۸٬۸۴۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
== پیش از سلطنت == | == پیش از سلطنت == | ||
او با خانوادهاش ۳ ماه پس از کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ به منزلی جدید رفتند؛ که در آنجا تحت آموزش پرستار فرانسویاش مادام ارفع زبان فرانسه و کلیاتی از فرهنگ غرب و تاریخ غرب را آموخت. روز ۲۶ آذر سال ۱۳۰۴ در ۶ سالگی در مراسم تاجگذاری پدرش به ولیعهدی منصوب شد و پس از آن به کاخ گلستان برای دوره آموزشهای رسمی منتقل شد. از آنجا همراه ۲۰ تن از دوستانش به مدرسه نظام منتقل شد. | او با خانوادهاش ۳ ماه پس از [[کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹]] به منزلی جدید رفتند؛ که در آنجا تحت آموزش پرستار فرانسویاش مادام ارفع زبان فرانسه و کلیاتی از فرهنگ غرب و تاریخ غرب را آموخت. روز ۲۶ آذر سال ۱۳۰۴ در ۶ سالگی در مراسم تاجگذاری پدرش به ولیعهدی منصوب شد و پس از آن به کاخ گلستان برای دوره آموزشهای رسمی منتقل شد. از آنجا همراه ۲۰ تن از دوستانش به مدرسه نظام منتقل شد. | ||
در پانزده شهریور ۱۳۱۰ به همراه دوست دوران تحصیلاش حسین فردوست به سویس اعزام شد. دیگر همراهان او دراین سفر، برادرش علیرضا، تیمورتاش و پسرش مهرپور، پیشکارش دکتر مؤدب الدوله نفیسی و آموزگار زبان فارسیاش مستشار الدوله بودند. | در پانزده شهریور ۱۳۱۰ به همراه دوست دوران تحصیلاش حسین فردوست به سویس اعزام شد. دیگر همراهان او دراین سفر، برادرش علیرضا، تیمورتاش و پسرش مهرپور، پیشکارش دکتر مؤدب الدوله نفیسی و آموزگار زبان فارسیاش مستشار الدوله بودند. | ||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
در هفت سال ابتدایی حکومت شاه شرایط فعالیتهای دموکراتیک و ایجاد احزاب سیاسی بطور نسبی فراهم بود. | در هفت سال ابتدایی حکومت شاه شرایط فعالیتهای دموکراتیک و ایجاد احزاب سیاسی بطور نسبی فراهم بود. | ||
در این دوران تاریخی بین سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۷ فرصتی پیشآمد تا مردم ایران از مزایای حقوق دموکراتیک خود بهرهمند گردند، و از آزادیهای تصریح شده در قانون اساسی مشروطه استفاده کنند. این بود که احزاب مستقل و ملی بوجود آمدند و تنها حکومت مردمی دوران پهلوی به نخست وزیری دکتر محمد مصدق بر سر کار آمد و طی آن مردم ایران پیرامون ملی شدن صنعت نفت متحد شدند و صنعت نفت ایران به رهبری دکتر محمد مصدق ملی شد. ایران در آستانه تبدیل شدن به کشوری دموکراتیک بود ولی بازهم به خاطر ضعف نیروهای ملی که بخصوص در دوران دیکتاتوری رضاشاه نابود شده بودند، نیرویی برای مقابله با دیکتاتوری سلطنتی و کودتا وجود نداشت و در نهایت دولت ملی مصدق بدست کودتاگران سقوط کرد و به مدت ۲۵ سال دیکتاتوری بر ایران حاکم شد. | در این دوران تاریخی بین سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۷ فرصتی پیشآمد تا مردم ایران از مزایای حقوق دموکراتیک خود بهرهمند گردند، و از آزادیهای تصریح شده در قانون اساسی [[مشروطه]] استفاده کنند. این بود که احزاب مستقل و ملی بوجود آمدند و تنها حکومت مردمی دوران پهلوی به نخست وزیری دکتر محمد مصدق بر سر کار آمد و طی آن مردم ایران پیرامون ملی شدن صنعت نفت متحد شدند و صنعت نفت ایران به رهبری دکتر محمد مصدق ملی شد. ایران در آستانه تبدیل شدن به کشوری دموکراتیک بود ولی بازهم به خاطر ضعف نیروهای ملی که بخصوص در دوران دیکتاتوری رضاشاه نابود شده بودند، نیرویی برای مقابله با دیکتاتوری سلطنتی و کودتا وجود نداشت و در نهایت دولت ملی مصدق بدست کودتاگران سقوط کرد و به مدت ۲۵ سال دیکتاتوری بر ایران حاکم شد. | ||
=== دوره دوم: از سال ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۲ === | === دوره دوم: از سال ۱۳۲۷ تا ۱۳۳۲ === | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
مخالفان این اقدام او را به معنی تکیه بیشتر به آمریکا و انگلستان تلقی کردند. | مخالفان این اقدام او را به معنی تکیه بیشتر به آمریکا و انگلستان تلقی کردند. | ||
پس از این تغییرات سیاسی، تقاضای ملی برای تسلط بیشتر بر نفت در ایران بالا گرفت که به نام جنبش ملی شدن نفت شناخته میشود و صنعت نفت ایران به رهبری محمد مصدق ملی شد. با وجود حمایت شاه از این تحولات در آغاز سرانجام به تنش میان شاه و نخست وزیرش محمد مصدق انجامید. | پس از این تغییرات سیاسی، تقاضای ملی برای تسلط بیشتر بر نفت در ایران بالا گرفت که به نام جنبش ملی شدن نفت شناخته میشود و صنعت نفت ایران به رهبری محمد مصدق ملی شد. با وجود حمایت شاه از این تحولات در آغاز سرانجام به تنش میان شاه و نخست وزیرش [[محمد مصدق]] انجامید. | ||
بنا بر یک سند مورخ ۳۱ اردیبهشت (۲۱ مه ۱۹۵۳)، شاه به منابع سفارت آمریکا در تهران گفته بود: «انگلیسیها خاندان قاجار را بیرون انداختند و پدرم را سر کار آوردند. آنها پدرم را بیرون انداختند و میتوانند من را هم بیرون بیندازند.» | بنا بر یک سند مورخ ۳۱ اردیبهشت (۲۱ مه ۱۹۵۳)، شاه به منابع سفارت آمریکا در تهران گفته بود: «انگلیسیها خاندان قاجار را بیرون انداختند و پدرم را سر کار آوردند. آنها پدرم را بیرون انداختند و میتوانند من را هم بیرون بیندازند.» | ||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
در اولین اصلاحات ارضی، محمدرضا شاه تلاش کرد با محروم کردن مصدق از درآمدهای غیرنفتی کشور، پروژه ملی کردن صنعت نفت ایران را به شکست بکشاند. | در اولین اصلاحات ارضی، محمدرضا شاه تلاش کرد با محروم کردن مصدق از درآمدهای غیرنفتی کشور، پروژه ملی کردن صنعت نفت ایران را به شکست بکشاند. | ||
بار دوم نیز پس از کودتای ۲۸مرداد ۳۲ و سقوط دکتر مصدق بود که طی یک پروسه نسبتاً طولانی سرانجام در آغاز دهه ۴۰ خورشیدی، طرح بزرگ اصلاحات ارضی را تحت عنوان «انقلابسفید» اعلام و اجرایی کرد. اقدامی که در مقابله با تهدید انقلاب که ایران را نیز تحتتاثیر قرار میداد و برای خنثی کردن پتانسیل انقلابی روستاهای کشور بود. | بار دوم نیز پس از کودتای ۲۸مرداد ۳۲ و سقوط [[دکتر محمد مصدق]] بود که طی یک پروسه نسبتاً طولانی سرانجام در آغاز دهه ۴۰ خورشیدی، طرح بزرگ اصلاحات ارضی را تحت عنوان «انقلابسفید» اعلام و اجرایی کرد. اقدامی که در مقابله با تهدید انقلاب که ایران را نیز تحتتاثیر قرار میداد و برای خنثی کردن پتانسیل انقلابی روستاهای کشور بود. | ||
خلاصه طرح اصلاحات ارضی اول | خلاصه طرح اصلاحات ارضی اول | ||
خط ۷۰: | خط ۷۰: | ||
بانکی که البته اعضای هیئتمدیره و سهامدارانش خانواده خودش و بنیاد پهلوی بودند. | بانکی که البته اعضای هیئتمدیره و سهامدارانش خانواده خودش و بنیاد پهلوی بودند. | ||
دکتر مصدق با مبارزه با این طرح آن را متوقف کرد. دکتر مصدق ضمن اعلام موافقت خود با «اصل» اصلاحات ارضی، (که خواسته تاریخی مردم ایرن بود) طرح محمدرضا شاه را اشتباه و ناکارآمد توصیف کرد و به همین علت اجرای آن را متوقف کرد، اما پس از کودتای | دکتر مصدق با مبارزه با این طرح آن را متوقف کرد. دکتر مصدق ضمن اعلام موافقت خود با «اصل» اصلاحات ارضی، (که خواسته تاریخی مردم ایرن بود) طرح محمدرضا شاه را اشتباه و ناکارآمد توصیف کرد و به همین علت اجرای آن را متوقف کرد، اما پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۳۲ محمدرضا شاه مجدداً طرح اصلاحات ارضیاش را در ابعادی گستردهتر از سر گرفت. | ||
اصلاحات ارضی دوم و پیامدهای آن | اصلاحات ارضی دوم و پیامدهای آن | ||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
=== دوره سوم: از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷ === | === دوره سوم: از سال ۱۳۳۲ تا ۱۳۵۷ === | ||
پس از کودتا سومین دوره حکومت شاه آغاز میشود، که با تأسیس [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] (ساواک) همراه است. | پس از کودتا سومین دوره حکومت شاه آغاز میشود، که با تأسیس [[سازمان اطلاعات و امنیت کشور]] ([[ساواک]]) همراه است. | ||
این دستگاه امنیتی که زیر نظر مستقیم شاه اداره میشد از سوی منتقدان به عنوان عامل اصلی سرکوب مخالفان و بسته کردن فضای سیاسی کشور همواره مورد انتقاد بود و سازمانهای بینالمللی ناظر بر حقوق بشر پیوسته از آن انتقاد کردهاند. | این دستگاه امنیتی که زیر نظر مستقیم شاه اداره میشد از سوی منتقدان به عنوان عامل اصلی سرکوب مخالفان و بسته کردن فضای سیاسی کشور همواره مورد انتقاد بود و سازمانهای بینالمللی ناظر بر حقوق بشر پیوسته از آن انتقاد کردهاند. | ||
خط ۱۱۰: | خط ۱۱۰: | ||
=== کودتای ۲۸ مرداد === | === کودتای ۲۸ مرداد === | ||
[[پرونده:کودتای ۲۸ مرداد.JPG|جایگزین=کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲|بندانگشتی|کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲]] | [[پرونده:کودتای ۲۸ مرداد.JPG|جایگزین=کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲|بندانگشتی|کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲]] | ||
شاه به خاطر شک و تردیدهایی که در همراهی مردم با نقشه کودتا داشت از امضای فرمان عزل دکتر مصدق و انتصاب سرلشکر فضل الله زاهدی به نخست وزیری طفره میرفت به طوری که وقتی پسر ابوالقاسم کاشانی (مصطفی کاشانی) چهار ماه پیش از کودتا نزد شاه رفت و او را به برکناری مصدق و روی کار آوردن زاهدی تشویق کرد، بنا بر گزارش سیا مورخ دوم اردیبهشت ۱۳۳۲ (۲۲ آوریل ۱۹۵۳) شاه به پسر کاشانی پاسخ داد: دو روز صبر کن، «دو هفته یا دو ماه نه، فقط دو روز.»<ref name=":0" /> | شاه به خاطر شک و تردیدهایی که در همراهی مردم با نقشه کودتا داشت از امضای فرمان عزل دکتر مصدق و انتصاب سرلشکر فضل الله زاهدی به نخست وزیری طفره میرفت به طوری که وقتی پسر [[ابوالقاسم کاشانی]] (مصطفی کاشانی) چهار ماه پیش از کودتا نزد شاه رفت و او را به برکناری مصدق و روی کار آوردن زاهدی تشویق کرد، بنا بر گزارش سیا مورخ دوم اردیبهشت ۱۳۳۲ (۲۲ آوریل ۱۹۵۳) شاه به پسر کاشانی پاسخ داد: دو روز صبر کن، «دو هفته یا دو ماه نه، فقط دو روز.»<ref name=":0" /> | ||
کودتای ۲۸ | [[کودتای ۲۸ مرداد]]، با طرح و حمایت مالی و اجرائی سازمان مخفی اطلاعات بریتانیا و سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، و بسیج اوباش خیابانی در تهران علیه دولت مصدق در مرداد ۱۳۳۲ خورشیدی انجام شد، که موجب برکناری دولت دکتر مصدق شد و محمدرضا شاه که پس از شکست کودتای ۲۵ مرداد به رم رفته بود به ایران بازگشت و دوران حکومت مطلقه خود را آغاز کرد. | ||
=== سرکوب قیام ۱۵خرداد === | === سرکوب قیام ۱۵خرداد === | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۳۰: | ||
پیدایش گروههای چریکی و مبارزه مسلحانه آنها با رژیم کودتا، علل و انگیزههای گوناگونی داشت، کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، متلاشی شدن نیروهای اپوزیسیون، شکست جبهه ملی دوم پس از همه پرسی بهمن ۱۳۴۱ و از بین رفتن امکانات قانونی و سرخوردگی از فعالیتهای علنی و عمومی و سرکوب خشونت بار قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ نشان داد که ادامه مبارزه با رژیم شاه با شیوههای پیشین و از راه قانونی، ناممکن است. | پیدایش گروههای چریکی و مبارزه مسلحانه آنها با رژیم کودتا، علل و انگیزههای گوناگونی داشت، کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، متلاشی شدن نیروهای اپوزیسیون، شکست جبهه ملی دوم پس از همه پرسی بهمن ۱۳۴۱ و از بین رفتن امکانات قانونی و سرخوردگی از فعالیتهای علنی و عمومی و سرکوب خشونت بار قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ نشان داد که ادامه مبارزه با رژیم شاه با شیوههای پیشین و از راه قانونی، ناممکن است. | ||
محاکمه و مدافعات سران نهضت آزادی در دادگاههای نظامی، و دفاعیات | محاکمه و مدافعات سران نهضت آزادی در دادگاههای نظامی، و دفاعیات وکلای مدافع آنها، که متن آن مخفیانه در ایران و نیز در خارج از کشور انتشار یافت، افکار عمومی مردم جهان را متوجه دیکتاتوری رژیم شاه کرد و در عین حال این فکر را قوت بخشید که دوران مبارزه مسالمت آمیز و در چار چوب قانون اساسی، در ایران به سر رسیده است. | ||
مهندس مهدی | مهندس [[مهدی بازرگان]]، رهبر [[نهضت آزادی ایران]]، ضمن آخرین دفاع در دادگاه نظامی به این نکته اشاره کرد و گفت: | ||
«ما، آخرین کسانی هستیم که از راه قانون اساسی به مبارزه سیاسی برخاسته ایم. ما، از رئیس دادگاه انتظار داریم این «نکته» را به بالاتریها بگویند.»<ref>مهندس مهدی بازرگان، مدافعات انتشارات مدرس مهر ماه ۱۳۵۰</ref> | «ما، آخرین کسانی هستیم که از راه قانون اساسی به مبارزه سیاسی برخاسته ایم. ما، از رئیس دادگاه انتظار داریم این «نکته» را به بالاتریها بگویند.»<ref>مهندس مهدی بازرگان، مدافعات انتشارات مدرس مهر ماه ۱۳۵۰</ref> | ||
از نیمه دوم سال ۱۳۴۲، پس از سرکوب آخرین مقاومت نیروهای - ملی و مذهبی - مخالف رژیم، جوانان بخصوص جناح رادیکال دانشجویان دانشگاه تهران که زیر فشار روزافزون رژیم قرار گرفته بودند، به چاره جویی پرداختند، گروهی که افراطی تر بودند و تحت تأثیر پیروزی انقلابیون الجزایر و کوبا قرار گرفته بودند درصدد آشنایی و بهرهگیری از تجارب رهبران جنگهای چریکی و و فانون و نیز ترجمه و انتشار آنها پرداختند. درگیری رژیم کودتا با | از نیمه دوم سال ۱۳۴۲، پس از سرکوب آخرین مقاومت نیروهای - ملی و مذهبی - مخالف رژیم، جوانان بخصوص جناح رادیکال دانشجویان دانشگاه تهران که زیر فشار روزافزون رژیم قرار گرفته بودند، به چاره جویی پرداختند، گروهی که افراطی تر بودند و تحت تأثیر پیروزی انقلابیون الجزایر و کوبا قرار گرفته بودند درصدد آشنایی و بهرهگیری از تجارب رهبران [[جنگهای چریکی]] و و فانون و نیز ترجمه و انتشار آنها پرداختند. درگیری رژیم کودتا با نیروهای ملی و مذهبی و غیر مذهبی تأثیر شایانی در تشویق جوانان به مبارزه علیه حکومت شاه داشت. | ||
در اواخر سال ۱۳۴۳ افراد و گروههای مخالف رژیم، با نقطه نظرهای مختلف و حتی بدون شناسایی یکدیگر، به یک نتیجه واحد رسیده بودند: مبارزه مسلحانه! | در اواخر سال ۱۳۴۳ افراد و گروههای مخالف رژیم، با نقطه نظرهای مختلف و حتی بدون شناسایی یکدیگر، به یک نتیجه واحد رسیده بودند: مبارزه مسلحانه! | ||
گروه پرویز نیکخواه، که در فروردین ۱۳۴۴ اقدام به سوء قصد نافرجام علیه جان محمد رضا شاه کرد، وابسته به سازمان انقلابی طرفدار چین، منشعب از حزب توده در اروپا بود. حزب ملل اسلامی از جوانانی تشکیل میشد که با هیچیک از گروههای سیاسی مربوط نبود. | گروه پرویز نیکخواه، که در فروردین ۱۳۴۴ اقدام به سوء قصد نافرجام علیه جان محمد رضا شاه کرد، وابسته به سازمان انقلابی طرفدار چین، منشعب از حزب توده در اروپا بود. حزب ملل اسلامی از جوانانی تشکیل میشد که با هیچیک از گروههای سیاسی مربوط نبود. «[[جاما]]» (جمعیت آزادی مردم ایران) از بقایای [[حزب مردم ایران]] و [[جبهه ملی ایران|جبهه ملی]]، مخفیانه، و بدون ارتباط با دیگر گروههای سیاسی، فعالیت میکرد. اما، هرکس که میخواست مبارزه کند به این نتیجه میرسید که: مبارزه باید در ابعاد: سیاسی، ایدئولوژیکی و مشی مسلحانه پیگیری شود. | ||
صادق امانی، عضو جمعیت مؤتلفه اسلامی که متهم به قتل منصور نخست وزیر بوددر دادگاه نظامی گفت: | صادق امانی، عضو [[جمعیت مؤتلفه اسلامی]] که متهم به قتل منصور نخست وزیر بوددر دادگاه نظامی گفت: | ||
«ما با بررسی اوضاع به این نتیجه رسیدیم که پاسخ به این «مسئله» از لوله تفنگ میتواند خارج شود».<blockquote>مجاهد، ارگان نهضت آزادی ایران در اروپا و آمریکا درباره ضرورت نبرد مسلحانه نوشت:</blockquote><blockquote>«.... کشتار سال ۱۳۴۲ نقطه عطف تاریخ ایران است، پیش از این حادثه، کوشش اپوزیسیون در مبارزه علیه رژیم منحصر بود به اعتراضهای خیابانی، اعتصاب کارگران و فعالیتهای زیر زمینی. قتلعام سال ۱۳۴۲ ورشکستگی و بی تأثیری این روش را به اثبات رسانید. از آن پس، مبارزان ایدئولوژی خود را به یکسو نهادند و این سؤال را بین خود مطرح کردند، چه باید کرد؟ پاسخ روشن بود: نبرد مسلحانه!» محمد رضا شاه، پس از اعلام انقلاب سفید و سرکوب اپوزیسیون و همه مقاومتهای مردمی، احساس ایمنی میکرد، اما این احساس کاذب بود. تاریخ میگوید: تا ظلم هست، مبارزه هم هست. در هر مبارزه ای علیه ستم، شکست و پیروزی وجود دارد، ولی سرانجام، پیروزی از آن مردم است.</blockquote>ترور حسنعلی منصور، نخست وزیر، در بهمن ۱۳۴۳ و تیراندازی دو ماه بعد - فروردین ۱۳۴۴- به شاه، آن هم از طرف یکی از افراد گارد جاویدان، اخطار آغاز مبارزه مسلحانه علیه رژیم بود. | «ما با بررسی اوضاع به این نتیجه رسیدیم که پاسخ به این «مسئله» از لوله تفنگ میتواند خارج شود».<blockquote>مجاهد، ارگان نهضت آزادی ایران در اروپا و آمریکا درباره ضرورت نبرد مسلحانه نوشت:</blockquote><blockquote>«.... کشتار سال ۱۳۴۲ نقطه عطف تاریخ ایران است، پیش از این حادثه، کوشش اپوزیسیون در مبارزه علیه رژیم منحصر بود به اعتراضهای خیابانی، اعتصاب کارگران و فعالیتهای زیر زمینی. قتلعام سال ۱۳۴۲ ورشکستگی و بی تأثیری این روش را به اثبات رسانید. از آن پس، مبارزان ایدئولوژی خود را به یکسو نهادند و این سؤال را بین خود مطرح کردند، چه باید کرد؟ پاسخ روشن بود: نبرد مسلحانه!» محمد رضا شاه، پس از اعلام انقلاب سفید و سرکوب اپوزیسیون و همه مقاومتهای مردمی، احساس ایمنی میکرد، اما این احساس کاذب بود. تاریخ میگوید: تا ظلم هست، مبارزه هم هست. در هر مبارزه ای علیه ستم، شکست و پیروزی وجود دارد، ولی سرانجام، پیروزی از آن مردم است.</blockquote>ترور حسنعلی منصور، نخست وزیر، در بهمن ۱۳۴۳ و تیراندازی دو ماه بعد - فروردین ۱۳۴۴- به شاه، آن هم از طرف یکی از افراد گارد جاویدان، اخطار آغاز مبارزه مسلحانه علیه رژیم بود. | ||
خط ۱۵۰: | خط ۱۵۰: | ||
چریکها را با توجه به سوابق سیاسی، ترکیب سازمانی و تاریخ شروع فعالیت آنها میتوان به پنج گروه تقسیم کرد: | چریکها را با توجه به سوابق سیاسی، ترکیب سازمانی و تاریخ شروع فعالیت آنها میتوان به پنج گروه تقسیم کرد: | ||
۱. سازمان چریکهای فدایی خلق | ۱. [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران]]، | ||
۲. سازمان مجاهدین خلق ایران | ۲. [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] | ||
۳. سازمان پیکار (منشعب از مجاهدین خلق) | ۳. [[سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر|سازمان پیکار]] (منشعب از مجاهدین خلق) | ||
۴. گروههای کوچک اسلامی که عبارت بودند از: ابوذر (تأسیس در نهاوند)، گروه شیعیان راستین (در همدان)، گروه الله اکبر (در اصفهان)، گروه الفجر (در زندان قصر)، گروه صف، گروه منصورون، گروه مهدویون، گروه موحدین و… | ۴. گروههای کوچک اسلامی که عبارت بودند از: ابوذر (تأسیس در نهاوند)، گروه شیعیان راستین (در همدان)، گروه الله اکبر (در اصفهان)، گروه الفجر (در زندان قصر)، گروه صف، گروه منصورون، گروه مهدویون، گروه موحدین و… | ||
خط ۱۶۰: | خط ۱۶۰: | ||
۵. گروههای کوچک مارکسیست به اسامی: سازمان آزادیبخش خلقهای ایران، گروه لرستان، سازمان آرمان خلق. | ۵. گروههای کوچک مارکسیست به اسامی: سازمان آزادیبخش خلقهای ایران، گروه لرستان، سازمان آرمان خلق. | ||
همچنین گروههای کوچک دیگری که طرفدار مبارزه مسلحانه بودند از قبیل: طوفان، سازمان انقلابی حزب | همچنین گروههای کوچک دیگری که طرفدار مبارزه مسلحانه بودند از قبیل: طوفان، سازمان انقلابی [[حزب توده ایران|حزب توده]]، [[حزب دموکرات کردستان ایران|حزب دموکرات کردستان]]، سازمان چپ جدیدی به نام [[اتحادیه کمونیستها]]. | ||
در فاصله بین واقعه سیاهکل و مهرماه ۱۳۵۷ تعداد ۱۳۴۱ چریک و افراد وابسته به گروههای مسلح سیاسی طی مبارزه با رژیم شاه جان خود را از دست دادند. از این عده ۱۷۷ تن در برخوردهای مسلحانه کشته شدند. ۹۱ تن با رای دادگاه نظامی و برخی بدون محاکمه اعدام شدند. ۴۲ تن در اثر شکنجه جان باختند. سرنوشت ۱۵ تن از دستگیرشدگان معلوم نشد. ۷ تن پیش از دستگیری و اسارت خودکشی کردند. ۹ تن که دوران محکومیت زندان را طی میکردند، در تپههای اوین تیر باران شدند. گذشته از مقتولین مزبور حدود ۲۰۰ تن به اتهام چریک بودن به زندانهای از یک سال تا دائم محکوم گشتند. | در فاصله بین واقعه [[سیاهکل]] و مهرماه ۱۳۵۷ تعداد ۱۳۴۱ چریک و افراد وابسته به گروههای مسلح سیاسی طی مبارزه با رژیم شاه جان خود را از دست دادند. از این عده ۱۷۷ تن در برخوردهای مسلحانه کشته شدند. ۹۱ تن با رای دادگاه نظامی و برخی بدون محاکمه اعدام شدند. ۴۲ تن در اثر [[شکنجه]] جان باختند. سرنوشت ۱۵ تن از دستگیرشدگان معلوم نشد. ۷ تن پیش از دستگیری و اسارت خودکشی کردند. ۹ تن که دوران محکومیت زندان را طی میکردند، در تپههای اوین تیر باران شدند. گذشته از مقتولین مزبور حدود ۲۰۰ تن به اتهام چریک بودن به زندانهای از یک سال تا دائم محکوم گشتند. | ||
از مجموع ۳۴۱ تن مقتولین، مشخصات ۳۰۶ تن به شرح زیر شناسایی شدهاست: | از مجموع ۳۴۱ تن مقتولین، مشخصات ۳۰۶ تن به شرح زیر شناسایی شدهاست: | ||
خط ۱۷۲: | خط ۱۷۲: | ||
در سال ۱۳۴۵ هفت تن پزشک، معلم و بازاری، به اتهام جانبداری از آشوبگران و ترجمه و پخش مطالب مربوط به انقلاب کوبا و اقدام به تشکیل گروه پنهانی به نام جبهه آزادیبخش ملی دستگیر شدند. رهبر این گروه، که چندی بعد «جاما» نامگذاری شد، دکتر کاظم سامی، پزشک روانشناس و مبارز قدیمی بود. | در سال ۱۳۴۵ هفت تن پزشک، معلم و بازاری، به اتهام جانبداری از آشوبگران و ترجمه و پخش مطالب مربوط به انقلاب کوبا و اقدام به تشکیل گروه پنهانی به نام جبهه آزادیبخش ملی دستگیر شدند. رهبر این گروه، که چندی بعد «جاما» نامگذاری شد، دکتر کاظم سامی، پزشک روانشناس و مبارز قدیمی بود. | ||
در بهمن ۱۳۴۹ با حمله چریکهای گروه جنگل به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل، اولین برخورد مسلحانه بین چریکها و نیروهای دولتی آغاز میگردد. عملیات سرکوبگرانه ساواک و پلیس شدت مییابد. احکام محکومیت به مرگ برای چریکهای به دام افتاده، از سوی دادگاههای نظامی در بسته، صادر و اجرا میشود. بسیاری از زنان و مردان جوان، طی زد و خوردهای مسلحانه خیابانی و یا در زیر شکنجه مأمورین ساواک و پلیس، هلاک میشوند. در جریان این برخوردها عده ای از مأمورین نظامی و ساواک نیز کشته میشوند. | در بهمن ۱۳۴۹ با حمله چریکهای گروه جنگل به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل، اولین برخورد مسلحانه بین چریکها و نیروهای دولتی آغاز میگردد. عملیات سرکوبگرانه ساواک و پلیس شدت مییابد. احکام محکومیت به مرگ برای چریکهای به دام افتاده، از سوی دادگاههای نظامی در بسته، صادر و اجرا میشود. بسیاری از زنان و مردان جوان، طی زد و خوردهای مسلحانه خیابانی و یا در زیر شکنجه مأمورین [[ساواک]] و پلیس، هلاک میشوند. در جریان این برخوردها عده ای از مأمورین نظامی و ساواک نیز کشته میشوند. | ||
پیدایی چریکهای از جان گذشته و عملیات مسلحانه و تروریستی آنها، نه تنها محمد رضا شاه و رژیم او را تکان میدهد، بلکه دولت ایالات متحده را به خاطر ترور آمریکاییها در ایران، نگران میسازد.<blockquote>جان استمپل، معاون بخش سیاسی سفارت آمریکا در گزارش سری به | پیدایی چریکهای از جان گذشته و عملیات مسلحانه و تروریستی آنها، نه تنها محمد رضا شاه و رژیم او را تکان میدهد، بلکه دولت ایالات متحده را به خاطر ترور آمریکاییها در ایران، نگران میسازد.<blockquote>جان استمپل، معاون بخش سیاسی سفارت آمریکا در گزارش سری به واشنگتن در تشریح سازمان چریکها و خطری که از جانب آنها متوجه شاه و آمریکا میباشد، چنین گفتهاست:</blockquote><blockquote>«.... گروههای تروریستی، به خاطر قتل شش تن آمریکایی و تعداد زیادی از ایرانیها، در پنج یا شش سال گذشته، از حمایت بسیاری برخوردار شدهاند. در چهار سال گذشته جنبش تروریستی ایران به صورت دو سازمان مهم، یعنی مجاهدین خلق و سازمان چریکهای فدایی خلق ظاهر شد و احتمالاً از منابع خارجی همچون لیبی، کمکهای شایان توجهی دریافت میدارند (ولی تا آنجا که میدانیم شوروی به آنها کمک نمیکند) هر دو سازمان مزبور زاییده فعالیتهای تروریستی مخالفان میباشند [...] مجاهدین به صورت مرکز مخالفت مسلحانه محافظه کار و مذهبی با شاه درآمده و خود را منتسب به جناح مذهبی جبهه ملی قدیمی میدانند [....] و خطری بسیار جدی علیه آمریکاییها به حساب میآیند..». </blockquote>گزارش استمپل، تشریح وضع کلی ایران، سالهای ۱۳۳۴ تا ۱۳۵۶ .سند شماره ۳- ۱، مخالفت و تروریستها، سری،<ref>اسناد سفارت آمریکا، دانشجویان خط امام انتشار سال ۱۳۶۶ صفحه ۱۵۵ و ۱۵۶</ref> | ||
=== سرکوب هنرمندان === | === سرکوب هنرمندان === | ||
برخی از چهرههای فرهنگی برجستهای که در دوران محمدرضا شاه گرفتار زندان، سرکوب و سانسور شدند به شرح زیر است: احمد شاملو شاعر، امیرمختار کریمپور شیرازی شاعر، خسرو گلسرخی شاعر، عاطفه گرگین شاعر، داریوش اقبالی خواننده، فریدون فروغی خواننده، غلامحسین ساعدی نمایشنامهنویس، کرامتالله دانشیان شاعر، محمود اعتمادزاده (م.ا. بهآذین) نویسنده و مترجم، محمود دولتآبادی نویسنده، مهدی اخوان ثالث شاعر، نادر ابراهیمی نویسنده، هوشنگ گلشیری نویسنده، سیاوش کسرایی شاعر، احمد محمود نویسنده، علی اشرف درویشیان نویسنده، نجف دریابندری مترجم، اسفندیار منفردزاده آهنگساز، شهیار قنبری ترانهسرا، سعید سلطانپور شاعر نمایشنامهنویس و کارگردان، عبدالحسین نوشین نمایشنامهنویس و کارگردان، مرتضی کیوان شاعر، رضا براهنی نویسنده و شاعر، اسماعیل شاهرودی شاعر، شهرنوش پارسیپور نویسنده، فریده لاشایی نقاش، نعمت آزرم (م. آزرم) شاعر، جعفر کوشآبادی شاعرِ، رضا علامهزاده کارگردان، شاهرخ مسکوب پژوهشگر و نویسنده، نصرالله کسرائیان عکاس، فرج سرکوهی منتقد و روزنامهنگار، ابراهیم یونسی مترجم و بسیاری دیگر از اهل فرهنگ در ایران به زندان افتادند و آثارشان دچار سانسور شد. | برخی از چهرههای فرهنگی برجستهای که در دوران محمدرضا شاه گرفتار زندان، سرکوب و سانسور شدند به شرح زیر است: [[احمد شاملو]] شاعر، امیرمختار [[کریمپور شیرازی]] شاعر، [[خسرو گلسرخی]] شاعر، عاطفه گرگین شاعر، داریوش اقبالی خواننده، فریدون فروغی خواننده، غلامحسین ساعدی نمایشنامهنویس، کرامتالله دانشیان شاعر، محمود اعتمادزاده (م.ا. بهآذین) نویسنده و مترجم، محمود دولتآبادی نویسنده، مهدی اخوان ثالث شاعر، نادر ابراهیمی نویسنده، هوشنگ گلشیری نویسنده، سیاوش کسرایی شاعر، احمد محمود نویسنده، علی اشرف درویشیان نویسنده، نجف دریابندری مترجم، اسفندیار منفردزاده آهنگساز، شهیار قنبری ترانهسرا، سعید سلطانپور شاعر نمایشنامهنویس و کارگردان، عبدالحسین نوشین نمایشنامهنویس و کارگردان، مرتضی کیوان شاعر، رضا براهنی نویسنده و شاعر، اسماعیل شاهرودی شاعر، شهرنوش پارسیپور نویسنده، فریده لاشایی نقاش، نعمت آزرم (م. آزرم) شاعر، جعفر کوشآبادی شاعرِ، رضا علامهزاده کارگردان، شاهرخ مسکوب پژوهشگر و نویسنده، نصرالله کسرائیان عکاس، فرج سرکوهی منتقد و روزنامهنگار، ابراهیم یونسی مترجم و بسیاری دیگر از اهل فرهنگ در ایران به زندان افتادند و آثارشان دچار سانسور شد. | ||
فیلمهایی همچون دایره مینا ساخته داریوش مهرجویی، فیلم گوزنها ساخته مسعود کیمیایی، آرامش در حضور دیگران ساخته ناصر تقوایی، فیلم جنوب شهر ساخته فرخ غفاری، سایههای بلند باد ساخته بهمن فرمانآرا، اون شب که بارون اومد و قلعه اثر کامران شیردل، و آثاری دیگر دچار سانسور و یا توقیف میشوند. | فیلمهایی همچون دایره مینا ساخته داریوش مهرجویی، فیلم گوزنها ساخته مسعود کیمیایی، آرامش در حضور دیگران ساخته ناصر تقوایی، فیلم جنوب شهر ساخته فرخ غفاری، سایههای بلند باد ساخته بهمن فرمانآرا، اون شب که بارون اومد و قلعه اثر کامران شیردل، و آثاری دیگر دچار سانسور و یا توقیف میشوند. | ||
== نظام تک حزبی شاه == | == نظام تک حزبی شاه == | ||
نظر شاه در این زمان این بود که برای پیشرفت سریعتر کشور باید از هرگونه اختلاف سیاسی پرهیز کرد و به همین دلیل حزب واحدی به نام حزب رستاخیز را در سال ۱۳۵۲ تأسیس کرد که عملاً یک حزب دولتی بود و نوعی اجبار به حضور در آن وجود داشت.[[پرونده:شاه پس از کودتا.JPG|جایگزین=شاه پس از کودتا|بندانگشتی|'''شاه پس از کودتا''']]شاه امیدوار بود از طریق نظام تک حزبی بتواند نیروهای فعال و سازنده کشور را بر مبنای طرحهای خود سازمان دهد؛ نیروهایی که معتقد بود خود آنان را نمایندگی میکند. | نظر شاه در این زمان این بود که برای پیشرفت سریعتر کشور باید از هرگونه اختلاف سیاسی پرهیز کرد و به همین دلیل حزب واحدی به نام [[حزب رستاخیز]] را در سال ۱۳۵۲ تأسیس کرد که عملاً یک حزب دولتی بود و نوعی اجبار به حضور در آن وجود داشت.[[پرونده:شاه پس از کودتا.JPG|جایگزین=شاه پس از کودتا|بندانگشتی|'''شاه پس از کودتا''']]شاه امیدوار بود از طریق نظام تک حزبی بتواند نیروهای فعال و سازنده کشور را بر مبنای طرحهای خود سازمان دهد؛ نیروهایی که معتقد بود خود آنان را نمایندگی میکند. | ||
حاکمیت محمدرضا شاه از اوایل دهه ۴۰ خورشیدی نمایش تمامعیار نظام تکحزبی مبتنی بر ظلم و فساد سیاسی و فساد اقتصادی و اختناق و فشار و… بود. (این توصیفات و این کلمات تماماً از آخرین نطق رادیو تلویزیونی شاه خطاب به مردم ایران در آبان ۱۳۵۷ به امانت گرفته شدهاند برای اطلاع بیشتر نگاه کنید به پیام شاه «صدای انقلاب شما را شنیدم»).<ref>[https://www.youtube.com/watch?v=T5al9kHvmOU سخنرانی شاه من نیز پیام انقلاب شمارا شنیدم]</ref> | حاکمیت محمدرضا شاه از اوایل دهه ۴۰ خورشیدی نمایش تمامعیار نظام تکحزبی مبتنی بر ظلم و فساد سیاسی و فساد اقتصادی و اختناق و فشار و… بود. (این توصیفات و این کلمات تماماً از آخرین نطق رادیو تلویزیونی شاه خطاب به مردم ایران در آبان ۱۳۵۷ به امانت گرفته شدهاند برای اطلاع بیشتر نگاه کنید به پیام شاه «صدای انقلاب شما را شنیدم»).<ref>[https://www.youtube.com/watch?v=T5al9kHvmOU سخنرانی شاه من نیز پیام انقلاب شمارا شنیدم]</ref> | ||
خط ۱۸۹: | خط ۱۸۹: | ||
== شاه ژٰاندارم منطقه == | == شاه ژٰاندارم منطقه == | ||
دخالت محمدرضا شاه در جنگ ظفار (۱۹۷۲ تا ۱۹۷۵) از کارکردهای حکومت او در دوره سوم آن است، اما اینکه او در جنگ ویتنام هم شرکت داشته و برای بمباران مردم ویتنام هواپیما و پرسنل و نیرو و تجهیزات فرستاده بود را شاید اندک کسانی بدانند. روز ۲۹مهر سال ۱۳۵۱ نماینده نیکسون به محمدرضا شاه پیام داد که به وی در جنگ ویتنام کمک کند و محمدرضا شاه هم بلافاصله، ۳۲فروند هواپیمای اف ۵ به ویتنام فرستاد. نیکسون در یک سخنرانی و هنری کیسینجر نیز سالها بعد (روزنامه اطلاعات ۱۱بهمن ۱۳۵۹) به شرکت شاه در آن جنگ اذعان کردند.<ref>کتاب نگاهی به شاه عباس میلانی صفحه ۴۱۴</ref> | دخالت محمدرضا شاه در [[جنگ ظفار]] (۱۹۷۲ تا ۱۹۷۵) از کارکردهای حکومت او در دوره سوم آن است، اما اینکه او در جنگ ویتنام هم شرکت داشته و برای بمباران مردم ویتنام هواپیما و پرسنل و نیرو و تجهیزات فرستاده بود را شاید اندک کسانی بدانند. روز ۲۹مهر سال ۱۳۵۱ نماینده نیکسون به محمدرضا شاه پیام داد که به وی در جنگ ویتنام کمک کند و محمدرضا شاه هم بلافاصله، ۳۲فروند هواپیمای اف ۵ به ویتنام فرستاد. [[نیکسون]] در یک سخنرانی و [[هنری کیسینجر]] نیز سالها بعد (روزنامه اطلاعات ۱۱بهمن ۱۳۵۹) به شرکت شاه در آن جنگ اذعان کردند.<ref>کتاب نگاهی به شاه عباس میلانی صفحه ۴۱۴</ref> | ||
در همین مورد اسدالله | در همین مورد [[اسدالله علم]]، وزیر دربار محمدرضا شاه، نوشتهاست: «در ۵آبان ۱۳۵۱ سفیر آمریکا پیام نیکسون را از طریق تماس تلفنی به شاه ابلاغ کرد که هواپیماهای اف ۵ خود را راهی ویتنام کند که با موافقت شاه مواجه شد».<ref>خاطرات علم جلد یک صفحه ۳۸۷</ref> | ||
مجله آمریکایی تایم نیز در مقالهای به تاریخ ۱۸دسامبر ۱۹۷۸ به قلم ریچارد هلمز، از رؤسای اسبق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، به چگونگی شرکت شاه در جنگ ویتنام پرداخته که مؤید نکات بالاست. | مجله آمریکایی تایم نیز در مقالهای به تاریخ ۱۸دسامبر ۱۹۷۸ به قلم ریچارد هلمز، از رؤسای اسبق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا، به چگونگی شرکت شاه در جنگ ویتنام پرداخته که مؤید نکات بالاست. |
ویرایش