کاربر:Javad/صفحه تمرین2: تفاوت میان نسخه‌ها

بارگزاری عکس
(بارگذاری عکس)
(بارگزاری عکس)
خط ۱۷: خط ۱۷:


زمستان سال ۴۶ بیژن جزنی و بسیاری از اعضای گروه جزنی، احمدزاده و حسن ضیا ظریفی بازداشت شدند، حمید اشرف از مهلکه گریخت. در ‌‌نهایت تنها ۵ نفر بیرون از زندان باقی ماندند که دو نفرشان هم برای آموزش‌های چریکی راهی فلسطین شده بودند. حمید اشرف و دو تن دیگر مسئولیت بازسازی گروه را به عهده گرفتند، تا زمستان ۴۸ اعضای گروه به ۳۲ نفر رسید.
زمستان سال ۴۶ بیژن جزنی و بسیاری از اعضای گروه جزنی، احمدزاده و حسن ضیا ظریفی بازداشت شدند، حمید اشرف از مهلکه گریخت. در ‌‌نهایت تنها ۵ نفر بیرون از زندان باقی ماندند که دو نفرشان هم برای آموزش‌های چریکی راهی فلسطین شده بودند. حمید اشرف و دو تن دیگر مسئولیت بازسازی گروه را به عهده گرفتند، تا زمستان ۴۸ اعضای گروه به ۳۲ نفر رسید.
[[پرونده:Siyahkal.jpg|جایگزین=سیاهکل|بندانگشتی|سیاهکل]]


=== حمید اشرف و عملیات سیاهکل ===
=== حمید اشرف و عملیات سیاهکل ===
خط ۴۶: خط ۴۷:
در جریان حمله ساواک به این خانه تعدادی از حاضران در ساختمان از جمله دو نوجوان کشته شدند. ساواک بعد‌ها مدعی شد حمید اشرف در جریان این ماجرا دو نوجوان را کشت تا بعد از فرارش او را لو ندهند؛ موضوعی که جعلی بودنش پس از مرگ اشرف مسجل شد<ref>تاریخ ایران خانه تیمی حمید اشرف پس از حمله [http://tarikhirani.ir/fa/news/3/bodyView/2179/0/%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87.%D8%AA%DB%8C%D9%85%DB%8C.%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF.%D8%A7%D8%B4%D8%B1%D9%81.%D9%BE%D8%B3.%D8%A7%D8%B2.%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87.%D8%B3%D8%A7%D9%88%D8%A7%DA%A9.html ساواک]</ref>. 
در جریان حمله ساواک به این خانه تعدادی از حاضران در ساختمان از جمله دو نوجوان کشته شدند. ساواک بعد‌ها مدعی شد حمید اشرف در جریان این ماجرا دو نوجوان را کشت تا بعد از فرارش او را لو ندهند؛ موضوعی که جعلی بودنش پس از مرگ اشرف مسجل شد<ref>تاریخ ایران خانه تیمی حمید اشرف پس از حمله [http://tarikhirani.ir/fa/news/3/bodyView/2179/0/%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%87.%D8%AA%DB%8C%D9%85%DB%8C.%D8%AD%D9%85%DB%8C%D8%AF.%D8%A7%D8%B4%D8%B1%D9%81.%D9%BE%D8%B3.%D8%A7%D8%B2.%D8%AD%D9%85%D9%84%D9%87.%D8%B3%D8%A7%D9%88%D8%A7%DA%A9.html ساواک]</ref>. 


===== روایت مهدی سامع از جسد حمید اشرف =====
===== روایت مهدی سامع از شناسایی جسد حمید اشرف =====
مرگ اشرف برای ساواک در تیرماه ۵۵ موفقیتی عظیم بود، چنانکه برای اطمینان از شکار درست، زندانی‌ها را به خانهٔ مهرآباد جنوبی بردند تا جسد اشرف را شناسایی کنند. مهدی سامع از نیمه‌شبی می‌نویسد که او را چشم‌بسته با زنی سوار اتومبیل کردند: «ماشین مسافتی را به سرعت طی کرد و به منطقه‌ای رسید که صدای تیراندازی به صورت مرگبار می‌آمد. این شکل از تیراندازی خیلی طول کشید... از کنار یک زمین بدون ساختمان رد شدیم و داخل یک خانه چند طبقه شدیم. در پاگرد ورود به پله‌ها جسد یک گروهبان یا استوار افتاده بود. ما را از پله‌ها بالا بردند. دو یا سه طبقه پله‌ها را بالا رفتیم که به روی پشت بام رسیدیم. تعداد زیادی افسر و بازجو آنجا بودند. یک نفر روپوشی را که روی سرم بود کمی بالا زد. یکی از بازجوهای پرونده چریک‌های فدایی خلق بود. من و آن رفیق دیگر را بالای سر یک جسد بردند.‌‌ همان لحظه اول شناختم. پیکر فرمانده در حالی که روی پیشانی‌اش یک حفره ایجاد شده بود، با چشمان باز به آسمان نگاه می‌کرد. بازجو از من و رفیق دیگر پرسید: «خودشه؟» و ما هر دو گفتیم بله. نه بازجو نیاز به آوردن اسم داشت و نه ما قدرت درنگ در پاسخ...»<ref>چریکی که از مرگ میگریخت حمید [[رئیس ساواک تهران در کتاب خاطراتش دربارهٔ مسالهٔ بغرنج گیر انداختن حمید اشرف|اشرف]]</ref>
مرگ اشرف برای ساواک در تیرماه ۵۵ موفقیتی عظیم بود، چنانکه برای اطمینان از شکار درست، زندانی‌ها را به خانهٔ مهرآباد جنوبی بردند تا جسد اشرف را شناسایی کنند. مهدی سامع از نیمه‌شبی می‌نویسد که او را چشم‌بسته با زنی سوار اتومبیل کردند: «ماشین مسافتی را به سرعت طی کرد و به منطقه‌ای رسید که صدای تیراندازی به صورت مرگبار می‌آمد. این شکل از تیراندازی خیلی طول کشید... از کنار یک زمین بدون ساختمان رد شدیم و داخل یک خانه چند طبقه شدیم. در پاگرد ورود به پله‌ها جسد یک گروهبان یا استوار افتاده بود. ما را از پله‌ها بالا بردند. دو یا سه طبقه پله‌ها را بالا رفتیم که به روی پشت بام رسیدیم. تعداد زیادی افسر و بازجو آنجا بودند. یک نفر روپوشی را که روی سرم بود کمی بالا زد. یکی از بازجوهای پرونده چریک‌های فدایی خلق بود. من و آن رفیق دیگر را بالای سر یک جسد بردند.‌‌ همان لحظه اول شناختم. پیکر فرمانده در حالی که روی پیشانی‌اش یک حفره ایجاد شده بود، با چشمان باز به آسمان نگاه می‌کرد. بازجو از من و رفیق دیگر پرسید: «خودشه؟» و ما هر دو گفتیم بله. نه بازجو نیاز به آوردن اسم داشت و نه ما قدرت درنگ در پاسخ...»<ref>چریکی که از مرگ میگریخت حمید [[رئیس ساواک تهران در کتاب خاطراتش دربارهٔ مسالهٔ بغرنج گیر انداختن حمید اشرف|اشرف]]</ref>


خط ۵۷: خط ۵۸:


====== نظری درباره شخصیتهایی نظیر حمید اشرف ======
====== نظری درباره شخصیتهایی نظیر حمید اشرف ======
<blockquote>آیا در دوره ای به سر میبریم که قحط الرجال است؟</blockquote><blockquote>با نگاهی گذرا به زندگی مبارزاتی حمید اشرف فارغ از ماهیت سازمانی و گرایشات هر فرد، این نکته در ذهن جوانه میزند که به راستی آیا جوامع امروز از وجود چنین انسانهایی که بی وقفه و شب و روز در راه رسیدن به آرمان مدنظرشان در تب و تاب و جنگ گریز بودند تا در نهایت نیز جانشان را که در تصورشان بود خیلی زود در راهی که در پیش گرفتند از دست خواهند داد، خالی است؟ و جامعه از وجود چنین پدیده هایی دچار قحطی شده است؟</blockquote><blockquote>  خیر! بدلیل اینکه هنوز دیکتاتوری پا برجاست آنهم در مداری بسیار سخت تر و پیچیده تر، وبا این منطق که هر پدیده ای ضد خودش را نیز دارد میتوان قانونمند به این نتیجه رسید که پس در مقابل دیکتاتوری آنتی تزی هم وجود دارد و هستند انسانهایی که روزانه در زندانها یا جاهای دیگر که در تقابل با نظام مستبد قرارمی گیرند کما اینکه تا بحال هم به خوبی دیدیم و تجربه به ما ثابت می کند. تبلیغات و فرافکنیهای دیکتاتورهاست که مانع شناخته شدن واقعیت و ماهیت اصلی چنین انسانهایی که تمام زندگیشان را صرف مبارزه با نظامهای سرکوبگر کردند میشود. نتیجه اینکه، هیچ جامعه ای دچار قحط الرجال انقلابی نشده و نیست بلکه سرکوب شدید و تبلیغات مسموم و منفی توسط نظامهای دیکتاتوری مانع شناخته شدن آنها و رسیدن پیام آنان در بین مردم بخصوص نسل جوان شده است.!</blockquote>
<blockquote>آیا در دوره ای به سر میبریم که قحط الرجال است؟</blockquote><blockquote>با نگاهی گذرا به زندگی مبارزاتی حمید اشرف فارغ از ماهیت سازمانی و گرایشات هر فرد، این نکته در ذهن جوانه میزند که به راستی آیا جوامع امروز از وجود چنین انسانهایی که بی وقفه و شب و روز در راه رسیدن به آرمان مدنظرشان در تب و تاب و جنگ گریز بودند تا در نهایت نیز جانشان را که در تصورشان بود خیلی زود در راهی که در پیش گرفتند از دست خواهند داد، خالی است؟ و جامعه از وجود چنین پدیده هایی دچار قحطی شده است؟</blockquote><blockquote>  خیر! بدلیل اینکه هنوز دیکتاتوری پا برجاست آنهم در مداری بسیار سخت تر و پیچیده تر، وبا این منطق که هر پدیده ای ضد خودش را نیز دارد میتوان قانونمند به این نتیجه رسید که پس در مقابل دیکتاتوری آنتی تزی هم وجود دارد و هستند انسانهایی که روزانه در زندانها یا جاهای دیگر که در تقابل با نظام مستبد قرارمی گیرند کما اینکه تا بحال هم به خوبی دیدیم و تجربه به ما ثابت می کند. تبلیغات و فرافکنیهای دیکتاتورهاست که مانع شناخته شدن واقعیت و ماهیت اصلی چنین انسانهایی که تمام زندگیشان را صرف مبارزه با نظامهای سرکوبگر کردند میشود. نتیجه اینکه، هیچ جامعه ای دچار قحط الرجال انقلابی نشده و نیست بلکه سرکوب شدید و تبلیغات مسموم و منفی توسط نظامهای دیکتاتوری مانع شناخته شدن آنها و رسیدن پیام آنان در بین مردم بخصوص نسل جوان شده است.!<ref>وبلاگ ایران بزرگ  آیا در دوران قحط الرجال به سر میبریم؟!![https://iranbozorg98.blogspot.com/2019/01/blog-post_29.html]</ref></blockquote>


= '''منابع''' =
= '''منابع''' =
<references />
<references />
۱٬۶۶۴

ویرایش