کاربر:Majiraz/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات سیاست‌مدار
| نام              =شیخ محمد خیابانی
| تصویر            =شیخ محمد خیابانی.jpg
| شرح تصویر        =شیخ محمد خیابانی
| نام کامل        =شیخ محمد خیابانی
| معروف به        =شیخ محمد خیابانی
| نام مستعار      =
| زادروز          =۲۵ دی ۱۲۵۸ هجری شمسی
| شهر تولد        =تبریز
| کشور تولد        =ایران
| تاریخ مرگ        =۱۲۹۹
| شهر مرگ          =تبریز
| کشور مرگ        =ایران
| نام همسر        =
| فرزندان          =
|خویشاوندان سرشناس =
| تحصیلات          =
| دین              =اسلام
| حزب سیاسی        =دمکرات
| سمت              =
| پست‌های قبلی      =
| فعالیت‌ها        =قیام علیه استبداد شاهنشاهی
| قبل از          =
| بعد از          =
| وب‌گاه رسمی      =
| امضا            =
| زیرنویس          =
}}
'''فاطمه امینی''' ( درگذشت ۲۵ مرداد ۱۳۵۴) فاطمه در شهر [[مشهد]] و در خانواده‌ای مذهبی که دارای افکار سیاسی بود متولد شد. فاطمه امینی از سال ۱۳۴۱ فعالیتهای سیاسی خود را آغاز کرد و به کمک جمعی از همفکرانش یک انجمن زنان مترقی را تشکیل داد. در آن زمان او در دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد تحصیل می‌کرد. در همین سالها در یک محفل مذهبی  در مشهد شروع به فعالیت کرد. سال ۱۳۴۳ از دانشگاه فارغ‌التحصیل شد و به تدریس در دبیرستانهای دخترانه مشهد مشغول شد. در عین‌حال کوشش می‌کرد کودکان محروم و زحمتکش را در این مدارس نسبت به مسائل اجتماعی سیاسی آگاه کند . فاطمه امینی در سال ۱۳۴۹به تهران رفت. او در تهران در رابطه دور و حتی غیرمستقیم با سازمان مجاهدین خلق ایران قرار گرفت و به سرعت فعال شد. فاطمه در سال ۱۳۴۹ به عضویت سازمان مجاهدین درآمد. در این زمان او در جلسات تفسیر قرآن آیت‌الله طالقانی شرکت می‌کرد. به‌دنبال ضربه شهریور ۱۳۵۰، همسر او دستگیر و به ۱۰سال زندان محکوم گردید. . پس از [[ضربه شهریور۵۰]] که بیش از ۹۰درصد اعضا و کادرهای مجاهدین دستگیر شدند، فاطمه مسئولیت سازماندهی خانواده‌های مجاهدین جهت به‌راه‌انداختن حرکتهای افشاگرانه و اعتراضی را به‌عهده داشت. در جریان مسائل پیچیده بعدی جنبش، نظیر [[جریان اپورتونیستی]] فاطمه، موضع اصولی خود را حفظ کرد. فاطمه امینی در تابستان ۱۳۵۳زندگی مخفی_مبارزاتی خود را شروع کرد.  در 1۶اسفند ۱۳۵۳ بر سر یک قرار لو رفته‌ای که با یکی از سمپاتهایش داشت دستگیر و بلافاصله به زیر شکنجه کشیده شد. فاطمه ۵ ماه‌ونیم در زیر  شکنجه‌های ساواک قرار داشت. آن‌قدر او را شلاق زدند و آن‌قدر بدنش را با منقل برقی سوزاندند که دیگر جای سالمی بر پیکر نحیفش باقی نمانده بود. او در همان اولین ماه دستگیری بر اثر سوختگی شدید پشتش فلج شد. فاطمه در تمام این مدت یا در  اوین بود یا در اتاقهای شکنجه کمیته یا در بیمارستان شهربانی، اما کوچکترین اطلاعاتی نداد و هویت خود را نیز، تنها «مجاهد خلق» اعلام نمود.
'''فاطمه امینی''' ( درگذشت ۲۵ مرداد ۱۳۵۴) فاطمه در شهر [[مشهد]] و در خانواده‌ای مذهبی که دارای افکار سیاسی بود متولد شد. فاطمه امینی از سال ۱۳۴۱ فعالیتهای سیاسی خود را آغاز کرد و به کمک جمعی از همفکرانش یک انجمن زنان مترقی را تشکیل داد. در آن زمان او در دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد تحصیل می‌کرد. در همین سالها در یک محفل مذهبی  در مشهد شروع به فعالیت کرد. سال ۱۳۴۳ از دانشگاه فارغ‌التحصیل شد و به تدریس در دبیرستانهای دخترانه مشهد مشغول شد. در عین‌حال کوشش می‌کرد کودکان محروم و زحمتکش را در این مدارس نسبت به مسائل اجتماعی سیاسی آگاه کند . فاطمه امینی در سال ۱۳۴۹به تهران رفت. او در تهران در رابطه دور و حتی غیرمستقیم با سازمان مجاهدین خلق ایران قرار گرفت و به سرعت فعال شد. فاطمه در سال ۱۳۴۹ به عضویت سازمان مجاهدین درآمد. در این زمان او در جلسات تفسیر قرآن آیت‌الله طالقانی شرکت می‌کرد. به‌دنبال ضربه شهریور ۱۳۵۰، همسر او دستگیر و به ۱۰سال زندان محکوم گردید. . پس از [[ضربه شهریور۵۰]] که بیش از ۹۰درصد اعضا و کادرهای مجاهدین دستگیر شدند، فاطمه مسئولیت سازماندهی خانواده‌های مجاهدین جهت به‌راه‌انداختن حرکتهای افشاگرانه و اعتراضی را به‌عهده داشت. در جریان مسائل پیچیده بعدی جنبش، نظیر [[جریان اپورتونیستی]] فاطمه، موضع اصولی خود را حفظ کرد. فاطمه امینی در تابستان ۱۳۵۳زندگی مخفی_مبارزاتی خود را شروع کرد.  در 1۶اسفند ۱۳۵۳ بر سر یک قرار لو رفته‌ای که با یکی از سمپاتهایش داشت دستگیر و بلافاصله به زیر شکنجه کشیده شد. فاطمه ۵ ماه‌ونیم در زیر  شکنجه‌های ساواک قرار داشت. آن‌قدر او را شلاق زدند و آن‌قدر بدنش را با منقل برقی سوزاندند که دیگر جای سالمی بر پیکر نحیفش باقی نمانده بود. او در همان اولین ماه دستگیری بر اثر سوختگی شدید پشتش فلج شد. فاطمه در تمام این مدت یا در  اوین بود یا در اتاقهای شکنجه کمیته یا در بیمارستان شهربانی، اما کوچکترین اطلاعاتی نداد و هویت خود را نیز، تنها «مجاهد خلق» اعلام نمود.


۱۷

ویرایش