|
|
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{ستون سریهای سیاسی
| | '''استراتژی مبارزه انقلابی،''' به روشهای مبارزه هدفدار و طراحی شده انقلابیون برای سرنگونی دیکتاتورها و حکومتّای استبدادی اطلاق میشود. |
| | name = نوار کناری اسلام
| | استراترژی به مفهوم عام آن، به دانش نبرد و اشکال نبرد گفته میشود. در تاریخ بشر همواره جنگ و مبارزه با اهداف مختلف سیاسی، اجتماعی و یا اقتصادی جریان داشته است. در تمامی این مبارزات راهکارهایی برای غلبه بر حریف اتخاذ میشد تا با کمترین هزینه بیشترین دستاورد بهدست آید. |
| | class = plainlist
| | متخصصان علوم نظامی این راهکارها را دانش نبرد، هنر جنگ، و یا استراتژی و راهبرد مینامند. |
| | titlestyle = padding-top:0.2em;
| | مبارزه انقلابی نیز به عنوان نبردی که با اهداف آزادیبخش و عدالتجویانه صورت میگیرد، دانشی است که توسط رهبران انقلابی به ویژه از سالهای ۱۹۰۰ به این سو تدوین شده است. |
| | title = {{Hlist|استراتژی یا راهبرد}}
| | هر سازمان یا جنبش انقلابی برای دستیابی به پیروزی نیاز به انتخاب یا تدوین استراتژی درست دارد. از سویی استراتژی مبارزهی انقلابی را دشمن به نیروی انقلابی تحمیل میکند. به این معنی که نیروی انقلابی باید آنرا با توجه به ماهیت دشمن کشف نماید. |
| | headingstyle = line-height:1.3em;
| | بدون استراتژی مبارزه، نبرد قهرآمیز نوعی آوانتوریزم و ماجراجویی بینتیجه خواهد بود. به این ترتیب برای نبرد با یک حکومت استبدادی تشخیص استراتژی درست، مهمترین عامل پیروزی است. در چین، مائو با استراتژی نبرد آزادیبخش توانست به پیروزی دست یابد. در روسیه، لنین با جنگ مسلحانهی شهری توانست تزاریسم را از پای درآورد. در کوبا، چهگوارا، استراتژی کانونهای شورشی را برگزید، اما در بولیوی همین استراتژی دیگر راهگشا نبود و ساختار سیاسی اقتصادی در این کشور استراتژی چریک شهری را ضروری میساخت. |
| | contentstyle = text-align: ;
| | سازمان مجاهدین و چریکهای فدایی در ایران، به عنوان اولین جریانات انقلابی سازمانیافته، استراتژی چریک شهری را برای سرنگونی شاه مناسب یافتند. سازمان مجاهدین در جنگ چریکشهری به تقدم شهر معتقد بود اما چریکهای فدایی در تاکتیک به تقدم روستا باور داشت و برای بررسی آن گروهی را به سیاهکل فرستاد. واقعهی خونین سیاهکل نادرستی تقدم روستا را به اثبات رساند. |
| | | پس از انقلاب ضدسلطنتی و چند دور نبرد در اشکال مختلف مسعود رجوی استراتژی ارتش آزادیبخش نوین را بنیان گذاشت. این استراتژی در تکامل خود و انطباق فعال با شرایط، به ارتش آزادی و کانونهای شورشی ارتقاء یافت. |
| | heading1 = پایهها
| | تعیین استراتژی مبارزه انقلابی در هر مبارزهی جدی و سازمانیافته اولین گام ضروری برای پیروزی است. |
| | content1 =
| |
| * [[فرماندهی]]
| |
| * [[کنترل]]
| |
| * [[ارتباطات]]
| |
| * [[کامپیوتر و اطلاعات]]
| |
| {{پایان فهرست یکدست}}
| |
| | |
| | heading2 = نوشتارهای مرتبط
| |
| | content2style = font-style:italic;<!--(most are non-English terms)-->
| |
| | content2 = {{فهرست یکدست}}
| |
| <!--(Alphabetical by linktext:)-->
| |
| * {{Noitalic|}}
| |
| * [[استراتژی مبارزه انقلابی]]
| |
| * [[کانونهای شورشی]]
| |
| * [[انقلاب کوبا]]
| |
| * [[چه گوارا]]
| |
| {{پایان فهرست یکدست}}
| |
| | |
| | heading3 = شخصیتها
| |
| | content3 =
| |
| {{نوار جانبی|bodystyle={{Subinfobox bodystyle}} |navbar=off | |
| |headingstyle=padding-bottom:0; |contentstyle=padding-top:0;
| |
| | content1 =
| |
| | content2 = {{فهرست یکدست}}
| |
| <!--(Alphabetical by linktext:)-->
| |
| * [[کوروش]]
| |
| * [[اسکندر]]
| |
| * [[سان تزو]]
| |
| * [[هانری جومینی]]
| |
| * [[ کارل فون کلاوزویتس]]
| |
| * [[ولادیمیر ایلیچ لنین]]
| |
| * [[فون مولتکه]]
| |
| * [[شلیفن]]
| |
| {{پایان فهرست یکدست}}
| |
| }} | |
| | |
| | heading4 =
| |
| | content4 =
| |
| | |
| | |
| | heading5 =
| |
| | content5 =
| |
| }}
| |
| '''استراتژی''' یا راهبرد، برگرفته از واژۀ یونانی Strategos به معنای ژنرال ارتش است. Stratos به معنای ارتش و ago به معنای هدایت است. واژه استراتژی به معنی هدایت ارتش بهکار گرفته میشد. کتاب هنر جنگ، ژنرال چینی سان تزو، به چگونگی استفاده از این مفهوم برای غلبه بر دشمن پرداخته است. این فیلسوف استراتژی را در بعد نظامی هنر و فن طرح ریزی ترکیب و تلفیق عملیات نظامی برای رسیدن به هدف جنگی مشخص تعریف میکند.<ref>[http://www.e-modiran.com/submits/management/217/t:%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AA%DA%98%DB%8C مقاله تاریخچه استراتژی محبوبه خدابخش]</ref>استراتژی کاری است که استراتگوس یا استراتژیست انجام میداد. بعدها این وظایف به امور قضایی و مدنی نیز گسترش یافت. امروزه واژه استراتژی در حوزهی سیاست و مبارزه سیاسی یا انقلابی بیش از هر حوزهای بهکار میرود. <span dir="RTL"></span>
| |
| == تعریف علمی استراتژی == | | == تعریف علمی استراتژی == |
| تعریف لغت نامه وبستر، | | استراتژی یا راهبرد، برگرفته از واژۀ یونانی Strategos به معنی ژنرال ارتش است. Stratos به معنای ارتش و ago به معنای هدایت است. بنابراین واژه استراتژی در ابتدا به معنی هدایت ارتش بهکار گرفته می شد. ژنرال چینی سان تزو، در کتاب هنر جنگ، به چگونگی استفاده از این مفهوم برای غلبه بر دشمن پرداخته است. سان تزو، استراتژی را در بعد نظامی هنر و فن طرح ریزی ترکیب و تلفیق عملیات نظامی برای رسیدن به هدف جنگی مشخص تعریف میکند.<ref>[http://www.e-modiran.com/submits/management/217/t:%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87_%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AA%DA%98%DB%8C مقاله تاریخچه استراتژی محبوبه خدابخش]</ref> |
| | | پس استراتژی کاری است که استراتگوس یا استراتژیست انجام میداد. بعدها این وظایف به امور قضایی و مدنی نیز گسترش یافت. امروزه واژه استراتژی در حوزهی سیاست و مبارزه سیاسی یا انقلابی بیش از هر حوزهای بهکار میرود. |
| «استراتژی، علم برنامه ریزی و هدایت عملیات نظامی بزرگ در مقیاس کلان، با هدف تشخیص و یافتن بهترین موقعیت قبل از شروع درگیری واقعی با دشمن است.»<ref>[https://www.merriam-webster.com/dictionary/strategy سایت لغتنامه وبستر]</ref> | | «استراتژی، علم برنامه ریزی و هدایت عملیات نظامی بزرگ در مقیاس کلان، با هدف تشخیص و یافتن بهترین موقعیت قبل از شروع درگیری واقعی با دشمن است.»<ref>[https://www.merriam-webster.com/dictionary/strategy سایت لغتنامه وبستر]</ref> |
| | | دایره المعارف بریتانیکا تعریف استراتژی را از دید نظامی با تعبیر هنر برنامهریزی و هدایت عملیات معرفی کرده است و برای متمایز ساختن آن با تاکتیک، سه ویژگی گستردگی بیشتر عملیاتی، دوره زمانی بلندتر و جابه جایی انبوه نیروها را قید میکند. |
| دایره المعارف بریتانیکا تعریف استراتژی را از دید نظامی با تعبیر هنر برنامهریزی و هدایت عملیات معرفی کرده و برای متمایز ساختن آن با تاکتیک سه ویژگی گستره بیشتر عملیاتی، دوره زمانی بلندتر و جابه جایی انبوه نیروها را قید میکند. | | مجموعهای از شناختها و اطلاعات بههم پیوسته درباره یک موضوع مشخص علم نام دارد. مهارت در به کارگیری علم در صحنه عمل، هنر نام دارد، استراتژی؛ شناختهای سازمندی است که نحوه به خدمت گرفتن قدرت سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی را برای رسیدن به هدف نشان میدهد. از این منظر استراتژی یک علم است؛ اما تمام کسانی که استراتژی میدانند، قادر نیستند آن را به کارگیرند، کسی که مهارت کافی در این زمینه دارد، میتواند از استراتژی استفاده کند، پس، استراتژی نوعی هنر نیز هست. به بیان کاملتر، استراتژی هم علم و هم هنر است.<span dir="RTL"></span>استراتژی فن اداره جنگ، فن فرماندهی، فن جنگ و طرح نقشه برای جنگ، نیز معنا شده است.<ref>[https://www.parsine.com/fa/news/21296/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D9%88-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AA%DA%98%DB%8C%DA%A9-%D8%AC%D9%86%DA%AF مقاله اصول و مبانی استراتژیک جنگ] </ref> |
| | |
| به بیانی مجموعهای از شناختها و اطلاعات سازمند درباره موضوع مشخص (علم) نام دارد و مهارت به کارگیری علم در صحنه عمل نیز (هنر) میباشد، استراتژی؛ شناختهای سازمندی است که نحوه به خدمت گرفتن قدرت سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی را برای رسیدن به هدف نشان میدهد. استراتژی علم است؛ اما تمام کسانی که استراتژی میدانند، قادر نیستند آن را به کارگیرند، کسی که مهارت کافی در این زمینه دارد، میتواند از استراتژی استفاده کند، پس، استراتژی نوعی هنر است. به بیان کاملتر، استراتژی هم علم و هم هنر است.
| |
| | |
| استراتژی فن اداره جنگ، فن فرماندهی، فن جنگ و طرح نقشه برای جنگ، نیز معنا شده است.<ref>[https://www.parsine.com/fa/news/21296/%D8%A7%D8%B5%D9%88%D9%84-%D9%88-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AA%DA%98%DB%8C%DA%A9-%D8%AC%D9%86%DA%AF مقاله اصول و مبانی استراتژیک جنگ] </ref> | |
|
| |
|
| استراتژی در معنای اصطلاحی جدید به این صورت تعریف میشود: | | استراتژی در معنای اصطلاحی جدید به این صورت تعریف میشود: |
|
| |
|
| فن و علم توسعه و بهکارگیری قدرت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی ملت، هنگام جنگ و صلح، به منظور تأمین حداکثر پشتیبانی از سیاستهای ملی و افزایش احتمال دستیابی به نتایج مطلوب برای کسب حداکثر پیروزی و حداقل شکست. | | فن و علم توسعه و بهکارگیری قدرت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی ملت، هنگام جنگ و صلح، به منظور تأمین حداکثر پشتیبانی از سیاستهای ملی و افزایش احتمال دستیابی به نتایج مطلوب برای کسب حداکثر پیروزی و حداقل شکست. |
|
| |
| هرگاه قدرت سیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی، در جهت دستیابی به اهداف نظامی یک ملت به کار رود، استراتژی نظامی نامیده میشود به همین ترتیب برای هر یک از ابعاد سیاسی، فرهنگی و اقتصادی نیز می توان یک تعریف از استراتژی ارائه داد. استراتژی در معنای قدیمی خود به مفهوم به کارگیری همه امکانات کشور برای دست یافتن به هدفهای نظامی بود، اما به تدریج استراتژی از بعد نظامی محض، فاصله گرفت و در حال حاضر اهداف نظامی، بخشی از اهداف ملی یک کشور را تشکیل میدهد.
| |
|
| |
|
| تعریف ستاد مشترک ارتش ایالات متحده: | | تعریف ستاد مشترک ارتش ایالات متحده: |
|
| |
|
| «استراتژی نظامی عبارت است از فن و علم بکارگیری قوای نظامی یک ملت برای تأمین اهداف سیاست ملی از طریق استفاده از قوای نظامی و یا تهدید به زور.»<ref>فرهنگ اصطلاحات نظامی، بخش دفاعی، از انتشارات ستاد مشترک ارتش امریکا - چاپخانه دولتی ایالات متحده - واشنگتن صفحه ۲۳۲</ref> | | «استراتژی نظامی عبارت است از فن و علم بکارگیری قوای نظامی یک ملت برای تأمین اهداف سیاست ملی از طریق استفاده از قوای نظامی و یا تهدید به زور.»<ref>فرهنگ اصطلاحات نظامی، بخش دفاعی، از انتشارات ستاد مشترک ارتش امریکا - چاپخانه دولتی ایالات متحده - واشنگتن صفحه ۲۳۲</ref> |
| [[پرونده:استراتژی.JPG|جایگزین=استراتژی|بندانگشتی|استراتژی]]
| |
| پنتاگون استراتژی را فن یاهنر ترکیب قدرت ملی (Nation Power) به منظور شکست دشمن درجنگ تعریف میکند.
| |
|
| |
|
| == پیشینه مفهوم استراتژی == | | پنتاگون استراتژی را فن یاهنر ترکیب قدرت ملی (Nation Power) به منظور شکست دشمن درجنگ تعریف میکند. <span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span> |
| مارتین ون کریولد (martin van creveld) درکتاب فنآوری و جنگ از ۲۰۰۰ سال پیش از میلاد تا دوران حاضر، تاریخ نظامی را به ۴ دوره تقسیم میکند:
| | == مبارزه مسلحانه انقلابی == |
| | مبارزه برای تحقق اهداف سیاسی در کلیترین شکل به دو دستهی مبارزهی قهرآمیز و مبارزهی مسالمتآمیز یا پارلمانتاریستی تقسیم میشود. |
| | تعیین روش مبارزه، همواره از شرایط حریف آغاز میشود. چه در کلیترین شکل، یعنی در پیش گرفتن مبارزهی مسالمتآمیز یا قهرآمیز، و چه در تدوین اشکال و استراتژی یک مبارزهی قهرآمیز. |
| | مبارزهی مسلحانه انقلابی زمانی ضروری میشود که امکان مبارزهی مسالمتآمیز وجود ندارد. هر سازمان یا حزب یا جریان سیاسی جدای از اینکه یک جریان انقلابی باشد یا نباشد در یک شرایط دموکراتیک میتواند اهداف خود را با هزینهی بسیار کمتر، در جریان یک مبارزهی مسالمتآمیز و پارلمانتاریستی محقق سازد. |
| | به عبارت دیگر، مبارزهی مسلحانه به دلیل به بن بست رسیدن مبارزات سیاسی و مطلق شدن دیکتاتوریها و فشار روز افزون بر اقشار مختلف اجتماعی به نیروهای انقلابی تحمیل میشود. |
| | هدف سازمانهای انقلابی از مبارزه مسلحانه تضعیف حکومت و در نهایت واژگونی رژیم سیاسی حاکم است که به روشهای مختلف و همراستا با فعالیتهای سیاسی، تبلیغاتی و اجتماعی صورت میپذیرد. |
| | وقتی یک نیروی انقلابی به بنبست مبارزهی مسالمتآمیز پی میبرد و با سرکوب عریان توسط دیکتاتور مواجه میشود، مبارزهی قهرآمیز را به عنوان تنها راه انتخاب میکند. آنگاه یک نیروی انقلابی باید به تدوین استراتژی مبارزهی انقلابی خود بپردازد. |
|
| |
|
| «دوران ابزارها»، «دوران ماشین»، «دوران سیستمها»، و «دوران خودکاری»،
| | == استراتژی مبارزه انقلابی == |
| | در نبرد انقلابی عموما یک نیروی ضعیف (از نظر نظامی) علیه نیرویی مسلط و قوی برمیخیزد. استراتژی مبارزه انقلابی ناظر بر این امر است که چگونه میتوان این نیروی ضعیف را با دست گذاشتن بر نقاط ضعف دشمن به پیروزی رساند. |
| | در صد سال اخیر، با توجه به شرایط سیاسی حاکم بر جهان و بافت اجتماعی- اقتصادی جوامع، استراتژی مبارزهی انقلابی به دو دستهی کلی تقسیم میشود. . |
| | • نبرد مسلحانه شهری (آغاز از شهر) |
| | • نبرد مسلحانه روستایی (آغاز از روستا) |
| | اختلاف این دو نوع استراتژی در آغاز مبارزه است، زیرا سرانجام هر دو به تشکیل ارتش آزادی و نبرد مسلحانه برای تسخیر شهر و سرنگونی حاکمیت منجر میشوند. |
| | ===نبرد مسلحانه روستایی=== |
| | این استراتژی بر این مبنا طراحی شده است که در روستا، به دلیل نارضایتی و فقر طاقتفرسا، پتانسیل کافی برای شورش وجود دارد و با شعار تقسیم اراضی (اصلاحات ارضی) میتوان از پشتیبانی دهقانان برای آزاد کردن منطقه استفاده کرد. همچنین این استراتژی این نکته را مدنظر قرار میدهد که در یک جامعه خانخانی و فئودالی، به دلیل عقبماندگی ابزار تکنولوژی ارتباطات گسترده و امکان گسیل سریع نیرو برای حکومتها وجود ندارد. در یک بافت فئودالی، حاکمیت دارای تسلط بر تمامی مناطق نیست. گاهی ماهها طول میکشد تا حکومت مرکزی قدرت بسیج نیرو برای خاموش کردن یک شورش را پیدا کند. در دوران حاکمیت فئودالیزم، سرزمینها دارای ساختاری نسبتا ملوکالطوایفی هستند. شاه یا حاکم بزرگ همان خان بزرگ است که در تواق با خانهای کوچکتر به سر میبرد و تمکین آنها را به دست میآورد. |
| | در چنین شرایطی امکان سرکوب نیروی انقلابی به سادگی وجود ندارد. به این ترتیب نیروی انقلابی میتواند با آزاد کردن یک منطقه شورش را آغاز کند و سپس خود را گسترش دهد. |
|
| |
|
| البته منظور آن نیست که درطول هریک ازاین چهار دوره هیچ دگرگونی مهمی در شیوهی اجرای جنگ صورت نگرفته است، بلکه هدف از این تقسیم بندی به دست دادن چارچوب مفهومی برای پیگیری موضوع مورد نظر است.
| |
|
| |
|
| در «دوران ابزارها» که تقریبا تا سال ۱۵۰۰ پس از میلاد ادامه یافت، بیشتر این فنآوریها عمدتا متکی به نیروی عضلات انسان و حیوانات بود. در پی پیدایش برخی ابداعات اساسی (مانند جنگافزارهای برنزی و آهنی، رکاب، و ارابههای چرخدار) برای مدت ۲۰۰۰ سال یعنی تا ۱۵۰۰ پس از میلاد، دگرگونی فنآوری تاثیر چندانی برچگونگی اجرای جنگها نداشت. | | مائو تسه تونگ، رهبر انقلاب چین با شکست الگوی قیام مسلحانهی شهری که با تقلید از انقلاب اکتبر شوروی به کار رفته بود، دریافت که در چین بدلیل بافت فئودالی حکومت چیانکایچک، و گستردگی روستاها و وسعت سرزمینی، استراتژی مبارزه انقلابی از روستا تنها راه برای پیشروی است. او با جنگ آزادیبخش به آزاد کردن منطقه پرداخت و سرانجام با محاصره شهرها پس از یک راهپیمایی طولانی، انقلاب را به پیروزی رساند. |
| | در جهان کنونی استراتژی جنگ آزادیبخش از روستا دیگر امکان پذیر نیست. با انجام شدن اصلاحات ارضی در اغلب کشورها و پایان یافتن فئودالیزم، دیگر شعار تقسیم اراضی انگیزه کافی در روستا ایجاد نمیکند. از سویی تمرکز قدرت سیاسی در شهر و پایان یافتن حکومتهای شبهملوکالطوایفی، پیشرفت تکنولوژی، ایجاد راههای ارتباطی و امکان گسیل سریع نیرو به اقسا نقاط کشور، امکان آغاز مبارزه مسلحانه از روستا را منتفی میسازد. |
| | در سال ۱۳۴۱ محمدرضا شاه پهلوی به توصیه آمریکا برای پیشی گرفتن از انقلابیون، دست به اصلاحات ارضی زد تا به بافت فئودالی در ایران پایان دهد. در این شرایط بود که انقلابیون با تغییر روشهای مبارزه، به استراتژی شهری روی آوردند. |
| | ===استراتژی کانون شورشی چهگوارا=== |
| | حد فاصل تبدیل شدن یک بافت فئودالی به بورژوایی، دورهای است که امکان پیش بردن استراتژی کانون شورشی را برای چهگوارا فراهم کرد. در کوبا، اگرچه هنوز اصلاحات ارضی صورت نگرفته بود، اما وجود نسبی تکنولوژی آمریکایی، قدرت و تسلط حاکمیت را بر اقسا نقاط کشور گسترش داده بود. چهگوارا در چنین شرایطی تدوین کنندهی یک استراتژی میانه بود. او در عین حال که با شعار تقسیم اراضی و ترغیب دهقانان به مبارزهی انقلابی پیش رفت، به دلیل گستردگی سرکوب به دنبال آزاد کردن منطقه نبود. در کوبا بر اساس این استراتژی گروههای کوچک شورشی به جنگ نامنظم با حکومت مرکزی میپرداختند و در هیچ نقطهای به شکل دائم استقرار نمییافتند. رمز پیروزی آنها تحرک بسیار و ضربه زدن و عقب نشینی بود. این مبارزه که با ۲۲ نفر در جنگلهای سیرامائسترا در کوبا به رهبری چهگوارا و فیدل کاسترو آغاز شد، به سرعت گسترش یافت و سرانجام به تحلیل رفتن نیروی نظامی باتیستا منجر گشت. آنچنان که آنها توانستند در گسترش خود به محاصره شهرها بپردازند و حکومت مرکزی را سرنگون سازند. |
|
| |
|
| در «دوران ماشین» گرایش غالب به سمت لزوم کسب مهارتهای حرفهای هرچه بیشتر بود و همین سبب بروز تقاضای روبهرشد برای بهرهبرداری از توان نظامی به شیوهای سازمان یافتهتر و نهادینه گشت. در«دوران ماشین»، هنرجنگ بهدست ناپلئون به کمال رسید که برای نخستین بار منابع عظیم یک کشور نوصنعتی را برای تجهیز و پشتیبانی از یک ارتش تودهای بهکار برد. که با سه فراز مهم دیگر مقارن بود، | | [[چه گوارا|ارنستو چهگوارا]] در یکی از کتابهایش به نام «تجارب جنگ چریکی در کوبا» اصول استراتژی خود را مدون کرد. |
| * دگرگونیهای چشمگیر اجتماعی – اقتصادی که محصول انقلاب کشاورزی بود،
| |
| * دگرگونیهای اقتصادی ناشی از گسترش انقلاب صنعتی به فرانسه.
| |
| * ایجاد «ملت مسلح» (levee en masse) که اجرای عملیات نظامی در فواصل دوردست را امکانپذیر ساخت طلیعهی گرایشی مستمر به سمت جایگزین ساختن قدرت آتش انبوه به جای نیروی انسانی انبوه در جنگ بود.
| |
| در«دوران سیستمها» تاکیدها متوجه یکپارچهسازی فنآوری در دل شبکههای پیچیده شد. در این فرایند، هر عنصر فنآوری با دیگر عناصر آن یکپارجه شد: نخست در قالب راهآهن، سپس تلگراف، و پس از آن از طریق فنآوریهای هرچه پیچیدهتر.
| |
|
| |
|
| این دوران با جنگ جهانی دوم و کار بست نوآورانهی ماشین، هوانوردی، و فن آوری ارتباطات دوربرد برای مقاصد نظامی و در قالب جنگ برقآسا (blitzkrieg) به اوج خود رسید. | | او این اصول را در سه نکته خلاصه کرد. |
|
| |
|
| با جنگ برقآسا ارتش آلمان توانست تحرک، مانور، و ابتکار راهبردی و عملیاتی را که در طول جنگ جهانی اول جایش در جبههی غرب به شکلی آشکار خالی بود ازنو وارد جنگ سازد. | | محور اول و دوم آن در تعریف «[[کانونهای شورشی|کانون شورشی]]» به شرح زیر بود: |
| | # یک نیروی نامنظم با همه کوچکیاش میتواند در یک نبرد نابرابر، بر ارتشی منظم پیروز شود. |
| | # ما نباید به انتظار پیش آمدن [[موقعیت انقلابی|موقعیتی انقلابی]] بنشینیم، چنین موقعیتی را خود میتوانیم بهوسیله یک «کانون انقلابی» پدید آوریم. یک«کانون شورشی کوچک» (متشکل از تعداد کمی رزمنده که بر نظم موجود شورش کردهاند) میتواند بهعنوان یک«موتور کوچک» «موتور بزرگ» یعنی «جامعه» را به حرکت در بیاورد. |
| | چهگوارا میگفت:<blockquote>«وظیفهی هر انقلابیست که در تدارک انقلاب بکوشد. با هر تعداد رزمندهئی که بهضرورت تغییر ایمان آوردهاند میتوان شروع کرد. همینگروه معدود، باید یک کانون شورشی تشکیل داده و به نحو مقتضی شروع به خلق کانون یا کانونهای بعدی کنند. این کانونها میتوانند به نقطهی امید مردم در برابر استبداد تبدیل شده و با به حرکت درآوردن جامعه زمینهی انقلاب و دگرگونی را، خود به وجود آورند.» </blockquote>مضمون حرف چهگوارا در حقیقت این بود که مردم محکوم نیستند مدت نامشخصی ظلم و استثمار را تحمل کنند تا بر اساس نظریات تکامل اجتماعی زمان مناسب برای گام نهادن در راه انقلاب فرا رسد. چهگوارا معتقد بود تحول را بهرغم حاکمیت هر وضعیتی باید خودمان به وجود بیاوریم. |
|
| |
|
| از سال ۱۹۴۵ به بعد، اهمیت سیستمها صد چندان شد. مضمون وحدتبخش این دوره بر خلاف انتظار، نه فنآوری هستهای بلکه «دوران خودکاری» است. داستان واقعی دوران پس از جنگ جهانی دوم این است که «... ابداع اختراعات و آهنگ شتابان نوآوری در زمینهی فنآوری، نتیجهی اصلیاش افزایش چشمگیر حجم اطلاعات لازم برای «هدایت» هر واحد نظامی، گرفتن هر تصمیم، اجرای هر ماموریت، و اجرای هر عملیات، رزم یا جنگ بود». | | وقتی چهگوارا بعد از آزاد کردن کوبا تصمیم گرفت به بولیوی برود، استراتژی کانونهای شورشی دیگر پاسخگو و مؤثر نبود. تغییر بافت جامعه و شرایط سیاسی و اجتماعی در بولیوی که پس از عبرتآموزی حکومت بولیوی از انقلاب کوبا صورت گرفته بود، امکان پیشرفت را از وی گرفت. چهگوارا در بولیوی بدون هیچ پیروزی، جان باخت. او خود در خاطراتش در آخرین روزهای نبرد در بولیوی به ناکارآمدی استراتژی پیشین در شرایطی که با آن روبرو بود اشاره میکند. |
| | ===نبرد مسلحانه شهری=== |
| | با پایان یافتن امکان مبارزهی آزادیبخش از روستا چه در اشکال آزادسازی منطقه و یا کانونهای شورشی که چهگوارا آنرا بنیان گذاشت، استراتژی مبارزه از شهر خود را به عنوان راه حلی مؤثر نمایان کرد. مبارزه از شهر تا کنون در تاریخ در اشکال مختلفی از جمله قیام مسلحانه شهری و جنگ چریک شهری بکار رفته است. |
| | استراتژی چریک شهری |
| | این استراتژی ناظر بر این امر است که عملیات چریکی در شهر به تور اختناق ضربه میزند و آن را میشکافد. با تضعیف شدن حکومت در اثر عملیات چریک شهری، نیروی انقلابی میتواند با توجه به شرایط با تجمع در مناطقی که تشخیص میدهد به گسترش جنگ بپردازد و همگام با اعتراضات مردمی دست به تسخیر شهرها و مراکز حساس دولتی بزند. |
| | راهبردپرداز و استراتژیست جنگ چریک شهری کارلوس ماریگلای برزیلی است. کتاب معروف او جنگ چریک شهری است. این استراتژی به طور خاص در آمریکای جنوبی مورد استفاده گرفت. |
|
| |
|
| افزایش حجم اطلاعاتی که باید برای این مقاصد هضم و جذب شود چنان طاقتفرسا شده است که مراکز فرماندهی نظامی تنها با خودکارساختن و رایانهای کردن فرایند گردآوری و توزیع اطلاعات میتوانند از حجم گسترش یافتهی دادهها عقب نمانند.
| | <ref>کتاب جنگ چریک شهری از کارلوس ماریگلا</ref> |
| | جنگ چریکی تنها روش کارا و موثر در برابر حکومتهایی است که از مرحلهی فئودالیزم گذشتهاند. حکومتهایی که به لحاظ نظامی بسیار قویتر هستند اما در عین حال قادر به شکست دادن چریک، به دلیل ویژگیهای خاص آن نیستند. |
| | یک چریک در مبارزهی چریکی به هیچوجه همانند جنگهای منظم علاقهای به رویارویی منظم با دشمن ندارد. بلکه فعالیت چریک بیشتر غافلگیری، جنگ و گریز و وارد کردن ضربات نابود کننده از پشت جبهه است. ویژهگیهای استراتژی جنگهای دامنهدار چریکی عبارتند از: تغییر مداوم میدان نبرد، سیستم سلاحها و تاکتیکهای عملی به منظور سر در گم کردن دشمن، بر هم زدن تعادل حریف و در هم شکستن مقاومت اوست. |
|
| |
|
| در این هرسه دوره، دگرگونی انقلابی در شیپوهی اجرای جنگ مستلزم بهکارگیری یا تکمیل فنآوریهای جدید نظامی (مانند موتورهای درون سوز و زره پوشها)، یکپارچه ساختن آنها در دل سیستمهای نظامی نو (مانند تانک و موشکهای بالستیک قارهپیما)، اتخاذ مفاهیم عملیاتی مناسب (مانند پیشروی زرهپوشهای و بمباران راهبردی)، و سرانجام، اصلاحات سازمانی لازم (مانند تشکیل لشکرهای تانک پانزر و نیروهای موشکی راهبردی) بوده است. برای تحقق هر انقلاب نظامی، فنآوری به تنهایی کافی نیست، نکته مهمتراین است که سازمانهای نظامی چگونه فنآوری، سیستمهای نظامی، و مفاهیم عملیاتی را پذیرفته و به آنها شکل میدهند.<ref>[http://ensani.ir/file/download/article/20101210125903-749.pdf مقاله انقلاب اطلاعات در آیینه امور نظامی نوشته نورمن سی دیویس]</ref>
| | استراتژی نبرد چریکی وسیع از اصولی پیروی میکند که قادر به از بین بردن دشمن در زمانی مشخص به وسیلهی عملیات محدود و مانورهای ظاهر فریب با تدابیر روانی است. |
| | | کتاب مائو تسهتونگ با عنوان «در بارهی جنگ طولانی» در بر دارندهی تمام این اصول جنگ چریکی طولانی است و باید او را استراتژی پرداز بزرگ این نوع از جنگ در این دوران دانست.<ref>[http://ketabfarsi.org/ketabkhaneh/ketabkhani_3/ketab3847/ketab3847.pdf کتاب مسائل استراتٰژی در جنگ انقلابی چین اثر مائو تسه تونگ صفحه ۴۲ تا ۴۵ و صفحه ۷۲]</ref> |
| به عقیدهی آیور گراتان-گینس (به انگلیسی: Ivor Grattan-Guinness) از اواسط قرن ۱۶ میتوانیم شواهد و نمونههایی در مورد «فرایند» شکلگیری استراتژی بیابیم.
| |
| | |
| در دوره معاصر نیز سیر تحول تفکر نظامی را میتوان در قالب سه مقطع مورد بررسی قرار داد.
| |
| | |
| ۱- دوره مدرن: از قرن ۱۹ تا پایان جنگ جهانی دوم
| |
| | |
| ۲- دوران مدرن معاصر: از اواسط قرن ۲۰ تا پایان جنگ سرد در ابتدای دهه ۱۹۹۰.
| |
| | |
| ۳- دوران پسا مدرن یا پستمدرن: که ناظر به تحولات دوره پس از جنگ سرد است.<ref>[https://basirat.ir/fa/news/266213/%d9%85%d8%a7%d9%87%db%8c%d8%aa-%d9%88-%d9%85%d8%a4%d9%84%d9%81%d9%87%e2%80%8c%d9%87%d8%a7%db%8c-%d8%a7%d8%b3%d8%aa%d8%b1%d8%a7%d8%aa%da%98%db%8c-%d9%86%d8%b8%d8%a7%d9%85%db%8c مقاله ماهیت و مولفههای استراتژی نظامی] </ref>
| |
| === استراتژیستهای برجسته ===
| |
| در شرق باستان: کوروش را نخستین استراتژیست توانای تاریخ جهان میدانند که موفق شد در سایه تدبیر و برنامهای مدرن ماد، لیدیا و بابل را تصرف کند و یک سرزمین متحد بوجود آورد.
| |
| | |
| در چین باستان: سان تزو (Sun Tzu ؛ ۵۵۴ تا ۴۷۰ قبل از میلاد) متفکر برجسته استراتژي است. سان تزو در کتاب خود بنام هنر جنگ (حدود پانصد سال قبل از میلاد) بر نقش فریب در جنگ تأکید میکند او به این موضوع پرداخت که هدف پیروزی نابودی فیزیکی کلی دشمن نیست بلکه از بین بردن اداره مقاومت و کنترل ذهنی و فیزیکی وی میباشد. «با تمام نیروهای سپاهت حمله کن؛ ارتشت را چون یک تن واحد بکارگیر.»<ref>[https://neveshtyar.com/hub/1397/05/honare-jang-neveshtyar.pdf کتاب هنر جنگ سون تزو]</ref>
| |
| | |
| <span dir="RTL"></span>در غرب باستان: از اسکندر مقدونی بعنوان پیشتاز علوم نظامی و بکارگیری استراتژی نظامی نام برده میشود .
| |
| | |
| و از سایرین توسیدید (۴۶۰ تا۴۰۴ قبل میلاد) را میتوان نام برد که در جنگهاي پلوپونز ژنرال ارتش آتن بود ولی بدلیل شکست و ناکامی عزل و تبعید شد که بعد از آن تاریخ جنگهای پلوپونز را نگاشته است. توسیدید بهعنوان اولین نویسنده مهم در مسائل جنگ در غرب شناخته میشود.
| |
| | |
| او به سه مفهوم موازنه قدرت، بازدارندگی و تحدید جنگ پرداخت .
| |
| | |
| کارل فون کلاوزِویتس (''Carl von Clausewitz'' ؛ ۱۸۳۱–۱۷۸۰): در بحث ارجحیت عوامل موثر در استراتژی تأکید کرده است که رکن حیاتی استراتژی تصمیمگیری در مورد حجم و اندازهی نیروهای نظامی میباشد.
| |
| | |
| هلموت کارل فون مولتکه (Helmuth Karl Bernhard Graf von Moltke ؛ ۱۸۹۱ - ۱۸۰۰): استراتژی را سازگار کردن عمل وسایل تحت اختیار یک ژنرال در جهت رسیدن به هدف توصیف کرد.<ref>[https://docdro.id/cbsycw5 کتاب استراتژی معاصر نوشتهی: جان بیلیس، کن بوت، جان گارنت و فیل ویلیامز صفحه ۴] </ref>
| |
| | |
| آلفرد فون شلیفن (Alfred von Schlieffen ؛ ۱۹۱۳ - ۱۸۳۳): راهبرد پرداز جنگ در دو جبهه که اقتباسی بود از نبردهای هانیبال و ارتش آلمان نازی آن را در جنگ جهانی دوم بکار گرفت.
| |
| | |
| جی اف سی فولر (انگلیسی: John Frederick Charles Fuller ؛ ۱۹۶۶ - ۱۸۷۸): در تعریف جنگافزار کلیدی و نقش آن در تعیین استراتژی میگوید: با هر دگرگونی تسلیحاتی باید سازمانها و تاکتیکها هم دگرگون شود. در این حال باید تعیین کرد که کدام جنگافزار دست بالا را دارد و دیگر سلاحها را بر گرداگرد آن آرایش داد. یادآوری این نکته اهمیت دارد که جنگافزار کلیدی لزوما همان جنگافزار تعیین کننده در رزمگاه نیست. آنچه یک جنگافزار را کلیدی میسازد توانایی بی اثر کردن یا برهم زدن تاکتیکهای دشمن وبدین ترتیب مهیا ساختن زمینهی کاربرد قاطعانهی دیگر جنگافزارها است.
| |
| | |
| دریک کلام، جنگافزار کلیدی ضرب آهنگ تاکتیکی را معین میکند. کلید بهره برداری از انقلاب معاصر در امور نظامی در تشخیص درست سیستمی، است که در این دوران جدید «جنگافزار کلیدی» میباشد.
| |
| | |
| لیدل هارت (Liddell hart): استراتژی عبارت است از هنر توزیع و استفاده از ابزار نظامی برای انجام مقاصد سیاسی.
| |
| | |
| برنارد برودی (Bernard Brodie؛ ۱۹۰۷ – ۱۹۸۹): استراتژی در زمان صلح بطور وسیعی در تعیین الگوی سیستم تسلیحاتی خلاصه میشود. اگر منابع نظامی را به عنوان عامل اساسی استراتژی نظامی تلقی کنیم، باید در حالی که تمرکز را بر مسائل ساختار نیرو داریم در عینحال از بیاعتنایی نسبت به اهمیت اهداف نظامی و عقاید استراتژیکی نیز بپرهیزیم.
| |
| | |
| هانری جومینی (Antoine-Henri, Baron Jomini ؛ ۱۸۶۹ - ۱۷۷۹): اثر او بهنام ظرایف هنر جنگ حاوی تجارب جنگهای ناپلئونی بود.
| |
| | |
| هدلی بول (Hedley bull): استراتژی بهره جستن از زور و نیروی نظامی، به منظور کسب اهداف مفروض سیاسی میباشد.
| |
| | |
| کالین گری (Collin gray): استراتژی رابطهی بین قدرت نظامی و هدف نظامی است.
| |
| | |
| آندره بیو فره (Andre bedufre): استراتژی هنر دیالکتیک دو ارادهی متقابل است که برای حل مجادلهی خویش از زور استفاده میکنند.
| |
| | |
| لوئیز هال (Louis halle): مطالعات استراتژیک را به عنوان شاخه ای از مطالعات سیاسی تعریف میکند که با پیامدهای سیاسی جنگ افروزی ملتها در ارتباط است.
| |
| | |
| ژنرال ماکسول دی. تایلور (Maxwell D. Taylor؛ ۲۶ اوت ۱۹۰۱ – ۱۹ آوریل ۱۹۸۷):
| |
| | |
| استراتژی برابر است با اهداف (آنچه که هر فرد برای نیل به آنها میکوشد)، بعلاوه روشها (شیوههای عمل)، بعلاوه ابزار (وسیلههایی که از طریق آنها میتوان به یک هدف دست یافت). | |
| | |
| با توجه به تصویر کلی ما از استراتژی (استراتژی= اهداف+ روشها+ ابزار) این رهیافت را به استراتژی نظامی نیز میتوان تعمیم داد؛ اهداف به عنوان اهداف نظامی در نظر گرفته میشود. منظور از روشها شیوههای گوناگون برنامهریزی نیروی نظامی میباشد. در حقیقت، این روش برای محک سلسله اعمال تعیین شده برای نیل به اهداف نظامی میباشد؛ این سلسه اعمال به عنوان «عقاید استراتژیک نظامی» تلقی میشود. «ابزار» به منابع نظامی (مشمولین، ادوات، پول، نیروها، پشتیبانی و غیره) مورد نیاز برای انجام مأ موریت اشاره دارد. این مقدمات ما را به این نتیجهگیری که « استراتژی نظامی مساوی است با حاصل جمع اهداف نظامی و عقاید استراتژیک نظامی و منابع نظامی» رهنمون میشود. عامل اساسی اولیه هر استراتژی نظامی «هدف نظامی» است. هدف نظامی را میتوان مأموریت یا وظیفه ویژهای که تمام تلاشهای نظامی در راه انجام آن بکار برده میشود، تعریف کرد: دفع تجاوز، حفاظت از خطوط ارتباطی، دفاع از وطن، آزاد سازی منطقة از دست رفته و مغلوب ساختن دشمن. اهداف ماهیتاً باید نظامی باشند.<ref>[https://jflps.ut.ac.ir/article_15140_58e6d76b7c675b23e36568f017eec2a3.pdf کتاب تعریف استراتژی نظامی نوشته آرتور اف لیک صفحه ۱۳۵]</ref><blockquote>مارشال سوکولوفسکی و سرلشگر چرنینکو: «استراتژی نظامی به مثابه یک علم عبارت است از تعیین ماهیت، خصوصیات و شرایط وقوع انواع جنگها؛ تئوری تشکیلات نیروهای مسلح، ساختار آنها و توسعه یک سیستم تجهیزات نظامی و تسلیحاتی؛ تئوری برنامهریزی استراتژیکی؛ تئوری قشونآرایی استراتژیکی، برقراری گروهبندی استراتژیکی و حفظ آمادگی جنگی نیروهای مسلح؛ تئوری آمادگی اقتصادی کشور و به طور کلی برای جنگ در تمام جهات که شامل آماده ساختن مردم از جنبههای روحی و حفظ آرامش نیز میشود؛ همینطور تهیه ذخایر پشتیبانی از نظر اسلحه و مهمات، تجهیزات جنگ و سایر منابع مادی؛ توسعۀ روشهای رهبری و هدایت مبارزات نظامی و انواع و اشکال عملیات استراتژیکی؛ مشخص ساختن اشکال و روشهای رهبری استراتژیکی نیروهای مسلح و توسعه سیستمهای فرماندهی؛ مطالعه و تحلیل و شناخت دشمن احتمالی؛ تئوری جاسوسی استراتژیکی و بالاخره تئوری نتایج ممکن از جنگ.» </blockquote>در تقسیمبندی استراتژیهای مختلف نظامی اتفاقنظری بین دانشمندان علم روابط بینالملل و جامعهشناسان نظامی وجود ندارد.<span dir="RTL"></span><span dir="RTL"></span><blockquote>«لیدل هارت» براین نکته تأکید داشت که:</blockquote><blockquote>«در مباحث مربوط به موضوع هدف در جنگ ضروری است که تمایز بین هدف نظامی و سیاسی کاملاً روشن باشد. این دو گرچه متفاوت هستند ولی از یکدیگر کاملاً جدا نیستند. زیرا مردم جنگ را نه بخاطر خود جنگ بلکه برای تعقیب اهداف سیاست برپا میکنند. هدف نظامی فقط ابزار نیل به هدف سیاسی است. بنابراین هدف نظامی باید بوسیله هدف سیاسی توجیه شود. چون بعضاً شرایط اساسی پیش میآید که سیاست آنچه را که به وسیله نیروی نظامی یعنی در عمل غیر قابل وصول است، نمیپسندد.»<ref>[https://jflps.ut.ac.ir/article_15140_58e6d76b7c675b23e36568f017eec2a3.pdf کتاب تعریف استراتژی نظامی نوشته آرتور اف لیک صفحه ۱۳۷]</ref></blockquote>همچنین نباید نقشها و مشارکتهای بالقوه دوستان و یا متحدین را از نظر دور داشت. حجم کلی نیروها باید با جنگ، پشتیبانی و عناصر پشتیبانی- خدماتی جنگ که به طور مناسبی تجهیز و تقویت شدهاند، تناسب داشته باشد. بسته به نوع استراتژیهایی که اتخاذ میکنیم ضرورت حضور یا عدم حضور بالفعل نیروها مشخص میشود در استراتژیهای عملیاتی کم وسعت، نیروها باید وجود داشته باشند. در استراتژیهای با دامنه گستردهتر عقاید استراتژیک، نوع نیروهای مورد نیاز و شیوههای بکارگیری آنها را مشخص میسازد.
| |
| | |
| امنیت ملی که متضمن حیاتیترین منافع است از طریق سه پایهای که استراتژی نظامی نام دارد، حمایت میشود این سهپایه عبارتند از اهداف، عقاید و منابع.
| |
| | |
| میان این سه پایه باید حالت تعادل برقرار باشد وگرنه امنیت ملی ممکن است به خطر بیفتد. اگر منابع نظامی با عقاید استراتژیک سازگار نباشد یا تعهدات با قابلیتهای نظامی متناسب نباشند، ممکن است دچار مشکل شویم.
| |
| | |
| بطور خلاصه، استراتژی نظامی شامل:
| |
| | |
| ۱- استقرار و تعیین اهداف نظامی
| |
| | |
| ۲- فرمول بندی عقاید استراتژیک نظامی برای تحقق اهداف
| |
| | |
| ۳- بکارگیری منابع نظامی برای اجرای عقاید مذکور
| |
| | |
| هر کدام از این عناصر با دیگری ناهماهنگ باشد، امنیت ملی به خطر خواهد افتاد.
| |
| | |
| کشوری میتواند دارای استراتژی فعال باشد، که ابزار اعمال (قدرت ملی) آن را نیز داشته باشد؛ در غیر این صورت، استراتژی کشور ناگزیر دفاعی یا واکنشی خواهد بود.
| |
| === تفاوت تاکتیک و استراتژی ===
| |
| تاکتیک به روشهایی گفته میشود که به وسیله آن، استراتژی به اجرا در میآید تا به هدفهای مورد نظر برسد. بنابر این، تاکتیک، جزیی از استراتژی و در خدمت آن است. علاوه بر این، استراتژی یک هدف کلی است که در دراز مدت قابل دسترسی است، در حالی که تاکتیک در کوتاه مدت تحقق مییابد.
| |
| | |
| === تعریف مناطق استراتژیک ===
| |
| مناطق استراتژیک (سوق الجیشی) : منطقه استراتژیک به برخی از نقاط جغرافیایی زمین گفته میشود که به دلایل زیر دارای اهمیت است:
| |
| | |
| واقع شدن بین دو ناحیه مهم : مانند عربستان که بین خلیج فارس و دریای سرخ قرار گرفته است.
| |
| | |
| و موقعیت تجاری و بازرگانی <blockquote>نظریهی قلب زمین (هارتلند) به چنین تحلیلی میپردازد:</blockquote><blockquote>«آلفرد مکیندر» برجستهترین جغرافیدان سیاسی، در اوایل قرن بیستم اولین بار نظریهی هارتلند خود را در سال ۱۹۰۴ طی مقالهای باعنوان «محور جغرافیایی تاریخ» در انجمن سلطنتی جغرافیدانان مطرح کرد. اساس دکترین مکیندر این بود که حوزهی داخلی اوراسیا منطقهی محوری سیاست جهان است. مکیندر متذکر شد که این منطقه محور توسط یک حاشیه هلالی شکل محاصره میشود که خاورمیانه در آن جای دارد. اگر کشوری که منطقه محور را در بر دارد بتواند بر سرزمینهای حاشیه مسلط شود و به این ترتیب به دریا راه یابد، آنگاه امپراطوری جهان در دسترس او خواهد بود. </blockquote><blockquote>این نظریه پس از اینکه عمومیت یافت. در سال ۱۹۱۹ در کتابی با عنوان «آرمانهای دموکراتیک و واقعیت» منتشر شد.</blockquote><blockquote>مکیندر استدلال میکرد در کرهی زمین این منطقه (هارتلند) قویترین موقعیت را دارد، زیرا از نظر منابع غنی است، موقعیت مرکزی آن اجازه میدهد تا هرملتی را دراروپا، آسیا و آفریقا- که مکیندر آنها را جزیره جهان نامیده بود – تهدید کند. برابر نظریهی مکیندر، جزیرهی جهان از سه قارهی به هم پیوستهی اروپا، آسیا و آفریقا تشکیل میشود. اروپا وآسیا با مرز طبیعی و قابل شناخت از یکدیگر جدا نشدهاند، اما از نظر جغرافیایی به آسانی میتوان آفریقا را مشخص کرد، زیرا به وسیلهی دریای مدیترانه از اروپا و به وسیلهی دریای سرخ از آسیا جدا شده است. بنابراین هر سه قاره در واقع در خاورمیانه به یکدیگر وصل میشوند و از این مرکز جزیره جهان به هر سو گسترش مییابد. از نظر مکیندر قلب استراتژی جهان در خاورمیانه میتپد... مکیندر ایران را به دو بخش تقسیم میکند: از ارتفاعات البرز به سمت شمال را جزو هارتلند یا قلب زمین و از البرز به سمت جنوب را جزو هلال داخلی میداند. <ref>[http://journals.ihu.ac.ir/article_203240_12d97faa6c97f025605cb1e517036867.pdf مجله سیاست دفاعی شماره ۹۱ صفحه ۱۰۴ تا ۱۰۶]</ref> </blockquote><blockquote>مکیندر قاره های دیگر را مانند آمریکا و استرالیا را به چشم اقمار این جزیره بزرگ مینگریست.</blockquote>
| |
| | |
| == انواع استراتژی ==
| |
| === تقسیمبندی استراتژی از نظرتاریخی ===
| |
| <blockquote>از نظر استراتژیستهای قاره ای، سرنوشت جنگ به تصرف زمین بستگی دارد و نیروهای هوایی و دریایی عامل لجستیکی بوده و وظایف انتقال و جابجایی نیرو ها و حمایت از نیروهای زمینی را بر عهده دارند.</blockquote><blockquote>بنابراین سرنوشت هر جنگ بر روی زمین تعیین میشود. مکیندر معتقد بود که نقاط مختلف زمین از نظر جنگی ارزش یکسانی ندارند، بلکه بعضی دارای ارزش استراتژیک بیشتر و برخی کمتر هستند؛ بدین سبب وی سرزمینهای جهان را به سه قسمت تقسیم کرده است که عبارتند از: </blockquote><blockquote>الف) سرزمینهای مرکزی یا قلب زمین، </blockquote><blockquote>ب) سرزمینهای حاشیهای جهان </blockquote><blockquote>ج) سرزمینهایی که به منزله ی کمربند شکنندهاند.<ref>[https://docdro.id/cbsycw5 کتاب استراتژی معاصر صفحه ۱۱۷]</ref></blockquote>
| |
| ==== مکتب دریایی یا استراتژی برتری دریایی ====
| |
| <blockquote>استراتژی دریایی و قدرت دریایی بر قدرتزمینی در دورههای طولانی تاریخ هر یک در زمان معینی اثر قطعی داشته است.</blockquote>
| |
| <blockquote></blockquote>
| |
| آدمیرال آلفرد تایر ماهان (Alfred Mahan؛ ۱۹۱۴ - ۱۸۴۰) آمریکایی در کتابش با عنوان تاثیر قدرت دریایی بر تاریخ (۱۸۹۰) نیروی دریایی را در طول تاریخ عامل اصلی وتعیین کنندهی یک کشور در تسلط بر مناطق دیگر تلقی کرد.
| |
| | |
| استراتژی اصلی نیروی دریایی به نام «تسلط بر دریا» بدین معنی است که یک قدرت دریایی قادر است ضمن پیشگیری از استفاده دشمن از راههای دریایی برای حمل ونقل، این استفاده را برای خود محفوظ نگه دارد. و با حفظ برتری هژمونی خود را اعمال کند.<blockquote>تسلط انگلستان بر دریا موجب برتری آن کشور تاقرن بیستم بود، ولی اکنون موتورهای بخاری وبنزینی و شبکههای راه آهن و راههایزمینی، انحصار حمل ونقل وسیع را از چنگ دریاها ربوده و بنابراین قدرت نسبی انگلستان در مقایسه با قدرت قارهای کاهش یافته است.</blockquote><blockquote>زمانی که مرکز پهناورترین تودهی خاکی پیشرفت اقتصادی وسیعی بیابد موقعیتی بدست میآورد که میتواند بزرگترین قدرتها را اعمال کند؛ این تودهی خاکی، سیبری غربی و روسیه اروپایی را در بر میگیرد.</blockquote>
| |
| ==== مکتب سنتی، استراتژی برتری قارهای یا زمینی ====
| |
| هنگامی که قدرتزمینی در اوج خود بود اغلب توانسته است با پیکارهای زمینی پایگاههای قدرت دریایی را بگیرد و آن را شکست دهد.
| |
| | |
| مردمی پر شور وفعال که با فناوری نو مجهز باشند، ممکن است با داشتن قلب زمین بتوانند جزیرهی جهان را در اختیار گیرند.
| |
|
| |
|
| جزیرهی جهان به علت برتری در منابع و جمعیت ممکن است سرانجام بتواند بر سرزمینهای حاشیهای مانند بریتانیا، ژاپن، استرالیا و آمریکای شمالی و جنوبی تسلط یابد.<span dir="RTL"></span>
| | === قیام مسلحانه شهری === |
| ==== انواع استراتژی با توجه به میدانهای نبرد ==== | | راهبردپرداز قیام مسلحانه شهری ولادیمیر ایلیچ لنین رهبر انقلاب شوروی است. ولادیمیر لنین در پی مبارزات چند ساله با دیکتاتوری تزار نیکلای دوم با جمع بندی قیام مسکو استراتژی قیام مسلحانه در پایتخت را سازماندهی و در اکتبر سال ۱۹۱۷ در مسکو با موفقیت اجرا کرد. تفاوت این استراتژی با جنگ چریک شهری این است که در جنگ چریک شهری تور ریزبافت و شدید اختناق اجازهی قیام عمومی مسلحانه را به سادگی نمیدهد. در نتیجه چریک با انجام عملیات درصدد شکافتن تور اختناق و ایجاد فضای مناسب برمیآید، اما در قیام مسلحانه شهری قشر انقلابی امکان تجمع و تسلیح و تحرک بیشتری در شهر دارد. قیام مسلحانه شهری نیاز به شرایطی دارد که یک چریک امکان آنرا ندارد و باید با پرداخت بها و مبارزهی سرسختانه آنرا ایجاد کند. |
| نیکولو ماکیاولی، کارل فون کلاوزویتس، آنتونی هنری دوجومینی، سان تزو و بیسیل لیدل هارت واضعان استراتژی قارهای یا زمینی میباشند.
| | === قیام شهری === |
| | قیام شهری در شرایطی امکان پذیر است که حاکمیت بسیار ضعیف است و قادر به کنترل تظاهرات مردمی نیست. در این شرایط حاکم قادر نیست مردم را به شدت سرکوب کند و در نتیجه با گسترش قیام مواجه میشود. |
| | در این تظاهرات گستردشیابنده سرانجام، حاکمیت تسلیم میشود. آخرین مراکز حکومتی با هجوم مردم ساقط و منجر به سرنگونی میشود. نمونه بارز آن انقلاب ضدسلطنتی بود. مبارزات چریکی در ایران منجر به وحشت استعمارگران از وقوع انقلاب شده بود. به همین دلیل سیاست حقوق بشر کارتر به شاه تحمیل شد. حکومت بیش از پیش ضعیف شد و اشکال مبارزه سادهتر گشت. مردم با تظاهرات خیابانی توانستند شاه را سرنگون کنند. |
| | === ارتش آزادیبخش نوین === |
| | راهبردپرداز و استراتژیست ارتش آزادیبخش نوین مسعود رجوی است. |
| | سازمان مجاهدین در ایران پس از انقلاب ضدسلطنتی با شرایطی بسیار ویژه مواجه بود. رژیم ایران یک رژیم فئودالی نبود که جنگ از روستا در آن امکان پذیر باشد. از سویی در شهر نیز امکان مبارزهی چریکی بسیار محدود شده بود زیرا سرکوب در ایران پس از انقلاب ضدسلطنتی نوعی سرکوب نظامی- پلسی و نه پلیسی-نظامی، حاکم بود. به این معنی که سرکوب در شهرها کاملا عریان و با استفاده از حداکثر قوهی قهریه رواج داشت. چنین وضعیتی به چریک امکان پیشروی مطلوب را نمیداد. |
| | رژیم ایران با سیاست صدور بحران (صدور انقلاب) قدرت خود را تأمین میکرد. تشکیل هلال شیعی، فتح قدس از طریق کربلا و ... شعارهایی بودند که رژیم ناتوان ملاها را توانمند میکرد و به آن امکان بقا داد. سرکوب احزاب و جریانات داخلی در سایهی همین سیاست برای رژیم ایران ممکن شدند. |
| | مسعود رجوی در این شرایط بود که استراتژی ارتش آزادیبخش نوین را تدوین و دنبال کرد. این استراتژی بر تشکیل یک ارتش منظم در خارج از خاک میهن، درست در معبر سیاست صدور بحران رژیم ایران، یعنی عراق تکیه داشت. |
| | کشور عراق به دلیل وجود مراقد ائمه، به دلیل بافت ۶۰ درصدی شیعه و به دلیل ۱۲۰۰ کیلومتر مرز مشترک، برای رژیم ایران بهترین انتخاب برای پیشبرد سیاست صدور بحران بود. خمینی درست به همین دلیل بود که از سال ۱۳۶۰ به رغم دهها میانجیگری بینالمللی و موافقت دولت عراق با تمامی پیشنهادات آتش بس، حاضر به توقف جنگ نبود. او خود جنگ را نعمت توصیف میکرد. جواد منصوری فرمانده سابق سپاه میگوید: اگر جنگ نبود جمهوری اسلامی نابودی میشد. ما با جنگ توانستیم گروهکها را سرکوب کنیم! |
| | به عبارتی جنگ راه تنها عامل استحکام و توانایی رژیم به شمار میرفت. |
| | گوبلز وزیر تبلیغات هیتلر معتقداست وقتی یک حکومت با مخالفان داخلی روبروست و از حل مشکلات معیشتی و اقتصادی مردم ناتوان است تنها راه بقای خود را باید در ایجاد یک جنگ خارجی جستجو کند. حکومت باید کاری کند که وقتی مردم بهم میرسند جز در رابطه با جنگ از چیزی سخن نگویند. در سایهی جنگ است که میتوان هر مخالفتی با حربهی همکاری با دشمن سرکوب کرد. |
| | مسعود رجوی مسعود رجوی با تشخیص همین شرایط، استراتژی ارتش آزادیبخش نوین را برای توقف بر سیاست جنگ طراحی کرد. تاکتیک نظامی تدوین شده برای استراتژی ارتش آزادیبخش نوین، تاکتیک «شهاب» بود. این تاکتیک نیازمند تهوری بالاست و تنها یک نیروی انقلابی یا نیرویی با پتانسیل انگیزشی بالا میتواند آنرا عملی کند. این تاکتیک برخلاف تمامی جنگهای منظم بر این قانون استوار است که وقتی موضع نظامی دشمن تسخیر میشود نیازی به توقف برای پاکسازی پشت سر و مناطق همارز و سپس تجدید قوا و حمله مجدد نیست. در این تاکتیک نیروی حمله کننده بصورت شهاب بدون پاکسازی پشت سر خود از نیروهای حریف به صورت خطی و پیکانی به عمق مناطق حریف حرکت میکنند و قلب جبههی حریف یعنی فرماندهی آنرا از کار میاندازد. |
| | ارتش آزادیبخش در سال ۱۳۶۵ در عراق تشکیل شد. هدف از آن در گام اول از کار انداختن «ماشین جنگی خمینی» برای توقف جنگ بود. این ارتش پس از آمادگی طی دو عملیات گسترده با استفاده از تاکتیک شهاب چندین لشکر و تیپ نیروهای نظامی ایران را از کار انداخت. در عملیات دوم با نام چهلچراغ این ارتش توانست شهر مهران را تسخیر و نزدیک به دومیلیارد دولار غنیمت بگیرد. در این عملیات با استفاده از تاکتیک شهاب ارتش آزادیبخش در حالی به مرکز لشکر سپاه پاسداران رسید که فرمانده در حال تماس با تهران برای کسب تکلیف بود. با تسخیر فرماندهی تمامی جبهه فرو ریخت. یک هفته پس از تخلیهی شهر مهران توسط مجاهدین هنوز رژیم ایران نتوانسته بود به مناطق مذبور بازگردد. مجاهدین در این عملیات شعار «امروز مهران، فردا تهران» سردادند. خمینی .... روز بعد آتش بس را که به گفتهی خود او جام زهر بود پذیرفت و به جنگ خاتمه داد. او دلیل نوشیدن جام زهر را ذکر نکرد اما فرماندهان سپاه بعدها آنرا نتیجهی عملیات مجاهدین دانستند. |
| | پایان یافتن جنگ ایران و عراق تضعیف حکومت، تشکیل جناحها و بارز شدن شکافها و افزایش مطالبات اجتماعی و سیاسی را در برداشت و رژیم ایران را وارد فاز جدیدی از حیات خود کرد. |
| | ارتش آزادی و کانون شورشی |
| | استراتژی کانون شورشی و ارتش آزادی استراتژی کنونی مجاهدین خلق است. مجاهدین این استراتژی را محصول تکامل استراتژی پیشین میدانند. عنوان کانون شورشی که در این استراتژی به کار برده شده است با کانون شورشی چهگوارا متفاومت است. کانون شورشی چهگوارا بر تشکیل گروههای کوچک شورشی در جنگل و مناطق روستایی تکیه داشت اما استراتژی کانون شورشی مجاهدین ناظر بر تشکیل تیمهای شورشی در داخل شهرهاست. تیمهایی که کار شعلهور کردن و رادیکالیزه کردن قیام در ایران را به عهده دارند و با تکثیر و ترکیب راه را برای ظهور ارتش آزادی هموار میکنند. |
| | <blockquote>مجاهد خلق مهدی براعی از مسئولان سازمان مجاهدین خلق ایران این روند را در مصاحبهای توضیح دادهاند.</blockquote><blockquote> |
| | آیا کانونهای شورشی ادامه همان استراتژی جنگ آزادیبخش نوین هست؟<blockquote>مهدی براعی: «کانونهای شورشی یا همان هزار اشرف، در واقع ادامه ارتش آزادیبخش است، همان مشی و همان مسیر است، کانون شورشی همان چیزی است که در سرتاسر ایران برای امر سرنگونی رژیم تشکیل شده، و علیرغم اینکه رژیم تلاش کرده اینها را از بین ببرد، بدلیل اینکه اصالتی دارند که همان جنگ آزادیبخششان است نتوانسته است، چنان گسترشی پیدا کرده که الان سرتاسر ایران را در بر گرفته است، و در هر شهر، کارخانه، محله، دانشگاه و مدرسهای وجود دارند، اینها همان مسیر هزار اشرف و مسیر ارتش آزادیبخش را طی میکنند، نقششان نقش آنزیم است و نقش جرقه و در رابطه با قیام، آتشزنه است الان که جامعه ایران جامعه ملتهبی است و در حال قیام و شورش علیه رژیم هست. کانونهای شورشی در شهرهای شورشی، فعالند، مثل تهران، کرج، کازرون، اهواز، اصفهان و شیراز اینها در ادامه خودشان گسترش پیدا میکنند. اولین مرحله که طی کردند مرحله تثبیتشان بود، بعد گسترش پیدا میکنند، بعد با هم ترکیب میشوند و یکانهای ارتش آزادیبخش را در دل شهرهای شورشی و در داخل ایران تشکیل میدهند.</blockquote><blockquote>در واقع همان همان واحدهای ارتش آزادیبخش هستند که هر چه جلوتر میروند گسترش پیدا میکنند، وسیعتر میشوند و یکانهای ارتش آزادیبخش برای امر سرنگونی هستند، این همهی مسیری است که طی شده و میرود، که در مراحل مختلف متناسب با محیط و متناسب با شرائط شکل و لباس خودشان را بپوشند و بتوانند متناسب با آن مقاومت را پیش ببرند.»<ref name=":0" /></blockquote> |
| | ....»<ref name=":0">[https://about.mojahedin.org/i/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D8%AA%DA%98%DB%8C-%DA%A9%D8%A7%D9%86%D9%88%D9%86%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%B1%D8%B4%DB%8C-%DA%AF%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%88-%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D8%B9%DB%8C سایت مجاهدین خلق ایران استراتژی کانونهای شورشی] </ref></blockquote> |
| | جملات استراتژیستهای نبرد انقلابی |
| | لنین این اندرز ناپلئون را دوست میداشت: «بیایید در نبرد درگیر شویم و پس از آن ما خواهیم دانست.»<ref name=":1" /> |
| | </blockquote><blockquote>ف. انگلس، در مقالهی «مسأله نظامى پروس و حزب كارگران آلمان» می نویسد: </blockquote><blockquote>«بهتر استکه كارگران هرچه بيشتر در استفاده از سلاح آموزش ببينند. خدمت نظام بهصورت جهانى ضروری است، همچنانکه طبیعی استکه همه حق رأی داشته باشند؛ اين كار رأی دهندگان را در موقعيتى قرار مىدهد كه بتوانند تصميمهاى خود را با تفنگى در دست برعليه هرگونه اقدام كودتايى بهعمل درآورند». <ref>مجموعه آثار انگلس جلد ۲۰ صفحه |
| | مائو تسهتونگ: جنگ انقلابی جنگ تودههاست، اجرای آن تنها به وسیلهی بسیج تودهها و تکیه بر آنها امکانپذیر است. به علاوه جنگ انقلابی هیچگاه به عملیات نظامی محدود نمیشود. جنگ انقلابی میتواند شکلهای گوناگونی به خود بگیرد: |
|
| |
|
| این مکتب به جنگ زمینی بین ارتشها مربوط بوده و به لحاظ تاریخی ابزار اصلی استراتژی ژئوپلتیک نظامی بوده است.
| | ==== برخی قواعد استراتژی مبارزه انقلابی == |
| | | بخشی از اصول و قواعد استراتژیک تجربه شده در انقلابات پیروز عبارتند از: |
| ماکیاولی، جومینی و کلاوزویتس به عنوان استراتژیستهای «جنگ آفندی» و «رویکرد مستقیم» توصیف میشوند، در حالی که از لیدل هارت و سان تزو به عنوان استراتژی پردازان «جنگ محدود یا پدافندی» و «رویکرد غیرمستقیم» نام برده میشود.
| | متحد کردن کليه نيروهایی که میتوان در لحظهای معين عليه دشمن متحد کرد، |
| | |
| استرتژیستهای جنگ آفندی و «استراتژی با رویکرد مستقیم» به عقاید طرحشده توسط کلاوزویتس پایبند بودند. آرایی به این مضمون که هدف نهایی جنگ منهدم ساختن نیروی نظامی دشمن بوده و نیروی دریایی و هوایی اصولا برای این منظور موجودیت مییابند که حمل ونقل نیرو ها به منطقهی درگیری را انجام داده و از ایشان در موقعیت درگیری پشتیبانی کنند.
| |
| | |
| دیدگاه ماکیاولی در رابطه با جنگ:
| |
| * جنگ فعالیتی مهم در زندگی سیاسی است
| |
| * وجود کشمکش و بیثباتیها به ماهیت و روشهای جنگ شکل میبخشد.
| |
| * هدف جنگ باید شکست کلی دشمن باشد.
| |
| * جنگ باید «کوتاه و قاطع» باشد. جنگ باید تا حد امکان بلافاصله پس از حصول یک نتیجه قطعی و روشن خاتمه یابد.
| |
| * از آنجایی که همه چیز به نتیجه ی نبرد بستگی دارد، برای حصول اطمینان از کسب پیروزی هرآنچه مقدور و میسر است باید انجام پذیرد، از جمله بهره گیری کامل از نیروها حتی اگر توان دشمن پایینتر به نظر برسد.
| |
| * نبرد سرنوشتساز باید هدف همهی عملیاتهای نظامی بوده، هر عملیات باید هماهنگ و طرحریزی شده صورت پذیرد.
| |
| * فرماندهی باید در دست یک شخص باشد
| |
| * موفقیت نظامی به نظم و انضباط وابسته است.
| |
| * میان مقامات و نهادهای سیاسی و نظامی باید رابطهای نزدیک و هماهنگ وجود داشته باشد.
| |
| * در نهایت این که مزدوران نمیتوانند پیروزی را تضمین کنند. یک کشور باید «ارتش بومی»داشته باشد.
| |
| | |
| ==== مکتب مدرن نظامی ====
| |
| | |
| ==== استراتژی برتری هوایی، فضایی ====
| |
| هواداران اصلی و اولیهی قدرت هوایی عبارتند از: گویلو دوهت (guilo douhet,۱۸۶۹- ۱۹۳۰) از ایتالیا، ویلیام (بیلی) میچل(Billy Mitchell,۱۸۷۹- ۱۹۳۶) از آمریکا، هیو ترنچارد (Hugh trenchard,۱۸۷۳- ۱۹۵۶) از انگلیس و الکساندر دوسورسکی (Alexander de seversky,۱۸۹۴- ۱۹۷۴) از روسیه.<ref>[http://www.ebook91.blogfa.com/post/131 وبلاگ علوم سیاسی و روابط بینالملل]</ref>
| |
| | |
| دلیل اطلاق طرفداران اولیه به این اشخاص آنست که ایشان عقاید خود را در زمانی شکل دادند (یعنی دقیقا پس از جنگ جهانی اول) که در رابطه با بهرهگیری از هواپیما به منظور مقاصد نظامی تجارب اندکی وجود داشت.
| |
| | |
| آنها معتقد بودند که سرنوشت جنگهای آینده، نه بر روی زمین و در جنگ سنگر به سنگر، بلکه بالا و در هوا تعیین خواهد شد.
| |
| | |
| === سیاست ملی و استراتژی نظامی ===
| |
| در تقسیمبندی استراتژی، (سیاست ملّی) در رأس آن قرار دارد. سیاست ملّی، (استراتژی بزرگ)، یا (استراتژی همه جانبه) به معنای بسیج و هدایت همه امکانات کشور برای نیل به خواستههای ملّی است. هرگاه امکانات نظامی کشور برای تحقق سیاست ملّی، بسیج و هدایت گردد، چنین اقدامی در چارچوب استراتژی نظامی قرار می گیرد.<blockquote>دکترین کارتر یک بیانیهی سیاست ملی بود:</blockquote><blockquote>«بگذارید موضع خود را کاملاً روشن سازیم، هر کوششی بوسیله نیروی خارجی برای بدست گرفتن کنترل منطقهی خلیج فارس به عنوان تجاوزی به منافع حیاتی ایالات متحده تلقی میشود. چنین تجاوزی با تمامی ابزارهای لازم من جمله نیروی نظامی دفع خواهد شود.»</blockquote><blockquote>ما باید یک استراتژی نظامی برای انجام این سیاست اتخاذ بکنیم. تأمین دسترسی ما به ذخایر نفتی خلیج فارس یکی از اهداف مورد نظر است. ابتدا باید این هدف سیاسی اقتصادی را به یک هدف نظامی تبدیل کنیم. مثلاً حفظ آزادی تردد از طریق تنگه هرمز و دفاع از حوزههای نفتی کلیدی، پالایشگاهها و بنادر. ایدهی استراتژیک میتواند بوسیله بکارگیری سریع نیرو از ذخائر استراتژیک باشد، اما آیا ما از تحرک استراتژیک لازم برخوردار هستیم...<ref>[https://jflps.ut.ac.ir/article_15140_58e6d76b7c675b23e36568f017eec2a3.pdf کتاب تعریف استراتژی نظامی آرتور اف لیک صفحه ۱۴۰]</ref> </blockquote>استراتژی نظامی بخشی از مجموعهای بنام استراتژی ملی است. گاهی اوقات بخش نظامی استراتژی ملی به عنوان استراتژی نظامی تلقی میشود. در این حالت استراتژی نظامی در بالاترین سطح خود و متمایز از استراتژیهای عملیاتی به عنوان مبنایی برای عملیات و طراحی نظامی بکار گرفته میشود. استراتژی نظامی دارای دو سطح عملیاتی و گسترش نیرو است: استراتژیهایی که مبتنی بر تواناییهای نظامی موجود هستند، استراتژی عملیاتی نامیده میشوند و به عنوان پایهی اساسی برای فرمولبندی طرحهای ویژهی عمل در مقاطع زمانی کوتاه مدت مورد استفاده قرار میگیرند؛ این سطح از استراتژی همچنین به استراتژی بزرگ، تاکتیک و هنر عملیاتی اشاره دارد. استراتژیهای بلند مدت ممکن است مبتنی بر برآورد تهدیدات آتی، اهداف و نیازمندیها باشد و بنابراین به عنوان امری تحمیل شده به وسیله وضعیت نیروی جاری تلقی نمیشوند. این استراتژیها اغلب ماهیتاً جهانی بوده و مستلزم تحولاتی در استعدادهای نظامی هستند. استراتژیهای نظامی متناسب با نوع ارتباطشان با سناریوهای تهدید ویژه، همانقدر که جهانی هستند، میتوانند منطقهای باشند. اهداف و عقاید مربوط به یک استراتژی نظامی نیازمندیهایی را نسبت به منابع بوجود میآورد و به نوبه خود از سودمندی منابع نیز متأثر میشود. اگر در محاسبه منابع نظامی بعنوان عاملی از استراتژی نظامی قصور ورزیم، ممکن است با پدیدهای مواجه شویم که اصطلاحاً به آن «عدم تناسب قابلیتهای استراتژیک» میگویند. به عبارت دیگر در چنین صورتی قابلیتهای نظامی برای تحقق اهداف و عقاید استراتژیک نظامی ناکافی خواهند بود. استراتژی عالیترین سطح از میان سطوح ۴ گانهٔ فرماندهی است؛ که این ۴ سطح عبارتند از:<span dir="RTL"></span>
| |
| * سطح استراتژیک
| |
| * سطح عملیاتی
| |
| * سطح تاکتیکی (راهکنشی)
| |
| * سطح تکنیکی (فنی)
| |
| در بسیاری موارد، به اشتباه استراتژی را به جای (خط مشی)، جنگ (عملیاتی) و یا تاکتیک به کار میبرند.
| |
| | |
| سطح استراتژیک (خطمشی) به کارگیری تمامی نیروهای مسلح یک ملت برای تامین امنیتملی در کلیتی بزرگتر را شامل میشود.
| |
| | |
| سطح عملیاتی (جنگ) به کارگیری نیروها در یک عملیات نظامی یا مجموعه عملیاتهای نظامی را در بر میگیرد.
| |
| | |
| سطح تاکتیکی مربوط به نیروهایی است که به معنای واقعی با دشمن درگیر هستند.
| |
| | |
| سطح تکنیکی چگونگی اجرای ماموریتها را توضیح میدهد.
| |
| | |
| استراتژی بطور کلی، به استراتژیهای نظامی و سیاسی تقسیم میگردد.
| |
| | |
| تمایز استراتژی نظامی از سیاسی به اهداف، ابزارها و منابع مورد استفاده هر یک از آنها برمیگردد. به عنوان مثال، استفاده از نیروی نظامی، مشخصه به کارگیری استراتژی نظامی است.
| |
| | |
| در استراتژیهای نظامی، بهکارگیری نیروی نظامی، امکانات نظامی و تاکید فزاینده بر اهمیت تعیین کننده بهرهبرداری از نیروی انسانی در دستیابی به هدف جنگ، نقش اساسی دارد. استراتژی نظامی از آزادی عمل کمتری برخوردار است، زیرا فقط میتوان از نیرو و قدرت نظامی برای پیروزی بر دشمن بهره گرفت.
| |
| | |
| === استراتژیهای نظامی ===
| |
| | |
| ==== تهدید مستقیم نظامی ====
| |
| استراتژی تهدید مستقیم، مانند استراتژیهای هستهای
| |
| | |
| ==== نبرد آفندی یا تهاجمی سنتی ====
| |
| استراتژیهای تهاجمی سنتی، مانند استراتژی ناپلئون، فون مولتکه، شلیفن
| |
| | |
| ==== پیشروی از طریق غافلگیری ====
| |
| استراتژیهای پیشروی یا عملیاتهای غیرمستقیم از طریق غافلگیری، مانور، انصراف و تصمیمگیری در جهت مناطق جنگی و جبهههای فرعی، مانند استراتژیهای نظامی قرن نوزدهم و بیستم چرچیل و لیدل هارت.
| |
| | |
| نبرد برقآسا
| |
| | |
| نبرد برقآسای آلمانها در جنگ جهانی دوم، بر پایه تمرکز حجم زیادی از نیروهای زرهی و پشتیبانی هوایی، برای ایجاد یک حرکت سریع غیرقابل توقّف -انبوه زرهی- بنا شده بود که میتوانست هر چیزی را در سر راهش خردکند و بدون ملاحظۀ تعداد کلی نیروهای دشمن، اسباب ویرانی و بی نظمی در صفوف وی را فراهم کند.
| |
| | |
| این تاکتیک به این علّت موفق بود که برای اوّلین بار، همکاری بین تانکهای نفوذ کننده با توان خردکنندۀ پشتیبانی هوایی برقرار شد. تاکتیک ساده بود. تانکها باید پیشروی سریع را ادامه میدادند تا انرژی خود و قدرت زدن بیشترین خسارت در زمینهای دشمن را حفظ کنند. برای رسیدن به این منظور، آنها باید نقاط قوّت دشمن را هر جا که میتوانستند، دور میزدند. در جایی که نمیتوانستند دشمن را دور بزنند، بجای توقّف، برای درگیری با دشمن پشتیبانی هوایی سنگینی را تقاضا میکردند که مانع را به سرعت از سر راه تانکها بر میداشت. این امر به پانزرها اجازه میداد تا قدرت آتش خود را بر علیه واحدهای سبک دشمن بکار گیرند و بجای درگیری مستقیم با نقاط قوّت دشمن، بیشترین آسیب را به او وارد کنند. نتیجۀ این همکاری، هراسی ناگهانی برای دشمن به همراه داشت.
| |
| | |
| ==== استراتژی نبرد محدود یا پدافندی (غیر مستقیم) ====
| |
| واضع واژه استراتژی غیرمستقیم، سر بِیسِل هنری لیدل هارت (زاده ۱۸۹۵ پاریس - درگذشتهٔ ۱۹۷۰ در مارلو، انگلستان) است. به عقیده وی استراتژی غیرمستقیم به معنای فشار غیر مستقیم نیروی نظامی بر دشمن، توجه محدود به کاربرد قدرت نظامی، به کارگیری عوامل روانی، پرهیز از زور و خشونت تا سرحد امکان و بهره گیری از تشویق، ترغیب، تنبیه و مصالحه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی برای نیل به تأمین و حفظ امنیت و منافع واهداف ملّی است. برای تحقق هدفهای مورد نظر، هر کشوری با توجّه به امکانات و تواناییهای بالفعل و بالقوه، موقعیت جغرافیایی، نیازهای داخلی، تهدیدهای موجود، توان اقتصادی، ساختار نظام بینالمللی و نظایر آن استراتژی سیاسی مناسب را بر میگزیند.
| |
| | |
| سان تزو و لیدل هارت به عنوان استراتژی پردازان رویکرد غیر مستقیم
| |
| | |
| بر اساس نظر لیدهارت و سان تزو، استراتژی کامل و بی نقص آن است که بدون هرگونه نبرد جدی نتیجه ساز باشد. اقدام روانی به تنهایی باید آنقدر موثر باشد که بدون نیاز به هر گونه اقدام فیزیکی، دشمن تسلیم گردد.
| |
| | |
| در حوزه ی فیزیکی یا لجستیکی، بر هم زدن انسجام دشمن به وسیلهی حرکتی ایجاد میشود که:
| |
| # آرایش نظامی دشمن را برهم زده و با تحمیل یک تغییر ناگهانی در جبههی دشمن پراکندگی و سازمان نیروهای وی را مختل نماید
| |
| # نیروهای دشمن را از هم جدا کند
| |
| # تدارکات و ارتباطات دشمن را به مخاطره افکند
| |
| # خطوط عقبنشینی که دشمن میتواند به وسیلهی آن خود را دوباره سازماندهی نماید را تهدید نماید.
| |
| # غافلگیری و تحرک اساس موفقیت را در بعد روانی تشکیل میدهند.
| |
| # تنها هنگامی که از هم گسیختگی فیزیکی و روانی با یکدیگر ترکیب شوند، استراتژی دارای «رویکرد غیرمستقیم» خواهد بود.
| |
| با به کار گرفتن ابزار و روشهای گوناگون چون دیپلماسی یا روابط بازرگانی به منظور محدود ساختن آزادی عمل رقیب که عدهای این استراتژی را استراتژی تسلط امپریالیستی نیز مینامند.
| |
| | |
| ==== استراتژی جنگ نامتقارن ====
| |
| جنگ نامتقارن به جنگهایی گفته میشود که در آن دو طرف نبرد در تعادل برابر نیستند. در چنین شرایطی طرف ضعیفتر بدون پیروی از قواعد جنگهای کلاسیک به عملیاتهای مقطعی، غافلگیر کننده و خسارت بار دست میزند. در این نبردها، نیروی انسانی، مقید نبودن به فضا و صحنه نبرد و استفاده از سلاحهای نوین و نامتعارف تعیین کننده هستند. طرف ضعیفتر فناوری نظامی رقبای قدرتمند را در اختیار میگیرد، بومی سازی میکند و برعلیه رقبا استفاده میکند. در نبرد چریکی و نامتقارن از نظر هنری کسینجر اگر شکست نخوری پیروزی و در نبرد کلاسیک و متقارن اگر پیروز نشوی شکست خوردی و این مهمترین تفاوت نبرد متقارن و نامتقارن است. حمله پهپادی جمهوری اسلامی به آرامکو نمونهای از جنگ نامتقارن است.
| |
| | |
| === استراتژیهای سیاسی ===
| |
| در استراتژیهای سیاسی از توان نظامی به منظور فشار بر دشمن و برای پذیرش خواستهها استفاده میشود و در کنار آن برای دستیابی به اهداف مورد نظر، از مذاکرات و راه حلهای سیاسی هم بهره میگیرند. در حال حاضر با کاهش اعتبار استراتژی مستقیم که ناشی از تنفر بشر از جنگ و عدم کارایی مؤ ثر جنگ برای تأمین اهداف است، بر اهمیت به کارگیری استراتژی غیر مستقیم افزوده شده است.
| |
| | |
| ===== استراتژی انزواطلبی =====
| |
| استراتژی انزواطلبی، حاکی از عدم پذیرش تعهدات نظامی و اعزام نیروی نظامی به خارج وکاهش روابط دیپلماتیک، اقتصادی و فرهنگی با کشورهای دیگر است. مانند سیاست امریکا در جنگ جهانی اول و ابتدای جنگ جهانی دوم
| |
| | |
| ===== استراتژی بیطرفی =====
| |
| بیطرفی برای نخستین بار در جنگهای قرن (نوزده میلادی) مورد توجه قرار گرفت. دولت بیطرف، از هرگونه اقدامی که منجر به شروع جنگ و ادامه آن شود، خودداری میکرد. این اقدامات شامل آموزش و نام نویسی داوطلبان جنگ، تجهیز و تدارک نیروی نظامی، اجازه عبور و مرور به سربازان متخاصم و مانند آن میشد. در ازای قبول و انجام این الزامات، کشورهای قدرتمند، حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور بیطرف را تضمین میکردند.
| |
| | |
| ===== استراتژی عدم تعهد =====
| |
| تجربه تلخ کشورهای مستعمره از سالها وابستگی به دولتهای استعمارگر و نیز، صدماتی که از جنگ جهانی دوم دیده بودند و همچنین خساراتی که ادامه جنگ سردِ (بین دو ابرقدرت) برای آنان داشت، باعث شکلگیری جنبشهای استقلال طلبانه و ایجاد جنبش عدم تعهد یا (عدم وابستگی) گردید. شالوده عدم تعهد به ابتکار و پیشقدمی مارشال یوزف بروزتیتو (رهبر یوگسلاوی سابق)، جواهر لعل نهرو (نخست وزیر هند)، جمال عبدالناصر (رئیس جمهور مصر) و احمد سوکارنو (رئیس جمهور اندونزی) در سال ۱۳۲۶ ه. ش. / ۱۹۴۷ م، با برگزاری کنفرانس کشورهای آسیایی در دهلی نو ریخته شد و سرانجام در اجلاس گسترده کشورهای آسیایی و آفریقایی در «باندونگ اندونزی» در سال ۱۳۳۴ ه. ش. / ۱۹۵۵ م، تکمیل و در کنفرانس ۱۳۴۰ ه. ش. / ۱۹۶۱ م، بلگراد رسمیت یافت.
| |
| | |
| عدم تعهد بر اصولی چون احترام متقابل به تمامیتارضی و حاکمیت کشورها، عدم تجاوز، عدم دخالت دولتها در امور داخلی یکدیگر، مساوات کشورها، همزیستی مسالمت آمیز، بیطرفی مثبت، مخالفت با تبعیض نژادی، مبارزه با توسعه نیافتگی، استعمار و سرمایه داری، پرهیز از واگذاری پایگاه نظامی و مانند آن استوار است. نقطه ثقل استراتژی عدم تعهد بر عدم وابستگی نظامی و نه سیاسی و فرهنگی و اقتصادی قرار دارد،
| |
| | |
| ===== استراتژی اتحاد و ائتلاف =====
| |
| اشتراک در اهداف و منافع ملی، ایدئولوژی و تصور خطر مشترک موجب ایجاد و تداوم اتحادهاست. بر این اساس، اتحادها فقط جنبه نظامی ندارند (مانند بازار مشترک اروپا و اکو). در واقع افزایش نفوذ همه جانبه و یا جنگ، تنها هدف اتحادها نیست، بلکه اتحادها بیشتر جنبه بازدارندگی دارند. حتی پیمانهایی که از جنبه تهاجمی برخوردارند تهاجمی بودن خود را به وضوح در قراردادهای منعقده ذکر نمیکنند. اتحادها را به طُرق مختلف تقسیم میکنند، بطور عمده، شرط تحقق پیمان (مانند تجاوز به یکی از اعضا)، نوع و میزان تعهدات اعضا (همیشه تعهدات اعضا برابر نیست)، درجه همکاری اعضا (همکاری اعضای پیمان بر خلاف گذشته تا زمانی که پیمان وجود دارد، دایمی است ) و گستردگی حوزه جغرافیایی، معیاری برای تقسیم بندی اتحادهاست.
| |
| == استراتژی مبارزه انقلابی ==
| |
| جنگهای انقلابی از مناقشات متعارف بین دو یا چند کشور متفاوتند، جنگهای انقلابی جنگهایی داخلی هستند.
| |
| | |
| هدف اصلی جنگهای انقلابی بدست گرفتن قدرت سیاسی با استفاده از نیروهای نظامی و انهدام نهادهای جامعهی کهنه و سمبلهای آن و جایگزین ساختن یک ساختار دموکراتیک است.
| |
| | |
| بخشی از اصول و قواعد استراتژیک تجربه شده در انقلابات پیروز که صحت آنها در عمل ثابت شده و باید در جریان مبارزه و رهبری آن مراعات گردد عبارتند از: متحد کردن کليه نيروهایی که میتوان در لحظهای معين عليه دشمن متحد کرد، | |
| * تجزیه کردن هر چه بيشتر دشمن، | | * تجزیه کردن هر چه بيشتر دشمن، |
| * استفاده صحيح از تمام عوامل همراستا، | | * استفاده صحيح از تمام عوامل همراستا، |
خط ۳۰۹: |
خط ۱۱۰: |
| * طرح جسورانهی هدف و حرکت حسابشده و با دقت به سوی آنها، | | * طرح جسورانهی هدف و حرکت حسابشده و با دقت به سوی آنها، |
| * آميختن اشکال مختلف مبارزه، تعيين اشکال سازمانی مناسب و..<ref>واژهنامه سیاسی امیر نیک آیین</ref>. | | * آميختن اشکال مختلف مبارزه، تعيين اشکال سازمانی مناسب و..<ref>واژهنامه سیاسی امیر نیک آیین</ref>. |
|
| |
| === راهبرد پردازان انقلابی ===
| |
| لنین (Lenin) - راهبردپرداز، استراتژی قیام مسلحانه
| |
|
| |
| مائو تسهتونگ (maotse-tung) ؛ (۱۸۹۳ - ۱۹۷۶) - راهبردپرداز، استراتژی جنگآزادیبخش نوین و محاصره شهرها از طریق روستا
| |
|
| |
| مائو تسهتونگ : جنگ انقلابی جنگ تودههاست، اجرای آن تنها به وسیلهی بسیج تودهها و تکیه بر آنها امکانپذیر است. به علاوه جنگ انقلابی هیچگاه به عملیات نظامی محدود نمیشود. جنگ انقلابی میتواند شکلهای گوناگونی به خود بگیرد:
| |
|
| |
| جنگهای آزادیخواهانهی ملی، و اقدامات مسلحانه به منظور سرنگون ساختن یک سیستم سیاسی اجتماعی مستقر، به جنگداخلی، جنگ چریکی، شورش، جنگهای محدود. منجر میشود.
| |
|
| |
| هوشی مینه (ho chi minh) ـ راهبردپرداز، نبرد مسلحانه تودهای
| |
|
| |
| چهگوارا (che Guevara) ـ راهبردپرداز [[کانونهای شورشی|کانون شورشی]]
| |
|
| |
| اولین علت جنگ انقلابی سرکوب مردم و نارضایتی عمومی گسترده میباشد.
| |
|
| |
| طرفداران این مکتب اصول استراتژیک جنگ انقلابی را به سان تزو نسبت میدهند. محبوبیت سان تزو در دوران معاصر بهدلیل انقلابات پیروز در قرن بیستم، به ویژه مبارزات مائو تسهتونگ در چین و هوشیمینه در ویتنام است.<blockquote>سان تزو در این رابط میگوید: «از صف آرایی پرهزینه نیرو و تجهیزات پرهیز نمایید، به نقطهی ضعف دشمن حمله کنید، با اختفا در تپهها، جنگلها یا در میان تودهی مردم از تعقیب دشمن بگریزید، غذا و نیازهای خود را از دشمن مصادره کنید»،</blockquote>میتوان گفت سان تزو اساس و پایهی جنگ انقلابی را بنیان نهاده است.<blockquote>دلایل سون تزو مبنی بر اینکه یک کشور را باید سالم و دست نخورده به دست آورد برای مائو تسهتونگ به عنوان یک انقلابی حجت بود.</blockquote><blockquote>دقیقا به مانند نظریات سون تزو، عقاید نظامی مائو نیز در هالهای از سادگی قرار داشت: «وقتی دشمن پیش روی مینماید، عقبنشینی کن، زمانی که دشمن متوقف میشود، پیشروی کن. هنگامی که دشمن در پی خودداری از نبرد است، حمله کن؛ وقتی که دشمن عقب نشینی میکند، او را تعقیب نما.»</blockquote><blockquote>...«اگر میخواهید يك يا چند پديدۀ معيّن را مستقیماً بشناسید، بايد شخصاً در مبارزۀ عملی بهمنظور تغيير واقعيت و برای تغيير آن يك يا چند پديده شركت جويید؛ چرا که فقط از اين طريق است كه میتوانید با ظواهر خارجی آن يك يا چند پديده تماس حاصل نمایید و تنها با شركت شخصی در يك چنين مبارزۀ عملی بهمنظور تغيير واقعيت است كه امكان میيابید ماهيت آن يك يا چند پديده را عيان سازید و درك کنید.<ref>[https://docdro.id/g8Du5Pt کتاب در باره پراتیک اثر مائو تسه تونگ]</ref> </blockquote>جنگ انقلابی عموما ابزار نیروی ضعیف (از نظر نظامی) علیه نیروی مسلط و قوی میباشد. این که انقلابیون به جنگ چریکی رو میآورند بیانگر درک ایشان از این حقیقت است که رقیب آنها به لحاظ نظامی قویتر است.
| |
|
| |
| در واقع در استراتژی این گونه جنگها با دامنهی گسترده، استفاده از هر نوع نیرو و سلاح مجاز است و به هیچوجه همانند جنگهای منظم علاقهای به رویارویی با دشمن در آن دیده نمیشود بلکه فعالیت چریک بیشتر غافلگیری، جنگ و گریز و وارد کردن ضربات نابود کننده از پشت جبهه است. ویژهگیهای استراتژی جنگهای دامنهدار چریکی عبارتند از: تغییر مداوم میدان نبرد، سیستم سلاحها و تاکتیکهای عملی به منظور سر در گم کردن دشمن، بر هم زدن تعادل حریف و در هم شکستن مقاومت اوست.
| |
|
| |
| استراتژی نبرد چریکی وسیع از اصولی پیروی میکند که قادر به از بین بردن دشمن در زمانی مشخص به وسیلهی عملیات محدود و مانورهای ظاهر فریب با تدابیر روانی است.
| |
|
| |
| کتاب مائو تسهتونگ با عنوان «در بارهی جنگ طولانی» در بر دارندهی تمام این اصول جنگ چریکی طولانی است و باید او را استراتژی پرداز بزرگ این نوع از جنگ در این دوران دانست.
| |
|
| |
| شکوفایی جنگ انقلابی در عصر هستهای دقیقا به این علت است که سلاحهای جدید، جنگ بین قدرتهای نظامی بزرگ را غیرممکن یا بیش از حد خطرناک ساخته است.<ref>[http://ketabfarsi.org/ketabkhaneh/ketabkhani_3/ketab3847/ketab3847.pdf کتاب مسائل استراتٰژی در جنگ انقلابی چین اثر مائو تسه تونگ صفحه ۴۲ تا ۴۵ و صفحه ۷۲]</ref>
| |
|
| |
| ==== استراتژی کانون شورشی ====
| |
| [[چه گوارا|ارنستو چهگوارا]] در یکی از کتابهایش به نام «تجارب جنگ چریکی در کوبا» اصول آن را مدون کرد.
| |
|
| |
| او این اصول را در سه نکته خلاصه کرد.
| |
|
| |
| دو محور از آن در تعریف «[[کانونهای شورشی|کانون شورشی]]» به این شرح بود:
| |
|
| |
| یکم: یک نیروی نامنظم با همه کوچکیاش میتواند در یک نبرد نابرابر، بر ارتشی منظم پیروز شود.
| |
|
| |
| دوم: ما نباید به انتظار پیش آمدن [[موقعیت انقلابی|موقعیتی انقلابی]] بنشینیم چنین موقعیتی را خود میتوانیم بهوسیله یک «کانون انقلابی» پدید آوریم.
| |
|
| |
| یک«کانون شورشی کوچک» (متشکل از تعداد کمی رزمنده که بر نظم موجود شورش کردهاند) میتواند بهعنوان یک«موتور کوچک» «موتور بزرگ» یعنی «جامعه» را به حرکت در بیاورد. <blockquote>چهگوارا میگفت:</blockquote><blockquote>«وظیفهی هر انقلابیست که در تدارک انقلاب بکوشد.» محتوای حرف چهگوارا در حقیقت این بود که مردم محکوم نیستند مدت نامشخصی ظلم و استثمار را تحمل کنند تا (بر اساس نظریهئی که تازه معلوم نیست چهقدر درست باشد و اصلاً محقق شود یا نه؟!) به فلان مرحله از تکامل اجتماعی رسیده آنگاه گام در راه انقلاب و آزادی بگذارند! تحول را بهرغم حاکمیت هر وضعیتی باید ما خودمان به وجود بیاوریم.»</blockquote><blockquote>«با هر تعداد رزمندهئی که بهضرورت تغییر ایمان آوردهاند میتوان شروع کرد. همینگروه معدود، باید یک کانون شورشی تشکیل داده و به نحو مقتضی شروع به خلق کانون یا کانونهای بعدی کنند.</blockquote>این کانونها میتوانند به نقطهی امید مردم در برابر استبداد تبدیل شده و با به حرکت درآوردن جامعه زمینهی انقلاب و دگرگونی را، خود به وجود آورند.»
| |
|
| |
| چهگوارا و یارانش نه میخواستند اراده خود را به واقعیت موجود تحمیل کرده، و نه میخواستند خارج از ظرفیتهای جامعه زودتر از رسیدن سیب انقلاب! آن را از درخت بچینند! آنها فقط میخواستند [[طلسم اختناق|طلسم]] حاکمیت دیکتاتوری بر جامعه و بنبست روشنفکران بیعمل و کافهنشین را بشکنند.
| |
|
| |
| تئوری [[کانونهای شورشی]] چهگوارا مانند هر نظریهی جدیدی باید راهی طولانی میپیمود تا آبدیده شده و کامل گردد.
| |
|
| |
| استراتژی اعلام شده سازمان مجاهدین خلق ایران برای سرنگونی دیکتاتوری ولایتفقیه کانونهای شورشی است. ارتش آزادیبخش و کانون شورشی یک مفهوم را بیان میکنند. ریشه و جوهره همان ارتش آزادیبخش است. یعنی هسته مرکزی آن، همان عنصر سازمانیافتگی است. در واقع [[کانونهای شورشی]] نتیجه انطباق فعال [[ارتش آزادیبخش ملی ایران|ارتش آزادیبخش]] با شرایط روز است. این نشاندهندهی گسترش و تعمیق [[ارتش آزادیبخش ملی ایران|ارتش آزادیبخش]] در سراسر خاک ایران است.<ref>[https://docdro.id/d6gTc9Z کتاب استراتژی قیام و سرنگونی از مسعود رجوی] </ref><span dir="RTL"></span>
| |
| == منابع == | | == منابع == |
| <references /> | | <references /> |