کاربر:Safa/1صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح ارقام، اصلاح نویسه‌های عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح سجاوندی، اصلاح املا)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۱: خط ۴۱:
بنا بر یک سند مورخ ۳۱ اردیبهشت (۲۱ مه ۱۹۵۳)، شاه به منابع سفارت آمریکا در تهران گفته بود: «انگلیسی‌ها خاندان قاجار را بیرون انداختند و پدرم را سر کار آوردند. آنها پدرم را بیرون انداختند و می‌توانند من را هم بیرون بیندازند.»
بنا بر یک سند مورخ ۳۱ اردیبهشت (۲۱ مه ۱۹۵۳)، شاه به منابع سفارت آمریکا در تهران گفته بود: «انگلیسی‌ها خاندان قاجار را بیرون انداختند و پدرم را سر کار آوردند. آنها پدرم را بیرون انداختند و می‌توانند من را هم بیرون بیندازند.»


این سند با نقل قول مستقیم از شاه می‌افزاید: «اگر انگلیسی‌ها می‌خواهند که من بروم، باید فوراً بدانم تا بی سر و صدا بروم.»<ref>[https://www.bbc.com/persian/iran-features-40662801 سایت بی‌بی‌سی  ۱ مرداد ۱۳۹۶]</ref>
این سند با نقل قول مستقیم از شاه می‌افزاید: «اگر انگلیسی‌ها می‌خواهند که من بروم، باید فوراً بدانم تا بی سر و صدا بروم.»<ref name=":0">[https://www.bbc.com/persian/iran-features-40662801 سایت بی‌بی‌سی  ۱ مرداد ۱۳۹۶]</ref>


در سال ۱۳۳۲ سازمان اطلاعات و امنیت خارجی بریتانیا و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، کودتایی برای برکناری مصدق به راه انداختند. با شکست خوردن کودتای ۲۵ مرداد، محمدرضا شاه ایران را ترک کرد و به ایتالیا رفت، ولی با موفقیت کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مصدق برکنار و تبعید شد و وزیر خارجه او دکتر حسین فاطمی نیز دستگیر و اعدام شد و شاه بار دیگر به قدرت رسید.
در سال ۱۳۳۲ سازمان اطلاعات و امنیت خارجی بریتانیا و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، کودتایی برای برکناری مصدق به راه انداختند. با شکست خوردن کودتای ۲۵ مرداد، محمدرضا شاه ایران را ترک کرد و به ایتالیا رفت، ولی با موفقیت کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ مصدق برکنار و تبعید شد و وزیر خارجه او دکتر حسین فاطمی نیز دستگیر و اعدام شد و شاه بار دیگر به قدرت رسید.
خط ۱۲۵: خط ۱۲۵:


=== کودتای ۲۸ مرداد ===
=== کودتای ۲۸ مرداد ===
شاه به خاطر شک و تردیدهایی که در همراهی مردم با نقشه کودتا داشت از امضای فرمان عزل دکتر مصدق و انتصاب سرلشکر فضل الله زاهدی به نخست وزیری طفره می رفت به طوری که وقتی پسر ابوالقاسم کاشانی (مصطفی کاشانی) چهار ماه پیش از کودتا نزد شاه رفت و او را به برکناری مصدق و روی کار آوردن زاهدی تشویق کرد، بنا بر گزارش سیا مورخ دوم اردیبهشت ۱۳۳۲ (۲۲ آوریل ۱۹۵۳) شاه به پسر کاشانی پاسخ داد: دو روز صبر کن، «دو هفته یا دو ماه نه، فقط دو روز.»<ref name=":0" />
کودتای ۲۸ مرداد، با طرح و حمایت مالی و اجرائی سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، و بسیج اوباش خیابانی در تهران علیه دولت مصدق در مرداد ۱۳۳۲ خورشیدی انجام شد، که موجب برکناری دولت دکتر مصدق شد و محمدرضا شاه که پس از شکست کودتای ۲۵ مرداد به رم رفته بود به ایران بازگشت و دوران حکومت مطلقه خود را آغاز کرد.
کودتای ۲۸ مرداد، با طرح و حمایت مالی و اجرائی سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، و بسیج اوباش خیابانی در تهران علیه دولت مصدق در مرداد ۱۳۳۲ خورشیدی انجام شد، که موجب برکناری دولت دکتر مصدق شد و محمدرضا شاه که پس از شکست کودتای ۲۵ مرداد به رم رفته بود به ایران بازگشت و دوران حکومت مطلقه خود را آغاز کرد.


خط ۱۴۹: خط ۱۵۱:
«ما، آخرین کسانی هستیم که از راه قانون اساسی به مبارزه سیاسی برخاسته ایم. ما، از رئیس دادگاه انتظار داریم این «نکته» را به بالاتریها بگویند.»<ref>مهندس مهدی بازرگان، مدافعات انتشارات مدرس مهر ماه ۱۳۵۰</ref>
«ما، آخرین کسانی هستیم که از راه قانون اساسی به مبارزه سیاسی برخاسته ایم. ما، از رئیس دادگاه انتظار داریم این «نکته» را به بالاتریها بگویند.»<ref>مهندس مهدی بازرگان، مدافعات انتشارات مدرس مهر ماه ۱۳۵۰</ref>


از نیمه دوم سال ۱۳۴۲، پس از سرکوب آخرین مقاومت نیروهای - ملی و مذهبی - مخالف رژیم، جوانان بخصوص جناح رادیکال دانشجویان دانشگاه تهران که زیر فشار روزافزون رژیم قرار گرفته بودند، به چاره جویی پرداختند، گروهی که افراطی تر بودند و تحت تأثیر پیروزی انقلابیون الجزایر و کوبا قرار گرفته بودند درصدد آشنایی و بهره‌گیری از تجارب رهبران جنگهای چریکی و و فانون (۵) و نیز ترجمه و انتشار آنها پرداختند. درگیری رژیم کودتا با روحانیت و عناصر مذهبی تأثیر شایانی در تشویق جوانان به مبارزه علیه دستگاه داشت. مهندس مهدی بازرگان که سعی در توجیه مفاهیم اسلامی از دیدگاه علمی داشت و همچنین روحانیت مبارز که به بررسی مفاهیم سیاسی - انقلابی در قرآن و نهج البلاغه و متون مذهبی دیگر پرداخته بود و بالاخره دکتر علی شریعتی که فلسفه سیاسی او نیز ترکیبی از سنتهای اسلامی و افکار انقلابی بود، نقش اساسی در توجیه فرهنگ اسلامی و تفهیم مقاومت، تا مرز «شهادت» در برابر ظالم و ستمگر، ایفا کردند.
از نیمه دوم سال ۱۳۴۲، پس از سرکوب آخرین مقاومت نیروهای - ملی و مذهبی - مخالف رژیم، جوانان بخصوص جناح رادیکال دانشجویان دانشگاه تهران که زیر فشار روزافزون رژیم قرار گرفته بودند، به چاره جویی پرداختند، گروهی که افراطی تر بودند و تحت تأثیر پیروزی انقلابیون الجزایر و کوبا قرار گرفته بودند درصدد آشنایی و بهره‌گیری از تجارب رهبران جنگهای چریکی و و فانون و نیز ترجمه و انتشار آنها پرداختند. درگیری رژیم کودتا با روحانیت و عناصر مذهبی تأثیر شایانی در تشویق جوانان به مبارزه علیه دستگاه داشت. مهندس مهدی بازرگان که سعی در توجیه مفاهیم اسلامی از دیدگاه علمی داشت و دکتر علی شریعتی که فلسفه سیاسی او نیز ترکیبی از سنتهای اسلامی و افکار انقلابی بود، نقشی در توجیه فرهنگ اسلامی و تفهیم مقاومت، تا مرز «شهادت» در برابر ظالم و ستمگر، ایفا کردند.


در اواخر سال ۱۳۴۳ افراد و گروه‌های مخالف رژیم، با نقطه نظرهای مختلف و حتی بدون شناسایی یکدیگر، به یک نتیجه واحد رسیده بودند: مبارزه مسلحانه!
در اواخر سال ۱۳۴۳ افراد و گروه‌های مخالف رژیم، با نقطه نظرهای مختلف و حتی بدون شناسایی یکدیگر، به یک نتیجه واحد رسیده بودند: مبارزه مسلحانه!


گروه پرویز نیکخواه، که در فروردین ۱۳۴۴ اقدام به سوء قصد نافرجام علیه جان محمد رضا شاه کرد، وابسته به سازمان انقلابی طرفدار چین، منشعب از حزب توده در اروپا بود و ارتباطی با انجمنهای اسلامی یا نهضت آزادی نداشت. حزب ملل اسلامی از جوانانی تشکیل می‌شد که با هیچ‌یک از گروه‌های سیاسی مربوط نبود. «جاما» (جمعیت آزادی مردم ایران) از بقایای حزب مردم ایران و جبهه ملی، مخفیانه، و بدون ارتباط با دیگر گروه‌های سیاسی، فعالیت می‌کرد. اما، همه اینها به یک راه حل رسیده بودند. شرایط اوضاع به گونه ای بود که هر کس به مسائل ایران می‌اندیشید و درصدد چاره جویی برمی‌آمد، ناگزیر به این نتیجه می‌رسید که: مبارزه باید در سه بعد: سیاسی، ایدئولوژیکی و نبرد مسلحانه دنبال شود.
گروه پرویز نیکخواه، که در فروردین ۱۳۴۴ اقدام به سوء قصد نافرجام علیه جان محمد رضا شاه کرد، وابسته به سازمان انقلابی طرفدار چین، منشعب از حزب توده در اروپا بود. حزب ملل اسلامی از جوانانی تشکیل می‌شد که با هیچ‌یک از گروه‌های سیاسی مربوط نبود. «جاما» (جمعیت آزادی مردم ایران) از بقایای حزب مردم ایران و جبهه ملی، مخفیانه، و بدون ارتباط با دیگر گروه‌های سیاسی، فعالیت می‌کرد. اما، هرکس که می‌خواست مبارزه کند به این نتیجه می‌رسید که: مبارزه باید در ابعاد: سیاسی، ایدئولوژیکی و مشی مسلحانه پیگیری شود.


صادق امانی، عضو جمعیت مؤتلفه اسلامی (۶) که متهم به قتل منصور نخست وزیر بوددر دادگاه نظامی گفت:
صادق امانی، عضو جمعیت مؤتلفه اسلامی که متهم به قتل منصور نخست وزیر بوددر دادگاه نظامی گفت:


«ما با بررسی اوضاع به این نتیجه رسیدیم که پاسخ به این «مسئله» از لوله تفنگ می‌تواند خارج شود». (۷)
«ما با بررسی اوضاع به این نتیجه رسیدیم که پاسخ به این «مسئله» از لوله تفنگ می‌تواند خارج شود».<blockquote>مجاهد، ارگان نهضت آزادی ایران در اروپا و آمریکا درباره ضرورت نبرد مسلحانه نوشت:</blockquote><blockquote>«.... کشتار سال ۱۳۴۲ نقطه عطف تاریخ ایران است، پیش از این حادثه، کوشش اپوزیسیون در مبارزه علیه رژیم منحصر بود به اعتراضهای خیابانی، اعتصاب کارگران و فعالیتهای زیر زمینی. قتل‌عام سال ۱۳۴۲ ورشکستگی و بی تأثیری این روش را به اثبات رسانید. از آن پس، مبارزان ایدئولوژی خود را به یکسو نهادند و این سؤال را بین خود مطرح کردند، چه باید کرد؟ پاسخ روشن بود: نبرد مسلحانه!» محمد رضا شاه، پس از اعلام انقلاب سفید و سرکوب اپوزیسیون و همه مقاومتهای مردمی، احساس ایمنی می‌کرد، اما این احساس کاذب بود. تاریخ می‌گوید: تا ظلم هست، مبارزه هم هست. در هر مبارزه ای علیه ستم، شکست و پیروزی وجود دارد، ولی سرانجام، پیروزی از آن مردم است.</blockquote>ترور حسنعلی منصور، نخست وزیر، در بهمن ۱۳۴۳ و تیراندازی دو ماه بعد - فروردین ۱۳۴۴- به شاه، آن هم از طرف یکی از افراد گارد جاویدان، اخطار آغاز مبارزه مسلحانه علیه رژیم بود.
 
مجاهد، ارگان نهضت آزادی ایران در اروپا و آمریکا درباره ضرورت نبرد مسلحانه نوشت:
 
«.... کشتار سال ۱۳۴۲ نقطه عطف تاریخ ایران است، پیش از این حادثه، کوشش اپوزیسیون در مبارزه علیه رژیم منحصر بود به اعتراضهای خیابانی، اعتصاب کارگران و فعالیتهای زیر زمینی. قتل‌عام سال ۱۳۴۲ ورشکستگی و بی تأثیری این روش را به اثبات رسانید. از آن پس، مبارزان ایدئولوژی خود را به یکسو نهادند و این سؤال را بین خود مطرح کردند، چه باید کرد؟ پاسخ روشن بود: نبرد مسلحانه!» (۸) محمد رضا شاه، پس از اعلام انقلاب سفید و سرکوب اپوزیسیون و همه مقاومتهای مردمی، احساس ایمنی می‌کرد، اما این احساس کاذب بود. تاریخ می‌گوید: تا ظلم هست، مبارزه هم هست. در هر مبارزه ای علیه ستم، شکست و پیروزی وجود دارد، ولی سرانجام، پیروزی از آن مردم است.
 
ترور حسنعلی منصور، نخست وزیر، در بهمن ۱۳۴۳ و تیراندازی دو ماه بعد - فروردین ۱۳۴۴- به شاه، آن هم از طرف یکی از افراد گارد جاویدان، اخطار آغاز مبارزه مسلحانه علیه رژیم بود. پیکار، بعد تازه ای پیدا می‌کرد.


سازمانهای چریکی
سازمانهای چریکی
خط ۱۶۹: خط ۱۶۵:
چریکها را با توجه به سوابق سیاسی، ترکیب سازمانی و تاریخ شروع فعالیت آنها می‌توان به پنج گروه تقسیم کرد:
چریکها را با توجه به سوابق سیاسی، ترکیب سازمانی و تاریخ شروع فعالیت آنها می‌توان به پنج گروه تقسیم کرد:


۱. سازمان چریکهای فدایی خلق ایران، که به «فداییان مارکسیست» شهرت داشتند. (۹)
۱. سازمان چریکهای فدایی خلق ایران،


۲. سازمان مجاهدین خلق ایران (مسلمانان مجاهد).
۲. سازمان مجاهدین خلق ایران  


۳. سازمان مجاهدین مارکسیست (منشعب از مجاهدین خلق) (۱۰).
۳. سازمان پیکار (منشعب از مجاهدین خلق)


۴. گروه‌های کوچک اسلامی که عبارت بودند از: ابوذر (تأسیس در نهاوند)، گروه شیعیان راستین (در همدان)، گروه الله اکبر (در اصفهان)، گروه الفجر (در زندان قصر)، گروه صف، گروه منصورون، گروه مهدویون، گروه موحدین و…
۴. گروه‌های کوچک اسلامی که عبارت بودند از: ابوذر (تأسیس در نهاوند)، گروه شیعیان راستین (در همدان)، گروه الله اکبر (در اصفهان)، گروه الفجر (در زندان قصر)، گروه صف، گروه منصورون، گروه مهدویون، گروه موحدین و…


۵. گروه‌های کوچک مارکسیست به اسامی: سازمان آزادیبخش خلقهای ایران، گروه لرستان، سازمان آرمان خلق. (۱۱)
۵. گروه‌های کوچک مارکسیست به اسامی: سازمان آزادیبخش خلقهای ایران، گروه لرستان، سازمان آرمان خلق.


همچنین گروه‌های کوچک دیگری که طرفدار مبارزه مسلحانه بودند از قبیل: طوفان، سازمان انقلابی حزب توده، حزب دموکرات کردستان، سازمان چپ جدیدی به نام گروه اتحاد کمونیستها.
همچنین گروه‌های کوچک دیگری که طرفدار مبارزه مسلحانه بودند از قبیل: طوفان، سازمان انقلابی حزب توده، حزب دموکرات کردستان، سازمان چپ جدیدی به نام اتحادیه کمونیستها.


در فاصله بین واقعه سیاهکل و مهرماه ۱۳۵۷ تعداد ۱۳۴۱ چریک و افراد وابسته به گروه‌های مسلح سیاسی طی مبارزه با رژیم شاه جان خود را از دست دادند. از این عده ۱۷۷ تن در برخوردهای مسلحانه کشته شدند. ۹۱ تن با رای دادگاه نظامی و برخی بدون محاکمه اعدام شدند. ۴۲ تن در اثر شکنجه جان باختند. سرنوشت ۱۵ تن از دستگیرشدگان معلوم نشد. ۷ تن پیش از دستگیری و اسارت خودکشی کردند. ۹ تن که دوران محکومیت زندان را طی می‌کردند، در تپه‌های اوین تیر باران شدند. گذشته از مقتولین مزبور حدود ۲۰۰ تن به اتهام چریک بودن به زندانهای از یک سال تا دائم محکوم گشتند.
در فاصله بین واقعه سیاهکل و مهرماه ۱۳۵۷ تعداد ۱۳۴۱ چریک و افراد وابسته به گروه‌های مسلح سیاسی طی مبارزه با رژیم شاه جان خود را از دست دادند. از این عده ۱۷۷ تن در برخوردهای مسلحانه کشته شدند. ۹۱ تن با رای دادگاه نظامی و برخی بدون محاکمه اعدام شدند. ۴۲ تن در اثر شکنجه جان باختند. سرنوشت ۱۵ تن از دستگیرشدگان معلوم نشد. ۷ تن پیش از دستگیری و اسارت خودکشی کردند. ۹ تن که دوران محکومیت زندان را طی می‌کردند، در تپه‌های اوین تیر باران شدند. گذشته از مقتولین مزبور حدود ۲۰۰ تن به اتهام چریک بودن به زندانهای از یک سال تا دائم محکوم گشتند.
خط ۱۸۷: خط ۱۸۳:
۲۰۸ تن (۶۱ درصد) روشنفکر، ۲۶ تن (۹ درصد) کارگر از ۲۲ کارخانه، ۳ تن کاسب و یک تن روحانی. بیشتر آنها جوان بوده‌اند و فقط ۱۰ درصد از ۳۰۶ تن، هنگام مرگ بالای ۳۵ سال داشته‌اند. همچنین از میان ۳۴۱ تن مقتولین ۳۹ تن زن، با این مشخصات شناسایی شده‌اند: ۱۴ تن خانه‌دار، ۱۳ تن دانشجو، ۹ تن معلم، ۲ تن با درجه دکترا و یک تن کارمند اداری.
۲۰۸ تن (۶۱ درصد) روشنفکر، ۲۶ تن (۹ درصد) کارگر از ۲۲ کارخانه، ۳ تن کاسب و یک تن روحانی. بیشتر آنها جوان بوده‌اند و فقط ۱۰ درصد از ۳۰۶ تن، هنگام مرگ بالای ۳۵ سال داشته‌اند. همچنین از میان ۳۴۱ تن مقتولین ۳۹ تن زن، با این مشخصات شناسایی شده‌اند: ۱۴ تن خانه‌دار، ۱۳ تن دانشجو، ۹ تن معلم، ۲ تن با درجه دکترا و یک تن کارمند اداری.


از میان پنج گروه چریک، فداییان مارکسیست و مجاهدین خلق از لحاظ تعداد افراد و ترکیب سازمانی و اجرای عملیات مسلحانه مشخص بوده‌اند، به طوری که از مجموع ۳۴۱ تن تلفات، تعداد ۱۷۲ تن (۵۰ درصد) از فدائیان، ۷۳ تن (۲۱ درصد) مجاهدین اسلامی، ۳۸ تن (۱۱ درصد) گروه‌های کوچک مارکسیست، ۳۰ تن (۹ درصد)، مجاهدین مارکسیست و ۲۸ تن (۸ درصد) از گروه‌های کوچک اسلامی بوده‌اند. (۱۲)
از میان پنج گروه چریک، فداییان مارکسیست و مجاهدین خلق از لحاظ تعداد افراد و ترکیب سازمانی و اجرای عملیات مسلحانه مشخص بوده‌اند، به طوری که از مجموع ۳۴۱ تن تلفات، تعداد ۱۷۲ تن (۵۰ درصد) از فدائیان، ۷۳ تن (۲۱ درصد) مجاهدین اسلامی، ۳۸ تن (۱۱ درصد) گروه‌های کوچک مارکسیست، ۳۰ تن (۹ درصد)، مجاهدین مارکسیست و ۲۸ تن (۸ درصد) از گروه‌های کوچک اسلامی بوده‌اند.<ref>ایران بین دو انقلاب یرواند آبراهامیان صفحات ۴۸۱ و ۴۸۲</ref>
 
هر چند اولین برخورد مسلحانه، بین چریکهای مسلح گروه جنگل و نیروهای انتظامی در بهمن ۱۳۴۹ در جنگلهای شمال ایران (سیاهکل) روی داد، اما به طوری که گفته شد تصمیم جوانان رادیکال به مبارزه مسلحانه، از اواخر سال ۱۳۴۲ شکل گرفت. در اواسط مهر ۱۳۴۳ دادستان نظامی، خبر کشف حزب ملل اسلامی را اعلام کرد. در اعلامیه دادستانی گفته شده بود «گردانندگان حزب ظاهراً هدف کلی جمعیت را تشکیل دولت واحد اسلامی نشان داده‌اند ولی مقصود واقعی آنان ایجاد اغتشاش و آشوبگری و خونریزی از طریق قیام مسلحانه بوده‌است. حزب مزبور مبادرت به تهیه اسلحه از کشورهای خارج نموده و دارای ۵۵ عضو بوده که برای ۸ نفر تقاضای اعدام و برای بقیه تقاضای مجازات حبس از ۳ سال تا حبس ابد شده‌است..». (۱۳)
 
فکر تغییر شیوه مبارزه و توسل به نبرد مسلحانه، منحصر به گروه‌های مخالف رژیم در داخل کشور نبود. نیروهای اپوزیسیون در خارج از ایران نیز درصدد انجام اقداماتی پیرامون مبارزه مسلحانه علیه رژیم برآمدند. در اواخر سال ۱۳۴۲ چند تن از رهبران و فعالان نهضت آزادی در آمریکا و اروپا، به مطالعه در زمینه انقلابهای الجزایر و کوبا پرداختند. دکتر علی شریعتی، در اروپا با فانون عضو جبهه آزادیبخش الجزایر و نویسنده نشریه المجاهد دوستی و ارتباط برقرار کرده بود و با آن مجله همکاری می‌کرد. شریعتی که از رهبران نهضت آزادی ایران بود، با دکتر ابراهیم یزدی، دکتر مصطفی چمران، صادق قطب زاده و پرویز امین، که آنها نیز از فعالان نهضت آزادی در آمریکا بودند، ارتباط داشت. در تابستان ۱۳۴۳ با کوشش دکتر شریعتی و موافقت دولت مصر، دکتر چمران، دکتر یزدی، پرویز امین و… به مصر رفتند تا ضمن فرا گیری آموزشهای نظامی، ترتیب آموزش چریکی برای جوانانی که از سوی نهضت آزادی به طور مخفیانه از ایران اعزام می‌شدند را فراهم کنند. گروه چمران تا پاییز ۱۳۴۵ در مصر بودند، سپس به لبنان رفتند و در آنجا پایگاه تعلیماتی فراهم ساختند. (۱۴)


در سال ۱۳۴۵ هفت تن پزشک، معلم و بازاری، به اتهام جانبداری از آشوبگران و ترجمه و پخش مطالب مربوط به انقلاب کوبا و اقدام به تشکیل گروه پنهانی به نام جبهه آزادیبخش ملی دستگیر شدند. رهبر این گروه، که چندی بعد «جاما» نامگذاری شد، دکتر کاظم سامی، پزشک روان‌شناس و مبارز قدیمی بود. (۱۵)
در سال ۱۳۴۵ هفت تن پزشک، معلم و بازاری، به اتهام جانبداری از آشوبگران و ترجمه و پخش مطالب مربوط به انقلاب کوبا و اقدام به تشکیل گروه پنهانی به نام جبهه آزادیبخش ملی دستگیر شدند. رهبر این گروه، که چندی بعد «جاما» نامگذاری شد، دکتر کاظم سامی، پزشک روان‌شناس و مبارز قدیمی بود.
 
در سال ۱۳۴۸ حدود ۲۰۰ تن از اعضای حزب توده که از شیوه کار رهبری حزب و عدم فعالیت و تحرک آن، ناراضی شده بودند، انشعاب کردند و سازمان انقلابی کمونیستهای ایران را سازمان دادند. افراد این گروه برای تأمین هزینه عملیات مسلحانه در آینده، به یکی از بانکهای اصفهان دستبرد زدند ولی پیش از اقدام به عملیات چریکی، از سوی ساواک شناسایی و چند تن از آنها دستگیر شدند. در همان سال، ۱۸ تن استادان و دانشجویان جوان دانشگاه تهران که اغلب سابقه فعالیت در حزب توده را داشتند، هنگام عبور از مرز عراق، برای پیوستن به اردوگاه‌های تعلیماتی سازمان آزادیبخش فلسطین (ت.پ. ت) دستگیر گشتند و پس از محاکمه در دادگاه‌های نظامی به زندانهای یکسال تا ده سال محکوم گشتند. (۱۶)


در بهمن ۱۳۴۹ با حمله چریکهای گروه جنگل به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل، اولین برخورد مسلحانه بین چریکها و نیروهای دولتی آغاز می‌گردد. عملیات سرکوبگرانه ساواک و پلیس شدت می‌یابد. احکام محکومیت به مرگ برای چریکهای به دام افتاده، از سوی دادگاه‌های نظامی در بسته، صادر و اجرا می‌شود. بسیاری از زنان و مردان جوان، طی زد و خوردهای مسلحانه خیابانی و یا در زیر شکنجه مأمورین ساواک و پلیس، هلاک می‌شوند. در جریان این برخوردها عده ای از مأمورین نظامی و ساواک نیز کشته می‌شوند.
در بهمن ۱۳۴۹ با حمله چریکهای گروه جنگل به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل، اولین برخورد مسلحانه بین چریکها و نیروهای دولتی آغاز می‌گردد. عملیات سرکوبگرانه ساواک و پلیس شدت می‌یابد. احکام محکومیت به مرگ برای چریکهای به دام افتاده، از سوی دادگاه‌های نظامی در بسته، صادر و اجرا می‌شود. بسیاری از زنان و مردان جوان، طی زد و خوردهای مسلحانه خیابانی و یا در زیر شکنجه مأمورین ساواک و پلیس، هلاک می‌شوند. در جریان این برخوردها عده ای از مأمورین نظامی و ساواک نیز کشته می‌شوند.


پیدایی چریکهای از جان گذشته و عملیات مسلحانه و تروریستی آنها، نه تنها محمد رضا شاه و رژیم او را تکان می‌دهد، بلکه دولت ایالات متحده را به خاطر ترور آمریکاییها در ایران، نگران می‌سازد. جان استمپل، معاون بخش سیاسی سفارت آمریکا در گزارش سری به واشینگتن در تشریح سازمان چریکها و خطری که از جانب آنها متوجه شاه و آمریکا می‌باشد، چنین گفته‌است:
پیدایی چریکهای از جان گذشته و عملیات مسلحانه و تروریستی آنها، نه تنها محمد رضا شاه و رژیم او را تکان می‌دهد، بلکه دولت ایالات متحده را به خاطر ترور آمریکاییها در ایران، نگران می‌سازد.<blockquote>جان استمپل، معاون بخش سیاسی سفارت آمریکا در گزارش سری به واشینگتن در تشریح سازمان چریکها و خطری که از جانب آنها متوجه شاه و آمریکا می‌باشد، چنین گفته‌است:</blockquote><blockquote>«.... گروه‌های تروریستی، به خاطر قتل شش تن آمریکایی و تعداد زیادی از ایرانیها، در پنج یا شش سال گذشته، از حمایت بسیاری برخوردار شده‌اند. در چهار سال گذشته جنبش تروریستی ایران به صورت دو سازمان مهم، یعنی مجاهدین خلق و سازمان چریکهای فدایی خلق ظاهر شد و احتمالاً از منابع خارجی همچون لیبی، کمکهای شایان توجهی دریافت می‌دارند (ولی تا آنجا که می‌دانیم شوروی به آنها کمک نمی‌کند) هر دو سازمان مزبور زاییده فعالیتهای تروریستی مخالفان می‌باشند [...] مجاهدین به صورت مرکز مخالفت مسلحانه محافظه کار و مذهبی با شاه درآمده و خود را منتسب به جناح مذهبی جبهه ملی قدیمی می‌دانند [....] و خطری بسیار جدی علیه آمریکاییها به حساب می‌آیند..».  </blockquote>گزارش استمپل، تشریح وضع کلی ایران، سالهای ۱۳۳۴ تا ۱۳۵۶ .سند شماره ۳- ۱، مخالفت و تروریستها، سری،<ref>اسناد سفارت آمریکا، دانشجویان خط امام  انتشار سال ۱۳۶۶ صفحه ۱۵۵ و ۱۵۶</ref>


«.... گروه‌های تروریستی، به خاطر قتل شش تن آمریکایی و تعداد زیادی از ایرانیها، در پنج یا شش سال گذشته، از حمایت بسیاری برخوردار شده‌اند. در چهار سال گذشته جنبش تروریستی ایران به صورت دو سازمان مهم، یعنی مجاهدین خلق و سازمان چریکهای فدایی خلق ظاهر شد و احتمالاً از منابع خارجی همچون لیبی، کمکهای شایان توجهی دریافت می‌دارند (ولی تا آنجا که می‌دانیم شوروی به آنها کمک نمی‌کند) هر دو سازمان مزبور زاییده فعالیتهای تروریستی مخالفان می‌باشند [...] مجاهدین به صورت مرکز مخالفت مسلحانه محافظه کار و مذهبی با شاه درآمده و خود را منتسب به جناح مذهبی جبهه ملی قدیمی می‌دانند [....] و خطری بسیار جدی علیه آمریکاییها به حساب می‌آیند..». (۱۷)
برخی از چهره‌های فرهنگی برجسته‌ای که در دوران محمدرضا شاه گرفتار زندان، سرکوب و سانسور شدند به شرح زیر است: احمد شاملو شاعر، امیرمختار کریم‌پور شیرازی شاعر، خسرو گلسرخی شاعر، عاطفه گرگین شاعر، داریوش اقبالی خواننده، فریدون فروغی خواننده، غلامحسین ساعدی نمایش‌نامه‌نویس، کرامت‌الله دانشیان شاعر، محمود اعتمادزاده (م.ا. به‌آذین) نویسنده و مترجم، محمود دولت‌آبادی نویسنده، مهدی اخوان ثالث شاعر، نادر ابراهیمی نویسنده، هوشنگ گلشیری نویسنده، سیاوش کسرایی شاعر، احمد محمود نویسنده، علی اشرف درویشیان نویسنده، نجف دریابندری مترجم، اسفندیار منفردزاده آهنگساز، شهیار قنبری ترانه‌سرا، سعید سلطان‌پور شاعر نمایشنامه‌نویس و کارگردان، عبدالحسین نوشین نمایشنامه‌نویس و کارگردان، مرتضی کیوان شاعر، رضا براهنی نویسنده و شاعر، اسماعیل شاهرودی شاعر، شهرنوش پارسی‌پور نویسنده، فریده لاشایی نقاش، نعمت آزرم (م. آزرم) شاعر، جعفر کوش‌آبادی شاعرِ، رضا علامه‌زاده کارگردان، شاهرخ مسکوب پژوهشگر و نویسنده، نصرالله کسرائیان عکاس، فرج سرکوهی منتقد و روزنامه‌نگار، ابراهیم یونسی مترجم و بسیاری دیگر از اهل فرهنگ در ایران به زندان افتادند و آثارشان دچار سانسور شد.
 
برخی از چهره‌های فرهنگی برجسته‌ای که در دوران محمدرضا شاه گرفتار زندان، سرکوب و سانسور شدند: احمد شاملو شاعر، امیرمختار کریم‌پور شیرازی شاعر، خسرو گلسرخی شاعر، عاطفه گرگین شاعر، داریوش اقبالی خواننده، فریدون فروغی خواننده، غلامحسین ساعدی نمایش‌نامه‌نویس، کرامت‌الله دانشیان شاعر، محمود اعتمادزاده (م.ا. به‌آذین) نویسنده و مترجم، محمود دولت‌آبادی نویسنده، مهدی اخوان ثالث شاعر، نادر ابراهیمی نویسنده، هوشنگ گلشیری نویسنده، سیاوش کسرایی شاعر، احمد محمود نویسنده، علی اشرف درویشیان نویسنده، نجف دریابندری مترجم، اسفندیار منفردزاده آهنگساز، شهیار قنبری ترانه‌سرا، سعید سلطان‌پور شاعر نمایشنامه‌نویس و کارگردان، عبدالحسین نوشین نمایشنامه‌نویس و کارگردان، مرتضی کیوان شاعر، رضا براهنی نویسنده و شاعر، اسماعیل شاهرودی شاعر، شهرنوش پارسی‌پور نویسنده، فریده لاشایی نقاش، نعمت آزرم (م. آزرم) شاعر، جعفر کوش‌آبادی شاعرِ، رضا علامه‌زاده کارگردان، شاهرخ مسکوب پژوهشگر و نویسنده، نصرالله کسرائیان عکاس، فرج سرکوهی منتقد و روزنامه‌نگار، ابراهیم یونسی مترجم و بسیاری دیگر از اهل فرهنگ در ایران به زندان افتادند و آثارشان دچار سانسور شد.


فیلم‌هایی همچون دایره مینا ساخته داریوش مهرجویی، فیلم گوزن‌ها ساخته مسعود کیمیایی، آرامش در حضور دیگران ساخته ناصر تقوایی، فیلم جنوب شهر ساخته فرخ غفاری، سایه‌های بلند باد ساخته بهمن فرمان‌آرا، اون شب که بارون اومد و قلعه اثر کامران شیردل، و آثاری دیگر  دچار سانسور و یا توقیف می‌شوند.
فیلم‌هایی همچون دایره مینا ساخته داریوش مهرجویی، فیلم گوزن‌ها ساخته مسعود کیمیایی، آرامش در حضور دیگران ساخته ناصر تقوایی، فیلم جنوب شهر ساخته فرخ غفاری، سایه‌های بلند باد ساخته بهمن فرمان‌آرا، اون شب که بارون اومد و قلعه اثر کامران شیردل، و آثاری دیگر  دچار سانسور و یا توقیف می‌شوند.
خط ۲۲۲: خط ۲۱۰:


۲۴ اسفند ۱۳۱۷ جشن ازدواج محمد رضا پهلوی بعنوان ولیعهد ایران و شاهزاده خانم فوزیه در کشور مصر در کاخ سلطنتی عابدین مصر برگزار شد.
۲۴ اسفند ۱۳۱۷ جشن ازدواج محمد رضا پهلوی بعنوان ولیعهد ایران و شاهزاده خانم فوزیه در کشور مصر در کاخ سلطنتی عابدین مصر برگزار شد.
در سال ۱۳۲۹ خورشیدی محمدرضا پهلوی با همسر دوم خود ثریا اسفندیاری ازدواج کرد. او فرزند یکی از خوانین بختیاری از همسری آلمانی بود. اولین بار، محمدرضا پهلوی به همراه فوزیه وی را زمانی که کودکی بیش نبود، ملاقات نموده بود. برخی از مورخین اعتقاد دارند که ثریا محبوبترین همسر محمدرضا پهلوی بوده‌ است.
محمدرضا شاه پهلوی در سومین ازدواج خود با فرح قطبی در ۲۹ آذر ۱۳۳۸ ازدواج کردند. که این وصلت تا آخر عمر محمدرضا پهلوی ادامه داشت. حاصل این ازدواج ۴ فرزند به نامهای رضا متولد ۱۳۳۹، فرحناز متولد ۱۳۴۱، علیرضا متولد ۱۳۴۵ و لیلا متولد ۱۳۴۹ بود. که لیلا و علیرضا بعدها در اثر خودکشی فوت می کنند.


== گاه شمار زندگی شاه ==
== گاه شمار زندگی شاه ==
<references />
<references />
۸٬۸۸۳

ویرایش