کاربر:Safa/5صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:
پس از چند دولت بی ثبات، یک رهبر لیبرال از مبارزین جنگ استقلال به نام «ماکادو» در ۱۹۲۴ به ریاست‌جمهوری رسید، اما به‌زودی با سازش با استعمارگران یک دیکتاتوری خونین به راه انداخت. طبقه متوسط، دانشجویان و اتحادیه‌های کارگری که عمدتاً به حزب کمونیست وابسته بودند به مقابله با دیکتاتوری برخاستند. ماکادو به توصیه‌ی امریکا در ۱۹۳۳ استعفا داد و شورشیان بسیاری از اطرافیان او را کشتند. عمر جانشین او نیز کوتاه بود و با کودتای گروهبانی بنام باتیستا سرنگون شد. باتیستا دولتی را به رهبری یک دانشگاهیِ لیبرال اما ضد کمونیست بر سر کار آورد و اصلاحاتی را از جمله هشت ساعت کار در روز و توزیع محدود پاره‌ای زمین‌ها بین دهقانان فقیر و محدود کردن اشتغال کارگران غیرکوبایی اجرا ‌کرد. سرمایه‌داران بزرگ کوبایی و شرکت‌های امریکایی سخت با این اصلاحات به مخالفت برخاستند. نیروهای مترقی با پیروی از ایده‌‌های خوزه مارتی خواستار اصلاحات جدی و پایان دادن به فساد بودند. در سال ۱۹۴۰ قانون اساسی جدیدی به تصویب رسید، باتیستا پس از قانون اساسی جدید در انتخابات شرکت کرد و برنده شد. چون بیش ‌از یک دوره نمی‌توانست رییس جمهور باشد، تا سال ۱۹۵۲ دو دولت دیگر بروی کار آمدند و با تظاهر به پیروی از خوزه مارتی اصلاحات محدودی را مطرح کردند، اما از هرگونه مقابله با شرکت‌ها و منافع امریکایی در کوبا پرهیز کردند. و این دولتها غرق در فساد و دزدی و سوءاستفاده از قدرت بودند. در مخالفت با این دولت‌ها، یک سناتور مقبول کوبایی، به نام «ادواردو چیباس»، که به راستی پیرو مارتی بود، جنبش اصلاحی و حزب خود را به‌نام «اورتودوکسو» پایه‌گذاری و به افشای دزدی‌ها دست زد. فیدل کاسترو از پیروان او بود. چیباس در ۱۹۵۱ در برنامه‌ی رادیویی‌اش قرار بود چند سند دزدی بسیار مهم را افشا کند، اما اسناد به‌ موقع به دستش نرسید او برای تأثیرگذاری روی رأی‌دهندگان و اثبات صداقت‌اش در جریان برنامه‌ی رادیویی‌اش با سلاح خود، خودکشی کرد. که اگر باقی می‌ماند ممکن بود که انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۵۲ را برنده شود. باتیستا منتظر این انتخابات نشد و قدرت کامل را در اختیار گرفت.  
پس از چند دولت بی ثبات، یک رهبر لیبرال از مبارزین جنگ استقلال به نام «ماکادو» در ۱۹۲۴ به ریاست‌جمهوری رسید، اما به‌زودی با سازش با استعمارگران یک دیکتاتوری خونین به راه انداخت. طبقه متوسط، دانشجویان و اتحادیه‌های کارگری که عمدتاً به حزب کمونیست وابسته بودند به مقابله با دیکتاتوری برخاستند. ماکادو به توصیه‌ی امریکا در ۱۹۳۳ استعفا داد و شورشیان بسیاری از اطرافیان او را کشتند. عمر جانشین او نیز کوتاه بود و با کودتای گروهبانی بنام باتیستا سرنگون شد. باتیستا دولتی را به رهبری یک دانشگاهیِ لیبرال اما ضد کمونیست بر سر کار آورد و اصلاحاتی را از جمله هشت ساعت کار در روز و توزیع محدود پاره‌ای زمین‌ها بین دهقانان فقیر و محدود کردن اشتغال کارگران غیرکوبایی اجرا ‌کرد. سرمایه‌داران بزرگ کوبایی و شرکت‌های امریکایی سخت با این اصلاحات به مخالفت برخاستند. نیروهای مترقی با پیروی از ایده‌‌های خوزه مارتی خواستار اصلاحات جدی و پایان دادن به فساد بودند. در سال ۱۹۴۰ قانون اساسی جدیدی به تصویب رسید، باتیستا پس از قانون اساسی جدید در انتخابات شرکت کرد و برنده شد. چون بیش ‌از یک دوره نمی‌توانست رییس جمهور باشد، تا سال ۱۹۵۲ دو دولت دیگر بروی کار آمدند و با تظاهر به پیروی از خوزه مارتی اصلاحات محدودی را مطرح کردند، اما از هرگونه مقابله با شرکت‌ها و منافع امریکایی در کوبا پرهیز کردند. و این دولتها غرق در فساد و دزدی و سوءاستفاده از قدرت بودند. در مخالفت با این دولت‌ها، یک سناتور مقبول کوبایی، به نام «ادواردو چیباس»، که به راستی پیرو مارتی بود، جنبش اصلاحی و حزب خود را به‌نام «اورتودوکسو» پایه‌گذاری و به افشای دزدی‌ها دست زد. فیدل کاسترو از پیروان او بود. چیباس در ۱۹۵۱ در برنامه‌ی رادیویی‌اش قرار بود چند سند دزدی بسیار مهم را افشا کند، اما اسناد به‌ موقع به دستش نرسید او برای تأثیرگذاری روی رأی‌دهندگان و اثبات صداقت‌اش در جریان برنامه‌ی رادیویی‌اش با سلاح خود، خودکشی کرد. که اگر باقی می‌ماند ممکن بود که انتخابات ریاست جمهوری ۱۹۵۲ را برنده شود. باتیستا منتظر این انتخابات نشد و قدرت کامل را در اختیار گرفت.  


شرکت‌های امریکایی قسمت اعظم کشت‌کاری‌های نیشکر را که صادرات اصلی کوبا بود، و نیز معادن و صنایع مهم، هتل‌ها و کازینو‌ها را در اختیار داشتند. تعداد کارکنان شرکت‌های امریکایی کمابیش به اندازه‌ی کارکنان دولت کوبا بود. باند‌های جنایت‌کار هتل‌ها، رستوران‌ها، کازینو‌ها و فاحشه‌خانه‌ها را اداره می کردند. بیکاری حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد بود. کلیسای کاتولیک نظیر دیگر مناطق حامی طبقات حاکم و اشغالگران خارجی بود، اما در کوبا نفوذ کم‌تری داشت، زیرا با جنبش ‌استقلال کوبا از اسپانیا مخالفت کرده بود و خوزه مارتی کلیسای کاتولیک را محکوم کرده بود. نژادپرستی بر علیه اقلیت سیاه‌پوست، قسمت اعظم آن‌ها را از امکانات اجتماعی و اقتصادی محروم کرده بود،  
شرکت‌های امریکایی قسمت اعظم کشت‌کاری‌های نیشکر را که صادرات اصلی کوبا بود، و نیز معادن و صنایع مهم، هتل‌ها و کازینو‌ها را در اختیار داشتند. تعداد کارکنان شرکت‌های امریکایی کمابیش به اندازه‌ی کارکنان دولت کوبا بود. باند‌های جنایت‌کار هتل‌ها، رستوران‌ها، کازینو‌ها و فاحشه‌خانه‌ها را اداره می کردند. بیکاری حدود ۲۰ تا ۳۰ درصد بود. کلیسای کاتولیک نظیر دیگر مناطق حامی طبقات حاکم و اشغالگران خارجی بود، اما در کوبا نفوذ کم‌تری داشت، زیرا با جنبش ‌استقلال کوبا از اسپانیا مخالفت کرده بود و خوزه مارتی کلیسای کاتولیک را محکوم کرده بود. نژادپرستی بر علیه اقلیت سیاه‌پوست، قسمت اعظم آن‌ها را از امکانات اجتماعی و اقتصادی محروم کرده بود،<ref name=":0">کتاب جنگ شکر در کوبا صفحه ۱۱۳</ref>


افکار ترقی‌خواهانه و انقلابی از دهه‌ها پیش در کوبا گسترده شده بود. انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و افکار لنین در میان روشنفکران و کارگران کوبایی طرفدارانی یافت و در ۱۹۲۵ تعدادی از فعالین اتحادیه‌های کارگری به همراه تعدادی دانشجویان دانشگاه‌ هاوانا حزب کمونیست کوبا را پایه‌گذاری کردند. حزب کمونیست با توان سازماندهی بسیار به‌سرعت روبه گسترش گذاشت و بخش وسیعی از اقلیت سیاه‌پوست را نیز به خود جلب کرد. در دهه‌ی ۱۹۴۰ در انتخابات پارلمان ده درصد از کرسی‌ها را به خود اختصاص داد. اما سیاست‌های ضد و نقیضِ حزب از جمله حمایت از باتیستا در دهه‌ی ۱۹۳۰، و پذیرش دیکتاتوری نظامی باتیستا در ۱۹۵۰ و شرکت در دولت نظامی‌اش، حزب کمونیست را بی‌اعتبار ساخت.
افکار ترقی‌خواهانه و انقلابی از دهه‌ها پیش در کوبا گسترده شده بود. انقلاب ۱۹۱۷ روسیه و افکار لنین در میان روشنفکران و کارگران کوبایی طرفدارانی یافت و در ۱۹۲۵ تعدادی از فعالین اتحادیه‌های کارگری به همراه تعدادی دانشجویان دانشگاه‌ هاوانا حزب کمونیست کوبا را پایه‌گذاری کردند. حزب کمونیست با توان سازماندهی بسیار به‌سرعت روبه گسترش گذاشت و بخش وسیعی از اقلیت سیاه‌پوست را نیز به خود جلب کرد. در دهه‌ی ۱۹۴۰ در انتخابات پارلمان ده درصد از کرسی‌ها را به خود اختصاص داد. اما سیاست‌های ضد و نقیضِ حزب از جمله حمایت از باتیستا در دهه‌ی ۱۹۳۰، و پذیرش دیکتاتوری نظامی باتیستا در ۱۹۵۰ و شرکت در دولت نظامی‌اش، حزب کمونیست را بی‌اعتبار ساخت.


فیدل کاسترو، فرزند یک مهاجر اسپانیایی بود که با تلاش خودش صاحب زمین شده بود. مادرش خدمتکار منزل پدرش بود که بعداً با او ازدواج کرد. فیدل با استعداد فراوانی که داشت وارد کالج جِزویت‌ها شد و به دانشکده حقوق دانشگاه ‌هاوانا رفت. او به حزب کمونیست که برادرش رائول عضو آن بود، انتقاد داشت و حاضر نشد به آن بپیوندد و به حزب «اورتودکسو» پیوست. با این نیت که در انتخابات ۱۹۵۲ شرکت کند، اما برقراری دیکتاتوری باتیستا مانع این کار شد.
فیدل کاسترو، فرزند یک مهاجر اسپانیایی بود که با تلاش خودش صاحب زمین شده بود. مادرش خدمتکار منزل پدرش بود که بعداً با او ازدواج کرد. فیدل با استعداد فراوانی که داشت وارد کالج جِزویت‌ها شد و به دانشکده حقوق دانشگاه ‌هاوانا رفت. او به حزب کمونیست که برادرش رائول عضو آن بود، انتقاد داشت و حاضر نشد به آن بپیوندد و به حزب «اورتودکسو» پیوست. با این نیت که در انتخابات ۱۹۵۲ شرکت کند، اما برقراری دیکتاتوری باتیستا مانع این کار شد.<ref name=":1">کتاب زندگی فیدل صفحه ۳۰</ref>


== جنگ چریکی در کوبا ==
== جنگ چریکی در کوبا ==
فیدل و رائول کاسترو به همراه تعدادی از جوانان رادیکال که تنها راه مبارزه را حمله به باتیستا و آغاز جنگ چریکی می‌دانستند. در ۲۶ ژوئیه‌ی ۱۹۵۳ به پادگان مونکادا در شهر سانتیاگو، یکی از دورترین شهرها به پایتخت، حمله کردند، ۱۲۵ مرد و زن با ۱۶ اتوموبیل به‌طرف پادگان راه افتادند. ولی در رویارویی با یک گشت و شروع تیراندازی، پادگان متوجه حمله شد و در درگیری تعدادی از چریک‌ها کشته، بسیاری دستگیر و تعدادی فرار کردند. ظرف چند روز همه‌ی چریک‌ها دستگیر شدند. برادران کاسترو توسط یک دسته به رهبری یک ستوان سیاه‌پوست دستگیر شدند که حاضر نشد آن‌ها را بکشد. این ستوان پس از پیروزی انقلاب، «قهرمان انقلاب» قلمداد شد و به درجه‌ی سروانی ارتقا پیدا کرد. پس از دستگیری، فیدل در دادگاه دفاع محکمی از انقلاب و بر علیه فساد و دیکتاتوری کرد، اما به ۱۵ سال زندان محکوم شد. یک سال و اندی بعد باتیستا که قدرت خود را مستحکم می‌دید، با فرمان عفو، شورشیان مونکادا را آزاد کرد. برادران کاسترو که در خطر کشته شدن بودند، و برای برنامه‌ریزی قیام به‌همراه عده‌ی دیگری که ترکیبی از اعضای حزب اورتودوکسو، لیبرال‌ها، سوسیالیست‌ها و تعدادی ازاعضای حزب کمونیست بودند، مخفیانه به مکزیک رفتند. رهبری حزب کمونیست مخالف قیام مسلحانه بود و آن را محکوم کرد. فیدل در مکزیک با ارنستو چه‌گوارا، آشنا شد. «چه» به هنگام کودتای امریکایی بر علیه دولت دموکراتیک «آربنز» در گواتمالا بود و از نزدیک دیده بود که چه‌گونه ارتش پشت آربنز را خالی کرده و به دیکتاتوری جدید پیوسته بود. تأکید چه‌گوارا به فیدل این بود که بدون تسویه‌ی ارتش از عناصر ارتجاعی و جلب حمایت عناصر مترقی ارتش، انقلاب در خطر خواهد بود.
فیدل و رائول کاسترو به همراه تعدادی از جوانان رادیکال که تنها راه مبارزه را حمله به باتیستا و آغاز جنگ چریکی می‌دانستند. در ۲۶ ژوئیه‌ی ۱۹۵۳ به پادگان مونکادا در شهر سانتیاگو، یکی از دورترین شهرها به پایتخت، حمله کردند، ۱۲۵ مرد و زن با ۱۶ اتوموبیل به‌طرف پادگان راه افتادند. ولی در رویارویی با یک گشت و شروع تیراندازی، پادگان متوجه حمله شد و در درگیری تعدادی از چریک‌ها کشته، بسیاری دستگیر و تعدادی فرار کردند. ظرف چند روز همه‌ی چریک‌ها دستگیر شدند. برادران کاسترو توسط یک دسته به رهبری یک ستوان سیاه‌پوست دستگیر شدند که حاضر نشد آن‌ها را بکشد. این ستوان پس از پیروزی انقلاب، «قهرمان انقلاب» قلمداد شد و به درجه‌ی سروانی ارتقا پیدا کرد. پس از دستگیری، فیدل در دادگاه دفاع محکمی از انقلاب و بر علیه فساد و دیکتاتوری کرد، اما به ۱۵ سال زندان محکوم شد. یک سال و اندی بعد باتیستا که قدرت خود را مستحکم می‌دید، با فرمان عفو، شورشیان مونکادا را آزاد کرد. برادران کاسترو که در خطر کشته شدن بودند، و برای برنامه‌ریزی قیام به‌همراه عده‌ی دیگری که ترکیبی از اعضای حزب اورتودوکسو، لیبرال‌ها، سوسیالیست‌ها و تعدادی ازاعضای حزب کمونیست بودند، مخفیانه به مکزیک رفتند. رهبری حزب کمونیست مخالف قیام مسلحانه بود و آن را محکوم کرد. فیدل در مکزیک با ارنستو چه‌گوارا، آشنا شد. «چه» به هنگام کودتای امریکایی بر علیه دولت دموکراتیک «آربنز» در گواتمالا بود و از نزدیک دیده بود که چه‌گونه ارتش پشت آربنز را خالی کرده و به دیکتاتوری جدید پیوسته بود. تأکید چه‌گوارا به فیدل این بود که بدون تسویه‌ی ارتش از عناصر ارتجاعی و جلب حمایت عناصر مترقی ارتش، انقلاب در خطر خواهد بود.<ref name=":1" />


کاسترو از مکزیک به امریکا رفت تا کمک مالی از تبعیدیان کوبایی جمع کند. با پول جمع‌آوری‌شده اسلحه و یک قایق بزرگ چوبیِ توفان‌زده به‌نام «گرانما» خرید و در تاریخ ۲۵ نوامبر ۱۹۵۶، هشتاد و دو نفر از انقلابیون به طرف کوبا حرکت کردند. به‌خاطر هوای طوفانی و مشکلات فنی به‌موقع به ساحل مورد نظر و به رابط‌های محلی نرسیدند. شورش برنامه‌ریزی شده در سانتیاگو نیز روی نداد. دهقان راهنمای گروه محل مخفی آن‌ها را به ارتش لو داد و بسیاری از چریک‌ها در حمله‌ی غافلگیرانه کشته یا دستگیر شدند و تنها ۱۶ نفر از جمله برادران کاسترو و چه‌گوارا باقی ماندند و به کوه‌های «سییرا ماسترا» رفتند. از آن‌جا با کمک دهقانان حامی انقلاب و رسیدن کمک از سانتیاگو و گروه‌های شهری، ارتش انقلابیون رو به گسترش نهاد. با موفقیت‌های بیش‌ترِ چریک‌ها، ارتش ضعیف‌تر می‌شد. تدارک یک اعتصاب عمومی در شهرها در آوریل ۱۹۵۸ با شکست مواجه شد، اما مبارزات در کوه موفق‌تر بود. جنبش چریکی در میان رده‌های پایین ارتش محبوبیت بیشتری یافت و شورش‌هایی در برخی واحد‌های ارتش روی داد. امریکا هم در حمایت از باتیستا و دادن اسلحه‌ی بیش‌تر به او تردید داشت. در پاییز، کاسترو دو ستون بزرگ چریکی را مأمور تسخیر چند شهر کرد. ارتش با آن‌ها مقابله نکرد و عقب‌نشینی نمود. دسته‌ی چه‌گوارا شهر سانتاکلارا را تسخیر کرد. و در ۳۱ دسامبر ۱۹۵۸، قوای کاسترو، سانتیاگو را محاصره کردند. فردای آن روز، در اول ژانویه‌ی ۱۹۵۹ باتیستا از کشور گریخت و قدرت سیاسی به انقلابیون منتقل شد.
کاسترو از مکزیک به امریکا رفت تا کمک مالی از تبعیدیان کوبایی جمع کند. با پول جمع‌آوری‌شده اسلحه و یک قایق بزرگ چوبیِ توفان‌زده به‌نام «گرانما» خرید و در تاریخ ۲۵ نوامبر ۱۹۵۶، هشتاد و دو نفر از انقلابیون به طرف کوبا حرکت کردند. به‌خاطر هوای طوفانی و مشکلات فنی به‌موقع به ساحل مورد نظر و به رابط‌های محلی نرسیدند. شورش برنامه‌ریزی شده در سانتیاگو نیز روی نداد. دهقان راهنمای گروه محل مخفی آن‌ها را به ارتش لو داد و بسیاری از چریک‌ها در حمله‌ی غافلگیرانه کشته یا دستگیر شدند و تنها ۱۶ نفر از جمله برادران کاسترو و چه‌گوارا باقی ماندند و به کوه‌های «سییرا ماسترا» رفتند. از آن‌جا با کمک دهقانان حامی انقلاب و رسیدن کمک از سانتیاگو و گروه‌های شهری، ارتش انقلابیون رو به گسترش نهاد. با موفقیت‌های بیش‌ترِ چریک‌ها، ارتش ضعیف‌تر می‌شد. تدارک یک اعتصاب عمومی در شهرها در آوریل ۱۹۵۸ با شکست مواجه شد، اما مبارزات در کوه موفق‌تر بود. جنبش چریکی در میان رده‌های پایین ارتش محبوبیت بیشتری یافت و شورش‌هایی در برخی واحد‌های ارتش روی داد. امریکا هم در حمایت از باتیستا و دادن اسلحه‌ی بیش‌تر به او تردید داشت. در پاییز، کاسترو دو ستون بزرگ چریکی را مأمور تسخیر چند شهر کرد. ارتش با آن‌ها مقابله نکرد و عقب‌نشینی نمود. دسته‌ی چه‌گوارا شهر سانتاکلارا را تسخیر کرد. و در ۳۱ دسامبر ۱۹۵۸، قوای کاسترو، سانتیاگو را محاصره کردند. فردای آن روز، در اول ژانویه‌ی ۱۹۵۹ باتیستا از کشور گریخت و قدرت سیاسی به انقلابیون منتقل شد.


== کوبا پس از انقلاب ==
== کوبا پس از انقلاب ==
کاسترو از دیگر جریانات سیاسی از جمله لیبرال‌ها و میانه‌روهای ضد باتیستا دعوت به همکاری کرد و دولت موقت را تحت رهبری خود به‌وجود آورد. اما همزمان جوخه‌های آتش صدها نفر از افسران ارتش و پلیس باتیستا را به گلوله بستند. برای مقابله با ضد انقلاب و جلب مشارکت مردم «کمیته‌های محله برای دفاع از انقلاب» در نقاط مختلف کشور ایجاد شد که علاوه بر مشاوره با مردم نقش جمع آوری اطلاعات نیز به آن‌ها سپرده شد. تشکیلات امنیتی و ضد اطلاعاتی در نهاد‌های مختلف به‌وجود آمد. دولت جدید بلافاصله به اصلاحاتی عمده دست زد. مزد کارگران و اقشار پایین و طبقه متوسط و کارمندان اضافه شد، مالکیت زمین‌های کشاورزی محدود شد و زمین‌های بزرگ و زمین‌های شرکت‌های امریکایی بین ده‌ها هزار دهقان و کارگر روستایی تقسیم شد. برنامه‌ی وسیع سوادآموزی با ارسال ده‌ها هزار داوطلب جوان به روستاها و ساختن مدارس جدید و استخدام معلمین جدید آغاز شد. کلینیک‌ها و بیمارستان‌های جدید ساخته شد.
کاسترو از دیگر جریانات سیاسی از جمله لیبرال‌ها و میانه‌روهای ضد باتیستا دعوت به همکاری کرد و دولت موقت را تحت رهبری خود به‌وجود آورد. اما همزمان جوخه‌های آتش صدها نفر از افسران ارتش و پلیس باتیستا را به گلوله بستند. برای مقابله با ضد انقلاب و جلب مشارکت مردم «کمیته‌های محله برای دفاع از انقلاب» در نقاط مختلف کشور ایجاد شد که علاوه بر مشاوره با مردم نقش جمع آوری اطلاعات نیز به آن‌ها سپرده شد. تشکیلات امنیتی و ضد اطلاعاتی در نهاد‌های مختلف به‌وجود آمد. دولت جدید بلافاصله به اصلاحاتی عمده دست زد. مزد کارگران و اقشار پایین و طبقه متوسط و کارمندان اضافه شد، مالکیت زمین‌های کشاورزی محدود شد و زمین‌های بزرگ و زمین‌های شرکت‌های امریکایی بین ده‌ها هزار دهقان و کارگر روستایی تقسیم شد. برنامه‌ی وسیع سوادآموزی با ارسال ده‌ها هزار داوطلب جوان به روستاها و ساختن مدارس جدید و استخدام معلمین جدید آغاز شد. کلینیک‌ها و بیمارستان‌های جدید ساخته شد.<ref name=":0" />


تمامی این اصلاحات با توجه به آرمانهای عدالت‌خواهانه خوزه مارتی انجام شد. اما به‌تدریج صحبت از سوسیالیسم و مارکسیسم ـ لنینیسم به میان آمد. در ۱۹۵۹ کاسترو وارد مذاکره با حزب کمونیست کوبا شد و قصد داشت که جنبش انقلابی را با آن حزب درهم‌آمیزد و حزب کمونیست جدیدی تحت رهبری خود ایجاد کند. شوروی در آغاز با کاسترو و جنبش چریکی مخالف بود و تحت تأثیر نظرات حزب کمونیست کوبا، انقلابیون را ماجراجو می‌دانست. اما از دهه‌ی ۱۹۶۰ نظر خود را عوض کرد و نزدیکی با کوبا را برای خود مفید دانست. بسیاری از میانه‌رو‌های دولت موقت با حرکت به‌سوی ایجاد اقتصاد سوسیالیستی تحت رهبری حزب کمونیست مخالف بودند و استعفا دادند و حتی دست به تظاهرات زدند. کاسترو عکس‌العمل نشان داد و آنها را ضدانقلاب نامید و طرفداران خود را بر علیه آن‌ها شوراند.
تمامی این اصلاحات با توجه به آرمانهای عدالت‌خواهانه خوزه مارتی انجام شد. اما به‌تدریج صحبت از سوسیالیسم و مارکسیسم ـ لنینیسم به میان آمد. در ۱۹۵۹ کاسترو وارد مذاکره با حزب کمونیست کوبا شد و قصد داشت که جنبش انقلابی را با آن حزب درهم‌آمیزد و حزب کمونیست جدیدی تحت رهبری خود ایجاد کند. شوروی در آغاز با کاسترو و جنبش چریکی مخالف بود و تحت تأثیر نظرات حزب کمونیست کوبا، انقلابیون را ماجراجو می‌دانست. اما از دهه‌ی ۱۹۶۰ نظر خود را عوض کرد و نزدیکی با کوبا را برای خود مفید دانست. بسیاری از میانه‌رو‌های دولت موقت با حرکت به‌سوی ایجاد اقتصاد سوسیالیستی تحت رهبری حزب کمونیست مخالف بودند و استعفا دادند و حتی دست به تظاهرات زدند. کاسترو عکس‌العمل نشان داد و آنها را ضدانقلاب نامید و طرفداران خود را بر علیه آن‌ها شوراند.
خط ۳۰: خط ۳۰:
مهم‌ترین این کمبود‌ها سرکوب آزادی‌های سیاسی بود و به‌جای استقرار یک نظام دموکراتیک، دیکتاتوری تک‌حزبی بر تمام شئون مملکت حاکم شد. تنها حزب حاکم رسماً در ۱۹۶۵ به «حزب کمونیست» تغییر نام داد، این حزب به‌شکل متمرکز و بدون وجود فراکسیون‌های داخلی و اجازه‌ی ابراز مخالفت اداره می‌شد. در دهه‌ی ۱۹۷۰ دولت کوبا ناچار شد که انگیزه‌های مادی را به رسمیت بشناسد. در حذف سریع مکانیسمِ بازار نیز تجدیدنظر کرد و اجازه داد که مزرعه‌داران بخشی از تولیدات خود را مستقیما و نه از طریق توزیعِ دولتی در بازار به‌فروش رسانند. با این کار نرخِ رشد سالانه‌ی اقتصاد بالا رفت، اما حزب به حساب این‌که روحیه‌ی جمعی و سوسیالیستی از بین می‌رود این سیاست را محکوم کرد و باز بر انگیزه‌های اخلاقی و نه مادی تأکید گذاشت و کنترل و برنامه‌ریزی دولتی را گسترش بیش‌تری دادند. دیری نگذشت که باز برای افزایش تولید و بارآوری بیشتر، فعالیت‌های مبتنی بر بازار و انگیزه‌های مادی را در مورد شرکت‌های کوچک مجاز شمردند، و حتی در مواردی از جمله در صنعت توریسم راه را برای سرمایه گذاری و مشارکت خارجی هموار کردند. به مردم نیز اجازه داده شد که از خانه‌هاشان به‌عنوان رستوران خصوصی استفاده کنند. در ۱۹۹۲ تغييراتی در قانون اساسی ۱۹۷۶ داده شد و از جمله‌ی آن‌ها به رسميت شناختن و تضمين آزاد‌یهای مذهبی، با تأکيد بر جدایی دین و دولت، بود.
مهم‌ترین این کمبود‌ها سرکوب آزادی‌های سیاسی بود و به‌جای استقرار یک نظام دموکراتیک، دیکتاتوری تک‌حزبی بر تمام شئون مملکت حاکم شد. تنها حزب حاکم رسماً در ۱۹۶۵ به «حزب کمونیست» تغییر نام داد، این حزب به‌شکل متمرکز و بدون وجود فراکسیون‌های داخلی و اجازه‌ی ابراز مخالفت اداره می‌شد. در دهه‌ی ۱۹۷۰ دولت کوبا ناچار شد که انگیزه‌های مادی را به رسمیت بشناسد. در حذف سریع مکانیسمِ بازار نیز تجدیدنظر کرد و اجازه داد که مزرعه‌داران بخشی از تولیدات خود را مستقیما و نه از طریق توزیعِ دولتی در بازار به‌فروش رسانند. با این کار نرخِ رشد سالانه‌ی اقتصاد بالا رفت، اما حزب به حساب این‌که روحیه‌ی جمعی و سوسیالیستی از بین می‌رود این سیاست را محکوم کرد و باز بر انگیزه‌های اخلاقی و نه مادی تأکید گذاشت و کنترل و برنامه‌ریزی دولتی را گسترش بیش‌تری دادند. دیری نگذشت که باز برای افزایش تولید و بارآوری بیشتر، فعالیت‌های مبتنی بر بازار و انگیزه‌های مادی را در مورد شرکت‌های کوچک مجاز شمردند، و حتی در مواردی از جمله در صنعت توریسم راه را برای سرمایه گذاری و مشارکت خارجی هموار کردند. به مردم نیز اجازه داده شد که از خانه‌هاشان به‌عنوان رستوران خصوصی استفاده کنند. در ۱۹۹۲ تغييراتی در قانون اساسی ۱۹۷۶ داده شد و از جمله‌ی آن‌ها به رسميت شناختن و تضمين آزاد‌یهای مذهبی، با تأکيد بر جدایی دین و دولت، بود.


سقوط شوروی که مهم‌ترین حامی و کمک‌کننده به اقتصاد کوبا بود، بزرگ‌ترین شوک را به کوبا، که کماکان از محاصره‌ی وسیع اقتصادی امریکا و متحدانِ منطقه‌ای‌اش در رنج بود، وارد آورد. تصور بسیاری این بود که دولت کاسترو سقوط خواهد کرد، اما با فداکاری‌های بسیار و حمایت مردم باقی ماند. جالب آن‌که در اوج بحران در اوایل و اواسط دهه‌ی ۹۰ که دولت به‌خاطر کسری‌های فراوان بودجه‌ی تمام وزارتخانه‌ها از جمله وزارت دفاع را به‌شدت کاهش ‌داده بود، به بودجه‌ی بهداشت و آموزش و برنامه‌های حیاتی دست نزد.
سقوط شوروی که مهم‌ترین حامی کوبا بود، بزرگ‌ترین ضربه را به کوبا، که از محاصره‌ی اقتصادی امریکا و متحدانِ منطقه‌ای‌اش در رنج بود، وارد کرد. تصور سقوط دولت کاسترو در میان بود، در اوج بحران در اوایل و اواسط دهه‌ی ۹۰ که دولت به‌خاطر کسری‌های فراوان، بودجه‌ی تمامی وزارتخانه‌ها از جمله وزارت دفاع را به‌شدت کاهش ‌داده بود، بودجه‌ی آموزش و بهداشت و برنامه‌های زیر بنایی را کاهش نداد.


با درگیرشدن فزاینده‌ی امریکا در خاورمیانه و فرو رفتن در بحران‌های سیاسی آن منطقه، کوبا به‌همراه بقیه‌ی کشورهای امریکای مرکزی و امریکای لاتین امکان تنفسی یافتند. به‌قدرت رسیدن دولت‌های چپ از اواخر دهه‌ی ۹۰ و به‌ ویژه دهه‌ی دو هزار، تا حدی به کوبا کمک کرد. ونزویلا به کوبا نفت می فرستاد و کوبا هزاران دکتر خود را به ونزویلا اعزام کرد. در سال ۲۰۰۴ هر دو کشور «آلترناتیوِ بولیواری برای قاره امریکا (ALBA) را به وجود آوردند، و در ۲۰۰۶، بولیوی هم به آنها پیوست. اما محاصره‌ی اقتصادی امریکا و مسایل اقتصادی داخلی کماکان ادامه یافت. در سال ۲۰۰۸ فیدل از رهبری کوبا کناره گیری کرد و برادرش رائول کاسترو را به جای خود برگزید. تغییر و تحولات بسیاری از جمله افزایش نقش اقتصاد بازار در عرصه های مختلف اقتصادی، نه در حد دیگر کشورهایی نظیر روسیه و چین، در پیش گرفته شد.
با درگیری هر چه بیشتر امریکا در خاورمیانه، کوبا به‌همراه بقیه‌ی کشورهای امریکای مرکزی و امریکای لاتین امکان تنفسی یافتند. به‌قدرت رسیدن دولت‌های همسو با انقلاب کوبا از اواخر دهه‌ی ۹۰ و به‌ ویژه ابتدای قرن جدید، تا حدی به کوبا کمک کرد. ونزوئلا به کوبا نفت می فرستاد و کوبا هزاران دکتر خود را به ونزوئلا اعزام کرد. در سال ۲۰۰۴ هر دو کشور «آلترناتیوِ بولیواری برای قاره امریکا (ALBA) را به وجود آوردند، و در ۲۰۰۶، بولیوی هم به آنها پیوست. اما محاصره‌ی اقتصادی امریکا و مسایل اقتصادی داخلی کماکان ادامه یافت. در سال ۲۰۰۸ فیدل کاسترو از رهبری کوبا کناره گیری کرد و برادرش رائول کاسترو را به جای خود برگزید. و تحولات بسیاری از جمله افزایش نقش اقتصاد بازار در زمینه‌های مختلف اقتصادی، در پیش گرفته شد.


== گاهشمار انقلاب کوبا ==
== گاهشمار انقلاب کوبا ==
خط ۵۹: خط ۵۹:
۱۹۵۹ - فیدل کاسترو همزمان با سقوط سانتیاگو سال ۱۹۵۹ را سال آزادی اعلام می‌کند
۱۹۵۹ - فیدل کاسترو همزمان با سقوط سانتیاگو سال ۱۹۵۹ را سال آزادی اعلام می‌کند


۱۹۶۰ - اعلام تصمیم مبارزه با بیسوادی توسط کاسترو در سازمان ملل متحد
۱۹۶۰ - اعلام تصمیم مبارزه با بیسوادی توسط کاسترو در سازمان ملل متحد<ref>کتاب مقدمه‌ای بر انقلاب فرهنگی کوبا انتشارات پیشگام قزوین صفحه ۶</ref>


۱۹۶۱ - قطع تمام روابط دیپلماتیک با کوبا توسط امریکا و حمله شکست خورده به خلیج خوکها در ۲۵ آوریل و تصویت تحریم همه جانبه کوبا  
۱۹۶۱ - قطع تمام روابط دیپلماتیک با کوبا توسط امریکا و حمله شکست خورده به خلیج خوکها در ۲۵ آوریل و تصویت تحریم همه جانبه کوبا  
خط ۷۸: خط ۷۸:


== منابع ==
== منابع ==
<references />
۸٬۹۹۶

ویرایش