرتی شدند، از همان روزهای نخست دولت عراق محاصره‌ی شدیدی بر کمپ لیبرتی اعمال کرد، علاوه بر این محاصره‌ی پزشکی و لجستیکی و رسانه‌ای، در این سالیان لیبرتی ۵ نوبت هم با موشک مورد حمله قرار گرفت، که دهها تن جان خود را از دست داده و یا زخمی شدند. مکانی که قرار بود محل ترانزیت موقت مجاهدین باشد، تبدیل به زندان و قتل‌گاه مجاهدین شده بود.

مجاهدین خلق در جلسه ای در آلبانی با حضور مریم رجوی
مجاهدین خلق در جلسه ای در آلبانی با حضور مریم رجوی

پس از انتقال مجاهدین به لیبرتی نام سازمان مجاهدین دیگر در لیست تروریستی نبود، و مانعی برای باز اسکان اعضای سازمان مجاهدین خلق وجود نداشت. اما از پیچیدگی این پرونده چیزی کاسته نشده بود، دولت ایران هم با کارهای خود هم در عراق و هم در سطح بین‌المللی مانع به نتیجه رسیدن بازاسکان ساکنان لیبرتی می‌شد.

موشکباران روز ۷ آبان ۱۳۹۴ نشان داد که دولت ایران به کمک نیروهای هم پیمانش در عراق تصمیم گرفته لیبرتی را به طور کامل نابود کند، این موشک‌باران، هشدار جدی به آمریکا و جامعه جهانی بود که یک قتل عام در لیبرتی در حال بروز است، سرانجام این بحران با فعالیت‌های بین المللی مریم رجوی در اروپا و یک کارزار حقوقی و پس از ملاقات‌هایی بین رهبران این سازمان با دولتمردان آلبانی و در همکاری با کمیساریای عالی پناهندگان و دولت ایالات متحده آمریکا،مجاهدین خلق توانستند موافقت دولت آلبانی را برای اسکان اعضاء خود در این کشور جلب کنند . طی این موافقت اغلب اعضاء سازمان مجاهدین خلق ایران به کشور آلبانی و برخی نیز به کشورهای دیگر منتقل شدند. این انتقال در شهریور ۱۳۹۵ به پایان رسید.

تاریخچه حضور مجاهدین در عراق

نامه سرلشکر حسام محمد امین مدیر کل بازرسی عراق در خصوص استقلال مجاهدین
نامه سرلشکر حسام محمد امین مدیر کل بازرسی ملی عراق درباره استقلال سازمان مجاهدین

حضور مجاهدین در عراق به سالهای اواسط دهه‌ی ۱۳۶۰ برمی‌گردد، در سال ۱۳۶۵ مسعود رجوی، مسؤل شورای ملی مقاومت ایران به دعوت رسمی دولت وقت عراق وارد عراق شد.

انتقال مقر شورای ملی مقاومت از پاریس به بغداد، در چارچوب طرح صلحی‌ بود که چند سال پیشتر مسعود رجوی در دیدار با طارق عزیز نایب نخست‌وزیر عراق در تاریخ ۱۹ دی‌ماه ۱۳۶۱ به امضاء رسانده بود.[۴]

حضور سازمان مجاهدین خلق ایران بر اساس به رسمیت شناخته شدن استقلال این سازمان توسط دولت عراق بود، دولت عراق پذیرفت که هیچ دخالتی در امور این سازمان نداشته باشد، حتی چارلز دولفر معاون ریچارد باتلر رئیس آنسکام (بازرسان تسلیحاتی در عراق) در گزارشی به شورای امنیت نوشت: نمایندگان مدیریت ملی بازرسی عراق گفتند، که این محل متعلق به مجاهدین ایران است و تحت کنترل آنهاست، رئیس اجرایی (ریچارد باتلر) تصمیم گرفت که تیم آنسکام را از صحنه خارج کند تا این موضوع حل و فصل شود. در جریان مذاکرات بعدی مستمر با نمایندگان مجاهدین ایران این امر به رسمیت شناخته شده که تیم‌های بازرسی حق بازرسی از هر نقطه‌یی در عراق را دارند.[۵]

سرلشکر حسام محمد امین مدیرکل اداره‌ی بازرسی ملی وقت عراق هم در این زمینه نوشت :

«مکان‌هایی که متعلق به سازمان مجاهدین خلق ایران است، مکان‌هایی است که دولت عراق اجازه استفاده از آن را داده است، بدون این که دخالتی در آن داشته باشد».[۶]

تشکیل ارتش آزادیبخش

بعد از حضور سازمان مجاهدین خلق ایران در عراق آنها در قرارگاه‌‌های مختلف مستقر شدند، اصلی‌ترین مقر آنها قرارگاه اشرف بود و نیروهای نظامی مجاهدین در آن‌ها حضور داشتند. مسعود رجوی در ۳۰ خرداد ۱۳۶۶ ارتش آزادیبخش ملی ایران را تأسیس کرد، با ایجاد ارتش آزادیبخش، عملیات مجاهدین متمرکز شد،از مهمترین عملیات ارتش آزادیبخش، می‌توان از عملیات آفتاب، چلچراغ و عملیات فروغ جاویدان نام برد.

عملیات چلچراغ یک سال پس از تأسیس ارتش آزادیبخش انجام شد. به گزارش ستاد ارتش آزادیبخش ملی ایران، ۲۲ تیپ رزمی ارتش آزادیبخش ملی ایران وارد عمل شدند، و با دو لشکر ۱۶ زرهی قزوین و لشکر ۱۱ امیر المؤمنین از سپاه و تیپ مستقل قائم از سپاه پاسداران درگیر شدند و توانستند، این دو لشکر و تیپ مستقل قائم را شکست داده و تا مقر لشکر پیشروی کنند، در این عملیات به گفته مجاهدین ۸ هزار تن از نیروهای نظامی ایران کشته و مجروح شدند و ۱۵۰۰ تن به اسارت درآمدند، همچنین، غنیمت‌های جنگی که به دست ارتش آزادیبخش افتاد بیش از ۲ میلیارد دلار تخمین زده شد.[۷]

تصاویری از ارتش آزادیبخش ملی ایرانی
تصاویری از ارتش آزادیبخش ملی ایرانی

شخص خمینی در نامه‌یی، بعد از عملیات آفتاب و چلچراغ ، به خط خودش می‌نویسد که:

«مسئولان جنگ می‌گویند تنها سلاحهایی را که در شکستهای اخیر از دست داده‌ایم، به‌اندازه تمام بودجه‌یی است که برای سپاه و ارتش در سال جاری در نظر گرفته‌ایم»[۸][۹]

سعید قاسمی از فرماندهان سپاه پاسدارن در این زمینه گفت:

«در یک سال آخر جنگ، صبح که از خواب بیدار می‌شدیم می‌گفتند خبر داری؟ چه شده؟ مهران را گرفتند. بعد از گذشت ۷ سال از جنگ، اسیر و غنیمت می‌گیرند و افتضاحی است جنگ!» 

«سازمان مجاهدین خلق وقت نمی‌کرد غنیمتیهای شما را جمع کند!»[۱۰]

اسماعیل احمدی مقدم فرمانده سابق پلیس ایران در این مورد می‌گوید:

«سازمان مجاهدین آرام آرام سازماندهی نظامی‌ای را درست کردند. ابتدا از عملیاتی محدود شروع کردند، بعد وسعت عملیات اضافه شد. آرام آرام دیدیم که وسعت و دامنه عملیات در جبهه میانی و جنوبی گسترش پیدا کرد و حتی فکر می‌کنم در خرداد ماه 67بود که توانستند شهر مهران را هم تصرف کنند. هدف آنها هم سقوط و تصرف تهران و سرنگونی حکومت بود».[۱۱]

در نتیجه همین شکستها و از ترس پیشروی مجاهدین تا تهران بود که خمینی قطعنامه ۵۹۸ را پذیرفت و آنرا به جام زهر تشبیه کرد. او قصد داشت با پذیرفتن آتش بس با عراق جلو عملیات مجاهدین خلق را گرفته و از پیشروی آنان جلوگیری کند.

مجاهدین در میان آتش جنگ و چالشهای بسیار

از سال‌های بعد از آتش‌بس تا سال ۲۰۰۳ مجاهدین ارتش خود را از یک ارتش پیاده به یک ارتش زرهی تبدیل کردند، جنگ سال ۱۹۹۱ آمریکا علیه عراق را از سر گذراندند،‌ اما سال ۲۰۰۳ آبستن حوادثی بود که نه تنها مجاهدین بلکه تمام منطقه خاورمیانه را تحت تأثیر قرار داد.

بمباران قرارگاه اشرف توسط نیروهای ائتلاف
بمباران قرارگاه اشرف توسط نیروهای ائتلاف

در آوریل سال ۲۰۰۳ عراق به اشغال نیروهای ائتلاف به فرماندهی آمریکا در آمد، سازمان مجاهدین خلق در این جنگ اعلام بی‌طرفی کرد و مختصات قرارگاه‌هایش را به وزارت دفاع انگلستان و آمریکا داد، با اینحال مجاهدین در این جنگ به درخواست جمهوی اسلامی مورد حملات هوایی سنگین قرار گرفتند که گاه تا ۱۲۰ بار در شب انجام می‌شد.

 البته پیش از شروع جنگ مسعود رجوی در یک سخنرانی به ابعاد خطرات احتمالی برای مجاهدین اشاره کرده بود وی در اواخر اسفند ۱۳۸۱ چنین گفت:

«... هیچکس بیش از ما به خطراتی که از هر سو ما را دربرگرفته احاطه و اِشراف ندارد، امّا عزم جزم کرده ایم تا اگر زمانه صدبار از این هم خطیرتر و پرفتنه تر باشد, با تأسی به پیشوای آرمانی‌مان درسهای جدیدی از مقاومت و ایستادگی عرضه کنیم. ارتش آزادیبخش، این سرمایه عظیم ملت ایران، چون کوه، استوار و سرفراز ایستاده است... خدایا گواه باش که گفته ایم و می گوییم که فقط برای جنگ با خمینی و رژیم یزیدی او به سرزمین امام حسین آمده ایم و هرگز از آزادی خلق و میهن خود دست برنخواهیم داشت».[۱۲]

اما این موضع‌گیری‌ها مانع حملات نیروهای انگلیسی و آمریکایی به مجاهدین نشد، روزنامه خراسان در این باره نوشت:

«مقامات بریتانیایی به نوعی به دولت ایران اطلاع دادند که آنها به اهداف سازمان منافقین و قرارگاههای آنها حمله خواهندکرد...»[۱۳]

روزنامه واشینگتن پست هم در این باره نوشت:

«دو مقام ارشد آمریکایی در ژانویه [۲۰۰۳], پنهانی، با مقام‌های ایرانی دیدار کردند. آمریکا، ازجمله، خواهان این شد که ایران مرزهایش را ببندد که مانع فرار مقام‌های عراقی بشود و پیشنهاد داد که آمریکا قرارگاه‌های سازمان مجاهدین خلق را که در عراق مستقر هستند، بمباران کند. امّا، یک تعهد قابل اتکاتر برای حمله به قرارگاه‌ها از طریق مقام‌های انگلیسی به تهران منتقل شد». [۱۴]

 «ریچارد دالتون, سفیر وقت انگلیس در ایران، در این مورد گفت:

«شخصاً، به رهبران ایران تضمین داده است که به مجاهدین خلق اجازه داده نخواهد شد در عراق بمانند. به نظر چند کارشناس، طرح نیروهای ائتلاف از بین بردن این گروه است». [۱۵]

سخنگوی وقت سفارت انگلیس در تهران اظهار داشت که نیروهای ائتلاف پایگاههای مجاهدین خلق، اصلی‌ترین گروه اپوزیسیون مسلح ایران، را در عراق بمباران کرده‌اند. آندروگرین استاک، سخنگوی سفارت انگلیس در تهران، گفت: نیروهای متحدین بیش از یک نوبت به پایگاه‌های مجاهدین حمله کرده‌اند». [۱۶] دولت ایران بعد از جنگ تلاش کرد که با فشار بر آمریکا و اروپا پرونده مجاهدین را برای همیشه ببندد. یونایتد پرس در این باره نوشت:

«هیأتی متشکل از اعضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، از طرف رژیم ایران در روز دوم ماه مه ۲۰۰۳ (۱۲ اردیبهشت۸۲) در مذاکرات با هیأت آمریکا در ژنو درخواست استرداد اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران را به عمل آورد».[۱۷]

روزنامه ایتالیایی لارپوبلیکا هم در این خصوص نوشت:

«خرّازی (وزیر خارجه وقت ایران) با فراتینی (وزیر خارجه وقت ایتالیا) بسیار بی‌پرده سخن گفت و از او خواست پیامش را به آمریکا و اتحادیه اروپا برساند, مبنی بر این که باید به تحمل کردن و مسالمت با مجاهدین خاتمه داده شود».[۱۸]

از فردای حمله آمریکا به عراق حکومت ایران تمام تلاشش را برای نابودی مجاهدین و یا اقل از بین بردن رهبران آنها مبذول داشت. سازمان مجاهدین در این زمینه در اطلاعیه‌ای گفت:

«جلسه فوق العاده شورای عالی امنیت رژیم دردوم فروردین۱۳۸۲ با حضور خامنه‌ای, برای بررسی تحولات عراق تشکیل شد. سردمداران رژیم در این جلسه تأکید کردند باید از شرایط موجود برای حمله به سازمان مجاهدین و نابودکردن آن در داخل خاک عراق بیشترین استفاده را بکنیم... در غیراین صورت، عواقب جنگ کنونی برای نظام بسیار خطرناک‌تر خواهد بود... براساس تصمیمات جلسه دوم فروردین، شورای عالی امنیت رژیم آخوندی گروه‌های ویژه‌یی را برای ترور آقای مسعود رجوی، رهبر مقاومت ایران، به خاک عراق اعزام کرده است. خامنه ای در این جلسه، که در خانه وی برگزارشد، دستور داد هر گروهی موفق به اجرای این طرح شود، یا هرکس که کمک اطلاعاتی و لجستیکی به اجرای این طرح بکند، میلیون‌ها دلار جایزه دریافت خواهد کرد. در جلسه شورای عالی امنیت، که خاتمی و رفسنجانی نیز در آن حضور داشتند، تأکید شده است تا رهبری منافقین (مجاهدین خلق) دست نخورده باقی مانده باشد, ما از شر آنها خلاصی نخواهیم داشت».[۱۹]

اما دولت ایران علاوه بر حملات نیروهای ائتلاف علیه نیروهای مجاهدین نیروهای نزدیک به خودش از جمله ۹ بدر را هم وارد عراق کرد، ایندیپندنت در این زمنیه نوشت:

 «گروهی از افراد مسلح تیپ بدر، که شمارشان به ۱۰هزارتن میرسد و بعضی از آنها لهجه ایرانی دارند، قبل از جنگ، به طور پنهانی، وارد بعقوبه شدند و بلافاصله بعد از سقوط صدام خود را آفتابی کردند».[۲۰]

شبه‌ نظامیان هم پیمان دولت ایران هم از فرصت جنگ سال ۲۰۰۳ استفاده کرده و بارها به اعضای مجاهدین حمله کردند، در این خصوص سازمان مجاهدین در اطلاعیه‌های متعدد به این امر اشاره کرده است.

«طی روزهای پنجشنبه و جمعه ۲۱ و ۲۲فروردین [۱۳۸۲], در دهها رشته تهاجم عوامل وزارت اطلاعات و سپاه پاسداران به مجاهدین در خاک عراق, در حوالی قرارگاههای اشرف (شمال شهر خالص) و انزلی (شهر جلولا) و بنیاد علوی (شهر مقدادیه), ۱۸ مجاهد خلق شهید و ۴۳تن مجروح و شماری مفقود شدند. وزارت اطلاعات به منظور اجرای این تهاجمات و توطئه های تروریستی, طی هفته گذشته شمار زیادی از دژخیمان و ماٌموران خود و همچنین شماری از عوامل کرد و عرب زبان این وزارتخانه را از طریق نفت شهر و سومار و قصرشیرین روانه عراق کرد. ماٌموریت نیروهای اعزامی وزارت اطلاعات کشتن و اسیرکردن و ضربه زدن به مجاهدین تعریف شده است. آنها به آر.پی.جی ۷ و انواع تیربار و مسلسلهای کلاشنیکف مجهّز هستند. علاوه بر این, وزارت اطلاعات برای اجرای نیّات شوم خود علیه مجاهدین, از مزدوران موسوم به سپاه بدر وابسته به سپاه پاسداران کمک می گیرد. سه شنبه ۲۰فروردین, شمار زیادی از این مزدوران وارد خاک عراق شدند و بخشهایی از شهر خانقین و مناطق اطراف آن را به تصرّف خود درآوردند».[۲۱]

اما سازمان مجاهدین خلق ایران که طرف غیر متخاصم در جنگ بود، در اردیبهشت ماه ۱۳۸۲ با نیروهای آمریکایی به یک توافق آتش‌بس دست یافت، این توافق بمباران‌ها را متوقف کرد تلویزیون سی ان ان در این باره گفت:

«ژنرال بروکس، سخنگوی فرماندهی مرکزی آمریکا، گفت: نیروهای ائتلاف در حالت آتش‌بس باگروهی که به نام مجاهدین شناخته می‌شود، هستند. ژنرال بروکس گفت: ما با آنها، بارها، روبه‌رو شده‌ایم… و در بعضی از عملیات ما، آنها هدف آتش کشنده بوده‌اند… در این نقطه آتش‌بس درجریان است… آنها تجهیزات خودشان را دارند، اما، آرایش نظامی ندارند…».[۲۲]

این توافق آتش بس شروع روندی بود که مجاهدین توانستند از میان چکش آمریکا و سندان دولت ایران خلاصی یابند، هر چند که در مراحل بعد منجر به خلع سلاح آنان شد. مسعود رجوی دراین مورد تأکید کرد که «من اسب سوار را بر اسب، و تانک سوار را بر تانک ترجیح دادم».[۲۳]

برج آزادی در قرارگاه اشرف
برج آزادی در قرارگاه اشرف

اشرف بعد از اشغال عراق توسط آمریکا

بعداز توافق‌نامه آتش‌بس سازمان مجاهدین و ایالات متحده‌ی آمریکا به توافقی در خصوص تمرکز اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران در قرارگاه اشرف و گرد‌آوری سلاح‌های آنان دست یافتند، در مقابل آمریکا تعهد داد تا فرجام نهایی ساکنان اشرف حفاظت اشرف را تأمین کند، اما در عمل به این تعهد پشت کرد و در حالی که ساکنان اشرف از استاتوی قانونی کنوانسیون ۴ ژنو برخوردار بودند، حفاظت اشرف را به دولت عراق سپرد که متحد دولت ایران بود.

بعد از این که دولت عراق حفاظت اشرف را به عهده گرفت، فشار را بر ساکنان اشرف افزایش داد، محاصره لجستیکی و پزشکی و رسانه‌ای به اشرف اعمال کرد، علاوه بر آن چندین بار حملات نظامی به اشرف انجام شد، مهمترین این حملات، حمله ۶و ۷ مرداد ۱۳۸۸ بود که جان ۱۱ نفر از ساکنان را گرفت، حمله ۱۹ فروردین ۱۳۹۰ دومین حمله بزرگ ارتش عراق به کمپ اشرف بود که در آن ۳۶ تن از ساکنین اشرف جان باختند صدها نفر مجروح شدند و صدها میلیون دلار از اموال ساکنان به سرقت رفت.

به موازات جنگ نظامی یک جنگ روانی هم علیه ساکنان در جریان بود، به این شکل که بیش از ۳۲۰ بلندگو در اطراف اشرف شبانه روز مشغول توهین و تهدید ساکنان بود.

بعد از حمله ۱۹ فروردین به اشرف و اشغال بخش شمالی اشرف که باخسارات انسانی و مادی فراوان همراه بود، نوری مالکی نخست‌وزیر وقت عراق برای ساکنان ضرب الاجل ۳۱ دسامبر ۲۰۱۱ را تعیین کرد، که باید تا آن تاریخ مجاهدین از اشرف بروند، این حملات و این ضرب الاجل‌ها که تعداد آن تا آن زمان به ۲۲ ضرب الاجل رسیده بود، بحران را وخیم‌تر می‌کرد. مجاهدین برای خروج از این بحران ۱۴ طرح ارائه دادند که دولت عراق هر کدام را به دلایلی نپذیرفت.

لورنس باتلر نماینده‌ی دولت آمریکا هم به مجاهدین فشار می‌‌آوردکه اشرف را ترک کنند ولی حاضر نبود هیچ تضمین امنیتی بدهد. نوری مالکی نخست وزیر عراق هم اصرار داشت که مجاهدین به صحراهای جنوب عراق بروند. البته او هم هیچ تضمین امنیتی نمی‌داد. طاهر بومدرا در این زمینه می‌گوید:

«شایعات زیادی حول جابجایی اشرفی ها به کمپ اِکو نزدیک ناصریه در جنوب و یا به نقره سلمان در صحرای سماوه در استان مثنی نزدیک مرز عربستان که یک بازداشتگاه برای زندانیان سیاسی  بود، میرسید. نزدیک ترین ذخیره آب به نقره سلمان حداقل چند روز راه پیمایی فاصله داشت. من نقطه نظرم را با کمیته صلیب سرخ بین المللی مطرح کرده و به توافق رسیدیم که از نزدیک مراقب اوضاع باشیم».[۲۴]

در این فاصله مارتین کوبلر جایگزین اد ملکرت به عنوان نماینده ویژه دبیر کل سازمان ملل در عراق شد، او تلاش پیگیری در زمینه بستن اشرف داشت، طاهر بومدرا در این خصوص می‌نویسد:

«مارتین کوبلر بطور رسمی توسط دبیر کل سازمان ملل بعنوان نماینده عراق در راس یونامی در تاریخ  ۱۱ اوت ۲۰۱۱ برگزیده شد. وی در تاریخ ۸ اکتبر برای ماموریت به عراق رسید و در حیرت همه کارکنان ،وی اعلام کرد که اولویت وی بستن کمپ اشرف میباشد. برای انجام این ماموریت  وی همه ماموریت ها را متوقف نمود. آژانس های  تخصصی سازمان ملل که  در عراق کار میکنند به حمایت امنیتی ارائه شده توسط یونامی وابسته  اند. از روزی که کوبلر به این ماموریت گماشته  شد، آژانس های تخصصی سازمان ملل خودشان  را در منطقه سبز زمین گیر یافتند بدون اینکه قادر باشند به اصل کارشان بپردازند».[۲۵]

در نهایت کوبلر بدون اطلاع و اجازه ساکنان اشرف و نمایندگان آنان یادداشت تفاهمی (MoU) را با دولت عراق به امضا رساند، در نیمه شب ۲۵ دسامبر، پس از امضاء یادداشت تفاهم، وی به نمایندگان ساکنان زنگ زد و گفت که من هم اکنون یادداشت تفاهم را امضاء کردم. نماینده ساکنین به شدت اعتراض کرد که به عنوان طرف اصلی باید از پیش‌نویس آن مطلع می‌شدند.

اما بهر حال ساکنان تصمیم گرفتند که همکاری و اشرف را ترک کرده و به کمپ لیبرتی بروند.

کمپ لیبرتی مکان ترانزیت یا زندان

تصویری از کمپ لیبرتی
تصویری از کمپ لیبرتی

کمپ لیبرتی با مساحتی حدود نیم کیلومتر مربع در برابر مساحت ۳۶ کیلومتر مربعی اشرف بسیار کوچک بود، کمپ لیبرتی قرار بود براساس یادداشت تفاهمی که مارتین کوبلر امضا کرده بود، یک مکان ترانزیت موقت (TTL) باشد، که در آن کمیساریای عالی پناهندگان پروسه تعیین موقعیت پناهندگی را به عنوان اولین گام به سوی بازاسکان در کشورهای امن بردارد.

طاهر بومدرا می‌گوید:

«سازمان ملل استدلال نمود که انتقال به کمیساریای پناهندگی این فرصت را داد تا پروسه تعیین موقعیت پناهندگی را بعنوان  اولین گام به سوی بازاسکان در کشورهای ثالث به شیوه امن و محیط طبیعی به اجرا درآورد. در یونامی ما  میدانیم که کمپ لیبرتی نه امن بود ونه بی طرف. این یک استدلال ساده برای فریب دادن اشرفی ها و گمراه کردن جامعه بین المللی بود». [۲۶]

بعد از این که اولین گروه از ساکنان وارد کمپ لیبرتی شدند، معلوم شد که کمپ لیبرتی از استانداردهای کافی برخوردار نیست. کوبلر یک متخصص مدیریت پناهگاه کمیساریا در اتیوپی به نام مارتین زِرن را مأمور کرد تا شرایط کمپ لیبرتی را مورد ارزیابی قرار داده و آن را طبق استانداردهای بین‌المللی تأیید نماید. مأموریت زِرن به درستی تعریف نشده و گمراه‌کننده بود. استانداردی که او اعمال میکرد مربوط به پناهندگانی در شرایط اورژانس بود که بدلیل درگیری مسلحانه یا حادثه طبیعی، مردم در حال فرار و نجات جان خود هستند و گزینه‌ها بسیار کم می‌باشند. وضعیت اشرفی‌ها کاملاً متفاوت بود. در مورد آنها، ما با جامعه‌یی روبرو بودیم که بطور ساده با اخراج از مکانی مواجه بود که در آن به مدت بیش از ۲۶ سال زندگی کرده بودند. این یک وضعیت اورژانس نبود. آنها در حال فرار از یک جنگ داخلی یا یک حادثه طبیعی نبودند. آنها داشتند به زور از خانه‌های خود اخراج می‌شدند و به کمپ لیبرتی رانده می‌شدند تا، بطور ساده، زندگی برای آنها «غیر قابل تحمل» شود.[۲۷]

در نتیجه کمپ لیبرتی نه استاندارد بود و نه امن، و این موضوع زندگی در این محیط بسیار کوچک را سخت می‌کرد. طاهر بومدرا در این باره می‌نویسد:

«بنابراین برای همه روشن بود که در هر صورت، اشرفی‌ها در معرض بی خانمانی بوده و از یک شهر مدرن ۳۶ کیلومتر مربعی به یک بازداشتگاه فرستاده  می‌شدند که مکان ترانزیت موقت  نامیده میشد، در یک منطقه امن در کنار فرودگاه بین المللی بغداد با مساحتی کمتر از نیم کیلومتر مربع، بدون چشم انداز جدی برای بازاسکان در آینده‌های نزدیک. کوبلر استدلال کرد که اشرفی ها در یک بازداشتگاه  باشند بهتر است  از اینکه کشته شوند. چنین استدلالی  از جانب نماینده ویژه دبیر کل سازمان ملل اعتراض برانگیز است. حقوق مبنایی افراد بی‌دفاع را انکار می‌کند، ازجمله حق زیستن، چرا که  به آنها  گفته شد که بین رفتن به بازداشتگاه بدون حق استیناف و مردن در اشرف یکی را برگزینند. چنین مشی انعطاف ناپذیری به این معنی بود که یونامی مشی رادیکالتری در رابطه با اشرف به نسبت دولت عراق  اتخاذ کرده بود. دولت عراق یعنی مالکی، بعنوان سرسخت ترین تصمیم گیرنده در عراق ، انعطاف بیشتری نسبت به مشی «جابجا شو یا بمیر» کوبلر از خود نشان داد».[۲۸]

اما این تمام ماجرا نبود، محاصره‌ی سخت پزشکی، لجستیکی، رسانه‌ای و گاهاً غذایی زندگی را به ساکنان سخت می‌کرد. همچنین این کمپ به صورت نوبه ای مورد حملات موشکی رژیم ایران قرار می‌گرفت. در واقع زندگی در لیبرتی که قرار بود مکان موقت ترانزیت برای عبور به کشورهای ثالث باشد، آرام آرام غیر ممکن می‌شد، در طول این مدت  ۵ حمله سنگین موشکی که تلفات انسانی زیادی بهمراه داشت در تاریخ‌های زیر به لیبرتی انجام شد:

۲۱ بهمن ۹۱

۲۵ خرداد ۹۲

۵ دی ۹۳

۷ آبان ۹۴

۱۴ تیر ۹۵

از بین این حملات سنگین‌ترین آن در ۷ آبان ۱۳۹۴ بود، که جان ۲۴ نفر را گرفت و خسارات سنگینی به کمپ وارد آورد. کمپ لیبرتی از به یک قتل‌گاه تبدیل شده و این یک هشدار به سازمان ملل و دولت آمریکا بود. همزمان سازمان مجاهدین خلق و مریم رجوی رئیس جمهور شورای ملی مقاومت ایران در اروپا فعالیتهای گسترده ای را برای یافتن راه خروجی ازین بحران آغاز کردند.

تلاش برای یافتن محلی برای باز اسکان

باز اسکان اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران موضوع ساده ای نبود. جان کری وزیر خارجه آمریکا جاناتان واینر را به عنوان نماینده‌ی ویژه در امور باز اسکان ساکنان اشرف تعیین کرد، تا این که بتواند راه حلی برای این بحران بیابد، اما واینر اعتراف کرد که به تعداد زیادی از کشورها مراجعه داشته اما آنها نپذیرفتند، که میزبان مجاهدین باشند. علت این بود که دولت ایران با فشارهای سیاسی بر این کشورها از آنها می‌خواست که با این توافق مخالفت کنند. مارتین کوبلر [نماینده ویژه دبیرکل و رئیس یونامی] برخلاف قوانین بین المللی در مورد با دولت ایران و سفیر ایران در عراق بر سر مسأله‌ی مجاهدین مذاکره می‌کرد،

به عبارتی چون مجاهدین اپوزسیون دولت ایران بودند و اساسا خطری که جان آنان را تهدید می‌کرد از طرف جمهوری اسلامی بود، براساس قوانین بین المللی نباید در مورد وضعیت آنان با دولت ایران مذاکره می‌شد.به همین دلیل مجاهدین کوبلر را بایکوت کردند و از هر گونه ملاقات با او سرباز زدند و اقدامات او را غیرقانونی خواندند.

خانم مریم رجوی در سالروز حمله موشکی به لیبرتی گفت:

«به‌این‌ منظور ‌رژیم آخوندی و دولت عراق و همدستان بین‌المللی آنها به‌ویژه مارتین کوبلر کمپ لیبرتی را برای انهدام فیزیکی مجاهدین یا لااقل نابودی سیاسی و انحلال تشکیلاتی آنها طراحی کردند. اما این مجاهدین بودند که لیبرتی را از سنگستان به‌ گلستان تبدیل کردند و جامعه بین‌المللی را واداشتند که برای هجرت بزرگ از عراق راه باز کند». [۲۹]

در این شرایط که از قبل پیچیده‌تر شده بود، در کنار تلاش‌های بین‌المللی سازمان مجاهدین هم به تلاش‌های خودش افزود و نهایتاً کشور آلبانی تعدادی از ساکنان لیبرتی را پذیرفت.  

دبیرخانه شورای ملی مقاومت در اطلاعیه خود نوشت: «پس از توافق دولت آلبانی با پذیرش ۲۱۰ نفر، نمایندگان ساکنان و مقاومت ایران در ۸ ژانویه به تیرانا رفتند.آنها خواستار پذیرش تمام ساکنان لیبرتی در آلبانی شدند و به‌طور مکتوب به دولت آلبانی تضمین دادند که همه هزینه ها را در مورد افراد انتقالی مورد توافق طرفین تقبل خواهند کرد».[۳۰]

پس ازین توافق شورای ملی مقاومت به مارتین کوبلر تلاش کرد بخاطر انتساب نتایج این توافق به خودش اعتراض کرد

«مارتین کوبلر در روز یکشنبه ۲۷ اسفند ۹۱ (۱۷مارس ۲۰۱۳) در نامه یی به خانم مریم رجوی، رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران، تلاش کرده است در نهایت فرصت طلبی اقدام انساندوستانه نخست وزیر آلبانی مبنی بر پذیرش پناهندگی ۲۱۰ تن از ساکنان لیبرتی را به جیب خود ریخته و در آستانه اجلاس شورای امنیت برای سرپوش گذاشتن بر جنایت علیه بشریت در لیبرتی که خود تسهیل کننده آن بوده است، مورد سوء استفاده قرار دهدعلاوه براین او می‌خواهد با عادی جلوه دادن اوضاع بر روی ساکنان فشار مضاعف وارد کند تا مسأله مبرم امنیت دستجمعی در لیبرتی را که از هر سو مورد تهدید است، فراموش کنند».[۳۱]

خبرگزاری آسوشتیدپرس هم نوشت: «دولت آلبانی میگوید که به 210 نفر از اعضای یک گروه اپوزیسیون ایرانی که در یک کمپ سابق نظامی آمریکا در نزدیکی بغداد زندگی میکنند پناهندگی میدهد. نخست وزیر البانی،  این موضوع را بعد از ملاقات با معاون دستیار وزیر امور خارجه آمریکا باربارا لیف و فرستاده سازمان ملل در عراق مارتین کوبلر و سایر مقامات اعلام نمود. او گفت که این پیشنهاد «بدلایل انسانی» ارائه شده است».[۳۲]

بعد از این خبر شورای ملی مقاومت جوابیه‌ای به آسوشیتدپرس داد و در آن رسماً اعلام کرد، مقاومت ایران ضمن تشکر از دولت آلبانی و نخست وزیر بریشا بخاطر این ژست انساندوستانه، با هر گونه دخالت مارتین کوبلر که خط سیاسی رژیم ایران و مالکی را پیش می برد، در موضوع بازاسکان ساکنان لیبرتی که در حیطه کمیساریای عالی پناهندگان می باشد قویا مخالف است و آنرا علیه امنیت و سلامت ساکنان میداند. [۳۳]

مجاهدین خلق در آلبانی
مجاهدین خلق در آلبانی

اما لیبرتی کماکان درمحاصره‌‌ی نیروهای عراقی بود، حملات موشکی بیشتری به این کمپ کوچک انجام شد، امنیت ساکنان به شدت به خطر افتاده بود، در نتیجه با تلاش سازمان مجاهدین خلق ایران و با فشار بر روی ارگان‌های بین‌المللی بخصوص دولت آمریکا، آلبانی با شروطی پذیرفت که تمامی اعضای ساکنان کمپ لیبرتی وارد آلبانی بشوند، مهمترین این شروط این بود که تمام هزینه‌‌های ساکنان باید توسط سازمان مجاهدین تأمین شود.

از نیمه بهمن ۱۳۹۴ تا ۱۹ شهریور ۱۳۹۵ طی تقریباً ۷ ماه ساکنان زندان لیبرتی طی ۵۳ نوبت پرواز به خارج عراق و عمدتاً به آلبانی منتقل شدند. این پیروزی بزرگی برای مجاهدین بود و این انتقال را «هجرت بزرگ» نامیدند.

عملیات انتقال مجاهدین به کشورهای ثالث که عمدتاً‌ به آلبانی بود، یک عملیات پیچیده بود، به عبارتی دولت ایران قصد داشت در خلال این انتقال به دشمن خودش یعنی مجاهدین ضربات کاری بزند، حتی طرح ساقط کردن هواپیماهای چارتر را هم جزوی یکی از گزینه‌ها علیه ساکنان لیبرتی در نظر گرفته بودند اما این عملیات بدون هیچ خسارتی انجام شد.

در مجموع از زمان تحویل دهی حفاظت ساکنان اشرف از آمریکا به دولت عراق تا پیش از خروج مجاهدین از آلبانی در اثر حملات زمینی و موشکی ۱۴۱ نفر و به‌ دلیل شرایط سخت محاصره و بیماری ناشی از آن ۲۷ نفر جانشان را از دست دادند.[۳۴]

اهمیت انتقال به آلبانی

برای سازمان مجاهدین این یک دستاورد بسیار بزرگ بود، زیرا توانسته بود نیروهایش را از یک محاصره کشنده بیرون بکشد. ابراز ناراحتی دولت ایران از این انتقال هم نشان دهنده‌ی این بود که مجاهدین پیروز این صحنه بودند.

شورای ملی مقاومت در اطلاعیه ای دراین زمینه نوشت: «یکی از سرکردگان رژیم در این باره خاطرنشان کرده‌است: سیاست اولیه ما استقبال از خروج منافقین از عراق بود اما حالا خیلی‌ها پشیمان هستند، چون سازمان توانست همه آنها را خارج کند و هیچ‌کدام از کارهای ما برای نابود کردن آنها در عراق و یا دستگیری سران آنها به جایی نرسید. آنها حتی همه مدارک شان را با خودشان بردند و نگذاشتند حتی یک برگ هم به‌دست ما بیفتد. ما وقتی دیدیم خروج منافقین از عراق متوقف نخواهد شد، از ایرج مسجدی (سفیر ایران در عراق) و تیم قدس در عراق خواستیم تا برنامه ترور کادر رهبری مجاهدین را در عراق در دستور کار قرار بدهند».[۳۵]

دولت ایران با توجه تلاش‌های خودش در اقناع کردن کشورها برای عدم پذیرش مجاهدین و اطلاعاتی که از طریق دولت عراق از یونامی و کمیساریای عالی پناهندگان داشت مطمئن بود که تقریباً کشوری مجاهدین را نخواهد پذیرفت. آمریکا هم به دلیل درگیری در مذاکرات اتمی موسوم به برجام دست دولت ایران در عراق را باز گذاشته بود، در نتیجه دولت ایران سناریویی شبیه به شبیخون زدن به اشرف در ۱۰ شهریور ۱۳۹۲ را در دستش داشت، لذا در حمله زمینی به لیبرتی عجله‌ای نکرد. مجاهدین از این فرصت استفاده کرده و با طرحهای پیچیده و پروازهای متعدد خاک عراق را ترک کردند.

موضع گیری‌های بین المللی

جان کری وزیر خارجه آمریکا در پایان دوره ۴ ساله خدمت خود بعنوان وزیرخارجه آمریکا در نامه ای به رئیس جمهور این کشور، جمعبندی خود از دوران ۸ ساله اوباما و بیلان کار خود در اداره ۷۰ هزار نفر پرسنل وزارتخارجه این کشور را ارائه داد.

در گزارش پایانی و جمعبندی جان کری، انتقال امن بیش از ۳۰۰۰ تن از اعضای مجاهدین خلق، اپوزیسیون ایران در تبعید، از کمپ لیبرتی به خارج از عراق، یک دستاورد بزرگ انساندوستانه توصیف شده است.

کری مینویسد:

مجاهدین خلق در کمپ لیبرتی هدف آتشباری قرار می‌گرفتند و ما سالها برای تسهیل انتقال این گروه کار کردیم . بخاطر دیپلماسی با مهارت و مصمم تیم ما، این دستاورد بزرگ انسانی محقق شد.

جان کری وزیرخارجه آمریکا، در شهریورماه گذشته نیز، پس از پایان انتقال مجاهدین از لیبرتی، بر این دستاورد بزرگ انساندوستانه تأکید کرد و افزود من مفتخر هستم که دولت آمریکا در محقق شدن آن نقش حیاتی داشته است. وی گفت:

«اجازه بدهید دراینجا خبرهای خوبی را اعلام کنم زیرا که ما داریم از شرایط سختی عبور می کنیم. به دلیل درگیریها (در سوریه و عراق) چالشهایی وجود دارد که خبرهای خوبی نیستند اما، بسیار مهم است که اعلام کنیم که ما یک دستاورد انسانی طی هفته های گذشته داشتیم ومن صبح در ژنو بودم و روز جمعه ۲۸۰ تن از اپوزیسیون ایران از مجاهدین خلق از کمپ لیبرتی درعراق خارج شدند و این بعد از یک ابتکار عمل دیپلماتیک آمریکا صورت گرفت تا جان بیش از ۳۰۰۰ تن از اعضای سازمان مجاهدین خلق را که در عراق در خطر بود، تضمین کنیم. کمپ آنها در آنجا، بارها مورد حمله قرار گرفت و برخی زخمی وبرخی کشته شدند. لذا دست به کار شدیم. ما طی ده سال گذشته این چالش را می شناختیم. من از زمانیکه عضو کنگره بودم وارد این موضوع شدم و در اولین سالی (که وزیر خارجه شدم) یکی از مهمترین دستیارانم و کسی را که مورد اعتمادم بود برای کمک به مجاهدین خلق اختصاص دادم تا از عراق خارج شوند. بعد از پیشروی کمی که طی چند ماه داشتیم، من خودم به تیرانا رفتم و با دولت و رئیس جمهور آلبانی درباره انتقال بقیه مجاهدین خلق که در کمپ لیبرتی بودند صحبت کردم، از آلبانی تاریخچه خوبی درحمایت از ستمدیدگان داشتم همان کاری که در بحران کوزوو انجام داد و همچنین میزبانی‌شان از یهودی‌ها در جنگ جهانی دوم و من خوشحالم که آلبانی نقش انسانی مهمی انجام داد و در همین جا از کشورهای آلمان و نروژ و ایتالیا و انگلستان وفنلاند و کشورهای عضو اتحادیه اروپا که در نجات جان مجاهدین خلق کمک کردند تشکر می کنم. این یک دستاورد انساندوستانه بزرگی است و من مفتخر هستم که دولت آمریکا نقش حیاتی در محقق شدن این دستاورد داشته است».[۳۶]

بیانیه مک‌کین بعد از انتقال مجاهدین به آلبانی
بیانیه مک‌کین بعد از انتقال مجاهدین به آلبانی

سناتور جان مک‌کین هم در خصوص انتقال ساکنان کمپ لیبرتی به آلبانی بیانیه ای صادر کرد و نوشت:

«در سال 2003 آمریکا متعهد شد که از هزاران عضو سازمان ایرانیان ناراضی مجاهدین خلق حفاظت کند، کسانی‌که موافقت کردند سلاح های خود را تحویل دهند در نتیجه تحت حفاظت ما قرار گرفتند.

امروز نشان می‌دهد که آن تعهد با به سلامت و با موفقیت جابجا شدن تمامی ایرانیان ناراضی ساکن کمپ لیبرتی عراق به آلبانی به سرانجام رسید. این تحولی خوشایند بود که مدتها از موعد آن گذشته بود.

”من مراتب تشکرهای عمیق خود را به دولت آلبانی به‌خاطر میهمان نوازی و شجاعت آن در تلاشهایش برای حل و فصل این بحران انسان‌دوستانه تقدیم می‌کنم. علاقمندی آلبانی برای تأمین پناهندگی برای ساکنان کمپ لیبرتی گواهی حقیقی بر روح و ارزشهای مردم آلبانی است.

با توجه به تاریخچه سرکوب وحشیانه رژیم ایران علیه این ناراضیان و خشونت متعاقب آن که متوجه آنها در خلال اقامتشان در عراق بود، معتقدم ضرورت دارد که این ساکنان کماکان به‌عنوان افراد مورد نگرانی شناخته شده و تحت حفاظت بین‌المللی تأکید شده در کنوانسیون 1951ژنو منظور شوند.

این ضروریست که اطمینان یافت این ساکنان در نهایت از فرصت بهره‌مندی از حقوق و امتیازاتی که مدتها از آن دریغ شده بودند در محیط جدید و دموکراتیک از آن برخوردار شوند.

”من کماکان در کنار مردم ایران و جامعه ایرانیان آمریکایی ایستاده‌ام که خواستار آزادی ایران هستند. بازاسکان امن این ایرانیان ناراضی یک گام حیاتی در مقابله با دخالت شریرانه رژیم ایران در منطقه است و این یادآور مهمی برای متحدانمان و دشمنان است که آمریکا به تعهداتش عمل می‌کند». [۳۷]

آلبانی پایان مبارزه مجاهدین یا شروعی جدید؟

بعد از سرنگونی دولت سابق عراق سازمان مجاهدین خلق ایران بیش از ۱۳ سال در عراق بود، در این سالیان بخصوص بعد از سال ۲۰۰۹ و تحویل دادن حفاظت اشرف به دولت نوری مالکی، تمام انرژی و وقت و توان سازمان مجاهدین صرف تأمین امنیت و حفاظت از موجودیت این سازمان می‌شد، اما با خروج از عراق و رفتن به محلی امن، آنها توان حرکت و پیشروی جدی تری پیدا کردند.

«مجاهدین در یک انتقال بزرگ، به خوبی سازمان‌یافته و تاریخی که یک فراز مهم پیروزمند در تاریخ 52ساله سازمان محسوب می‌شود، از بند و محاصره خصم، به‌سلامت رسته‌اند و با حفظ یکپارچگی فیزیکی و تشکیلاتی، از لاک تدافع خارج شده و در موضع تهاجم قرار گرفته‌اند. این انتقال بزرگ امکان قرار گرفتن مجاهدین در یک مرکز امن، برای آمادگی برای خیز نهایی و گسستن آخرین بقایای زنجیرهای دیکتاتوری از دست و پای میهن اسیر برایشان فراهم آورد».[۳۸]

مجاهدین استراتژی هزار اشرف را برای سرنگونی دولت تهران اعلام کردند، که این استراتژی با ایجاد هزار کانون شورشی در داخل کشور عملی خواهد شد .

دیدار شخصیت‌های سیاسی برجسته آمریکایی و اروپایی از تیرانا و دیدار با خانم مریم رجوی و اعضای سازمان مجاهدین خلق در آلبانی نشان از شروع فصلی جدید در تلاش‌های سازمان مجاهدین خلق برای سرنگونی دولت ایران می‌دهد.

دیدار سناتور مک کین و مریم رجوی در آلبانی
دیدار سناتور مک کین و مریم رجوی در آلبانی

از جمله سناتور مک کین در آلبانی و در حضور در جمع اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران، در سخنان خود گفت:

«متشکرم، متشکرم از همه شما، متشکرم به‌خاطر این استقبال فوق‌العاده من نمی‌توانم بگویم که چقدر سپاسگزارم و صریح بگویم که چقدر از این‌که شما این‌جا هستید و نه در عراق خوشحالم. از شما تشکر می‌کنم. از شما خانم به‌خاطر رهبریتان تشکر می‌کنم و از طرف همه دوستانم از شما تشکر می‌کنم.» [۳۹]

همچنین جان بولتون در نوروز ۱۳۹۶ از آلبانی دیدار کرد و برای اعضای مجاهدین سخنرانی کرد و اعلام کرد رژیم ایران چهل سالگی خود را نخواهد دید.

رودی جولیانی در نوروز ۱۳۹۷ به دیدار اعضای سازمان مجاهدین خلق و خانم مریم رجوی در آلبانی شتافت و در جمع آنان سخنرانی کرد

و همچنین یک هیأت از سنای آمریکا به دیدار خانم رجوی در آلبانی رفتند این هیأت متشکل از سناتور «روی بلانت» نایب‌رئیس کنفرانس جمهوریخواهان در سنا، که ریاست این هیأت را بر عهده داشت، «جان کورنین» سناتور ارشد جمهوریخواه از ایالت تگزاس و سناتور «تـام تیلیس» دیگر عضو حزب جمهوریخواه نیز سناتور بلانت را در این سفر همراهی کرده‌اند.

پانویس

  1. وبسایت شورای ملی مقاومت
  2. گزارش چارلز دولفر معاون ریاست آنسکام ریچارد باتلر به شورای امنیت تاریخ ۲۶ نوامبر ۱۹۹۸
  3. نامه سرلشکر حسام محمد امین ۹ دسامبر ۲۰۰۲
  4. وبسایت شورای ملی مقاومت
  5. گزارش چارلز دولفر معاون ریاست آنسکام ریچارد باتلر به شورای امنیت تاریخ ۲۶ نوامبر ۱۹۹۸
  6. نامه سرلشکر حسام محمد امین ۹ دسامبر ۲۰۰۲
  7. داستان سفر پنجاه ساله- نوشته عبدالعلی معصومی- صفحه ۳۱۲–۳۱۳
  8. خبرگزاری فارس - ۲۷ تیرماه ۱۳۸۹
  9. وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
  10. وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
  11. وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
  12. نشریه «مجاهد», شماره ۶۲۲, ۲۷ اسفند۱۳۸۱
  13. روزنامه خراسان, ۱۹فروردین۱۳۸۲
  14. واشینگتن پست, ۲۹فروردین۱۳۸۲ - ۱۸ آوریل ۲۰۰۳
  15. مجله «فوروارد», ۱۵فروردین۸۲ - ۴ آوریل ۲۰۰۳
  16. خبرگزاری فرانسه, ۲۶فروردین ۱۳۸۲ - ۱۵ آوریل ۲۰۰۳
  17. خبرگزاری یونایتدپرس, ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۲ - ۹ می ۲۰۰۳
  18. روزنامه «لا رپوبلیکا», ۱۹ اردیبهشت۱۳۸۲ - ۹ می ۲۰۰۳
  19. اطلاعیه سازمان مجاهدین خلق ایران ـ ۲۵ فروردین۱۳۸۲
  20. روزنامه «ایندیپندنت» ـ۳۰فروردین۸۲ - ۱۹ آوریل ۲۰۰۳
  21. اطلاعیه سازمان مجاهدین خلق ایران ـ۲۳فرورین ۱۳۸۲
  22. تلویزیون سی ان ان ۲ اردیبهشت ۱۳۸۲
  23. وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
  24. داستان ناگفته کمپ اشرف- نوشته طاهر بومدرا رئیس حقوق بشر یونامی در عراق صفحه ۲۴
  25. داستان ناگفته کمپ اشرف- نوشته طاهر بومدرا رئیس حقوق بشر یونامی در عراق صفحه ۱۰۱
  26. داستان ناگفته کمپ اشرف- نوشته طاهر بومدرا رئیس حقوق بشر یونامی در عراق صفحه ۱۰۵
  27. داستان ناگفته کمپ اشرف- نوشته طاهر بومدرا رئیس حقوق بشر یونامی در عراق صفحه ۱۱۳
  28. داستان ناگفته کمپ اشرف- نوشته طاهر بومدرا رئیس حقوق بشر یونامی در عراق صفحه ۱۰۵
  29. سخنرانی مریم در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۳۹۶- وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
  30. اطلاعیه‌ی دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران - ۲۷ اسفند۱۳۹۱ ۱۷ مارس ۲۰۱۳
  31. اطلاعیه‌ی دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران - ۲۷ اسفند۱۳۹۱ ۱۷ مارس ۲۰۱۳
  32. خبرگزاری آسوشتیدپرس ۱۶ مارس ۲۰۱۳
  33. وبسایت شورای ملی مقاومت ایران ۲۶ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۶ مارس ۲۰۱۳
  34. وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
  35. کمیسیون امنیت و ضدتروریسم شورای ملی مقاومت ایران ۱۹شهریور۱۳۹۵ (۹سپتامبر۲۰۱۶)
  36. تلویزیون اسکای نیوز - ۲۲ شهریور ۹۵
  37. وبسایت رسمی سناتور جان مک کین ۹ سپتامبر ۲۰۱۶
  38. وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران
  39. وبسایت سازمان مجاهدین خلق ایران