کاربر:Safa/1صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۶۷: خط ۶۷:


=== قیام ورشو ===
=== قیام ورشو ===
قیام یهودیان ورشو بر علیه ستم اشغالگران نازی بود که در سالهای پایانی جنگ شکل گرفت و با شدت تمام توسط نازیها سرکوب شد
قیام ارتش ملی لهستان در ورشو بر علیه ستم اشغالگران نازی بود که در سالهای پایانی جنگ شکل گرفت و با شدت تمام توسط نازیها سرکوب شد
 
در ۱ اوت ۱۹۴۴، "ارتش ملی لهستان" که یک نیروی مقاومت مخفی بود با نزدیک شدن سربازان روس ترغیب شد تا برای آزادسازی ورشو علیه اشغالگران آلمانی قیام کند. در قیام ورشو ۱۶۶۰۰۰ نفر جان خود را از دست دادند که از این تعداد حدود ۱۷۰۰۰ نفر یهودی لهستانی بودند.


=== قیام سربداران ===
=== قیام سربداران ===
قیام سربداران بر علیه ستم مغولان اشغالگر در استان خراسان شکل گرفت و بخش‌هایی از میهن توسط مردم از دست مغولان آزاد گردید
قیام سربداران بر علیه ستم مغولان اشغالگر در استان خراسان شکل گرفت و بخش‌هایی از میهن توسط مردم از دست مغولان آزاد گردید
عبدالرزاق بن فضل الله باشتینى (۷۳۸ - ۷۳۶ هـ)
وى از تیراندازان ماهر ولایت بیهق بود که از طرف ابوسعید فرمانروای محلی مغولان براى گرفتن مالیات به کرمان رفت و پس از اخذ مالیات از مردم آنجا، آن را صرف خوش گذرانى خود کرد. او در اندیشه تهیه مالیات خرج شده بود که خبر درگذشت خان مغول را شنید، از این فرصت پیش آمده به نفع خود استفاده کرد و به باشتین رفت و رهبرى شورش مردم را بر عهده گرفت.
همزمان با این اوضاع، ایلچى مغول به باشتین آمد و بر دو برادر به نام‌هاى حسن حمزه و حسین حمزه وارد شد و درخواست شراب و زن کرد. دو برادر عذر آوردند; ولى او بى توجه بود و قصد تجاوز به ناموس آنان را داشت که آن دو شمشیر کشیدند و گفتند ما تحمّل این ننگ را نداریم و آن فرستاده را کشتند و گفتند ما سربداریم.
وقتى خواجه علاءالدین محمد در فَرْیُومَد خبر قتل ایلچى را شنید، آن دو را طلب کرد، ولى آنان از رفتن نزد او تعلل کردند. عبدالرزاق به یارى آن دو آمد و به فرستادگان خواجه گفت که او به حریم آنان قصد تجاوز داشته و به این سبب کشته شده است. وقتى خواجه پاسخ فرستادگان را شنید، سپاهى روانه منطقه کرد. عبدالرزاق مردم را به پایدارى و مقاومت فراخواند و به آنان گفت سر خود را بر دار دیدن بهتر از زندگى با ننگ است. از این رو با سپاه خواجه علاءالدین محمد درگیر شدند که خواجه کشته و نیروهاى او متفرق شدند. عبدالرزاق به کمک برادر خود مسعود به تعقیب دشمن پرداخت و با غنایم فراوان به باشتین بازگشت و غنایم را بین مردم تقسیم کرد.
عبدالرزاق در سال ۷۳۸ هجرى پس از فتح سبزوار، دولت سربداران را تأسیس کرد. وى با حمایت پیروان شیخ حسن نواحى دیگرى از خراسان را به تصرفات سربداران افزود و به نام خود خطبه خواند و سکه ضرب کرد. عبدالرزاق فردی فاسد بود و همین امر سبب کشته شدن او شد. نقل کرده اند که او قصد داشت پس از آنکه خواجه علاءالدین محمد در جنگ با او کشته شد، همسرش را به عقد خود در آورد; همین عمل موجب شد که مسعود به برادرش توهین کند و در درگیرى که میان او و عبدالرزاق اتفاق افتاد، به مرگ عبدالرزاق منتهى شد.
وى پس از کشتن برادر، فرمانروایى دولت تازه تاسیس را به دست گرفت. او به حُسن تدبیر، شجاعت، مردانگى، عقل، صلاح و سواد، مشهور، و از صفات رذیله به دور بود. مسعود براى استحکام و تقویت دولت، شیخ حسن جورى را از زندان ارغون شاه آزاد کرد و پس از آزادى، او را به سبزوار آورد و شیخ را در اداره حکومت، مقتداى خویش قرار داد تا با نفوذ معنوى او بتواند در برابر حکام محلى و اشراف مقاومت کند و با این کار مریدان شیخ در کنار سربداران قرار گرفتند و بر استحکام دولت سربداران افزوده شد.


=== قیام تبریز در مشروطه ===
=== قیام تبریز در مشروطه ===
۸٬۸۴۰

ویرایش