کاربر:Khosro/صفحه تمرین جلال آل احمد: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۳۷: خط ۱۳۷:
یکی از موضوعات اجتماعی در داستان‌های جلال آل احمد زن است. زن به عنوان پدیده‌ای اجتماعی، حدوداً هم‌زمان با انقلاب مشروطه وارد ادبیات شده است. در دوران مشروطه از بیچارگی‌ها، محرومیت‌ها و نداشتن آزادی زن در خانواده و جامعه سخن گفته می‌شود. زن به عنوان فردی از جامعه، تحت تأثیر تبعیض و ستم‌ها، خرافه‌پرستی‌ها و نادانی‌های اجتماعی است که در آن زندگی می‌کند. هم‌چنان‌که جلال آل احمد می‌گوید:<blockquote>«وضع زن در خانواده و اجتماع، بهترین نمودار گسیختگی اجتماع و تنش و کشاکش درونی فرهنگی است که از همان دوران مشروطیت تناقض‌های دردناک و بحرانی آن آشکار شده بود. در این جامعه، تمام نابسامانی‌ها در وجود زن تبلور یافت.»</blockquote>زن در جامعه‌ی آن دوران، فردی بود که اگرچه در جامعه زندگی می‌کرد، ولی هیچ سهمی از آن نداشت. موجودی کتک‌خور و اسیر بود. زنان در داستان‌های جلال آل احمد نه مانند زنان صادق چوبک در فکر هم‌آغوشی‌اند و نه مثل زنان مرفه و زیبای بزرگ علوی، به عشق‌های رمانتیک فکر می‌کنند. زنان داستان‌های جلال آل احمد خود را حقیر درمی‌یابند. آنان در فضا و محیطی مردسالار توصیف می‌شوند. نه هویتی دارند و نه هیچ حقی برای اعتراض. آنان در اجتماعی زندگی می‌کنند که آزادی و تساوی برای زن در عمل و نظر وجود ندارد. مثلاً در کتاب '' بچه مردم،'' داستان زندگی زنی است که به‌خاطر ازدواج مجدد مجبور است بچه‌ی شوهر اولش را سر راه بگذارد تا بتواند به زندگی خود ادامه دهد. این داستان زندگی زنی را به تصویر می‌کشد که به خاطر نان و ادامه زندگی، از ابتدایی‌ترین احساسات خود می‌گذرد. چرا که او در جامعه‌ای زندگی می‌کند که زن، مثل یک بچه به حمایت مرد نیازمند است.
یکی از موضوعات اجتماعی در داستان‌های جلال آل احمد زن است. زن به عنوان پدیده‌ای اجتماعی، حدوداً هم‌زمان با انقلاب مشروطه وارد ادبیات شده است. در دوران مشروطه از بیچارگی‌ها، محرومیت‌ها و نداشتن آزادی زن در خانواده و جامعه سخن گفته می‌شود. زن به عنوان فردی از جامعه، تحت تأثیر تبعیض و ستم‌ها، خرافه‌پرستی‌ها و نادانی‌های اجتماعی است که در آن زندگی می‌کند. هم‌چنان‌که جلال آل احمد می‌گوید:<blockquote>«وضع زن در خانواده و اجتماع، بهترین نمودار گسیختگی اجتماع و تنش و کشاکش درونی فرهنگی است که از همان دوران مشروطیت تناقض‌های دردناک و بحرانی آن آشکار شده بود. در این جامعه، تمام نابسامانی‌ها در وجود زن تبلور یافت.»</blockquote>زن در جامعه‌ی آن دوران، فردی بود که اگرچه در جامعه زندگی می‌کرد، ولی هیچ سهمی از آن نداشت. موجودی کتک‌خور و اسیر بود. زنان در داستان‌های جلال آل احمد نه مانند زنان صادق چوبک در فکر هم‌آغوشی‌اند و نه مثل زنان مرفه و زیبای بزرگ علوی، به عشق‌های رمانتیک فکر می‌کنند. زنان داستان‌های جلال آل احمد خود را حقیر درمی‌یابند. آنان در فضا و محیطی مردسالار توصیف می‌شوند. نه هویتی دارند و نه هیچ حقی برای اعتراض. آنان در اجتماعی زندگی می‌کنند که آزادی و تساوی برای زن در عمل و نظر وجود ندارد. مثلاً در کتاب '' بچه مردم،'' داستان زندگی زنی است که به‌خاطر ازدواج مجدد مجبور است بچه‌ی شوهر اولش را سر راه بگذارد تا بتواند به زندگی خود ادامه دهد. این داستان زندگی زنی را به تصویر می‌کشد که به خاطر نان و ادامه زندگی، از ابتدایی‌ترین احساسات خود می‌گذرد. چرا که او در جامعه‌ای زندگی می‌کند که زن، مثل یک بچه به حمایت مرد نیازمند است.


در داستان  ''لاک صورتی'' جلال آل احمد، شوهر هاجرخانم که فروشنده دوره‌گردی است به علت خریدن لاک، او را مورد ضرب و شتم و کتک‌کاری قرار می‌دهد. هاجر خانم زنی است که خود را ناقص‌العقل می‌داند و نهایت خواسته و آرزویش خریدن لاکی است تا با آن دستانش را مانیکور کند. آل احمد در این داستان می‌گوید:<blockquote>«چه خوب بود، اگر می‌توانست آن‌ها را مانیکور کند، این‌جا بی‌اختیار به یاد همسایه‌شان، محترم، زن عباس آقای شوفر افتاد. پزهای ناشتای او را که برای تمام اهل محل می‌آمد، در نظر آورد. حسادت و بغض راه گلویش را گرفت و در ته دلش پیچید…»</blockquote>همه‌ی داستان، خیالات خام یک زن برای خرید یک لاک است. هم‌چنین او به‌عنوان یک زن نباید از شوهرش هیچ انتظاری داشته باشد.
در داستان  ''لاک صورتی'' جلال آل احمد، شوهر هاجرخانم که فروشنده دوره‌گردی است به علت خریدن لاک، او را مورد ضرب و شتم و کتک‌کاری قرار می‌دهد. هاجر خانم زنی است که خود را ناقص‌العقل می‌داند و نهایت خواسته و آرزویش خریدن لاکی است تا با آن دستانش را مانیکور کند. آل احمد در این داستان می‌گوید:<blockquote>«چه خوب بود، اگر می‌توانست آن‌ها را مانیکور کند، این‌جا بی‌اختیار به یاد همسایه‌شان، محترم، زن عباس آقای شوفر افتاد. پزهای ناشتای او را که برای تمام اهل محل می‌آمد، در نظر آورد. حسادت و بغض راه گلویش را گرفت و در ته دلش پیچید…»</blockquote>
[[پرونده:جلال3.JPG|بندانگشتی|225x225پیکسل|جلال و سیمین دانشور]]
همه‌ی داستان، خیالات خام یک زن برای خرید یک لاک است. هم‌چنین او به‌عنوان یک زن نباید از شوهرش هیچ انتظاری داشته باشد.


در داستان ''آفتاب لب بام  ''پدر سلطان بی‌چون و چرای خانه است که حضورش فضای خانه را سنگین می‌کند. دستور می‌دهد و از تشنگی ناشی از روزه ماه رمضان، دخترک خُردسالش را کتک می‌زند. هم‌چنین در کتاب '' زن زیادی''، صناعت جریان ذهنی را به خوبی برای به تصویر کشیدن آشفتگی‌های تازه عروس رانده شده از خانه‌ی شوهر به کار می‌گیرد. زن سرافکنده و عاصی به خانه پدری برگشته و روزهای شوهرداری را به یاد می‌آورد. این تداعی‌ها از شیوه‌ی درهم آمیختن خاطرات، آرزوها و حسرت‌ها، وجوه گوناگون زجر و درد چندگانه را مجسم می‌کند که در جامعه پدرسالار بر زنان تحمیل می‌شود.
در داستان ''آفتاب لب بام  ''پدر سلطان بی‌چون و چرای خانه است که حضورش فضای خانه را سنگین می‌کند. دستور می‌دهد و از تشنگی ناشی از روزه ماه رمضان، دخترک خُردسالش را کتک می‌زند. هم‌چنین در کتاب '' زن زیادی''، صناعت جریان ذهنی را به خوبی برای به تصویر کشیدن آشفتگی‌های تازه عروس رانده شده از خانه‌ی شوهر به کار می‌گیرد. زن سرافکنده و عاصی به خانه پدری برگشته و روزهای شوهرداری را به یاد می‌آورد. این تداعی‌ها از شیوه‌ی درهم آمیختن خاطرات، آرزوها و حسرت‌ها، وجوه گوناگون زجر و درد چندگانه را مجسم می‌کند که در جامعه پدرسالار بر زنان تحمیل می‌شود.
خط ۱۵۶: خط ۱۵۸:


خانه‌ی جلال و سیمین، آشنایی با یک دوره تاریخی از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، تا پس از انقلاب ضدسلطنتی است که در تمامی مراحل ساخت خانه، خود جلال حضور داشته و در روند ساخت آن شرکت داشته است؛ هم‌چنان‌که در یکی از نامه‌هایش به سیمین نوشته است:<blockquote>«عزیز دلم سیمین… الان از سر ساختمان برگشته‌ام. مبارکت باشد درها را بردم بالا و تا من آن‌جا بودم سه تایش را کار گذاشتند. جمعاً پانزده تا چارچوب در و پنجره بردم بالا… خودم هم یک پا بنا بودم و هم یک پا عمله. انواع مختلف کارهای ساختمان را کردم. از سر جرز آجر گذاشتن و جرز را بالا بردن گرفته تا آجر بالا انداختن و کار گِل و آجر سابیدن…»<ref>[https://www.bbc.com/persian/iran-features-41638418 سیمین و جلال و اتاق عشقی... - سایت بی‌بی‌سی فارسی]</ref> </blockquote>
خانه‌ی جلال و سیمین، آشنایی با یک دوره تاریخی از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، تا پس از انقلاب ضدسلطنتی است که در تمامی مراحل ساخت خانه، خود جلال حضور داشته و در روند ساخت آن شرکت داشته است؛ هم‌چنان‌که در یکی از نامه‌هایش به سیمین نوشته است:<blockquote>«عزیز دلم سیمین… الان از سر ساختمان برگشته‌ام. مبارکت باشد درها را بردم بالا و تا من آن‌جا بودم سه تایش را کار گذاشتند. جمعاً پانزده تا چارچوب در و پنجره بردم بالا… خودم هم یک پا بنا بودم و هم یک پا عمله. انواع مختلف کارهای ساختمان را کردم. از سر جرز آجر گذاشتن و جرز را بالا بردن گرفته تا آجر بالا انداختن و کار گِل و آجر سابیدن…»<ref>[https://www.bbc.com/persian/iran-features-41638418 سیمین و جلال و اتاق عشقی... - سایت بی‌بی‌سی فارسی]</ref> </blockquote>
[[پرونده:کتاب3.JPG|بندانگشتی|190x190پیکسل]]


== آثار جلال آل احمد ==
== آثار جلال آل احمد ==
خط ۱۶۴: خط ۱۶۷:


==== دید و بازدید ====
==== دید و بازدید ====
[[پرونده:کتاب7.JPG|بندانگشتی|200x200پیکسل|سه تار]]
مجموعه داستان دید و بازدید نخستین اثر ادبی جلال آل‌احمد است که در سال ۱۳۲۴، منتشر یافت. این مجموعه، در ابتدا ۱۰ داستان کوتاه بود؛ که در چاپ هفتم آن ۲ داستان دیگر به آن افزوده شد. جلال آل احمد در این مجموعه با نثری طنزگونه به انتقاد از مسائل اجتماعی پرداخته است.
مجموعه داستان دید و بازدید نخستین اثر ادبی جلال آل‌احمد است که در سال ۱۳۲۴، منتشر یافت. این مجموعه، در ابتدا ۱۰ داستان کوتاه بود؛ که در چاپ هفتم آن ۲ داستان دیگر به آن افزوده شد. جلال آل احمد در این مجموعه با نثری طنزگونه به انتقاد از مسائل اجتماعی پرداخته است.


خط ۱۷۳: خط ۱۷۷:


==== زن زیادی ====
==== زن زیادی ====
[[پرونده:کتاب5.JPG|بندانگشتی|200x200پیکسل|زن زیادی]]
جلال آل احمد در این کتاب که شامل یک مقدمه نیز است، شخصیت زنان قشرهای مختلف را به‌تصویر کشیده است. این مجموعه که شامل ۹ داستان کوتاه است در سال ۱۳۳۱، انتشار یافت.
جلال آل احمد در این کتاب که شامل یک مقدمه نیز است، شخصیت زنان قشرهای مختلف را به‌تصویر کشیده است. این مجموعه که شامل ۹ داستان کوتاه است در سال ۱۳۳۱، انتشار یافت.


خط ۱۷۹: خط ۱۸۴:


==== مدیر مدرسه ====
==== مدیر مدرسه ====
[[پرونده:کتاب6.JPG|بندانگشتی|200x200پیکسل|مدیر مدرسه]]
جلال آل احمد کتاب مدیر مدرسه را که نسبتاً داستان بلندی است در سال ۱۳۳۷، منتشر کرد. این داستان بیان خاطرات فرهنگی جلال آل‌احمد است. جلال در مورد این کتاب گفته است:  
جلال آل احمد کتاب مدیر مدرسه را که نسبتاً داستان بلندی است در سال ۱۳۳۷، منتشر کرد. این داستان بیان خاطرات فرهنگی جلال آل‌احمد است. جلال در مورد این کتاب گفته است:  


خط ۱۸۹: خط ۱۹۵:


==== نفرین زمین ====
==== نفرین زمین ====
[[پرونده:کتاب۹.JPG|بندانگشتی|195x195پیکسل]]
نفرین زمین رمان دیگری از جلال آل احمد است که در سال ۱۳۴۶، منتشر یافته است. رمانی روستایی که بازتابی از جریان‌های مربوط به اصلاحات ارضی محمدرضا پهلوی در آن بیان شده است.
نفرین زمین رمان دیگری از جلال آل احمد است که در سال ۱۳۴۶، منتشر یافته است. رمانی روستایی که بازتابی از جریان‌های مربوط به اصلاحات ارضی محمدرضا پهلوی در آن بیان شده است.


خط ۱۹۸: خط ۲۰۵:


==== سنگی بر گوری ====
==== سنگی بر گوری ====
[[پرونده:کتاب10.JPG|بندانگشتی|200x200پیکسل]]
آخرین اثر داستانی جلال آل احمد رمان کوتاهی به نام سنگی بر گوری است که موضوع آن فرزند نداشتن او است. این داستان برای نخستین بار دوازده سال پس از مرگ جلال در سال ۱۳۶۰، انتشار یافت.<ref name=":4" />  
آخرین اثر داستانی جلال آل احمد رمان کوتاهی به نام سنگی بر گوری است که موضوع آن فرزند نداشتن او است. این داستان برای نخستین بار دوازده سال پس از مرگ جلال در سال ۱۳۶۰، انتشار یافت.<ref name=":4" />  


خط ۲۱۰: خط ۲۱۸:
* سفر آمریکا و سفر اروپا که گویا هنوز منتشر نشده‌اند.<ref name=":5" />  
* سفر آمریکا و سفر اروپا که گویا هنوز منتشر نشده‌اند.<ref name=":5" />  
جلال آل احمد در زمان محمدرضا پهلوی به اسرائیل سفر کرد؛ و ماجرای سفر خود را در کتابی به نام  ''سفر به ولایت عزرائیل'' به رشته تحریر درآورد. جلال در این کتاب به شرح ترقی و پیشرفت‌های اقتصادی و صنعتی اسرائیل پرداخته و گاهی آن را تحسین می‌کند؛ ولی در عین حال به انتقاد از مناسبات جهانی و دولت اسراییل و حمایت از فلسطینیان پرداخته است و می‌نویسد:  
جلال آل احمد در زمان محمدرضا پهلوی به اسرائیل سفر کرد؛ و ماجرای سفر خود را در کتابی به نام  ''سفر به ولایت عزرائیل'' به رشته تحریر درآورد. جلال در این کتاب به شرح ترقی و پیشرفت‌های اقتصادی و صنعتی اسرائیل پرداخته و گاهی آن را تحسین می‌کند؛ ولی در عین حال به انتقاد از مناسبات جهانی و دولت اسراییل و حمایت از فلسطینیان پرداخته است و می‌نویسد:  
 
[[پرونده:کتاب4.JPG|بندانگشتی|220x220پیکسل|غرب‌زدگی]]
«چرا کفاره گناه دیوانه‌ای در بلخ آلمان را ما باید در شوشتر خاورمیانه بدهیم؟»
«چرا کفاره گناه دیوانه‌ای در بلخ آلمان را ما باید در شوشتر خاورمیانه بدهیم؟»


خط ۲۲۲: خط ۲۳۰:
* کارنامه سه ساله (۱۳۴۱)،  
* کارنامه سه ساله (۱۳۴۱)،  
* ارزیابی شتابزده (۱۳۴۲)،  
* ارزیابی شتابزده (۱۳۴۲)،  
* گفتگوها (۱۳۴۶)،  
[[پرونده:کتاب8.JPG|بندانگشتی|230x230پیکسل|عرض یاب شتابزده]]
* گفتگوها (۱۳۴۶)،
 
* یک چاه و دو چاله (۱۳۵۶)
* یک چاه و دو چاله (۱۳۵۶)
* در خدمت و خیانت روشنفکران (۱۳۵۶)<ref name=":5" />  
* در خدمت و خیانت روشنفکران (۱۳۵۶)<ref name=":5" />  
خط ۲۴۳: خط ۲۵۳:
* عبور از خطـ، اثر یونگر به همراه محمود هومن (۱۳۴۶)،  
* عبور از خطـ، اثر یونگر به همراه محمود هومن (۱۳۴۶)،  
* تشنگی و گشنگی، اثر یونسکو (۱۳۵۱)،  
* تشنگی و گشنگی، اثر یونسکو (۱۳۵۱)،  
حدود ۵۰ صفحه از از کتاب تشنگی و گشنگی را جلال آل‌احمد ترجمه کرده بود که مرگ مهلت نداد آن را به پایان برساند؛ و پس از او منوچهر هزارخانی، نویسنده و روشنفکر برجسته تاریخ معاصر ایران، بقیه کتاب را ترجمه کرد.<ref name=":5" />  
حدود ۵۰ صفحه از از کتاب تشنگی و گشنگی را جلال آل‌احمد ترجمه کرده بود که مرگ مهلت نداد آن را به پایان برساند؛ و پس از او منوچهر هزارخانی، نویسنده و روشنفکر برجسته تاریخ معاصر ایران، بقیه کتاب را ترجمه کرد.<ref name=":5" />
[[پرونده:کتاب2.JPG|بندانگشتی|270x270پیکسل]]


=== نامه‌ها ===
=== نامه‌ها ===
۵٬۹۰۸

ویرایش