کاربر:Safa/3صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۶: خط ۶۶:
لوئیز هال(Louis halle): مطالعات استراتژیک را به عنوان شاخه ای از مطالعات سیاسی تعریف میکند که با پیامدهای سیاسی جنگ افروزی ملتها در ارتباط است.
لوئیز هال(Louis halle): مطالعات استراتژیک را به عنوان شاخه ای از مطالعات سیاسی تعریف میکند که با پیامدهای سیاسی جنگ افروزی ملتها در ارتباط است.


=== تفاوت تاکتیک و استراتژی ===
تاکتیک به روشهایی گفته میشود که به وسیله آن، استراتژی به اجرا در می‌آید تا به هدف‌های مورد نظر برسد. بنابر این، تاکتیک، جزیی از استراتژی و در خدمت آن است. علاوه بر این، استراتژی یک هدف کلی است که در دراز مدت قابل دسترسی است، در حالی که تاکتیک در کوتاه مدت تحقق می‌یابد.
=== تعریف مناطق استراتژیک ===
مناطق استراتژیک (سوق الجیشی) : در اصطلاح، منطقه استراتژیک به برخی از نقاط جغرافیایی زمین گفته میشود که به دلایل زیر دارای اهمیت است:
واقع شدن بین دو ناحیه مهم : مانند عربستان که بین خلیج فارس و دریای سرخ قرار گرفته است.
موقعیت تجاری و بازرگانی  <blockquote>نظریه‌ی قلب زمین (هارتلند) به چنین تحلیلی می‌پردازد:</blockquote><blockquote>مکیندر اولین بار نظریه‌ی هارتلند خود را در سال ۱۹۰۴ طی مقاله‌ای باعنوان «محور جغرافیایی تاریخ» در انجمن سلطنتی جغرافی‌دانان مطرح کرد. این نظریه پس از اینکه عمومیت یافت. در سال ۱۹۱۹ در کتابی با عنوان «آرمان‌های دموکراتیک و واقعیت» منتشر شد.</blockquote><blockquote>مکیندر استدلال می‌کرد در کره‌ی زمین این منطقه (هارتلند) قوی‌ترین موقعیت را دارد، زیرا از نظر منابع غنی است، موقعیت مرکزی آن اجازه می‌دهد تا هرملتی را دراروپا، آسیا و آفریقا- که مکیندر آنها را جزیره جهان نامیده بود – تهدید کند. برابر نظریه‌ی مکیندر، جزیره‌ی جهان از سه قاره‌ی به هم پیوسته‌ی اروپا، آسیا و آفریقا تشکیل می‌شود. اروپا وآسیا با مرز طبیعی و قابل شناخت از یکدیگر جدا نشده‌اند، اما از نظر جغرافیایی به آسانی می‌توان آفریقا را مشخص کرد، زیرا به وسیله ی دریای مدیترانه از اروپا و به وسیله‌ی دریای سرخ از آسیا جدا شده است. بنابراین هر سه قاره در واقع در خاورمیانه به یکدیگر وصل می‌شوند و از این مرکز جزیره جهان به هر سو گسترش می یابد. از نظر مکیندر قلب استراتژی جهان در خاورمیانه می‌تپد.</blockquote><blockquote>مکیندر قاره های دیگر را مانند آمریکا و استرالیا را به چشم اقمار این جزیره بزرگ می‌نگریست.</blockquote><blockquote>از نظر استراتژیست‌های قاره ای، سرنوشت جنگ به تصرف زمین بستگی دارد و نیروهای هوایی و دریایی عامل لجستیکی بوده و وظایف انتقال و جابجایی نیرو ها و حمایت از نیروهای زمینی را بر عهده دارند.</blockquote><blockquote>بنابراین سرنوشت هر جنگ بر روی زمین تعیین می‌شود. مکیندر معتقد بود که نقاط مختلف زمین از نظر جنگی ارزش یکسانی ندارند، بلکه بعضی دارای ارزش استراتژیک بیشتر و برخی کمتر هستند؛ بدین سبب وی سرزمین‌های جهان را به سه قسمت تقسیم کرده است که عبارتند از: </blockquote><blockquote>الف) سرزمینهای مرکزی یا قلب زمین، </blockquote><blockquote>ب) سرزمینهای حاشیه‌ای جهان </blockquote><blockquote>ج) سرزمینهایی که به منزله ی کمربند شکننده اند.<ref>کتاب مسائل نظامی و استراتژی معاصر صفحه ۱۱۷</ref></blockquote><blockquote>نتیجه:</blockquote><blockquote>استراتژی دریایی و قدرت دریایی بر قدرت‌زمینی در دوره‌های طولانی تاریخ هر یک در زمان معینی اثر قطعی داشته است.</blockquote><blockquote>هنگامی که قدرت‌زمینی در اوج خود بود اغلب توانسته است با پیکارهای زمینی پایگاه‌های قدرت دریایی را بگیرد و آن را شکست دهد.</blockquote><blockquote>تسلط انگلستان بر دریا موجب برتری آن کشور تاقرن بیستم بود، ولی اکنون موتورهای بخاری وبنزینی و شبکه‌های راه آهن و راه‌های‌زمینی، انحصار حمل ونقل وسیع را از چنگ دریا‌ها ربوده و بنابراین قدرت نسبی انگلستان در مقایسه با قدرت قاره‌ای کاهش یافته است.</blockquote><blockquote>زمانی که مرکز پهناورترین توده‌ی خاکی پیشرفت اقتصادی وسیعی بیابد موقعیتی بدست می‌آورد که می‌تواند بزرگترین قدرتها را اعمال کند؛ این توده‌ی خاکی، سیبری غربی و روسیه اروپایی را در بر می‌گیرد.</blockquote><blockquote>مردمی پر شور وفعال که با فناوری نو مجهز باشند، ممکن است با داشتن قلب زمین بتوانند جزیره‌ی جهان را در اختیار گیرند.</blockquote><blockquote>جزیره‌ی جهان به علت برتری در منابع و جمعیت ممکن است سرانجام بتواند بر سرزمین‌های حاشیه‌ای مانند بریتانیا، ژاپن، استرالیا و آمریکای شمالی و جنوبی تسلط یابد.</blockquote>
== انواع استراتژی ==
در شرق باستان: کوروش را نخستین استراتژیست توانای تاریخ جهان می‌دانند که موفق شد در سایه تدبیر و برنامه‌ای مدرن ماد، لیدیا و بابل را تصرف کند و یک سرزمین متحد بوجود آورد.
در شرق باستان: کوروش را نخستین استراتژیست توانای تاریخ جهان می‌دانند که موفق شد در سایه تدبیر و برنامه‌ای مدرن ماد، لیدیا و بابل را تصرف کند و یک سرزمین متحد بوجود آورد.


خط ۹۳: خط ۸۲:
کارل فون کلوزویتس در بحث ارجحیت هر کدام از این عوامل تأکید کرده است که رکن حیاتی استراتژی تصمیم‌گیری در مورد حجم و اندازه‌ی نیروهای نظامی می‌باشد.  
کارل فون کلوزویتس در بحث ارجحیت هر کدام از این عوامل تأکید کرده است که رکن حیاتی استراتژی تصمیم‌گیری در مورد حجم و اندازه‌ی نیروهای نظامی می‌باشد.  


برنارد برادی خاطر نشان ساخته است که استراتژی در زمان صلح بطور وسیعی در تعیین الگوی سیستم تسلیحاتی خلاصه می‌شود. اگر منابع نظامی را به عنوان عامل اساسی استراتژی نظامی تلقی کنیم، باید در حالی که تمرکز را بر مسائل ساختار نیرو داریم در عین‌حال از بی‌اعتنایی نسبت به اهمیت اهداف نظامی و عقاید استراتژیکی نیز بپرهیزیم.<span dir="RTL"></span>استراتژی نظامی دارای دو سطح عملیاتی و گسترش نیرو است: استراتژی‌هایی که مبتنی بر توانایی‌های نظامی موجود هستند، استراتژی عملیاتی نامیده می‌شوند و به عنوان پایه‌ی اساسی برای فرمول‌بندی طرح‌های ویژه‌ی عمل در مقاطع زمانی کوتاه مدت مورد استفاده قرار می‌گیرند؛ این سطح از استراتژی همچنین به استراتژی بزرگ، تاکتیک و هنر عملیاتی اشاره دارد. استراتژی‌های بلند مدت ممکن است مبتنی بر برآورد تهدیدات آتی، اهداف و نیازمندی‌ها باشد و بنابراین به عنوان امری تحمیل شده به وسیله وضعیت نیروی جاری تلقی نمی‌شوند. این استراتژی‌ها اغلب ماهیتاً جهانی بوده و مستلزم تحولاتی در استعدادهای نظامی هستند. استراتژی‌های نظامی متناسب با نوع ارتباط‌شان با سناریوهای تهدید ویژه، همانقدر که جهانی هستند، می‌توانند منطقه‌ای باشند.
برنارد برادی خاطر نشان ساخته است که استراتژی در زمان صلح بطور وسیعی در تعیین الگوی سیستم تسلیحاتی خلاصه می‌شود. اگر منابع نظامی را به عنوان عامل اساسی استراتژی نظامی تلقی کنیم، باید در حالی که تمرکز را بر مسائل ساختار نیرو داریم در عین‌حال از بی‌اعتنایی نسبت به اهمیت اهداف نظامی و عقاید استراتژیکی نیز بپرهیزیم.استراتژی نظامی دارای دو سطح عملیاتی و گسترش نیرو است: استراتژی‌هایی که مبتنی بر توانایی‌های نظامی موجود هستند، استراتژی عملیاتی نامیده می‌شوند و به عنوان پایه‌ی اساسی برای فرمول‌بندی طرح‌های ویژه‌ی عمل در مقاطع زمانی کوتاه مدت مورد استفاده قرار می‌گیرند؛ این سطح از استراتژی همچنین به استراتژی بزرگ، تاکتیک و هنر عملیاتی اشاره دارد. استراتژی‌های بلند مدت ممکن است مبتنی بر برآورد تهدیدات آتی، اهداف و نیازمندی‌ها باشد و بنابراین به عنوان امری تحمیل شده به وسیله وضعیت نیروی جاری تلقی نمی‌شوند. این استراتژی‌ها اغلب ماهیتاً جهانی بوده و مستلزم تحولاتی در استعدادهای نظامی هستند. استراتژی‌های نظامی متناسب با نوع ارتباط‌شان با سناریوهای تهدید ویژه، همانقدر که جهانی هستند، می‌توانند منطقه‌ای باشند.<span dir="RTL"></span>اهداف و عقاید استراتژی‌های نظامی مربوط به یک استراتژی نظامی نیازمندیهایی را نسبت به منابع بوجود میآورد و به نوبه خود از سودمندی منابع نیز متأ ثر می‌شود. اگر در محاسبه منابع نظامی بعنوان عاملی از استراتژی نظامی قصور. ورزیم، ممکن است با پدیده‌ای مواجه شویم که اصطلاحاً به آن «عدم تناسب قابلیتهای استراتژیک» می گویند. به عبارت دیگر در چنین صورتی قابلیتهای نظامی برای تحقق اهداف و عقاید استراتژیک نظامی ناکافی خواهند بود.
 
اهداف و عقاید استراتژی‌های نظامی مربوط به یک استراتژی نظامی نیازمندیهایی را نسبت به منابع بوجود میآورد و به نوبه خود از سودمندی منابع نیز متأ ثر می‌شود. اگر در محاسبه منابع نظامی بعنوان عاملی از استراتژی نظامی قصور. ورزیم، ممکن است با پدیده‌ای مواجه شویم که اصطلاحاً به آن «عدم تناسب قابلیتهای استراتژیک» می گویند. به عبارت دیگر در چنین صورتی قابلیتهای نظامی برای تحقق اهداف و عقاید استراتژیک نظامی ناکافی خواهند بود.


عامل اساسی اولیه هر استراتژی نظامی «هدف نظامی» است. هدف نظامی را می‌توان مأموریت یا وظیفه ویژه‌ای که تمام تلاش‌های نظامی در راه انجام آن بکار برده می‌شود، تعریف کرد‌: دفع تجاوز، حفاظت از خطوط ارتباطی، دفاع از وطن، آزاد سازی منطقة از دست رفته و مغلوب ساختن دشمن. اهداف ماهیتاً باید نظامی باشند.<blockquote>«لیدل هارت» براین نکته تأکید داشت که:</blockquote><blockquote>«در مباحث مربوط به موضوع هدف در جنگ ضروری است که تمایز بین هدف نظامی و سیاسی کاملاً روشن باشد. این دو گرچه متفاوت هستند ولی از یکدیگر کاملاً جدا نیستند. زیرا مردم جنگ را نه بخاطر خود جنگ بلکه برای تعقیب اهداف سیاست برپا می کنند. هدف نظامی فقط ابزار نیل به هدف سیاسی است. بنابراین هدف نظامی باید بوسیله هدف سیاسی توجیه شود. چون بعضاً شرایط اساسی پیش می آید که سیاست آنچه را که به وسیله نیروی نظامی یعنی در عمل غیر قابل وصول است، نمی‌پسندد.»</blockquote>همچنین نباید نقش‌ها و مشارکت‌های بالقوه دوستان و یا متحدین را از نظر دور داشت. حجم کلی نیروها باید با جنگ، پشتیبانی و عناصر پشتیبانی- خدماتی جنگ که به طور مناسبی تجهیز و تقویت شده اند، تناسب داشته باشد. بسته به نوع استراتژی‌هایی که اتخاذ می کنیم ضرورت حضور یا عدم حضور بالفعل نیروها مشخص می‌شود در استراتژی‌های عملیاتی کم وسعت، نیروها باید وجود داشته باشند. در استراتژی‌های با دامنه گسترده تر عقاید استراتژیک، نوع نیروهای مورد نیاز و شیوه های بکارگیری آنها را مشخص می‌سازد.
عامل اساسی اولیه هر استراتژی نظامی «هدف نظامی» است. هدف نظامی را می‌توان مأموریت یا وظیفه ویژه‌ای که تمام تلاش‌های نظامی در راه انجام آن بکار برده می‌شود، تعریف کرد‌: دفع تجاوز، حفاظت از خطوط ارتباطی، دفاع از وطن، آزاد سازی منطقة از دست رفته و مغلوب ساختن دشمن. اهداف ماهیتاً باید نظامی باشند.<blockquote>«لیدل هارت» براین نکته تأکید داشت که:</blockquote><blockquote>«در مباحث مربوط به موضوع هدف در جنگ ضروری است که تمایز بین هدف نظامی و سیاسی کاملاً روشن باشد. این دو گرچه متفاوت هستند ولی از یکدیگر کاملاً جدا نیستند. زیرا مردم جنگ را نه بخاطر خود جنگ بلکه برای تعقیب اهداف سیاست برپا می کنند. هدف نظامی فقط ابزار نیل به هدف سیاسی است. بنابراین هدف نظامی باید بوسیله هدف سیاسی توجیه شود. چون بعضاً شرایط اساسی پیش می آید که سیاست آنچه را که به وسیله نیروی نظامی یعنی در عمل غیر قابل وصول است، نمی‌پسندد.»</blockquote>همچنین نباید نقش‌ها و مشارکت‌های بالقوه دوستان و یا متحدین را از نظر دور داشت. حجم کلی نیروها باید با جنگ، پشتیبانی و عناصر پشتیبانی- خدماتی جنگ که به طور مناسبی تجهیز و تقویت شده اند، تناسب داشته باشد. بسته به نوع استراتژی‌هایی که اتخاذ می کنیم ضرورت حضور یا عدم حضور بالفعل نیروها مشخص می‌شود در استراتژی‌های عملیاتی کم وسعت، نیروها باید وجود داشته باشند. در استراتژی‌های با دامنه گسترده تر عقاید استراتژیک، نوع نیروهای مورد نیاز و شیوه های بکارگیری آنها را مشخص می‌سازد.
خط ۱۱۶: خط ۱۰۳:


=== تقسیم‌بندی استراتژی از نظرتاریخی ===
=== تقسیم‌بندی استراتژی از نظرتاریخی ===
مکتب سنتی، یعنی استراتژی‌های زمینی
=== تفاوت تاکتیک و استراتژی ===
تاکتیک به روشهایی گفته میشود که به وسیله آن، استراتژی به اجرا در می‌آید تا به هدف‌های مورد نظر برسد. بنابر این، تاکتیک، جزیی از استراتژی و در خدمت آن است. علاوه بر این، استراتژی یک هدف کلی است که در دراز مدت قابل دسترسی است، در حالی که تاکتیک در کوتاه مدت تحقق می‌یابد.
 
=== تعریف مناطق استراتژیک ===
مناطق استراتژیک (سوق الجیشی) : در اصطلاح، منطقه استراتژیک به برخی از نقاط جغرافیایی زمین گفته میشود که به دلایل زیر دارای اهمیت است:
 
واقع شدن بین دو ناحیه مهم : مانند عربستان که بین خلیج فارس و دریای سرخ قرار گرفته است.
 
موقعیت تجاری و بازرگانی  <blockquote>نظریه‌ی قلب زمین (هارتلند) به چنین تحلیلی می‌پردازد:</blockquote><blockquote>مکیندر اولین بار نظریه‌ی هارتلند خود را در سال ۱۹۰۴ طی مقاله‌ای باعنوان «محور جغرافیایی تاریخ» در انجمن سلطنتی جغرافی‌دانان مطرح کرد. این نظریه پس از اینکه عمومیت یافت. در سال ۱۹۱۹ در کتابی با عنوان «آرمان‌های دموکراتیک و واقعیت» منتشر شد.</blockquote><blockquote>مکیندر استدلال می‌کرد در کره‌ی زمین این منطقه (هارتلند) قوی‌ترین موقعیت را دارد، زیرا از نظر منابع غنی است، موقعیت مرکزی آن اجازه می‌دهد تا هرملتی را دراروپا، آسیا و آفریقا- که مکیندر آنها را جزیره جهان نامیده بود – تهدید کند. برابر نظریه‌ی مکیندر، جزیره‌ی جهان از سه قاره‌ی به هم پیوسته‌ی اروپا، آسیا و آفریقا تشکیل می‌شود. اروپا وآسیا با مرز طبیعی و قابل شناخت از یکدیگر جدا نشده‌اند، اما از نظر جغرافیایی به آسانی می‌توان آفریقا را مشخص کرد، زیرا به وسیله ی دریای مدیترانه از اروپا و به وسیله‌ی دریای سرخ از آسیا جدا شده است. بنابراین هر سه قاره در واقع در خاورمیانه به یکدیگر وصل می‌شوند و از این مرکز جزیره جهان به هر سو گسترش می یابد. از نظر مکیندر قلب استراتژی جهان در خاورمیانه می‌تپد.</blockquote><blockquote>مکیندر قاره های دیگر را مانند آمریکا و استرالیا را به چشم اقمار این جزیره بزرگ می‌نگریست.</blockquote><blockquote>از نظر استراتژیست‌های قاره ای، سرنوشت جنگ به تصرف زمین بستگی دارد و نیروهای هوایی و دریایی عامل لجستیکی بوده و وظایف انتقال و جابجایی نیرو ها و حمایت از نیروهای زمینی را بر عهده دارند.</blockquote><blockquote>بنابراین سرنوشت هر جنگ بر روی زمین تعیین می‌شود. مکیندر معتقد بود که نقاط مختلف زمین از نظر جنگی ارزش یکسانی ندارند، بلکه بعضی دارای ارزش استراتژیک بیشتر و برخی کمتر هستند؛ بدین سبب وی سرزمین‌های جهان را به سه قسمت تقسیم کرده است که عبارتند از: </blockquote><blockquote>الف) سرزمینهای مرکزی یا قلب زمین، </blockquote><blockquote>ب) سرزمینهای حاشیه‌ای جهان </blockquote><blockquote>ج) سرزمینهایی که به منزله ی کمربند شکننده اند.<ref>کتاب مسائل نظامی و استراتژی معاصر صفحه ۱۱۷</ref></blockquote><blockquote>نتیجه:</blockquote><blockquote>استراتژی دریایی و قدرت دریایی بر قدرت‌زمینی در دوره‌های طولانی تاریخ هر یک در زمان معینی اثر قطعی داشته است.</blockquote><blockquote>هنگامی که قدرت‌زمینی در اوج خود بود اغلب توانسته است با پیکارهای زمینی پایگاه‌های قدرت دریایی را بگیرد و آن را شکست دهد.</blockquote><blockquote>تسلط انگلستان بر دریا موجب برتری آن کشور تاقرن بیستم بود، ولی اکنون موتورهای بخاری وبنزینی و شبکه‌های راه آهن و راه‌های‌زمینی، انحصار حمل ونقل وسیع را از چنگ دریا‌ها ربوده و بنابراین قدرت نسبی انگلستان در مقایسه با قدرت قاره‌ای کاهش یافته است.</blockquote><blockquote>زمانی که مرکز پهناورترین توده‌ی خاکی پیشرفت اقتصادی وسیعی بیابد موقعیتی بدست می‌آورد که می‌تواند بزرگترین قدرتها را اعمال کند؛ این توده‌ی خاکی، سیبری غربی و روسیه اروپایی را در بر می‌گیرد.</blockquote><blockquote>مردمی پر شور وفعال که با فناوری نو مجهز باشند، ممکن است با داشتن قلب زمین بتوانند جزیره‌ی جهان را در اختیار گیرند.</blockquote><blockquote>جزیره‌ی جهان به علت برتری در منابع و جمعیت ممکن است سرانجام بتواند بر سرزمین‌های حاشیه‌ای مانند بریتانیا، ژاپن، استرالیا و آمریکای شمالی و جنوبی تسلط یابد.</blockquote>
 
== انواع استراتژی ==
<span dir="RTL"></span>مکتب سنتی، یعنی استراتژی‌های زمینی


مکتب مدرن نظامی تقسیم می‌کنند.
مکتب مدرن نظامی تقسیم می‌کنند.


=== تقسیم‌بندی استراتژی با توجه به میدان‌های نبرد ===
=== انواع استراتژی با توجه به میدان‌های نبرد ===


==== استراتژی برتری قاره‌ای یا زمینی ====
==== استراتژی برتری قاره‌ای یا زمینی ====
نیکولو ماکیاولی، کارل فون کلازویتس، آنتونی هنری دو ژومنی، سون تزو و بیسیل لیدل هارت پدران مکتب قاره‌ای یا زمینی می‌باشند.
نیکولو ماکیاولی، کارل فون کلازویتس، آنتونی هنری دو ژومنی، سون تزو و بیسیل لیدل هارت واضعان استراتژی قاره‌ای یا زمینی می‌باشند.


این مکتب به جنگ زمینی بین ارتش‌ها مربوط بوده و به لحاظ تاریخی ابزار اصلی استراتژی ژئوپلتیک نظامی بوده است.
این مکتب به جنگ زمینی بین ارتش‌ها مربوط بوده و به لحاظ تاریخی ابزار اصلی استراتژی ژئوپلتیک نظامی بوده است.
۸٬۸۸۰

ویرایش