۵٬۹۴۶
ویرایش
(۱۳ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
یکی از رایجترین راهحلهایی که برای درگیریهای قومی مطرح میشود، دستکم در مواردی که درجاتی از جدایی سرزمینی میان گروههای رقیب وجود دارد، اعطای خودمختاری به گروه اقلیت است. خودمختاری میتواند طیف وسیعی از قدرتهای سیاسی، اقتصادی و سایر قدرتها را شامل شود. با این حال، برای ارزیابی میزان قدرتی که باید در یک موقعیت خاص واگذار شود، باید بر هدف اساسی که ایجاد ساختارهای خودمختار برای خدمت به آن طراحی شده است، تمرکز کرد.<ref>[https://archive.unu.edu/unupress/unupbooks/uu12ee/uu12ee0s.htm حق خودمختاری: واهی یا راه حل؟ - سایت دانشگاه ملل متحد]</ref> | یکی از رایجترین راهحلهایی که برای درگیریهای قومی مطرح میشود، دستکم در مواردی که درجاتی از جدایی سرزمینی میان گروههای رقیب وجود دارد، اعطای خودمختاری به گروه اقلیت است. خودمختاری میتواند طیف وسیعی از قدرتهای سیاسی، اقتصادی و سایر قدرتها را شامل شود. با این حال، برای ارزیابی میزان قدرتی که باید در یک موقعیت خاص واگذار شود، باید بر هدف اساسی که ایجاد ساختارهای خودمختار برای خدمت به آن طراحی شده است، تمرکز کرد.<ref>[https://archive.unu.edu/unupress/unupbooks/uu12ee/uu12ee0s.htm حق خودمختاری: واهی یا راه حل؟ - سایت دانشگاه ملل متحد]</ref> | ||
نظر به آنکه جمعیت یک کشور جدا از سازگاری و مشترکات بین آنها که باعث پیوندشان با همدیگر به مثابه یک ملت شده است، متنوع و متعدد نیز هست. بر این اساس با در نظر گرفتن اصول دموکراسی و حقوق بشر کنونی، میبایست نظام و سیستم اداری کشور نیز بر پایهی دموکراسی و به رسمیت شناختن حقوق اقلیتها باشد. | |||
اگر دولت و حکومت مرکزی که دارای قدرت سیاسی واحدی است، حقوق اقلیتها را نقض کند؛ و اقدامات سرکوبگرانه علیه آنها انجام دهد که خلاف و نقض حقوق شهروندی آنها باشد، متصور است که اقتضا و ضرورت عدالت نیز به رسمیت شناختن حق خودمختاری اقلیتها خواهد بود.<ref>[http://www.didebanhashtom.ir/hoghoghi-news/12188-%D8%AD%D9%82-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D9%85%D8%AE%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D9%8A-%D8%AF%D8%B1-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D8%A8%D9%8A%D9%86%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%D9%84-%D8%AD%D9%82-%D8%AE%D9%88%D8%AF%D9%85%D8%AE%D8%AA%D8%A7%D8%B1%D9%8A-%D8%AF%D8%B1-%D9%86%D8%B8%D8%A7%D9%85-%D8%AD%D9%82%D9%88%D9%82-%D8%A8%D9%8A%D9%86%E2%80%8C%D8%A7%D9%84%D9%85%D9%84%D9%84.html حق خودمختاری در نظام حقوق بینالملل - سایت دیدهبان هشتم]</ref> | |||
==تعریف قوم و ملت== | ==تعریف قوم و ملت== | ||
خط ۳۰: | خط ۳۳: | ||
===حق تعیین سرنوشت خارجی=== | ===حق تعیین سرنوشت خارجی=== | ||
مادهی نخست هر یک از میثاقین بینالمللی در اولین بند خود اعلام کرده است:<blockquote>«همه مردم اختیار تعیین سرنوشت خویش را دارا هستند؛ و بنابراین مختارند نظام سیاسی خویش را معین کرده و آزادانه به توسعه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خویش همت گمارند.»</blockquote> | مادهی نخست هر یک از میثاقین بینالمللی در اولین بند خود اعلام کرده است:<blockquote>«همه مردم اختیار تعیین سرنوشت خویش را دارا هستند؛ و بنابراین مختارند نظام سیاسی خویش را معین کرده و آزادانه به توسعه اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی خویش همت گمارند.»</blockquote> | ||
مطابق بند سوم مادهی یکم هر دو میثاق بینالمللی:<blockquote>«کشورهایی که مسؤلیت اداره سرزمینهای غیرخودمختار و تحت قیمومت را به عهده دارند، موظفند برابر مقررات منشور ملل متحد، وسایل تحقق حق آزادی مردم در سرنوشت خود را تسهیل نموده آن را محترم شمارند.»</blockquote> <ref>[https://iranhr.net/fa/articles/3096/ دموکراسی، قرائت مدرن حق تعیین سرنوشت - سایت سازمان حقوق بشر ایران]</ref> | مطابق بند سوم مادهی یکم هر دو میثاق بینالمللی:<blockquote>«کشورهایی که مسؤلیت اداره سرزمینهای غیرخودمختار و تحت قیمومت را به عهده دارند، موظفند برابر مقررات منشور ملل متحد، وسایل تحقق حق آزادی مردم در سرنوشت خود را تسهیل نموده آن را محترم شمارند.»</blockquote> <ref name=":3"> | ||
[https://iranhr.net/fa/articles/3096/ دموکراسی، قرائت مدرن حق تعیین سرنوشت - سایت سایت سازمان حقوق بشر ایران]</ref> | |||
اصل حق تعیین سرنوشت از جنبه خارجی و بینالمللی، خصیصهی ضداستعماری دارد؛ و بر رهایی یک کشور و یک ملت از سلطه و سیطره استعمار تأکید میکند.<ref>[https://www.khorasanzameen.net/php/read.php?id=1499 اصل برابری حقوق و خودمختاری خلقها - سایت خراسان زمین]</ref> | اصل حق تعیین سرنوشت از جنبه خارجی و بینالمللی، خصیصهی ضداستعماری دارد؛ و بر رهایی یک کشور و یک ملت از سلطه و سیطره استعمار تأکید میکند.<ref>[https://www.khorasanzameen.net/php/read.php?id=1499 اصل برابری حقوق و خودمختاری خلقها - سایت خراسان زمین]</ref> | ||
خط ۳۶: | خط ۴۱: | ||
===حق تعیین سرنوشت داخلی=== | ===حق تعیین سرنوشت داخلی=== | ||
حق تعیین سرنوشت و خودمختاری داخلی، یعنی حق تصمیمگیری در زمینهی هویت و شکل هیأت حاکمه و مشارکت داشتن در تصمیمگیری توسط همهی جمعیت یک استان و یا ایالت است. علاوه بر این حق خودمختاری سیاسی/ فرهنگی، مذهبی، زبانی یا سرزمینی در داخل مرزهای یک کشور عضو سازمان ملل به رسمیت شناخته شده است. در بیانیهی سازمان ملل آمده است که از نظر سیاسی، خودمختاری داخلی میتواند بهشکل دموکراسی مشارکتی، فدرالیسم یا کنفدراسیون، حکومت محلی و خودگردانی در داخل استانهای موجود در کشور و یا هر شکلی که منطبق با خواست مردم است باشد، اما بهشرطی که با حاکمیت و حفظ تمامیت ارضی مغایرت نداشته باشد. واضح است که خواستههای اقلیتها ملی برای خودمختاری و حق تعیین سرنوشت ملی در داخل مرزهای ایران به معنی تجزیهطلبی نیست.<ref name=":2">[https://farsi.alarabiya.net/views/2021/12/08/%D8%AD%D9%82-%D8%AA%D8%B9%DB%8C%DB%8C%D9%86-%D8%B3%D8%B1%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA-%D8%A7%D9%82%D9%84%D9%8A%D8%AA-%D9%87%D8%A7%D8%9B-%D8%A7%D8%A8%D8%B2%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AD%D9%84-%D9%85%D8%B9%D8%B6%D9%84%D8%A7%D8%AA حق تعیین سرنوشت اقلیتها؛ ابزاری برای حل معضلات - سایت العربیه فارسی]</ref> | حق تعیین سرنوشت و خودمختاری داخلی، یعنی حق تصمیمگیری در زمینهی هویت و شکل هیأت حاکمه و مشارکت داشتن در تصمیمگیری توسط همهی جمعیت یک استان و یا ایالت است. علاوه بر این حق خودمختاری سیاسی/ فرهنگی، مذهبی، زبانی یا سرزمینی در داخل مرزهای یک کشور عضو سازمان ملل به رسمیت شناخته شده است. در بیانیهی سازمان ملل آمده است که از نظر سیاسی، خودمختاری داخلی میتواند بهشکل دموکراسی مشارکتی، فدرالیسم یا کنفدراسیون، حکومت محلی و خودگردانی در داخل استانهای موجود در کشور و یا هر شکلی که منطبق با خواست مردم است باشد، اما بهشرطی که با حاکمیت و حفظ تمامیت ارضی مغایرت نداشته باشد. واضح است که خواستههای اقلیتها ملی برای خودمختاری و حق تعیین سرنوشت ملی در داخل مرزهای ایران به معنی تجزیهطلبی نیست.<ref name=":2">[https://farsi.alarabiya.net/views/2021/12/08/%D8%AD%D9%82-%D8%AA%D8%B9%DB%8C%DB%8C%D9%86-%D8%B3%D8%B1%D9%86%D9%88%D8%B4%D8%AA-%D8%A7%D9%82%D9%84%D9%8A%D8%AA-%D9%87%D8%A7%D8%9B-%D8%A7%D8%A8%D8%B2%D8%A7%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%AD%D9%84-%D9%85%D8%B9%D8%B6%D9%84%D8%A7%D8%AA حق تعیین سرنوشت اقلیتها؛ ابزاری برای حل معضلات - سایت العربیه فارسی]</ref> | ||
یکی از حقوقدانان معروف بینالمللی به نام جیمز کرافورد تأکید میکند که در حقوق بینالملل هیچنوع شناسایی و تعریفی برای تجزیه و جداییطلبی صورت نگرفته است. اقلیتها و گروههای قومی نمیتوانند به استناد کردن به حقوق بینالملل به صورت یکطرفه خواهان تجزیه و جدایی از کشور شوند. در واقع حق تعیین سرنوشت در داخل یک دولت و کشور، به معنای مشارکت مردم و گروهای اقلیت در نظام سیاسی کشور با احترام به حفظ تمامیت ارضی آن معنی میدهد. حتی اگر اقلیتی اصرار زیادی برای جدایی و استقلال داشته باشد، این امر تنها حق دولت مرکزی است که چه پاسخی به این درخواست بدهد.</blockquote> <ref name=":3"> | |||
[https://iranhr.net/fa/articles/3096/ دموکراسی، قرائت مدرن حق تعیین سرنوشت - سایت سایت سازمان حقوق بشر ایران]</ref> | |||
(معمولاً این موضوعات در قانون اساسی که توسط مجلس مؤسسان تنظیم و تصویب گردیده است، تعریف شده است). | |||
==نقض حقوق اقلیتها در نظام جمهوری اسلامی== | ==نقض حقوق اقلیتها در نظام جمهوری اسلامی== | ||
خط ۸۵: | خط ۹۵: | ||
==ساختارهای حکومتی== | ==ساختارهای حکومتی== | ||
در این بخش بهصورت خلاصه به ساختارهای حکومتی پرداخته میشود. | |||
در ساختارهای قدرت حکومتی در فرهنگ علوم سیاسی بهصورت استاندارد ۵ درجه بر پایهی مدل تمرکز و عدم تمرکز وجود دارند: ۱- حکومت یکپارچه متمرکز ۲- حکومت یکپارچه نامتمرکز ۳- حکومت یکپارچه با مناطق خودمختار ۴- حکومت فدرال ۵- حکومت کنفدرال | در ساختارهای قدرت حکومتی در فرهنگ علوم سیاسی بهصورت استاندارد ۵ درجه بر پایهی مدل تمرکز و عدم تمرکز وجود دارند: ۱- حکومت یکپارچه متمرکز ۲- حکومت یکپارچه نامتمرکز ۳- حکومت یکپارچه با مناطق خودمختار ۴- حکومت فدرال ۵- حکومت کنفدرال | ||
===ساختار یکپارچه با حکومت متمرکز=== | ===ساختار یکپارچه با حکومت متمرکز=== | ||
در ساختار یکپارچه با حکومت متمرکز، تمامی قدرت سیاسی، قوه مجریه، قوه قضاییه و قوه مقننه در پایتخت کشور متمرکز است؛ و مناطق و استانها از قدرت سیاسی، اداری، قضایی، مجریه و مقننه برخوردار نیستند. در ساختار حکومت متمرکز و یکپارچه، کشور دارای یک ملت است و گوناگونی و تنوع اقوام به رسمیت شناخته نمیشود. | در ساختار یکپارچه با حکومت متمرکز، تمامی قدرت سیاسی، قوه مجریه، قوه قضاییه و قوه مقننه در پایتخت کشور متمرکز است؛ و مناطق و استانها از قدرت سیاسی، اداری، قضایی، مجریه و مقننه برخوردار نیستند. در ساختار حکومت متمرکز و یکپارچه، کشور دارای یک ملت است و گوناگونی و تنوع اقوام به رسمیت شناخته نمیشود. | ||
===ساختار یکپارچه با حکومت نامتمرکز=== | ===ساختار یکپارچه با حکومت نامتمرکز=== | ||
در ساختار یکپارچه با حکومت نامتمرکز، کشور دارای یک ملت است، اما گوناگونی و تنوع اقوام به رسمیت شناخته میشود؛ و بر اساس اصل عدالت اجتماعی این اقوام در قدرت حکومتی سهیم میشوند. با وجود اینکه قدرت اصلی سیاسی حکومتی و قوههای سهگانه در پایتخت است، ولی استانها از حکومت محلی برخوردار هستند که البته نه در موازات حکومت مرکزی بلکه در طول حکومت مرکزی قرار دارند، یعنی تابع حکومت مرکزی هستند. حکومت محلی شامل دولت استانی، مجلس استانی، و دادگاههای استانی هستند که از مسئولیتهای محدودی در طول حکومت مرکزی برخوردار است. در حکومت محلی بخشهایی از مالیات استانها صرف خود آن استانها میشود. افزون بر اینکه استانهای محروم کشور از کمکهای اضافی دولت مرکزی هم برخوردار میشوند. در حکومت محلی استاندار یا وزیر نخست استانی تحت نظر مستقیم دولت مرکزی قرار دارد؛ و نه تنها توسط دولت مرکزی منصوب میشود، بلکه عضوی از دولت مکزی و حزب حاکم کشور است. یعنی که زیر شاخه وزارت کشور قرار ندارد. وزیر نسخت استانی نیز دولت محلی را از اعضای فراکسیون استانی حزب حاکم کشور که بومی آن استان هستند انتخاب میکنند. در این ساختار حزب استانی و منطقهای وجود ندارد، بلکه احزاب سراسری دارای فراکسیونهای استانی هستند. در این ساختار حکومتی نه مناطق یا مجموعهای از استانها، بلکه استانها از قدرت سیاسی برخوردار هستند. در چنین ساختار حکومتی نیروهای انتظامی و نظامی سراسری خواهند بود؛ و هیچنوع نیروی انتظامی یا نظامی و یا شبه نظامی به رسمیت شناخته نمیشود. همچنین دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی کشور نیز در پایتخت و زیر نظر دولت مرکزی کار خواهند کرد. در این ساختار حکومتی، زبان رسمی و آموزشی و دولتی در کشور یک زبان خواهد بود، اما آموزش زبانهای محلی و استانی نیز در کنار زبان رسمی در مدارس و دانشگاهها وجود خواهد داشت. | در ساختار یکپارچه با حکومت نامتمرکز، کشور دارای یک ملت است، اما گوناگونی و تنوع اقوام به رسمیت شناخته میشود؛ و بر اساس اصل عدالت اجتماعی این اقوام در قدرت حکومتی سهیم میشوند. با وجود اینکه قدرت اصلی سیاسی حکومتی و قوههای سهگانه در پایتخت است، ولی استانها از حکومت محلی برخوردار هستند که البته نه در موازات حکومت مرکزی بلکه در طول حکومت مرکزی قرار دارند، یعنی تابع حکومت مرکزی هستند. | ||
حکومت محلی شامل دولت استانی، مجلس استانی، و دادگاههای استانی هستند که از مسئولیتهای محدودی در طول حکومت مرکزی برخوردار است. در حکومت محلی بخشهایی از مالیات استانها صرف خود آن استانها میشود. افزون بر اینکه استانهای محروم کشور از کمکهای اضافی دولت مرکزی هم برخوردار میشوند. در حکومت محلی استاندار یا وزیر نخست استانی تحت نظر مستقیم دولت مرکزی قرار دارد؛ و نه تنها توسط دولت مرکزی منصوب میشود، بلکه عضوی از دولت مکزی و حزب حاکم کشور است. یعنی که زیر شاخه وزارت کشور قرار ندارد. وزیر نسخت استانی نیز دولت محلی را از اعضای فراکسیون استانی حزب حاکم کشور که بومی آن استان هستند انتخاب میکنند. | |||
در این ساختار حزب استانی و منطقهای وجود ندارد، بلکه احزاب سراسری دارای فراکسیونهای استانی هستند. در این ساختار حکومتی نه مناطق یا مجموعهای از استانها، بلکه استانها از قدرت سیاسی برخوردار هستند. در چنین ساختار حکومتی نیروهای انتظامی و نظامی سراسری خواهند بود؛ و هیچنوع نیروی انتظامی یا نظامی و یا شبه نظامی به رسمیت شناخته نمیشود. همچنین دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی کشور نیز در پایتخت و زیر نظر دولت مرکزی کار خواهند کرد. | |||
در این ساختار حکومتی، زبان رسمی و آموزشی و دولتی در کشور یک زبان خواهد بود، اما آموزش زبانهای محلی و استانی نیز در کنار زبان رسمی در مدارس و دانشگاهها وجود خواهد داشت. | |||
برخی معتقند که این ساختار حکومتی برای ایران ایدهآل است که هم عدالت اجتماعی و هم حق سهیم شدن در سرنوشت خود، و هم تمامیت ارضی را تضمین میکند. | |||
===ساختار یکپارچه با مناطق خودمختار=== | ===ساختار یکپارچه با مناطق خودمختار=== | ||
این ساختار حکومتی ترکیبی از ساختار یکپارچه و ساختار فدرال است. اگر چه کشور یکپارچه است، ولی وضعیت و شرایط حقوقی و سیاسی در بخشهایی از کشور متفاوت است؛ و آن مناطق که میتوانند مجموعهای از استانها باشند، دولت/ ملتی، موازی با دولت/ ملت اصلی تشکیل میدهند. این ساختار دارای دو ویژگی است، اول، دولت/ ملتها به معنی تمامیت ارضی، دوم، حق حاکیت ملی | این ساختار حکومتی ترکیبی از ساختار یکپارچه و ساختار فدرال است. اگر چه کشور یکپارچه است، ولی وضعیت و شرایط حقوقی و سیاسی در بخشهایی از کشور متفاوت است؛ و آن مناطق که میتوانند مجموعهای از استانها باشند، دولت/ ملتی، موازی با دولت/ ملت اصلی تشکیل میدهند. این ساختار دارای دو ویژگی است، اول، دولت/ ملتها به معنی تمامیت ارضی، دوم، حق حاکیت ملی | ||
در این نوع از ساختار حکومتی، احزاب منطقهای میتوانند ساختار قوههای سهگانه مجریه، قضاییه و مقننه را در آن منطقه خودمختار تعیین و مشخص کنند. در این ساختار حکومتی، نیروهای نظامی و اطلاعاتی و امنیتی سراسری است، اما نیروهای انتظامی میتوانند در منطقهی خودمختار بهصورت منطقهای وجود داشته باشند. حکومت مناطق خود مختار با مجوز و تاییدهی حکومت مرکزی حق برگزاری رفراندوم استقلال را دارند. زبان منطقهی خودمختار علاوه بر زبان رسمی سراسری، میتواندر در منطقهی خود بهعنوان زبان دولتی و آموزشی تدریس شود. | |||
در این نوع از ساختار حکومتی، احزاب منطقهای میتوانند ساختار قوههای سهگانه مجریه، قضاییه و مقننه را در آن منطقه خودمختار تعیین و مشخص کنند. در این ساختار حکومتی، نیروهای نظامی و اطلاعاتی و امنیتی سراسری است، اما نیروهای انتظامی میتوانند در منطقهی خودمختار بهصورت منطقهای وجود داشته باشند. حکومت مناطق خود مختار با مجوز و تاییدهی حکومت مرکزی حق برگزاری رفراندوم استقلال را دارند. زبان منطقهی خودمختار علاوه بر زبان رسمی سراسری، میتواندر در منطقهی خود بهعنوان زبان دولتی و آموزشی تدریس شود. | |||
===ساختار حکومت '''[[فدرالیسم]]'''=== | ===ساختار حکومت '''[[فدرالیسم]]'''=== | ||
در ساختار فدرال معمولاً چند کشور مستقل با هم متحد میشوند و یک کشور جدید تشکیل میدهند. در واقع '''[[فدرالیسم]]''' اتحاد چند دولت/ ملت مستقل و ایجاد یک اتحادیه است. در ساختار فدرال حکومتهای منطقهای برعکس حکومتهای محلی دارای تمامیت ارضی و حق حاکمیت ملی هستند که در موزات حاکمیت مرکزی قرار دارند. در ساختار فدرال اتحاد با حکومت مرکزی یک اتحاد واوطلبانه است؛ و حکومتهای منطقهای میتوانند رفراندوم استقلال داشته باشند. در حکومت فدرال نیروهای نظامی میتوانند سراسری باشند، اما نیروهای انتظامی منطقهای هستند. همچنین دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی بهصورت متمرکز نیست و در مناطق از خودمختاری برخوردار هستند. | در ساختار فدرال معمولاً چند کشور مستقل با هم متحد میشوند و یک کشور جدید تشکیل میدهند. در واقع '''[[فدرالیسم]]''' اتحاد چند دولت/ ملت مستقل و ایجاد یک اتحادیه است. در ساختار فدرال حکومتهای منطقهای برعکس حکومتهای محلی دارای تمامیت ارضی و حق حاکمیت ملی هستند که در موزات حاکمیت مرکزی قرار دارند. در ساختار فدرال اتحاد با حکومت مرکزی یک اتحاد واوطلبانه است؛ و حکومتهای منطقهای میتوانند رفراندوم استقلال داشته باشند. در حکومت فدرال نیروهای نظامی میتوانند سراسری باشند، اما نیروهای انتظامی منطقهای هستند. همچنین دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی بهصورت متمرکز نیست و در مناطق از خودمختاری برخوردار هستند. |
ویرایش