۷٬۳۴۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴۶: | خط ۱۴۶: | ||
در هفتمین دورهٔ ریاست جمهوری در سال ۱۳۷۶ با به قدرت رسیدن سید محمد خاتمی بهعنوان رئیسجمهور، اصلاح طلبان توانستند وارد عرصه حاکمیت شوند و پس از آن، اکثریت مجلس ششم و نخستین شورای شهر تهران را نیز به دست آوردند. این جریان به جنبش دوم خرداد منسوب شد و هشت سال کنترل دولت و همچنین چهار سال اکثریت نمایندگان مجلس ششم را در اختیار داشت. | در هفتمین دورهٔ ریاست جمهوری در سال ۱۳۷۶ با به قدرت رسیدن سید محمد خاتمی بهعنوان رئیسجمهور، اصلاح طلبان توانستند وارد عرصه حاکمیت شوند و پس از آن، اکثریت مجلس ششم و نخستین شورای شهر تهران را نیز به دست آوردند. این جریان به جنبش دوم خرداد منسوب شد و هشت سال کنترل دولت و همچنین چهار سال اکثریت نمایندگان مجلس ششم را در اختیار داشت. | ||
با این همه خاتمی نیز آنچه از وی انتظار میرفت انجام نداد. او همچنان در مقاطع مختلف بر پایبندی خود به ارکان دیکتاتوری ولایت فقیه تأکید کرد. وی اسدالله لاجوردی از عاملان شکنجه و قتل عام زندانیان سیاس را در سخنانی خدمتگزار مردم نامید. همچنین وزارت اطلاعات را سرمایهی ارزنده کشور خطاب کرد. او در یک موضع گیری دیگر از سپاه پاسداران که مسئولیت حفظ اصل رژیم ولایت فقیه و شخص علی خامنه ای را برعهده دارد دفاع کرد و گفت: | |||
«سپاه بايد باشد و هست، با همه وجود بهسپاه عزيزمان افتخار ميكنيم، سپاه نيروي آرماني انقلاب ما و بدون ترديد آرمانيترين نيروي مسلح عالم است. امروز دولت ما، سپاه ما، نيروهاي مسلح ما همگي با محوريت رهبري معظم انقلاب در كنارهم هستند»<ref>استراتژی قیام و سرنگونی- ص ۴۴</ref> | |||
به این ترتیب محمد خاتمی نشان داد که در اساس تفاوت چندانی با دیگر سران حاکم بر ایران ندارد. | |||
==== موضع مجاهدین خلق در برابر خاتمی ==== | ==== موضع مجاهدین خلق در برابر خاتمی ==== | ||
خط ۱۵۴: | خط ۱۶۰: | ||
« در هر حال مبارك است! ... ولو به اندازةٌيك قطره، آزادي و قانون و حقوقبشر در رژيم ولايت وارد نمايد و از اعدام و شكنجه و زندان و قلمشكستن و لبدوختن و دستبريدن و چشم از حدقه درآوردن فقط يك قدم عقب بنشيند، تا ببيند مردم چه به روز “نظام مقدس جمهوري اسلامي” ميآورند. مقاومت ايران هم دقيقاً همين را ميخواهد و از هر قطره آزادي و از هر قدم عقبنشيني جلادان بغايت استقبال ميكند، چرا كه بالمآل موجب سرنگوني رژيم در تماميت آن» ميشود . | « در هر حال مبارك است! ... ولو به اندازةٌيك قطره، آزادي و قانون و حقوقبشر در رژيم ولايت وارد نمايد و از اعدام و شكنجه و زندان و قلمشكستن و لبدوختن و دستبريدن و چشم از حدقه درآوردن فقط يك قدم عقب بنشيند، تا ببيند مردم چه به روز “نظام مقدس جمهوري اسلامي” ميآورند. مقاومت ايران هم دقيقاً همين را ميخواهد و از هر قطره آزادي و از هر قدم عقبنشيني جلادان بغايت استقبال ميكند، چرا كه بالمآل موجب سرنگوني رژيم در تماميت آن» ميشود . | ||
=== اصلاح طلبی پس از | مسعود رجوی همچنین در سخنانی تحت عنوان «وضعیت رژیم و موقعیت مقاومت» در مورد خاتمی میگوید:<blockquote>«کار اصلي جماعت خاتمي براي رژيم ولايت فقيه اين است: سوق دادن مخالفان از نوع براندازي به مخالفان سياسي و متعاقباً تبديل و استحالة مخالفان سياسي به منتقدان فرهنگي...حرف واضح است: كار سرنگوني نكن! مخالفت سياسي كن! بعد برو به منتقد فرهنگي تبديل شو!»</blockquote> | ||
==== الزام رفرم در رژيم ولايت فقيه ==== | |||
مسعود رجوی در کتاب استراتژی قیام و سرنگونی در مبحثی با نام اصلاحات به بررسی امکان رفرم در رژیم ایران میپرازد وی پس از تعریف عبارت استحاله ضروریات آنرا شرح میدهد:<blockquote>«كلمة استحاله يعني دگرگوني و از چيزي به چيز ديگر تبديل شدن. از لحاظ فقهي و شرعيات، اين دگرگوني اسباب تطهير و پاك كننده هم هست يعني شئ نجس و ناپاك (مانند سگ مردةي كه پس از ساليان در نمكزار به نمك تبديل شده باشد) بر اثر استحاله و تغيير بنيادين و ماهوي، پاك ميشود. </blockquote><blockquote>اما از نظر سياسي، كلمة استحاله را مترادف با رفرم و اصلاحپذيري بهكار ميبريم...-حال اگر بشود يك شئ قراضه و فرسوده را بهنحوي تعمير و اصلاح كرد كه حداقل كاركردهاي مطلوب را داشته باشد، كدام عقل سالم ميتواند مخالف تعمير كردن و اصلاح آن باشد؟ </blockquote><blockquote>بر اين اساس اگر بشود يك رژيم را هم طوري اصلاح كرد كه با منافع اساسي مردم حداقل سازگاري را داشته باشد، در اين صورت بنا را بر اصلاح آن ميگذاريم، نه بر دورانداختن و براندازي. </blockquote><blockquote>-اما الزام استحالة رژيم آخوندي مشخصاً كنار گذاشتن و از دور خارج كردن بالفعل ولايتفقيه است. يعني دست كم براي پرش از مادون سرمايهداري به سرمايهداري ميبايد ولي فقيه بالفعل كنار زده بشود...بنابراين، در جنگ جناحهاي رژيم، پيشرفت جريان استحالهطلب به اينمعني است كه خاتمي بايد خامنهاي (يعني ولي فقيه و همه كارة رژيم) را بالفعل از دور خارج كند. </blockquote><blockquote>اگر بتواند اين اخراج را محضري و قانوني بكند، يعني قانون اساسي را عوض كند، كمال مطلوبش است. اگر هم نتواند، دستكم بايد در عمل و بالفعل، دست وليفقيه را كوتاه كند تا ديگر نتواند همهكاره باشد و حرف آخر را بزند. اما كسي كه ميگويد استحاله واقعي نيست، مضمون حرفش اين است كه جريان شبهبورژوايي استحالهطلب نميتواند وليفقيه را با اختيارات گستردةي كه دارد كنار بزند. چرا؟ چون شوراي نگهبان دست اوست، نيروهاي مسلح دست اوست، انواع و اقسام بنيادها دست اوست، قوة قضاييه دست اوست، بنياد بهاصطلاح مستضعفان دست اوست، و خلاصه، قدرت بلامنازع سياسي و اقتصادي و مذهبي و قانوني است، سياستهاي نظام را تعيين ميكند و ناظر بر اجراي آنهاست. جنگ و صلح را او اعلان ميكند.رئيس راديو و تلويزيون را او منصوب ميكند و ... </blockquote><blockquote>-ملاحظه ميكنيد كه فرق حرف ما با استحالهطلبان در اين است كه آنها بهجاي راهحل، سراب نشان ميدهند و با توهمپراكني حول خاتمي ميخواهند رژيم را در تماميتش حفظ و از سرنگوني در امان نگهدارند.»</blockquote> | |||
=== معیار تشخیص اصلاح طلب === | |||
=== اصلاح طلبی پس از خاتمی === | |||
انتخابات نهمین دورهٔ ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ خروج کامل اصلاحطلبان از قدرت را در پی داشت. پیش از این نیز در انتخابات هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی با رد صلاحیت گسترده، اصلاحطلبان کنار گذاشته شده بودند. | انتخابات نهمین دورهٔ ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ خروج کامل اصلاحطلبان از قدرت را در پی داشت. پیش از این نیز در انتخابات هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی با رد صلاحیت گسترده، اصلاحطلبان کنار گذاشته شده بودند. | ||