سرکوب کردستان

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
سرکوب کردستان
اعدام در کردستان ایران.JPG
سرکوب کردستان
موقعیتکردستان ایران
تاریخاز سال ۱۳۵۸ خورشیدی
هدفمردم کردستان، گروه‌ها و احزاب کردی
نوع هدف
کشتار جمعی، سرکوب، اعدام، بمباران، کوچ اجباری
درگذشتگاننا معلوم
مرتکبانحکومت جمهوری اسلامی

سرکوب کردستان سیاستی است که پیش از انقلاب و به طور خاص پس از انقلاب ضد سلطنتی همواره توسط جمهوری اسلامی در قبال مردم کردستان اتخاذ شده است. در اولین ماه‌های پس از انقلاب در اسفند ۱۳۵۷ مردم کردستان خواهان به رسمیت شناخته شدن حق تعیین سرنوشت و خودمختاری در مناطق خود بودند. آن‌ها پس از سال‌ها سرکوب در حکومت پهلوی انتظار داشتند اداره امور داخلی در منطقه کردستان به نمایندگان منتخب مردم سپرده شود و خود شوراهایی را برای اداره‌ی امور تشکیل دادند. حزب دموکرات کردستان که عمده‌ترین حزب کردستان بود خود را حزبی غیرجدایی طلب معرفی کرد و از احزاب و جریانات جدایی طلب دیگر انتقاد کرد. کردها به رفراندوم جمهوری اسلامی رای ندادند و اعلام کردند که محتوای آن مبهم است و از حقوق مردم کردستان در آن صحبتی نشده است.

این وضعیت برای خمینی که در صدد قبضه کردن قدرت و انحصار تمامی قدرت بود قابل پذیرش نبود. البته سرکوب تنها شامل کردستان نبود و خمینی آرام آرام خود را برای سرکوب تمامی احزاب، چه کردی و چه غیرکردی در پایتخت آماده می‌کرد. اولین درگیری‌ها در کردستان در نوروز ۱۳۵۸ صورت گرفت. جنگنده‌های جمهوری اسلامی بر فراز شهرهای کردی دیوار صوتی را شکستند و در اثر بمباران و توپ باران سنندج تعدادی از مردم کشته و زخمی شدند.

در مرداد ۵۸ در جریان درگیری‌های پاوه، خمینی فرمان حمله سراسری به کردستان را صادر کرد که در پی آن نیروهای ارتش و سپاه و شبه نظامیان وابسته به حکومت به کردستان حمله کردند. در این ایام صادق خلخالی احکام اعدام بسیاری از مردم کردستان را صادر کرد. نیروهای جمهوری اسلامی در جریان جنگ‌های کردستان مرتکب جنایات بسیاری شدند و مردم چندین روستا و منطقه را قتل عام کردند. از جمله‌ی آن‌ها می‌توان از قتل عام قارنا، قلاتان، ایندرقاش، اوچ تپه، کانی مام سید، سرچنار و گوله‌ و چندین روستای دیگر نام برد. عوامل این کشتارها هیچ‌گاه مورد پیگرد قرار نگرفتند.

پس از ۳ ماه جنگ در کردستان، رژیم ایران پیروزی‌هایی به دست آورد. خمینی برای تجدید قوا و تمرکز نیروهای خود، پیشنهاد مذاکرات را در آبان ۱۳۵۸ پذیرفت. هیأت نمایندگی جمهوری اسلامی وارد کردستان شد اما از آنجا که هدف اتلاف وقت و ایجاد شکاف در صفوف نیروها و جریانات کردی بود؛ هیچ پیشنهاد جدی از طرف هیأت نمایندگی جمهوری اسلامی در جهت به رسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت مردم کردستان ارائه نشد. نیروهای جمهوری اسلامی حمله سراسری را علیه نیروهای کردی در بهار ۱۳۵۹ آغاز کردند و این دوره نبردها تا سال ۱۳۶۲ و خروج کامل احزاب کرد از خاک ایران ادامه داشت.

در سال ۱۳۶۲ برای پاسخ به نیازهای مردم کردستان و به رسمیت شناختن حق تعیین سرنوشت آنان شورای ملی مقاومت ایران در ۱۷ آبان طرح خود مختاری کردستان را به تصویب رساند. سرکوب مردم کردستان در سال‌های بعد نیز ادامه داشته آن‌ها همواره از تبعیض حکومتی و ستم رنج برده‌اند.

پیشینه مبارزات مردم کردستان

قاضی محمد در مهاباد
قاصی محمد در مهاباد

در تاریخ معاصر ایران پیشینه مبارزات مردم کردستان به سال ۱۳۲۴ خورشیدی و جمهوری مهاباد برمی‌گردد. در این سال حزب دموکرات کردستان توسط قاضی محمد تأسیس شد و در روز دوم بهمن ۱۳۲۴ جمهوری خود‌مختار کردستان توسط او در مهاباد اعلام شد. جمهوری مهاباد ۱۱ ماه دوام آورد و پس از خروج نیروهای شوروی از ایران و حمله ارتش شاهنشاهی در ۱۶ آذر ۱۳۲۵ از بین رفت. قاضی محمد دستگیر و در ۱۰ فروردین ۱۳۲۶ در مهاباد به دار آویخته شد.[۱]

پس از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی، مردم کردستان در پی آزادی و به دست گرفتن حق تعیین سرنوشت خود بودند. به همین منظور، شوراهای انقلابی و مردمی در اکثر شهرها و روستاهای کردستان شکل گرفت. آن‌ها اداره امور روزانه جامعه کردستان را به پیش می‌بردند. در جریان انقلاب بسیاری از مراکز مهم نظامی از جمله پادگان های مهاباد و سردشت و پادگان ژاندارمری سنندج و مراکز نظامی چندین شهر و پاسگاهای متعدد دیگر توسط قیام کنندگان خلع سلاح شدند. با خلع سلاح این مراکز نظامی، در سطح وسیعی اسلحه در اختیار مردم قرار گرفت و مردم سازمان یافته، مسلحانه از دست آوردهای قیام دفاع و محافظت می‌کردند.[۲]

این وضعیت مطلوب حاکمیت انحصار طلب و تمامیت خواه جمهوری اسلامی نبود. به خصوص شخص خمینی که در صدد تحکیم پایه‌های حکومت اسلامی ولایت فقیه بود نمی‌توانست این وضعیت را بپذیرد.

در اثبات این‌که خمینی به هیچ وجه به دنبال مصالحه با کردها نبود، هاشم صباغیان وزیر کشور دولت موقت در مورد آغاز درگیری‌ها می‌گوید:

نهضت آزادی ایران هیچ برنامه یا تحلیلی نسبت به منطقه کردنشین نداشت. اولین کسی‌که به کردستان رفت چمران بود. حدودا در اسفند و فروردین به کردستان رفت و مطالعه کرد و تشخیص داد باید برخورد چریکی شود. چون حرکت کردها هم چریکی بود و تنها کسی که در آن موقع دوره چریکی دیده بود چمران بود…قرنی می‌گفت که هنوز رشد نکرده‌اند باید با آنها مبارزه کنیم و از بین ببریمشان. چمران هم خیلی معتقد به مذاکره نبود و می‌گفت من رفته‌ام مطالعه کرده‌ام و میدانم.[۳]

در اسفند ۵۷ با تحریک نیروهای جمهوری اسلامی درگیری‌هایی در سنندج درگرفت. در اسفند سال ۱۳۵۷ طی درگیری‌های سنندج مهمترین پادگان نظامی استان در آستانه تصرف نیروهای کرد قرار گرفت.[۴]

جنگنده‌های ارتش بر فراز شهرها و روستاهای کردستان دیوار صوتی را شکستند. قرنی فرمانده ستاد ارتش در آن دوران فرمان آتش باران سنندج را صادر کرده که منجر به کشته و مجروح شدن تعداد زیادی از شهروندان در نوروز ۱۳۵۸ شد. این واقعه به نوروز خونین سنندج معروف شد.[۵]

هیأت اعزامی به سنندج، آیت‌الله طالقانی، بهشتی، رفسنجانی، بنی‌صدر و…
هیأت اعزامی به سنندج در فروردین ۱۳۵۸

سرلشکر ناصر فربد معتقد است که شروع کننده جنگ علیه کردستان تهران بوده است و می‌گوید که ستاد رسما نوشته که رأسا این‌کار را انجام داده است و اینکه ارتش با هواپیما آمد روی سنندج.[۶]

گروه‌های کردی رفراندوم جمهوری اسلامی را تحریم کردند از جمله ماموستا شیخ عزالدین حسینی رهبر مذهبی کردستان در بیانیه‌ای که در روزنامه کیهان ۸ فروردین ۱۳۵۸ صفحه ۷ چاپ شده است ازجمله چنین می‌گوید:

«چون محتوای جمهوری اسلامی مبهم و نامعلوم است، به‌ویژه از نظر حق تعیین سرنوشت و مسأله خودمختاری کردستان درچارچوب ایران آزاد… از شرکت در رفراندم خودداری می‌کنم.»[۷]

در فروردین ۵۸ هیأتی متشکل از آیت‌الله طالقانی و بهشتی و بنی صدر و رفسنجانی به کردستان رفتند تا به حل مناقشات بپردازند.[۴] در پی این مذاکرات آرامش نسبی به کردستان بازگشت اما در جهت برآورده شدن مطالبات مردم کردستان نتیجه‌ای حاصل نشد. با شکست مذاکرات و زمانی‌که کردها دریافتند هدف از بهانه‌گیری‌ها و به تاخیر انداختن گفتگوها تنها تأمین شرایط برای یک سرکوب تمام عیار است شهر مریوان را برای پرهیز از جنگ تخلیه کردند.[۵]

درگیری‌های کردستان پس از انقلاب

جمهوری اسلامی برای سرکوب کردستان زمینه‌ چینی می‌کرد و در صدد بهانه‌ای بود تا به کردستان حمله کند. البته سرکوب تنها شامل کردستان نبود و خمینی آرام آرام خود را برای سرکوب تمامی احزاب، چه کردی و چه غیرکردی در پایتخت آماده می‌کرد.

درمورد نقش دستگاه‌های تبلیغاتی جمهوری اسلامی، شاه‌اویسی استاندار وقت کردستان می‌گوید صدا و سیما هم به پخش مارش نظامی اقدام می‌کرد و به این ترتیب احساسات دیگر هم میهنان را علیه هم میهنان کرد تهییج می‌کرد. هرچه گفته می‌شد در کردستان شرایط قابل کنترل است و چنان نیست که به اینجا حمله شود و اوضاع روبه آرامش است، گوش شنوایی نبود و نیز اطلاعات غلط از کانال‌های غیررسمی داده می‌شد.[۸]

درگیری‌های پاوه

در بهار و تابستان ۱۳۵۸ درگیری‌های پراکنده‌ای در کردستان در گرفت که اوج آن‌ها درگیری‌ها در شهر پاوه بود. نیروهای کردی شهر پاوه را محاصره کرده بودند و شهر تقریبا به تصرف آنان درآمده بود. در روز ۲۷ مرداد ۵۸ خمینی طی پیامی به نیروهای ارتش فراخوان داد که گروه‌های کردی را در پاوه سرکوب کنند. فرمان خمینی برای حمله به پاوه بدین شرح است:

«بسم الله الرحمن الرحیم‌

۲۴ شهر رمضان ۹۹/ ۲۷ مرداد ۵۸

از اطراف ایران، گروه‌های مختلف ارتش و پاسداران و مردم غیرتمند تقاضا کرده‌اند که من دستور بدهم به سوی پاوه رفته و غائله را ختم کنند. من از آنان تشکر می‌کنم؛ و به دولت و ارتش و ژاندارمری اخطار می‌کنم اگر با توپ‌ها و تانک‌ها و قوای مجهز تا ۲۴ ساعت دیگر حرکت به سوی پاوه نشود، من همه را مسئول می‌دانم.

من به عنوان ریاست کل قوا به رئیس ستاد ارتش دستور می‌دهم که فوراً با تجهیز کامل عازم منطقه شوند؛ و به تمام پادگانهای ارتش و ژاندارمری دستور می‌دهم که بی‌انتظار دستور دیگر و بدون فوت وقت- با تمام تجهیزات به سوی پاوه حرکت کنند؛ و به دولت دستور می‌دهم وسایل حرکت پاسداران را فوراً فراهم کنند.

تا دستور ثانوی، من مسئول این کشتار وحشیانه را قوای انتظامی می‌دانم؛ و در صورتی که تخلف از این دستور نمایند، با آنان عمل انقلابی می‌کنم. مکرر از منطقه اطلاع می‌دهند که دولت و ارتش کاری انجام نداده‌اند. من اگر تا ۲۴ ساعت دیگر عمل مثبت انجام نگیرد، سران ارتش و ژاندارمری را مسئول می‌دانم؛ و السلام.

روح الله الموسوی الخمینی»[۹]

پس از فرمان خمینی نیروهای ارتش به شهر پاوه که فرماندهی نیروهای دولتی در آن به عهده‌ی مصطفی چمران بود یورش بردند و با انواع سلاح‌ها و بالگرد کردها را زیر آتش گرفتند در پی این حمله نیروهای کردی شهر پاوه را ترک کردند و به مناطق کوهستانی پناه بردند.

حمله همه جانبه به کردستان

خمینی در پیام دیگری فرمان حمله به کردستان را در همان روز ۲۷ مرداد ۵۸ بدین مضمون صادر کرد:

«بسم الله الرحمن الرحیم‌

به رئیس کل ستاد ارتش، و رئیس کل ژاندارمری [جمهوری] اسلامی، [و] رئیس پاسداران کل انقلاب اکیداً دستور می‌دهم که به نیروهای اعزامی به منطقه کردستان دستور دهند که اشرار و مهاجمین را که در حال فرار هستند تعقیب نمایند، و آنان را دستگیر نموده و با فوریت به محاکم صالحه تسلیم کنند؛ و تمام مرزهای منطقه را با فوریت ببندند که اشرار به خارج نگریزند؛ و اکیداً دستور می‌دهم که سران اشرار را با کمال قدرت دستگیر نموده و تسلیم نمایند. اهمال در این امر، تخلف از وظیفه و مورد مواخذه شدید خواهد شد؛ و السلام.

۲۴ شهر رمضان ۹۹/ ۲۷ مرداد۵۸

روح الله الموسوی الخمینی»[۱۰]

در حالی‌که تمام شواهد و قرائن حاکی از آرامش در سنندج بود خمینی دستور حمله به سنندج را در ۲۸ مرداد ۵۸ صادر کرد.

«بسم الله الرحمن الرحیم

السّاعه خبر رسید که در سنندج «حزب دمکرات»، آنها ارتشی‌ها و سازمان‌های آن‌ها را محاصره کرده‌اند، و اگر تا نیم ساعت دیگر کمک نرسد اسلحه‌ها را می‌برند؛ و از مسجد سنندج به ما اطلاع داده‌اند که حزب دمکرات زن‌های ما را به گروگان برده‌اند. اکیداً به کلیه قوای انتظامی دستور می‌دهم به پادگان‌های مراکز ابلاغ کنند که به قدر کافی به طرف سنندج حرکت کنند، و با شدت اشرار را سرکوب نمایند. پاسداران انقلاب- در هر محلی هستند- به مقدار کافی به طرف سنندج و کردستان- با پل هوایی- بسیج شوند و با شدت، تمام اشرار را سرکوب نمایند. تاخیر- و لو به قدر یک ساعت- تخلف از وظیفه، و به شدت تعقیب می‌شود. از ملت ایران می‌خواهم که مراقب باشند هر یک از مامورین تخلف کردند فوری اطلاع دهند. من انتظار دارم که تا نیم ساعت دیگر از قوای انتظامی به من خبر بسیج عمومی برسد؛ و السلام.

۲۸ مرداد ۵۸

روح الله الموسوی الخمینی»[۱۱]

هاشم صباغیان درباره‌ی ماجرای پاوه و دستور خمینی برای پایان دادن به ماجرای پاوه طی ۲۴ ساعت وحکم خمینی مبنی حرکت نیروی نظامی به سمت سنندج، می‌گوید، گفتم که اخبار را اشتباه می‌دادند. خمینی تصمیمی گرفته بود که چندان مناسب نبود، بعد وقتی گفتند سنندج خبری نیست، دیر شده بود. این در حالی است که استاندار انتخابی دولت در مصاحبه با روزنامه‌های داخلی و خارجی گفت در سنندج خبری نیست. این اعلان جنگ برای چه بود.[۱۲]

با این زمینه سازی‌ها نیروهای مسلح از زمین و هوا و به‌صورتی گسترده کردستان را مورد حمله قرار دادند و موج اعدام‌ها توسط صادق خلخالی به‌راه افتاد. نیروهای سیاسی که فاقد هرگونه آمادگی نظامی بودند، ناچارا تا مناطق کوهستانی مرزی عقب نشینی کردند.

به‌دنبال این هجوم و حمله به جان و مال مردم، جوانان کردستان به صفوف حزب دموکرات کردستان و حزب کومه‌له روی آوردند و در نتیجه مقاومتی بر علیه جمهوری اسلامی شکل گرفت که نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران را ناچار به عقب نشینی کرد.[۷]

اعدام‌ها توسط خلخالی در کردستان

اوج اعدام‌های کردستان بعد از ۲۷ مرداد سال ۵۸ صورت گرفت؛ زمانی که خمینی دستور مشهور خود را برای مداخله نظامی تمام عیار در کردستان صادر کرد. بعد از درگیری‌های کردستان به دستور خمینی پای صادق خلخالی، رئیس دادگاه تازه تأسیس انقلاب به کردستان باز شد. کارول پرونهابر، نویسنده‌ی ونزوئلایی در کتاب خود از ماکز کروایتز، خبرنگار فرانسوی که آن زمان در منطقه بوده نقل کرده است:

«ارتش و سپاه پاسداران کنترل شهرهای کردستان را به دست گرفتند، خلخالی به دنبال آن‌ها در حرکت بود، دادگاه‌های کوتاهی برگزار می‌کرد و دستور می‌داد اعدام‌ها به سرعت اجرا شوند… او مردان و پسرها را طی چند روز و گاهی حتی چند ساعت بعد از دستگیری‌شان، بدون برگزاری محاکمات عادلانه و گویا به جرم فعالیت‌های ضد انقلابی، به اعدام محکوم می‌کرد.»

مرکز اسناد حقوق بشر ایران نیز در گزارش «خاطرات تسخیر کننده؛ اعدام توسط جمهوری اسلامی در سال ۱۳۵۸» مفصل به این موضوع اشاره کرده است. صادق خلخالی خود در یکی از بحث برانگیزترین اظهاراتش گفته است:

«من حاکم شرع بودم و پانصد و چند نفر از جانیان و سرسپردگان رژیم شاه را اعدام کردم و صدها نفر از عوامل غائله‌های کردستان و گنبد و خوزستان و شماری از عوامل اشرار و قاچاقچیان مواد مخدر را هم کشتم.»

سرکوب و اعدام کردها در سال ۵۸
اعدام مخالفان کرد در سال ۱۳۵۸

یکی از مشهورترین اعدام‌های خلخالی اعدام ۹ نفر در مریوان در رابطه با «کوچ اعتراضی» بود. ورود ارتش به شهر مریوان در مرداد ماه ۵۸ با خروج اعتراضی مردم این شهر برای جلوگیری از وقوع جنگ روبرو شد. بر اساس گزارش‌های موثق تقریبا تمام ساکنان مریوان به مدت دو هفته به اردوگاهی در خارج از این شهر پناه بردند. بعدها در این رابطه ۹ نفر از جمله دو برادر عضو یک خانواده تیرباران شدند.

خلخالی که پیشتر در پاوه بود و بعد به مریوان رسید، سپس به سنندج، سقز و دیگر شهرها رفت و افراد بسیاری را به جوخه‌های اعدام سپرد؛ احکامی که غالبا در مکان‌های عمومی و با طرح پرسش‌هایی سرپایی بدون امکان دفاع صادر می‌شد و در موارد زیادی همان‌جا هم به اجرا در می‌آمد.

اخبار برخی از این اعدام‌ها در نشریات سراسری منتشر می‌شد. روزنامه‌هایی مانند آیندگان، اطلاعات و کیهان در آن روزها شماری از اعدام‌ها را اعلام کردند.

تصاویری از این اعدام‌ها به جا مانده که در یکی از مشهورترین این عکس‌ها، ناصر سلیمی سمت راست با دست شکسته و چشمان بسته در قاب ایستاده است. در کنار او برادران ناهید هستند، گلوله خورده، معلق مانده میان زمین و هوا. مجله فرانسوی پاری ماچ، در شماره دوم، ۲۱ سپتامبر سال ۱۹۷۹ عنوان «کردها، زیر گلوله‌های الله» را برای این عکس برگزید. اعدام در پنجم شهریور ۱۳۵۸در محوطه فرودگاه سنندج صورت گرفته بود. اعدام شده‌گان بیشتر از اعضای احزاب چپ گرای کردستان بودند. در میان آن‌ها افرادی هم هستند که هیچ گونه وابستگی حزبی و سیاسی نداشته‌اند.[۱۳]

در این رابطه شیخ حسین کرمانی می‌گوید، تماس گرفتم احمدآقا گوشی را برداشت. گفتم آقای خلخالی آمده همدان و فردا می‌خواهد بیاید سنندج. سنندج هیچ خبری نیست. آرام آرام است. محض‌رضای خدا نگذارید ایشان بیاید.[۱۴]

صباغیان درباره اعدام‌های خلخالی می‌گوید، پیش از شروع کار ما (مذاکرات) اعدام‌های ناروای آیت‌الله خلخالی جو را ملتهب کرده بود. به حساب خودش خواسته بود زهرچشم بگیرد. مثلا برادری جای برادرش اعدام شده بود… این فرد فلج بود و او را با برانکارد آورده و اعدام کرده بودند.[۱۵]

مذاکرات کردها و جمهوری اسلامی

مردم کردستان در مقابل حمله و هجوم ارتش و سپاه پاسداران مقاومت کردند و بسیاری از مناطق را از آن‌ها پس گرفتند. پس از ۳ ماه، جنبش مقاومت کردستان، با اعتراضات و تظاهرات سازمان‌یافته در شهرها و تعرض نظامی نیروی پیشمرگ در نقاط مختلف کردستان علیه ارتش و سپاه پاسداران به نتیجه رسید.[۲] جنگ بزرگ جاده‌ی سردشت - پیرانشهر شکست کامل نظامی جمهوری اسلامی بود که خمینی را واداشت به مذاکرات صلح کردستان تن دهد.[۵]

پس از مقاومت مردم کردستان در مقابل سرکوب حکومتی و عقب نشینی نیروهای جمهوری اسلامی، خمینی برای این‌که بتواند فرصتی بیابد و با دفع الوقت به تمرکز نیرو بپردازد تا دوباره به کردستان حمله کند، پیشنهاد آتش بس داد و هیأتی را به کردستان اعزام کرد.[۲] نخستین پیام‌های آشتی و دعوت به مذاکرات در اوائل آبان‌ماه ۱۳۵۸ به رهبران کردستان رسید و اولین نشست رسمی با وساطت جلال طالبانی و حضور داریوش فروهر، صباغیان، سحابی و چند نفر ارتشی در روستای بیوران سردشت با هیأتی به ریاست شیخ عزالدین حسینی انجام گرفت

روزنامه کیهان پنج‌شنبه ۱۷ آبان ۱۳۵۸ صفحه ۹ ازجمله می‌نویسد:

«اعضای هیات حسن‌نیت متشکل از آقایان فروهر، صباغیان و سحابی دیروز چهارشنبه وارد بانه شدند و در تظاهرات علیه آمریکا شرکت کردند. پس از سخنرانی داریوش فروهر در اجتماع و تظاهرات هزاران نفر، قطعنامه‌ای از سوی مردم بانه در سه ماده خوانده شد و تسلیم هیأت حسن‌نیت گردید.

۱ ـ … پشتیبانی قاطع از قطعنامه ۸ ماده‌ای مهاباد، ...

۲ ـ … تنها نمایندگان خلق کرد و گروه های سیاسی می‌توانند در مورد مسایل منطقه مذاکره کنند

۳ ـ حل مسائل کردستان در گرو شناسایی حق تعیین سرنوشت… واین تنها راه حل مشکل کردستان و ایران است…

مذاکره هیأت اعزامی جمهوری اسلامی با کردها در آذر ۱۳۵۸
مذاکره هیأت اعزامی جمهوری اسلامی با کردها در آذر ۱۳۵۸

به‌دنبال یک سلسله گفتگو و دیدار بین جریانات مختلف سرانجام هیأت نمایندگی خلق کرد تشکیل شد که در آن شیخ عزالدین حسینی، رئیس حزب دموکرات کردستان [دکترعبدالرحمان قاسملو] سخنگوی کومه‌له و چریک‌های فدایی شاخه کردستان اعضای آن بودند.[۷]

خمینی که سه ماه قبل آن فرمان جهاد و سرکوب صادر کرده بود در ۲۶ آبان ۱۳۵۸پیام دیگری داد:

«سلام بر خواهران و برادران کُرد،... اینجانب می دانم که در حکومت موقت هم‏‎ ‎‏آنطور که خواست شما و ملت است رسیدگی نشده… و من امیدوارم‏‎ ‎‏که برای همه‌ی ملت و برای شما برادران کرد، وسائل رفاه حاصل شود. ‏

از هیأت ویژه می‌خواهم که به مذاکرات خود با کمال حسن نیت ادامه دهند؛ و با‏‎ ‎‏شخصیت‌های مذهبی و سیاسی و ملی و سایر قشرها تماس بگیرند، تا تأمین خواسته های‏‎ ‎‏آنان ـ که خواست ما نیز هست ـ به طور دلخواه بشود؛ ‏‏‏اسلام بزرگ تمام تبعیض‌ها را محکوم نموده… در پناه اسلام و جمهوری‏‎ ‎‏اسلامی، حق اداره‌ی امور داخلی و محلی و رفع هر گونه تبعیض فرهنگی و اقتصادی و‏‎ ‎‏سیاسی متعلق به تمام قشرهای ملت است...»[۱۶]

هیأتی از تهران به مهاباد آمد و تنها جلسه‌ی رسمی مذاکرات با هیأت نمایندگی خلق کرد تنها چهل دقیقه به‌طول انجامید. ساعت سه و نیم روز سه‌شنبه ۲۰ آذرماه ۱۳۵۸ جلسه رسمی هیأت دولت با هیأت نمایندگی خلق کرد در محل فرمانداری مهاباد تشکیل گردید. در این جلسه ابتدا آقای فروهر ضمن‌اظهار خوشوقتی از این نشست، در مورد نتیجه مذاکرات اظهار خوشبینی کردند. سپس ماموستا شیخ عزالدین حسینی یک بیانیه افتتاحیه قرائت کرد که در آن ضمن خوش‌آمدگویی به نمایندگان دولت، گفت که ملت کرد همواره آرزو داشته‌اند که در نشست و گفتگو با نمایندگان رسمی دولت شرکت نموده و مسئله ملی خود را از راه تفاهم و گفتگو حل و فصل نمایند. مردم کردستان درعین حالی‌که با مردم ایران مبارزات مشترکی را پیش برده و همواره برای کسب حقوق حقه خود نیز مبارزه کرده است.

ماموستا شیخ‌ عزالدین پس از این بیانات، هیأت نمایندگی خلق کرد را با تعلق سازمانی‌شان معرفی کرد. به‌دنبال آن صباغیان به ترکیب هیأت و حضور رسمی نمایندگان کومه‌له و چریک‌های فدایی اعتراض کرد.[۷]

بنا به گفته بهروز سلیمانی نماینده شاخه کردستان سازمان چریک‌های فدایی خلق، به‌دنبال این سخنان صباغیان، دکتر قاسملو اظهار می‌دارد که ترکیب هیأت به خود هیأت مربوط است؛ مردم کردستان طی تظاهرات گسترده و سراسری در دو هفته پیش (ششم آذرماه) از ترکیب فعلی هیأت نمایندگی خلق کرد به‌طور وسیعی حمایت کرده‌اند.[۱۷]

شیخ حسین کرمانی دراین‌باره می‌گوید، گفتند که یک هیات حسن‌نیت دارد برای کردستان می‌آید شما بروید با آنها باشید اما جزو هیات نباشید. ناظر باشید که چه می‌کنند… به آقای صباغیان گفتم من با شما کاری خصوصی دارم. خلوت کردند. بنده بودم، مهندس صباغیان، مهندس سحابی و ظاهرا یک نفر دیگر هم بود. شروع کردم گفتم از آنجا که شما می‌خواهید با آن‌ها صحبت کنید آیا آن‌ها را به رسمیت می‌شناسید؟ کومه‌له و دموکرات را به رسمیت می‌شناسید؟ می‌خواهید چکارکنید؟ گفتند الان وضع ما خوب نیست ما امکانات این چنینی نداریم. خودتان را سرگرم کنید که دست به عمل حادی نزنند تا ما کم‌کم بتوانیم مرزهای‌مان را بگیریم. ارتشمان را جمع و جور کنیم و این‌ها را آرام کنیم.[۱۸]

آقای سحابی می‌گوید، من یادم هست یکی از بچه‌های خودمان به رضا ناجیان گفت چرا شما با این‌ها مذاکره می‌کنید؟ گفت سیاست ما فعلا اینست. ما می‌خواهیم مردم را از آنها جدا کنیم. آنها جو درست کرده‌اند و مردم را ترسانده‌اند. ما که بالاخره با آن‌ها می‌جنگیم، اما باید مردم را از آنها جدا کنیم. آقای خمینی هم این سیاست ما را پذیرفت؛ لذا سرتاسر زمستان ۵۸، کجدار و مریز، گاهی به کردستان می‌رفتیم.[۱۹]

با توجه به کارشکنی هایی که از جوانب مختلف صورت می‌گرفت و نیز تحولات درون حاکمیت که همزمان با اشغال سفارت آمریکا در جریان بود، این مذاکرات نتوانست به جایی برسد. حتی تلاش‌های یک‌جانبه کردها از طریق تماس با بنی صدر و برخی دیگر از رهبران در تهران نیز کار به‌جایی نبرد. تمام شواهد و قرائن حاکی از آن بود که رژیم در حال آماده سازی برای هجومی تازه بود.[۷]

دور دوم درگیری‌ها در کردستان

مذاکرات کردها و فرستادگان جمهوری اسلامی با کارشکنی عوامل جمهوری اسلامی و با توجه به این‌که این مذاکرات نه برای حل مسئله کردستان و به رسمیت شناختن حقوق مردم کرد بلکه برای اتلاف وقت و خرید زمان و تجمع قوا برای سرکوب جنبش کردستان بود، به بن بست رسید و در نهایت در فروردین ۱۳۵۹ دومین دور حمله به کردستان آغاز شد و این دور از جنگ و درگیری‌ها تا سال ۱۳۶۲ ادامه داشت تا این‌که نیروهای کردی از خاک ایران خارج شدند.

سحابی در مورد از سر گیری دور دوم درگیری‌های کردستان می‌گوید، درآخرین شب‌های اسفند ماه نزدیک عید نوروز ۱۳۵۹ خبر رسید فردا می‌خواهند حمله کنند. قرار شده که سپاه پاسداران از طرف کامیاران حمله کرده به طرف پاوه پیشروی کند… رفتیم شورای انقلاب با بهشتی مطرح کردیم این کار اخلال در برنامه ما و هیأت ویژه است… این جنگ ممکن است باعث سرکوب موقت بشود، ولی گروه‌ها خود را مظلوم می‌نمایند و مردم را جذب می‌کنند. ما با مرحوم بهشتی اتمام حجت کردیم، ولی اثری نداشت؛ بنابراین من کناره گیری کردم. هیأت ویژه از اول فروردین ۱۳۵۹ دیگر نقشی نداشت.[۲۰]

خمینی در ‏‏۲۹ تیر ۱۳۵۹ در سخنرانی اعتراف به اشتباهات گذشته گفت:

«... ملت ما انقلابی عمل کردند و ما نکردیم. ما یا مقصریم یا قاصر… اگر آن روزی که می‏‌خواستند در کردستان بروند برای مذاکره، من به آنها تذکر دادم که اگر بخواهید مذاکره [کنید]، باید با موضع قدرت بروید. اول باید ارتش و پاسدارها و این‌ها احاطه کنند آنها را، محاط قرار بدهند، بعد شما بروید صحبت کنید. مسامحه شد. این اسباب این شد که آن گرفتاری طولانی برای ما پیش آمد، و آن قدر ضایعه واقع شد.» (صحیفه خمینی، ج ۱۳، ص ۴۶ و ۴۷)[۷]

چهل سال خشونت، سرکوب، بمباران و اعدام پاسخ جمهوری اسلامی ایران به خواست‌های مردم کردستان بوده است؛ ولی علی‌رغم همه این سرکوب‌ها مبارزه علیه مسئله ستم ملی و تمامی پیامدهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی آن در کردستان هم‌چنان در جریان بوده و به لحاظ سیاسی حاکمیت جمهوری اسلامی در کردستان پذیرفته نشده است.

کشتار و اعدام مردم کردستان

درجریان درگیری‌ها و سرکوب مردم کردستان، کشتار و جنایت‌های بسیاری از جانب جمهوری اسلامی صورت گرفت. از آن جمله می‌توان به کشتارجمعی مردم در قارنا، قلاتان، ایندرقاش، اوچ تپه، کانی مام سید، سرچنار و گوله‌ و چندین روستای دیگر اشاره کرد. نیروهای حکومتی در این مناطق مردم روستاها اعم از مرد و زن و کودک و پیر را قتل‌عام کردند و خانه و کاشانه و دسترنج مردم کردستان را به آتش کشیده و غارت کردند.

هم‌زمان با اعزام گردان‌ها و لشکرهای متعدد از طرف جمهوری اسلامی به کردستان و بمباران شدید شهر و روستاهای این منطقه و قتل عام مردم بی دفاع این دیار، صادق خلخالی با حکم شرعی و حکومتی خمینی به کردستان اعزام و ده‌ها تن از مبارزان و انسان‌های بی گناه را به جوخه آتش سپرد. مبارزین زخمی را با برانکارد به میدان تیر اعزام و آنان را تیرباران کردند.[۲]

قتل عام روستای قارنا

یکی از نمونه‌های مشهور کشتار مردم کردستان، قتل عام قارناست. قارنا روستایی کردنشین در پنج کیلومتری شهرستان نقده، واقع در کردستان ایران است. جنگ سال ۱۳۵۸ در نقده توسط عوامل حکومتی جمهوری اسلامی به‌وقوع پیوست.

کشتار مردم در روستاهای کردستان توسط جمهوری اسلامی
کشتار مردم در روستاهای کردستان توسط جمهوری اسلامی

ساعت یک بعد ازظهر یازدهم شهریور ماه سال ۱۳۵۸، در یک یورش ۳ساعته به روستای قارنا ۴۷ نفر از مردم بی‌گناه و بی‌دفاع که جملگی غیرنظامی بودند، کشته شدند. مقتولین زن و مرد و پیر و جوان و حتی بعضی از کودکانی بودند که هنوز سنشان به پنج سالگی هم نرسیده بود حزو کشته شدگان بودند. اگرچه منابع مربوطه تعداد کشته‌ها را ۴۷ نفر ذکر کرده‌اند ولی طبق گفته‌های اهالی روستا و مطلعین تعداد کشته‌های این حادثه به ۶۸ نفر رسیده است. در این میان برخی از خانواده‌ها تا شش نفر از اعضایشان را از دست دادند.

برخی اخبار این طور حکایت می‌کنند که نیروهای مهاجم جمهوری اسلامی، در راه رسیدن به قارنا در برخورد با هر کردی او را می‌کشتند. بعد از رسیدن به قارنا مردم را جمع کرده و به سوی آنان حمله ور شده و پیر و جوان و زن و مرد را ابتدا با سرنیزه از پا در آوردند و سپس با گلوله به آنان تیر خلاص زدند.

اسناد و مدارک زیادی برای پیگیری عاملان این جنایت در دسترس بوده است ولی دولت درحالی که بیش از ۳ ماه از این جنایت گذشته بود، هیچ اقدامی در این مورد انجام نداد و تا هیات حسن نیت (با همراهی داریوش فروهر) به کردستان نیامد کسی از مسئولین حتی فریاد مظلومیت‌های قارنا را نشنید.

این جنایت بعد از فرمان جهاد خمینی علیه ملت کرد انجام گرفت و عاملان این جنایت نه تنها مستقل و جدا از حکومت نبودند، بلکه نیروهای رسمی دولت سرپرستی آنها را برعهده داشتند.

عاملین حادثه‌ی قارنا مورد بازجویی قرار نگرفتند و پاداش‌هایی نیز از جانب حکومت برای آنان در نظر گرفته شد. تعدادی از آن‌ها بعدها به پست‌های بسیار بالای حکومتی چون وزیر و سفیر ارتقاء یافتند.

اسامی برخی از جان باختگان قارنا بدین شرح است:

ملامحمود بهترزاده، سیدرحمان طاهری، سیدمحمدطاهری، سیداسماعیل طاهری، حاج سیدعلی طاهری، سیدکریم اروندی، امینه شریفی اذر، حاجی رحمان شریفی اذر، عثمان شریفی اذر، مصطفی عزیزی، محمدعزیزی، محی الدین ابروشن، حاج شریف ابروشن، رحمان ابزن، رحمان سلیمانی، رحیم سلیمانی، کریم سلیمانی، قادرسلیمانی، عبدالله احمدپور، عمرباسی، جعفرباسی، مصطفی باسی، محمدشیرو، سلیمان حمزه پور، ابراهم پویا، ابراهیم رسولی، علی (چوپان روستا)، حسن (نوجوان ۱۳ ساله اهل روستا مجور علی آباد)، زینب رامین، خانم خاتوزین رامین، کریم رامین، احمدرامین، رحمان رامین، خسروافشین، رسول خسروی، رحمان خسروی، سعیدخسروی، عبدالله خسروی، مرادخسروی، مصطفی خسروی، ابوبکرشیشمان، جعفرشیشمان، علی شیشمان، عزیزمرزنگ، احمد سعادت‌پور

اسامی جان باختگان قلاتان:

فرار مردم کردستان از خانه‌های خود در اثر سرکوب جمهوری اسلامی
فرار مردم کردستان از خانه‌های خود در اثر سرکوب جمهوری اسلامی

رمضان پنهار ۱۱ ساله، حاجی سید حسن قدمی ۷۰ ساله، حاج محمد بایزیدی ۷۵ ساله، حاج رسول عبدالله ۶۰ ساله، عبدالله قربان ۵۰ ساله، عثمان درویش سلیم ۶۰ ساله، محمد کردی ۵۰ ساله، عثمان امانی ۳۰ ساله، محمد امین عباسی ۳۰ ساله، حسن حمزه کوکه ۲۲ ساله، احمد گلابی ۲۱ ساله، جلال بیدوخ ۱۸ ساله، عبدالله آه لیانی ۱۹ ساله، اسمعیل حمیدی ۱۵ ساله، قادر کورستمی ۳۵ ساله و رحمان مینه مورک ۳۵ ساله.[۲۱]

مهدی بهادران که از سوی حسینعلی منتظری مسئول تحقیق در مورد کشتار قارنا شد، در گزارش او که در روزنامه اطلاعات بعد از تأخیری یک‌ماهه، در روز ۲۵ مهرماه ۱۳۵۸ به‌چاپ رسید، می‌نویسد:

«با تحقیقات مفصل که گزارش‌ها و نوارهای موجود جوانمردان استخدامی ژاندارمری و مجاهد نماهای نقده تحت سرپرستی آقای معبودی و سرگرد نجفی در قارنا از توابع نقده حداقل ۴۵ نفر را بدون گناه قتل‌عام کرده در محل سکونت آنها و بعداً کشته‌ها را در بیابان‌ها انتقال داده‌اند که وانمود نمایند در جنگ کشته شده‌اند و دهات را غارت کرده و به آتش کشیده‌اند و استوار بیگلری در کوپلکو ۵ نفر را کشته و این در اثر بی‌لیاقتی یا خیانت و توطئه فرماندهان ژاندارمری از یکسو و تحریک احساسات ضد کردی و بیدار شدن روح انتقام‌جویی بر ضد کردهای معصوم از سوی دیگر است. متأسفانه با اینکه عاملین این کشتار شناخته شده‌اند به علت حمایت ظهیر نژاد (فرمانده لشکر ۶۴ ارومیه) از مفسدین محلی امکان دستگیری و مجازاتشان نیست.»[۲۲]

اعدام‌ها در کردستان

اعدام‌های کردستان سال‌ها بعد از آن و خصوصا پس از قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷و ۶۸ نیز ادامه داشت.

پیکر اعدام شدگان دهه شصت عمدتا در قبرستان‌هایی با نام «لعنت آباد» در شهرهایی مانند بیجار، قروه و کرمانشاه به خاک سپرده شدند؛ جایی که شبیه به گورستان خاوران در تهران است. قبرستان‌هایی که کم و بیش در تمام شهرهای عمده کردنشین دیده می‌شوند. برخی از قربانیان در کنار برخی از قبرستان‌های عمومی که محل اجرای احکام آن‌ها نیز بوده است به خاک سپرده شده‌اند.

ابعاد آن‌چه در سه سال اول بعد از انقلاب در کردستان اتفاق افتاد، بسیار فراتر از آمار و ارقامی است که نشریات سراسری و حتی مطبوعات خود احزاب کرد منتشر کرده‌اند.

از آغاز دهه شصت و زمانی که نظام جمهوری اسلامی خود را یک‌پایه کرد، دور دیگری از اعدام‌ها در کردستان آغاز شد. موج دستگیری فعالان سیاسی و مدنی در این دوره به اتهامات مختلف که عمدتا مرتبط با عضویت و هواداری احزاب کرد است، در طول حیات جمهوری اسلامی کم نظیر بود.

بیشتر دستگیر شدگان این دوره، این بار، با محاکمه در یک نهاد قضایی به طناب دار و جوخه‌های اعدام سپرده شدند. تعداد زیادی از آن‌ها نیز بر اثر شکنجه و اعمال خشونت در زندان‌ها جان خود را از دست دادند. نهادهای مدافع حقوق بشر می‌گویند که سیر محاکمه‌ها در این دوره بدون رسیدگی عادلانه صورت گرفته است.

هم‌زمان با اعدام‌های گروهی در تابستان سال ۶۷، شمار دیگری از زندانیان در زندان‌های کردستان با مجازات مرگ روبرو شدند که از تعداد دقیق آنها نیز مانند موارد قبلی اطلاعی در دست نیست.

اخیرا بنیاد عبدالرحمان برومند، که از جمله اعدام‌های سیاسی در ایران را مستند می‌کند، تلاش‌هایی را برای مستندسازی جداگانه اعدام و کشتارهای فراقضایی در کردستان آغاز کرده است. رویا برومند، مدیر این بنیاد گفت، تا به امروز ما برای سال‌های ۱۹۸۰–۱۹۹۰توانسته‌ایم ۲۴۰ مورد از اعدام‌های سیاسی را ثبت کنیم. او می‌گوید سرگذشت افرادی که اعدام شده‌اند از منابع منتشر شده و در مصاحبه و تماس با بازماندگان و فعالان کرد در حال تدوین است، ولی بدون کمک خانواده و دوستان و همبندی‌ها، جمع‌آوری اطلاعات به کندی پیش می‌رود و مقدار اطلاعاتی که ما تا به حال جمع آوری کرده‌ایم با ابعاد «فاجعه کردستان» قابل مقایسه نیست.

در مواردی که افراد وابسته به تشکل‌های سیاسی بودند، امکان ثبت اسامی آنها در آرشیو احزاب بیشتر است اما نهادهای حقوق بشری می‌گویند که تعداد زیادی از این اعدام‌ها مربوط به افرادی می‌شود که فعالیت سیاسی یا نظامی خاصی نداشتند و به نظر می‌آید که چندان هم مرتبط با احزاب نبوده‌اند.

رویا برومند می‌گوید به غیر از وقایع شناخته شده همچون کشتار قارنا، موارد دیگری نیز به بیناد برومند گزارش شده است. برای مثال ده‌ها نفر از ساکنین یک محله در مهاباد دستگیر و به صورت تنبیهی و احتمالا در رابطه با یک درگیری که در آن شرکت نداشته‌اند اعدام شده‌اند، که به گفته او نشانه بارزی است از اینکه تعداد اعدام شهروندان عادی به هیچ‌وجه پایین نیست.

وجه دیگر سرکوب مردم کردستان مذهبی است. کردها که اغلب از مسلمانان سنی مذهب هستند از این منظر نیز مورد سرکوب جمهوری اسلامی قرار گرفته‌اند.

خمینی، بنیانگذار جمهوری اسلامی در روز ۲۱ مرداد ۱۳۵۸ تنها یک هفته قبل از صدور دستور مداخله تمام عیار نظامی در کردستان، به گروهی از آموزگاران مسلمان در مورد یک «دشمن مشترک» اخطار داد و گفت:

«اینها از اسلام می‌ترسند. اینها از قوانین اسلام می‌ترسند. این‌ها می‌خواهند که اسلام نباشد، گرچه هر چیز دیگری باشد و این توطئه است. از آن وقتی که توطئه شد دیگر ما نمی توانیم تا آخر تحمل کنیم و توطئه‌ها را بپذیریم. مسئله، مسئله اسلام است و مسئله مصالح مسلمین و اسلام. ما نمی توانیم مسامحه کنیم.»

تنها چند روز پس از این اظهار نظر نیروی‌های دولتی وارد کردستان شدند و جنگ کردستان آغاز شد. این هشدار را هم می‌توان تلاش دیگری برای توجیه سرکوب با توسل به حربه‌ی دین و مذهب دانست.[۱۳]

طرح خود مختاری کردستان ایران

در تاریخ ۱۷ آبان ۱۳۶۲ طرح خودمختاری کردستان ایران توسط شورای ملی مقاومت ایران در یک مقدمه و ۱۲ ماده تصویب شد

طرح خودمختاری کردستان ایران

نظر به این‌که مردم ایران با انقلاب خود «آزادی و استقلال» را به عنوان دو اصل عمومی و تفکیک‌ناپذیر مطرح کرده‌اند،

نظر به این‌که شورای ملی مقاومت براندازی رژیم خمینی و برقراری نظام سیاسی مبتنی بر اراده و حاکمیت مردم را وجهه‌ی همت خود قرار داده است،

نظر به این‌که لازمه‌ی استقرار یک حکومت مبتنی بر اراده و حاکمیت مردم در ایران، تأمین و تضمین هر چه بیشتر وسایل، امکانات و طرق دخالت و مشارکت همه‌ی مردم در اخذ و اجرای تصمیمات است،

نظر به این‌که دخالت و مشارکت مردم در اخذ و اجرای تصمیمات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی شرط لازم تحقق دموکراسی در یک کشور است.

شورای ملی مقاومت به منظور تأمین و تقویت هر چه بیشتر حاکمیت مردمی و تمامیت ارضی و یکپارچگی و وحدت ملی کشور و نظر به مبارزات عادلانه‌ی مردم کردستان برای تأمین دموکراسی درایران و خودمختاری در کردستان و به‌منظور رفع ستم مضاعف از ملیت ستمزده‌ی کرد، طرح حاضر را برای تأمین خودمختاری کردستان ایران اعلام می‌دارد. این طرح در چارچوب برنامه‌ی شورای ملی مقاومت و دولت موقت جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران و وظایف مبرم دولت موقت قابل اجراست و مشخصاً بر اساس ماده‌ی ۳ وظایف مبرم دولت موقت مبنی بر «پایان‌دادن به جنگ ضدخلقی علیه مردم کردستان با اعلان خودمختاری در چارچوب تمامیت ارضی ایران، کوشش برای محو آثار این جنگ» تنظیم و تصویب‌شده و رهنمون عمل آینده‌ی دولت موقت درباره‌ی خودمختاری کردستان خواهد بود.

ترتیبات و نحوه‌ی اجرای طرح حاضر را دولت موقت جمهوری دموکراتیک اسلامی ایران مشخص خواهد نمود. دولت موقت مؤظف است برای تحقق این طرح تلاش‌های لازم را مبذول دارد.

۱ ـ منطقه‌ی خودمختار، تمامی کردستان ایران را شامل می‌گردد. قلمرو جغرافیایی این منطقه از طریق مراجعه به آرای عمومی مردم منطقه‌ی کردنشین کشور تعیین می‌شود.

۲ ـ ارگان قانون‌گذاری در امور داخلی منطقه‌ی خودمختار، شورای عالی کردستان است که نمایندگان آن از طریق انتخابات آزاد با رأی عمومی، مستقیم، مساوی و مخفی انتخاب می‌شوند. قوانین عمومی جمهوری در منطقه‌ی خودمختار لازم‌الاجراست. مصوبات شورای عالی کردستان نباید ناقض قوانین عمومی جمهوری باشد.

۳ ـ اداره‌ی کلیه‌ی امور منطقه‌ی خودمختار کردستان به‌جز اموری که ذیلاً در صلاحیت دولت مرکزی شناخته می‌شود در صلاحیت ارگان‌های خودمختاری است.

تعیین عالی‌ترین ارگانها برای اداره‌ی امور و نظارت برفعالیت آنها به عهده‌ی شورای عالی کردستان است.

۴ ـ حفظ انتظامات داخلی منطقه‌ی خودمختار به عهده‌ی ارگان‌های خودمختاری است که نیروی متناسب برای این امر را با مراعات ماده‌ی ۲ طرح حاضر سازمان خواهند داد.

۵ ـ امور مربوط به سیاست خارجی و روابط خارجی، امنیت سراسری جمهوری و دفاع ملی (شامل حراست از مرزها، حفظ تمامیت ارضی و وحدت جمهوری) در صلاحیت دولت مرکزی است. ارتش در منطقه‌ی خودمختار کردستان نیز مانند دیگر نقاط ایران حق دخالت در امور انتظامی داخلی را ندارد.

۶ ـ امور مربوط به تجارت خارجی و گمرکات، تعیین نظام پولی و مالی کشور، انجام وظایف مربوط به بانک مرکزی، تنظیم بودجه‌ی عمومی و برنامه‌های اقتصادی که اهمیت سراسری دارند و یا مستلزم سرمایه‌گذاری‌های کلان هستند در صلاحیت دولت مرکزی است.

اداره‌ی سایر امور اقتصادی منطقه‌ی خودمختار در صلاحیت ارگانهای خودمختاری است. بهره‌برداری از منابع طبیعی و ثروت‌های عمومی کشور که اهمیت سراسری دارند در صلاحیت دولت مرکزی است که به نفع همه‌ی مردم ایران صورت می‌گیرد. در منطقه‌ی خودمختار کردستان ارگان‌های خودمختاری دولت مرکزی را در بهره‌داری از این منابع و ثروت‌ها یاری خواهند نمود.

۷ ـ زبان کردی، زبان رسمی تدریس و مکاتبه‌ی داخلی درمنطقه‌ی خودمختار است و در همه‌ی مراحل تحصیلی حق آموزش به زبان کردی برای ساکنان منطقه به‌رسمیت شناخته می‌شود.

زبان فارسی، در منطقه‌ی خودمختار نیز مانند دیگر مناطق ایران، زبان رسمی است و در مدارس همراه با زبان کردی آموزش داده می‌شود. مکاتبات ادارات منطقه‌ی خودمختار کردستان با مرکز و سایر نقاط ایران و نیز با ادارات وابسته به دولت مرکزی در منطقه‌ی خودمختار به زبان فارسی صورت می‌گیرد. کلیه‌ی ساکنان غیرکرد در کردستان خودمختار در اشاعه‌ی فرهنگ خود آزادند و حق آموزش به زبان خود را دارند.

۸ ـ کلیه‌ی حقوق و آزادی‌های مصرح در اعلامیه‌ی جهانی حقوق‌بشر و میثاق‌های بین‌المللی مربوط به آن، نظیر آزادی عقیده و بیان، آزادی مطبوعات، آزادی تشکیل و فعالیت احزاب و سازمان‌های سیاسی، اتحادیه‌ها و شوراهای کارگری، دهقانی و صنفی، انجمن‌های دموکراتیک، آزادی انتخاب شغل و محل اقامت و آزادی مذهب در کردستان خودمختار همانند دیگر نقاط ایران تضمین می‌شود. کلیه‌ی ساکنان کردستان اعم از زن و مرد همانند ساکنان سایر مناطق ایران بدون هر نوع تبعیض جنسی، قومی، نژادی و مذهبی از تساوی حقوق اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی برخوردار خواهند بود.

۹. نظام قضایی جمهوری واحد است و در منطقه‌ی خودمختار، دادگاه‌ها طبق قوانین جمهوری و هم‌چنین قوانین مصوب شورای عالی کردستان، به دعاوی رسیدگی خواهد نمود

نیروهای انتظامی کردستان خودمختار، همانند نیروهای انتظامی دیگر نقاط کشور، ضابط دادگستری بوده و ملزم به اجرای احکام و دستورها و قرارهای محاکم و مقامات قضایی می‌باشند.

۱۰ ـ ارگان‌های خودمختاری موظفند از مداخله در اموری که در صلاحیت ویژه‌ی دولت مرکزی شناخته شده است خودداری نموده و دولت مرکزی را در اجرای وظایف خویش در منطقه یاری کنند. به همین نحو دولت مرکزی و ارگان‌های اجرایی آن از مداخله در اموری که در صلاحیت ویژه‌ی ارگان‌های خودمختاری شناخته شده‌اند، ممنوعند و باید ارگان‌های خودمختاری را در انجام وظایف خود یاری رسانند.

۱۱ ـ دولت مرکزی در اجرای وظیفه‌ی خود مبنی بر تأمین سریع پیشرفت و توسعه‌ی کلیه‌ی مناطق عقب‌افتاده‌ی کشور، مؤظف است که از درآمدهای عمومی سهم بیشتری را به رفع عقب‌ماندگی منطقه‌ی خودمختار کردستان نیز تخصیص دهد.

۱۲ ـ مردم منطقه‌ی خودمختار کردستان مانند سایر هموطنان خود در سراسر ایران از طرق قانونی و بدون هیچ‌گونه تبعیض در اداره‌ی امور کشور مشارکت خواهند نمود.

طرح حاضر در یک مقدمه و ۱۲ماده در تاریخ ۱۷آبان ۱۳۶۲ به اتفاق آرا در شورای ملی مقاومت به تصویب رسید.[۲۳]

منابع

  1. ریشه‌های تاریخی استقلال‌طلبی کردستان- مشرق نیوز
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ ۲٫۳ ٢٨ مرداد، فرمان جهاد خمینی، خلق کرد در بوته‌ آزمایش ـ سایت حزب کمونیست ایران
  3. چشم‌انداز ایران، ویژه کردستان شماره یک صفحه ۴۶
  4. ۴٫۰ ۴٫۱ سایه هاشمی رفسنجانی بر فراز کردستان ایران - بی‌بی‌سی فارسی
  5. ۵٫۰ ۵٫۱ ۵٫۲ جزئیاتی درباره‌ی جنگ سه ماهه‌ی کردستان در گفتگو با بهزاد خوشحالی، فعال سیاسی کرد - کوردستان میدیا
  6. چشم‌انداز ایران ویژه کردستان شماره ۲ صفحه ۴۲
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ ۷٫۲ ۷٫۳ ۷٫۴ ۷٫۵ چهلمین سالروز فرمان حمله به کردستان - العربیه
  8. نشریه چشم‌انداز ایران ویژه کردستان شماره دو
  9. صحیفه خمینی جلد ۹ ص ۲۸۵
  10. صحیفه خمینی جلد ۹ ص ۲۸۶
  11. صحیفه خمینی جلد ۹ ص ۳۰۶
  12. نشریه چشم‌انداز ایران – ویژه کردستان' شماره یک صفحه ۵۵
  13. ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ دهه شصت؛ 'کردها زیر گلوله‌' - بی‌بی‌سی فارسی
  14. نشریه چشم‌انداز ایران ویژه کردستان شماره ۲ پاییز ١٣٨٤ صفحه ۸
  15. چشم‌انداز ایران ویژه کردستان' شماره یک ص ٥٥
  16. صحیفه خمینی، ج ١١، ص ٥٥
  17. مصاحبه با تلویزیون مهاباد در روز پنجشنبه ۲۲ آذرماه ١٣٥٨
  18. نٰشریه چشم‌انداز ایران ویژه کردستان شماره دو صفحه ۹
  19. نشریه چشم‌انداز ایران، ویژه کردستان شماره یک صفحه ۶۶
  20. نشریه چشم‌انداز ایران، ویژه کردستان شماره یک صفحات ۶۷–۶۶
  21. قتل‌عام مردم روستای قارنا در کردستان ایران - سایت کوردستان و کورد
  22. قارنا روستای که در خون غروب کرد - سایت کردانه
  23. طرح خود مختاری کردستان ایران - سایت شورای ملی مقاومت ایران