۳۷۴
ویرایش
(یک پاراگراف به میزان ۱۰ سطر به قسمت دفاعیات سعید محسن اضافه کردم. ادامه تصحیح و ویراستاری و رفع اشکالات املائی و نگارشی.) |
(یک بخش به عنوان دوران کودکی و نوجوانی سعید محسن اضافه شد. چند سطر به فعالیتهای سیاسی سعید محسن اضافه شد.) |
||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
سعید محسن در سال۱۳۱۸ در یک خانواده از قشر متوسط در زنجان بهدنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در همانجا گذراند و سپس برای ادامه تحصیل به تهران آمد و در سال۱۳۴۲ از دانشکده فنی در رشته مهندسی تأسیسات فارغالتحصیل شد.<ref name=":2">بهای آزادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2016/05/blog-post_73.html][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2016/05/blog-post_73.html مجاهد شهید سعید محسن، بنبستشکن و راهگشا]</ref> | سعید محسن در سال۱۳۱۸ در یک خانواده از قشر متوسط در زنجان بهدنیا آمد. تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در همانجا گذراند و سپس برای ادامه تحصیل به تهران آمد و در سال۱۳۴۲ از دانشکده فنی در رشته مهندسی تأسیسات فارغالتحصیل شد.<ref name=":2">بهای آزادی - [http://wwwbahayazadi.blogspot.com/2016/05/blog-post_73.html][http://wwwbahayazadi.blogspot.al/2016/05/blog-post_73.html مجاهد شهید سعید محسن، بنبستشکن و راهگشا]</ref> | ||
== سعید محسن - دوران کودکی و نوجوانی == | |||
روزهای کودکی و نوجوانی سعید محسن همراه با تجربههای تلخ از دوران حکومت شاه بود. او از همان کودکی مزه تلخ فقر را چشیده بود. | |||
روحیه حساس و ظلمستیز سعید محسن، بهشدت در قبال فقر و بیعدالتی حاکم بر جامعه متأثر شده و از آن هنگام، خود را در میان اقشار محروم و ستمزده جامعه مییافت. او در همین مورد بعد از دستگیری گفته بود: «اصولاً از همان موقع ۲طبقه ثروتمند و بیپول در ذهن من مجسم شده بود و من خود را وابسته به طبقه بیپول میدیدم و کینه طبقه مقابل را به دل میگرفتم». | |||
== فعالیتهای اجتماعی == | == فعالیتهای اجتماعی == | ||
خط ۶۳: | خط ۶۸: | ||
== فعالیتهای سیاسی == | == فعالیتهای سیاسی == | ||
دوران دانشجویی سعید محسن مصادف بود با تحولات سیاسی سالهای ۱۳۳۹تا ۱۳۴۲. سعید قبلاز بنیانگذاری سازمان، بهدلیل فعالیتهای سیاسیش دوبار بهزندان افتاد. بار دوم هنگامی بود که عضو کمیته دانشجویان [[نهضت آزادی]] بود و در شب اول بهمن سال۴۱ دستگیر شد و از همانجا رابطهاش با [[محمد حنیفنژاد]] هرچه نزدیکتر شد. سعید در آن سالهای پرتلاطم، بطلان روشهای کهنهای را که سران نهضت آزادی مبلغش بودند در عمل مبارزاتی تجربه کرد و شکست آنها را دید و از همانجا بود که بهجانب حنیفنژاد شتافت تا او را در بنیانگذاری سازمان یاری کند. | دوران دانشجویی سعید محسن مصادف بود با تحولات سیاسی سالهای ۱۳۳۹تا ۱۳۴۲. بعد از سرکوب و کشتار مردم در ۱۵خرداد ۴۲ و حاکمیت کامل شاه او بهدنبال افکندن طرحی نو در فلک سیاسی ـ اجتماعی میهن خویش بود. | ||
سعید محسن در سال۱۳۴۲ دوران تحصیل در دانشکده فنی را بهعنوان مهندس تأسیسات به اتمام رساند. دوران دانشجویی سعید محسن مصادف با سالهای ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲ و فعالیتهای جبهه ملی و نهضت آزادی ایران بود. سعید قبلاز بنیانگذاری سازمان، بهدلیل فعالیتهای سیاسیش دوبار بهزندان افتاد. بار دوم هنگامی بود که عضو کمیته دانشجویان [[نهضت آزادی]] بود و در شب اول بهمن سال۴۱ دستگیر شد و از همانجا رابطهاش با [[محمد حنیفنژاد]] هرچه نزدیکتر شد. سعید در آن سالهای پرتلاطم، بطلان روشهای کهنهای را که سران نهضت آزادی مبلغش بودند در عمل مبارزاتی تجربه کرد و شکست آنها را دید و از همانجا بود که بهجانب حنیفنژاد شتافت تا او را در بنیانگذاری سازمان یاری کند. | |||
== بنیانگذاری سازمان مجاهدین خلق ایران == | == بنیانگذاری سازمان مجاهدین خلق ایران == | ||
'''آشنایی سعید محسن با محمد حنیفنژاد و علیاصغر بدیعزادگان''' | |||
سعید محسن و محمد حنیفنژاد هر دو عضو نهضت آزادی و جبهه ملی بودند. آنها در جلسات قرآن آیتالله طالقانی در مسجد هدایت شرکت میکردند. بهدلیل فعالیتهای انقلابی، سعید محسن همراه با تعدادی از جوانان مبارز آن روزگار، در بهمن سال ۴۱ دستگیر شد. دستگیری سعید محسن باعث آشنایی بیشتر او با محمد حنیفنژاد گردید. از همانجا همفکری و ارتباط این دو انقلابی با هم رو به افزایش گذاشت و به یک رابطه مستحکم تبدیل گشت. البته او قبل از آشنایی با محمد حنیفنژاد با اصغر بدیعزادگان نیز آشنایی داشت. آشنایی سعید محسن و اصغر بدیعزادگان در سال ۱۳۳۹ اتفاق افتاد؛ سالی که سیل جوادیه تهران را در هم کوبیده و سبب خراب شدن خانههای مردم محروم جنوب شهر گشته بود. | |||
سعید محسن پس از پایان دوره سربازی و آشنایی با محمد حنیفنژاد، بنیانگذار سازمان مجاهدین خلق ایران، به اتفاق او به جمعبندی مبارزات گذشته مردم ایران پرداخت. آنها علت شکستها و ناکامیهای مبارزات گذشته مردم ایران را بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که مبارزات مسالمتآمیز و سازشکارانه آن دوران به پایان رسیده و تنها راه، مقاومت مسلحانه انقلابی است. آنان دریافتند که علت اصلی شکستها و ناکامیها نه در عدم آمادگی مردم برای فداکاری، بلکه در عدم صلاحیت رهبران جنبش است. آنان با تکیه بر اسلام ناب توحیدی و زدودن غبار از رخ اسلام، که طی سالیان، آخوندهای دینفروش آن را به ارتجاع و جاهلیت آلوده بودند، هسته نخستین سازمان انقلابی بر پایه ایدئولوژی توحیدی اسلام انقلابی را پی افکندند. | سعید محسن پس از پایان دوره سربازی و آشنایی با محمد حنیفنژاد، بنیانگذار سازمان مجاهدین خلق ایران، به اتفاق او به جمعبندی مبارزات گذشته مردم ایران پرداخت. آنها علت شکستها و ناکامیهای مبارزات گذشته مردم ایران را بررسی کردند و به این نتیجه رسیدند که مبارزات مسالمتآمیز و سازشکارانه آن دوران به پایان رسیده و تنها راه، مقاومت مسلحانه انقلابی است. آنان دریافتند که علت اصلی شکستها و ناکامیها نه در عدم آمادگی مردم برای فداکاری، بلکه در عدم صلاحیت رهبران جنبش است. آنان با تکیه بر اسلام ناب توحیدی و زدودن غبار از رخ اسلام، که طی سالیان، آخوندهای دینفروش آن را به ارتجاع و جاهلیت آلوده بودند، هسته نخستین سازمان انقلابی بر پایه ایدئولوژی توحیدی اسلام انقلابی را پی افکندند. | ||
ویرایش