شاهنشاهی هخامنشی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱: خط ۱:
[[پرونده:نقشه قلمرو ایران در زمان هخامنشیان (کورش و داریوش).jpg|بندانگشتی|463x463پیکسل|              '''نقشه قلمرو ایران در زمان هخامنشیان (کورش و داریوش)''']]
[[پرونده:نقشه قلمرو ایران در زمان هخامنشیان (کورش و داریوش).jpg|بندانگشتی|463x463پیکسل|              '''نقشه قلمرو ایران در زمان هخامنشیان (کورش و داریوش)''']]
هخامنشیان (۳۳۰–۵۵۰ پیش از میلاد) نام دودمانی پادشاهی در ایران پیش از اسلام است. پادشاهان این دودمان از پارسیان بودند و تبار خود را به «هخامنش» می‌رساندند که سرکردهٔ خاندان پاسارگاد از خاندان‌های پارسیان بوده‌است.
'''شاهنشاهی هخامنشیان''' یا '''هخامنشیان''' (۵۵۰ تا ۳۳۰ پیش از میلاد) نام دودمانی پادشاهی در [[ایران]] پیش از اسلام است. پادشاهان این دودمان از پارسیان بودند و تبار خود را به «هخامنش» می‌رساندند که بزرگ خاندان پاسارگاد از خاندان‌های پارسیان بوده‌است.


هخامنشیان، در آغاز پادشاهان بومی پارس و سپس انشان بودند ولی با شکستی که کوروش بزرگ بر ایشتوویگو واپسین پادشاه ماد وارد آورد و سپس گرفتن لیدیه و بابل، پادشاهی هخامنشیان تبدیل به شاهنشاهی بزرگی شد. از این رو کوروش بزرگ از نوادگان (شاه انشان کیمن، کوروش یکم، کمبوجیه یکم) را بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی می‌دانند. به پادشاهی رسیدن پارسی‌ها و دودمان هخامنشی یکی از رخدادهای برجستهٔ تاریخ باستان است. اینان دولتی ساختند که دنیای باستان را به استثنای دو سوم یونان زیر فرمان خود درآورد. شاهنشاهی هخامنشی را نخستین امپراتوری تاریخ جهان می‌دانند.<ref>تاریخ ایران - [http://tarikhiran.blogfa.com/category/20/هخامنشیان هخامنشیان]</ref>
هخامنشیان، در آغاز پادشاهان بومی پارس و سپس انشان بودند ولی با شکستی که [[کورش بزرگ]] بر ایشتوویگو واپسین پادشاه ماد وارد آورد و سپس گرفتن لیدیه و بابل، پادشاهی هخامنشیان تبدیل به شاهنشاهی بزرگی شد. از این رو کورش بزرگ را بنیانگذار شاهنشاهی هخامنشی می‌دانند. شاهنشاهی هخامنشی را نخستین امپراتوری تاریخ جهان می‌دانند.<ref>تاریخ ایران - [http://tarikhiran.blogfa.com/category/20/هخامنشیان هخامنشیان]</ref>


هخامنشیان در ابتدا شاه بومی پارس و انشان بودند. کورش دوم هخامنشی معروف به کورش کبیر در نبردی بر دولت ماد پیروز شد. سپس در سال ۵۴۷ پیش از میلاد لیدی را فتح کرد و سغد، باکتریا و قسمتهایی از هند را گرفت و در سال ۵۳۹ پیش از میلاد بابل را فتح کرد و با این فتوحات موفق، امپراتوری قدرتمند هخامنشی را تأسیس نمود. در واقع این امپراتوری تداوم زندگی دولت ماد بود، زیرا هخامنشیان و مادها از یک خانواده و فرهنگ بودند. آنها دویست و بیست سال بر بخش بزرگی از دنیای آن زمان حکمرانی کردند که از رود سند تا دانوب و از آسیای میانه تا آفریقا گسترده بود. سرانجام با شکستی که از اسکندر مقدونی خوردند امپراتوری آنها متلاشی شد. وی پاسارگاد را به عنوان پایتخت خود در محلی که بر آستیاگ غلبه کرده بود ساخت. کورش درسرزمین ماساگتها در شرق قلمرو خود در سال ۵۳۰ پیش از میلاد کشته شد. زندگی او در هاله ای از ابهام قرار دارد<ref name=":1">ایران اطلس - [https://iranatlas.info/parseh/achae_index.htm هخامنشیان که بودند]</ref>
آنها دویست و بیست سال بر بخش بزرگی از دنیای آن زمان حکمرانی کردند که از رود سند تا دانوب و از آسیای میانه تا آفریقا گسترده بود. سرانجام با شکستی که از اسکندر مقدونی خوردند امپراتوری آنها متلاشی شد.<ref name=":1">ایران اطلس - [https://iranatlas.info/parseh/achae_index.htm هخامنشیان که بودند]</ref>


== دودمان هخامنشی قبل از کوروش ==
== دودمان هخامنشی قبل از کوروش ==
[[پرونده:کتیبه بیستون که در آن داریوش بزرگ اقداماتش را شرح داده است.jpg|بندانگشتی|کتیبه بیستون که در آن داریوش بزرگ اقداماتش را شرح داده‌است]]آنشان قلمرو کوچکی که بزرگی هخامنشیان از آنجا سرچشمه گرفت منطقه ای کوهستانی بود که بر جلگه دلپذیر و بخشاینده شوشان (مجموعه ای که عیلام را تشکیل می‌داد) تسلط داشت و در واقع مشرف بر ان بود. آنشان برروی رشته کوه‌ها قرار داشت و مردمانی که در آنجا زندگی می‌کردند گویی خود را برای تاریخ ذخیره می‌کردند. این منطقه فقیر حدود ۷۰۰ سال پیش از میلاد شاهد ورود قبایل کچک آریایی از جمله قبایل پاسارگاد بود که نیاکان کوروش به ان تعلق داشتند
آنشان قلمرو کوچکی که بزرگی هخامنشیان از آنجا سرچشمه گرفت منطقه‌ای کوهستانی بود که بر جلگه دلپذیر و بخشاینده شوشان (مجموعه ای که عیلام را تشکیل می‌داد) تسلط داشت و در واقع مشرف بر آن بود. آنشان برروی رشته‌کوه‌ها قرار داشت و مردمانی که در آنجا زندگی می‌کردند گویی خود را برای تاریخ ذخیره می‌کردند. این منطقه فقیر حدود ۷۰۰ سال پیش از میلاد شاهد ورود قبایل کچک آریایی از جمله قبایل پاسارگاد بود که نیاکان کوروش به آن تعلق داشتند.


در سال ۷۰۰ پیش از میلاد پاسارگادها نجیب‌ترین فرد خود به نام هخامنش را به پادشاهی انشان برگزیدند. در کنار شاه شورایی پدید آمد که مرکب از نخبگان نظامی٬صاحبان املاک و اعضای خاندان او بودند. هخامنش نام خود را به عنوان سرسلسله حکومتی خویش انتخاب کرد و بدین ترتیب دودمان و سلسلسه هخامنشیان را تأسیس کرد. هخامنش از ۷۰۰ تا ۶۷۵ پیش از میلاد بر قوم پارس حکومت کرد.
در سال ۷۰۰ پیش از میلاد پاسارگادها نجیب‌ترین فرد خود به نام هخامنش را به پادشاهی انشان برگزیدند. در کنار شاه شورایی پدید آمد که مرکب از نخبگان نظامی، صاحبان املاک و اعضای خاندان او بودند. هخامنش نام خود را به عنوان سرسلسله حکومتی خویش انتخاب کرد و بدین ترتیب دودمان و سلسلسه هخامنشیان را تأسیس کرد. هخامنش از ۷۰۰ تا ۶۷۵ پیش از میلاد بر قوم پارس حکومت کرد.


پس از هخامنش نوبت به پادشاهی فرزند او چیش پیش (تس پس) رسید و زمام امور در دست او قرار گرفت. چیش پیش از ۶۷۵ تا ۶۴۰ پیش از میلاد حکومت کرد. چیش پیش در زمان مرگ پادشاهی خویش را میان دو پسرش آریارمن (پسر کوچکتر) و کوروش (پسر بزرگتر) تقسیم کرد، او پسر کوچکترش آریارمن را بیشتر دوست داشت و به او عنوان شاه بزرگ٬شاه شاهان٬شاه کشور پارس داد در حالی که کوروش فقط شاه پارسوماش (کرمان امروزی) بود.
پس از هخامنش نوبت به پادشاهی فرزند او چیش‌پیش (تس‌پس) رسید و زمام امور در دست او قرار گرفت. چیش پیش از ۶۷۵ تا ۶۴۰ پیش از میلاد حکومت کرد. چیش پیش در زمان مرگ پادشاهی خویش را میان دو پسرش آریارمن (پسر کوچکتر) و کوروش (پسر بزرگتر) تقسیم کرد، او پسر کوچکترش آریارمن را بیشتر دوست داشت و به او عنوان شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشور پارس داد در حالی که کوروش فقط شاه پارسوماش (کرمان امروزی) بود.


آریارمن از سال ۶۴۰ تا ۶۱۵ پیش از میلاد حکومت کرد و در اواخر عمر تخت خود را به پسرش آرشام واگذار کرد. کوروش بیشتر از برادر کوچک خود حکم راند و تا سال ۶۰۰ پیش از میلاد که در ان زمان کبوجیه (کبوجیه را کامبوجیه و کامبوجیه نیز نوشته‌اند) به جای پدرش کوروش به تخت نشست.
آریارمن از سال ۶۴۰ تا ۶۱۵ پیش از میلاد حکومت کرد و در اواخر عمر تخت خود را به پسرش آرشام واگذار کرد. کوروش بیشتر از برادر کوچک خود حکم راند و تا سال ۶۰۰ پیش از میلاد که در آن زمان کبوجیه (کبوجیه را کامبوجیه و کامبوجیه نیز نوشته‌اند) به جای پدرش کوروش به تخت نشست.


تقریباً در سال ۶۰۰ پیش از میلاد به اشاره پادشاه ماد کبوجیه جوان بر هر دو قسمت پارس حاکم گردید و دوباره سرزمین پارس به زیر فرمان یک شاه درآمد. مدتی بعد کبوجیه با دختر استیاگ پادشاه ماد ازدواج کرد که حاصل ازدواج آنها پسری به نام کوروش می‌شود.<ref name=":0">هخامنش - [http://www.hakhamanesh2700.blogfa.com/ کوروش کبیر و سلسله هخامنشیان]</ref>
تقریباً در سال ۶۰۰ پیش از میلاد به اشاره پادشاه ماد کبوجیه جوان بر هر دو قسمت پارس حاکم گردید و دوباره سرزمین پارس تحت فرمان یک شاه درآمد. مدتی بعد کبوجیه با دختر استیاگ پادشاه ماد ازدواج کرد که حاصل ازدواج آنها پسری به نام کوروش بود.<ref name=":0">هخامنش - [http://www.hakhamanesh2700.blogfa.com/ کوروش کبیر و سلسله هخامنشیان]</ref>


== کوروش کبیر ==
== کوروش کبیر ==
کوروش کبیر کوروش دوم که به کوروش بزرگ و کوروش کبیر مشهور است. بنیان‌گذار و نخستین شاه شاهنشاهی هخامنشی بود.
کوروش کبیر یا کوروش دوم بنیان‌گذار و نخستین شاه شاهنشاهی هخامنشی بود که در بین سال‌های ۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد، بر نواحی گسترده‌ای از آسیا حکومت می‌کرد. کوروش در استوانهٔ خود که در بابل کشف شده، خودش را «فرزند کمبوجیه، شاه بزرگ انشان، نوادهٔ کوروش، شاه بزرگ انشان، نوادهٔ چیش پیش، شاه بزرگ انشان، از خانواده ای که همیشه پادشاه بوده‌است» معرفی می‌کند. به گفتهٔ هرودوت، کوروش نسب شاهانه داشته‌است و به جز کتزیاس، دیگر نویسندگان یونانی، ماندانا دختر آستیاگ را مادر کوروش دانسته‌اند و گزارش داده‌اند که کوروش حاصل '''ازدواج''' کمبوجیه یکم و ماندانا بوده‌است. برخی از مورخان امروزی این روایت را معتبر می‌دانند اما برخی دیگر اعتقاد دارند رواج این روایت ریشه‌های سیاسی داشته‌است و هدفش این بوده که از بنیان‌گذار شاهنشاهی هخامنشی، مردی نیمه مادی بسازد تا مادها را با فرمانروایی پارس‌ها آشتی دهد و اصولاً رابطه ای بین ماندانا دختر آستیاگ و کوروش قائل نیستند و آن را افسانه می‌دانند.
[[پرونده:پاسارگاد مقبره کورش.jpg|بندانگشتی|پاسارگاد مقبره کورش]]
نخستین شاه شاهنشاهی هخامنشی بود که در بین سال‌های ۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد، بر نواحی گسترده‌ای از آسیا حکومت می‌کرد. کوروش در استوانهٔ خود که در بابل کشف شده، خودش را «فرزند کمبوجیه، شاه بزرگ انشان، نوادهٔ کوروش، شاه بزرگ انشان، نوادهٔ چیش پیش، شاه بزرگ انشان، از خانواده ای که همیشه پادشاه بوده‌است» معرفی می‌کند. به گفتهٔ هرودوت، کوروش نسب شاهانه داشته‌است و به جز کتزیاس، دیگر نویسندگان یونانی، ماندانا دختر آستیاگ را مادر کوروش دانسته‌اند و گزارش داده‌اند که کوروش حاصل '''ازدواج''' کمبوجیه یکم و ماندانا بوده‌است. برخی از مورخان امروزی این روایت را معتبر می‌دانند اما برخی دیگر اعتقاد دارند رواج این روایت ریشه‌های سیاسی داشته‌است و هدفش این بوده که از بنیان‌گذار شاهنشاهی هخامنشی، مردی نیمه مادی بسازد تا مادها را با فرمانروایی پارس‌ها آشتی دهد و اصولاً رابطه ای بین ماندانا دختر آستیاگ و کوروش قائل نیستند و آن را افسانه می‌دانند.


دربارهٔ کودکی و جوانی کوروش و سال‌های اولیهٔ زندگی او روایات متعددی وجود دارد؛ اگرچه هر یک سرگذشت تولد وی را به شرح خاصی نقل کرده‌اند، اما شرحی که آنها دربارهٔ ماجرای زایش کوروش ارائه داده‌اند، بیشتر شبیه افسانه است. هرودوت در مورد دستیابی کوروش به قدرت، چهار داستان نقل می‌کند؛ ولی فقط یکی از آنها را معتبر می‌داند. طبق نظر گزنفون از قرن پنجم تا چهارم پیش از میلاد مسیح یک سلسله داستان‌های متفاوت دربارهٔ کوروش نقل می‌شده‌است.
دربارهٔ کودکی و جوانی کوروش و سال‌های اولیهٔ زندگی او روایات متعددی وجود دارد؛ اگرچه هر یک سرگذشت تولد وی را به شرح خاصی نقل کرده‌اند، اما شرحی که آنها دربارهٔ ماجرای زایش کوروش ارائه داده‌اند، بیشتر شبیه افسانه است. هرودوت در مورد دستیابی کوروش به قدرت، چهار داستان نقل می‌کند؛ ولی فقط یکی از آنها را معتبر می‌داند. طبق نظر گزنفون از قرن پنجم تا چهارم پیش از میلاد مسیح یک سلسله داستان‌های متفاوت دربارهٔ کوروش نقل می‌شده‌است.


کوروش ابتدا علیهٔ شاه ماد طغیان کرد و سپس به پایتخت حکومت ماد در هگمتانه یورش برد و با کمک‌هایی که از درون سپاه ماد به او شد، هگمتانه را فتح کرد. سپس کرزوس، شاه لیدیه را شکست داد و به سوی سارد لشکر کشید و پس از دو هفته، شهر سارد به اشغال نیروهای ایرانی درآمد. کوروش مسئولیت فتح دیگر شهرهای آسیای صغیر را به فرماندهانش واگذار کرد و خود به اکباتان بازگشت و به سوی «پارت»، «زرنگ»، «هرات»، «خوارزم»، «باختر»، «سغد»، «گندار»، «ثه تَ گوش» و «اَرَخواتیش» لشکر کشید. جزئیات این جنگ‌ها در تاریخ ثبت نشده‌است و اطلاع کمی دربارهٔ کیفیت این نبردها وجود دارد.
کوروش ابتدا علیهٔ شاه ماد طغیان کرد و سپس به پایتخت حکومت ماد در هگمتانه یورش برد و با کمک‌هایی که از درون سپاه ماد به او شد، هگمتانه را فتح کرد. سپس کرزوس، شاه لیدیه را شکست داد و به سوی سارد لشکر کشید و پس از دو هفته، شهر سارد به اشغال نیروهای ایرانی درآمد. کوروش مسئولیت فتح دیگر شهرهای آسیای صغیر را به فرماندهانش واگذار کرد و خود به اکباتان بازگشت و به سوی «پارت»، «زرنگ»، «هرات»، «خوارزم»، «باختر»، «سغد»، «گندار»، «ثه‌تَگوش» و «اَرَخواتیش» لشکر کشید. جزئیات این جنگ‌ها در تاریخ ثبت نشده‌است و اطلاع کمی دربارهٔ کیفیت این نبردها وجود دارد.


در بهار سال ۵۳۹ پیش از میلاد، کوروش آهنگ تسخیر بابل را کرد و وارد جنگ با بابل شد. به گواهی اسناد تاریخی و عقیدهٔ پژوهشگران، فتح بابل بدون جنگ بوده‌است و توسط یکی از فرماندهان کوروش به نام گئوبروه در شب جشن سال نو انجام شد. هفده روز پس از سقوط بابل، در روز ۲۹ اکتبر سال ۵۳۹ پیش از میلاد، خود کوروش وارد پایتخت شد. تصرف بابل نقطهٔ عطفی بود که باعث ایجاد تعادل بین قدرت‌های درگیر در آسیای غربی شد و زمینهٔ بازگشت یهودیان تبعیدی به میهن شان در اسرائیل را فراهم کرد. کوروش همچنین دستور داد که پرستش گاه اورشلیم را بازسازی کنند و ظروف و اشیای طلایی و نقره ای را که نبوکدنصر از اورشلیم ربوده بود، به یهودیان تحویل داد.
در بهار سال ۵۳۹ پیش از میلاد، کوروش آهنگ تسخیر بابل را کرد و وارد جنگ با بابل شد. به گواهی اسناد تاریخی و عقیدهٔ پژوهشگران، فتح بابل بدون جنگ بوده‌است و توسط یکی از فرماندهان کوروش به نام گئوبروه در شب جشن سال نو انجام شد. هفده روز پس از سقوط بابل، در روز ۲۹ اکتبر سال ۵۳۹ پیش از میلاد، خود کوروش وارد پایتخت شد. تصرف بابل نقطهٔ عطفی بود که باعث ایجاد تعادل بین قدرت‌های درگیر در آسیای غربی شد و زمینهٔ بازگشت یهودیان تبعیدی به میهنشان در اسرائیل را فراهم کرد. کوروش همچنین دستور داد که پرستش‌گاه اورشلیم را بازسازی کنند و ظروف و اشیای طلایی و نقره ای را که نبوکدنصر از اورشلیم ربوده بود، به یهودیان تحویل داد.<ref>نمناک - [http://namnak.com/زندگینامه-ای-از-کوروش-کبیر.p222 زندگینامه ای از کوروش کبیر نماد قدرت وعدالت در جهان]</ref>
 
استوانهٔ کوروش پس از شکست دادن نبونعید و تصرف بابل، نوشته شده و به منزلهٔ سند و شاهد تاریخی پرارزشی است. در سال ۱۹۷۱ میلادی، سازمان ملل متحد استوانهٔ کوروش را به همهٔ زبان‌های رسمی سازمان منتشر کرد و بدلی از این استوانه در مقر سازمان ملل در شهر نیویورک قرار داده شد.<ref>نمناک - [http://namnak.com/زندگینامه-ای-از-کوروش-کبیر.p222 زندگینامه ای از کوروش کبیر نماد قدرت وعدالت در جهان]</ref>


== کشته شدن کوروش کبیر  ==
== کشته شدن کوروش کبیر  ==
در سال ۵۳۰ پیش از میلاد کوروش کبیر دست به یک لشکرکشی علیه ماساژتهای آسیای مرکزی می‌زند. دربارهٔ علل و مراحل عملیات نظامی، گواهیهای اطمینان بخشی در اختیار نداریم زیرا حال و احوال مرگ کوروش کبیر به سرعت در هاله ای از افسانه قرار گرفته‌است به دلیل آنکه جنگ میان جهانگشای بزرگ و ملکه ماساژتها، تومیریس تأثیر خارق‌العاده ای بر دنیای تصورات زمان داشته‌است. اما حداقل ان است که این لشکرکشی تازه نشانه ای است از آنکه قدرت پارسی برای حفظ استیلای خود با چه دشواریهایی رو در رو بوده‌است.
در سال ۵۳۰ پیش از میلاد کوروش کبیر دست به یک لشکرکشی علیه ماساژتهای آسیای مرکزی می‌زند. دربارهٔ علل و مراحل عملیات نظامی، گواهیهای اطمینان بخشی در اختیار نداریم زیرا حال و احوال مرگ کوروش کبیر به سرعت در هاله ای از افسانه قرار گرفته‌است به دلیل آنکه جنگ میان جهانگشای بزرگ و ملکه ماساژتها، تومیریس تأثیر خارق‌العاده ای بر دنیای تصورات زمان داشته‌است. اما حداقل ان است که این لشکرکشی تازه نشانه ای است از آنکه قدرت پارسی برای حفظ استیلای خود با چه دشواریهایی رو در رو بوده‌است.


کوروش کبیر، پیش از عزیمت، تدابیری برای جانشینی خود اندیشده بود. او پسر ارشد خود کبوجیه را که قصد داشت پادشاهی خود را به او بدهد به پارس فرستاد. این تذکر هرودت یک بند از کتزیاس تأیید می‌کند. کزنفون در مفهومی داستان شده به روایت خود شرایط و احوال مرگ کوروش در پارس شرح می‌دهد. واپسین سخنانی که پادشاه محتضر در حضور دو پسر خویش کبوجیه ارشد و کهتر بیان داشته‌است، نقل می‌کند. این تنااخسارس یا تنییوخسارکس همان است که در کتیبه بیستون و در چندین سند بابلی، اسم بردیا یافته‌است و هرودت او را اسمردیس نامیده‌است. مطابق این نقل قول آنگاه کوروش به تقسیم وظایف و تکالیف میان فرزندان خود پرداخته‌است. کبوجیه به منزله وارث معرفی می‌شود و به بردیا حکومت بسیار وسیعی در آسیای مرکزی داده می‌شود و از این امتیاز بهرهمند می‌شود که هیچگونه خراجی به حکومت مرکزی ندهد که می‌توان ان را نوعی تیول داری دانست که هدف از ان آرام کردن خشم و دلتنگی احتمالی کسی باشد که وصول به عالیترین منصب مملکتی از او درغ شده باشد. بعد از مرگ کوروش کبیر، کبوجیه بدون هیچگونه دشواری ظاهری برتخت می‌نشیند و جنازه پدر را به پاسارگاد می آورد و در مقبره ای که در زمان حیاتش، بنا شده بود دفن می‌کند.
کوروش کبیر، پیش از عزیمت، تدابیری برای جانشینی خود اندیشده بود. او پسر ارشد خود کبوجیه را که قصد داشت پادشاهی خود را به او بدهد به پارس فرستاد. این تذکر هرودت یک بند از کتزیاس تأیید می‌کند. کزنفون در مفهومی داستان شده به روایت خود شرایط و احوال مرگ کوروش در پارس شرح می‌دهد. واپسین سخنانی که پادشاه محتضر در حضور دو پسر خویش کبوجیه ارشد و کهتر بیان داشته‌است، نقل می‌کند. این تنااخسارس یا تنییوخسارکس همان است که در کتیبه بیستون و در چندین سند بابلی، اسم بردیا یافته‌است و هرودت او را اسمردیس نامیده‌است. مطابق این نقل قول آنگاه کوروش به تقسیم وظایف و تکالیف میان فرزندان خود پرداخته‌است. کبوجیه به منزله وارث معرفی می‌شود و به بردیا حکومت بسیار وسیعی در آسیای مرکزی داده می‌شود و از این امتیاز بهرهمند می‌شود که هیچگونه خراجی به حکومت مرکزی ندهد که می‌توان ان را نوعی تیول داری دانست که هدف از ان آرام کردن خشم و دلتنگی احتمالی کسی باشد که وصول به عالیترین منصب مملکتی از او درغ شده باشد. بعد از مرگ کوروش کبیر، کبوجیه بدون هیچگونه دشواری ظاهری برتخت می‌نشیند و جنازه پدر را به پاسارگاد می آورد و در مقبره ای که در زمان حیاتش، بنا شده بود دفن می‌کند.[[پرونده:پاسارگاد مقبره کورش.jpg|بندانگشتی|پاسارگاد مقبره کورش]]درباره ماجرای کشته شدن کوروش کبیر گفته شده‌است که شاه ماساژتها که مملکت او میان دریای خزر، دریاچه ارال و میان رودهای سیحون و جیحون قرار داشت تازه مرده بود. مردمی که این شاه بر آنها حکومت می‌کرد از لحاظ خشونت و تندخویی و خلقیات ناهنجار معروف بودند.  


و اما شرح ماجرای کشته شدن کوروش کبیر:
هرودت می‌نویسد: می‌گویند که این مردم مانند حیوانات در ملاء عام جفتگیری می‌کنند؛ و با این حال سپس می‌افزاید که: آنها ملتی شجاع و بزرگ بودند.


شاه ماساژتها که مملکت او میان دریای خزر، دریاچه ارال و میان رودهای سیحون و جیحون قرار داشت تازه مرده بود. مردمی که این شاه بر آنها حکومت می‌کرد از لحاظ خشونت و تندخویی و خلقیات ناهنجار معروف بودند. هرودت می‌نویسد: می‌گویند که این مردم مانند حیوانات در ملاء عام جفتگیری می‌کنند؛ و با این حال سپس می‌افزاید که: آنها ملتی شجاع و بزرگ بودند.
بنا به رسم مردم چادرنشین قفقاز، همسر شاه ملکه تومیریس جانشین او شد. کوروش کبیر که تصور می‌کرد موقعیت مساعد است به ملکه جدید پیشنهاد اتحاد و حتی از او خواستگاری کرد. تومیریس که خطر را حس کرده و از آن بیم داشت که مبادا کشورش سرانجام در دست شاهی که تمام منطقه را تسخیر کرده بود تحلیل رود، پیشنهاد کوروش کبیر را رد کرد. بنابراین کوروش تصمیم گرفت به سوی سرزمین ماساژتها لشکرکشی کند. از پارتها و هیرکانیها که عمویش هیشتاسب بر آن فرمان می‌راند و سازماندهی آتش او را تسهیل کرد، عبور نمود. کوروش کبیر وقتی هنوز در شهر بارن بود، کرزوس پیر، شاه سابق لیدی را همراه خود برداشت تا شاید از توصیه‌های مفید او استفاده کند.


بنا به رسم مردم چادرنشین قفقاز، همسر شاه ملکه تومیریس جانشین او شد. کوروش کبیر که تصور می‌کرد موقعیت مصاعد است به ملکه جدید پیشنهاد اتحاد و حتی از او خواستگاری کرد. تومیریس که شامه اش خطری را بوییده و از ان بیم داشت که مبادا کشورش سرانجام در دست شاهی که تمام منطقه را تسخیر کرده بود تحلیل رود، پیشنهاد کوروش کبیر را رد کرد… بنابراین کوروش تصمیم گرفت به سوی سرزمین ماساژتها لشکرکشی کند. از پارتها و هیرکانیها که عمویش هیشتاسب بر ان فرمان می‌راند و سازماندهی آتش او را تسهیل کرد، عبور نمود. کوروش کبیر وقتی هنوز در شهر بارن بود، کرزوس پیر، شاه سابق لیدی را همراه خود برداشت تا شاید از توصیه‌های مفید او استفاده کند.
فوج مهندسان در امتداد رودخانه جیحون در کار خود شتاب می‌کردند. سپاه ایران آماده می‌شد تا از رود بگذرد و سرزمین ماساژتها را تسخیر کند. پل‌های قایقی زیادی برروی رودخانه انداخته شد. تومیرس که خطر پارسها را قریب‌الوقوع می‌دانست پیامی برای کوروش کبیر فرستاد که هرودت آن را چنین می‌نویسد: ای پادشاه مادی‌ها، تو را اندرز می‌گویم که از این کار دست برداری، چون به هیچ روی جای اعتماد و یقین نیست که اقدام تو سرانجام مطلوبی داشته باشد. پس از من بشنو، اگر عزم خود را در زورآزمایی با ماساژتها جزم کرده‌ای از اقدام طاقت‌فرسای پل‌سازی چشم بپوش. لشکر من تا مسافت سه روز از حد رودخانه عقب‌نشینی خواهند کرد سپس تو پیشروی خود را آغاز کن یا اگر ترجیح می‌دهی خودت نیز همین اندازه عقب‌نشینی کنی ما حاضریم در آن سوی رودخانه با تو رودرو شویم.


فوج مهندسان در انتداد رودخانه جیحون در کار خود شتاب می‌کردند. سپاه ایران آماده می‌شد تا از رود بگذرد و سرزمین ماساژتها را تسخیر کند. پل‌های قایقی زیادی برروی رودخانه انداخته شد. تومیرس که خطر پارسها را غریب الوقوع می‌دانست پیامی برای کوروش کبیر فرستاد که هرودت ان را چنین می‌نویسد: ای پادشاه مادی ها، تو را اندرز می‌گویم که از این کار دست برداری، چون به هیچ روی جای اعتماد و یقین نیست که اقدام تو سرانجام مطلوبی داشته باشد. پس از من بشنو، اگر عزم خود را در زورازمایی با ماساژتها جزم کرده‌ای از اقدام طاقت فرسای پل‌سازی چشم بپوش. لشکر من تا مسافت سه روز از حد رودخانه عقب‌نشینی خواهند کرد سپس تو پیشروی خود را آغاز کن یا اگر ترجیح می‌دهی خودت نیز همین اندازه عقب‌نشینی کنی ما حاضریم در آن سوی رودخانه با تو رودرو شویم.
نخستین واکنش شاه ایران که مورد تأیید سردارانش نیز قرار گرفت این بود که پیشنهاد ملکه ماساژتها را قبول کند و سپاه حریف را به خارج از سرزمینش بکشاند. هنگامی که پارسها درصدد آن بودند که پاسخی به ملکه ماساژتها بدهند، کرزوس عقیده ای مخالف اظهار داشت و به کوروش کبیر گفت: به عقیده من اگر بگذارید دشمن به این طرف رودخانه بیاید این خطر پیش می آید که در صورت شکست نه فقط میدان جنگ عرصه بر تو تنگ می‌شود بلکه کار امپراطوری نیز لنگ خواهد شد. چون اگر آنها پیروز شوند از پیشروی بیشتر باز نخواهند ایستاد و قلمرو تو هم مورد تاخت و تاز قرار خواهد گرفت و هرگاه برعکس پیکار به کام تو برگزار شود این پیروزی نتایج اندکی خواهد داشت. بهتر آن است که تو پا در سرزمین دشمن بگذاری و ایشان را در آنجا سرکوب و تعاقب کنی. کوروش که به ندرت عقیده خود را تغییر می‌داد با استدلال شاه سابق لیدی متقاعد شد. پس به تومیرس پیغام داد که عقب‌نشینی کند تا بتواند نبرد را در خاک او آغاز کند و ارتش ایران بدون نبرد از جیحون گذشت.


نخستین واکنش شاه ایران که مورد تأیید سردارانش نیز قرار گرفت این بود که پیشنهاد ملکه ماساژتها را قبول کند و سپاه حریف را به خارج از سرزمینش بکشاند. هنگامی که پارسها درصدد ان بودند که پاسخی به ملکه ماساژتها بدهند، کرزوس عقیده ای مخالف اظهار داشت و به کوروش کبیر گفت: به عقیده من اگر بگذارید دشمن به این طرف رودخانه بیاید این خطر پیش می آید که در صورت شکست نه فقط میدان جنگ عرصه بر تو تنگ می‌شود بلکه کار امپراطوری نیز لنگ خواهد شد. چون اگر آنها پیروز شوند از پیشروی بیش تر باز نخواهند ایستاد و قلمرو تو هم مورد تاخت و تاز قرار خواهد گرفت و هرگاه برعکس پیکار به کام تو برگزار شود این پیروزی نتایج اندکی خواهد داشت. بهتر ان است که تو پا در سرزمین دشمن بگذاری و ایشان را در آنجا سرکوب و تعاقب کنی.
سرانجام جنگ سر گرفته شد و پس از چندین نبرد کوروش کبیر در یکی از نبردها کشته شد. بی شک کوروش کبیر جزء دلیرترین پادشاهان دنیا قرار دارد پادشاهی که همیشه در نبردها شرکت می‌جست و خود پابه پای سربازان خویش می‌جنگید. جسد کوروش کبیر را با کمال تشریفات و احترام برای به خاک‌سپاری به پاسارگاد حمل کردند. در قسمتی از نوشته مقبره کوروش آمده است:
کوروش که به ندرت عقیده خود را تغییر می‌داد با استدلال شاه سابق لیدی متقاعد شد. پس به تومیرس پیغام داد که عقب‌نشینی کند تا بتواند نبرد را در خاک او آغاز کند و ارتش ایران بدون نبرد از جیحون گذشت.
 
سرانجام جنگ سر گرفته شد و پس از چندین نبرد کوروش کبیر در یکی از نبردها کشته شد. بی شک کوروش کبیر جزء دلیرترین پادشاهان دنیا قرار دارد پادشاهی که همیشه در نبردها شرکت می‌جست و خود پابه پای سربازان خویش می‌جنگید. جسد کوروش کبیر را با کمال تشرفات و احترام برای به خاک سپاری به پاسارگاد حمل کردند. در پایان قسمتی از نوشته مقبره کوروش را برای شما می‌نویسم:


((من کوروش هستم، شاه هخامنشی
((من کوروش هستم، شاه هخامنشی
خط ۷۸: خط ۷۱:
سلطنت داریوش از ۵۲۱ پیش از میلاد تا ۴۸۶ پیش از میلاد ادامه یافت. او فرزند گشتاسپ فرزند آرشام فرزند آریا رمنه بود. آریا رمنه نیز با فاصله پنج نسل به هخامنش می‌رسد.
سلطنت داریوش از ۵۲۱ پیش از میلاد تا ۴۸۶ پیش از میلاد ادامه یافت. او فرزند گشتاسپ فرزند آرشام فرزند آریا رمنه بود. آریا رمنه نیز با فاصله پنج نسل به هخامنش می‌رسد.


داریوش یکی از سرداران کمبوجیه بود. پس از اینکه بردیای دروغین به شاهی رسید، داریوش به همراه شش نفر از بزرگان پارسی تصمیم به بر کناری بردیای دروغین گرفتند. پس از هفت ماه پادشاهی بردیای دروغین، داریوش و همراهانش بر او غلبه کردند و او را کشتند و این جمعیت ۷ نفره داریوش را به شاهی برگزید.
داریوش یکی از سرداران کمبوجیه بود. پس از اینکه بردیای دروغین به شاهی رسید، داریوش به همراه شش نفر از بزرگان پارسی تصمیم به بر کناری بردیای دروغین گرفتند. پس از هفت ماه پادشاهی بردیای دروغین، داریوش و همراهانش بر او غلبه کردند و او را کشتند و این جمعیت ۷ نفره داریوش را به شاهی برگزید.[[پرونده:کتیبه بیستون که در آن داریوش بزرگ اقداماتش را شرح داده است.jpg|بندانگشتی|کتیبه بیستون که در آن داریوش بزرگ اقداماتش را شرح داده‌است]]در این زمان او به مدت یک سال به جنگهای داخلی درون سرزمینی که کورش فتح کرده بود پرداخت و حکومتی را که کورش پدیدآورده بود، استحکام بخشید. او بر همه شورشهای محلی درون سرزمین نوپای هخامنشی غلبه کرد.
 
در این زمان او به مدت یک سال به جنگهای داخلی درون سرزمینی که کورش فتح کرده بود پرداخت و حکومتی را که کورش پدیدآورده بود، استحکام بخشید. او بر همه شورشهای محلی درون سرزمین نوپای هخامنشی غلبه کرد.


پس از آن به جنگهای خارج سرزمین خود پرداخت. ابتدا با سکاها جنگید. آنها مرتب از سپاه داریوش فرار می‌کردند و سپاه هخامنشی را به دنبال خود می‌کشاندند. تا اینکه داریوش از ترس قحطی و به خاطر بی نتیجگی جنگ به ایران بازگشت. هر چند داریوش بر آنها پیروز نشد ولی برای همیشه آنها را از حمله به مرزهای ایران منصرف کرد. داریوش هند را فتح کرد، از سند گذشت و به ثروت هندوها دست یافت. او جنگهای ناموفقی هم با جزایر یونانی داشت.
پس از آن به جنگهای خارج سرزمین خود پرداخت. ابتدا با سکاها جنگید. آنها مرتب از سپاه داریوش فرار می‌کردند و سپاه هخامنشی را به دنبال خود می‌کشاندند. تا اینکه داریوش از ترس قحطی و به خاطر بی نتیجگی جنگ به ایران بازگشت. هر چند داریوش بر آنها پیروز نشد ولی برای همیشه آنها را از حمله به مرزهای ایران منصرف کرد. داریوش هند را فتح کرد، از سند گذشت و به ثروت هندوها دست یافت. او جنگهای ناموفقی هم با جزایر یونانی داشت.
۱٬۰۴۴

ویرایش