کاربر:Safa/1صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

اصلاح ارقام، اصلاح نویسه‌های عربی
بدون خلاصۀ ویرایش
(اصلاح ارقام، اصلاح نویسه‌های عربی)
خط ۶۱: خط ۶۱:
محمدرضا پهلوی ۳ ماه پس از [[کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹]] با خانواده‌اش به منزلی جدید رفت. محمدرضا پهلوی در آنجا تحت آموزش پرستار فرانسوی‌اش مادام ارفع زبان فرانسه و کلیاتی از فرهنگ غرب و تاریخ غرب را آموخت. روز ۲۶ آذر سال ۱۳۰۴ در ۶ سالگی در مراسم تاجگذاری پدرش به ولیعهدی منصوب شد و پس از آن به کاخ گلستان برای دوره آموزش‌های رسمی منتقل شد. محمدرضا پهلوی از آنجا همراه ۲۰ تن از دوستانش به مدرسه نظام منتقل شد.
محمدرضا پهلوی ۳ ماه پس از [[کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹]] با خانواده‌اش به منزلی جدید رفت. محمدرضا پهلوی در آنجا تحت آموزش پرستار فرانسوی‌اش مادام ارفع زبان فرانسه و کلیاتی از فرهنگ غرب و تاریخ غرب را آموخت. روز ۲۶ آذر سال ۱۳۰۴ در ۶ سالگی در مراسم تاجگذاری پدرش به ولیعهدی منصوب شد و پس از آن به کاخ گلستان برای دوره آموزش‌های رسمی منتقل شد. محمدرضا پهلوی از آنجا همراه ۲۰ تن از دوستانش به مدرسه نظام منتقل شد.


وی در ۱۵ شهریور ۱۳۱۰ به همراه دوست دوران تحصیلش حسین فردوست به سویس اعزام شد. دیگر همراهان او دراین سفر، برادرش علیرضا، تیمورتاش و پسرش مهرپور، پیشکارش دکتر مؤدب‌الدوله نفیسی و آموزگار زبان فارسی‌اش مستشار‌الدوله بودند.
وی در ۱۵ شهریور ۱۳۱۰ به همراه دوست دوران تحصیلش حسین فردوست به سویس اعزام شد. دیگر همراهان او دراین سفر، برادرش علیرضا، تیمورتاش و پسرش مهرپور، پیشکارش دکتر مؤدب‌الدوله نفیسی و آموزگار زبان فارسی‌اش مستشارالدوله بودند.


محمدرضا پهلوی پس از ۵ سال اقامت در سویس در ۱۷ سالگی به ایران بازگشت و در دانشکده افسری به ادامه تحصیل پرداخت، او در سال ۱۳۱۷ در سن ۱۹ سالگی از این دانشکده با درجه ستوان دومی فارغ‌التحصیل شد. در این دوران با فتح‌الله مین‌باشیان روابط دوستی نزدیکی پیدا کرد. محمدرضا پهلوی پس از فارغ‌التحصیلی به مقام بازرسی ارتش شاهنشاهی رسید.   
محمدرضا پهلوی پس از ۵ سال اقامت در سویس در ۱۷ سالگی به ایران بازگشت و در دانشکده افسری به ادامه تحصیل پرداخت، او در سال ۱۳۱۷ در سن ۱۹ سالگی از این دانشکده با درجه ستوان دومی فارغ‌التحصیل شد. در این دوران با فتح‌الله مین‌باشیان روابط دوستی نزدیکی پیدا کرد. محمدرضا پهلوی پس از فارغ‌التحصیلی به مقام بازرسی ارتش شاهنشاهی رسید.   
خط ۹۵: خط ۹۵:
در دوران بعد از جنگ جهانی دوم و تضعفی دول استعماری در این جنگ و همچنین خلع [[رضاشاه پهلوی]] از سلطنت و جانشینی سلطنت ضعیف پسرش محمدرضا پهلوی، از سال ۱۳۲۰ تا سال ۱۳۲۷ و تا حدودی تا سال ۱۳۳۲ یک فضای باز سیاسی در ایران پدید آمد که راه را برای بسیاری جنبش‌های سیاسی و اجتماعی در ایران باز کرد. .در رأس آنها جنپش ملی شدن صنعت نفت ایران قرار داشت. این جنبش به رهبری دکتر محمد مصدق که خود نماینده مجلس شورای ملی و رییس کمیسیون نفت مجلس بود پیروز شد.  
در دوران بعد از جنگ جهانی دوم و تضعفی دول استعماری در این جنگ و همچنین خلع [[رضاشاه پهلوی]] از سلطنت و جانشینی سلطنت ضعیف پسرش محمدرضا پهلوی، از سال ۱۳۲۰ تا سال ۱۳۲۷ و تا حدودی تا سال ۱۳۳۲ یک فضای باز سیاسی در ایران پدید آمد که راه را برای بسیاری جنبش‌های سیاسی و اجتماعی در ایران باز کرد. .در رأس آنها جنپش ملی شدن صنعت نفت ایران قرار داشت. این جنبش به رهبری دکتر محمد مصدق که خود نماینده مجلس شورای ملی و رییس کمیسیون نفت مجلس بود پیروز شد.  


مصدق  در تاریخ ۲۹ اسفند سال ۱۳۲۹ قانون ملی‌شدن نفت را از تصویب مجلس گذراند و در کمتر از ۴۰ روز بعد، قانون خلع ید از شرکت انگلیسی را نیز به‌ تصویب رساند. مصدق اقدامات خود را با حمایت توده‌های مردم و تظاهرات و اعتصابات گسترده نفتگران خوزستان به‌پیش می‌برد. چنین بود که در اردیبهشت ۱۳۳۰ نخست‌وزیری مصدق به‌مجلس و رژیم شاه تحمیل شد. اما اقدامات ملی دکتر محمد مصدق به‌مذاق دربار و استعمار انگلیس و هچنین روحانیون وابسته‌ای چون آیت‌الله کاشانی خوش نمی‌آمد. از همین رو توطئه‌چینی‌ها علیه دکتر مصدق کردند.<ref name=":1">[https://event.mojahedin.org/i/events/5048 قیام سی تیر مردم ایران در حمایت از مصدق] ـ سایت سازمان مجاهدین خلق ایران</ref>
مصدق  در تاریخ ۲۹ اسفند سال ۱۳۲۹ قانون ملی‌شدن نفت را از تصویب مجلس گذراند و در کمتر از ۴۰ روز بعد، قانون خلع ید از شرکت انگلیسی را نیز به تصویب رساند. مصدق اقدامات خود را با حمایت توده‌های مردم و تظاهرات و اعتصابات گسترده نفتگران خوزستان به‌پیش می‌برد. چنین بود که در اردیبهشت ۱۳۳۰ نخست‌وزیری مصدق به‌مجلس و رژیم شاه تحمیل شد. اما اقدامات ملی دکتر محمد مصدق به‌مذاق دربار و استعمار انگلیس و هچنین روحانیون وابسته‌ای چون آیت‌الله کاشانی خوش نمی‌آمد. از همین رو توطئه‌چینی‌ها علیه دکتر مصدق کردند.<ref name=":1">[https://event.mojahedin.org/i/events/5048 قیام سی تیر مردم ایران در حمایت از مصدق] ـ سایت سازمان مجاهدین خلق ایران</ref>


دولت انگلیس  برای جلوگیری از صادرات نفت کشتی‌های جنگی به ایران اعزام کرد<ref>همه مردان شاه ـ صفحه ۷۱</ref> و دولت مصدق را تحت مضیقه‌ی شدید مالی قرار داد. از طرف دیگر از دولت ایران به دادگاه لاهه شکایت کرد. دکتر مصدق شخصا در دادگاه حضور پیدا کرد و دادگاه را فاقد صلاحیت برای رسیدگی به این دعوا دانست. او سرانجام در این دعوای حقوقی پیروز شد.
دولت انگلیس  برای جلوگیری از صادرات نفت کشتی‌های جنگی به ایران اعزام کرد<ref>همه مردان شاه ـ صفحه ۷۱</ref> و دولت مصدق را تحت مضیقه‌ی شدید مالی قرار داد. از طرف دیگر از دولت ایران به دادگاه لاهه شکایت کرد. دکتر مصدق شخصا در دادگاه حضور پیدا کرد و دادگاه را فاقد صلاحیت برای رسیدگی به این دعوا دانست. او سرانجام در این دعوای حقوقی پیروز شد.


پیروزی دکتر محمد مصدق در دادگاه یک ضربه‌ به سیاست انگلیس بود. از طرفی مصدق برای محدود کردن شاه و دربار و خنثی‌ساختن توطئه‌های استعمار از یکسو و پیش بردن اصلاحات اجتماعی و اقتصادی از سوی دیگر، خواستار آن شد که پست وزارت جنگ را که تا آن زمان در دست شاه بود و همواره از آن به‌عنوان ابزار اعمال فشار علیه جنبش ضداستعماری مردم استفاده می‌شد بر عهده بگیرد و اعلام کرد که در صورت تن‌ندادن شاه به‌ این شرط، از نخست‌وزیری استعفا خواهد داد. محمدرضا شاه که سلطنت مطلقه‌ی خود را در خطر می‌دید، شدیداً با سپردن وزارت جنگ به‌مصدق مخالفت کرد. دکتر مصدق در روز ۲۵ تیر ۱۳۳۱، از نخست‌وزیری استعفا داد. با استعفای مصدق، شاه فرصت را غنیمت شمرده و قوام‌السلطنه'''،''' کهنه‌کارترین مهره‌ی ‌‌‌‌‌‌‌رژیم فئودالی و دربار استعماری را به‌نخست‌وزیری برگزید. قوام‌السلطنه طی اعلامیه‌ای هرگونه مخالفت با دولت را ممنوع و مردم را تهدید به سرکوب کرد. او ارتش و شهربانی را در خیابانها مستقر کرد. ٰاین گونه اقدامات و تهدیدات قوام نتیجه‌بخش نبود. موج اعتراضات توده‌ای علیه انتصاب قوام به‌ نخست‌وزیری از تهران و سایر نقاط کشور برخاست. سرانجام صبح روز سی‌ام تیرماه سال۱۳۳۱، مردم تهران و شهرهای دیگر به خیابان‌ها ریختند. انبوه مردم با فریادها و شعارهای "یا مرگ یا مصدق"، "مصدق پیروز است"، "مرگ بر قوام"، با نیروهای ارتش و شهربانی به‌ مقابله برخاستند. قیام مردمی با شدت و حدت ادامه پیدا کرد و سرانجام پس از کشته و مجروح‌ شدن قریب به ۸۰۰ نفر از مردم تهران، شاه فرمان نخست‌وزیری قوام را لغو کرد و به‌خواست‌های دکتر مصدق گردن گذاشت.<ref name=":1" />
پیروزی دکتر محمد مصدق در دادگاه یک ضربه به سیاست انگلیس بود. از طرفی مصدق برای محدود کردن شاه و دربار و خنثی‌ساختن توطئه‌های استعمار از یکسو و پیش بردن اصلاحات اجتماعی و اقتصادی از سوی دیگر، خواستار آن شد که پست وزارت جنگ را که تا آن زمان در دست شاه بود و همواره از آن به‌عنوان ابزار اعمال فشار علیه جنبش ضداستعماری مردم استفاده می‌شد بر عهده بگیرد و اعلام کرد که در صورت تن‌ندادن شاه به این شرط، از نخست‌وزیری استعفا خواهد داد. محمدرضا شاه که سلطنت مطلقه‌ی خود را در خطر می‌دید، شدیداً با سپردن وزارت جنگ به‌مصدق مخالفت کرد. دکتر مصدق در روز ۲۵ تیر ۱۳۳۱، از نخست‌وزیری استعفا داد. با استعفای مصدق، شاه فرصت را غنیمت شمرده و قوام‌السلطنه'''،''' کهنه‌کارترین مهره‌ی رژیم فئودالی و دربار استعماری را به‌نخست‌وزیری برگزید. قوام‌السلطنه طی اعلامیه‌ای هرگونه مخالفت با دولت را ممنوع و مردم را تهدید به سرکوب کرد. او ارتش و شهربانی را در خیابانها مستقر کرد. ٰاین گونه اقدامات و تهدیدات قوام نتیجه‌بخش نبود. موج اعتراضات توده‌ای علیه انتصاب قوام به نخست‌وزیری از تهران و سایر نقاط کشور برخاست. سرانجام صبح روز سی‌ام تیرماه سال۱۳۳۱، مردم تهران و شهرهای دیگر به خیابان‌ها ریختند. انبوه مردم با فریادها و شعارهای "یا مرگ یا مصدق"، "مصدق پیروز است"، "مرگ بر قوام"، با نیروهای ارتش و شهربانی به مقابله برخاستند. قیام مردمی با شدت و حدت ادامه پیدا کرد و سرانجام پس از کشته و مجروح شدن قریب به ۸۰۰ نفر از مردم تهران، شاه فرمان نخست‌وزیری قوام را لغو کرد و به‌خواست‌های دکتر مصدق گردن گذاشت.<ref name=":1" />
[[پرونده:محمدرضا شاه و شعبان بی مخ.jpg|جایگزین=محمدرضا شاه و شعبان جعفری معروف شعبان بی‌مخ|بندانگشتی|محمدرضا شاه و شعبان جعفری معروف شعبان بی‌مخ]]
[[پرونده:محمدرضا شاه و شعبان بی مخ.jpg|جایگزین=محمدرضا شاه و شعبان جعفری معروف شعبان بی‌مخ|بندانگشتی|محمدرضا شاه و شعبان جعفری معروف شعبان بی‌مخ]]
باز بازگشت دکتر مصدق انگلیسی‌ها به این نتیجه رسیدند که باید وی را ساقط کنند و نیز با این استدلال که ادامه حکومت مصدق، ایران را در آغوش کمونیسم قرار خواهد داد، آمریکا را با خود همراه کردند. فرماندهی عملیات کودتا به عهده کرمیت روزولت مدیر بخش خاورمیانه سیا بود. آن‌ها ابتدا در روز ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ اقدام به کودتایی کردند که با لو رفتن کودتا ناکام ماند. سرانجام در روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با هدایت سازمان سیا و اینتلیجنس سرویس و مشارکت ایادی دربار به خصوص اشرف پهلوی خواهر دوقلوی شاه و نظامیان وابسته به محمدرضا شاه و در رأس آنها سرلشگر فضل الله زاهدی و روحانیونی چون آیت الله کاشانی و با همکاری دستجات لات‌هایی مانند شعبان جعفری معروف به «شعبان بی‌مخ» کودتا انجام شد و دولت مصدق سرنگون گردید.<ref>کتاب همه مردان شاه</ref>
باز بازگشت دکتر مصدق انگلیسی‌ها به این نتیجه رسیدند که باید وی را ساقط کنند و نیز با این استدلال که ادامه حکومت مصدق، ایران را در آغوش کمونیسم قرار خواهد داد، آمریکا را با خود همراه کردند. فرماندهی عملیات کودتا به عهده کرمیت روزولت مدیر بخش خاورمیانه سیا بود. آن‌ها ابتدا در روز ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ اقدام به کودتایی کردند که با لو رفتن کودتا ناکام ماند. سرانجام در روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با هدایت سازمان سیا و اینتلیجنس سرویس و مشارکت ایادی دربار به خصوص اشرف پهلوی خواهر دوقلوی شاه و نظامیان وابسته به محمدرضا شاه و در رأس آنها سرلشگر فضل الله زاهدی و روحانیونی چون آیت الله کاشانی و با همکاری دستجات لات‌هایی مانند شعبان جعفری معروف به «شعبان بی‌مخ» کودتا انجام شد و دولت مصدق سرنگون گردید.<ref>کتاب همه مردان شاه</ref>
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:
در جریان این برنامه گسترده تبلیغاتی شاه هدف دستیابی به تمدن بزرگ را مطرح کرد که از سوی مخالفان داخلی و منتقدان خارجی به عنوان بلند پروازی و تجمل افسار گسیخته توصیف شد.<ref>[https://www.bbc.com/persian/iran-47097094 سایت بی بی سی فارسی ۱۲ بهمن ۱۳۹۷]</ref>
در جریان این برنامه گسترده تبلیغاتی شاه هدف دستیابی به تمدن بزرگ را مطرح کرد که از سوی مخالفان داخلی و منتقدان خارجی به عنوان بلند پروازی و تجمل افسار گسیخته توصیف شد.<ref>[https://www.bbc.com/persian/iran-47097094 سایت بی بی سی فارسی ۱۲ بهمن ۱۳۹۷]</ref>


در  این دوران همچنین  محمدرضا شاه برای ایجاد سازمان کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) تلاش‌ کرد.
در  این دوران همچنین  محمدرضا شاه برای ایجاد سازمان کشورهای صادر کننده نفت (اوپک) تلاش کرد.


== اصلاحات ارضی محمدرضا شاه ==
== اصلاحات ارضی محمدرضا شاه ==
خط ۱۲۶: خط ۱۲۶:


==== خلاصه طرح اصلاحات ارضی اول ====
==== خلاصه طرح اصلاحات ارضی اول ====
محمدرضا شاه در جریان اصلاحات ارضی اول خود، ابتدا زمین‌هایی که پدرش رضاخان به‌ زور از مردم گرفته بود و در آن هنگام در شمار زمین‌های خالص‌جات (زمین‌های متعلق به محمدرضا شاه) محسوب می‌شدند را به دولت واگذار کرد.
محمدرضا شاه در جریان اصلاحات ارضی اول خود، ابتدا زمین‌هایی که پدرش رضاخان به زور از مردم گرفته بود و در آن هنگام در شمار زمین‌های خالص‌جات (زمین‌های متعلق به محمدرضا شاه) محسوب می‌شدند را به دولت واگذار کرد.


سپس آن زمین‌ها را در گام دوم از دولت پس گرفته و به دهقانانی که روی آنها کار می‌کردند به اقساط فروخت.
سپس آن زمین‌ها را در گام دوم از دولت پس گرفته و به دهقانانی که روی آنها کار می‌کردند به اقساط فروخت.
خط ۱۴۹: خط ۱۴۹:
ساختار بورژوایی جامعه ایران پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ به تعبیر احمد اشرف به قرار زیر بود:
ساختار بورژوایی جامعه ایران پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ به تعبیر احمد اشرف به قرار زیر بود:


52 درصد           از منشأ تجار حد متوسط و عمده
۵۲ درصد           از منشأ تجار حد متوسط و عمده


28 درصد           از منشأ خرده بورژوازی
۲۸ درصد           از منشأ خرده بورژوازی


20 درصد           از منشأ اقشار متخصصان و دستگاه اداری
۲۰ درصد           از منشأ اقشار متخصصان و دستگاه اداری


سابقۀ سرمایه داران کشاورزی:
سابقۀ سرمایه داران کشاورزی:


50 درصد           از منشأ دیوانسالاری
۵۰ درصد           از منشأ دیوانسالاری


30 درصد           از منشأ زمینداران
۳۰ درصد           از منشأ زمینداران


10 درصد           از منشأ بورژوازی
۱۰ درصد           از منشأ بورژوازی


10 درصد           از منشأهای دیگر
۱۰ درصد           از منشأهای دیگر


سابقۀ سرمایه گذاران (سرمایه داران) در بخش صنعت
سابقۀ سرمایه گذاران (سرمایه داران) در بخش صنعت


33 درصد           از منشأ صنعتگران
۳۳ درصد           از منشأ صنعتگران


44 درصد           از منشأ بانکداران
۴۴ درصد           از منشأ بانکداران


10 درصد           از منشأ مقاطعه کاران
۱۰ درصد           از منشأ مقاطعه کاران


13 درصد           از منشأ دیگر طبقات (Ibid,p.273)
۱۳ درصد           از منشأ دیگر طبقات (Ibid,p.273)


سابقه مقاطعه کاران نیز بترتیب به اقشار متوسط دیوانسالاری، خاندان حاکمه، خرده بورژوازی و دیگر طبقات برمی گشت.
سابقه مقاطعه کاران نیز بترتیب به اقشار متوسط دیوانسالاری، خاندان حاکمه، خرده بورژوازی و دیگر طبقات برمی گشت.
خط ۱۷۹: خط ۱۷۹:
طبقات دیگر در این دوره به نقل از اشرف عبارت بودند از: الف) طبقات بازار، ب) طبقات بیرون از بازار. ساختار طبقات جماعت بازار شامل سه طبقه مجزا می شد، بورژوازی سنتی یا صاحبان حرف و خرده فروشان و در آخرین رده کارگران سنتی. بورژوازی سنتی بعد از بزرگ مالکان، از اعضای عمده طبقات سنتی محسوب می شدند، و طبقات متوسط سنتی، شامل اجزایی از جماعات بازار، یا اقشار روحانیون و نیز افسران ردۀ متوسط ارتش و اداریان و نیز خرده مالکین می شد. (Ibid,p.147). طبقه کارگر سنتی شامل افزارمندان، و همه کارگران روزمرد که در صنایع دستی و فروشگاههای کوچک بازار و ساختمان و نقاط دیگر شهر و روستا مشغول بودند، می گردید.
طبقات دیگر در این دوره به نقل از اشرف عبارت بودند از: الف) طبقات بازار، ب) طبقات بیرون از بازار. ساختار طبقات جماعت بازار شامل سه طبقه مجزا می شد، بورژوازی سنتی یا صاحبان حرف و خرده فروشان و در آخرین رده کارگران سنتی. بورژوازی سنتی بعد از بزرگ مالکان، از اعضای عمده طبقات سنتی محسوب می شدند، و طبقات متوسط سنتی، شامل اجزایی از جماعات بازار، یا اقشار روحانیون و نیز افسران ردۀ متوسط ارتش و اداریان و نیز خرده مالکین می شد. (Ibid,p.147). طبقه کارگر سنتی شامل افزارمندان، و همه کارگران روزمرد که در صنایع دستی و فروشگاههای کوچک بازار و ساختمان و نقاط دیگر شهر و روستا مشغول بودند، می گردید.


طبقات بیرون از بازار: علما که از نفوذ و قدرت زیادی در جامعه سنتی برخوردار بودند و در دوران رضا شاه و پس از آن به حاشیه رانده شدند و به دو بخش تقسیم می شدند: الف) آنهایی که از زمینداران بزرگ بودند و گرایش به اقتدار سیاسی (سلطنتی) داشتند و جزئی از طبقه مسلط محسوب می شدند و ب) آنهایی که در مخالفت با اقتدار سیاسی بودند و بیشتر از طریق بازار برای گذران زندگی تأمین می شدند (Ibid,p.146). 2ـ خرده مالکین کشاورزی: شامل کارکنان مستقل بخش کشاورزی که خود و یا با خانواده خود و یا به کمک دیگر دهقانان بر روی زمین محدود خود کار می کردند. طبقه متوسط جدید، که حاصل نوسازیهای مختلف بودند، شامل تحصیل کرده های متخصص، مدیران، نویسندگان، کارمندان، دبیران و دانشجویان کارگر صنعتی جدید: بر اثر سرمایه گذاریهای جدید، نه تنها بر تعداد بورژوازی جدید افزود که کارگران صنعتی نیز افزایش یافت و در مقابل، کارگران سنتی (کارگران صنایع دستی، صنایع غذایی و بافندگی و چرم سازی و آجرپزی و مشابه آن) روبه کاهش گذاشت. صنعت نفت نقش برجسته ای در تشکیل طبقه کارگر صنعتی جدید داشت که میزان آنها در بین دو جنگ به 40 هزار نفر می رسید. پس از آن فعالیت های جدید صنعت و معدن، مقاطعه کاری و ساختمان، کارگران فراوانی را بصورت غیرماهر و نیمه ماهر که اغلب مهاجرین از روستاها بودند به خود جذب کرد. عرضه فراوان نیروی کار و افزایش بیکاری در این دوره و افزایش هزینه های زندگی با وجود مزد پایین کارگران به زندگی آنها شدیداً فشار وارد می کرد و کارگران به این دلایل تحت استثمار بودند: مزد کم (250 ریال روزانه)، شرایط رقت بار کار، عدم توجه به قانونهای حمایتی، سرپیچی از قانون کار، اجتناب از پرداختن سهم کارفرما در بیمه دولتی کارگران، معرفی کارگران معترض به نیروی انتظامی و بالاخره زندگی در حاشیه شهرها با وضع بهداشتی، تغذیه و خدمات خارج از حد متعارف. سابقه اغلب کارگران صنعتی به برزگران ولمپن پرولتاریا، و طبقۀ کارگر سنتی بر می گشت. قشر کارگران لمپن: به نظر اشرف گرچه لمپن پرولتاریا، پدیدۀ جدیدی در جامعه ایرانی نبود، لکن شهرنشینی و اصلاحات ارضی باعث رشد این قشر در جامعه شهری ایران شد. کارگران غیرماهر ساختمانی، ولگردان خیابانی، خدمتکاران خانگی، کارگران غیر ماهر معدن و حمل و نقل و کارگران غیر ماهر کشاورزی به اضافه اقشار فعال گدایان، دزدان، قماربازان، فواحش در این قشر قرار داده شده اند. طبق آمار سال 1348، در شهر تهران 295000 نفر از اعضاء این قشر وجود داشته اند، که درآمد ماهیانه آنها از 350 ریال کمتر بوده است.
طبقات بیرون از بازار: ۱ـ علما که از نفوذ و قدرت زیادی در جامعه سنتی برخوردار بودند و در دوران رضا شاه و پس از آن به حاشیه رانده شدند و به دو بخش تقسیم می شدند: الف) آنهایی که از زمینداران بزرگ بودند و گرایش به اقتدار سیاسی (سلطنتی) داشتند و جزئی از طبقه مسلط محسوب می شدند و ب) آنهایی که در مخالفت با اقتدار سیاسی بودند و بیشتر از طریق بازار برای گذران زندگی تأمین می شدند (Ibid,p.146). 2ـ خرده مالکین کشاورزی: شامل کارکنان مستقل بخش کشاورزی که خود و یا با خانواده خود و یا به کمک دیگر دهقانان بر روی زمین محدود خود کار می کردند. ۳ـ طبقه متوسط جدید، که حاصل نوسازیهای مختلف بودند، شامل تحصیل کرده های متخصص، مدیران، نویسندگان، کارمندان، دبیران و دانشجویان ۴ـ کارگر صنعتی جدید: بر اثر سرمایه گذاریهای جدید، نه تنها بر تعداد بورژوازی جدید افزود که کارگران صنعتی نیز افزایش یافت و در مقابل، کارگران سنتی (کارگران صنایع دستی، صنایع غذایی و بافندگی و چرم سازی و آجرپزی و مشابه آن) روبه کاهش گذاشت. صنعت نفت نقش برجسته ای در تشکیل طبقه کارگر صنعتی جدید داشت که میزان آنها در بین دو جنگ به ۴۰ هزار نفر می رسید. پس از آن فعالیت های جدید صنعت و معدن، مقاطعه کاری و ساختمان، کارگران فراوانی را بصورت غیرماهر و نیمه ماهر که اغلب مهاجرین از روستاها بودند به خود جذب کرد. عرضه فراوان نیروی کار و افزایش بیکاری در این دوره و افزایش هزینه های زندگی با وجود مزد پایین کارگران به زندگی آنها شدیداً فشار وارد می کرد و کارگران به این دلایل تحت استثمار بودند: مزد کم (۲۵۰ ریال روزانه)، شرایط رقت بار کار، عدم توجه به قانونهای حمایتی، سرپیچی از قانون کار، اجتناب از پرداختن سهم کارفرما در بیمه دولتی کارگران، معرفی کارگران معترض به نیروی انتظامی و بالاخره زندگی در حاشیه شهرها با وضع بهداشتی، تغذیه و خدمات خارج از حد متعارف. سابقه اغلب کارگران صنعتی به برزگران ولمپن پرولتاریا، و طبقۀ کارگر سنتی بر می گشت. ۵ـ قشر کارگران لمپن: به نظر اشرف گرچه لمپن پرولتاریا، پدیدۀ جدیدی در جامعه ایرانی نبود، لکن شهرنشینی و اصلاحات ارضی باعث رشد این قشر در جامعه شهری ایران شد. کارگران غیرماهر ساختمانی، ولگردان خیابانی، خدمتکاران خانگی، کارگران غیر ماهر معدن و حمل و نقل و کارگران غیر ماهر کشاورزی به اضافه اقشار فعال گدایان، دزدان، قماربازان، فواحش در این قشر قرار داده شده اند. طبق آمار سال ۱۳۴۸، در شهر تهران ۲۹۵۰۰۰ نفر از اعضاء این قشر وجود داشته اند، که درآمد ماهیانه آنها از ۳۵۰ ریال کمتر بوده است.


اصلاحات ارضی که قشر کوچکی از دهقانان را به خرده بورژوازی مرفه تبدیل کرد، در مقابل، قشر وسیعی از لمپن پرولتاریا بر جای نهاد که در بدترین شرایط زندگی قرار گرفتند. درآمد کم، بی سوادی، بی خانمانی، زندگی در زاغه و حلبی آبادها، برخورداری از حداقل خدمات شهری از خصوصیات بارز این قشر معرفی شده است (Ibid,p.150[[پرونده:زاغه نشینی در زمان محمدرضا پهلوی.JPG|جایگزین=زاغه نشینی در ایران پیش از انقلاب ضدسلطنتی|بندانگشتی|زاغه نشینی در ایران پیش از انقلاب ضدسلطنتی]]
اصلاحات ارضی که قشر کوچکی از دهقانان را به خرده بورژوازی مرفه تبدیل کرد، در مقابل، قشر وسیعی از لمپن پرولتاریا بر جای نهاد که در بدترین شرایط زندگی قرار گرفتند. درآمد کم، بی سوادی، بی خانمانی، زندگی در زاغه و حلبی آبادها، برخورداری از حداقل خدمات شهری از خصوصیات بارز این قشر معرفی شده است (Ibid,p.150[[پرونده:زاغه نشینی در زمان محمدرضا پهلوی.JPG|جایگزین=زاغه نشینی در ایران پیش از انقلاب ضدسلطنتی|بندانگشتی|زاغه نشینی در ایران پیش از انقلاب ضدسلطنتی]]
خط ۲۱۸: خط ۲۱۸:
پیدایش گروه‌های چریکی و مبارزه مسلحانه آنها با رژیم کودتا، علل و انگیزه‌های گوناگونی داشت. کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، متلاشی شدن نیروهای اپوزیسیون، شکست جبهه ملی دوم پس از همه پرسی بهمن ۱۳۴۱ و از بین رفتن امکانات قانونی و سرخوردگی از فعالیت‌های علنی و عمومی و سرکوب خشونت بار قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ نشان داد که ادامه مبارزه با رژیم شاه برای ایجاد اصلاحات با شیوه‌های پیشین و از راه قانونی، ناممکن است.
پیدایش گروه‌های چریکی و مبارزه مسلحانه آنها با رژیم کودتا، علل و انگیزه‌های گوناگونی داشت. کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، متلاشی شدن نیروهای اپوزیسیون، شکست جبهه ملی دوم پس از همه پرسی بهمن ۱۳۴۱ و از بین رفتن امکانات قانونی و سرخوردگی از فعالیت‌های علنی و عمومی و سرکوب خشونت بار قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ نشان داد که ادامه مبارزه با رژیم شاه برای ایجاد اصلاحات با شیوه‌های پیشین و از راه قانونی، ناممکن است.


محاکمه و مدافعات سران نهضت آزادی در دادگاه‌های نظامی و دفاعیات وکلای مدافع آنها، که متن آن مخفیانه در ایران و نیز در خارج از کشور انتشار یافت، افکار عمومی مردم جهان را متوجه دیکتاتوری رژیم شاه کرد و در عین حال این فکر را قوت بخشید که دوران مبارزه مسالمت آمیز و در چار چوب قانون اساسی، در ایران به سر رسیده‌ است.
محاکمه و مدافعات سران نهضت آزادی در دادگاه‌های نظامی و دفاعیات وکلای مدافع آنها، که متن آن مخفیانه در ایران و نیز در خارج از کشور انتشار یافت، افکار عمومی مردم جهان را متوجه دیکتاتوری رژیم شاه کرد و در عین حال این فکر را قوت بخشید که دوران مبارزه مسالمت آمیز و در چار چوب قانون اساسی، در ایران به سر رسیده است.


مهندس [[مهدی بازرگان]]، رهبر [[نهضت آزادی ایران]]، ضمن آخرین دفاع در دادگاه نظامی به این نکته اشاره کرد و گفت:
مهندس [[مهدی بازرگان]]، رهبر [[نهضت آزادی ایران]]، ضمن آخرین دفاع در دادگاه نظامی به این نکته اشاره کرد و گفت:
خط ۳۴۹: خط ۳۴۹:


== سرانجام محمد رضا پهلوی  ==
== سرانجام محمد رضا پهلوی  ==
با اوج‌گیری مبارزه مبارزات انقلابی علیه حکومت محمدرضا پهلوی، دولت وقت آمریکا در دوران کارتر از بیم پیروزی جریانات انقلابی در ایران از شاه خواستار اصلاحات سیاسی شد. این اصلاحات به سیاست حقوق بشر کارتر شهرت دارد. محمدرضا شاه به رغم تمایل خود این اصلاحات را پذیرفت. در سال ۱۳۵۶ ساواک شلاق، شکنجه و اعدام را کنار گذاشت اما این سیاست با میزان تنفر عمومی از حکومت شاهنشاهی منطبق نبود. به عبارت دیگر حکومت سلطنتی در ایران متزلزل‌تر از آن بود که با اصلاحات سیاسی کارتر از ورطه‌ی هلاک نجات پیدا کند. در نتیجه این سیاست تأثیر معکوس گذاشته و با کنار رفتن شکنجه و اعدام  تظاهرات مردمی در سراسر ایران شدت یافت. این تظاهرات تا آنجا ادامه پیدا کرد که شاه در آستانه‌‌ی سقوط قرار گرفت.  
با اوج‌گیری مبارزه مبارزات انقلابی علیه حکومت محمدرضا پهلوی، دولت وقت آمریکا در دوران کارتر از بیم پیروزی جریانات انقلابی در ایران از شاه خواستار اصلاحات سیاسی شد. این اصلاحات به سیاست حقوق بشر کارتر شهرت دارد. محمدرضا شاه به رغم تمایل خود این اصلاحات را پذیرفت. در سال ۱۳۵۶ ساواک شلاق، شکنجه و اعدام را کنار گذاشت اما این سیاست با میزان تنفر عمومی از حکومت شاهنشاهی منطبق نبود. به عبارت دیگر حکومت سلطنتی در ایران متزلزل‌تر از آن بود که با اصلاحات سیاسی کارتر از ورطه‌ی هلاک نجات پیدا کند. در نتیجه این سیاست تأثیر معکوس گذاشته و با کنار رفتن شکنجه و اعدام  تظاهرات مردمی در سراسر ایران شدت یافت. این تظاهرات تا آنجا ادامه پیدا کرد که شاه در آستانه‌ی سقوط قرار گرفت.  


محمدرضا پهلوی پس از ترک ایران در ۲۶ دی ماه ۱۳۵۷ به مصر رفت.۲۶ روز پس از خروج او از ایران حکومت وی بطور کامل سقوط کرد و [[انقلاب ضد سلطنتی]] پیروز شد. او در فاصله ۲۹ مهر ماه ۱۳۵۸ تا ۲۳ آذر ماه همان سال به آمریکا رفت، اما به دلیل اینکه دولت آمریکا از دادن اقامت به او پرهیز کرد به پاناما و سرانجام به مصر سفر کرد. محمدرضا شاه در اثر پیشرفت سرطان غدد لنفاوی، در ۵ مرداد ۱۳۵۹ درقاهره درگذشت و جسد او طی مراسمی در مسجد الرفاعی قاهره دفن شد.
محمدرضا پهلوی پس از ترک ایران در ۲۶ دی ماه ۱۳۵۷ به مصر رفت.۲۶ روز پس از خروج او از ایران حکومت وی بطور کامل سقوط کرد و [[انقلاب ضد سلطنتی]] پیروز شد. او در فاصله ۲۹ مهر ماه ۱۳۵۸ تا ۲۳ آذر ماه همان سال به آمریکا رفت، اما به دلیل اینکه دولت آمریکا از دادن اقامت به او پرهیز کرد به پاناما و سرانجام به مصر سفر کرد. محمدرضا شاه در اثر پیشرفت سرطان غدد لنفاوی، در ۵ مرداد ۱۳۵۹ درقاهره درگذشت و جسد او طی مراسمی در مسجد الرفاعی قاهره دفن شد.
۸٬۸۴۰

ویرایش