۸٬۹۷۸
ویرایش
(۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
به عنوان مثال در مقایسه اقتصاد اروپا و ایران میتوان دید که در جامعه آزاد اروپا با اقتصاد باز و آزاد روش پیگیری خواستهها و مطالبات با ایران که اقتصادی بسته دارد متفاوت است. در ایران در زمان [[محمدرضا پهلوی|شاه]] مبارزه شکل خاص خود را داشت، زیرا رژيم شاه یک رژيم سرمایهداری وابسته بود. اما [[رژیم ولایت فقیه]] وابسته نیست. این رژیم خود را نماینده خدا میداند و استبداد مذهبی را بر تمام کشور مستولی کرده است. [[رژیم ولایت فقیه]] زیر پرده دین و با حربهی مخالفت با خدا تمامی مخالفان را قلع و قمع میکند. | به عنوان مثال در مقایسه اقتصاد اروپا و ایران میتوان دید که در جامعه آزاد اروپا با اقتصاد باز و آزاد روش پیگیری خواستهها و مطالبات با ایران که اقتصادی بسته دارد متفاوت است. در ایران در زمان [[محمدرضا پهلوی|شاه]] مبارزه شکل خاص خود را داشت، زیرا رژيم شاه یک رژيم سرمایهداری وابسته بود. اما [[رژیم ولایت فقیه]] وابسته نیست. این رژیم خود را نماینده خدا میداند و استبداد مذهبی را بر تمام کشور مستولی کرده است. [[رژیم ولایت فقیه]] زیر پرده دین و با حربهی مخالفت با خدا تمامی مخالفان را قلع و قمع میکند. | ||
چرا این اعتقاد از روز اول در بین بعضی از گروههای ایرانی و بعضی از روشنفکران وجود داشت که رژیم ولایت فقیه در ایران ماندگار نیست و عمر کمی خواهد داشت؟ | چرا این اعتقاد از روز اول در بین بعضی از گروههای ایرانی و بعضی از روشنفکران وجود داشت که رژیم ولایت فقیه در ایران ماندگار نیست و عمر کمی خواهد داشت؟ | ||
این سوال بیانگر شناختی واقعی از جامعه ایران است، زیرا سلطنت پهلوی | این سوال بیانگر شناختی واقعی از جامعه ایران است، زیرا سلطنت پهلوی نمایندهی سیستم اقتصادی بورژوا کمپرادور (اقتصاد وابسته به سرمایه داری جهانی و امریکا ) بود، در نتیجه حکومت بعدی که با تغییر این رژیم در جریان انقلاب ۱۳۵۷ بوجود آمد، باید به دنبالش یک سیستم اقتصادی متکاملتر و پیشروتر جایگزین آن میکرد ولی رژیم ولایت فقیه در واقع بازگشت اقتصادی جامعه به قبل از بورژوازی و به دوران فئودالی بود و این پسرفت نشاندهنده شکاف بین بالاییها و پایینیها یعنی جامعه است، چون مردم ایران یک سیستم بورژوازی وابسته را پشت سر گذاشته بودند و انقلاب آنها برای آزادی و برابری بود، در حالیکه در رژیم ولایت فقیه آخوندها و شخص خمینی خواهان حاکمیتی مطلقه بودند. نقطه شروع تضاد این دو گرایش با سخنرانی خمینی در سال ۱۳۵۷ علیه بی حجابی و اجباری کردن حجاب و با شعار یا روسری یا توسری، بارز شد. | ||
[[روحالله خمینی|خمینی]] در سال ۶۷ سی هزار زندانی را [[قتل عام ۶۷|قتل عام]] کرد اما رژيم شاه چنین دست بازی در سرکوب نداشت زیرا وابسته به دنیای | [[روحالله خمینی|خمینی]] در سال ۶۷ سی هزار زندانی را [[قتل عام ۶۷|قتل عام]] کرد اما رژيم شاه چنین دست بازی در سرکوب نداشت زیرا وابسته به دنیای سرمایهداری بود. | ||
همچنین در دوران حکومت ولایت فقیه در سه سال اول که فضای باز سیاسی وجود داشت مبارزه به یک شکل و بعد از ۳۰ خرداد به شکل دیگری درآمد. مجاهدین خلق پیش از آن را [[فاز سیاسی فاز نظامی|فاز سیاسی]] و پس از آن را [[فاز سیاسی فاز نظامی|فاز نظامی]] مینامند. | همچنین در دوران حکومت ولایت فقیه در سه سال اول که فضای باز سیاسی وجود داشت مبارزه به یک شکل و بعد از ۳۰ خرداد به شکل دیگری درآمد. مجاهدین خلق پیش از آن را [[فاز سیاسی فاز نظامی|فاز سیاسی]] و پس از آن را [[فاز سیاسی فاز نظامی|فاز نظامی]] مینامند. | ||
خط ۹۰: | خط ۹۰: | ||
=== تمرکز روی دشمن اصلی === | === تمرکز روی دشمن اصلی === | ||
یکی دیگر از قوانین یک مبارزهی جدی تمرکز روی تضاد اصلی است. اشتباه در تعیین تضاد اصلی میتواند به نابودی و انحراف کامل یک جنبش منجر شود. هنگامی که تضاد اصلی در یک مبارزه مشخص شد، میتوان سمت و سوی اتحاد با دیگر جنبشها را نیز تعیین نمود. تعیین اشتباه تضاد اصلی میتواند به اتحاد اشتباه نیز منجر شود. | یکی دیگر از قوانین یک مبارزهی جدی تمرکز روی تضاد اصلی است. اشتباه در تعیین تضاد اصلی میتواند به نابودی و انحراف کامل یک جنبش منجر شود. هنگامی که تضاد اصلی در یک مبارزه مشخص شد، میتوان سمت و سوی اتحاد با دیگر جنبشها را نیز تعیین نمود. تعیین اشتباه تضاد اصلی میتواند به اتحاد اشتباه نیز منجر شود. | ||
هر جریان مبارزاتی با یک تضاد اصلی درگیر است و یک تهدید اصلی. | |||
تضاد اصلی: آن چیزی است که باید عمده قوا را برای تغییر و سرنگونی آن گذاشت، مثل دیکتاتوری حاکم بر یک کشور که همیشه تضاد اصلی میباشد. | |||
تهدید اصلی : نیرویی است که ظرفیت مبارزاتی مردم را به سمتی غیر از سرنگونی منحرف کند. | |||
یک نیروی انقلابی تنها باید با یک تضاد اصلی درگیر شود و از هر گونه انحراف و پرداختن به موضوعات فرعی باید پرهیز کند. | |||
یک مثال تاریخی : | یک مثال تاریخی : |
ویرایش