۴۸۰
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
مفهوم "بغی" در فقه امامیه ریشه در معانی لغوی تجاوز، ستم و سرکشی دارد و در فقه سنتی به عنوان خروج علیه امام معصوم تعریف شده است. دیدگاههای علمای گذشته مانند علامه حلی و شیخ طوسی بر محدودیت آن به دوران امامان تأکید دارند؛ در حالی که در ایران معاصر، این مفهوم به مخالفت با نظام جمهوری اسلامی تعمیم یافته و در قانون مجازات اسلامی (مواد ۲۸۷ و ۲۸۸) به عنوان جرمی حدی با مجازات اعدام یا حبس جرمانگاری شده است. رژیم ایران از این تعمیم برای توجیه سرکوب و اعدام مخالفان استفاده میکند، این رویکرد با فقه سنتی ناسازگار است و انتقادات حقوق بشری را برانگیخته است. | مفهوم "بغی" در فقه امامیه ریشه در معانی لغوی تجاوز، ستم و سرکشی دارد و در فقه سنتی به عنوان خروج علیه امام معصوم تعریف شده است. دیدگاههای علمای گذشته مانند علامه حلی و شیخ طوسی بر محدودیت آن به دوران امامان تأکید دارند؛ در حالی که در ایران معاصر، این مفهوم به مخالفت با نظام جمهوری اسلامی تعمیم یافته و در قانون مجازات اسلامی (مواد ۲۸۷ و ۲۸۸) به عنوان جرمی حدی با مجازات اعدام یا حبس جرمانگاری شده است. رژیم ایران از این تعمیم برای توجیه سرکوب و اعدام مخالفان استفاده میکند، این رویکرد با فقه سنتی ناسازگار است و انتقادات حقوق بشری را برانگیخته است. | ||
'''مقدمه''' | |||
معنای عام | |||
واژه "بغی" در زبان عربی و فقه اسلامی، ریشه در معانی لغوی مانند "تجاوز"، "ستم" و "سرکشی" دارد. از نظر لغوی، بغی به معنای درگذشتن از حد اعتدال، تکبر، و تجاوز ناپسند است، همانطور که در منابع لغوی مانند مفردات راغب اصفهانی آمده است. این واژه در قرآن کریم نیز به کار رفته، به ویژه در آیه ۹ سوره حجرات که قدر جامع آن "طلب و درخواست همراه با تجاوز" است و اغلب به معنای ظلم و تعدی بدون حق تفسیر میشود. در این آیه، خداوند دستور میدهد که اگر دو گروه از مؤمنان با یکدیگر بجنگند، باید میان آنها صلح برقرار کرد، و اگر یکی بر دیگری تجاوز کند، با گروه متجاوز (باغی) جنگید تا به فرمان خدا بازگردد. <sup>[1]</sup> | واژه "بغی" در زبان عربی و فقه اسلامی، ریشه در معانی لغوی مانند "تجاوز"، "ستم" و "سرکشی" دارد. از نظر لغوی، بغی به معنای درگذشتن از حد اعتدال، تکبر، و تجاوز ناپسند است، همانطور که در منابع لغوی مانند مفردات راغب اصفهانی آمده است. این واژه در قرآن کریم نیز به کار رفته، به ویژه در آیه ۹ سوره حجرات که قدر جامع آن "طلب و درخواست همراه با تجاوز" است و اغلب به معنای ظلم و تعدی بدون حق تفسیر میشود. در این آیه، خداوند دستور میدهد که اگر دو گروه از مؤمنان با یکدیگر بجنگند، باید میان آنها صلح برقرار کرد، و اگر یکی بر دیگری تجاوز کند، با گروه متجاوز (باغی) جنگید تا به فرمان خدا بازگردد. <sup>[1]</sup> | ||
در اصطلاح فقهی، بغی به معنای "خروج" یا شورش علیه حاکم مشروع اسلامی است. <sup>[2]</sup> فقیهان شیعه امامیه، بغی را عمدتاً در باب جهاد بحث کردهاند و آن را جرمی علیه امنیت سیاسی و حاکمیت نظام اسلامی میدانند. این مفهوم با هدف حفظ ثبات جامعه اسلامی و ارزشهای دینی جرمانگاری شده، زیرا امنیت سیاسی پیشنیاز دفاع از مصالح پنجگانه (عقل، دین، جان، مال و ناموس) است. با این حال، ماهیت بغی – آیا حدی است یا تعزیری، عمومی یا سیاسی، و مطلق یا مقید – محل بحثهای گستردهای در فقه و حقوق بوده است. <sup>[1]</sup> | در اصطلاح فقهی، بغی به معنای "خروج" یا شورش علیه حاکم مشروع اسلامی است. <sup>[2]</sup> فقیهان شیعه امامیه، بغی را عمدتاً در باب جهاد بحث کردهاند و آن را جرمی علیه امنیت سیاسی و حاکمیت نظام اسلامی میدانند. این مفهوم با هدف حفظ ثبات جامعه اسلامی و ارزشهای دینی جرمانگاری شده، زیرا امنیت سیاسی پیشنیاز دفاع از مصالح پنجگانه (عقل، دین، جان، مال و ناموس) است. با این حال، ماهیت بغی – آیا حدی است یا تعزیری، عمومی یا سیاسی، و مطلق یا مقید – محل بحثهای گستردهای در فقه و حقوق بوده است. <sup>[1]</sup> | ||
'''معنای لغوی بغی در لغتنامههای مشهور''' | |||
معنای لغوی بغی در لغتنامههای مشهور | |||
در لسان العرب (ابن منظور)، بغی به معنای "طلب کردن چیزی همراه با تجاوز و تعدی" تعریف شده، که شامل معانی مانند ظلم، ستم، تجاوز از حد اعتدال، و حتی حسد و کبر است؛ همچنین بر دو نوع پسندیده (مانند احسان) و ناپسند تقسیم میشود.[8] | در لسان العرب (ابن منظور)، بغی به معنای "طلب کردن چیزی همراه با تجاوز و تعدی" تعریف شده، که شامل معانی مانند ظلم، ستم، تجاوز از حد اعتدال، و حتی حسد و کبر است؛ همچنین بر دو نوع پسندیده (مانند احسان) و ناپسند تقسیم میشود.[8] | ||
خط ۲۳: | خط ۲۵: | ||
این معانی نشاندهنده تنوع کاربرد واژه از جنبههای فردی (مانند حسد) تا اجتماعی (مانند سرکشی) است. | این معانی نشاندهنده تنوع کاربرد واژه از جنبههای فردی (مانند حسد) تا اجتماعی (مانند سرکشی) است. | ||
== دیدگاههای فقهی تاریخی در مورد بغی == | |||
در فقه امامیه، بغی عمدتاً به عنوان خروج علیه "امام عادل" یا "امام معصوم" تعریف شده است. <sup>[2]</sup> بسیاری از علمای برجسته گذشته، این مفهوم را محدود به دوران حضور امامان معصوم میدانستند. برای مثال، علامه حلی (متوفی ۷۲۶ق) و شهید ثانی (متوفی ۹۶۶ق) تأکید داشتند که بغی تنها در صورت خروج بر امام معصوم محقق میشود، زیرا حاکمیت مشروع تنها از سوی امامان شیعه (علیهمالسلام) تضمین میشود. <sup>[2]</sup> این دیدگاه بر اساس روایاتی مانند حدیث امام صادق (ع) است که جنگهای امام علی (ع) علیه مخالفان را مصداق بغی میداند، جایی که خروج علیه امام به عنوان تجاوز علیه طایفهای از مسلمانان تفسیر میشود. <sup>[1]</sup> | در فقه امامیه، بغی عمدتاً به عنوان خروج علیه "امام عادل" یا "امام معصوم" تعریف شده است. <sup>[2]</sup> بسیاری از علمای برجسته گذشته، این مفهوم را محدود به دوران حضور امامان معصوم میدانستند. برای مثال، علامه حلی (متوفی ۷۲۶ق) و شهید ثانی (متوفی ۹۶۶ق) تأکید داشتند که بغی تنها در صورت خروج بر امام معصوم محقق میشود، زیرا حاکمیت مشروع تنها از سوی امامان شیعه (علیهمالسلام) تضمین میشود. <sup>[2]</sup> این دیدگاه بر اساس روایاتی مانند حدیث امام صادق (ع) است که جنگهای امام علی (ع) علیه مخالفان را مصداق بغی میداند، جایی که خروج علیه امام به عنوان تجاوز علیه طایفهای از مسلمانان تفسیر میشود. <sup>[1]</sup> | ||
خط ۳۱: | خط ۳۲: | ||
در فقه اهل سنت، بغی گستردهتر تعریف میشود؛ برای مثال، حنفیان آن را خروج از اطاعت امام میدانند، در حالی که مالکیان و شافعیان ندادن حقوق امام را نیز شامل میکنند. <sup>[2]</sup> با این حال در فقه امامیه سنتی تأکید بر امام معصوم، بغی را به دوران خاصی محدود میکند و آن را جرمی تعزیری (نه حدی) میداند، زیرا مجازات مشخصی در شرع برای آن تعیین نشده است. <sup>[1]</sup> | در فقه اهل سنت، بغی گستردهتر تعریف میشود؛ برای مثال، حنفیان آن را خروج از اطاعت امام میدانند، در حالی که مالکیان و شافعیان ندادن حقوق امام را نیز شامل میکنند. <sup>[2]</sup> با این حال در فقه امامیه سنتی تأکید بر امام معصوم، بغی را به دوران خاصی محدود میکند و آن را جرمی تعزیری (نه حدی) میداند، زیرا مجازات مشخصی در شرع برای آن تعیین نشده است. <sup>[1]</sup> | ||
== تعمیم اتهام بغی توسط رژیم ایران == | |||
در دوران معاصر، به ویژه پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضد سلطنتی در ایران]]، مفهوم بغی توسط برخی فقیهان و قانونگذاران ایرانی تعمیم یافته و به خروج علیه "نظام جمهوری اسلامی" به عنوان نماینده حاکمیت اسلامی اطلاق میشود. <sup>[1]</sup> این تعمیم، بر اساس دیدگاههایی مانند کاشفالغطاء (متوفی ۱۲۲۸ق) است که خروج بر نائبان عام یا خاص امام را نیز بغی میشمارد. <sup>[2]</sup> [[روحالله خمینی]] '''بغی''' را در چارچوب جهاد بحث میکند و آن را به مخالفت با حاکمیت اسلامی گسترش میدهد. <sup>[3]</sup> | در دوران معاصر، به ویژه پس از [[انقلاب ضد سلطنتی|انقلاب ضد سلطنتی در ایران]]، مفهوم بغی توسط برخی فقیهان و قانونگذاران ایرانی تعمیم یافته و به خروج علیه "نظام جمهوری اسلامی" به عنوان نماینده حاکمیت اسلامی اطلاق میشود. <sup>[1]</sup> این تعمیم، بر اساس دیدگاههایی مانند کاشفالغطاء (متوفی ۱۲۲۸ق) است که خروج بر نائبان عام یا خاص امام را نیز بغی میشمارد. <sup>[2]</sup> [[روحالله خمینی]] '''بغی''' را در چارچوب جهاد بحث میکند و آن را به مخالفت با حاکمیت اسلامی گسترش میدهد. <sup>[3]</sup> | ||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
این مواد، بغی را جرمی حدی تلقی میکنند، در حالی که در فقه سنتی امامیه، آن را تعزیری میدانند. <sup>[1]</sup> عناصر ضروری تحقق بغی در این قانون شامل وجود گروه متشکل، استفاده یا همراه داشتن سلاح، و قصد براندازی نظام است.[2] برای بررسی این اتهام نیز رژیم ایران دادگاه انقلاب را تعیین کرده است و نه دادگاه کیفری عمومی؛ امری که نشاندهنده سیاسی انگاشتهشدن این جرم است. <sup>[1]</sup> | این مواد، بغی را جرمی حدی تلقی میکنند، در حالی که در فقه سنتی امامیه، آن را تعزیری میدانند. <sup>[1]</sup> عناصر ضروری تحقق بغی در این قانون شامل وجود گروه متشکل، استفاده یا همراه داشتن سلاح، و قصد براندازی نظام است.[2] برای بررسی این اتهام نیز رژیم ایران دادگاه انقلاب را تعیین کرده است و نه دادگاه کیفری عمومی؛ امری که نشاندهنده سیاسی انگاشتهشدن این جرم است. <sup>[1]</sup> | ||
== استفاده از اتهام بغی برای سرکوب مخالفان سیاسی توسط رژیم ایران == | |||
رژیم سیاسی فعلی ایران، که بر پایه ولایت فقیه استوار است، از مفهوم بغی برای توجیه سرکوب مخالفان سیاسی و اعدام آنها استفاده میکند.[7] این کاربرد، بغی را از یک مفهوم فقهی تاریخی به ابزاری حقوقی برای حفظ قدرت تبدیل کرده است.[7] برای مثال، در اعتراضات گسترده مانند جنبش سبز (۱۳۸۸ش)، اعتراضات آبان ۱۳۹۸ش، و اعتراضات زن، زندگی، آزادی (۱۴۰۱ش)، مخالفان اغلب به عنوان "باغی" یا "محارب" (که گاهی با بغی همپوشانی دارد) متهم میشوند.[7] این اتهام، امکان صدور احکام سنگین مانند اعدام را فراهم میکند، حتی اگر اقدامات مخالفان غیرمسلحانه باشد.[7] | رژیم سیاسی فعلی ایران، که بر پایه ولایت فقیه استوار است، از مفهوم بغی برای توجیه سرکوب مخالفان سیاسی و اعدام آنها استفاده میکند.[7] این کاربرد، بغی را از یک مفهوم فقهی تاریخی به ابزاری حقوقی برای حفظ قدرت تبدیل کرده است.[7] برای مثال، در اعتراضات گسترده مانند جنبش سبز (۱۳۸۸ش)، اعتراضات آبان ۱۳۹۸ش، و اعتراضات زن، زندگی، آزادی (۱۴۰۱ش)، مخالفان اغلب به عنوان "باغی" یا "محارب" (که گاهی با بغی همپوشانی دارد) متهم میشوند.[7] این اتهام، امکان صدور احکام سنگین مانند اعدام را فراهم میکند، حتی اگر اقدامات مخالفان غیرمسلحانه باشد.[7] | ||
خط ۶۳: | خط ۶۲: | ||
[[اعدام در ایران|اعدام]] افراد زیر ۱۸ سال در سال ۱۳۶۰ در حالی انجام شد که آن سال هنوز قوانین مدونی در جمهوری اسلامی وجود نداشت و تمام افراد زیر ۱۸ سال با احکامی مانند «محارب»، «مفسد فی الارض» و «باغی» اعدام شدند. به نظر میرسد در غیاب قوانین مدون قضایی، حاکمان شرع دادگاههای انقلاب، سن بلوغ شرعی برای دختران (۹ سال) و پسران (۱۵ سال) را مبنای صدور و اجرای احکام اعدام قرار داده بودند. <sup>[6]</sup> | [[اعدام در ایران|اعدام]] افراد زیر ۱۸ سال در سال ۱۳۶۰ در حالی انجام شد که آن سال هنوز قوانین مدونی در جمهوری اسلامی وجود نداشت و تمام افراد زیر ۱۸ سال با احکامی مانند «محارب»، «مفسد فی الارض» و «باغی» اعدام شدند. به نظر میرسد در غیاب قوانین مدون قضایی، حاکمان شرع دادگاههای انقلاب، سن بلوغ شرعی برای دختران (۹ سال) و پسران (۱۵ سال) را مبنای صدور و اجرای احکام اعدام قرار داده بودند. <sup>[6]</sup> | ||
== برخی از متهم شدگان == | |||
[[قتل عام ۶۷]] | [[قتل عام ۶۷]] | ||
خط ۱۳۳: | خط ۱۳۱: | ||
در برخی موارد این اتهامها نیز رژیم ایران تنها خبر اعدام یا اعدامهای جمعی را منتشر میکند و نامی از اعدامشدگان نمیبرد. <sup>[11]</sup> | در برخی موارد این اتهامها نیز رژیم ایران تنها خبر اعدام یا اعدامهای جمعی را منتشر میکند و نامی از اعدامشدگان نمیبرد. <sup>[11]</sup> | ||
== مواضع علنی == | |||
موسوی تبریزی در مصاحبه مطبوعاتی خود در دوم شهریور ۱۳۶۰ ضمن اعلام دستگیری «۴۶۰ تن از اعضای سازمان منافقین، راهکارگر، اقلیت، پیکار، کومله و اتحادیه کمونیست و سایر گروهکهای دیگر» طی چند روز اعلام کرد که: | موسوی تبریزی در مصاحبه مطبوعاتی خود در دوم شهریور ۱۳۶۰ ضمن اعلام دستگیری «۴۶۰ تن از اعضای سازمان منافقین، راهکارگر، اقلیت، پیکار، کومله و اتحادیه کمونیست و سایر گروهکهای دیگر» طی چند روز اعلام کرد که: | ||
ویرایش