کاربر:Safa/5صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

از ایران پدیا
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۹۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
ساواک
{{جعبه زندگینامه
| اندازه جعبه      =
| عنوان            =
| عنوان ۲          =
| نام              =علی یونسی
| تصویر            =۳ علی یونسی.JPG
| اندازه تصویر      =
| عنوان تصویر      =
| زادروز            = ۱۹ مهر ۱۳۷۹
| زادگاه            =تهران
| مکان ناپدیدشدن    =
| تاریخ ناپدیدشدن  =
| وضعیت            =
| تاریخ مرگ        =
| مکان مرگ          =
|عرض جغرافیایی محل دفن=
|طول جغرافیایی محل دفن=
|latd=|latm=|lats=|latNS=N
|longd=|longm=|longs=|longEW=E
| علت مرگ          =
| پیداشدن جسد      =
| آرامگاه          =
| بناهای یادبود    =
| محل زندگی        = ایران
| ملیت              =ایرانی
| نام‌های دیگر      =
| نژاد              =
| تابعیت            =ایران
| تحصیلات            =دانشجوی نخبه دانشگاه صنعتی شریف 
| دانشگاه          =
| پیشه              =
| سال‌های فعالیت    =
| کارفرما          =
| نهاد              =
| نماینده          =
| شناخته‌شده برای    = مردم ایران
| نقش‌های برجسته    =
| سبک              =
| تأثیرگذاران      =مخالفین جمهوری اسلامی
| تأثیرپذیرفتگان    =مردم ایران
| شهر خانگی        =
| دستمزد            =
| دارایی خالص      =
| قد                =
| وزن              =
| تلویزیون          =
| لقب              =
| دوره              =
| پس از            =
| پیش از            =
| حزب              =
| جنبش              =
| مخالفان          =
| هیئت              =
| دین              =اسلام
| مذهب              =
| اتهام            =
| مجازات            =
| وضعیت گناهکاری    =
| منصب              =
| مکتب              =ضد ولایت فقیه
| آثار              =
| همسر              =
| شریک زندگی        =
| فرزندان          =
| والدین            =یوسف یونسی
| خویشاوندان سرشناس =
| جوایز            =
| امضا              =
| اندازه امضا      =
| signature_alt    =
| وبگاه            =
| imdb_id          =
| Soure_id          =
| پانویس            =
}}


س. و. ا. ک. سر واژه های نام سازمان اطلاعات و امنیت کشور است. که از سال ۱۳۳۶ تا ۱۳۵۷ درجهت تحکیم حکومت شاه به دستگیری و شکنجه وسرکوب مخالفان حکومت شاه اقدام می کرد.
'''علی یونسی،''' (زادهٔ ۱۹ مهر ۱۳۷۹) دانشجوی نخبه رشته مهندسی کامپیوتر در دانشگاه صنعتی شریف،


پس از کودتای ۲۸ مرداد بدلیل موقتی بودن شرایط حکومت نظامی و با پایان گرفتن فرمانداری نظامی که پس از کودتای ۲۸ مرداد برای مقابله با بحران، تا سال ۱۳۳۶ برقرار بود، با پیشنهاد امریکا با الگوی سازمان امنیت داخلی امریکا (اف بی آی) در تاریخ ۱۶ فروردین سال ۱۳۳۶ سازمان اطلاعات و امنیت کشور تاسیس شد.
علی یونسی پیش از بازداشت و انتقال به زندان، برنده مدال نقره المپیاد کشوری نجوم در سال ۱۳۹۵و مدال صدای المپیاد نجوم در سال ۱۳۹۶ شد وی مدال طلای المپیاد جهانی نجوم و اخترفیزیک سال ۱۳۹۶ در دوازدهمین المپیاد جهانی نجوم و اخترفیزیک را نیز از آن خود کرد.<ref>[https://azadima.com/post/33/genius-prisoner-ali-younesi وبلاگ آزادی ما]</ref>


== شکل گیری ساواك‌ ==
شامگاه جمعه ۲۲ فروردین ۱۳۹۹ علی یونسی به همراه دوستش امیرحسین مرادی حین قدم زدن در خیابان مورد هجوم ماموران اطلاعاتی قرار می‌گیرند و با ضرب و شتم منجر به جراحت چشم در علی یونسی، بدون هیچ حکمی بازداشت می‌شوند. پدر و مادر علی یونسی نیز بازداشت شده و پس از حدود ۵ ساعت آزاد می‌شوند. <ref name=":0">به نقل از رضا یونسی، برادر علی یونسی در توییتر شخصی</ref>
برای رفع نگرانیهای شاه، مشاوران آمریكایی‌ شاه‌، به‌ او پیشنهاد تشكیل‌ دو سازمان‌ اطلاعات‌ خارجی‌ و امنیت‌ داخلی‌ را به‌ مانند دو سازمان‌ سیا (سازمان‌ اطلاعات‌ خارجی‌ آمریكا) و اف ‌. بی‌ . آی‌ (سازمان‌ امنیت‌ داخلی‌ آمریكا) دادند. این‌ دو سازمان‌ وظیفه كشف‌ توطئه‌های‌ داخلی‌ و خارجی‌ علیه‌ حكومت‌ شاه‌ را برعهده‌ می‌گرفتند. اما شاه‌ با ایجاد تنها یك‌ سازمان‌ موافقت‌ كرد. هسته اولیه‌ این‌ سازمان‌ در فرمانداری‌ نظامی‌ تهران‌ شكل‌ گرفت‌ و روز ۱۱ مهر ماه‌ ۱۳۳۵ خبر آن‌ در مطبوعات‌ به‌ چاپ‌ رسید. چندی‌ بعد لایحه‌ تشكیل‌ آن‌ كه‌ «سازمان‌ اطلاعات‌ و امنیت‌ كشور» نامیده‌ می‌شد (و بعداً به‌ اختصار ساواك‌ نام‌ گرفت‌)  توسط‌ دولت‌ تهیه‌ و به‌ مجلس‌ سنا فرستاده‌ شد. در ۲۳ اسفند ۱۳۳۵ قانون تشکیل ساواک تصویب و در فروردین سال بعد تاسیس شد.


در مجلس‌ سنا عده‌ای‌ از سناتورها به‌ شدّت‌ با لایحه‌ مذكور مخالفت‌ كردند. یكی‌ از سناتورها به‌ نام‌ سناتور خواجه‌نوری‌ این‌ قانون‌ را ظالمانه‌ترین‌ قانون‌ دولت‌ خواند. وی‌ با اشاره‌ به‌ ظلم‌ و ستم‌هایی‌ كه‌ از سوی‌ مأموران‌ نظامی‌ با استفاده‌ از این‌ قانون‌ می‌تواند صورت‌ گیرد، این‌ قانون‌ را موجب‌ محروم‌ شدن‌ مردم‌ از تمام‌ حقوق‌ دمكراتیك‌ و آزادی‌شان‌ دانست‌. عباسقلی‌ گلشائیان‌، وزیر دادگستری‌ وقت‌، ضمن‌ ردّ گفته‌های‌ خواجه‌نوری‌ به‌ دفاع‌ از لایحه‌ مذكور پرداخت‌. او بیان‌ كرد كه‌ این‌ لایحه‌ در واقع‌ از تركیب‌ و هماهنگی‌ قوانین‌ گذشته‌ به‌ وجود آمده‌است‌ و چیز جدیدی‌ نیست‌. سپهبد احمد امیر احمدی‌ نیز در دفاع‌ از آن‌ لایحه‌ به‌ حوادث‌ ناگواری‌ كه‌ در گذشته‌، امنیت‌ كشور را به‌ خطر انداخته‌ بود اشاره‌ كرد. او یادآور شد كه‌ لایحه‌ تشكیل‌ ساواك‌ برای‌ جلوگیری‌ از این‌ حوادث‌ می‌باشد.  
بعد‌ها شورای صنفی دانشجویان ایران نیز حرف‌های رضا یونسی را در رابطه با بازداشت علی یونسی و همچنین امیرحسین مرادی تایید و عنوان کرد مأموران لباس شخصی بدون هیچ حکمی و با ضرب و شتم این دو دانشجو را بازداشت کرده‌اند.


سناتور خواجه‌نوری‌ پس‌ از سخنان‌ امیراحمدی‌ در دفاع‌ از بیانات‌ خود در مخالفت‌ با لایحه‌ شعری‌ را قرائت‌ كرد كه‌ نیت‌ اصلی‌ دولت‌ رژیم‌ را از تشكیل‌ ساواك‌ آشكار می‌ساخت‌:
سرانجام در روز پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۹ رضا یونسی خبر داد که علی یونسی پس از  تحمل ۲ ماه انفرادی به بند عمومی منتقل شده و در زندان انفرادی به کرونا مبتلا شده‌ است.


شنیدم‌ گوسفندی‌ را بزرگی‌
علی یونسی ماه‌ها بدون حکم بازداشت و تشکیل پرونده تحت باز داشت بود و براساس اعلام خواهرش، آیدا یونسی، تا ۵ ماه پس از بازداشت پرونده علی در دست وزارت اطلاعات قرار داشته است. ۳۱ شهریور ۹۹مصطفی نیلی، وکیل علی یونسی، در توئیتر خود اعلام کرد که قرار بازداشت موقت در ۲۵ شهریور به پایان رسیده‌است و علی یونسی ۲ هفته است که بازجویی نشده است اما با این وجود خبری از آزادی نبوده است.<ref>[https://www.akhbar-rooz.com/148779/1401/01/18/ سایت اخبار روز]</ref>


رهانید از دهان‌ و چنگ‌ گرگی‌
== بازداشت علی یونسی ==
شرح مجتبی حسینی از زندانیان هم‌بند علی یونسی از شرایط بازداشت و شکنجه علی یونسی در مصاحبه‌ای از این قرار است.<blockquote>«۱۸ تیر سال گذشته با ریختن ماموران وزارت اطلاعات به منزل شخصی‌ام بازداشت شدم. دلیل این بازداشت، نوشته‌های طنزآمیز من در توئیتر بود. در قرنطینه بند ۲۰۹ زندان اوین در اتاقی با بیست-سی نفر زندانی نگهداری می‌شدیم. ازدحام جمعیت در قرنطینه این بند طوری بود که برای خواب، به‌اصطلاح حالت کتابی مجبور بودیم، بخوابیم. پیش از ورود به قرنطینه این بند، من سه روز در سلول انفرادی همین بند بودم که بسیار سخت گذشت. با ورود به قرنطینه، پسری بسیار جوان به استقبالم آمد. وقتی پریشانی حال روحی من را دید، گفت آرام باش و از من خواست چشم‌بندم را بردارم. برایم چای آورد و به خاطر آزاری که در سلول انفرادی دیده بودم، به من دلداری داد. اسمش را پرسیدم و گفت علی یونسی هستم. از من پرسید شطرنج بازی می کنم یا نه؛ من هم پذیرفتم و حین بازی داستان بازداشت خودش را برایم تعریف کرد.


شبانگه‌ كارد بر حلقش‌ بمالید
۹ روز با علی در همان قرنطینه بند ۲۰۹ اوین هم‌بند بودم. اصلا حال جسمی خوبی نداشت و کم‌کم که شکنجه‌های روحی و جسمی خودش را برایم تعریف کرد، فهمیدم به این پسر جوان در طی صد روز بازداشت تا روزی که من او را دیدم، چه گذشته است. در کل ۹ روزی که من با علی در قرنطینه بند ۲۰۹ بودم، او تنها یک تماس تلفنی چند دقیقه‌ای با خانواده خود داشت.


روان‌ گوسفند از وی‌ بنالید
این تماس بعد از حدود سه هفته، بی‌خبری مطلق از خانواده برقرار شده بود. او را در این چند روز فقط یک‌بار برای بازجویی بردند.


كه‌ از چنگال‌ گرگم‌ در ربودی‌
اولین چیزی که در چهره علی یونسی خیلی روشن بود، وضعیت عفونت چشم او بود. وضعیت چشم علی طوری بود که هر کس از چند متری او را می دید، متوجه وخامت اوضاع چشم او می‌شد.


ولیكن‌ عاقبت‌ گرگم‌ تو بودی‌
چشم علی بسیار کبود شده بود و عفونت داشت. از چشمان علی همیشه خونابه بیرون می‌آمد و تنها درمانی که مسئولان زندان برای او داشتند، روزی چند قرص آنتی‌بیوتیک بود.


سناتور جمال‌ امامی‌، یكی‌ دیگر از نمایندگان‌ مجلس‌ سنا بود كه‌ به‌ مخالفت‌ با لایحه‌ پرداخت‌ و با اشاره‌ به‌ سخنان‌ امیراحمدی‌، قانون‌ تشكیل‌ ساواك‌ را عاملی‌ برای‌ بروز حوادث‌ ذكر كرد و در ادامه‌ گفت‌:«امروز باید تمام‌ كوششمان‌ را بكنیم‌ كه‌ مردم‌ را راضی‌ نگه‌ داریم‌، توی‌ سر مردم‌ نزنیم‌، تا وقتی‌ كه‌ مردم‌ تخطی‌ نكردند با آنان‌ برخورد نكنیم‌، همه می‌دانیم‌ كه‌ مردم‌ ایران‌ سرشتشان‌ این‌ است‌ كه‌ خطاكار نیستند، ولی‌ وقتی‌ كارد به‌ استخوانشان‌ رسید جنب‌ و جوش‌ می‌كنند؛ كارد را به‌ استخوانشان‌ نرسانید.».
خود علی می‌گفت این جراحت به لحظه بازداشت او به همراه امیرحسین مرادی در خیابان برمی‌گشت. این دو دوست در خیابان در حال قدم زدن بودند، که یک‌باره ماموران وزارت اطلاعات با خشونت وحشتناکی به آن‌ها حمله کرده و شروع به ضرب‌وشتم این دو دانشجو می‌کنند.


پس‌ از سخنان‌ جمال‌ امامی‌، سرلشكر وثوق‌، وزیر جنگ‌ وقت‌، به‌ دفاع‌ از لایحه‌ پرداخت‌. او نیز متذكر شد كه‌ لایحه‌ تشكیل‌ ساواك‌، فعالیت‌های‌ دستگاههای‌ مختلف‌ امنیتی‌ ـ اطلاعاتی‌ مانند ركن‌ ۲ ارتش‌ و دایره‌ سیاسی‌ شهربانی‌ و...را در یك‌ دستگاه‌ متمركز می‌كند.
ضرب‌وشتم علی به حدی بود که تا صد روز بعد از بازداشت که من او را در قرنطینه بند ۲۰۹ زندان اوین دیدم، هنوز چشم او به شدت متورم و عفونی بود. بعد از بازداشت در خیابان، ماموران علی را به منزل پدری خود برده بسیاری از وسایل منزل را با خود برده بودند که تا آن روز یعنی صد روز بعد از بازداشت، همچنان کارت ملی مادر علی را به او تحویل نداده بودند. علی می‌گفت جدا از یادداشت‌ها، لپ‌تاپ و بسیاری دیگر از لوازم شخصی و حتی مدارک شناسایی پدر و مادر، ماموران حتی دستگاه پرینتر خانه را هم ضبط کردند.


لایحه‌ مذكور، با وجود مخالفت‌هایی‌ كه‌ ذكر شد در شور اول‌ به‌ تصویب‌ رسید و پس‌ از بررسی‌ مجدد در كمیسیون‌ شماره‌ یك‌ مجلس‌ سنا، در شور دوم‌ مطرح‌ شد. قانون‌ تشكیل‌ ساواك‌ با اكثریت‌ آراء به‌ تصویب‌ سناتورها رسید. لایحه‌ مذكور پس‌ از آن‌ در مجلس‌ شورای‌ ملی‌ مطرح‌ شد و بدون‌ هیچ‌گونه‌ اعتراضی‌ به‌ تصویب‌ رسید. به‌ این‌ ترتیب‌، ساواك‌ فعالیت‌ خود را رسماً از اوایل‌ سال‌ ۱۳۳۶ به‌ ریاست‌ تیمور بختیار، فرماندار نظامی‌ تهران‌، شروع‌ كرد.
ظاهرا ماموران تازه در منزل پدری علی، وقتی در حال جستجوی وسایل او بودند، متوجه مدال‌های طلای جهانی المپياد و نقره کشوری او شدند. علی می‌گفت وقتی بازجوها در خانه مدال‌های من را دیدند، با تعجب پرسیدند این‌ها چیست؟ وقتی گفتم من برنده مدال طلای جهانی المپیک نجوم و نقره کشوری نجوم هستم، به شدت تعجب کردند.


== قوانین تشکیل ساواک ==
حتی می‌گفت برخورد ماموران بعد از دیدن مدال نسبت به قبل که فقط توهین و خشونت بود، کمی محترمانه‌تر شد.
قانون تشکیل ساواک در برگیرنده سه ماده اصلی بود.


ماده۱- برای حفظ امنیت کشور و جلوگیری از هر گونه توطئه که مضر به مصالح عمومی است، سازمانی به نام اطلاعات و امنیت کشور وابسته به نخست وزیری تشکیل می شود و رئیس سازمان، معاونت نخست وزیر را داشته وبه فرمان اعلیحضرت همایونی شاهنشاهی منصوب خواهد شد.
بعد از تفتیش منزل پدری علی یونسی، به منزل امیرحسین مرادی هم رفتند....


ساواک بخشی از نخست وزیری بوده و رئیس آن را شاه منصوب می‌کرد. رئیس این سازمان عنوان معاون نخست وزیر را داشت.
علی شصت روز را در سلول انفرادی کوچک با یک لامپ بزرگ همیشه روشن و همچنین شوفاژی که در گرمای تیرماه ۲۴ ساعته روشن بود، گذرانده بود. برای من که مدتی بسیار کوتاه‌تر را در انفرادی گذرانده بودم، واقعا وحشتناک بود که پسری تقریبا ده سال کوچک‌تر از من، با آن عفونت چشم و اتهامات سنگین، شصت روز را در سلول انفرادی گذرانده است.


ماده۲- سازمان اطلاعات و امنیت کشور دارای وظایف زیر است:
تنها یکی از نمونه‌های شکنجه روانی که علی یونسی برای من تعریف کرد، این بود که یک شب، از سلول کناری خودش، صدای شکنجه و فریادهای وحشتناکی می‌آمد. می‌گفت این صدا تا چند ساعت ادامه داشت و به شدت وحشت کرده بود. لابه‌لای فریادها، یک صدایی گفت وقتی کار این زندانی تمام شد، سراغ سلول کناری که خود علی در آن بود، بروند.


الف) تحصیل و جمع آوری اطلاعات لازم برای حفظ امنیت کشور
علی از شدت صداهای وحشتناک داد و فریادهای فرد شکنجه شده تا صبح نخوابیده بود. می‌گفت هنوز هم نمی‌دانم که این صداها، از یک نوار ضبط شده می‌آمد و یا واقعا در حال شکنجه زندانی سلول کنار او بودند. زندانی سلول کنار علی یونسی، امیرحسین مرادی بود.


ب) تعقیب اعمالی که متضمن قسمتی از اقسام جاسوسی است و عملیات عناصری که بر ضد استقلال و تمامیت کشور و یا به نفع اجنبی اقدام می کنند.
در مورد محتوای بازجویی چیزی که به طور کلی یادم هست، ظاهرا بحث اجبار کردن علی به پذیرش حمل مواد محترقه بود. بازجو به شدت او را برای قبول این اتهام تحت فشار گذاشته بود. علی می‌گفت، بازجو بارها تهدید کرده بود که اگر اتهام خود را نپذیرد، همان‌جا (زندان اوین) او را اعدام خواهد کرد.


ج) جلوگیری از توطئه و اسباب چینی بر ضد امنیت کشور
بازجو به علی گفته بود؛ اگر همکاری نکنی، دیگر نمی‌توانی پدر و مادر خود را ببینی. علی را تهدید کرده بودند که در صورت اعتراف نکردن، پدر و مادر او را هم بازداشت خواهند کرد. در مقابل، تلاش می‌کردند با دادن برخی وعده‌ها مثل این که اگر اعتراف کند، به زودی آزاد خواهد شد و یا مثلا می‌تواند درس خود را ادامه دهد، علی را وادار به اعتراف کنند. علی هم که به شدت از تهدیدها خسته شده بود، به بازجو گفته بود همین الان من را اعدام کنید، دیگر خسته شده‌ام. اصلا امام حسین را هم من کشته‌ام. البته بازجویی بیشتر در روزهای حبس علی در سلول انفرادی بود.


و) بازرسی و کشف و تحقیقات نسبت به بزه های زیر:
یک روز صبح در همان قرنطینه بند ۲۰۹ وقتی از خواب بیدار شدم، دیدم علی آن‌جا نیست. عصر وقتی برگشت به شدت آشفته و عصبانی بود. از او پرسیدم چه شده که گفت، من را بردند در جلسه با نمایندگان تشکل‌های دانشجویی دانشگاه شریف که جلو آن‌ها اعتراف کنیم.


۱- بزه های منظور در قانون مجازات مقدمین بر علیه امنیت و استقلال ممکلکتی مصوب ۲۲ خرداد ۱۳۱۰
ظاهرا تصاویر مبهمی از حمله به یک ساختمان را در این جلسه پخش کرده و مدعی شده بودند، حمله‌کننده علی یونسی و امیرحسین مرادی بودند. علی آن‌جا هم هرگونه دست داشتن در این موضوع را شدیدا رد کرده و گفته که اصلا مشخص نیست، فردی که در این صحنه است کیست. بازجویان در این جلسه به علی گفتند چرا به دروغ مدعی شدی کرونا داری؟


۲- جنحه و جنایاتی که در فصل اول باب دوم قانون کیفر عمومی مصوب ۲۲ دی ماه ۱۳۰۴ پیش بینی شده است.
علی هم گفته بود که شما در زندان از ما تست نمی‌گیرید که ما مطمئن شویم به کرونا مبتلا هستیم یا نه. من علائمی مثل سردرد، سرفه و بدن درد داشتم که این‌ها همه علائم کرونا هستند.


ماده۳- مامورین سازمان اطلاعات و امنیت کشور از حیث طرز تعقیب بزه های مذکور در این قانون و انجام وظایف، در زمره ضابطین نظامی خواهند بود و از تاریخ تصویب این قانون، رسیدگی به کلیه بزه های مذکور فوق، در صلاحیت دادگاه های دائمی نظامی خواهد بود.
در این جلسه همچنین ماموران در مورد صدای شکنجه‌ای که علی از سلول کناری خود شنیده بود، پرسیدند. او را متهم به دروغ‌گویی کردند که علی هم گفته من آن شب صدای شکنجه شنیدم و تا صبح وحشت کرده بودم. این که شما صدای نوار برای آزار من پخش کردید یا واقعا در آن سلول در حال شکنجه کسی بودید، من خبر ندارم. خود علی بارها به من در سلول گفته بود، ماموران نه‌تنها مواد محترقه که هیچ چیز مشکوکی از ما پیدا نکرده بودند و این اتهام کاملا بی‌پایه بود. حتی وقتی بقیه هم سلولی‌ها به او پیشنهاد می‌دادند، برای رها شدن از فشار بازجویان اتهام خود را بپذیرد، علی با عصبانیت می‌گفت؛ چرا باید یک اتهام کاملا دروغ را بپذیرم؟ پذیرش این اتهام به معنای پذیرش حکم اعدام با امضای خود من است.


تبصره ا - انجام وظایف و تکالیف سازمان اطلاعات و امنیت کشور از حیثی که ضابط نظامی محسوبند، به هیچ وجه مانع انجام وظایف  و تکالیفی که موجب قانون دادرسی و کیفر ارتش بر عهده ضابطین نظامی است نخواهد بود و همچنین مواد این قانون و احکام و آیین‌نامه‌ها و مقرراتی که مربوط به تکالیف مامورین نظامی و ژاندارمری و شهربانی نسبت به انجام وظایف و خدمات محوله است، نمی باشد.
بله، علی یک روز که چند نفر در سلول به او اصرار کردند، اتهام خود را بپذیرد و راحت شود؛ به ناراحتی به من گفت كه در سلول انفرادی تحت فشارهای بسيار بودم كه مجبور به اعتراف اجباری تلویزیونی که در حال طبیعی نبودم، گرفتند.


تبصره ۲- رسیدگی به بزه‌هایی که به موجب این قانون، در صلاحیت دادگاه دائمی نظامی شناخته شده و متهمین به ارتکاب بزه‌های مزبور که قبل از تصویب این قانون در مراجع صالح دیگر تحت تعقیب قرار گرفته‌اند، هر گاه بر علیه متهمین کیفر خواست صادر نگردیده و پرونده‌هایی که کیفر خواست صادره شده در دادگاه مربوط رسیدگی خواهد شد.
گفت به من وعده داده بودند در صورت نشستن مقابل دوربین صداوسیما، او را آزاد خواهند کرد. آن‌طور که خودش تعریف کرد؛ یک روز صبح ماموران آمدند، علی را از سلول انفرادی به سالنی در همان بند ۲۰۹ برده و لباس شخصی او را برای گرفتن اعتراف تلویزیونی تنش کردند.


ماده ۴- کارمندان سازمان اطلاعات و امنیت کشور، هر گاه به ارتکاب بزهی متهم شوند که راجع به خدمت بوده یا ملازمه با خدمات و  وظایف آنها داشته باشد، در حکم نظامیان و خدمتگزاران ارتش هستند و با رعایت مقررات قانون دادرسی و کیفر ارتش مصوب ۱۳۱۷ تابع در دادگاه‌های نظامی دائمی خواهند بود.
می‌گفت ماموران بارها برای ادا کردن یک جمله با لحن دلخواه خود، ضبط را قطع کرده و دوباره از او می‌خواستند با لحن دیگری جمله را بگوید. ضبط این تصاویر از صبح تا شب طول کشیده بود.


ماده ۵- اساسنامه سازمان و آیین نامه های داخلی و استخدامی و مالی مربوط به این قانون، با تصویب هیات دولت قابل اجراست.»
همان روزها، بحث حکم اعدام سه معترض آبان ماه ۱۳۹۸ داغ شده بود و اخبار ۲۰:۳۰ چندبار اعترافات اجباری این زندانیان را پخش می‌کرد. علی هر روز از تلویزیون بند این برنامه را نگاه می‌کرد و نگران بود که اعتراف اجباری او هم پخش شود.


وظایف ساواک جمع‌آوری و کسب اطلاعات لازم برای حفظ امنیت ملی، کشف جاسوسی و کسب اطلاعات دربارة افرادی که قوانین مربوط به اقدامات ضد سلطنت، مخالفت مسلحانه، جنایات نظامی و سوء قصد به جان شاه و ولیعهد را نقض کرده باشند.
اعتراف اجباری علی یونسی تا امروز از صداوسیما پخش نشده و ظاهرا او آن‌چه را که ماموران توقع داشتند، جلو دوربین و بعد از آن همه فشار نگفته است.


مأموران ساواک برای داوری در مورد جنایاتی که در حوزه قضایی آنان قرار می‌گیرد و بر طبق سیستم دادگاههای نظامی که برای محاکمه متهمان به جنایات سیاسی بر پا شده، در حکم قضات نظامی هستند.  
بعد از ضبط همین اعترافات اجباری بود که علی یونسی مقاومت خیلی بیشتری در مورد اتهامات وارده از خود نشان داد. ماموران وعده داده بودند که در صورت اعتراف تلویزیونی، اجازه دسترسی علی به وکیل انتخابی و ملاقات با خانواده را می‌دهند. در حالی که بعد از آن فشارها بر او بیشتر هم شد.


== هدف تاسیس ساواک ==
بله گفت در همان روزهایی که در سلول انفرادی بوده، ماموران به بهانه دیدار با سفیر سوئد او را به مکان دیگری بردند. برادر علی ساکن سوئد است و به علی گفته بودند اگر با برادر خود حرفی دارد، می‌تواند از طریق سفیر سوئد به او انتقال دهد؛ ولی وقتی با او روبه‌رو شده، فهمیده مامور وزارت اطلاعات است و برای گرفتن اعتراف، کت و شلوار و کراوات پوشیده و خود را سفیر سوئد در تهران جا می‌زند.»<ref>[https://iranwire.com/fa/features/47826/ سایت ایران وایر]</ref></blockquote>
محمد رضا پهلوی در باره علت تاسیس ساواک می گوید:<blockquote>«ساواك‌ تأسیس‌ شد تا به‌ فعالیت‌های‌ مخربی‌ كه‌ در داخل‌ و خارج‌ انجام‌ می‌شد و برای‌ ایران‌ خطرناك‌ بود پایان‌ دهد. در ایران‌ نیز مانند هرجای‌ دیگر خائنان‌، جاسوسان‌، آشوبگران‌ و خرابكاران‌ حرفه‌ای‌ به‌ سر می‌بردند كه‌ حضورشان‌ می‌بایست‌ به‌ دولت‌ و نیروهای‌ نظامی‌ اطلاع‌ داده‌ می‌شد. این‌ وظیفه‌ بر عهده‌ ساواك‌ بود».</blockquote>هدف‌ دیگری‌ كه‌ برای‌ تشكیل‌ ساواك‌ بیان‌ شده‌ بود، برخورد با كمونیسم‌ و جلوگیری‌ از گسترش‌ آن‌ در ایران‌ بود، این‌ هدف‌ مورد توجه‌ آمریكا و سازمان‌ جاسوسی‌ آن‌ (سیا) بود. ایران‌ كه‌ در همسایگی‌ شوروی‌ قرار داشت‌، پس‌ از تشكیل‌ حكومت‌ كمونیستی‌ در آن‌ كشور، همواره‌ در معرض‌ ورود و گسترش‌ افكار كمونیستی‌ بود و از طرف‌ دیگر، مردم‌ ایران‌، به‌ دلیل‌ علاقه‌ شدید به‌ مذهب‌، آمریكا و شاه‌ با آگاهی‌ از این‌ امر، می‌كوشیدند كه‌ هدف‌ اصلی‌ از تأسیس‌ ساواك‌ را جلوگیری‌ از ورود و گسترش‌ كمونیسم‌ بیان‌ كنند. مسؤولان‌ ساواك‌ نیز با توجه‌ به‌ این‌ امر هرگاه‌ حركتی‌ علیه‌ رژیم‌ و شاه‌ صورت‌ می‌گرفت‌ آن‌ را به‌ كمونیستها منسوب‌ می‌كردند تا مردم‌ را نسبت‌ به‌ آنها بدبین‌ كنند. مثلاٌ بجای استفاده از نام سازمان مجاهدین خلق ایران از نام جعلی مارکسیستهای اسلامی استفاده می کردند.


هدف‌ دیگر از تشكیل‌ ساواك‌، حفظ‌ منافع‌ اطرافیان‌ شاه‌ و كشورهای‌ حامی شاه بود.


از اهداف‌ دیگر تشكیل‌ ساواك‌، نیاز به‌ وجود یك‌ سازمان‌ گسترده‌ و قدرتمند برای‌ كشور و خنثی‌ سازی‌ مخالفت‌ها علیه‌ رژیم‌ در آن‌ زمان‌ بود. البته‌ قبل‌ از تشكیل‌ ساواك‌، ركن‌ ۲ در ارتش‌، دایره‌ سیاسی‌ یا آگاهی‌ در شهربانی‌ و نیز فرمانداری‌ نظامی‌ تهران‌ وجود داشتند ولی‌ هركدام‌ از آنها وظیفه‌ای‌ مخصوص‌ داشتند و در عین‌ حال‌ ماهیت‌ هیچكدام‌ از آنها كشف‌ و خنثی‌ سازی‌ مخالفت‌ها قبل‌ از وقوع‌ آن‌ نبود، آنها حداكثر می‌توانستند بعد از بروز مخالفت‌ها و ایجاد بحران‌ از ادامه‌ آن‌ جلوگیری‌ كنند. از این‌رو، ساواك‌ به‌ وجود آمد تا بتواند دقیق‌تر و سریع‌تر مخالفت‌های‌ افراد و گروهها را كنترل‌ كند و از بین‌ ببرد و مهم‌تر از آن‌ اینكه‌ از ایجاد هرگونه‌ مخالفتی‌ علیه‌ رژیم‌ و شاه‌ جلوگیری‌ كرده‌ و از ایجاد بحران‌ در كشور جلوگیری‌ كند.  
=== اتهامات علی یونسی ===
به نقل از خبرگزاری حکومتی مهر، غلامحسین اسماعیلی، سخنگو وقت قوه قضائیه جمهوری اسلامی، به شکل غیر مستقیم به پرونده علی یونسی و امیرحسین مرادی اشاره کرد و اعلام کرد که آن‌ها با سازمان مجاهدین خلق و ضد انقلاب در ارتباط بوده‌اند. وی همچنین بازداشت بدون حکم دو دانشجوی نخبه را رد کرد و اعلام کرد که آن‌ها توسط سربازان گمنام اما زمان بازداشت شده‌اند.  


ساواك‌ علاوه‌ بر همكاری‌ با سازمانهای‌ اطلاعاتی‌ ـ امنیتی‌ داخلی‌ با سازمانهای‌ جاسوسی‌ دنیا خصوصاً سازمان‌ جاسوسی‌ آمریكا (سیا) و سازمان‌ جاسوسی‌ اسرائیل‌ (موساد) نیز همكاری‌ داشت‌.
=== اعتراف اجباری ===
آذر ۱۴۰۰ رسانه‌های نزدیک به حکومت فیلمی از اعتراف اجباری علی یونسی و امیر حسین مرادی را نشان داد که در آن در مورد نحوه ساخت بمب و خمپاره صحبت می‌کردند.  


پس از تشكیل‌ ساواك‌ نیروهایی از سیا به‌ ساواك‌ آمدند و كاركنان‌ و مسؤولان‌ آن‌ را آموزش‌ دادند. سیا و ساواك‌ در زمینه های مختلف امنیتی با هم همكاری داشتند. رئیس‌ سیا در تهران‌ مرتباً با شاه‌، رئیس‌ ساواك‌ و نماینده‌های‌ آن‌ سازمان‌ تماس‌ داشت‌.
پس از ۴۵۰ روز بازداشت بدون دادگاه، اولین جلسه دادگاه علی یونسی و  امیر حسین مرادی در پنجم تیر ۱۴۰۰ برگزار گردید. جلسه نهایی اما تا ۵ اردیبهشت سال بعد به طول انجامید و این دو دانشجو نخبه به اتهامات افساد فی‌الارض»، «اجتماع و تبانی علیه نظام» و «تبلیغ علیه نظام» به ۱۶ سال زندان محکوم شدند.


ساواك‌ نیز در آمریكا نماینده‌ داشت‌ و به‌ عنوان‌ یكی‌ از اعضای‌ نمایندگی‌ ایران‌ در سازمان‌ ملل‌ در آمریكا فعالیت‌ می‌كرد. این‌ دو سازمان‌ همچنین‌ اخبار و اطلاعات‌ لازم‌ را به‌ یكدیگر می‌دادند. در دهه‌ ۵۰ شمسی روابط‌ این‌ دو بیشتر شد. در سال‌ ۱۳۵۳ سیا مركز فرماندهی‌ خود در خاورمیانه‌ را به‌ ایران‌ منتقل‌ كرد. به‌ این‌ ترتیب‌ سیا حضور خود را در ایران‌ افزایش‌ داد.  
=== محکومیت ===
اولین جلسه دادگاه علی یونسی و امیرحسین مرادی پس ۴۵۰ روز بازداشت در ۵ تیر ۱۴۰۰ برگزار شد و در جلسه نهایی دادگاه در ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱، علی یونسی و امیرحسین مرادی، که هر دو ۲۲ ساله هستند، به اتهامات «افساد فی‌الارض»، «اجتماع و تبانی علیه نظام» و «تبلیغ علیه نظام» به ۱۶ سال زندان محکوم شدند.<ref>[https://www.radiofarda.com/a/amir-hossein-moradi-ali-younesi-prisoner-students-iran/31819896.html سایت رادیو فردا]</ref>


علاوه‌ بر سازمان‌ جاسوسی‌ آمریكا (سیا) سازمان‌ جاسوسی‌ اسرائیل‌ (موساد) نیز در حکومت شاه با ساواك‌ همكاری‌ داشت‌. در سال‌ ۱۳۳۹ گروهی‌ از مأموران‌ موساد برای‌ آموزش‌ كاركنان‌ ساواك‌ به‌ ایران‌ آمدند. این‌ افراد در مدت‌ حضور خود در ایران‌ آموزشهای‌ لازم‌ را به‌ كاركنان‌ ساواك‌ دادند. همچنین‌ آنان‌ (مأموران‌ موساد) در موارد دیگری‌ مانند، فروش‌ وسایل‌ جاسوسی‌، تبادل‌ اخبار لازم‌ و مورد نظر، با ساواك‌ همكاری‌ داشتند.  
=== بازداشت پدر علی یونسی ===
هفتم دی ۱۴۰۱ پدر علی یونسی، میریوسف یونسی، به همراه سه همکارش بازداشت شدند که البته هر سه همکار عصر همان روز آزاد شدند. رضا یونسی همچنین عنوان کرد که ماموران اطلاعات با حمله به خانه یکی از همکاران پدرش، وی و همسرش را مقابل تلویزیون قرار داده و کانال تلویزیون مجاهدین خلق را پخش کرده و از ‌آن‌ها فیلم گرفته‌اند. 


بخشهایی از کتاب «ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه» نشر مرکز اسناد انقلاب اسلامی» (۱۳۷۸)
ماموران سپس این همکار پدرش را به دفتر کار آن‌ها که از صبح پلمب شده بوده برده و او را پشت میز کارش می‌نشانند و می‌گویند مشغول کارهای روزانه‌اش شود تا از او برای صحنه لحظه بازداشت در محل کار فیلم بگیرند. وی همچنین گفت که همه این صحنه‌های فیلمبرداری شده بخشی از فیلمی است که وزارت اطلاعات در حال تهیه است. میریوسف یونسی به همان اندازه سه همکارش، بی‌ارتباط با اتهاماتی است که وزارت اطلاعات مطرح کرده است.


== روسای ساواک ==
رضا یونسی به پرونده پدرش در دهه ۶۰ اشاره کرد و گفت سابقه زندانی شدن به خاطر فعالیت‌های سیاسی در دهه ۶۰ و به این دلیل که پدر علی یونسی است، سوژه‌ جذابی برای سناریوی ماموران اطلاعات است.<ref name=":0" />
ا- تیمور بختیار از ۱۳۳۶ تا ۱۳۴۰


۲-تیمسار پاکروان از ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۴
=== آخرین نامه علی یونسی و امیرحسین مرادی ===
<blockquote>«۲‌۲ فروردین ۹۹ روزی بود که به دنیای دیگری پرتاب شدیم. دنیای گذشته، دنیای دانشگاه و المپیاد، دنیایی جذاب و لطیف بود، که در آن روز‌ها در کنار دوستانی هم‌سن و هم‌فکر با شادی و خوشی سپری می‌شد اما دنیای جدید، دنیای سلول انفرادی و بازجویی بود، دنیایی زمخت و خشن، دنیایی که در آن دوستی وجود نداشت، هر چه بود دشمنی بود، دنیایی که در آن هم‌فکری وجود ندارد بلکه بابت آن‌چه فکر می‌کردیم تهدید به مرگ می‌شدیم، دنیایی که در آن حقوق اولیه سلب می‌شد…


۳-تیمسار نصیری از ۱۳۴۴ تا ۱۳۵۶
ما در چهارمین سالگرد دستگیری‌مان تکرار می‌کنیم انتخاب ما، مقاومت کردن است هر چقدر هم که این زندان ادامه پیدا کند.


۴-تیمسار مقدم از ۱۳۵۶ تا ۱۳۵۷
لحظه دستگیری، لحظه ورود به دنیایی جدید، لحظه انتخاب بود، مقاومت یا تسلیم. انتخابی میان دانشگاه و موفقیت شغلی و تحصیلی و مسیر هموار تا دانشگاه‌های برتر اروپا و آمریکا و یا زندان و سپری شدن سال‌های جوانی و از دست دادن موقعیت‌های علمی و تحصیلی.


== ادارات مختلف ساواک ==
اما چگونه می‌توان موقعیت تحصیلی را انتخاب کرد در حالی که هستند کودکانی که بدون آن که هرگز انتخابی کرده باشند از تحصیل محروم مانده‌اند و چگونه می‌توان به زندگی در رفاه و شغل پردرآمد فکر کرد در حالی که بسیارند کسانی که درآمدشان کفاف تهیه غذای روزانه را نمی‌دهد.
ساواک از سه قسمت اصلی تشکیل شده بود: حوزه ریاست، ادارات کل و ساواک‌ها (ساواک تهران و سایر شهرها). نمایندگی ساواک، در سایر کشورها.


۱.    حوزه ریاست: حوزه ریاست ساواک در نموداری که در سال ۵۲ تهیه شد، شامل قسمت‌های زیر بود:
با نگاه به آن‌چه که مردم از دست می‌دهند، آن‌چه ما از دست می‌دادیم دیگر بزرگ نبود و غلبه بر شرایط دیگر سخت نبود. زندان بهای این انتخاب و سنگ محک آن است. به تجربه دیده‌ایم آن‌ها‌ که کم‌تر چیزی برای خود خواسته‌اند و قاطع‌تر ایستادگی را انتخاب کردند شرایط سخت‌تری را تاب آورده‌اند و این عامل اصلی تفاوت است میان آن کسانی که حتی یک ماه زندان را تحمل نمی‌‌کنند و آنها که ۱۰، ۱۵، ۲۰ و یا حتی ۲۵ سال زندان را سرزنده و مقاوم تاب آورده‌اند.


1.    دفتر ریاست ساواک
و ما هر روز باید این انتخاب را انجام دهیم، انتخابی با الگو گرفتن از صد‌ها هزار نفری که این مسیر را طی کرده‌اند و بر سر انتخابشان تا آخر ایستادند.


2.    دفتر قائم مقام ساواک
انتخابی که هر روز بیش از پیش دانشجویان در معرض آن قرار می‌گیرند آن ها که در حالیکه چیز‌های بیشتری برای از دست دادن دارند اما صدای بلندتری نیز دارند.


3.    صندوق ویژه
آن‌ها که می‌توانند اهل ماندن و پس گرفتن باشند امروز می‌توانند نه فقط همراهی‌کننده مردم در قیام‌ها بلکه شروع‌کننده آن باشند. با انتخابی برای نادیده نگرفتن کسانی که بیشتر رنج می‌کشند و کمتر صدایی دارند. انتخابی که با پرداخت هزینه آن می‌توان در کنار مردم ایستاد، می‌توان بخشی از تاریخ بود و می‌توان آغازگر حرکت‌ها بود.


4.    مشاوران رئیس ساواک
ما در چهارمین سالگرد دستگیری‌مان تکرار می‌کنیم انتخاب ما، مقاومت کردن است هر چقدر هم که این زندان ادامه پیدا کند.


5.    کنترلی
ایمان داریم آزادی ایران نزدیک است.»


6.    بازرس کلّی
امیرحسین مرادی و علی یونسی ـ فروردین ۱۴۰۳


7.    دبیرخانه شورای امنیت ملی
#زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد<ref>[https://iranfreedom.net/cryofarrestees/%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D9%88-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%DB%8C%D9%88%D9%86%D8%B3%DB%8C-%D8%A7%D9%86%D8%AA%D8%AE%D8%A7%D8%A8-%D9%85%D8%A7-%D9%85%D9%82/ سایت ایران آزادی]</ref></blockquote>


8.    پیمان‌ها
== انعکاسات بازداشت علی یونسی ==
جمعی از دانشجویان و فارغ‌التحصیلان دانشگاه شریف در نامه‌ای به رهبر جمهوری اسلامی اعلام کردند که روند پرونده علی یونسی و امیرحسین مرادی طبیعی نیست.


2.    ادارات کلّ ساواک:
آنان در این نامه به محرومیت این دو زندانی از حقوقشان در مدت یک سال بازداشت و «فشارجسمی و روحی» به آنان برای «انجام مصاحبه‌های تلویزیونی و پذیرش اتهامات» اشاره کردند.


1.    اداره یکم، امور اداری
در این نامه درخواست شده که از «ادامه اقدامات خلاف قانون» در این پرونده جلوگیری و پس از تعیین «میزان آسیب‌های روحی و جسمی» به  این دو دانشجو، آنان تحت درمان قرار گیرند.


2.    اداره کلّ دوم، جمع آوری اطلاعات خارجی
این دانشجویان با اشاره به اعلام اتهام «افساد فی‌الارض» برای این دو نفر اعلام کردند که برای این اتهام باید «اخلال شدید در نظم عمومی کشور یا ناامنی یا ورود خسارت عمده در حد وسیع » انجام شده باشد.


3.    اداره کلّ سوم، امنیت داخلی
نویسندگان این بیانیه تاکید کردند که تنها اقدام «گسترده» علی یونسی و امیرحسین مرادی در پنج سال گذشته کسب مدال در المپیادهای علمی از جمله المپیاد جهانی نجوم بوده است.<ref>[https://old.iranintl.com/%D8%AA%D8%A7%D8%B2%D9%87-%DA%86%D9%87-%D8%AE%D8%A8%D8%B1/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D8%AC%D9%88%DB%8C%D8%A7%D9%86-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%DA%AF%D8%A7%D9%87-%D8%B4%D8%B1%DB%8C%D9%81-%D8%A8%D9%87-%D8%AE%D8%A7%D9%85%D9%86%D9%87%E2%80%8C%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%D9%82%D8%AF%D8%A7%D9%85%D8%A7%D8%AA-%D8%AE%D9%84%D8%A7%D9%81-%D8%AF%D8%B1-%D9%BE%D8%B1%D9%88%D9%86%D8%AF%D9%87-%D8%B9%D9%84%DB%8C-%DB%8C%D9%88%D9%86%D8%B3%DB%8C-%D9%88-%D8%A7%D9%85%DB%8C%D8%B1%D8%AD%D8%B3%DB%8C%D9%86-%D9%85%D8%B1%D8%A7%D8%AF%DB%8C سایت ایران اینترنشنال]</ref>


4.    اداره کلّ چهارم، حفاظت
== منابع ==


5.    اداره کلّ پنجم، فنی


6.    اداره کلّ ششم، امور مالی
<references />
 
7.    اداره کلّ هفتم، بررسی اطلاعات خارجی
 
8.    اداره کلّ هشتم، ضد جاسوسی
 
9.    اداره کلّ نهم، تحقیق
 
== سایر نهادهای امنیتی ==
بعد از تأسیس‌ ساواك‌ ركن‌ ۲ و اداره آگاهی و فرمانداری نظامی در كنار ساواك‌ به‌ كار خود ادامه‌ دادند و بر مبنای خواسته شاه که باید اطلاعات‌ و اخبار از راههای‌ مختلف‌ به‌ دست‌ آید؛ نهادهای‌ دیگری‌ مانند «سازمان‌ بازرسی‌ شاهنشاهی‌» و «دفتر ویژه‌ اطلاعات‌» نیز به‌ وجود آمد. ساواك‌ در دوران‌ فعالیت‌ خود با تمام‌ آنها در ارتباط‌ بود و در بعضی‌ موارد از آنها كمك‌ می‌گرفت‌. همچنین‌ در سال‌ ۱۳۵۲ با افزایش‌ فعالیت‌های‌ گروههای‌ مسلح‌، ساواك‌ به‌ همراه‌ شهربانی‌ و ارتش‌ و ژاندارمری‌ «كمیته‌ مشترك‌ ضدخرابكاری‌» را به‌وجود آورد تا آن‌ گروهها را سریع‌تر شناسایی‌ كرده‌ و از بین‌ ببرند.
 
بنابراین علاوه بر ساواک، واحدهایِ پلیسی شهربانی، گارد شاهنشاهی، ژاندارمری و نیز واحدهای اطلاعاتی و سرّی رکن دوم ارتش، بازرسی شاهنشاهی و دفتر ویژه اطلاعات، وظیفه حفظ امنیت در قلمرو و حکومت شاهنشاهی ایرانی را عهده‌دار شدند.

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۰۳

علی یونسی
۳ علی یونسی.JPG
زادروز۱۹ مهر ۱۳۷۹
تهران
محل زندگیایران
ملیتایرانی
تابعیتایران
تحصیلاتدانشجوی نخبه دانشگاه صنعتی شریف
شناخته‌شده برایمردم ایران
تأثیرگذارانمخالفین جمهوری اسلامی
تأثیرپذیرفتگانمردم ایران
دیناسلام
مکتبضد ولایت فقیه
والدینیوسف یونسی

علی یونسی، (زادهٔ ۱۹ مهر ۱۳۷۹) دانشجوی نخبه رشته مهندسی کامپیوتر در دانشگاه صنعتی شریف،

علی یونسی پیش از بازداشت و انتقال به زندان، برنده مدال نقره المپیاد کشوری نجوم در سال ۱۳۹۵و مدال صدای المپیاد نجوم در سال ۱۳۹۶ شد وی مدال طلای المپیاد جهانی نجوم و اخترفیزیک سال ۱۳۹۶ در دوازدهمین المپیاد جهانی نجوم و اخترفیزیک را نیز از آن خود کرد.[۱]

شامگاه جمعه ۲۲ فروردین ۱۳۹۹ علی یونسی به همراه دوستش امیرحسین مرادی حین قدم زدن در خیابان مورد هجوم ماموران اطلاعاتی قرار می‌گیرند و با ضرب و شتم منجر به جراحت چشم در علی یونسی، بدون هیچ حکمی بازداشت می‌شوند. پدر و مادر علی یونسی نیز بازداشت شده و پس از حدود ۵ ساعت آزاد می‌شوند. [۲]

بعد‌ها شورای صنفی دانشجویان ایران نیز حرف‌های رضا یونسی را در رابطه با بازداشت علی یونسی و همچنین امیرحسین مرادی تایید و عنوان کرد مأموران لباس شخصی بدون هیچ حکمی و با ضرب و شتم این دو دانشجو را بازداشت کرده‌اند.

سرانجام در روز پنجشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۹ رضا یونسی خبر داد که علی یونسی پس از  تحمل ۲ ماه انفرادی به بند عمومی منتقل شده و در زندان انفرادی به کرونا مبتلا شده‌ است.

علی یونسی ماه‌ها بدون حکم بازداشت و تشکیل پرونده تحت باز داشت بود و براساس اعلام خواهرش، آیدا یونسی، تا ۵ ماه پس از بازداشت پرونده علی در دست وزارت اطلاعات قرار داشته است. ۳۱ شهریور ۹۹مصطفی نیلی، وکیل علی یونسی، در توئیتر خود اعلام کرد که قرار بازداشت موقت در ۲۵ شهریور به پایان رسیده‌است و علی یونسی ۲ هفته است که بازجویی نشده است اما با این وجود خبری از آزادی نبوده است.[۳]

بازداشت علی یونسی

شرح مجتبی حسینی از زندانیان هم‌بند علی یونسی از شرایط بازداشت و شکنجه علی یونسی در مصاحبه‌ای از این قرار است.

«۱۸ تیر سال گذشته با ریختن ماموران وزارت اطلاعات به منزل شخصی‌ام بازداشت شدم. دلیل این بازداشت، نوشته‌های طنزآمیز من در توئیتر بود. در قرنطینه بند ۲۰۹ زندان اوین در اتاقی با بیست-سی نفر زندانی نگهداری می‌شدیم. ازدحام جمعیت در قرنطینه این بند طوری بود که برای خواب، به‌اصطلاح حالت کتابی مجبور بودیم، بخوابیم. پیش از ورود به قرنطینه این بند، من سه روز در سلول انفرادی همین بند بودم که بسیار سخت گذشت. با ورود به قرنطینه، پسری بسیار جوان به استقبالم آمد. وقتی پریشانی حال روحی من را دید، گفت آرام باش و از من خواست چشم‌بندم را بردارم. برایم چای آورد و به خاطر آزاری که در سلول انفرادی دیده بودم، به من دلداری داد. اسمش را پرسیدم و گفت علی یونسی هستم. از من پرسید شطرنج بازی می کنم یا نه؛ من هم پذیرفتم و حین بازی داستان بازداشت خودش را برایم تعریف کرد.

۹ روز با علی در همان قرنطینه بند ۲۰۹ اوین هم‌بند بودم. اصلا حال جسمی خوبی نداشت و کم‌کم که شکنجه‌های روحی و جسمی خودش را برایم تعریف کرد، فهمیدم به این پسر جوان در طی صد روز بازداشت تا روزی که من او را دیدم، چه گذشته است. در کل ۹ روزی که من با علی در قرنطینه بند ۲۰۹ بودم، او تنها یک تماس تلفنی چند دقیقه‌ای با خانواده خود داشت.

این تماس بعد از حدود سه هفته، بی‌خبری مطلق از خانواده برقرار شده بود. او را در این چند روز فقط یک‌بار برای بازجویی بردند.

اولین چیزی که در چهره علی یونسی خیلی روشن بود، وضعیت عفونت چشم او بود. وضعیت چشم علی طوری بود که هر کس از چند متری او را می دید، متوجه وخامت اوضاع چشم او می‌شد.

چشم علی بسیار کبود شده بود و عفونت داشت. از چشمان علی همیشه خونابه بیرون می‌آمد و تنها درمانی که مسئولان زندان برای او داشتند، روزی چند قرص آنتی‌بیوتیک بود.

خود علی می‌گفت این جراحت به لحظه بازداشت او به همراه امیرحسین مرادی در خیابان برمی‌گشت. این دو دوست در خیابان در حال قدم زدن بودند، که یک‌باره ماموران وزارت اطلاعات با خشونت وحشتناکی به آن‌ها حمله کرده و شروع به ضرب‌وشتم این دو دانشجو می‌کنند.

ضرب‌وشتم علی به حدی بود که تا صد روز بعد از بازداشت که من او را در قرنطینه بند ۲۰۹ زندان اوین دیدم، هنوز چشم او به شدت متورم و عفونی بود. بعد از بازداشت در خیابان، ماموران علی را به منزل پدری خود برده بسیاری از وسایل منزل را با خود برده بودند که تا آن روز یعنی صد روز بعد از بازداشت، همچنان کارت ملی مادر علی را به او تحویل نداده بودند. علی می‌گفت جدا از یادداشت‌ها، لپ‌تاپ و بسیاری دیگر از لوازم شخصی و حتی مدارک شناسایی پدر و مادر، ماموران حتی دستگاه پرینتر خانه را هم ضبط کردند.

ظاهرا ماموران تازه در منزل پدری علی، وقتی در حال جستجوی وسایل او بودند، متوجه مدال‌های طلای جهانی المپياد و نقره کشوری او شدند. علی می‌گفت وقتی بازجوها در خانه مدال‌های من را دیدند، با تعجب پرسیدند این‌ها چیست؟ وقتی گفتم من برنده مدال طلای جهانی المپیک نجوم و نقره کشوری نجوم هستم، به شدت تعجب کردند.

حتی می‌گفت برخورد ماموران بعد از دیدن مدال نسبت به قبل که فقط توهین و خشونت بود، کمی محترمانه‌تر شد.

بعد از تفتیش منزل پدری علی یونسی، به منزل امیرحسین مرادی هم رفتند....

علی شصت روز را در سلول انفرادی کوچک با یک لامپ بزرگ همیشه روشن و همچنین شوفاژی که در گرمای تیرماه ۲۴ ساعته روشن بود، گذرانده بود. برای من که مدتی بسیار کوتاه‌تر را در انفرادی گذرانده بودم، واقعا وحشتناک بود که پسری تقریبا ده سال کوچک‌تر از من، با آن عفونت چشم و اتهامات سنگین، شصت روز را در سلول انفرادی گذرانده است.

تنها یکی از نمونه‌های شکنجه روانی که علی یونسی برای من تعریف کرد، این بود که یک شب، از سلول کناری خودش، صدای شکنجه و فریادهای وحشتناکی می‌آمد. می‌گفت این صدا تا چند ساعت ادامه داشت و به شدت وحشت کرده بود. لابه‌لای فریادها، یک صدایی گفت وقتی کار این زندانی تمام شد، سراغ سلول کناری که خود علی در آن بود، بروند.

علی از شدت صداهای وحشتناک داد و فریادهای فرد شکنجه شده تا صبح نخوابیده بود. می‌گفت هنوز هم نمی‌دانم که این صداها، از یک نوار ضبط شده می‌آمد و یا واقعا در حال شکنجه زندانی سلول کنار او بودند. زندانی سلول کنار علی یونسی، امیرحسین مرادی بود.

در مورد محتوای بازجویی چیزی که به طور کلی یادم هست، ظاهرا بحث اجبار کردن علی به پذیرش حمل مواد محترقه بود. بازجو به شدت او را برای قبول این اتهام تحت فشار گذاشته بود. علی می‌گفت، بازجو بارها تهدید کرده بود که اگر اتهام خود را نپذیرد، همان‌جا (زندان اوین) او را اعدام خواهد کرد.

بازجو به علی گفته بود؛ اگر همکاری نکنی، دیگر نمی‌توانی پدر و مادر خود را ببینی. علی را تهدید کرده بودند که در صورت اعتراف نکردن، پدر و مادر او را هم بازداشت خواهند کرد. در مقابل، تلاش می‌کردند با دادن برخی وعده‌ها مثل این که اگر اعتراف کند، به زودی آزاد خواهد شد و یا مثلا می‌تواند درس خود را ادامه دهد، علی را وادار به اعتراف کنند. علی هم که به شدت از تهدیدها خسته شده بود، به بازجو گفته بود همین الان من را اعدام کنید، دیگر خسته شده‌ام. اصلا امام حسین را هم من کشته‌ام. البته بازجویی بیشتر در روزهای حبس علی در سلول انفرادی بود.

یک روز صبح در همان قرنطینه بند ۲۰۹ وقتی از خواب بیدار شدم، دیدم علی آن‌جا نیست. عصر وقتی برگشت به شدت آشفته و عصبانی بود. از او پرسیدم چه شده که گفت، من را بردند در جلسه با نمایندگان تشکل‌های دانشجویی دانشگاه شریف که جلو آن‌ها اعتراف کنیم.

ظاهرا تصاویر مبهمی از حمله به یک ساختمان را در این جلسه پخش کرده و مدعی شده بودند، حمله‌کننده علی یونسی و امیرحسین مرادی بودند. علی آن‌جا هم هرگونه دست داشتن در این موضوع را شدیدا رد کرده و گفته که اصلا مشخص نیست، فردی که در این صحنه است کیست. بازجویان در این جلسه به علی گفتند چرا به دروغ مدعی شدی کرونا داری؟

علی هم گفته بود که شما در زندان از ما تست نمی‌گیرید که ما مطمئن شویم به کرونا مبتلا هستیم یا نه. من علائمی مثل سردرد، سرفه و بدن درد داشتم که این‌ها همه علائم کرونا هستند.

در این جلسه همچنین ماموران در مورد صدای شکنجه‌ای که علی از سلول کناری خود شنیده بود، پرسیدند. او را متهم به دروغ‌گویی کردند که علی هم گفته من آن شب صدای شکنجه شنیدم و تا صبح وحشت کرده بودم. این که شما صدای نوار برای آزار من پخش کردید یا واقعا در آن سلول در حال شکنجه کسی بودید، من خبر ندارم. خود علی بارها به من در سلول گفته بود، ماموران نه‌تنها مواد محترقه که هیچ چیز مشکوکی از ما پیدا نکرده بودند و این اتهام کاملا بی‌پایه بود. حتی وقتی بقیه هم سلولی‌ها به او پیشنهاد می‌دادند، برای رها شدن از فشار بازجویان اتهام خود را بپذیرد، علی با عصبانیت می‌گفت؛ چرا باید یک اتهام کاملا دروغ را بپذیرم؟ پذیرش این اتهام به معنای پذیرش حکم اعدام با امضای خود من است.

بله، علی یک روز که چند نفر در سلول به او اصرار کردند، اتهام خود را بپذیرد و راحت شود؛ به ناراحتی به من گفت كه در سلول انفرادی تحت فشارهای بسيار بودم كه مجبور به اعتراف اجباری تلویزیونی که در حال طبیعی نبودم، گرفتند.

گفت به من وعده داده بودند در صورت نشستن مقابل دوربین صداوسیما، او را آزاد خواهند کرد. آن‌طور که خودش تعریف کرد؛ یک روز صبح ماموران آمدند، علی را از سلول انفرادی به سالنی در همان بند ۲۰۹ برده و لباس شخصی او را برای گرفتن اعتراف تلویزیونی تنش کردند.

می‌گفت ماموران بارها برای ادا کردن یک جمله با لحن دلخواه خود، ضبط را قطع کرده و دوباره از او می‌خواستند با لحن دیگری جمله را بگوید. ضبط این تصاویر از صبح تا شب طول کشیده بود.

همان روزها، بحث حکم اعدام سه معترض آبان ماه ۱۳۹۸ داغ شده بود و اخبار ۲۰:۳۰ چندبار اعترافات اجباری این زندانیان را پخش می‌کرد. علی هر روز از تلویزیون بند این برنامه را نگاه می‌کرد و نگران بود که اعتراف اجباری او هم پخش شود.

اعتراف اجباری علی یونسی تا امروز از صداوسیما پخش نشده و ظاهرا او آن‌چه را که ماموران توقع داشتند، جلو دوربین و بعد از آن همه فشار نگفته است.

بعد از ضبط همین اعترافات اجباری بود که علی یونسی مقاومت خیلی بیشتری در مورد اتهامات وارده از خود نشان داد. ماموران وعده داده بودند که در صورت اعتراف تلویزیونی، اجازه دسترسی علی به وکیل انتخابی و ملاقات با خانواده را می‌دهند. در حالی که بعد از آن فشارها بر او بیشتر هم شد.

بله گفت در همان روزهایی که در سلول انفرادی بوده، ماموران به بهانه دیدار با سفیر سوئد او را به مکان دیگری بردند. برادر علی ساکن سوئد است و به علی گفته بودند اگر با برادر خود حرفی دارد، می‌تواند از طریق سفیر سوئد به او انتقال دهد؛ ولی وقتی با او روبه‌رو شده، فهمیده مامور وزارت اطلاعات است و برای گرفتن اعتراف، کت و شلوار و کراوات پوشیده و خود را سفیر سوئد در تهران جا می‌زند.»[۴]


اتهامات علی یونسی

به نقل از خبرگزاری حکومتی مهر، غلامحسین اسماعیلی، سخنگو وقت قوه قضائیه جمهوری اسلامی، به شکل غیر مستقیم به پرونده علی یونسی و امیرحسین مرادی اشاره کرد و اعلام کرد که آن‌ها با سازمان مجاهدین خلق و ضد انقلاب در ارتباط بوده‌اند. وی همچنین بازداشت بدون حکم دو دانشجوی نخبه را رد کرد و اعلام کرد که آن‌ها توسط سربازان گمنام اما زمان بازداشت شده‌اند.

اعتراف اجباری

آذر ۱۴۰۰ رسانه‌های نزدیک به حکومت فیلمی از اعتراف اجباری علی یونسی و امیر حسین مرادی را نشان داد که در آن در مورد نحوه ساخت بمب و خمپاره صحبت می‌کردند.

پس از ۴۵۰ روز بازداشت بدون دادگاه، اولین جلسه دادگاه علی یونسی و  امیر حسین مرادی در پنجم تیر ۱۴۰۰ برگزار گردید. جلسه نهایی اما تا ۵ اردیبهشت سال بعد به طول انجامید و این دو دانشجو نخبه به اتهامات افساد فی‌الارض»، «اجتماع و تبانی علیه نظام» و «تبلیغ علیه نظام» به ۱۶ سال زندان محکوم شدند.

محکومیت

اولین جلسه دادگاه علی یونسی و امیرحسین مرادی پس ۴۵۰ روز بازداشت در ۵ تیر ۱۴۰۰ برگزار شد و در جلسه نهایی دادگاه در ۵ اردیبهشت ۱۴۰۱، علی یونسی و امیرحسین مرادی، که هر دو ۲۲ ساله هستند، به اتهامات «افساد فی‌الارض»، «اجتماع و تبانی علیه نظام» و «تبلیغ علیه نظام» به ۱۶ سال زندان محکوم شدند.[۵]

بازداشت پدر علی یونسی

هفتم دی ۱۴۰۱ پدر علی یونسی، میریوسف یونسی، به همراه سه همکارش بازداشت شدند که البته هر سه همکار عصر همان روز آزاد شدند. رضا یونسی همچنین عنوان کرد که ماموران اطلاعات با حمله به خانه یکی از همکاران پدرش، وی و همسرش را مقابل تلویزیون قرار داده و کانال تلویزیون مجاهدین خلق را پخش کرده و از ‌آن‌ها فیلم گرفته‌اند. 

ماموران سپس این همکار پدرش را به دفتر کار آن‌ها که از صبح پلمب شده بوده برده و او را پشت میز کارش می‌نشانند و می‌گویند مشغول کارهای روزانه‌اش شود تا از او برای صحنه لحظه بازداشت در محل کار فیلم بگیرند. وی همچنین گفت که همه این صحنه‌های فیلمبرداری شده بخشی از فیلمی است که وزارت اطلاعات در حال تهیه است. میریوسف یونسی به همان اندازه سه همکارش، بی‌ارتباط با اتهاماتی است که وزارت اطلاعات مطرح کرده است.

رضا یونسی به پرونده پدرش در دهه ۶۰ اشاره کرد و گفت سابقه زندانی شدن به خاطر فعالیت‌های سیاسی در دهه ۶۰ و به این دلیل که پدر علی یونسی است، سوژه‌ جذابی برای سناریوی ماموران اطلاعات است.[۲]

آخرین نامه علی یونسی و امیرحسین مرادی

«۲‌۲ فروردین ۹۹ روزی بود که به دنیای دیگری پرتاب شدیم. دنیای گذشته، دنیای دانشگاه و المپیاد، دنیایی جذاب و لطیف بود، که در آن روز‌ها در کنار دوستانی هم‌سن و هم‌فکر با شادی و خوشی سپری می‌شد اما دنیای جدید، دنیای سلول انفرادی و بازجویی بود، دنیایی زمخت و خشن، دنیایی که در آن دوستی وجود نداشت، هر چه بود دشمنی بود، دنیایی که در آن هم‌فکری وجود ندارد بلکه بابت آن‌چه فکر می‌کردیم تهدید به مرگ می‌شدیم، دنیایی که در آن حقوق اولیه سلب می‌شد…

ما در چهارمین سالگرد دستگیری‌مان تکرار می‌کنیم انتخاب ما، مقاومت کردن است هر چقدر هم که این زندان ادامه پیدا کند.

لحظه دستگیری، لحظه ورود به دنیایی جدید، لحظه انتخاب بود، مقاومت یا تسلیم. انتخابی میان دانشگاه و موفقیت شغلی و تحصیلی و مسیر هموار تا دانشگاه‌های برتر اروپا و آمریکا و یا زندان و سپری شدن سال‌های جوانی و از دست دادن موقعیت‌های علمی و تحصیلی.

اما چگونه می‌توان موقعیت تحصیلی را انتخاب کرد در حالی که هستند کودکانی که بدون آن که هرگز انتخابی کرده باشند از تحصیل محروم مانده‌اند و چگونه می‌توان به زندگی در رفاه و شغل پردرآمد فکر کرد در حالی که بسیارند کسانی که درآمدشان کفاف تهیه غذای روزانه را نمی‌دهد.

با نگاه به آن‌چه که مردم از دست می‌دهند، آن‌چه ما از دست می‌دادیم دیگر بزرگ نبود و غلبه بر شرایط دیگر سخت نبود. زندان بهای این انتخاب و سنگ محک آن است. به تجربه دیده‌ایم آن‌ها‌ که کم‌تر چیزی برای خود خواسته‌اند و قاطع‌تر ایستادگی را انتخاب کردند شرایط سخت‌تری را تاب آورده‌اند و این عامل اصلی تفاوت است میان آن کسانی که حتی یک ماه زندان را تحمل نمی‌‌کنند و آنها که ۱۰، ۱۵، ۲۰ و یا حتی ۲۵ سال زندان را سرزنده و مقاوم تاب آورده‌اند.

و ما هر روز باید این انتخاب را انجام دهیم، انتخابی با الگو گرفتن از صد‌ها هزار نفری که این مسیر را طی کرده‌اند و بر سر انتخابشان تا آخر ایستادند.

انتخابی که هر روز بیش از پیش دانشجویان در معرض آن قرار می‌گیرند آن ها که در حالیکه چیز‌های بیشتری برای از دست دادن دارند اما صدای بلندتری نیز دارند.

آن‌ها که می‌توانند اهل ماندن و پس گرفتن باشند امروز می‌توانند نه فقط همراهی‌کننده مردم در قیام‌ها بلکه شروع‌کننده آن باشند. با انتخابی برای نادیده نگرفتن کسانی که بیشتر رنج می‌کشند و کمتر صدایی دارند. انتخابی که با پرداخت هزینه آن می‌توان در کنار مردم ایستاد، می‌توان بخشی از تاریخ بود و می‌توان آغازگر حرکت‌ها بود.

ما در چهارمین سالگرد دستگیری‌مان تکرار می‌کنیم انتخاب ما، مقاومت کردن است هر چقدر هم که این زندان ادامه پیدا کند.

ایمان داریم آزادی ایران نزدیک است.»

امیرحسین مرادی و علی یونسی ـ فروردین ۱۴۰۳

  1. زندانی_سیاسی_آزاد_باید_گردد[۶]

انعکاسات بازداشت علی یونسی

جمعی از دانشجویان و فارغ‌التحصیلان دانشگاه شریف در نامه‌ای به رهبر جمهوری اسلامی اعلام کردند که روند پرونده علی یونسی و امیرحسین مرادی طبیعی نیست.

آنان در این نامه به محرومیت این دو زندانی از حقوقشان در مدت یک سال بازداشت و «فشارجسمی و روحی» به آنان برای «انجام مصاحبه‌های تلویزیونی و پذیرش اتهامات» اشاره کردند.

در این نامه درخواست شده که از «ادامه اقدامات خلاف قانون» در این پرونده جلوگیری و پس از تعیین «میزان آسیب‌های روحی و جسمی» به  این دو دانشجو، آنان تحت درمان قرار گیرند.

این دانشجویان با اشاره به اعلام اتهام «افساد فی‌الارض» برای این دو نفر اعلام کردند که برای این اتهام باید «اخلال شدید در نظم عمومی کشور یا ناامنی یا ورود خسارت عمده در حد وسیع » انجام شده باشد.

نویسندگان این بیانیه تاکید کردند که تنها اقدام «گسترده» علی یونسی و امیرحسین مرادی در پنج سال گذشته کسب مدال در المپیادهای علمی از جمله المپیاد جهانی نجوم بوده است.[۷]

منابع