۷٬۳۴۸
ویرایش
(درست کردن یک لینک) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۱۶: | خط ۱۱۶: | ||
(مهندس) ریاضی با لحن استهزاءآمیزی جواب داد «دانشکده فنی که گداخانه نیست» | (مهندس) ریاضی با لحن استهزاءآمیزی جواب داد «دانشکده فنی که گداخانه نیست» | ||
ماورای احساس حقارتی که در ازاء این حرف ریاضی به من دست داد احساس کردم چگونه فردی از طبقه مرفه به فرد دیگر توهین مینماید. خیلی زود من این توهین ریاضی را از جنبه فردی به دوستان دیگر تعمیم دادم زیرا در آن موقع اغلب دوستان من از طبقه متوسط و پایین بودند. خیلی آرزو میکردم که روزی ریاضی گدا میبود و من همین حرف را به او میزدم. به همین علت با تمام تعریفهایی که از ریاضی و باسوادبودن او میکردند قیافه او همیشه برای من غیرقابل تحمل بود. در کلاس او همیشه پیش شاگردهایی مینشستم که لباسشان نو نبود. درس او را با بی میلی مطالعه میکردم. | ماورای احساس حقارتی که در ازاء این حرف ریاضی به من دست داد احساس کردم چگونه فردی از طبقه مرفه به فرد دیگر توهین مینماید. خیلی زود من این توهین ریاضی را از جنبه فردی به دوستان دیگر تعمیم دادم زیرا در آن موقع اغلب دوستان من از طبقه متوسط و پایین بودند. خیلی آرزو میکردم که روزی ریاضی گدا میبود و من همین حرف را به او میزدم. به همین علت با تمام تعریفهایی که از ریاضی و باسوادبودن او میکردند قیافه او همیشه برای من غیرقابل تحمل بود. در کلاس او همیشه پیش شاگردهایی مینشستم که لباسشان نو نبود. درس او را با بی میلی مطالعه میکردم. | ||
=== طبقات پایین جامعه در زیر فشارند === | === طبقات پایین جامعه در زیر فشارند === | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۵: | ||
برخورد ۱۵ خرداد و اینکه طبقات پایین درآن جریان به سادگی کشته شوند در حالی که در جریان دانشگاه حداکثر به چند ماه زندانی شدن قناعت میشد، روحیه مقاومت را در من زنده میکرد. این سؤال بارها در ذهن من تکرار میشد، چی شد که درعرض چند روز مردم جلوی گلوله رفتند. | برخورد ۱۵ خرداد و اینکه طبقات پایین درآن جریان به سادگی کشته شوند در حالی که در جریان دانشگاه حداکثر به چند ماه زندانی شدن قناعت میشد، روحیه مقاومت را در من زنده میکرد. این سؤال بارها در ذهن من تکرار میشد، چی شد که درعرض چند روز مردم جلوی گلوله رفتند. | ||
در طول سه سال مبارزه از اعلامیه پخش کردن تجاوز نکرده بود. در تحلیل بعدی به این نتیجه رسیدم که طبقات پایین جامعه در زیر فشارند و برایشان مرگ و زندگی فاصله زیادی ندارد ولی طبقات مرفه فاصله مرگ وزندگیشان بسیار زیاد است. | در طول سه سال مبارزه از اعلامیه پخش کردن تجاوز نکرده بود. در تحلیل بعدی به این نتیجه رسیدم که طبقات پایین جامعه در زیر فشارند و برایشان مرگ و زندگی فاصله زیادی ندارد ولی طبقات مرفه فاصله مرگ وزندگیشان بسیار زیاد است. | ||
=== زندگی مردم لار و بندرعباس برای من حالتی شبیه به خواب داشت === | === زندگی مردم لار و بندرعباس برای من حالتی شبیه به خواب داشت === | ||
خط ۱۳۶: | خط ۱۳۶: | ||
وقتی برای من معلوم شد که جهرم آبادترین شهر آن حوالی است دیدن نقاط دیگر ضروری نمود، من بلافاصله به لار و بندرعباس مسافرت کردم. آثار زلزله در لار کامل مشهود بود. یک سری خانه در حال نوسازی بود ولی مردم از ترس قسطی که باید بپردازند حاضر نبودند در آن قسمتها منزل بگیرند. همین وضع در بندرعباس نیز مشهود بود. | وقتی برای من معلوم شد که جهرم آبادترین شهر آن حوالی است دیدن نقاط دیگر ضروری نمود، من بلافاصله به لار و بندرعباس مسافرت کردم. آثار زلزله در لار کامل مشهود بود. یک سری خانه در حال نوسازی بود ولی مردم از ترس قسطی که باید بپردازند حاضر نبودند در آن قسمتها منزل بگیرند. همین وضع در بندرعباس نیز مشهود بود. | ||
در لار آب برای خوردن موجود نبود. برای اولین بار بود که من با آب انبارهای آب که آب باران در آن جمع شده بودند آشنا شدم. زندگی مردم لار و بندرعباس واقعاً برای من حالتی شبیه به خواب داشت. | در لار آب برای خوردن موجود نبود. برای اولین بار بود که من با آب انبارهای آب که آب باران در آن جمع شده بودند آشنا شدم. زندگی مردم لار و بندرعباس واقعاً برای من حالتی شبیه به خواب داشت. | ||
=== مردم درکنار دریای نفت در چادر شکسته زندگی میکردند === | === مردم درکنار دریای نفت در چادر شکسته زندگی میکردند === | ||
خط ۱۵۵: | خط ۱۵۵: | ||
در برخوردهای بعدی جریان آن سرباز را به صورت پروسه ای یافتیم که حتی دامن دو افسر وظبقه ای را که غیر از من درپادگان بود گرفتهاست. از حدود ۱۹ افسر موجود هم ردیف، جز با چهار نفر، تقریباً قطع رابطه کردم زیرا برای من غیرقابل تصور بود که فردی متأهل این قدر تسلیم نفس باشد که از سرباز دهاتی صرفنظر ننماید. | در برخوردهای بعدی جریان آن سرباز را به صورت پروسه ای یافتیم که حتی دامن دو افسر وظبقه ای را که غیر از من درپادگان بود گرفتهاست. از حدود ۱۹ افسر موجود هم ردیف، جز با چهار نفر، تقریباً قطع رابطه کردم زیرا برای من غیرقابل تصور بود که فردی متأهل این قدر تسلیم نفس باشد که از سرباز دهاتی صرفنظر ننماید. | ||
جریاناتی از زندگی افسران که بعدها برایم معلوم گشت به نفرت من میافزود. | جریاناتی از زندگی افسران که بعدها برایم معلوم گشت به نفرت من میافزود. | ||
=== سیستم حاکم است که نسل ما را به فساد و تباهی میکشاند === | === سیستم حاکم است که نسل ما را به فساد و تباهی میکشاند === | ||
خط ۱۶۴: | خط ۱۶۴: | ||
من در بررسی ابتدایی خود خیلی ساده این مسئله را از جنبه اجتماعی به دامن رژیم حاکم چسباندم و نتیجه گرفتم که این سیستم حاکم است که نسل ما را به فساد و تباهی میکشاند و این مسئله تا سالهای بعد مرا رنج میداد و هر وقت فکر میکردم که نسلی فاسد تحویل جامعه فردا میشود که جز خور و شهوت خود چیزی نمیشناسد بینهایت افسرده میشدم. | من در بررسی ابتدایی خود خیلی ساده این مسئله را از جنبه اجتماعی به دامن رژیم حاکم چسباندم و نتیجه گرفتم که این سیستم حاکم است که نسل ما را به فساد و تباهی میکشاند و این مسئله تا سالهای بعد مرا رنج میداد و هر وقت فکر میکردم که نسلی فاسد تحویل جامعه فردا میشود که جز خور و شهوت خود چیزی نمیشناسد بینهایت افسرده میشدم. | ||
تا جریان شورش پاریس فکر نوی در من به وجود آورد و آن اینکه حتی نسل فاسد از نقطه ای به بعد به زندگی بر میگردد و به جبران فساد قدیمی، بیشتر در سازندگی میکوشد و به طور اتفاقی در جریان مسابقات ایران و اسرائیل این نتیجهگیری برای من کامل تر شد زیرا پلیس با تمام قدرتش ازعهده همان جوانانی که در مسابقه زن روز دامن دختران را پاره میکردند و آن روز بر علیه پلیس شعار میدادند برنمیآمد. من به طور عینی دیدم که همان زرنگی که جوانان ظاهراً آلوده در دختربازی به دست آورده بودند درمقابله با پلیس او را عاجزمی کرد. | تا جریان شورش پاریس فکر نوی در من به وجود آورد و آن اینکه حتی نسل فاسد از نقطه ای به بعد به زندگی بر میگردد و به جبران فساد قدیمی، بیشتر در سازندگی میکوشد و به طور اتفاقی در جریان مسابقات ایران و اسرائیل این نتیجهگیری برای من کامل تر شد زیرا پلیس با تمام قدرتش ازعهده همان جوانانی که در مسابقه زن روز دامن دختران را پاره میکردند و آن روز بر علیه پلیس شعار میدادند برنمیآمد. من به طور عینی دیدم که همان زرنگی که جوانان ظاهراً آلوده در دختربازی به دست آورده بودند درمقابله با پلیس او را عاجزمی کرد. | ||
=== در مقابل پیرمرد [کارگر کارخانه] احساس خجالت میکردم === | === در مقابل پیرمرد [کارگر کارخانه] احساس خجالت میکردم === | ||
خط ۱۷۳: | خط ۱۷۳: | ||
کارگران دیگرمن ـ آلبرت ـ روبن ـ شاهن و شاگردان آنها همه با ارزش بودند؛ ولی من در مقابل این پیرمرد احساس خجالت میکردم. من روبن را به پرکاری تشویق میکردم. حتی وادار کردم شبها درس بخواند. | کارگران دیگرمن ـ آلبرت ـ روبن ـ شاهن و شاگردان آنها همه با ارزش بودند؛ ولی من در مقابل این پیرمرد احساس خجالت میکردم. من روبن را به پرکاری تشویق میکردم. حتی وادار کردم شبها درس بخواند. | ||
ولی این پیرمرد همواره بیشتر از مقدار کاری که من میخواستم انجام میداد. من بعد از افزایش تولید از کارفرما تقاضای اضافه دستمزد برای همه گروه که حدود آن فقط برای پیرمرد ۲۵ ریال و بقیه در حدود ۱۰ ریال بود[کردم]، ولی با تمام تلاش با آنکه قانع شدند برای اینکه کارگر بهتر بتواند کار کند باید او را تأمین کرد ولی از افزایش دستمزد خودداری نمودند و در دفعه دوم نیز من اجازه داده بودم کارگر برای اینکه بهتر بتواند در سرمای زمستان کار کند در اول وقت موقعی که ماشینها برای گرم شدن بی بار کار میکنند در کنار بخاری خود را گرم نمایند. | ولی این پیرمرد همواره بیشتر از مقدار کاری که من میخواستم انجام میداد. من بعد از افزایش تولید از کارفرما تقاضای اضافه دستمزد برای همه گروه که حدود آن فقط برای پیرمرد ۲۵ ریال و بقیه در حدود ۱۰ ریال بود[کردم]، ولی با تمام تلاش با آنکه قانع شدند برای اینکه کارگر بهتر بتواند کار کند باید او را تأمین کرد ولی از افزایش دستمزد خودداری نمودند و در دفعه دوم نیز من اجازه داده بودم کارگر برای اینکه بهتر بتواند در سرمای زمستان کار کند در اول وقت موقعی که ماشینها برای گرم شدن بی بار کار میکنند در کنار بخاری خود را گرم نمایند. | ||
=== مؤدبانه از کارخانه با استعفا فرارکردم === | === مؤدبانه از کارخانه با استعفا فرارکردم === | ||
خط ۱۸۲: | خط ۱۸۲: | ||
موارد فوق فقط مشاهدات شخصی بود که بیان میشود، برای بیان تبعیضها موارد خیلی بیشتری میتوان بیان کرد ولی گاهی اتفاق میافتاد یک مسئله کوچک برای یک فرد ارزش ویژه پیدا مینماید. | موارد فوق فقط مشاهدات شخصی بود که بیان میشود، برای بیان تبعیضها موارد خیلی بیشتری میتوان بیان کرد ولی گاهی اتفاق میافتاد یک مسئله کوچک برای یک فرد ارزش ویژه پیدا مینماید. | ||
برای من با زمینه مذهبی که مساوات ایدهآلی را همیشه تشویق کرده بود هرگونه تبعیض را به شکل و نمود اجتماعی میدادم آن را جزیی از نتایج سیستم حاکم به حساب میآوردم. | برای من با زمینه مذهبی که مساوات ایدهآلی را همیشه تشویق کرده بود هرگونه تبعیض را به شکل و نمود اجتماعی میدادم آن را جزیی از نتایج سیستم حاکم به حساب میآوردم. | ||
=== بنیاد چنین جامعه ای را جز با تحول اساسی نمیتوان تغییر داد === | === بنیاد چنین جامعه ای را جز با تحول اساسی نمیتوان تغییر داد === | ||
خط ۱۹۱: | خط ۱۹۱: | ||
از سال ۴۴ به بعد ما وارد کار سازمانی شدیم. مطالعات اجتماعی به خصوص آشنایی با سایر کشورهای توسعه نیافته کمبود غذایی، بهداشت، مسکن، عدم تعدیل ثروتها، عدم رعایت عدالت اجتماعی و… و نظایر آن به صورت فرمول در ذهن ما فرورفت. با چنین معیارهایی ما به استقبال شناساییهای جدیدتری رفتیم، هر مسئله برای ما سوژه جدیدی بود. | از سال ۴۴ به بعد ما وارد کار سازمانی شدیم. مطالعات اجتماعی به خصوص آشنایی با سایر کشورهای توسعه نیافته کمبود غذایی، بهداشت، مسکن، عدم تعدیل ثروتها، عدم رعایت عدالت اجتماعی و… و نظایر آن به صورت فرمول در ذهن ما فرورفت. با چنین معیارهایی ما به استقبال شناساییهای جدیدتری رفتیم، هر مسئله برای ما سوژه جدیدی بود. | ||
تبعیضها با زبان گویاتر خود را نشان میداد. از فروشنده بلیط بخت آزمایی، که هزار دروغ برای فروش آن میگفت و خریدارش که دو تومن از نان شب خود را تحویل سازمان بلیط بخت آزمایی میداد و با امیدی واهی دلخوش بود، تا دعوای سر محل، گدایی مستخدم اداره به صورت محترمانه اش و… همه در تثبیت فکر من اثر میگذاشت. | تبعیضها با زبان گویاتر خود را نشان میداد. از فروشنده بلیط بخت آزمایی، که هزار دروغ برای فروش آن میگفت و خریدارش که دو تومن از نان شب خود را تحویل سازمان بلیط بخت آزمایی میداد و با امیدی واهی دلخوش بود، تا دعوای سر محل، گدایی مستخدم اداره به صورت محترمانه اش و… همه در تثبیت فکر من اثر میگذاشت. | ||
=== همهشان معتاد بودند و منتظرفروش خون خویش === | === همهشان معتاد بودند و منتظرفروش خون خویش === | ||
خط ۲۰۶: | خط ۲۰۶: | ||
عجیب بود که در قیافه همه موجی از نگرانی مشهود بود گویا همه میترسیدند دربان به آنها نیز راه ندهد. شاید مجموع این برخورد ۷ دقیقه بیشتر طول نکشید ولی وقتی من به خود آمدم چیزی احساس نمیکردم فکرمی کردم خواب بود ولی متأسفانه برخورد واقعیت داشت. | عجیب بود که در قیافه همه موجی از نگرانی مشهود بود گویا همه میترسیدند دربان به آنها نیز راه ندهد. شاید مجموع این برخورد ۷ دقیقه بیشتر طول نکشید ولی وقتی من به خود آمدم چیزی احساس نمیکردم فکرمی کردم خواب بود ولی متأسفانه برخورد واقعیت داشت. | ||
چند دقیقه بعد در تلفنخانه نشسته بودم احساس میکردم که اگر من در تصادف تمام خونم را از دست بدهم و بخواهند از خون این افراد به من تزریق نمایند اگر جرئت حرکت داشته باشم نمیتوانم قبول نمایم یک قطره از آن خون در بدن من جاری شود. گاهی خیال میکردم خون آنهاست که دربدن من جاری است. | چند دقیقه بعد در تلفنخانه نشسته بودم احساس میکردم که اگر من در تصادف تمام خونم را از دست بدهم و بخواهند از خون این افراد به من تزریق نمایند اگر جرئت حرکت داشته باشم نمیتوانم قبول نمایم یک قطره از آن خون در بدن من جاری شود. گاهی خیال میکردم خون آنهاست که دربدن من جاری است. | ||
=== یک نوع نفرت از زندگی خودم به خودم دست میداد === | === یک نوع نفرت از زندگی خودم به خودم دست میداد === | ||
دیگر از خیالت آن روز چیزی بخاطر ندارم. فقط هر وقت از روبروی دبیرستان دارالفنون میگذشتم احساس میکردم همان قیافهها صف کشیدهاند و منتظرند و یک نوع نفرت از زندگی خودم به خودم دست میداد. آن موقع گاهی برادرانم کاظم و رضا را میدیدم. روزی به کاظم این جریان را نقل کردم (فکرمی کنم یادش باشد) اوگفت ما در پارک شهر درس میخوانیم و میگویند بسیاری از این افراد معتادند و از این پول یک نوع قرص میخرند (این قرص نظیر هروئین ولی خیلی ارزانتر به قیمت دانه ای ۶ ریال در داروخانهها فروخته میشود) و اغلب بعد از دوماه مصرف قرص در کنار خیابان یا پارک شهر میمیرند مدتها صبح زود قبل از رفتن به اداره به پارک شهر میرفتم تا شاید یکی از محکومین این اعتیاد را ببینم؛ ولی بعداً فهمیدم که شبها پارک شهر را خالی میکنند. | دیگر از خیالت آن روز چیزی بخاطر ندارم. فقط هر وقت از روبروی دبیرستان دارالفنون میگذشتم احساس میکردم همان قیافهها صف کشیدهاند و منتظرند و یک نوع نفرت از زندگی خودم به خودم دست میداد. آن موقع گاهی برادرانم کاظم و رضا را میدیدم. روزی به کاظم این جریان را نقل کردم (فکرمی کنم یادش باشد) اوگفت ما در پارک شهر درس میخوانیم و میگویند بسیاری از این افراد معتادند و از این پول یک نوع قرص میخرند (این قرص نظیر هروئین ولی خیلی ارزانتر به قیمت دانه ای ۶ ریال در داروخانهها فروخته میشود) و اغلب بعد از دوماه مصرف قرص در کنار خیابان یا پارک شهر میمیرند مدتها صبح زود قبل از رفتن به اداره به پارک شهر میرفتم تا شاید یکی از محکومین این اعتیاد را ببینم؛ ولی بعداً فهمیدم که شبها پارک شهر را خالی میکنند. | ||
=== تنها امیدم در این موقع به سازمان بود === | === تنها امیدم در این موقع به سازمان بود === | ||
خط ۲۲۴: | خط ۲۲۴: | ||
من جنبههای مختلف این تلاش را هم که خود به وضوح شاهد آن بودهام موردبررسی قرار میدهم. | من جنبههای مختلف این تلاش را هم که خود به وضوح شاهد آن بودهام موردبررسی قرار میدهم. | ||
عینیترین مسئله برای من انقلاب اداری است چون خود کارمند وزارتخانه ای بودم که بارها به عنوان نمونه انقلاب اداری شمرده شدهاست. انقلاب اداری به ظاهر یک نوسازی اداری است به این صورت که با دمیدن جان تازه در قالب ادارات بشود به کارها جنبه مثبت تری داد. چون طبقات متوسط در برخورد با سیستم اداری همواره جزو ناراضیان ادارات بودهاند؛ ولی سرانجام این انقلاب در محیطی که من بودم به کجا کشیدهاست. | عینیترین مسئله برای من انقلاب اداری است چون خود کارمند وزارتخانه ای بودم که بارها به عنوان نمونه انقلاب اداری شمرده شدهاست. انقلاب اداری به ظاهر یک نوسازی اداری است به این صورت که با دمیدن جان تازه در قالب ادارات بشود به کارها جنبه مثبت تری داد. چون طبقات متوسط در برخورد با سیستم اداری همواره جزو ناراضیان ادارات بودهاند؛ ولی سرانجام این انقلاب در محیطی که من بودم به کجا کشیدهاست. | ||
=== از کارگری که کار مرا انجام میداد خجالت میکشیدم === | === از کارگری که کار مرا انجام میداد خجالت میکشیدم === | ||
خط ۲۳۵: | خط ۲۳۵: | ||
زیاد است مواردی که من برای پیشرفت کار با مسئولیت خودم و به دلیل اعتمادی که به کار خودم داشتم پیشنهاد کردهام و نامه ای را امضا نمودهام ولی کمتر خواهید توانست از مسئول مافوق من دستور صریحی ببینید. | زیاد است مواردی که من برای پیشرفت کار با مسئولیت خودم و به دلیل اعتمادی که به کار خودم داشتم پیشنهاد کردهام و نامه ای را امضا نمودهام ولی کمتر خواهید توانست از مسئول مافوق من دستور صریحی ببینید. | ||
اگر تحقیقی درمحیط کار من نموده باشید خواهید دید بسیار اتفاق افتاده که وسیله ای را که موجود نبود من شخصاً پول دادهام تا کارگر خریداری نماید و شاید چندین بار دوستان اداری از این کار با تعجب منعم کردهاند ولی من در محیط کارم ندیدم که مافوق من برای خاطر پیشرفت کار (نه منافع شخصی و مقام خودش) پی کاری دویده باشد. من برای استخدام چهار نفر کارگر خودم مدت بیش از پنج ماه در اداره دویدم. زیرا از کارگری که کار مرا انجام میداد خجالت میکشیدم. | اگر تحقیقی درمحیط کار من نموده باشید خواهید دید بسیار اتفاق افتاده که وسیله ای را که موجود نبود من شخصاً پول دادهام تا کارگر خریداری نماید و شاید چندین بار دوستان اداری از این کار با تعجب منعم کردهاند ولی من در محیط کارم ندیدم که مافوق من برای خاطر پیشرفت کار (نه منافع شخصی و مقام خودش) پی کاری دویده باشد. من برای استخدام چهار نفر کارگر خودم مدت بیش از پنج ماه در اداره دویدم. زیرا از کارگری که کار مرا انجام میداد خجالت میکشیدم. | ||
=== شما از حل این مسئله عاجزید === | === شما از حل این مسئله عاجزید === | ||
خط ۲۴۲: | خط ۲۴۲: | ||
نتیجه ای که من میگرفتم این بود که آنچه که به نام نوسازی اداری یا انقلاب اداری انجام گرفته بود، تغییری در بنیاد نیست بلکه نتیجه ای جز افزودن یک سری کارمند نداشتهاست. این سخن برای من از درون سیستم اداری و با آشنایی به آن با شما صحبت میکنم این نتیجه را برای شما خواهد داشت که: لازمه تغییر در هرقسمت از جامعه، تغییرعناصر متشکله و فعال آن قسمت است و در سیستم موجود چون هرکس برای خودش تلاش میکند این تغییر غیرممکن است و من همیشه فکرمی کنم شما از حل این مسئله عاجزید. | نتیجه ای که من میگرفتم این بود که آنچه که به نام نوسازی اداری یا انقلاب اداری انجام گرفته بود، تغییری در بنیاد نیست بلکه نتیجه ای جز افزودن یک سری کارمند نداشتهاست. این سخن برای من از درون سیستم اداری و با آشنایی به آن با شما صحبت میکنم این نتیجه را برای شما خواهد داشت که: لازمه تغییر در هرقسمت از جامعه، تغییرعناصر متشکله و فعال آن قسمت است و در سیستم موجود چون هرکس برای خودش تلاش میکند این تغییر غیرممکن است و من همیشه فکرمی کنم شما از حل این مسئله عاجزید. | ||
بدین سبب است که هر نوسازی یا انقلاب نتیجه ای غیر از آنچه که مورد انتظار شماست میدهد. | بدین سبب است که هر نوسازی یا انقلاب نتیجه ای غیر از آنچه که مورد انتظار شماست میدهد. | ||
=== رژیم برای جلوگیری از انقلاب دهقانی دست به یک سری اصلاحات زد === | === رژیم برای جلوگیری از انقلاب دهقانی دست به یک سری اصلاحات زد === | ||
خط ۲۵۱: | خط ۲۵۱: | ||
البته زمینهای مرغوب تر به عنوان کشت مکانیزه در اختیار مالک اصلی باقی ماند. (من خود در این مورد نمونههایی از دهات زنجان دارم از جمله ذوالفقاریها در ده به شاه نشین حتی برای کار در مزرعه از ده دیگر دهقان را میآوردند که کامل کار دهقان جنبه کارگری داشته باشد) | البته زمینهای مرغوب تر به عنوان کشت مکانیزه در اختیار مالک اصلی باقی ماند. (من خود در این مورد نمونههایی از دهات زنجان دارم از جمله ذوالفقاریها در ده به شاه نشین حتی برای کار در مزرعه از ده دیگر دهقان را میآوردند که کامل کار دهقان جنبه کارگری داشته باشد) | ||
بیهوده نیست که در بعضی دهات آرزوی مالکین قبلی را مینمایند زیرا در مواقع خشکسالی حداقل کمکی میکردند که از گرسنگی نجات یابند. البته مطمئنم که آمارگیران شما جزاین گزارش میدهند زیرا آنها وقتی به ده وارد میشوند در خانه کدخدا پذیرایی میشوند. آن وقت با تعریفها و تمجیدها از وضع ده برمی گردند. | بیهوده نیست که در بعضی دهات آرزوی مالکین قبلی را مینمایند زیرا در مواقع خشکسالی حداقل کمکی میکردند که از گرسنگی نجات یابند. البته مطمئنم که آمارگیران شما جزاین گزارش میدهند زیرا آنها وقتی به ده وارد میشوند در خانه کدخدا پذیرایی میشوند. آن وقت با تعریفها و تمجیدها از وضع ده برمی گردند. | ||
=== اصلاحات ارضی در ایران یک زمینه ضدانگیزه ای داشت === | === اصلاحات ارضی در ایران یک زمینه ضدانگیزه ای داشت === | ||
خط ۲۷۰: | خط ۲۷۰: | ||
نتیجه اینکه دهقان درعرض هر سال به مقادیر بیشتری از زندگی خود را ازدست میدهد و اغلب با رها کردن خانه و زندگیشان به بیکاران شهری اضافه میشوند. این وضع به تحریک ناهماهنگی در تغییرات زیربنای تولیدی و زیربنای فرهنگی اصلاحات ارضی است. | نتیجه اینکه دهقان درعرض هر سال به مقادیر بیشتری از زندگی خود را ازدست میدهد و اغلب با رها کردن خانه و زندگیشان به بیکاران شهری اضافه میشوند. این وضع به تحریک ناهماهنگی در تغییرات زیربنای تولیدی و زیربنای فرهنگی اصلاحات ارضی است. | ||
اصلاحات ارضی در ایران یک زمینه ضدانگیزه ای داشت بدون اینکه سرعت رشد تولید را فزونی بخشیده باشد | اصلاحات ارضی در ایران یک زمینه ضدانگیزه ای داشت بدون اینکه سرعت رشد تولید را فزونی بخشیده باشد | ||
=== در همین تغییر روبنایی هم عدالت اجتماعی رعایت نشدهاست === | === در همین تغییر روبنایی هم عدالت اجتماعی رعایت نشدهاست === | ||
خط ۲۹۳: | خط ۲۹۳: | ||
نتیجه اینکه دهاتی با درآمد قدیمی قدرت خرید قدیمی را هم از دست دادهاست. | نتیجه اینکه دهاتی با درآمد قدیمی قدرت خرید قدیمی را هم از دست دادهاست. | ||
در مشاهده و مقایسه وضع کارگران امر ترافیک ـ مسکن ـ بهداشت و نظایر آن درمرحله و اقدامی که به عمل آمدهاست عملاً با چنین شکستهایی مواجه شدهاست. | در مشاهده و مقایسه وضع کارگران امر ترافیک ـ مسکن ـ بهداشت و نظایر آن درمرحله و اقدامی که به عمل آمدهاست عملاً با چنین شکستهایی مواجه شدهاست. | ||
=== رژیم به علت ماهیت درونیش از اصلاح جامعه عاجز است === | === رژیم به علت ماهیت درونیش از اصلاح جامعه عاجز است === | ||
خط ۳۰۷: | خط ۳۰۷: | ||
در مرحله اول تبعیضها و برخورد با مسائل مختلف فرد را از زندگی عادی عاصی مینماید و اقدام علیه وضع موجود را به هر طریقی که ممکن است توصیه میکند. | در مرحله اول تبعیضها و برخورد با مسائل مختلف فرد را از زندگی عادی عاصی مینماید و اقدام علیه وضع موجود را به هر طریقی که ممکن است توصیه میکند. | ||
در مرحله دوم عدم موفقیت رژیم در از بین بردن تبعیضها و تشدید نارضایتیهای مردم به طور مستمر باعث تشویق هر فرد در راهی که پیش گرفتهاست میشود. | در مرحله دوم عدم موفقیت رژیم در از بین بردن تبعیضها و تشدید نارضایتیهای مردم به طور مستمر باعث تشویق هر فرد در راهی که پیش گرفتهاست میشود. | ||
=== مسائلی که رژیم نمیتواند حل نماید. === | === مسائلی که رژیم نمیتواند حل نماید. === | ||
خط ۳۲۸: | خط ۳۲۸: | ||
این امر به صورت تحقیر شده در میآید که وقتی مجال پیدا نماید مافوق حتی مافوق اختلاف طبقاتی، حالت انفجاری دارد. | این امر به صورت تحقیر شده در میآید که وقتی مجال پیدا نماید مافوق حتی مافوق اختلاف طبقاتی، حالت انفجاری دارد. | ||
با این عوامل است که در موقعیت فعلی با تأثیری که (اوضاع) ویتنام و فلسطین در میهن ما گذاشتهاست هر چند نفر که با هم جمع میشوند به فکر ایجاد کانون تعاونی میافتند و مادام که موارد فوق حل نشدهاست باید بلانقطاع شاهد به وجودآمدن دستجاتی نظیر آنها که دستگیرشده یا نشدهاند بود. | با این عوامل است که در موقعیت فعلی با تأثیری که (اوضاع) ویتنام و فلسطین در میهن ما گذاشتهاست هر چند نفر که با هم جمع میشوند به فکر ایجاد کانون تعاونی میافتند و مادام که موارد فوق حل نشدهاست باید بلانقطاع شاهد به وجودآمدن دستجاتی نظیر آنها که دستگیرشده یا نشدهاند بود. | ||
[[پرونده:سعید محسن در زندان.jpg|جایگزین=این عکس در زندان گرفته شده |بندانگشتی|عکس زندان سعید محسن]] | [[پرونده:سعید محسن در زندان.jpg|جایگزین=این عکس در زندان گرفته شده |بندانگشتی|عکس زندان سعید محسن]] | ||
امضاء: سعید محسن | امضاء: سعید محسن |