کاربر:اکباتان90/صفحه تمرین: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۷۸: خط ۱۷۸:


== زندگی‌نامه ==
== زندگی‌نامه ==
منوچهر سخایی کاشانی که به منوچهر سخایی شهرت دارد در سال ۱۳۱۴ خورشیدی در تهران دیده به جهان گشود. خانواده‌ی او خانواده‌ای فرهنگی بودند هر چند گرایشات سیاسی نیز در خانواده‌ی سخایی وجود داشت. برادرش سرگرد محمود سخایی، رئیس شهربانی در دوره‌ی دکتر مصدق در کرمان بود که در حوادث اتفاقات ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ به قتل رسید.گفته می‌شود که سرهنگ سخایی به دستور خود دکتر محمد مصدق به این سمت برگزیده شده بود. منوچهر تحصیلات ابتدایی و متوسطه‌ی خود را در تهران سپری کرد و در همین دوران تحصیل علاقه‌ی بسیاری به موسیقی از خود نشان داد.<ref name=":2">توانا - منوچهر [https://tavaana.org/fa/Manouchehr_Sakhaei سخایی]</ref>
منوچهر سخایی کاشانی که به منوچهر سخایی شهرت دارد در سال ۱۳۱۴ خورشیدی در تهران دیده به جهان گشود. خانواده‌ی او خانواده‌ای فرهنگی بودند هر چند گرایشات سیاسی نیز در خانواده‌ی سخایی وجود داشت. منوچهر تحصیلات ابتدایی و متوسطه‌ی خود را در تهران سپری کرد و در همین دوران تحصیل علاقه‌ی بسیاری به موسیقی از خود نشان داد.<ref name=":2">توانا - منوچهر [https://tavaana.org/fa/Manouchehr_Sakhaei سخایی]</ref>
 
برادرش سرگرد محمود سخایی، رئیس شهربانی در دوره‌ی دکتر مصدق در کرمان بود که در حوادث اتفاقات ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ به قتل رسید. گفته شده است که سرهنگ سخایی به دستور خود دکتر محمد مصدق به این سمت برگزیده شده بود. سرگرد محمود سخایی هم‌چنین محافظ دکتر مصدق، نویسنده کتاب «مصدق و رستاخیز ملت»، یار خسرو روزبه، نفر اول مسابقات تیراندازی در کل کشور، رئیس شهربانی کرمان و فرمانده گارد محافظین مجلس شورای ملی بود.
 
منوچهر در مقاله ای با قلم خود به شرح واقعه کشته شدن برادرش پرداخته است. او بعدها ترانه پرستو را- که بر اساس یک ترانه ای محلی است - به درخواست مادر داغدارشان در رثای برادرش خواند و او را ستود. افسری که تا پای جان در مقابل حکومت کودتا ایستادگی کرد. همانها که بدستور تیمسار فضل اله امانپور فرمانده لشکر کرمان او را با دشنه مجروح کرده و سپس از بالای عمارت شهربانی کرمان به خیابان پرتاب کرده و با چوب و چماق و قمه پیکر نیمه جانش را زیر ضربات خود گرفتند و به آن هم اکتفا نکردند و با جیپ نظامی جناب تیمسار از روی او عبور کردند. قاتلان پای او را با طنابی به ته خودروی جیپ نظامی بستند و پیکر سرگرد سخایی را تا میدان شهر کرمان(مشتاقیه فعلی) بر زمین کشیدند و بر تیرکی چوبی آویختند و «جاوید شاه و مرگ بر مصدق» گویان، و در حالیکه چوب و چماق‌هایشان را در هوا می‌چرخاندند، بدنبال جیپ ویلیس نظامی راه افتادند. آنجا جسد را کاملاً برهنه کردند و با توهین و اعمال ناشایست آنرا در میدان مشتاق که یکصد سال پیش، «مشتاقعلیشاه اصفهانی» سنگسار شده بود به دار آویختند. <ref name=":4">شورای ملی مقاومت ایران - نغمه خوان آزادی، منوچهر [https://iranncr.org/یادواره‌ها/453-نغمه-خوان-آزادی،-منوچهر-سخایی.html سخایی]</ref>


== فعالیت‌های هنری ==
== فعالیت‌های هنری ==
خط ۱۸۵: خط ۱۸۹:
سخایی با همین ترانه‌ی غیرحرفه‌ای از سد شورای سختگیر موسیقی عبور کرد. منوچهر سخایی عبور خود از این سد را این‌گونه توضیح می‌دهد: «آن موقع مثل اين روزها (در لس آنجلس) نبود که شرکت‌های موسيقی برای خودشان نوار و صفحه پر می‌کنند و پخش می‌کنند. در آن زمان مرکز توليد موسيقی فقط و فقط راديو ايران بود و تنها آن‌ها امکاناتش را داشتند.بعد از آنکه قانون حق مولف در ايران تصويب شد، شرکت‌های خصوصی وارد ماجرا شدند. تا پيش از آن شورای موسيقی خيلی سختگيری می‌کرد و چون موسيقيدانان سنتی در آن شورا حضور داشتند، نمی‌خواستند آهنگ‌هايی غير از موسيقی سنتی و ملی از راديو پخش شود، بنابراين خيلی به ندرت اين آهنگ‌ها (پاپ) از راديو پخش می‌شد.مثلا آقای محمد نوری که خواننده بسيار خوبی هم بودند، در برنامه ارتش برنامه‌هايش را اجرا می‌کرد و در خود راديو ميدان نمی‌دادند.» پس از ورود محمد نوری و بعد از او ویگن به رادیو پای منوچهر سخایی و بعد از اوعباس مهرپویا نیز به رادیو باز شد و این‌گونه شد که منوچهر سخایی از سال ۱۳۳۷ به بعد وارد رادیو شد و کار خود را به عنوان خواننده آغاز کرد. در همین سال‌ها بود که سخایی وارد عرصه‌ی سینما نیز شد. او در ابتدا در فیلم‌ها به عنوان خواننده وارد شد اما پس از مدتی به ایفای نقش نیز پرداخت.
سخایی با همین ترانه‌ی غیرحرفه‌ای از سد شورای سختگیر موسیقی عبور کرد. منوچهر سخایی عبور خود از این سد را این‌گونه توضیح می‌دهد: «آن موقع مثل اين روزها (در لس آنجلس) نبود که شرکت‌های موسيقی برای خودشان نوار و صفحه پر می‌کنند و پخش می‌کنند. در آن زمان مرکز توليد موسيقی فقط و فقط راديو ايران بود و تنها آن‌ها امکاناتش را داشتند.بعد از آنکه قانون حق مولف در ايران تصويب شد، شرکت‌های خصوصی وارد ماجرا شدند. تا پيش از آن شورای موسيقی خيلی سختگيری می‌کرد و چون موسيقيدانان سنتی در آن شورا حضور داشتند، نمی‌خواستند آهنگ‌هايی غير از موسيقی سنتی و ملی از راديو پخش شود، بنابراين خيلی به ندرت اين آهنگ‌ها (پاپ) از راديو پخش می‌شد.مثلا آقای محمد نوری که خواننده بسيار خوبی هم بودند، در برنامه ارتش برنامه‌هايش را اجرا می‌کرد و در خود راديو ميدان نمی‌دادند.» پس از ورود محمد نوری و بعد از او ویگن به رادیو پای منوچهر سخایی و بعد از اوعباس مهرپویا نیز به رادیو باز شد و این‌گونه شد که منوچهر سخایی از سال ۱۳۳۷ به بعد وارد رادیو شد و کار خود را به عنوان خواننده آغاز کرد. در همین سال‌ها بود که سخایی وارد عرصه‌ی سینما نیز شد. او در ابتدا در فیلم‌ها به عنوان خواننده وارد شد اما پس از مدتی به ایفای نقش نیز پرداخت.


اولین بار به عنوان کار سینمایی صدای او در فیلم «زندگی شیرین است» به کارگردانی مجید محسنی پخش شد. پس از این او به عنوان خواننده در فیلم‌هایی مانند «دخترها این‌طور دوست دارند» و «خروس جنگی»از  ساخته‌‌های اسماعیل پورسعید،هنرنمایی کرد. منوچهر سخایی در سال ۱۳۴۰ در فیلم «پستچی»، ساخته‌ی رفیع حالتی، «در انتهای ظلمت» ساخته‌ی ابوالقاسم ملکوتی و «ببر کوهستان» ساخته‌ی خسرو پرویزی به عنوان هنرپیشه هنرنمایی کرد. منوچهر سخایی در آن دوره به سرعت به خواننده‌ای محبوب و صاحب سبک تبدیل می‌شود. 
اولین بار به عنوان کار سینمایی صدای او در فیلم «زندگی شیرین است» به کارگردانی مجید محسنی پخش شد. پس از این او به عنوان خواننده در فیلم‌هایی مانند «دخترها این‌طور دوست دارند» و «خروس جنگی»از  ساخته‌‌های اسماعیل پورسعید،هنرنمایی کرد. منوچهر سخایی در سال ۱۳۴۰ در فیلم «پستچی»، ساخته‌ی رفیع حالتی، «در انتهای ظلمت» ساخته‌ی ابوالقاسم ملکوتی و «ببر کوهستان» ساخته‌ی خسرو پرویزی به عنوان هنرپیشه هنرنمایی کرد. منوچهر سخایی در آن دوره به سرعت به خواننده‌ای صاحب سبک تبدیل شد. محمدرضا شجریان در کارآگاه آواز خود خاطره‌ای از آن روزها نقل می‌کند. ایشان می‌گوید: «من در دانشسرا بودم که منوچهر سخایی یک ابوعطا خواند که من خیلی خوشم آمد و آن را یاد گرفتم و بعدها چند بار آن را خواندم و همیشه هم گفته‌ام که این را از سخایی یاد گرفته‌ام.»
محمدرضا شجریان در کارآگاه آواز خود خاطره‌ای از آن روزها نقل می‌کند. ایشان می‌گوید: «من در دانشسرا بودم که منوچهر سخایی یک ابوعطا خواند که من خیلی خوشم آمد و آن را یاد گرفتم و بعدها چند بار آن را خواندم و همیشه هم گفته‌ام که این را از سخایی یاد گرفته‌ام.»
منوچهر سخایی پیش از انقلاب شوی تلویزیونی «زنگوله‌ها» را برای تلویزیون ملی ایران تهیه کرد که در آن به معرفی چهره‌های جدید موسیقی پاپ می‌پرداخت.<ref name=":2" />
منوچهر سخایی پیش از انقلاب شوی تلویزیونی «زنگوله‌ها» را برای تلویزیون ملی ایران تهیه کرد که در آن به معرفی چهره‌های جدید موسیقی پاپ می‌پرداخت.<ref name=":2" />


خط ۱۹۸: خط ۲۰۱:
== فعالیت‌های سیاسی ==
== فعالیت‌های سیاسی ==
منوچهر پس از پیروزی انقلاب اسلامی مانند بسیاری از خوانندگان آن زمان از ایران خارج شد. او به آمریکا رفت و در آن‌جا فعالیت هنری خود را پی گرفت اما نتوانست موفقیت قبل خود را تکرار کند. خودش نیز از فعالیت‌های هنری‌اش در آمریکا و در شهر لس‌آنجلس راضی نبود. او در مصاحبه‌ای می‌گوید: «من از چند آهنگ اولين آلبومم که در آمريکا تهيه کردم راضی نيستم. چون اين آلبوم را در بدو ورودم به آمريکا ارايه دادم، هنوز به اوضاع و احوال اينجا آشنا نبودم و از نظر مالی هم بسيار محدود بودم، نمی‌توانستم به راحتی تصميم بگيرم و اين آلبوم را در شرايط کوچ اجباری و آن حالت گيج و ويجی توليد کردم.اما بلافاصله وقتی مقداری به خودم مسلط شدم، اولين کاری که کردم سکوت بود و بعد آلبوم همکلاس‌ها را عرضه کردم که در آن آهنگ‌های خوبی بود. ولی  آن آلبوم هم راضی‌ام  نکرد و بعد از آن اوضاع اينجا به شکلی شد که من ديدم يا بايد از اين جماعت بزن بکوب پيروی کنم يا دوباره سکوت کنم و من در آن زمان تصميم گرفتم با موسيقی لس آنجلس همراهی نکنم.» منوچهر سخایی مانند برخی از هنرمندان دیگر مانند مرضیه، عماد رام و مرجان به سازمان مجاهدین خلق پیوست و برنامه‌هایی نیز به نفع این سازمان سیاسی مخالف جمهوری اسلامی اجرا کرد.<ref name=":2" />
منوچهر پس از پیروزی انقلاب اسلامی مانند بسیاری از خوانندگان آن زمان از ایران خارج شد. او به آمریکا رفت و در آن‌جا فعالیت هنری خود را پی گرفت اما نتوانست موفقیت قبل خود را تکرار کند. خودش نیز از فعالیت‌های هنری‌اش در آمریکا و در شهر لس‌آنجلس راضی نبود. او در مصاحبه‌ای می‌گوید: «من از چند آهنگ اولين آلبومم که در آمريکا تهيه کردم راضی نيستم. چون اين آلبوم را در بدو ورودم به آمريکا ارايه دادم، هنوز به اوضاع و احوال اينجا آشنا نبودم و از نظر مالی هم بسيار محدود بودم، نمی‌توانستم به راحتی تصميم بگيرم و اين آلبوم را در شرايط کوچ اجباری و آن حالت گيج و ويجی توليد کردم.اما بلافاصله وقتی مقداری به خودم مسلط شدم، اولين کاری که کردم سکوت بود و بعد آلبوم همکلاس‌ها را عرضه کردم که در آن آهنگ‌های خوبی بود. ولی  آن آلبوم هم راضی‌ام  نکرد و بعد از آن اوضاع اينجا به شکلی شد که من ديدم يا بايد از اين جماعت بزن بکوب پيروی کنم يا دوباره سکوت کنم و من در آن زمان تصميم گرفتم با موسيقی لس آنجلس همراهی نکنم.» منوچهر سخایی مانند برخی از هنرمندان دیگر مانند مرضیه، عماد رام و مرجان به سازمان مجاهدین خلق پیوست و برنامه‌هایی نیز به نفع این سازمان سیاسی مخالف جمهوری اسلامی اجرا کرد.<ref name=":2" />
سخایی به هر مناسبتی خشم خود را نسبت به نظام جمهوری اسلامی ابراز میداشت. در بهار سال 1372 به فراخوان خانم مریم رجوی برای پیوستین به مقاومت پاسخ مثبت داد و در”کنسرت بزرگ همبستگی“ در کنار سایر هنرمندان ملی دیگر که مثل او به این حرکت ملی پیوسته بودند، شرکت کرد. 
او هم‌چنین برای دیدار با رزمندگان آزادی به اشرف رفت. در اجلاس رسمی شورای ملی مقاومت بعنوان یک ناظر در کنار خانواده های شهیدان، در کنار پدر رضایی های شهید و سایر هنرمندان از جمله زنده یاد عماد رام حضور یافت. آقای مسعود رجوی مسئول شورا با احترام بسیار با او برخورد کرد. از او دعوت کرد که در کنارش در مسند مسئول اجلاس بنشیند و شاهد اداره جلسه باشد. این رفتار مسعود، منوچهر را دگرگون کرد. بعدها دراین‌باره گفت:”هرگز انتظار چنین استقبال و بزرگواری از ایشان را نداشتم و بکلی شیفته مسعود شده ام“.
او پس از چندی بدرخواست خویش به عضویت شورا درآمد و تا آخرین لحظه زندگی بر اتحاد با این شورا و مجاهدان و بویژه اشرفیان پای فشرد. منوچهر به کرّات مواضع سیاسی خود را در سلسه مقالاتی که در نشریات مقاومت ایران به چاپ میرسید به اطلاع مردم ایران میرساند. دفاع او از زنان و مردان شهر اشرف و علاقه‌اش به مسئول شورا را حتی در برخی ترانه هایش متجلی است.
او  اجرای ترانه هایی که توسط هنرمندان حامی مقاومت از جمله محمد شمس، آندرانیک و سایرین ساخته میشد در دهها کنسرت هنری شرکت کرد. از نقطه نظر هنری این دوران سرفصل جدیدی برای منوچهر تلقی میشد. خودش بارها گفته بود من تا بحال استعداد و توانم را در همین حد تصور میکردم اما این آثار بزرگ و ماندگار که از نظر تکنیک و ظرایف موسیقی توانمندی بالایی را اقتضا میکنند من را به سمت قلل بالاتری از جهان موسیقی ارتقا میبخشند. او توانسته بود صدایش را در مجموعه ای از ترانه ها و سرودهایی با مضامین مبارزاتی و اجتماعی با بهره گیری از بزرگترین و ارزنده ترین ارکسترهای سمفونی اروپا که بهمت هنرمندان یادشده انجام میشد، از فرم باریتون رومانتیک به سمت تنور، اوج بدهد. این گونه تحول معمولا در سنین بالا که روند طبیعی حنجره انسان بر خلاف مسیر فوق عمل میکند و بتدریج وسعت و قدرت صدا ضعیف تر و محدودتر میشود پدیده نادری است.
او در گرامیداشت مبارزات جوانان میهن ترانه ای بنام ”ای جوانان وطن“ سرود که بعدا با آهنگی که استاد شمس بر آن تلفیق کرد در مایه بیات ترک، اثری در زمینه موسیقی اجتماعی بود.<ref name=":4" />


== درگذشت ==
== درگذشت ==
۱٬۰۴۴

ویرایش