۸٬۹۰۰
ویرایش
(←عملیاتهای نظامی در جنگ: اصلاح ارقام) |
|||
خط ۴۰۷: | خط ۴۰۷: | ||
سالها بعد رفسنجانی گفت که ۳۶۰۰۰تن از کودکان دانشآموز، در جبههها جان خود را از دست دادند.<ref>نماز جمعه ۹ آبان ۱۳۷۶</ref> | سالها بعد رفسنجانی گفت که ۳۶۰۰۰تن از کودکان دانشآموز، در جبههها جان خود را از دست دادند.<ref>نماز جمعه ۹ آبان ۱۳۷۶</ref> | ||
سرتیپ دوم اسکندر بیرانوند فرمانده سابق تیپ ۸۴ پیاده خرم آباد در رابطه با سربازان یک بار مصرف گفت:<blockquote>«خبر دادند گردان عاشقان حسین (ع) برای پاکسازی میدان مین در راهند. تا به آن روز نام این گردان را نشنیده بودم و با نحوه کار آشنا نبودم. ساعتی نگذشت که دو ماشین ریو... وارد منطقه شدند...جوانان هنوز از ماشین پیاده نشده بودند که یکدیگر را در آغوش گرفتند و همدیگر را بوسیدند. صحنه عجیبی بود. از شدت گریه آنها، همه به گریه افتاده بودند. هنوز نمیدانستیم کار آن بچهها چیست... در کنار میدان مین به خط ایستادند و در حالی که چهرههای همه شان پر از اشک بود به میدان مین نگاه میکردند. منطقه در سکوت فرورفته بود و همه با هیجان و نگرانی چشم به آنان دوخته بودند. جوانی که تقریبا حدود ۲۰ سال سن داشت رو به دیگران کرد و گفت:</blockquote><blockquote>فدای بدن پاره پاره آقا اباعبدالله، تمام جانهای ما. آقا منتظرند. بیشتر از این آقا را معطل نگذارید.</blockquote><blockquote>یاحسین گفت و به میدان مین زد. صدای انفجارهای پشت سر هم جهنمی از آتش را در مقابل دیدگاه همه به وجود آورد. صدای یا حسینشان در صدای انفجارها گم شده بود.<ref>روزنامه اطلاعات، ۵ مهر ۱۳۷۶، ص۵</ref></blockquote>به این ترتیب سربازان یک بار مصرف در میدانهای مین «مصرف» جنگ خمینی خواسته میشدند. | سرتیپ دوم اسکندر بیرانوند فرمانده سابق تیپ ۸۴ پیاده خرم آباد در رابطه با سربازان یک بار مصرف گفت:<blockquote>«خبر دادند گردان عاشقان حسین (ع) برای پاکسازی میدان مین در راهند. تا به آن روز نام این گردان را نشنیده بودم و با نحوه کار آشنا نبودم. ساعتی نگذشت که دو ماشین ریو... وارد منطقه شدند...جوانان هنوز از ماشین پیاده نشده بودند که یکدیگر را در آغوش گرفتند و همدیگر را بوسیدند. صحنه عجیبی بود. از شدت گریه آنها، همه به گریه افتاده بودند. هنوز نمیدانستیم کار آن بچهها چیست... در کنار میدان مین به خط ایستادند و در حالی که چهرههای همه شان پر از اشک بود به میدان مین نگاه میکردند. منطقه در سکوت فرورفته بود و همه با هیجان و نگرانی چشم به آنان دوخته بودند. جوانی که تقریبا حدود ۲۰ سال سن داشت رو به دیگران کرد و گفت:</blockquote><blockquote>[[پرونده:کشتههای جنگ ایران و عراق.jpg|بندانگشتی|'''کشتههای جنگ ایران و عراق''']]فدای بدن پاره پاره آقا اباعبدالله، تمام جانهای ما. آقا منتظرند. بیشتر از این آقا را معطل نگذارید.</blockquote><blockquote>یاحسین گفت و به میدان مین زد. صدای انفجارهای پشت سر هم جهنمی از آتش را در مقابل دیدگاه همه به وجود آورد. صدای یا حسینشان در صدای انفجارها گم شده بود.<ref>روزنامه اطلاعات، ۵ مهر ۱۳۷۶، ص۵</ref></blockquote>به این ترتیب سربازان یک بار مصرف در میدانهای مین «مصرف» جنگ خمینی خواسته میشدند. | ||
=== طرحهای نظامی از پیش شکست خورده === | === طرحهای نظامی از پیش شکست خورده === |
ویرایش