۱٬۰۴۸
ویرایش
(اصلاح ارقام، اصلاح نویسههای عربی) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
رؤیای خانه و کابوس زوال: ” زوال که آغاز میشود، رؤیاها راه به کابوس میبرند. پای اعتماد بر گرده اطمینان فرومیآید و درها نه بر پاشنه خویش که بر گرد خود میچرخند و راهها به سامانی که باید نمیرسند و حق، اگر هست همین حیات آخرالزمانی است که نیست، برای آنان که هنوز بارهای مسموم مصرف و تخریب را میگذرانند. قرنی که پیش روست سالهاست که آغاز شده است، مثل جدایی که بسیار پیش از آن که مسجل شود روی میدهد اما در زمانی صورت تثبیت میپذیرد که دیگر نیرویی برای وصل اصل نمانده است. گاهی از بسیاری تازگی و شگفتیاست که نامی برای نامیدن نیست، گاهی از شدت زوال و تباهی. در بی اعتباری دورانهای نامگذار است که همه چیز را میبایستی از نو تعریف کرد و در این دوران بی اعتبار گذرا از هزارهای به هزاره دیگر، میراث سنگین اطلاعات بیشمار، غلتیده در مسیر درآمیختن با اشکال منفی است. همان داستان همیشگی کژی و راستی، سختی و آسانی. کژی هر سال که میگذرد، مرزهای گل و ریحان ، دوزخ و خارستان بهشت درهمتر میروند، اشتباه گرفته میشوند. سال به سال دریغ از پارسال. تنها کلمه تکرارشونده در صفهای خواربار و اتوبوسهای دودزاست که قرار است پس از ابتلای مردم به بیماریهای ناشناخته طاق و جفت، فکری به حال سموم فراوانشان بکنند. نوشدارو بعد از مرگ سهراب.“ | رؤیای خانه و کابوس زوال: ” زوال که آغاز میشود، رؤیاها راه به کابوس میبرند. پای اعتماد بر گرده اطمینان فرومیآید و درها نه بر پاشنه خویش که بر گرد خود میچرخند و راهها به سامانی که باید نمیرسند و حق، اگر هست همین حیات آخرالزمانی است که نیست، برای آنان که هنوز بارهای مسموم مصرف و تخریب را میگذرانند. قرنی که پیش روست سالهاست که آغاز شده است، مثل جدایی که بسیار پیش از آن که مسجل شود روی میدهد اما در زمانی صورت تثبیت میپذیرد که دیگر نیرویی برای وصل اصل نمانده است. گاهی از بسیاری تازگی و شگفتیاست که نامی برای نامیدن نیست، گاهی از شدت زوال و تباهی. در بی اعتباری دورانهای نامگذار است که همه چیز را میبایستی از نو تعریف کرد و در این دوران بی اعتبار گذرا از هزارهای به هزاره دیگر، میراث سنگین اطلاعات بیشمار، غلتیده در مسیر درآمیختن با اشکال منفی است. همان داستان همیشگی کژی و راستی، سختی و آسانی. کژی هر سال که میگذرد، مرزهای گل و ریحان ، دوزخ و خارستان بهشت درهمتر میروند، اشتباه گرفته میشوند. سال به سال دریغ از پارسال. تنها کلمه تکرارشونده در صفهای خواربار و اتوبوسهای دودزاست که قرار است پس از ابتلای مردم به بیماریهای ناشناخته طاق و جفت، فکری به حال سموم فراوانشان بکنند. نوشدارو بعد از مرگ سهراب.“ | ||
محمد مختاری، نویسنده، که وی نیز در آذرماه ۱۳۷۷ در جریان قتلهای | محمد مختاری، نویسنده، که وی نیز در آذرماه ۱۳۷۷ در جریان قتلهای زنجیره توسط وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی به قتل رسید، بعد از مرگ غزاله علیزاده نوشت: ” همیشه میگفتند تاوان عمر دراز این است که آدم به سوگ عزیزانش مینشیند اما اکنون انگار این قرار هم برهمخورده است. پس بی آنکه عمر به درازا بکشد باید شاهد ضایعات فرهنگی این پیکر فرهنگی بود که میخواهد با اندامهایی بی قرار و پراکنده باقی بماند“ | ||
آثار به ترتیب انتشار: بعد از تابستان، سال ۱۳۵۵، سفر ناگذشتنی شامل سه قصه، ۱۳۵۸، داستان بلند دو منظره، ۱۳۶۳، خانه ادریسیها ( رمان ) ۱۳۷۰، چهارراه، ۱۳۷۲، رؤیای خانه و کابوس زوال. تعدادی از داستانهای علیزاده در در سال ۱۳۷۸تحت نام” غزاله تا کجا “ توسط نشر توس و سال ۱۳۸۲چهار داستان او بنام تالارها نیز به چاپ رسیده است. | آثار به ترتیب انتشار: بعد از تابستان، سال ۱۳۵۵، سفر ناگذشتنی شامل سه قصه، ۱۳۵۸، داستان بلند دو منظره، ۱۳۶۳، خانه ادریسیها ( رمان ) ۱۳۷۰، چهارراه، ۱۳۷۲، رؤیای خانه و کابوس زوال. تعدادی از داستانهای علیزاده در در سال ۱۳۷۸تحت نام” غزاله تا کجا “ توسط نشر توس و سال ۱۳۸۲چهار داستان او بنام تالارها نیز به چاپ رسیده است. |