۵٬۹۰۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴۵: | خط ۴۵: | ||
|امضا = | |امضا = | ||
}} | }} | ||
'''شاه نعمت الله ولی'''، با نام کامل سید امیر نورالدین نعمتهالله بن عبدالله بن محمد کوهبنانی کرمانی، مشهور به شاه نعمتالله ولی (زاده ۱۴ ربیعالاول ۷۳۱-ه. ق، کوهبنان ماهان یا حلب – درگذشته ۸۳۴-ه. ق، ماهان کرمان) عارف و شاعر مشهور دورهی تیموری است. شاه نعمتالله ولی عارفی غزلسرا بود که مفاهیم عارفانه را با زبان شعر بیان میکرد. او علاوه بر تحصیل در حوزهی تصوف و عرفان، بهطور عملی به ریاضت و عبادت مشغول بود. شاه نعمتالله ولی طریق جدیدی در تصوف ایجاد کرد و آن را به نام خود یعنی | '''شاه نعمت الله ولی'''، با نام کامل سید امیر نورالدین نعمتهالله بن عبدالله بن محمد کوهبنانی کرمانی، مشهور به شاه نعمتالله ولی (زاده ۱۴ ربیعالاول ۷۳۱-ه. ق، کوهبنان ماهان یا حلب – درگذشته ۸۳۴-ه. ق، ماهان کرمان) عارف و شاعر مشهور دورهی تیموری است. شاه نعمتالله ولی عارفی غزلسرا بود که مفاهیم عارفانه را با زبان شعر بیان میکرد. او علاوه بر تحصیل در حوزهی تصوف و عرفان، بهطور عملی به ریاضت و عبادت مشغول بود. شاه نعمتالله ولی طریق جدیدی در تصوف ایجاد کرد و آن را به نام خود یعنی نعمتاللهیه نام نهاد که بعدها به هندوستان انتقال پیدا کرد. با گذشت زمان و روی کار آمدن سلسلهی قاجار، فرقه نعمتاللهیه از هند به ایران بازگشت. این سلسله از قرن هشتم تا کنون طرفداران ویژهای در کشورهای مختلف دارد. درباره مذهب شاه نعمت الله ولی اختلافات زیادی است. بسیاری از عرفا و تذکرهنویسان، شاه نعمت الله ولی را شیعه میدانند و برخی نیز او را اهل تسنن معرفی کردهاند، اما معلوم است که شاه نعمتالله ارادت ویژهای به حضرت علی (ع) داشته است. از اشعار وی چنین برمیآید که مذهب او شیعه بوده است و در رسالهی او تحت عنوان مهدیه، قصیدهی بلندی درباره حضرت مهدی (ع) به جای مانده است. همچنین برخی از محققین شاه نعمتالله ولی را از نوادگان امام باقر (ع) دانستهاند. شاه نعمت الله ولی در دیوان اشعارش بیش از ۴۰۰ بیت اعم از غزل و قصیده در مدح مولا علی (ع) و اهل بیت دارد، اما حتی یک قصده یا غزل در وصف و مدح سایر اصحاب پیامبر اکرم نسروده و بهجز حضرت علی با کسی دیگر چنین اشعار عاشقانه و موالیانه نگفته است. شاه نعمت الله ولی در اجتهاد و کوشش عملی، پیروانش را از بیکاری و گوشهنشینی و انزوا یا پوشیدن لباسهای کهنه و فقیرانه منع میکرد. او تصوف را انحصاری و مخصوص یک عده نمیدانست و به هر کسی که بهدنبال مکتب توحیدی میگشت راه محبت کردن را توصیه میکرد. پیروان شاه نعمت الله ولی، روحیه و نشاط و شادمانی زیادی در امر سلوک داشتتند و مانند دیگر فرقههای صوفیه مخالف خمودگی و دوری از جامعه بودند. شاه نعمت الله ولی از جمله شارحان مهم نظریههای محیالدین ابن عربی بهشمار میرود. وی به ابن عربی به دیدهی تکریم و احترام مینگریست و کتاب فصوصالحکم ابن عربی را از حفظ بود و یکی از مفصلترین رسالههای خود را به شرح ابیات فصوصالحکم اختصاص داده است. یکی از توصیه و سفارشات شاه نعمت الله ولی به مریدان و پیروان خود این بود که برای تزکیه نفس و تصفیه دل باید در خدمت خلق باشید و در خدمت به تودههای مردم کوتاهی نکنید و همیشه میان مردم در اجتماع باشید. در واقع او از گوشهگیری و رهبانیت پرهیز میداد و به حضور در جامعه ترغیب میکرد و در عین حال به آمادگی برای سفر آخرت و دل نبستن به دنیا توصیه مینمود. پیشگویی شاه نعمتالله ولی در قصیدهای که به وی منسوب است، با مطلع «قدرت کردگار میبینم»، آغاز شده که بسیاری از اخبار و وقایع آینده در آن به تصویر کشیده شده است و این شعر در میان ایرانیان بسیار مشهور و معروف است و شخصیت او را بین عوام شگفتانگیز ساخته است. مهمترین اثر منظوم شاه نعمتالله ولی دیوان اشعار او است که مشتمل بر غزلیات، قصاید، قطعات، مثنویها و رباعیات است که بالغ بر ۱۲ هزار بیت است. شاه نعمتالله ولی همچنین رسالات منثور بسیاری را نوشته است و تعداد آن را تا ۵۰۰ رساله ذکر کردهاند که البته تا کنون انتساب ۱۱۴ رساله از آن تأیید و محرز شده است. شاه نعمتالله ولی پس از صد و سه سال عمر پر برکت، در سال ۸۳۴-ه. ق، از دنیا رفت. پیکر او را در ماهان واقع در استان کرمان بهخاک سپردند و به همین خاطر بهنام «ماه ماهان» نیز شناخته میشود. | ||
== زندگی و تحصیلات == | == زندگی و تحصیلات == | ||
سید امیر نورالدین نعمت الله بن عبدالله بن محمد کوه بنانی کرمانی، معروف به شاه نعمت الله ولی، عارف و شاعر مشهور دوره تیموری است. شاه نعمتالله ولی در ۱۴ ربیعالاول سال ۷۳۱هجری قمری (۱۳ دی ۷۰۹هجری خورشیدی) در حلب، و به روایتی دیگر در کوهبنان کرمان به | سید امیر نورالدین نعمت الله بن عبدالله بن محمد کوه بنانی کرمانی، معروف به شاه نعمت الله ولی، عارف و شاعر مشهور دوره تیموری است. شاه نعمتالله ولی در ۱۴ ربیعالاول سال ۷۳۱هجری قمری (۱۳ دی ۷۰۹هجری خورشیدی) در حلب، و به روایتی دیگر در کوهبنان کرمان به دنیا آمد. | ||
شاه نعمتالله ولی عارفی غزلسرا بود که مفاهیم عارفانه را با زبان شعر بیان میکرد. او علاوه بر تحصیل در حوزهی تصوف و عرفان، بهطور عملی به ریاضت و عبادت مشغول بود. شاه نعمتالله ولی طریق جدیدی در تصوف ایجاد کرد و آن را به نام خود یعنی | شاه نعمتالله ولی عارفی غزلسرا بود که مفاهیم عارفانه را با زبان شعر بیان میکرد. او علاوه بر تحصیل در حوزهی تصوف و عرفان، بهطور عملی به ریاضت و عبادت مشغول بود. شاه نعمتالله ولی طریق جدیدی در تصوف ایجاد کرد و آن را به نام خود یعنی نعمتاللهیه نام نهاد که بعدها به هندوستان انتقال پیدا کرد. با گذشت زمان و روی کار آمدن سلسلهی قاجار، فرقه نعمتاللهیه از هند به ایران بازگشت. این سلسله از قرن هشتم تا کنون طرفداران ویژهای در کشورهای مختلف دارد.<ref name=":0">[https://www.kojaro.com/figures/191946-shah-nematullah-wali-poet-mystic/ شاه نعمت الله ولی کیست؟ - سایت کجارو]</ref> | ||
شاه نعمتالله ولی علوم مقدماتی را در محضر شیخ رکنالدین شیرازی، علم بلاغت را نزد شیخ شمسالدین مکی، حکمت را در مکتب سید جلالالدین خوارزمی و اصول و فقه را نزد قاضی عضدالدین ایجی آموخت.<ref name=":1">[https://www.parsine.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-51/457869-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D9%86%D8%B9%D9%85%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%88%D9%84%DB%8C-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%D8%B2 شاه نعمت الله ولی، چهرهای رازآلود در پس روایتهای گوناگون - سایت پارسینه]</ref> | شاه نعمتالله ولی علوم مقدماتی را در محضر شیخ رکنالدین شیرازی، علم بلاغت را نزد شیخ شمسالدین مکی، حکمت را در مکتب سید جلالالدین خوارزمی و اصول و فقه را نزد قاضی عضدالدین ایجی آموخت.<ref name=":1">[https://www.parsine.com/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-51/457869-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D9%86%D8%B9%D9%85%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%88%D9%84%DB%8C-%DA%86%D9%87%D8%B1%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%B1%D8%A7%D8%B2 شاه نعمت الله ولی، چهرهای رازآلود در پس روایتهای گوناگون - سایت پارسینه]</ref> | ||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
از آنجا که علوم ظاهری طبع شاه نعمتالله ولی را قانع نمیکرد، سالها به ریاضت و تصفیه و تزکیه باطن مشغول گردید و به دنبال مراد و مرشد به سیر و سفر پرداخت.<ref name=":1" /> | از آنجا که علوم ظاهری طبع شاه نعمتالله ولی را قانع نمیکرد، سالها به ریاضت و تصفیه و تزکیه باطن مشغول گردید و به دنبال مراد و مرشد به سیر و سفر پرداخت.<ref name=":1" /> | ||
شاه نعمتالله ولی به مناطقی مانند ماوراءالنهر، هرات، حجاز و برخی از شهرهای جنوبی ایران سفر | شاه نعمتالله ولی به مناطقی مانند ماوراءالنهر، هرات، حجاز و برخی از شهرهای جنوبی ایران سفر کرد، تا اینکه در سفر مکه با شیخ عبدالله یافعی آشنا شد و از دست او که یکی از عرفای عصر خویش بود، خرقه پوشید و مدت هفت سال اصول عرفان و تصوف را در نزد او آموخت. بعد از آنکه شاه نعمتالله به مقام شیخی و مرادی رسید، به خراسان رفت و از آنجا به شهر «کش» که تیمور گورکانی مشهور به تیمور لنگ در آنجا بود، سفر کرد. (کش، یکی از شهرهای تاریخی ازبکستان است که در دورران مدرن به شهر سبز تغییرنام یافت). شاه نعمت الله ولی در این شهر فعالیت خود را مبنی بر دعوت مردم به تصوف آغاز کرد. پس از مدتی، بهدلیل افزایش پیروان شاه نعمت الله ولی، تیمور لنگ دستور اخراج او را از خراسان داد. شاه نعمت الله ولی به هرات رفت و مدتی را در آنجا ماند. شاه نعمتالله سرانجام راهی کرمان شد و شهر ماهان را برای اقامت و دعوت پیروانش به تصوف انتخاب کرد. او ۲۵ سال پایانی عمرش را در شهر ماهان گذراند و در همان شهر نیز از دنیا رفت. از وی یک فرزند با نام خلیلالله باقی ماند که بعدها جانشین پدر در فرقه نعمتاللهی شد.<ref name=":0" /> | ||
=== مذهب شاه نعمت الله ولی === | === مذهب شاه نعمت الله ولی === | ||
درباره مذهب شاه نعمت الله ولی اختلافات زیادی است. بسیاری از عرفا و تذکرهنویسان، شاه نعمت الله ولی را شیعه میدانند و برخی نیز او را اهل تسنن معرفی کردهاند، اما معلوم است که شاه نعمتالله ارادت ویژهای به حضرت علی داشته است.<ref name=":0" /> | درباره مذهب شاه نعمت الله ولی اختلافات زیادی است. بسیاری از عرفا و تذکرهنویسان، شاه نعمت الله ولی را شیعه میدانند و برخی نیز او را اهل تسنن معرفی کردهاند، اما معلوم است که شاه نعمتالله ارادت ویژهای به حضرت علی (ع) داشته است.<ref name=":0" /> | ||
از اشعار وی چنین برمیآید که مذهب او شیعه بوده است و در رسالهی او تحت عنوان مهدیه، قصیدهی بلندی درباره حضرت مهدی (ع) به جای مانده است. همچنین برخی از | از اشعار وی چنین برمیآید که مذهب او شیعه بوده است و در رسالهی او تحت عنوان مهدیه، قصیدهی بلندی درباره حضرت مهدی (ع) به جای مانده است. همچنین برخی از محققین، شاه نعمتالله ولی را از نوادگان امام باقر (ع) دانستهاند.<ref name=":2">[https://asheghanekhoda.ir/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%D8%B4%D8%A7%D9%87-%D9%86%D8%B9%D9%85%D8%AA-%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87-%D9%88%D9%84%DB%8C/ زندگینامه شاه نعمتالله ولی - سایت عاشقان خدا]</ref> | ||
شاه نعمت الله ولی در دیوان اشعارش بیش از ۴۰۰ بیت اعم از غزل و قصیده در مدح مولا علی (ع) و اهل بیت دارد، اما حتی یک قصده یا غزل در وصف و مدح سایر اصحاب پیامبر اکرم نسروده و بهجز حضرت علی با کسی دیگر چنین اشعار عاشقانه و موالیانه نگفته است. | شاه نعمت الله ولی در دیوان اشعارش بیش از ۴۰۰ بیت اعم از غزل و قصیده در مدح مولا علی (ع) و اهل بیت دارد، اما حتی یک قصده یا غزل در وصف و مدح سایر اصحاب پیامبر اکرم نسروده و بهجز حضرت علی با کسی دیگر چنین اشعار عاشقانه و موالیانه نگفته است. | ||
اشاره به چند بیت شعر که در وصف مولا علی سروده است: | اشاره به چند بیت شعر که در وصف مولا علی و ائمه اطهار سروده است: | ||
رافضی نیستم ولی هستم | رافضی نیستم ولی هستم ***مؤمن پاک و خصم معتزلی | ||
مذهب جد خویشتن دارم | مذهب جد خویشتن دارم ***بعد از او پیرو علی ولی | ||
<nowiki>***</nowiki> | <nowiki>***</nowiki> | ||
گفتیم خدای هر دو عالم | گفتیم خدای هر دو عالم***گفتیم محمد و علی هم | ||
آن بر همه انبیاست، سید | آن بر همه انبیاست، سید***وین بر همه اولیا، مقدم | ||
گفتیم نبوت و ولایت | گفتیم نبوت و ولایت***در ظاهر و باطناند همدم | ||
<nowiki>***</nowiki> | <nowiki>***</nowiki> | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۰۸: | ||
== شاه نعمتالله ولی و [[حافظ]] == | == شاه نعمتالله ولی و [[حافظ]] == | ||
درباره ارتباط شاه نعمتالله ولی با ''' | درباره ارتباط شاه نعمتالله ولی با [[حافظ|'''حافظ شیرازی''']] روایات زیادی وجود دارد و برخی معتقدند که این دو با هم دیدار و گفتگو داشته و شعر و اندیشهی همدیگر تأثیر پذیرفتهاند. حتی در برخی منابع عنوان شده است که مصرعی از شعر حافظ اشاره به شعر شاه نعمتالله دارد. | ||
آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند | آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند | ||
خط ۱۲۰: | خط ۱۲۰: | ||
صد درد دل به گوشه چشمی دوا کنیم | صد درد دل به گوشه چشمی دوا کنیم | ||
برخی از محققان و عرفا نیز بر این باورند که شاه نعمتالله ولی احترام زیادی برای حافظ قائل بوده و هرجا در اشعارش از خواجه نام برده و وی را ستوده، | برخی از محققان و عرفا نیز بر این باورند که شاه نعمتالله ولی احترام زیادی برای حافظ قائل بوده و هرجا در اشعارش از خواجه نام برده و وی را ستوده، منظورش شخص حافظ بوده است.<ref name=":0" /> | ||
== اندیشهی شاه نعمتالله ولی == | == اندیشهی شاه نعمتالله ولی == | ||
خط ۱۲۹: | خط ۱۲۹: | ||
=== محبوبیت شاه نعمتالله === | === محبوبیت شاه نعمتالله === | ||
شاه نعمتالله ولی در شهرستان ماهان، خانقاه و حمام ساخت. امیران و پادشاهان آن زمان مانند شاهرخ و میرزا اسکندر بن عمر شیخ، نسبت به شاه نعمتالله ارادت و لطف بسیار داشتند. علاوه بر شاهان و سلاطین ایران، برخی از پادشاهان دکن هندوستان مانند شهابالدین احمد شاه | شاه نعمتالله ولی در شهرستان ماهان، خانقاه و حمام ساخت. امیران و پادشاهان آن زمان مانند شاهرخ و میرزا اسکندر بن عمر شیخ، نسبت به شاه نعمتالله ارادت و لطف بسیار داشتند. علاوه بر شاهان و سلاطین ایران، برخی از پادشاهان دکن هندوستان مانند شهابالدین احمد شاه ولی بهمنی و فرزندش علاءالدین به شاه نعمتالله خالصانه ارادت میورزیدند و به همین خاطر زمینهی مساعدی برای توسعه و ترویج زبان فارسی در مناطق مختلف هندوستان به وجود آمد. پس از ورود سلسلهی نعمتاللهی از هندوستان به ایران و گسترش آن، سلسلههای دیگری نیز شکل گرفتند که همگی از پیروان طریقه نعمتاللهی بودند. برخی از این سلسلهها که معروف هستند، عبارتند از: سلسله اخوت (صفی علیشاهیه)، سلسله کوثریه، سلسله شمسیه، سلسله گنابادیه و سلسله مونس علیشاهیه<ref name=":1" /> | ||
== کرامات شاه نعمتالله ولی == | == کرامات شاه نعمتالله ولی == | ||
شاه نعمت الله ولی صاحب کراماتی بوده | شاه نعمت الله ولی صاحب کراماتی بوده که یکی از کرامات او این بوده است که لقمهی حرام از گلویش پایین نمیرفت. امیرتیمور لنگ برای آزمایش این موضوع، امر کرد که غذای حرامی درست کرده و به شاه نعمتالله بدهند. خان سالار تیمور لنگ، از پیر زنی برهای با زور تصاحب میکند و از آن طعامی ترتیب میدهد و به شاه نعمتالله میدهند تا بخورد. پس از خوردن بره، امیر از شاه نعمتالله میپرسد که طعام حلال بود یا حلال؟ شاه نعمتالله پاسخ میدهد که بر من حلال و بر شما حرام است. امیر خشمگین میشود و نحوهی بهدست آوردن بره را از خان سالار خود میپرسد تا حقیقت بر او آشکار شود. در همین زمان پیرزن برای شكایت از سرقت برهاش نزد تیمور لنگ آمده و میگوید که پسرم به سرخس رفته بود و من از سلامتی او نگران بودم، شنیدم كه سید نعمتالله به هرات آمده است و من نذر كردم اگر پسرم به سلامت برگردد، این بره را به جهت سید ببرم.<ref name=":2" /> | ||
=== پیشگوییهای شاه نعمتالله === | === پیشگوییهای شاه نعمتالله === | ||
پیشگویی شاه نعمتالله ولی در قصیدهای که به وی منسوب است، با مطلع «قدرت کردگار میبینم»، آغاز شده که بسیاری از اخبار و وقایع آینده در آن به تصویر کشیده شده است که این شعر در میان ایرانیان بسیار مشهور و معروف است و شخصیت او را بین عوام شگفتانگیز ساخته است.<ref name=":1" /> | پیشگویی شاه نعمتالله ولی در قصیدهای که به وی منسوب است، با مطلع «قدرت کردگار میبینم»، آغاز شده که بسیاری از اخبار و وقایع آینده در آن به تصویر کشیده شده است که این شعر در میان ایرانیان بسیار مشهور و معروف است و شخصیت او را بین عوام شگفتانگیز ساخته است و در طول تاریخ این اشعار مورد توجه ایرانیان بوده است.<ref name=":1" /> | ||
شاه نعمتالله | پیشگویی شاه نعمتالله به شکلهای مختلفی روایت شده و به شعر او نیز افزوده شده اشت. در اینجا به شعر او که در گنجور آمده است، استناد شده است: | ||
قدرت کردگار میبینم | {{شعر}}{{ب|قدرت کردگار میبینم|حالت روزگار میبینم}} | ||
{{ب|حکم امسال صورت دگر است|نه چو پیرار و پار میبینم}} | |||
حالت روزگار میبینم | {{ب|از نجوم این سخن نمیگویم|بلکه از کردگار میبینم}} | ||
{{ب|غین در دال چون گذشت|ابوالعجب کار و بار میبینم}} | |||
از نجوم این سخن نمیگویم | {{ب|در خراسان و مصر و شام و عراق|گرد و زنگ و غبار میبینم}} | ||
{{ب|همه را حال میشود دیگر|گر یکی در هزار میبینم}} | |||
{{ب|ظلمت ظلم ظالمان دیار|غصهی درد یار میبینم}} | |||
{{ب|قصهی بس غریب میشنوم|بیحد و بیشمار میبینم}} | |||
{{ب|جنگ و آشوب و فتنه و بیداد|از یمین و یسار میبینم}} | |||
{{ب|غارت و قتل و لشکر بسیار|در میان و کنار میبینم}} | |||
یک | {{ب|بنده را خواجهوَش همییابم|خواجه را بندهوار میبینم}} | ||
{{ب|بس فرومایگان بیحاصل|عامل و خواندگار میبینم}} | |||
هر یکی را به | {{ب|هرکه او پار یار بود امسال|خاطرش زیر بار میبینم}} | ||
{{ب|مذهب و دین ضعیف مییابم|مبتدع افتخار میبینم}} | |||
{{ب|سکهی نو زنند بر رخ زر|درهمش کمعیار میبینم}} | |||
{{ب|دوستان عزیز هر قومی|گشته غمخوار و خوار میبینم}} | |||
{{ب|هر یک از حاکمان هفت اقلیم|دیگری را دچار میبینم}} | |||
{{ب|نصب و عزل تبکچی و عمال|هر یکی را دوبار میبینم}} | |||
{{ب|ماه را روسیاه مییابم|مهر را دلفگار میبینم}} | |||
{{ب|ترک و تاجیک را به همدیگر|خصمی و گیر و دار میبینم}} | |||
از | {{ب|تاجر از دست دزد بیهمراه|مانده در رهگذار میبینم}} | ||
{{ب|مکر و تزویر و حیله در هرجا|از صغار و کبار میبینم}} | |||
{{ب|حال هندو خراب مییابم|جور ترک و تتار میبینم}} | |||
{{ب|بقعه خیر سخت گشته خراب|جای جمع شرار میبینم}} | |||
{{ب|بعض اشجار بوستان جهان|بیبهار و ثمار میبینم}} | |||
{{ب|اندکی امن اگر بود آن روز|در حد کوهسار میبینم}} | |||
{{ب|همدمی و قناعت و کُنجی|حالیا اختیار میبینم}} | |||
{{ب|گرچه میبینم این همه غمها|شادیای غمگسار میبینم}} | |||
{{ب|غم مخور زان که من در این تشویش|خرمی وصل یار میبینم}} | |||
{{ب|بعد امسال و چند سال دگر|عالمی چون نگار میبینم}} | |||
{{ب|چون زمستان پنجمین بگذشت|ششمش خوش بهار میبینم}} | |||
{{ب|نایب مهدی آشکار شود|بلکه من آشکار میبینم}} | |||
{{ب|پادشاهی تمام دانایی|سروری با وقار میبینم}} | |||
{{ب|هرکجا رو نهد به فضلاله|دشمنش خاکسار میبینم}} | |||
{{ب|بندگان جناب حضرت او|سر به سر تاجدار میبینم}} | |||
{{ب|تا چهل سال ای برادر من|دور آن شهریار میبینم}} | |||
{{ب|دور او چون شود تمام به کار|پسرش یادگار میبینم}} | |||
{{ب|پادشاه و امام هفت اقلیم|شاه عالیتبار میبینم}} | |||
{{ب|بعد از او خود امام خواهد بود|که جهان را مدار میبینم}} | |||
{{ب|میم و حا، میم و دال میخوانم|نام آن نامدار میبینم}} | |||
{{ب|صورت و سیرتش چو پیغمبر|علم و حلمش شعار میبینم}} | |||
{{ب|دین و دنیا از او شود معمور|خلق از او بختیار میبینم}} | |||
{{ب|ید و بیضا که باد پاینده|باز با ذوالفقار میبینم}} | |||
{{ب|مهدی وقت و عیسی دوران|هردو را شهسوار میبینم}} | |||
{{ب|گلشن شرع را همیبویم|گل دین را به بار میبینم}} | |||
{{ب|این جهان را چو مصر مینگرم|عدل او را حصار میبینم}} | |||
{{ب|هفت باشد وزیر سلطانم|همه را کامکار میبینم}} | |||
{{ب|عاصیان از امام معصومم|خجل و شرمسار میبینم}} | |||
{{ب|بر کف دست ساقی وحدت|بادهی خوشگوار میبینم}} | |||
{{ب|غازی دوستدار دشمنکش|همدم و یار و غار میبینم}} | |||
{{ب|تیغ آهندلان زنگ زده|کُند و بیاعتبار میبینم}} | |||
{{ب|زینت شرع و رونق اسلام|هر یکی را دو بار میبینم}} | |||
{{ب|گرک با میش شیر با آهو|در چرا برقرار میبینم}} | |||
{{ب|گنج کسری و نقد اسکندر|همه بر روی کار میبینم}} | |||
{{ب|ترک عیار مست مینگرم|خصم او در خمار میبینم}} | |||
{{ب|نعمت الله نشسته در کنجی|از همه بر کنار میبینم}}{{پایان شعر}}<ref>[https://ganjoor.net/shahnematollah/ghasidesh/sh21 قصیده شماره ۲۱ (مهدینامه) - سایت گنجور]</ref> | |||
== درگذشت == | == درگذشت == | ||
شاه نعمتالله ولی پس از صد و سه سال عمر پر برکت، در سال ۸۳۴-ه. ق، از دنیا رفت. پیکر او را در ماهان واقع در استان کرمان بهخاک سپردند و به همین خاطر بهنام | شاه نعمتالله ولی پس از صد و سه سال عمر پر برکت، در سال ۸۳۴-ه. ق، از دنیا رفت. پیکر او را در ماهان واقع در استان کرمان بهخاک سپردند و به همین خاطر بهنام «ماه ماهان» نیز شناخته میشود. شاه نعمتالله خلافت و جانشینی خود را به فرزندش سید برهانالدین خلیللله سپرد و او را مأمور مراقبت و حفاظت خانقاه و تربیت سالکان فرمود.<ref name=":1" /> | ||
پس از درگذشت شاه نعمت الله ولی، به فرمان احمد بهمنی پادشاه وقت دکن که از پیروان او بود، مقبرهای بر مزار شاه نعمتالله ساخته شد. در زمان شاه عباس دوم صفوی، مقبرهی او گسترش پیدا کرد و آرامگاه او تا امروز زیارتگاه اهل تصوف و مردم بوده است.<ref name=":0" /> | پس از درگذشت شاه نعمت الله ولی، به فرمان احمد بهمنی پادشاه وقت دکن که از پیروان او بود، مقبرهای بر مزار شاه نعمتالله ساخته شد. در زمان شاه عباس دوم صفوی، مقبرهی او گسترش پیدا کرد و آرامگاه او تا امروز زیارتگاه اهل تصوف و مردم بوده است.<ref name=":0" /> | ||
خط ۱۸۳: | خط ۲۰۸: | ||
شاه نعمتالله ولی رسالات منثور بسیاری را نوشته است و تعداد آن را تا ۵۰۰ رساله ذکر کردهاند که البته تا کنون انتساب ۱۱۴ رساله از آن تأیید و محرز شده است. نثر این رسالهها غالباً پیچیده و مشکل است و بیشتر دارای ویژگیهای نثر قرن هشتم و نهم است.<ref name=":3" /> | شاه نعمتالله ولی رسالات منثور بسیاری را نوشته است و تعداد آن را تا ۵۰۰ رساله ذکر کردهاند که البته تا کنون انتساب ۱۱۴ رساله از آن تأیید و محرز شده است. نثر این رسالهها غالباً پیچیده و مشکل است و بیشتر دارای ویژگیهای نثر قرن هشتم و نهم است.<ref name=":3" /> | ||
برخی از آثار عبارت است از: | برخی از آثار منثور او عبارت است از: | ||
* منظومة فی تحقیقالایمان | * منظومة فی تحقیقالایمان | ||
* رساله نصایح منظومه | * رساله نصایح منظومه | ||
خط ۱۹۶: | خط ۲۲۱: | ||
آرامگاه شاه نعمتالله ولی در ۳۵ کیلومتری جنوب کرمان در خیابان ولی عصر شهر ماهان واقع شده است. بنای اولیه مقبره، یک اتاق چهار گوشه با طاق گنبدی بود که در دوره صفویه گسترش یافت. سنگ مزار شاه نعمتالله داخل اتاق گنبدی قرار گرفته و اتاق با نقاشیهای روی گچ و کاشیهای لاجوردی و فیروزهای تزیین شده است و نمای بیرونی آن نیز نقش و نگارهای اسلیمی زیبایی دارد. دربهای آرامگاه با قطعههایی از عاج فیل هندی و خاتم کاری تزیین گردیده و روی سنگ مرمر قبر، آیاتی از قرآن و نام امامان شیعه حک شده است.<ref name=":0" /> | آرامگاه شاه نعمتالله ولی در ۳۵ کیلومتری جنوب کرمان در خیابان ولی عصر شهر ماهان واقع شده است. بنای اولیه مقبره، یک اتاق چهار گوشه با طاق گنبدی بود که در دوره صفویه گسترش یافت. سنگ مزار شاه نعمتالله داخل اتاق گنبدی قرار گرفته و اتاق با نقاشیهای روی گچ و کاشیهای لاجوردی و فیروزهای تزیین شده است و نمای بیرونی آن نیز نقش و نگارهای اسلیمی زیبایی دارد. دربهای آرامگاه با قطعههایی از عاج فیل هندی و خاتم کاری تزیین گردیده و روی سنگ مرمر قبر، آیاتی از قرآن و نام امامان شیعه حک شده است.<ref name=":0" /> | ||
[[پرونده:مقبره نعمتالله3.JPG|جایگزین=مقبره شاه نعمتالله ولی|بندانگشتی|264x264پیکسل|مقبره شاه نعمتالله ولی]] | [[پرونده:مقبره نعمتالله3.JPG|جایگزین=مقبره شاه نعمتالله ولی|بندانگشتی|264x264پیکسل|مقبره شاه نعمتالله ولی]] | ||
آرامگاه شاه نعمتالله ولی و بنای آن به دوره صفوی برمیگردد. این آرامگاه در سال ۱۳۱۰، بهعنوان آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. آرامگاه شاه نعمتالله ولی یکی از بناهای عرفانی و منحصر به فرد ایران است که توجه بسیاری از گردشگران ایرانی و خارجی را به خود جلب کرده است. این بنای عالی با معماری و صحنهای بسیار زیبا و درختان بلندقامت سرو، گردشگران و زائران را ساعتها غرق تماشا میکند. | آرامگاه شاه نعمتالله ولی و بنای آن به دوره صفوی برمیگردد. این آرامگاه در سال ۱۳۱۰، بهعنوان آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. آرامگاه شاه نعمتالله ولی یکی از بناهای عرفانی و منحصر به فرد ایران است که توجه بسیاری از گردشگران ایرانی و خارجی را به خود جلب کرده است. این بنای عالی با معماری و صحنهای بسیار زیبا و درختان بلندقامت سرو، گردشگران و زائران را ساعتها غرق تماشا میکند. مساحت آرامگاه شاه نعمتالله ولی ۳۵۰۰۰ مترمربع، شامل مجموعهای از بناهای تاریخی است که هر کدام با پیشینهی تاریخی خود، بخشی از سبک معماری ایرانی را معرفی میکنند. ۳ حیاط و ساختمانهای اطراف نمای کلی آرامگاه را تشکیل میدهند. هرکدام از این حیاطها یک حوض و تعدادی درخت دارد.<ref name=":4">[https://www.beytoote.com/iran/bastani/shah5-nematollah-vali.html آرامگاه شاه نعمتالله ولی، بنایی زیبا و تاریخی در کرمان - سایت بیتوته]</ref> | ||
مساحت آرامگاه شاه نعمتالله ولی ۳۵۰۰۰ مترمربع، شامل مجموعهای از بناهای تاریخی است که هر کدام با پیشینهی تاریخی خود، بخشی از سبک معماری ایرانی را معرفی میکنند. ۳ حیاط و ساختمانهای اطراف نمای کلی آرامگاه را تشکیل میدهند. هرکدام از این حیاطها یک حوض و تعدادی درخت دارد.<ref name=":4">[https://www.beytoote.com/iran/bastani/shah5-nematollah-vali.html آرامگاه شاه نعمتالله ولی، بنایی زیبا و تاریخی در کرمان - سایت بیتوته]</ref> | |||
=== قسمتهای مختلف آرامگاه === | === قسمتهای مختلف آرامگاه === | ||
آرامگاه شاه نعمت الله ولی از بخشهای مختلفی تشکیل شده است که عبارتند از: | آرامگاه شاه نعمت الله ولی از بخشهای مختلفی تشکیل شده است که عبارتند از: | ||
'''بقعه:''' بقعه شاه نعمتالله ولی یک اتاق چهارگوش با سقفی گنبدی با تزئینات گچی است که رو گچ با نقاشی پوشانده شده است. نمای داخلی آن نیز با کاشیکاریهای معرق با رنگهای زیبا و نقوش اسلیمی، جلوهای زیبا به این بنا بخشیده است. سنگ قبر شاه نعمتالله ولی مرمرین است که اطراف آن نام ۱۲ امام و آیاتی از قرآن مجید با خطی بسیار | '''بقعه:''' بقعه شاه نعمتالله ولی یک اتاق چهارگوش با سقفی گنبدی با تزئینات گچی است که رو گچ با نقاشی پوشانده شده است. نمای داخلی آن نیز با کاشیکاریهای معرق با رنگهای زیبا و نقوش اسلیمی، جلوهای زیبا به این بنا بخشیده است. سنگ قبر شاه نعمتالله ولی مرمرین است که اطراف آن نام ۱۲ امام و آیاتی از قرآن مجید با خطی بسیار زیبا حکاکی شده است.[[پرونده:مزار نعمتالله ولی.JPG|جایگزین=آستانه ورودی آرامگاه|بندانگشتی|268x268پیکسل|آستانه ورودی آرامگاه]]'''چلهخانه:''' در سمت جنوب غربی بقعه، فضای کوچکی است که به مکان چلهنشینی شاه نعمتالله ولی معروف است که بسیار جذاب و بهتانگیز است. درون این چلهخانه آذینهای رنگارنگ و نقاشیهای بر روی دیوار نقش بسته است که جلب توجه میکند. | ||
'''رواق شاه عباسی:''' همچنانکه از نام آن پیداست، در دوره صفوی و شاه عباس ساخته شده و دارای سردری زیبایی است که از جنس فولاد بوده و نام ۱۲ امام بهصورت برجسته بر روی آن تراشیده شده است. | '''رواق شاه عباسی:''' همچنانکه از نام آن پیداست، در دوره صفوی و شاه عباس ساخته شده و دارای سردری زیبایی است که از جنس فولاد بوده و نام ۱۲ امام بهصورت برجسته بر روی آن تراشیده شده است. | ||
[[پرونده:فضای داخلی آرامگاه شاه نعمتالله.JPG|جایگزین=فضای داخلی آرامگاه شاه نعمتالله|بندانگشتی|273x273پیکسل|فضای داخلی آرامگاه شاه نعمتالله]] | [[پرونده:فضای داخلی آرامگاه شاه نعمتالله.JPG|جایگزین=فضای داخلی آرامگاه شاه نعمتالله|بندانگشتی|273x273پیکسل|فضای داخلی آرامگاه شاه نعمتالله]] | ||
'''صحن میرداماد:''' در دورهی صفویه ساخته شده و در زمان ناصرالدین شاه این صحن مجدداً بازسازی و تکمیل شده است. | '''صحن میرداماد:''' در دورهی صفویه ساخته شده و در زمان [[ناصرالدین شاه|'''ناصرالدین شاه''']] این صحن مجدداً بازسازی و تکمیل شده است. | ||
'''صحن اتابکی:''' توسط علیاصغرخان اتبابک، صدراعظم ناصرالدین شاه با کمک هدایای ارسالی به دربار ساخته شده است. | '''صحن اتابکی:''' توسط علیاصغرخان اتبابک، صدراعظم ناصرالدین شاه با کمک هدایای ارسالی به دربار ساخته شده است. | ||
خط ۲۲۴: | خط ۲۴۸: | ||
== گلچینی از اشعار شاه نعمتالله ولی == | == گلچینی از اشعار شاه نعمتالله ولی == | ||
[[پرونده:ولی نعمتالله شاه.JPG|جایگزین=دیوان شاه نعمتالله ولی|بندانگشتی|250x250پیکسل|دیوان شاه نعمتالله ولی]] | [[پرونده:ولی نعمتالله شاه.JPG|جایگزین=دیوان شاه نعمتالله ولی|بندانگشتی|250x250پیکسل|دیوان شاه نعمتالله ولی]] | ||
ما خاک راه را به نظر کیمیا کنیم | {{شعر}}{{ب|ما خاک راه را به نظر کیمیا کنیم|صد درد دل به گوشه چشمی دوا کنیم}} | ||
{{ب|در حبس صورتیم و چنین شاد و خرمیم|بنگر که در سراچه معنی چه ها کنیم}} | |||
صد درد دل به گوشه چشمی دوا کنیم | {{ب|رندان لاابالی و مستان سرخوشیم|هشیار را به مجلس خود کی رها کنیم}} | ||
{{ب|موج محیط و گوهر دریای عزتیم|ما میل دل به آب و گل آخر چرا کنیم}} | |||
در حبس صورتیم و چنین شاد و خرمیم | {{ب|در دیده روی ساقی و بر دست جام می|باری بگو که گوش به عاقل چرا کنیم}} | ||
{{ب|از خود بر آ و در صف اصحاب ما خرام|تا سیدانه روی دلت با خدا کنیم}}{{پایان شعر}} | |||
بنگر که در سراچه معنی چه ها کنیم | |||
رندان لاابالی و مستان سرخوشیم | |||
هشیار را به مجلس خود کی رها کنیم | |||
موج محیط و گوهر دریای عزتیم | |||
ما میل دل به آب و گل آخر چرا کنیم | |||
در دیده روی ساقی و بر دست جام می | |||
باری بگو که گوش به عاقل چرا کنیم | |||
از خود بر آ و در صف اصحاب ما خرام | |||
تا سیدانه روی دلت با خدا کنیم | |||
<nowiki>***</nowiki> | <nowiki>***</nowiki> | ||
در شهادت شاهدی از غیب بی عیب آمده | {{شعر}}{{ب|در شهادت شاهدی از غیب بی عیب آمده|این چنین شادی خوش بی عیب از غیب آمده}} | ||
{{ب|در گلستان غنچه گل در هوای روی او|پیرهن بدریده و بی دامن و جَیب آمده}} | |||
این چنین شادی خوش بی عیب از غیب آمده | {{ب|آن معانی بدیع او بدیع دیگر است|زان که بر وی این کلام الله بی رَیب آمده}} | ||
{{ب|نو عروس فکر بکرم شاهدی بس دلکش است|در مشاهد شاهدی میخواهد از غیب آمده}} | |||
در گلستان غنچه گل در هوای روی او | {{ب|در جوانی نعمت الله با سواد و معرفت|این زمان باز آمده پروانه با شیب آمده}}{{پایان شعر}} | ||
پیرهن بدریده و بی دامن و جَیب آمده | |||
آن معانی بدیع او بدیع دیگر است | |||
زان که بر وی این کلام الله بی رَیب آمده | |||
نو عروس فکر بکرم شاهدی بس دلکش است | |||
در مشاهد شاهدی میخواهد از غیب آمده | |||
در جوانی نعمت الله با سواد و معرفت | |||
این زمان باز آمده پروانه با شیب آمده | |||
<nowiki>***</nowiki> | <nowiki>***</nowiki> | ||
خوش درددلی دارم درمان به چه کار آید | {{شعر}}{{ب|خوش درددلی دارم درمان به چه کار آید|با کفر سر زلفش ایمان به چه کار آید}} | ||
{{ب|دل زنده بود جانم چون کشته عشق اوست|بی خدمت آن جانان این جان به چه کار آید}} | |||
با کفر سر زلفش ایمان به چه کار آید | {{ب|عقل از سر مخموری سامان طلبد از ما|ما عاشق سرمستیم سامان به چه کار آید}} | ||
{{ب|عشق آمد و ملک دل بگرفت به سلطانی|جز حضرت این سلطان به چه کار آید}} | |||
دل زنده بود جانم چون کشته عشق اوست | {{ب|در خلوت میخانه بزمی است ملوکانه|روضه چو بود اینجا رضوان به چه کار آید}} | ||
{{ب|ماهان ز خدا خواهم با صحبت مه رویان|بی صحبت مه رویان ماهان به چه کار آید}} | |||
بی خدمت آن جانان این جان به چه کار آید | {{ب|با سید سرمستان کرمان چو بهشتی بود|بی نور حضور او کرمان به چه کار آید}}{{پایان شعر}} | ||
عقل از سر مخموری سامان طلبد از ما | |||
ما عاشق سرمستیم سامان به چه کار آید | |||
عشق آمد و ملک دل بگرفت به سلطانی | |||
جز حضرت این سلطان به چه کار آید | |||
در خلوت میخانه بزمی است ملوکانه | |||
روضه چو بود اینجا رضوان به چه کار آید | |||
ماهان ز خدا خواهم با صحبت مه رویان | |||
بی صحبت مه رویان ماهان به چه کار آید | |||
با سید سرمستان کرمان چو بهشتی بود | |||
بی نور حضور او کرمان به چه کار آید | |||
<nowiki>***</nowiki> | <nowiki>***</nowiki> | ||
گفتم به خواب بینم گفتا خیال باشد | {{شعر}}{{ب|گفتم به خواب بینم گفتا خیال باشد|گفتم رسم به وصلت گفتا محال باشد}} | ||
{{ب|گفتم که در خرابات خواهم که بار یابم|گفتا اگر درآئی آنجا مجال باشد}} | |||
گفتم رسم به وصلت گفتا محال باشد | {{ب|سرچشمه حیاتست، ما خضر وقت خویشیم|در جام ما همیشه آب زلال باشد}} | ||
{{ب|شادی روی ساقی، ما می مدام نوشیم|بر غیر اگر حرام است بر ما حلال باشد}} | |||
گفتم که در خرابات خواهم که بار یابم | {{ب|گر عاقلی بگوید عقل تو گشت ناقص|نقصان عاقل آن است ما را کمال باشد}}{{پایان شعر}} | ||
گفتا اگر درآئی آنجا مجال باشد | |||
سرچشمه حیاتست، ما خضر وقت خویشیم | |||
در جام ما همیشه آب زلال باشد | |||
شادی روی ساقی، ما می مدام نوشیم | |||
بر غیر اگر حرام است بر ما حلال باشد | |||
گر عاقلی بگوید عقل تو گشت ناقص | |||
نقصان عاقل آن است ما را کمال باشد | |||
<nowiki>***</nowiki> | <nowiki>***</nowiki> | ||
تن رهاکن در طریق عاشقی تا جان شوی | {{شعر}}{{ب|تن رهاکن در طریق عاشقی تا جان شوی|جان فدای عشق جانان کن که تا جانان شوی}} | ||
{{ب|در خرابات مغان مستانه خود را در فکن|پند رندان بشنو و می نوش می تا آن شوی}} | |||
جان فدای عشق جانان کن که تا جانان شوی | {{ب|گر گدای حضرت سلطان من باشی چو من|لطف او بنوازدت ای شاه من سلطان شوی}} | ||
{{ب|آفتاب حسن او مجموع عالم را گرفت|غیر او پیدا نبینی گر ز خود پنهان شوی}} | |||
در خرابات مغان مستانه خود را در فکن | {{ب|گر برآئی بر سر دار فنا منصور وار|حاکم ملک بقا و میر سرمستان شوی}} | ||
{{ب|زاهد مخمور را بگذار و با رندان نشین|تا حریف مجلس رندان و سرمستان شوی}} | |||
پند رندان بشنو و می نوش می تا آن شوی | {{ب|جز طریق نعمتالله در جهان راهی مرو|ور روی راه دگر می دان که سرگردان شوی}}{{پایان شعر}}<ref>[https://ganjoor.net/shahnematollah دیوان شاه نعمتالله ولی - سایت گنجور]</ref> | ||
گر گدای حضرت سلطان من باشی چو من | |||
لطف او بنوازدت ای شاه من سلطان شوی | |||
آفتاب حسن او مجموع عالم را گرفت | |||
غیر او پیدا نبینی گر ز خود پنهان شوی | |||
گر برآئی بر سر دار فنا منصور وار | |||
حاکم ملک بقا و میر سرمستان شوی | |||
زاهد مخمور را بگذار و با رندان نشین | |||
تا حریف مجلس رندان و سرمستان شوی | |||
جز طریق نعمتالله در جهان راهی مرو | |||
ور روی راه دگر می دان که سرگردان شوی<ref>[https://ganjoor.net/shahnematollah دیوان شاه نعمتالله ولی - سایت گنجور]</ref> | |||
== منابع == | == منابع == |
ویرایش