۴۷۶
ویرایش
(اصلاح نویسههای عربی، اصلاح فاصلهٔ مجازی، اصلاح ارقام، اصلاح سجاوندی، اصلاح املا، ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
او سپس در دانشکده کشاورزی کرج مشغول تحصیل گردید و از همین زمان توانست با سازمان ارتباط برقرار کند. در پایان تحصیلاتش به سربازی رفت و از دو سال دوران سربازی در کردستان حداکثر استفاده را به منظور انجام تحقیقات گستردهای دربارهٔ تاریخچه و سوابق جنبش مسلحانه کردستان بهعمل آورد و تحقیقاتش را در زمینه تأثیر اصلاحات ارضی شاه بر روستاهای ایران تکمیل کرد. در زمره خدمات ارزنده رسول مشکینفام، تحقیقات او دربارهٔ روستاهای ایران است. رسول ماهها از نزدیک با مردم محروم این مناطق زندگی کرد، رنجها و مرارتهای روستاییان را بررسی نمود. کتاب «روستا و انقلاب سفید» ثمره تحقیقات اوست.<ref>پاسارگاد سینی - [https://www.articles.pasargadcity.com/maghalat-montakhab/17269-2017-05-26-12-18-17 مجاهد شهید رسول مشکینفام: نماد صلابت و قاطعیت انقلابی]</ref> | او سپس در دانشکده کشاورزی کرج مشغول تحصیل گردید و از همین زمان توانست با سازمان ارتباط برقرار کند. در پایان تحصیلاتش به سربازی رفت و از دو سال دوران سربازی در کردستان حداکثر استفاده را به منظور انجام تحقیقات گستردهای دربارهٔ تاریخچه و سوابق جنبش مسلحانه کردستان بهعمل آورد و تحقیقاتش را در زمینه تأثیر اصلاحات ارضی شاه بر روستاهای ایران تکمیل کرد. در زمره خدمات ارزنده رسول مشکینفام، تحقیقات او دربارهٔ روستاهای ایران است. رسول ماهها از نزدیک با مردم محروم این مناطق زندگی کرد، رنجها و مرارتهای روستاییان را بررسی نمود. کتاب «روستا و انقلاب سفید» ثمره تحقیقات اوست.<ref>پاسارگاد سینی - [https://www.articles.pasargadcity.com/maghalat-montakhab/17269-2017-05-26-12-18-17 مجاهد شهید رسول مشکینفام: نماد صلابت و قاطعیت انقلابی]</ref> | ||
== خاطره محمد ساداتدربندی == | |||
اولین باری که رسول مشکین فام را دیدم اواسط سال 1349 در سفری بود که به دبی داشتم. وقتی وارد خانه شدم، رسول ناهار درست میکرد. وقتی مرا دید جلو آمد و طوری که انگار سالهاست مرا میشناسد، احوالپرسی کرد. سپس بهعنوان خوشآمد و استقبال من گفت: «بهمناسبت ورود تو، امروز ماهیپلو میدهیم». رسول ماهیهای کوچکی را به سبک شیرازیها درست کرده بود که خیلی خوشمزه و برای من چیز بدیعی بود. <ref name=":0">سازمان مجاهدین خلق ایران - [https://news.mojahedin.org/i/news/138666 رسول مشکین فام، الگوی سرشاری و نشاط و امید]</ref> | |||
دیدار بعدیم با رسول، پس از ضربه شهریور 50، در یکی از سلولهای طبقه بالای اوین بود. وقتی او را به سلولم آوردند، بهمحض اینکه سلامی کرد و از وضعیت مطمئن شد، دست به کار شد. اصلاً معطل نکرد. پیدرپی و سریع شروع کرد به مورس زدن به این دیوار و آن دیوار و خیلی سریع با هر دو همسایه چفت شد و خبرهایشان را گرفت و خبرهای خودش را داد. | |||
یک روز سر و صدایی از بیرون شنید. گوشهایش را تیز کرد و گفت: «دستت را بگیر قلمدوش بشوم». سلول ما درست روبه روی توالت و روشویی آن بند بود و از دریچه بالای در، اگر چه خیلی ارتفاعش بلند بود، میتوانستیم چیزهایی را ببینیم. رسول بالا رفت و مشخص بود که از صحنهیی که میبیند خیلی خوشحال است. سریع پایین آمد و گفت: «یاالله برو بالا محمد آقا را ببین!» | |||
گفتم: «محمدآقا دیگر کیست؟» | |||
گفت: «برو بالا ببین دیگر معطل نکن!» | |||
قلمدوش او شدم و نگاه کردم. برای اولین بار بود که چهره و پیکر ستبر و پولادین محمدآقا و شکوه وقارش را میدیدم. وقار گیرایش ذهنم را گرفت و وقتی پایین آمدم از رسول پرسیدم: «او کی بود؟» | |||
رسول گفت: «اصلاً همه چیز اوست. همه کارها و امور سازمان و بنیانگذار سازمان ما، اوست. هر چه داریم از او داریم». <ref name=":0" /> | |||
== وصینامه رسول مشکینفام == | == وصینامه رسول مشکینفام == | ||
خط ۲۷: | خط ۴۲: | ||
والسلام. | والسلام. | ||
رسول مشکینفام | رسول مشکینفام<ref>نوید شاهد - [http://fars.navideshahed.com/fa/news/396784/وصیت-نامه-شهید-انقلاب-عبدالرسول-مشکین-فام-دستخط وصیت نامه شهید انقلاب عبدالرسول مشکینفام + دستخط]</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == | ||
== منابع == | == منابع == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} |
ویرایش