کاربر:Khosro/صفحه تمرین NOINDEX: تفاوت میان نسخه‌ها

Khosro (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
Khosro (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
(۱۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|بندانگشتی|1148x1148پیکسل]]'''محمدولی خان تنکابنی'''، (متولد ۱۲۶۴ هـ.ق، تنکابن - درگذشته ۲۷ شهریور ۱۳۰۵ هـش، )ملقب به سپهدار اعظم، یکی از دولتمردان برجسته دوران قاجار بود که در سال ۱۲۶۴ قمری در منطقه دوهزار تنکابن زاده شد. پدرش حبیب‌الله خان ساعدالدوله، از نوادگان محمدولی خان سرتیپ تنکابنی، بود و محمدولی تحت تربیت مادرش بزرگ شد. وی در دوازده سالگی به تهران آمد و به خدمت نظام درآمد، جایی که به سرعت به درجه سرتیپی رسید و لقب نصرالسلطنه را از [[ناصرالدین شاه]] دریافت کرد. او در سرکوب شورش ترکمن‌ها نقش داشت و حکومت استرآباد، گیلان و آذربایجان را بر عهده گرفت. همچنین، اداره ضرابخانه، وزارت مسکوکات و تلگرافخانه را مدیریت کرد و خدمات آبادانی در گیلان انجام داد.
[[پرونده:برای صفحه تمرین.jpg|بندانگشتی|1148x1148پیکسل]]
{{جعبه اطلاعات حزب سیاسی
| نام = اخوان‌المسلمین
| نام بومی = الاخوان المسلمون
| زبان ۱ = عربی
| نام زبان ۱ =
| آرم = [[پرونده:اخوان‌المسلمین1.jpg|جایگزین=اخوان‌المسلمین انگشتی|280x280پیکسل|آخوان‌المسلمین]]
| بنیانگذار = حسن البنا
| رهبر ۱ عنوان = مرشد عام اول
| رهبر ۱ نام = حسن البنا
| رهبر ۲ عنوان =مرشد عام دوم
| رهبر ۲ نام = حسن الهضیبی
| آرمان = احیای خلافت اسلامی و حاکمیت شریعت
| تأسیس = مارس ۱۹۲۸
| انحلال = غیرقانونی اعلام شده در مصر (۱۹۵۴ و مجدداً ۲۰۱۳)
| انشعاب = التنظیم الخاص (دستگاه ویژه)، گروه‌های جهادی متأثر از سید قطب، حماس (شاخه فلسطین)
| مرکز فرماندهی = قاهره، مصر (عملاً ممنوع)
| روزنامه =
| وابستگی ۱ عنوان = بازوی سیاسی سابق در مصر
| وابستگی ۱ = حزب آزادی و عدالت (منحل شده)
| ایدئولوژی = اسلام‌گرایی، اسلام سیاسی، سلفی‌گری اصلاح‌طلب
| مذهب = اسلام سنی
| کشور = مصر
| پانوشت = بزرگ‌ترین و سازمان‌یافته‌ترین جنبش اسلام‌گرای اهل سنت در جهان عرب.
|رهبر ۳ عنوان=مرشد عام سوم|رهبر ۳ نام=عمر التلمسانی}}
'''اخوان‌المسلمین'''، (الاخوان المسلمون) یک جنبش فراملی اسلام‌گرا و بزرگ‌ترین و سازمان‌یافته‌ترین گروه سیاسی اهل سنت در جهان عرب است که در سال ۱۹۲۸ میلادی (۱۳۴۷ قمری) در شهر اسماعیلیه مصر تأسیس شد. این گروه توسط معلمی به نام حسن البنا پایه‌گذاری شد. اخوان‌المسلمین از ابتدا با هدف احیای ارزش‌های اسلامی در جامعه و مقاومت در برابر نفوذ فرهنگی و سیاسی غرب شکل گرفت. دیدگاه‌های این سازمان به تدریج از یک جنبش اصلاحی اجتماعی و آموزشی به یک نیروی سیاسی، نظامی و تشکیلاتی تبدیل شد و در طول دهه‌های متمادی، مبارزات شدیدی را علیه دولت‌های عربی (به‌ویژه در مصر) تجربه کرد. اخوان توانست با تأسیس شاخه‌های متعدد در کشورهای مختلف منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا، تأثیر عمیقی بر سیاست‌های منطقه‌ای بگذارد و در تاریخ خود، از مشارکت در انتخابات و تشکیل دولت تا دوران سرکوب و زیرزمینی شدن را تجربه کرده‌است.<ref name=":0">[https://www.britannica.com/topic/Muslim-Brotherhood اخوان‌المسلمین - بریتانیکا]</ref><ref name=":1">[https://journals.shahed.ac.ir/article_3589_d1fd9fd893a72153aa08e8d933a55af0.pdf بررسی رویکردها و تحوالت اجتماعی و اندیشهای اخوانالمسلمین؛ از جنبش تا دولت - مجلات شاهد]</ref><ref name=":2">[https://eslahe.com/4110/%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE%DA%86%D9%87-%D9%85%D8%A8%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AA-%D8%A7%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86-%D8%A7%D9%84%D9%85%D8%B3%D9%84%D9%85%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%A2%D8%BA%D8%A7 تاریخچه مبارزات اخوان المسلمین از آغاز تا بهار عربی - نوگرا]</ref>


در دوران [[محمد علی شاه|محمدعلی شاه]]، ابتدا مخالف [[جنبش مشروطه ایران|جنبش مشروطه]] بود و برای سرکوب مجاهدان تبریز اعزام شد، اما به دلیل اختلاف با [[عبدالمجید میرزا عین‌الدوله|عین‌الدوله]]، به مشروطه‌خواهان پیوست و رهبری نیروهای شمال را در فتح تهران بر عهده گرفت. در ۲۳ جمادی‌الآخره ۱۳۲۷ قمری، تهران فتح شد و محمدعلی شاه خلع گردید. سپهدار اعظم سپس ریاست وزرا و وزارت جنگ را عهده‌دار شد و در افتتاح مجلس دوم نقش داشت. او سه بار کابینه تشکیل داد و در ساماندهی امور مالی و نظامی کوشید، اما اختلافات داخلی منجر به استعفای وی گردید.
== مقدمه ==
اخوان‌المسلمین که گاهی با نام ساده‌تر «اخوان» نیز شناخته می‌شود، جنبشی است که به دلیل گستردگی نفوذ، عمر طولانی و نقش محوری در تحولات سیاسی خاورمیانه، از اهمیت مطالعاتی بالایی برخوردار است. این جنبش در سده بیستم، در واکنش به فروپاشی خلافت عثمانی و افزایش نفوذ غرب در منطقه، توسط حسن البنا در مصر پایه‌گذاری شد. ایده اصلی تأسیس، بازگشت به اسلام اصیل به عنوان راه‌حلی جامع برای تمام مشکلات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بود. اخوان‌المسلمین به عنوان یک جنبش مردمی، به سرعت در میان طبقات مختلف جامعه مصر، به ویژه کارمندان و دانشجویان، گسترش یافت و در دهه ۱۹۴۰ به اوج قدرت و سازماندهی خود رسید.<ref name=":0" /><ref name=":1" />


پس از [[کودتای ۳ اسفند ۱۲۹۹]]، سپهدار اعظم زندانی شد و پس از آزادی، از سیاست کناره گرفت. مشکلات مالی ناشی از وام‌های بانکی و مالیات‌های جدید دولت [[رضاشاه پهلوی]]، املاک وسیع وی را تهدید کرد. او که بیش از هزار نوکر و سوار داشت، در نهایت نتوانست بدهی‌های خود را بپردازد و در ۲۷ شهریور ۱۳۰۵ شمسی، در سن هشتاد سالگی، با شلیک به شقیقه خود در زرگنده تهران به زندگی‌اش پایان داد. وصیت‌نامه‌اش بر سادگی تدفین تأکید داشت.
اخوان‌المسلمین نه تنها یک سازمان سیاسی، بلکه یک تشکیلات مذهبی، اجتماعی، آموزشی و خیریه محسوب می‌شد که در طول حیات خود از روش‌های مختلفی شامل فعالیت‌های پارلمانی، نهادهای مدنی و در مواردی اقدامات خشونت‌آمیز استفاده کرده‌است. بررسی تاریخ اخوان‌المسلمین نیازمند درک تحولات داخلی، شکاف‌های فکری (به‌ویژه پس از سید قطب) و تأثیر آن بر جنبش‌های اسلام‌گرای معاصر در کشورهایی مانند سوریه، اردن، تونس و شاخه‌های بین‌المللی آن است.<ref name=":3">[https://www.zeitoons.com/7990 بررسی تحولات آرای اخوانی‌ها، از حسن البنا تا راشد الغنوشی - زیتون]</ref><ref name=":4">[https://www.cfr.org/backgrounder/does-muslim-brotherhood-have-ties-terrorism آیا اخوان المسلمین با تروریسم ارتباط دارد - CFR]</ref><ref name=":2" />


سپهدار اعظم نمادی از فئودالیسم مشروطه‌خواه بود که از مخالف استبداد به حامی مشروطه تبدیل شد، اما فرصت‌طلبی‌اش در حفظ منافع شخصی برجسته بود. نقش وی در فتح تهران و تشکیل دولت‌های اولیه مشروطه، او را به یکی از چهره‌های کلیدی جنبش تبدیل کرد، هرچند دوران پایانی زندگی‌اش با فلاکت مالی همراه بود.  
== زمینه پیدایش و دوران تأسیس ==
[[پرونده:حسن البنا.jpg|جایگزین=حسن البنا بنیانگذار اخوان‌المسلمین|بندانگشتی|220x220پیکسل|حسن البنا بنیانگذار اخوان‌المسلمین]]
اخوان‌المسلمین در مارس ۱۹۲۸ میلادی (۱۳۴۷ قمری) در شهر اسماعیلیه مصر توسط «حسن البنا»، که در آن زمان یک معلم جوان مدرسه بود، و شش تن از کارگران شرکت کانال سوئز تأسیس شد. شکل‌گیری این گروه واکنشی مستقیم به دو رویداد مهم تاریخی بود: نخست، سقوط خلافت عثمانی در سال ۱۹۲۴ که خلأیی در رهبری سیاسی جهان اسلام ایجاد کرد؛ و دوم، حضور استعماری بریتانیا در مصر و نفوذ گسترده فرهنگ غربی که از دیدگاه بنیان‌گذاران، تهدیدی برای هویت اسلامی محسوب می‌شد.<ref name=":0" /><ref name=":5">اخوان المسلمین: تاریخ، ایدئولوژی و مبارزات - نویسنده: ریچارد پی. میشل (Richard P. Mitchell)</ref>


== نسب خانوادگی و القاب ==
حسن البنا بر این باور بود که ضعف جهان اسلام ناشی از دور شدن مسلمانان از اصول اولیه دین است. او شعار معروف «اسلام راه‌حل است» (الاسلام هو الحل) را مطرح کرد و اسلام را نه صرفاً یک دین عبادی، بلکه یک نظام جامع زندگی (شامل سیاست، اقتصاد و اجتماع) معرفی نمود.<ref name=":1" /><ref name=":2" />
محمدولی خان از شاخه خلعت‌بری خاندان بزرگ تونی تنکابنی بود. جد اعلایش مرتضی‌قلی خان تونی (زنده در حدود ۱۲۰۰ قمری) از سرداران فتحعلی‌شاه بود و لقب «سپهدار» را اولین بار برای این خاندان به ارمغان آورد. پس از مرگ مرتضی‌قلی خان، پسرش محمدولی خان سرتیپ (جد مستقیم سپهدار اعظم) این لقب را به ارث برد و در جنگ هرات کشته شد. محمدولی خان تنکابنی در ابتدا در سال ۱۲۸۵ق، «نصرالسلطنه» خوانده شد، سپس در سال ۱۳۰۵ ق، «سپهدار»، بعد در سال ۱۳۱۵ق،«سپهدار اعظم»، در اواخر دوران قاجار در سال ۱۳۲۴ق،«سردار معظم» و سرانجام در سال ۱۳۲۷ق، «سپهسالار اعظم تنکابنی» نامیده شد. '''(دانشنامه جهان اسلام + حسین جواهری)'''


== زندگی اولیه و ورود به خدمت نظام ==
=== ساختار سازمانی و گسترش سریع ===
محمدولی خان تنکابنی در سال ۱۲۶۴ قمری در منطقه دوهزار، ییلاق خاندان خلعت‌بری در کوهستان تنکابن، چشم به جهان گشود. پدر وی، حبیب‌الله خان ملقب به ساعدالدوله و بعدها ترخان سردار، فرزند محمدولی خان سرتیپ تنکابنی بود که در محاصره هرات کشته شد. از آنجایی که پدرش اغلب در تهران و در خدمت دربار بود، محمدولی تحت مراقبت مادرش پرورش یافت. در سن دوازده سالگی به تهران آمد و به خدمت نظام پیوست. در زمان صدارت [[میرزا حسین خان سپهسالار]]، درجه سرتیپی دریافت کرد و به فرمانروایی رشت و تنکابن رسید. '''(دانشنامه جهان اسلام)'''
اخوان‌المسلمین در ابتدا به عنوان یک انجمن خیریه و اصلاحی فعالیت خود را آغاز کرد، اما به سرعت به یک جنبش توده‌ای تبدیل شد. در سال ۱۹۳۲، حسن البنا مقر اصلی سازمان را به قاهره منتقل کرد. این جنبش با ایجاد شبکه‌ای گسترده از مدارس، مساجد، بیمارستان‌ها و کارخانه‌های کوچک، توانست پایگاه اجتماعی قدرتمندی در میان طبقات پایین و متوسط شهری ایجاد کند.<ref name=":0" /><ref name=":6">ظهور و سقوط اخوان المسلمین - نویسنده: حسن حبنکه المیدانی</ref>


در اواخر دهه ۱۲۹۰ قمری، هنگامی که ترکمن‌ها در شمال ایران آشوب به پا کردند، محمدولی خان مأمور برقراری امنیت شد و آنان را شکست داد. ناصرالدین شاه به پاس این خدمت، لقب نصرالسلطنه به وی اعطا کرد. سپس به درجه امیرتومانی رسید و حاکم استرآباد گردید. پس از مدتی به تهران بازگشت و اداره امور ضرابخانه و وزارت مسکوکات را بر عهده گرفت، اما به دلیل اتهام غش در سکه‌ها، از این منصب برکنار شد. '''(حسین جواهری)'''
ساختار اخوان‌المسلمین بر اساس نظمی دقیق و سلسله‌مراتب فرماندهی بنا شد. در رأس این هرم، «مرشد عام» (راهنمای کل) قرار داشت که دارای اختیارات وسیعی بود. اعضا در حلقه‌های کوچک‌تر به نام «اسره» (خانواده) سازماندهی می‌شدند تا آموزش‌های عقیدتی و وفاداری تشکیلاتی را بیاموزند. تا اواخر دهه ۱۹۴۰، تخمین زده می‌شود که اخوان‌المسلمین بیش از ۵۰۰ هزار عضو فعال و هزاران شعبه در سراسر مصر داشت.<ref name=":5" /><ref name=":1" />


== مناصب اداری در دوران ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه ==
=== دستگاه ویژه و آغاز خشونت‌ها ===
در ذیقعده ۱۳۱۷ قمری، محمدولی خان حاکم گیلان شد و طی چهار سال، خدمات رفاهی و آبادانی گسترده‌ای انجام داد، از جمله ساخت جاده‌ها و بهبود زیرساخت‌ها. در صفر ۱۳۲۲ قمری، والی آذربایجان گردید و پس از یک سال به تهران بازگشت. امتیاز اداره تلگرافخانه به وی واگذار شد و همزمان فرماندهی نیروهای نظامی مازندران، گیلان و قزوین را بر عهده داشت. در این دوره، لقب سپهدار اعظم دریافت کرد. وی در زمینه‌های اقتصادی نیز فعال بود و امتیاز استخراج معادن و اجاره گمرک‌ها را به دست آورد. '''(دانشنامه جهان اسلام)'''
یکی از بحث‌برانگیزترین ابعاد اخوان‌المسلمین در دوران اولیه، تأسیس شاخه‌ای مخفی و نظامی به نام «دستگاه ویژه» (الجهاز الخاص یا التنظیم الخاص) بود. هدف اولیه این شاخه، مبارزه با اشغالگران بریتانیایی و آمادگی برای دفاع از منافع اسلامی بود. اعضای این گروه در جنگ ۱۹۴۸ اعراب و اسرائیل شرکت کردند و نقش فعالی ایفا نمودند.<ref name=":2" /><ref name=":4" />


در دوران مظفرالدین شاه، محمدولی خان وزیر گمرک و خزانه شد و این مناصب را تا سال ۱۳۱۵ قمری حفظ کرد. او همچنین در سفر سوم مظفرالدین شاه به اروپا، برای تأمین هزینه‌ها به قفقاز رفت و لقب سردار معظم گرفت. عین‌الدوله، صدراعظم وقت، وی را وزیر پست و تلگراف و فرمانده توپخانه و فوج‌های قزوین، گیلان و مازندران کرد. (حسین جواهری) </بخش2>
با این حال، فعالیت‌های دستگاه ویژه به خشونت‌های داخلی نیز کشیده شد. در دسامبر ۱۹۴۸، پس از آنکه محمود فهمی نقراشی (نخست‌وزیر وقت مصر) دستور انحلال اخوان‌المسلمین را صادر کرد، توسط یکی از اعضای شاخه نظامی اخوان ترور شد. در واکنش به این رویداد، حسن البنا ترور را محکوم کرد و عبارت معروف «نه برادرند و نه مسلمان» را دربارهٔ عاملان ترور به کار برد، اما این برائت مانع از برخورد حکومت نشد. سرانجام در فوریه ۱۹۴۹، حسن البنا توسط مأموران حکومتی ترور شد و سازمان وارد دوره‌ای از بحران رهبری و سرکوب شدید گردید.<ref name=":0" /><ref name=":5" />


<بخش جدید ۲ – زمین‌داری و ثروت عظیم فئودالی> (این بخش رو به‌عنوان زیربخش جدید در انتهای بخش۲ بگذار، عنوانش: ثروت و زمین‌داری) سپهدار اعظم بزرگ‌ترین مالک شمال ایران به‌شمار می‌رفت و بیش از ۳۵۰ روستا و مزرعه در تنکابن، تالش، لنگرود، لاهیجان، رشت و استرآباد متعلق به او بود. جنگل‌های وسیع تنکابن، شیلات خزر، تجارت چای، برنج و ابریشم عمدتاً در دست وی و خاندانش بود. این املاک از طریق ارث پدری، خرید، غصب و امتیازات درباری گرد آمده بود و سالانه میلیون‌ها تومان درآمد داشت. همین ثروت عظیم بعدها باعث شد بانک‌های روس و سپس دولت ایران او را تحت فشار شدید مالی قرار دهند. (دانشنامه جهان اسلام + فرارو + جهان ایرانی)
== دوران ناصر، سید قطب و تحولات ایدئولوژیک ==


=== انقلاب ۱۹۵۲ و تقابل با جمال عبدالناصر ===
با وقوع کودتای «افسران آزاد» در سال ۱۹۵۲ که منجر به سرنگونی نظام پادشاهی در مصر شد، اخوان‌المسلمین در ابتدا از این حرکت حمایت کرد و روابط نزدیکی با رهبران کودتا داشت. آن‌ها امیدوار بودند که افسران جوان، قوانین اسلامی را در کشور اجرا کنند. اما پس از به قدرت رسیدن «[[جمال عبدالناصر]]»، تضاد عمیقی میان دیدگاه سکولار و ناسیونالیستی ناصر و دیدگاه اسلام‌گرایانه اخوان پدیدار شد. ناصر خواهان وفاداری مطلق تمام گروه‌ها به دولت بود، در حالی که اخوان استقلال تشکیلاتی خود را حفظ کرد.<ref name=":0" /><ref name=":5" />


<بخش3: نقش در جنبش مشروطه و دوران محمدعلی شاه> در آغاز جنبش مشروطه، سپهدار اعظم از هواداران دربار بود و در سرکوب متحصنین مسجد جامع تهران شرکت کرد، جایی که یک سید کشته شد. پس از ترور اتابک در ۲۱ رجب ۱۳۲۵ قمری، وی به همراه ۶۱ تن دیگر از نخبگان درباری، نامه‌ای در حمایت از مشروطه به شاه و مجلس فرستاد. همزمان با شورش ترکمن‌ها، محمدعلی شاه وی را برای سرکوب آنان اعزام کرد و پس از ده ماه، آرامش را برقرار نمود. (حسین جواهری)
این تنش‌ها در سال ۱۹۵۴، پس از یک سوءقصد نافرجام به جان جمال عبدالناصر در میدان المنشیه اسکندریه که به یکی از اعضای اخوان‌المسلمین نسبت داده شد، به اوج رسید. ناصر این رویداد را بهانه‌ای برای سرکوب گسترده قرار داد؛ اخوان‌المسلمین غیرقانونی اعلام شد، دفاترش سوزانده شد و هزاران نفر از اعضای آن دستگیر، شکنجه یا اعدام شدند. «حسن الهضیبی» که پس از البنا به عنوان دومین مرشد عام انتخاب شده بود، نیز زندانی شد.<ref name=":6" />


پس از به توپ بستن مجلس توسط محمدعلی شاه، سپهدار اعظم برای کمک به عین‌الدوله به آذربایجان رفت، اما به دلیل اختلاف، از همکاری خودداری کرد و با ارسال تلگراف به شاه، وی را به پذیرش مشروطه دعوت نمود. مجاهدان تبریزی پیشنهاد کردند به تنکابن برود و پرچم آزادی‌خواهی برافرازد. وی به شمال رفت و به مشروطه‌خواهان رشت پیوست. تلگراف علمای نجف در ۲۲ صفر ۱۳۲۷ قمری، وی را به حمایت از تبریزیان فراخواند. (دانشنامه جهان اسلام)
=== ظهور سید قطب و پارادایم «جاهلیت مدرن» ===
[[پرونده:سید قطب1.jpg|جایگزین=سید قطب|بندانگشتی|211x211پیکسل|سید قطب]]
در دوران حبس و فشار شدید زندان‌های عبدالناصر، تحول فکری عظیمی در بخشی از بدنه اخوان‌المسلمین رخ داد که نماد آن «سید قطب»، نویسنده و نظریه‌پرداز برجسته این گروه بود. قطب در کتاب معروف خود «نشانه‌های راه» (معالم فی الطریق)، قرائتی رادیکال‌تر از اسلام سیاسی ارائه داد. او مفهوم «جاهلیت» را احیا کرد و استدلال نمود که جوامع مسلمان کنونی (از جمله مصر تحت حکومت ناصر) به دلیل عدم اجرای احکام شریعت، در وضعیت جاهلیت به سر می‌برند و مسلمان واقعی نیستند.<ref name=":3" /><ref name=":7">بنیادگرایی اسلامی: ریشه‌های ایدئولوژیک و سیاسی اخوان المسلمین - نویسنده: کریستین تروال (Christine Trendel)</ref>


سپهدار اعظم به سمت قزوین حرکت کرد و بدون جنگ آن را تصرف نمود. دیپلمات‌های روسی و انگلیسی کوشیدند مانع شوند، اما وی بر اطاعت از علما تأکید کرد. پیشنهادهایی برای صلح به شاه داد، اما رد شد. سرانجام در ۲۳ جمادی‌الآخره ۱۳۲۷ قمری، نیروهای وی به همراه بختیاری‌ها تهران را فتح کردند. (حسین جواهری) </بخش3>
سید قطب مفهوم «حاکمیت» را مختص خداوند دانست و هرگونه قانون‌گذاری بشری را شرک تلقی کرد. این اندیشه‌ها زمینه را برای تکفیر (کافر دانستن) حاکمان مسلمان و جواز قیام مسلحانه (جهاد) علیه حکومت‌های داخلی فراهم کرد. هرچند رهبری سنتی اخوان‌المسلمین (مانند الهضیبی) با انتشار کتاب «دعاة لا قضاة» (دعوت‌کنندگان نه قضاوت‌کنندگان) تلاش کرد از تندروی‌های قطب فاصله بگیرد و بر روش اصلاحی تأکید کند، اما اندیشه‌های قطب موجب انشعاب‌های فکری عمیق شد و الهام‌بخش بسیاری از گروه‌های جهادی رادیکال در دهه‌های بعد گردید. سید قطب نهایتاً در سال ۱۹۶۶ توسط حکومت ناصر اعدام شد.<ref name=":0" /><ref name=":3" /><ref name=":7" />


<بخش جدید ۵ – روابط پیچیده با روس و انگلیس> (این بخش رو به‌عنوان زیربخش جدید در بخش۳ بگذار، بعد از جمله «نیروهای وی به همراه بختیاری‌ها تهران را فتح کردند») در مسیر فتح تهران، دولت روسیه ابتدا از سپهدار حمایت ضمنی کرد اما پس از فتح پایتخت، کنسول روسیه در رشت او را تهدید به قطع کمک کرد. انگلیس نیز ابتدا بی‌طرف بود ولی پس از قرارداد ۱۹۰۷ و تقسیم ایران، با نفوذ سپهدار در گیلان مخالفت کرد و در سال‌های ۱۹۱۱–۱۹۱۲ چندین بار از لندن و تهران به او اخطار داد که از سیاست کنار برود. این فشار دو قدرت خارجی نقش مهمی در انزوای سیاسی بعدی وی داشت. (دانشنامه جهان اسلام + رویداد۲۴)
=== دوره انور سادات و بازگشت به جامعه ===
پس از مرگ جمال عبدالناصر در سال ۱۹۷۰، انور سادات به ریاست جمهوری رسید. سادات برای مقابله با نفوذ چپ‌گراها و ناصریست‌ها، سیاست مصالحه با اسلام‌گراها را در پیش گرفت. او زندانیان اخوان را آزاد کرد و به رهبری تبعیدی اجازه بازگشت داد. در این دوره، اخوان‌المسلمین تحت رهبری «عمر التلمسانی» (مرشد سوم) استراتژی پرهیز از خشونت و تمرکز بر فعالیت‌های اجتماعی، دانشجویی و سندیکایی را اتخاذ کرد. آن‌ها رسماً خشونت را نفی کردند، هرچند گروه‌های تندرو منشعب از اخوان (مانند الجهاد اسلامی که متأثر از قطب بودند) راه خشونت را ادامه دادند و نهایتاً سادات را در سال ۱۹۸۱ ترور کردند. با این حال، بدنه اصلی اخوان در این ترور مشارکت نداشت و بر مشی مسالمت‌آمیز خود باقی ماند.<ref name=":1" /><ref name=":4" />


=== از مبارک تا بهار عربی و تجربه حکومت ===
در دوران سی‌ساله حکومت «حسنی مبارک»، اخوان‌المسلمین سیاست «مشارکت بدون سلطه» را در پیش گرفت. اگرچه فعالیت رسمی حزب ممنوع بود، اما اعضای اخوان به عنوان نامزدهای مستقل در انتخابات پارلمانی شرکت می‌کردند و موفق شدند نفوذ خود را در اتحادیه‌های صنفی (پزشکان، مهندسان و وکلا) و دانشگاه‌ها گسترش دهند. نقطه اوج این استراتژی در انتخابات پارلمانی سال ۲۰۰۵ بود که نامزدهای وابسته به اخوان‌المسلمین توانستند ۸۸ کرسی (حدود ۲۰ درصد پارلمان) را کسب کنند و به بزرگترین بلوک اپوزیسیون تبدیل شوند. در این دوره، اخوان با ارائه خدمات اجتماعی گسترده به طبقات محروم، خلأ ناتوانی دولت را پر کرد و پایگاه رأی خود را تحکیم بخشید.<ref name=":0" /><ref name=":1" />


<بخش4: نخست‌وزیری و فعالیت‌های پس از فتح تهران> پس از فتح تهران و خلع محمدعلی شاه، سپهدار اعظم ریاست وزرا و وزارت جنگ را بر عهده گرفت. مجلس دوم در اول ذیقعده ۱۳۲۷ قمری افتتاح شد و به وی رأی اعتماد داد. مجلس از ستارخان، باقرخان، سپهدار و سردار اسعد تجلیل کرد. وی به حزب اعتدالیون پیوست که اکثریت کرسی‌ها را کسب کرد. پس از یک سال استعفا داد، اما در ۹ ربیع‌الاول ۱۳۲۹ قمری دوباره نخست‌وزیر شد. هیئت مالی آمریکایی به ریاست مورگان شوستر برای ساماندهی اقتصاد آمد. (دانشنامه جهان اسلام)
=== انقلاب سال ۲۰۱۱ و صعود به قدرت ===
با آغاز اعتراضات ژانویه ۲۰۱۱ در مصر (بهار عربی)، رهبری اخوان‌المسلمین ابتدا با احتیاط برخورد کرد و دیرتر از جوانان انقلابی به میدان تحریر پیوست، اما به دلیل تشکیلات منسجم خود، به سرعت توانست نبض تحولات سیاسی پس از سقوط مبارک را در دست بگیرد. پس از انقلاب، اخوان‌المسلمین حزب «آزادی و عدالت» (حزب الحریة و العدالة) را تأسیس کرد. در اولین انتخابات پارلمانی دموکراتیک، این حزب توانست اکثریت کرسی‌ها را به دست آورد.


در کابینه اول، سپهدار وزیر جنگ بود و برنامه‌هایی برای اصلاح ارتش و شهربانی ارائه داد. کابینه سه بار ترمیم شد. اختلاف با مجلس بر سر بودجه وزارت جنگ منجر به ترک تهران توسط وی گردید، اما بازگشت و ادامه داد. (حسین جواهری)
در انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۱۲، «محمد مرسی»، از رهبران ارشد اخوان‌المسلمین، به عنوان نامزد حزب معرفی شد و با پیروزی در رقابت با احمد شفیق (نخست‌وزیر سابق)، به عنوان اولین رئیس‌جمهور غیرنظامی و منتخب دموکراتیک مصر سوگند یاد کرد. این پیروزی، اوج موفقیت تاریخی اخوان‌المسلمین پس از هشت دهه فعالیت بود.<ref name=":0" /><ref name=":2" /><ref name=":3" />
[[پرونده:محمد مرسی1.jpg|جایگزین=محمد مرسی|بندانگشتی|213x213پیکسل|محمد مرسی]]


سپهدار اعظم دشمن جنبش جنگل بود و نیروهایی برای سرکوب آن فرستاد. (مازنداران بام ایران) </بخش4>
=== دوران ریاست‌جمهوری مرسی و سقوط (۲۰۱۳) ===
دوران ریاست‌جمهوری محمد مرسی بسیار کوتاه و پرتنش بود. او با چالش‌های عظیمی از جمله اقتصاد در حال فروپاشی، مقاومت نهادهای باقی‌مانده از رژیم سابق (دولت پنهان) و بی‌اعتمادی سکولارها و لیبرال‌ها مواجه شد. صدور بیانیه‌ای در نوامبر ۲۰۱۲ که اختیارات قضایی رئیس‌جمهور را فراتر از نظارت دادگاه‌ها قرار می‌داد، منجر به اعتراضات گسترده شد و مخالفان او را به تلاش برای «اخوانی‌سازی» دولت متهم کردند.<ref name=":0" /><ref name=":3" />


<بخش جدید ۴ – کابینه سوم و اختلافات نهایی> (این بخش رو دقیقاً بعد از پاراگراف آخر بخش۴ بگذار) سومین دوره نخست‌وزیری سپهدار اعظم از شعبان ۱۳۳۰ تا ذیقعده ۱۳۳۰ قمری (تقریباً چهار ماه) طول کشید. در این کابینه، وثوق‌الدوله وزیر خارجه و ناظم‌الدوله وزیر مالیه بودند. اختلاف شدید بر سر قرارداد ۱۹۱۹ و نیز عزل مورگان شوستر باعث شد اکثریت مجلس به کابینه رأی عدم اعتماد دهد و سپهدار در ذیقعده ۱۳۳۰ قمری برای همیشه استعفا کند و از سیاست کنار برود. (دانشنامه جهان اسلام + حسین جواهری)
نارضایتی عمومی در ۳۰ ژوئن ۲۰۱۳ به تظاهرات میلیونی منجر شد. ارتش مصر به فرماندهی عبدالفتاح السیسی، پس از یک ضرب‌الاجل ۴۸ ساعته، در ۳ ژوئیه ۲۰۱۳ محمد مرسی را برکنار و بازداشت کرد. هواداران اخوان در میدان‌های «رابعه عدویه» و «النهضه» تحصن کردند که این تجمعات در اوت ۲۰۱۳ با خشونت شدید نیروهای امنیتی سرکوب شد و صدها کشته بر جای گذاشت (کشتار رابعه). پس از آن، دولت موقت اخوان‌المسلمین را یک «سازمان تروریستی» اعلام کرد، دارایی‌های آن را مصادره نمود و فعالیت‌های آن را کاملاً ممنوع ساخت.<ref name=":0" /><ref name=":4" /><ref name=":8">[https://shouba.ir/%D8%A7%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B3%D8%A7%D8%A8%D9%82%D8%9B-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%AA%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AC%D8%AF%D8%A7%DB%8C%DB%8C-%D8%A7%D8%B2/ اخوانی‌های سابق؛ روایت‌های جدایی از اسلامگرایان اخوانی - شعوبنا]</ref>


== وضعیت کنونی، پراکندگی جهانی و میراث فکری ==


<بخش جدید ۳ – سرکوب جنبش جنگل و دشمنی با میرزا کوچک خان> (این بخش رو به‌عنوان زیربخش جدید در انتهای بخش۴ بگذار، عنوانش: مقابله با جنبش جنگل) سپهدار اعظم از همان ابتدای تشکیل کمیته اتحاد اسلام در رشت (۱۳۳۵ قمری) با میرزا کوچک خان و جنبش جنگل دشمنی آشکار داشت. در سال ۱۳۳۶ قمری چندین لشکر دولتی به فرماندهی وی به گیلان اعزام شد و صدها نفر از جنگلی‌ها کشته یا اسیر شدند. میرزا کوچک خان در نامه‌هایش بارها سپهدار را «خائن به مشروطه و ملت» و «عامل روس‌ها» نامید. این دشمنی تا سقوط کابینه سوم سپهدار ادامه یافت. (مازنداران بام ایران + حسین جواهری)
=== سرکوب پس از ۲۰۱۳ و اعلام گروه تروریستی ===
پس از کودتای ۲۰۱۳ و برکناری محمد مرسی، اخوان‌المسلمین در مصر وارد تاریک‌ترین دوره سرکوب خود شد. دولت جدید مصر به رهبری عبدالفتاح السیسی، اخوان را به عنوان سازمان تروریستی اعلام کرد. این سرکوب شامل اعدام یا حبس طولانی‌مدت هزاران نفر از رهبران و اعضای آن، مصادره اموال و املاک سازمان‌های خیریه و بستن دفاتر مرکزی بود. از سال ۲۰۱۳ به بعد، اخوان‌المسلمین عملاً فعالیت‌های خود را در داخل مصر به صورت مخفی و زیرزمینی ادامه می‌دهد. این سرکوب همچنین باعث ایجاد شکاف‌هایی در میان رهبران خارج از مصر شد که بر سر نحوه مواجهه با حکومت جدید و روش‌های مبارزه اختلاف داشتند.<ref name=":4" />


<بخش5: دوران پهلوی و مشکلات مالی> پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ شمسی، سپهدار اعظم به همراه دیگر رجال قاجاری زندانی شد و صد روز در حبس ماند. پس از آزادی، از سیاست کناره گرفت. املاک وی در رهن بانک استقراضی روس بود و پس از انتقال به وزارت مالیه ایران، ضبط شد. دولت پهلوی مالیات بر املاک وضع کرد و رضاشاه درخواست تجدیدنظر وی را رد کرد. (فرارو)
=== اخوان فراملی و شاخه‌های منطقه‌ای ===
اخوان‌المسلمین نه تنها یک جنبش مصری، بلکه یک سازمان فراملی با شعبه‌ها و جنبش‌های همسو در تقریباً تمام کشورهای عربی است. این شاخه‌ها از نظر ساختاری و سیاسی استقلال نسبی دارند، اما از نظر ایدئولوژیک به آموزه‌های حسن البنا پایبند هستند. از مهم‌ترین این شاخه‌ها می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:<ref name=":6" />
* '''اردن و تونس:''' جنبش اخوان‌المسلمین در اردن به عنوان یک نیروی سیاسی قانونی و ریشه‌دار باقی مانده‌است. در تونس، حزب النهضه به رهبری «راشد الغنوشی» که الهام‌گرفته از اخوان‌المسلمین است، پس از بهار عربی به قدرت رسید و سپس در تحولات بعدی کنار رفت، اما همچنان یک نیروی اصلی محسوب می‌شود.
* '''فلسطین (حماس):''' [[جنبش حماس]]، در [[غزه]] و کرانه باختری، که در سال ۱۹۸۷ تأسیس شد، به عنوان شاخه مستقیم اخوان‌المسلمین در فلسطین شناخته می‌شود و از ایدئولوژی‌های اولیه اخوان تغذیه می‌کند.
* '''سوریه و دیگر مناطق:''' اخوان‌المسلمین سوریه یکی از اصلی‌ترین نیروهای اپوزیسیون در برابر حکومت [[بشار اسد]] بود. نفوذ اخوان همچنین در کشورهای دیگری مانند کویت، سودان و یمن نیز محسوس است.<ref name=":3" /><ref name=":0" /><ref name=":5" />


سپهدار که بیش از هزار نوکر داشت، نتوانست بدهی‌ها را بپردازد و حتی انعام پستچی را نداد. (جهان ایرانی) </بخش5>
=== میراث فکری و تقسیم‌بندی‌های ایدئولوژیک ===
تاریخ فکری اخوان‌المسلمین را می‌توان به سه رویکرد اصلی تقسیم کرد که در تعامل و تقابل با یکدیگرند:
* '''اصلاحیون (Reformists):''' این گروه بر فعالیت‌های اجتماعی، آموزشی و مشارکت در چارچوب قانون اساسی تأکید دارند (مانند استراتژی عمر التلمسانی).
* '''قطبیون (Qutbists):''' این شاخه متأثر از اندیشه‌های سید قطب، دیدگاهی رادیکال دارند و به مفهوم «حاکمیت خدا» (الحاکمیة) و «جهاد هجومی» علیه دولت‌های نامسلمان یا «جاهلی» اعتقاد دارند.
* '''میانه‌روها:''' این گروه تلاش می‌کنند تعادلی میان ایدئولوژی‌های اسلام‌گرایانه و پذیرش نظام دموکراتیک برقرار کنند (مانند برخی از رهبران حزب النهضه تونس).<ref name=":3" /><ref name=":8" />


<بخش جدید ۶ – جزئیات دقیق خودکشی، وصیت‌نامه و دفن> (این بخش رو جایگزین بخش۶ فعلی کن یا به انتهای بخش۵ و قبل از بخش۶ فعلی اضافه کن) سپهدار اعظم صبح روز چهارشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۰۵ شمسی (مطابق با ۲۵ شعبان ۱۳۴۵ قمری) در عمارت زرگنده شمیران، با تپانچه شخصی به شقیقه راست خود شلیک کرد و بلافاصله درگذشت. در وصیت‌نامه دست‌نویسش نوشت: «مرا در امامزاده صالح تجریش با کمال سادگی دفن کنید و هیچ مراسم رسمی نگیرید». بیت معروفی که مدام زمزمه می‌کرد این بود: «مرا عار باشد از این زندگی / که سالار باشم کنم بندگی». پیکرش همان روز در امامزاده صالح تجریش به خاک سپرده شد و مطبوعات وقت از جمله «ایران نو» و «ستاره ایران» خبر مرگش را با تیتر «پایان یک سپهسالار» منتشر کردند. (فرارو + رویداد۲۴ + جهان ایرانی)
== منابع ==
 
<بخش6: مرگ و میراث> در ۲۷ شهریور ۱۳۰۵ شمسی، سپهدار اعظم در زرگنده تهران با شلیک به شقیقه خودکشی کرد. وصیت‌نامه‌اش بر تدفین ساده در امامزاده صالح تأکید داشت. وی بیت "مرا عار باشد از این زندگی / که سالار باشم کنم بندگی" را زمزمه می‌کرد. (رویداد۲۴)
 
سپهدار اعظم نمادی از فرصت‌طلبی بود که از مخالف مشروطه به فاتح تهران تبدیل شد، اما پایان تراژیکی داشت. (مازنداران بام ایران)