کاربر:Khosro/صفحه تمرین امیرکبیر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۷: خط ۳۷:


== ازدواج و فرزندان ==
== ازدواج و فرزندان ==
[[پرونده:امیر ک11.JPG|بندانگشتی|220x220پیکسل|همسر امیرکبیر]]
[[پرونده:امیر ک11.JPG|بندانگشتی|210x210px|همسر امیرکبیر|جایگزین=]]
امیرکبیر دو بار ازدواج کرد. ازدواج نخست او با ''جان جان خانم،'' دختر حاج شهبازخان که عموی امیرکبیر بود. به نوشته‌ی دکتر یاکوب ادوارد پولاک اتریشی، امیرکبیر در زمان صدارت خود از این زن جدا شد. ''جان جان خانم'' حدوداً سال ۱۲۴۸، در آذربایجان درگذشت. امیرکبیر از همسر نخستین خود ۳ فرزند داشت. میرزا احمدخان ساعدالملک مشهور به ''امیرزاده'' و دو دختر دیگر که یکی از آن‌ها سلطانه نام داشت. دومین همسر امیرکبیر، دختر محمدشاه و مهدعلیا و تنها خواهر تنی ناصرالدین شاه بود که ''ملک‌زاده خانم'' نام داشت؛ و به عزت‌الدوله ملقب بود. حاصل این ازدواج نیز دو دختر به نام‌های تاج‌الملوک خانم و همدم‌الملوک خانم بود. امیرکبیر با ملک‌زاده خانم در ۲۶ بهمن‌ماه ۱۲۲۷، ازدواج کرد. او در این‌هنگام ۴۳ ساله و ملک‌زاده خانم ۱۶ ساله بود. این ازدواج به خواست ناصرالدین شاه انجام گرفت؛ چنان‌که امیرکبیر در نامه‌ای به شاه نوشته بود:<blockquote>«از اول بر خود قبله عالم معلوم است که نمی‌خواستم در این شهر صاحب‌خانه و عیال شوم. بعد، به حکم همایون و برای پیشرفت خدمت شما، این عمل را اقدام کردم.»<ref name=":0" /> </blockquote>
امیرکبیر دو بار ازدواج کرد. ازدواج نخست او با ''جان جان خانم،'' دختر حاج شهبازخان که عموی امیرکبیر بود. به نوشته‌ی دکتر یاکوب ادوارد پولاک اتریشی، امیرکبیر در زمان صدارت خود از این زن جدا شد. ''جان جان خانم'' حدوداً سال ۱۲۴۸، در آذربایجان درگذشت. امیرکبیر از همسر نخستین خود ۳ فرزند داشت. میرزا احمدخان ساعدالملک مشهور به ''امیرزاده'' و دو دختر دیگر که یکی از آن‌ها سلطانه نام داشت. دومین همسر امیرکبیر، دختر محمدشاه و مهدعلیا و تنها خواهر تنی ناصرالدین شاه بود که ''ملک‌زاده خانم'' نام داشت؛ و به عزت‌الدوله ملقب بود. حاصل این ازدواج نیز دو دختر به نام‌های تاج‌الملوک خانم و همدم‌الملوک خانم بود. امیرکبیر با ملک‌زاده خانم در ۲۶ بهمن‌ماه ۱۲۲۷، ازدواج کرد. او در این‌هنگام ۴۳ ساله و ملک‌زاده خانم ۱۶ ساله بود. این ازدواج به خواست ناصرالدین شاه انجام گرفت؛ چنان‌که امیرکبیر در نامه‌ای به شاه نوشته بود:<blockquote>«از اول بر خود قبله عالم معلوم است که نمی‌خواستم در این شهر صاحب‌خانه و عیال شوم. بعد، به حکم همایون و برای پیشرفت خدمت شما، این عمل را اقدام کردم.»<ref name=":0" /> </blockquote>


== شخصیت اخلاقی امیرکبیر ==
== شخصیت اخلاقی امیرکبیر ==
[[پرونده:امیر ک4.JPG|بندانگشتی|250x250پیکسل|عکس دیگر از امیرکبیر]]
امیرکبیر صادق، درست کردار، جسور و دلیر بود. رفتاری متین و سنگین داشت و به دنبال نام و شهرت نبود. به مناعت طبع شناخته شده بود؛ و به ذلت تن نمی‌داد. سفیر انگلیس در رابطه با حیثیت خواهی و حساسیت امیرکبیر در روابط با بیگانگان اشاره می‌نویسد:<blockquote>«هیچ‌گاه حاضر نیست رفتار متکبرانه کسی را تحمل کند.»</blockquote>یکی از ویژگی‌های امیرکبیر فسادناپذیری بود. وزیرمختار انگلیس نوشته‌است: <blockquote>«پول‌دوستی که خوی ملی ایرانیان است در وجود امیر بی‌اثر است.»</blockquote>رضاقلی‌خان هدایت که امیرکبیر را خوب می‌شناخت می‌گوید:<blockquote>«به رشوه و عشوه‌ی کسی فریفته نمی‌شد»</blockquote>دکتر پلاک اتریشی نیز نوشته است:<blockquote>«پول‌هایی که می‌خواستند به او بدهند و نمی‌گرفت، خرج کشتنش شد»</blockquote>یکی دیگر از ویژگی‌های امیرکبیر این بود که هرگز خُلف وعده نمی‌کرد. در این رابطه واتسون می‌نویسد: <blockquote>«امیر نظام به آسانی به کسی قول نمی دهد. اما هر آینه انجام کاری را وعده می کرد، باید به سخنش اعتماد نمود و انجام آن کار را متحقق شمرد.»</blockquote>امیرکبیر خود به این خصلت خود افتخار می‌کرد. به نقل از کتاب صدرالتواریخ: او از برای حکم خود ناسخ قرار نمی‌داد. هر چه می گفت به جا می‌آورد، هرگز حکم وی ناسخ نداشت.
امیرکبیر صادق، درست کردار، جسور و دلیر بود. رفتاری متین و سنگین داشت و به دنبال نام و شهرت نبود. به مناعت طبع شناخته شده بود؛ و به ذلت تن نمی‌داد. سفیر انگلیس در رابطه با حیثیت خواهی و حساسیت امیرکبیر در روابط با بیگانگان اشاره می‌نویسد:<blockquote>«هیچ‌گاه حاضر نیست رفتار متکبرانه کسی را تحمل کند.»</blockquote>یکی از ویژگی‌های امیرکبیر فسادناپذیری بود. وزیرمختار انگلیس نوشته‌است: <blockquote>«پول‌دوستی که خوی ملی ایرانیان است در وجود امیر بی‌اثر است.»</blockquote>رضاقلی‌خان هدایت که امیرکبیر را خوب می‌شناخت می‌گوید:<blockquote>«به رشوه و عشوه‌ی کسی فریفته نمی‌شد»</blockquote>دکتر پلاک اتریشی نیز نوشته است:<blockquote>«پول‌هایی که می‌خواستند به او بدهند و نمی‌گرفت، خرج کشتنش شد»</blockquote>یکی دیگر از ویژگی‌های امیرکبیر این بود که هرگز خُلف وعده نمی‌کرد. در این رابطه واتسون می‌نویسد: <blockquote>«امیر نظام به آسانی به کسی قول نمی دهد. اما هر آینه انجام کاری را وعده می کرد، باید به سخنش اعتماد نمود و انجام آن کار را متحقق شمرد.»</blockquote>امیرکبیر خود به این خصلت خود افتخار می‌کرد. به نقل از کتاب صدرالتواریخ: او از برای حکم خود ناسخ قرار نمی‌داد. هر چه می گفت به جا می‌آورد، هرگز حکم وی ناسخ نداشت.


خط ۸۱: خط ۸۲:


=== پس از عزل از صدارت ===
=== پس از عزل از صدارت ===
[[پرونده:امیر ک6.JPG|بندانگشتی|190x190پیکسل|خانه‌ی امیرکبیر]]
ناصرالدین شاه، پس از عزل امیرکبیر، عاطفه‌اش برانگیخته شد؛ و چهار روز پس از عزل امیرکبیر، نامه‌ای به وی نوشت و در آن تأکید کرد که خودش تنها تصمیم گرفته است که برای مدتی امور کشوری را به عهده بگیرد؛ و هیچ‌وقت در امور لشکری نیت دخالت ندارد؛ و هم‌این‌که حتی یک شاهی بیش از آنچه امیرکبیر مقرر داشته است، به حقوق و مواجب کسی نخواهد افزود. در آغاز این نامه نوشته بود:<blockquote>«جناب امیرنظام، به خدا قسم آنچه می‌نویسم عین واقعیت است. شما را قلباً دوست دارم و خداوند مرا مرگ دهد اگر بخواهم تا زنده‌ام دست از شما بردارم.»</blockquote>امیرکبیر پس از دریافت این نامه از ناصرالدین شاه از وی درخواست ملاقات کرد تا شاید تصمیم او عوض شود. او اطرافیان شاه را به توطئه و بدگویی از خودش متهم نمود؛ اما ناصرالدین شاه ملاقات را به فردای آن روز که روز انتصاب میرزا آقاخان نوری بود موکول کرد. ناصرالدین شاه در نامه‌ای به امیرکبیر نوشت:<blockquote>«خدا شاهد است امروز که شما را نپذیرفته‌ام، شرمنده‌ام. چه می توانم بکنم. ای کاش هرگز شاه نبودم. حالا که این را می‌نویسم اشکم جاری است. اگر باور نمی‌کنید بی‌انصاف‌اید، کدام مادرقحبه‌ای می‌تواند در حضور من از شما بد بگوید. هر کس در حصور من از شما بد بگوید، حرامزاده‌ام اگر نگذارمش جلوی توپ، به علامت التفات‌مان یک شمشیر الماس‌نشان قیمتی و هم‌چنین حمایلی که به گردن خودم می‌اندازم را برایتان می‌فرستم. انشاالله آن‌ها را می‌پذیرید و فردا به حضور می‌آیید.»</blockquote>امیرکبیر در مراسم سلام شاهانه شرکت نکرد. این موضوع باعث تحریک سوظن شاه شد. پس از آن از امیرکبیر خواسته شد التزام‌نامه‌ای را امضا کند که شامل ۱۲ بند بود؛ از جمله این‌که به مقام امیرنظامی کمال شکرگزاری را داشته باشد و دستور پادشاه را همانند وحی نازل شده بپذیرد.<ref name=":0" />  
ناصرالدین شاه، پس از عزل امیرکبیر، عاطفه‌اش برانگیخته شد؛ و چهار روز پس از عزل امیرکبیر، نامه‌ای به وی نوشت و در آن تأکید کرد که خودش تنها تصمیم گرفته است که برای مدتی امور کشوری را به عهده بگیرد؛ و هیچ‌وقت در امور لشکری نیت دخالت ندارد؛ و هم‌این‌که حتی یک شاهی بیش از آنچه امیرکبیر مقرر داشته است، به حقوق و مواجب کسی نخواهد افزود. در آغاز این نامه نوشته بود:<blockquote>«جناب امیرنظام، به خدا قسم آنچه می‌نویسم عین واقعیت است. شما را قلباً دوست دارم و خداوند مرا مرگ دهد اگر بخواهم تا زنده‌ام دست از شما بردارم.»</blockquote>امیرکبیر پس از دریافت این نامه از ناصرالدین شاه از وی درخواست ملاقات کرد تا شاید تصمیم او عوض شود. او اطرافیان شاه را به توطئه و بدگویی از خودش متهم نمود؛ اما ناصرالدین شاه ملاقات را به فردای آن روز که روز انتصاب میرزا آقاخان نوری بود موکول کرد. ناصرالدین شاه در نامه‌ای به امیرکبیر نوشت:<blockquote>«خدا شاهد است امروز که شما را نپذیرفته‌ام، شرمنده‌ام. چه می توانم بکنم. ای کاش هرگز شاه نبودم. حالا که این را می‌نویسم اشکم جاری است. اگر باور نمی‌کنید بی‌انصاف‌اید، کدام مادرقحبه‌ای می‌تواند در حضور من از شما بد بگوید. هر کس در حصور من از شما بد بگوید، حرامزاده‌ام اگر نگذارمش جلوی توپ، به علامت التفات‌مان یک شمشیر الماس‌نشان قیمتی و هم‌چنین حمایلی که به گردن خودم می‌اندازم را برایتان می‌فرستم. انشاالله آن‌ها را می‌پذیرید و فردا به حضور می‌آیید.»</blockquote>امیرکبیر در مراسم سلام شاهانه شرکت نکرد. این موضوع باعث تحریک سوظن شاه شد. پس از آن از امیرکبیر خواسته شد التزام‌نامه‌ای را امضا کند که شامل ۱۲ بند بود؛ از جمله این‌که به مقام امیرنظامی کمال شکرگزاری را داشته باشد و دستور پادشاه را همانند وحی نازل شده بپذیرد.<ref name=":0" />  


خط ۸۹: خط ۹۱:


== توطئه‌ی قتل امیرکبیر ==
== توطئه‌ی قتل امیرکبیر ==
[[پرونده:قاتل امیر ک9.JPG|بندانگشتی|260x260پیکسل|عکس قاتل امیرکبیر]]
اما عوامل اصلی توطئه عبارت بودند از: مهدعلیا، میرزا آقاخان نوری، پسر دائی‌های ناصرالدین شاه، از جمله شیرخان عین‌الملک ایلخان طایفه قاجار، و سردار محمدحسن خان ایروانی داماد محمد شاه. این‌ها به سرکردگی مهدعلیا به دنبال دسیسه علیه امیرکبیر و قتل او بودند. '''«سایت تالاب»'''
اما عوامل اصلی توطئه عبارت بودند از: مهدعلیا، میرزا آقاخان نوری، پسر دائی‌های ناصرالدین شاه، از جمله شیرخان عین‌الملک ایلخان طایفه قاجار، و سردار محمدحسن خان ایروانی داماد محمد شاه. این‌ها به سرکردگی مهدعلیا به دنبال دسیسه علیه امیرکبیر و قتل او بودند. '''«سایت تالاب»'''


خط ۱۰۰: خط ۱۰۳:


=== متنی که امیرکبیر با خون خود نوشت ===
=== متنی که امیرکبیر با خون خود نوشت ===
[[پرونده:امیر ک1.JPG|بندانگشتی|210x210پیکسل|حمام فین، محل قتل امیرکبیر]]
همان لحظه‌ای که امیرکبیر در صحن حمام فین نشسته بود و شاهد فوران خون خویش بود، مانند همیشه آرام و متین در تفکر بود که به‌ناگاه مانند کسی که چیزی به یاد آورده باشد، از جا برخاست و دست خون‌آلود خود را بر دیوار گذاشت؛ و گویا می‌خواست چیزی بنویسد. شاید امیرکبیر به یاد مرگ مربی خود یعنی قائم مقام فراهانی افتاده بود که او نیز به دست محمدشاه به قتل رسیده بود؛ و در لحظه‌ی جان دادن بر دیوار زندان باغ نگارستان شعری با متن زیر نوشت::<blockquote>«روزگار است این که گه عزت دهد، گه خوار دارد </blockquote><blockquote>چرخ بازیگر از این بازیچه‌ها بسیار دارد…»</blockquote>گروهی گفته‌اند که امیرکبیر نیز بر دیوار متنی نوشت، اما خوانده نشد. برخی دیگر گفته‌اند که خوانا هم بوده، اما به نفع خاندان قاجار نبوده و آن را پاک کرده‌اند. یک اروپایی که به ایران سفر کرده بود، گفته است که جمله‌ی ''لا اله الا الله'' بر دیوار نوشته شده بود. اما گذشته از این شایدها، آنچه اعتبار بیشتری دارد، سخن کنت دوگوبینوی فرانسوی است که نوشته است:
همان لحظه‌ای که امیرکبیر در صحن حمام فین نشسته بود و شاهد فوران خون خویش بود، مانند همیشه آرام و متین در تفکر بود که به‌ناگاه مانند کسی که چیزی به یاد آورده باشد، از جا برخاست و دست خون‌آلود خود را بر دیوار گذاشت؛ و گویا می‌خواست چیزی بنویسد. شاید امیرکبیر به یاد مرگ مربی خود یعنی قائم مقام فراهانی افتاده بود که او نیز به دست محمدشاه به قتل رسیده بود؛ و در لحظه‌ی جان دادن بر دیوار زندان باغ نگارستان شعری با متن زیر نوشت::<blockquote>«روزگار است این که گه عزت دهد، گه خوار دارد </blockquote><blockquote>چرخ بازیگر از این بازیچه‌ها بسیار دارد…»</blockquote>گروهی گفته‌اند که امیرکبیر نیز بر دیوار متنی نوشت، اما خوانده نشد. برخی دیگر گفته‌اند که خوانا هم بوده، اما به نفع خاندان قاجار نبوده و آن را پاک کرده‌اند. یک اروپایی که به ایران سفر کرده بود، گفته است که جمله‌ی ''لا اله الا الله'' بر دیوار نوشته شده بود. اما گذشته از این شایدها، آنچه اعتبار بیشتری دارد، سخن کنت دوگوبینوی فرانسوی است که نوشته است:


خط ۱۲۹: خط ۱۳۳:


== اقدامات و خدمات ملی امیرکبیر ==
== اقدامات و خدمات ملی امیرکبیر ==
[[پرونده:امیر ک3.JPG|بندانگشتی|220x220پیکسل|پرتره امیرکبیر؛ نقاشی محمدابراهیم نقاش‌باشی]]
امیرکبیر در طول  صدارت خود  خدمات ملّی فراوانی را در تمامی امور کشور انجام داد؛ که به خلاصه‌ای از آن اشاره خواهد شد.
امیرکبیر در طول  صدارت خود  خدمات ملّی فراوانی را در تمامی امور کشور انجام داد؛ که به خلاصه‌ای از آن اشاره خواهد شد.


خط ۲۴۶: خط ۲۵۱:


=== تأسیس مدرسه دارالفنون ===
=== تأسیس مدرسه دارالفنون ===
[[پرونده:مدرسه دارال.JPG|بندانگشتی|269x269پیکسل|مدرسه دارالفنون در تهران]]
سنگ بنای مدرسه دارالفنون در اوایل سال ۱۲۶۶ه‍.ق -  در زمینی واقع در شمال شرقی ارک سلطنتی که پیش از آن سربازخانه بود نهاده شد.<ref name=":2" />  
سنگ بنای مدرسه دارالفنون در اوایل سال ۱۲۶۶ه‍.ق -  در زمینی واقع در شمال شرقی ارک سلطنتی که پیش از آن سربازخانه بود نهاده شد.<ref name=":2" />  


خط ۲۵۵: خط ۲۶۱:


=== انتشار روزنامه وقایع اتفاقیه ===
=== انتشار روزنامه وقایع اتفاقیه ===
[[پرونده:روزنامه وقایع ال.JPG|بندانگشتی|235x235پیکسل|روزنامه وقایع اتفاقیه]]
نخستین شماره‌ی روزنامه وقایع اتفاقیه به کوشش امیرکبیر در سال سوم سلطنت ناصرالدین شاه قاجار در ۱۸ بهمن‌ماه ۱۲۲۹، منتشر شد. به فرمان امیرکبیر، اشتراک این روزنامه وقایع اتفاقیه برای افرادی که از دستگاه دولتی بیش از ۲۰۰ تومان حقوق می‌گرفتند اجباری بود. در روزنامه‌ی وقایع اتفاقیه، اخبار داخلی شامل: خبرهای مربوط به دربار، عزل و نصب‌ها، اعطای مقام‌ها، نشان‌ها و امتیازات چاپ می‌شد. در برخی از شماره‌ها هم اخبار رویدادهای شهرهای ایران به‌چاپ می‌رسید. در بخش اخبار خارجی این روزنامه، اخبار مربوط به کشورهای اروپایی به چاپ می‌رسید. این روزنامه هم‌چنین دارای صفحه‌ی حوادث نیز بود. کمتر از یک سال بعد در شماره‌ی ۴۹ این روزنامه، خبر تحریف‌شده و کاذبی درباره‌ی مرگ امیرکبیر منتشر شد.<ref>[https://www.titrebartar.com/fa/news/157615/%D9%85%D9%87%D8%B1%DB%8C%D9%87-%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%DA%A9%D8%A8%DB%8C%D8%B1 مهریه همسر امیرکبیر - سایت تیتر برتر]</ref>  
نخستین شماره‌ی روزنامه وقایع اتفاقیه به کوشش امیرکبیر در سال سوم سلطنت ناصرالدین شاه قاجار در ۱۸ بهمن‌ماه ۱۲۲۹، منتشر شد. به فرمان امیرکبیر، اشتراک این روزنامه وقایع اتفاقیه برای افرادی که از دستگاه دولتی بیش از ۲۰۰ تومان حقوق می‌گرفتند اجباری بود. در روزنامه‌ی وقایع اتفاقیه، اخبار داخلی شامل: خبرهای مربوط به دربار، عزل و نصب‌ها، اعطای مقام‌ها، نشان‌ها و امتیازات چاپ می‌شد. در برخی از شماره‌ها هم اخبار رویدادهای شهرهای ایران به‌چاپ می‌رسید. در بخش اخبار خارجی این روزنامه، اخبار مربوط به کشورهای اروپایی به چاپ می‌رسید. این روزنامه هم‌چنین دارای صفحه‌ی حوادث نیز بود. کمتر از یک سال بعد در شماره‌ی ۴۹ این روزنامه، خبر تحریف‌شده و کاذبی درباره‌ی مرگ امیرکبیر منتشر شد.<ref>[https://www.titrebartar.com/fa/news/157615/%D9%85%D9%87%D8%B1%DB%8C%D9%87-%D9%87%D9%85%D8%B3%D8%B1-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%DA%A9%D8%A8%DB%8C%D8%B1 مهریه همسر امیرکبیر - سایت تیتر برتر]</ref>  


خط ۲۸۹: خط ۲۹۶:


== اقدامات دیگر امیرکبیر ==
== اقدامات دیگر امیرکبیر ==
[[پرونده:امیر ک10.JPG|بندانگشتی|240x240پیکسل|مجسمه امیرکبیر در پارک  ملت تهران]]
امیرکبیر علاوه بر خدمات  و اصلاحات در تمامی  امور کشور، اقدام به کارهای دیگری هم  کرد که شایان ذکر است.
امیرکبیر علاوه بر خدمات  و اصلاحات در تمامی  امور کشور، اقدام به کارهای دیگری هم  کرد که شایان ذکر است.


۵٬۸۵۷

ویرایش