|
|
(۱۵۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{Infobox civil conflict | | {{جعبه زندگینامه |
| | title =کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹ | | | اندازه جعبه = |
| | subtitle = | | | عنوان = |
| | partof = | | | نام = آبه پیر |
| | image = کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹.jpg | | | تصویر = آبه پیر3.JPG |
| | caption = | | | اندازه تصویر = |
| | date = ۳ اسفند ۱۲۹۹
| | | عنوان تصویر = آبه پیر (هانری گروئس) |
| | place = تهران
| | | زادروز = ۵ اوت ۱۹۱۲ |
| | coordinates =
| | | زادگاه = لیون - فرانسه |
| | causes = | | | تاریخ درگذشت = ۲۲ ژانویه ۲۰۰۷ |
| | goals = سرنگونی سلسله قاجاریه
| | | مکان درگذشت = پاریس |
| | methods = کودتای مسلحانه
| |
| | status =
| |
| | result = سرنگونی سلسله قاجاریه-آغاز سلطنت پهلوی در ایران
| |
| | side1 = بریگاد قزاق (قوای قزاق)
| |
| | side2 = نیروی نظامی حکومت مرکزی (قاجار) | |
| | side3 = | |
| | leadfigures1 = [[رضاشاه پهلوی]] | |
| | leadfigures2 = احمدشاه قاجار
| |
| | leadfigures3 =
| |
| | howmany1 = ۳۰۰۰–۴۰۰۰ نیروی قزاق
| |
| | howmany2 =
| |
| | howmany3 =
| |
| | casualties1 =
| |
| | casualties2 = تعدادی از نیروهای نظامی قاجار کشته شدند
| |
| | casualties3 = | |
| | fatalities =
| |
| | injuries =
| |
| | arrests =
| |
| | detentions =
| |
| | charged =
| |
| | fined =
| |
| | casualties_label =
| |
| | notes =
| |
| | sidebox =
| |
| }}
| |
| '''کودتای ۲۸ مرداد'''، کودتایی است که با طراحی و حمایت مالی سرویس اطلاعات مخفی انگلستان، آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) و با کمک آیتالله کاشانی، سرلشکر فضلالله زاهدی، اشرف پهلوی و همچنین همیاری شعبان جعفری مشهور به شعبان بیمخ علیه نخستوزیر وقت ایران دکتر محمد مصدق انجام شد و منجر به دستگیری و خلع او گردید.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=پرهام قبادی|کد زبان=fa|تاریخ=۲۴ بهمن ۱۳۹۷|وبگاه=بیبیسی فارسی|نشانی=http://www.bbc.com/persian/world-47213762|عنوان=آمریکا و سیاست تغییر رژیم در آمریکای لاتین: از گذشته تا ونزوئلا}}</ref> در آمریکا از این عملیات با نام آژاکس نام میبرند.<ref name=":2">{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=en|تاریخ=|وبگاه=1951–1954 - Office of the Historian|نشانی=https://history.state.gov/historicaldocuments/frus1951-54Iran|عنوان=Foreign Relations of the United States, 1952-1954, Iran|بازبینی=2017-06-16}}</ref> دولت آمریکا در سال ۲۰۰۹ رسما به خاطر این کودتا از مردم ایران عذرخواهی کرد.
| |
|
| |
|
| دکتر محمد مصدق در ۲۹ اسفندماه ۱۳۲۹نفت ایران را ملی کرد. او سپس به رغم کارشکنیهای دربار حامی انگلستان، در دادگاه لاهه از حق ایران در مقابل شکایت انگلستان دفاع کرد و در ۱۹ خرداد ۱۳۳۱ پیروز شد. در این هنگام وزیر خارجهی انگلستان «آنتونی بایدن» در ملاقاتی با رئیس جمهوری آمریکا تصمیم به این نتیجه رسیدند که برای حفظ منافع خود در ایران باید مصدق را حذف کنند.
| | | علت درگذشت = کهولت و بیماری |
| | |آرامگاه = |
|
| |
|
| دکتر محمد مصدق حامی یک حکومت مشروطه دموکراتیک بود که در آن شاه تنها به سلطنت اکتفا کرده و فاقد قدرت مطلقه باشد. او معتقد بود شاه باید تنها سلطنت کند و حکومت را به دولت واگذار نماید. مسیری که بسیای از کشورهای پادشاهی پس از جنگ جهانی دوم در اروپا نیز طی کرده بودند. بسیاری از کشورهای اروپایی که هماکنون دارای یک پادشاهی نمادین هستند،همین مسیر را طی نمودند.
| | | ملیت =فرانسوی |
| | | نژاد = |
| | | تابعیت =فرانسه |
| | |تحصیلات = |
| | |دانشگاه = |
| | | پیشه =کشیش - سیاستمدار - رزمنده عضو مقاومت فرانسه در جنگ جهانی دوم |
| | | سالهای فعالیت =از ۱۹۳۸ تا ۲۰۰۷ |
|
| |
|
| دکتر مصدق که در پیشبرد اهداف خویش با موانع بسیاری از طرف دربار مواجه شد در ۲۵ تیرماه ۱۳۳۱ از نخستوزیری استعفا داد، اما ۵ روز بعد در جریان [[قیام ۳۰ تیر]] تظاهراتی در سراسر ایران در حمایت از وی رخ داد و محمد رضا شاه مجددا نخستوزیری وی را پذیرفت.
| | | شناختهشده برای = مردم فرانسه - مردم جهان - اعضای مقاومت ایران ( شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدین خلق ایران) |
| | | نقشهای برجسته =شرکت درمقاومت ضد نازی در فرانسه - نماینده مجلس ملی فرانسه - موسس بنیاد امائوس لیبرته برای حمایت و کمک به مردم بیخانمان |
|
| |
|
| دکتر مصدق از تیرماه ۱۳۳۱ مجددا نخستوزیری ایران را تا روز ۲۸ مرداد سال بعد به عهده داشت اما همواره از طرف دربار که از محدود شدن قدرت خود ناراضی بود، مستمرا با تهدید و کارشکنی و حتی توطئه ترور مواجه بود. هشت ماه پس از انتخاب مجدد دکتر محمد مصدق به نخست وزیری محمدرضا شاه تصمیم گرفت برای یک سفر خارجی ایران را ترک کند.
| | | سبک = |
| | | تأثیرگذاران = |
|
| |
|
| محمدرضا شاه در کتاب مأموریت برای وطنم نوشته است که دکتر محمد مصدق به وی پیشنهاد سفر را ارائه کرد. این سخن نیز توسط حامیان سلطنت این گونه برداشت می شود که گویا دکتر محمدمصدق قصد اخراج شاه و خلع او از سلطنت را داشته است. <ref name=":0">[https://www.samatak.com/cinema/biography/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%A8%DB%8C%D9%88%DA%AF%D8%B1%D8%A7%D9%81%DB%8C-%D8%B4%D8%B9%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%AC%D8%B9%D9%81%D8%B1%DB%8C-%D8%A8%DB%8C-%D9%85%D8%AE.html بیوگرافی شعبان جعفری - سایت سماتک]</ref>
| | | تأثیرپذیرفتگان =بیخانمانها و فقرا در فرانسه و نقاط مختلف جهان - اعضای شورای ملی مقاومت ایران و مجاهدین خلق ایران |
| | | | شهر خانگی = |
| این در حالی است که دکتر مصدق نه تنها از طرف شاه که در آن دوران بسیار جوان و فاقد اختیارات عملی بود، احساس خطر نمیکرد، بلکه در ابتدا با سفر شاه از ایران مخالف بوده است. سفیر آمریکا چند روز پیش از سفر شاه از ایران به وزارت خارجه مینویسد: « شاه خوشوقت است که نخست وزیر اعتراض خود را درباره عزیمت وی به خارج از کشور پس گرفته است.» همچنین ثریا اسفندیاری همسر شاه در کتاب خاطرات خود با نام کاخ تنهایی مینویسند که شاه خسته بود و از بهمنماه زمزمههای سفر داشت.
| | | تلویزیون = |
| | | لقب =کشیش قهرمان بیخانمانها |
| | | حزب = |
| | | دین =مسیحی |
| | | همسر = |
| | || پانویس = |
| | }} |
|
| |
|
| در روز ۹ اسفند محمدرضا شاه از دکتر مصدق خواست برای خداحافظی با وی به کاخ مرمر برود. همزمان آیتالله کاشانی و آیتالله بهبهانی تمامی تلاش خود را برای منصرف کردن وی از سفر آغاز کردند. کاشانی به سرعت به مجلس رفت و بیانیهای از مجلس در مخالفت با سفر شاه گرفت. وی همچنین در هماهنگی با درباریان شعبان جعفری (شعبان بیمخ) را به همراه نوچههایش و همچنین ملکه اعتضادی از زنان کابارهچی و جنجالی آن زمان،به مقابل کاخ مرمر فرستاد تا به بهانهی تجمع برای جلوگیری از سفر شاه، هنگام خروج مصدق از کاخ وی را در صورت امکان به قتل برساند. دکتر مصدق از این حمله جان سالم بدر برد، اما شعبان بیمخ و اوباش همراهش همان روز مجددا به خانه دکتر مصدق حمله کردند که او توانست با کمک دوستان خود از طریق پشتبام بگریزد. شعبان جعفری پس از این ماجرا به زندان رفت. | | '''آبه پیر''' (به فرانسوی) Abbe Pierre (زاده ۵ اوت ۱۹۱۲ میلادی<ref name=":0" /> ـ درگذشته در ۲۲ ژانویه ۲۰۰۷<ref name=":2" />) کشیش مترقی و سیاستمدار و مبارزعضو مقاومت فرانسه در جنگ جهانی دوم بود. نام اصلی او هانری گروئس و پنجمین فرزند خانواده بود.<ref name=":1" /> آنها ۸ خواهر و برادر بودند. پدرش آنتوان گروئس تاجر ابریشم بود و زندگی مرفهی داشتند.<ref name=":0" /> |
|
| |
|
| همزمانم با تمامی این وقایع طراحی کودتا علیه مصدق همچنان در حال انجام بود. اشرف پهلوی، آیتالله کاشانی و سرلشکر زاهدی که همگی در ارتباط با سیا و اس، آی اس(Secret Intelligence Service) انگلستان قرار داشتند از بازیگران اصلی این کودتا بودند. در ابتدا قرار بر این بود سرهنگ نصیری در روز ۲۵ مرداد پس از دستگیری سرتیب ریاحی فرمانده ستاد ارتش که از حامیان مصدق بود، با چند کامیون سرباز به خانه مصدق حمله کرده و او را نیز دستگیر نماید. اما این کودتا لو رفت و شکست خورد. طرح دوم در روز ۲۸ مرداد اجرا شد. در این روز خانه مصدق به محاصرهی نظامیان سرلشکر زاهدی و دستجات لاتها به سرکردگی شعبان جعفری درآمد. خانه دکتر مصدق زیر رگبار گلوله قرار گرفت. پس از تخریب خانه شعبان بی مخ و آیت الله کاشانی از خانه بازدید کردند. دکتر مصدق که از آن خانه خارج شده بود دو روز بعد دستگیر و تبعید شد. سرلشکر زاهدی خود را به عنوان نخستوزیر معرفی کرد. پس از بازگشت شاه به ایران سلطنت مطلقهی پهلوی برای یک دوره جدید آغاز گشت.
| | در ۱۹ سالگی به صومعه مسیحی کاپوسنها پیوست و ۶ سال را با آنان گذراند.<ref name=":0" /> او تمام ارثیه خانوادگیش را به فقرا و بیخانمانها بخشید. در ۱۹۳۸ به مقام کشیشی رسید.<ref name=":1" /> |
| == پیشینه کودتای ۲۸ مرداد ==
| |
| در جریان جنگ جهانی دوم و پس از اشغال ایران توسط متفقین و عزل رضا شاه و روی کار آمدن [[محمدرضا پهلوی|محمد رضا پهلوی]] یک فضای باز سیاسی در ایران ایجاد شد که زمینه فعالیت بسیاری از احزاب و گروهها را فراهم کرد. در همین فضاو اتمسفر بود که جریانهای ملی نیز سربرآوردند. سرآمد ملی گرایان در این دوران دکتر محمد مصدق بود که در دوران دیکتاتوری رضا شاه در تبعید بود. مصدق در دوره چهاردهم مجلس شورای ملی به عنوان نماینده اول تهران انتخاب شد. در دوره ده ساله بین سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۰ احزاب ملی گرای متعددی شکل گرفتند که در نهایت در چارچوب ائتلاف جبهه ملی ایران به رهبری دکتر مصدق گردهم آمدند. در این دوران حزب توده ایران که ایدئولوژی مارکسیستی داشت بنیان گذاری شد که نقش موثری در وقایع ایران ایفا کرد.
| |
|
| |
|
| مصدق در راس نیروهای ملی سیاست موازنه منفی یعنی ندادن امتیاز به هیچ کدام از قدرتهای خارجی را سرلوحه مبارزات سیاسی خود قرار داد و قانونی را به تصویب مجلس رساند که دولت را از دادن امتیاز به کشورهای خارجی و مذاکره با آنها در مورد قرارداد نفت بدون نظر موافق مجلس منع میکرد. جبهه ملی در مرحله بعد ملی کردن نفت را به عنوان استراتژی خود قرار داد.
| | با شروع جنگ جهانی دوم و اشغال فرانسه توسط آلمان نازی به مقاومت فرانسه پیوست و در جابهجایی و فراری دادن رزمندگان مقاومت شرکت داشت. در جریان جنگ نام آبه پیر را برای خود انتخاب کرد. در طول جنگ دوبار دستگیر شد و هر دو بار فرار کرد. نهایتا با دستور مسئولین مقاومت به الجزایر رفت و در آنجا با [[ژنرال دوگل]] دیدار کرد.<ref name=":0" /> |
|
| |
|
| === ملی شدن صنعت نفت ===
| | پس از جنگ به عنوان قهرمان جنگ به کشورش بازگشت و تا سال ۱۹۵۱ نماینده مجلس ملی فرانسه بود. در ۱۹۴۹ بنیاد امائوس لیبرته را برای کمک به افراد بیخانمان تاسیس کرد. او طی ۵۰ سال برای دفاع و کمک به بیخانمانها تلاش کرد. آبه پیر به مدت ۳۰ سال محبوبترین شخصیت فرانسه بود. نشانها و جوایز متعددی از جمله نشان لژیون دونور، بالاترین نشان رسمی فرانسه را دریافت کرد.<ref name=":1" /> |
| در سال ۱۳۲۹ و در دولت حسن علی منصور موضوع نفت باردیگر با مطرح شدن لایحه الحاقی قرارداد نفت بالا گرفت. در مجلس کمیسیون نفت برای بررسی لایحه الحاقی تشکیل شد که دکتر مصدق و ۴ نفر از اعضای جبههی ملی عضو آن بودند. پس از استعفای منصور و روی کار آمدن سپهبد رژم آرا دولت در پی تصویب لایحه الحاقی بود و از طرف دیگر نمایندگان جبهه ملی در صدد جلوگیری از تصویب آن بودند. پیکار بر سر ملی کردن نفت آغاز شد. در آذر ۱۳۲۹ کمیسیون نفت لایحه الحاقی را رد کرد که پیشرفت بزرگی در راه ملی شدن صنعت نفت بود. ۱۶ اسفند رزم آرا به دست یکی از عناصر فدائیان اسلام ترور شد. ۱۷ اسفند کمیسیون نفت مجلس، اصل ملی شدن صنعت نفت در سراسر ایران در تصویب کرد.
| |
|
| |
|
| در پیکار بر سر ملی شدن نفت افکار عمومی و اقشار مختلف مردم هم چنین روزنامههای ملی از قبیل باختر امروز به مدیریت دکتر حسین فاطمی نقش به سزایی داشتند. در این دوران میتینگها و تظاهرات گوناگونی از طرف مردم و جریانات مختلف در حمایت از ملی شدن نفت برگزار شد. روحانیون نیز در این راستا در حمایت از ملی شدن نفت نقش موثری داشتند. | | در سال ۱۳۷۳ با [[شورای ملی مقاومت ایران|مقاومت ایران]] آشنا شد و با [[مریم رجوی]] رئیس جمهور منتخب مقاومت ایران در اورسوراواز دیدار کرد. در سالهای بعد نیز او بارها از مقاومت ایران دفاع کرد و دیدارهای متعددی با [[مریم رجوی]] داشت.<ref name=":1" /> |
|
| |
|
| پس از تصویب طرح ملی شدن نفت در کمیسیون نفت تا زمان مطرح شدن این طرح در مجلس کارشکنیهای متعددی از طرف انگلستان و دربار بر ضد آن به اجرا درآمد. از جمله تلاش آنان برای خریدن نمایندگان تا در جلسه رای گیری طرح ملی شدن شرکت نکنند و مجلس را از اکثریت بیندازند که این تلاشها شکست خورد. طرح مصوبه کمیسیون در جلسه ۲۴ اسفند ۱۳۲۹ مجلس مطرح شد و به صورت یک ماده واحده به تصویب رسید. روز ۲۹ اسفند نیز مجلس سنا طرح را تصویب کرد و همانروز به امضای شاه رسید و صنعت نفت در تمام ایران ملی شد.
| | آبه پیر در ۲۲ ژانویه ۲۰۰۷ در سن ۹۴ سالگی بعد از یک دروه بیماری و بستری شدن در بیمارستان درگذشت.<ref name=":2" /> با درگذشت او فرانسه درغم و ماتم فرو رفت. پیکر او طی مراسمی با حضور هزاران تن از مردم فرانسه به خصوص از طبقات فرودست و فقیر جامعه از کلیسای تاریخی نوتردام پاریس تشییع شد.<ref name=":1" /> |
|
| |
|
| === نخست وزیری دکتر مصدق ===
| | خبرگزاری فرانسه طی گزارشی از درگذشت آبه پیر، وی را «کشیش قهرمان بیخانمانها» که طی بیش از نیم قرن مبارزه برای بیخانمانها به وجدان ملت فرانسه تبدیل شده بود توصیف کرد.<ref name=":1" /> |
| تصویب ملی شدن صنعت نفت در مجلس آغاز راه بود، زیرا این قانون باید اجرایی میشد. روز شنبه ۷ اردیبهشت ۱۳۳۰ مجلس طرح ۹ مادهای اجرای ملی شدن صنعت نفت را به اتفاق آرا تصویب کرد و روز بعد نیز در سنا تصویب شد. در جلسه خصوصی مجلس در همان روز ۷ اردیبهشت جمال امامی پیشنهاد نخست وزیری را به مصدق ارائه داد که مصدق با شرط اینکه مجلس در صحن علنی یه نخست وژیری او ابراز تمایل کند؛ این پیشنهاد را قبول کرد. این در حالی بود که سید ضیاءالدین طباطبایی در حال مذاکره با شاه و در انتظار ابراز تمایل مجلس به نخست وزیری خود بود.
| |
|
| |
|
| روز ۱۲ اردیبهشت ۱۳۳۰ مصدق کابینه خود را به مجلس معرفی کرد. مصدق هنگام معرفی وزرا به مجلس برنامه دولت خود را به دو موضوع اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت و اصلاح قانون انتخابات مجلس و شهرداریها اختصاص داد. مجلس شورای ملی به برنامه دولت رای اعتماد داد.
| | == زندگینامه == |
|
| |
|
| === اجرای قانون خلع ید از شرکت نفت انگلیس === | | === تولد تا پایان جنگ جهانی دوم === |
| مصدق به محض احراز مقام نخست وزیری اجرای قانون ملی شدن نفت را در دستور کار خود قرار داد. در روز ۲۲ اردیبهشت ۱۳۳۰ مجلس شورای ملی و سنا، نمایندگان خود را برای تشکیل هیات مختلط برای خلع ید از شرکت سابق نفت انتخاب کردند. روز ۲۰ خرداد ۱۳۳۰ هیأت مدیره موقت شرکت ملی نفت ایران برای اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت در ساختمان مرکزی شرکت سابق در خرمشهر مشغول کار شد. این هیأت طی اعلامیهای به همه کارکنان ایرانی و خارجی شرکت سابق اطلاع داد که از این پس در استخدام شرکت ملی نفت ایران هستند و کماکان به خدمت خود ادامه خواهند داد.
| | آبه پیردرروز ۵ اوت سال ۱۹۱۲ در شهر لیون فرانسه بدنیا آمد. خانواده آبه هشت فرزند داشت، پنج پسر و سه دختر. او پنجمین فرزند خانواده بود. پدرش، آنتوان، پیشه ور صنعت ابریشم بافی بود.<blockquote>آبه پیر در مورد مادرش گفته:«خاطرهای که نشاندهندهی محبت از سوی مادرم باشد به یاد ندارم، بهجز چند روز قبل از ورودم به صومعه که با من زیاد صحبت کرد.»</blockquote>خانوادهی گروئس ابتدا در شهر لیون، مستقر شدند. سپس با بزرگ شدن خانواده، آنها ملکی در زمینهای مساعد حومه پاریس، خریداری کردند. |
|
| |
|
| روز ۲۹ خرداد ۱۳۳۰مذاکرات بین هیأت انگلیسی و نمایندگان دولت ایران به نتیجه نرسید، در همان روز هیأت خلع ید، طی مراسمی پرچم ایران را بر فراز ساختمان اداره مرکزی شرکت سابق در خرمشهر برافراشت و تابلوی هیأت مدیره موقت را به جای ریاست شرکت نفت انگلیس نصب کرد و به مدیران شرکت اخطار کرد، هرگونه دستوری که از طرف آنها صادر شود بیاثر خواهد بود، مگر آنکه به امضای هیأت مدیره شرکت ملی نفت ایران رسیده باشد.
| | هانری، با اسم تعمیدی آبه پیر، کودکی پرجنب وجوش بود. کنجکاو نسبت به همه چیز، او میخواست همه چیز را یاد بگیرد. همیشه در پی فهمیدن بود. هانری بنیهای ضعیف داشت واغلب بیمار بود. از زمانی که طفلی بسیار کوچک بود، ایمانی خلل ناپذیر داشت. دفترچههای یادداشت خصوصیاش گواه عشق بی کرانش به خدا بود. |
| | [[پرونده:آبه پیر در کودکی با خواهران و برادرانش.JPG|جایگزین=آبه پیر|بندانگشتی|300x300پیکسل|آبه پیر در کودکی با خواهران و برادرانش]]<blockquote>پدرش آنتوان گروئس، در کمک به بینوایان و فقرا کوتاهی نمیکرد. او خود دراینباره گفته است: «روزی پدرم من و برادرم را به محلهای دور از خانه در شهرک رامبو برد. در آنجا از دیدن تنی چند از دوستان پدرم غافلگیر شدیم. دوستانی که بعضاً شبها در سالن غذاخوری خانه دیده بودیمشان. آستینها را بالا زده، مشغول آرایش موهای پسرهای ولگرد بودند. آنجا پدرم را دیدم. پیشبندی به کمرش بسته بود و موهای پسر فقیری را کوتاه میکرد. به یقین دراین کار خیلی ناشی بود، چون پسره با پدرم که موهایش را میکشید، بدرفتاری میکرد. وقتی برگشتیم، پدرم رو به ما کرده و گفت: «دیدید لایق خدمت به بینوایان بودن چقدر سخت است؟»</blockquote>درنوجوانی خانواده تصمیم گرفت که هانری و۲ برادر دیگرش را در کالج پانسیون کنند. او که علاقهای برای ماندن در پانسیون نداشت از آنجا فرار کرد. نهایتا پدرش تصمیم گرفت که پسرانش کالج را ترک کنند. در همین دوران او وارد اولین گروه پیشاهنگی شهر لیون شد. رفقایش در پیشاهنگی نام او را «سگ آبی متفکر» گذاشتند.<ref name=":0">[https://iran-efshagari.com/%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%B1%D9%88%D8%B2-%D8%AF%D8%B1%DA%AF%D8%B0%D8%B4%D8%AA-%D8%A2%D8%A8%D9%87-%D9%BE%DB%8C%D8%B1-%D9%82%D9%87%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%88%D9%85%D8%AA/ سالروز درگذشت «آبه پیر» قهرمان مقاومت ضدفاشیستی فرانسه - ایران افشاگر]</ref> |
|
| |
|
| ۳۰ خرداد اداره اطلاعات و انتشارات شرکت سابق در تهران منحل شد. روز اول تیر اداره مرکزی پخش و فروش نفت در داخل کشور در تهران و شعبات آن به تصرف دولت درآمد و تأسیسات پالایش نفت در کرمانشاه و میدان نفت شاه، از مأموران شرکت سابق تحویل گرفته شد.
| | === پیوستن به کلیسا === |
| | در سال ۱۹۲۷ بازدیدی از طرف کالج از معبد سن فرانسوا آسیز داشت. این بازدید و خواندن کتاب زندگینامه سن فرانسوا تأثیر عمیقی بر آبه پیرداشت. او خود در این مورد گفته است: «اینجا بود که من تصمیمم را گرفتم. در روشنایی سن ـ فرانسوا، میخواستم راه فداکاری و نثاررا انتخاب کنم تا درون خودم بی چیزترین باشم. با این امید، با او که هست ملاقات کنم.»<ref name=":0" /> |
| | [[پرونده:آبه پیر به همراه خانوادهاش در ۱۹۳۴.JPG|جایگزین=آبه پیر و خانوادهاش|بندانگشتی|آبه پیر به همراه خانوادهاش در ۱۹۳۴]] |
| | در۱۹۳۱ با توجه به اینکه در خانوادهای مرفه بزرگ شده بود و ارثیه قابل توجهی به او رسیده بود، تمامی ارثيهاش را به نیازمندان بخشید.<ref name=":1">[https://www.youtube.com/watch?v=SjnTFtbb6dw آبه پیر ، مردی که همه عمرش عشق ورزید - سیمای آزادی ۱ بهمن ۱۳۹۶]</ref> |
|
| |
|
| ۳ تیر۱۳۳۰، نماینده شرکت سابق در تهران، ریچارد سدان محل کار خود را به منزل شخصی منتقل کرد. ۶ تیر، هیأت مدیره موقت و اعضای انگلیسی دفتر مدیریت کل سابق، خرمشهر را ترک کردند
| | هانری وقتی نوزده ساله بود، به پدرش خبر داد که میخواهد وارد مرام کاپوسنها بشود. در سال ۱۹۳۱، هانری، برادر فیلیپ شد. زندگی رهبانی تلخ و سخت بود. او شش سال را درمیان کاپوسنها گذراند واین دوران تأثیر عمیقی بر زندگی او گذاشت. خودش گفته است، اگر این سالیان را نزد برادران کاپوسن زندگی نکرده بود، هرگز آنچه در طول زندگیاش به وقوع پیوسته جامه عمل نمیپوشید. پس از شش سال در اثر بیماری و سلامتی شکنندهی آبه پیر در برابر بیماری، رئیس جمعیت به او توصیه کرد که زندگی کشیشی که مطمئنا برای او ساخته نشده را ترک کند. |
|
| |
|
| === استعفای مصدق و قیام ۳۰ تیر ===
| | آبه پیر روز ۲۴ اوت سال ۱۹۳۸، با بیست و یک نفر از همکلاسهایش در مدرسه الهیات، به مقام کشیشی رسید. چند ماه بعد از ورود به قلمرواسقف و حرفه کشیشی، در سال ۱۹۳۹، زنگ ساعت بسیج (جنگ) به صدا در آمد.<ref name=":0" /> |
| پس از ملی شدن صنعت نفت در ایران و خلع از شرکت نفت انگلیس، و شکست شکایت دولت انگلستان از ایران در دادگاه لاهه، توطئهها در داخل و خارج ایران برای کارشکنی درمسیر دولت [[دکتر محمد مصدق|مصدق]] آغاز شد. بریتانیا و عوامل داخلی آن به خصوص دربار و شخص [[محمدرضا پهلوی|محمد رضا شاه]] به این نتیجه رسیده بودند که باید از دست مصدق خلاص شوند. در جریان این کشمکشها در ۲۵ تیر ۱۳۳۱، مصدق برای محدود کردن اختیارات شاه و جلوگیری از اقدامات عوامل دربار و مخالفان، ضمن معرفی کابینه خود به شاه بعد از تشکیل مجلس هفدهم در خواست کرد، پست وزارت جنگ و اختیار انتصاب رییس ستاد ارتش و فرماندهان نیروهای سهگانه ارتش به نخست وزیر داده شود که شاه آنرا رد کرد. مصدق بلافاصله استعفا داد. روز ۲۶ تیر شاه قوام را به نخست وزیری انتخاب کرد. قوام مخالفان را تهدید به سرکوب و برقراری حکومت نظامی کرد. از همان روز تظاهرات و اعتراضات گستردهای شهرهای ایران را فرا گرفت. در نهایت صبح ۳۰ تیر ۱۳۳۱ انبوهی از مردم در تهران و شهرهای ایران به خیابانها ریختند و با «شعار زنده باد مصدق »، «یا مرگ یا مصدق»، « مرگ بر قوام»، خواهان برکناری قوام و بازگشت مصدق شدند. تعداد زیادی از مردم تهران در جریان تظاهرات ۳۰ تیر کشته شدند. قوام استعفا داد و [[دکتر محمد مصدق|مصدق]] دوباره نخست وزیر شد و شاه با درخواستهای مصدق موافقت کرد.
| |
|
| |
|
| از همان زمان توطئهها بر علیه مصدق توسط عوامل دربار و وابستگان به سفارت انگلستان و طرفداران سیاستهای انگلیس شروع شد. در واقع این عوامل که از سازش ناپذیری مصدق نا امید شدند، از این پس به طور جدیتری ایده کودتا و سقوط دولت [[دکتر محمد مصدق|مصدق]] را دنبال کردند.
| | === جنگ جهانی دوم === |
| | گروهبان جوان، هانری گروئس(آبه پیر)، که ابتدا در شهر مورین و سپس در آلساس وارد بسیج جنگ شده بود، بهدنبال یک سینه پهلوی بدخیم، مجبور شد بستری شود. زمانیکه واقعهی شکست سال ۱۹۴۰(شکست فرانسه از آلمان نازی) رخ داد، او در شهر ناربون بهبودی خود را بازیافت. |
| | [[پرونده:هانری گروئس (آبه پیر).JPG|بندانگشتی|350x350پیکسل|هانری گروئس (آبه پیر) در جوانی]] |
| | در اوج اشغالگری آلمانیها بهعنوان کشیش سرخانهی یتیمخانهی ادارهی خیریه، به ساحل سن ـ آندره، نزدیک گرونوبل فرستاده شد. مدتی بعد معاون کلیسای بزرگ گرونوبل شد. در همین زمان ابتدا مادر و بعد پدرش از دنیا رفتند. در دوران کشیشی در کلیسای گرونوبل واقعهای او را به مقاومت فرانسه پیوند زد. دو مرد یهودی که از تعقیب پلیس فرار کرده بودند به خانهی او مراجعه میکنند. او دو روز آنها را مخفی میکند. او در ارتباط با راهبههای پرورشگاه «زنان سیون» که به فراریان پناه میدادند قرار میگیرد. درست کردن کارتهای هویت جعلی را از آنان یاد گرفته و به فرار پناهندگان کمک میکند. |
|
| |
|
| === سازش ناپذیری مصدق ===
| | در آغاز سال ۱۹۴۲، هانری گروئس دوازده یهودی را برای عبور از مرز راهنمایی کرد. آنها به فراریان و همهی کسانی که میخواستند برای نبرد به کوه بزنند کمک میکردند. <blockquote>او خود در اینباره میگوید: «در این زمان بود که من بههمراه دوستانم، اولین کمپ را در شارتوروز ساختم. اما وقتی داوطلبین زیاد شدند، از دره عبور کردیم تا شروع بخش شرقی ارتش ورکروس (ارتفاعات آهکی شمال آلپ)، را پی افکنیم.»</blockquote>از آنزمان بهبعد حوادث ایجاب میکرد که آبه اغلب اسم عوض کند. در آخرین روزهای دوران اشغال، او بهطورمشخص نام «آبه پیر» را پذیرفت. در آن سالهای زندگی مخفی، او یک روزنامهی کوچک راه انداخت بهنام «اتحاد میهنپرستان مستقل» و اهداف زیرین را در اولین شماره خود عرضه کرد: |
| مصدق از جانب انگلستان و آمریکا برای قبول خواستههایشات تحت فشار بود. همچنین دربار و عناصر وابسته به دربار و عواملی داخلی قدرتهای خارجی و مخالفان مصدق در مسیر دولت مصدق برای پیش برد اهداف ملیگرایانهاش سنگ اندازی میکردند. با تلاشهای دولت انگلستان ایران تحت تحریم شدید نفتی قرار گرفت. انگلستان همچنین برای تحت فشار گذاشتن مصدق ناوهای جنگی خود را راهی خلیج فارس و آبهای کارون کرد.
| |
|
| |
|
| هریمن از جانب ترومن رئیس جمهور آمریکا ماموریت یافت برای مذاکره با مصدق و میانجی گری ولی در واقع برای فشار بر روی مصدق برای قبول مذاکره با انگلستان و کوتاه آمدن از ملی شدن نفت و قبول شروط شرکت نفت انگلیس و نوعی از ملی کردن که مدنظر انگلستان و آمریکا بود به تهران بیاید. آمریکا و انگلستان تقسیم ۵۰ - ۵۰ عواید نفت را نهایت امتیاز به ایران میدانستند. این همان قراردادی بود که شرکت نفتی آرامکو با عربستان سعودی توافق کرده بود. قبول ملی شدن نفت مدنظر مصدق و خلع ید کامل از شرکت نفت انگلستان و تسلط ایران بر تمام عملیات کشف و استخراج و بهرهبرداری در واقع منافع آمریکا و انگلستان را در تمامی منطقه خاورمیانه به خطر میانداخت و آنها نمیتوانستند چنین چیزی را تحمل کنند.
| | * ما میخواهیم که: |
| | * مقدرات کشور توسط کسانی که خود انتخاب کردهاند اداره شود. |
| | * آزادیهای محلی در چهارچوبی نوین، برپا شده و تقویت شود. |
| | * کارگرانی که در سندیکاهای خاص خود گرد آمدهاند، در هدایت زندگی اقتصادی ملت، شرکت کنند. |
| | * درستتر: ما میخواهیم دولت در خدمت قدرتهای مالی نباشد، کارگران بالاخره جایگاه شایسته خود در میان ملت را پیدا کنند''.'' |
| | * قویتر: ما دولتی مقتدر میخواهیم، چرا که آزادی و عدالت فقط در سایهی یک چنین دولتی بر قرارمیشود''.'' |
|
| |
|
| مذاکرات هریمن و هیات نمایندگی انگلستان با پایداری مصدق و سازشناپذیری او بر سر منافع مردم ایران به شکست انجامید و آنان بدون هیچ نتیجهای ایران را ترک کردند.
| | آبه پیر که شب و روز کارمیکرد، بسیار ضعیف شده بود. توصیه شد که از یک منشی کمک بگیرد. به او یک مسؤل سندیکایی به نام دوشیزه لوسی کوتازتوصیه شد. در فردای آزادی فرانسه از اشغال، ژنرال دسکور به این زن نشان صلیب جنگ را اعطا کرد و لوسی کوتاز تا آخرین روزهای حیاتش در کنار آبه پیر باقی ماند و او را درتمام ماموریتهایش همراهی کرد. |
| | [[پرونده:آبه پیر در سال ۱۹۳۵ در ردای کشیشی.JPG|بندانگشتی|350x350پیکسل]]<blockquote>آبه پیر در خاطرهای از دوران همکاریش با مقاومت فرانسه گفته است: «من از کشیش خودم برای ماندن در کوه، دو روز مرخصی خواستم. درواقع باید با دو تن از رهبران گروه مقاومت که دیگر تحملشان بهسرآمده بود، ملاقات میکردم… شرایط برای همهی ما خطرناک شده بود. از کمپی به کمپ دیگر میرفتم که درمیان طوفانی شدید گیرکردم. باید با لباسهای خیس شده میخوابیدم. فردای آنروز بعد ازاینکه کارهای مقرر را انجام دادم، با موتوربه ایرینی و خانهی پدریم رفتم تا از احوال آنها خبر بگیرم. وقتی به خانه رسیدم تب اسبی گرفته بودم. مرا روی تخت خواباندند و پزشک را خبر کردند. پزشک رفتن با موتور را برایم ممنوع کرد. چند آزمایش تجویز کرد. فردای آنروز با خواندن نتیجهی آزمایشات، خناق تشخیص داده شد. به تخت چسبیده بودم. سه روز بعد، جوانی از گرونوبل به من خبر داد که محل سکونتم را بازرسی کردهاند و من باید ناپدید بشوم. این بخشی از قایم موشکبازی ماههای بعدی بود. درخانه یکی از دوستانم، متوجه شدم که فراریکی از برداران ژنرال دوگل بنام ژاک، گریزناپذیر شدهاست. باید از تبدیل شدن او به گروگانی در دستان دشمنِ اشغالگر جلوگیری میکردیم. دشمنی که در استفاده از او علیه رهبر فرانسهی آزاد در لندن، تردیدی بهخود راه نمیداد. ژاک همراه همسرش به صحرایی درنزدیکی گرونوبل پناه آورده بود. گشتاپو خانه آنها را در شهر بازرسی کرده بود. به من اطلاع داده شد که باید آنها را هرچه سریعتر به سویس عبور بدهم، اما این امر به سادگی امکانپذیر نبود، چرا که ژاک دوگل، فلج شده، بهسختی قابل جابجایی بود. بعد از حوادثی بسیار، این زوج را به خانهی کشیشِ کولونی- سو- سالِو در مرز هدایت کردم. شب بعد به یمن کمک گمرکچیهای فرانسوی کاپیتان مییر، ما توانستیم آنها را با عبور دادن از میان گُلهای خاردار به سویس عبور بدهیم.»</blockquote>هرچه زمان میگذشت، جستجوها برای دستگیری آبه پیر فشردهترمیشد. چون دیگر در لیون امنیت نداشت، به پاریس رفت. در آنجا ژورژ بیدول، مسؤل شورای ملی مقاومت بعد از قتل [[ژان مولن]] را ملاقات کرد. میخواست شرایط ورکورس را به او منتقل کند. کمی بعد، او به «پیرنه» فرستاده شد تا مقدمات یک شبکه فرار از مرز اسپانیا را فراهم سازد. او برای این عملیات با خواهش از یک وزیر، اجازهی عبور برای نفوذ بهاین منطقهی ممنوعه، جهت یک کار خانوادگی را گرفت اما موقع بازگشت از یک عملیات در کامتو- له- بن، توسط گشتاپو دستگیر شد. اولین بار با یک دوچرخه از دست آلمانیها فرار کرد. بلافاصله به مسئولین مقاومت در پاریس وصل شد و آنها را از بازگشایی مقدمات کارش در اسپانیا مطلع کرد. به او دستور داده شد به الجزایر فرار کند. بار دیگر در اسپانیا دستگیر شد. در آنجا توسط کشیش ویتوریا به [[صلیب سرخ]] کانادایی در مادرید معرفی شد و با صدور اوراق جعلی به عنوان یک خلبان کانادایی با نام «سیر هاری بارلو» معرفی شده و به الجزایر رفت. <blockquote>او خود در مورد دومین فرارش میگوید: «در زمان جنگ دستگیر شده و فرار کردم… دوستانم فکر میکردند، موقع دومین فرارم کشته شدهام. آنها دیگر خبری از من نداشتند. در واقع، من موفق شدم، در حالیکه داخل یک بستهی پستی بزرگ در یک هواپیمای آمریکایی مخفی شده بودم، به الجزایر برسم. این هواپیما از ژیلبرالتار میآمد. وقتی به الجزایر رسیدم، یک مسافر مخفی بودم. کارت شناساییام جعلی بود. در مادرید، برایم یک کارت جعلی درست کرده بودند که مرا بهعنوان یک خلبان کانادایی معرفی میکرد.»</blockquote> |
|
| |
|
| === همراهی آمریکا و بریتانیا ===
| |
| انگلستان پس از ناامیدی از توافق با مصدق به دنبال کسب توافق آمریکا برای سرنگون کردن دولت مصدق و انجام کودتا در ایران بود. رئیس جمهوری آمریکا هری ترومن با این اقدام موافق نبود. او بیشتر انگلیسی ها را ترغیب میکرد که با دولت ایران به توافق برسند. بعد از پایان دوره ریاست جمهوری ترومن و روی کار آمدن دوایت آیزنهاور آمریکا تغییر موضع داد و متقاعد به انجام کودتا شد. در روزهای انتخابات آمریکا کریستوفر مونتاگ هاووس جاسوس ارشد سرویس اطلاعاتی انگلیس برای مذاکره با مقامات بالای سیا به آمریکا رفت. او برای متقاعد کردن مقامات آمریکایی بر برکناری مصدق این استدلال را که مصدق با ملی کردن نفت دارایی انگلستان را تصاحب کرده کنار گذاشت زیرا این استدلال در آمریکا خریداری نداشت. برعکس او بر خطر نفوذ کمونیسم تاکید کرد. این پیشنهاد مورد استقبال برادران دالاس یعنی جان فاستر دالاس کاندید آیزنهاور برای پست وزارت خارجه و آلن دالاس رئیس بعدی سیا قرار گرفت. آنها بسیار علاقهمند به مسائل جنگ سرد بودند. منابع عظیم نفتی، مرز طولانی با اتحاد جماهیر شوروی، حزب کمونیستی فعال و نخست وزیر ملی ایران را از نظر آنان در معرض سقوط در دامان کمونیسم قرار میداد و این تهدید بسیار جدی بود. از همین رو پیشنهاد بریتانیا برای برکناری مصدق و روی کار آمدن دولتی مورد اعتماد و طرفدار غرب بلادرنگ از طرف برادران دالاس مورد موافقت قرار گرفت.<ref>همه مردان شاه - ص ۴</ref>
| |
|
| |
|
| == طرح کودتا ==
| | در الجزایر نیروهای امنیتی آمریکا با شک اینکه ممکن است جاسوس آلمان باشد او را دستگیر کردند و مدت ۶ ساعت از او بازجویی کردند. با دخالت ژنرال دوگل از بازداشت آزاد شد. یک هفته بعد در الجزایر برای اولین بار با ژنرال دوگل ملاقات کرد. |
| به محض اینکه آیزنهاور در ۲۰ ژانویه ۱۹۵۳ در آمریکا رسما آغاز به کار کرد. برادران دالاس آمادگی خود برای سرنگون کردن مصدق را به اطلاع همتایان انگلیسی خود رساندند. عملیات کودتا آژاکس نام گرفت و کرمیت روزولت نوه رئیس جمهور تئودور روزولت و رئیس بخش آسیا و خاور نزدیک سیا فرماندهی عملیات را به عهده گرفت. روزولت از لبنان و راه زمینی وارد ایران شد و شروع به طراحی و زمینه چینی کودتا کرد.
| |
|
| |
|
| اقدامات روزولت ابتدا انجام عملیات تبلیغی بر علیه مصدق و کاستن از محبوبیت او بود. در این راستا هزاران دلار رشوه به مطبوعات و رهبران مذهبی پرداخت شد تا بر علیه مصدق تبلیغ کنند. اراذل و اوباش محلات برای کنترل شهر و محلات اجیر شدند.
| | بعد ازچند روزآبه پیر وارد ارتش آزادیبخش شد، اما با توجه به شرایط شکنندهی جسمیاش، او را کشیش سرخانهی مدرسهی دریایی و گروههای پذیرشی در کازابلانکا گذاشتند. |
|
| |
|
| اصلیترین مرحله جلب توافق شاه برای همراهی با کودتا و امضای فرمان عزل مصدق و نخست وزیر سرلشگر زاهدی بود. شاه که به پیروزی این کودتا اطمینان نداشت از قبول آن سرباز زد. ابتدا اشرف که در فرانسه اقامت داشت برای متقاعد کردن شاه اجیر شد و مقداری زیادی پول دریافت کرد. ملاقات اشرف و شاه به نتیجه نرسید و با توجه با اینکه خبر حضور او در ایران درز پیدا کرده بود و احساسات مردم طرفدار مصدق را بر انگیخته بود به سرعت ایران را ترک کرد و به اروپا رفت. در مرحله بعد ژنرال شوارتسکف با مقادیر متنابهی پول وارد ایران شد تا در بین عوامل کودتا تقسیم شود. او نیز به ملاقات شاه رفت و با اینکه شاه اینبار نرمتر شده بود اما موفق به جلب نظر موافق شاه نشد. در نهایت کرمیت روزولت خود شخصا به ملاقات شاه رفت تا شاه را از حمایت رئیس جمهور آمریکا و نخست وزیر انگلستان با خبر کند و موافقت شاه با طرح کودتا را به دست بیاورد.
| | در بهارسال ۱۹۴۵، پیرـ هنری تیژان، وزیر اطلاعات ارتش آزادیبخش، آبه را به آفریقای غربی و اکاتوریال فرستاد. جایی که باید بین هواداران ویشی و فرانسهی آزاد، آشتی برقرار میکرد، زیرا که عمیقاً محیطهای سیاسی، اداری و مذهبی از هم گسسته بود. تیژان، یکی از بنیانگذاران جنبش جمهوریخواهان ملی(MRP)، حزب سوسیال مسیحیها بود. بنا به توصیهی تیژان آبه پیر درحوزهی نانسی خود را بهعنوان کاندیدا معرفی کرد و مورد حمایت دوستانش در مقاومت قرار گرفت و در اولین مجلس قانونگذاری بهعنوان نماینده، انتخاب شد. او دوباره خود را کاندیدا کرد و تا سال ۱۹۵۱دوبار به نمایندگی انتخاب شد. |
| | [[پرونده:آبه پیر در میان بیخانمانها1.JPG|جایگزین=آبه پیر کشیش حامی فقرا|بندانگشتی|آبه پیر در میان بیخانمانها]]<blockquote>آبه پیر درباره فعالیتهایش در دوران جنگ میگوید: «شانسی که در طول جنگ داشتم این بود که هرگز مجبور نشدم کسی را بکشم. هرگز خودم را در شرایطی نیافتم که بگویم: «اگر او را نکشم مرا خواهد کشت» بهاین مباهات نمیکنم. من به کسانی که میجنگیدند کمک میکردم و برایشان تدارکات میآوردم. من روزنامهای راه انداختم که سه شمارهی آن منتشر شد. اسم این روزنامه «اتحاد میهن پرستان مستقل بود.»</blockquote> |
|
| |
|
| == کودتای ۲۵ مرداد ==
| |
| شاه پس از چند جلسه ملاقات با روزولت متقاعد شد که با کودتا همراهی کرده و فرمان عزل مصدق و نخست وزیری زاهدی را امضا کند. شرط شاه این بود که در تهران نباشد و در صورت بروز مشکلی در روند کودتا با هواپیما همراه ملکه به بغداد پرواز کند. آخرین دیدار روزولت با شاه بعد از نیمه شب ۹ آگوست (۱۸مرداد ۱۳۳۲) انجام گرفت. توافق شد که صبح روز بعد پیکی از طرف سیا فرمانها را به کاخ سلطنتی ببرد و شاه بعد از امضا به سمت پناهگاه خود در رامسر پرواز کند. پیک دیر رسید و شاه بدون امضای فرمانها به رامسر پرواز کرده بود. برای گرفتن امضای شاه سرهنگ نصیری فرمانده گارد سلطنتی و از سلطنت طلبان وفادار ماموریت یافت و به سمت رامسر پرواز کرد. امضای شاه را گرفت و به تهران به نزد کرمیت روزولت فرستاد.
| |
|
| |
|
| در شامگاه ۲۴ مرداد عملیات کودتا آغاز شد. طرح این بود که سرهنگ نصیری به همراه یک ستون از نظامیان ابتدا به منزل سرلشگر ریاحی رئیس ستاد ارتش رفته و او را بازداشت کند و سپس به خانه مصدق رفته و فرمان عزل او را ابلاغ کند. نصیری وقتی به در خانه ریاحی رسید کسی در خانه نبود. نصیری شک نکرد و به طرف اقامتگاه مصدق به راه افتاد. تیمسار ریاحی از نقشه کودتا اطلاع یافته بود و واحدهایی را به منزل مصدق برای خنثی کردن کودتا اعزام کرده بود. لحظاتی پس از رسیدن نصیری به اقامتگاه مصدق افسران حاضر در آنجا نصیری را بازداشت کرده و به ستاد فرماندهی برده زندانی کردند. تعدادی از افسرانی که در کودتا شرکت داشتند به محض اطلاع از لو رفتن عملیات کار خود را متوقف کردند. تعدادی دیگر که بی خبر بودند به کار خود ادامه دادند. یکی از افسران اداره مخابرات در بازار را تصرف کرد و دیگری دکتر فاطمی را در منزلش بازداشت کرد.
| | پس از جنگ مردی که او را لو داده بود، به دادگاه احضار شد، همسرش از آبه خواهش کرد تا در دادگاه حاضرشود. او در حالیکه نمایندهی مجلس بود و مدال افتخار گرفته بود، بهعنوان شاهدی برای تبرئه در دادگاه حاضرشد. آن مرد میتوانست در فضای حاکم برآن زمان به مرگ محکوم شود ولی آبه شهادت داد که عمل این مرد بهخاطر منافع نبوده بلکه بهخاطر نوعی گمراهی بوده است.<ref name=":0" /> |
|
| |
|
| صبح روز بعد رادیو بر خلاف معمول برنامه خود را ساعت ۷ صبح شروع کرد. ابتدا با مارش نظامی و خواندن اطلاعیه رسمی و بع از آن نیز مصدق شخصا صحبت کرد و اطلاع داد که کودتایی که توسط شاه و عناصر بیگانه ترتیب داده شده بود به نتیجه نرسید.
| | === '''دوران پس از جنگ''' === |
| | آبه پیر در پایان جنگ جهانی دوم بهعنوان نماینده مجلس انتخاب شد، اما در سال ۱۹۵۱ از این سمت استعفا داد و تا پایان عمر، زندگی خویش را یکسره وقف کمک به بیپناهان نمود. |
|
| |
|
| شاه به محض شنیدن این خبر از رادیو ویلای خود در رامسر را با هواپیما به مقصد بغداد ترک کرد.<ref>همه مردان شاه - ص ۱۱ تا ۱۴</ref>
| | فعالیتهای او در سال ۱۹۴۹ وارد مرحلهیی تازه شد. او در این سال جنبش امائوس را تأسیس کرد. آنگاه بهمدت نیم قرن، بیوقفه و خستگیناپذیر برای کمک به بیخانمانها تلاش کرد.<ref name=":2">[https://event.mojahedin.org/i/news/170242 سالروز درگذشت آبه پیر ـ قهرمان مقاومت ضدفاشیستی فرانسه - سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref> |
|
| |
|
| == وقایع ۲۵ تا ۲۸ مرداد ==
| | در زمستان سرد ۱۹۵۴ تحت تاثیر مرگ زن کارتون خوابی که در خیابان جانش را از دست داد بر فعالیتهای انساندوستانهاش افزود و توانست لایحهای را در مجلس ملی فرانسه به تصویب برساند که دولت را موظف میکرد برای بیسرپناهان فرانسه خانه فراهم کند. او برای اینکه درد بیخانمانها را درک کند دربین آنها در خیابان میخوابید. در این رابطه رو به وزیر مسکن وقت فرانسه گفت، شما که از سرما و بیپناهی چیزی نمیدانید، ساکت باشید. |
| انتشار خبر کودتای نافرجام با مشارکت شاه و فرمانده گارد سلطنتی مردم را خشمگین کرد. پس از انتشار خبر فرار شاه به بغداد دستههای مردم در میدان بهارستان گردهم آمدند و تظاهرات پراکندهای با شعار علیه شاه فراری شکل گرفت. جراید تهران از جمله باختر امروز خبر کودتا را منتشر کرده و آنرا محکوم کردند. دکتر فاطمی در مقام وزیر خارجه شاه و پدرش را به خیانت، فساد و نوکری اجانب متهم کرد.
| |
|
| |
|
| === میتینگ تاریخی بهارستان ===
| | او طی فراخوانی مردم فرانسه را به قیام برای کمک به بیخانمانها دعوت کرد. فراخوان او سرآغاز جنبشی گستره درحمایت از بیخانمانها گردید. زمانی که او از رادیو لوکزامبورگ ازمردم برای کمک به خانمانها کمک خواست، سیل کمک بود که به سویش سرازیر شد. «[[چارلی چاپلین]]» نیز به فراخوان آبه پیر پاسخ داد و مبلغ قابل توجهی را به او اهدا کرد. |
| صبح ۲۵ مرداد جبهه ملی طی اعلامیهای از مردم خواست برای اطلاع از کودتای شب قبل در ساعت پنج و نیم بعد از ظهر در میتینگ ملی در میدان بهارستات شرکت کنند. میتینگ در بعد از ظهر روز ۲۵ مرداد برگزار شد. این میتینگ بسیار پر شور و عظیم بود. دهها هزار نفر از مردم تهران و حومه شرکت کرده بودند و برای اولین بار شعارهای ضد دربار و شاه طنین انداز شد. در این میتینگ دکتر حسین فاطمی، جلال موسوی، دکتر شایگان، مهندس زیرک زاده، مهندس رضوی سخنرانی کردند. در پایان قطعنامه میتینگ در سه ماده قرائت شد و در آن از دولت خواسته شده بود که با تشکیل محکمه ملی خیانتکاران را مجازات کند. همچنین با توجه به اینکه شاه مملکت را ترک کرده دولت به فوریت اقدام به تشکیل شورای سلطنت کند تا با قدرت به تکالیف قانونی خود اقدام کند.
| | [[پرونده:آبه پیر و چارلی چاپلین.JPG|جایگزین=آبه پیر و چارلی چاپلین|بندانگشتی|دیدار چارلی چاپلین با آبه پیر]] |
| | اقبال عمومی و محبوبیت آبه پیر بسیاری از سیاستمداران هم عصرش را به هراس انداخت که ممکن است آبه پیر جای آنها را بگیرد اما این کشیش انساندوست تا آخر عمر با همان ردای کشیشی در نهایت سادگی زندگی کرد و «کشیش قهرمان بی خانمانها» لقب گرفت. |
|
| |
|
| == کودتای ۲۸ مرداد ==
| | ایدهها و جنبش آبه پیر پس از مرگش نیز ادامه یافت. انجمن خیریه او در بیش از ۴۰ کشور جهان فعالیت دارد.<ref name=":1" /> |
| بعد از کودتای ۲۵ خرداد درحالی که مسئولان امور مملکت و سران جبهه ملی در یک سردرگمی به سر میبردند. جاسوسان و ماموران سیا و ام آی ۶ به برنامهریزی برای طرح کودتای دیگری مشغول بودند. فرماندهان تیپها و پادگانهای پایتخت از خود سستی نشان دادند و بسیاری از افسرانی که نقش آنان در طرح کودتای نخست به اثبات رسیده بود و تعدادی که به عنوان عناصر مشکوک شناسایی شده بودند در مناصب خود باقی ماندند. به عنوان مثال سرتیپ دفتری که در کودتای ۲۸ مرداد نیز شرکت داشت به ریاست کل شهربانی کشور منصوب شد.
| |
|
| |
|
| به رغم شکست کودتای ۲۵ خرداد کرمیت روزولت به امید اینکه کودتای دیگری را به پیروزی برساند دست به کار طرح کودتای دیگری به شرح زیر شد.
| | او ۱۷بار بهعنوان شخصیت محبوب مردم فرانسه برگزیده شد. مردم فرانسه او را به عنوان یکی از ۱۰ چهره برتر و ماندگار تاریخشان انتخاب کردند.<ref name=":2" /> |
|
| |
|
| ۱ - انتشار خبر عزل مصدق از نخست وزیری و انتصاب سرلشگر زاهدی به منظور آگاهی مردم و جلب حمایت فرماندهان نظامی و انتظامی
| | == حمایت از مقاومت ایران == |
| | آبه پیر اولین بار در مرداد ۱۳۷۳ با [[شورای ملی مقاومت ایران|مقاومت ایران]] آشنا و با خانم [[مریم رجوی]] درحل اقامتش در اورسواواز دیدار کرد. او دراین دیدار درمورد [[حکومت آخوندی]] گفت، این حکومت برخلاف نص صریح همان قرآنی که ادعای پیروی از آن را دارد، بهوسیله ترور و کشتار، سکوت را به ملت بزرگی تحمیل کرده است.<ref name=":1" /> |
|
| |
|
| ۲ - انتقال زاهدی به یکی از مخفیگاههای سیا
| | در طول سالهای بعد آبه پیر بارها با [[مریم رجوی]] دیدار کرد و همواره از حامیان [[شورای ملی مقاومت ایران|مقاومت ایران]] بود. آبه پیردر یکی از ملاقاتهایش با [[مریم رجوی]]، کتابی به نام «آبه پیر، تصاویر یک زندگی» را به او هدیه کرد که در صفحه اول آن نوشته بود «به همه شجاعان در [[قرارگاه اشرف|اشرف]]»<ref name=":0" /> |
|
| |
|
| ۳ - کوشش در جهت همراه ساختن فرمانده لشگر اصفهان و تیپ کرمانشاه و اعزام بگانهایی از نیروی رزمی آنها به تهران
| | آبه پیر پس از آشنایی با [[شورای ملی مقاومت ایران|مقاومت ایران]] در نامهای به ریاست [[اتحادیه اروپا]] نوشت: |
|
| |
|
| ۴ - برپایی تظاهرات خبابانی به طرفداری از شاه
| | «…من بیش از ۱۲سال است که با اعضای [[شورای ملی مقاومت ایران|مقاومت ایران]] رفت و آمد دارم و نمیتوانم دوستیام نسبت به آنها را پنهان کنم. آنها زنان و مردانی هستند که شجاعانه برای ارزشهایی که انگیزهی هر عضو مقاومت و هر دموکراتی در جهان است، مبارزه میکنند.» |
|
| |
|
| طرح کودتا یک طرح همه جانبه بود که توسط عوامل مختلف داخلی و خارجی به اجرا گذاشته شد. کودتاچیان توانستند موافقت سرهنگ تیمور بختیار فرمانده تیپ کرمانشاه را برای اعزام نیرو به پایتخت را جلب کنند. همینکه خبر حرکت نیروها به تهران میرسید برادران رشیدیان تظاهرات اوباش و چاقوکشان و توده مردمی را که با پول بسیج کرده بودند به راه میانداختند که این تظاهرات ماموریت داشت اماکن دولتی و دفاتر احزاب و روزنامهها را تخریب کند و فضای ترس و رعب و ناامنی ایجاد کند.
| | ٰژاگ لوگ رئیس امائوس لیبرته و از همراهان بسیار نزدیک آبه پیر در خاطراتش در مورد پیوند عمیق او با [[شورای ملی مقاومت ایران|مقاومت ایران]] گفت: |
|
| |
|
| از صبح روز چهارشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ طرح کودتا با سرعت و دقت و در عفلت مقامات دولت و مردم به اجرا گذاشته شد. در نقاط مختلفی از شهر تظاهرات به نفع شاه بر پا شد. تظاهر کنندگان که اوباش و چاقوکشان و مزدوران اجیر شده و سازمان داده شده بودند، با هواداران مصدق به زد و خورد برداختند. نیروهای فرمانداری نظامی دخالتی در امور نمیکردند و فقط نظارهگر بودند. | | «…ما آن شب با هم مراسم نماز را بهجا آوردیم. او یک مسیحی بود مثل من ولی نگرشی فراجهانی داشت. بهعنوان مثال یکی از زیباترین نشانههای همدلی او با [[شورای ملی مقاومت ایران|مقاومت ایران]] اتفاقاً در این بود که او همیشه نان مقدس را که ارزشمندترین چیز برای مسیحیان است، در جعبهای قرار میداد که پرزیدنت [[مریم رجوی]] به او هدیه کرده بود و مریم در نزد او سمبل مبارزه برای [[حقوقبشر]] بود.»<ref name=":2" /> |
|
| |
|
| حدود ساعت ۱۰ صبح دارو دستهای از اوباش و چاقو کشان که حدود ۴۰۰ تن بودند به سرکردگی طیب حاج رضایی و حسین رمضان یخی که به چوب و چماق و تبانچه مسلح بودند میدان ارگ و سبزه میدان را به اشغال خود در آوردند و در دستههای چند ده نفره به ادارات و اماکن دولتی حول و حوش میدان ارگ یورش برده و با ضرب و شتم ماموران حفاظت عکسهای شاه را بر سر در این اماکن نصب کردند و پس از آن به طرف میدان سپه و خیابانهای مرکزی شهر به راه افتادند. این مهاجمان را چند کامیون پاسبان و سربازان فرمانداری نظامی همراهی میکردند.
| | === '''آخرین دیدار با مریم رجوی''' === |
| | صبح روزپنجشنبه ۲۱مهرماه ۱۳۸۵، آبه پیر، با خانم '''[[مریم رجوی]]''' در محل اقامتش در [[اورسوراواز]] دیدار و گفتگو کرد. |
|
| |
|
| دستههای اوباش به دفاتر احزاب و روزنامهها از جمله باختر امروز و روزنامه شهباز متعلق به حزب توده یورش برده آنها را آتش زدند. در خیابانهای نادری و شاه آباد دستهای از زنان به سرکردگی ملکه اعتضادی در حالی که عکسهای شاه را در دست داشتند و زنده باد شاه میگفتند به صف اوباش پیوستند.
| | در مراسم استقبال از آبه پیر گروهی از ایرانیان هوادار مقاومت، شخصیتهای عضو [[شورای ملی مقاومت ایران]] و همسایگان فرانسوی مقاومت ایران در[[اور سوراواز]]<nowiki/>شرکت داشتند و با تقدیم شاخههای گل و ابراز احساسات، از حمایت او از مقاومت ایران تجلیل کردند. |
|
| |
|
| در طول صبح و بعد از ظهر ۲۸ مرداد هیچ اطلاعیهای از طرف دولت برای آگاهی مردم از آشوبها و فراخوان به آنها برای مقابله با کودتا صادر نشد و مردم تهران در بیخبری کامل بودند و رادیو تهران برنامههای عادی خود را پخش میکرد. مردم تهران که بارها توطئهها علیه نهضت ملی را با قیام و حمایت خود از مصدق خنثی کرده بودند اینبار در تردید و سردرگمی رهبران نهضت ملی بدون رهبر مانده بودند.
| | هنگام ورود '''آبه پیر'''، [[مریم رجوی]] پس از خیر مقدم گفت، شما این خانه را مثل خانه خودتان تلقی کنید.از حضور شما در اینجا، جامعه ایرانیان و همه ایرانیان و فرانسویانی که در والدواز زندگی میکنند خوشحال هستیم. مایلم از شما نه فقط بهخاطر روح بزرگ بشردوستانه و پرمحبتتان بلکه بهطور خاص بهخاطر همه تلاشهایتان در حمایت از مردم رنجکشیده ایران ومقاومتشان، تشکر کنم. |
|
| |
|
| تا ظهر روز ۲۸ مرداد اطراف اقامتگاه مصدق آرام بود. نیروهای محافظ قرارگاه نخست وزیر به فرماندهی سرهنگ عزتالله ممتاز، خیابانهای اطراف آن ناحیه را بسته بودند. حوالی ظهر چند دسته از مزدوران به نزدیکی خیابان کاخ آمدند ولی با شلیک هوایی محافظان خانه مصدق پراکنده شدند. افراد حزب توده که از روز ۲۵ مرداد تا نیمه شب ۲۷ مرداد در خیابانها پراکنده بودند و ابتکار تظاهرات ضد شاه و آمریکا را در دست داشتند در روز ۲۸ مرداد خود را از معرکه دور نگه داشتند و تماشاچی بودند.
| | آبه پیر در بدو ورود به اورسوراواز گفت، عکسهای این دیداررا باید جایی درکنار مجسمه مریم مقدس قرار دهم. |
|
| |
|
| == نقش جاسوسان خارجی در کودتا ==
| | درجریان این دیدار، آبه پیر از نمایشگاه و موزه شهیدان مقاومت ایران بازدید کرد و مریم رجوی برای او درباره تصویرها، یادگارها و کارهای دستی زندانیان سیاسی که دراین محل قرار داشت، توضیحاتی داد. |
| کرمیت روزولت رئيس بخش آسیا و خاور نزدیک سیا بود که فرمانده عملیات آژاکس بود و چندی قبل از کودتا به ایران آمد و تا پایان عملیات در تهران ماند.
| |
|
| |
|
| ژنرال نورمن شوارتشکف مستشار سابق ژاندارمری ایران بود که از طرف سیا برای تشویق شاه به همکاری با کودتا در ۱۱ مرداد و با دو چمدان حاوی میلیونها دلار پول به بهانه جهانگردی و دیدار دوستان وارد تهران شد.
| | در این دیدارآبه پیر کتابی به [[رئیس جمهور برگزیده مقاومت|رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران]] هدیه کرد که «فرشته لبخند» نام دارد. وی توضیح داد که این کتاب روز گذشته منتشر شده و درباره مجسمهیی در کلیسای اعظم شهر رنس میباشد. [[مریم رجوی]] نیز کتابی را که توسط مقاومت ایران درباره زندگی و فعالیتهای آبه پیر تهیه شده بود به وی تقدیم کرد. |
|
| |
|
| == نقش عوامل داخلی در کودتا == | | رئیس جمهور برگزیده مقاومت درجریان گفتگوی خود با آبه پیر، نامهیی را که خانم [[مژگان پارسایی]] جانشین رهبرمقاومت در[[قرارگاه اشرف|شهر اشرف]] از شهراشرف درعراق خطاب به آبه پیر نوشته بود، به وی داد. در این نامه [[مژگان پارسایی]] سلامهای رزمندگان ارتش آزادیبخش ملی ایران در '''[[قرارگاه اشرف|شهر اشرف]]''' را به آبه پیر رسانده و نوشته بود، برای ما آبه پیر، مرد بزرگ خداست که دوستی وعشق میآورد.آبه پیر نامهیی را که از شهر اشرف آمده بود بوسید. |
| | [[پرونده:آبه پیر در آخرین دیدار با مریم رجوی.JPG|جایگزین=آبه پیر و مریم رجوی|بندانگشتی|377x377پیکسل|آخرین دیدار آبه پیر با مریم رجوی در اورسواواز در ۱۳۸۵]] |
| | درادامه این دیدار [[مریم رجوی]] خطاب به آبه پیر گفت: «پیامبر ما [[محمد(ص)]]، حبیب و عشق خدا نامیده شده است. زیرا از بالاترین ارزشها در نزد خدا عشق و امید و سرزندگی است و شما از جمله مردان بزرگی هستید که مبشرعشق، امید و صلح برای همه انسانها هستید. شما سمبل این ارزشها در فرانسه هستید و این برای [[شورای ملی مقاومت ایران|مقاومت ایران]] که پیرو چنین راه و رسمی است، بسیار ستودنی است.» |
|
| |
|
| === جاسوسان و مزدوران ایرانی ===
| | رئیسجمهور برگزیده مقاومت یک فرش ایرانی را که تصویر حضرت مسیح (ع) درآن بافته شده و نیز مدالی که دروازه ورودی شهر اشرف درآن نقش بسته بود، به آبه پیراهدا کرد. درادامه این دیدار، [[عزیز رضایی|عزیز]]، مادر رضاییهای شهید و [[محترم ایجهای|مادر کوشالی]] از مادران شهیدان مجاهد قابی با کلمه الله را به آبه پیر هدیه کردند. خانم معصومه جوشقانی، از زندانیان سیاسی ازبندرسته، ترجمه فرانسوی کتاب خاطرات زندان [[سازمان مجاهدین خلق ایران|مجاهد خلق]] هنگامه حاج حسن را به آبه پیر اهدا کرد. استاد [[بهرام عالیوندی]] یکی از تابلوهای نقاشی خود را که جنایتهای [[حکومت آخوندی|رژیم آخوندی]] در آن تصویر شده بود، به آبه پیر تقدیم کرد. سه تن از فرزندان شهیدان نماد سمبلیک زندانی شکنجه شده را هدیه کردند و استاد [[جلال گنجهای]] یک جلد کلام الله مجید با ترجمه فرانسوی اهدا کرد.آبه پیر هنگام دریافت قرآن با اشاره به روح پیام واحد ادیان توحیدی گفت در اساس یک مذهب بیشتر در دنیا وجود ندارد و آن این است که خدا ما را دوست دارد و ما خدا را دوست داریم. |
| در کودتا علیه دکتر مصدق عناصری که به عنوان جاسوس و مزدور به عنوان بازوهای سرویسهای اطلاعاتی خارجی عمل میکردند نقش به سزایی داشتند. از میان آنها میتوان به سرلشگر زاهدی اشاره کرد که در برای نخست وزیری بعد از مصدق در نظر گرفته شده بود.
| |
|
| |
|
| اردشیر زاهدی پسر سرلشگر زاهدی فعالیت بسیاری در پیشبرد کودتا و هماهنگی بین عوامل آن داشت او ارتباط مستقیمی با کرمیت روزولت فرمانده عملیات کودتا داشت. او در واقع گرداننده ستاد عملیات کودتا بود و پس از پیروزی کودتا داماد شاه شد. او مدتی وزیر امور خارجه و سپس سفیر کبیر ایران در ایالات متحده بود.
| | در پایان دیدار، خانم [[مریم رجوی]] با اهدای فیلمی از زندگی و فعالیتهای آبهپیر که توسط مقاومت ایران ساخته شده است گفت، از طریق [[سیمای آزادی|تلویزیون مقاومت]] ما به مردم ایران میگوییم که مردان خدا و منش و زندگی آنها رودرروی آخوندهایی است که مدعی نمایندگی خدا هستند. اورسوراواز از حضور و دیدار شما مفتخر است. شما به مردم این جا و به ایرانیانی که برای دستیابی به آزادی مردمشان سختیهای بسیار تحمل کردهاند، امید و دلگرمی میدهید. در شرایطی که در [[ایران]] به نام خدا سرکوبی و شکنجه میکنند، مردم ایران از شنیدن صدای شما دلگرم میشوند. |
|
| |
|
| برادران رشیدیان نیز عناصر دیگری بودند که نقش مهمی در کودتا ایفا کردند. آنان تاجرانی ثروتمند و از عوامل شرکت سابق نفت و عوامل سرویس اطلاعاتی انگلستان بودند. تخصص آنها نفوذ در بازار و مساجد و بسیج تودههای مردم برای تظاهرات بود. در واقع هدایت سازمانهای شهری کودتا متشکل از افسران ارتش و پلیس و وکلای مجلس و سناتورها و ملا و بازرگان و روزنامه نویس و دستههای اراذل و اوباش به عهدهی برادران رشیدیان بود. وودهاوس جاسوس ارشد ام ای ۶ در مورد دستمزد پرداختی به برادران رشیدیان گفته است، برای پیشبرد کودتا نیم میلیون پوند پول نیاز داشت و البته باید ماهانه ده هزار پوند به برادران رشیدیان میپرداختیم. برادران رشیدیان به خاطر نقش پر رنگ خود در کودتا در سالهای بعد به نقطه اتصال مهمی در روابط سیاسی و اقتصادی آمریکا و رژیم پهلوی تبدیل شدند و فعالیتهای اقتصادی آن ها جنبه بینالمللی پیدا کرد.
| | آبه پیر نیز گفت، بدترین توهین به خدا این است که وقتی کسی را میکشند بگویند این خواست خداست. وی اظهار امیدواری کرد که مقاومت ایران فرش سرخ بعدی را پس از پیروزی آزادی درایران بگستراند و خطاب به [[رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران]] گفت: «میدانید که من شما را بسیار دوست دارم.»<ref>'''[https://www.maryam-rajavi.com/abe-%E2%80%8Cpir-the-most-popular-french-character-meets-maryam-rajavi/ دیدار آبه پیر، محبوبترین شخصیت فرانسه با مریم رجوی در اورسوراواز - سایت مریم رجوی]'''</ref> |
|
| |
|
| ارنست پرون که از دوستان دوران نوجوانی محمدرضا شاه در زمان تحصیل در سوئیس بود در کودتا نیز نقش داشت. او اخبار دست اول دربار را در اختیار ماموران اطلاعاتی خارجی قرار میداد. او بود که ملاقات کرمیت روزولت را در روزهای قبل از کودتا با محمد رضا شاه تربیب داد.
| | == سخنانی از آبه پیر == |
| | جملات بسیاری از آبه پیر باقی مانده است او درجایی گفته بود:«خدا در آسمان نیست، بلکه در این فرد بیخانمان و ستم کشیدهیی است که دارد با تو حرف میزند. …تو که در حال خواندن این مطلب هستی و من که در حال گفتن این حرف هستم، درخشش خدا در ما منعکس میشود، آنگاه که برای فراهم کردن یک زندگی بهتر و شرافتمندانهتر برای این پایینترینها تلاش کنیم…». |
|
| |
|
| از دیگر عوامل و جاسوسان میتوان به سرهنگ عباس فرزانگان، سرتیب هدایتالله گیلانشاه، نصرالله انتظام اشاره کرد. | | هنگامی که گزارشگر کانال ۲ تلویزیون فرانسه از او پرسید: «دوست داری چه چیزی روی سنگ مزارت نوشته شود»، گفت: بنویسید «تلاش کرد عشق بورزد». |
|
| |
|
| === عوامل دربار ===
| | او همواره این دعا را یادآوری میکرد که: «مرگ یک دیدار بهتأخیر افتاده با یک دوست است» |
| اصلترین عامل دربار در کودتا علیه مصدق اشرف خواهر دوقلوی شاه بود. ماموران انگلستان و آمریکا با او که در فرانسه اقامت داشت و با فرمان مصدق تبعید شده بود ملاقات کردند آنها خواستار آن بودند که اشرف با برادرش ملاقات کند و پیامی به او برساند ماموریت او در واقع متقاعد کردن شاه به همراهی با کودتا و موافقت با غزل مصدق بود.
| |
|
| |
|
| === روحانیون ===
| | او که ۳۰ سال به عنوان محبوبترین شخصیت فرانسه از طرف مردم برگزیده شده بود با فروتنی میگفت: |
| از میان روحانیون | |
|
| |
|
| === اوباش و لمپنها ===
| | « …من کارهیی نبودم. تنها هنرم، شانه خالینکردن از زیر بار مسئولیت بود. مسئولیتهایی را پذیرفتم که معمولاً دیگران یا از برابرشان میگریزند… یا با بیتوجهی آنرا میپذیرند… من هم وظیفهیی را که به دوش دارم، انجام میدهم؛ گاهی خوب و گاهی هم بد؛ آمیزهیی از اشکها و لبخندها…». |
| اوباش و لمپنهای شهری از پایههای پیشبرد کودتا بودند آنان ماموریت راه اندازی تظاهرات در هواداری از شاه و کنترل خیابانها به نفع هواداران شاه و سرکوب و ضرب و شتم هواداران مصدق را بر عهده داشتند. سردسته آنان شبان جعفری معروف به شعبان بیمخ بود. شعبان جعفری سالها بعد خود را هوادار کاشانی و سلطنت معرف کرده است.
| |
|
| |
|
| == پس از کودتا ==
| | «…یقین به آزادی، علتی جز این ندارد که ما شایستگی این را پیدا کنیم تا عشق را با عشق پاسخ دهیم. زیبایی خیرهکننده آزادی از این جهت نیست که ما را از چیزی آزاد سازد، بلکه از آن روست که ما را برای چیزی آزاد سازد؛ برای دوستداشتن و دوستداشته شدن». |
| پس از کودتا ملی شدن نفت عملا ملغی شد زیرا در تعادل جدید انگلستان و آمریکا حاضر به پذیرفتن چنین حقی برای ایران نبودند، گرچه در ظاهر از ملی شدن نفت دم زده میشد اما این فقط در کلام بود و محتوایی نداشت.
| |
|
| |
|
| پس از کودتای ۲۸ مرداد۱۳۳۲، برای حل مسئله نفت اقداماتی صورت گرفت که مقدمات آن یک سال به طول انجامید. دولت سرلشگر زاهدی برای به جریان انداختن نفت ایران به سمت غرب، اقداماتی را انجام داد که مهمترین آنها عبارت بود از برقراری مجدد روابط سیاسی با انگلستان که درجریان ملی شدن نفت و خلع ید قطع شده بود و انتخابات مجلسین شورای ملی و سنا، برای تصویب قرارداد کنسرسیوم.
| | آبه پیر، اعتقاد و یقین خود به عشق و آزادی را اینگونه بیان کرده است: |
|
| |
|
| === سرانجام قانون ملی شدن نفت ===
| | «…اگر بخواهم جانمایه کلام و یقینی را که به آن دست یافتهام، بهکسانی بگویم که مبارزه را در فراسوی نشاندادن چهرهیی مردمیتر از انسان بهپیش میبرند، دستاورد و حاصل همه اندیشههایم جز این نخواهد بود که: «زندگی یعنی آموختن عشق». او سپس با گفتن اینکه وقتی کسی دانستههایش را بیان میکند، پیمیبرد که این دانستهها به چند یقین نیز راه بردهاند، یقین خود را اینگونه بسط داد: |
| در مورد مسئله نفت دولت ایران به دنبال بازگشت به قرارداد پیشنهادی انگلستان و آمریکا قبل از وقایع ملی شدن نفت بود اما در تعادل جدید قدرتهای بزرگ به این درخواست تن ندادند و قراردادی را به نام کنسرسیوم که متشکل از تسلط چندین شرکت نفتی بزرگ غربی عمدتا انگلیسی و آمریکایی به نفت ایران بود را به دولت ایران تحمیل کردند.
| |
|
| |
|
| قراداد فروش نفت و گاز، معروف به قرارداد کنسرسیوم در تاریخ ۷ شهریور ۱۳۳۳ (۲۹ اوت ۱۹۵۴) به امضای امینی و پیچ رسید.
| | «من به ۳یقین دست یافتهام: اول، وجود ابدی عشق است؛ دوم، کسی ما را دوست دارد؛ سوم، ما آزاد هستیم. کاش میتوانستم این ۳ یقین را به دیگران نیز انتقال دهم…».<ref name=":2" /> |
|
| |
|
| در ۲۵ مهر ۱۳۳۳ دکتر علی امینی وزیر دارایی ایران، لایحه قرارداد کنسرسیوم را برای تصویب، تسلیم مجلس کرد. قرارداد کنسرسیوم یک قرارداد استعماری بود که با تدارک قبلی، در محیط ارعاب به ملت ایران تحمیل شد و مفاد آن با قانون ملی شدن صنعت نفت مغایر بود. | | == درگذشت آبه پیر == |
| | روز دوشنبه ۲۲ژانویه ۲۰۰۷(۲بهمن ۱۳۸۵) در ساعت ۴ و ۲۵ د قیقه بامداد آبه پیر، قهرمان مقاومت ضدفاشیستی فرانسه، کشیش برجسته و بنیانگذار جنبش امائوس پس از یک دوره بیماری در بیمارستان «ول دو گراس» درگذشت. خبر درگذشت او خبر اول تمامی رسانههای فرانسه بود. |
| | [[پرونده:مراسم تشییع آبه پیر در کلیسای تاریخی نوتردام پاریس.JPG|جایگزین=تشییع آبه پیر در کلیسان نوتردام|بندانگشتی|مراسم تشییع آبه پیر در کلیسای تاریخی نوتردام پاریس]] |
| | مردم دسته دسته به طرف بیمارستان شتافتند تا نسبت به مردی که به «وجدان بیدار چند نسل از فرانسویان» تبدیل شده بود ادای احترام کنند. |
|
| |
|
| قراداد کنسرسیوم یک امتیاز گیری پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بود که به ایران تحمیل شد. انگلستان از ایران غرامت گرفت و موجبات وابستگی سیاسی، اقتصادی و نظامی کشور را به غرب و ایالات متحده هموار ساخت.
| | تشییع پیکر آبه پیر در کلیسای نتردام پاریس، ادای احترام یک ملت به او بود. حرکتی که بهندرت در فرانسه رخ میدهد. |
|
| |
|
| دکتر علی امینی، وزیر دارایی و رئیس هیأت نمایندگی ایران در مذاکرات کنسرسیوم، در دفاع از لایحه، به طور ضمنی به تحمیلی بودن قراداد اشاره کرد و گفت:<blockquote>«...ما مدعی نیستیم که راهحل ایدهآل مشکل نفت را پیدا کردهایم و قرارداد فروشی که بستهایم، همان چیزی است که ملت ایران آرزو میکنند...»</blockquote>زاهدی نخست وزیر، در جلسه مشترک هیأت رئیسه مجلسین شورا و سنا، در دفاع از قراداد و درباره محاسن تمدید ۴۰ ساله آن گفت:<blockquote>«... با تمدید قرارداد، در واقع کلاه سر انگلیسیها و آمریکاییها رفته، برای اینکه تا هفت هشت سال دیگر نیروی اتم جای نفت را میگیرد و ذخایر نفت ایران بیمصرف میماند. در این صورت پس از ده سال هر چه از کنسرسیوم بگیریم، وجهی است بازیافتی...»</blockquote>به رغم جو خفقان و سرکوب، انتشار خبر امضای قراداد کنسرسیوم و طرح لایحه در مجلس شورای ملی و سنا با اعتراض وسیع طبقات جامعه و شخصیتهای ملی روبرو شد.
| | هزاران نفر در مراسم تشیع او شرکت داشتند.در ردیف اول جمعیت، فقرای تحت پوشش بنیاد خیریه آبه پیر حضور داشتند. آبه میخواست آنها در صفوف اول باشند و نه اینکه به صفوف عقب فرستاده شوند. روی تابوتش، عصای او و مدال افتخار صلیب بزرگ لژیون دونور، بالاترین نشان افتخار رسمی فرانسه قرار داشت.<ref name=":2" /> |
|
| |
|
| [[دکتر محمد مصدق|دکتر مصدق]] از زندان لشکر ۲ ررهی، در لایحه فرجام خواهی که به دیوان عالی کشور فرستاد، قراداد کنسرسیوم را مغایر با قانون ملی شدن نفت و مخالف با اصل ۲۴ قانون اساسی و نیز در جهت اعاده سلطه استعمارگران برای از میان بردن استقلال سیاسی و اقتصادی ایران دانست. مصدق قرارداد کنسرسیوم را شبیه قرارداد سال ۱۹۳۳ و قراداد گس - گلشائیان، نوعی امتیازخواهی توصیف کرد و خاطرنشان ساخت که تبدیل کلمه «امتیاز» به واژه «فروش» نفس قرارداد را تغییر نمیدهد.
| | خبرگزاری فرانسه طی گزارشی از درگذشت آبه پیر، وی را «کشیش قهرمان بیخانمانها» که طی بیش از نیم قرن مبارزه برای بیخانمانها به وجدان ملت فرانسه تبدیل شده بود توصیف کرد. |
|
| |
|
| === سرانجام ملیون === | | پس از درگذشت آبه پیر [[شورای ملی مقاومت ایران|مقاومت ایران]] مراسمی را در بزرگداشت او برگزار کرد. در قسمتی از این مراسم خانم [[مریم رجوی]] در مورد آبه پیر گفت: «به راستی که او یک شورشی خدا، یک عصیانگر به جبر زمانه و یک خدمتگزار برای همه فقرا و مستمندان بود. او طی ۵۰ سال کار بی وقفه و قدم به قدم و ذره به ذره و با پرداخت قیمت از خودش و همه زندگیش به همه آموخت که چگونه میتوانند از خودشان بگذرند و چگونه خوبیها و توانمندیهای خود را در اختیار دیگران بگذارند. به راستی تا آخرین نفس و تا آخرین لحظه عمر، یعنی تا آخرین لحظات سنش در ۹۴ سالگی سمبل چنین ارزش والایی بود. او یک رزمنده آزادی ویک مبارز علیه فاشیسم بود.»<ref name=":1" /> |
|
| |
|
| == منابع == | | == منابع == |
| <references />
| |