جنگ ایران و عراق: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۵۶: خط ۵۶:


=== خمینی و تحریک مستمر طرف عراقی ===
=== خمینی و تحریک مستمر طرف عراقی ===
با این که حسن البکر پیام تبریک بمناسبت پیروزی انقلاب ضد سلطنتی برای خمینی فرستاد اما خمینی جواب این پیام را نداد؛ حتی جواب دولت بازرگان به پیام حسن‌البکر هم دست‌کاری می‌شود که موجب گله و اعتراض دولت عراق می‌شود.<ref>گفتگوی ابراهیم یزدی - وبسایت [http://www.military.ir/forums/topic/28538-%25d8%25ac%25d9%2586%25da%25af-%25d8%25a7%25db%258c%25d8%25b1%25d8%25a7%25d9%2586-%25d9%2588-%25d8%25b9%25d8%25b1%25d8%25a7%25d9%2582-%25d9%2582%25d8%25a7%25d8%25a8%25d9%2584-%25d9%25be%25db%258c%25d8%25b4%25e2%2580%258c%25d8%25a8%25db%258c%25d9%2586%25db%258c-%25d9%2588-%25d9%25be%25db%258c%25d8%25b4%25da%25af%25db%258c%25d8%25b1%25db%258c-%25d8%25a8%25d9%2588%25d8%25af/ میلیتاری] </ref>
با این که حسن‌البکر پیام تبریک بمناسبت پیروزی انقلاب ضد سلطنتی برای خمینی فرستاد اما خمینی جواب این پیام را نداد؛ حتی جواب دولت بازرگان به پیام حسن‌البکر هم دست‌کاری می‌شود که موجب گله و اعتراض دولت عراق می‌شود.<ref>گفتگوی ابراهیم یزدی - وبسایت [http://www.military.ir/forums/topic/28538-%25d8%25ac%25d9%2586%25da%25af-%25d8%25a7%25db%258c%25d8%25b1%25d8%25a7%25d9%2586-%25d9%2588-%25d8%25b9%25d8%25b1%25d8%25a7%25d9%2582-%25d9%2582%25d8%25a7%25d8%25a8%25d9%2584-%25d9%25be%25db%258c%25d8%25b4%25e2%2580%258c%25d8%25a8%25db%258c%25d9%2586%25db%258c-%25d9%2588-%25d9%25be%25db%258c%25d8%25b4%25da%25af%25db%258c%25d8%25b1%25db%258c-%25d8%25a8%25d9%2588%25d8%25af/ میلیتاری] </ref>


در همین مورد در پرتال خمینی آمده است؛ یکی ‏‎ ‎‏از رؤسای جمهوری که پیام تبریک فرستاد حسن‌البکر از عراق بود. طبق معمول، پاسخ ‏‎ ‎‏تبریکات بعد از سه ـ چهار روز یا یک هفته داده می‌شد. اما امام پاسخ حسن‌البکر را ‏‎ ‎‏ندادند.<ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/c78_61718/%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA_%D8%B3%D8%A7%D9%84_%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D9%86%D8%AC%D9%80%D9%81/%D8%AC_1/%D8%AA%D8%A8%D8%B1%DB%8C%DA%A9_%D8%AD%D8%B3%D9%86_%20%D8%A7%D9%84%D8%A8%DA%A9%D8%B1_%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C_%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B2%DB%8C_%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C_%D8%A8%D9%87_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85 پرتال خمینی] </ref>
در همین مورد در پرتال خمینی آمده است؛ یکی ‏‎ ‎‏از رؤسای جمهوری که پیام تبریک فرستاد حسن‌البکر از عراق بود. طبق معمول، پاسخ ‏‎ ‎‏تبریکات بعد از سه ـ چهار روز یا یک هفته داده می‌شد. اما امام پاسخ حسن‌البکر را ‏‎ ‎‏ندادند.<ref>[http://www.imam-khomeini.ir/fa/c78_61718/%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA_%D8%B3%D8%A7%D9%84_%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D9%86%D8%AC%D9%80%D9%81/%D8%AC_1/%D8%AA%D8%A8%D8%B1%DB%8C%DA%A9_%D8%AD%D8%B3%D9%86_%20%D8%A7%D9%84%D8%A8%DA%A9%D8%B1_%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C_%D9%BE%DB%8C%D8%B1%D9%88%D8%B2%DB%8C_%D8%A7%D9%86%D9%82%D9%84%D8%A7%D8%A8_%D8%A7%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%DB%8C_%D8%A8%D9%87_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85 پرتال خمینی] </ref>
خط ۸۷: خط ۸۷:
در خصوص دخالت‌های حکومت ایران در امور داخلی عراق سید محمود دعایی سفیر وقت ایران در عراق می‌گوید: <blockquote>«من به دلیل موضعی که وزارت خارجه ایران گرفت قبل از عید نوروز در سال ۱۳۵۸به ایران فراخوانده شدم. روزی یکی از مقامات بالای وزارت امور خارجه قبل از حمله عراق به ایران می‌گفت: من در وزارت امورخارجه اطلاع پیدا کردم به یکی از اطاق‌ها کارتن‌های بسته‌بندی  وارد و خارج می‌شود. تحقیق کردم معلوم شد این کارتن‌ها به عنوان وسائل دیپلماتیک به سفارت ایران در عراق فرستاده می‌شود. از سر کنجکاوی و با توجه به مسؤولیتی که به عهده داشتم روزی به این اطاق رفتم و یکی از کارتن‌ها را باز کردم متوجه شدم پر از اسلحه و صدا‌خفه‌کن و فشنگ است. اینها را به عراق می‌فرستادند تا در اختیار شیعیان و مخالفین صدام قرار گیرد. متأسفانه بعد از پیروزی انقلاب عده‌ای بخصوص در مورد عراق دست به اعمالی می‌زدند که تحریک‌کننده بود و همین اعمال بهانه شد به دست صدام تا به ایران حمله کند».<ref>کتاب خاطرات سید محمود دعایی سفیر وقت ایران در عراق </ref> </blockquote>در همین رابطه در مصاحبه‌ای که علی شمخانی با تلویزیون دولتی ایران داشت، عطف به آن دوران با این سؤال مجری مواجه شد که «کاری که سفیر ما دعایی در عراق می‌کنه کاری نیست که یک سفیر می‌کنه! یه جور ارتباط با اپوزیسیون عراق»<ref>تلویزیون دولتی ایران - برنامه‌ی سطرهاي ناخوانده - تابستان ۱۳۹۳  </ref>
در خصوص دخالت‌های حکومت ایران در امور داخلی عراق سید محمود دعایی سفیر وقت ایران در عراق می‌گوید: <blockquote>«من به دلیل موضعی که وزارت خارجه ایران گرفت قبل از عید نوروز در سال ۱۳۵۸به ایران فراخوانده شدم. روزی یکی از مقامات بالای وزارت امور خارجه قبل از حمله عراق به ایران می‌گفت: من در وزارت امورخارجه اطلاع پیدا کردم به یکی از اطاق‌ها کارتن‌های بسته‌بندی  وارد و خارج می‌شود. تحقیق کردم معلوم شد این کارتن‌ها به عنوان وسائل دیپلماتیک به سفارت ایران در عراق فرستاده می‌شود. از سر کنجکاوی و با توجه به مسؤولیتی که به عهده داشتم روزی به این اطاق رفتم و یکی از کارتن‌ها را باز کردم متوجه شدم پر از اسلحه و صدا‌خفه‌کن و فشنگ است. اینها را به عراق می‌فرستادند تا در اختیار شیعیان و مخالفین صدام قرار گیرد. متأسفانه بعد از پیروزی انقلاب عده‌ای بخصوص در مورد عراق دست به اعمالی می‌زدند که تحریک‌کننده بود و همین اعمال بهانه شد به دست صدام تا به ایران حمله کند».<ref>کتاب خاطرات سید محمود دعایی سفیر وقت ایران در عراق </ref> </blockquote>در همین رابطه در مصاحبه‌ای که علی شمخانی با تلویزیون دولتی ایران داشت، عطف به آن دوران با این سؤال مجری مواجه شد که «کاری که سفیر ما دعایی در عراق می‌کنه کاری نیست که یک سفیر می‌کنه! یه جور ارتباط با اپوزیسیون عراق»<ref>تلویزیون دولتی ایران - برنامه‌ی سطرهاي ناخوانده - تابستان ۱۳۹۳  </ref>


خامنه‌ای رئیس جمهور وقت هم در نماز جمعه درباره‌ی اعدام محمدباقر صدر گفت:<blockquote>باقر صدر آن كسی بود كه مي‌توانست محور حركات مردمی درعراق باشد، او را به مقتل‌گاه كشانيد... کشتن صدر اگرچه به دست پلیدترین و قسی‌القلب ترین و منفورترین نوکران و جلادترین نوکران آمریکا، صدام حسین اتفاق افتاد ولی مسؤول فقط صدام حسین نیست.</blockquote><blockquote>صدام حسین یک آلت بی اراده بود، سگ درنده‌ای بود که او را به جان این انسان شریف و سید شریف و ارزنده و شهید بزرگوار و خواهر فاضل و عزیز و شاعر و مؤمن و مجاهدش انداختند... دنيا بداند... ما خون صدر را فقط از صدام نمی‌گيريم.<ref>خطبه‌‌های نماز جمعه ۵ ارديبهشت ۱۳۵۹</ref></blockquote>در این فضا و تبلیغات طرف عراقی جنگ را در چشم‌انداز می‌بیند، و ارتش عراق خود را آماده‌ی جنگ علیه ایران می‌کند، سعدون حمادی وزیر خارجه وقت عراق گفت:<blockquote> «هیچ چیز غیر ممکن نیست اما احتمال درگیری مسلحانه بین دو کشور وجود ندارد، اما تا زمانی که خمینی اصرار دارد انقلاب باید در سراسر جهان اسلام ادامه داشته باشد، مناقشه دو کشور ادامه خواهد یافت.» <ref>روزنامه انقلاب اسلامی، ۲۷ فروردین ۱۳۵۹</ref></blockquote>در ماه‌های منتهی به شهریور ۱۳۵۹ درگیری‌های پراکنده‌ای در مرز رخ می‌دهد، توپ‌باران شهر مندلی و خانقین از طرف ایران انجام می‌شود، عراق هم در برخی نقاط مرزی حملاتی به پاسگاه‌ها انجام می‌دهد، جنگ چهره‌ی زشت خود را کم کم نمایان می‌کند، صدام‌حسین رئیس جمهور وقت عراق در ۲۶ شهریور ۱۳۵۹ جلوی دوربین‌های تلویزیونی قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر را پاره کرد؛ بالاخره اختلافات مرزی، سیاسی و ایدئولوژیک در هم آمیخت و جنگی ویرانگر را ایجاد کرد؛ طرف عراقی به تله خمینی افتاد و در یک واکنش بسیار عجولانه و غیر منطقی جنگی را به دو کشور تحمیل کرد که هنوز هم دو کشور از تبعات آن رنج می‌برند.
خامنه‌ای رئیس جمهور وقت هم در نماز جمعه درباره‌ی اعدام محمدباقر صدر گفت:<blockquote>باقر صدر آن كسی بود كه مي‌توانست محور حركات مردمی درعراق باشد، او را به مقتل‌گاه كشانيد... کشتن صدر اگرچه به دست پلیدترین و قسی‌القلب ترین و منفورترین نوکران و جلادترین نوکران آمریکا، صدام حسین اتفاق افتاد ولی مسؤول فقط صدام حسین نیست.</blockquote><blockquote>صدام حسین یک آلت بی‌اراده بود، سگ درنده‌ای بود که او را به جان این انسان شریف و سید شریف و ارزنده و شهید بزرگوار و خواهر فاضل و عزیز و شاعر و مؤمن و مجاهدش انداختند... دنيا بداند... ما خون صدر را فقط از صدام نمی‌گيريم.<ref>خطبه‌‌های نماز جمعه ۵ ارديبهشت ۱۳۵۹</ref></blockquote>در این فضا و تبلیغات طرف عراقی جنگ را در چشم‌انداز می‌بیند، و ارتش عراق خود را آماده‌ی جنگ علیه ایران می‌کند، سعدون حمادی وزیر خارجه وقت عراق گفت:<blockquote> «هیچ چیز غیر ممکن نیست اما احتمال درگیری مسلحانه بین دو کشور وجود ندارد، اما تا زمانی که خمینی اصرار دارد انقلاب باید در سراسر جهان اسلام ادامه داشته باشد، مناقشه دو کشور ادامه خواهد یافت.» <ref>روزنامه انقلاب اسلامی، ۲۷ فروردین ۱۳۵۹</ref></blockquote>در ماه‌های منتهی به شهریور ۱۳۵۹ درگیری‌های پراکنده‌ای در مرز رخ می‌دهد، توپ‌باران شهر مندلی و خانقین از طرف ایران انجام می‌شود، عراق هم در برخی نقاط مرزی حملاتی به پاسگاه‌ها انجام می‌دهد، جنگ چهره‌ی زشت خود را کم کم نمایان می‌کند، صدام‌حسین رئیس جمهور وقت عراق در ۲۶ شهریور ۱۳۵۹ جلوی دوربین‌های تلویزیونی قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر را پاره کرد؛ بالاخره اختلافات مرزی، سیاسی و ایدئولوژیک در هم آمیخت و جنگی ویرانگر را ایجاد کرد؛ طرف عراقی به تله خمینی افتاد و در یک واکنش بسیار عجولانه و غیر منطقی جنگی را به دو کشور تحمیل کرد که هنوز هم دو کشور از تبعات آن رنج می‌برند.


=== نخوت خمینی و جنگ ایران و عراق ===
=== غرور خمینی و جنگ ایران و عراق ===
آقای منتظری، جانشین وقت خمینی، در خاطرات و نوشته‌هایش، تصویر جالبی از خمینی پس از نشستن به کرسی قدرت به دست می‌دهد و می‌گوید:<blockquote>«غرور آن‌چنان خمینی را فراگرفته بود که اصلاً نمی‌شد با او حرفی خلاف نظرش زد!»</blockquote><blockquote>«وقتی که انقلاب پیروز شد یک غرور مخصوصی امام را فراگرفت. اصلاً در ذهن همه‌ی ما این بود که گویا عالم را مسخر کرده‌ایم، می‌گفتیم... امام... رهبر جهان اسلام است،... و لذا در بعد سیاست خارجی، شعارها همه بر اساس صدور انقلاب و این‌که انقلاب مرز نمی‌شناسد (بود)... این شعارها، کشورهای همجوار را به وحشت انداخت»....</blockquote><blockquote>«واقعیت مسأله جنگ این است که آن اول که انقلاب شد، ما شعارهای تند هم دادیم… من گفتم ما که نمی‌توانیم دور کشورمان دیوار بکشیم؛ بالاخره می‌خواهیم با کشورهای همسایه روابط داشته باشیم. ایشان (خمینی) فرمودند نخیر، ما می‌خواهیم دور کشورمان دیوار بکشیم».<ref>خاطرات حسینعلی منتظری، انتشارات انقلاب اسلامی، ۲۰۰۱، آلمان، صفحات ۲۷۱-۲۷۲</ref></blockquote>
آقای منتظری، جانشین وقت خمینی، در خاطرات و نوشته‌هایش، تصویر جالبی از خمینی پس از نشستن به کرسی قدرت به دست می‌دهد و می‌گوید:<blockquote>«غرور آن‌چنان خمینی را فراگرفته بود که اصلاً نمی‌شد با او حرفی خلاف نظرش زد!»</blockquote><blockquote>«وقتی که انقلاب پیروز شد یک غرور مخصوصی امام را فراگرفت. اصلاً در ذهن همه‌ی ما این بود که گویا عالم را مسخر کرده‌ایم، می‌گفتیم... امام... رهبر جهان اسلام است،... و لذا در بعد سیاست خارجی، شعارها همه بر اساس صدور انقلاب و این‌که انقلاب مرز نمی‌شناسد (بود)... این شعارها، کشورهای همجوار را به وحشت انداخت»....</blockquote><blockquote>«واقعیت مسأله جنگ این است که آن اول که انقلاب شد، ما شعارهای تند هم دادیم… من گفتم ما که نمی‌توانیم دور کشورمان دیوار بکشیم؛ بالاخره می‌خواهیم با کشورهای همسایه روابط داشته باشیم. ایشان (خمینی) فرمودند نخیر، ما می‌خواهیم دور کشورمان دیوار بکشیم».<ref>خاطرات حسینعلی منتظری، انتشارات انقلاب اسلامی، ۲۰۰۱، آلمان، صفحات ۲۷۱-۲۷۲</ref></blockquote>


۸٬۸۹۸

ویرایش