۸٬۹۳۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
دکتر هزارخانی طی مدت اشتغال در بیمارستان بوعلی تهران، آزمایشگاه آسیب شناسی را در این بیمارستان راهاندازی میکند.<ref name=":0" /><ref name=":0" /> | دکتر هزارخانی طی مدت اشتغال در بیمارستان بوعلی تهران، آزمایشگاه آسیب شناسی را در این بیمارستان راهاندازی میکند.<ref name=":0" /><ref name=":0" /> | ||
منوچهر هزارخانی علاوه بر رشته پزشکی که تخصص اوست، طی سالیان متمادی دستی توانا نیز در ترجمه آثار گوناگون از فرانسه به فارسی داشته است. از جمله کتب بسیار، آثاری از امه سزر شاعر فرانسوی زبان اهل دومینیکن را نیز ترجمه کرده است. او در اینباره میگوید: <blockquote>«امه سزر پایهگزار سبکی در زبان فرانسه است و کلمه ( سیاهپوست اساسی ) را هم آّندره | منوچهر هزارخانی علاوه بر رشته پزشکی که تخصص اوست، طی سالیان متمادی دستی توانا نیز در ترجمه آثار گوناگون از فرانسه به فارسی داشته است. از جمله کتب بسیار، آثاری از امه سزر شاعر فرانسوی زبان اهل دومینیکن را نیز ترجمه کرده است. او در اینباره میگوید: <blockquote>«امه سزر پایهگزار سبکی در زبان فرانسه است و کلمه ( سیاهپوست اساسی ) را هم آّندره برسون پیشوای سوررئالیستهای زمان خودش، پس از دیدار با او گفته است.»</blockquote>دکتر منوچهر هزارخانی در پاسخ به سئوالی دربارهی ترجمه شعر و نثر و این که بین پزشکی و ادبیات چگونه پیوند برقرارکردید، میگوید: <blockquote>«... شعر قابل ترجمه نیست چون با عمیقترین احساسات آدمی سر و کار دارد و عمیقترین احساسات آدمی یک چیز عجیب غریبی است، پیش پا افتاده و معمولی نیست. علم با فهم آدم سرو کار دارد و یک چیز معمولی است، اما احساس و عاطفه چیز دیگریست... و ادبیات به طور کلی چون با عاطفه و احساس سر و کار دارد ترجمه و برگرداندن آن مشکل است و بار فرهنگی را افزایش میدهد... من میتوانستم به جای پزشک مثلا نانوا باشم یا روزنامه فروش... اما ادبیات بیشتر از پزشکی مورد علاقهام بود. روزگار اینجور پیش آورد. سیاست هم همین جور بود، آدم میافتد توش. البته اگر از اول اختیار کامل و تصمیم داشتم میرفتم دنبال ریاضیات، حتی الان هم مطالبی را میخوانم که شاید با منطق خشک سر و کار دارد، این منطق وزنه متقابل احساس و عاطفه است که طرف مقابل در ادبیات است و معمولا آدم یکی را از دست میدهد اما من به هر دو علاقه دارم. خصلتا اینطور هستم. البته لابد آدم خمیرهاش را هم دارد. دلم میخواست نویسنده شوم مثلا رمان بنویسم اما استعدادش را نداشتم و نتوانستم انجام دهم.»</blockquote>مجموعهی آثار دکتر هزارخانی اعم از گفتار، نوشته و ترجمهها با بیان و کلام شیوا و ترجمه دقیق و بهجا، بر دامنهی محدود فرهنگ و ادبیات سیاسی ایران و غنای آنها بسیار افزوده و تأثیر گذاشتهاست؛ ایوان ایلیچ و آموزش فارغ از مدرسه، تشنگی و گرسنگی اثر اوژن یونسکو (نیمی ترجمه جلال آل احمد و نیمهی دیگر ترجمه هزارخانی)، در دادگاه تاریخ اثر مددوف و آثاری از امه سزر، ژاک فوره، ایزاک دویچر، ماکسیم رودنسون و آنتونیو گرامشی از جمله این آثارند. | ||
آتش زیر خاکستر سوزان، ناشی از شرایط سیاسی ایران در سال ۱۳۵۶ که بهتدریج گر گرفته و مشتعل میشد، ایجاد تشکلی جدید و منسجم از آزادیخواهان را ضروری ساخته و روند گسترش آن با توجه به شرایط و وقایع آن زمان ایران و مجموع پیامدهای آن نیز منجر به شعرخوانی شبهای گوته گردید. دکتر هزارخانی نیز بهعنوان یکی از اعضای کانون نویسندگان ایران، در یکی از این شبها به ایراد خطابهای در رد سانسور و نهادهای اجرایی آن پرداخته و از «ولتر» نقل میکند که: <blockquote>«من با عقیدهی تو مخالفم اما تا جان دارم میکوشم تا تو حق داشته باشی عقیده ات را بیان کنی»</blockquote> | آتش زیر خاکستر سوزان، ناشی از شرایط سیاسی ایران در سال ۱۳۵۶ که بهتدریج گر گرفته و مشتعل میشد، ایجاد تشکلی جدید و منسجم از آزادیخواهان را ضروری ساخته و روند گسترش آن با توجه به شرایط و وقایع آن زمان ایران و مجموع پیامدهای آن نیز منجر به شعرخوانی شبهای گوته گردید. دکتر هزارخانی نیز بهعنوان یکی از اعضای کانون نویسندگان ایران، در یکی از این شبها به ایراد خطابهای در رد سانسور و نهادهای اجرایی آن پرداخته و از «ولتر» نقل میکند که: <blockquote>«من با عقیدهی تو مخالفم اما تا جان دارم میکوشم تا تو حق داشته باشی عقیده ات را بیان کنی»</blockquote> |
ویرایش