کاربر:Safa/3صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۱: خط ۵۱:
| content5 =
| content5 =
}}
}}
'''استراتژی''' یا راهبرد،بر‌گرفته از واژۀ یونانی Strategos به معنای ژنرال ارتش است. Stratos به معنای ارتش و ago به معنای هدایت است. بنابراین واژه استراتژی در ابتدا به معنی هدایت ارتش به‌کار گرفته می شد. در کتاب هنر جنگ، ژنرال چینی سان تزو، به چگونگی استفاده از این مفهوم برای غلبه بر دشمن پرداخته است. این فیلسوف استراتژی را در بعد نظامی هنر و فن طرح ریزی ترکیب و تلفیق عملیات نظامی برای رسیدن به هدف جنگی مشخص تعریف می‌کند.<ref>[http://www.e-modiran.com/submits/management/217/t:%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AA%DA%98%DB%8C مقاله تاریخچه استراتژی محبوبه خدابخش]</ref>استراتژی کاری است که استراتگوس یا استراتژیست انجام می‌داد. بعدها این وظایف به امور قضایی و مدنی نیز گسترش یافت. امروزه واژه استراتژی در حوزه‌ی سیاست و مبارزه سیاسی یا انقلابی بیش از هر حوزه‌ای به‌کار می‌رود. <span dir="RTL"></span>
'''استراتژی''' یا راهبرد،بر‌گرفته از واژۀ یونانی Strategos به معنای ژنرال ارتش است. Stratos به معنای ارتش و ago به معنای هدایت است. واژه استراتژی به معنی هدایت ارتش به‌کار گرفته می‌شد. کتاب هنر جنگ، ژنرال چینی سان تزو، به چگونگی استفاده از این مفهوم برای غلبه بر دشمن پرداخته است. این فیلسوف استراتژی را در بعد نظامی هنر و فن طرح ریزی ترکیب و تلفیق عملیات نظامی برای رسیدن به هدف جنگی مشخص تعریف می‌کند.<ref>[http://www.e-modiran.com/submits/management/217/t:%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AA%DA%98%DB%8C مقاله تاریخچه استراتژی محبوبه خدابخش]</ref>استراتژی کاری است که استراتگوس یا استراتژیست انجام می‌داد. بعدها این وظایف به امور قضایی و مدنی نیز گسترش یافت. امروزه واژه استراتژی در حوزه‌ی سیاست و مبارزه سیاسی یا انقلابی بیش از هر حوزه‌ای به‌کار می‌رود. <span dir="RTL"></span>
== تعریف علمی استراتژی ==
== تعریف علمی استراتژی ==
تعریف لغت نامه وبستر،
تعریف لغت نامه وبستر،
خط ۵۹: خط ۵۹:
دایره المعارف بریتانیکا تعریف استراتژی را از دید نظامی با تعبیر هنر برنامه‌ریزی و هدایت عملیات معرفی کرده و برای متمایز ساختن آن با تاکتیک سه ویژگی گستره بیشتر عملیاتی، دوره زمانی بلندتر و جابه جایی انبوه نیروها را قید می‌کند.  
دایره المعارف بریتانیکا تعریف استراتژی را از دید نظامی با تعبیر هنر برنامه‌ریزی و هدایت عملیات معرفی کرده و برای متمایز ساختن آن با تاکتیک سه ویژگی گستره بیشتر عملیاتی، دوره زمانی بلندتر و جابه جایی انبوه نیروها را قید می‌کند.  


اگرمجموعه‌ای از آگاهی‌ها و اطلاعات منظم درباره یک یا چند موضوع را (علم) بنامیم و مهارت به کارگیری علم در صحنه عمل نیز (هنر) باشد، استراتژی؛ آگاهی‌های منظمی است که نحوه به خدمت گرفتن قدرت سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی را برای رسیدن به هدف‌های مورد نظر نشان می‌دهد. بنابراین، استراتژی علم است؛ اما همه کسانی که از علم استراتژی آگاهی دارند، قادر نیستند آن را به کارگیرند، فقط کسانی که مهارت کافی در این زمینه دارند، می‌توانند از استراتژی استفاده کنند، پس به یک معنا، استراتژی نوعی هنر است. خلاصه آنکه، استراتژی هم علم و هم هنر است.
اگرمجموعه‌ای از آگاهی‌ها و اطلاعات منظم درباره یک یا چند موضوع را (علم) بنامیم و مهارت به کارگیری علم در صحنه عمل نیز (هنر) باشد، استراتژی؛ آگاهی‌های منظمی است که نحوه به خدمت گرفتن قدرت سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی را برای رسیدن به هدف‌های مورد نظر نشان می‌دهد. بنابراین، استراتژی علم است؛ اما همه کسانی که از علم استراتژی آگاهی دارند، قادر نیستند آن را به کارگیرند، فقط کسانی که مهارت کافی در این زمینه دارند، می‌توانند از استراتژی استفاده کنند، پس به یک معنا، استراتژی نوعی هنر است. به بیان دیگر، استراتژی هم علم و هم هنر است.


استراتژی فن اداره جنگ، فن فرماندهی، فن جنگ و طرح نقشه برای جنگ، نیز معنا شده است.<ref>[https://www.parsine.com/fa/news/21296/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D9%88-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AA%DA%98%DB%8C%DA%A9-%D8%AC%D9%86%DA%AF مقاله اصول و مبانی استراتژیک جنگ] </ref>  
استراتژی فن اداره جنگ، فن فرماندهی، فن جنگ و طرح نقشه برای جنگ، نیز معنا شده است.<ref>[https://www.parsine.com/fa/news/21296/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D9%88-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AA%DA%98%DB%8C%DA%A9-%D8%AC%D9%86%DA%AF مقاله اصول و مبانی استراتژیک جنگ] </ref>  
خط ۷۴: خط ۷۴:


پنتاگون استراتژی را فن یاهنر ترکیب قدرت ملی (Nation Power) به منظور شکست دشمن درجنگ تعریف میکند.  
پنتاگون استراتژی را فن یاهنر ترکیب قدرت ملی (Nation Power) به منظور شکست دشمن درجنگ تعریف میکند.  
وزارت دفاع فرانسه استراتژی را هم برای جنگ و هم صلح میداند.


== پیشینه مفهوم استراتژی ==
== پیشینه مفهوم استراتژی ==
خط ۱۱۴: خط ۱۱۲:
در شرق باستان: کوروش را نخستین استراتژیست توانای تاریخ جهان می‌دانند که موفق شد در سایه تدبیر و برنامه‌ای مدرن ماد، لیدیا و بابل را تصرف کند و یک سرزمین متحد بوجود آورد.
در شرق باستان: کوروش را نخستین استراتژیست توانای تاریخ جهان می‌دانند که موفق شد در سایه تدبیر و برنامه‌ای مدرن ماد، لیدیا و بابل را تصرف کند و یک سرزمین متحد بوجود آورد.


در چین باستان: سون تزو (Sun Tzu ؛ ۵۵۴  تا ۴۷۰ قبل از میلاد) متفکر برجسته استراتژي است. سون تزو در کتاب خود بنام هنر جنگ (حدود پانصد سال قبل از میلاد) بر نقش فریب در جنگ تأکید می‌کند او به این موضوع پرداخت که هدف پیروزی نابودی فیزیکی کلی دشمن نیست بلکه از بین بردن اداره مقاومت و کنترل ذهنی و فیزیکی وی می‌باشد. «با تمام نیروهای سپاهت حمله کن؛ ارتشت را چون یک تن واحد بکارگیر.»<ref>[https://neveshtyar.com/hub/1397/05/honare-jang-neveshtyar.pdf کتاب هنر جنگ سون تزو]</ref>  
در چین باستان: سان تزو (Sun Tzu ؛ ۵۵۴  تا ۴۷۰ قبل از میلاد) متفکر برجسته استراتژي است. سان تزو در کتاب خود بنام هنر جنگ (حدود پانصد سال قبل از میلاد) بر نقش فریب در جنگ تأکید می‌کند او به این موضوع پرداخت که هدف پیروزی نابودی فیزیکی کلی دشمن نیست بلکه از بین بردن اداره مقاومت و کنترل ذهنی و فیزیکی وی می‌باشد. «با تمام نیروهای سپاهت حمله کن؛ ارتشت را چون یک تن واحد بکارگیر.»<ref>[https://neveshtyar.com/hub/1397/05/honare-jang-neveshtyar.pdf کتاب هنر جنگ سون تزو]</ref>  


<span dir="RTL"></span>در غرب باستان: از اسکندر مقدونی بعنوان پیشتاز علوم نظامی و بکارگیری استراتژی نظامی نام برده می‌شود .
<span dir="RTL"></span>در غرب باستان: از اسکندر مقدونی بعنوان پیشتاز علوم نظامی و بکارگیری استراتژی نظامی نام برده می‌شود .
خط ۱۳۰: خط ۱۲۸:
جی اف سی فولر (انگلیسی: John Frederick Charles Fuller ؛ ۱۹۶۶ - ۱۸۷۸): در تعریف جنگ‌افزار کلیدی و نقش آن در تعیین استراتژی می‌گوید: با هر دگرگونی تسلیحاتی باید سازمان‌ها و تاکتیک‌ها هم دگرگون شود. در این حال باید تعیین کرد که کدام جنگ‌افزار دست بالا را دارد و دیگر سلاح‌ها را بر گرداگرد آن آرایش داد. یادآوری این نکته اهمیت دارد که جنگ‌افزار کلیدی لزوما همان جنگ‌افزار تعیین کننده در رزمگاه نیست. آنچه یک جنگ‌افزار را کلیدی می‌سازد توانایی بی اثر کردن یا برهم زدن تاکتیک‌های دشمن  وبدین ترتیب مهیا ساختن زمینه‌ی کاربرد قاطعانه‌ی دیگر جنگ‌افزارها است.
جی اف سی فولر (انگلیسی: John Frederick Charles Fuller ؛ ۱۹۶۶ - ۱۸۷۸): در تعریف جنگ‌افزار کلیدی و نقش آن در تعیین استراتژی می‌گوید: با هر دگرگونی تسلیحاتی باید سازمان‌ها و تاکتیک‌ها هم دگرگون شود. در این حال باید تعیین کرد که کدام جنگ‌افزار دست بالا را دارد و دیگر سلاح‌ها را بر گرداگرد آن آرایش داد. یادآوری این نکته اهمیت دارد که جنگ‌افزار کلیدی لزوما همان جنگ‌افزار تعیین کننده در رزمگاه نیست. آنچه یک جنگ‌افزار را کلیدی می‌سازد توانایی بی اثر کردن یا برهم زدن تاکتیک‌های دشمن  وبدین ترتیب مهیا ساختن زمینه‌ی کاربرد قاطعانه‌ی دیگر جنگ‌افزارها است.


دریک کلام، جنگ‌افزار کلیدی ضرب ‌آهنگ تاکتیکی را معین می‌کند. کلید بهره‌ برداری از انقلاب معاصر در امور نظامی در تشخیص درست سیستمی است. که در این دوران جدید «جنگ‌افزار کلیدی» می‌باشد.
دریک کلام، جنگ‌افزار کلیدی ضرب ‌آهنگ تاکتیکی را معین می‌کند. کلید بهره‌ برداری از انقلاب معاصر در امور نظامی در تشخیص درست سیستمی، است که در این دوران جدید «جنگ‌افزار کلیدی» می‌باشد.


لیدل هارت (Liddell hart): استراتژی عبارت است از هنر توزیع و استفاده از ابزار نظامی برای انجام مقاصد سیاسی.
لیدل هارت (Liddell hart): استراتژی عبارت است از هنر توزیع و استفاده از ابزار نظامی برای انجام مقاصد سیاسی.


برنارد برودی (Bernard Brodie؛ ۱۹۰۷ – ۱۹۸۹): خاطر نشان ساخته است که استراتژی در زمان صلح بطور وسیعی در تعیین الگوی سیستم تسلیحاتی خلاصه می‌شود. اگر منابع نظامی را به عنوان عامل اساسی استراتژی نظامی تلقی کنیم، باید در حالی که تمرکز را بر مسائل ساختار نیرو داریم در عین‌حال از بی‌اعتنایی نسبت به اهمیت اهداف نظامی و عقاید استراتژیکی نیز بپرهیزیم.
برنارد برودی (Bernard Brodie؛ ۱۹۰۷ – ۱۹۸۹): استراتژی در زمان صلح بطور وسیعی در تعیین الگوی سیستم تسلیحاتی خلاصه می‌شود. اگر منابع نظامی را به عنوان عامل اساسی استراتژی نظامی تلقی کنیم، باید در حالی که تمرکز را بر مسائل ساختار نیرو داریم در عین‌حال از بی‌اعتنایی نسبت به اهمیت اهداف نظامی و عقاید استراتژیکی نیز بپرهیزیم.


هانری جومینی (Antoine-Henri, Baron Jomini ؛ ۱۸۶۹ - ۱۷۷۹): اثر او به‌نام ظرایف هنر جنگ حاوی تجارب جنگهای ناپلئونی بود.
هانری جومینی (Antoine-Henri, Baron Jomini ؛ ۱۸۶۹ - ۱۷۷۹): اثر او به‌نام ظرایف هنر جنگ حاوی تجارب جنگ‌های ناپلئونی بود.


هدلی بول (Hedley bull): استراتژی بهره جستن از زور و نیروی نظامی به منظور کسب اهداف مفروض سیاسی می‌باشد.
هدلی بول (Hedley bull): استراتژی بهره جستن از زور و نیروی نظامی، به منظور کسب اهداف مفروض سیاسی می‌باشد.


کالین گری (Collin gray) معتقد است: استراتژی رابطه‌ی بین قدرت نظامی و هدف نظامی است؛
کالین گری (Collin gray): استراتژی رابطه‌ی بین قدرت نظامی و هدف نظامی است.


آندره بیو فره (Andre bedufre) مدعی است: استراتژی هنر دیالکتیک دو اراده‌ی متقابل است که برای حل مجادله‌ی خویش از زور استفاده می‌کنند.
آندره بیو فره (Andre bedufre): استراتژی هنر دیالکتیک دو اراده‌ی متقابل است که برای حل مجادله‌ی خویش از زور استفاده می‌کنند.


لوئیز هال (Louis halle): مطالعات استراتژیک را به عنوان شاخه ای از مطالعات سیاسی تعریف میکند که با پیامدهای سیاسی جنگ افروزی ملتها در ارتباط است.
لوئیز هال (Louis halle): مطالعات استراتژیک را به عنوان شاخه ای از مطالعات سیاسی تعریف میکند که با پیامدهای سیاسی جنگ افروزی ملت‌ها در ارتباط است.


ژنرال ماکسول دی. تایلور (انگلیسی: Maxwell D. Taylor؛ ۲۶ اوت ۱۹۰۱ – ۱۹ آوریل ۱۹۸۷):  
ژنرال ماکسول دی. تایلور (Maxwell D. Taylor؛ ۲۶ اوت ۱۹۰۱ – ۱۹ آوریل ۱۹۸۷):  


استراتژی برابر است با اهداف (آنچه که هر فرد برای نیل به آنها می‌کوشد)، بعلاوه روش‌ها (شیوه‌های عمل)، بعلاوه ابزار (وسیله‌هایی که از طریق آنها می‌توان به یک هدف دست یافت).  
استراتژی برابر است با اهداف (آنچه که هر فرد برای نیل به آنها می‌کوشد)، بعلاوه روش‌ها (شیوه‌های عمل)، بعلاوه ابزار (وسیله‌هایی که از طریق آنها می‌توان به یک هدف دست یافت).  


با توجه به تصویر کلی ما از استراتژی (استراتژی= اهداف+ روشها+ ابزار) این رهیافت را به استراتژی نظامی نیز می‌توان تعمیم داد؛ اهداف به عنوان اهداف نظامی در نظر گرفته می‌شود. منظور از روش‌ها شیوه‌های گوناگون برنامه‌ریزی نیروی نظامی می‌باشد. در حقیقت، این روش برای محک سلسله اعمال تعیین شده برای نیل به اهداف نظامی می‌باشد؛ این سلسه اعمال به عنوان «عقاید استراتژیک نظامی» تلقی می‌شود. «ابزار» به منابع نظامی (مشمولین، ادوات، پول، نیروها، پشتیبانی و غیره) مورد نیاز برای انجام مأ موریت اشاره دارد. این مقدمات ما را به این نتیجه‌گیری که « استراتژی نظامی مساوی است با حاصل جمع اهداف نظامی و عقاید استراتژیک نظامی و منابع نظامی» رهنمون می‌شود. عامل اساسی اولیه هر استراتژی نظامی «هدف نظامی» است. هدف نظامی را می‌توان مأموریت یا وظیفه ویژه‌ای که تمام تلاش‌های نظامی در راه انجام آن بکار برده می‌شود، تعریف کرد‌: دفع تجاوز، حفاظت از خطوط ارتباطی، دفاع از وطن، آزاد سازی منطقة از دست رفته و مغلوب ساختن دشمن. اهداف ماهیتاً باید نظامی باشند.<ref>[https://jflps.ut.ac.ir/article_15140_58e6d76b7c675b23e36568f017eec2a3.pdf کتاب تعریف استراتژی نظامی نوشته آرتور اف لیک صفحه ۱۳۵]</ref><blockquote>مارشال سوکولوفسکی و سرلشگر چرنینکو: «استراتژی نظامی به مثابه یک علم عبارت است از تعیین ماهیت، خصوصیات و شرایط وقوع انواع جنگها؛ تئوری تشکیلات نیروهای مسلح، ساختار آنها و توسعه یک سیستم تجهیزات نظامی و تسلیحاتی؛ تئوری برنامه‌ریزی استراتژیکی؛ تئوری قشون‌آرایی استراتژیکی، برقراری گروه‌بندی استراتژیکی و حفظ آمادگی جنگی نیروهای مسلح؛ تئوری آمادگی اقتصادی کشور و به طور کلی برای جنگ در تمام جهات که شامل آماده ساختن مردم از جنبه‌های روحی و حفظ آرامش نیز می‌شود؛ همین‌طور تهیه ذخایر پشتیبانی از نظر اسلحه و مهمات، تجهیزات جنگ و سایر منابع مادی؛ توسعۀ روشهای رهبری و هدایت مبارزات نظامی و انواع و اشکال عملیات استراتژیکی؛ مشخص ساختن اشکال و روشهای رهبری استراتژیکی نیروهای مسلح و توسعه سیستمهای فرماندهی؛ مطالعه و تحلیل و شناخت دشمن احتمالی؛ تئوری جاسوسی استراتژیکی و بالاخره تئوری نتایج ممکن از جنگ.» </blockquote>در تقسیم‌بندی استراتژی‌های مختلف نظامی اتفاق‌نظری بین دانشمندان علم روابط بین‌الملل و جامعه‌شناسان نظامی وجود ندارد.<span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><blockquote>«لیدل هارت» براین نکته تأکید داشت که:</blockquote><blockquote>«در مباحث مربوط به موضوع هدف در جنگ ضروری است که تمایز بین هدف نظامی و سیاسی کاملاً روشن باشد. این دو گرچه متفاوت هستند ولی از یکدیگر کاملاً جدا نیستند. زیرا مردم جنگ را نه بخاطر خود جنگ بلکه برای تعقیب اهداف سیاست برپا می کنند. هدف نظامی فقط ابزار نیل به هدف سیاسی است. بنابراین هدف نظامی باید بوسیله هدف سیاسی توجیه شود. چون بعضاً شرایط اساسی پیش می آید که سیاست آنچه را که به وسیله نیروی نظامی یعنی در عمل غیر قابل وصول است، نمی‌پسندد.»<ref>[https://jflps.ut.ac.ir/article_15140_58e6d76b7c675b23e36568f017eec2a3.pdf کتاب تعریف استراتژی نظامی نوشته آرتور اف لیک  صفحه ۱۳۷]</ref></blockquote>همچنین نباید نقش‌ها و مشارکت‌های بالقوه دوستان و یا متحدین را از نظر دور داشت. حجم کلی نیروها باید با جنگ، پشتیبانی و عناصر پشتیبانی- خدماتی جنگ که به طور مناسبی تجهیز و تقویت شده اند، تناسب داشته باشد. بسته به نوع استراتژی‌هایی که اتخاذ می کنیم ضرورت حضور یا عدم حضور بالفعل نیروها مشخص می‌شود در استراتژی‌های عملیاتی کم وسعت، نیروها باید وجود داشته باشند. در استراتژی‌های با دامنه گسترده تر عقاید استراتژیک، نوع نیروهای مورد نیاز و شیوه های بکارگیری آنها را مشخص می‌سازد.
با توجه به تصویر کلی ما از استراتژی (استراتژی= اهداف+ روشها+ ابزار) این رهیافت را به استراتژی نظامی نیز می‌توان تعمیم داد؛ اهداف به عنوان اهداف نظامی در نظر گرفته می‌شود. منظور از روش‌ها شیوه‌های گوناگون برنامه‌ریزی نیروی نظامی می‌باشد. در حقیقت، این روش برای محک سلسله اعمال تعیین شده برای نیل به اهداف نظامی می‌باشد؛ این سلسه اعمال به عنوان «عقاید استراتژیک نظامی» تلقی می‌شود. «ابزار» به منابع نظامی (مشمولین، ادوات، پول، نیروها، پشتیبانی و غیره) مورد نیاز برای انجام مأ موریت اشاره دارد. این مقدمات ما را به این نتیجه‌گیری که « استراتژی نظامی مساوی است با حاصل جمع اهداف نظامی و عقاید استراتژیک نظامی و منابع نظامی» رهنمون می‌شود. عامل اساسی اولیه هر استراتژی نظامی «هدف نظامی» است. هدف نظامی را می‌توان مأموریت یا وظیفه ویژه‌ای که تمام تلاش‌های نظامی در راه انجام آن بکار برده می‌شود، تعریف کرد‌: دفع تجاوز، حفاظت از خطوط ارتباطی، دفاع از وطن، آزاد سازی منطقة از دست رفته و مغلوب ساختن دشمن. اهداف ماهیتاً باید نظامی باشند.<ref>[https://jflps.ut.ac.ir/article_15140_58e6d76b7c675b23e36568f017eec2a3.pdf کتاب تعریف استراتژی نظامی نوشته آرتور اف لیک صفحه ۱۳۵]</ref><blockquote>مارشال سوکولوفسکی و سرلشگر چرنینکو: «استراتژی نظامی به مثابه یک علم عبارت است از تعیین ماهیت، خصوصیات و شرایط وقوع انواع جنگ‌ها؛ تئوری تشکیلات نیروهای مسلح، ساختار آنها و توسعه یک سیستم تجهیزات نظامی و تسلیحاتی؛ تئوری برنامه‌ریزی استراتژیکی؛ تئوری قشون‌آرایی استراتژیکی، برقراری گروه‌بندی استراتژیکی و حفظ آمادگی جنگی نیروهای مسلح؛ تئوری آمادگی اقتصادی کشور و به طور کلی برای جنگ در تمام جهات که شامل آماده ساختن مردم از جنبه‌های روحی و حفظ آرامش نیز می‌شود؛ همین‌طور تهیه ذخایر پشتیبانی از نظر اسلحه و مهمات، تجهیزات جنگ و سایر منابع مادی؛ توسعۀ روش‌های رهبری و هدایت مبارزات نظامی و انواع و اشکال عملیات استراتژیکی؛ مشخص ساختن اشکال و روش‌های رهبری استراتژیکی نیروهای مسلح و توسعه سیستم‌های فرماندهی؛ مطالعه و تحلیل و شناخت دشمن احتمالی؛ تئوری جاسوسی استراتژیکی و بالاخره تئوری نتایج ممکن از جنگ.» </blockquote>در تقسیم‌بندی استراتژی‌های مختلف نظامی اتفاق‌نظری بین دانشمندان علم روابط بین‌الملل و جامعه‌شناسان نظامی وجود ندارد.<span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><blockquote>«لیدل هارت» براین نکته تأکید داشت که:</blockquote><blockquote>«در مباحث مربوط به موضوع هدف در جنگ ضروری است که تمایز بین هدف نظامی و سیاسی کاملاً روشن باشد. این دو گرچه متفاوت هستند ولی از یکدیگر کاملاً جدا نیستند. زیرا مردم جنگ را نه بخاطر خود جنگ بلکه برای تعقیب اهداف سیاست برپا می‌کنند. هدف نظامی فقط ابزار نیل به هدف سیاسی است. بنابراین هدف نظامی باید بوسیله هدف سیاسی توجیه شود. چون بعضاً شرایط اساسی پیش می‌آید که سیاست آنچه را که به وسیله نیروی نظامی یعنی در عمل غیر قابل وصول است، نمی‌پسندد.»<ref>[https://jflps.ut.ac.ir/article_15140_58e6d76b7c675b23e36568f017eec2a3.pdf کتاب تعریف استراتژی نظامی نوشته آرتور اف لیک  صفحه ۱۳۷]</ref></blockquote>همچنین نباید نقش‌ها و مشارکت‌های بالقوه دوستان و یا متحدین را از نظر دور داشت. حجم کلی نیروها باید با جنگ، پشتیبانی و عناصر پشتیبانی- خدماتی جنگ که به طور مناسبی تجهیز و تقویت شده‌اند، تناسب داشته باشد. بسته به نوع استراتژی‌هایی که اتخاذ می‌کنیم ضرورت حضور یا عدم حضور بالفعل نیروها مشخص می‌شود در استراتژی‌های عملیاتی کم وسعت، نیروها باید وجود داشته باشند. در استراتژی‌های با دامنه گسترده‌تر عقاید استراتژیک، نوع نیروهای مورد نیاز و شیوه‌های بکارگیری آنها را مشخص می‌سازد.


امنیت ملی که متضمن حیاتی ترین منافع است از طریق سه پایه‌ای که استراتژی نظامی نام دارد، حمایت می‌شود این سه‌پایه عبارتند از اهداف، عقاید و منابع.
امنیت ملی که متضمن حیاتی‌ترین منافع است از طریق سه پایه‌ای که استراتژی نظامی نام دارد، حمایت می‌شود این سه‌پایه عبارتند از اهداف، عقاید و منابع.


میان این سه پایه باید حالت تعادل برقرار باشد وگرنه امنیت ملی ممکن است به خطر بیفتد. اگر منابع نظامی با عقاید استراتژیک سازگار نباشد یا تعهدات با قابلیت‌های نظامی متناسب نباشند، ممکن است دچار مشکل شویم.
میان این سه پایه باید حالت تعادل برقرار باشد وگرنه امنیت ملی ممکن است به خطر بیفتد. اگر منابع نظامی با عقاید استراتژیک سازگار نباشد یا تعهدات با قابلیت‌های نظامی متناسب نباشند، ممکن است دچار مشکل شویم.
خط ۱۶۴: خط ۱۶۲:
۳- بکارگیری منابع نظامی برای اجرای عقاید مذکور  
۳- بکارگیری منابع نظامی برای اجرای عقاید مذکور  


هر کدام از این عناصر با دیگری ناهماهنگ باشد، امنیت ملی ما به خطر خواهد افتاد.
هر کدام از این عناصر با دیگری ناهماهنگ باشد، امنیت ملی به خطر خواهد افتاد.


کشوری میتواند دارای استراتژی فعال باشد، که ابزار اعمال (قدرت ملی) آن را نیز داشته باشد؛ در غیر این صورت، استراتژی کشور ناگزیر  دفاعی یا واکنشی خواهد بود.
کشوری میتواند دارای استراتژی فعال باشد، که ابزار اعمال (قدرت ملی) آن را نیز داشته باشد؛ در غیر این صورت، استراتژی کشور ناگزیر  دفاعی یا واکنشی خواهد بود.
=== تفاوت تاکتیک و استراتژی ===
=== تفاوت تاکتیک و استراتژی ===
تاکتیک به روشهایی گفته میشود که به وسیله آن، استراتژی به اجرا در می‌آید تا به هدف‌های مورد نظر برسد. بنابر این، تاکتیک، جزیی از استراتژی و در خدمت آن است. علاوه بر این، استراتژی یک هدف کلی است که در دراز مدت قابل دسترسی است، در حالی که تاکتیک در کوتاه مدت تحقق می‌یابد.
تاکتیک به روش‌هایی گفته میشود که به وسیله آن، استراتژی به اجرا در می‌آید تا به هدف‌های مورد نظر برسد. بنابر این، تاکتیک، جزیی از استراتژی و در خدمت آن است. علاوه بر این، استراتژی یک هدف کلی است که در دراز مدت قابل دسترسی است، در حالی که تاکتیک در کوتاه مدت تحقق می‌یابد.


=== تعریف مناطق استراتژیک ===
=== تعریف مناطق استراتژیک ===
مناطق استراتژیک (سوق الجیشی) : در اصطلاح، منطقه استراتژیک به برخی از نقاط جغرافیایی زمین گفته میشود که به دلایل زیر دارای اهمیت است:
مناطق استراتژیک (سوق الجیشی) : منطقه استراتژیک به برخی از نقاط جغرافیایی زمین گفته می‌شود که به دلایل زیر دارای اهمیت است:


واقع شدن بین دو ناحیه مهم : مانند عربستان که بین خلیج فارس و دریای سرخ قرار گرفته است.  
واقع شدن بین دو ناحیه مهم : مانند عربستان که بین خلیج فارس و دریای سرخ قرار گرفته است.  


موقعیت تجاری و بازرگانی  <blockquote>نظریه‌ی قلب زمین (هارتلند) به چنین تحلیلی می‌پردازد:</blockquote><blockquote>«آلفرد مکیندر» برجسته‌ترین جغرافی‌دان سیاسی، در اوایل قرن بیستم اولین بار نظریه‌ی هارتلند خود را در سال ۱۹۰۴ طی مقاله‌ای باعنوان «محور جغرافیایی تاریخ» در انجمن سلطنتی جغرافی‌دانان مطرح کرد. اساس دکترین مکیندر این بود که حوزه‌ی داخلی اوراسیا منطقه‌ی محوری سیاست جهان است. مکیندر متذکر شد که این منطقه محور توسط یک حاشیه هلالی شکل محاصره می‌شود که خاورمیانه در آن جای دارد. اگر کشوری که منطقه محور را در بر دارد بتواند بر سرزمین‌های حاشیه مسلط شود و به این ترتیب به دریا راه یابد، آنگاه امپراطوری جهان در دسترس او خواهد بود. </blockquote><blockquote>این نظریه پس از اینکه عمومیت یافت. در سال ۱۹۱۹ در کتابی با عنوان «آرمان‌های دموکراتیک و واقعیت» منتشر شد.</blockquote><blockquote>مکیندر استدلال می‌کرد در کره‌ی زمین این منطقه (هارتلند) قوی‌ترین موقعیت را دارد، زیرا از نظر منابع غنی است، موقعیت مرکزی آن اجازه می‌دهد تا هرملتی را دراروپا، آسیا و آفریقا- که مکیندر آنها را جزیره جهان نامیده بود – تهدید کند. برابر نظریه‌ی مکیندر، جزیره‌ی جهان از سه قاره‌ی به هم پیوسته‌ی اروپا، آسیا و آفریقا تشکیل می‌شود. اروپا وآسیا با مرز طبیعی و قابل شناخت از یکدیگر جدا نشده‌اند، اما از نظر جغرافیایی به آسانی می‌توان آفریقا را مشخص کرد، زیرا به وسیله ی دریای مدیترانه از اروپا و به وسیله‌ی دریای سرخ از آسیا جدا شده است. بنابراین هر سه قاره در واقع در خاورمیانه به یکدیگر وصل می‌شوند و از این مرکز جزیره جهان به هر سو گسترش می یابد. از نظر مکیندر قلب استراتژی جهان در خاورمیانه می‌تپد... مکیندر ایران را به دو بخش تقسیم می‌کند: از ارتفاعات البرز به سمت شمال را جزو هارتلند یا قلب زمین و از البرز به سمت جنوب را جزو هلال داخلی می‌داند. <ref>[http://journals.ihu.ac.ir/article_203240_12d97faa6c97f025605cb1e517036867.pdf مجله سیاست دفاعی شماره ۹۱ صفحه ۱۰۴ تا ۱۰۶]</ref> </blockquote><blockquote>مکیندر قاره های دیگر را مانند آمریکا و استرالیا را به چشم اقمار این جزیره بزرگ می‌نگریست.</blockquote>
و موقعیت تجاری و بازرگانی  <blockquote>نظریه‌ی قلب زمین (هارتلند) به چنین تحلیلی می‌پردازد:</blockquote><blockquote>«آلفرد مکیندر» برجسته‌ترین جغرافی‌دان سیاسی، در اوایل قرن بیستم اولین بار نظریه‌ی هارتلند خود را در سال ۱۹۰۴ طی مقاله‌ای باعنوان «محور جغرافیایی تاریخ» در انجمن سلطنتی جغرافی‌دانان مطرح کرد. اساس دکترین مکیندر این بود که حوزه‌ی داخلی اوراسیا منطقه‌ی محوری سیاست جهان است. مکیندر متذکر شد که این منطقه محور توسط یک حاشیه هلالی شکل محاصره می‌شود که خاورمیانه در آن جای دارد. اگر کشوری که منطقه محور را در بر دارد بتواند بر سرزمین‌های حاشیه مسلط شود و به این ترتیب به دریا راه یابد، آنگاه امپراطوری جهان در دسترس او خواهد بود. </blockquote><blockquote>این نظریه پس از اینکه عمومیت یافت. در سال ۱۹۱۹ در کتابی با عنوان «آرمان‌های دموکراتیک و واقعیت» منتشر شد.</blockquote><blockquote>مکیندر استدلال می‌کرد در کره‌ی زمین این منطقه (هارتلند) قوی‌ترین موقعیت را دارد، زیرا از نظر منابع غنی است، موقعیت مرکزی آن اجازه می‌دهد تا هرملتی را دراروپا، آسیا و آفریقا- که مکیندر آنها را جزیره جهان نامیده بود – تهدید کند. برابر نظریه‌ی مکیندر، جزیره‌ی جهان از سه قاره‌ی به هم پیوسته‌ی اروپا، آسیا و آفریقا تشکیل می‌شود. اروپا وآسیا با مرز طبیعی و قابل شناخت از یکدیگر جدا نشده‌اند، اما از نظر جغرافیایی به آسانی می‌توان آفریقا را مشخص کرد، زیرا به وسیله‌ی دریای مدیترانه از اروپا و به وسیله‌ی دریای سرخ از آسیا جدا شده است. بنابراین هر سه قاره در واقع در خاورمیانه به یکدیگر وصل می‌شوند و از این مرکز جزیره جهان به هر سو گسترش می‌یابد. از نظر مکیندر قلب استراتژی جهان در خاورمیانه می‌تپد... مکیندر ایران را به دو بخش تقسیم می‌کند: از ارتفاعات البرز به سمت شمال را جزو هارتلند یا قلب زمین و از البرز به سمت جنوب را جزو هلال داخلی می‌داند. <ref>[http://journals.ihu.ac.ir/article_203240_12d97faa6c97f025605cb1e517036867.pdf مجله سیاست دفاعی شماره ۹۱ صفحه ۱۰۴ تا ۱۰۶]</ref> </blockquote><blockquote>مکیندر قاره های دیگر را مانند آمریکا و استرالیا را به چشم اقمار این جزیره بزرگ می‌نگریست.</blockquote>


== انواع استراتژی ==
== انواع استراتژی ==
=== تقسیم‌بندی استراتژی از نظرتاریخی ===
=== تقسیم‌بندی استراتژی از نظرتاریخی ===
<blockquote>از نظر استراتژیست‌های قاره ای، سرنوشت جنگ به تصرف زمین بستگی دارد و نیروهای هوایی و دریایی عامل لجستیکی بوده و وظایف انتقال و جابجایی نیرو ها و حمایت از نیروهای زمینی را بر عهده دارند.</blockquote><blockquote>بنابراین سرنوشت هر جنگ بر روی زمین تعیین می‌شود. مکیندر معتقد بود که نقاط مختلف زمین از نظر جنگی ارزش یکسانی ندارند، بلکه بعضی دارای ارزش استراتژیک بیشتر و برخی کمتر هستند؛ بدین سبب وی سرزمین‌های جهان را به سه قسمت تقسیم کرده است که عبارتند از: </blockquote><blockquote>الف) سرزمینهای مرکزی یا قلب زمین، </blockquote><blockquote>ب) سرزمینهای حاشیه‌ای جهان </blockquote><blockquote>ج) سرزمینهایی که به منزله ی کمربند شکننده اند.<ref>[https://ia800100.us.archive.org/32/items/abu-abdurahman-kurdi-f_barid_20180121_1835/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AA%DA%98%DB%8C%20%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B5%D8%B1%20%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%AA%20%D9%88%20%D8%AE%D8%B7%20%D9%85%D8%B4%DB%8C%20%D9 کتاب مسائل نظامی و استراتژی معاصر صفحه ۱۱۷]</ref></blockquote><blockquote>نتیجه:</blockquote>
<blockquote>از نظر استراتژیست‌های قاره ای، سرنوشت جنگ به تصرف زمین بستگی دارد و نیروهای هوایی و دریایی عامل لجستیکی بوده و وظایف انتقال و جابجایی نیرو ها و حمایت از نیروهای زمینی را بر عهده دارند.</blockquote><blockquote>بنابراین سرنوشت هر جنگ بر روی زمین تعیین می‌شود. مکیندر معتقد بود که نقاط مختلف زمین از نظر جنگی ارزش یکسانی ندارند، بلکه بعضی دارای ارزش استراتژیک بیشتر و برخی کمتر هستند؛ بدین سبب وی سرزمین‌های جهان را به سه قسمت تقسیم کرده است که عبارتند از: </blockquote><blockquote>الف) سرزمین‌های مرکزی یا قلب زمین، </blockquote><blockquote>ب) سرزمین‌های حاشیه‌ای جهان </blockquote><blockquote>ج) سرزمین‌هایی که به منزله ی کمربند شکننده‌اند.<ref>[https://ia800100.us.archive.org/32/items/abu-abdurahman-kurdi-f_barid_20180121_1835/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AA%DA%98%DB%8C%20%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%B5%D8%B1%20%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D8%A7%D8%AA%20%D9%88%20%D8%AE%D8%B7%20%D9%85%D8%B4%DB%8C%20%D9 کتاب مسائل نظامی و استراتژی معاصر صفحه ۱۱۷]</ref></blockquote>
 
==== مکتب دریایی یا استراتژی برتری دریایی ====
==== مکتب دریایی یا استراتژی برتری دریایی ====
<blockquote>استراتژی دریایی و قدرت دریایی بر قدرت‌زمینی در دوره‌های طولانی تاریخ هر یک در زمان معینی اثر قطعی داشته است.</blockquote>
<blockquote>استراتژی دریایی و قدرت دریایی بر قدرت‌زمینی در دوره‌های طولانی تاریخ هر یک در زمان معینی اثر قطعی داشته است.</blockquote>
<blockquote></blockquote>
آدمیرال آلفرد تایر ماهان (Alfred Mahan؛ ۱۹۱۴ - ۱۸۴۰) آمریکایی با نوشتن کتابی با عنوان تاثیر قدرت دریایی بر تاریخ (۱۸۹۰) نیروی دریایی را در طول تاریخ عامل اصلی وتعیین کننده‌ی یک کشور بر مناطق دیگر تلقی کرد.
آدمیرال آلفرد تایر ماهان (Alfred Mahan؛ ۱۹۱۴ - ۱۸۴۰) آمریکایی با نوشتن کتابی با عنوان تاثیر قدرت دریایی بر تاریخ (۱۸۹۰) نیروی دریایی را در طول تاریخ عامل اصلی وتعیین کننده‌ی یک کشور بر مناطق دیگر تلقی کرد.


استراتژی اصلی نیروی دریایی به نام «تسلط بر دریا» بدین معنی است که یک قدرت دریایی قادر است ضمن پیش‌گیری از استفاده دشمن از راه‌های دریایی برای حمل ونقل، این استفاده را برای خود محفوظ نگه دارد. و با حفظ برتری هژمونی خود را اعمال کند.<blockquote>هنگامی که قدرت‌زمینی در اوج خود بود اغلب توانسته است با پیکارهای زمینی پایگاه‌های قدرت دریایی را بگیرد و آن را شکست دهد.</blockquote><blockquote>تسلط انگلستان بر دریا موجب برتری آن کشور تاقرن بیستم بود، ولی اکنون موتورهای بخاری وبنزینی و شبکه‌های راه آهن و راه‌های‌زمینی، انحصار حمل ونقل وسیع را از چنگ دریا‌ها ربوده و بنابراین قدرت نسبی انگلستان در مقایسه با قدرت قاره‌ای کاهش یافته است.</blockquote><blockquote>زمانی که مرکز پهناورترین توده‌ی خاکی پیشرفت اقتصادی وسیعی بیابد موقعیتی بدست می‌آورد که می‌تواند بزرگترین قدرتها را اعمال کند؛ این توده‌ی خاکی، سیبری غربی و روسیه اروپایی را در بر می‌گیرد.</blockquote><blockquote>مردمی پر شور وفعال که با فناوری نو مجهز باشند، ممکن است با داشتن قلب زمین بتوانند جزیره‌ی جهان را در اختیار گیرند.</blockquote><blockquote>جزیره‌ی جهان به علت برتری در منابع و جمعیت ممکن است سرانجام بتواند بر سرزمین‌های حاشیه‌ای مانند بریتانیا، ژاپن، استرالیا و آمریکای شمالی و جنوبی تسلط یابد.</blockquote>
استراتژی اصلی نیروی دریایی به نام «تسلط بر دریا» بدین معنی است که یک قدرت دریایی قادر است ضمن پیش‌گیری از استفاده دشمن از راه‌های دریایی برای حمل ونقل، این استفاده را برای خود محفوظ نگه دارد. و با حفظ برتری هژمونی خود را اعمال کند.<blockquote>تسلط انگلستان بر دریا موجب برتری آن کشور تاقرن بیستم بود، ولی اکنون موتورهای بخاری وبنزینی و شبکه‌های راه آهن و راه‌های‌زمینی، انحصار حمل ونقل وسیع را از چنگ دریا‌ها ربوده و بنابراین قدرت نسبی انگلستان در مقایسه با قدرت قاره‌ای کاهش یافته است.</blockquote><blockquote>زمانی که مرکز پهناورترین توده‌ی خاکی پیشرفت اقتصادی وسیعی بیابد موقعیتی بدست می‌آورد که می‌تواند بزرگترین قدرت‌ها را اعمال کند؛ این توده‌ی خاکی، سیبری غربی و روسیه اروپایی را در بر می‌گیرد.</blockquote>
==== مکتب سنتی، استراتژی برتری قاره‌ای یا زمینی ====
هنگامی که قدرت‌زمینی در اوج خود بود اغلب توانسته است با پیکارهای زمینی پایگاه‌های قدرت دریایی را بگیرد و آن را شکست دهد.
 
مردمی پر شور وفعال که با فناوری نو مجهز باشند، ممکن است با داشتن قلب زمین بتوانند جزیره‌ی جهان را در اختیار گیرند.


==== مکتب سنتی، استراتژی برتری قاره‌ای یا زمینی ====
جزیره‌ی جهان به علت برتری در منابع و جمعیت ممکن است سرانجام بتواند بر سرزمین‌های حاشیه‌ای مانند بریتانیا، ژاپن، استرالیا و آمریکای شمالی و جنوبی تسلط یابد.<span dir="RTL"></span>
<span dir="RTL"></span>
==== انواع استراتژی با توجه به میدان‌های نبرد ====
==== انواع استراتژی با توجه به میدان‌های نبرد ====
نیکولو ماکیاولی، کارل فون کلازویتس، آنتونی هنری دو ژومنی، سون تزو و بیسیل لیدل هارت واضعان استراتژی قاره‌ای یا زمینی می‌باشند.
نیکولو ماکیاولی، کارل فون کلاوزویتس، آنتونی هنری دوجومینی، سان تزو و بیسیل لیدل هارت واضعان استراتژی قاره‌ای یا زمینی می‌باشند.


این مکتب به جنگ زمینی بین ارتش‌ها مربوط بوده و به لحاظ تاریخی ابزار اصلی استراتژی ژئوپلتیک نظامی بوده است.
این مکتب به جنگ زمینی بین ارتش‌ها مربوط بوده و به لحاظ تاریخی ابزار اصلی استراتژی ژئوپلتیک نظامی بوده است.


ماکیاولی، ژومنی و کلازویتس به عنوان استراتژیست‌های «جنگ آفندی» و «رویکرد مستقیم» توصیف می‌شوند، در حالی که از لیدل هارت و سون تزو به عنوان استراتژی پردازان «جنگ محدود یا پدافندی» و «رویکرد غیر‌مستقیم» نام برده می‌شود.
ماکیاولی، جومینی و کلازویتس به عنوان استراتژیست‌های «جنگ آفندی» و «رویکرد مستقیم» توصیف می‌شوند، در حالی که از لیدل هارت و سان تزو به عنوان استراتژی پردازان «جنگ محدود یا پدافندی» و «رویکرد غیر‌مستقیم» نام برده می‌شود.


استرتژیست‌های جنگ آفندی و «استراتژی با رویکرد مستقیم» به عقاید طرح‌شده توسط کلازویتس پای‌بند بودند. آرایی به این مضمون که هدف نهایی جنگ منهدم ساختن نیروی نظامی دشمن بوده و نیروی دریایی و هوایی اصولا برای این منظور موجودیت می‌یابند که حمل ونقل نیرو ها به منطقه‌ی درگیری را انجام داده و از ایشان در موقعیت درگیری پشتیبانی کنند.
استرتژیست‌های جنگ آفندی و «استراتژی با رویکرد مستقیم» به عقاید طرح‌شده توسط کلازویتس پای‌بند بودند. آرایی به این مضمون که هدف نهایی جنگ منهدم ساختن نیروی نظامی دشمن بوده و نیروی دریایی و هوایی اصولا برای این منظور موجودیت می‌یابند که حمل ونقل نیرو ها به منطقه‌ی درگیری را انجام داده و از ایشان در موقعیت درگیری پشتیبانی کنند.
خط ۲۰۰: خط ۲۰۱:
دیدگاه ماکیاولی در رابطه با جنگ:
دیدگاه ماکیاولی در رابطه با جنگ:
* جنگ فعالیتی مهم در زندگی سیاسی است
* جنگ فعالیتی مهم در زندگی سیاسی است
* وجود کشمکش و بی ثباتی ها به ماهیت و روشهای جنگ شکل می‌بخشد.
* وجود کشمکش و بی‌ثباتی‌ها به ماهیت و روش‌های جنگ شکل می‌بخشد.
* هدف جنگ باید شکست کلی دشمن باشد.
* هدف جنگ باید شکست کلی دشمن باشد.
* جنگ باید «کوتاه و قاطع» باشد. جنگ باید تا حد امکان بلافاصله پس از حصول یک نتیجه قطعی و روشن خاتمه یابد.
* جنگ باید «کوتاه و قاطع» باشد. جنگ باید تا حد امکان بلافاصله پس از حصول یک نتیجه قطعی و روشن خاتمه یابد.
* از آنجایی که همه چیز به نتیجه ی نبرد بستگی دارد، برای حصول اطمینان از کسب پیروزی هرآنچه مقدور و میسر است باید انجام پذیرد، از جمله بهره گیری کامل از نیرو ها حتی اگر توان دشمن پایین تر به نظر برسد.
* از آنجایی که همه چیز به نتیجه ی نبرد بستگی دارد، برای حصول اطمینان از کسب پیروزی هرآنچه مقدور و میسر است باید انجام پذیرد، از جمله بهره گیری کامل از نیرو‌ها حتی اگر توان دشمن پایین‌تر به نظر برسد.
* نبرد سرنوشت‌ساز باید هدف همه‌ی عملیات‌های نظامی بوده، هر عملیات باید هماهنگ و طرح‌ریزی شده صورت پذیرد.
* نبرد سرنوشت‌ساز باید هدف همه‌ی عملیات‌های نظامی بوده، هر عملیات باید هماهنگ و طرح‌ریزی شده صورت پذیرد.
* فرماندهی باید در دست یک شخص باشد
* فرماندهی باید در دست یک شخص باشد
خط ۲۱۳: خط ۲۱۴:


==== استراتژی برتری هوایی، فضایی ====
==== استراتژی برتری هوایی، فضایی ====
هواداران اصلی و اولیه‌ی قدرت هوایی عبارتند از: گویلو دوهت (guilo douhet,۱۸۶۹- ۱۹۳۰) از ایتالیا، ویلیام (بیلی) میچل(Billy Mitchell,۱۸۷۹- ۱۹۳۶) از آمریکا، هیو ترنچارد (Hugh trenchard,۱۸۷۳- ۱۹۵۶) از انگلیس و الکساندر دو سورسکی (Alexander de seversky,۱۸۹۴- ۱۹۷۴) از روسیه.<ref>[http://www.ebook91.blogfa.com/post/131 وبلاگ علوم سیاسی و روابط بین‌الملل]</ref>
هواداران اصلی و اولیه‌ی قدرت هوایی عبارتند از: گویلو دوهت (guilo douhet,۱۸۶۹- ۱۹۳۰) از ایتالیا، ویلیام (بیلی) میچل(Billy Mitchell,۱۸۷۹- ۱۹۳۶) از آمریکا، هیو ترنچارد (Hugh trenchard,۱۸۷۳- ۱۹۵۶) از انگلیس و الکساندر دو‌سورسکی (Alexander de seversky,۱۸۹۴- ۱۹۷۴) از روسیه.<ref>[http://www.ebook91.blogfa.com/post/131 وبلاگ علوم سیاسی و روابط بین‌الملل]</ref>


دلیل اطلاق طرفداران اولیه به این اشخاص آنست که ایشان عقاید خود را در زمانی شکل دادند (یعنی دقیقا پس از جنگ جهانی اول) که در رابطه با بهره‌گیری از هواپیما به منظور مقاصد نظامی تجارب اندکی وجود داشت.
دلیل اطلاق طرفداران اولیه به این اشخاص آنست که ایشان عقاید خود را در زمانی شکل دادند (یعنی دقیقا پس از جنگ جهانی اول) که در رابطه با بهره‌گیری از هواپیما به منظور مقاصد نظامی تجارب اندکی وجود داشت.
خط ۲۲۰: خط ۲۲۱:


=== سیاست ملی و استراتژی نظامی ===
=== سیاست ملی و استراتژی نظامی ===
در تقسیم‌بندی استراتژی، (سیاست ملّی) در رأس آن قرار دارد. سیاست ملّی، (استراتژی بزرگ)، یا (استراتژی همه جانبه) به معنای بسیج و هدایت همه امکانات کشور برای نیل به خواسته‌های ملّی است. هرگاه امکانات نظامی کشور برای تحقق سیاست ملّی، بسیج و هدایت گردد، چنین اقدامی در چارچوب استراتژی نظامی قرار می گیرد.<blockquote>دکترین کارتر یک بیانیه‌ی سیاست ملی بود:</blockquote><blockquote>«بگذارید موضع خود را کاملاً روشن سازیم، هر کوششی بوسیله نیروی خارجی برای بدست گرفتن کنترل منطقة خلیج فارس به عنوان تجاوزی به منافع حیاتی ایالات متحده تلقی می شود. چنین تجاوزی با تمامی ابزارهای لازم من جمله نیروی نظامی دفع خواهد شود.»</blockquote><blockquote>ما باید یک استراتژی نظامی برای انجام این سیاست اتخاذ بکنیم. تأمین دسترسی ما به ذخایر نفتی خلیج فارس یکی از اهداف مورد نظر است. ابتدا باید این هدف سیاسی اقتصادی را به یک هدف نظامی تبدیل کنیم. مثلاً حفظ آزادی تردد از طریق تنگه هرمز و دفاع از حوزه های نفتی کلیدی، پالایشگاه ها و بنادر. ایده‌ی استراتژیک می‌تواند بوسیله بکارگیری سریع نیرو از ذخائر استراتژیک باشد، اما آیا ما از تحرک استراتژیک لازم برخوردار هستیم...<ref>[https://jflps.ut.ac.ir/article_15140_58e6d76b7c675b23e36568f017eec2a3.pdf کتاب تعریف استراتژی نظامی آرتور اف لیک صفحه ۱۴۰]</ref> </blockquote>استراتژی نظامی بخشی از مجموعه‌ای بنام استراتژی ملی است. گاهی اوقات بخش نظامی استراتژی ملی به عنوان استراتژی نظامی تلقی می‌شود. در این حالت استراتژی نظامی در بالاترین سطح خود و متمایز از استراتژی‌های عملیاتی به عنوان مبنایی برای عملیات و طراحی نظامی بکار گرفته می‌شود. استراتژی نظامی دارای دو سطح عملیاتی و گسترش نیرو است: استراتژی‌هایی که مبتنی بر توانایی‌های نظامی موجود هستند، استراتژی عملیاتی نامیده می‌شوند و به عنوان پایه‌ی اساسی برای فرمول‌بندی طرح‌های ویژه‌ی عمل در مقاطع زمانی کوتاه مدت مورد استفاده قرار می‌گیرند؛ این سطح از استراتژی همچنین به استراتژی بزرگ، تاکتیک و هنر عملیاتی اشاره دارد. استراتژی‌های بلند مدت ممکن است مبتنی بر برآورد تهدیدات آتی، اهداف و نیازمندی‌ها باشد و بنابراین به عنوان امری تحمیل شده به وسیله وضعیت نیروی جاری تلقی نمی‌شوند. این استراتژی‌ها اغلب ماهیتاً جهانی بوده و مستلزم تحولاتی در استعدادهای نظامی هستند. استراتژی‌های نظامی متناسب با نوع ارتباط‌‌‌‌شان با سناریوهای تهدید ویژه، همانقدر که جهانی هستند، می‌توانند منطقه‌ای باشند.اهداف و عقاید استراتژی‌های نظامی مربوط به یک استراتژی نظامی نیازمندی‌هایی را نسبت به منابع بوجود میآورد و به نوبه خود از سودمندی منابع نیز متأ ثر می‌شود. اگر در محاسبه منابع نظامی بعنوان عاملی از استراتژی نظامی قصور. ورزیم، ممکن است با پدیده‌ای مواجه شویم که اصطلاحاً به آن «عدم تناسب قابلیت‌های استراتژیک» می گویند. به عبارت دیگر در چنین صورتی قابلیت‌های نظامی برای تحقق اهداف و عقاید استراتژیک نظامی ناکافی خواهند بود.<span dir="RTL"></span>استراتژی عالی‌ترین سطح از میان سطوح ۴ گانهٔ فرماندهی است؛ که این ۴ سطح عبارتند از:
در تقسیم‌بندی استراتژی، (سیاست ملّی) در رأس آن قرار دارد. سیاست ملّی، (استراتژی بزرگ)، یا (استراتژی همه جانبه) به معنای بسیج و هدایت همه امکانات کشور برای نیل به خواسته‌های ملّی است. هرگاه امکانات نظامی کشور برای تحقق سیاست ملّی، بسیج و هدایت گردد، چنین اقدامی در چارچوب استراتژی نظامی قرار می گیرد.<blockquote>دکترین کارتر یک بیانیه‌ی سیاست ملی بود:</blockquote><blockquote>«بگذارید موضع خود را کاملاً روشن سازیم، هر کوششی بوسیله نیروی خارجی برای بدست گرفتن کنترل منطقه‌ی خلیج فارس به عنوان تجاوزی به منافع حیاتی ایالات متحده تلقی می‌شود. چنین تجاوزی با تمامی ابزارهای لازم من جمله نیروی نظامی دفع خواهد شود.»</blockquote><blockquote>ما باید یک استراتژی نظامی برای انجام این سیاست اتخاذ بکنیم. تأمین دسترسی ما به ذخایر نفتی خلیج فارس یکی از اهداف مورد نظر است. ابتدا باید این هدف سیاسی اقتصادی را به یک هدف نظامی تبدیل کنیم. مثلاً حفظ آزادی تردد از طریق تنگه هرمز و دفاع از حوزه‌های نفتی کلیدی، پالایشگاه‌ها و بنادر. ایده‌ی استراتژیک می‌تواند بوسیله بکارگیری سریع نیرو از ذخائر استراتژیک باشد، اما آیا ما از تحرک استراتژیک لازم برخوردار هستیم...<ref>[https://jflps.ut.ac.ir/article_15140_58e6d76b7c675b23e36568f017eec2a3.pdf کتاب تعریف استراتژی نظامی آرتور اف لیک صفحه ۱۴۰]</ref> </blockquote>استراتژی نظامی بخشی از مجموعه‌ای بنام استراتژی ملی است. گاهی اوقات بخش نظامی استراتژی ملی به عنوان استراتژی نظامی تلقی می‌شود. در این حالت استراتژی نظامی در بالاترین سطح خود و متمایز از استراتژی‌های عملیاتی به عنوان مبنایی برای عملیات و طراحی نظامی بکار گرفته می‌شود. استراتژی نظامی دارای دو سطح عملیاتی و گسترش نیرو است: استراتژی‌هایی که مبتنی بر توانایی‌های نظامی موجود هستند، استراتژی عملیاتی نامیده می‌شوند و به عنوان پایه‌ی اساسی برای فرمول‌بندی طرح‌های ویژه‌ی عمل در مقاطع زمانی کوتاه مدت مورد استفاده قرار می‌گیرند؛ این سطح از استراتژی همچنین به استراتژی بزرگ، تاکتیک و هنر عملیاتی اشاره دارد. استراتژی‌های بلند مدت ممکن است مبتنی بر برآورد تهدیدات آتی، اهداف و نیازمندی‌ها باشد و بنابراین به عنوان امری تحمیل شده به وسیله وضعیت نیروی جاری تلقی نمی‌شوند. این استراتژی‌ها اغلب ماهیتاً جهانی بوده و مستلزم تحولاتی در استعدادهای نظامی هستند. استراتژی‌های نظامی متناسب با نوع ارتباط‌‌‌‌شان با سناریوهای تهدید ویژه، همانقدر که جهانی هستند، می‌توانند منطقه‌ای باشند. اهداف و عقاید مربوط به یک استراتژی نظامی نیازمندی‌هایی را نسبت به منابع بوجود می‌آورد و به نوبه خود از سودمندی منابع نیز متأثر می‌شود. اگر در محاسبه منابع نظامی بعنوان عاملی از استراتژی نظامی قصور ورزیم، ممکن است با پدیده‌ای مواجه شویم که اصطلاحاً به آن «عدم تناسب قابلیت‌های استراتژیک» می‌گویند. به عبارت دیگر در چنین صورتی قابلیت‌های نظامی برای تحقق اهداف و عقاید استراتژیک نظامی ناکافی خواهند بود. استراتژی عالی‌ترین سطح از میان سطوح ۴ گانهٔ فرماندهی است؛ که این ۴ سطح عبارتند از:<span dir="RTL"></span>
* سطح استراتژیک
* سطح استراتژیک
* سطح عملیاتی
* سطح عملیاتی
* سطح تاکتیکی (راهکنشی)
* سطح تاکتیکی (راهکنشی)
* سطح تکنیکی (فنی)
* سطح تکنیکی (فنی)
در بسیاری موارد، به اشتباه این اصطلاح را به جای (خط مشی)، جنگ (عملیاتی) و یا تاکتیک به کار می‌برند.
در بسیاری موارد، به اشتباه استراتژی را به جای (خط مشی)، جنگ (عملیاتی) و یا تاکتیک به کار می‌برند.


سطح استراتژیک (خط‌مشی) به کار‌گیری تمامی نیروهای مسلح یک ملت برای تامین امنیت‌ملی در کلیتی بزرگتر را شامل می‌شود.
سطح استراتژیک (خط‌مشی) به کار‌گیری تمامی نیروهای مسلح یک ملت برای تامین امنیت‌ملی در کلیتی بزرگتر را شامل می‌شود.
خط ۲۳۵: خط ۲۳۶:
سطح تکنیکی چگونگی اجرای ماموریت‌ها را توضیح می‌دهد.  
سطح تکنیکی چگونگی اجرای ماموریت‌ها را توضیح می‌دهد.  


بطور کلی، استراتژی به استراتژی‌های نظامی و سیاسی تقسیم می گردد.  
استراتژی بطور کلی، به استراتژی‌های نظامی و سیاسی تقسیم می‌گردد.  


تمایز استراتژی نظامی از سیاسی به اهداف، ابزارها و منابع مورد استفاده هر یک از آنها برمی‌گردد. به عنوان مثال، استفاده از نیروی نظامی، مشخصه به کارگیری استراتژی نظامی است.  
تمایز استراتژی نظامی از سیاسی به اهداف، ابزارها و منابع مورد استفاده هر یک از آنها برمی‌گردد. به عنوان مثال، استفاده از نیروی نظامی، مشخصه به کارگیری استراتژی نظامی است.  


در استراتژیهای نظامی، به‌کارگیری نیروی نظامی، امکانات نظامی و تاکید فزاینده بر اهمیت تعیین کننده بهره‌برداری از نیروی انسانی در دستیابی به هدف جنگ، نقش اساسی دارد. استراتژی نظامی از آزادی عمل کمتری برخوردار است، زیرا فقط می‌توان از نیرو و قدرت نظامی برای پیروزی بر دشمن بهره گرفت.  
در استراتژی‌های نظامی، به‌کارگیری نیروی نظامی، امکانات نظامی و تاکید فزاینده بر اهمیت تعیین کننده بهره‌برداری از نیروی انسانی در دستیابی به هدف جنگ، نقش اساسی دارد. استراتژی نظامی از آزادی عمل کمتری برخوردار است، زیرا فقط می‌توان از نیرو و قدرت نظامی برای پیروزی بر دشمن بهره گرفت.  


=== استراتژیهای نظامی ===
=== استراتژی‌های نظامی ===


==== تهدید مستقیم نظامی ====
==== تهدید مستقیم نظامی ====
خط ۲۵۱: خط ۲۵۲:
==== پیشروی از طریق غافلگیری ====
==== پیشروی از طریق غافلگیری ====
استراتژی‌های پیشروی یا عملیات‌های غیر‌مستقیم از طریق غافلگیری، مانور، انصراف و تصمیم‌گیری در جهت مناطق جنگی و جبهه‌های فرعی، مانند استراتژی‌های نظامی قرن نوزدهم و بیستم چرچیل و لیدل هارت.
استراتژی‌های پیشروی یا عملیات‌های غیر‌مستقیم از طریق غافلگیری، مانور، انصراف و تصمیم‌گیری در جهت مناطق جنگی و جبهه‌های فرعی، مانند استراتژی‌های نظامی قرن نوزدهم و بیستم چرچیل و لیدل هارت.
نبرد برق‌آسا


نبرد برق‌آسای آلمان‌ها در جنگ جهانی دوم، بر پایه تمرکز حجم زیادی از نیروهای زرهی و پشتیبانی هوایی، برای ایجاد یک حرکت سریع غیرقابل توقّف -انبوه زرهی- بنا شده بود که می‌توانست هر چیزی را در سر راهش خردکند و بدون ملاحظۀ تعداد کلی نیروهای دشمن، اسباب ویرانی و بی نظمی در صفوف وی را فراهم کند.
نبرد برق‌آسای آلمان‌ها در جنگ جهانی دوم، بر پایه تمرکز حجم زیادی از نیروهای زرهی و پشتیبانی هوایی، برای ایجاد یک حرکت سریع غیرقابل توقّف -انبوه زرهی- بنا شده بود که می‌توانست هر چیزی را در سر راهش خردکند و بدون ملاحظۀ تعداد کلی نیروهای دشمن، اسباب ویرانی و بی نظمی در صفوف وی را فراهم کند.
۸٬۹۲۶

ویرایش