۸٬۸۹۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۵۳: | خط ۵۳: | ||
|data35 = | |data35 = | ||
|زادگاه=محله دروازه قزوین تهران}} | |زادگاه=محله دروازه قزوین تهران}} | ||
'''محمدرضا پهلوی،''' (زاده ۴ آبان ۱۲۹۸خورشیدی مصادف با ۲۶ اکتبر ۱۹۱۹- درگذشته در ۵ مرداد ۱۳۵۹)، پسر ارشد رضا سواد کوهی معروف به رضاخان یا [[رضاشاه پهلوی]] بود که پس از پدرش رضاشاه در ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ بر تخت سلطنت نشست. نام مادرش نیمتاج آیرملو بود که با آغاز سلطنت پدر به تاج الملوک آیرملو | '''محمدرضا پهلوی،''' (زاده ۴ آبان ۱۲۹۸خورشیدی مصادف با ۲۶ اکتبر ۱۹۱۹- درگذشته در ۵ مرداد ۱۳۵۹)، پسر ارشد رضا سواد کوهی معروف به رضاخان یا [[رضاشاه پهلوی]] بود که پس از پدرش رضاشاه در ۲۵ شهریور ۱۳۲۰ بر تخت سلطنت نشست. نام مادرش نیمتاج آیرملو بود که با آغاز سلطنت پدر به تاج الملوک آیرملو تغییر یافت. محمدرضا شاه پهلوی یک برادر به نام علیرضا پهلوی و دو خواهر به نامهای اشرف و شمس پهلوی داشت. محمدرضا برادر دوقلوی اشرف پهلوی بود. | ||
محمدرضا شاه پهلوی هنگام [[کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹]] | محمدرضا شاه پهلوی هنگام [[کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹]] رضاخان علیه احمدشاه قاجار، یک ساله بود. او سه ماه پس از کودتا به منزل جدید رفت و تحت سرپرستی یک پرستار فرانسوی قرار گرفت. محمدرضا پهلوی در سن ۶ سالگی در ۲۶ آذر ۱۳۰۴ همزمان با مراسم تاجگذاری پدرش به ولیعهدی و ۱۶ سال بعد، پس از اشغال ایران توسط متفقین و خلع رضاخان یا یک تلگراف انگلستان، به سلطنت رسید. | ||
در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی همچون دوران سلطنت پدرش، احزاب، آزادی فعالیت نداشتند و سانسور | در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی همچون دوران سلطنت پدرش، احزاب، آزادی فعالیت نداشتند و سانسور روزنامهها و کتابها بصورت برنامهریزی شده جریان داشت. محمدرضا پهلوی در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ با کمک آیتالله کاشانی و پشتیبانی سیا، علیه [[دکتر محمد مصدق]] که قصد محدود کردن اختیارات شاه و ایجاد یک حکومت لیبرال را داشت، کودتا کرد. از میان رفتن بورژوازی ملی که توسط تکنوکراتها و متجددین نمایندگی میشد زمینه را برای رشد روحانیت مرتجع فراهم نمود. محمدرضا شاه پهلوی همچنین در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ با به رگبار بستن تظاهرات مسالمت آمیز مردم و پس از آن دستگیری باقیمانده احزاب و جریانات سیاسی، راه را بر هرگونه فعالیت پارلمانتاریستی بست. از همان زمان شکلگیری سازمانها و جریاناتی با مشی مسلحانه آغاز گشت. سال ۱۳۵۷ دولت آمریکا با اوجگیری تظاهرات مردمی، تصمیم گرفت برای جلوگیری از قدرت گرفتن انقلابیون آزادیخواه، با ارسال ژنرال هایزر به تهران ترتیبات انتقال قدرت به خمینی را فراهم نماید. از این رو محمدرضا شاه را از ایران فراخواند و از او تلویحا خواست که قدرت را ترک کند. حکومت محمدرضا شاه در جریان تظاهرات مردم در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ سرنگون شد و خمینی و نیروهای همفکر او حاکمیت را غصب کردند.<ref name=":2">[https://mandegar.tarikhema.org/mohhamad-reza-shah-pahlavi محمد رضا پهلوی سایت تاریخ ما]</ref> | ||
== محمدرضا پهلوی پیش از سلطنت == | == محمدرضا پهلوی پیش از سلطنت == | ||
خط ۱۷۱: | خط ۱۷۱: | ||
* و ... | * و ... | ||
قشر کارگران صنعتی، برزگران پیشین، لمپن پرولتاریا، و | قشر کارگران صنعتی، برزگران پیشین، لمپن پرولتاریا، و طبقهی کارگر سنتی بودند.<ref name=":3" /> | ||
لمپن پرولتاریا اگر چه | لمپن پرولتاریا اگر چه پدیدهی جدیدی در جامعه ایرانی نبود، لکن افزایش حاشیه نشینی و اصلاحات ارضی باعث رشد این قشر در جامعه شهری ایران شد. در همین زمان حدود نیم میلیون نفر از سیستان و بلوچستان به دلیل فقر مناطق خود را رها کرده و به حاشیه شهرها پناه بردند. این درحالی بود که بودجه نظامی کشور در سال ۱۳۵۱ رشد ۴۳ درصدی داشت.<ref>دفاعیات مسعود رجوی - سایت مجاهدین خلق</ref> | ||
کارگران غیر ماهر ساختمانی، ولگردان خیابانی، | کارگران غیر ماهر ساختمانی، ولگردان خیابانی، خدمتکاران خانگی، کارگران غیر ماهر معدن و حمل و نقل، کارگران غیر ماهر کشاورزی به اضافه اقشار فعال گدایان، دزدان، قماربازان، فواحش در این قشر قرار داشتند. طبق آمار سال ۱۳۴۸، در شهر تهران ۲۹۵۰۰۰ نفر از اعضاء این قشر وجود داشت، که درآمد ماهیانه آنها از ۳۵۰ ریال کمتر بود.[[پرونده:زاغه نشینی در زمان محمدرضا پهلوی.JPG|alt=زاغهنشینی در ایران در زمان محمدرضا پهلوی|بندانگشتی|زاغهنشینی در ایران در زمان محمدرضا پهلوی|400x400px]] | ||
اصلاحات ارضی که قشر کوچکی از دهقانان را به خرده بورژوازی مرفه تبدیل کرد، در مقابل، قشر وسیعی از لمپن پرولتاریا را برجای نهاد که در بدترین شرایط زندگی قرار گرفتند. درآمد کم، بی سوادی، بی خانمانی، زندگی در زاغه و حلبی آبادها، برخورداری از حداقل خدمات شهری از خصوصیات بارز این قشر معرفی شده است.<ref name=":3">[http://ensani.ir/file/download/article/20110205162432-20.pdf طبقات اجتماعی در دوره پهلوی احمد اشرف]</ref> | اصلاحات ارضی که قشر کوچکی از دهقانان را به خرده بورژوازی مرفه تبدیل کرد، در مقابل، قشر وسیعی از لمپن پرولتاریا را برجای نهاد که در بدترین شرایط زندگی قرار گرفتند. درآمد کم، بی سوادی، بی خانمانی، زندگی در زاغه و حلبی آبادها، برخورداری از حداقل خدمات شهری از خصوصیات بارز این قشر معرفی شده است.<ref name=":3">[http://ensani.ir/file/download/article/20110205162432-20.pdf طبقات اجتماعی در دوره پهلوی احمد اشرف]</ref> | ||
=== شهر نو در تهران === | === شهر نو در تهران === | ||
یکی از مظاهر فقر، اعتیاد و فحشا در | یکی از مظاهر فقر، اعتیاد و فحشا در پایتخت «شهر نو» بود. شهر نو در ویرانههای محل سابق سکونت خانواده محمد علی شاه ایجاد شد. با گسترش حاشیه نشینی و فقر در شهرها این مکان نیمه ویران به محلی برای سکونت معتادها، تن فروشان، قاچاقچیان، بچهدزدها، دلهدزدها و ... تبدیل شد. در سال ۱۳۳۳ توسط سرلشگر زاهدی دور این منطقه دیواری کشیده شد. به همین دلیل به قلعه زاهدی نیز شهرت یافت. قلعه زاهدی و صدها محله اطراف آن مرکز فقر و فحشا و اعتیاد بودند. صدها نوزاد بی پدر و مادر در این مناطق به دنیا میآمدند و از همان کودکی به فروش گذاشته میشدند. بیماریهای مقاربتی بدون امکان دسترسی به درمان در این مناطق شیوع داشت. به گفتهی ریاست درمانگاه این منطقه بین ۴۶ تا ۴۷ هزار زن در این منطقه زندگی میکردند که ۹۰ درصد از آنان بیسواد بودند.<ref>[https://www.bbc.com/persian/arts/2013/01/130106_l44_shahreno_book_review.shtml شهر نو؛ روایتی دیگر از زنان تنفروش]</ref> | ||
== ماجرای ترور محمدرضا پهلوی == | == ماجرای ترور محمدرضا پهلوی == | ||
خط ۱۹۶: | خط ۱۹۶: | ||
=== سرکوب قیام ۱۵خرداد === | === سرکوب قیام ۱۵خرداد === | ||
در اواخر دهه ۳۰، با رئیسجمهور شدن جان اف کندی در آمریکا، شاه زیر فشار آمریکا برای انجام رفرم و اصلاحات در ایران قرار داشت. این فشار منجر به بروز یک فضای نسبتاً باز سیاسی شد و | در اواخر دهه ۳۰، با رئیسجمهور شدن جان اف کندی در آمریکا، شاه زیر فشار آمریکا برای انجام رفرم و اصلاحات در ایران قرار داشت. این فشار منجر به بروز یک فضای نسبتاً باز سیاسی شد و جریانهای مختلف سیاسی که پس از کودتای ۲۸مرداد سرکوب شده بودند، مجال اندکی برای فعالیت پیدا کردند. | ||
شاه در مذاکره با آمریکا انجام انقلاب سفید را پذیرفت. انقلاب سفید حرکتی در جهت تغییر بافت جامعه ایران از فئودالیزم به سمت سرمایهداری وابسته بود که مطلوب آمریکا بوده و ایران را به بازاری برای اقتصاد این کشور تبدیل میکرد. شاه انقلاب سفید را به رفراندم گذاشت. شب رفراندم رهبران جبهه ملی و نهضت آزادی اصلیترین احزاب سیاسی آن زمان را دستگیر کرد تا مبادا رفراندم با مشکل و شلوغی روبهرو شود. | شاه در مذاکره با آمریکا انجام انقلاب سفید را پذیرفت. انقلاب سفید حرکتی در جهت تغییر بافت جامعه ایران از فئودالیزم به سمت سرمایهداری وابسته بود که مطلوب آمریکا بوده و ایران را به بازاری برای اقتصاد این کشور تبدیل میکرد. شاه انقلاب سفید را به رفراندم گذاشت. شب رفراندم رهبران جبهه ملی و نهضت آزادی اصلیترین احزاب سیاسی آن زمان را دستگیر کرد تا مبادا رفراندم با مشکل و شلوغی روبهرو شود. | ||
این رفراندم ۶بند داشت که از جمله مادههای آن اصلاحات ارضی و آزادی زنان برای شرکت در انتخابات بود (حق رأی دادن و انتخاب شدن زنان در مجلس) | این رفراندم ۶بند داشت که از جمله مادههای آن اصلاحات ارضی و آزادی زنان برای شرکت در انتخابات بود (حق رأی دادن و انتخاب شدن زنان در مجلس). | ||
در همین رابطه برخی از روحانیون در حوزه قم به سردمداری خمینی در مخالفت با همین دو ماده یعنی اصلاحات ارضی و رأی زنان و مشارکتشان در انجمنهای ایالتی و ولایتی وارد صحنه شدند. | در همین رابطه برخی از روحانیون در حوزه قم به سردمداری خمینی در مخالفت با همین دو ماده یعنی اصلاحات ارضی و رأی زنان و مشارکتشان در انجمنهای ایالتی و ولایتی وارد صحنه شدند. | ||
بنابراین از یک سو دانشگاهها کانون مبارزات آزادیخواهانه و مطالبات ترقیخواهانه مردم شده بود و نیروهای مترقی اصلاحات مورد ادعای شاه را فاقد خصلت میهنی دانسته و بههیچوجه پاسخگوی نیاز مردم ایران نمیدیدند. از سوی دیگر روحانیونی مانند خمینی از موضع ارتجاعی بهخصوص در مخالفت با حق رأی زنان و مشارکتشان در | بنابراین از یک سو دانشگاهها کانون مبارزات آزادیخواهانه و مطالبات ترقیخواهانه مردم شده بود و نیروهای مترقی اصلاحات مورد ادعای شاه را فاقد خصلت میهنی دانسته و بههیچوجه پاسخگوی نیاز مردم ایران نمیدیدند. از سوی دیگر روحانیونی مانند خمینی از موضع ارتجاعی بهخصوص در مخالفت با حق رأی زنان و مشارکتشان در انجمنهای ایالتی و ولایتی به مخالفت برخاستند. | ||
مخالفت با شاه از مواضع مختلف، به افزایش | مخالفت با شاه از مواضع مختلف، به افزایش حرکتهای اعتراضی جامعه انجامید. صبح روز ۱۲محرم- ۱۵خرداد- ۴۲- ساواک شاه خمینی را که علیه شاه در مخالفت با همان دو ماده سخنرانی کرده بود در قم دستگیر کرد و به تهران آورد. | ||
گفته میشود خمینی این سخنرانی را به تحریک انگستان علیه حکومت محمدرضا شاه پهلوی انجام داده بود | گفته میشود خمینی این سخنرانی را به تحریک انگستان علیه حکومت محمدرضا شاه پهلوی انجام داده بود. انگلستان بازندهی اول در انقلاب سفید بود. این انقلاب پایان نسبی سلطهی انگلستان بر ایران و آغاز سلطهی آمریکا به شمار میرفت. | ||
عملاً اعتراضات مردمی در همان روز اوج گرفت و با سرکوب خونین گارد شاه مواجه شد. در | عملاً اعتراضات مردمی در همان روز اوج گرفت و با سرکوب خونین گارد شاه مواجه شد. در نتیجهی این اعتراضات تعداد زیادی از مردم کشته، مجروح و دستگیر شدند. شدت سرکوب بهحدی بود که کلیه جریانهای سنتی سیاسی از تداوم مبارزه مأیوس شده و با تشدید سرکوب و اختناق نظام شاه مجدداً به خارج از صحنه مبارزه رانده شدند. از این تاریخ به عنوان گورستان رفرمیسم یا پایان امکان مبارزهی پارلمانتاریستی در ایران نام برده میشود. | ||
از فردای ۱۵خرداد نیروهای مبارز نوینی در ایران تولد یافتند که تنها راه مبارزه با دیکتاتوری شاه را مبارزه مسلحانه میدانستند. در صدر این نیروها سازمان مجاهدین خلق ایران و سازمان چریکهای فدایی خلق ایران قرار داشتند.<ref>[https://www.iran-efshagari.com/%d9%82%db%8c%d8%a7%d9%85-%d9%85%d8%b1%d8%af%d9%85%db%8c-%db%b1%db%b5%d8%ae%d8%b1%d8%af%d8%a7%d8%af-%db%b1%db%b3%db%b4%db%b2%d8%8c-%d9%86%d9%82%d8%b7%d9%87%e2%80%8c-%d8%b9%d8%b7%d9%81%db%8c-%d8%af/ سایت ایران افشاگر قیام مردمی ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، نقطه عطفی در تاریخ ایران]</ref> | از فردای ۱۵خرداد نیروهای مبارز نوینی در ایران تولد یافتند که تنها راه مبارزه با دیکتاتوری شاه را مبارزه مسلحانه میدانستند. در صدر این نیروها [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] و [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران]] قرار داشتند.<ref>[https://www.iran-efshagari.com/%d9%82%db%8c%d8%a7%d9%85-%d9%85%d8%b1%d8%af%d9%85%db%8c-%db%b1%db%b5%d8%ae%d8%b1%d8%af%d8%a7%d8%af-%db%b1%db%b3%db%b4%db%b2%d8%8c-%d9%86%d9%82%d8%b7%d9%87%e2%80%8c-%d8%b9%d8%b7%d9%81%db%8c-%d8%af/ سایت ایران افشاگر قیام مردمی ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، نقطه عطفی در تاریخ ایران]</ref> | ||
=== سرکوب سازمانهای مبارز === | === سرکوب سازمانهای مبارز === | ||
خط ۲۱۹: | خط ۲۱۹: | ||
محاکمه و مدافعات سران نهضت آزادی در دادگاههای نظامی و دفاعیات وکلای مدافع آنها، که متن آن مخفیانه در ایران و نیز در خارج از کشور انتشار یافت، افکار عمومی مردم جهان را متوجه دیکتاتوری رژیم شاه کرد و در عین حال این فکر را قوت بخشید که دوران مبارزه مسالمت آمیز و در چار چوب قانون اساسی، در ایران به سر رسیده است. | محاکمه و مدافعات سران نهضت آزادی در دادگاههای نظامی و دفاعیات وکلای مدافع آنها، که متن آن مخفیانه در ایران و نیز در خارج از کشور انتشار یافت، افکار عمومی مردم جهان را متوجه دیکتاتوری رژیم شاه کرد و در عین حال این فکر را قوت بخشید که دوران مبارزه مسالمت آمیز و در چار چوب قانون اساسی، در ایران به سر رسیده است. | ||
مهندس [[مهدی بازرگان]]، رهبر [[نهضت آزادی ایران]]، ضمن آخرین دفاع در دادگاه نظامی به این نکته اشاره کرد و گفت: | مهندس [[مهدی بازرگان]]، رهبر [[نهضت آزادی ایران]]، ضمن آخرین دفاع در دادگاه نظامی به این نکته اشاره کرد و گفت:<blockquote>«ما، آخرین کسانی هستیم که از راه قانون اساسی به مبارزه سیاسی برخاستهایم. ما، از رئیس دادگاه انتظار داریم این نکته را به بالاتریها بگویند.»<ref>مهندس مهدی بازرگان، مدافعات انتشارات مدرس مهر ماه ۱۳۵۰</ref></blockquote>از نیمه دوم سال ۱۳۴۲، پس از سرکوب آخرین مقاومت نیروهای - ملی و مذهبی - مخالف رژیم، جوانان به خصوص جناح رادیکال دانشجویان دانشگاه تهران که زیر فشار روزافزون رژیم قرار گرفته بودند، به چارهجویی پرداختند. | ||
«ما، آخرین کسانی هستیم که از راه قانون اساسی به مبارزه سیاسی | |||
از نیمه دوم سال ۱۳۴۲، پس از سرکوب آخرین مقاومت نیروهای - ملی و مذهبی - مخالف رژیم، جوانان | |||
در اواخر سال ۱۳۴۳ افراد و گروههای مخالف رژیم، با نقطه نظرهای مختلف و حتی بدون شناسایی یکدیگر، به یک نتیجه واحد رسیده بودند: مبارزه مسلحانه! | در اواخر سال ۱۳۴۳ افراد و گروههای مخالف رژیم، با نقطه نظرهای مختلف و حتی بدون شناسایی یکدیگر، به یک نتیجه واحد رسیده بودند: مبارزه مسلحانه! | ||
خط ۲۳۳: | خط ۲۲۹: | ||
صادق امانی، عضو [[جمعیت مؤتلفه اسلامی]] که متهم به قتل منصور نخست وزیر بود در دادگاه نظامی گفت: «ما با بررسی اوضاع به این نتیجه رسیدیم که پاسخ به این «مسئله» از لوله تفنگ میتواند خارج شود.» | صادق امانی، عضو [[جمعیت مؤتلفه اسلامی]] که متهم به قتل منصور نخست وزیر بود در دادگاه نظامی گفت: «ما با بررسی اوضاع به این نتیجه رسیدیم که پاسخ به این «مسئله» از لوله تفنگ میتواند خارج شود.» | ||
مجاهد، ارگان نهضت آزادی ایران در اروپا و آمریکا درباره ضرورت نبرد مسلحانه نوشت: «.... کشتار سال ۱۳۴۲ نقطه عطف تاریخ ایران است، پیش از این حادثه، کوشش اپوزیسیون در مبارزه علیه رژیم منحصر بود به اعتراضهای خیابانی، اعتصاب کارگران و فعالیتهای زیر زمینی. قتلعام سال ۱۳۴۲ ورشکستگی و بیتأثیری این روش را به اثبات رسانید. از آن پس، مبارزان ایدئولوژی خود را به یکسو نهادند و این سؤال را بین خود مطرح کردند، چه باید کرد؟ پاسخ روشن بود: نبرد مسلحانه!» | مجاهد، ارگان نهضت آزادی ایران در اروپا و آمریکا درباره ضرورت نبرد مسلحانه نوشت: <blockquote>«.... کشتار سال ۱۳۴۲ نقطه عطف تاریخ ایران است، پیش از این حادثه، کوشش اپوزیسیون در مبارزه علیه رژیم منحصر بود به اعتراضهای خیابانی، اعتصاب کارگران و فعالیتهای زیر زمینی. قتلعام سال ۱۳۴۲ ورشکستگی و بیتأثیری این روش را به اثبات رسانید. از آن پس، مبارزان ایدئولوژی خود را به یکسو نهادند و این سؤال را بین خود مطرح کردند، چه باید کرد؟ پاسخ روشن بود: نبرد مسلحانه!»</blockquote>ترور حسنعلی منصور، نخست وزیر، در بهمن ۱۳۴۳ و تیراندازی دو ماه بعد - فروردین ۱۳۴۴- به شاه، آن هم از طرف یکی از افراد گارد جاویدان، اخطار آغاز مبارزه مسلحانه علیه رژیم بود. | ||
ترور حسنعلی منصور، نخست وزیر، در بهمن ۱۳۴۳ و تیراندازی دو ماه بعد - فروردین ۱۳۴۴- به شاه، آن هم از طرف یکی از افراد گارد جاویدان، اخطار آغاز مبارزه مسلحانه علیه رژیم بود. | |||
در میان این گروهها دو [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] و [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران]] در صدر قرار داشتند. | در میان این گروهها دو [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] و [[سازمان چریکهای فدایی خلق ایران]] در صدر قرار داشتند. | ||
==== | ==== سازمانهای چریکی ==== | ||
چریکها را با توجه به سوابق سیاسی، ترکیب سازمانی و تاریخ شروع فعالیت آنها میتوان به پنج گروه تقسیم کرد: | چریکها را با توجه به سوابق سیاسی، ترکیب سازمانی و تاریخ شروع فعالیت آنها میتوان به پنج گروه تقسیم کرد: | ||
خط ۲۴۶: | خط ۲۴۰: | ||
۲. [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] | ۲. [[سازمان مجاهدین خلق ایران]] | ||
۳. [[سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر| | ۳. سومین گروه معتقد به مبارزه مسلحانه در زمان دیکتاتوری شاه، گروهی بودند که به اپورتونیستهای چپ نما شهرت یافتند. آنها پس از قتل برخی از اعضا و رهبران سازمان مجاهدین خلق ایران با رد کردن ایدئولوژی آن سازمان مدتی به مبارزه مسلحانه ادامه دادند اما پس از اندک زمانی آن را کنار گذاشتند. در نهایت نیز در زمستان سال ۵۷ اسم و رسم جدیدی تحت عنوان [[سازمان پیکار در راه آزادی طبقه کارگر|پیکار]] انتخاب کردند | ||
۴. گروههای کوچک اسلامی چون ابوذر (تأسیس در نهاوند)، گروه شیعیان راستین (در همدان)، گروه الله اکبر (در اصفهان)، گروه الفجر (در زندان قصر)، گروه صف، گروه منصورون، گروه مهدویون، گروه موحدین و… | ۴. گروههای کوچک اسلامی چون ابوذر (تأسیس در نهاوند)، گروه شیعیان راستین (در همدان)، گروه الله اکبر (در اصفهان)، گروه الفجر (در زندان قصر)، گروه صف، گروه منصورون، گروه مهدویون، گروه موحدین و… | ||
۵. گروههای کوچک مارکسیست به اسامی: سازمان آزادیبخش | ۵. گروههای کوچک مارکسیست به اسامی: سازمان آزادیبخش خلقهای ایران، گروه لرستان، سازمان آرمان خلق. گروه فلسطین و... | ||
همچنین گروههای کوچک دیگری که طرفدار مبارزه مسلحانه بودند از قبیل: طوفان، سازمان انقلابی [[حزب توده ایران|حزب توده]]، [[حزب دموکرات کردستان ایران|حزب دموکرات کردستان]] و سازمان چپ جدیدی به نام [[اتحادیه کمونیستها]]. | همچنین گروههای کوچک دیگری که طرفدار مبارزه مسلحانه بودند از قبیل: طوفان، سازمان انقلابی [[حزب توده ایران|حزب توده]]، [[حزب دموکرات کردستان ایران|حزب دموکرات کردستان]] و سازمان چپ جدیدی به نام [[اتحادیه کمونیستها]]. | ||
در فاصله بین [[قیام سیاهکل]] در بهمن ۱۳۴۹ تا مهرماه ۱۳۵۷ تعداد ۳۴۱ چریک طی مبارزه با رژیم شاه جان خود را از دست دادند. از این عده ۱۷۷ تن در برخوردهای مسلحانه کشته شدند. ۹۱ تن با رای دادگاه نظامی و برخی بدون محاکمه اعدام شدند. ۴۲ تن در اثر [[شکنجه]] جان باختند. سرنوشت ۱۵ تن از دستگیرشدگان معلوم نشد. ۷ تن پیش از دستگیری و اسارت خودکشی کردند. ۹ تن که دوران محکومیت زندان را طی میکردند، در تپههای اوین تیر باران شدند. گذشته از مقتولین مزبور حدود ۲۰۰ تن به اتهام چریک بودن به | در فاصله بین [[قیام سیاهکل]] در بهمن ۱۳۴۹ تا مهرماه ۱۳۵۷ تعداد ۳۴۱ چریک طی مبارزه با رژیم شاه جان خود را از دست دادند. از این عده ۱۷۷ تن در برخوردهای مسلحانه کشته شدند. ۹۱ تن با رای دادگاه نظامی و برخی بدون محاکمه اعدام شدند. ۴۲ تن در اثر [[شکنجه]] جان باختند. سرنوشت ۱۵ تن از دستگیرشدگان معلوم نشد. ۷ تن پیش از دستگیری و اسارت خودکشی کردند. ۹ تن که دوران محکومیت زندان را طی میکردند، در تپههای اوین تیر باران شدند. گذشته از مقتولین مزبور حدود ۲۰۰ تن به اتهام چریک بودن به زندانهای از یک سال تا دائم محکوم گشتند. | ||
از مجموع ۳۴۱ تن مقتولین، مشخصات ۳۰۶ تن به شرح زیر شناسایی شدهاست: | از مجموع ۳۴۱ تن مقتولین، مشخصات ۳۰۶ تن به شرح زیر شناسایی شدهاست: | ||
خط ۲۶۷: | خط ۲۶۱: | ||
=== سرکوب هنرمندان === | === سرکوب هنرمندان === | ||
در دوران حکومت محمدرضا شاه پهلوی سانسور مطبوعات و کتب | در دوران حکومت محمدرضا شاه پهلوی سانسور مطبوعات و کتب به صورت سیستماتیک جریان داشت. | ||
برخی از چهرههای فرهنگی برجستهای که در دوران محمدرضا شاه گرفتار زندان، سرکوب و سانسور شدند به شرح زیر است: | برخی از چهرههای فرهنگی برجستهای که در دوران محمدرضا شاه گرفتار زندان، سرکوب و سانسور شدند به شرح زیر است: | ||
خط ۲۷۹: | خط ۲۷۳: | ||
== نظام تک حزبی محمدرضا شاه == | == نظام تک حزبی محمدرضا شاه == | ||
در دوران حکومت محمدرضا شاه آزادی احزاب وجود نداشت. وی تنها در سال ۱۳۵۲ به همین دلیل حزب واحدی به نام [[حزب رستاخیز]] را تأسیس کرد که عملاً یک حزب دولتی بود. این حزب نیز در سال ۱۳۵۷ توسط دولت منحل شد.[[پرونده:شاه پس از کودتا.JPG|جایگزین=شاه پس از کودتا|بندانگشتی| | در دوران حکومت محمدرضا شاه آزادی احزاب وجود نداشت. وی تنها در سال ۱۳۵۲ به همین دلیل حزب واحدی به نام [[حزب رستاخیز]] را تأسیس کرد که عملاً یک حزب دولتی بود. این حزب نیز در سال ۱۳۵۷ توسط دولت منحل شد.[[پرونده:شاه پس از کودتا.JPG|جایگزین=شاه پس از کودتا|بندانگشتی|شاه پس از کودتا|418x418پیکسل]]حاکمیت محمدرضا شاه از اوایل دهه ۴۰ خورشیدی نمایش تمامعیار نظام تکحزبی مبتنی بر ظلم و فساد سیاسی و اقتصادی و اختناق… بود. این عبارات و توصیفات توسط شخص محمدرضا شاه پهلوی در آخرین نطق رادیویی خود با نام «صدای انقلاب شما را شنیدم» بکار برده شد. <ref>[https://www.youtube.com/watch?v=T5al9kHvmOU سخنرانی شاه من نیز پیام انقلاب شمارا شنیدم]</ref> | ||
این دوره شاهد یکی از خونینترین ادوار حکومت محمدرضا شاه بود که طی آن، یک مقاومت مسلحانه شهری در برابر وی شکل گرفت. | این دوره شاهد یکی از خونینترین ادوار حکومت محمدرضا شاه بود که طی آن، یک مقاومت مسلحانه شهری در برابر وی شکل گرفت. | ||
== محمد رضا شاه، ژاندارم منطقه == | == محمد رضا شاه، ژاندارم منطقه == | ||
در | در سالهای آخر حکومت محمدرضا پهلوی منتقدان نظر مثبتی به تلاش شاه برای نوسازی و تجهیز ارتش با سلاحهای جدید نداشتند و از این تلاشها به عنوان هزینههای غیر ضروری و وابسته کردن ایران به آمریکا یاد میکردند. نیروهای مترقی او را با تعبیر ژاندارم منطقه در چارچوب سیاست جنگ سرد علیه شوروی مورد حمله قرار میدادند. به عبارتی آمریکا که در آن زمان از گسترش کمونیسم در منطقه بیم داشت و درگیر یک جنگ سرد با شوروی بود از محمدرضا پهلوی به عنوان ژاندارم منطقه در برابر رشد چنین جنبشهایی استفاده میکرد. | ||
در همین رابطه محمدرضا پهلوی با دخالت نظامی، انقلابیون عمان یا ظفار را که علیه سلطنت سلطان قابوس شورش کرده بودند سرکوب کرده و از میان برد. [[جنگ ظفار]] (۱۹۷۲ تا ۱۹۷۵) از کارکردهای حکومت او در دوره سوم آن است، | در همین رابطه محمدرضا پهلوی با دخالت نظامی، انقلابیون عمان یا ظفار را که علیه سلطنت سلطان قابوس شورش کرده بودند سرکوب کرده و از میان برد. [[جنگ ظفار]] (۱۹۷۲ تا ۱۹۷۵) از کارکردهای حکومت او در دوره سوم آن است، |
ویرایش