۷٬۳۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰۱: | خط ۱۰۱: | ||
}} | }} | ||
'''بنیادگرایی اسلامی (Islamic fundamentalism)''' به معنی بازگشت به قوانین | '''بنیادگرایی اسلامی (Islamic fundamentalism)''' یا ارتجاع به معنی بازگشت به قوانین احکام گذشتهی اسلامی است.<ref>[https://dictionary.abadis.ir/?lntype=dehkhoda,fatofa,moeen,amid,name,wiki,wikiislamic&word=%D8%A8%D9%86%DB%8C%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C%20%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C&from=ac لغت نامه آنلاین دهخدا]</ref> بنیادگرا کسی است که میگوید هر آنچه در گذشته مورد تبعیت بوده است باید بدون تعقل و سنجش شرایط زمانی و مکانی مورد تبعیت قرار گیرد. | ||
تاریخچه این تفکر به اختلاف دیدگاه و شیوه استنباط احکام دینی بین علمای دین در قرون اولیه اسلام برمیگردد. دستهای از علما در رأی و فتوا و استخراج احکام دین، عقل را بر حدیث و عدهای دیگر حدیث را بر عقل مقدم میدانستند. دستهای که حدیث را برعقل مقدم میدانستند، در استدلالهای خود میگفتند که فلان صحابه چنین گفته یا فلان خلیفه این را گفته است و این بر صحت آن کافی است. از پیشگامان اولیه این شیوه استدلال، احمد حنبل بنیانگذار مذهب حنبلی از مذاهب چهارگانه سنی است. سالها بعد ابن تیمیه که از فعالترین علمای این شاخه از مذهب سنی بود نیز، این رویه را در پیش گرفت و تبلیغ کرد. در قرن دوازدهم هجری محمد عبدالوهاب در عربستان پیرو نظریات احمد حنبل و ابن تیمیه نظریه خود را دربارهی حاکمیت بیان کرد. نظریات او بر این استوار بود که حکومت را به زور سلاح باید به چنگ آورد و هر مسلمانی وظیفه دارد از حاکم قدرتمند پیروی کند. | تاریخچه این تفکر به اختلاف دیدگاه و شیوه استنباط احکام دینی بین علمای دین در قرون اولیه اسلام برمیگردد. دستهای از علما در رأی و فتوا و استخراج احکام دین، عقل را بر حدیث و عدهای دیگر حدیث را بر عقل مقدم میدانستند. دستهای که حدیث را برعقل مقدم میدانستند، در استدلالهای خود میگفتند که فلان صحابه چنین گفته یا فلان خلیفه این را گفته است و این بر صحت آن کافی است. از پیشگامان اولیه این شیوه استدلال، احمد حنبل بنیانگذار مذهب حنبلی از مذاهب چهارگانه سنی است. سالها بعد ابن تیمیه که از فعالترین علمای این شاخه از مذهب سنی بود نیز، این رویه را در پیش گرفت و تبلیغ کرد. در قرن دوازدهم هجری محمد عبدالوهاب در عربستان پیرو نظریات احمد حنبل و ابن تیمیه نظریه خود را دربارهی حاکمیت بیان کرد. نظریات او بر این استوار بود که حکومت را به زور سلاح باید به چنگ آورد و هر مسلمانی وظیفه دارد از حاکم قدرتمند پیروی کند. | ||
سلفیه یا سلفیگری فرقهای در مذهب سنی هستند که خود را پیرو مکتب «اهل حدیث» میدانند و توسط احمد حنبل بنیانگذاری شد. ابن تیمیه از نظریهپردازان و پرکارترین عالمان سلفیه به شمار میرود. نام سلفیه از آغاز قرن چهاردهم بر سر زبانها افتاد. تکفیر سایر مسلمانان از کارکردهای ویژه این مکتب است که به طور سیستماتیک آن را انجام میدهند. | سلفیه یا سلفیگری فرقهای در مذهب سنی هستند که خود را پیرو مکتب «اهل حدیث» میدانند و توسط احمد حنبل بنیانگذاری شد. ابن تیمیه از نظریهپردازان و پرکارترین عالمان سلفیه به شمار میرود. نام سلفیه از آغاز قرن چهاردهم بر سر زبانها افتاد. تکفیر سایر مسلمانان از کارکردهای ویژه این مکتب است که به طور سیستماتیک آن را انجام میدهند. در شیعه نیز علمایی که حدیث را بر عقل مقدم میشمارند «اخباریون» نام دارند و به همان روشها معتقدند. به این ترتیب بنیادگرایی اشاره به شیعه بودن یا سنی بودن ندارد و هرکدام از این دو میتوانند بنیادگرا باشند یا نباشند. | ||
اصلیترین هدف بنیادگرایی اسلامی رسیدن به حاکمیت است. بنیادگرایان اسلامی به دنبال ایجاد یک حاکمیت واحد اسلامی تحت قیمومیت یک رهبر دینی هستند. | اصلیترین هدف بنیادگرایی اسلامی رسیدن به حاکمیت است. بنیادگرایان اسلامی به دنبال ایجاد یک حاکمیت واحد اسلامی تحت قیمومیت یک رهبر دینی هستند. | ||
جمهوری اسلامی از همان ابتدای بهدست آوردن قدرت در ایران بنا به همین ماهیت که با بقای آن نیز ارتباط مستقیم داشت، صدور انقلاب | جمهوری اسلامی از همان ابتدای بهدست آوردن قدرت در ایران بنا به همین ماهیت که با بقای آن نیز ارتباط مستقیم داشت، صدور انقلاب و ایجاد هلال شیعی را هدف خود قرار داد. | ||
جمهوری اسلامی ایران اولین حکومت بنیادگرای اسلامی که به قدرت سیاسی دست یافته است. حکومت جمهوری اسلامی مبتنی بر نظریه «ولایت فقیه» در ایران است که بنیانگذار آن « [[روحالله خمینی]] » بود. خمینی نظریه ولایت فقیه را از سالها قبل از به قدرت رسیدن در کتاب خود به نام «حکومت اسلامی» تدوین کرده بود. بسیاری از علمای شیعه این نظریه را نمیپذیرند. | '''جمهوری اسلامی ایران اولین حکومت بنیادگرای اسلامی که به قدرت سیاسی دست یافته است'''. حکومت جمهوری اسلامی مبتنی بر نظریه «ولایت فقیه» در ایران است که بنیانگذار آن « [[روحالله خمینی]] » بود. خمینی نظریه ولایت فقیه را از سالها قبل از به قدرت رسیدن در کتاب خود به نام «حکومت اسلامی» تدوین کرده بود. بسیاری از علمای شیعه این نظریه را نمیپذیرند. | ||
رژیم ایران بنا به همین ماهیت، دگراندیشی را با ادامهی بقای خود | رژیم ایران بنا به همین ماهیت، دگراندیشی را با ادامهی بقای خود در تضاد میبیند. به همین دلیل است که سرکوب جریانات سیاسی، اقلیتهای مذهبی و قومی، فعالان دانشجویی، دراویش و... در ایران همواره جریان داشته است. | ||
دخالت درکشورهای منطقه، مانند عراق، سوریه، لبنان و یمن و تشکیل نیروهای نیابتی و وابسته در این | دخالت درکشورهای منطقه، مانند عراق، سوریه، لبنان و یمن و تشکیل نیروهای نیابتی و وابسته در این کشورها، اقدامات جمهوری در راستای صدور انقلاب است. تروریسم و انجام عملیاتهای متعدد تروریستی در کشورهای مختلف، مهمترین ابزار صدور بینادگرایی اسلامی توسط رژیم ایران است.<ref>کتاب شناخت رژیم ولایت فقیه - انتشارات سازمان مجاهدین خلق ایران</ref> این فعالیتها با بقای رژیم ایران ارتباط مستقیم دارد و به ماهیت آن بازمیگردد. به این معنی که توقف چنین فعالیتهایی برای او به معنی تغییر ماهیت است. | ||
== مفهوم واژه | == مفهوم واژه بنیادگرایی مذهبی و سابقه آن == | ||
کلمه بنیادگرایی برگرفته از کلمه لاتین «Fundamentum» به معنای شالوده، اساس و پایه است. معادل آن در زبان عربی | کلمه بنیادگرایی برگرفته از کلمه لاتین «Fundamentum» به معنای شالوده، اساس و پایه است. معادل آن در زبان عربی «الاصولیة» و «الرجعیة»، به معنای بازگشت به مبانی گذشته است. این واژه برای نخستین بار در اوایل قرن بیستم در بحثهای درون مذهب پروتستان در آمریکا رواج یافت. بین سالهای ۱۹۱۵-۱۹۱۰، پروتستانهای کلیسای انجیلی جزواتی با عنوان «مبانی» منتشر کردند که درآنها بر حقیقت متن کتاب مقدس در برابر تفسیرهای جدید تأکید شده بود. فرقه مزبور با ایمان به الهی - ابدی و خطا ناپذیری متن انجیل، استدلال میکردند که تأویلاتی از متن انجیل ارائه شده که باید آنها را زدود. آنها تأکید داشتند؛ نجات روح و رستگاری انسان به عنوان مهمترین هدف مسیحیت، فقط از رهگذر تأویل لفظی انجیل محقق میشود و تا زمانی که این تفسیر ارائه نشود و در اخنیار پیروان قرار نگیرد نمیتوان به رستگاری بشر امیدوار بود.<ref name=":0">[http://quarterly.risstudies.org/article_981_40120ec1b54a8dd193d70524b14a4232.pdf مقاله درآمدی بر بنیادگرایی اسلامی] - غلامرضا خسروی - فصلنامه مطالعات راهبردی دوره۹ شماره ۳۱ - صفحه ۱۲۳ و ۱۲۴</ref> | ||
با گسترش جریانهای دینی یهودی، اسلامی، بودایی و هندو در نیمه دوم قرن بیستم واژه بنیادگرایی کاربرد گستردهتری یافت و در مورد جریانهای فکری - دینی تمام مذاهب به کار گرفته شد. از این رو، این مفهوم برای توصیف آن دسته از گروههای دینی به کار میرفت که خواهان زندگی بر اساس | با گسترش جریانهای دینی یهودی، اسلامی، بودایی و هندو در نیمه دوم قرن بیستم واژه بنیادگرایی کاربرد گستردهتری یافت و در مورد جریانهای فکری - دینی تمام مذاهب به کار گرفته شد. از این رو، این مفهوم برای توصیف آن دسته از گروههای دینی به کار میرفت که خواهان زندگی بر اساس قوانین و احکام گذشتهی دینی بودند. در حقیقت، بنیادگرایی مذهبی نوعی برنامه سیاسی به شمار میآید.<ref name=":0" /> | ||
در بین صاحبنظران در این خصوص که بنیادگرایی مذهبی دقیقا چیست؛ خیزش جهانی دین چه علل و ریشههایی دارد، چشمانداز آتی آن چگونه بوده و پیآمدهای آن برای نظام بینالملل چه خواهد بود و نهایتا اینکه جریان بنیادگرایی مذهبی دارای چه نقاط اشتراک و افتراقی است و تنوع و تعدد آن چگونه است؟ نظرات متفاوتی وجود دارد. برخی همانند «جان اسپوزیتو»(۱) و «برگر»(۲) بنیادگرایی را واژهای مناسب برای توصیف جریانهای نوین مذهبی نمیدانند و آن را دارای بار معنایی منفی میدانند. بعضی دیگر آن را برای تبیین خیزشهای جدید مذهبی، کارآمد میدانند. آنان بنیادگرایی مذهبی به ویژه بنیادگرایی اسلامی را به عنوان خطر اصلی صلح و ثبات جهانی معرفی کرده و در آیندهای نه چندان دور جنگ تمدنها را پیشبینی میکنند. گروهی دیگر نیز برخلاف آنها معتقدند، الگوهای همگرایی و واگرایی جهانی، بر اساس کشمکشهای دینی - تمدنی نیست. «اندرو هیوود»(۳) بنیاد گرایی مذهبی را نوعی «ایدئولوژی» میداند؛ درحالیکه به نظر برخی دیگر شکلی از ناسیونالیسم و قومگرایی است. | در بین صاحبنظران در این خصوص که بنیادگرایی مذهبی دقیقا چیست؛ خیزش جهانی دین چه علل و ریشههایی دارد، چشمانداز آتی آن چگونه بوده و پیآمدهای آن برای نظام بینالملل چه خواهد بود و نهایتا اینکه جریان بنیادگرایی مذهبی دارای چه نقاط اشتراک و افتراقی است و تنوع و تعدد آن چگونه است؟ نظرات متفاوتی وجود دارد. برخی همانند «جان اسپوزیتو»(۱) و «برگر»(۲) بنیادگرایی را واژهای مناسب برای توصیف جریانهای نوین مذهبی نمیدانند و آن را دارای بار معنایی منفی میدانند. بعضی دیگر آن را برای تبیین خیزشهای جدید مذهبی، کارآمد میدانند. آنان بنیادگرایی مذهبی به ویژه بنیادگرایی اسلامی را به عنوان خطر اصلی صلح و ثبات جهانی معرفی کرده و در آیندهای نه چندان دور جنگ تمدنها را پیشبینی میکنند. گروهی دیگر نیز برخلاف آنها معتقدند، الگوهای همگرایی و واگرایی جهانی، بر اساس کشمکشهای دینی - تمدنی نیست. «اندرو هیوود»(۳) بنیاد گرایی مذهبی را نوعی «ایدئولوژی» میداند؛ درحالیکه به نظر برخی دیگر شکلی از ناسیونالیسم و قومگرایی است. |