۸٬۹۶۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱٬۰۹۵: | خط ۱٬۰۹۵: | ||
ناصر سرمدی پارسا ۱۳۶۸ – ۱۳۷۲ | ناصر سرمدی پارسا ۱۳۶۸ – ۱۳۷۲ | ||
ابراهیم | ابراهیم علیپور ۱۳۷۲ – ۱۳۸٤ | ||
کاظم | کاظم شعلهور ۱۳۸٤ – ۱۳۸۸ | ||
=== '''مدیران کل خاورمیانه از ابتدا تا کنون''' === | === '''مدیران کل خاورمیانه از ابتدا تا کنون''' === | ||
خط ۱٬۱۶۳: | خط ۱٬۱۶۳: | ||
علی ربیعی ۱۳۶۳ – ۱۳۶۸ | علی ربیعی ۱۳۶۳ – ۱۳۶۸ | ||
جهانبخش | جهانبخش محبینیا ۱۳۶۸ – ۱۳۷۶ | ||
محمد حدادپور ۱۳۷۶ – ۱۳۸۸ | محمد حدادپور ۱۳۷۶ – ۱۳۸۸ | ||
خط ۱٬۳۳۷: | خط ۱٬۳۳۷: | ||
'''مدیران کل عملیات''' | '''مدیران کل عملیات''' | ||
مهرداد | مهرداد عالیخانی ۱۳۷۲ – ۱۳۷۸ | ||
منصور الهی (مستعار: ناصری) ۱۳۷۸ – ۱۳۸۸ | منصور الهی (مستعار: ناصری) ۱۳۷۸ – ۱۳۸۸ | ||
خط ۱٬۳۴۹: | خط ۱٬۳۴۹: | ||
داریوش بابازاده ۱۳۶۸ – ۱۳۷۶ | داریوش بابازاده ۱۳۶۸ – ۱۳۷۶ | ||
احمد | احمد عباسپور ۱۳۷۶ – ۱۳۸٤ | ||
مسعود پورعالی (مستعار: مجید علوی) ۱۳۸٤ – ۱۳۸۸ | مسعود پورعالی (مستعار: مجید علوی) ۱۳۸٤ – ۱۳۸۸ | ||
خط ۱٬۳۶۹: | خط ۱٬۳۶۹: | ||
جواد مرعشی ۱۳۸۰ – ۱۳۸٤ | جواد مرعشی ۱۳۸۰ – ۱۳۸٤ | ||
احمد | احمد عباسپور ۱۳۸٤ – ۱۳۸۸ | ||
رضا معطر ۱۳۸۸ – | رضا معطر ۱۳۸۸ – | ||
خط ۱٬۳۷۷: | خط ۱٬۳۷۷: | ||
هاشم علوی ۱۳۶۳ – ۱۳۶۸ | هاشم علوی ۱۳۶۳ – ۱۳۶۸ | ||
احمد | احمد عباسپور ۱۳۶۸ – ۱۳۷۲ | ||
جمشید بابایی ۱۳۷۲ – ۱۳۷۶ | جمشید بابایی ۱۳۷۲ – ۱۳۷۶ | ||
خط ۱٬۳۸۷: | خط ۱٬۳۸۷: | ||
رضا تقوی ۱۳۸۰ – ۱۳۸۸ | رضا تقوی ۱۳۸۰ – ۱۳۸۸ | ||
حسن | حسن بنیعامری – ؟ | ||
'''مدیران کل التقاط''' | '''مدیران کل التقاط''' | ||
خط ۱٬۳۹۷: | خط ۱٬۳۹۷: | ||
ناصر دستواره ۱۳۷۶ – ۱۳۸۸ | ناصر دستواره ۱۳۷۶ – ۱۳۸۸ | ||
سبحان | سبحان محبعلیزاده ۱۳۸۸ – | ||
'''مدیران کل اروپا''' | '''مدیران کل اروپا''' | ||
خط ۱٬۴۱۳: | خط ۱٬۴۱۳: | ||
مجید شهریاری ۱۳۸۰ – ۱۳۸۸ | مجید شهریاری ۱۳۸۰ – ۱۳۸۸ | ||
رامین | رامین شبخیز ۱۳۸۸ – | ||
'''جانشینان معاونت خارجی''' | '''جانشینان معاونت خارجی''' | ||
خط ۱٬۴۲۱: | خط ۱٬۴۲۱: | ||
مسعود پورعالی ۱۳۷۶ – ۱۳۸٤ | مسعود پورعالی ۱۳۷۶ – ۱۳۸٤ | ||
ابراهیم | ابراهیم علیپور ۱۳۸٤ – ۱۳۸۸ | ||
ناصر دستواره ۱۳۸۸ – | ناصر دستواره ۱۳۸۸ – | ||
خط ۱٬۴۳۵: | خط ۱٬۴۳۵: | ||
معاون امنیت ۱۳۶۸ – ۱۳۷۶ | معاون امنیت ۱۳۶۸ – ۱۳۷۶ | ||
معاون | معاون بررسیها و امور استراتژیک ۱۳۷۶ – ۱۳۷۷ | ||
مدیر کل حوزه مشاوران ۱۳۷۷ – ۱۳۷۸ | مدیر کل حوزه مشاوران ۱۳۷۷ – ۱۳۷۸ | ||
خط ۱٬۴۴۳: | خط ۱٬۴۴۳: | ||
جانشین مدیر کل امنیت ۱۳۶۸ – ۱۳۷۲ | جانشین مدیر کل امنیت ۱۳۶۸ – ۱۳۷۲ | ||
مدیرکل امنیت ۱۳۷۲ – ۱۳۷۶ | |||
مدیرکل قاره آمریکا ۱۳۷۶ – ۱۳۸۰ | |||
جانشین معاون امنیت ۱۳۸۰ – ۱۳۸۸ | جانشین معاون امنیت ۱۳۸۰ – ۱۳۸۸ | ||
خط ۱٬۴۵۱: | خط ۱٬۴۵۱: | ||
'''مسعود پورعالی (مستعار: مجید علوی)''' | '''مسعود پورعالی (مستعار: مجید علوی)''' | ||
جانشین | جانشین مدیرکل آمریکا ۱۳۶۳ – ۱۳۶۸ | ||
مدیرکل التقاط ۱۳۶۸ – ۱۳۷۶ | |||
جانشین معاون خارجی ۱۳۷۶ – ۱۳۸٤ | جانشین معاون خارجی ۱۳۷۶ – ۱۳۸٤ | ||
خط ۱٬۵۵۹: | خط ۱٬۵۵۹: | ||
جانشین وزیر ۱۳۷۸ – ۱۳۸٤ | جانشین وزیر ۱۳۷۸ – ۱۳۸٤ | ||
'''مهرداد | '''مهرداد عالیخانی''' | ||
مدیرکل استان زنجان ۱۳۶۳ – ۱۳۷۲ | |||
مدیرکل عملیات ۱۳۷۲ – ۱۳۷۸ | |||
نشانی: اکباتان، فاز الف دو، بلوک سه، شماره پانصد و شصت و یک | نشانی: اکباتان، فاز الف دو، بلوک سه، شماره پانصد و شصت و یک | ||
خط ۱٬۵۶۹: | خط ۱٬۵۶۹: | ||
'''احمد عباس پور''' | '''احمد عباس پور''' | ||
مدیرکل تهران ۱۳۶۳ – ۱۳۶۸ | |||
مدیرکل امنیت ۱۳۶۸ – ۱۳۷۲ | |||
مدیرکل اروپا ۱۳۷۲ – ۱۳۷۶ | |||
معاون خارجی ۱۳۷۶ – ۱۳۸٤ | معاون خارجی ۱۳۷۶ – ۱۳۸٤ | ||
مدیرکل حوزه مشاوران ۱۳۸٤ – ۱۳۸۸ | |||
'''هاشم علوی''' | '''هاشم علوی''' | ||
خط ۱٬۵۸۳: | خط ۱٬۵۸۳: | ||
کارمند اطلاعات نخست وزیری ۱۳۶۰ – ۱۳۶۳ | کارمند اطلاعات نخست وزیری ۱۳۶۰ – ۱۳۶۳ | ||
مدیرکل امنیت ۱۳۶۳ – ۱۳۶۸ | |||
معاون سیاسی ۱۳۶۸ – ۱۳۷۶ | معاون سیاسی ۱۳۶۸ – ۱۳۷۶ | ||
خط ۱٬۵۹۱: | خط ۱٬۵۹۱: | ||
معاون سیاسی ۱۳۷۸ – ۱۳۸۰ | معاون سیاسی ۱۳۷۸ – ۱۳۸۰ | ||
'''ابراهیم | '''ابراهیم علیپور''' | ||
جانشین اداره کل آمریکا ۱۳۶۸ – ۱۳۷۲ | جانشین اداره کل آمریکا ۱۳۶۸ – ۱۳۷۲ | ||
خط ۱٬۶۵۰: | خط ۱٬۶۵۰: | ||
افرادی که در سال ۱۳۸۰ بازنشسته شدند: | افرادی که در سال ۱۳۸۰ بازنشسته شدند: | ||
هاشم علوی (منزل: قیطریه) / مهدی آزاد (منزل: شهرک صدر) / ناصر سرمدی پارسا / حجت میریان / خسرو کمالی (منزل: شهرک اندیشه) / ابراهیم متولیان / حسین یاوری / عباس اعرابی / علی | هاشم علوی (منزل: قیطریه) / مهدی آزاد (منزل: شهرک صدر) / ناصر سرمدی پارسا / حجت میریان / خسرو کمالی (منزل: شهرک اندیشه) / ابراهیم متولیان / حسین یاوری / عباس اعرابی / علی پینهدوز | ||
== محل وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی == | == محل وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی == | ||
[[پرونده:ساختمانهای ستادی وزارت اطلاعات در باغ مهران.JPG|جایگزین=ساختمان اصلی وزارت اطلاعات درمحل باغ مهران|بندانگشتی|ساختمان اصلی وزارت اطلاعات درمحل باغ مهران ساواک سلطنت آباد رژیم شاه]] | [[پرونده:ساختمانهای ستادی وزارت اطلاعات در باغ مهران.JPG|جایگزین=ساختمان اصلی وزارت اطلاعات درمحل باغ مهران|بندانگشتی|ساختمان اصلی وزارت اطلاعات درمحل باغ مهران ساواک سلطنت آباد رژیم شاه]] | ||
فعالیتهای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی مرزهای ایران را درنوردیده و تقریباً همه نقاط جهان را دربر میگیرد.<ref>دبی-العربیه.نت فارسی-اطلاعات ایران ۳۰ هزار کارمند دارد که بسیاری در عملیات خارجی شرکت می [http://www.alarabiya.net/articles/2013/01/04/258642.html کنند]</ref> با اینحال محل کار این وزارتخانه با نام اختصاری «واجا» در هیچ منبعی به صورت رسمی ذکر نشده اما محوطهای در تقاطع اتوبان همت تهران و ابتدای خیابان پاسداران (سلطنت آباد سابق) که به باغ مهران معروف است و در حکومت پهلوی مرکز استقرار ساواک سلطنتآباد بوده به عنوان دفتر مرکزی آن | فعالیتهای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی مرزهای ایران را درنوردیده و تقریباً همه نقاط جهان را دربر میگیرد.<ref>دبی-العربیه.نت فارسی-اطلاعات ایران ۳۰ هزار کارمند دارد که بسیاری در عملیات خارجی شرکت می [http://www.alarabiya.net/articles/2013/01/04/258642.html کنند]</ref> با اینحال محل کار این وزارتخانه با نام اختصاری «واجا» در هیچ منبعی به صورت رسمی ذکر نشده اما محوطهای در تقاطع اتوبان همت تهران و ابتدای خیابان پاسداران (سلطنت آباد سابق) که به باغ مهران معروف است و در حکومت پهلوی مرکز استقرار ساواک سلطنتآباد بوده به عنوان دفتر مرکزی آن است. وزارت اطلاعات هنگام تأسیس فاقد هر گونه امکانات بود تنها جایی که این وزارت در اختیار داشت ساختمان مرکزی سازمان اطلاعات و امنیت رژیم گذشته بود. شیوه دسترسی به این وزارتخانه از طریق سایت آن است که آنهم به نوبه خود محدودیتهایی دارد.<ref>سایت وزارت [http://www.vaja.ir/Portal/Home/Default.aspx?CategoryID=8e4e6da1-19ae-44ed-8fb1-60e104a04af4 اطلاعات]</ref> | ||
== ماموریتهای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی == | == ماموریتهای وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی == | ||
خط ۱٬۶۶۰: | خط ۱٬۶۶۰: | ||
کریستف دولوار دبیر اول گزارشگران بدون مرز اعلام کرد اعترافات قربانیان که در اصل بخشهایی از بازجویی آنهاست و با بدرفتاری و اعمال فشار بدست آمده از شبکههای صدا وسیمای جمهوری اسلامی، شبکه انگلیسی زبان و شبکه عربی زبان آن پرس تی. وی و العالم پخش میشود.<ref>گزارشگران بدون مرز - [https://rsf.org/persan/news/-وزارت-اطلاعات-جمهوری-اسلامی-پروژه-اعتراف-گیری-و-ادامه-سرکوب-فعالان-رسانهها-را-تائید-کرد وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی پروژه اعتراف گیری و ادامه سرکوب فعالان رسانهها را تأیید کرد]</ref> | کریستف دولوار دبیر اول گزارشگران بدون مرز اعلام کرد اعترافات قربانیان که در اصل بخشهایی از بازجویی آنهاست و با بدرفتاری و اعمال فشار بدست آمده از شبکههای صدا وسیمای جمهوری اسلامی، شبکه انگلیسی زبان و شبکه عربی زبان آن پرس تی. وی و العالم پخش میشود.<ref>گزارشگران بدون مرز - [https://rsf.org/persan/news/-وزارت-اطلاعات-جمهوری-اسلامی-پروژه-اعتراف-گیری-و-ادامه-سرکوب-فعالان-رسانهها-را-تائید-کرد وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی پروژه اعتراف گیری و ادامه سرکوب فعالان رسانهها را تأیید کرد]</ref> | ||
جاسوسی و نفوذ در | جاسوسی و نفوذ در گروههای مخالف جمهوری اسلامی در خارج از کشور از ماموریتهای عام و مهم این وزارتخانه است<ref>ایران افشاگر- اداره امنیت داخلی آلمان: وزارت اطلاعات و نیروی قدس دستگاههای اطلاعاتی رژیم ایران در آلمان [https://www.iran-efshagari.com/اداره-امنیت-داخلی-آلمان-وزارت-اطلاعات/ هستند]</ref>و<ref>سایت ایران افشاگر-گزارشی از کتاب منتشر شده توسط کمیته بینالمللی در جستجوی عدالت: «وزارت اطلاعات رژیم ایران فعال در اروپا»[https://www.iran-efshagari.com/گزارشی-از-کتاب-منتشر-شده-توسط-کمیته-بین/]</ref> | ||
اختلاف افکنی و بدنام کردن اپوزیسیون شگردی دیگر است که در این وزارتخانه رایج است.<ref>ایران افشاگر- جنایت انفجار حرم امام رضا (ع) و نسبت دادن آن به مجاهدین، یک نمونه از جنگ روانی اطلاعات آخوندی علیه [https://www.iran-efshagari.com/جنایت-انفجار-حرم-امام-رضا-ع-و-نسبت-دادن/ مجاهدین]</ref> | اختلاف افکنی و بدنام کردن اپوزیسیون شگردی دیگر است که در این وزارتخانه رایج است.<ref>ایران افشاگر- جنایت انفجار حرم امام رضا (ع) و نسبت دادن آن به مجاهدین، یک نمونه از جنگ روانی اطلاعات آخوندی علیه [https://www.iran-efshagari.com/جنایت-انفجار-حرم-امام-رضا-ع-و-نسبت-دادن/ مجاهدین]</ref> | ||
خط ۱٬۶۷۰: | خط ۱٬۶۷۰: | ||
کشتار زندانیان سیاسی در ایران که در سال ۱۳۶۷خورشیدی (۱۹۸۸میلادی) به فتوای [[روحالله خمینی]] انجام شد، نیز با همکاری این وزارتخانه بودهاست. در جریان این قتلعام، بیش از ۳۰هزار زندانی سیاسی که دوران محکومیت خود را سپری میکردند با فتوای خمینی اعدام شدند. اغلب این افراد اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران بودند.<ref>مجله هفته- متن فرمان خمینی و دستور قتلعام زندانیان سیاسی در تابستان [https://mejalehhafteh.com/2012/08/22/متن-فرمان-خمینی-و-دستور-قتل-عام-زندانیا/]</ref><ref>ایران سکولاریسم- اعضای هیئت مرگ در سال ٦٠و٦٧ چه کسانی بودند؟[https://iransecularismblog.wordpress.com/2016/08/31/اعضاي-هيئت-مرگ-در-سال-٦٠و٦٧-چه-كساني-بو/]</ref> | کشتار زندانیان سیاسی در ایران که در سال ۱۳۶۷خورشیدی (۱۹۸۸میلادی) به فتوای [[روحالله خمینی]] انجام شد، نیز با همکاری این وزارتخانه بودهاست. در جریان این قتلعام، بیش از ۳۰هزار زندانی سیاسی که دوران محکومیت خود را سپری میکردند با فتوای خمینی اعدام شدند. اغلب این افراد اعضا و هواداران سازمان مجاهدین خلق ایران بودند.<ref>مجله هفته- متن فرمان خمینی و دستور قتلعام زندانیان سیاسی در تابستان [https://mejalehhafteh.com/2012/08/22/متن-فرمان-خمینی-و-دستور-قتل-عام-زندانیا/]</ref><ref>ایران سکولاریسم- اعضای هیئت مرگ در سال ٦٠و٦٧ چه کسانی بودند؟[https://iransecularismblog.wordpress.com/2016/08/31/اعضاي-هيئت-مرگ-در-سال-٦٠و٦٧-چه-كساني-بو/]</ref> | ||
بازجویی و | بازجویی و اعترافگیری و قتل مخالفان در خانههای امن | ||
گزارش امیرفرشاد ابراهیمی درمورد خانه ثابت پاسال یا ساختمان ۱۶۰۰ به نقل از شهروند:<blockquote>ساختمان ۱۶۰۰ این نامی بود که برای خانه ای در شمال تهران در نظر گرفته شده بود، البته بیشتر با نام “پاتوق” میخوانندش، سعید امامی (برادر اسلامی)، مهرداد عالیخانی (سید صادق) احمد قبه (حاج کمیل) و مصطفی پور محمدی همیشه پای ثابت پاتوق بودند. چیزی قریب به شش ماهی میشد که شیخ احمد جنتی به عنوان نماینده ولی فقیه و رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر مرا برای بررسی وضعیت فرهنگی به ایشان معرفی نموده بودند. در آن زمان سعید امامی معاون بررسی وزارت اطلاعات بود و کار من خواندن کتابهای تازه منتشره و مطبوعات بود و هر جایی طبق اشلی که برایم ترسیم نموده بودند اشکال و انحرافی میدیدم زیرش خط میکشیدم و اشاره ای مینوشتم که مثلا در این داستان که در فلان مجله به چاپ رسیده چکمه پوشان منظورش بسیجیان و رزمندگان است و . . . قرار بر این بود که در آن ساختمان که مشغول به کار شده بودم فقط “کار بررسی فرهنگی”! شود که یک روز دیدم پاترولی وارد ساختمان شد و ماموران مردی را پیاده کردند و با چشم بند به زیرزمین ساختمان بردند. شب که سیدصادق آمد موضوع را با وی در میان گذاشتم، او گفت: “مطمئن باش که دیگر این موضوع تکرار نخواهد شد. چون نمیخواستیم او را به زندان ببریم اینجا آورده ایم آن هم فقط برای ارشاد!</blockquote><blockquote>او را یک ماهی در زیرزمین نگهداری میکردند، اما نه برای ارشاد که ظاهرا زیر شکنجه بود چرا که اکثر اوقات هواکش زیرزمین را روشن میکردند که صدای زیادی داشت و ناله و فریاد همواره در پس این صداها گم میشد و هر بار که من میگفتم این چه وضعیتی است وعده میدادند که تمام میشود، تمام میشود . . . تا شبی که وی را آوردند طبقه بالا برای گرفتن مصاحبه تصویری در حضور آقای مصطفی پور محمدی که تیم تصویربرداری را به همراه آورده بود. در همان نگاه اول شناختمش. خبر مفقود شدنش را در روزنامه ها خوانده بودم و فهمیدم که کاری ورای بررسی وضعیت فرهنگی مطبوعاتی در این ساختمان انجام میشود. مصاحبهاش که تمام شد دوباره بردنش به زیرزمین. در همین اثنا بود که سعید امامی آمد، تنها نبود، محسنی و سید ضیاء هم همراهش بودند. آمدم مطالب آماده «مصباح» را به وی نشان دهم که گفت باشد برای بعد الان کلافه ام. گفتم: حاجی مگه قرار نبود این ماجرا تمام شود؟ گفت: امشب، امشب این قصه تمام میشود.</blockquote><blockquote>داشتند سوار ماشینش میکردند که من باید میرفتم و ساعاتی از شب گذشته بود.ساختمان را ترک کردم و این آخرین باری بود که به آن ساختمان میرفتم. فردایش نزد شیخ احمد جنتی رفتم و به واسطه اینکه کارهای ستاد و حزب الله زیاد شده است عذر خواستم و از وی خواستم فرد دیگری را به ایشان برای بررسی مطبوعات معرفی کند که دیگر هرگز فرصت این کار میسر نشد.</blockquote>زمان گذشت و گذشت. دو ماه بعد فاجعه قتلهای زنجیره ای اتفاق افتاد و آن پاتوق هم برچیده شد. اخبار و اوراق بازجویی های سعید امامی جسته و گریخته به بیرون هم درز میکرد، سعید امامی پیرامون حوادث آن شب در بازجوییهای ۹۷۰صفحه ای اش که در ۱۸ جلد توسط کمیته منصوب ریاست جمهوری و سازمان قضایی نیروهای مسلح (علی ربیعی، نیازی، سرمدی) ضبط شده است، خود چنین میگوید: | گزارش امیرفرشاد ابراهیمی درمورد خانه ثابت پاسال یا ساختمان ۱۶۰۰ به نقل از شهروند:<blockquote>ساختمان ۱۶۰۰ این نامی بود که برای خانه ای در شمال تهران در نظر گرفته شده بود، البته بیشتر با نام “پاتوق” میخوانندش، سعید امامی (برادر اسلامی)، مهرداد عالیخانی (سید صادق) احمد قبه (حاج کمیل) و مصطفی پور محمدی همیشه پای ثابت پاتوق بودند. چیزی قریب به شش ماهی میشد که شیخ احمد جنتی به عنوان نماینده ولی فقیه و رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر مرا برای بررسی وضعیت فرهنگی به ایشان معرفی نموده بودند. در آن زمان سعید امامی معاون بررسی وزارت اطلاعات بود و کار من خواندن کتابهای تازه منتشره و مطبوعات بود و هر جایی طبق اشلی که برایم ترسیم نموده بودند اشکال و انحرافی میدیدم زیرش خط میکشیدم و اشاره ای مینوشتم که مثلا در این داستان که در فلان مجله به چاپ رسیده چکمه پوشان منظورش بسیجیان و رزمندگان است و . . . قرار بر این بود که در آن ساختمان که مشغول به کار شده بودم فقط “کار بررسی فرهنگی”! شود که یک روز دیدم پاترولی وارد ساختمان شد و ماموران مردی را پیاده کردند و با چشم بند به زیرزمین ساختمان بردند. شب که سیدصادق آمد موضوع را با وی در میان گذاشتم، او گفت: “مطمئن باش که دیگر این موضوع تکرار نخواهد شد. چون نمیخواستیم او را به زندان ببریم اینجا آورده ایم آن هم فقط برای ارشاد!</blockquote><blockquote>او را یک ماهی در زیرزمین نگهداری میکردند، اما نه برای ارشاد که ظاهرا زیر شکنجه بود چرا که اکثر اوقات هواکش زیرزمین را روشن میکردند که صدای زیادی داشت و ناله و فریاد همواره در پس این صداها گم میشد و هر بار که من میگفتم این چه وضعیتی است وعده میدادند که تمام میشود، تمام میشود . . . تا شبی که وی را آوردند طبقه بالا برای گرفتن مصاحبه تصویری در حضور آقای مصطفی پور محمدی که تیم تصویربرداری را به همراه آورده بود. در همان نگاه اول شناختمش. خبر مفقود شدنش را در روزنامه ها خوانده بودم و فهمیدم که کاری ورای بررسی وضعیت فرهنگی مطبوعاتی در این ساختمان انجام میشود. مصاحبهاش که تمام شد دوباره بردنش به زیرزمین. در همین اثنا بود که سعید امامی آمد، تنها نبود، محسنی و سید ضیاء هم همراهش بودند. آمدم مطالب آماده «مصباح» را به وی نشان دهم که گفت باشد برای بعد الان کلافه ام. گفتم: حاجی مگه قرار نبود این ماجرا تمام شود؟ گفت: امشب، امشب این قصه تمام میشود.</blockquote><blockquote>داشتند سوار ماشینش میکردند که من باید میرفتم و ساعاتی از شب گذشته بود.ساختمان را ترک کردم و این آخرین باری بود که به آن ساختمان میرفتم. فردایش نزد شیخ احمد جنتی رفتم و به واسطه اینکه کارهای ستاد و حزب الله زیاد شده است عذر خواستم و از وی خواستم فرد دیگری را به ایشان برای بررسی مطبوعات معرفی کند که دیگر هرگز فرصت این کار میسر نشد.</blockquote>زمان گذشت و گذشت. دو ماه بعد فاجعه قتلهای زنجیره ای اتفاق افتاد و آن پاتوق هم برچیده شد. اخبار و اوراق بازجویی های سعید امامی جسته و گریخته به بیرون هم درز میکرد، سعید امامی پیرامون حوادث آن شب در بازجوییهای ۹۷۰صفحه ای اش که در ۱۸ جلد توسط کمیته منصوب ریاست جمهوری و سازمان قضایی نیروهای مسلح (علی ربیعی، نیازی، سرمدی) ضبط شده است، خود چنین میگوید: | ||
[[پرونده:نمایی دیگر از کاخ ثابت پاسال محل قتل پیروز دوانی.JPG|جایگزین=نمایی دیگر از کاخ ثابت پاسال محل قتل پیروز دوانی|بندانگشتی|نمایی دیگر از کاخ ثابت پاسال محل قتل پیروز دوانی]]<blockquote>«مدتها بود که حکم بازداشت و دستگیری پیروز دوانی را از قوه قضائیه درخواست نموده بودیم، برابر گزارش اداره کل اطلاعات مجامع فرهنگی وی فعالیتهای تخریبی زیادی را در پوشش کانون نویسندگان و دیگر گروههای به ظاهر فرهنگی انجام میداد و ارتباط گسترده ای هم با رادیوها و عوامل ضدانقلاب خارج از کشور داشت، منتها به دلیل حساسیتهای رایج پیرامون این قبیل افراد و شرایط عمومی کشور با آن موافقت نمیشد. تا آنکه یک روز در دیداری که با حاج آقا محسنی اژهای داشتم موضوع را شخصا با ایشان در میان گذاشتم و وی پیشنهاد کرد خودتان عمل کنید و از وی مصاحبه تصویری بگیرید بعدا مستند به آن مصاحبه اعلام جرم کنید تا حکم بازداشتش صادر شود. قبول کردم و فردایش جریان این توافق را به سیدصادق که معاون عملیاتی ما بود گفتم. وی را بازداشت کردند. مدتی در یکی از خانههای امن حوزه مشاوران بود تا اینکه برای مصاحبه آماده شد. مصاحبه از ایشان که گرفته شد موضوع را به اطلاع حاج آقا دری رساندیم، ایشان گفت حکمش را که گرفتید تحویل اطلاعات نیروی انتظامی بدهیدش، بازداشتگاه خودمان نبریدش. موضوع گم شدن وی جنجال به پا کرده بود و علی الظاهر آقا هم کمی احتیاط میکرد. با حاج آقا محسنی آمدم تماس بگیرم نتوانستم پیدایش کنم، به تیم گفتم ایشان را آماده اعزام بکنند و بالاخره توانستم همان شب حاج آقا [محسن اژهای] را در منزلشان ببینم، موضوع را به ایشان گفتم که گفتند لازم نیست تحویل نیروی انتظامی بدهید، حکم افسادش صادر شده، تمامش کنید! حتی واضحتر هم گفتند که با مسئولیت من بکشیدش. اینجا بود که بنده هم به سید صادق گفتم که به تیم بگویید. من خودم به واسطه مشکلی که در مقابل دفتر حفاظت منافع مصر اتفاق افتاده بود رفتم آنجا و تیم حکم را در همان ساختمان اجرا نموده بود آن شب . . . »(ص ۴۶۱ـ۴۶۲ از جلد ۱۷ بازجویی های سعید امامی)</blockquote>بعدها که از قضای روزگار من و مهرداد عالیخانی (وی به واسطه قتلهای زنجیرهای و من به واسطه آن نوار افشاگری) به زندان افتادیم در بازداشتگاه ۶۶ سپاه برایم فاش ساخت که وی را در همانجا به قتل رساندهاند و در باغچه همان ساختمان دفنش | [[پرونده:نمایی دیگر از کاخ ثابت پاسال محل قتل پیروز دوانی.JPG|جایگزین=نمایی دیگر از کاخ ثابت پاسال محل قتل پیروز دوانی|بندانگشتی|نمایی دیگر از کاخ ثابت پاسال محل قتل پیروز دوانی]]<blockquote>«مدتها بود که حکم بازداشت و دستگیری پیروز دوانی را از قوه قضائیه درخواست نموده بودیم، برابر گزارش اداره کل اطلاعات مجامع فرهنگی وی فعالیتهای تخریبی زیادی را در پوشش کانون نویسندگان و دیگر گروههای به ظاهر فرهنگی انجام میداد و ارتباط گسترده ای هم با رادیوها و عوامل ضدانقلاب خارج از کشور داشت، منتها به دلیل حساسیتهای رایج پیرامون این قبیل افراد و شرایط عمومی کشور با آن موافقت نمیشد. تا آنکه یک روز در دیداری که با حاج آقا محسنی اژهای داشتم موضوع را شخصا با ایشان در میان گذاشتم و وی پیشنهاد کرد خودتان عمل کنید و از وی مصاحبه تصویری بگیرید بعدا مستند به آن مصاحبه اعلام جرم کنید تا حکم بازداشتش صادر شود. قبول کردم و فردایش جریان این توافق را به سیدصادق که معاون عملیاتی ما بود گفتم. وی را بازداشت کردند. مدتی در یکی از خانههای امن حوزه مشاوران بود تا اینکه برای مصاحبه آماده شد. مصاحبه از ایشان که گرفته شد موضوع را به اطلاع حاج آقا دری رساندیم، ایشان گفت حکمش را که گرفتید تحویل اطلاعات نیروی انتظامی بدهیدش، بازداشتگاه خودمان نبریدش. موضوع گم شدن وی جنجال به پا کرده بود و علی الظاهر آقا هم کمی احتیاط میکرد. با حاج آقا محسنی آمدم تماس بگیرم نتوانستم پیدایش کنم، به تیم گفتم ایشان را آماده اعزام بکنند و بالاخره توانستم همان شب حاج آقا [محسن اژهای] را در منزلشان ببینم، موضوع را به ایشان گفتم که گفتند لازم نیست تحویل نیروی انتظامی بدهید، حکم افسادش صادر شده، تمامش کنید! حتی واضحتر هم گفتند که با مسئولیت من بکشیدش. اینجا بود که بنده هم به سید صادق گفتم که به تیم بگویید. من خودم به واسطه مشکلی که در مقابل دفتر حفاظت منافع مصر اتفاق افتاده بود رفتم آنجا و تیم حکم را در همان ساختمان اجرا نموده بود آن شب . . . »(ص ۴۶۱ـ۴۶۲ از جلد ۱۷ بازجویی های سعید امامی)</blockquote>بعدها که از قضای روزگار من و مهرداد عالیخانی (وی به واسطه قتلهای زنجیرهای و من به واسطه آن نوار افشاگری) به زندان افتادیم در بازداشتگاه ۶۶ سپاه برایم فاش ساخت که وی را در همانجا به قتل رساندهاند و در باغچه همان ساختمان دفنش کردهاند. از زندان که آزاد شدم یک بار در سخنرانیای در دانشگاه علوم پزشکی تهران اعلام کردم که پیروز دوانی با حکم محسنی اژهای به قتل رسیده است، چرا به این مسئله رسیدگی نمیشود؟ آقای محسنی اژهای هم در مصاحبه با ایرنا موضوع را تکذیب کرد و اعلام کرد که این مطلب هم از مطالب کذب فرشاد ابراهیمی است. ایشان را دعوت به مناظره کردم که البته هیچ پاسخی نیامد تا اینکه از سوی آقای علی ربیعی برایم پیغام آمد که بروم نزدش و وقتی رفتم دفتر ایشان گفتند که موضوع پیروز دوانی پیچیدهتر از این حرفهاست و تو هم به اندازه کافی مشکل برای خودت داری، پایت را از این ماجرا بکش بیرون که خیلی خطر دارد! و من هم رهایش کردم تا به امروز که برخود فرض دانستم آن را فاش کنم.<ref>[https://www.tribunezamaneh.com/archives/108132 مصاحبه امیر فرشاد ابراهیمی با تریبون زمانه]</ref> | ||
== کارنامهی وزارت اطلاعات == | == کارنامهی وزارت اطلاعات == |
ویرایش