۱۳٬۱۲۹
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۵۲: | خط ۵۲: | ||
|data35 = | |data35 = | ||
}} | }} | ||
'''ژاندارک'''، با القاب ''ژان''، ''دوشیزهی اورلئان''، (زادهی ۶ ژانویه ۱۴۱۲میلادی برابر با پانزدهم دیماه ۷۹۰ خورشیدی، دومرمی فرانسه – درگذشتهی ۳۰ ماه می ۱۴۳۱، برابر با هشتم خرداد ۸۱۰ خورشیدی، شهر ''روآن'' فرانسه) قهرمان ملی فرانسه بود که در جنگ صدساله علیه ظلم و ستم پادشاه انگلستان به مردم فرانسه، فرماندهی نیروهای فرانسه را به عهده داشت. ژاندارک دختر یک مزرعهدار در ''دومرِمی'' بود. او در مأموریتی که برای مقابله با سپاه انگلیس و متحدان بورگاندیشان داشت، احساس کرد با صدای قدیسینی مانند ''میکائیل مقدس''، ''کاترین مقدس'' و ''مارگارت آنتیوش'' راهنمایی میشود. ژاندارک شجاعت قابل تحسین و همچنین ویژگیهای شخصیتی زنان آگاه و روشنبین عصر خود را داشت. ویژگیهایی نظیر پرهیزکاری و اعتماد به نفس در رابطه با حضور خدا بود که خلاف نظر کشیشها و کلیسا بود. ژاندارک در ۱۳ فوریه در لباس مردان با شش مرد مسلح از سرزمین اشغال شده توسط سپاه انگلیس عبور کرد تا به شینون برسد. در این منطقه شارل هفتم ارتشی نظامی را در اختیار وی گذاشت. او با نیروهای فرانسوی به سمت دژ انگلیسیها در شرق شهر اورلئان حرکت کردند و توانستند این دژ را فتح کنند. پس از دو روز ژاندارک به مسیر خود ادامه داد و قلعه بعدی را هم فتح کرد. پس از این پیروزیهای بزرگ، شهرت ژاندارک در بین نیروهای فرانسوی بسیار زیاد شد. ژاندارک در نبرد با ارتش بورگاندی به اسارت گرفته شد؛ و در ازدحام و هیاهوی جمعیت وی را به قلعهی ''بوْروی'' منتقل کردند. در دادگاهی که ژاندارک محاکمه میشد، باید علیه ۷۰ اتهامی که به وی زده بودند، از خود دفاع میکرد. اتهاماتی مانند لباس پوشیدن مردان، جادوگری، الحاد و… در می سال ۱۴۳۱، ژاندارک پس از یک سال اسارت و تهدید شدن به مرگ، تسلیم شد و به اتهام خود اعتراف و هرگونه هدایت الهی را تکذیب کرد. اما پس از چند روز ژاندارک اعتراف خود را پس گرفت و در نتیجه به مرگ محکوم شد. سرانجام ژاندارک در روز ۳۰ می، در سن ۱۹ سالگی، به بازار قدیمی روئَن منتقل و سوزانده شد؛ و خاکسترش را به رود سن ریختند. ژاندارک پیش از مرگ، در میان شعلههای آتش چنین گفت: «نداهای من از جانب خداوند آمده بودند؛ و هر کاری که کردم مطابق دستور پروردگار بود… مرا پیش خداوند بفرستید همان کسی که از پیش او آمدهام». شهرت ژاندارک نه تنها پس از مرگش چندین برابر گشت، بلکه ۲۰ سال بعد، شارل هفتم دادگاه جدیدی برپا کرد؛ و نام ژاندارک را از این گناهان پاک نمود. ژاندارک خیلی پیش از آنکه توسط پاپ در سال ۱۹۲۰، تقدیس شود، شهرت و اعتباری افسانهای به دست آورده بود. | '''ژاندارک'''، با القاب ''ژان''، ''دوشیزهی اورلئان''، (زادهی ۶ ژانویه ۱۴۱۲میلادی برابر با پانزدهم دیماه ۷۹۰ خورشیدی، دومرمی فرانسه – درگذشتهی ۳۰ ماه می ۱۴۳۱، برابر با هشتم خرداد ۸۱۰ خورشیدی، شهر ''روآن'' فرانسه) قهرمان ملی فرانسه بود که در جنگ صدساله علیه ظلم و ستم پادشاه انگلستان به مردم فرانسه، فرماندهی نیروهای فرانسه را به عهده داشت. ژاندارک دختر یک مزرعهدار در ''دومرِمی'' بود. او در مأموریتی که برای مقابله با سپاه انگلیس و متحدان بورگاندیشان داشت، احساس کرد با صدای قدیسینی مانند ''میکائیل مقدس''، ''کاترین مقدس'' و ''مارگارت آنتیوش'' راهنمایی میشود. ژاندارک شجاعت قابل تحسین و همچنین ویژگیهای شخصیتی زنان آگاه و روشنبین عصر خود را داشت. | ||
ویژگیهایی نظیر پرهیزکاری و اعتماد به نفس در رابطه با حضور خدا بود که خلاف نظر کشیشها و کلیسا بود. ژاندارک در ۱۳ فوریه در لباس مردان با شش مرد مسلح از سرزمین اشغال شده توسط سپاه انگلیس عبور کرد تا به شینون برسد. در این منطقه شارل هفتم ارتشی نظامی را در اختیار وی گذاشت. او با نیروهای فرانسوی به سمت دژ انگلیسیها در شرق شهر اورلئان حرکت کردند و توانستند این دژ را فتح کنند. | |||
پس از دو روز ژاندارک به مسیر خود ادامه داد و قلعه بعدی را هم فتح کرد. پس از این پیروزیهای بزرگ، شهرت ژاندارک در بین نیروهای فرانسوی بسیار زیاد شد. ژاندارک در نبرد با ارتش بورگاندی به اسارت گرفته شد؛ و در ازدحام و هیاهوی جمعیت وی را به قلعهی ''بوْروی'' منتقل کردند. در دادگاهی که ژاندارک محاکمه میشد، باید علیه ۷۰ اتهامی که به وی زده بودند، از خود دفاع میکرد. اتهاماتی مانند لباس پوشیدن مردان، جادوگری، الحاد و… | |||
در می سال ۱۴۳۱، ژاندارک پس از یک سال اسارت و تهدید شدن به مرگ، تسلیم شد و به اتهام خود اعتراف و هرگونه هدایت الهی را تکذیب کرد. اما پس از چند روز ژاندارک اعتراف خود را پس گرفت و در نتیجه به مرگ محکوم شد. سرانجام ژاندارک در روز ۳۰ می، در سن ۱۹ سالگی، به بازار قدیمی روئَن منتقل و سوزانده شد؛ و خاکسترش را به رود سن ریختند. | |||
ژاندارک پیش از مرگ، در میان شعلههای آتش چنین گفت: <blockquote>«نداهای من از جانب خداوند آمده بودند؛ و هر کاری که کردم مطابق دستور پروردگار بود… مرا پیش خداوند بفرستید همان کسی که از پیش او آمدهام». </blockquote>شهرت ژاندارک نه تنها پس از مرگش چندین برابر گشت، بلکه ۲۰ سال بعد، شارل هفتم دادگاه جدیدی برپا کرد؛ و نام ژاندارک را از این گناهان پاک نمود. ژاندارک خیلی پیش از آنکه توسط پاپ در سال ۱۹۲۰، تقدیس شود، شهرت و اعتباری افسانهای به دست آورده بود. | |||
== جنگ صدساله و کودکی ژاندارک == | == جنگ صدساله و کودکی ژاندارک == | ||
خط ۵۸: | خط ۶۶: | ||
ژاندارک در ۶ ژانویه ۱۴۱۲میلادی برابر با ۱۵ دیماه ۷۹۰ خورشیدی، در روستای دُمرمی، واقع شده در مرز شرقی فرانسه به دنیا آمد.<ref name=":0">[https://davatonline.ir/content/140463/%DA%98%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DA%A9-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D9%88%D8%AF-%D9%88-%DA%86%D9%87-%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87 ژاندارک که بود و چه کرد ـ سایت دوات آنلاین]</ref> | ژاندارک در ۶ ژانویه ۱۴۱۲میلادی برابر با ۱۵ دیماه ۷۹۰ خورشیدی، در روستای دُمرمی، واقع شده در مرز شرقی فرانسه به دنیا آمد.<ref name=":0">[https://davatonline.ir/content/140463/%DA%98%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DA%A9-%DA%A9%D9%87-%D8%A8%D9%88%D8%AF-%D9%88-%DA%86%D9%87-%DA%A9%D8%B1%D8%AF-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87 ژاندارک که بود و چه کرد ـ سایت دوات آنلاین]</ref> | ||
ژاندارک در شهر '' | ژاندارک در شهر ''دُمرمی'' در حاشیهی شهرستان ''شامپانی'' و ''لورن'' بزرگ شد. این شهر در آنسوی رودخانهی ''موزل'' قرار داشت و همراه با شهر ''بورگاندی''، بسیار به آرمان فرانسه وفادار بود. ژاندارک سومین فرزند در بین ۵ فرزند بود. پدرش ''ژاک دارک''، مردی با شخصیت و معتقد و مشهور بود. وی گاهی به جمعآوری مالیاتها میپرداخت و از احترام مالکین اطراف برخوردار بود. ژاندارک کودکی خود را در مزارع صرف گلههای پدرش کرد؛ و همچنین امور مذهبی و فنون خانهداری را از مادرش ''ایزابل'' که زنی پرهیزکار بود، میآموخت. ژاندارک در فرانسهای متولد شد که مرگ و کشتار طی شکستهای صد سال جنگ، انسانهای بسیاری را به کام مرگ برده بود؛ که اصطلاحاً مرگ سیاه نام گرفته بود. آنزمان پادشاهی در فرانسه وجود نداشت که مردم و میهنپرستان را متحد کند تا برای استقلال کشورشان بجنگند. شارل ششم در سال ۱۴۲۲، مرده بود و ۲ سال پیش از مرگش مجبور شده بود که هانری پنجم انگلستان را به عنوان ولیعهد و وارث تاج و تحت خود معرفی کند.<ref name=":1">[https://www.bartarinha.ir/fa/news/758881/%DA%98%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DA%A9-%D8%AF%D8%AE%D8%AA%D8%B1%DB%8C-%DA%A9%D9%87-%D9%81%D8%B1%D8%A7%D9%86%D8%B3%D9%87-%D8%B1%D8%A7-%D9%86%D8%AC%D8%A7%D8%AA-%D8%AF%D8%A7%D8%AF ژاندارک؛ دختری که فرانسه را نجات داد ـ سایت برترینها]</ref> | ||
در زمان کودکی ژاندارک، فرانسه به علت عدم اتحاد ملی، دچار تفرقه جدی شده بود. در سال ۱۴۱۵ میلادی، شاه هنری انگلستان به فرانسه لشکرکشی و حمله کرد؛ و قشون فرانسه را در ''آگین کورت'' شکست داد و فاتح این جنگ شد. این فتح در برابر اشرافیت فرانسه، منجر به این شد که فرانسه به شدت به سمت نابودی کشیده شود.<ref name=":2">[https://mandegar.tarikhema.org/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%DA%98%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DA%A9 زندگینامه ژاندارک ـ سایت تاریخ ما]</ref> | در زمان کودکی ژاندارک، فرانسه به علت عدم اتحاد ملی، دچار تفرقه جدی شده بود. در سال ۱۴۱۵ میلادی، شاه هنری انگلستان به فرانسه لشکرکشی و حمله کرد؛ و قشون فرانسه را در ''آگین کورت'' شکست داد و فاتح این جنگ شد. این فتح در برابر اشرافیت فرانسه، منجر به این شد که فرانسه به شدت به سمت نابودی کشیده شود.<ref name=":2">[https://mandegar.tarikhema.org/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%DA%98%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%DA%A9 زندگینامه ژاندارک ـ سایت تاریخ ما]</ref> | ||
خط ۶۸: | خط ۷۶: | ||
در سال ۱۴۲۰، قرارداد معروف ''تروآ'' بین فرانسه و انگلستان، برای خاتمهی جنگ منعقد شد. هنری پنجم پادشاه انگلستان، با کاترین دختر شارل ششم پادشاه فرانسه ازدواج کرد؛ و قرار بر این شد که پس از مرگ شارل ششم، حکومت فرانسه به دخترش یعنی همسر پادشاه انگلستان برسد. پیش از این نیروهای انگلیس بخش وسیعی از شمال و مرکز فرانسه را در اشغال خود داشتند. با وجود این قرارداد، گروهی از فرماندهان فرانسوی حاضر به تسلیم و پذیرش این قرارداد نشدند؛ و عزم کردند شارل هفتم را که لقب دوفن (ولیعهد) داشت، را به پادشاهی انتخاب کنند. نیروهای انگلیس در پی این تصمیم، دست به حملات گستردهای در خاک اشغال شدهی فرانسه زندند؛ و شهرها و روستاها را به آتش کشیدند که مردم قربانیان اصلی این حمله و تعرض بودند. | در سال ۱۴۲۰، قرارداد معروف ''تروآ'' بین فرانسه و انگلستان، برای خاتمهی جنگ منعقد شد. هنری پنجم پادشاه انگلستان، با کاترین دختر شارل ششم پادشاه فرانسه ازدواج کرد؛ و قرار بر این شد که پس از مرگ شارل ششم، حکومت فرانسه به دخترش یعنی همسر پادشاه انگلستان برسد. پیش از این نیروهای انگلیس بخش وسیعی از شمال و مرکز فرانسه را در اشغال خود داشتند. با وجود این قرارداد، گروهی از فرماندهان فرانسوی حاضر به تسلیم و پذیرش این قرارداد نشدند؛ و عزم کردند شارل هفتم را که لقب دوفن (ولیعهد) داشت، را به پادشاهی انتخاب کنند. نیروهای انگلیس در پی این تصمیم، دست به حملات گستردهای در خاک اشغال شدهی فرانسه زندند؛ و شهرها و روستاها را به آتش کشیدند که مردم قربانیان اصلی این حمله و تعرض بودند. | ||
در چنین شرایطی که هیچ امیدی به پیروزی فرانسویها وجود نداشت، ژاندارک دختر نوجوان روستایی به عنوان یک | در چنین شرایطی که هیچ امیدی به پیروزی فرانسویها وجود نداشت، ژاندارک دختر نوجوان روستایی به عنوان یک نجاتدهنده، ظاهر و وارد میدان شد و ورق را برگرداند. ژاندارک که نوجوانی بیش بنود، نظارهگر حملات پیاپی نیروهای انگلیس به زادگاهش و کشتار و چپاول و تجاوز آنها بود. در همین اوضاع گروهی معتقد بودند که تنها راه نجات فرانسه، بر تخت نشستن دوفن است. چرا که فرانسه نیاز به یک تکیهگاه و متحدکننده داشت که دوفن تنها کسی بود که این امر را محقق کند. اما دوفن نیز تردید در پذیرش این مسئولیت داشت؛ و از قدرت نظامی انگلستان و همچنین برخی از اشراف فرانسوی که هوادار انگلیس بودند، میهراسید. | ||
در چنین اوضاع و احوالی بود که ژاندارک، تصمیم گرفت در ارتش فرانسه خدمت کند؛ و به مقابله با نیروهای انگلیس برخیزد.<ref name=":0" /> | در چنین اوضاع و احوالی بود که ژاندارک، تصمیم گرفت در ارتش فرانسه خدمت کند؛ و به مقابله با نیروهای انگلیس برخیزد.<ref name=":0" /> | ||
خط ۷۸: | خط ۸۶: | ||
[[پرونده:ژان3.JPG|بندانگشتی|243x243پیکسل|ژاندارک|جایگزین=ژاندارک]] | [[پرونده:ژان3.JPG|بندانگشتی|243x243پیکسل|ژاندارک|جایگزین=ژاندارک]] | ||
<blockquote>«ژاندارک را فقط میشود چنین توصیف کرد که او جوابی به ضرورت تاریخی عصر خود بود. زمان او را طلبید و او به پا خاست…» </blockquote>ژاندارک زن قهرمان ملی فرانسه، به نامهای: ژان، دوشیزهی اورلئان و دوشیزه نیز نامیده میشود.<ref name=":1" /> | <blockquote>«ژاندارک را فقط میشود چنین توصیف کرد که او جوابی به ضرورت تاریخی عصر خود بود. زمان او را طلبید و او به پا خاست…» </blockquote>ژاندارک زن قهرمان ملی فرانسه، به نامهای: ژان، دوشیزهی اورلئان و دوشیزه نیز نامیده میشود.<ref name=":1" /> | ||
ژاندارک دربارهی صداهایی که میشنید، گفته است:<blockquote>«۱۳ ساله بودم که صدایی از جانب خدا برای کمک و راهنمایی را شنیدم. نخستین بار که این صدا را شنیدم بسیار ترسیده بودم. در نیمههای یک روز تابستانی در باغ پدرم بود.»<ref name=":3">[http://wiki.5040.ir/fa/content/%D9%85%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86/%D9%85%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C%D8%B1-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86/1975-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-% زندگینامه ژاندارک ـ سایت ویکی ۵۰۴۰]</ref> </blockquote>یکی از صداهایی که ژاندارک میشنید؛ و مدعی بود که هدایتش میکند، صدای کاترین مقدس بود که خود در سن ۱۸ سالگی و هزار سال قبل از ژاندارک به شهادت رسید. ژاندارک میگفت، کاترین مقدس او را به سوی شمشیر خود هدایت کرده که پشت محراب کلیسایی به نام خودش پیدا شده بود.<ref name=":4" /> | ژاندارک دربارهی صداهایی که میشنید، گفته است:<blockquote>«۱۳ ساله بودم که صدایی از جانب خدا برای کمک و راهنمایی را شنیدم. نخستین بار که این صدا را شنیدم بسیار ترسیده بودم. در نیمههای یک روز تابستانی در باغ پدرم بود.»<ref name=":3">[http://wiki.5040.ir/fa/content/%D9%85%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C%D8%B1-%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86-%D9%88-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86/%D9%85%D8%B4%D8%A7%D9%87%DB%8C%D8%B1-%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86/1975-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-% زندگینامه ژاندارک ـ سایت ویکی ۵۰۴۰]</ref> </blockquote>یکی از صداهایی که ژاندارک میشنید؛ و مدعی بود که هدایتش میکند، صدای کاترین مقدس بود که خود در سن ۱۸ سالگی و هزار سال قبل از ژاندارک به شهادت رسید. ژاندارک میگفت، کاترین مقدس او را به سوی شمشیر خود هدایت کرده که پشت محراب کلیسایی به نام خودش پیدا شده بود.<ref name=":4" /> | ||
== مأموریت ژاندارک == | === مأموریت ژاندارک === | ||
[[پرونده:ژان12.JPG|بندانگشتی|200x200پیکسل|ژاندارک|جایگزین=ژاندارک]] | [[پرونده:ژان12.JPG|بندانگشتی|200x200پیکسل|ژاندارک|جایگزین=ژاندارک]] | ||
در زمان ژاندارک بر سر حاکمیت فرانسه، بین شارل ششم، شارل هفتم و هنری ششم انگلستان جنگ و جدال بود. سپاهیان هنری ششم با دوک ''بورگاندی'' متحد شده و قسمت بیشتر سرزمین شمال را تصاحب کرده بودند. شارل هفتم پس از گذشت ۵ سال از مرگ پدرش، هنوز به تاج و تخت پادشاهی نرسیده بود؛ و مکان سُنتی برای تفویض پادشاهان فرانسه نیز در قسمت اشغالی فرانسه قرار داشت. دهکدهی سکونت ژاندارک در مرز میان فرانسه اشغالی و قسمت آزاد قرار داشت. ژاندارک در می ۱۴۲۸، از دهکدهاش به ''ووکولور'' که نزدیکترین قسمت وفادار به شارل هفتم بود، رفت. هنگامی که ژاندارک به سراغ کاپیتان آنجا روبر دو بودریکور رفت تا اجازهی پیوستن به ارتش شارل را بگیرد؛ اما کاپیتان، ژاندارک ۱۶ ساله و الهاماتش را جدی نگرفت و ژاندارک مجبور شد به خانه بازگردد. او پس از یک سال دوباره به ووکولور بازگشت و این بار استحکام و عزمش احترام کاپیتان را برانگیخت. ژاندارک در ۱۳ فوریه در لباس مردان با شش مرد مسلح از سرزمین اشغال شده توسط سپاه انگلیس عبور کرد تا به شینون برسد. در این منطقه شارل هفتم ارتشی نظامی را در اختیار وی گذاشت.<ref name=":4" /> | در زمان ژاندارک بر سر حاکمیت فرانسه، بین شارل ششم، شارل هفتم و هنری ششم انگلستان جنگ و جدال بود. سپاهیان هنری ششم با دوک ''بورگاندی'' متحد شده و قسمت بیشتر سرزمین شمال را تصاحب کرده بودند. شارل هفتم پس از گذشت ۵ سال از مرگ پدرش، هنوز به تاج و تخت پادشاهی نرسیده بود؛ و مکان سُنتی برای تفویض پادشاهان فرانسه نیز در قسمت اشغالی فرانسه قرار داشت. دهکدهی سکونت ژاندارک در مرز میان فرانسه اشغالی و قسمت آزاد قرار داشت. ژاندارک در می ۱۴۲۸، از دهکدهاش به ''ووکولور'' که نزدیکترین قسمت وفادار به شارل هفتم بود، رفت. هنگامی که ژاندارک به سراغ کاپیتان آنجا روبر دو بودریکور رفت تا اجازهی پیوستن به ارتش شارل را بگیرد؛ اما کاپیتان، ژاندارک ۱۶ ساله و الهاماتش را جدی نگرفت و ژاندارک مجبور شد به خانه بازگردد. او پس از یک سال دوباره به ووکولور بازگشت و این بار استحکام و عزمش احترام کاپیتان را برانگیخت. ژاندارک در ۱۳ فوریه در لباس مردان با شش مرد مسلح از سرزمین اشغال شده توسط سپاه انگلیس عبور کرد تا به شینون برسد. در این منطقه شارل هفتم ارتشی نظامی را در اختیار وی گذاشت.<ref name=":4" /> | ||
خط ۹۰: | خط ۹۸: | ||
ژاندارک در حضور شارل هفتم گفت:<blockquote>«ولیعهد بزرگوار، من ژانِ دوشیزه هستم. پادشاه آسمان مرا فرستاده تا شما و قلمرویتان را یاری کنم»<ref name=":5" /> </blockquote> | ژاندارک در حضور شارل هفتم گفت:<blockquote>«ولیعهد بزرگوار، من ژانِ دوشیزه هستم. پادشاه آسمان مرا فرستاده تا شما و قلمرویتان را یاری کنم»<ref name=":5" /> </blockquote> | ||
== پیروزیهای ژاندارک == | === پیروزیهای ژاندارک === | ||
[[پرونده:ژان11.JPG|بندانگشتی|257x257پیکسل|ژاندارک فاتح|جایگزین=ژاندارک]] | [[پرونده:ژان11.JPG|بندانگشتی|257x257پیکسل|ژاندارک فاتح|جایگزین=ژاندارک]] | ||
ژاندارک از دوفن درخواست کرد که او را به خط مقدم جبهه جنگ بفرستد؛ جایی که نیروهای فرانسوی دیگر توانی برای مقابله نداشتند؛ و عرصه را به نیروهای سرسخت انگلیس واگذار کرده بودند. اوایل آوریل سال ۱۴۲۹(فروردین سال ۸۰۸ خورشیدی)، ژاندارک لباس رزم پوشیده، با پرچمی در دست، خود را به اورلئان، شهری که در اشغال قوای انگلیس بود، رساند و فرماندهی سپاه، هرچند به شکل صوری، به او واگذار شد. سخنرانیهای انگیزاننده و آتشین ژاندارک جوان، چنان بر سربازان فرانسوی تأثیر مثبت گذاشت که بیمحابا وارد معرکهی نبرد شدند.<ref name=":0" /> | ژاندارک از دوفن درخواست کرد که او را به خط مقدم جبهه جنگ بفرستد؛ جایی که نیروهای فرانسوی دیگر توانی برای مقابله نداشتند؛ و عرصه را به نیروهای سرسخت انگلیس واگذار کرده بودند. اوایل آوریل سال ۱۴۲۹(فروردین سال ۸۰۸ خورشیدی)، ژاندارک لباس رزم پوشیده، با پرچمی در دست، خود را به اورلئان، شهری که در اشغال قوای انگلیس بود، رساند و فرماندهی سپاه، هرچند به شکل صوری، به او واگذار شد. سخنرانیهای انگیزاننده و آتشین ژاندارک جوان، چنان بر سربازان فرانسوی تأثیر مثبت گذاشت که بیمحابا وارد معرکهی نبرد شدند.<ref name=":0" /> | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۱۰: | ||
پس از چند روز به ژاندارک الهاماتی شد که باید برود و با قوای انگلیس روبهرو شود. پس از مسلح شدن، او با نیروهای فرانسوی به سمت دژ انگلیسیها در شرق شهر اورلئان حرکت کردند و توانستند این دژ را فتح کنند. پس از دو روز ژاندارک به مسیر خود ادامه داد و قلعه بعدی را هم فتح کرد. قوای انگلیسیها برای دفاع از یک موضعِ مهمتر عقبنشینی کردند؛ اما ژاندارک با نیروهای ارتش فرانسه پیشروی کرده و به آنها حمله کردند.<ref name=":4" /> | پس از چند روز به ژاندارک الهاماتی شد که باید برود و با قوای انگلیس روبهرو شود. پس از مسلح شدن، او با نیروهای فرانسوی به سمت دژ انگلیسیها در شرق شهر اورلئان حرکت کردند و توانستند این دژ را فتح کنند. پس از دو روز ژاندارک به مسیر خود ادامه داد و قلعه بعدی را هم فتح کرد. قوای انگلیسیها برای دفاع از یک موضعِ مهمتر عقبنشینی کردند؛ اما ژاندارک با نیروهای ارتش فرانسه پیشروی کرده و به آنها حمله کردند.<ref name=":4" /> | ||
[[پرونده:ژان9.JPG|بندانگشتی|258x258پیکسل|تندیس ژاندارک، سوار بر اسب|جایگزین=ژاندارک]] | [[پرونده:ژان9.JPG|بندانگشتی|258x258پیکسل|تندیس ژاندارک، سوار بر اسب|جایگزین=ژاندارک]] | ||
خود ژاندارک نیز، پرچم به دست، در میدان نبرد میتاخت و فرانسویها را به مقاومت و پایداری دعوت میکرد. پس از چند روز، شهر اورلئان به دست سپاهیان فرانسوی فتح شد؛ این نخستین پیروزی نمایان قشون فرانسه، پس از مدتها شکست و عقبنشینی بود. با ورود ژاندارک این پیروزیها تداوم یافت. زیاد طولی نکشید که نام ژاندارک یا دوشیزه اورلئان، در خرقهی بانویی قدیس که پیروزیها را به ارمغان میآورد، بر سر زبانها افتاد. دوفن با اتکاء به پیروزیهای ارتش خود، در ۱۷ ژوئیه ۱۴۲۹(۲۶ تیرماه ۸۰۸ خورشیدی) در شهر رنس فرانسه با نام شارل هفتم، تاجگذاری و لقب اشرافی ''دوک دولیس'' را به خاندان ژاندارک اعطا کرد. روستای زادگاه ژاندارک از مالیات معاف شد؛ و ظاهراً همه چیز بر وفق مردا پیش میرفت.<ref name=":0" /> | خود ژاندارک نیز، پرچم به دست، در میدان نبرد میتاخت و فرانسویها را به مقاومت و پایداری دعوت میکرد. پس از چند روز، شهر اورلئان به دست سپاهیان فرانسوی فتح شد؛ این نخستین پیروزی نمایان قشون فرانسه، پس از مدتها شکست و عقبنشینی بود. با ورود ژاندارک این پیروزیها تداوم یافت. زیاد طولی نکشید که نام ژاندارک یا دوشیزه اورلئان، در خرقهی بانویی قدیس که پیروزیها را به ارمغان میآورد، بر سر زبانها افتاد. دوفن با اتکاء به پیروزیهای ارتش خود، در ۱۷ ژوئیه ۱۴۲۹(۲۶ تیرماه ۸۰۸ خورشیدی) در شهر رنس فرانسه با نام شارل هفتم، تاجگذاری و لقب اشرافی ''دوک دولیس'' را به خاندان ژاندارک اعطا کرد. روستای زادگاه ژاندارک از مالیات معاف شد؛ و ظاهراً همه چیز بر وفق مردا پیش میرفت.<ref name=":0" /> | ||
== اسارت ژاندارک == | === اسارت ژاندارک === | ||
[[پرونده:ژآن5.JPG|بندانگشتی|247x247پیکسل|اسارت ژاندارک|جایگزین=ژاندارک]] | [[پرونده:ژآن5.JPG|بندانگشتی|247x247پیکسل|اسارت ژاندارک|جایگزین=ژاندارک]] | ||
پس از این پیروزیهای بزرگ، شهرت ژاندارک در بین نیروهای فرانسوی بسیار زیاد شد. او لشگریانش با تصاحب شهرهایی که مقاومت میکردند، شارل هفتم را از بین قلمرو دشمن تا رَمس همراهی و حفاظت کردند؛ و سرانجام شارل توانست در جولای سال ۱۴۲۹، تاجگذاری کند. ژاندارک معتقد بود که فرانسویها باید از این دستاوردها استفاده کنند و پاریس را پس بگیرند؛ اما شارل موافقت نکرد و طرفداران او در دربار نیز دربارهی خطر قدرت گرفتن ژاندارک به پادشاه هشدار دادند. شارل در بهار سال ۱۴۳۰، به ژاندارک مأموریت داد که با ارتش ''بورگاندی'' روبهرو شود. ژاندارک در تلاش برای دفاع از شهر و ساکنینش، از اسبش سقوط کرد؛ و بیرون از دروازههای شهر رها شد. ارتش بورگاندی ژاندارک را به اسارت گرفت و در ازدحام و هیاهوی جمعیت وی را به قلعهی ''بوْروی'' منتقل کردند.<ref name=":4" /> | پس از این پیروزیهای بزرگ، شهرت ژاندارک در بین نیروهای فرانسوی بسیار زیاد شد. او لشگریانش با تصاحب شهرهایی که مقاومت میکردند، شارل هفتم را از بین قلمرو دشمن تا رَمس همراهی و حفاظت کردند؛ و سرانجام شارل توانست در جولای سال ۱۴۲۹، تاجگذاری کند. ژاندارک معتقد بود که فرانسویها باید از این دستاوردها استفاده کنند و پاریس را پس بگیرند؛ اما شارل موافقت نکرد و طرفداران او در دربار نیز دربارهی خطر قدرت گرفتن ژاندارک به پادشاه هشدار دادند. شارل در بهار سال ۱۴۳۰، به ژاندارک مأموریت داد که با ارتش ''بورگاندی'' روبهرو شود. ژاندارک در تلاش برای دفاع از شهر و ساکنینش، از اسبش سقوط کرد؛ و بیرون از دروازههای شهر رها شد. ارتش بورگاندی ژاندارک را به اسارت گرفت و در ازدحام و هیاهوی جمعیت وی را به قلعهی ''بوْروی'' منتقل کردند.<ref name=":4" /> | ||
خط ۱۱۸: | خط ۱۲۶: | ||
ژاندارک موقع محاکمه در دادگاه ضمن هشدار به اسقف ''پیر کوشون'' گفت:<blockquote>«شما ادعا میکنید که قاضی من هستید. من نمیدانم که واقعاً هستید یا نه؛ ولی به شما میگویم که حواستان را خوب جمع کنید که به اشتباه قضاوت نکنید، چرا که خودتان را در معرض خطر بزرگی قرار دادهاید. من به شما هشدار میدهم، پس اگر خداوند به خاطر این کار شما را مجازات کرد، من وظیفه خودم را با اخطار به شما انجام دادهام… شما دقت زیادی میکنید که هر چیزی را که علیه من است در دادگاه ثبت کنید؛ ولی چیزهایی را که به نفع من است ثبت نمیکنید»<ref name=":5" /> </blockquote>وقتی قاضی در دادگاه از او پرسید، آیا میدانی که تو شامل لطف خدا هستی؟. ژاندارک در پاسخ گفت:<blockquote>«اگر نیستم امیدوارم خدا من را در آن قرار دهد، اگر هستم خدا مرا در آن حفظ کند. اگر بدانم که شامل لطف خدا نیستم، غمگینترین فرد در جهان خواهم بود. اما اگر من گناهکار بودم، آیا فکر میکنید آن صدا به من الهام میشد؟»<ref name=":3" /> </blockquote> | ژاندارک موقع محاکمه در دادگاه ضمن هشدار به اسقف ''پیر کوشون'' گفت:<blockquote>«شما ادعا میکنید که قاضی من هستید. من نمیدانم که واقعاً هستید یا نه؛ ولی به شما میگویم که حواستان را خوب جمع کنید که به اشتباه قضاوت نکنید، چرا که خودتان را در معرض خطر بزرگی قرار دادهاید. من به شما هشدار میدهم، پس اگر خداوند به خاطر این کار شما را مجازات کرد، من وظیفه خودم را با اخطار به شما انجام دادهام… شما دقت زیادی میکنید که هر چیزی را که علیه من است در دادگاه ثبت کنید؛ ولی چیزهایی را که به نفع من است ثبت نمیکنید»<ref name=":5" /> </blockquote>وقتی قاضی در دادگاه از او پرسید، آیا میدانی که تو شامل لطف خدا هستی؟. ژاندارک در پاسخ گفت:<blockquote>«اگر نیستم امیدوارم خدا من را در آن قرار دهد، اگر هستم خدا مرا در آن حفظ کند. اگر بدانم که شامل لطف خدا نیستم، غمگینترین فرد در جهان خواهم بود. اما اگر من گناهکار بودم، آیا فکر میکنید آن صدا به من الهام میشد؟»<ref name=":3" /> </blockquote> | ||
[[پرونده:ژان4.JPG|بندانگشتی|200x200پیکسل|تندیس دیگر از ژاندارک|جایگزین=ژاندارک]] | [[پرونده:ژان4.JPG|بندانگشتی|200x200پیکسل|تندیس دیگر از ژاندارک|جایگزین=ژاندارک]] | ||
هنگامی که کشیشها از او پرسیدند که مگر خدا برای نجات فرانسه به کمک سربازها نیاز دارد، در پاسخ گفت:<blockquote>«به نام خداوند سربازها میجنگند؛ و پروردگار به آنها پیروزی میدهد… من به پوآتیه نیامدهام که به شما معجزه نشان دهم. مرا به اورلئان ببرید تا در آنجا نشانههایی را که برای آنها فرستاده شدهام به شما نشان بدهم… من در همه امور به آفریدگارم به خداوند توکل | هنگامی که کشیشها از او پرسیدند که مگر خدا برای نجات فرانسه به کمک سربازها نیاز دارد، در پاسخ گفت:<blockquote>«به نام خداوند سربازها میجنگند؛ و پروردگار به آنها پیروزی میدهد… من به پوآتیه نیامدهام که به شما معجزه نشان دهم. مرا به اورلئان ببرید تا در آنجا نشانههایی را که برای آنها فرستاده شدهام به شما نشان بدهم… من در همه امور به آفریدگارم به خداوند توکل میکنم و او را از ته قلبم دوست دارم .»<ref name=":5" /> </blockquote>در می سال ۱۴۳۱، ژاندارک پس از یک سال اسارت و تهدید شدن به مرگ، تسلیم شد و به اتهام خود اعتراف و هرگونه هدایت الهی را تکذیب کرد. اما پس از چند روز ژاندارک اعتراف خود را پس گرفت و با پوشیدن لباس مردانه دوباره قوانین را زیر پا گذاشت و به مرگ محکوم شد.<ref name=":4" /> ژاندارک دربارهی پس گرفتن اعتراف خود گفت:<blockquote>«نداهایم به من گفتند که خطای بزرگی مرتکب شدم که اعتراف به اشتباه بودن اعمالم کردم. هر چیزی که در روز چهارشنبه گفتم به خاطر ترس از آتش بود.»<ref name=":5" /></blockquote> | ||
ژاندارک دربارهی پس گرفتن اعتراف خود گفت:<blockquote>«نداهایم به من گفتند که خطای بزرگی مرتکب شدم که اعتراف به اشتباه بودن اعمالم کردم. هر چیزی که در روز چهارشنبه گفتم به خاطر ترس از آتش بود.»<ref name=":5" /></blockquote> | |||
== سوزاندن ژاندارک == | == سوزاندن ژاندارک == | ||
خط ۱۲۶: | خط ۱۳۲: | ||
سرانجام ژاندارک را در روز ۳۰ می ۱۴۳۱(۸ خرداد ۸۱۰ خورشیدی) در میدان مرکزی شهر ''روآن''، زنده در آتش سوزاندند و خاکسترش را به رود سِن ریختند.<ref name=":0" /> | سرانجام ژاندارک را در روز ۳۰ می ۱۴۳۱(۸ خرداد ۸۱۰ خورشیدی) در میدان مرکزی شهر ''روآن''، زنده در آتش سوزاندند و خاکسترش را به رود سِن ریختند.<ref name=":0" /> | ||
هنگامی که به ژاندارک خبر حکم مرگ او را ابلاغ کردند، گریست و گفت:<blockquote>«آه! ترجیح میدادم که هفت بار سرم را بزنند تا اینکه مرا در آتش بسوزانند. افسوس! که بدن پاک و سالم من که هرگز آلوده نشد، امروز باید بسوزد و تبدیل به خاکستر شود.» </blockquote>ژاندارک در هنگام | هنگامی که به ژاندارک خبر حکم مرگ او را ابلاغ کردند، گریست و گفت:<blockquote>«آه! ترجیح میدادم که هفت بار سرم را بزنند تا اینکه مرا در آتش بسوزانند. افسوس! که بدن پاک و سالم من که هرگز آلوده نشد، امروز باید بسوزد و تبدیل به خاکستر شود.» </blockquote>ژاندارک در هنگام سوزاندنش خطاب به مردم گفت: | ||
[[پرونده:ژوان.JPG|بندانگشتی|320x320پیکسل|مجسمهٔ ژاندارک در میدان دس پیرامیدس پاریس|جایگزین=ژاندارک]] | [[پرونده:ژوان.JPG|بندانگشتی|320x320پیکسل|مجسمهٔ ژاندارک در میدان دس پیرامیدس پاریس|جایگزین=ژاندارک]] | ||
<blockquote>«از همه شما کسانی که در اینجا ایستادهاید، خواهش میکنم که اگر ظلمی به شما کردهام مرا ببخشید و برایم دعا کنید… نداهای من از جانب خداوند آمده بودند؛ و هر کاری که کردم مطابق دستور پروردگار بود… مرا پیش خداوند بفرستید همان کسی که از پیش او آمدهام.»<ref name=":5" /> </blockquote> | <blockquote>«از همه شما کسانی که در اینجا ایستادهاید، خواهش میکنم که اگر ظلمی به شما کردهام مرا ببخشید و برایم دعا کنید… نداهای من از جانب خداوند آمده بودند؛ و هر کاری که کردم مطابق دستور پروردگار بود… مرا پیش خداوند بفرستید همان کسی که از پیش او آمدهام.»<ref name=":5" /> </blockquote> | ||
خط ۱۳۳: | خط ۱۳۹: | ||
شهرت ژاندارک نه تنها پس از مرگش چندین برابر گشت، بلکه ۲۰ سال بعد، شارل هفتم دادگاه جدیدی برپا کرد؛ و نام ژاندارک را از این گناهان پاک نمود. ژاندارک خیلی پیش از آنکه توسط پاپ در سال ۱۹۲۰، تقدیس شود، شهرت و اعتباری افسانهای به دست آورده بود.<ref name=":4" /> | شهرت ژاندارک نه تنها پس از مرگش چندین برابر گشت، بلکه ۲۰ سال بعد، شارل هفتم دادگاه جدیدی برپا کرد؛ و نام ژاندارک را از این گناهان پاک نمود. ژاندارک خیلی پیش از آنکه توسط پاپ در سال ۱۹۲۰، تقدیس شود، شهرت و اعتباری افسانهای به دست آورده بود.<ref name=":4" /> | ||
ژاندارک بهلحاظ نظامی در تغییر سرنوشت جنگهای صدساله، به سود فرانسه کمک | ژاندارک بهلحاظ نظامی در تغییر سرنوشت جنگهای صدساله، به سود فرانسه کمک قابل توجهی کرد. در سال ۱۴۵۳، چارلز هفتم تمام خاک فرانسه را بهجز کالایس که در سال ۱۵۵۸، از آن ترک دعوی شد، بازپس گرفت. در سال ۱۹۲۰، کلیسای کاتولیک رم، ژاندارک را یکی از بزرگترین قهرمانان ملی تاریخ فرانسه و یک مسیحی مقدس تشخیص داد.<ref>[https://www.zanrooz.com/1388/06/%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%D9%8A%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87-%DA%98%D8%A7%D9%86%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D9%83/ زندگینامه ژاندارک ـ مجله اینترنتی زن روز]</ref> | ||
داستان زندگی عجیب و پُر رمز و راز و سرنوشتساز ژاندارک، که سینه به سینه در گذر سدهها و قرنها از نسلی به نسل دیگر نقل میشود؛ امروزه در عرصهی ادبیات اروپا جایگاه ویژهای دارد؛ و بیش از ۲۰ رمان و نمایشنامه را به خود اختصاص داده است. | داستان زندگی عجیب و پُر رمز و راز و سرنوشتساز ژاندارک، که سینه به سینه در گذر سدهها و قرنها از نسلی به نسل دیگر نقل میشود؛ امروزه در عرصهی ادبیات اروپا جایگاه ویژهای دارد؛ و بیش از ۲۰ رمان و نمایشنامه را به خود اختصاص داده است. | ||
خط ۱۳۹: | خط ۱۴۵: | ||
زندگی ژاندارک کوتاه با شعلهای بلند، نورافشان راه پایداری و مقاومت بود. خانهای که ژاندارک در آن متولد شده بود، اکنون به موزه تبدیل شده است.<ref>[https://article.mojahedin.org/i/news/199388 ژاندارک؛ شعلهی تابان بر خاک ـ سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref> | زندگی ژاندارک کوتاه با شعلهای بلند، نورافشان راه پایداری و مقاومت بود. خانهای که ژاندارک در آن متولد شده بود، اکنون به موزه تبدیل شده است.<ref>[https://article.mojahedin.org/i/news/199388 ژاندارک؛ شعلهی تابان بر خاک ـ سایت سازمان مجاهدین خلق ایران]</ref> | ||
== پایان | == پایان جنگ صدساله == | ||
۴سال پس از شهادت ژاندارک، در سال ۱۴۳۵، قرارداد صلحی در ''آراس'' بین انگلیس و فرانسه، میان هنری ششم و کارل هفتم به امضاء طرفین رسید. در سال ۱۴۵۳،نیز نیروهای انگلستان از سرزمینهای اشغالی فرانسه عقبنشینی کرد؛ و نیروهای فرانسه تمامی مناطق اشغالی را بجز ''کالایس'' بازپس گرفتند؛ و اینچنین ختم جنگهای صدساله اعلام گردید.<ref>[https://zinati.eu/Jeanne_Darc.htm ژاندارک اسطوره ناسیونالیسم فرانسوی]</ref> | ۴سال پس از شهادت ژاندارک، در سال ۱۴۳۵، قرارداد صلحی در ''آراس'' بین انگلیس و فرانسه، میان هنری ششم و کارل هفتم به امضاء طرفین رسید. در سال ۱۴۵۳،نیز نیروهای انگلستان از سرزمینهای اشغالی فرانسه عقبنشینی کرد؛ و نیروهای فرانسه تمامی مناطق اشغالی را بجز ''کالایس'' بازپس گرفتند؛ و اینچنین ختم جنگهای صدساله اعلام گردید.<ref>[https://zinati.eu/Jeanne_Darc.htm ژاندارک اسطوره ناسیونالیسم فرانسوی]</ref> | ||
== منابع: == | == منابع: == | ||
<references /> | <references /> |
ویرایش